بزرگترین کشتی کروز: در 13 نوامبر سال 2010 کشتی متعلق به شرکت بین المللی کارائیب رویال به نام "Allure" از فنلاند به خانه خود در فلوریدا رسید. این کشتی خواهر کشتی غول پیکر دیگری به نام "Oasis" است که از سال 2009 بر روی آب دریاها شناور است. این دو کشتی از بسیاری از جنبه ها با یکدیگر برابرند: هر دو در حدود 65 متر از سطح دریا ارتفاع داشته و از 16 عرشه و فضایی برای پذیرایی از پنج هزار و 400 نفر برخوردارند. همچنین تعداد کارمندان این دو کشتی بالای دو هزار نفر است.

همچنین طول هر دوی این کشتی ها 360.88 متر است اما از نظر فنی Allure در حدود 6 سانتیمتر از Oasis بلندتر است و همین اختلاف اندک کشتی Allure را به بزرگترین کشتی مسافرتی کروز در جهان تبدیل کرده است.
بلندترین ساختمان جهان: درهای برج دبی یا برج خلیفه در ژانویه سال 2010 به روی عموم گشوده شد. ارتفاع این سازه غول پیکر 827.83 بوده و بیش از 160 طبقه دارد، بیشترین تعداد طبقاتی که تا به حال در بلندترین ساختمانهای جهان به ثبت رسیده است.

این برج نه تنها منجر به کوتاه نشان دادن دیگر ساختمانهای همسایه شده بلکه از رکورددار پیشین بلندترین ساختمان جهان، برج تایپه 101 در تایوان 320 متر بلندتر است.
سریعترین قطار جهان: قطار CRH-380A با نام مستعای هارمونی در دوره ای آزمایشی در اوایل دسامبر 2010 توانست به سرعت 486 کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند. این سرعت در حدود 64 کیلومتر بر ساعت بالاتر از سرعتی است که هارمونی در دوره آزمایشی خود در سپتامبر سال جاری انجام داد.

به گزارش مهر، چین مالک بزرگترین شبکه ریلهای قطارهای پرسرعت در جهان است که طول آنها روی هم رفته به 7 هزار و 547 کیلومتر می رسد و این کشور قصد دارد طول ریلهای راه آهن خود را تا سال 2020 به 15 هزار و 998 کیلومتر افزایش دهد. بر اساس گزارش اکونومیک تایمز چین در حال مطالعه و ساخت قطارهایی است که سرعت آنها برابر 600 کیلومتر بر ساعت است.
سریعترین هواپیمای جهان: هواپیمای بدون سرنشین و آزمایشی X-51A Waverider متعلق به نیروی هوایی آمریکا بوده و در 26 می سال جاری توانست برای مدت سه دقیقه با سرعتی 6 برابر سریعتر از سرعت صوت پرواز کند، سرعتی برابر 6 هزار و 437 کیلومتر بر ساعت!

دستیابی به چنین سرعتی با کمک موتور راکتی این هواپیما امکان پذیر شده است که بر خلاف موتورهای جت معمول که از کمپرسورهای چرخشی برای فشرده سازی هوا به درون موتور استفاده می کند، این موتور مافوق صوت هیچ قطعه متحرکی نداشته و تنها سرعت مافوق صوت و ویژگی های آیرودینامیکی با فشرده سازی هوا به درون موتور منجر به شکل گیری چنین سرعتی می شوند. این به آن معنی است که این موتور می تواند به جای حمل اکسیژن آن را از اتمسفر جذب کرده و از آن برای احتراق استفاده کند.
پر سرعت ترین ابررایانه جهان: کنفرانس بین المللی ابررایانه در دوم نوامبر سال 2010 ابررایانه "تیانهه 1" (تیانهه به معنی کهکشان راه شیری) چین را به عنوان سریعترین ابررایانه جهان معرفی کرد.

به گزارش مهر، این دستگاه از سرعت ثابت محاسباتی برابر دو هزار و 705 تریلیون محاسبه یا 2.507 پتافلاب بر ثانیه برخوردار است. سال گذشته رایانه جاگوار سازمان انرژی آمریکا این عنوان را با سرعتی برابر 1.75 پتافلاب بر ثانیه به خود اختصاص داده بود. جاگوار اکنون دومین ابررایانه جهان است.
