برای درست کردن این سس ساده و البته کاملا سالم به مواد زیر نیاز دارید:
موادلازم:
طرز تهیه:
تمام مواد را به همین میزان در مخلوط کن ریخته و خوب با هم میکس و مخلوط کنید تا از مخلوط آنها سس یکنواختی حاصل شود، سپس آن را در ظرف شیشه ای در داری ریخته و برای انواع ساندویچ و سالاد و یا خوراکهای سوخاری که نیاز به سس سفید دارند استفاده نمایید، این سس برای پنج تا شش نفر کافیست.
نوش جان!
خدایا، اندیشه ام را چنان محکم ساز که به حقیقت و عقلانیت متعهد باشم، و تنها بر پایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی کنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و دیگران از من می خواهند فراتر بروم.
خدایا، به من بینشی عطا کن که هیچ وقت خود را با دیگران مقایسه نکنم، بر آنهایی که از من برتر هستند حسد نورزم، و بر آنها که پایین ترند فخر نفروشم، و بر آنچه دارم قناعت کنم و همواره در این اندیشه باشم که از آنچه در حال حاضر هستم، فراتر بروم.
خدایا، به من فهمی عطا کن تا تفاوتهای خود با دیگران را دریابم، و بفهمم که با شخصیت منحصربه فردی که دارم قاعدتا زندگی منحصربه فردی نیز برای خود خواهم داشت، که از جهاتی می تواند متفاوت از زندگی دیگران باشد، مهم آن است که به تفاوتهای خودم و تفاوتهای دیگران احترام بگذارم و زندگی ام را منطبق با آن چه هستم، شکل ببخشم.
خدایا، توانایی عشق به دیگری را در وجودم بارور ساز، تا انسان ها را خالصانه دوست بدارم، و بهترین لحظات لذت زندگی ام، لحظاتی باشد که بدون هیچ نوع چشمداشتی، خدمتی به همنوع ام می کنم.
خدایا، مرا از هر نوع نفرت و کینه ای که حوادث تلخ روزگار بر وجودم نهاده است، رها کن، تا با رهایی از نفرت و کینه، بتوانم دیگران را آن طور که هستند، بپذیرم و دوست بدارم.
خدایا، فهم مرا از زندگی آن چنان ژرف ساز تا قوانین آن را دریابم، و بفهمم که در زندگی چیزهایی هست که قابل تغییر نیست، قوانینی هست که از آنها تخطی نمی توان کرد، تا ساده لوحانه نپندارم که هر آنچه می خواهم را می توانم داشته باشم، و هر آنچه آرزو می کنم خواهم داشت.
خدایا، این توانایی را به من عطا فرما تا در لحظه لحظه زندگی ام، در لحظه حال و برای آنچه هم اکنون می گذرد زندگی کنم، و زیبایی ها و شادی هایی که هم اکنون از آن برخوردار هستم را با اندیشیدن بیش از حد به گذشته ای که دیگر پایان یافته است، و دغدغه بیش از حد برای آینده ای که هنوز نیامده است، نادیده نگیرم.
خدایا مگذار که در بند گذشته باقی بمانم، و چنان تعهد و دغدغه ی کشف حقیقت را در درونم شعله ور ساز که هیچگاه بخاطر آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام و آبرو، حیثیت و شخصیت اجتماعی ام بدان وابسته است، از حقیقت هایی که هم اکنون بدان ها دسترسی می یابم، و ممکن است همه آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام به چالش بکشد و بی اعتبار سازد، محروم نمانم.
خدایا، مرا به انضباطی درونی متعهد کن، تا بفهمم و بدانم که هر کاری که دوست دارم و از آن لذت می برم را مجاز نیستم که انجام دهم.
خدایا، کمکم کن تا عمیقا دریابم که زندگی بیش از آنچه اغلب می پندارند جدی است، و برای هیچ انسانی استثنا قائل نمی گردد، همه ما برای آنچه می خواهیم و در آرزوی آن هستیم باید تلاش کنیم و شایستگی و لیاقت به دست آوردن آن را داشته باشیم.
