اوایل زندگی :
سلنا
گومز بازیگر و خواننده اهل آمریکا است ، او بیشتر به خاطر بازی در نقش
آلکس روسو در سریال کمدی «جادوگران سرزمین لرزان» از شبکه دیزنی به شهرت
رسیده است ، وی بازیگری را با نقش آفرینی در فیلم های تلویزیونی شروع
کرد. نام مادر وی «مندی تیف» بوده و اصالتا ایتالیایی تبار است ، مادر گومز
دارای سابقه بازیگری نیز بوده ، پدر وی «ریکاردو گومز» اصلیت مکزیکی دارد ،
پدر و مادر سلنا وقتی که وی ۵ ساله بوده از هم جدا شدند ، مادر وی دوباره
در سال ۲۰۰۶ ازدواج کرد ، او مسیحی است.
فعالیتهای شغلی :
سلنا
گومز، فعالیتهای بازیگری، خوانندگی، نوازندگی و همچنین شاعری و دوبلری یک
کارتون به اسم هورتون را دارد. بازی در نقش مری سانتیاگو در فیلم another
cinderella story و رقصیدن زیبا و بی نظیر وی همراه با اندرو سیلی، موجب شد
تا وی شهرت بسیار خوبی پیدا کند. اکنون وی به یکی از بزرگترین ستارگان
جوان امریکا تبدیل شده است.
موسیقی :
سلینا
اکنون به یکی از بزرگترین خواننده های جوان جهان تبدیل شده است. او می
تواند به هر سبکی بخواند اما سبک اصلی وی پاپ می باشد.آلبوم دوم ویa year
without rain با استقبال خوبی مواجه شد.
آلبوم شناسی :
فیلمشناسی :


مثال های حل شده از جبر خطی (شامل معادلات خطی, ماتریس و دترمینان) (به زبان لاتین)
دیزنی شرکتی است برای تسخیر اذهان کودکان و جهت دادن بدانها. البته در دهههای اخیر تولیدات این شرکت بزرگسالان را نیز هدف گرفته و در کنار سایر چهرهها و شرکتهای هالیوودی تبدیل به یکی از پیشگامان حمایت از ارزشهای جدید غربی به مانند همجنسبازی و یا شیطانپرستی شده است.
والتدیزنی چگونه بوجود آمد؟ شرکت والتدیزنی (Walt Disney Company) پردرآمدترین شرکت رسانهای در جهان محسوب میشود. این شرکت در سال ۱۹۲۳ با عنوان “استدیوی کارتون برادران دیزنی” بنیان نهاده شد و در سال ۱۹۸۶ عنوان کنونی را بر خود گرفت. شخصیتهای کارتونی، فیلمهای متحرک و پارکهای سرگرمی این شرکت در تمام جهان شناخته شده هستند.
والت دیزنی در۵ دسامبر سال ۱۹۰۱ در شیکاگو دیده به جهان گشود. او از یک خانواده کشاورز بود. از کودکی به آموختن نگارگری پرداخت. در جنگ جهانی اول راننده آمبولانس بود.او پس از جنگ به تبلیغات تلویزیونی پرداخت.
در سال ۱۹۲۲ با کسی به نام اوب ایورکز شرکتی به راه انداخت.در ۱۹۲۳ به هالیوود رفت و آغاز به ساخت کارتون کرد. نخستین کار بزرگش آفرینش چهرهای به نام میکی ماوس بود. در ۱۹۳۰ بسیار نامدار شده بود. وی در ۱۹۳۷ نخستین فیلم بلند پویانمای خود به نام سپیدبرفی را ساخت. وی همچنین کارگاهی فراهم کرده بود که در آن به اموزش پویانماگران میپرداخت. وی در ۱۷ ژوئیه ۱۹۵۵ دیزنیلند را گشود.

لوگوی والتدیزنی – والتدیزنی ، خالق کمپانی«والت دیزنی»
شرکت والتدیزنی (The Walt Disney Company) یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهای و سرگرمی جهان است.
این شرکت در ۱۶ اکتبر ۱۹۲۳ به وسیلهٔ دو برادر، «والت» (Walt) و «روی او.» (.Roy O) دیزنی، به عنوان یک استودیو کوچک انیمیشنسازی تأسیس شد و چندی بعد به یکی از بزرگترین استودیوهای هالیوود، صاحب یازده شهر بازی و چند شبکه تلویزیونی از جمله ایبیسی تبدیل شد. این شرکت در سال ۱۹۳۰ با کمک شرکت کلمبیا پیکچرز موفق به عرضه مجموعه تلویزیونی کارتونی میکی ماوس شد.
دفتر مرکزی شرکت دیزنی و امکانات اصلی تولید آن در کالیفرنیا، در استودیوی والت دیزنی (بربنک) قرار دارند. این شرکت یکی از اعضای میانگین صنعتی داو جونز است و در سال ۲۰۰۶، مبلغ ۳۴٫۳ میلیارد دلار درآمد داشتهاست. تا سال ۱۹۵۵، شرکت دیزنی فقط روی فیلمهای کارتون کار میکرد. شرکت دیزنی از سال ۲۰۰۲ توسط «دیک کوک» اداره میشود.
والت دیزنی، در سال ۱۹۲۸ شخصیت میکی ماوس (Mickey Mouse) را در کارتون “قایق بخاری ویلی” (Steamboat Willie) ارائه نمود که با استقبال فراوانی مواجه شد.

“قایق بخاری ویلی” اولین محصول شرکت والتدیزنی با حضور شخصیت میکیماوس
برخی دیگر از کارتونهای این شرکت که برای خوانندگان بزرگسال ما نیز یقینا آشنا هستند عبارتند از: “سفید برفی و هفت کوتوله” (۱۹۳۷)، “پینوکیو” (۱۹۴۰)، “بامبی” (۱۹۴۲)، “سیندرلا” (۱۹۵۰) و “رابینهود” (۱۹۵۲). از دیگر محصولات این شرکت عظیم میتوان به کارتونهایی چون “شیر شاه” (۱۹۹۴)، مجموعه “داستان اسباب بازیها” (۱۹۹۵-۲۰۱۰) “در جستجوی نمو” (۲۰۰۳)، “بالا” (۲۰۰۹)، “والای” (۲۰۰۸)، مجموعه “اتومبیل ها” (۲۰۰۶ و ۲۰۱۱) و یا فیلمهای سینمایی چون “هوانورد” (۲۰۰۴)، مجموعه “بیل را بکش” (۲۰۰۱ و ۲۰۰۴)، “جایی برای پیرمردها نیست” (۲۰۰۷) و مجموعه “دزدان دریای کارائیب” (۲۰۰۶ – ۲۰۱۱) اشاره نمود. قابل ذکر است که اسامی ذکر شده در بالا تنها بخش بسیار کوچکی از تولیدات این غول رسانهای را تشکیل میدهند.

مجسمه والتر دیزنی و میکیماوس که در پارک دیزنیلند نصب شده است
در سال ۱۹۸۴ و متعاقب مرگ وات دیزنی، یک یهودی به نام مایکل ایزنر (Michael Eisner) ریاست شرکت دیزنی را بر عهده گرفت.
وی
بلافاصله همکیشان یهودی خود را وارد شرکت نمود و به قول مایکل مدود
(Michael Medved)، منتقد سینمایی، به زودی یهودیان سراسر دیزنی را در
برگرفتند. تحت مدیریت جدید، فروش و سود شرکت دیزنی افزایشی ناگهانی یافت و
این شرکت که بار دیگر احیاء شده بود بار دیگر به قله جهانی صنعت سرگرمی
بازگشت.
مایکل ایزنر مدیر عامل یهودی والتدیزنی
والتدیزنی، یکی از فعالترین شرکتهای رسانهای در حوزه کنترل اذهان
“مالکیت تیم هاکی “اردکهای بزرگ آناهیم” (The Mighty Ducks of Anaheim) نمی تواند شروعی برای توصیف وسعت این پادشاهی باشد. هالیوود هنوز هم قلب نمادین این شرکت است. والتدیزنی هشت استدیوی فیلمسازی در اختیار دارد که عبارتند از: “والتدیزنیپیکچرز” (Walt Disney Pictures)، “تاچاستونپیکچرز” (Touchstone Pictures)، “میرامکس” (Miramax)، “بونا ویستا هوم ویدئو” (Buena Vista Home Video)، “بونا ویستا هوم اینترتینمنت” (Buena Vista Home Entertainment)، “بونا ویستا اینترنشنال” (Buena Vista International)، “هالیوود پیکچرز” (Hollywood Pictures) و “کاراوانپیکچرز” (Caravan Pictures) که در سال ۱۹۹۹ منحل گردید.

شرکتهای فیلمسازی دیزنی
شرکت والتدیزنی تحت لوای “انتشارات کتاب والتدیزنی”(Walt Disney Company Book Publishing) و “گروه انتشاراتی ایبیسی” (ABC Publishing Group) هشت بنگاه انتشارات کتاب؛ هفده مجله؛ شبکه تلویزیونی ایبیسی با ده ایستگاه تلویزیونی که در پنج بازار برتر جهان مشغول به فعالیت هستند؛ سی ایستگاه رادیویی در تمام بازارهای برتر جهانی؛ یازده کانال کابلی شامل دیزنی، “ایاسپیان” (ESPN) (مشترک)، “ایاندای” (A&E) و کانال تاریخی (History Channel)؛ سیزده کانال پخش بینالمللی از استرالیا گرفته تا برزیل؛ هفت واحد تولیدی و ورزشی در اقصینقاط جهان؛ و هفده سایت اینترنتی شامل “ایبیسیگروپ” (ABC group)، ESPN.sportszone، NFL.com، NBAZ.com و NBAZ.com. پنج گروه موسیقیایی این شرکت شامل مارکهای “بوئنا ویستا”( Buena Vista)، “لیریکاستریت” (Lyric Street) و والتدیزنی.
شرکت والتدیزنی مالک داراییهای زیر است:
· ایبیسی، کانال دیزنی، ایاسپیان، اِیاندای، کانال تاریخ
· والتدیزنیپیکچرز، تاچاستون پیکچرز، هالیوود پیکچرز، شرکت فیلمسازی میراماکس، دایمنشن و بوئنا ویستا اینترنشنال.
· افرادی چون میلی سایروس (Miley Cyrus)، هانا مونتانا (Hannah Montana)، سلنا گومز (Selena Gomez)، یوناس برادرز (Jonas Brothers).
درآمد این شرکت در سال ۲۰۱۰ بالغ بر ۳۸ میلیارد دلار بود که تقریبا ۷/۵ میلیارد دلار آن را سود خالص تشکیل میدهد.