کوچکترین باطری جهان: این ابداع به هر چیزی می تواند شباهت داشته باشد، به جز ابزاری که بتواند انرژی تولید کند! شاید این به آن دلیل است که این ابزار کوچکترین باطری جهان است که البته هنوز در مرحله آزمایشی به سر می برد. این باطری رشته ای از آند اکسید قلع و کاتد اکسید کبالت لیتیوم است که در مایع الکترولیتی یونی معلق است.

این باطری توسط "ژیانیو هوآنگ" و با هدف بررسی جریان در باطری ها ابداع شده تا وی بتواند به دلیل شکل گرفتن مدار کوتاه در باطری ها که منجر به کاهش طول عمر آنها می شود، پی ببرد. این تصویر باطری را در حالت شارژ شده نشان می دهد که در آن ذرات شارژ شده یا یونها در طی نانو کابلی حرکت کرده و منجر به کشسانی کابل و ایجاد خمیدگی در آن می شود. اطلاعات به دست آمده از بررسی عملکرد این باطری می تواند در نهایت منجر به تولید باطری هایی شود که بروز نقص در آنها به کمترین حد ممکن خواهد رسید.
کوچکترین انیمیشن استاپ موشن جهان: فیلم "نقطه" توسط شرکت فیلمسازی ساخته شده است که انیمیشن خمیری "والاس و گرومیت" را ساخته است اما در این فیلم به جای استفاده از عروسکهای خمیری از چاپگر سه بعدی برای خلق شخصیتها استفاده کرده تا نقطه های مختلفی را با اشکال متفاوت در موقعیتهای متنوع قرار دهد. فیلمساز در این انیمیشن که به سبک استاپ موشن ساخته شده از دوربین یک گوشی تلفن همراه N8 نوکیا استفاده کرده است که به یک "سل اسکوپ"، میکروسکوپی با قابلیت نصب بر روی گوشی تلفن همراه مجهز بوده است.

به گزارش مهر، روزانه تنها چهار ثانیه از این فیلم تصویربرداری می شد و
زمانی که در سپتامبر 2010 این فیلم به نمایش درآمد در کتاب رکوردهای گینس
به عنوان کوچکترین انیمیشن استاپ موشن جهان به ثبت رسید.
1.به زنانی که دارای پوست چرب و مستعد جوش زدن هستند، توصیه می شود از مواد آرایشی کمتر استفاده کنند.
2.استرس می تواند ناشی از کم خوابی یا عوامل دیگری باشد. مثلا در برخی از زنان در روزهای قبل از قاعدگی، استرس موجب تشدید جوش می شود. همچنین چربی زیاد زیر پوست،التهاب، عفونت و اختلالات پوسته ریزی نیز از مهمترین عوامل ایجاد جوشها هستند.
3. پوست تمام افراد به صورت نامحسوس پوسته ریزی می کند و افرادی که عمل پوسته ریزی در آنها دچار اختلال شده و متوقف شده است، جوش میزنند.
4. جوشهای صورت براساس شدت و میزان و قدمت متفاوت هستند، اگر میزان بروز جوش ها متوسط و رو به شدید باشد، حتما داروی خوراکی ضد جوش نیاز دارد و آنتی بیوتیک های مناسب باید تجویز شود. معمولا جهت درمان، داروهای هورمونی زنان تجویز می شود و برای جوش های خیلی شدید، کپسول رواکوتان که داروی بسیار قوی است، تجویز می شود.
برای جوشهای متوسط و ضعیف، محلول های الکلی ضد جوش و داروهای موضعی کافی بوده و داروی خوراکی لازم نیست.
5. صابون نقش اساسی در کاهش جوشها ندارد و تنها یک ماده کمک کننده است که چربی را کم می کند.
6. در گذشته تصور می شد غذاهایی با طبع گرم سبب ایجاد جوش می شود. در حال حاضر این قضیه به فرد بستگی دارد و این طور نیست که بگوییم حتما همه باید چربی ها و شیرینی های کمتر استفاده کنند. افرادی که جوش می زنند، می توانند همه چیز بخورند و اگر مشاهده کردند مصرف ماده غذایی خاصی سبب افزایش جوش می شود، می توانند آن ماده غذایی خاص را کمتر مصرف کنند.
7. داروهای گیاهی برای درمان جوش سال های طولانی استفاده می شدند، می توانند و اگر این داروها با دقت و علم، تجویز و استفاده شوند مفید و اثر بخش هستند.
