+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
دکتر عباس پور استاد دانشگاه در گفتگو با « فردا » با بیان اینکه اسلام به دنبال محدودیت در تعدد زوجات بوده است گفت : در اکثر موارد مردهایی که به دنبال این ازدواج ها می روند آدم های تنوع طلبی بوده اند و هیچ انگیزه ای جز انگیزه های جنسی نداشته اند. خیلی کم اتفاق افتاده است که مردها با انگیزه های معنوی و اخلاقی در پی ازدواج دوم و سوم بروند.
یک استاد دانشگاه گفت : اکثر مردهایی که به دنبال ازدواج با همسر دوم می روند آدم های تنوع طلبی بوده اند و هیچ انگیزه ای جز انگیزه های جنسی نداشته اند.
دکتر فریده عباس پور روانشناس و استاد دانشگاه در گفتگو با سرویس فرهنگی « فردا »٬ با بیان اینکه اسلام آمده است تا تعداد زوجات را محدود کند گفت: اگر بحث تعدد زوجات است باید بررسی کرد که در چه شرایطی اسلام در این مورد اجازه می دهد.

وی در ادامه با اشاره به اینکه این مقوله را باید در مورد جامعه خودمان بررسی کنیم افزود: قبل از ظهور اسلام، مردان عرب ازدواج های بی حد و حصر بسیار داشتند تا جایی که برای خود حرمسرا می ساختند. اسلام آن تعداد زیاد را محدود کرده است آن هم با شرط عدالت. ما باید در مورد جامعه خودمان بحث کنیم و این مقوله را در مورد جامعه خودمان بررسی کنیم.

دکتر عباس پور ادامه داد: باید ببینیم می خواهیم چه مشکلی را حل کنیم. آیا ازدواج جوان ها مشکل ماست یا ازدواج دوم و سوم مردها؟ ما باید نگران ازدواج جوان ها باشیم و مشکلات آن ها را حل کنیم و شرایط لازم برای ازدواج آن ها را فراهم کنیم. یعنی برای کسانی که تجربه ازدواج ندارند و به آن نیاز دارند٬ نه برای آنهایی که یک بار این تجربه را داشته اند و حالا برای انگیزه های دیگرشان می آیند و دست به ازدواج دیگر می زنند.

وی با بیان اینکه باید بررسی شود چرا مردها دست به ازدواج دوم می زنند٬ گفت: واقعیت امر این است که باید یک بررسی پژوهشی راجع به خانواده هایی که مردهای آن ها دست به ازدواج دوم یا ازدواج های صیغه ای می زنند، شود. باید انگیزه های فردی این افراد مورد مطالعه قرار بگیرد. آیا این انگیزه ها با انگیزه ی الگوهای صدر اسلام مطابقت دارد؟ این مسئله بسیار مهم است زیرا در فرهنگ ما و در جامعه ما ازدواج های این چنینی برای خانواده ها ایجاد مشکل کرده است.

این استاد دانشگاه افزود: ما به عنوان مشاور شاهد این قضیه هستیم. ما با خانواده هایی که در آن ها همسر دوم و سوم رفته بسیار مواجه شدیم و دیدیم که جز در موارد بسیار محدود٬ هم بافت خانواده اصلی دچار مشکل شده و هم خانواده دوم. باید دید این ازدواج ها به چه قیمتی صورت می گیرد؟ به قیمت از هم پاشیدن بافت هر دو خانواده؟

دکتر عباس پور با اشاره به اینکه انگیزه اصلی ازدواج دوم مردها اغلب انگیزه های جنسی است٬ بیان کرد: در اکثر موارد مردهایی که به دنبال این ازدواج ها می روند آدم های تنوع طلبی بوده اند و هیچ انگیزه ای جز انگیزه های جنسی نداشته اند. خیلی کم اتفاق افتاده است که مردها با انگیزه های معنوی و اخلاقی در پی ازدواج دوم و سوم بروند. کسانی که از این ازدواج ها استقبال کرده اند در رفتارشان کمتر رنگ و بوی خدایی دیده شده است. آن ها از اسلام فقط داشتن زن صیغه ای را شناخته اند، در صورتی که حتی اعتقادی به احکام و واجبات دینی و عمل به آن ندارند.

این دکتر مشاور درباره پیامد های این ازدواج ها گفت: این ازدواج ها پی آمد های مخربی برای خانواده ها داشته است. در چنین خانواده هایی همسر اول دیگر ادامه ی زندگی در کنار چنین مردی را دشوار می بیند. زنی که تمام سختی های زندگی را به دوش کشیده تا زندگی اش را به یک قوام و ثباتی برساند و حالا همسرش هوس تجدید فراش کرده است.

دکتر فریده عباس پور افزود: این یک نوع جفا و کم لطفی و خیانت از دید همسر به زن و زندگی است و از طرف دیگر فرزندانی که با چنین شرایطی مواجه شده اند، ضربه های شدید روحی و عاطفی خورده اند و دیگر این خانواده قوام و ثبات قبلی را ندارد و می طلبد که در شکل جدیدی قرار بگیرد که یا جدا شدن از زندگی قبلی و بی سرپرست شدن خانواده چه از دید همسر و چه از دید فرزندان است و یا تحمیل دو خانواده ها به یکدیگر است که آن هم مشکلات خاص خودش را دارد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه بالاخره مردها باید تکلیف خودشان را از این ازدواج ها روشن کنند٬ گفت: مردها شهامت داشته باشند و بگویند برای چه به این ازدواج ها روی می آورند. کمتر دیده شده که انگیزه مردها خالص و خدایی باشد. شاید بهتر باشد این موضوع را به عنوان سئوال مطرح کنیم که انگیزه مردها از ازدواج چیست؟ خودشان بحث کنند و خودشان این انگیزه ها را مطرح کنند. از دید پژوهشی انگیزه این ازدواج ها٬ شرایط خانواده های مربوطه و عوارض ناشی از آن ها باید مورد بررسی و تبادل نظر توسط صاحب نظران قرار بگیرد.

وی با اشاره به اینکه ما باید از علما کمک بگیریم٬ افزود: این موضوع باید در نشست هایی با حضور علما و روانشناسان و جامعه شناسان و حقوقدانان٬ مطرح شود و به چالش کشیده شود و از علما و صاحب نظران بخواهیم در این مورد مرزها را مشخص کنند و تکلیف این نوع ازدواج ها را روشن کنند.

این استاد روانشناسی با بیان اینکه ویژگی های جسمی و روانی و عاطفی مردها در بروز این رفتار موثر است گفت: شاید یکی از دلایل بروز چنین رفتاری خصوصیات و تفاوت های دو جنس در برخی ویژگی های جسمی و روانی و عاطفی باشد. برخی غرایز و انگیزه ها در مردها و برخی زن ها شدت دارد. انگیزه های جنسی در مردها قوی تر و فعال تر است و زنان در این مورد منفعل تر هستند

این روانشناس همچنین گفت: باید روشن شود که آیا با انگیزه های خدایی خانواده ها از این بابت لطمه خورده اند؟ ما در موارد بسیار نادر با مردانی رو به رو بوده ایم که زنان آنها مشکلاتی داشته و نمی توانسته اند زندگی شان را تامین کنند و مرد به ناچار در پی زن دوم رفته است.

وی ادامه داد: خانواده یک سیستم است و باید به صورت سیستمی به آن نگاه کنیم. ممکن است بسیاری از مشکلات و در رأس آنها ازدواج صیغه ای معلول شرایط دشوار خانوادگی باشد٬ این را نمی توان منکر شد. اما همین مطلب را هم باید یک روانشناس تشخیص دهدکه فرد با توجه به زمینه های مشکل زای خانواده اش کجا و چه زمانی می تواند این رفتار را بروز دهد.

