
کلیسای
وانک یا آمنا پرکیج نام کلیسایی است در محله جلفای اصفهان. این کلیسا از
کلیساهای تاریخی ارمنیان اصفهان میباشد و در زمان شاه عباس دوم ساخته
شدهاست.وانک در زبان ارمنی به معنی کلیسای جامع است.
این نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ارامنه بعد از کوچ بزرگ یعنی در سال ۱۶۰۵ به دستور شاه عباس دوم به اصفهان آورده شدند . آنها از بدو ورود شروع به ساختن محل زندگی کردند و در وحلهٔ اول کلیساها را بنا کردند . ارامنه مردمانی بودند که مذهب برایشان اهمیت بسیاری داشت . پس این باعث میشد که محلی برای دعا و راز و نیاز با خدای خود داشته باشند . اولین آنها کلیسای وانک بود . وانک اولین بار در سال ۱۶۰۴ ساخته شد که البته این بنا خیلی کوچکتر از بنای فعلی و با وسعت کم ساخته شد. ۵۰ سال بعد از ساخت اولیه به خواست و تشویق خلیفه وقت داویراول ( خلیفه شخصی است روحانی که ازدواج نمیکند و امور ارامنه در دست اوست این شخص از ارمنستان و یا لبنان که رئوس مذهبی ارامنه هستند انتخاب شده وبه نقاط مختلفی که ارامنه ساکن هستند فرستاده میشود ) این مکان ویران شده و جای آن بنایی با طرحی شکوهمند و عظیم ساخته میشود . ساخت این مکان ۹ سال به طول میانجامد . و در سال ۱۶۶۴ در زمان سلطنت شاه عباس دوم به اتمام میرسد این مکان را برای تعلیم راهبان و اسکان خلیفه بنا میکنند این کلیسا و یا دیر آمناپرگیچ ( ناجی همگان ) در جنوب اصفهان در محله جلفا یعنی در میدان بزرگ این محله واقع است ، بنای عظیم و برج ساعت آن از فاصلهٔ دور مشخص است با ایرن این بنا با ذوق و سلیقهٔ مردمان این منطقه بیشتر آشنا میشویم مردمانی که خاک خود را رها کرده وبه سرزمین غریب آورده شدند و اثری چنین زیبا خلق کردهاند . این بنا دو در ورودی دارد که در اصلی دری چوبی بزرگ است که مردم از آن رفت و آمد میکنند .
سر در این ورودی منظرهای از داخل دیر با کاشی لاجوردی و خاکستری مزین شده بالای تصویر به خط ارمنی این چنین نوشته شده ( دیر ناجی همگان محلی برای راهبان ) بعد از ورود دالانی وجود دارد که در دو طرف دالان دو اتاق وجود دارد که قبلاٌ در آن اتاقها به امور مربوط به ارامنه رسیدگی میکردند ولی در حال حاضر یکی به عنوان مغازهای کوچک و دیگری به عنوان اتاق نگهبانی از انها استفاده میشود . دالان ما را به سمت پلکان ورودی راهنمایی میکند . در سمت راست پلکان برج ناقوس واقع است در زیر این برج دو قبر وجود دارد این قبرها مطعلق به سربازی ارمنی و دیگری مطعلق به پیشوای ارمنی است این برج ۳۸ سال بعد از بنای اصلی دیر ساخته میشود هزینهٔ آن را تاجری ارمنی به اسم هوانجان جمالیان متقبل میشود . در سمت راست این بنا ( برج ناقوس ) کتیبهای بزرگ به رنگ آبی مشخص است و دور آن را سنگهای صلیبی احاطه کردهاند این سنگهای صلیبی به زبان ارمنی ( خاچ کارم نام دارند یعنی همان سنگ صلیبی ) این سنگها یا خاچ کارها از کلیساهای ویران شدهٔ جلفا به این مکان آورده شده و در این دیوار نصب شدهاند . در قسمت سمت چپ برج ناقوس بنای یاد بودی چشم بیننده را به طرف خود جلب میکند این بنای یاد بود ، یاد بودی از قتل عام ارامنهاست که در سال هزار و نه صد و پانزده به دست ترکان عثمانی صورت گرفته هر ساله در این مکان در روز بیست و سه آوریل مراسم برگذار میشود که مردم ( ارامنه ) جمع شده و شمع روشن میکنند و یاد شهدای ارمنی را گرامی میدارند .
چاپچانه کلیسای وانک
چاپچانه کلیسای وانک پشت این بنا واقع شده ، که البته چند سالی است که به چاپخانه تبدیل شدهاست . شایان ذکر است که اولین چاپخانهٔ ایران و خاورمیانه در این مکان تأسیس شد . در سال ۱۶۴۰ به سرکردگی پیشوای مذهبی کلیسای وانک خلیفه خاچاطور کساراتسی چاپخانهای دایر شد ( در کلیسای وانک ) این شخص ماشین چاپ و حروف چاپ را خود شخصاٌ ساخت و در سال ۱۶۴۱ کتابی با مضمون شرح حال پدران روحانی به چاپ رساند . هنوز هم چند نسخه از این کتاب در موزه کلیسای وانک وجود دارد که البته از لحاظ چاپ و کاغذ مرغوب نیست ولی برای چاپ کنندگان آن افتخار بزرگی است .
کتابخانه کلیسای وانک در زمان کوچ بزرگ ، ارامنه همه چیز خود را جا گذاشتند و به ایران آمدهاند ولی تنها چیزی که نتوانستند از آن چشم پوشی بکنند کتابهایی بود که در خانههای خود داشتند ارامنه با تحمل زحمات فراوان کتابهای زیادی را با خود به ایران ( اصفهان ) آوردند این کتابها تنها ثروتی بود که همیشه برای ارامنه باارزش بود و هست .
البته باید گفت در سال ۱۷۷۰ تا ۱۷۹۰ در آن هنگام که ارمنیان و به ویژه پیشوایان مذهبی کلیسای وانک مورد آزار و اذیت قرار گرفتند کتابهای زیادی به خاطر بدست آوردن تفنگ و باروت فروخته شدند ولی بعد از گذشت سالها وقتی وضع به حالت عادی برگشت دوباره این کتابها جمعآوری شدند و در سال ۱۸۸۴ قسمتی از کلیسای وانک ( محوطهٔ کلیسا ) را به کتابخانه اختصاص دادند یعنی کتابخانهای بنا کردند و گنجههای چوبی برای آن ساختند تا بتوانند از کتابها نگهداری کنند که این کتابخانه و گنجههای چوبی آن در حال حاضر وجود دارد . شایان ذکر است تمام این کتابها کتابهای خطی هستند که روی پوست نوشته شدهاند .
کتابخانهٔ کلیسای وانک در قسمت غربی محوطه کلیسا روبروی نمازخانه واقع است .
بعد از آن پیشوای مذهبی خاچاطور شخصاٌ خلیفه خوانس را به ایتالیا فرستاد تا شیوه چاپ کردن را بیاموزد که خلیفه هوانس به آمستردام میرود و آنجا شیوهٔ چاپ را آموخته و یک ماشین چاپ نیز با خود به جلفای اصفهان میآورد و در سال هزار و شش صد و چهل و هفت کتاب « تهیه و تقویم » را به چاپ میرسانند .
در سال ۱۸۴۴ بارون مانوک هورداینان جلفایی یک ماشین چاپ عالی را که گرانقیمت نیز بوده را از اروپا به اصفهان میآورد که این ماشین چاپ در حال حاضر در موزهٔ کلیسای وانک نگهداری میشود و اولین کتاب را که با این ماشین در کلیسای وانک به چاپ رساندند زبور داوود بود که تنها نسخهٔ باقیمانده از آن در کتابخانه بولئان آکسفورد محفوظ است .
موزه کلیسای وانک این موزه در سال ۱۸۷۱ در کلیسای وانک ساخته شد .بعد از کتابخانه موزهٔ این کلیسا قرار دارد .
این مکان محل نگهداری اجناس گرانقیمت و نایابی است که در دنیا نظیر آنها وجود ندارد باید گفت که بشر این اموال گرانقیمت و نایاب به وسیلهٔ مردم هدیه شدهاند که اهدای این اموال بیشتر برای آن بوده که جایگاه مناسبی برای یادگارهای گذشتگان وجود داشته باشد تا آیندگان بدانند پدرانشان که بودند و چه کردند .
در این مکان از انجیلهای زیبایی نگهداری میشوند که یکی از آن انجیلها کوچکترین انجیل دنیا است که با هفت زبان نوشته شده و هفت گرم وزن دارد.
اماکن اداری کلیسای وانک در گذشته کارهای اداری و قضایی ارامنه جلفا در این مکان صورت میگرفت از تنظیم قباله ازدواج تا تعمیر و ثبت فوت و تولد و امور قضایی مثل شکایات و رسیدگی به ان انجام میشد این امر در حال حاضر ادامه دارد و ارامنه جلفا برای کارهای خود به این محل رفت و آمد میکنند . برای همین در دیر آمناپرگیچ ساختمانی ساخته میشود که در حال حاضر نیز برپاست و خدمتگزاران مردم در این مکان به کارهای جامعهٔ ارمنی در جلفا رسیدگی میکنند .
البته این را نیز بنا به فراموش کرد که در گذشته امور ارامنهٔ بعضی از کشورها مثل هند نیز در دیرآمناپرکیج حل و فصل میشده ولی در حال حاضر فقط به امور ارامنهٔ جنوب ایران رسیدگی میکنند .
این مکان در جنوبیترین قسمت دیر واقع است و سال ساخت آن به زمان سلطنت ناصرالدین شاه باز میگردد .
در قسمت شرقی دیر روبروی موزه محل اسکان اسقف و یا خلیفه وقت ساخته شدهاست دو طبقه دارد که در طبقهٔ اول وسائل و مایحتاج ذیر در آن نگهداری میشود و طبقهٔ دوم محل سکونت اسقف است .

بم دایره المعارفی از روشهای ساختمان سازی در خاورمیانه قدیم ،خانه ها ،گنبدها ،سه کنجیها ،برج و باروهایی که از خشت خام ساخته شده اند و تکنیک آن ها به دوران کتاب مقدس برمی گردد. این شهر قدیمی از دهه ۱۹۳۰ تا حد زیادی متروکه شده و حتی بخش های بسیاری از آن رو به زوال نهادند.کار بازسازی آغاز شده بود.
در شمال
شرقی شهر بم , بربالا و دامنه صخره ای عظیم قلعه ای مستحکم را پی افکنده
اند که اهالی محل آن را ” ارگ ” نامند که در واقع این بنای سترگ , شهرقدیـم
بم است , ارگ بــم و شهـــر آن از جمله قلعه های نظامی بسیار مهم و تاریخی
به شمار می رود . ارگ بم نمونه کاملی از شیوه های معماری ایران است و
نمونه هایی از قرنها معماری در آن به چشم می خورد . ارگ بم که بزرگترین
مجموعه خشتی جهان است , به شکل قلعه های پرشکوه برفراز تبه ای به ارتفاع ۶۱
متر چونان تاجی مرصع برسربناهای تاریخی ایران , درخششی جاودانه دارد .