8. ترکیبات لایه بردار برای درمان جای جوش ها مفید است و اثرات ضد چروک دارند و برای شفافیت پوست بسیار اثر بخش اند.
در پایان توصیه می شود:
بعد از مصرف لایه بردارها به دلیل اینکه پوست حساس می شود حتما از ضد آفتاب استفاده شود و از اقدامات تحریک کننده پوست مانند بند انداختن که حساسیت پوست را تشدید می کند به شدت پرهیز شود.
او مشاهده می کند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی بگو مگو می شود و سرباز انگلیسی، کشیده محکمی در گوش افسر ایرانی می نوازد. حسین گل گلاب پس از دیدن این صحنه، با چشمان اشک آلود به استودیوی روح الله خالقی (موسیقی دان) می رود و شروع به گریه می کند.
غلامحسین بنان می پرسد: ماجرا چیست؟
او ماجرا را تعریف می کند و می گوید: "کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند!"
سپس کاغذ و قلم را بر می دارد و با همان حال، می سراید:
ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه ی هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم...
همانجا، خالقی موسیقی آن را می نویسد و بنان نیز آن را می خواند و ظرف یک هفته، تصنیف "ای ایران" در یک ارکستر بزرگ اجرا می شود.
سرود «ای ایران» دقیقا در 27 مهر ماه سال 1323 در تالار دبستان نظامی [دانشکدۀ افسری فعلی] و در حضور جمعی از چهره های فعال در موسیقی ایران متولد شد. شعر این سرود را «حسین گل گلاب» استاد دانشگاه تهران سروده بود و از ویژگی های آن، اول این است که تک تک واژه های به کار رفته در سروده، فارسی است و در هیچیک از ابیات آن کلمه ای معرب یا غیر فارسی وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه هاى خوش تراش فارسى است. زبان پاکیزه اى که هیچ واژه بیگانه در آن راه پیدا نکرده است، و با این همه هیچ واژه اى نیز در آن مهجور و ناشناخته نیست و دریافت متن را دشوار نمى سازد.
دومین ویژگی سرود «ای ایران» در بافت و ساختار شعر آن است، به گونه ای که تمامی گروه های سنی، از کودک تا بزرگ سال می توانند آن را اجرا کنند. همین ویژگی سبب شده تا این سرود در تمامی مراکز آموزشی و حتی کودکستان ها قابلیت اجرا داشته باشد.
و بالاخره سومین ویژگی ای که برای این سرود قائل شده اند، فراگیری این سرود به لحاظ امکانات اجرایی است که به هر گروه یا فرد، امکان می دهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسیقی نیز بتوان آن را اجرا کنند.
آهنگ این سرود که در آواز دشتی خلق شده، از ساخته های ماندگار «روح الله خالقی» است. ملودی اصلی و پایه ای کار، از برخی نغمه های موسیقی بختیاری که از فضایی حماسی برخوردار است، گرفته شده.
این سرود در اجرای نخست خود به صورت کر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسیقی آن سبب شد تا در دهه های بعد خوانندگان مطرحی همانند «غلامحسین بنان» و نیز «اسفندیار قره باغی» آن را به صورت تک خوانی هم اجرا کنند.
در سالهای اولیه پس از انقلاب، این سرود برای مدت کوتاهی به عنوان «سرود ملی» از رادیو و تلویزیون ایران پخش می شد، اما بعدا چند سالی از رسانه های داخلی حذف شد تا در دهۀ اخیر که باز در مناسبت های مختلف تاریخی، آن را می شنویم.
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
سنگ کوهت در و گوهر است
خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم
برگو بی مهر تو چون کنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست، اندیشه ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاک و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون، شد پیشه ام
دور از تو نیست، اندیشه ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
بتازگی یک فیلمبردار با ویلیامز که متولد بروکلین است و در گوشه یک بزرگراه گدایی می کرد، مصاحبه کوتاهی انجام داد.
دیروز این مصاحبه در یوتیوب به ناگهان پربیننده شد، طوری که در عرض تنها ۲ روز، بیش از هشت میلیون و هفتصد هزار نفر این ویدئو را تماشا کرده اند. اگر این ویدئو را ببینید، تصدیق می کنید که صدای ویلیامز از مشهورترین گویندگان رادیو و تلویزیون، چیزی کم ندارد.