شبکههای تلویزیونی شرکت والتدیزنی
آیا میکیماوس و جری نماد یهودیان هستند؟
میکیماوس جزو مشهورترین شخصیتهای کارتونی دیزنی است که برای اولین بار در ۱۸ نوامبر ۱۹۲۸ معرفی گشته و به زودی تبدیل به ستاره بیش از ۱۲۰ کارتون مختلف گشت. بد نیست بدانیم این اولین شخصیت مشهور آثار والتدیزنی نمادی از همان یهودی سرگردان و بی کس است که مدام از سوی رقیبان قوی تر تهدید میشود و او صرفاً با اتکا به زیرکی و چالاکی خویش، بر تمامی دشمنان فایق میآید. امروز هم تداوم این شخصیت کارتونی را در انیمیشن “تام و جری” میتوان مشاهده کرد که موشی بد جنس و فریب کار با تکیه بر شیطنت ها و ناجوانمردیهایش به طرز اعجاب آوری همیشه بر گربهای نادان و احمق پیروز میشود.
این قبیل آثار در دادن حس اعتماد به نفس به مخاطبان یهودی (که دقیقا مفهوم سمبل “موش” را میفهمند) [ظاهرا در آلمان نازی و همچنین سایر مناطق اروپا یهودیان را با القابی چون موش کثیف مورد خطاب قرار میدادند] و همچنین در دادن الگویی دغل و بدجنس به کودکان و نوجوانان بیگناه جهانیان تأثیر بسزایی دارند.”

آیا این دو موش شکستناپذیر والتدیزنی بازنمایی هویت یهود هستند؟
مثلث صورتی دیزنی
در حالیکه حمایت از همجنسبازی دیگر تبدیل به یکی از ارکان هالیوود شده است، والتدیزنی نیز، مطابق آنچه که “مجمع خانواده آمریکایی” (American Family Association) میگوید تبدیل به یکی از “ترویج دهندگان اصلی نوع زندگانی همجنسبازانه و همچنین برنامههای سیاسی و اجتماعی همجنسبازانه در آمریکای امروز شده است.” ایزنر خود یکی از اعضای هیأت مدیره “حامیان هالیوودی” (Hollywood Supporters)، یک سازمان پرنفوذ طرفدار همجنسبازی، است.
در پارک دیزنیلند نیز که اصولا مکانی برای تفریح خانوادهها و کودکان است هر ساله مراسم جشن و تجمع همجنسبازان برگزار میشود. در مراسمی که در ژوئن ۱۹۹۶ برگزار شد، شرکت دیزنی اجازه داد تا دست اندرکاران همجنسباز، میکیماوس (Mickey Mouse) و دونالد داک (Donald Duck) را به صورت عاشقان همجنسباز مرد به تصویر کشند. همینطور اجازه داد مینیماوس (Minnie Mouse) و دیزیداک (Daisy Duck)به عنوان عاشقان همجنسباز دختر به تصویر کشیده شوند.

در جشن قوم لوط شخصیتهای کارتونی دیزنی نقش همجنسبازها را ایفاء نمودند
دیزنیلند نام یک پارک تفریحی میباشد که در ۱۳۱۳ بلوار هاربور جنوبی در آناهایم، کالیفرنیا، واقع شدهاست. این پارک در ۱۷ ژوئن سال ۱۹۵۵ میلادی باز شدهاست. این پارک تا کنون مورد بازدید بیش از ۵۱۵ میلیون نفر از زمان افتتاح قرار گرفتهاست.

دیزنیلند در تسخیر همجنسبازان
رابرت دی. ویلیامز (Robert D. Williams)، رئیس گروه کارکنان همجنسباز دیزنی، در سال ۱۹۹۷ اعلام داشت که در حدود ۴۰ درصد از کارکنان این شرکت همجنسباز هستند. بر اساس گزارشات “مجمع خانواده آمریکایی” شرکت دیزنی یکی از بزرگترین حامیانه همجنسبازی در حوزه برنامههای تلویزیونی است.
گری مارش (Gary Marsh)، رئیس بخش سرگرمی
کانال دیزنی، در سال ۲۰۰۸ در مورد مسأله همجنس بازی گفت: “شخصیتهایی در
کانال دیزنی وجود دارند که به نظر من مردم فکر خواهند کرد همجنس باز
هستند…. تفسیر این موضوع بر عهده خود خوانندگان است….” این سخنان به وضوح
نشان میدهند که شرکت دیزنی تمایل دارد که به صورت مخفی و پنهانی عناصر
گرایشات همجنسبازانه را در تولیدات خود بگنجاند. این موضوع ما را بر این
باور میرساند که برای ترویج همجنسبازی در تولیدات دیزنی و به منظور پرهیز
از برانگیختن احساسات عمومی علیه این شرکت، از تکنیکهای پیامهای مخفی و
تأثرگذاری بر ناخودآگاه کودکان استفاده میشود. البته در سالیان اخیر و با
توجه به کاهش حساستها در جوامع غربی این پیامها شکل آشکارتری به خود
گرفتند.
برای نمونه اخیرا مباحث زیادی در مورد انیمیشن “داستان
اساببازیها” انجام گرفته زیرا شخصیت وودی (کابوی نقش اصلی) در این کارتون
میتواند مجسمکننده فردی با گرایشات همجنسبازی باشد. این در حالی است که
اخیرا در برنامه تبلیغاتی “پروژه وضعیت بهتر میشود” (It Gets Better
Project)، که در آن بسیاری از چهرههای هالیوودی به تبلیغ همجنسبازی
نوجوانان و حمایت از آن پرداخته بودند، از شخصیت وودی نیز استفاده شده بود.

وودی شخصیت اصلی کارتون “داستان اسباببازیها” – آیا وی مجسمکننده یک همجنسباز نیست؟
فیلمهای دیزنی و نمادهای شیطانی
نمادهای شیطانی و جادوگری دیگر چنان عادی شدهاند که در فیلمهای هالیوودی بدون هیچ گونه اعتراض و یا حتی نقدی به نمایش گذارده میشوند. دیزنی نیز که بخش اعظمی از فعلیتهای خود را معطوف به کودکان نموده است سهم بسزای در ترویج این نمادها دارد. برای مثال، در ۱۵ دقیقه ابتدایی فیلم نارنیا بینندگان با شخصیتی به نام آقای تومنوس (Mr. Tumnus) آشنا میشوند.
این شخص ظاهر پان (Pan) را دارد که خدای باروری در ادیان غیرتوحیدی و مشرکانه محسوب میشود. در این فیلم اگرچه این کاراکتر شخصیتی دوست داشتنی و مثبت است اما هر کشی که اندک آشنایی با فرقههای شیطانپرستی دارد میداند که خدای پان نماد شهوتپرستی و بیبند و باری است. از دیگر فیلمهای اخیر شرکت والتدیزینی مجموعه بسیار مشهور هریپاتر است که در سراسر آن با دیدی مثبت به پدیده سحر و جادوگری که در تمام ادیان توحیدی مورد تقبیح واقع شده، نگریسته شده است.
متأسفانه این دو فیلم و دیگر آثار دیزنی و سایر شرکتها که حاوی پیامهای مخربی بوده و به آهستگی اذهان کودکان ما را در جهتی که خود میخواهند شکل میدهند، در کشور ما نیز به طور گستردهای پخش میشوند. نمونههای اینچنین در مورد رواج آیینهای شیطانی و جادوگری در محصولات شرکت دیزنی به کرات قابل مشاهده است.

شخصیت تومنوس در فیلم نارنیا (سمت راست) خدای باروری و شهوت “پان” (سمت چپ)
پیامهای زیرآستانه در کارتونهای دیزنی
علاوه بر تبلیغ ایجاد روابط بین دختران و پسران حتی خردسال در کارتونها و فیلمهای دیزنی که به طور علنی در محصولات این شرکت قابل روئیت هستند، در برخی موارد طراحات این شرکت اقدام به ارائه صحنههایی کردهاند که بدون شک به منظور تأثیر بر ناخودآگاه بینندگان طراحی شدهاند و شاید به نوعی آزمایش نظریه پیامرسانی زیرآستانه (Subliminal message) بودند تا میزان واکنش عمومی و تأثیرگذاری این نوع روشها سنجیده شود.
پیامرسانی زیرآستانه یا ناخودآگاه نوعی روش تبلیغاتی است بدین صورت که پیامی را داخل محتوای یک تصویر یا عکس جاسازی میکنند به گونهای که شما متوجه آن نمیشوید اما این پیام به صورت خودکار در ناخودآگاه شما نقش میبندد.

ترویج فساد و بی بند و باری در انیمیشن های والت دیزنی
در محصولات دیزنی به کرات به واژه “سکس” برمیخوریم که در انمیشنهای این شرکت به مانند “شیر شاه”، گنجانده شدهاند. در یکی از صحنههای انیمیشن “پری کوچک” کشیش داستان در حال انجام مراسم ازدواج حرکت بسیار ناشایستی انجام میدهد. پس از اعتراضاتی که به این امر صورت گرفت صحنه مذکور اصلاح گردید. در انیمیشن “نجاتگرها” در صحنهای با تصویر زنی مواجه میویم که قسمت بالای بدنش عریان است. از این نوع تصاویر که یا به صورت تنها چند فریم و یا به عنوان بخشی حاشیهای از تصویر در تولیدات دیزنی به نمایش گزارده شدهاند، نمونههای بسیاری موجود است.
تصاویر ضد عربی
شرکت دیزنی، تحت هدایت مالک یهودی خود ایزنر و با انعکاس انگیزههای صهیونیستی مدیریت عالی خود، در سالیان گذشته تصاویری تولید نمود که حاوی توهین آشکار به ملت عرب بودند. برای مثال ، در فیلم سال ۱۹۹۴ با عنوان “بازگشت جعفر”، به عربهای دماغ عقابی با عنوان “راسوهای بیابان” اشاره میشود.
در فیلم “پدر عروس ۲″، یک شخصیت نفرتانگیز عرب به نام حبیب وجود دارد. فیلم “کازام” (۱۹۹۶)، که توسط استدیوی تاچاستون (Touchstone) شرکت دیزنی تولید شد شامل تعدادی شخصیت عرب پست و نالایقاست. یکی از این شخصیتها یک دلال بازار سیاه به نام مالک است. دیگر فیلمهای اخیر ضدعرب شرکت دیزنی عرب عبارتند از “هماکنون در ارتش” و “جیآیجین”.

شخصیت جعفر در کارتون “بازگشت جعفر”
اعلان جنگ اقتصادی به دیزنی
برخی از میلیونها آمریکایی که دیزنی به صورت پنهانی به جنگ ارزشهای اخلاقی آنها رفته است تصمیم به نبرد گرفتهاند. از مهمترین این اقدامات میتوان به اعلان جنگ اقتصادی دو سازمان مسیحی بزرگ آمریکا یعنی سازمان کلیسای کاتولیک و بابتیستهای جنوبی علیه والتدیزنی اشاره نمود.
در سال ۱۹۹۶، “اتحادیه کاتولیک حقوق مدنی و مذهبی” اعلام نمود که از هر نوع ابزار قانونی به مانند بایکوت محصولات استفاده خواهد نمود تا شرکت دیزنی را وادار نماید به جنگ خود با ارزشهای دینی خاتمه دهد. این گروهها حمله شرکت به ارزشهای سنتی و خانوادگی و بالاخص ترویج همجنسبازی را از دلایل بایکوت محصولات آن عنوان نمودند. با این حال ظاهرا این نوع تحریمها تأثیر چندانی نداشتهاند زیرا محصولات و تولیدات شرکت دیزنی به صورت بسیار گسترده و تحت عنوان شرکتهای فرعی دیزنی پخش میگردند و البته مهمترین علت را میتوان بیاطلاعی و انفعال افکار عمومی خواند.
والت دیزنی در۵ دسامبر سال ۱۹۰۱ در شیکاگو دیده به جهان گشود. او از یک خانواده کشاورز بود.از کودکی به آموختن نگارگری پرداخت. در جنگ جهانی اول راننده آمبولانس بود.او پس از جنگ به تبلیغات تلویزیونی پرداخت. در سال ۱۹۲۲ با کسی به نام اوب ایورکز شرکتی به راه انداخت.در ۱۹۲۳ به هالیوود رفت و آغاز به ساخت کارتون کرد. نخستین کار بزرگش آفرینش چهرهای به نام میکی ماوس بود. در ۱۹۳۰ بسیار نامدار شده بود. وی در ۱۹۳۷ نخستین فیلم بلند پویانمای خود به نام سپیدبرفی را ساخت. وی همچنین کارگاهی فراهم کرده بود که در آن به اموزش پویانماگران میپرداخت. وی در ۱۷ ژوئیه ۱۹۵۵ دیزنیلند را گشود.
شرکت والتدیزنی (The Walt Disney Company) یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهای و سرگرمی جهان است.
این شرکت در ۱۶ اکتبر ۱۹۲۳ به وسیلهٔ دو برادر، «والت» (Walt) و «روی او.» (.Roy O) دیزنی، به عنوان یک استودیو کوچک انیمیشنسازی تأسیس شد و چندی بعد به یکی از بزرگترین استودیوهای هالیوود، صاحب یازده شهر بازی و چند شبکه تلویزیونی از جمله ایبیسی تبدیل شد. این شرکت در سال ۱۹۳۰ با کمک شرکت کلمبیا پیکچرز موفق به عرضه مجموعه تلویزیونی کارتونی میکی ماوس شد.
دفتر مرکزی شرکت دیزنی و امکانات اصلی تولید آن در کالیفرنیا، در استودیوی والت دیزنی (بربنک) قرار دارند. این شرکت یکی از اعضای میانگین صنعتی داو جونز است و در سال ۲۰۰۶، مبلغ ۳۴٫۳ میلیارد دلار درآمد داشتهاست. تا سال ۱۹۵۵، شرکت دیزنی فقط روی فیلمهای کارتون کار میکرد. شرکت دیزنی از سال ۲۰۰۲ توسط «دیک کوک» اداره میشود.
ساختمان کنگره ايالات متحده آمريکا تنها يک ساختمان حکومتي نيست بلکه به نوعي مرکز معنوي اين کشور به شمار مي رود. ساختار اين بنا٬ هنر و نماد هاي بکار رفته در آن جملگي بيانگر نفوذ گسترده ي انجمن هاي مخفي در شکل دهى به قدرتمند ترين حکومت هاي دنيا مي باشند.در اين مقاله قصد داريم به کنکاش پيرامون اين ساختمان پرداخته و ويژگيهائي از اين پايگاه ماسوني را که آن را به يک معبد سليمان آمريکايي تبديل مي کند٬ بيابيم.

تلقي توده ي مردم آمريکا درمورد ساختمان کنگره٬ جايگاه دموکراسي است. مکاني که تصميمات مهم سياسي در آن اتخاذ مي شود.عده ي قليلي نيز وجود عناصر غير مادي در معماري و نمادگرائي اين ساختمان را که حقيقتا موجب تبديل آن به يک معبد مخفي ماسوني شده٬ تصديق مي کنند. نقطه ي تمرکز اين بنا “جرج واشنگتن” مي باشد. يک فراماسون درجه ٬۳۳که به او لقب” مسيح آمريکائي” داده شده است. عمارت کنگره با تفکراتي آميخته شده که مردم عادي از آن بي اطلاعند ولي به نظر مي رسد که سازندگان اين ساختمان اعتبار ويژه اي براي آنها قائل هستند .موضوعاتي از قبيل در امتداد هم قرار دادن اجرام اسمانى٬ اهميت دادن به خطوط انرژي٬ اعداد رمزي٬ انرژيهاي معنوي وغيره. در ادامه به مفاهيم پنهان در ساختمان کنگره پي خواهيم برد.
بناي فراماسوني
طراحي ساختمان کنگره نيز مانند تمامي شهر واشنگتن٬ کاملا توسط فراماسونها انجام گرفته به نحوي که “راههاي رسيدن به سازمان مخفي ماسوني “٬ درون معماري و هنر بکار رفته در بنا گنجانده شده است.
طراحي ساختمان کنگره ايالات متحده واقع در شهر واشنگتن٬ بوسيله معماران زيادي انجام گرفت که اغلب آنها ماسون بودند.اين ساختمان در آغاز توسط ويليام ثورنتوم(۱۷۵۹-۱۸۲۸) طراحي شد و در نهايت برادر بنجامين لاتروب (يکي از شاگردان معمار انگليسي٬ ساموئل پپيس کاکريل ۱۷۵۴-۱۸۲۷)آن را تکميل کرد. وي پس از جنگ سال ۱۸۱۲ ٬ بار ديگر طراحي نقشه ي اين بنا را انجام داد. دو بخش واقع در طرفين ساختمان و نيز گنبد بزرگ آن٬ بعد ها توسط برادر توماس يوستيک والتر به بنا افزوده شد.

نصب سنگ بناي ساختمان کنگره توسط جرج واشنگتن در حاليکه پوششي کاملا ماسوني به تن دارد.
نصب سنگ بناي ساختمان کنگره ي ايالات متحده با اجراي يک مراسم ماسوني در ۱۸ سپتامبر سال۱۷۹۳ ٬ زير نظر لژ بزرگ مريلند انجام شد. در اين مراسم٬ رئيس جمهور جرج واشنگتن رياست جلسه را برعهده داشت و دستياران وي٬ برادر آر.دبليو کلارک٬ مدير ارشد وقت لژ مريلند٬ اليزا سي. ديک٬ مدير لژ الکساندرياي ايالت ويرجينيا(لژ زادگاه جرج واشنگتن) و والنتين رينتزل مدير لژ شماره ۹ مريلند(لژ شماره ۵ بخش کلمبياي کنوني) بودند.

موقعيت جغرافيائي

ساختمان کنگره روبروي بناي يادبود جرج واشنگتن قرار دارد
نقشه ي پايتخت آمريکا به دقت بر طبق اصول رمزي کهن پايه ريزي شده است.
ساختمان کنگره به سبب موقعيت و شکل ظاهري آن٬ بخش جدائي ناپذير طراحي اين شهر به شمار مي رود.البته مهمترين ويژگي اين ساختمان٬ گنبد عظيم آن است که مفهوم نمادين عميقي را متبادر مي کند.همانطور که در ادامه خواهيم ديد٬ اين گنبد روبروي بناي يادبود جرج واشنگتن که به شکل يک ابليسک مصري با ۵۵۵.۵ پا ارتفاع (معادل۶۶۶۶ اينچ) است٬ قرار دارد. اين وضعيت درست مشابه ميدان سنت پتر در واتيکان مي باشد که در آنجا نيز يک ابليسک روبروي يک گنبد بزرگ واقع شده است.

ميدان سنت پتر٬ واتيکان٬ يک ابليسک روبروي يک گنبد قرار گرفته است.
چنين وضعيتي در بسياري از شهرها مانند پاريس و آستانه نيز قابل رويت است. اين يک رويداد تصادفي نيست:اين گونه طراحي و چينش سازه ها داراي يک مفهوم مهم کيميائيست.تقريبا در تمامي فرهنگ ها٬ عنصر گنبد در ارتباط با ماهيت تأنيث قرار داشته و مفهوم رحم را به ذهن القا مي کند.اما در مقابل٬ ابليسک نماد ماهيت ذکور بوده و به معناي آلت مردانه مي باشد.وحدت اين دو مفهوم باعث بوجود آمدن يک موجود سوم مي شود; توليد مثلي که بصورت “انرژي معنوي” توصيف مي گردد. اين انرژي٬ خواه مفهومي نمادين يا واقعيتي ملموس باشد٬ چيزيست که در بحث ما نمي گنجد. تئوري هاي بسياري ادعا مي کنند که اشکالي مانند اهرام٬ گنبدها٬ طاقها و خطوط قوسي قابليت اين را دارند که انرژي اطراف خود را ذخيره٬ جذب و يا دفع نمايند ولي ما دراينجا به اين مسائل نخواهيم پرداخت. استفاده از موضوع اتحاد دو جنس مونث و مذکر در معماريهاي مبتني بر مفاهيم رمز گونه٬ امري متداول و عادي به شمار مي رود و به راحتي قابل تشخيص است.
براي کنکاش پيرامون ساختمان کنگره٬ در امتداد يک خط فرضي از نوک گنبد به سمت پائين پيش خواهيم رفت.
مجسمه ي آزادي

اين تنديس که بر فراز گنبد ساختمان کنگره قرار دارد٬ روي يک سطح کروي واقع شده که احتمالا نشاندهنده ي کره زمين مي باشد .در حاشيه ي اين کره عبارت “E Pluribus Unum” به معناي “يکي از ميان همه” نقش بسته است.

اين پيکره ي تمثيل وار متعلق به يک زن است که در دست راست قبضه ي شمشيري در غلاف ودر دست ديگر حلقه گل پيروزي و سپر ايالات متحده را حمل مي کند. اين سپر نشاندار٬ مشابه تصوير مهر دولتي ايالات متحده با سيزده خط راه راه مي باشد بجز اينکه مورد اخير داراي سيزده ستاره نيز هست. پيراهن وي با سنجاق سينه اي مزين گرديده که عبارت “U.S.” روي آن حکاکي شده است. روي پيراهن را شال حاشيه داري پوشانده که به سبک هندي از روي شانه چپ وي عبور کرده .اين مجسمه بطور نمادين رو به مشرق يعني به سمت ورودي اصلي ساختمان قرار گرفته و معناي ضمني آن اين است که خورشيد آزادي هرگز غروب نمي کند.
اين خدايگان که بر فراز مهمترين ساختمان آمريکا ايستاده و بر پايتخت اين کشور اشراف دارد کيست؟ مسلما او مريم مقدس نيست (متعجب خواهيد شد اگر بدانيد که تعداد زيادي از مردم اينچنين فکر مي کنند).همچنين او نمي تواند هيچگونه ارتباطي با الهه هاي باستاني داشته باشد.در حقيقت٬ نام او در عبارت D.C. که مخفف District of Columbia“= منطقه کلمبيا” است٬ گنجانده شده. اين پيکره٬ تمثالي از خداي آمريکا و نمونه اي از تنديس اسطوره آمريکائيست. نام او کلمبيا است.

گنبد

ويژگي برجسته ي گنبد ساختمان کنگره٬ وجود پنجره هاي مدور و يک نقاشي پر معناي بسيار زيباست که اهداف فلسفي٬ معنوي و سياسي موسسين آن را منعکس مي کند.تعداد اندکي از نويسندگان پيرامون مفاهيم عرفاني٬ کيميائي و سري اين اثر سخن گفته اند.اين در حاليست که تاکنون ميليونها گردشگر از آن ديدن کرده اند. کتاب جالب توجه “دروازه ي آزادي” تاليف ويليام هنري و مارک گري تنها اثريست که به تحليل مفاهيم سري موجود در اين نقاشي که “عروج” نام دارد پرداخته است.

“عروج” اثر کنستانتينو بروميدي٬ يک هنرمند ايتاليائي است که شهرت خود را به دليل نقاشيهائي که به سفارش واتيکان و پاپ پيوس انجام مي داد کسب کرد.در سال ۱۸۴۸ تلاشي براي کاهش قدرت پاپ در واتيکان به رهبري يک فراماسون به نام جوزپه ماتزيني صورت گرفت که منجر به يک دوره هرج و مرج و فرار پاپ گرديد.با اين وجود در نهايت اين تلاش بي ثمرماند و قدرت پاپ طي يک ائتلاف اروپائي به وي بازگشت.بروميدي در جريان اين آشوبها دستگير و به اتهام هدايت يکي از گروه هاي آشوبگر ماتزيني گناهکار شناخته شد. او مدتي از محکوميت خود را در زندان سپري کرد ولي بعدا اجازه ترک ايتاليا به مقصد آمريکا٬به شرط عدم بازگشت٬ به او داده شد. او در آمريکا توانست به سبب همکاري با انجمنهاي سري برادري شهرتي بدست آورد. داستان بروميدي بدليل تقابل اديان سري و عقايد واتيکان با ساختمان کنگره ارتباط مي يابد.
حال به اثر برجسته ي بروميدي يعني عروج بازمي گرديم:
عروج به صعود فردي به عالم روحاني گفته مي شود.به بيان ديگر٬ اين نقاشي عروج جرج واشنگتن را به مقام خدا-انساني (مانند عيسي مسيح) به تصوير مي کشد. او در حاليکه بر روي قوس رنگين کمان نشسته و در پشت سرش چيزي شبيه يک دريچه٬ گرداب نوراني يا دروازه ي خورشيد به سوي عالم ماوراء قرار دارد٬ نشان داده شده است.همانطور که پيشتر نيز به آن اشاره کرديم٬ گنبد بطور ضمني نمايانگر رحم اعطا کننده ي حيات است. در اين تصوير٬جرج واشنگتن آماده ي خارج شدن از رحم گنبد٬ براي تجربه ي تولدي دوباره در قالب خدائي فنا ناپذير مي باشد. ويليام هنري در کتاب خود به اين موضوع اشاره دارد که در هنرهاي مذهبي کهن٬ الوهيت عيسي مسيح نيز به همين شکل به تصوير در آمده است.

“آخرين داوري “ اثر هانس مملينگ - مسيح بر روي قوس رنگين کمان نشسته و در پشت سرش دروازه ي خورشيد قرار دارد.

“ فرمانروايى مسيح “. بارديگر مسيح بر روي قوس رنگين کمان نشسته در حالي که اطراف او را نگاره هاي ديني احاطه کرده اند.
بنابراين٬ نقاشي عروج داراي پيامي آشکار است: جرج واشنگتن مسيح آمريکا ست.
شايد اين موضوع به نظر اغلب مسيحيان کفرآميز باشد ولي با فلسفه ي عرفاني -ماسوني موسسين اين ساختمان کاملا تطابق دارد.
بر اساس آموزه هاي رمزآلود اين احکام٬ بارقه هاي الوهيت بصورت بالقوه درون همه ي انسانها وجود دارد. اين الوهيت بالقوه مي تواند با استفاده از هوشمندي و پرورش روح و با کمک هنرهاي سري بصورت بالفعل درآيد.نتيجه ي يک آموزش موفق٬ تولد يک انسان کامل٬ يک مسيح يا يک خدا-انسان است. مسيحيان تصوف گرا بر اين باورند که آموزه هاي عيسي مسيح٬مانند بودا٬ ارائه دهنده ي مسيري بسوي اصلاحات معنوي است که مي بايست با متعهد شدن به آنها به اشراق رسيد.جرج واشنگتن بعنوان يک ماسون درجه۳۳ به اين مرحله ي متعالي دست يافت.
برخلاف نقاشيهاي فوق که مسيح را در حاليکه در اطراف او فرشتگان وافراد مقدس به چشم مي خورند نشان مي دهند٬ جرج واشنگتن به همراه چهره هاي مهمي از عناصر کفرآميز کهن٬ که بيانگر بخشهاي پيچيده اي از اسرار ماسوني مي باشند٬ به تصوير درآمده است:

توث هرمس با عصاى چاووش و کلاه بالدار.

سادن(خداي دريا)٬ پادشاه آتلانتيس و دخترش ونوس.

ولکان٬ خداي آتش وکيميا.

آزادي(کلمبيا) در حال بيرون راندن فرمانروايان ستمگر.

سرس٬ الهه ي زراعت.

مينروا٬ الهه ي خرد و آگاهي.
هرمس٬ پسادن٬ ولکان٬ آزادي٬ سرس و مينروا به ترتيب نماد تجارت٬ دريانوردى٬ صنعت٬ جنگ٬ زراعت و خرد هستند.ولي همچنان اين نقاشي مفاهيم رمزي و کيميائي را پنهان مي دارد.
مفاهيم کيميائي
کيميا مفهومي فلسفي بوده و در عين حال ابزاريست که هدف آن نيل به غايت فرزانگى و ناميرائي ونيز توليد موادي که داراي ويژگيهاي نامتعارف هستند٬ مي باشد.
هدف نهائي کيميا ،دست يابى به “اکسير” يا ماده ايست که اثر آن تبديل فلزات به طلا و يا از منظرعلوم سري تبديل انسان به خدا است. اين نقاشي منعکس کننده ي هماهنگي موجود ميان عناصر کيميا -که عبارتند از باد٬آتش٬آب٬خاک و به ترتيب در هرمس٬ ولکان٬ سرس و پسادن تجلي يافته اند- مي باشد. جرج واشنگتن نيز به همين شکل ٬بر روي کليساي نوتردام پاريس٬بصورت تجسمي از “کيميا” ترسيم شده است.

“کيميا” بر روي کليساي نوتردام پاريس.

جرج واشنگتن به يک کتاب اشاره مي کند.
“در نمادگرائي کيميائي٬ جرج واشنگتن بر تخت خرد تکيه زده است.با در نظر گرفتن مهر اکسير در کليساي نوتردام مي توان گفت که تصوير وي با نقش کيميا قياس شده است.به عقيده ي فولکانلي٬ بر روي اين مهر راز کليساها شرح داده شده.کيميا بوسيله ي يک زن نشان داده مي شود که سر آن درميان ابرهاست٬ بر تخت خود تکيه زده و در دست چپ يک عصاي سلطنتي که نماد قدرت پادشاهيست دارد. در دست راست خود نيز دو کتاب حمل مي کند که يکي از کتابها بسته (علوم سري) و ديگري باز مي باشد (علوم ماورائي). آنچه که در ميان زانوان نگهداشته و خود را بوسيله ي ان بسوي بالا مي کشاند به نردبان فلاسفه و يا پلکان آسمان شهرت دارد. درست مانند اين تجسم از کيميا٬ جرج واشنگتن در ميان ابرهاست و بجاي عصا يک شمشير که سر آن روبه پائين است را در دست گرفته. او ما را بسوي يک کتاب باز که کتاب نور يا کتاب اسرار آسمانيست راهنمائي مي کند .ولي اين اسرار چيست؟” دبليو.هنري٬ دروازه ي آزادي
زيرزمين کنگره

درست زير گنبد٬ در طبقه ي زيرين٬ زيرزمين ساختمان کنگره قرار گرفته است که شامل ۴۰ ستون به سبک معماري يونان باستان مي باشد که طبقه ي فوقاني را پشتيباني مي کنند.در مرکز اين ستونهاي مدور٬ يک ستاره ي جهت ياب برنجي قرار دارد که کانون اصلي شهر واشنگتن است.

نشانيهاي تمام خيابانها در شهر واشنگتن داراي نوعي ارتباط با اين ستاره هستند.
آرامگاه جرج واشنگتن

آرامگاه جرج واشنگتن در پائين زيرزمين قرار دارد ولي جسد وي بدليل کشمکشهاي آن دوره در مونت ورنون به خاک سپرده شد. ممکن است اين سوال مطرح شود که که معناي يک آرامگاه خالي چه مي تواند باشد... مانند آرامگاه عيسي مسيح. جرج واشنگتن نه يک انسان بلکه يک خدا بود.
ديگر بخشها
نمي توان تمام ويژگيهاي مهم ساختمان کنگره را در يک مقاله گنجاند ولي در ادامه بخشهائي از تصاوير جالب اين بنا را خواهيم ديد:
مجسمه ي مطرود جرج واشنگتن

قرار بود اين پيکره که جرج واشنگتن را با سينه اي برهنه به تصوير کشيده است(با الگوبرداري از مجسمه ي زئوس در المپيا)براي نمايش در ساختمان کنگره نصب گردد.اين مسأله مورد مناقشه واقع شد و موجب گرديد تا مردم نسبت به مسيحيان مذهبي احساس نارضايتي پيداکنند. درحقيقت هيچ کس نفهميد که چرا مي بايست به تنديس برهنه ي واشنگتن نگاه کند و اصلا چرا او مانند يک بت تجسم يافته بود.
اين مجسمه امروزه در موسسه ي اسميتسونيان ( Smithsonian) نگهداري مي شود.
پيکره اي تحقير آميز که مطرود واقع شد

اين پيکره دستاورد همان مغز متفکريست که منجر به ساخت مجسمه واشنگتن- زئوس- بافومت شد:هوراشيو گريناف. او يک مرد قوي سفيد پوست را مجسم کرده که يک سرخپوست آشفته و وحشي را مقهور خود ساخته است. مرد سفيد پوست که تقريبا ۲ برابر اندازه ي واقعي خود را دارد خطاب به سرخپوست مي گويد: “ششش! آروم باش وحشي پست٬ بدبختي تو به پايان رسيده. تمدن باشکوه ما از تو بخوبي مراقبت ميکنه... “. اين اثر اهانت آميز “رهائي” نام دارد و براي مدتي در ساختمان کنگره نگهداري مي شد. اما اکنون در انبار و در وضعيتي نامناسب قرار دارد.
پنجره ي اتاق نيايش

در سال ۱۹۵۵٬ يک اتاق نيايش در کنار محوطه ي گنبد دار ساختمان کنگره ساخته شد.اين پنجره٬ نيايش جرج واشنگتن که وجودي خدا-انسان گونه دارد را به تصوير مي کشد و شامل عناصر نمادين ديگري نيز هست که احتمالا متوجه آن شده ايد.
عروج لينکلن

سخن پاياني
به بيان ساده٬ ساختمان کنگره٬ مرکز تشريفات آمريکاست. آنجا مکانيست که آمريکائيها انتخاب رئيس جمهور جديدشان را جشن مي گيرند و براي کساني که از دست داده اند سوگواري مي کنند.
خواه ما شاهد بالا رفتن اوباما از ۳۳ پله ي کنگره پس از انتخاب او بعنوان رئيس جمهور باشيم يا تابوت جرالد فورد را زير “عروج” ببينيم٬ تمام مراسمي که اجرا مي شود از نمادگرائي رمزي نشأت گرفته است.
غير ممکن است که مبادرت به شناخت اين کشور٬ رهبران و فلاسفه ي آن نمود بدون اينکه پيش از آن مبدا تفکر ماسوني آنها را درک کرد.
ترجمه : زهرا امید
منبع:ماسون یاب

سالهاست که حوادث عجیبی در زمین های کشاورزی و کشتزار ها اتفاق می افتد. به این صورت که به صورت ناگهانی آثاری بسیار پیچیده و در ابعاد بسیار بزرگ بر روی چمن زارها و کشتزار ها نقش می بندد. به طوری که دیدن این نقش ها تنها از ارتفاعات بسیار بالا میسر است.
در شب دوازدهم آگوست ۱۹۷۲ میلادی،برایس باند و آرتور شاتل وود در ناحیه وارمینستر از منطقه ویلتشایر در جنوب انگلستان،متوجه صداهایی شدند که از مزرعه گندم می آمد.آنان در نور درخشان مهتاب مشاهده کردند که با فشرده شدن ساقه های گندم و خوابیدن آنها بر روی زمین،در جهت عقربه های ساعت،طرحی شگفت انگیز بر گستره کشتزار پدید آمد.

تشکیلات موسوم به حلقه های کشتزار اغلب در مزارع غلات پدید می آیند و طی فرآیندی که به پیدایش آنها می انجامد،گیاهان به نحوی اسرار آمیز بر روی زمین می خوابند.بدین صورت الگو هایی پدید می آید که یکباره و بی آنکه در روشنایی روز پیش از آن،کسی آنها را دیده باشد،توجه مردم را به خود جلب می کنند.

به سه بعدی بودن تصویر دقت کنید
مشهور ترین تصویر قدیمی مستندی که وقوع پدیده حلقه های کشتزار را نشان می دهد،یک گراور یا حکاکی چوبی،متعلق به سال ۱۶۷۸ میلادی در انگلستان است.در این اثر،موجودی شیطانی به تصویر در آمده است که با داسی بلند،مشغول دروی مزرعه غلات در قالب الگویی عجیب و خاص است.

( تصویرهرم و خورشید پشت آن، از نمادهای فراماسونری )
۲۰۰۱ میلادی - انگلستان
شواهد موجود نشان می دهند که وقوع این پدیده،از اوایل قرن بیستم به بعد،سال به سال افزایش یافته است،به طوری که در دهه ۱۹۶۰ به رویدادی آشنا تبدیل شده و از دهه ۱۹۷۰ به بعد توجه اذهان عمومی را به خود جلب نموده است.از سال ۱۹۷۲به بعد(یعنی سال مشاهده عینی صحنه وقوع توسط باند و شاتل وود) تاکنون در حدود ده هزار گزارش از پیدایش مستند حلقه های کشتزار با اشکال گوناگون،در نقاط مختلف جهان ارائه شده است. قطر بعضی از این حلقه ها به یک کیلو متر می رسد و برخی دیگر از آنها مساحتی بالغ بر ۱۹ هزار متر مربع را می پوشانند.

در این تصویر، صورت یک موجود نقش بسته است !
۲۰۰۱ - انگلستان
نکته جالب و شگفت انگیز دیگری که در این باره وجود دارد،مسئله تحول و تکامل تدریجی این طرحها می باشد.
امروزه شاهد پدیدار شدن نگاره های هندسی بغرنجی هستیم که از روابط ریاضی پیچیده ای پیروی می کنند و جالب آن که در برخی موارد،این نگاره ها،نمایانگر نقوش و طرح های مقدس اقوام و ملل مختلفی از سراسر جهان هستند.

این تصویر، هم اینک در ناسا در حال آنالیز و رمز گشایی است !
یک تیم ۴۰۰ نفره بر روی آن کار می کنند.
کاملا یک کتیبه یا منشور در آن مشاهده می شود !
در دهه ۱۹۸۰ میلادی،دکتر ترنس میندن،رییس اتحادیه پژوهشی گردبادها و توفانها در بریتانیا،عامل پیدایش بسیاری از حلقه های کشتزار را - حداقل در نمونه هایی که اشکالی ساده دارند - جریانهای دورانی هوا و از جمله گردبادهای کوچک و بزرگ دانست.منتقدان نیز چنین عنوان کردند که اگر دکتر میندن،یکبار هم که شده به مشاهده مستقیم اثرات عبور گردباد می پرداخت،هرگز چنین نظریه ای را ارائه نمی داد!
نخست آنکه گردباد ها،الگوی جابجایی منظمی ندارند و هیچ گاه روی خط مستقیم یا مسیر های دایره ای کامل حرکت نمی کنند.همچنین گردبادهای کوچک،هرگز گیاهان را روی زمین نمی خوابانند.در کنار آنها،گردبادهای سهمگین و عظیمی همچون تورنادو و هاریکن قرار دارند که مخرب ترین نیروهای حاصل از جابجایی هوا در کره زمین هستند.این بادها در مسیر خود همانند یک جاروی برقی غول پیکر،همه چیز را از دامها و انسانها گرفته تا درختان و ساختمانها،از روی زمین بلند می کنند.
بنابراین اگر پیدایش حلقه های کشتزار، حاصل عملکرد نیروهای جوی بود،در این صورت،ساقه ها از زمین کنده می شدند و اگر ساقه ای متصل به زمین باقی می ماند،برگها و دانه های آن جدا می شد و در محل بندهای ساقه،شکستگی روی می داد.نتیجه آنکه وزش باد،آن هم از نوع دورانی آن،بر جا ماندن مزرعه ای آشفته و ژولیده را در پی خواهد داشت ،نه پیدایش طرحهای هندسی زیبا،دقیق و منظم.

به وضوح ۶سیاره در این تصاویر دیده می شود و چرخش آنها به دور خورشید خود
۲۰۰۱ - انگلستان
عده ای دیگر،بر این اعتقادند که پیدایش این حلقه ها،منشاء برون زمینی دارد و آنها را با اشیاء پرنده ناشناس،موجودات فضایی ناشناخته و نیروهای غیر خاکی مرتبط می دانند.
نکته قابل ذکر دیگر،نحوه خمیده شدن ساقه ها و ارتباط آن با ساختمان آنهاست.
ساقه گیاهان علفی،بندها یا گره هایی دارند که از وظایف آنها،ایجاد استحکام در گیاه است.این بندها،مجهز به روزنه هایی برای ایجاد امکان خروج بخار آب هستند. تجمع آب در محل بندها و فشار آن،موجب راست ایستادن ساقه و در نتیجه،موجب سر پا ماندن گیاه می شود. در صورتی که دما افزایش یابد،آب به بخار تبدیل می شود و منافذ موجود در بندها،راه را برای خروج بخار می گشایند.این ساز و کار،راهی برای تنظیم دما و خنک نگه داشتن گیاه است،که البته به از دست رفتن عامل استحکام و خمیده شدن ساقه گیاه می انجامد.

( تصویر مشهور فراماسنوری ، هرم و چشم جهان بین معروف به چشم دجال )
۲۰۰۲ - آلمان
بررسی های میکروسکوپی نشان داده است که به هنگام پیدایش حلقه های کشتزار،دقیقا همین عامل است که به خوابیدن رستنی ها بر روی زمین می انجامد.در واقع،چنین به نظر می رسد که نوعی عامل خارجی باعث می شود در ناحیه بند ها،دما افزایش یابد.
نکته شگفت انگیز دیگر اینکه اثر این عامل خارجی،انتخابی است،یعنی بندهایی که تحت تاثیر قرار می گیرند و جهت و میزان خمیدگی آنها،بسته به طرحی که پیاده می شوند،در بخش های مختلف،تغییر می کند. مثلا ممکن است در یک سمت الگو،نخستین بند های بالاتر از سطح زمین، آب از دست بدهند و در سمت دیگر،دومین بندها. به این ترتیب،به راحتی می توان آثار تقلبی را از نمونه های اصلی تشخیص داد.خم کردن ساقه ها با دست یا هر وسیله مکانیکی دیگری، علاوه بر ایجاد آسیب در گیاه،منجر به بروز خمیدگیهایی می شود که عمدتا در میان فواصل بندها و نه در خود آنها به وجود می آیند.

پس از روئیت این تصویر که به وضوح تصویر یک موجود فضایی و دقیقا مطابق با تصویر موجود فضایی رزول می باشد، ستادی متشکل از فرماندهان عالی رتبه نظامی اروپا و امریکا و همچنین دانشمندان با گرایش های مختلف در نوراد امریکا ایجاد شد
۲۰۰۳ - آلمان
ساز و کار فوق نشان می دهد که احتمالا تابش امواجی نظیر مایکروویو که به صورت منفرد بر برخی از بندها اثر می کند،عامل پیدایش الگوی خمیدگی هاست.با توجه به پیچیدگی هندسی طرحها، چنین می نماید که نوعی وسیله هدایت کننده اصلی(نظیر یک رایانه) فرمان های مقدماتی را به یک دستگاه عمل کننده نهایی(نظیر دستگاه مولد پرتو ها) می فرستد و این دستگاه دوم،اثر قابل مشاهده را بر بندهای ساقه اعمال می کند.
بررسی خاک مزارع در بخش داخلی طرح های مربوط به حلقه های کشتزار،توسط دانشمندی به نام کالین اندروز ، نشان داده است که میزان تشعشع الکترومغناطیسی آن،تا ٪ ۱۰۰ بیشتر از حد عادی است و گزارش های ارائه شده،مشخص کرده اند که در سالهای متعاقب این رویداد،منطقه تحت تاثیر،تا ٪ ۴۰ با افزایش محصول روبه رو شده است.

۲۰۰۵ - فرانسه
همچنین،اندازه گیری های مربوط به گسیل انرژی،آشکار ساخته اند که تا چندین روز پس از پیدایش حلقه ها،نوعی انرژی در محدوده فرکانس ۵ کیلو هرتز،از منطقه ساطع می شود که برخی از افراد حساس،آن را در قالب صدایی لرزان می شنوند.
بسیاری از کسانی که از این حلقه ها بازدید می کنند،دچار واکنش های جسمی خاصی می شوند که از آن جمله می توان به حالت تهوع،سردرد،گیجی،احساس قلقلک و دردهای گوناگون اشاره کرد.نظیر این نشانگان را می توان در ناخوشی های حاصل از تاثیر پرتو رادیو اکتیو نیز مشاهده کرد.
گفته می شود که ساعت ها،تلفن های همراه،دوربین های عکاسی و به ویژه دستگاههای الکترونیکی ای که برای بررسی وارد منطقه می شوند،دچار اختلال می شوند و نیز ادعا می شود که قطب نمای هواپیماها،در بالای این مناطق،به صورت دیوانه وار به چرخش در می آید.
اشخاصی که شاهد پیدایش حلقه های کشتزار بوده اند، متوجه تابش سرخ رنگی بر سطح زمین شده اند.خمیده شدن گیاهان در ۵ دقیقه اتفاق می افتد و در این مدت،هیچ کس،شخص یا وسیله ای را که بتوان این رویداد را به آن نسبت داد،ندیده است.
در برخی موارد،پیدایش اشکال پیچیده این حلقه ها با برخی حوادث عجیب همراه بوده است.مثلا دیده شده است که سگهای مجاور یک منطقه در فاصله ساعت ۲ تا ۴ بامداد پارس کرده اند و صبح روز بعد،پیدایش حلقه ای در آن منطقه گزارش شده است، و یا دیده اند که احشام، پس از ورود به محوطه حلقه ها بیمار شده اند.در دامنه تپه ها،متوجه وزش بادهای عجیب شده اند و همچنین مشاهده گوی های نارنجی نورانی،شنیدن صداهای خش خش مانند عجیب و ظهور مکرر اشیاء پرنده ناشناس،از دیگر وقایع پس از ظهور حلقه ها بوده اند.
منبع:
مقاله: ماهنامه دانشمند،فروردین ۱۳۸۶ ،شماره ۵۲۲
عکسها:
http://www.cloob.com/club/post/show/clubname/vector/topicid/630770/curpage/2
این هم عکسهای دیگری از حلقه کشتزار:

زیباییها شگفت انگیز شده است ،نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این تصویر در سال ۱۹۹۲ ایجاد شده است. اگر دقت کنید عین همین تصویر در آثار باستانی اینکاها در امریکا دیده می شود.واقعا باور نکردنی است !!!! طول این تصویر ۱۳۰متر و عرض آن ۴۰ متر است !!!!!
مکان در گراسدورف آلمان می باشد

ویلتشایر - انگلستان سال ۱۹۹۵
نکته جالب در این تصویر این است که برای اولین بار این تصاویر در مزرعه کلزا ( گیاه روغنی زرد رنگ ) ایجاد شد.اینجا همان مکانی است که سال قبل،در مزرعه گندم، تصویر ایجاد شد !!!! صاحب زمین از ترس نیروهای شیطانی تصمیم گرفت دیگر گندم نکارد !!!! و در سال بعد گیاه کلزا کاشت ،ولی باز هم تصویر ایجاد شد !!! صاحب بدبخت، زمین مزرعه خود را به نازل ترین قیمت فروخت و فرار کرد !!!!

( تصویری شبیه به شمعدانی چند پایه از نماد های مشهور صهیونیسم )
این تصویر که در کنار قلعه باستانی بوربوری انگلستان در سال ۱۹۹۸ ایجاد شد ،دانشمندان را به شگفتی واداشت.
در پایین تصویر؛شما علامتی را می بینید که در پاسارگاد ! و درکنار سنگ نبشته های هخامنشی کشیده شده است !!
حال توجه دانشمندان به این نکته معطوف گردیده است که سنگ نبشته های باستانی هخامنشیان حاوی پیام هایی فرازمینی بوده است !

در مورد این تصویر چیزی نمی گویم.
فقط می گویم ۱۰۰۰۰ متر مربع !!!!!!! آیا به نظر شما با تکنولوژی ما، می توان تصویری به این وسعت،آن هم در یونجه زار و تنها در عرض ۱۰ دقیقه ایجاد کرد !!!!!!!!!!

Wiltshire in July 1996
انگلستان ؛ طول این حلقه ها ۲۷۰ متر و عرض آنها ۲۰۰ متر است و از مجموع ۱۵۱ سیاره تشكیل شده است !!!!!!
-------------------
فیلم پدیده مسوم به حلقه های کشتزار

1.26 MB
905 KB

2.14 MB

در قسمت Click To Drop Down Video Viewer کلیک کنید تا کلیپ را ببینید
http://www.sightings.com/Archives/amazing12022006.html
از زمان تکميل ساختمان پارلمان اروپا در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۹ ٬ سبک معماري اين سازه موجب تعجب بسياري گرديد و سوالاتي را در اين زمينه بوجود آورد. برج اصلي که ساختمان “لوييس وايس” نام دارد٬ داراي نمايي ويژه و مدرن است .اما چرا اين ساختمان نيمه کاره به نظر مي رسد؟

مدافعان اظهار مي کنند که اين موضوع “ماهيت ناتمام اروپا” را منعکس مي کند . با اين وجود برخي تحقيقات حاکي از نمادگرايي تاريک و عميق بکار رفته در اين ساختمان است. با افشاي منشا حقيقي تفکري که در پس ساختمان لوييس وايس قرار دارد ٬ باورهاي سري و رمز گونه ي برگزیدگان ذي نفوذ در طبقه ي حاکم ٬ جاه طلبي هاي شيطاني آنها و تفسير ويژه اي که از متون کهن کتاب مقدس ارائه مي دهند ٬ بيشتر نمايان مي شود.
در ادامه ٬ ما مستقيما به اين سمت هدايت مي شويم که مقصود از سبک خاص معماري بکار رفته در ساختمان لوييس وايس٬ ايجاد شباهت با تابلو ي نقاشي “برج بابل” ٬ اثر پيتر بروگل- سال ۱۵۶۳م. ٬ مي باشد. نقل است که برج بابل هرگز کامل نشد. بنابراين ٬ پارلمان ملل متحد اساسا ادامه دهنده ي کار ناتمام حاکمي ستمگر و بدنام به نام نمرود است که در صدد ساخت برج بابل براي مقابله با خداوند بود . به نظر شما آيا اين مبدا الهام بخش خوبي براي يک “سازمان دموکراتيک” به شمار مي رود؟

نمرود و برج بابل
داستان نمرود و برج بابل در بسياري از متون تمدن هاي کهن از جمله کتب عبري٬ اسلامي٬ يوناني و کابالا آمده است . گفته شده که نمرود بنيانگذار و پادشاه اولين امپراطوري ٬ پس از فروکش کردن طوفان نوح بود . قلمرو حکومت وي شامل شهرهاي بابل٬ ورکاء ٬ اکاد و کالنه (بخشهايي از عراق وسوريه ي کنوني) مي شد. او پادشاهي مستبد و ستمگر بود که در صدد حذف کامل اعتقادات مذهبي برآمد.
اکنون اين نمرود بود که آنان را براي چنين مواجهه و اهانتي به خداوند برانگيخت. او فرزند زاده ي هام٬ پسر نوح٬ مردي جسور و داراي بازواني نيرومند بود. وي ايشان را بر آن داشت تا عنايت چنين ويژگي هائي را به خداوند نسبت ندهند٬ چنانکه گوئي کسب آنها کاملا به سبب توانائيهاي خود او بوده است. آنان خوشبخت بودند٬ اما مي بايست باور داشته باشند که تنها٬ شجاعت آنها اين شادي را برايشان به ارمغان آورده است. او تدريجا به شيوه ي حکومتي استبدادي روي آورد٬ و براي بازداشتن مردم از تقواي الهي راهي جز وابسته کردن ايشان به قدرت خود نمي ديد ... حال انبوه مردم آماده ي پيروي از اراده ي نمرود شدند .در اين زمان اطاعت از خداوند نوعي بزدلي به شمار مي آمد.
بنابر توصيفات کتاب مقدس ٬ بابل شهري بود که مردم آن به يک زبان واحد سخن مي گفتند و همگي از شرق به آنجا مهاجرت کرده بودند . آنجا زادگاه نمرود بود . او تصميم گرفت تا برجي بسيار بلند را در آن شهر بنا کند. “آنقدر بلند که نوک آن در آسمانها باشد ”. البته آن برج مکاني براي نيايش و پرستش خداوند نبود بلکه مايه ي افتخار مردي به شمار مي رفت که انگيزه ي کسب شهرت داشت . در نسخه ي ديگري از داستان که در کتاب مقدس يهود آمده ٬ جملات زير از زبان سازندگان برج اضافه شده است:
خداوند چنين حقي ندارد که دنياي بالاتر را براي خود انتخاب کرده و جهان پائين را به ما واگذارد. بنابراين٬ ما براي خود برجي ساخته و بر فراز آن بتي با شمشيري در دست قرار مي دهيم تا چنين به نظر آيد که گوئي ما قصد داريم با خداوند بجنگيم.
خداوند٬ پس از مشاهده ي ماهيت کفر آميز آن برج ٬ به هر شخص گفتاري (زبانی) متفاوت داد تا آنها به اشتباه افتاده و سردرگم شوند و در نهايت از ادامه ي ساخت برج عاجز گردند . سپس اين مردم در سراسر دنيا پراکنده شدند.
نمادگرائي در پارلمان اروپا
ساخت پارلمان اروپا به شکل برج بابل اين پيام را منتقل مي کند که نمرود داراي فلسفه ي صحيحي بوده و برج بابل او ايده ي خوبي داشت. بنابراين ما به دنبال موارد زير هستيم:
۱. عادي سازي تدريجي ظلم .
۲. حذف پرستش خداوند به منظور مرسوم کردن تبعيت از قدرت.
۳. اينکه تمامي انسانها بايستي به يک زبان سخن گفته و داراي يک دين واحد باشند.
۴. رد خداوند يکتا و در عين حال معرفي خود به عنوان خدا .

عناوين مذکور در واقع قواعد اصلي معتقدات سري افراد ذي نفوذ طبقه ي حاکم در دنياست . آنها مسيحي يا پيرو ديگر اديان آسماني نيستند . باورهاي آنان بر پايه ي اديان سري ( انجام مراسم هاي شرک آلود٬ خورشيدپرستي٬ اعتقاد به ابليس به عنوان کسي که روشني را به انسان بخشيد و در نظر گرفتن خدا به صورت نيروئي که مي خواهد انسان را در تاریکی (جهل) نگه دارد) شکل گرفته است.در حقيقت نظم نوين جهاني آنها عبارت است ازخالي کردن جهان از خداپرستان ٬ معرفي يک زبان واحد و تبديل دموکراسي به حکومت استبدادي.
پوستر ممنوعه
آيا چنين به نظر مي آيد که از موضوع پرت شده ايم؟ آيا ما در استنباط هاي خود ازاين بنا زياده روي کرده ايم؟ در حقيقت پاسخ منفي است. در اينجا مي توان پوستر رسمى منتشر شده به مناسبت تاسيس پارلمان اروپا را مشاهده کرد:

دراين پوستر مردم اروپا را مي بينيم که برج بابل را دوباره بنا کرده اند . ذکر چند نکته در اين باره ضروري به نظر مي رسد: نخست٬ اين موضوع که ساختمان لوييس وايس از بناي برج بابل الهام گرفته شده ٬تائيد مي گردد . در اينجا دقيقا همان تصويري از برج به نمايش درآمده است که در نقاشي پيتر بروگل به چشم مي خورد.جزئياتي نظير ويراني قسمتي از شالوده ي برج نيز ديده مي شود. مي توان گفت که ديگر هيچ شبهه اي در اين باره باقي نمي ماند. ثانيا ٬ شعار “اروپا: زبانهای متعدد٬ صدای واحد”٬ اشاره به زماني دارد که خداوند با خلق زبانهاي گوناگون باعث سردرگمي مردم گرديد. پارلمان قصد دارد که به شيوه اي موثر٬ تنبيهي را که خداوند در نظر گرفته بود٬ وارونه کرده و به اين ترتيب٬ درسي را با عنوان بت پرستي و سرکشي از اطاعت خدا تعليم دهد . ثالثا٬ با نگاهي دقيق تر به ستاره هائي که در بالا مشاهده مي شوند متوجه مي شويم که آنها ستارگان پنج پرمعکوس قرمزهستند که وارونه ترسيم شده اند . نمادگرائي موجود در پس ستاره ي پنج پر بسيار عميق و پيچيده است. ولي مي توان گفت که ستاره ي پنج پر معمولي نشانگر “حکمراني حق” بوده و در مقابل٬ ستاره ي پنج پر معکوس (بافومت) نماد “حکمراني شيطان” مي باشد.

انتشار اين پوستر به دليل اعتراضات گسترده ي گروه هاي مختلف ممنوع اعلام شد ٬ ولي با اين حال٬ طرز فکر سازندگان پارلمان اتحاديه ي اروپا را نشان داده و قويا آن را اثبات مي کند.
سخن پاياني
اتحاديه ي اروپا٬ نهاد قدرتمندي است که در حال حاضر ۲۷ کشور در آن عضويت دارند. تاسيس چنين سازماني که در آن همه زير يک پرچم متحد شده و داراي ارز واحدي باشند٬ در انتظار کشورهاي قاره ي آمريکا و آسيا نيز هست تا بدين وسيله نهادهاي قدرتمند و تاثير گذاري ايجاد کنند. آنها بناهائي هستند که به يک حکومت واحد جهاني رهنمون مي شوند. هدفي که فعالانه توسط نخبگان ذي نفوذ در طبقه ي حاکم دنبال مي شود.ساختمان پارلمان اروپا اولين بناي معرف يک نهاد قدرتمند است که به واسطه ي نمادگرائي شديد بکار رفته در آن و عداوت نسبت به اديان الهي٬ برنامه ريزي براي نظم نوين جهاني و تائيد زيرکانه ي استبداد را آشکار مي کند .
منبع:ماسون یاب
علل و عوامل ضعف حضور مردم در مساجد
همانطوری که می دانید، مساجد ما آنگونه که در فرهنگ دینی به آن تاکید شده، حضور ضعیفی از مردم را در خود دارند. دین مبین اسلام، فقها و پیش قراولان دینی، تاکید خاصی بر حضور مستمر و پر شور در مراسم عبادی مساجد کرده اند. از صدر اسلام تا کنون، در فرهنگ اصیل اسلامی رسم بر این بوده که- مگر در موارد خاص و اضطراری - هر پنج فرضیه نماز و ایام جمعه، موکداً در مساجد و به صورت جماعت بر پا گردند. متاسفانه بنا به دلایلی که خواهد آمد، امروزه شاهد خالی شدن مساجد از خِـیل نمازگزاران هستیم و این روند روز به روز به نوعی تساهل و تغافل تبدیل می شود. بنابراین لازم است تا این مسئله ریشه یابی شده و دلایل آن کشف و سپس برای رفع این نابسامانی، قدم هایی برداشته شود. این امر در یک رساله و یا مقاله قابل جمع و اتمام نیست بلکه نیاز به بررسی های دقیق مدت دار و تلاش مستمر دارد که امید است مسئولین دینی وعلمای بیدار، این گامها را برداشته و چاره ای برای آن بیاندیشند.
به طور خلاصه می توان دلایل ضعف حضور مردم در مساجد را به عوامل زیر ارتباط داد:
1. عدم فرهنگ سازی برای ایجاد عادت در برپایی نماز های جماعت در میان مردم.
در این مورد، از سوی امامان مساجد سهل انگاری خاصی مشاهده می شود. بر همه علما لازم است که هر روز در خصوص اهمیت برپایی نمازهای جماعت در مساجد، طبق تاکید دین و سنت نبوی به سخنرانی و روشنگری پرداخته و زمینه ایجاد این فرهنگ را در میان توده مردم ایجاد نمایند. لازم به توضیح است که میزان سواد و ایمان روحانی، اخلاق و برخورد او در جامعه، پایبندی وی به احکام الهی، درایت و حکمت او، میزان و وسعت تقوا و اخلاص وی در توفیق دعوت عموم به مساجد، نقش اساسی را دارد.
2. شکاف عقیدتی موجود میان روحانیون
هنگامی که مردم مشاهده می کنند که، هیچ نوع وحدت فکری و اعتقادی در میان خود روحانیون وجود نداشته و آنها خود در میدان عقیده و ایمان به جان هم افتاده اند، دیگر جایی برای حضور در مساجد و اقتدا به امامان در صفوف نماز باقی نمی ماند. بسیاری از روحانیون دانسته و ندانسته، شیپور صاحبان افکار غلط ضد دینی را نواخته و به بهانه های واهی به افکار پاک توحیدی حمله برده و زمینه را برای ایجاد شبه در دین ایجاد می کنند. همه این روحانیون می دانند که از یک مشرب و یک منشاء دوره طلبگی خود را به پایان رسانده اند و دارای یک عقیده و باور در خصوص مسائل دینی برگرفته از قرآن و سنت نبوی بوده اند. اما امروز آیات و احادیث را رها کرده و مانند سایر دین گریزان به سوی روایت ها و داستان های ساختگی روی آورده و اصل و اساس دین را که در متن قرآن و احادیث پیامبر خدا (ص) نهفته است، به فراموشی سپرده اند. متاسفانه به جای اینکه کلام خدا را داور تفاوتهای فکری خود قرارا دهند، افراد را محور قرار داده و مهر تحریف را بر دفتر دینی خود نقش بسته اند. این حقیقت از سوی توده مردم قابل درک و مشاهد است و سبب شده که اعتماد مردم به روحانیت بسیار پایین آمده و وجهه امامت خود را از دست بدهد.
3. افزایش مشکلات مردم
با گذشت زمان و در اثر ایجاد شدن زندگی ماشینی و رفاهی، طبیعتا نوعی رقابت برای به دست آوردن رفاه بیشتر به وجود می آید. اگر چه فرد دارای یک یا بیشتر وسیله نقلیه شده و بهانه دوری از مسجد نیز از بین رفته، اما همت حضور در مسجد را از دست داده است. مشغله های فکری فرد در این راستا آنچنان بالا گرفته که دیگر جایی را برای حضور در مسجد و ادای نماز جماعت را برای خود باقی نگذاشته است. این حقیقت یک معظل جدی است که خداوند در قرآن کریم، این خطر را صراحتاً بیان می فرماید: الهکم التکاثر، حتی زرتم المقابر ...
4. به فراموشی سپرده شدن مسجد به عنوان مرکز تعلیم و تربیت
از صدر اسلام تا کنون، مساجد نقش ارزنده ای در تربیت انسانهای وارسته و عالم بر عهده داشته و در این رهگذر صدها هزار اندیشمند و دانشمند را در تمامی زمینه ها تقدیم جامعه کرده است. از ریاضیدان گرفته تا هنرمند و ادیب و شاعر. امروز به علت گسترش مراکز علمی و دانشگاهی، نقش مسجد کم رنگتر شده و بیشتر علوم حتی علوم دینی در دانشگاهها و سایر مراکز علمی تدریس می شوند. باید قبول کرد که آن معنویت و حال و هوایی را که محیط مسجد به انسان هدیه می دهد، در صحن دانشگاهها و کلاسهای مدارس نمی توان یافت. به ویژه این حقیقت که از سوی کارشناسان مربوطه نیز اذعان شده که میزان فساد فکری و اخلاقی در دانشگاهها و مدارس از حد طبیعی خود خارج شده است. اگر دانشگاه های امروزی به مرکز همسریابی و دوست بازی تبدیل شده اند، اما مساجد با عنایت به حضور قوی ایمان و معنویت همواره از این معضل، مبرّا بوده و تا ابد محیطی پاک و الهی باقی خواهند ماند. زیرا مراکزی هستند مورد حمایت خداوند، که دین خود را گارانتی کرده است.
5. ترجیح دنیا بر دین
دنیای امروزی آنچنان زیبا آراسته شده که کمتر کسی خود را برای ترک آن آماده کرده است. پیدایش وسایل ارتباطی، سمعی و بصری و غیره، بشر را به خود مشغول کرده و منزلگاه آینده و حتمی او را که قبر و جهان آخرت است به ورطه فراموشی سپرده است. با وجود مرگ و میرهای فراوانی که هر روز شاهد آن هستیم، اما یادآوری مرگ نمودی پیدا نکرده و چسبندگی به این جهان دون و خاکی هر روز بیشتر و پیچیده تر شده است. پیشرفت علم پزشکی و وجود داروهای متعدد و اعمال جراحی، امید به زندگی را افزایش داده و در نوع خود تبدیل به بهانه ای برای ادامه زندگی شده و فرد را از این واقعیت که اجل هر لحظه ممکن است سر رسد، غافل کرده است. ( این به این منظور نیست که مخالف با علوم پزشکی و پیشرفتهای مبارک آن باشیم، بلکه منظور این است که از این مسئله سوء برداشت شده است.)
6. یک دست و تکراری بودن خطابه ها
از آنجایی که اطلاعات عمومی مردم با عنایت به تراکم رسانه ها و تنگ تر شدن ارتباطات رو به افزایش است، لذا خطیبی می تواند از این میدان سر بلند موفق بیاید که علاوه بر دانش تخصصی خود، از آگاهی عمومی بالایی برخوردار باشد. بیشتر خطبه های مناطق ما تکراری بوده و مسائلی هستند که تقریبا همه از آنها خبر دارند. و چون یکی از اقشار مورد مخاطب خطبه ها، دانش آموزان و دانشجویان می باشند و آنها خود در زمینه های دینی مطالعاتی هر چند کم و بیش انجام می دهند، لازم است که امام خطیب، خود را برای پاسخ گویی به سوالات و شبهات در خصوص مسائل دینی و اجتماعی مسلح کند. طبق تحقیقات بعمل آمده، بیشتر شرکت کنندکان در نمازهای جمعه بر این باورند که موضوعات ارائه شده در نماز جمعه خسته کنند بوده و یا ارتباطی به مسائل روز ندارند.
راهکارها
باید تلاش کرد که جایگاه واقعی و ارزشمند مساجد را برای مردم تبیین کرد. این مسئولیت بدون شک بر شانه های روحانیون قرار دارد. این مسئله، همانطوری که قبلا نیز اشاره شد، به اراده و دانش روحانیون برمی گردد. لازم است در جهت بازسازی بنیه های فکری و ایمانی افراد متمایل به حضور در مساجد، اقدامات اساسی و ریشه ای انجام گیرد. بدین منظور برگزاری کلاس های قرآن (قرآئت، تفسیر و تجوید)، دایر کردن جلسات پرسش و پاسخ با حضور قشرهای مختلف محله، برگزاری مسابقات قرآنی و دینی، تشویق و ترغیب جوانان به تشکیل حلقه های مدارسه در زمینه های علوم اسلامی و دینی، اعطای مسئولیت به جوانان در اداره امور مساجد، تهیه و تنظیم خطبه نامه هایی که به نوعی با مسائل روز در ارتباط هستند در رأس امور مربوط به مساجد قرار گیرند. برای برخورداری از مسجدی که بتواند باعث تغییر و تحول محیط به سوی پیشرفت و خودآگاهی شود، نیازمند وجود فردی روحانی دارای ویژگیهای برجسته اخلاقی، دینی و علمی می باشد. اگر امام مسجد خود در اداره امورات محوله دچار سهل انگاری و اهمال شود، این خصیصه غیر مستقیم به بخش های دیگر جامعه نیز سرایت خواهد کرد زیرا در منظر عام، فرد روحانی الگوی دین و عمل است.
یکی دیگر از مسائل بسیار مهمی که همه روحانیون باید به آن توجه خاص داشته باشند این است که اولا، اختلاف ها را کنار بگذارند و ثانیا، اگر امکان کنارگذاری اختلافات بنا به دلایلی وجود نداشته باشد، حداقل می توانند اختلافات خود را با حضور همدیگر و دور از دید عموم مطرح کرده و به شخصیت های یکدیگر در حضور مردم حمله نکنند. این وظیفه دینی و شرعی هر مسئولی است که ادعای امامت و دعوت جامعه را بر دوش می کشد. بهترین کاری که از روحانیون انتظار می رود این است که به مجرد برخورد با مسئله ای چه عقیدتی و چه حکمی و یا فقهی، با قلبی باز در کنار هم حاضر شده و با تشکیل جلسات مکرر، مشکل و یا مسئله را بین خود حل و فصل نمایند.
برای برگرداندن حیثیت و آبروی چند صدساله مساجد که زمانی بعنوان دانشگاه های اسلامی به تربیت نخبگان می پرداختند، لازم است که با تلفیق دو مقوله علم و ایمان، زمینه را برای حضور روشنفکران در کنار روحانیون در صحن مسجد فراهم آید. بعنوان مثال، برای زدودن بی محتوایی و کسالت خطبه های نماز جمعه، روحانی می تواند گهگاهی از صاحب نظران و روشنفکران غیر روحانی که دارای شمه ای از گرایشات دینی می باشند، دعوت بعمل آورد تا یکی از خطبه ها را وی برای مردم ایراد کند. این مسئله سبب می شود که دیگر به مسجد به عنوان مکانی که فقط جای تعزیه و یا ادای چند رکن محدود عبادی باشد، نگریسته نشده بلکه به مرحله ای خواهد رسید که می تواند خلأ اخلاقی موجود در دانشگاه ها و مدارس را پر کند. که انصافا مساجد اگر آنگونه که لازم است، مجهز شوند، می توانند نقش ارزنده ای در هدایت نسل های جامعه بر عهده داشته باشد. اگر مسجد نتواند این مسئولیت را بر عهده گرفته و نقش خود را ایفا نماید، می توان گفت که گناه آن بر گردن کسی است که مسجد را رهبری می کند و خداوند نیز در روز جزا و پاداش به شدت وی را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد. پس به هوش باشیم که مسئولیت قشر روحانی بسی خطیر و حساس است و محاسبه او با فردی عامی بسیار متفاوت خواهد بود لذا بر همه روحانیون واجب است که خود را به شدت از بیماری عوام زدگی نجات داده و خود را به درجه ای برسانند که مورد انتظار خدا و رسولش است.
منبع مدرسه امام شافعی زیوه
مهندس دامون علی پور
کامپیوتربرای همه
چگونه خودرا ارزيابي كنیم
جسمتان را باترازو وزن می کنیدتا ببينيد چاق شده ايديالاغر
روحتان راباتفكر درخويشتن ارزيابي كنيد تا بدانيد كي هستيد
يادت باشه ماتصادفي به دنيا نيامده ايم
فراموش نكن انتخاب مرگ دراختيار مانيست ولي نوع زندگي راخودمان انتخاب مي كنيم
هراحساس ناپسند مثل :خشم،حسادت،تنبلي،وامثال آن،همه بيانگر نوعي ترس دروجودآدمي است
ترس پله موفقيت است اگر ترديد نكني
ترديدوترس دو لبه تيغ هستند كه هستي آدمي را به دونيم مكنند
جوان درلذت حال وپير درحسرت گذشته زند گي مكند،اكنون شماجوانيد ياپير؟
شجاعت يعني،بترس بلرز،ولي يك قدم بردار
براي رهايي ازترديدوترس به دامان نيلو فرين ونرم ونازك خداوندپناه ببر
جان كلام
ارزيابي يعني،كي بودي؟چه كار كردي؟كي هستي؟باخودت وزندگي چه كار مي كني؟
چه كسي مي خواهي باشي؟چه كاري مي خواهي انجام دهي ؟
برگرفته ازکتاب لطفا گوسفند نباشید.
ویلفردو پارتو در سال 1848 در پاریس متولد شد.
|
|
در سال 1906 اقتصاددان ايتاليايي ويلفردو پارتو يك فرمول رياضي براي توصيف توزيع نابرابر ثروت در كشور خود ابداع كرد. او مشاهده كرده بود كه بيست درصد از مردم بيش از هشتاد درصد ثروت را در اختيار دارند. در سالهاي پاياني دهه 1940، دكتر ژوزف جوران به اشتباه قانون 20/80 را به پارتو نسبت داد و آنرا اصل پارتو خواند (كه نه يك اصل بلكه يك حقيقت اجتماعي در آن سالهاي ايتاليا بود). گرچه اين نامگذاري اشتباه بود، ليكن اصل يا قاعده پارتو كه گاهي بدين نام خوانده مي شود، مي تواند ابزار بسيار موثري براي كمك به مديريت اثربخش باشد.
|
|
این قاعده ازکجاآمده است؟پس از اينكه پارتو مشاهدات خود را انجام داده و فرمول خويش را ابداع نمود، بسياري از محققين پديده هاي مشابهي را در زمينه تخصصي خويش مورد بررسي قرار دادند. پيشتاز مديريت كيفيت دكتر ژوزف جوران كه در سالهاي دهه 1930 و 1940 در آمريكا زندگي مي كرد، يك اصل جهانشمول را شناسايي كرد كه آنرا “اندكهاي حياتي و بسيارهاي كم اهميت ناميد و بصورت مكتوب در آورد. فقدان دقت كافي در كار اوليه اي كه انجام داده بود باعث شد، آنرا بسط نظرات اقتصادي پارتو در زمينه اي وسيعتر بدانند. نام اصل، پارتو باقي ماند، شايد به اين علت كه از نامگذاري دكتر جوران براي گوش خوشايندتر بود. |
|
|
در نتيجه، مشاهدات دكتر جوران از “اندكهاي حياتي و بسيارهاي كم اهميت”، يعني اين اصل كه بيست درصد چيزي اغلب مسئول 80 درصد نتايج است، تحت عنوان اصل پارتو يا قاعده 20/80 باقي ماند.
اين قاعده به چه معنا است؟قاعده 20/80 بدين معنا است كه در هرچيزي، ميزان اندكي (20 درصد) داراي اهميت حياتي و بسياري (80 درصد) كم اهميت و يا داراي اهميت ناچيز است. در مورد پارتو اين قاعده بدين معناست كه 20 درصد مردم 80 درصد ثروت را در اختيار دارند. در كار اوليه جوران چنين بيان شده است كه 20 درصد نواقص باعث 80 درصد مشكلات مي شوند. مديران پروژه ها مي دانند كه 20 درصد كار (اولين ده درصد و آخرين ده درصد) 80 درصد زمان و منابع را صرف مي كند. مي توانيم قاعده 20/80 را در مورد تقريباً هرچيزي بكار ببريم، از علم مديريت گرفته تا جهان فيزيك. بعنوان مثال، شايد توجه كرده باشيد كه 20 درصد از لوازم شما بيش از 80 درصد فضاي انبار خانه را اشغال مي كنند و نيز 80 درصد لوازم را 20 درصد از فروشندگان عرضه كرده اند. همچنين 80 درصد فروش ناشي از فعاليت 20 درصد كاركنان بخش فروش است. بيست درصد كاركنان شما مسئول 80 درصد مشكلات هستند اما بيست درصد ديگر، هشتاد درصد توليد را فراهم مي كنند. اين قاعده در هر دو مورد صادق است.
| |
|
اين قاعده چگونه مي تواند بما كمك كند؟ ارزش اصل پارتو براي يك مدير در اين است كه به او متذكر مي شود بر 20 درصد چيزهاي مهم تمركز كند. از ميان كارهايي كه در طول روز انجام مي دهيم، تنها 20 درصد داراي اهميت واقعي هستند آن 20 درصد، 80 درصد نتايج را توليد مي كنند. بايد اين موارد مهم را شناسايي نموده و بر آنها تمركز كرد. برنامه كاري روزانه خود را مرور كنيد. اگر بتوان از موردي طرفنظر كرد، اگر چيزي از قلم افتاده است، بدانيد كه به آن20 درصد امور مهم تعلق ندارد. در آن زمان يك تئوري مديريت رواج داشت كه پيشنهاد مي كرد اصل پارتو را بعنوان مولد مديريت فوق ستاره تعبير كنند. بنا به ادعاي اين تئوري، از آنجايي كه 20 درصد نيروهاي كاري مسئول توليد 80 درصد از دستاوردها هستند، ما بعنوان يك مدير بايد وقت محدود خود را بر مديريت تنها آن 20 درصد محدود كنيم، افراديكه فوق ستاره ناميده مي شوند. اين تئوري مغشوش است، زيرا از اين حقيقت غفلت مي كند كه 80 درصد وقت ما صرف امور مهم مي شود. كمك به افراد در جهت ارتقا و پيشرفت كاري، استفاده مناسبتري از زمان است و كمك مي نمايد دستاوردهاي خوب مبدل به دستاوردهاي فوق العاده شوند. اصل پارتو را در مورد تمام فعاليتهايمان ميتوانيم بكار بريم، اما در استفاده از آن بايد نهايت احتياط و خردمندي را اعمال كرد. اصل پارتو و يا بعبارتي قاعده 20/80 مي تواند بعنوان يك يادآوري روزانه در خدمت ما باشد و بما يادآور شود كه 80 درصد زمان و انرژي خود را بر 20 درصد آنچه واقعاً مهم است، متمركز كنيم. تنها هوشمندانه كار نكنيد، بلكه هوشمندانه بر روي چيزهاي درست و مهم كار كنيد. تاليف: F. John Reh ترجمه: اصغر ناصري ارديبهشت 1383
مراجع: 1. Pareto's Principle - The 80-20 Rulehttp://management.about.com/cs/generalmanagement/a/Pareto081202.htm
2. Joseph M Juran -- World's foremost Quality guru. http://www.qimpro.com/jurantemple.htm پژوهشكده توسعه تكنولوژي http://www.tdins.org
| |
.:: This Template By : web93.ir ::.