دکتر فریده عباس پور درپایان با تاکید بر حل مشکلات ازدواج جوان ها گفت: در هر صورت ما باید به دنبال فراهم کردن شرایط برای ازدواج جوان ها باشیم این منطقی تر است تا اینکه به دنبال تایید ازدواج های دوم و سوم و ازدواج های صیغه ای افراد.

   برچسب‌ها: زن, صیغه ای, دختر صیغه ای, شماره تلفن
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶

سرای "احسان کهریزک" تنها مرکز نگهداری خیابان خواب های زن در تهران است. این مرکز که زیر مجموعه موسسه حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی تنها مرکز مستقل است که به اسکان آسیب دیدگان اجتماعی می پردازد. سازمان غیردولتی ای که مسئولیت اداره سرای احسان کهریزک را پذیرفته ناگزیر است به کمک های محدود مردمی بسنده کند.

این زنان به طور مشترک از اتاق خواب ها، دستشویی و حمام، حیاط و ناهارخوری استفاده می کنند.

در این مرکز که خیابان خواب های مرد هم نگهداری می شوند، خانه ای مجزا وجود دارد با یک در کوچک سفید که ۱۲۹ زن در آن هستند. آنها به طور مشترک از اتاق خواب ها، دستشویی و حمام، حیاط و ناهارخوری استفاده می کنند. زن هایی ۱۸ تا ۷۰ ساله.

اینها زنانی هستند که از پارکها، امامزاده ها، ترمینال ها و محلات فقیرنشین تهران به این خانه آورده شده اند. آنها روزها را در این مرکز به آفتاب گرفتن های طولانی خوردن ناهاری طولانی و کارهای دیگر می گذرانند و شبها با قرص به خواب می روند.

● ذهن هایی بهم ریخته

این ۱۲۹ زن تقریبا هیچ کاری انجام نمی دهند. گفته می شود که موسسه بارها برایشان کارگاههای مختلف گذاشته اما آنها وارد شده، چای و شیرینی شان را خورده و بیرون رفتند. آنها بیشتر از برنامه های تفریحی مثل گردش استقبال می کنند. دوست دارند شبها بهشان ضبط دهند تا بزنند و برقصند. مدام دارند فکر می کنند. بعضی هایشان به خانواده و سرپرست تحویل داده شده اما بعد از مدتی دوباره از خیابان به مرکز آورده شده اند.

روزهایی هست که در حیاط روی چمن ها دراز کشیده اند یا لمیده اند روی سکوها و پله، سه تایی، پنج تایی، یا راه می روند. یکی از مددکارها بینشان لباس زیر پخش می کند.

احساس وانهادگی، رها شده در بیابان، سرسام گرفتگی، حالت روانی حیوان شلی را دارم که نه میمیرد و نه پای شلش را فراموش می کند. هم راه می رود هم به اطرافش احساس دارد اما درونش بیابان است.... چرا دلیلی برای دوری از اینجا ندارم؟

بهار شده. من درآستانه ام یا در انتها یا در میانه یا حاشیه؟... پا به فرار می گذارم غیرعادی است؟ می نشینم، می میرم، می ترسم...

● یکی از ساکنان سرای احسان کهریزک

از دی ماه سال ۱۳۸۴ تا امروز بیش از ۱۵ ساعت حرف های زنهای این خانه را ضبط کرده ام. ذهنشان بهم ریخته است: یا یکریز از گذشته حرف می زنند (طوری روایت می کنند که انگار دارد همین الان اتفاق می افتد)، یا ااصلا گذشته ای به خاطر ندارند، یا اصلا حرف نمی زنند.

نمونه اش زنی ۲۸ ساله است که تمام شبانه روز را در کنج دیوار دو زانو می نشیند، دستها روی زمین و چشم های بسته اش را به بالا می دوزد، نه حرفی، نه کلامی... تنها کاری که می کند پاشیدن مدفوعش به اطراف خودش است. یکی دیگر زن لاتی است که دائم راه می رود و ناسزا بار دیگران می کند. ازش می پرسم اسمت چیه؟ می گوید: تربچه. می گویم: فامیلت چیه؟ می گوید: کلم. می گویم: خانه ات کجاست؟ جوابم را با یک حرف رکیک می دهد.

● چطور به اینجا رسیدند؟

داستان های متفاوتی از یک ماجرا نقل می کنند که هیچ ربط و منطقی در آن وجود ندارد. با هم خوبند. دوستند. گفتگو می کنند. ساعت ها در مورد دو جمله حرف می زنند. گویی دارند چشم اندازهای مختلف موضوع مورد بحثشان را بررسی می کنند.. گفت و گوهایشان با هم دور و بر اتفاقات همین روزهاست در خانه. برای یکدیگر جذابیت جنسی دارند. زنهای زمخت تر با صدای دورگه، زنهای نازک اندام و جوان و زودرنج تر ... میزان خودزنی شادترها بیشتر است.

برخی از این زنان توسط گشت های بهزیستی و شهرداری شناسایی و به سرای احسان آورده شده، مدت زمان تعیین شده که از دو هفته تا دو ماه است را در قرنطینه می گذرانند

ماندن طولانی مدت در خیابان به خصوص سپری کردن شب ها برای غالب این زنها که به علت اعتیاد و ناتوانی های جسمی نمی توانند رفیق پسر یا مشتری داشته و در خانه دوستان یا مشتری هایشان بخوابند، بهم ریختگی های روحی و روانی، بزهکاری والدین، درآمد اقتصادی پایین وعدم ثبات اقتصادی، ازدواج های ناموفق و عدم حمایت عاطفی از جانب مرد، ناتوانی در درک شرایط و عدم مسئولیت پذیری، اعتیاد، طلاق و بسیاری عوامل دیگر در جمع شدن این زنها زیر این سقف نقش داشته است.

این زن ها بی حوصله، دلزده و بیرمق هستند.

برخی از آنها توسط گشت های بهزیستی و شهرداری شناسایی و به سرای احسان آورده شده، مدت زمان تعیین شده که از دو هفته تا دو ماه است را در قرنطینه می گذرانند و در این مدت تحت معاینات پزشکی و روان پزشکی قرار گرفته و هویت و خانواده آنها شناسایی و در صورت داشتن خانواده ترخیص شده و اگر سرپرستی در کار نباشد، سرا ی احسان به آنها اسکان می دهد و تحت مراقبت قرار می گیرند. این زنها به تنهایی قادر به ادامه زندگی شان نیستند.

ـ فاطمه: "شوهرم زن گرفت"

"میدون غار، خانوم خدمتتون می گم، باغ فردوس، می شه دم کلانتری ۱۶، کوچه سوهون پز خونه. از اونجا آوردنم. دم در خونمون نشسته بودم منو آوردن اینجا. سوهون پز خونه، کوچه آزاد ... اسمم فاطمه است، ۴۵ سالمه. بچه هام پیش پدرشون هستن پیش باباشون."

"طلاق گرفتم. بیخودی خانوم. (شوهرم) زن گرفت. نمی دونم چرا خانم، چرا رفت زن گرفت. خانم ترا بخدا منو آزاد می کنی امروز؟ دو کلام حرف از خودتون بزنید، بهشون بگید من اصلا این خانم رو با خودم می برم. خودتون منو با خودتون ببرید، منو آزاد کنید، بگین منو از اینجا می برید. می رم پیش مادرم خانم، پیش برادرم، آدرس دادم اما خونه ام رو پیدا نکردند. مدد کار گفته یه هفته دیگر منو می برند..."

اینها زنانی هستند که از پارکها، امامزاده ها، ترمینال ها و محلات فقیرنشین تهران به این خانه آورده شده اند.