خدایا، به من بیاموز که بدون شایستگی و لیاقت داشتن چیزی، نخواهم که تو آن را از آسمان برایم بفرستی.
و در آخر؛ خدایا، نعمت سکوت را بر من ارزانی دار، تا در آن لحظاتی که طنین زندگی روزمره در درونم آرام می گیرد، نوای دلنشین و آرامش بخش حضور تو در روح و وجودم، مرا گرم و آرام سازد.

این زن اسرار آمیز با تراشیدن موها و ابروهایش و خالکوبی نام :"درک" روی پیشانیش خواسته است نقش برجسته ای در میان هواداران داشته باشد.

به نظر میرسد این هوادار تحت تاثیر یکی از آهنگهای این خواننده که میگوید" نام مراخالکوبی کن تا بدانم این عشق واقعی است" این کار را انجام داده است.
عکسهای
این زن در اینترنت پخش شده است و زمانی که "درک" عکسهای وی را توسط یک
خبرنگار دید گفت: " این دیوانگی است. میخواهم او را ملاقات کنم تا علت کارش
را بدانم."

او که با دیدن این عکسها منقلب شده بود گفته است: "باور نکردنی است. من حتی نمیخواهم دوباره به این عکسها نگاه کنم." او خودش هیچ خالکوبی در بدن ندارد.
اشک، جلوی چشام رو گرفته بود و دیدم رو تار کرده بود، هر لحظه ای که می گذشت احساس خفگی بیشتری می کردم؛ دلم می خواست بلند بزنم زیر گریه... حالا دیگه کارم به جایی رسیده بود که از پسر لبوفروشی که کنار ایستگاه اتوبوس با بساطش وایساده بود و داد می زد: لبوی داغ! و هر از گاهی زل زل نگاهم می کرد، هم خجالت می کشیدم، حتما تا حالا شاخ درآورده که چرا یکساعته هردفعه که اتوبوس میاد یه نگاهی داخلش می اندازم و باز عین مجسمه وا می ایستم زیر برف و سوار نمیشم...
(آخه این چه شانسیه، چرا همه اتوبوسهایی که امروز میان یه نفر وایساده که بلیط ها رو جمع کنه! مگه مردم خودشون نمی دونن که باید بلیطشون رو بندازن تو صندوق؟! ای خدا دیرم شد، کلاس ساعت هشت که از دستم رفت، اینجوری پیش بره به ساعت ده هم نمی رسم...)
ثانیه ها و دقیقه ها می گذشتند، حالم بد بود، احساس تهوع پیدا کرده بودم ...
بالاخره سایه اتوبوس دیگه ای از دور پیدا شد، ته دلم آرزو کردم که ای
کاش این یکی دیگه مراقب نداشته باشه! اما اگه داشت چی؟! هر چی نزدیکتر می
شد امیدم کمرنگ تر می شد...
هیچوقت چهره مردها انقدر به نظرم زشت و وحشتناک نیومده بود، مثل زندانبان جهنم!
دلمو زدم به دریا و سوار شدم... رو همون پله اول که رسیدم پاهام می لرزید، از سرما بود شاید...!
- خانم، بلیط!
- آه ببخشید!
زیپ کیفم رو باز کردم و سرمو کردم توش...
(دنبال چی می گردی آخه، خودت می دونی که اون تو خبری نیست! الانه که آبروت بره؛ مرده منتظره، بجنب دیگه، یه کاری بکن، یه چیزی بگو...)
صورتم داغ شده بود، نفسم به شماره افتاده بود...
- خانم زود باش دیگه!
- ای واااااای، کجاس پس...
(گریه نکنی ها، گریه نکنی بدخت، الانه که بفهمه ... کاش سوار نمی شدم، کاش پیاده می رفتم دانشگاه، کاش اصلا نمی رفتم...)