پیرامون ارگ بم , حکایتهای تاریخی که گاه به جرگه افسانه می گراید , فراوان
است ولی سعی براین است که مستندترین موضوعات باستان شناسی با مدد از تاریخ
و معماری در معرفی هرچه بهتر این بنای بزرگ دخالت داشته است .
سابقه تاریخی ارگ بم به موجب نوشته های تاریخی , از جمله حدودالعالم و
تاریخ وزیری به دو هزار سال پیش می رسد . شواهد زیادی از جمله وضعیت پلان
مرکـــزی وتعدادی خشت موجود در خانه حاکم و خانه رئیــس سرباز خانه ادعای
فوق را به اثبات می رساند .
در کل , از مجموع نوشته های دوران اسلامی و بررسی های مقدماتی معماری و باستان شناسی می توان نتیجه گرفت که ارگ قبل از حکومت ساسانی و احتمالا” در دوره اشکانی ایجاد شده و چند حصار و دروازه در اطراف آن وجود داشته است احتمال می رود ساکنین قلعه بم معاش خود را از راه کشاورزی و پارچه بافی می گذرانیده اند پژوهش در امر نحوه زندگی و تاریخ ارگ احتیاج به یک سری کاوشهای منظم باستان شناسی دارد ولی آنچه مسلم است سابقه تاریخی ارگ به قبل از اسلام می رسد و در طول تاریخ ارگ , بارها مورد یورش قرار گرفته و بازسازی شده است . ارگ بم بااین سابقه طولانی تاحدود ۱۸۰ سال پیش از این , محل سکونت عده ای از اهالی بم بوده و بعد از ترک و نقل مکان مردم , به دست فراموشی سپرده شده است . دراین مدت که بیش از ۱۵۰ سال به طول انجامیده خرابی های جبران ناپذیری توسط عوامل انسانی و عوامل طبیعی بر پیکره ساختمانها وارد آمده است . مجموعه ارگ بم , شامل شهر قدیم و قلعه , قریب به ۲۰ هکتار (طول ضلع غربی ارگ ۵۲۰ و عرض آن ۴۳۰ متر می باشد ) وسعت دارد و مسافت ارگ و قلعه , قریب ۶ هکتار است .
سه سمت قلعه را باغ و خانه های مسکونی و زمینهای کشاورزی محصور نموده و ضلع شمالی در امتداد رودخانه پشت رود قرار گرفته است. این شهر قدیمی از چهار قسمت تشکیل شده و به طـــور کلی شامل خندق گرداگرد حصـار , برجهای دیده بانی , مدخل قدیمی , کوچه ها و خانه ها می باشد. از سمت شمال شرقی یک حصار و از طرف جنوب چهارحصار قلعه را در بر می گیرد . ( دورتادور قلعه خندقی ژرف وجود دارد که آن را از یورشها مصون می داشته است . ) در مجموع ۳۸ برج دیده بانی در فواصل معین روی باروها قرار گرفته و آخرین بارو را خندقی عمیق از اطراف جدا می نموده است بدون شک ایجاد قلعه ارگ بم بر بلندای تپه ای سنگی باید دارای موقعیت سوق الجیشی مهمی باشد . درمیان این شهر عمارت یا قلعه حاکم نشین برروی صخره ای طبیعی بنا شده است عمارت دارای پنج طبقه است که از خشت خام ساخته شده است . واحدهای شناخته شده گوناگون این بنا به ترتیب عبارتند از : ورودی و محله عام نشین , دروازه دوم و اصطبل , دوازه سوم , سربازخانه و تشکیلات مربوط به آن , ساختمان مرکزی یا حاکم نشین . واحدهای شناخته شده در عامه نشین عبارتند از : راهرو اصلی ( بازار ) , مسجد جامع , نمازخانه , حسینیه , کاروانسرا , آب انبار , میدان مدرسه , سابات جهودها , حمام و زورخانه ( مقبره ؟) و تعدادی خانه های قدیمی . در محله عام نشین , خانه های عمومی کنار کوه روی زمین مسطح بناگردیده و از نظر شهرسازی و تشکیلات زندگی شهری مجموعه کاملی است که تاحدودی نیازهای وابسته به اجتماع زنان خود را رفع می نموده است . برخی از خانه های عام نشین از اهمیت خاصی برخوردارند , زیرا این خانه ها شامل بیرونی و اندرونی , بادگیر , ایوان , اتاقهای زمستانی و تابستانی و محلی جهت نگهداری اسب و احشام بوده و داخل حیاط هر خانه چاه آبی در نظر گرفته شده است . تقریبا” بیشتر خانه های عمومی متصل به هم ساخته شده غالب آنها به یکدیگر راه دارند در بعضی خانه ها حمام اختصاصی به چشم می خورد و در کنار تعدادی از آنها اصطبل را جدا از محل زندگی ساخته اند . تعدادی از خانه های ارگ بدون در نظر گرفتن مقاومت و باربری ستونها دو طبقه ساخته شده اند که این امر نشانگر روند ازدیاد جمعیت در یکی از دوره های گذشته است در میان خانه های عمومی تضادهایی از نظر وسعت حجم واستقامت مشاهده می شود . بعد از ورودی یک راه اصلی تا دروازه دوم کشیده شده , قسمتی از این شاهراه بازار شهر است که متاسفانه سققهای بازار منهدم شده و درحال حاضر ستونها و قوسها باقی مانده است آثار مغازه های نانوایی , روغنگیری و قفسه های خشتی در بازار نشانی از رونق گذشته آن می باشد به موازات شاهراه , دو راه دیگر به دروازه دوم می رسد. در دوره اسلامی , درارگ دو مسجد با نامهای مسجد جامع و مسجد حضرت محمد و حسینیه شامل یک صحن , یک ایوان دو طبقه قرینه هم و چند اتاق ساخته شده است . سه منبر خشتی در حسینیه وجود دارد . زورخانه ارگ به شیوه سایر ورزشگاههای سنتی از چهار ایوان , یک گنبد و گود تشکیل شده است . در ارگ یک کوچه سرپوشیده وجود دارد که به سابات جهودها شهرت دارد . در محله عامه یک حمام عمومی بوده که براثر بی خبری مردم به منظور استفاده از آجرهای حمام آن را به کلی منهدم کرده اند . دومین واحد ارگ بعد از دروازه دوم , اصطبل و یک حصار و اطاقهایی برای نگهبانان است . از دروازه دوم تشکیلات مربوط به حاکم نشین واقع شده که این قسمت از ارگ در شیب و بالای کوه قرار گرفته است که اصطبل , اولین واحد این بخش است و در محوطه آن آب انبار و در گوشه جنوب شرقی چاه آب تعبیه شده است .
باتوجه به نوشته ها و کتب تاریخی زمان قاجاریه از جمله تاریخ وزیری , دستگیری لطفعلی خان زند و محاربه او با سربازان محمدعلی خان زابلی حاکم قلعه , در اصطبل اتفاق افتاده است . پس از اصطبل دروازه سوم , سرباز خانه و خانه رئیس قشون مستقر در ارگ می باشد . در برج جنوب غربی سنگ آسیا بادی دیده می شود. آسیای ارگ تنها آسیابادی است که در منطقه بم دیده می شود . این آسیا در دوره قاجاریه ساخته شده است. چاهی عمیق در سربازخانه دیده می شود که اکنون فاقد آب است . از سربازخانه یک راه به طرف منطقه مرکزی قلعه کشیده شده است. این راه به حیاط حاکم نشین می پیوندد. هسته مرکزی یا حاکم نشین ارگ از دو ساختمان به نام چهار فصل و خانه حاکم تشکیل شده است. برج دیده بانی مرکزی, حمام , حوض و چاه آب دراین قسمت وجود دارد . آثار مسیر آبی از طرف غرب به سمت شمال و شرق و داخل حصار جنوبی وجود دارد که احتمالا” بخشی از قنات نهرشهر به طور مداوم از ارگ می گذشته است . عمارت چهارفصل سه طبقه و قصر حکومت بوده و کلیه اوامر و احکام مربوط به شهر و توابع آن دراین محل از طرف حاکم صادر می شده است . در کنار عمارت چهارفصل یک حمام اختصاصی و یک چاه آب دیده می شود . آب آشامیدنی ساکنان ارگ از چاههایی در حیاط خانه ها تامین می شده است .
مصالح عمده بناهای ارگ , خشت خام , ملات , گل رس و کاه و گاه به ندرت در بنای آن سنگ لاشه , آجر و تنه درخت خرما به کار رفته است . ارگ بم تنها یک ورودی داردکه طاق ورودی آن قابل مقایسه با قوسهای دوره ساسانی است و دو برج طرفین و هشتی احتمالا” در دوره صفویه به ورودی الحاق شده است. آثار دروازه دیگری در ضلع شمالی ارگ در محلی موسوم به ” کت کدم ” به چشم می خورد که به ظاهر استفاده چندانی از آن نشده و یاکمی بعد از ایجاد حصار مسدود شده است. ارگ بم دارای یک راه اصلی از جنوب به طرف حاکم نشین و دو گذر به موازات آن و چند راسته شرقی و غربی است ۶۰ متر از راه اصلی بازار سرپوشیده بوده و آثار سنگفرش در قسمتهایی از راسته ها به چشم می خورد. از ویژگیهای ارگ بم چهار حصاری است که از سمت جنوب , حاکم نشین را برمی گیرد و اولین حصار مطمئن ترین نقطه اتکایی است که مردم را از هجوم مصون می داشته است , زیرا ارتفاع حصار تا ۱۸ متر می رسد و در فاصله ۳۰ تا ۴۰ متر برجهایی در نظر گرفته شده و پهنای حصار در مردگرد متجاوز از ۶ متر است , برجهای دیده بانی درحصار علاوه بر تقویت و استحکام حصار و تسهیل امر دیده بانی , محل استــراحت مامورین و نگهبانان بوده و کنگره ها و ترکشها و برجها در دیده بانی و حراست قلعه نقش ارزنده ای داشته اند . حصار برونی ارگ را خندقی احاطه کرده است . ارگ بم به واسطه اینکه در مسیر جاده شرق به غرب قرار گرفته همیشه در طول تاریخ مورد توجه بوده و ازاهمیت خاصی برخوردار است . آخرین حادثه تاریخی که در اذهان مردم از ارگ به یادگار مانده است. دستگیری لطفعلیخان زند بوسیله محمدلی خان زابلی حاکم قلعه بم است. ارگ بم تا سال ۱۲۵۴ هـجری قمری و غائله آقاخان محلاتی مسکونی بوده و تا هشتادسال قبل , از حاکم نشین به عنوان ژندارمری و مرکز قشون نظامی استفاده شده است و به عبارتی زندگی در ارگ از تاریخ ایجاد قلعه تا اواسط دوره قاجار به طور مدوام جریان داشته است.