● داستان فرخنده، سکینه و یک زن سبزواری

نامش فرخنده است. هر دو دستش به علت خود زنی های مکرر نیمه فلج است. تنها چند دندان در دهان دارد. سیاه و لاغر و کبود است. دو روز است به سرای احسان آورده شده و در قرنطینه به سر می برد.

یک زن سبزواری می پرد وسط و می پرسد: دختر خانوم، دختر خانوم ، دختر خانوم، امروز چندمه؟ بیست و هفتم؟ کدوم بیست و هفتم؟

زن سبزواری را چند ماه پیش آورده اند بعد از مدتی شکمش بالا آمده. حامله است. نه اسمش را می دانند نه حرفی می زند. مانند بقیه زنها شناسنامه ندارد.

فاطمه می گوید: مشهد که بودم پسرم زنگ زد خوب گفتش که... چی کار کردین برای من؟

زن دیگری به نام سکینه می گوید: کارم رو پیگیری کردید؟ منو دادگاهی کنید! به آقای شاهرودی بگید!

سکینه زنی درشت است با ریش. ۵۰ ساله است. از ترمینال جنوب به سرا ی احسان آورده شده. مدت دوماه در ترمینال جنوب سیگار و مواد مخدر می فروخته. به اصطلاح "ساقی" ترمینال بوده. می خواهد برگردد سر کار قبلی اش. صیغه ۶ یا ۷ نفر از رانندگان یک آژانس مسافربری بوده.

"رانندگی را با کادیلاک شروع کردم"

ـ فرخنده می گوید:

"مادرم خونه اش خیابان میرداماده. آپارتمان من خیابان یخچاله. تلفن مامانم و بنویس: (شماره تلفن می دهد.) بهش تلفن کن. ۵۲ سالمه. دانشگاه ملی رفتم موقعی که کنکور نداشت. بهداشت دهان و دندان. نرس دندانپزشکی ام، زبانم عالیه به خدا. من بی خانمان و ولگرد نیستم. خداشاهده موهامو زدن این ریختی شدم. این لباس ها اینطوریم کرده. ازم عکس نگیرید خیلی بی ریخت شدم. فقط دو سه ساعت تو خیابون بودم. زنگ یکی از همسایه های اونور کوچه رو زدم که یه تلفن بزنم، کارت نداشتم. در رو باز نکرد، انگار گداها اذیتش کرده بودن. آخه کوچه ما گدا زیاد رد می شه. دو تا دخترویک پسر دارم. پیش شوهرم هستن."

"شوهرم بهم خیلی خیانت کرد. اول عروسی منو تریاکی کرد. برادرش به اون تعارف کرد. اون باید می گفت به زنم تریاک تعارف نکن. منم تریاکی شدم. شوهرم تریاکی شد. دعواهام سر تریاک کشیدنش بود. منقل و وافورش رو پرت می کردم تو استخر خونه. بساط کباب برگ رو راه می انداخت برای آشتی. دندانپزشک بود. بخدا ما رو شوهرامون از بین بردن."

"شوهر دومم هم خوب نبود، از من کوچکتر بود، تعادل اخلاق نداشت، فقط پولدار بود، بچه حاجی! من خودم از اول کادیلاک زیرپام بود به خدا رانندگی رو با کادیلاک شروع کردم. پدرم سرلشکر بود شاه تیر بارونش کرد. آخه منو چرا باید قاطی دیونه ها بندازن، جنون ادواری ها."

"چرا اینطوری شد؟ دارم از بین می رم. من اینجوری نبودم، بهتر از این بودم . من غصه می خورم، غصه اینارو می خورم، غصه زندگیم رو می خورم، غصه اینکه مامانم ازم خبر نداره. در هفته دو بار بهم سر می زد. به خاطر فلج بودن دستام خودکشی کردم. می خوام برم آپارتمانم."

ـ آمنه: بگویید آزادم کنند

"خانم میشه درد و دل کنم. خواهرم مریض احواله، ناراحتی داره، چهار تا بچه داره، من اومدم چادر مشکی بخرم این دندونم ( دندانهایش مصنوعی است) رو نشون بدم منو آوردن اینجا، دو ماه هم گذشت، هر چی میگن اطاعت می کنم ببینم بالاخره چه کار می کنند. چرا ولم نمی کنن؟ بگو چرا ولم نمی کنن؟ دو تا چهار تا بچه دارم."

ـ فاطمه: با مهدی صحبت کردی؟ با دامادم چطور؟ بنویس (شماره تلفن همراهی را می دهد). مهدی، مجید. بهش بگو...

ـ یک زن افغان می گوید: زن و بچه خونمون هستن منوآوردن اینجا چرا؟

زن دیگری به نام طلعت می گوید: این شماره را بگیر (شماره ای را می دهد). بگو وحید بیا مامانتو، طلعت رو ببر! از شاه عبدالعظیم آوردنم قربونت برم. دو ماه و دو روزه.

یک زن دیگر به نام زهره شروع به صحبت می کند: (شماره تلفنی را می دهد) ساعت هفت تلفن بزن برادرم پاشا، بگو بیاد منو ببره. تو پارک بودم، در کرج. رفتم آزادی مامورا گفتن اینجا چی کار می کنی گفتم دارم استراحت می کنم منوآوردن اینجا.

ـ زهره: خانم چرا کچل کردن؟ برادرم نماینده فنی جورج بوش در ایرانه! حسابداری صنعتی خوندم. کار می کردم. طلاق گرفتم. شوهرم اقامت گرفت و رفت دو تا پسرام رو هم برد. گفتم دنیا بزرگه. با برادرم زندگی می کردم. اون گاراژ داره خرج منو می ده.

ـ اکرم: شما مجله فیلم نداری با خودت؟ سه ساله اینجام. ـ

آمنه: منم با خواهرم زندگی می کنم رفته بودم چادر بخرم آوردنم اینجا بگین آمنه رو آزاد کنن!

ـ زهره: اومدن اینجا فیلم برداری من یه قر دادم. گفتن چی کار می کنی! به دکتر گفتم این مامور منه یا بهیار؟ خوب قرم آمد. میخوام برم سر خونه و زندگیم. من تو خونه بهترین میوه ها رو می خوردم. سیب و خیارها اونقدر می موند که خراب می شد.

ـ آمنه: به اینا چه مربوطه که من شب تو خیابونم! هشت شب بود!

ـ اکرم: جشنواره فیلم فجر رفتی؟ امسال نرفتی! من مرخصی می رم خونه و برمی گردم. اینجا مثل پانسیونمه .۳۷ سالمه... آره...

ـ زهرا: بهم بگو دقیقا چه طوری مرخص می شم، با قرص یا دارو؟ مادرم منو آورده . از راه آهن. رفته بودم دنبال کار. شبها کارها تعطیله. راه می رفتم. تو پارک می خوابیدم. ۲۴ سالمه. مادرم تلفن نداره. من اصلا شانس ندارم. ازدواج؟ تا سوم دبیرستان درس خوندم که عاشق شدم. ما اصلا شانس نداریم. هیچ کدممون. خواهرام، من . محمد گفت ازدواج کنیم گفتم بکنیم. سر عقد نیومد. ماهیچکدممون شانس نداریم . راه می رم.

زهرا پس از برهم خوردن عروسی اش از خونه بیرون زده و چند شبانه روز در خیابان می گذراند او را دیروقت شب در حالی که بی هدف و گیج راه می رفته به سرای احسان می آورند. پدر و مادرش به دنبالش می آیند اما زهرا با آنها به خانه بر نمی گردد.