مشهور شدن این ویدئو تا حد زیادی مدیون یکی از کاربران Reddit است که بعد از اینکه در رادیوی محلی در مورد این مصاحبه شنید، آن ویدئو را در شبکه اجتماعی Reddit ، داغ کرد.
اما مشهور شدن تد ویلیامز، منحصر به داغ شدن ویدئویش در یوتیوب نشد، بلافاصله کاربران Reddit و فیلمبردار به این فکر افتادند که از این فرصت استفاده کنند و کاری برای وی دست و پا کنند تا او بتواند روی پاهایش بایستد.
نتیجه این کار آتها شگفت انگیز بود! در عرض یک روز و نیم، به ویلیامز ۷۰ تا ۸۰ کار پیشنهاد شده است. رادیوهای ملی و شوهای معروف تلویزیونی و صاحبان صنایع به او پیشنهاد کار داده اند، آنها قصد دارند از صدای او برای خواندن متن آگهی ها استفاده کنند، حتی خواننده های هم پیدا شده اند که به او پیشنهاد کرده اند، تعدادی ترانه را با همراهی هم بخوانند. به علاوه به او پیشنهاد کار تمام وقت در چند شبکه رادیویی شده است!
حالا تد ویلیامز آنقدر مشهور شده است که در رادیو و نشریات کاغذی و تلویزیون مرتبا نامش شنیده می شود.
او حتی به شوی معروف تلویزیونی شبکه CBS یعنی Early Show هم رفته است و در آن در مورد زندگی خود و چگونگی گرفتار شدنش به الکل و مخدر هم گفته است. ویلیامز خوشبختانه دو سال است که اعتیاد خود را کنار گذاشته است. او قصد دارد برای دیدار مادر ۹۲ ساله اش بعد از مدتها به بروکلین برود.

اما باشگاه ورزشی معروف کلیولند کاوالییرز و حامی مالی اش Quicken Loans هم به ویلیامز پیشنهاد کار داده اند و قصد دارند از همان ابتدا مسکنی را هم در اختیار او قرار بدهد.
شما ممکن است یک طالبان باشید اگر …
1- برای امرار معاش هروئین درست می کنید اما با مشروب الکلی مشکل اخلاقی دارید.
2- مسلسل ۳۰۰۰ دلاری و راکت انداز ۵۰۰۰ دلاری دارید اما توان خرید یک جفت کفش برای خود ندارید.
3- بیشتراز دندانهایتان همسر اختیار کرده اید.
4- خود را با دست خالی پاک می کنید اما گوشت خوک را کثیف می دانید.
5- فقط دو نوع کت می شناسید: ضد گلوله و انتحاری.
6- کسی را نمی شناسید که علیه ایشان حکم جهاد نداده باشید.
7- تلویزیون را خطرناک می دانید اما به طور عادی زیر لباسهایتان مواد منفجره حمل می کنید.
8- وقتی دریافتید که تلفن همراه استفاده های دیگری غیر از منفجر کردن بمبهای کنار جاده دارد دچار شگفتی شدید.
9- مشکلی با زنها ندارید و فکر می کنید هر مرد باید حداقل دو تای از آنها را داشته باشد.
10- همواره به بز همسایه تان نظر داشته اید.
احساس گناه و کینه ای که نسبت به خودمان یا دیگران پیدا می کنیم به شکل هیجاناتی که عمیقا سرکوب شده اند، بروز می کند. کالین سی.تیپینگ، نویسنده کتاب «قدرت بخشش کامل» تأیید می کند که با گذشت و چشم پوشی کامل، موفق می شویم از شر درد و رنج خلاصی یابیم و از این طریق تمام بیماری هایی را که ممکن است به طرفمان هجوم آورند از خود دور کنیم.
ما گاهی برداشت درستی از تمام پیشامدها و وقایع ناگواری که در زندگی اتفاق می افتند نداریم و طبق درک شخصی مان، آنها را به گونه ای دیگر که به دور از واقعیت هستند، تعبیر می کنیم. بنا به گفته کالین، از یک واقعه، داستان های متعددی می سازیم. در نتیجه، بنا به برداشتی که نسبت به آن واقعه داریم، خود یا دیگران را مقصر می دانیم و از خود یک قربانی می سازیم.
با به کاربردن تکنیک های بخشش کامل، یاد می گیریم که خودمان و دیگران را ببخشیم و از تسلط هر گونه نیروی منفی بر وجودمان رهایی یابیم؛ به گمانمان فردی به ما آسیب رسانده است، در حالی که برخلاف آنچه تصور می کنیم، چنین فردی به ما کمک کرده است تا از نظر روحی قوی ترشده و کمتر آسیب پذیر باشیم.