مرمت ارگ بم بیشتر جنبه حفاظتی و نگهداری دارد وسعی برآن است تافرم و شکل و نمای مجموعه های ارگ همچنان حفظ و تغییرات کلی در آنها به وجود نیاید , تنها چنداثر مهم به عنوان نمونه سازی مانند مسجد , مجموعه میرزانعیم , خانه مشهور به خانه احمدی یا زابلی و خانه حاکم و چنداثر دیگر تعمیر و احیاشده اند . حاکم نشین قلعه درحدود سالهای ۱۳۳۷ هجری شمسی به بعد توسط اداره باستان شناسی و آموزش و پرورش بم تعمیر گردیده است تعمیرات اساسی ارگ از سال ۱۳۵۲ هجری شمسی شروع شد و هر سال به طور متوسط شش ماه در ارگ کار شده است . تعمیرات انجام شده عبارتست از تعمیر و مرمت باروها , مشخص کردن آبروها , زیربندی و مرمت بخشی از ستونها , اندود پشت بام , اصطبل , سربازخانه , خانه حاکم و غیره . این مجموعه عظیم خشتی امروز بر اساس زلزله ۳/۶ ریشتری تقریبا بطور کامل ویران شد.

در ضلع
شرقی خیابان چهارباغ، بنای باشکوهی قرار دارد که می توان آن را آخرین بنای
مهم و با عظمتی دانست که در عصر صفویان در اصفهان ساخته شده است. این مدرسه
که “مدرسه سلطانی” و “مدرسه مادر شاه” نیز نامیده می شود.در زمان سلطنت
شاه سلطان حسین، آخرین حکمران سلسله صفوی احداث گردید.
تاریخ شروع عمارت ۱۱۱۶ ه. ق. و سال اتمام آن ۱۱۲۶ است. هیچ یک از آثار
موجود در اصفهان به اندازه مدرسه چهارباغ، به عنوان کلکسیون کاشیکاری
ایران، سیاحان، بازدید کنندگان و جهانگردان خارجی را تحت تأثیر جاذبه های
خود قرار نداده است. این مطلب را نوشته ها و خاطرات آنان تأیید می کند. به
طوریکه برخی از آنها، مدرسه را با عبارتی همچون سحر آمیز، جذاب و دلپذیر
توصیف کرده اند.
وجه تسمیه مدرسه به سلطانی به این علت است که در زمان شاه سلطان حسین ساخته شده و بدین جهت مدرسه چهارباغ نامیده می شود که در خیابان چهارباغ واقع شده است. وجه تسمیه مدرسه مادر شاه نیز این است که مادر شاه سلطان حسین چند کاروانسرا و بازار و سایر نهادهای اقتصادی را وقف بر آن کرده است. مدرسه چهارباغ به صورت چهار ایوانی می باشد. نمای خارجی عمارت شامل سردری رفیع و با شکوه و زیبا است. هفده طاق نمای دو طبقه آجری در اطراف در ورودی خودنمایی می کنند. سردر ساختمان، مزین به کاشی های ریز و ظریف، همراه با مقرنس های پر نقش و نگار و خطوط مختلف است که بخش ورودی بنا را تشکیل می دهد. کتیبه سردر به خط نستعلیق سفید بر زمینه کاشی لاجوردی است که تاریخ ۱۱۱۲ را بر خود دارد و به وسیله عبدالرحیم جزایری کتابت شده است. در اصلی مدرسه که با طلا و نقره تزئین شده، نمونه بارز هنر زرگری و قلمزنی است که در دوران صفویه به نهایت تعالی و تکامل رسیده. بر دو لنگه چپ و راست این در، به خط نستعلیق بسیار زیبا و به صورت برجسته، اشعاری نوشته شده که خطاط این اشعار محمد صالح اصفهانی، خوشنویس برجسته آن عصر است. قسمت داخلی مدرسه شامل هشتی، ورودی، حیات داخلی، گنبد، مناره و اطاقهاست. زیباترین قسمت مدرسه از نظر آنوبانینی کاشیکاری هشتی ورودی آن است. در وسط دالان مدرسه، سنگاب نفیسی قرار دارد که صلوات بر چهارده معصوم با تاریخ ۱۱۱۰ هجری بر روی آن حجاری شده است. این سنگاب شاهکار هنر سنگتراشی و خوشنویسی است.
ایوان ها و
حجره های صحن چهار ایوانه مدرسه، رو به باغی پر درخت قرار دارند که
جویباری به نام نهر فرشادی از میان آن می گذرد. در اصفهان این گونه نهرها
را مادی می گویند. مادی فرشادی، شعبه ای از زاینده رود است.
صحن مدرسه چهارباغ نمونه کامل یک معماری درون گرا و بومی به شمار می
رود.حجره هایی در دو طبقه و در فواصل ایوان های مدرسه ساخته شده که اختصاص
به سکونت طلاب علوم دینی داشته است. اکثر این حجره ها دارای نقشه یکسانی
است که از یک اتاق نشیمن در جلو و قسمتی به صورت صندوقخانه در عقب و قسمتی
به نام بالاخانه تشکیل می شود.
در جلوی این حجره ها ایوان زیبا و خوش طرحی قرار دارد.. در جبهه شمالی
مدرسه، ایوان شمالی با دهانه نسبتا عریض و ارتفاع زیاد قرار دارد که در
جبهه مقابل آن گنبد و مناره های ایوان جنوبی دیده می شود. کتیبه فوقانی
داخل گنبد به خط عبدالرحیم جزایری خوش نویس عصر صفویه می باشد.تمامی سطوح
داخلی بنا به قطعات کوچکی تقسیم می شود که با کاشی تزئین شده است. منبر
دوازده پله مدرسه که یکپارچه از سنگ مرمر ساخته شده از بهترین نمونه های
هنر حجاری و سنگتراشی آن روزگار است. در کنار این منبر، محراب نفیس و بسیار
زیبای مدرسه قرار دارد که کتیبه بالای محراب و منبر نیز به خط عبدالرحیم
جزایری است.
شبستان
مسقف مدرسه چهارباغ که در ضلع شرقی مدرسه واقع شده با درب منبت کاری بسیار
نفیسی به محوطه زیر گنبد مربوط می شود. در این شبستان سه محراب وجود دارد
که کتیبه های اطراف آنها را محمد مؤمن الحسینی به سال ۱۱۱۸ ه.ق. کتابت کرده
است.
مدرسه چهارباغ دارای کتابخانه کم نظیر و با ارزشی بوده که در حمله افغانها
نابود شده است. این کتابخانه با کتب بسیار نفیس و کمیاب در اختیار طلاب
علوم دینی و سایر پژوهشگران و محققین آن روزگار بوده است.
صحن مدرسه چهارباغ نمونه کامل یک معماری باشکوه ایرانی است . حجره هایی که
در دو طبقه و در فواصل ایوان های مدرسه ساخته شده اند اختصاص به سکونت طلاب
علوم دینی داشته و دارد.
اکثر این حجره ها دارای نقشه یکسانی می باشند که از یک اتاق نشیمن در جلو و
قسمتی به صورت صندوقخانه و در عقب و قسمتی به نام بالاخانه ها تشکیل می
شود . در جلوی این حجره ها دارای تزئینات ساده و مختصری می باشد که گفته
شده ، شاه سلطان حسین به عنوان طلبه اغلب اوقات در آن سکونت داشته است . در
این حجره گلیمی بافته شده به تاریخ ۱۱۱۸موجود است که در اطراف این گلیم
نوشته شده است :
فرش این مدرسه که روح فزاست وقف نواب اشرف اعلاء است.
قسمتهای دیدنی مدرسه عبارت است از:
معماری و طرح زیبای کاشیکاری گنبد مدرسه
درب مجلل تزئین شده با طلا و نقره
محراب با شکوه
منبر یک پارچه مرمری
حجره مخصوص شاه سلطان حسین
کاشیکاری بی نظیر مدخل مدرسه
خطوط نستعلیق کتیبه ها و پنجره های آلت بری شده
مدرسه چهارباغ اصفهان که پس از پیروزی انقلاب اسلامی “مدرسه علمیه امام صادق (ع)” نامگذاری شد، در حال حاضر به آموزش طلاب علوم دینی و حجره های آن نیز همانند عصر صفویه به اقامت طلاب اختصاص دارد.

این بنا در غرب مسجد وکیل شیراز واقع شده و یکی از بزرگ ترین و ارزشمندترین حمام های تاریخی ایران است. حمام وکیل توسط کریم خان زند ساخته شده است.
بنای حمام به صورت مکعب است و ورودی آن در سمت شمال قرار دارد. نمای شمالی حمام مشرف به فضای بازی بود که بعدها از بین رفت و خیابان کوتاهی جایگزین آن شد. در جنوب حمام، آب انباری از دوره زندیه و در شرق آن مسجد وکیل قرار دارد. در دوره قاجار و به ویژه در دوره اخیر تعمیرات و تغییراتی در بنا صورت گرفت. هر چند این امر صدماتی را به ساختمان اولیه بنا و تزئینات آن وارد آورد ، با این حال آثار باقی مانده به خوبی نمایانگر ارزش و شکوه اولیه بناست.
سردر حمام که با کاشی کاری مزین شده ، مربوط به دوره قاجاریه است. بعد از سردر، هشتی ورودی زیبایی قرار گرفته که بدنه آن در اصل با نقوش زیبای اسلیمی به شیوه آهک بری، مزین شده است. بر بالای این هشتی که با گنبدی مسقف شده ، نورگیری زیبا و مشبک به شکل قبه تعبیه شده که وزنه های دایره شکل آن، از سفال سبز رنگ و با شیشه های ساده مدور پوشیده شده است. هشتی از طریق راهرویی به سربینه وسیع و زیبای حمام راه می یابد. رخت کن یا سربینه هشت ضلعی است و پوشش طاق و گنبد آن در میانه بر روی هشت ستون سنگی یکپارچه قرار دارد. تمامی کف و ازاره ( آن قسمت از دیوار اتاق و یا ایوان که از کف طاقچه تا روی زمین بود) سربینه با تخته سنگ های مرمرین پوشیده شده و در گودی میانه آن حوض هشت ضلعی با دیواره هایی از سنگ های یکپارچه قرار دارد. وسط این حوض فواره ای از همان سنگ تعبیه شده است. دورتا دور حوض که پایین تر از سطح کف سربینه قرار دارد، فضایی برای قراردادن کفش ها تعبیه شده است. بعد از این سطح، کف اصلی سربینه و صفه های اطراف آن قرار دارد که مخصوص استراحت و کندن و پوشیدن لباس است. در چهارگوشه سربینه چهار حوض کوچک فواره دار، به قرینه یکدیگر ساخته اند. ازاره سربینه به بلندی ۵/۱ متر با سنگ مرمر سبز رنگ پوشیده شده است.