رقیه ۴۵ سالش است نمی داند چه شده که سر از اینجا درآورده. مشکل حنجره دارد و به سختی حرف می زند. سال هاست در این مرکز زندگی می کند مدت زمانی را که در حیاط راه می روم او کنار من است و زیر گوشم زمزمه می کند: برام یه شوهری پیدا کن...

می گوید: ۲۳ سالگی نامزد داشتم کاری که نباید بکنه کرد. حامله شدم و فرار کرد و رفت. کورتاژ کردم. اگر بود، الان بچم ۲۵ سالش بود. عاشق مرتیکه بودم گفت اگه منو دوس داری بذار سکس کنیم. چهار بار شوهر کردم. اولی معتاد بود، خودکشی کرد. گفتم اگر تریاک رو نذاری کنار ترکت می کنم. ترسید خودکشی کرد. دومی سکته کرد. سومی اذیت می کرد، طلاق گرفتم. چهارمی هم مرد. پدرم تاجر فرش بود. مستمری اونو نمی گیرم فایده نداره تموم می شه. می مونم تو خیابون.

گلنار، می گوید که کسی را بیرون دارد. بهرام راننده آخر خطه. از آزادی مسافر می زند. کارش نیمه های شب شروع می شود. از من می خواهد با خودم بیرون ببرمش. چشمک می زند و می خندد. می گوید: تو چرا بیرونی؟

"اینجا حوصله ام سر می رود"

مهبونه: خواب دیدم یه جایی هستیم هتل مانند، داریم هندوانه می خوریم. برادرم هست، شوهرم هست. داریم صحبت می کنیم. درباره سیگار کشیدن. من داشتم سیگار می کشیدم، برادرم برام فندک زد. شما هم سیگار می کشید؟ اینجا نبود، خونمون هم نبود، یه جای دیگه بود. داشتم نگاه می کردم، می گفتم چه جای تمیز و قشنگیه. مبل داشت، تخت، یه جای تمیز... آینه و میز آرایش. ما سه تا فقط بودیم، بقیه بالا بودن.

یازده و نیم ماهه اینجام . یه مددکار منو آورد. قرار شد چهار روز اینجا بمونم قبلش بیمارستان بهزیستی کرج بودم. من با خواهرم بودم. ماشین گرفتیم، به راننده گفتم برو خیابون ژاندارمری، منو برد کلانتری پیاده کرد. من با شوهرم بودم. با شوهرم کاری نداشتن. دکتر گفت سالمم. بردنم بیمارستان گفتن ناراحتی اعصاب دارم. می خوام برگردم کرج.

زهره دیشب برای چندمین بار رگ دستش را زده. با یک زن روابط جنسی داشته. مددکارها پس از بررسی، آن دو را از هم جدا می کنند. زهره رگش را می زند. حالا قرار است به بیمارستان رازی منتقل شود. ۲۱ سالش است. بیشتر عمرش را در بهزیستی و سرای احسان گذرانده است. جوان و زیبا و شاداب است. می خواهد برود بیرون. می گوید: می خوام زندگی کنم. برم مغازه، برم خرید با دوستام، برم پارک، یه کاری کنم بالاخره.. اینجا حوصله ام سر می ره، حوصله ام سر می ره.

ـ پری: خواب دیدم نشستیم دور هم یکی می خنده، یکی گریه می کنه، بعد یه نامه مهر شده بهم دادن. باز که کردم یه عالمه ماهی پرید بیرون.

به ادعای خودش در یک نزاع خانوادگی ضربه خورده بعد از چهار روز در بیمارستان بهزیستی به هوش می آید. چهار فرزند دارد که دو تای انها آمریکا هستند.

● آرزو و زیارت مکه

آرزو ۳۳ سالش است. اما مانند یک پیرزن ۶۰ ساله به نظر می آید. خواب زیاد می بیند. همه مکان های مقدس، از حرم امام حسین در کربلا گرفته تا حرم امام رضا و حضرت معصومه را در خواب زیارت کرده. حتی یک بار در خواب به مکه مشرف شده. برای زن های خانه طلب آمرزش می کند و دعا.

دیگران به او می گویند: آرزو خوابیدی؟ آرزو دعا کن، دست به ضریح بکش از طرف من.

پنج ماه است که به سرای احسان آمده. دو ماه در پارک خوابیده بود. از پدر شهید شده اش چهار باب مغازه و خانه به جای مانده که او می گوید عمویش بالا کشیده و او را حواله خیابان کرده است. از سه سالگی که پدرش مرده آرزو کلفتی کرده.

● می نشینم، می میرم، می ترسم...

پروین: آتنا دخترمه! احساس می کنم، همش احساس می کنم پیش منه و گریه می کنم. شب خواب دیدم کور شدم، تو خواب به آرزو گفتم دعام کن. یهو چشمامم خوب شد، اما الان یه هفته است چشمام ازش آب میاد. به دکتر گفتم نکنه کور بشم. گفت نه. قطره داد. از بس گریه می کنم برای آتنا. چشم باز کردم شوهرم دادن، برادرم مرد دخترم مریض شد و مرد رفتم سراغ اعتیاد. خانوادم سطح بالا هستن .عارشون میاد منو ببرن. می گفتن اعتیاد داری. حالا که شش ساله اینجام و ترک کردم نباید منو ببخشند؟

مهری ۱۸ ساله است بیشترعمرش را در بهزیستی و سرای احسان گذرانده. می گوید: رفتم مددکاری گفتم بذارین برم. شبها یه حالتی بهم دست می ده. نمی خوام اینجا بمونم. خسته شدم. هیچ کاری نمی کنم. گفتم امتحانم کنید ببینید کجا می رم. می رم هتل، مسافرخونه، یه جایی دیگه. وای کجا برم! حرف می زنم. اما نمی تونم برم بیرون. بلد نیستم جایی رو. اصلا بیرون نرفتم. فقط مدرسه که می رفتیم با خواهرم از مغازه خوراکی می خریدیم. دیگه هیچی.

اکرم چیزی نوشته که برایم می خواند: احساس وانهادگی، رها شده در بیابان، سرسام گرفتگی، حالت روانی حیوان شلی را دارم که نه میمیرد و نه پای شلش را فراموش می کند. هم راه می رود هم به اطرافش احساس دارد اما درونش بیابان است. یادداشت های روزانه ام کو؟ ندارم. چه بلایی به سرم آمده که نقش قیر داغ شدم! خانه شلوغ است. اینها چه می خواهند؟ چرا دلیلی برای دوری از اینجا ندارم؟ بهار شده. من درآستانه ام یا در انتها یا در میانه یا حاشیه؟ ( اکرم سیگارش را روشن می کند) چی شد؟ احساس دود شدن. می خواهم به چیزی دست بکشم، غیرعادی است؟ پا به فرار می گذارم غیرعادی است؟ می نشینم، می میرم، می ترسم...


   برچسب‌ها: زنان خیابانی, زن تهرانی, زن, خانه
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
به دلیل محرومیت های جنسی که برای پسران وجود دارد بازار زنان خیابانی مهیاتر است و در کل تامین نیاز جنسی در پسران و نیاز زنان به مایحتاج زندگی سبب افزایش زنان خیابانی شده است./ خود فروشی آزار جنسی است و هیج زنی راضی نیست فاحشه شود اما به دلیل نیاز و تامین مایحتاج خود به این کار روی می آورند.
دکتر امان قرایی استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار شفاف با اشاره به افزایش زنان خیابانی در جامعه گفت: افزایش زنان خیابانی عوامل متعددی دارد و از یک سو می توان به بالا رفتن خط فقر و تامین مایحتاج زندگی، بالا رفتن طلاق و بی سر و سامانی، بحران معنویت و کمرنگ شدن هنجارهای دینی و باورهای مدنی و معنوی و از سوی دیگر داغ بودن بازار کسب و کار زنان خیابانی است.