هرچی قدرت داشتم تو چشام جمع کردم که اشکهام نزنه بیرون... دیگه نمی تونستم جایی رو ببینم... قلبم تند تند میزد و نفسم بند اومده بود... بالاخره چشام رو غرق اشک از کیفم برداشتم و به چهره منتظر مرد دوختم، قلبم داشت از دهنم در می اومد...
- خانم! خانم...
صدا از پشت سرم بود؛ بسرعت برگشتم و عقب رو نگاه کردم. اندام نحیفی روی برفها خم شده بود، یه تیکه کاغذ - که حالا شده بود همه آبرو و آرزوم- از زمین برداشت و به سمتم دراز کرد:
- بلیطتونو انداختید!
پسرک لبو فروش بود...
انگشتر برزخی که الهام گرفته از عالم برزخ می باشد، توسط خانم سلدا اکتان، طراح ترک، طراحی شده است.

برزخ در لغت، به معنای چیزی است که در میان دو چیز دیگر حایل شود و در اصطلاح علمای اسلام به عالمی گفته می شود که مابین این جهان و جهان اخروی(قیامت) است.
خانم سلدا اکتان در مورد این انگشتر می گوید: مردمانی که در این انگشتر وجود دارند، مردمانی هستند که از جهنم فرار کرده اند، اما هنوز مجوز ورود به بهشت را نگرفته اند. سطح زیرین این انگشتر نمادی از رحم مادر بوده و سنگ آمتیسی که در درون این انگشتر به کار رفته است، نمادی از آدمهایی است که در این دنیا غافل از عالم برزخ می باشند.

درباره برزخ می گویند که غیر از بهشت و جهنم قیامت، بهشت و جهنم دیگری در عالم برزخ وجود دارد که در آن خلود (جاودانگی) نیست بلکه پایان پذیر است و تا قیامت ادامه دارد و حتی در این بهشت و جهنم تکامل فرض دارد؛ یعنی ممکن است شخصی در بهشت باشد و درجاتش افزوده شود و یا شخصی از جهنم آزاد شده و یا عذاب او در اثر کارهای خیر بازماندگان تخفیف پیدا کند.

درباره برزخ تشبیهاتى است که در روایات وجود دارد: از قبیل این که تمام از زمین و آسمانها و کهکشان نسبت به عالم برزخ مانند حلقه اى در بیابان است. یا این که طفلى که در شکم مادر است و از عالم دنیا اطلاعى ندارد. وقتى متولد شد و پا به دنیا گذاشت وسعت آن را مى داند، و به نعمت هاى آن پى مى برد. انسان هم تا زمانى که در عالم دنیا باشد وضع عالم برزخ را نمى داند و از آن اطلاع ندارد. فکر مى کند دنیا بهترین و بزرگ ترین عالم است. مانند طفلى که در رحم مادر است و آن را بزرگ ترین عالم مى پندارد. اما وقتى انسان از دنیا رفت و به عالم برزخ وارد شد متوجه مى شود که عالم دنیا از شکم مادر هم براى او تنگ تر بوده است. در آن جا دیگر محدودیت غذایى و مکانى و زمانى ندارد؛ زیرا این محدودیتها در عالم ماده است و برزخ از جنس عالم ماده نیست.

پاک کردن هر کدام از این لکه ها بدون این که به لباس گرانقیمت مهمانی شما آسیب برساند، روش خاصی دارد که هر خانم خانه داری باید با آن آشنا باشد.
سس کچاپ:
اول از هر کار لکه را با یک پاک کننده ملایم مثل صابون بشویید. اگر زمان زیادی از ایجاد لکه نگذشته باشد، به احتمال زیاد پاک خواهد شد. اگر لکه با شست و شوی ساده پاک نشد، کمی سرکه را با مقدار مساوی آب رقیق
کنید و با قطره چکان روی لکه بچکانید. سرکه لکه کچاپ را در خود حل می کند و
هیچ آسیبی به لباس شما نمی رساند. بعد از یک ساعت، لباس را کاملا معمولی
بشویید با این کار اثری از لکه باقی نخواهد ماند.