روشنایی سربینه از طریق نورگیرهایی تأمین می شود. سطوح داخلی سربینه و طاق ها در اصل با لایه ای از نقوش زیبای اسلیمی به شیوه آهک بری مزین می شد که در تعمیرات دوره قاجار این سطح با ساروج ( مخلوطی است از آهک و خاکستر یا ریگ که در آب به مرور جذب انیدرید کربنیک کنند و آهکش به صورت سنگ آهک که محکم و پایدار است در می آید و از آن در جهت ساختن بنا استفاده می کنند) و لایه ای از گچ بری پوشانده شد. با برداشتن لایه دوره قاجار، بخش باقی مانده از تزئینات دوره زندیه مشخص شده است. در قسمت غربی سربینه راهروهایی به فضای گرمخانه و دیگر بخش های حمام راه می یابد. گرمخانه حمام نسبتاً بزرگ و وسیع است. پوشش طاق و گنبد این محوطه در میانه بر روی چهار ستون سنگی یکپارچه که به شیوه مارپیچی تراش خورده اند. در زوایای دو ضلع گرمخانه ، دو شاه نشین نسبتاً بزرگ با حوض سنگی فواره دار ویژه استحمام اعیان وجود دارد.
در قسمت جنوبی گرمخانه سه خزینه آب وجود دارد که در قسمت جنوب شرقی و غربی آنها دو جایگاه معروف به ” خلوتگاه” با ازاره مرمری و تزئینات آهک بری زیبا وجود دارد. زیر گرمخانه کانال های حرارتی ” گربه رو” گرما را از ” تون” یا گـُلخن حمام به بخش های مختلف گرمخانه انتقال می داد. کف گرمخانه با سنگ های پهن و بزرگ فرش شده و دیوارهای پایین آن نیز با سنگ های مرمر شفاف پوشش یافته است.
در قسمت شرق و پشت حمام ، فضایی به نام” گاورو” قرار داشت که با دری به خارج حمام مربوط می شد. این فضا مخصوص ورود و خروج چهار پایان حامل کود و … بود. در انتهای این راهرو، چاه عمیقی است که آب اصلی حمام را تأمین می کرد. در بالا و پشت بام حمام منبع نسبتاً بزرگی قرار داشت که آب کشیده شده از چاه در آن ذخیره شده و برای حوض های فواره دار و غیره مورد استفاده قرار می گرفت.

در مسیر زنجان به تهران و در فاصلهی سی کیلومتری زنجان، در سمت راست جاده، گنبدی عظیم خودنمایی میکند. گنبد سلطانیه یادآور شکوه و رونقی است که در حدود هفتصد سال پیش در این شهر جریان داشته است. حمدالله مستوفی در نزهتالقلوب میگوید: «قبل از حملهی مغول در سلطانیهی فعلی هیچگونه اثر ساختمانی نبود و این ناحیه به شکل مرغزار و چمنزار بوده است. سلاطین مغول پس از استقرار در ایران و پایتخت قرار دادن تبریز، کمکم برای شکار و گذراندن ایام تابستان بدان سو روانه میشدند و با برافراشتن چادرها، ایام استراحت تابستانی را در آنجا سپری میکردند. به همین جهت، این محل چمنزار یا شکارگاه شاهین نامیده میشد. کمکم پادشاهان بعدی بهخاطر خوش آب و هوا بودن مکان مزبور، تصمیم به ایجاد تأسیسات و ساختمانهایی برای اسکان خویش، لشگریان و اطرافیان خود گرفتند».
در اواخر قرن هفتم هجری قمری ارغونخان، چهارمین ایلخان مغول، دستور ساخت قلعهای با دور باروی ١٢٠٠٠ گام از سنگ تراشیده در منطقهی سلطانیه را صادر کرد. برای ساخت این قلعه که دارای کاخ سلطنتی و خانههای متعدد بود، هزاران نفر از معماران و هنرمندان از تبریز به این منطقه آمدند. ارغونخان در حالیکه ساخت قلعه به پایان نرسیده بود، در آن رحل اقامت افکند و مدتی بعد درگذشت. پسرش غازانخان در ابتدا قصد داشت کار نیمهتمام پدرش را به انجام برساند، ولیکن بنا به دلایلی از این کار منصرف شد و مجدداً تبریز را به پایتختی برگزید. او بعدها تصمیم گرفت در محل سلطانیه، شهری جدید و همچنین برای خودش آرامگاهی مجلل بسازد.
بعد از مرگ او، فرزندش اولجایتو در سال ٧٠٢ هجری قمری تصمیم گرفت به آرزوی پدرش جامهی عمل بپوشاند. اولجایتو برای تسریع در ساخت شهر، در محل سلطانیه چادر زد تا مستقیماً پیشرفت امور ساخت شهر را زیر نظر بگیرد و بالاخره در سال ٧١٠ هجری قمری کار ساختمان شهر سلطانیه به پایان رسید. اولجایتو به همین مناسبت، جشن مفصلی گرفت و این شهر را سلطانیه یعنی محل سلطنت شاهان نامید. اولجایتو بعد از مدتی اسلام آورد و خود را «سلطان محمد خدابنده» نامید. بعد از مرگ وی، سلطانیه رو به زوال گذاشت و سرانجام با حملهی تیمور گورکانی ویران شد. البته به احترام سلطان محمد، تیمور آرامگاه او را مورد دستبرد قرار نداد.
اطلاعات ذیل تا حدودی مبین وضعیت و اهمیت گنبد میباشد:
- یکی از بزرگترین بناهای آجری جهان از نظر قدمت
- تاریخ ساخت: در فاصلهی سالهای ٧٠۴ تا ٧١٣ هجری قمری
- ارتفاع گنبد: ۴٨ متر
- قطر گنبد: ٢۵ متر
تزئینات گنبد
در ساخت گنبد از تزئینات مختلفی استفاده شده که برخی از آنها عبارتند از:
- تزئینات آجری
- کاشیکاری
- تزئینات گچی
- نقوش اسلیمی
- تزئینات چوبی
- تزئینات نقاشی رنگی
- مقرنس
- تزئینات سنگی
البته غیر از تزئینات گنبد، کتیبههای متعددی در داخل و بیرون گنبد وجود دارد که شامل اسامی «الله»، «محمد»، «علی» و تعدادی از آیات قرآن و احادیث است.
اساس طرح بنا بر عدد ٨ قرار دارد. هر چند علت دقیق انتخاب این عدد معلوم نیست، ولی به احتمال زیاد به علت ساختن ساعت آفتابی یا ایجاد ایستایی مستحکم در بنا مورد استفاده قرار گرفته است. ساعت آفتابی، نظر به اهمیت تشخیص زمان برای انجام امور مذهبی در ساختمان گنبد تعبیه شده است. به این ترتیب که اگر نور خورشید از سوراخ اصلی گنبد بتابد هنگام اذان ظهر است. همچنین نوری که از پنجرههای بزرگ میتابد نشاندهندهی ساعت و نور پنجرههای کوچک مبین دقیقه است.
گنبد سلطانیه از نگاه مستشرقین
پروفسور
آندره گدار بنای مزبور را اینگونه شرح میدهد: «به یقین عالیترین نمونهی
معماری مغول و یکی از بهترین دستاوردهای معماری اسلامی ایران و از نظر فنی
شاید جالبترین آنان است».
پروفسور پائولزی نیز معتقد است: «مطمئن هستیم که گنبدی را که بیش از صد سال
بعد از ساخت گنبد سلطانیه یعنی سال ١۴١٨ و ١۴١٩ میلادی توسط برونلسکی و
گیبرتی بر روی کلیسای سانتاماریا دلفیوره زده شده، از فرم و نحوهی
ساختمانی گنبد سلطانیه متأثر گردیده است. چون گنبد سلطانیه تنها نمونهی
گنبد دوجدارهی متوازی است که اینجانب در تمام آسیا میشناسم. بنابراین،
اثر آن بر روی تنها گنبد اروپایی از این نوع گنبد یعنی گنبد برونلسکی
انکارناپذیر است». وی در جای دیگری میافزاید: «رابطههای معماری دو بنای
گنبد سلطانیه و کلیسای سانتاماریا دلفیوره را به هم نزدیک میکند مثلا که
هر دو دارای یک نقشهی مرکزی و گنبدی دوجدارهاند».
گنبد سلطانیه تا کنون چندبار در زمان صفویه و قاجاریه مرمت شده است و در حال حاضر هم تعمیرات اساسی آن هنوز ادامه دارد. در پایان گفتنی است که در اجلاس اخیر کمیتهی میراث جهانی یونسکو، این گنبد در فهرست میراث جهانی قرار گرفت.

موقعیت تاریخی
قلعه تاریخی فلک الافلاک بر بلندای تپه ای باستانی و در مرکز شهر خرم آباد
واقع شده است . حریم این بنای باشکوه از سمت شرق و جنوب غربی به رودخانه
خرم آباد ، از غرب به خیابان دوازده برجی و از شمال به خیابان دوازده برجی و
از شمال به خیابان فلک الافلاک محدود می گردد .
تاریخ ساخت بنا
از تاریخ ساخت بنا یا بانی آن ، آگاهی دقیقی در دست نیست . همین اندازه می
دانیم که این بنا ، از یادگارهای شهر کهن << شاپور خواست >>
بوده و بنای اولیه آن را به زمان شاپور اول ساسانی در قرن سوم میلادی نسبت
می دهند .
ویژگیها
احداث بنا بر فراز صخره های سنگی و اشراف کامل آن به دره تارخی خرم آباد و
نیز جاری شدن چشمه پر آب گلستان از دامنه شمالی تپه از ویژگیهای اصلی بنا
به شمار می آیند . از سوی دیگر نزدیکی بنا با غارهای پیش از تاریخ دره خرم
آباد و دیگر آثار دوران تاریخی نظیر سنگ نوشته ، مناره آجری آسیاب گبری ،
پل شکسته و گرداب سنگی ، بیانگر پیوستگی تاریخی قلعه با آثار یاد شده می
باشد .
معماری
معماری کنونی بنا ، بیانگر الحاقات فراوانی است که در دوران های گوناگون به
دان افزوده شده ، بیشترین این تحولات مربوط به دوره صفویه تا قاجار می
باشد . بر اساس مدارک تصویری تا حدود یکصد سال پیش بارویی دوازده برجی در
پیرامون بنای فعلی وجود داشته ، که اکنون آثار این برج از آن در محوطه شمال
غربی قلعه ، قابل مشاهده است . وسعت تقریبی بنا ۵۳۰۰ متر مربع ، شامل ۸
برج دو صحن و ۳۰۰ جان پناه می باشد . ارتفاع بلند ترین دیوار تا سطح تپه ۲۳
متر و مصالح آن از سنگ آجر ، خشت و ملات گچ و آهک است . ورودی بنا به سمت
شمال و در بدنه برج جنوب غربی تعبیه شده که پس از گذر از راهرو ورودی به
حیاط اول وصل می گردد .
حیاط اول
ابعاد این حیاط که در جهت شمالی – جنوبی طراحی شده ۵/۲۲*۳۱ متر است .
پیرامون آن از چهار برج تشکیل شده که دو برج آن در شمال و شمال غربی و دو
برج دیگر در جنوب و جنوب غربی قرار دارد .
حمام قدیمی
بر اساس شواهد موجود ، حمام قلعه در ضلع شمالی حیاط اول و در نزدیکی چاه
قلعه قرار داشته است . این حمام در تا اواخر دوره قاجاریه مورد استفاده
بوده و اکنون آثاری از آن نظیر تنوبوشه های سفالی ، نقش های آهک بری و
کانالهای زیر زمینی قابل مشاهده است.
چاه قلعه
در شمال شرقی حیاط اول و در پشت یک طاق نمای بلند ، چاه آب قلعه
قرار دارد . عمق این چاه که بیشتر آن با برش صخره به سرچشمه گلستان راه
یافته نزدیک به چهل متر است . در گذشته آب مورد نیاز ساکنین دژ از همین چاه
تامین می شده و اکنون نیز قابل بهره برداری است .
حیاط دوم
ابعاد این حیاط که در جهت شرقی – غربی طراحی شده ۲۱*۲۹ و همانند حیاط اول
از چهار برج تشکیل می گردد . در چهار جهت این حیاط تالارهای بزرگی قرار
دارد که به یکدیگر راه دارند و اکنون به موزه ، تغییر کاربری یافته اند .
از نکات قابل تامل در معماری بنا ، وجود گریزگاه مخفی در ضلع جنوبی و
فضاهای زیرزمینی در ضلع شمال و شرق آن می باشد .
قلعه در متون تاریخی
در متون تاریخی با نامهای گوناگونی نظیر :”دژشاپور خواست ” یا “سابر خواست ”
“دز بر ” “قلعه خرم آباد ” “قلعه دوازده برجی ” و قلعه ” فلک الافلاک ازآن
یاد شده است . «فلک الافلاک » که در لغت به معنی «سپهر سپهران » یا « فلک
نهم » می باشد . عنوانی است که در دوره قاجار به این بنا اطلاق گردیده و
اکنون به همین نام مشهور است .
کاربری قلعه در گذشته
« خزانه حکومتی » خاندان بدر در قرن چهارم ، «مقر حکومتی » اتابکان و
والیان در دوره صفویه تا قاجار و سرانجام «پادگان نظامی » و «زندان سیاسی »
در دوران پهلوی اول و دوم از مهمترین کاربری های قلعه در گذشته محسوب می
گردد .
کاربری کنونی
این اثر ارزشمند در سال ۱۳۴۹ از ارتش به فرهنگ و هنر سابق واگذار و
به شماره ۸۸۳ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید . در سال ۱۳۵۴ با راه
اندازی موزه مردم شناسی و مفرغ های لرستان بنا به موزه تبدیل گردید . در
سالیان اخیر با مرمت نمای بیرونی و داخل قلعه موزه های باستان شناسی ، مردم
شناسی ، آزمایشگاه مرمت اشیاء ، مرکز فروش تولیدات فرهنگی و چایخانه سنتی
در این مجموعه فرهنگی – تاریخی راه اندازی و هر ساله پذیرای انبوهی از
بازدیدکنندگان داخلی و خارجی می باشد .

این پل که در نوع خود شاهکارى بىنظیر از آثار دوره سلطنت شاه عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او الله وردىخان بنا شده. این پل در حدود ۳۰۰ متر طول و ۱۴ متر عرض دارد و طویل ترین پل زاینده رود است که در سال ۱۰۰۵ هجرى ساخته شده است. در دوره صفویه،مراسم جشن آبریزان یا آبپاشان ارامنه در کنار این پل صورت میگرفت. ارامنه جلفا، مراسم «خاج شویان» را نیزدر محدوده همین پل برگزار میکردهاند. پل مزبور یکی از شاهکارهای معماری و پل سازی ایران و جهان محسوب میشود.
و به روایتی دیگر:
این پل در سال (۱۰۱۱ ه.ق) باهتمام اللهوردیخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گردید و به طورى که در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده که از هر چشمه آب خارج مىگردیده، پلى بسیار عریض و طویل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهک ریخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه هاى زیرینش زیاد با عرض و مرتفع و طول آن ۳۵۰ قدم و عرضش بیست قدم و شش معبر باین شرح داشته است:
۱- راه وسط که مخصوص عبور سواره و گردونهها بوده است. ۲ و ۳ دو طرف پل که از میان گالالریها ى زیبا مىگذشت و به پیادهرو تخصیص داشت. ۴ و ۵ پشت بامهاى گالارى از دو طر ف که دور آن نرده داشته و موقع طغیان رود تفرجگاه باشکوهى بوده است، سرانجام گالاریهاى پل به وسیله پلههاى ظریف بزیر پل متصل مىشد و از زیر پل هم موقع کم آبى عبور مىکردند. ۶ از زیر پل بود.
مساحت این پل را سیاحان انگلیسى چهارصد و نود یارد تعیین کردهاند. هفت دهانه این پل گرفته شده و اکنون ۳۳ دهانه دارد و از این رو به پل ۳۳ چشمه شهرت دارد.
این پل را بنامهاى: پل شاه عباسى – پل اللهوردیخان – پل جلفا – پل چهل چشمه – پل سى و سه چشمه خواندهاند و وجه تسمیه هر یک چنین است: ۱- پل شاه عباسى از آن جهت گویند که شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهوردیخان ساخته شده به پل اللهوردیخان معروف گردیده و از لحاظ اینکه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفتهاند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اینک سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.
این پل براى اتصال خیابان چهار باغ کهنه عباسى به خیابان چهارباغ بالا و باغ هزار جریب و عباس آباد ساخته شده است. این پل در جشن آبریزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و سایر مردم بوده است.
شرحى را که سرپرسى سایکس انگلیسى راجع به این پل نوشته از نظر اینکه بسیار دقیق و وضع پل را در آخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مىنماید عیناً در اینجا نقل مىگردد:
خیابان با شکوه چهارباغ از یک طرف به پل اللهوردیخان کشیده مىشود، که با این که حالیه روى بویرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مىآید، اینجا از یک شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مىشوند شکل فوق العاده و شگفت آور این پل که ۳۸۸ یارد طول آنست مقابل یک جاده سنگ فرش شدهاى به عرض ۳۰ پا بدین قرار ایت که در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبیه شده که یکى از آنها راه معمولى روى پل است که در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشیده ساختهاند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همین جاده مشرف مىباشند، در بالا و پائین این طاقنماها که با تابلوى نقاشى شده تزیین یافته بود هر کدام یک پیاده روهائى است که با پله کانها باین راه اصلى وصل مىشود و در کنار سطح رودخانه معبر دیگرى است که به طول رودخانه امتداد مىیابد. تنها انتقاد مخالفى که براى ساختمان این پل مىشود کرد و آن از تصویر هم نمایان است آنکه، پل مزبور در مقابل جریان ضعیف و باریک زنده رود در بیشتر فصول سال بیش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.
در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان درباره این پل تاریخى چنین نوشته است:
در انتهاى جنوبى خیابان چهارباغ پل اللهوردیخان است که به نام بانى و سازنده آن خوانده مىشود و در همان موقعى که شاه عباس دستور کاشتن درختان چهارباغ را مىداده رفیق و سپهسالار شاه نیز در ساختمان این پل به وسیله آجر و سنگ تراش فعالیتى به خرج مىداد، وضعیت این پل با قدیمش تفاوت زیادى نکرده است. ایوانچهها و غرفههاى زیبا و متناسب طرفین پل که جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اولیه باقى مانده است. طول این پل ۲۹۵ متر و عرضش ۱۳/۷۵ متر مىباشد. نوشتهاند که در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سى و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادى از بستر رودخانه را تصرف کرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى که چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممکن بود بکلى متروک شود وى در سال ۱۳۳۰ که آقاى مصطفى خان مستوفى ریاست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبین خارج و مجراى عبور آب چشمهها را باز کرد و اقدام به ساختمان دیوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده که نوز آثارش پابرجا و عملیاتش زبانزد مردم این شهر است. در دوره صفویه ارامنه حق داشتند تا میدانى که اول پل احداث شده بود جمع شوند و مالالتجاره و صنایع خویش را با صنعتگران اصفهانى تبدیل نمایند و حق نداشتند از این پل عبور کرده داخل شهر شوند در جل این پل مجسمه رضا شاه کبیر بر روى ستونى بارتفاع ۵ متر دیده مىشود که اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف این مجمسه فعلاً میدان ۲۴ اسفند و با میدان مجسمه نامیده مىشود.
در شمال شرقى پل یعنى اول خیابنى که به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است که بیاد مقبره کمال الدین اسماعیل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خیابان مزبور به نام آن بزرگوار نامیده مىشود که به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.
به طورى که ملاحظه شد گفتار تاریخچه ابنیه تارخى اصفهان وضع پل زاینده رود را در گذشته و حال تشریح کرده و اقتضاء داشت که براى استحضار سرگذشت پل ایام گوناگون درج گردد.
تاورنیه سیاح فرانسوى راجع باین پل در سفرنامه خود که نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه کرده چنین نوشته است:
پلى که در وسط خیابان تقاطع مىکند موسوم به پل اللهوردیخان که بانى آن بوده است مىباشند و آن را پل جلفا هم مىگویند. این پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بیک میزان است. دو طرف آن از وسطش پستتر نیست، ۳۵۰ قدم طول و بیست قدم عرض دارد و زیر آن چندین چشمه و طاق از سنگ ساخته شده که خلى پست و کم ارتفاع است، در دو کناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل که چندین طاق با پایههاى مرتفع به ارتفاع ۲۵ یا ۳۰ پا سقف آن را نگاهداشتهاند دیده مىشود، اشخاصى که مىخواهند هوا خورى کنند وقتى که خیلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مىنمایند، اما معبر معمولى از زیر آن راهروها است که به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد که هواى لطیف و خنک از آنه داخل راهرو مىشود. زمین راهرو از سطح پل خیلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مىروند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقریباً ۳۵ پا عرض دارد. یک معبر دیگر هم دارد که در تابستان و وقع کمى آب به واسطه خنکى خیلى مطبوع است و آن از میان خود رودخانه است در خط مخصوصى که تخته سنگها نزدیک هرم اتفاق افتاده مىتوان از روى آنها رد شد بدون اینکه پاتر بشود. از تمام دهنههاى زیر پل به واسطه درهائى که به هر چشمه گذرادهاند مىتوان عبور نمود از پلکانى که در قطر پایه پل ساخته شده از روى پل به زیر چشمهها و طاقها پائین مىروند و همینطور پله هائى در دو طرف دارد که به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مىنمایند و عرض راه پلهها بیش از ۲ تواز (۴ ذرع تقریباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى کشیدهاند که از پرت شده جلوگیرى مىنمایند.
بنابراین این شش معبر در روى این پل وجود دارد: یکى در وسط و چهار تا در دو طرف که عبارت است ازى زیر و بالاى هراهرورهاى پلکان تنگى که به زیر پل مىرود حقیقتاً این پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مىتوان گفت قشنگترین صنعت و شاهکار ابنیه ایران است، اما بسى دور است از اینکه به استحکام پل نف پاریس ساخته شده باشد.
سرپرسى سایکس انگلیسى در شرحى که راجع به پل زاینده رود نوشته بود گفته بود که این پل با اینکه روى به ویرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنیه تعصب ملى نگذارده که در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنیه در کلیه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و یدگر آثار ایران را کوچک و پست جلوه دهد و از دیگران هم استفاده کرده که در تجلیل اصفهان غلو کردهاند.
اینکه آراى مختلفى راجع به این پل نگاشته شد براى امکان استخراج نظر صحیح و صائب درباره آن بود و اینکه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنیه معلوم گردد. در هر حال اکنون این پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مىرود زیر شماره ۱۱۰، به ثبت تاریخى رسیده است.
شاه عباس اول به طورى که مورخان و سیاحان خارجى نوشتهاند در هر حال در جشن آبریزان شرکت مىکرد و اگر در اصفهان بود در کنار زاینده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در کنار دریاى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مىکرد.
در کتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز که شاه در سال ۱۰۱۸ هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار کرده چنین نوشته است.
جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مىیافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نیز آئین مىبستند و چراغان مىکردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلریزان صورت مىگرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ریخته مىشد. از آن جمله در سال ۱۰۱۸ با آنکه جشن فروردین مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلریزان کردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئین بندى هنر نمائى بسیار کرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به ایشان بخشید.
در تاریخ این جشن و گلریزان میر حیدر معمائى کاشى چنین سروده است:
گل گشت روى پل چو کند خسرو عجم گل گشت روى پل پى تاریخ کن رقم
موضوعى که باقى ماند تاریخ بناى پل است که بامر شاه عباس کبیر انجام شده است. آنچه مسلم است در سال ۱۰۱۸ که جشن گلریزان در حضور شاه عباس انجام گردید پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوتهاند:
اسکندربیک در عالم آراء در وقایع سال (۱۰۱۱) چنین نوشته:
در انتهاى خیابان باغى بزرگ و وسیع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانیدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، میان گشاده که در هنگام طغیان آب در کل، یک چشمه به نظر در مىآید، قرار دادند که بر زاینده رود بسته شده هر دو خیابان بیکدیگر اتصال یابد.
حاج میرزا حسن خان جابرى انصارى در تاریخ اصفهان و رى در وقایع اسل ۱۰۰۵ ه.ق( چنین نوشته:
شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عالیه انداغخ، سر درب درب قیصریه جنگ او است با ازبکان.
و در وقایع سال (۱۰۰۸ ه.ق) چنین نوشته:
شاه از هرات به اصفهان آمده و تکمیل طرح عمارات و باغات که هر یک از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ کهنه در چهار باغ بالا.
و نیز در وقایع سال (۱۰۰۸ ه.ق) مى نویسد:
شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهوردیخان را فرمود پل زاینده رود را با عمارات دیوانى بساخت.
در وقایع سال (۱۰۱۲) نوشته است:
بناى سر درب عالى عیصریه و کاشى کارى ممتاز آن …
میرزا علینقى کمرهاى متخلص به نقى که از شعراى زمان بوده ماده تاریخى سروده که ابیات آن چنین است:
فلک قدر الله و یردى که قدر ز عباس شاه اندر ایام یافت
بامداد بیگ ویردى دادگر پلى کدر آغاز و انجام یافت
بسعى ملک سیرت آقا حسین بخیر العمل حسن اتمام یافت
به دست زبر دست صعب امیر چو بند امیر این بنا نام یافت
پى سال تاریخ این پل نیافت کسى خوبتر از »پل اتمام یافت«
ظاهراً گفته عالم آرا اینستکه پل در سال (۱۰۱۱ ه.ق) ساخته شد و گفتههاى جابر انصارى قسمتى حاکى است که در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مىرساند که دستور داده شده که بسازند و در قسمت نوشته که ساختن آن با سر در قیصریه مقارن بوده و حال آنکه ساختمان سر در قیصریه را از وقایع سال ۱۰۱۲ نوشته است. و هیچ اشاره بسند این گفتهها هم نشده است.
ماده تاریخ منسوب به نقى کمرهاى هم حاکى است که ساختمان پل امیر در سال (۱۰۰۵ ه.ق) انجام یافته است ولى تاریخ شروع آن معلوم نیست و باید اذعان کرد که اگر منظور همان پل چهل چشمه و یا اللهوردیخان باشد محال است که در ظرف یکسال چینن پلى ساخته شده باشد و حدال باید در سال (۱۰۰۳ ه.ق) شروع شده باشد تا در (۱۰۰۵ ه.ق) به اتمام برسد.
آنچه به نظر مىرسد این است که براى ساختمان عباس آباد مسلم است که باید ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاریخ ساختمان چهارباغ یعنى اتمام آن مطابق ماده تاریخى که سرودهاند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاریخ چنین است:
عجب چارباغى است بهجت فزا گرش ثانى خلد گویند شاید
چو تاریخ آن دل طلب کرد گفتم: نهالش به کام دل شه بر آید
که با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نیز تاریخ تکگائى که در خیابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و یازده است که در تذکره نصرآبادى به نقل از تاریخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاریخ چنین است:
کلبهاى را که من شدم بانى مطلبم تکیه سگان على است
زین سبب فیض یافتم ز اله که مرا مهر با على ازلى است
خانه دلگشا شدش تاریخ چونکه از کلب آستان على است
و از طرفى اللهوردیخانه در سال (۱۰۰۴ ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ایالت فارس منسوب گردید و در آنجا به اداره امور و تمشیت مىپرداخت تا اینکه حکومت کهکیلویه هم بر حزوه حکومتش افزوده گردید و از مجموع این تواریخ استنباط مىشود که شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پیش از اینکه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده که اصفهان را به پایتختى انتخاب کند و از این رو دستور داده بود که طرحهائى براى آبادى اصفهان مهیا کردن آن براى پایتختى ریخته شود و شاید اعزام اللهوردیخان به فراس هم از این نظر بوده که اقدامات عمرانى اصفهان هم زیر نظر او قرار گیرد و عمدتاً باید عمران اصفان از بعد از تاریخ اعزام اللهوردیخان یعین بعد از سال (۱۰۰۴ هجرى) انجام یافته باشد و تقریباً هم همین طور است چه مطابق ماده تاریخى نقى کمرهاى هم ساختمان پل اللهوردیخانه در سال (۱۰۰۵ ه.ق( اتمام یافته و عمران خیابان چهار باغ در (۱۰۰۵ ه.ق) و تکایا چهارباغ در (۱۰۱۱ ه.ق) و در سال (۱۰۲۵ ه.ق) تمام ساختمانهائى که از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام یافته بوده است.
و اما اینکه گفته شده در سال (۱۰۱۱ ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاریخ اتمام پل که (۱۰۰۵ ه.ق) باشد مغایر است، مى توان گفت اللهوردیخان ابتداء طبقه زیرین پل را براى امکان عبور و مرور ساخته بوده که در (۱۰۰۵ ه.ق) به اتمام رسیده بوده و بعد در (۱۰۱۱ ه.ق) مأمور شده که پل را به اتمام برساند یعنى طبقه بالا را نیز بسازد که در موقع طغیان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شاید طغیان رودخانه زاینده رود موجب تکمیل پل بوده است و با این فرض دیگر مغایرتى در بین نخواهد بود.
نظر دیگرى هم امکان دارد و آن این است که بگوئیم پل موضوع ماده تاریخ نقى کمرهاى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاریخ چنین اشارهاى نشد ناچار باید پل موضوع ماده تاریخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست.

قدیمیترین بنای تاریخی اصفهان را باید مسجد جمعه یا مسجد جامع اصفهان تلقی کرد. سیمای فعلی مسجد عمدتاً مربوط به اقدامات دوره سلجوقی است اما تعمیرات و الحاقات آن به دورانهای بعد به خصوص عصر صفویان مربوط می شود . اما در کاوش های باستان شناسی مراحل قبل از سلجوقی هم به دست آمده که به دوران آل بویه و قرن سوم هجری باز می گردد. در همین کاوش ها آثار قبل از اسلام نیز کشف شده است.
مسجد دارای ورودیهای متعدد است که هر یک فضای مسجد را به بخشهایی از بافت پیرامون آن مربوط می کند این ورودیها همه در یک زمان ساخته نشده اند و هر یک در مقطعی از تاریخ و در ارتباط با ساختمان درون و بیرون بنا به وجود آمده اند. گذرها و معابری که در گرداگرد مسجد وجود دارند بیانگر ارتباط گسترده ای است که مسجد با بافت قدیم شهر دارد.مسجد جامع اصفهان با نقشه چهار ایوانی بنا شده و از آنجا که ابداعات هنری و معماری ۱۵ قرن دوران اسلامی را در خود گرد آورده است یکی از بهترین آثاری به شمار می رود که در دنیای امروز شهرت دارد. با توجه به منابع و مآخذ مختلف این نکته مشخص می شود که مسجد جامع در طول زمان به سبب آتش سوزی و جنگ های متعدد و نا آرامی های دوران های مختلف آسیب فراوان دیده و دوباره بازسازی و مرمت شده است.
چهار ایوان اطراف میدان مشخص کننده شیوه مسجد سازی ایرانیان است که پس از احداث آن در سایر مساجد نیز رواج یافته است. این ایوان ها که به نامهای صفه صاحب در جنوب صفه درویش در شمال صفه استاد در مغرب صفه شاگرد در مشرق نامیده می شوند با تزئینات مقرنس سازی و کاربندی یکی از فنون بسیار جالب معماری ایران را بیان می دارد.
نمای داخلی صحن مسجد و کاشیکاری های آن مربوط به قرن نهم هجری است که احتمالاً مناره ها نیز مربوط به همین زمان می باشند . به طورکلی بنای کنونی مسجد جامع اصفهان شامل بخشهای زیر می باشد:
- شبستان مسجد : این شبستان که بر ستون های مدور استوار است که با گچبریهای بسیار زیبا تزئین شده است. این قسمت مربوط به عصر دیلمیان است.
- گنبد و چهل ستونهای اطراف آن که در ایوان جنوبی مسجد واقع شده و در فاصله سالهای ۴۶۵ تا ۴۸۵ هجری قمری بنا شده است. این گنبد در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک ساخته شده از نمونه های نادر ساختمان های عصر سلجوقی است. ایوانی که در جلوی این گنبد آجری واقع شده در اوائل قرن ششم هجری بنا گردیده و سقف آن از مقرنس های درشت ترکیب شده است. این گنبد دارای زیباترین طرحهای تزئینی ساخته شده از آجر و گچ میباشد.
- گنبدی که در بخش شمالی حیاط مسجد واقع شده و قرینه گنبد خواجه نظام الملک است در سال ۴۸۱ بنا گردیده است. احداث این گنبد را به ابوالغنائم تاج الملک یکی دیگر از وزرای عصر سلجوقی نسبت می دهند.
- ایوان معروف به صفه صاحب که در دوران سلجوقی ساخته شده و تزئینات آن مربوط به عصر قراقویونلو و صفوی است. در این قسمت کتیبه هائی از دورانهای مختلف از جمله صفویان به چشم می خورد.
- ایوان غربی معروف به صفه استاد که در عصر سلجوقی بنا شده و در دوره صفویان با کاشیکاری تزئین شده است . در این صفه علاوه بر خطوط ثلث و نستعلیق که به تاریخ ۱۱۱۲ هجری قمری و در زمان سلطنت شاه سلطان حسین کتابت شده عباراتی به خط بنائی بسیار زیبا و با امضاء محمد امین اصفهانی نوشته شده است.
با مطالعه این عبارات و دقت در خطوط بنائی این ابیات بسیار زیبا مشخص می گردد.چون نامه جرم ما به هم پیچیدند بردند و به میزان عمل سنجیدندبیش از همه کس گناه ما بود ولی ما را به محبت علی بخشیدند.
رو به روی این ایوان، صفه شاگرد قرار دارد که در عصر سلجوقی بنا شده و در قرن هشتم و یازدهم هجری قمری در دوران حکومت ایلخانان و صفویه تزئیناتی به آن اضافه شده است.
این ایوان فاقد تزئینات کاشیکاری است و با مقرنس های آجری تزئین شده است. در این ایوان سنگ مرمر یکپارچه نفیسی است که در اطراف و بالای آن لوحه ها و کتیبه هایی نوشته شده است. در منتهی الیه ضلع شرقی مسجد جمعه صفه عمر واقع شده که کتیبه تاریخی هلال ایوان آن به سلطنت سلطان محمود آل مظفر اشاره می کند. تاریخ این کتیبه ۷۶۸ هجری قمری است و خطاط آن عزیز التقی الحافظ می باشد.
در سقف این صفه خطوط تزئینی و تاریخی به چشم می خورد که با خط بنائی عبارات مذهبی و سازنده بنا به نام مرتضی بن الحسن العباسی الزینبی نوشته شده است . علاوه بر آن در این صفه نام استاد کاران دیگر همچون حسن کاروان کاشیکار و کوهیار الابرقوهی خطاط کتیبه محراب صفه به چشم می خورد.
- در شمال ایوان استاد شبستان کوچکی قرار دارد که زیباترین محراب گچبری مسجد را در بر دارد . این شبستان که به مسجد الجایتو نیز معروف است دارای محرابی است که به مثابه گوهری تابناک از هنر ایرانی در جهان از شهرتی عظیم برخوردار است. بر این محراب زیبا نام سلطان محمد خدابنده ایلخان مشهوری که قبل از تشرف به دین اسلام لقب الجایتو را داشت و بعد از مسلمان شدن خود را خدا بنده نامید و وزیر دانشمند او محمد ساوی و سال ساختمان آن یعنی ۷۱۰ هجری قمری به چشم میخورد.
زیباترین منبر منبت کاری موجود در مسجد جمعه اصفهان نیز در این مسجد قرار دارد که سال ساخت آن ذکر نشده است. از مسجد اولجایتو به شبستان زمستانی بیت الشتاء می رسیم که به موجب کتیبه سر در آن در زمان تیموریان به دستور عماد بن المظفر ورزنه ای ساخته شده است. به همین علت به شبستان عماد نیز معروف است این شبستان با شکوه دارای ستون های قطور کوتاه و اتاقهای خیمه ای شکل است. در وسط هر چشمه طاق یک قطعه سنگ مرمر شفاف نصب شده که نور شبستان را تأ مین میکند.
شبستان جنوب شرقی مسجد که احتمالاً کتابخانه عظیم و مشهور خواجه نظام الملک را در بر داشته در بمباران شهر اصفهان تخریب گردیده که مجدداً به شیوه اول بازسازی شده است.
- این اثر نفیس و با شکوه به علت در بر داشتن نمونه های گوناگون ادوار مختلف اسلامی از نظر فنی و هنری اهمیت بسیاری داشته و از شهرت جهانی برخوردار است. این شهرت و نفاست همه ساله گروه های بی شماری از علاقمندان و پژوهشگران را به خود جلب می کند حاصل این مطالعات، مقالات و رسالات و کتب متعددی است که به وسیله معماران و مهندسین و باستان شناسان مشهور جهان و ایران به رشته تحریر در آمد که اغلب آنها به زبان فارسی ترجمه شده اند.
به طور کلی به همان اندازه که میدان نقش جهان و عمارات تاریخی اطراف آن یاد آورد معماری و هنر دوران صفوی است مسجد جمعه و محلات پیرامون آن افسانه زندگی در عهد سلجوقیان و روزگار پیش از آن را بیان می دارد.
این مسجد،
در حقیقت، مجموعهاى از ساختمانها و آثار هنرى دورههاى بعد از اسلامِ
تاریخ ایران است که یادگارهایى از پادشاهان، وزیران، امیران، بزرگان و
بانوان خیّر ایرانى بعد از اسلام را در بر دارد و بخشى از تحولات معمارى
دورههاى اسلامیِ تاریخِ ایران را، در مدت هزار سال، نشان مىدهد. بخشهاى
ممتاز و جالب توجه این مسجد بدین قرارند:
- صفههاى کوچک سمت راست دالان ورودى که با ستونهاى مدور و گچبرىهاى
زیبا تزئین یافتهاند و مجموعهاى از آثار دورهٔ دیلمى در قرن چهارم هجرى
قمرى است.
– گنبد
خواجه نظامالملک وزیر مشهور ملکشاه سلجوقى که در سالهاى ۴۶۵ تا ۴۸۵ هجرى
قمرى ساخته شده است. کتیبهٔ کوفى این گنبد که در ضلع جنوبى مسجد واقع شده،
حاوى نام پادشاه وقت، ملکشاه و وزیر او خواجه نظامالملک است. عنوان
ملکشاه در این کتیبه «یمین خلیفهاللّه امیرالمؤمنین» ذکر شده است. خلیفهٔ
عباسى در آن زمان «المعتصم باللّه» بوده است. چهل ستونى که در منتهىالیه
غربى این ضلع واقع شده، از دورهٔ شاهعباس اول صفوى است، که در سال ۱۰۱۹
هجرى قمرى به ساختمانهاى مسجد افزوده شده است.
- چهل ستون که در سمت چپ دالان ورودى واقع شده و در ساخت آن از سبک ابنیهٔ
سلجوقى پیروى شده است، از آثار دورهٔ پادشاهان آلمظفر در قرن هشتم هجرى
قمرى است.
– ساختمان ایوان جنوبى مسجد از قرن ششم و تزئینات داخل و خارج آن از قرن هشتم، نهم، دهم و یازدهم هجرى قمرى است. دو منارهٔ این ایوان ظاهراً در عهد حسنبیک ترکمان افزوده شده است و در دورهٔ این امیر آققویونلو و پادشاهى طهماسب اول و شاهعباس دوم، تغییرات ضرورى مسجد به انجام رسیده و داخل و خارج این ایوان، با تزئینات کاشىکارى آراسته شده است. در بین مقرنسهاى تاق این ایوان، نام «ابونصر حسن بهادر» که بانى تعمیرات و الحاقاتى در این مسجد بوده است. در یک لوحهٔ کاشىکارى مربوط به سال ۸۸۰ هجرى قمرى ثبت شده است.
– تزئینات کاشىکارى اطراف صحن از دورهٔ حسنبیک ترکمان معروف به اوزون حسن و از قرن نهم هجرى قمرى است.
- ایوان شرقى مسجد مشخصات معمارى دورهٔ سلجوقى را از قرن ششم به خوبى حفظ
کرده است. داخل این ایوان با گچبرىهاى قرن هشتم آراسته شده و کتیبهٔ
کاشىکارى آن حاکى از تعمیرات در دورهٔ شاه سلیمان صفوى است.
- صفهٔ عمر در شرق این ایوان واقع شده است که در دورهٔ قطبالدین محمود،
شاه آلمظفر، به وسیلهٔ «مرتضى بن الحسن العباسى الزینبی» در محل بناى
قدیمى دیگرى ساخته شده است. در دورهٔ حکومت موقتى اشرف افغان تعمیر شده و
به دستور او کتیبه و لوحههایى به این صفه افزوده شده است.
- ایوان غربى مسجد که ساختمان آن از قرن ششم هجرى است و با تزئینات
کاشىکارى آن دوره که بیشتر از نوع خطوط بنایى است، آراسته شده است. این
ایوان در دورهٔ پادشاهى شاه سلطان حسین صفوى تعمیر و تزئین شده و با
کتیبهها و لوحههایى در قالب خطوط مختلف زینت یافته است.
در شمال ایوان غربى، مسجد کوچکى از دورهٔ اولجایتو (ایلخان مسلمان مغول) واقع شده است که محراب عالى گچبرى شدهٔ آن در سال ۷۱۰ هجرى قمرى به دستور وزیر ایرانى او «محمد ساوی» ساخته شده و تاقهاى آجرى متنوعى دارد. محمد ساوى در سال ۷۱۱ هجرى قمرى بر اثر سعایت بدگویان به دستور اولجایتو کشته شد؛ ولى این اثر ارزندهٔ دورهٔ صدارت او همچنان نام او را در تاریخ جاویدان کرده است. نام استاد حیدر اصفهانى که سازندهٔ این محراب عالى گچبرى شده است، نیز در آخر حاشیهٔ کتیبهٔ محراب، بر جاى مانده است.
در غرب ایوان غربى و مسجد اولجایتو، شبستانى از دورهٔ حکومت سلطان محمد بن بایسنقر تیمورى وجود دارد که سال ساختمان ۸۵۱ هجرى قمرى است و بانى آن «عمادبن مظفر ورزنهای» است که از امراى لشکر وى بوده است. کتیبهٔ ثلث زیاى سردرِ این شبستان تاریخى را «سید محمود نقاش» خطاطى کرده است. عمادبن مظفر، مسجد باشکوهى هم در محل تولید خود (ورزنه)، بنا کرده است.
– ایوان شمالى مسجد معروف به صفهٔ درویش از قرن ششم و کتیبهٔ گچبرى داخل آن از دورهٔ شاه سلیمان صفوى است. تزئینات کاشىکارى نماى خارجى آن از اقدامات ادارهٔ باستانشناسى اصفهان در سالهاى ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ هجرى شمسى است و به این مناسبت، کتیبهاى به خط بنّایى به یادگار گذاشته شده است. در طرفین ایوان شمالى و شمال آن، چهل ستونهایى از قرن ششم هجرى موجود است که مخصوصاً چهل ستون شرقى آن تاقهاى متعدد با نقوش مختلف آجرى دارد و از قسمتهاى جالب این بناى عظیم تاریخى به شمار مىرود.
شمالىترین اثر تاریخى مسجد جمعه، گنبد تاجالملک مشهور به گنبد خاکى است
که بانى آن «ابوالغنائم تاجالملک خسرو فیروز شیرازی» وزیر دیگر ملکشاه
سلجوقى است. سال ساختمان آن در کتیبهٔ دور گنبد، سال ۴۸۱ هجرى قمرى ذکر شده
است و در بین آثار دورهٔ سلجوقى اثر بىهمتایى به شمار مىرود.
در آثار تاریخى موجود در مسجد جمعهٔ اصفهان، غیر از سبکهاى مختلف معمارى،
انواع خطوط کوفى، ثلث، بنّایى، نسخ و نستعلیق را به زبان فارسى و عربى، به
نثر و به نظم مىتوان مشاهده نمود.
- ساختمان حوض وسط مسجد نیز در زمان سلطنت شاهمحمد خدابندهٔ صفوى، پدر
شاهعباس اول، به وسیلهٔ شخصى به نام «یوسف آقا» بنا شده است.

موقعیت: خیابان آتشگاه
سال تاسیس: قرن ۸ هجری
یک بقعه و دو مناره بر روی قبر عمو عبدالله از زهاد و صلحای قرن هشتم هجری بنا شده است.
ویژگی خاص :
ایوان از نمونه بناهای سبک مغول ایران است اما مناره ها در اواخر دوره صفویه به ایوان افزوده شده و با حرکت دادن یکی از آنها هم مناره دیگر و هم تمام ساختمان به حرکت در می آید.
در سر راه اصفهان به نجف آباد قریه ای است که آن را کارلادان می گویند. امروز این روستا جزئی از شهر اصفهان به شمار می رود. در این قریه بنائی وجود دارد که مزار یکی از صلحا و زهّاد مشهور قرن هشتم هجری به نام عمو عبدالله کارلادانی است.
تاریخی که بر فراز سنگ عمو عبدالله نوشته شده و سال ۷۱۶ هجری را نشان می دهد مبین این نکته است که این عارف بزرگ در زمان سلطان (محمد خدابنده) ایلخان مسلمان می زیسته است ایوان منارجنبان یکی از آثار تک ایوانی دوران ایلخانی است اما برخی از محققین عقیده دارند که مناره ها بعداً به ایوان مزبور افزوده شده است.
نکته ای که باعث شهرت منارجنبان شده و هر مسافری را برای بازدید از آن ترغیب می کند این است که حرکت دادن یک مناره نه تنها مناره دیگر را به حرکت در می آورد بلکه تمامی ساختمان مرتعش می شود.
بسیاری از معماران و مهندسان درباره جنبش مناره ها به اظهار نظر فنی و مهندسی پرداخته اند اما برخی نیز می گویند هیچ دلیل منطقی برای تحرک مناره ها ارائه نشده است. جهانگردانی که به نقاط مختلف دنیا سفر کرده اند در مشاهدات خود مناره هائی را معرفی کرده اند که در نقاط دیگر جهان همین خصوصیت را داشته اند.
اما قدر مسلم اینکه منارجنبان اصفهان وجه تمایزی با سایر مناره های متحرک دارد و آن این است که گذشته از حرکت مناره ها سایر قسمت های بنا نیز حرکت می کند. ارتفاع ایوان مقبره عمو عبدالله از سطح زمین بقعه ۱۰ متر و ارتفاع هریک از دو مناره ۵/۷متر است.
در این ایوان مزار عمو عبدالله قرار دارد و راه صعود به بام و مناره ها نیز به وسیله درگاه کوچکی است که با پلکانی مارپیچ به بام مربوط می شود.

راز منار جنبان چیست؟
بی تردید یکی از معروفترین ساختارهای تاریخی شهر اصفهان که شهرتی جهانی نیز دارد ” منار جنبان ” است. در ۶ کیلو متری مسیر جاده اصفهان _ نجف آباد ، در سمت راست آزاد راه، بنای ” منار جنبان ” قرار دارد که بر فراز مقبره عارفی گمنام به نام ” عمو عبدا… کارلادانی ” بنا شده است و بر اساس تاریخ سنگ نبشته این مقبره،تاریخ بنا به ۷۱۶ هجری قمری برمیگردد. این بنا یکی از آثار معماری دوره ایلخانان به شمار می رود با مساحتی حدود ۱۴۶ متر مربع و مناره هایی به ارتفاع ۵/۷ متر از سطح بام و البته ارتفاع بام تا کف حیاط نیز ۵/۱۰ متر است. در طبقه هم کف بنا و در زیر قو س های اصلی و بر سطح هرکدام کاشی کاری تزئینی به فرم صلیبی با کاشی آبی لاجوردی بر سطح آبی فیروزه ای دیده می شود که به عنوان یکی از ویژگیهای تزئینی کم نظیر در این بنا به حساب می آید. بر ساقه منارهها نیز تزئیناتی مرکب از کاشی های ریز در ترکیب با آجر بدنه دیده می شود که اشکال زیگزاگی و افقی آن در بیننده مشتاق یادآور مفاهیمی عرفانی است که در سایر آثار معماری این دوره نیز دیده می شود.
اما راز شگفتی آور این مناره ها چیست؟
چنانچه فردی از طریق ۱۷ پله داخل هر مناره که روی بام بنا تا بالای هر مناره وجود دارد، بالا رود و دست های خود را داخل یکی از دیوارهای واسط میانی پنجره های فوقانی آن قفل و شروع به تکان دادن مناره کند، مناره به نوسان در آمده و همزمان با آن مناره دیگری و در واقع کل ساختمان به نوسان در میآید که تنها نوسان مناره قابل دیدن است و برای دیدن نوسان بنا می توان لیوان آبی را بر روی قبر ” عمو عبدالله” قرار داد و سطح لغزان آن را مشاهده کرد.
به کاربردن آجرهایی با ویژگیهای خاص که ضریب ارتجاعی بالاتری نسبت به آجرهای به کار رفته در بخش های دیگر دارد و همچنین توجیه حرکت مناره ها با تکان یکی از آنها بواسطه قوانین فیزیکی نه تنها راز جنبیدن این مشهورترین مناره جنبان جهان را آشکار می کند بلکه بیانگر دانش فنی بسیار عمیق سازندگان آن در هفت قرن پیش بوده است. سازندگانی که نامی از آنان بطور مشخص در دست نیست . البته بنا به نظر کارشناسان مناره های دیگری نیز وجود دارد که دارای همین خاصیت بوده و همزمان با این بنا ساخته شده اند. مناره های مسجد اشترجان در ۴۰ کیلومتری غرب اصفهان که قسمت اعظم آن تخریب شده و یا یکی از مناره های مسجد حضرت علی (ع ) در بصره که بنا به نظر ” ابن بطوطه” سیاح معروف مراکشی در قرن هشتم قمری، تکان می خورده و از این جهت ارزش مسجد را برای زائرین دوچندان کرده است.همچنین گفته می شود که تقریبا همه منارهها این خاصیت را دارند اما شاید کوتاهتر بودن منارجنبان سبب تکان خوردن کل بنا می شود.
در سالیان گذشته بازدید کنندگان آزادانه تا بالای مناره ها می رفتند و اقدام به تکان دادن آن میکردند اما چندسالی است که به دلیل اینکه تکانهای دائمی باعث آسیب به بنا می شوند، مسئولین برنامه ای ترتیب داده اند که هر نیم ساعت یک نفر از راهنمایان که آشنا به مقدار نیروی لازم برای تکان دادن مناره ها است، به بالای یکی از مناره ها رفته و آنرا تکان می دهد تا بازدیدکنندگان به خوبی اهتزاز آنرا مشاهده و حس کنند و در عین حال از بوجود آمدن آسیب های احتمالی به بنا نیز پیشگیری شود.
این بنا در بدو یورش اعراب به ایران به دلیل عظمت شگفت انگیز آن که هنوز بعد از گذشت ۲۵۰۰ سال پابرجاست تغییر نام گرفت و به مقبره مادر سلیمان مشهور گشت تا از دست ویرانگر اعراب نجات یابد . ولی در سال ۱۸۲۰ ترسایی با کمک باستانشناسان خارجی مقبره کورش بزرگ شناخته شد . این بنا به صورت اتاقی با سقف شیب دار ساخته شده است که به روی سکوی سنگی طبقه دار ( شش طبقه ) قرار گرفته است و کالبد کورش بزرگ در طبقه هفتم ( که عدد هفت همیشه نشان از تقدس داشته است ) قرار گرفته است .
مساحت قاعده آن ۱۶۴٫۲ متر مربع است . اتاق آرامگاه داری ابعاد ۶٫۴ در ۵٫۲۵ متر است .کالبد کورش نامدار به روی بالاترین طبقه آن قرار گرفته است که در گذشته داخل تختی زرین گذاشته شده بوده است . قطر دیوار اتاق ۱٫۵ متر و درب وروی آرامگاه به طرف شمال غربی است . سنگهای به کار رفته شده در آن بسیار عظیم است که بعضی از آنان تا ۷ متر درازا دارد و ارتفاع آن تا ۱۱ متر می رسد . آرامگاه در گذشته در وسط باغهای سلطنتی محصور بوده است . کالبد کورش بزرگ در درون تخت زرین همراه با اشیای مهم سلطنتی وی قرار گرفت که پس از حمله اسکندر مقدونی به ایران درب آرامگاه شکسته شد و تمام اشیای آن به غارت رفت . به گفته تاریخ شناسان ابن مکان سالهای متمادی مکانی مقدس برای ایرانیان بوده است به طوری که اکثر پادشاهان ایران در آنجا تاجگذاری می نمودند . هم اکنون نیز این مکان از مکانهای شگفت انیگز جهان است به طوری که یکی از باستان شناسان فرانسوی پس از بازدید از این مکان گفت خدا را سپاس میگویم که بالاترین افتخار را نصیبم نمود تا آرمگاه ابر مردی که در دوران جهالت و کشتار بشریت حقوق بشر و دموکراسی را پایه گذاشت ببینم .
.:: This Template By : web93.ir ::.