وی ادامه داد: به دلیل محرومیت های جنسی که برای پسران وجود دارد بازار زنان خیابانی مهیاتر است و در کل تامین نیاز جنسی در پسران و نیاز زنان به مایحتاج زندگی سبب افزایش زنان خیابانی شده است.

آسیب شناس اجتماعی به  افزایش طلاق و کاهش ازدواج در کشور اشاره کرد و اظهار داشت : چنانچه ازدواج بالا نرود و تشکیل خانواده صورت نگیرد و طلاق همچنان افزایش پیدا کند و زنان بی سرپرست در جامعه افزایش یابند به تبع این مسایل افزایش زنان خیابانی را به دنبال خواهد داشت.

قرایی با بیان اینکه برخورد قانونی و امنیتی جهت بازگردانند زنان خیابانی به زندگی طبیعی موثر نیست تصریح کرد: نمی توان با زنان خیابانی برخورد قانونی کرد و زمانی که زنی نمی تواند مایحتاج زندگی اش را تامین کند تنها کالای او همین است.

وی یاد آور شد: زمانی که تورم بالا می رود و وضع اقتصادی بد می شود و سرپرستی برای زنان وجود ندارد چه کار باید کرد؟ قانون یا نیروی انتظامی کار نمی توانند کند و نیروی انتظامی در این خصوص اعلام کرده که ما می توانیم ۀنها را جمع کنیم اما جایی برای آن ها نداریم.

کارشناس مسایل اجتماعی با بیان اینکه فقر و فحشا رابطه متقابلی با هم دارند تاکید کرد: فحشا از ابتدای تاریخ به دلیل تامین مالی بوده است و زنان به دلیل درماندگی، طلاق، بی سرپرستی و وجود بازار کار به این کار روی می آورند و اینچنین فحشا بالا می رود.

قرایی خاطرنشان کرد: خود فروشی آزار جنسی است و هیج زنی راضی نیست فاحشه شود اما به دلیل نیاز و تامین مایحتاج خود به این کار روی می آورند.

وی با تاکید بر اینکه چون جامعه شرایط را مساعد کرده زنان خیابانی زیاد می شوند اظهار داشت: در جامعه  با افزایش  فقر و بیکاری و بی کسی و بی سرپرستی،زنان حیابانی افزایش پیدا می کنند و جامعه اینگونه شرایط را جهت افزایش زنان خیابانی مساعد کرده است.

استاد جامعه شناسی با بیان اینکه سن فحشا پایین آمده است گفت: سن فحشا در کشور از 12 سالگی به بعد است و سن فحشا 10 سال پایین آمده است در صورتی که پیش از این سن زنان خیابانی 18_30 سال بود اما در حال حاضر میانگین و متوسط این سن  به 18 سال رسیده است.

قرایی در ادامه تصریح کرد: محرومیت های جنسی و دختران فراری( که به دلیل بد سرپرستی و رفتار نادرست خانواده مخصوصا پدر که بیش از 50 درصد در فرار دختران موثر است)فقر و آرزو های مادی و همچنین بحران معنویت و ارزش ها و هنجار های دینی در گرایش زنان به فحشا و کاهش سن زنان خیابانی موثر است.

وی در پاسخ به سوالی پیرامون علل گرایش دانشجویان به فحشا خاطرنشان کرد: دانشجویان به دلیل تامین نیاز های اقتصادی و مخارج دانشگاه و زندگی و به دلیل اینکه برخی از این خانواده های دانشجویان شهرستانی توان مالی ندارند و همچین به دلیل بحران معنویت به این کار روی می آورند.


زنان خیابانی-فاحشه تهران-زن-فحشاء-فاحشه خانه-زنان شهوتی-شهوت زن-دختران خیابانی


   برچسب‌ها: زن خیابانی
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶

زنا به دو شیوه قابل اثبات است

الف: اقرار

ب: بینه

.

الف: اقرار:

اگر شخص عاقل و بالغ و مختار و قاصدی در چهار مرحله متفاوت (از بعد زمانی یا مکانی) به زنا اقرار نماید، زنای او ثابت شده است.

این حکم صریح بدین معنی است که حتی اگر کسی سه بار به زنا اقرار کند و بار چهارم انکار کند زنای او ثابت نمی شود، یا اگر در مجلسی چهار بار به زنا اقرار کند، زناکار بودن او ثابت نمی شود.

فلسفه چهار بار اقرار در چهار موقعیت متفاوت بنا به گفته علما در این است که شخص اقرار دهنده ممکن است در دفعات اول و دوم و سوم به دلیل عذاب وجدان اقرار کند اما با طولانی مدت شدن روند اقرار گیری شخص ممکن است با توبه به درگاه خداوند، از کرده خود پشیمان شده و راه درست را پیش بگیرد. در این حالت شخص زنا کننده در منظر الهی پاک است و نیازی به پاک شدن زمینی (اجرای حد) بر او احساس نمی شود.

از طرفی اقرار بایستی که صریح باشد و دلالت بر چیز دیگری جز زنا نداشته باشد و هیچ احتمال عقلایی بر خلاف آن داده نشود. (امام خمينى، تحرير الوسيله، ج‏2، ص‏459) . سنت پیامبر و امام علی هم بر همین بود. این روایات نمونه ایست از رفتار آن ها با زانی و زانیه:

اول: «اسلمى نزد پيامبر اكرم(ص) آمد و چهار بار اقرار كرد كه مرتكب زنا با زنى شده است و حضرت در هر چهار بار از وى اعراض كرده و روى بر مى‏گرداند. وقتى اسلمى براى بار پنجم خواست اقرار كند حضرت فرمود: آيا او را وطى كردى؟ گفت: بلى، حضرت سؤال كرد: به گونه‏اى كه آلت تو در فرج او غايب شد؟ گفت: بلى، حضرت دوباره سؤال كرد: همان گونه كه ميل در سرمه‏دان و طناب چاه در چاه غايب مى‏شود؟ گفت: بلى، حضرت باز هم سؤال را ادامه داده فرمود: آيا مى‏دانى زنا چيست؟ گفت: بلى، همان كارى را كه مردان با همسر حلال خود مى‏كنند من به صورت حرام انجام داده‏ام. پس از روشن شدن مراد اسلمى و اين‏كه او واقعاً زنا كرده است حضرت سؤال كرد: حال با اين اظهار چه قصدى دارد؟ گفت: مى‏خواهم مرا پاك كنى، پس از آن حضرت دستور داد او را رجم كنند» (علاءالدين على المتقى الهندى، كنز العمّال، ج‏5، ص‏442)

دوم: «زنى خدمت على(ع) آمد و گفت: اى اميرمؤمنان من زنا داده‏ام، مرا پاك كن، چرا كه عذاب دنيا از عذاب آخرت كه تمام شدنى نيست آسان‏تر است