· چگونه به این نتیجه رسیدید که بخشیدن مهم است؟
طی درمان بیماران سرطانی از طریق هیپنوتیزم، به این واقعیت پی برده ام که اکثر این بیماران قادر به بخشش و گذشت یا ابراز خشمشان نبوده اند. سعی کردم با به کار بستن متد متداول بخشش، آنها را مجبور کنم که خود و دیگران را ببخشند اما درک و فهم این موضوع به نظرشان بسیار دشوار بود و تمام تلاش هایم بی نتیجه ماند. این افراد در تمام مدت زندگی شان، بخشش و گذشت را پس زده بودند.
· بنابراین از نظر شما بین بخشش کامل و سرطان رابطه ای مستقیم وجود دارد؟
قطعا! تحقیقات آن را به اثبات می رساند. خشم و کینه ساکن در بدن همانند سدی به شدت جلوی خروج انرژی منفی از بدن را می گیرد. این انرژی باید به هر طریقی که شده از بدن خارج شود، در غیر این صورت مستقیما به سیستم دفاعی بدن حمله می کند. به همین دلیل، وقتی بیماری را ملاقات می کنم، همیشه می خواهم بدانم آیا چنین فردی حدود 5 تا 7 سال قبل از بروز سرطان در زندگی دچار فقدان یا ضربه روحی که مورد درمان قرار نگرفته، نشده است؟
· چرا به بخشش کامل اهمیت زیادی می دهید؟
چون بخششی که متدوال است کارساز نیست. حتی به جرات می توانم بگویم که این نوع بخشش، افراد را در وضعیتی قرار می دهد که خود را آگاهانه قربانی می دانند. در مورد بخشش کامل، افراد از اینکه آگاهانه خود را قربانی بدانند، رهایی می یابند.
در حقیقت چنانچه بخواهیم به عنوان یک انسان در زندگی پیشرفت کنیم و به کمال برسیم، گذشت و بخشش کامل همان چیزی است که به آن نیاز داریم. بخشش کامل روشی خواهد بود که می توانید از طریق آن به تمام ستیزه ها و جدایی ها خاتمه دهید.
بخشش کامل لطفی است که قبل از هر چیز در حق خودتان انجام می دهید. در حقیقت شما به خاطر فردی که او را بخشیده اید، گذشت نمی کنید. علاوه بر آن، شخصی که شما او را بخشیده اید، انرژی شما را احساس نمی کند بلکه تنها خود شما هستید که می توانید آن را احساس کنید.
· آیا همه افراد از این نوع بخشش استقبال می کنند؟
خیر. متأسفانه نمی توانید افرادی را که آماده درک این تئوری یا متد نیستند متقاعد کنید.
· آیا برای آنکه قابلیت مان را در بخشیدن افزایش دهیم، تمرینی وجود دارد؟
بخشش کامل روشی عملی است که از طریق آن می توانید هوش معنوی خود را که بخشی از وجودتان است فعال کنید.
· آیا می توانید تفاوت بین بخشش کامل و بخشش متداول را توضیح دهید؟
بخشش متداول در ذهنمان تداعی می کند که رویدادی ناگوار یا شر رخ داده است. بخشش کامل از ما می خواهد با آغوش باز بپذیریم که در پس هر رویداد، خیری نهفته است؛ در نتیجه، از دیدگاه معنوی هیچ شری اتفاق نیفتاده است.
· زمانی که بخشش کامل را پذیرفتیم آیا این پایان همه چیز است؟
الزاما نه. همواره خاطره و گاه حتی ته مانده ای از تأسف در ذهن باقی می ماند.
· آیا این نوع بخشش در میان زوجین نیز کارایی دارد؟
البته. این بخشش روابط بین افراد را بهبود می بخشد و به زوجین کمک می کند تا موجب پیشرفت و درمان یکدیگر شوند. زن و شوهر هر یک آینه یکدیگر می شوند و تصویر یکدیگر را منعکس می کنند.
· آیا بخشش کامل، رنج ها و دردهایمان را کاهش می دهد؟
نسبت به اتفاق پیش آمده احساس درد و رنج می کنیم. درد باعث می شود که با شدت بیشتری به آن موضوع فکر کنیم. بخشش کامل تمام دردها را دور می کند زیرا در هر تجربه و رویدادی خیر و صلاحی وجود داشته و هر اتفاقی سرشار از نیکی محض و رحمت است و در حقیقت هیچ شری روی نداده است.
بخشش کامل می تواند فرد را از حالت قربانی بودن دور کند، مشیت الهی را بپذیرد و به این ترتیب گذشته را کنار بگذارد و روی زمان حال تمرکز کند. این متخصص معتقد است که «بخشش کامل، کلید زندگی و دنیایی است که خواهان آن هستیم. بخشش، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه تقدیر و سرنوشتمان است».
نکات مهم
برای آنکه از کینه و خشم رهایی یابیم به جملات زیر توجه کنید:
* وجدانم را از هرگونه احساس ناراحتی، ترک شدن، خیانت، تنهایی، غم و خشم رها می کنم.
* خود را کاملا می بخشم و به عنوان فردی خیرخواه، سخاوتمند و خلاق می پذیرم.
* خود را از نیاز چسبیدن به هیجانات منفی، نقص ها و محدود شدن در زمان
گذشته و از همه موانعی که سد راه عشق و فراوانی نعمت هستند رها می کنم.
* زندگی ام را می سازم و توانایی آن را دارم که دوباره خودم باشم و از خود
حمایت کنم و خود را بدون قید و شرط و همانگونه که هستم دوست بدارم.
* از اینکه موجودی روحانی هستم و در قالب یک انسان به دنیا آمده ام خدا را
شکر می گویم و خود را با تمام صفات انسانی ام دوست دارم و از خود حمایت می
کنم.
* از اینکه این شجاعت را داشته ام که این امتحانات و آزمایش های سخت را پشت
سر بگذارم و قادر بوده ام به مرحله ای برسم که دیگر خود را یک قربانی
ندانم، به خود می بالم. من آزاد و رها هستم!
حکایت چوپان جوانی که بانگ برمی داشت: «آی گرگ! گرگ آمد» و کشاورزان و کسانی از آنهایی که در آن اطراف بودند، هر کس مسلح به بیل و چوب و سنگ و کلوخی، دوان دوان به امداد چوپان جوان می دوید و چون به محل می رسیدند اثری از گرگ نمی دیدند. پس برمی گشتند و ساعتی بعد باز به فریاد «کمک! گرگ آمد» دوباره دوان دوان می آمدند و باز ردی از گرگ نمی یافتند، تا روزی که واقعا گرگ ها آمدند و چوپان هر چه بانگ برداشت که: «کمک» کسی فریاد رس او نشد و به دادش نرسید و الخ...
«احمد شاملو» که یادش زنده است و زنده ماناد، در ارتباط با مقوله ای، همین داستان را از دیدگاهی دیگر مطرح می کرد. می گفت: تمام عمرمان فکر کردیم که آن چوپان جوان دروغ می گفت، حال اینکه شاید واقعا دروغ نمی گفته. حتی فانتزی و وهم و خیال او هم نبوده. فکر کنید داستان از این قرار بوده که:
گله ای گرگ که روزان وشبانی را بی هیچ شکاری، گرسنه و درمانده آوارۀ کوه و دره و صحرا بودند از قضا سر از گوشۀ دشتی برمی آورند که در پس پشت تپه ای از آن جوانکی مشغول به چراندن گله ای از خوش گوشت ترین گوسفندان وبره های که تا به حال دیده اند. پس عزم جزم می کنند تا هجوم برند و دلی از عزا درآورند. از بزرگ و پیر خود رخصت می طلبند.
گرگ پیر که غیر از آن جوان و گوسفندانش، دیگر مردان وزنان را که آنسوترک مشغول به کار بر روی زمین کشت دیده می گوید: می دانم که سختی کشیده اید و گرسنگی بسیار و طاقت تان کم است، ولی اگر به حرف من گوش کنید و آنچه که می گویم را عمل، قول می دهم به جای چند گوسفند و بره، تمام رمه را سر فرصت و با فراغت خاطر به نیش بکشید و سیر و پر بخورید، ولی به شرطی که واقعا آنچه را که می گویم انجام دهید. مریدان می گویند: آن کنیم که تو می گویی. چه کنیم؟
گرگ پیر باران دیده می گوید: هر کدام پشت سنگ و بوته ای خود را خوب مستتر و پنهان کنید. وقتی که من اشارت دادم، هر کدام از گوشه ای بیرون بجهید و به گله حمله کنید؛ اما مبادا که به گوسفند و بره ای چنگ و دندان برید. چشم و گوش تان به من باشد. آن لحظه که اشاره کردم، در دم به همان گوشه و خفیه گاه برگردید و آرام منتظر اشارت بعد من باشید. گرگ ها چنان کردند. هر کدام به گوشه ای و پشت خاربوته و سنگ و درختی پنهان. گرگ پیر اشاره کرد و گرگ ها به گله حمله بردند.