سس سالاد یا مایونز:
کمی پودر تالک یا نشاسته ذرت روی
لکه بپاشید تا چربی آن را بگیرد. بعد از 15 دقیقه پودر را با یک قاشق از
روی لباس بردارید و لکه را با آب سرد شست و شو دهید. حالا می توانید از لکه بر استفاده کنید. آن را روی لباس اسپری کنید و بگذارید مدتی بماند سپس لباس را با روش عادی بشویید.
چای و قهوه:
اگر لکه چای را همان وقت که به وجود آمده بشویید، با آب خالی هم
پاک خواهد شد. لکه چای شیرین نشده هم راحت پاک خواهد شد اما اگر چای یا
قهوه شیرین روی لباس تان ریخت در حالی که نمی توانید به سرعت آن را بشویید،
کمی نمک از صاحبخانه بگیرید و روی لکه بپاشید. بعد از آن و به محض برگشتن به خانه لکه به راحتی با آب و هر شوینده ای پاک خواهد شد. اسپری مو هم می تواند لکه قهوه را پاک کند. آن را روی لکه اسپری کنید و بعد از مدتی با آب سرد و صابون بشویید.
شیرینی مربایی:
لباس را در آب سرد خیس کنید سپس محلولی از سرکه سفید به اضافه 2 حجم مساوی آب درست کنید و لکه را به آن آغشته کنید. بعد از 30 دقیقه می توانید لکه را به راحتی پاک کنید. البته لکه مرباهایی مثل تمشک یا توت فرنگی ممکن است با این روش پاک نشوند. برای پاک کردن آن ها از ماست استفاده کنید. چند بار ماست را روی لکه بگذارید و بعد از 30 دقیقه بشویید تا لکه به مرور کمرنگ و محو شود.
خورش:
اگر خورش روی لباس تان ریخت بلافاصله روی آن نمک بریزید
تا چربی خورش را به خود جذب کند. با این روش، بعد از بازگشت به خانه لکه
بسیار راحت و با استفاده از یک شوینده ملایم و آب داغ پاک خواهد شد. اگر
این کار را نکردید، 2 طرف لکه دستمال بگذارید و روی پارچه اتو بکشید تا چربی گرم شود و دستمال آن را به خودش بگیرد. سپس لکه بر را روی لباس اسپری کنید و بگذارید 30دقیقه بماند و بعد لباس را بشویید.
شربت:
اگر پارچه لباس سفید و نخی باشد، می توانید برای از بین بردن لکه شربت از وایتکس استفاده کنید اما اگر نگران خراب شدن لباس هستید، می توانید لکه را با لیمو یا بنزین شست و شو دهید. استفاده از لکه بر هم
برای از بین بردن اینگونه لکه ها مفید است. شاید مجبور شوید چند بار از
لکه بر استفاده کنید تا کاملا اثر لکه از بین برود. برای خشک کردن، لباس را
در نور آفتاب قرار دهید تا لکه کاملا از بین برود.
یکی هما ن طور که خود می گوید شعرش تند و تیز و خاردار است و آن دیگری همان طور که خودش معترف است می خواهد به موقع بیاید اداره و به موقع برود خانه.
در شعر اول، موسوی تعریضی لطیف به ناصر فیض دارد و می گوید من مثل او به جهان نگاه نمی کنم، فیض هم در پاسخ به او از نحوه نگاهش به جهان دفاع می کند. ما در این باره قضاوت نمی کنیم، هر دو شعر را بخوانید و قضاوت کنید.
شعر پیام دار (سیدعبدالجواد موسوی)
مدرک و دلیل نمی خواد، معلومه شعور نداره
اون که توی باغ پسته تخم هندونه می کاره
قربون خدا برم من، حال همه رو گرفته
نمک خالصه: زشته؛ خوشگله: نمک نداره
تا حالا نجار و دیدی، پشت گوشش یه مداده
هی مدادشو از اونجا ور می داره و می ذاره
این نشون می ده که آدم وقتی چیزی ور می داره
باید او چیز و دوباره زودی سر جاش بذاره
تا می گی «سلام علیکم» صحبت از لباس عروسه
عزیزم یه دیقه صبر کن، نه به داره، نه به باره
شده نامزدت تا حالا تو زمستون، زیر بارون
سر گنده شو سه ساعت از رو شونه ت ورنداره؟
واقعاً دلت نمی خواد کله شو بترکونی تا
دیگه اون کله پوکش رو رو شونه هات نذاره؟
...
شعرای این جوری گفتن خیلی خوبه، خیلی ماهه
هم سراینده عزیزه، هم مخاطب سرکاره
ولی این جوری نوشتن کار من نیس، کار «فیض»ه
بهتره هر کی تو شعرش حرف خودش رو بیاره
گرچه خیلی وقته «ناصر» توی کار و بار طنزه
ولی از قدیم می گفتن: هر گلی یه بویی داره
شعر من یه خورده لخته، یه جورایی هم زمخته
برای اهل سیاست تند و تیزه، خارداره
مثل این شعری که الان براتون می خوام بخونم:
یه حکایت سیاسی، قصه یه کارزاره
حالا کی، دقیق یادم نیست، یه روزی خبرنگارا
دوره کردن وزرا رو، رو به روی یه اداره
به وزیر نفت گفتن: راسته پول نفتو می خوان
دم خونه ها بیارن؟ خیلی جدی گفت: «آره
این سری گذشت، اما پول نفتو دور دیگه
احمدی نژاد شخصاً دم خونه ها می آره»
یکی گفت: «مشکل مسکن آخه...» گفت: «آخه نداره
هر کی جاش تو زیرزمینه، بالا شو بده اجاره»
گفت اونم: «ما خیلی وقته بالا رو دادیم اجاره
برای همین وزیرمون تویی، ای همه کاره!
بعدشم وزیر مسکن خودشون حاضرن اینجا
مگه تو وکیل – وصی شی؟ مگه اون زبون نداره؟»
یه دفه وزیر ارشاد، نعره زد: «جناب شاعر
برو بیرون از سیاست، برو تو شوخی دوباره
راستی کی گفته تو شاعر بشی بی اجازه ما؟
کی به تو اجازه داده که بیای دم اداره؟
بدون حرف اضافه، دمتو بذار رو کولت
برو، تنها راه زنده موندنت همون فراره
(...)
رسیدیم به آخر کار، یه پیام بدیم به حضار
که نرن بگن که اینا شعرشون پیام نداره
یه پیام پاستوریزه: «شهروندی که تمیزه
آشغالو ساعت یازده دم خونه ش نمی ذاره»
وقتی املت دسته داره (ناصر فیض)
وقتی املت دسته داره
همه چی بی اعتباره
اینه که هر کی تو باغش
هر چی که می خواد می کاره
خب مداد و وقتی نجار
بر می داره از رو گوشش
باز دوباره پشت گوشش
نذاره، کجاش بذاره؟!
وقتی باغبون تو باغش
چیزی جز گوجه نکاشته
گوجه ها وقتی رسیدن
می تونی بگی، خیاره؟!
وقتی چیزی سر جاش نیست
من می گم شاید بتونی
نه خیار، یه چیز دیگه
مثلاً بگی چناره!
این چه کاریه که آدم
خم بشه به جای گوشش
کف پاشو بخارونه
وقتی که گوشش می خاره!