حضرت به او گفت: به چه سببى تو را پاك كنم؟ گفت: من زنا داده‏ام.آن گاه كه اين عمل را انجام دادى داراى شوهر بودى؟ - بلى، داراى شوهر بودم.آيا شوهرت هنگام زنا به تو دست‏رسى داشت يا غايب بود؟ - شوهرم حاضر بود - و دسترسى داشت - پس از اين‏كه سخن بدين‏جا رسيد حضرت به وى گفت برو وضع حمل كن و پس از آن بيا تا پاكت كنم.پس از مدتى آن زن خدمت على(ع) آمد در حالى كه وضع حمل كرده بود و دوباره اقرار كرد و حضرت سؤالات قبلى را دقيقاً مطرح كرد و پس از اين‏كه راهى براى فرارش نيافت، گفت: فعلاً برو و همان گونه كه خداوند امر كرد فرزند خود را دو سال كامل شير بده.پس از دو سال آن زن برگشت و بار ديگر اقرار كرد و حضرت دوباره سؤالات قبل را مطرح نمود تا شايد راه فرارى پيدا شود، ولى آن زن اصرار بر اقرار به ارتكاب زنا و تحمل مجازات رجم را داشت و چون حضرت اين چنين يافت فرمود: فعلاً برو و تربيت او را بر عهده بگير، تا به طور مناسب خوردن وآشاميدن را فراگيرد و زمين نخورد و در چاه نيفتد. با فرمان اميرمؤمنان زن از نزد ايشان رفت در حالى كه سه اقرار تحقق يافته بود، ولى هنگامى كه اين زن از محضر على(ع) بيرون رفت با عمرو بن‏حريث مخزومى مواجه شد. او گفت: چرا گريه مى‏كنى؟ من تو را ديدم كه نزد على مى‏رفتى و از او درخواست مى‏كردى كه تو را پاك كند. گفت: من نزد امير مؤمنان رفتم و از او خواستم مرا پاك كند، ولى او گفت: فعلاً فرزند خود را تربيت كن تا خوب بتواند بخورد و بياشامد وبر زمين نيفتد و در چاه سقوط نكند و من مى‏ترسم كه مرگ دامن‏گيرم شود در حالى كه پاك نشده‏ام. عمرو بن‏حريث گفت: به سوى على(ع) برگرد، من كفالت فرزندت را بر عهده مى‏گيرم. پس از آن زن برگشت و به على(ع) گفت: عمرو فرزند مرا نگه‏دارى مى‏كند. در اين هنگام باز هم على(ع) خود را به تجاهل زده، سؤال كرد: براى چه او را نگه‏دارى مى‏كند؟ زن گفت: اى اميرمؤمنان من زنا كرده‏ام، مرا پاك كن و باز هم حضرت همان سؤالات سابق را مطرح كرد و او جواب گفت.در اين هنگام حضرت سر خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خدايا چهار اقرار ثابت شد، آن گاه در حالى كه صورتش سرخ شده بود، با ناراحتى نگاهى به عمرو انداخت. عمرو وقتى اين حالت را ديد گفت: اى اميرمؤمنان چون من فكر مى‏كردم شما از اين كارم خوشتان مى‏آيد، متكفل امور فرزندش شده‏ام، اما حال كه ناراحت هستيد چنين كارى را نمى‏كنم. حضرت فرمود: حال كه چهار اقرارش كامل شد اين حرف را مى‏زنى؟؛ يعنى خوب بود قبل از آن از من نظر مى‏خواستى آن گاه من نارضايتى خود را اعلام مى‏كردم، نه حالا كه چهار اقرارش كامل شده و بايد رجم شود. سپس حضرت فرمود: حال سرپرستى آن كودك را با خوارى و ذلت بر عهده بگير. سپس دستور داد تا آن زن را رجم كردند» (حرّ عاملى، وسایل الشیعه، ج‏18، ابواب حدالزنا، باب‏16، ص‏379، ح‏1، با مقدارى تلخيص)

سوم: «ماعزبن مالك نزد پيامبر(ص) آمد و گفت: اى رسول خدا من مرتكب زنا شده‏ام، ولى پيامبر اكرم(ص) از وى روى گرداند. ماعز دوباره از سمت راست پيامبر اكرم آمد و گفت: اى رسول خدا من زنا كرده‏ام، باز هم پيامبر اكرم از وى روى گرداند. او براى بار سوم نزد ايشان آمد و گفت: من مرتكب زنا شده‏ام، ولى پيامبر اكرم اين بار نيز توجهى نكرد. پس از آن ماعز بار ديگر خدمت پيامبر اكرم رسيد و بار ديگر اقرار كرد. وقتى با اين اقرار، اقرارهاى چهارگانه كامل شد، پيامبر اكرم فرمود: شايد بر او بوسه زدى يا او را لمس كردى يا بر وى نظر انداختى. گفت: نه يا رسول الله، حضرت فرمود: آيا با وى هم‏بستر شدى؟ گفت:بلى، همان گونه كه ميل در سرمه‏دان و طناب در چاه پنهان مى‏گردد. پيامبر اكرم گفت: آيا مى‏دانى زنا چيست؟ گفت: بلى، با او عملى را انجام دادم كه مرد با همسر خود انجام دهد. حضرت فرمود: هدف تو از ابراز اين اقرار چيست؟ گفت: مى‏خواهم مرا پاك كنى. آن گاه حضرت امر كرد تا او را رجم كنند.» (بيهقى، السنن الكبرى، ج‏8، ص‏226 و 227.)

در واقع رفتار آن ها به گونه ای بود که فرد از اقرار کردن سر باز یزند و گناه زناکاری را به گردن نگیرد، زیرا معتقد بودند که توبه نیز انسان را پاک می کند.

جالبی قضیه این جاست که تا وقتی تعداد اقرارها به چهار نمی رسیده است هیچ گونه تعقیب و دستگیری از طرف دولت اتفاق نمی افتاده است.

تحت این شرایط اگر کسی خودش به گناه خودش اعتراف کند قاضی باید با سوالات خود فرد اقرار کننده را از اقرار کردن منصرف کند (طبق سیره عملی پیامبر و امامان) و اگر فرد اقرار کننده بر مجازات خود مصر بود قاضی باید که حکم را اجرا کند. و البته این از اختیارات قاضی است که حتی پس از صدور حکم هم در صورت توبه شخص اقرار کننده، وی را ببخشد.

می بینیم که در صورت اجرای دقیق این اصول کمتر کسی به حکم رجم گرفتار می آید مگر این که خودش قصد بر رجم شدن داشته باشد.

و آیا واقعا قضات ما به این شیوه عمل می کنند؟

   برچسب‌ها: زنا, زنای محصنه, شرع, دین اسلام
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
انواع زنا در اسلام

زنا دارای موارد مختلفی است که برای هر کدام از آنها کیفرها و حدود جداگانه‌ای در اسلام وجود دارد .

  • زنای با محارم
  • زنای به عنف
  • زنای غیر محصنه
  • زنای محصنه
زنای با محارم

زنای با محارم به معنای آن است که مثلاً یک مرد با یکی از زنهایی که جزو محارم نسبی وی هستند و ازدواج کردن با آنان حرام است ، زنا کند . محارم نسبی مانند: مادر ، خواهر ، دختر ، دختر خواهر ، دختر برادر ، عمه و یا خاله .

مجازات زنای با محارم کیفر آن بنابر نظر بعضی از فقها اعدام است، ولی مفاد بعضی از روایات این است که با شمشیر یک ضربه به گردن او بزنند و اگر زنده ماند او را در حبس نگه دارند تا بمیرد، واحوط رعایت این دستور است . حکم اعدام در زنا با زنانی که بواسطه شیر خوردن محرم شده‌اند یا به سبب ازدواج محرم شده‌اند - مانند مادر زن - محل اشکال است، ولی نسبت به زن پدر جاری است . همچنین در این حکم فرقی نمی‌کند که مرد زنا کننده مجرد باشد و یا متاهل . در زنای با محارم در صورتی که زن به انجام عمل زنا راضی بوده ، آن زن نیز اعدام می‌شود .

زنای به عنف

زنای به عنف به معنای آن است که مثلاً زنی به عمل زنا راضی نباشد و مرد با زور و ارعاب و تهدید با او زنا کند (زور گیری)

مجازات زنای به عنفکیفر آن برای مرد زنا کننده اعدام است، هرچند احوط آن است که یک شمشیر به گردن او بزنند، گرچه نمیرد.