چوپان جوان غافلگیر و ترسیده بانگ برداشت که: «آی گرگ! گرگ آمد» صدای دویدن مردان و کسانی که روی زمین کار می کردند به گوش گرگ پیر که رسید، ندا داد که یاران عقب نشینی کنند و پنهان شوند. گرگ ها چنان کردند که پیر گفته بود. مردان کشت و زرع با بیل و چوب در دست چون رسیدند، نشانی از گرگی ندیدند. پس برفتند و دنبالۀ کار خویش گرفتند.
ساعتی از رفتن مردان گذشته بود که باز گرگ پیر دستور حملۀ بدون خونریزی! را صادر کرد. گرگ های جوان باز از مخفی گاه بیرون جهیدند و باز فریاد «کمک کنید! گرگ آمد» از چوپان جوان به آسمان شد. چیزی به رسیدن دوبارۀ مردان چوب به دست نمانده بود که گرگ پیر اشارت پنهان شدن را به یاران داد. مردان چون رسیندند باز ردی از گرگ ندیدند. باز بازگشتند.
ساعتی بعد گرگ پیر مجرب دستور حمله ای دوباره داد. این بار گرچه صدای استمداد و کمک خواهی چوپان جوان با همۀ رنگی که از التماس و استیصال داشت و آبی مهربان آسمان آفتابی آن روز را خراش می داد، ولی دیگر از صدای پای مردان چماق دار خبری نبود.
گرگ پیر پوزخندی زد و اولین بچه برۀ دم دست را خود به نیش کشید و به خاک کشاند. مریدان پیر چنان کردند که می بایست.
از آن ایام تا امروز کاتبان آن کتابها بی آنکه به این «تاکتیک جنگی» گرگ ها بیندیشند، یک قلم در مزمت و سرکوفت آن چوپان جوان نوشته اند و آن بی چارۀ بی گناه را برای ما طفل معصوم های آن روزها «دروغگو» جا زده و معرفی کرده اند.
خب این مربوط به آن روزگار و عصر معصومیت ما می شود. امروز که بنا به شرایط روز هر کداممان به ناچار برای خودمان گرگی شده ایم! چه؟ اگر هنوز هم فکر می کنید که آن چوپان دروغگو بوده، یا کماکان دچار آن معصومیت قدیم هستید و یا این حکایت را به این صورت نخوانده بودید، حالا دیگر بهانه ای ندارید.
این حکایت را با تکه شعری از سروده های «شهیار قنبری» تمام می کنم. او می گوید:
چه کسی گفت: «خداوند شبان همه است
و برادرها را تا ته درۀ سبز رهنمون خواهد بود.»
من شبان رمۀ خود بودم
و کسی آن بالا
خود شبان من معصوم نبود.
غفلت من رمه را از کف داد
غفلت او شاید
هم از این دست مرا
هم از این دست تو را
رمه را
همه را...
|
|
آخرین نیوز: وبسایت رسمی رضا پهلوی، ولیعهد سابق ایران در بیانیه ای از درگذشت
علیرضا پهلوی، فرزند سوم محمدرضا و فرح پهلوی، در روز سه شنبه در اثر خودکشی خبر
داده است.
در این بیانیه که به امضای اعضای خانواده پهلوی از جمله رضا و فرح پهلوی رسیده آمده است که علیرضا پهلوی "در صبحگاه چهاردم دی ماه 1389 (چهارم ژانویه 2011) در منزل مسکونی خود در شهر بوستون آمریکا به زندگی خود خاتمه داد."
علیرضا پهلوی دومین فرزند پسر آخرین شاه ایران و فرح پهلوی، متولد سال 1345 بود.او در دانشگاه هاروارد در رشته ایران شناسی مطالعه کرده بود.
لیلا پهلوی دختر کوچک محمدرضا پهلوی در سال 1380 خودکشی کرده بود.
.:: This Template By : web93.ir ::.