حتی یک بارم تو عمرش
با ماشین خلاف نکرده
هرکی از اول عمرش
تا حالا ماشین نداره
من دلم می خواد همیشه
املتی بمونه شعرام
اونم از اون دسته داراش
اما سید نمی ذاره
دوس دارم مثل یه پاندول
بین خونه و سرکار
هر غروب بیام به خونه
فردا باز برم اداره
دوس ندارم که بفهمم
کی پیاده س کی سواره؟
یا بدونم که چرا نفت
بشکه ای نود دلاره؟
دوس ندارم از طناب
سفید و سیا بترسم
بعدشم خدا نکرده
مطمئن بشم که ماره
دوس ندارم که بدونم
دختر پیر محله
پا به پای دار قالی
هنوزم امیدواره
دوس ندارم که بپرسن
کارا بر وفق مراده
نه و زهر مار، من هم
دوس ندارم بگم آره!
آره املت یه بهونه س
که بگم یه چیزی هستش
دسته هم واسه ش گذاشتم
تا نگن دسته نداره!
1- پودر به رنگ رنگین کمان را با ژل برنز مخلوط کنید، و به تمامی قسمت های صورت بزنید.
2- پایین و بالای خط مژه را با مداد قهوه ای تیره ای بکشید. این خط را تا گوشه های چشم امتداد دهید. سپس با مداد سایه قهوه ای تیره خطی تا چین و چروک پشت چشم بکشید.
3- مژه ها را فر بزنید آنطور که دسته مژه به گوشه بیرونی چشم کشیده شود.
4- برای اینکه ظاهری شاداب تر داشته باشید، کرم رژگونه و یا ژل رژگونه را بر روی برآمدگی گونه هایتان بزنید.
5- برای اینکه لبهایتان قلوه ای بنظر آید، ابتدا با یک مداد رنگی خنثی دور تا دور لب را خط بکشید، سپس رژ لب براق روی لب ها بزنید. با این کار لب های شما حالت غنچه ای پیدا می کند و زیباتر جلوه می کند.
اما اگر شما می خواهید باز هم جزئیات بیشتری را در یک تصویر ببینید باید در جستجوی تصاویر 360 درجه باشید. گروه سایت AirPano کاری شگفت انگیز انجام داده اند، آنها نه تنها به شدت خلاق هستند بلکه واقعا هنرمند می باشند. من شما را دعوت می کنم که این 20 تصویر 360 درجه باورنکردنی را ببینید.
برای باز شدن تصاویر روی عکس ها کلیک کنید
نیویورک در شب
سوئیس – کوه های آلپ
عکس هوایی توسط ایوان روسلیاکوف
پل گلدن گیت در مه
مسکو در شب
آفریقای جنوبی – گودهوپ
آبشار ویکتوریا – مرز زامبیا و زیمبابوه
نعل اسب خم ، رودخانه کلرادو – آریزونا
ونزوئلا – انجل فالز
مالدیو در شب
لاس وگاس در هوای گرگ و میش
میامی ، فلوریدا – آمریکا
بانکوک – تایلند
جزایر مصنوعی (نخل) در دبی
ای-پتری ، کریمه – اوکراین
برج پتروناس – کوالالامپور ، مالزی
مناره کالیان – بخارا ، ازبکستان
رودخانه سان خوان – یوتا ، آمریکا
دریاچه مونو – کالیفرنیا ، آمریکا
عکسبرداری در زیر آب – مالدیو
این درخت کریسمس گران قیمت که از جنس طلا بوده، باعث شده عنوان گرانترین درخت کریسمس را به خود اختصاص دهد.

طول این درخت 2.4 متر بوده و وزنی در حدود 12 کیلوگرم دارد. در ساخت این درخت لوکس و گران قیمت از طلای 24 عیار استفاده شده است.

لازم به ذکر است که تمامی تزئینات که در حدود 60 قلب و روبان هایی بر روی این درخت می باشد نیز تماماً از جنس طلا می باشد.

قیمتی که برای این درخت کریسمس گذاشته شده است، 2 میلیون دلار می باشد.
.:: This Template By : web93.ir ::.