زنای غیر محصنه

زنای غیر محصنه به زنایی گفته می‌شود که شخص زناکار (زن یا مرد) فاقد همسر و مجرد باشد و به اختیار خود زنا کرده باشد . به زبان ساده تر به زنای شخص مجرد ، زنای غیر محصنه گفته می‌شود .

مجازات زنای غیر محصنه در این نوع از زنا ، کیفر شخص زناکار درمرتبه اول یکصد ضربه شلاق است ، و اگر سه مرتبه زنا کند و در هر مرتبه حد خورده باشد، کیفر او در مرتبه چهارم اعدام است . مرد را در حالی شلاق میزنند که ایستاده باشد، و نباید ضربات شلاق بر سر و صورت و عورت او وارد شود . اگر مرد را هنگام زنا برهنه یافته‌اند ، جزعورت بقیه بدن او باید برهنه باشد و اگر با لباس یافته‌اند بنابراحتیاط به هر نحو که او را یافته‌اند شلاق خواهد خورد . زن را در حالی شلاق میزنند که نشسته باشد و بدن او با لباس پوشیده باشد، و از شلاق زدن به سر و صورت او خود داری نمایند.

زنای محصنه

زنای محصنه به معنای آن است که شخص زنا کننده دارای همسر دائمی باشد به گونه‌ای که هرگاه بخواهد با همسر خود نزدیکی کند مانعی در کار نباشد و با این حال تن به زنا داده باشد . به زبان ساده تر اگر یک فرد متاهل زنا کند ، به زنای آن شخص زنای محصنه گفته می‌شود .

مجازات زنای محصنهکیفر آن در مورد مرد زناکاری که متاهل است ، اگر پیرمرد است ابتدا یکصد ضربه شلاق و سپس سنگسار است، و اگر جوان است فقط او را سنگسار می‎کنند و بنابراحتیاط واجب شلاق نزنند، در مورد زن متاهل نیز همین حکم جاری است . اگر مردی که متاهل است و زن او در اختیار اوست اما هنوز با او سکس نکرده ، اگر این مرد با زنی زنا کند او را صد ضربه شلاق می‌زنند و سر او را هم می‌تراشند و به مدت یکسال او را از شهرش تبعید می‌کنند. ولی برای زن زنا کار حکم تراشیدن سر و تبعید جاری نیست .

راه‌های اثبات زنا در اسلام

در اسلام بطور کلی دو راه برای اثبات زنا وجود دارد ۱-اقرار طرفین ۲-شهادت چهار نفر شاهد .اگر چنانچه زنای محصنه یک شخص به‌وسیله هر یک از راه‌های فوق ثابت شود ، آنگاه مجازات سنگسار در حق شخص زنا کار ، با توجه به اینکه زنای وی به‌وسیله کدامیک از راههای فوق ثابت شده باشد متفاوت خواهد بود

  • ۱- اقرار طرفین زنا کننده که بالغ و عاقل و آزاد است در حال اختیار و بدون ارعاب و ترس چهار مرتبه و بنابراحتیاط در چهارجلسه اعتراف کند که زنا کرده‌است .
اگر زنای محصنه از راه اقرار شخص زنا کار ثابت شودو شخص زناکار هنگام سنگسار از گودال فرار کرد ، دیگر او را به گودال برنمیگردانند ، حتی بنابراحتیاط اگر یک سنگ هم به او نخورده باشدنباید او را بازگردانند .
  • ۲- شهادت چهار نفر شاهد چهار مرد عادل به دیدن عمل شهادت دهند، و اگر سه مرد و دو زن عادل یا دو مرد و چهار زن عادل هم شهادت دهند کافی است و زنا ثابت می‎شود .
اگر زنای محصنه از راه شهادت شهود ثابت شود ، آنگاه اگر هنگام سنگسار از گودال فرار کرد ، فرار وی فایده ندارد و او را باید به گودال برگردانند و آنقدر سنگسار شود تا بمیرد .

   برچسب‌ها: انواع زنا, زنا با محارم, زنای محصنه
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
مستندات تخلف اين بازيكن جمع آوري شده و به زودي مسئولان فوتبال با اين بازيكن برخورد جدي خواهند كرد.
به گزارش جهان به نقل از آتي نيوز، بعد از شاهكاري كه برخي از بازيكنان گمنام آفريقايي در فوتبال ايران زدند؛ بازيكناني مانند سامبو چوجي كه سال‌ها پيش به عضويت پرسپوليس درآمد و يا بازيكني كه مبتلا به ديابت بود انتظار مي رفت مسئولان باشگاه‌هاي ليگ برتري در استخدام بازيكنان خارجي به ويژه از نوع آفريقايي آن دقت نظر بيشتري داشته باشند.

اما ظاهرا علي رغم تذكرات رسانه‌ها و مسئولان اين اتفاق رخ نداده است.

از يكي از تيم‌هاي ليگ برتري خبر رسيده كه بازيكن آفريقايي اين تيم در برخي از پارتي‌هاي آنچناني و مجلل به عنوان دي جي و نوازنده شركت مي كند!

البته مستندات تخلف اين بازيكن جمع آوري شده و به زودي مسئولان فوتبال با اين بازيكن برخورد جدي خواهند كرد تا او ياد بگيرد ديگر در فوتبال حرفه‌اي به دنبال شغل دوم خارج از عرف نرود.

   برچسب‌ها: فوتبالیست, لیگ برتر, ایران
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
خداحافظ بي‌خودي خداحافظ كاترين، خداحافظ...


بيژن بنفشه‌خواه در نقش بي‌خودي الملك و آرام جعفري در نقش بانو كاترين از سريال «قهوه تلخ» خداحافظي كردند.

در حالي كه شايعات زيادي مبني بر دلايل خداحافظي اين دو بازيگر از مجموعه ياد شده وجود دارد.

وفا ملك‌زاده، مدير روابط عمومي قهوه تلخ تصريح كرد: به شايعات نبايد توجهي كرد. بيژن بنفشه‌خواه و آرام جعفري به دليل آن‌كه قرارداد كاري ديگري داشتند از اين مجموعه رفتند.

ملك‌زاده ضمن بيان اين‌كه توزيع اين مجموعه به احترام ماه محرم متوقف شده است از آغاز مجدد توزيع سري يازدهم آن پس از دهه اول محرم خبر داد.

گفتني است قهوه تلخ با 34 بازيگر اصلي و يك گروه 200 نفري ديگر آغاز به كار كرد ولي از همان آغاز پيش توليد با شايعات زيادي همراه بود.

توزيع مجموعه‌هاي سه قسمتي اين سريال كه علي‌رغم اعلام قبلي به دلايلي، از تلويزيون پخش نشد، حدود شش ماه ديگر ادامه خواهد داشت.

منبع: ياسر يوسف‌نژاد


   برچسب‌ها: خداحافظی, کاترین
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
عمو قناد از اجراي «فتيله، جمعه تعطيله» رفت

مجيد قناد پس از هفت سال، اجراي برنامه‌ي «فتيله، جمعه تعطيله» را به يك مجري جوان سپرد.

به گزارش  (ايسنا)،اين برنامه كه پس از وقفه‌اي به دليل ايام سوگواري امروز جمعه 3 دي‌ماه مجددا به روي آنتن رفت توسط مجري جديد اجرا شد.

در كنار اجراي برنامه‌هاي نمايشي همراه با موسيقي، اجراي نمايش‌هاي صرف نيز در دستور كار سازندگان برنامه‌ي «فيتيله، جمعه تعطيله» قرار گرفته است.

محمد مسلمي پيش از اين در گفت‌وگويي با خبرنگار ايسنا، از تغييراتي در برنامه خبر داده و عنوان كرده بود: مي‌خواهيم برنامه‌ريزي كنيم و بيشتر به متن‌ها و نمايش‌هايي بپردازيم كه در عين شادابي و نشاط در آن ها حرف و پيامي براي بچه‌ها وجود داشته باشد.

به گزارش خبرنگار ايسنا، مجيد قناد به مدت هفت سال اجراي برنامه‌ي «فتيله، جمعه تعطيله» را همراه با تهيه‌كنندگي اين برنامه برعهده داشت،اكنون تهيه‌كنندگي‌ «فتيله، جمعه تعطيله» را هم‌چنان برعهده دارد.


خبرگزاری ایسنا


   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
دارنده رندترين شماره ملي:كاش اين شماره ملي را نداشتم


آيا دوست داشتيد صاحب رندترين شماره ملي درايران باشيد؟

شايد پاسخ خيلي از شماها به اين سوال مثبت باشد، اما جالب است بدانيد دارنده راحت‌ترين كد ملي كه شامل 10 عدد يك (1-111111-111) مي‌باشد، اصلا از اين وضعيت راضي نيست.

عبدالرضا سلمانيان قهد ريجاني، از اهلالي شهر فلاورجان در اين زمينه مي‌گويد تاكنون هنوز موفق به ثبت اطلاعات خانوار در سايت رفاه نشده‌ام چرا كه اين سايت هنگام ورود كد ملي، اين شماره را به عنوان شماره ملي معتبر نمي‌داند.

وي افزود: براي دريافت عابر بانك شش ماه و براي دريافت گذرنامه چهار ماه در انتظار بودم و تمامي اين مراكز كد ملي مرا علت اين مشكل عنوان مي‌كنند.

سلمانيان تصريح كرد: اين شماره ملي هيچ چيز جز دردسر براي من نداشته است و علي‌رغم اين‌كه علاوه بر كارت ملي تاييديه جداگاني از اداره ثبت احوال براي شماره ملي‌ام گرفته‌ام ولي باز هم بسياري از ادارات و سايت‌هاي اينترنتي كد

ملي را نمي‌پذيرند.

گفتني است، دارنده رندترين كد ملي كشور متولد شهر قهد ريجان، از توابع شهرستان فلاورجان اصفهان است.

منبع: احمد سلطاني


   برچسب‌ها: شماره ملی, رند
   
+ ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
کنایه فردوسی پور به نماینده مجلس !

عادل فردوسی پور در برنامه نود در حالی که به شدت از گفت وگو با یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی عصبانی شده بود، خطاب به او گفت: «دین و ایمان فقط مال شما نیست آقای محترم! دیگران هم دین و ایمان دارند و این مسأله کاملا شخصی است.»

عادل فردوسی پور در برنامه نود در حالی که به شدت از گفت وگو با یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی عصبانی شده بود، خطاب به او گفت: «دین و ایمان فقط مال شما نیست آقای محترم! دیگران هم دین و ایمان دارند و این مسأله کاملا شخصی است.»

داستان از جایی آغاز شد که فردوسی پور تلاش کرد با دلایلی نشان دهد که انتقال تیم فوتبال نفت از تهران به استان مرکزی، تصمیمی سیاسی بوده است. فردوسی پور به صراحت نقش نمایندگان مجلس را در این تصمیم پررنگ دانست و گفت: «مشخص است که برخی نمایندگان مجلس باد در غبغب می اندازند و می گویند ما امتیاز یک تیم لیگ برتری را به شهرمان آورده ایم تا بتوانند در دوره آینده انتخابات مجلس رای بیاورند.»

همه چیز تقریبا بر اساس برنامه پیش می رفت. بازیکنان و مربیان تیم نفت تهران در گفت و گوهایی به شدت از این تصمیم انتقاد می کردند. تلاش مدیرکل اداره تربیت بدنی استان مرکزی هم که روی خط تلفنی برنامه آمده بود، برای توجیه این تصمیم کافی به نظر نمی رسید.

احمدی بینش، یکی از نمایندگان استان مرکزی کسی بود که در تماسی تلفنی ناگهان معادلات فردوسی پور را به هم ریخت. او ابتدا برای حرف زدن دو پیش شرط مطرح کرد: «اولا شما نباید به نمایندگان محترم مجلس توهین کنید.بعد هم حق ندارید به دولت محترم که دو دوره از مردم رای گرفته و مورد تایید مقام معظم رهبری هستند، توهین کنید.»

فردوسی پور که به نظر می رسید غافلگیر شده است، یادآوری کرد که برنامه او صرفا ورزشی است و کاری به مسائل سیاسی ندارد: «فیفا معتقد است که دولت ها نباید در فوتبال دخالت کنند و حتی به خاطر این دخالت ها کشورها را هم تعلیق می کند. به نظر من این تصمیم مصداق دخالت دولت در فوتبال است.»

احمدی بینش در پاسخ به فردوسی پور گارد تهاجمی تری گرفت: «شما به نمایندگان محترم مجلس توهین کردید و گفتید به خاطر گرفتن رای از مردم چنین کاری کرده اند. تصمیم دولت را هم شو و نمایش خواندید و این قطعا توهین به دولت محترم است.»

او حتی تلاش کرد با اشاره به برخی بیانات حضرت علی (ع)، اهمیت و حساسیت نمایندگان مجلس را به فردوسی پور یادآوری کند تا مشخص کند که انتقاد از آنها چه اندازه نابخشودنی بوده است: «شما مجری تلویزیون هستید و قاضی نیستید. حق ندارید در جایگاه قضاوت بنشینید و نظر خودتان را به عنوان نظر مردم از رسانه ملی اعلام کنید. خدا به شما لطف کرده و در چنین جایگاهی قرار گرفته اید پس نباید نظر خودتان را به عنوان نظر مردم پخش کنید.»

او همچنین یادآوری کرد که نفت تنها به شهر اراک داده نشده است: «این تیم نفت استان مرکزی خواهد بود. استان حضرت امام (اشاره به شهر خمین) با سی و چند شهر.»

ضربه آخر را اما فردوسی پور زد که انگار تازه از شوک خارج شده بود: «دین و ایمان فقط برای شما نیست اقای محترم! هر کسی دین و ایمان دارد برای خودش. شما توهین زیادی کردید اما من همچنان معتقدم که این تصمیم ورزشی نبوده است.»

در انتهای این جدل، ناصر فریاد شیران، یکی از مریان تیم مفت که روی خط تلفنی برنامه بود، خواست حرف آخرش را بزند.

فریادشیران گفت: «واقعا نمی دانم چه بگویم» و فردوسی پور که آشکارا بر آشفته بود، بلافاصله گفت: «کلا هیچی نمی شود گفت.»

فریادشیران دوباره پرسیداگر نفت فصل آینده به لیگ یک برود، چه تفاوتی با تیم همیاری اراک خواهد داشت که در حال حاضر در لیگ یک بازی می کند اما به گفته او نمایندگان استان حاضر نیستند از آن حمایت کنند.

فردوسی پور همچنان عصبانی بود و با همان عصبانیت به این سوال فریادشیران که قطعا مخاطبش کسی دیگر بود، جواب داد: «چقدر ساده اید شما! کاری ندارد. فصل بعد راه آهن را می برند اراک.»

تیم فوتبال نفت تهران که به اولین سال بازی در لیگ برتر را تجربه می کند، بر اساس مصوبه هیأت دولت قرار است به استان مرکزی منتقل شود. پیش از این تیم های دیگری مانند پاس، پیکان و صبا هم از تهران به همدان، قزوین و قم منتقل شده اند در حالی که این تصمیم دولت منتقدان زیادی داشته است.

تابناک

   برچسب‌ها: فردوسی پور, شکایت, مجلس, گزارش
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش