« خروج پیامبر اکرم(ص) از مدینه به قصد حجه الوداع ( 10ق) »
ازطرف پیامبر اکرم(ص) در ماه ذیقعده ی سال دهم هجری قمری به اهالی مدینه و قبیله های اطراف اعلام شد که امسال آن حضرت قصد زیارت خانه ی خدا و برپایی مراسم حج را دارد.
به همین جهت، تعداد زیادی از مسلمانان به همراه آن حضرت عازم مکه شدند.
پیامبر اکرم (ص) در روز 25 ذیقعده ی سال دهم هجری قمری از مدینه حرکت نموده و درمکانی به نام ذوالحلیفه احرام بست. تمام همسران آن حضرت و یگانه دختر گرامیش حضر ت فاطمه(س) در این سفر همرا ه پیامبر(ص) بودند. حضرت علی(ع) نیز پس از ماموریت جهادی وتبلیغی در منطقه ی یمن، به دستور پیامبر اکرم(ص) در مراسم بزرگ حجه الوداع حضوریافت.
چون حج این سال آخرین حج پیامبر اکرم(ص) بود به حجه الوداع مشهور گردید.
پس از پایان مراسم حجه الوداع هنگام بازگشت به مدینه در مکانی به نام غدیر خم پیامبراکرم(ص) در اجتماع یکصد هزار نفری، حضرت علی(ع) را به فرمان خداوند متعال به جانشینی خود منصوب فرمود و همگان با امیرالمومنین علی(ع) بیعت کردند.
آنچه از روایات به دست مىآید، روز 25 ذىالقعده یکی از مهمترین روزها در طول سال است که علاوه بر روز هبوط آدم (ع) و میلاد نورانی حضرت ابراهیم(ع) و حضرت مسیح(ع) است روزی است که خداوند متعال برای گل سرسبد خلقت خود یعنی بشر، رحمت و برکت خود را گستراند و از نقطه کعبه خشکی را در سراسر کره زمین پخش نمود.
در حقیقت روز دحوالارض، روز گسترش خشکی در زمین و آماده شدن آن برای زندگانی مادی و دنیوی بشر است.
و از ناحیه معصومین(ع) بزرگداشت این روز بسیار سفارش شده و شایسته است هر فردی در این روز که یادآور شروع نزول رحمت الهی است، خداوند را بر تمامی نعمتهایی که قابل شمارش نیستند، شکرگزاری نماید؛ «و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها».
جالب این است که در دعاهی مأثوره در مورد روز دحوالارض، از آن به دحوالکعبه یاد شده است. در این دعی شریف آمده است:
«اللهم داحی الکعبه... اسئلک فی هذاالیوم من ایامک التی اعظمت حقها...»
خدایا!ی پهن کننده خانه کعبه! از تو درخواست میکنم در این روز که حقوق و اهمیت آن را برای عباد، بزرگ شمردهای...
و این تعبیر بیانگر یک حقیقت بسیار مهم است و آن اینکه کره خاکی و زمین حقیقتی غیر از امتداد و بسط کعبه نیست.
خداوند کعبه را به عنوان «اول بیت وضع للناس» قرارداد و پس از آن نقطه کعبه را به نقاط مختلف کره زمین بسط داد و گستراند.
آنگاه در ادامه همین دعا و در وصف کعبه گسترش یافته مىفرماید:
«و جعلتها عندالمؤمنین ودیعه و الیک ذریعه و برحمتک الوسیله»
در نزد مؤمنان امانتی است که باید در قبال آن پاسخگو باشند که چگونه با آن رفتار کردند و حقوقش را حفظ نمودند و برای رسیدن به تو وسیلهای است که از خاک به معراج برسند.
لذا سجده بر خاک که نهایت خضوع و ذلت است، بهترین وسیله برای اوج و عروج است و در مقابل، زمین نیز واسطهای است برای نزول رحمت الهی و شاید به همین مناسبت باشد که مطابق برخی روایات، روز دحوالارض روز قیام حضرت حجت(عج) ذکر شده است.
اعمال و فضیلت روز دحو الارض
روز بیست و پنجم روز دحو الارض است و یکی از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و در روایتی روزه اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال آمده است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سرآورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود و از برای روزه دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است ، استغفار کنند و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده است.
درواقع دحوالارض روز شروع حیات بخشی خداوند به جهان خاکی است که توجه به آن در روایاتو تعیین اعمال خاص همچون روزه، عبادت، دعا و غسل واهتمام به آن از سوی معصومین (ع) نشانگر عنایت حضرت حق به این روز با برکت است.
تعبیر به اینکه "در روز دحوالارض رحمت خدا منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز، اجربسیار است" و امثال آن، مومنین را بر انجام مستحبات مخصوص این روز ترغیب می نماید. درباره روزه این روز آمده است:
روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است.
روزه این روز کفاره گناهان هفتاد سال است.
برای روزه دار این روز هرکه و هرچه در میان آسمان و زمین است استغفار می کند و ...
از دیگراعمال این روز شریف دو رکعت نماز است که در آن حمد و پنج مرتبه سوره "والشمس" خوانده می شود و بعد از سلام نماز بخواند:لا حوْل و لا قوه إلا بالله الْعلیالْعظیم
پس دعاکند و بخواند:
یا مقیل الْعثرات أقلْنی عثْرتی یامجیب الدعوات أجبْ دعْوتی یا سامع الْأصْوات اسْمعْ صوْتیو ارْحمْنی و تجاوزْ عنْ سیئاتی و ما عنْدی یا ذا الْجلال والْإکْرام.
و همچنین دعای "اللهم داحی الکعبه ..." از دعاهای مخصوص این روز است.
میرداماد ( ره ) در رساله ی اربعه ایام خود افضل اعمال مستحب را در این روز زیارت حضرت رضا علیه السلام بیان می دارد. چیزی به ذهنم آمد گفتم بنویسم. نمی دانم درست است یا نه. شاید فضیلت زیارت امام رضا در این روز به خاطر این است که کعبه واقعی دل های عاشق ، آستان مصفای اوست . اینم حرف دله دیگه سخت نگیرید.
برو طواف دلی کن نه کعبه گل را
که این خلیل بنا کرد و آن خدای خلیل
از امیرالمومنین (علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند:
« اولین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد وشبش را به عبادت بایستد ،عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
در این روز یک میلیون رحمت نازل می شود که نودونه هزار تای آن برای روزه داران این روز و عبادت کنندگان این شب خواهد بود.
هر گروهی که در این روز برای ذکر پروردگار خویش گرد هم آیند ، پراکنده نمی شوند مگر این که خواسته آنان داده می شود.
برای اهل مراقبت و سیر وسلوک ، طاعت وعبادت در این شب اهمیت ویژه ای دارد زیرا نسبت به دیگر ایام مشهور مورد توجه عامه مردم نیست و آنها کمتر در این ایام به طاعت خدا مشغول می گردند ، لذا دحوالارض می تواند از ایام ممتاز سال باشد زیرا توجه در زمان غفلت عموم از مراقبات مهم باعث سرعت اجابت است واعمال نزد حضرت حق بزرگتر وبه قبول نزدیکتر واجر بیشتری دارد.
باشد تا روزی که ملک الموت جانمان را به تسخیر خود می گیرد این اعمال و ترویج آن چراغی ویا آسایشی برای قیامت ومنزل ابدی ما باشد ،آن روزی که ما به پیشگاه خدا ناله می زنیم و از ذات مقدس ربوبی طلب مهلت به اندازه لحظه ای می کنیم که ندا می رسد هرگز و ما می مانیم واعمال از پیش فرستاده شده.
دعای روز دحو الارض:
اللهمداحی الْکعْبه ؛ و فالق الْحبه و صارف اللزْبه؛
و کاشفکل کرْبهٍ أسْألک فی هذا الْیوْم منْ أیامک التی أعْظمْتحقها
و أقْدمْت سبْقها؛ و جعلْتها عنْد الْمؤْمنین ودیعهً
و إلیْک ذریعهً؛ و برحْمتک الْوسیعه
أنْ تصلی علیمحمدٍ عبْدک الْمنْتجب
فی الْمیثاق الْقریب یوْم التلاق
فاتق کل رتْقٍ و داعٍ إلی کل حقٍ
و علی أهْل بیْتهالْأطْهار الْهداه الْمنار
دعائم الْجبار و ولاه الْجنه والنار
و أعْطنا فی یوْمنا هذا منْ عطائک الْمخْزون غ
یْرمقْطوعٍ و لا ممْنوعٍ
تجْمع لنا به التوْبه و حسْنالْأوْبه
یا خیْر مدْعوٍ و أکْرم مرْجوٍ
یا کفی یا وفی؛ یا منْ لطْفه خفیٌ
الْطفْ لی بلطْفک و أسْعدْنی بعفْوک
وأیدْنی بنصْرک و لا تنْسنی کریم ذکْرک بولاه أمْرک
وحفظه سرک و احْفظْنی منْ شوائب الدهْر
إلی یوْم الْحشْرو النشْر
و أشْهدْنی أوْلیاءک عنْد خروج نفْسی
و حلولرمْسی و انْقطاع عملی و انْقضاء أجلی
اللهم و اذْکرْنیعلی طول الْبلی إذا حللْت بیْن أطْباق الثری
و نسینیالناسون من الْوری و أحْللْنی دار الْمقامه
و بوئْنیمنْزل الْکرامه و اجْعلْنی منْ مرافقی أوْلیائک
و أهْلاجْتبائک و اصْطفائک و بارکْ لی فی لقائک
و ارْزقْنی حسْنالْعمل قبْل حلول الْأجل بریئا من الزلل و سوء الْخطل
اللهم و أوْردْنی حوْض نبیک محمدٍ صلی الله علیْه وآله
و اسْقنی منْه مشْربا رویا سائغا هنیئا
لا أظْمأ بعْدهو لا أحلأ ورْده و لا عنْه أذاد
و اجْعلْه لی خیْر زادٍ وأوْفی میعادٍ یوْم یقوم الْأشْهاد
اللهم و الْعنْ جبابرهالْأولین و الْآخرین
و بحقوق وْلیائکالْمسْتأْثرین
اللهم و اقْصمْ دعائمهمْ و أهْلکْ أشْیاعهمْو عاملهمْ
و عجلْ مهالکهمْ و اسْلبْهمْ ممالکهمْ
و ضیقْعلیْهمْ مسالکهمْ و الْعنْ مساهمهمْ و مشارکهمْ
اللهم وعجلْ فرج أوْلیائک و ارْددْ علیْهمْ مظالمهمْ و أظْهرْبالْحق قائمهمْ
و اجْعلْه لدینک منْتصرا و بأمْرک فیأعْدائک مؤْتمرا
اللهم احْففْه بملائکه النصْر و بماألْقیْت إلیْه من الْأمْر فی لیْله الْقدْر
منْتقما لک حتیترْضی و یعود دینک به
و علی یدیْه جدیدا غضا و یمْحضالْحق محْضا
و یرْفض الْباطل رفْضا
اللهم صل علیْه و علیجمیع آبائه
و اجْعلْنا منْ صحْبه و أسْرته
و ابْعثْنا فیکرته حتی نکون فی زمانه منْ أعْوانه
اللهم أدْرکْبنا قیامه و أشْهدْنا أیامه
و صل علی محمدٍ وارْددْ إلیْنا سلامه
و السلام علیْه و رحْمهالله و برکاته
ترسی که از زمان شعرهای دانته و هومر به نمایش در آمده است؛ ترس از مرگ. و به طور دقیق تر، ترس از مردن و رفتن به جهنم.
فیلم جن گیر بر اساس رمان افسانه ای ویلیام پیتر بلتی ساخته شده است، اما خود این رمان از ماجرایی واقعی الهام گرفته است، ماجرای جن گیری رابی مانهایم.
رابی مانهایم، نامی مستعار برای کودکی 14 ساله است که با خانواده اش در ایالت مریلند زندگی می کردند. ادعا می شود که روح او در اواخر دهه ی 1940 توسط شیطان تسخیر شد. اولین بار این نام را تاریخ دان توماس بی الن که تاکنون بارها مطالبی در مورد موضوع جن گیری مانهایم نوشته است، ابداع کرد. شاهدان اصلی ماجرا به شدت از هویت واقعی این پسر محافظت می کردند و به همین دلیل استفاده از یک نام مستعار لازم بود. گفته شده است که مانهایم هیچ خاطره ای از تسخیر شیطانی خود به یاد نمی آورد و نزدیکان او هم به فراموش کردن آن حادثه راضی هستند. بنابراین اصل داستان تنها از طریق شاهدان عینی دیگر منعکس شده است. بیش از 40نفر به عنوان شاهد این ماجرا تایید شده اند.
در فیلم جن گیر، ماجرا با اتفاق های غیر عادی، مانند حوادثی در شب شروع شد. خانواده مانهایم حوادث مشابه جزئی ای را تجربه کردند. ابتدا با صدای چکیدن آب شروع شد که هیچ منبع حقیقی ای نداشت. سپس صداهای خراشیدن و گام برداشتن بود که خانواده به موشها نسبت دادند. پدر رابی تا آنجا که می توانست بخشهایی از دیوار را شکافت تا جوندگان مزاحم را پیدا کند، اما موفق نشد. این وقایع برای مدتی به همین شکل ادامه پیدا کرد.
در فیلم، ریگان دختری تنهاست که به علت طلاق پدر و مادرش با همه احساس بیگانگی می کند. به طور مشابه رابی مانهایم هم تک فرزند تنهای خانواده بود. او در کنار بزرگسالان اطرافش بزرگ شد، به خصوص عمه اش هریت که طرفدار اصول معنویت مسیحی بود. او به رابی آموخت که چطور از تخته ارواح (تخته ای که با آن با ارواح ارتباط برقرار می کنند) استفاده کند.
گفته می شد که رابی همیشه چشم به راه دیدن عمه اش بود. او در واقع بهترین دوست این پسر تنها بود. اما متأسفانه دوستی آنها به زودی با مرگ عمه هریت پایان یافت. سپس رابی تلاش کرد با استفاده از تخته ارواح با عمه عزیزش تماس برقرار کند. بسیاری از معنویون باور دارند که دستکاری بی احتیاطانه رابی در تخته ی ارواح باعث شده است که او روحش را در برابر شیطان باز کند.
کم کم اتفاقهای غیر عادی در خانه مانهایم رو به افزایش گذاشت. مبلمان خانه شروع به تکان خوردن می کرد. لیوان ها از روی کابینت به دیوار مقابل پرتاب می شدند. و این اتفاقات همه جا رابی را دنبال می کردند. یک حادثه در مدرسه برای او اتفاق افتاد. میز او به طور ناگهانی بر روی زمین سر خورد و و به شدت شروع به لرزش کرد و به دانش آموز کناری اصابت کرد. رابی رفتارهایی غیرعادی ای را آغاز کرد. او در حال جیغ کشیدن با صدای عجیبی که صدای خودش نبود فحاشی می کرد. همچنین رفتار او نسبت به پدر و مادرش کاملا خشونت آمیز شده بود. پدر و مادر رابی به دنبال پاسخی برای این مشکلات به علم رو آوردند، اما پزشکان و روانشناسان نتوانستند توضیحی برای رفتار رابی پیدا کنند. آنها پس از آن برای کمک به کلیسا پناه بردند.
کشیش لوتر مایلز شولز شب را در خانه مانهایم گذراند تا بتواند برخی از اتفاقات را به چشم خود ببیند. او ادعا می کند که تکان خوردن تخت خواب را دیده است در حالتی که پسر کاملا به آرامی خواب بود. او صدای اصابت و خراشیدن بر روی دیوار اتاق رابی را نیز شنید. او همچنین ادعا می کند که یک بار مبلمان و پتو ها در سراسر اتاق طوری به حرکت درآمدند، گویی یک نیروی نامرئی آنها را می کشید و هل می داد. کشیش شولز به این نتیجه رسید که نیروی شیطانی ای در پسر نفوذ کرده است و او برای اولین بار عمل "جن گیری" را آغاز کرد. شولز مراسم جنگیری لوتری را اجرا کرد. اما در مورد رابی کارساز نشد. او پس از آن جن گیری انگلیکن را انجام داد، که باز هم بی نتیجه بود.
خانواده رابی اجباراً به کشیش رومی کاتولیکی به نام کشیش ادوارد هیوز معرفی شدند. هیوز رفتار خشونت آمیز و مبتذل پسر را مشاهده کرد و به این نتیجه رسید که جن گیری ضروری است. این بار جن گیری در بیمارستان دانشگاه جورج تاون در مریلند انجام شد. خود هیوز انجام مراسم را به عهده گرفت، تا اینکه در نیمه راه رابی جراحت بزرگی را به هیوز وارد کرد که نیاز به رسیدگی پزشکی داشت و در نتیجه مراسم متوقف شد.
خانواده به خانه بازگشت با این امید که بعد از این جنگیری اوضاع رو به آرامش بگذارد، اما بر خلاف انتظارشان جن زدگی رابی حتی شدید تر از قبل شد. یک شب وقتی همه خانواده خواب بودند رابی شروع به جیغ زدن و ناسزا گفتن کرد. پدر و مادر با عجله به طرف او شتافند و دیدند که نقش "سنت لوئیس" بر روی قفسه سینه رابی حک شده بود. سنت لوئیس، شهری بود که عمه اش هریت در آن فوت شده بود. خانواده بلافاصله برای سفر به آن شهر برنامه ریزی کردند.
پس از ورود به سنت لوئیس، پسر عموی رابی آنها را به اسقف ریموند اس جی معرفی کرد که پروفسور دانشگاه سنت لوئیس بود. اسقف سپس با کشیش ویلیاماس بادرن و دو نفر دیگر تماس گرفت تا به همراه هم وضعیت رابی را بررسی کنند.
آنها متوجه شدند که رابی از هر چیزی که به نوعی زمینه ی مذهبی داشته
باشد متنفر است. به عنوان مثال: او زمانی که با صلیب یا آب مقدس مواجه می
شد خشن تر می شد. او اغلب با صدایی شیطانی به زبانی صحبت می کرد که ممکن
نبود زبان خودش باشد. با توجه به وخامت وضعیت او، کشیش بادرن از اسقف اعظم
کسب اجازه کرد تا جن گیری دیگری را بر روی پسر انجام دهد. این مراسم در
طبقه پنجم بیمارستان برادران الکسیان انجام شد.
کشیش والتر هالوران
و کشیش ویلیام ون رو در این اقدام به بادرن کمک می کردند. در طول جن گیری،
رابی بی نهایت خشن شد. او بر صورت رهبران مذهبی تف می کرد و با فریاد به
آنها فحاشی می کرد. یک شیشه آب مقدس به سمت سقف پرتاب شد و شکست. کلماتی
مانند جهنم و شر شروع به ظاهر شدن بر روی قفسه سینه رابی کرد، که بر روی گوشت او حک می شد. بینی کشیش هالوران نیز در طول مراسم شکست.
این مراسم 30 بار تکرار شد، تا اینکه رابی کلمه ی “Christus, Domini” را ادا کرد: که به معنی مسیح،خداوند بود. و سپس صدای بلند رعد و برقی شنیده شد که پس از آن رابی گفت:
"تمام شد".
اختلاف زیادی در میان محققان بر سر بسیاری از جنبه های این داستان وجود دارد. به عنوان مثال:
هیچ سند و مدرکی در دست نیست که نشان دهد پدر هیوز مراسم جن گیری را در بیمارستان دانشگاه جورج تاون اجرا کرده است و هیچ سابقه پزشکی ای نشان نمی دهد که پدر هیوز به دلیل آسیب به بیمارستان رفته باشد. همچنین، کشیش هالوران که در آخرین جن گیری حاضر بود ادعا می کند که در مورد وقایع خارق العاده ای که در طی مراسم رخ داد توسط همکار دیگر او تا حد زیادی اغراق شده است. او می گوید که تغییر صدای پسر آنقدر شدید و مشخص نبوده که شاهدان دیگر نقل می کنند. او می گوید که آن صدا می توانست از خود پسر تولید شده باشد. او همچنین می گوید که این امکان وجود دارد که نوشته های خونین بر روی بدن پسر توسط خود او با انگشت هایش انجام شده باشد.
این پرونده هم از نظر پزشکی و هم روحی و روانی مورد بررسی قرار گرفته است. توضیحات جایگزین بسیاری ارائه شده اند از جمله اینکه ممکن است آن پسر از اختلال روانی ای مانند اختلال شخصیت چندگانه، اتوماتیسم، سندرم تورت، یا اسکیزوفرنی رنج می برده است؛ اما شرایط گزارش شده با علائم معمول این اختلالات به طور کامل مطابقت نمی کنند.
برای مثال: معمولا درمان چنین اختلالاتی نیاز به سالها درمان و دارو دارد اما رابی بعد از آخرین جن گیری به طور کامل بهبود پیدا کرد. همچنین این فرضیه هم پیشنهاد شده است که شاید عمه هریت رابی را مورد آزار جنسی قرار داده است و او پس از مرگ عمه به علت سردرگمی از این رابطه شروع به رفتارهای عجیب کرده است. البته این نظریه صرفا بر پایه یک حدس است و هیچ مدرکی برای دفاع از آن در دست نیست.
یکی دیگر از افرادی که به این ماجرا مشکوک است نویسنده ای به نام مارک اوپساسنیک است. او در مقاله ای در مجله ی “Strange” تحت عنوان "پسر جن زده ی شهر کلبه؛ حقایق سخت و سرد پشت پرده ی داستانی که الهام بخش فیلم جن گیر شد" نوشت:
"حقایق نشان می دهد که رابی پسر بچه ای لوس و تنها بود، با مادری که بیش از حد مراقب فرزند بود و پدری که رابطه ی صمیمانه ای با پسرش نداشت. به نظر من اینها رفتار پسری رانده شده است که به هر طریقی می خواست از مدرسه بیرون بیاید. او خواستار توجه اطرافیان بود، و می خواست منطقه سکونتش را ترک کند و به سنت لوئیس برود. پس کج خلقی کردن راه حل او بود. او بازی ابداعی خود را شروع کرد. مجموعه ای از کشیش هایی که تا به حال هیچ تجربه ای در جن گیری نداشتند دور او جمع شدند در حالی که او را به تخت بسته بودند. واکنش او کاملا طبیعی بود، او با خشم و خشونت با آنها برخورد کرد، و برای رهایی خود تلاش کرد. رابی دوو در ژانویه 1949 بیماری نبود که بدون تعمق در محرکهای بیماری های روانی- تنی بتوان به مشکل آن پی برد. مشکلی که شاید روانپزشکی مدرن تا کنون خوب به آن پرداخته باشد. رابی تنها یک نوجوان عادی دیگر نبود."
این که آیا علت جن زدگی رابی روانی بود یا ماوراء الطبیعی ؟! هنوز بین روحانیون و شکاکین مورد بحث است. صرف نظر از پاسخ آن، داستان واقعی پشت فیلم جن گیر هم درست به همان اندازه بحث برانگیز است. علت دقیق اختلال رابی در آینده باز هم مورد بحث قرار خواهد گرفت. در حقیقت، همه ما باید به طور جداگانه شواهد و حقایق ارائه شده توسط شاهدان عینی را بررسی کنیم و به شخصه تصمیم بگیریم که اختلال آن پسر بچه روانی بوده و یا واقعا توسط یک روح شیطانی احاطه شده بود.
1- درباره اینترنت صحبت کنید و به فرزندان خود فرصت دهید که در کنار شما شبکه را کشف کنند. از فرزند خود بخواهید که به شما نشان دهد چقدر به آنلاین بودن علاقه دارد و اگر تمایلات فرزندتان با شما یکی نبود سعی کنید شوکه نشوید.
2 - خلاقیت کودک خود را تحریک کنید و فرزند خود را به سمت بهترین محتوای آنلاین هدایت کنید تا بتواند خلاقیت خود را توسعه دهد. کودک شما می تواند یاد بگیرد و سایتهای جدید را کشف کند، بازی کند، وبلاگ بنویسد، وب سایت بسازد و … به این ترتیب می توانید تصور ذهنی فرزندتان را توسعه دهید.
3 - در کنار هم و با یکدیگر قوانین و موانعی را بسازید و تعیین کنید که چه وقت، کجا، چرا و به چه مدتی فرزند شما می تواند از تلفن همراه یا رایانه استفاده کند. شما باید یاد بگیرید که به حرفهای فرزندتان گوش دهید و قوانین عادلانه ای را تدوین کنید.
4 - اطلاعات شخصی را حفظ کرده و به فرزند خود کمک کنید بفهمد که اطلاعات و عکسهایی که در شبکه می گذارد می توانند برای همیشه و برای همه قابل رویت باشند. به کودک کمک کنید که از بالاترین سطوح حریم شخصی در شبکه های اجتماعی استفاده کند.
5 - به استفاده از ابزارهای کنترل شخصی فکر کنید که می توانند به طور خودکار بعضی موضوعات خاص (موضوعات غیراخلاقی، خشونت و …) را فیلتر کنند و زمان وبگردی کودک خود را محدود کنید.
6 – از گذاشتن رایانه شخصی در اتاق کودک خود اجتناب کنید و در عوض، رایانه را در اتاق نشیمن قرار دهید. با این کار می توانید از سلایق فرزند خود در زمان وبگردی آگاه شوید.
دیوان حافظ
دیوان حافظ که مشتمل بر حدود 500 غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوه های گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبانهای جهان به چاپ رسیده است. شاید تعداد نسخه های خطی ساده یا تذهیب شدهٔ آن در کتابخانه های ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد.

آرامگاه خواجه حافظ شیرازى
زندگینامه
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است و مادرش نیز اهل کازرون بوده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آورد برای یادگیری علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت و از این بزرگان به ویژه قوام الدین عبدالله بهره ها گرفت.
در بارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در 727 ه.ق و دکتر قاسم غنی آن را در 717 میدانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سالها و حدود 710ه.ق تخمین میزنند. آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از 710 واقع شده و به گمان غالب بین 720 تا 729 ه.ق روی داده است.
در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده میشود و به نظر اغلب آنان 792 ه.ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد 777 ه.ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانسجامی (متولد 817 ه.ق) به صراحت این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده است. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی بر نقاب خاک کشیده است. تالیف نزدیک به یک قرن پیش از تولد او (یعنی در سال 638 ه.ق -1240 م) محی الدین عربی دیده از جهان فروبسته بود، و 50 سال قبل از آن (یعنی در سال 672 ه.ق - 1273 م) مولانا جلال الدین محمد بلخی درگذشته بود.
بعد از مرگ پدرش، برادرانش که هر کدام بزرگتر از او بودند،به سویی روانه شدند و شمس الدین با مادرش در شیراز ماند و روزگار آنها در تهیدستی میگذشت. همین که به سن جوانی رسید، در نانوایی به خمیرگیری مشغول شد، تا آنکه عشق به تحصیل کمالات او را به مکتب خانه کشاند. تحصیل علوم و کمالات را در زادگاه خود کسب کرد و مجالس درس علماء و فضلای بزرگ شهر خود را درک نمود. او قرآن کریم را از حفظ کرده بود و بنابر تصریح صاحبان نظر، تخلص حافظ نیز از همین امر نشأت گرفته است. حافظ در سن 38 سالگی همسر خویش را از دست داد. و پس از او بار دیگر زمانه نامهربانی خود را به او نمایان ساخت و این بار فرزندش را از او گرفت.
درباره نحوه زندگی حافظ هیچ اطلاع دقیقی در دست نیست. حتی به مقدار یک خط منبعی که هم عصر او باشد و خاطره ای از حافظ نقل کرده باشد وجود ندارد. اولین شرح حال های مکتوب در مورد حافظ مربوط به بیش از 100 سال پس از وفات اوست. تمام شرح حال هایی که در حال حاضر در مورد حافظ نوشته می شود بر اساس برداشت شخصی نویسنده از اشعار او و برخی نشانه های تاریخی است که به طور مستقیم ربطی به حافظ ندارد. مانند شرح حال شاهان هم عصر حافظ و یا احوال عمومی شهر شیراز در آن روزگار.
حافظ و اسلام
دلبر حافظ معصوم است که همه عالم نسبت به پارسایی، عفاف و عصمت او اذعان دارند. در این راستا حافظ از میان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به محبوب عصر خود، یعنی حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ نظر داشته است. البته حافظ درباره حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ غزل گفته است نه قصیده، ولی سخن در اینجاست که تقریباً کمتر غزلی است که بیتی یا ابیاتی از آن مناسب با وصف حال امام غائب از انظار نباشد. سرانجام با آتش شعله ور عشق محبوب دو عالم، به دیدار حضرت حق شتافته است. حافظ نام حضرت را صریحاً در اشعارش برده و از ظهور او و نابودی «دجال»؛ مظهر ریا و تزویر و بدی و پلیدی سخن گفته است.کجاست صوفی «دجال» فعل ملحد شکل / بگو بسوز که «مهدی» دین پناه رسید .گرچه شیرین دهنان پادشاهند ولی / «او سلیمان» زمانست که خاتم با اوست.
مژده ای دل که «مسیحا» نفسی می آید / که از انفاس خوشش بوی کسی می آید
ز روان بخشی «عیسی» نزنم پیش تو دم / زانکه در روح فزایی چو لبت ماهر نیست
«یوسف» گم گشته باز آید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
حافظ مکن اندیشه که آن «یوسف» مه روی / باز آید و از کلبه احزان به در آیی
گفتند خلایق که تویی «یوسف ثانی» / چون نیک بدیدم به حقیقت برسیدم
از دست غیبت تو شکایت نمی کنم/ تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
علاقه به شیراز
علاقه و دید حافظ به شیراز از منظر دیوان او و غزلیاتش بخوبی مشهود است و این اشارات با رویدادهای تاریخی زمان حافظ تطابق دارد. بنابراین در دیوان حافظ اگر غزلی شیوا و دلپسند خوانده می شود یقین در خلال ابیات آن رمزآسا و یا آشکارا واقعه ای در روانش و در اندیشه اش سیر می کند. چراکه حافظ را نباید یک شاعر ساده اندیش و مبالغه گو به شمار آورد. زیرا وی پیش از اینکه حتی شاعر باشد به مسایل دینی و فلسفی و عرفانی کاملاً آشنایی داشته و بینش وی در منتهای دریافت تأملات و دقایق اجتماعی است. لذا دید و دلبستگی حافظ به شیراز از دو منظر قابل بررسی است:
یکی مطابقت سروده هایش با رخدادهای جامعه که گاهی بر وفق مراد وی است و دیگر طبیعت متنوع و چهارفصل شیراز در آن برهه از زندگی حافظ.
حافظ بعد از تحصیلات و کنجکاوی اش در فراگیری علوم زمان به عنفوان جوانی می رسد. شهر شیراز به یمین دولت شیخ ابواسحق اینجو حکمران فارس از امنیت و آرامش کاملی برخوردار بود و مردم از جمله شاعر جوان ما با کمال آسایش و راحتی روزگار می گذرانیدند. اماکن خیر در شهر، مساجد، مدارس و خانقاهها و املاک فراوانی که برآنها وقف کرده بودند به وفور یافت می شد. شیخ ابواسحق پادشاهی آزادی خواه بود که مردم را در آزادیهای احتماعی مخیر می داشت.
شیراز در یک زمینی هموار بنا شده بود که دور شهر بارویی از زمان آل بویه برجا مانده بود. بدین ترتیب حافظ جوان نیز در این جامعه آزاد بو اسحاقی با شعف و مصلحت جویی زندگی می کرد و مسایل سیاسی زمان را به دقت زیر نظر داشت. شیراز که به گفته ابن بطوطه بهشت روی زمین بشمار می آمد و از هر سو طرب و شادمانی بر آن بارز، در این روز ها شاهد جنب و جوش حافظ جوان بود که هم از ثروت بهره داشت و هم از دانش. او از حافظان قرآن بود و در همین زمان قاریان در شهر بودند که به آواز خوش قرآن می خواندند. با یورش محمدمبارزالدین حکمران کرمان ویزد به شهر شیراز سلطنت ابو اسحاق در هم پیچیده شد و این واقعه در شعر حافظ بازتابی تأسف انگیز دارد.
راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی / خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
دیدی آن قهقه کبک خرامان حافظ / که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود
دوران بعد از بواسحاق زمان استبداد مبارزالدین بود که اشعاری حاکی از خشم شاعر را به دنبال دارد. او پادشاهی تندخو و ستمکار و متعصب بود بطوریکه حافظ اغلب او را «محتسب» می نامد و از اینکه آزادی و امنیت مردم را ضایع کرده حافظ در اندیشه آزار دادن اوست. از این جهت برخلاف عقیده محتسب به سرودن اشعاری تند به الفاظی از (می- میخانه- باده- مغ) می پردازد.
دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم / خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود
اگرچه باده فرحبخش و باد گلبیزست/به بانگ چنگ مخور باده که محتسب تیزست
محتسب داند که حافظ عاشق است/ و آصف ملک سلیمان نیز هم
حافظ ستم بر همشهریان را برنمی تافت و رندانه در احقاق حق مردم تلاش می کرد تا اینکه شاه شجاع پدر ریاکارش را کور کرد و خود به جای او نشست و حافظ نیز چنین بشارتی را به شیرازیها می دهد که :
ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند/ وز وی جهان برست و بت میگسار هم
دوران حکومت شاه شجاع دوباره آزادی و شادمانی مردم را به دنبال داشت و حافظ نیز به مراد دیرینه خود رسید که :
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش / که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
نکته دوم راجع به علاقه و دید حافظ به شیراز چنانکه گذشت طبیعت سرسبز و مناظر بدیع و باغات دلگشای شیراز بود. بهار شیراز و عطر دل انگبزبهار نارنج آن لطف خاصی داشت و درختان سرو که باغها را پوشانده بودند و انواع میوه هاکه در خاک شیراز پرورش می یافت دل از بیننده می ربود. گردشگاههای فروان که از زمان سعدی نیز باقی مانده بود مردم را به طرف خود می کشانید.
غزلیات

حافظ را چیره دست ترین غزل سرای زبان فارسی دانسته اند. موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله است و غزلسرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانه پردازی است. با آنکه حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده، نوآوری اصلی او در تک بیتهای درخشان، مستقل، و خوش مضمون فراوانی است که سروده است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره های قرآن تأثیر گرفته است، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانسته اند.
رباعیات
چندین رباعی به حافظ نسبت داده شده که هر چند از ارزش ادبی والایی، هم سنگ غزلهای او برخوردار نیستند اما در انتساب برخی از آنها تردید زیادی وجود ندارد. در تصحیح خانلری از دیوان حافظ تعدادی از این رباعیات آورده شده که ده رباعی در چند نسخهٔ مورد مطالعه او بوده اند و بقیه فقط در یک نسخه ثبت بوده است. دکتر پرویز ناتل خانلری در باره رباعیات حافظ مینویسد:
«هیچ یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی،ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزلسرا نمی افزاید.»
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت/ وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست/ تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت
****
هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد/ هر پاک روی که بود تردامن شد
گویند شب آبستن غیب است عجب/ چون مرد ندید از که آبستن شد
تأثیر حافظ بر شعر دوره های بعد
تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب و شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگر چه پیرو سبک عراقی است اما با تمایز ویژه به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظ پژوهان شعر او را پایه گذار سبک هندی میدانند که ویژگی اصلی آن استقلال نسبی ابیات یک غزل است.
در مقدمه نسخه قزوینی و ستایشگر آمده است:
غزل سرایی حافظ بدان رسید که چرخ نوای زهره و رامشگری بهشت از یاد بداد داد بیان در غزل بدان وجهی که هیچ شاعر از این گونه داد نظم نداد چوشعر عذب روانش زبر کند گویی هزار رحمت حق بر روان حافظ باد.

سنگ مزار حافظ در حافظیه شیراز
حافظ در جهان
گوته
گوته، نابغه ترین ادیب آلمانی، «دیوان غربی - شرقی» خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظ نامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جملهٔ آنها میتوان به دو شعر زیر اشاره کرد:
حافظا، در غزلهایت میشنوم که شاعران را بزرگ داشته ای بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم:بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگداشت اوست. خود را با تو برابر گرفتن، حافظا راستی که دیوانگی است! کشتی ای پر شتاب و خروشان به پهنهٔ پر موج دریا در می آید،و مغرور و دلیر به دل خیزابها میزند آن و دمی است که اقیانوس درهم اش بشکند ولی این تخته بند پوده همچنان به پیش میراند. در غزلهای سبک خیز و تندآهنگ تو خنکای سیال دریا است، و فوران کوهوار آتش نیز و گدازهها مرا در خود غرق میکنند. با این همه خیالی نیز درونم را می آکند و شجاعت ام میبخشد مگر نه آنکه من نیز در سرزمین خورشید زیسته و عشق ورزیده ام!
نیچه
یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نام آور آلمان، نیچه، نیز در دیوان «اندرزها و حکمتها»، یکی از شعرهای خود را با نام «به حافظ (آوای نوشانوش، پرسش یک آبنوش)» به او تقدیم کرده است:
میخانه ای که تو برای خویش پی افکنده ای فراختر از هر خانه ای استجهان از سر کشیدن می ییکه تو در اندرون آن می اندازی، ناتوان است پرنده ای، که روزگاری ققنوس بود در ضیافت توست موشی که کوهی را بزادخود گویا تویی تو همه ای، تو هیچی میخانه ای، می یی ققنوسی، کوهی و موشی،در خود فرو می روی ابدی، از خود می پروازی ابدی، رخشندگی همهٔ ژرفاها، و مستی همهٔ مستانی- تو و شراب؟
فال حافظ
ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، و یا شب یلدا، با کتاب حافظ فال میگیرند. برای این کار، یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال میگیرد ابتدا نیت میکند، یعنی در دل آرزویی میکند. سپس به طور تصادفی صفحه ای را از کتاب حافظ میگشاید و با صدای بلند شروع به خواندن می کند. کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحه ای میخوانند و سپس کتاب حافظ را میبوسند، آنگاه با ذکر اورادی آن را میگشایند و فال خود را میخوانند برخی حافظ را «لسان الغیب» میگویند یعنی کسی که از غیب سخن میگوید و بر اساس بیتی از شعر حافظ او معتقد است که هیچ کس زبان غیب نیست:
ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان/ کدام محرم دل ره در این حرم دارد یکی

آرامگاه حافظ در شب
واژه های کلیدی حافظ
در دیوان حافظ کلمات و معانی دشوار فراوانی یافت می شود که هر یک نقش اساسی و عمده ای را در بیان و انتقال پیامها و اندیشه های عمیق برعهده دارد. به عنوان نقطهٔ شروع برای آشکار شدن و درک این مفاهیم، ابتدا باید با سیر ورود تدریجی آنها در ادبیات عرفانی که از سدهٔ ششم و با آثار سنایی عطار و دیگران آغاز گردیده آشنا شد. از جملهٔ مهمترین آنها میتوان به واژه گانی چون رند و صوفی و می اشاره کرد.
شاید کلمه ای دشواریاب تر از رند در اشعار حافظ یافت نشود کتابهای لغت آنرا به عنوان زیرک، بیباک، لاابالی، و منکر شرح میدهند، ولی حافظ از همین کلمهٔ بدمعنی، واژه پربار و شگرفی آفریده است که شاید در دیگر فرهنگ ها و در زبان های کهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست/ رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست/ عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی صوفی
حافظ، همواره صوفی را به بدی یاد کرده و این به سبب ظاهرسازی و ریاکاری صوفیان زمان اوست .آرامگاه حافظ همچنین مکانی فرهنگی است. به عنوان مثال، برنامه های مختلف شعرخوانی توسط شاعران مشهور یا کنسرت خوانندگان به ویژه موسیقی سنتی ایرانی و عرفانی در کنار آن برگزار میشود.
حافظ شیرازی در شعری پیش بینی کرده است که مرقدش پس از او، زیارتگاه خواهد شد:
بر سر تربت ما چون گذری، همت خواه / که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
به عبارت دیگر، درست صحبت کردن، خود تمرینی است برای یک سخنرانی خوب و وقتی ما با مخاطبمان در غیر جلسات عمومی، بتوانیم درست و صحیح صحبت کنیم، بدون شک در مجامع عمومی نیز موفق تر خواهیم بود. در این نوشتار، بخشی از این آداب را ذکر می کنیم.
برای توضیح بیشتر به این نکته باید توجه کرد که: وقتی لب به سخن باز می کنیم، اغلب احساس می کنیم که صرفاً حرف می زنیم! اما سخن ما و طرز ادای آن از دایره امکانات وسیعی انتخاب می شود و دیگران نیز به این انتخابهای ما درست به همان شکل که به لباسهای ما واکنش نشان می دهند و آن را نشانه شخصیت و طرز تلقی ما می دانند، واکنش نشان می دهند.
مثلاً پوشیدن کت و شلوار می تواند نشانه لباس پوشیدن رسمی یا نشانه احترام قائل بودن برای یک موقعیت باشد، حال آن که استفاده از یک پوشش بسیار عادی، نشانه خودمانی تلقی کردن یا جدی نگرفتن به شمار آید. شخصیتهایی نظیر رسمی یا خودمانی، آراسته یا نا آراسته و طرز تلقیهایی مانند احترام قائل شدن یا نشدن با طرز سخن گفتن نیز مشخص می شوند. در هر صورت آنچه مسلم است آن است که هر حرفی باید به شکلی زده شود. هر سخن لحن، سرعت، مکث و بلندی خاص خود را دارد. ممکن است قبل از صحبت بدانیم یا ندانیم چه باید بگوییم یا چه می خواهیم بگوییم، مگر اینکه شرایط جلسه، حالت مسلم و مشخص داشته باشد. در عین حال هیچگاه قبل از سخن گفتن، تصمیمی بر اینکه کجا صدا را بلند یا کوتاه باید کرد و یا کجا تند یا سریع باید حرف زد، گرفته نمی شود. چون رعایت و به کار بستن تمامی این نکات بستگی به موقعیت دارد، اما همه عواملی است که ما منظور گوینده را درک می کنیم و در باره طرز فکر خود نسبت به نظرات یکدیگر تصمیم می گیریم.
سبک گفت و گو هرگز موضوعی فوق العاده و اضافی بر گفت و گو نیست بلکه بخش اصلی و جدانشدنی از آن است. جنبه های سبک گفت و گو، ابزار اولیه آن گفت و گو هستند. نشانه ها و علایم مهم در سخن گفتن، سرعت حرف زدن مکثها و بلندی صداست که جملگی آنچه را ما آهنگ صدا و صحبت می شناسیم مشخص تر می سازند.این نشانه ها در تمهیدات زبان شناسی به کار می روند که اساس صحبت و گفت و گو را شکل می دهند. مجموعه ای که نوبت گیری در گفت و گو، بیان نقطه نظرها و اینکه در جریان صحبت و گفت و گو چه می کنیم (گوش می دهیم، علاقه مندیم، قدرشناسی می کنیم، رفتار دوستانه داریم، انتظار کمک داریم یا پیشنهاد کمک می کنیم و ...) را مشخص ساخته و نشان می دهند که به هنگام گفت و گو، در چه اندیشه ای هستیم.

● نشانه ها، سرعت و مکث در صحبت باید دانست گفت و گو، یک بازی نوبتی برای سخن گفتن انسانها است! شما حرف می زنید، بعد نوبت به من و بار دیگر نوبت به شما می رسد. هر کس زمانی حرف می زند که مخاطب او حرفش را تمام کرده باشد. موضوع در ظاهر به همین سادگی است اما اینکه بدانیم طرف مقابل صحبت اش را تمام کرده است یا خیر، خود موضوعی مهم است. وقتی صدا ملایم تر می شود، وقتی گفته قبلی تکرار می شود، وقتی میان کلمات فاصله می افتد و صدا باز هم ملایم شود؟ آیا تکرار جمله به معنای نداشتن حرفی تازه می تواند باشد؟ آیا قصد، تاکید است؟ یا میان کلمات چه فاصله ای باید بیفتد تا معنای "دارم حرفم را تمام می کنم" یا "هنوز حرف دارم" یا "مکث کرده ام، اما حرفم هنوز تمام نشده است را بدهد؟" طبیعی است که در میانه گفت و گو و صحبت با افراد، فرصتی صرف حل این مسایل نمی شود. بلکه به دلیل سالها تجربه در زمینه صحبت با اشخاص، فرد متوجه می شود که حرف پایان گرفته یا خیر. از طرفی وقتی عادات گفت و گو در طرفین مشابه باشد، یا نوع سخن گفتن یکی برای آن دیگری واضح و مشخص باشد، هیچ اشکالی بروز نمی کند اما اگر عادات دو طرف با هم متفاوت شد، ممکن است یکی از طرفین گفت و گو به این نتیجه برسد که آن دیگری یا به حرف او گوش نمی کرده یا اصولاً این طور تصور شود که صحبتی برای گفتن وجود ندارد.همچنین یکسان نبودن سبک و زمان و فرصت و مجال صحبت کردن، امکان دارد خصوصیات فرد را به جز آن چیزی که هست، نشان دهد و درست به همین دلیل است که اندکی تفاوت در سبک گفت وگو و موضوعاتی مانند مکث و غیره می تواند روی زندگی فرد تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد.
● بلندی صدا در سخن گفتن هر حرف باید به لحن خاصی بیان گردد. در حال صحبت نیز شدت صدا می تواند کم و زیاد شود. بلندتر حرف زدن روابط میان نقطه نظرها را نشان می دهد. مثلاً می تواند حاکی از آن باشد که "صبر کن، حرفی دارم که باید بزنم" یا صبر کن، هنوز حرفم تمام نشده است یا عصبانی هستم و یا ... ملایم تر حرف زدن هم می تواند معانی خاص خود را داشته باشد به عنوان مثال، خسته شدم، تو حرف بزن، یا خجالت می کشم با صدای بلند صحبت کنم. یا، حالا نوبت توست حرف بزنی و یا نشانه ای برای احترام و ادب به دیگری و دیگران.بلندتر صحبت کردن از حد انتظار نیز می تواند برای شنونده، معانی مختلفی را در برداشته باشد. مثلاً فرد فاقد قدرت ابراز وجود باشد یا در جهت تحریک احساسات باشد، یا دستور تلقی شودبلندتر صحبت کردن از حد انتظار نیز می تواند برای شنونده، معانی مختلفی را در برداشته باشد و ... که به هر حال اگر با این مسئله نیز درست برخورد نشود، شنونده را دچار گیجی و سردرگمی از نیافتن ارتباط با شخص گوینده خواهد کرد.
● آهنگ و زیر و بم صدا عادت به لحن صدا از جانب افراد، گاه موجب می شود تا در برخورد با لحنی دیگر آن لحن غیرطبیعی جلوه کند. به عنوان مثال دو نفر که دارای فرهنگ دو گفت و گوی متفاوت اند، به طور قطع با توجه به فرهنگ خویش، با آهنگ و زیر و بم و در مجموع حالت مخصوص به خود سخن می گویند. حال اگر فردی شناخت مناسبی از مخاطب یا گوینده مقابل خود نداشته باشد، چه بسا در هنگامی که آن فرد آرام یا عصبانی است این گونه تصور کند که لحن طرف وی خسته کننده یا یکنواخت و یا خوشایند است. آهنگ صدا ناشی از ترکیبی از سرعت، مکث، رسایی و از همه مهم تر تغییر زیر و بم آن صدا. در واقع حالت جسمانی دهان و حنجره آن را مشخص می سازد، زیر و بم صدا مانند رسایی یا ملایم بودن صدا نیز معانی نسبی متفاوتی دارد.از آنجایی که نشانه هایی مانند تغییرات زیر و بم صدا (و نیز بلندی و سرعت گام صحبت) همچنین نشانه بیانهای احساسی هستند احتمالاً تعجب آور نیست که زنها بیش از مردها، از تغییرات زیر و بم صدا استفاده می کنند. همانطور که مشخص است زنها هم اغلب به احساساتی بودن بیش از مردها، شهرت دارند. همین مطلب، در مورد افراد یک فرهنگ خاص نیز صدق می کند.
به هر حال بد نیست بدانیم وقتی قرار است من یا شما، در هر روز و ساعت از عمرمان، دقایق پی در پی و متوالی را صرف صحبت کردن کنیم، چه بهتر که در باره مقتضیات و نحوه صحبت کردن بیشتر بدانیم و مهمتر از آن، این داشته ها را به کار بندیم.
نیاز کاربران به اطلاعات موتورهای جستوجو مدت هاست راهکاری شده تا این شرکتها در پشت ظاهر فعالیت در فضای مجازی بعضا به موضع گیریهای سیاسی نیز بپردازند و در این زمینه براساس نظر سرمایه گذارانش مواضع مختلفی اتخاذ کند. مواضعی که در بسیاری موارد حداقل با منافع و سیاستها و شئونات کشوری مانند ما سازگار و هماهنگ نیستند.
هنوز زمان زیادی از حذف عنوان خلیج فارس در گوگل مپ نمی گذشت که این شرکت با قرار گرفتن فیلم موهن برروی سایت زیرمجموعه خود یعنی یوتیوب بار دیگر موضعی فرارسانه یی گرفته است. این نمونه ها در گذشته هم کم مشاهده نشده و بی شک در آینده هم تکرار خواهد شد اما اینکه در داخل کشور برای مقابله با این اتفاقات چه تدابیری اندیشیده شده موضوع مهمی است که جا دارد مورد توجه جدی قرار گیرد.
امتناع مدیران گوگل از مذاکره
در این میان نکته مهم این که تا کنون مدیران «گوگل» توضیح قابل قبولی نداشته و برخلاف این که با کشورهای دیگر چنین رویه ای نداشته است، پاسخی به درخواستها مدیران ارشد آی تی کشور برای توضیح درباره ی سیاستهای این شرکت نداده اند و شاید همین موضوع یکی از دلایلی است که در نهایت راه اندازی هرچه سریع تر جستجوگری بومی را ضروری می کند.
البته بی شک رقابت با اولین موتور جست وجوی دنیا علاوه بر تخصصهای علمی و فنی بسیار، به حمایتها و سرمایه گذاریهای قوی مالی نیز نیاز دارد. اکنون بنا به گفته ی مدیران صنعت آی تی کشور آنچه درموتور جست وجویی مانند گوگل موجب موفقیت شده بیش از همه به مدل کسب و کار آن بر می گردد و به همین دلیل برای ایران و بسیاری از کشورهای دیگر رقابت و مقابله با این موتور جست وجو کار چندان ساده ای نخواهد بود، اما شاید با راه اندازی یک موتور جست وجوی ایرانی که سالهاست وعده ی آن داده شده، حداقل دوران حاکمیت مطلق این جست وجو گر به پایان برسد و نمونه ای ایرانی بتواند حداقل در ارتباط با اطلاعات داخلی کشور جایگزین این جست وجوگر شود.
دهها جستجوگر ایرانی
در این زمینه رییس سازمان فن آوری اطلاعات بر این باور است که راه اندازی یک موتور جست وجو کار چندان دشوار و غیرقابل انجامی نیست و تاکنون شاید دهها جست وجو در کشور راه اندازی شده باشند که برخی از این جستجوگرها از جمله موتور جستجویی که در زمینه مسکن راه اندازی شده هم حالت تخصصی دارند. اما با این حال مدل کسب و کار این موتور جست وجوها امری است که جای توجه بسیار دارد.
مسوولان اینترنت کشور همچنین بر امنیت موتورهای جست وجوی بومی و مقرون به صرفه بودن آنها اشاره و بر این مساله تاکید دارند که با راه اندازی شبکه ی ملی اطلاعات که موتور جست وجوهای بومی و ایمیلهای ایرانی هم از جمله زیرساختهای مهم این شبکه محسوب می شوند، شرایطی ایجاد می شود که حداقل در ارتباط با اطلاعات مربوط به داخل کشور نیازی به مراجعه به یک موتور جستجوی خارجی نباشد.
فجر ایرانی جای یاهو و گوگل را می گیرد؟
در این میان چند روز پس از انتشار فیلم موهن، معاون وزیر ICT از راه اندازی موتور جست وجوی جدیدی با نام فجر خبر می دهد.
البته موضوع راه اندازی موتور جست وجوی بومی بحث جدیدی محسوب نیست وپیش از این هم بارها و بارها بر لزوم دسترسی به چنین جستجوگری تاکید شده و نام های مختلفی هم برای آن پیشنهاد شده و از«یا حق» گرفته تا «فجر» و «سلام» ایده های متعددی مطرح شده بود اما با این حال تاچندی پیش مسوولان در پاسخ به سوالات مختلف خبرنگاران مبنی بر این که حداقل نام این موتور جست وجو چه خواهد بود، یاد آور شده بودند که اعلام نام این جست وجوگر نیاز به زمان دارد تا بر روی آن بررسی های لازم صورت بگیرد.
اما در نهایت و پس از آن که فیلم موهن پخش شد، مسوولان در واکنشی سریع از صدور مجوزهای لازم برای راه اندازی این جست وجوگر خبر داده و یاد آور شدند که نام این جست وجو گر "فجر" خواهد بود.
هنوز چند روز از این اظهارات در نشست خبری معاون وزیر ICT و رییس سازمان فن آوری اطلاعات نگذشته بود که دبیر شورای عالی فضای مجازی نیز اقدام به برگزاری نشستی مجزا کرده و در قالب این نشست از ورود این شورا به بحث شبکه ملی اطلاعات خبر داده و با اشاره به مذاکراتی که در این زمینه با وزارت ارتباطات صورت گرفته وعده داد که تا یک ماه آینده شورای عالی فضای مجازی یک بار برای همیشه جزئیات، زمان افتتاح و نهایی شدن این پروژه را اعلام عمومی خواهد کرد. حال باید منتظر ماند تا ببینیم سرنوشت موتور جست وجوی بومی به کجا کشیده خواهد شد.
تیم تحقیقاتی به سرپرستی «اوگنی کاتس» در مطالعه خود نشان داده اند که چگونه یک ساعت با استفاده از گلوکز موجود در بدن دو خرچنگ کار می کند؛ همچنین نحوه عملکرد یک پیس میکر (ضربان ساز قلب) با استفاده از سطوح گلوکز موجود در بدن انسان مورد بررسی قرار گرفته است.

کلید راه اندازی این سیستم در یک آنزیم مستقر در الکترودهای کاشته شده در بدن خرچنگ است که انرژی شیمیایی از گلوکز موجود در سیستم گردش خون حیوان را دریافته و به انرژی الکتریکی تبدیل می کند.
در این آزمایش، الکترودهایی از جنس نانولوله کربنی کاشته شده در شکم خرچنگها توانستند بمدت یک ساعت انرژی مورد نیاز ساعت را تأمین کنند و در این مدت میزان سطوح گلوکز در اطراف الکترودها کاهش یافتند.
محققان تأکید می کنند، خرچنگها فاقد پایانه عصبی در محل کاشت الکترودها هستند و به همین دلیل در زمان انجام آزمایش هیچ گونه احساس دردی ندارند.
سلولهای زیستی تولید کننده انرژی پیش از این در گوش خرگوش، شکم حشرات، حفره بدن حلزون و صدف مورد آزمایش قرار گرفته بودند، اما نتایج بدست آمده در بدن خرچنگ با نتایج قبلی کاملا متفاوت است، چراکه برای نخستین بار یک موجود زنده موفق به تأمین انرژی یک قطعه الکترونیکی شد.
بیمارانی که از پیس میکر استفاده می کنند، از کاندیداهای اصلی استفاده از باتریهای زیستی محسوب می شوند.
تیم تحقیقاتی این نوع باتری را بر روی سیستم گردش خون مصنوعی مشابه بدن انسان مورد آزمایش قرار داده اند. با خارج کردن باتری، پیس میکر بعنوان اولین نمونه در نوع خود صرفا با استفاده از گلوکز مشتق شده از جریان خون بمدت پنج ساعت کار کرد.
محققان از آزمایش این نوع باتری زیستی بر روی سایر قطعات الکترونیکی پزشکی در آینده خبر می دهند.
یزد از جمله استانهایی است که در شهرها و روستاهای خود قلعهها و آثار تاریخی بسیاری دارد اما اغلب آنها گرچه قدمتی بیش از 500 سال دارند، اما به دلیل اینکه از دسترس دور هستند، مورد بی توجهی قرار گرفته اند و هیچ نظارتی بر روی آنها نیست.
میراث فرهنگی یزد به چند اثر معروف خلاصه شده و مسجد
جامع، امیرچخماق، آب انبار شش بادگیری و کمتر از 20 اثر دیگر از مجموع شش
هزار و 500 اثر تاریخی استان یزد، مورد توجه نیستند گرچه که نگهداری از
بسیاری از این آثار نیز مورد نقد دوستداران میراث فرهنگی است.
یزد در حالی به شهر قلعه ها معروف است که حداقل ماهی یک قلعه در آن فرو می ریزد یا به دلیل عدم نظارت میراث فرهنگی، مورد تصرف قرار می گیرد و پس از مدتی کوتاه، با خاک یکسان می شود که نمونه های بارز آن در ابرکوه و مهریز و اردکان و ... قابل مشاهده است.
ویرانی قلعه ها و خانه های تاریخی خود داستانی غم انگیز است اما غم انگیزتر از آن، تبدیل این مکانها به طویله و استبطل اسبها و ... است.

یکی از نمونه های بارز این نحوه نگهداری که طی روزهای گذشته تصاویر آن توسط عکاس ما تهیه شده است، قلعه تاریخی دولت آباد در روستای گردکوه مهریز است.
این قلعه اکنون به نه تنها در معرض ویرانی است، بلکه در آن تعداد زیادی گوسفند و مرغ و خروس و انواع ماکیان نگهداری می شود.
نمونه این نوع نگهداری در بسیاری از روستاها و شهرهای یزد و حتی سایر استانهای کشور قابل مشاهده است.
در یکی از این موارد اهالی روستا اعلام کردند: چند سال پیش وقتی دیدیم بچه های روستا به پارک علاقه زیادی دارند و قلعه تاریخی روستا نیز می تواند مکانی امن برای بازی بچه ها باشد، چند تاب و سرسره با هزینه خودمان خریداری کردیم و در داخل قلعه گذاشتیم و کف آن را نیز از زباله ها پاکیزه و با سنگ ریزهها، مرتب کردیم اما میراث فرهنگی به محض اطلاع از قضیه آن را تعطیل کرد.
این در حالی است که اکنون که بسیاری از قلعه ها به محل نگهداری بز و گوسفند و مرغ و خروس تبدیل شده یا به مکانی امن برای معتادان مبدل شده، میراث فرهنگی اقدامی نمی کند و در خواب به سر می برد.

نمونه های بسیاری از این قلعه ها و خانه های تاریخی در استان یزد وجود دارد که در استان یزد طی هفته های اخیر به انتشار نمونه هایی از آنها اقدام خواهیم کرد.
عکسهای این گزارش مربوط به قلعه تاریخی و قدیمی روستای گردکوه از توابع بهادران مهریز است که در فاصله 65 کیلومتری مرکز استان یزد قرار دارد.
خیلیها تصور میکنند که
لاغری و خوش اندامی در گرو نخوردن و رژیمهای سخت است. اما باید بدانید
خداوند مواد غذایی متنوعی آفریده است که به لاغری کمک میکنند: ماهی آزاد،
چای یا برخی از میوهها خواص لاغری دارند.
در واقع برخی از این مواد
غذایی حتی چربی سوز نیز محسوب میشوند برای همین چه در رژیم باشید یا نه
این مواد غذایی خوشمزه شما را به اندام ایده آلتان نزدیک خواهند کرد بدون
اینکه زحمتی برایتان داشته باشند.

کدو
کدو مسمایی: همیار لاغری
کدو مسمایی حاوی مقدار ناچیزی سدیم و نمک است و برای همین نقش بسزایی در
زیبایی اندام ایفا میکند. این گیاه خوشمزه احتباس آب را محدود میکند اما
خود از مایع فراوانی تشکیل شده است. نتیجه اینکه کدو مسمایی حذف
توکسینها، چربیها و سلولیت را تسهیل میبخشد. در نهایت باید بگوییم که
پوست کدو مسمایی سرشار از فیبرهایی است که به کاهش وزن کمک میکنند.
میزان کالری: 15 کالری در هر 100 گرم
ماهی آزاد
ماهی آزاد: چربی سوز
ماهی آزاد به مادهای چرب مشهور است. اما این تصور درستی نیست برعکس ماهی
آزاد لاغر کننده است. این ماهی حاوی «چربیهای مفیدی» است که به امگا3 ها
شهرت دارند و برای شریانها و مغز مفیدند. این مغذیها از انباشتگی
چربیهای مضر جلوگیری به عمل آورده و به دفع قندها کمک میکنند. در نهایت
باید بگوییم که برخلاف چربیهای دیگر، بدن به راحتی میتواند امگا3 ها را
بسوزاند.
میزان کالری: 170 کالری در هر 100 گرم
سیب
سیب: جلوی گرسنگی را میگیرد
سیب سرشار از پکتین است که جلوی گرسنگی را میگیرد و میزان قند خون را ثابت نگه میدارد.
این میوه کالری کمی دارد و به حذف چربیها کمک میکند. فیبرهای سیب در
معده حجیم شده و به صورت ژل چسبندهای در میآیند که با چربیها مبارزه
میکند.
توصیه میشود سیب (پخته یا خام) را با پوست میل کنید زیرا پوست
این میوه حاوی فیبرهایی است که باعث تحریک عبور مواد غذایی از روده
میشوند. توجه داشته باشید که در 100 گرم سیب با پوست 3,7 گرم فیبر و در
100 گرم سیب پوست کنده 2,1 گرم فیبر وجود دارد.
میزان کالری: 49 کالری در هر 100 گرم
طالبی
طالبی: عالی برای دفع غذا
طالبی یک میوهی ایده آل برای دفع محسوب میشود. این میوه سرشار از مواد
معدنی مثل کاروتن، فسفر، کلسیم، آهن، روی و مس میباشد که همگی دارای خواص
ملینیاند. نتیجه اینکه طالبی عبور مواد غذایی را از رودهها تسهیل
میبخشد و مانع انباشتگی و اضافه وزن میشود.
میزان بالای پتاسیم طالبی نیز به داشتن شکمی تخت کمک میکند.
میزان کالری: 118 کالری در هر 100 گرم
شاخص گلیسمی: صفر! طالبی فاقد قند است و میزان قند خون را که باعث ذخیرهی کالریها میشود، بالا نمیبرد.
ماست
ماست: پیش به سوی شکمی تخت
بر اساس همان دلایلی که برای سیب بر شمردیم، ماست نیز یک مادهی غذایی
مناسب برای رژیم لاغری محسوب میشود. این فراوردهی لبنی پرطرفدار سرشار
از کلسیم است و مصرف آن روش مناسبی برای داشتن یا حفظ شکمی تخت است.
مخمرها یا باکتریهای ماست به هضم غذا میکند. این فراوردهی لبنی به عبور
مواد غذایی از روده کمک میکند و حتی باعث کاهش گرسنگی میشود.
توصیه میکنیم ماستهای طبیعی و بدون قند مصرف کنید تا تأثیر آن بیشتر شود.
میزان کالری: 50 کالری در هر 100 گرم
چای ایرانی
چای: مانع انباشتگی چربیها میشود
چای نه تنها فاقد کالری است بلکه علاوه بر این میزان قند خون را کاهش داده و تنظیم میکند.
در واقع این نوشیدنی پرطرفدار، ترشح انسولین را تحریک میکند. انسولین
هورمونی است که نفوذ قند به داخل سلولها را راحتتر ساخته و در نتیجه
میزان قند خون را کاهش میدهد و به همین دلیل، انباشتگی کالریها را به
حداقل میرساند.
همچنین پلیفنلهای چای به سوزاندن چربیها کمک
میکند. در نهایت باید بگوییم که چای دارای خواص مدّری نیز هست که حذف
توکسین ها و چربیها را تسهیل میبخشد.
میزان کالری: چای نیز مانند آب فاقد کالری است.
ماهی کد
ماهی روغن
ماهی روغن یا همان ماهی کُد با پوست نازک و میزان بالای پروتئینی که دارد
اغلب برای رژیمهای لاغری استفاده میشود. این ماهی سرشار از پروتئین، به
راحتی قندها را میسوزاند.
علاوه بر این بدن برای هضم مواد مغذی آن
کالری زیادی میسوزاند. در نهایت اینکه همانند بیشتر غذاهای دریایی،
سرشار از یُد است که غدهی تیروئید را تنظیم و به این ترتیب کالری زیادی
میسوزاند.
میزان کالری: 80 کاری در هر 100 گرم
گوساله
گوشت گوساله
میزان پایین نمک موجود در گوشت گوساله ( در هر 100 گرم گوشت، 567 میلی گرم
نمک وجود دارد در حالی که همان مقدار ژامبون 6.6 گرم نمک دارد) باعث شده
است که این گوشت غذای مناسب برای لاغری محسوب شود. میپرسید چرا؟ به خاطر
اینکه نمک اشتها را تحریک میکند! همچنین باید بگوییم که گوشت گوساله
میزان کالری کمتری دارد و با احتباس آب مقابله کرده و باعث لاغری میشود.
میزان کالری: 151 کالری در هر 100 گرم. در حالی که در همین میزان استیک و ژامبون به ترتیب 163 و 169 کالری وجود دارد.
دیروز چک باطله است فردا چک وعده ای است امروز است که تنها نقدینه شماست آن را عاقلانه هزینه کنید . .
این تحقیق 36 مدل مختلف را که طی 5 سال گذشته وارد بازار شده اند مورد بررسی قرار داده است.
آی فن 5 به عنوان تلفن جدید اپل در رده پنجم و رقیب آن گلکسی S3 در رده نهم تلفنهای سمی قرار دارند در حالی که تلفن آی فن 2G به عنوان نخستین تلفن پرفروش از سری تلفنهای هوشمند که در سال 2007 وارد بازار شد دارای سمی ترین موارد است و در صدر جدول قرار گرفته است.
جف گیرهارت مدیر تحقیقات این مرکز بوم شناسی اظهار داشت: مسئله اصلی اینجاست که تلفنهای همراه سرشار از مواد و خطرات شیمیایی هستند، اما این وضعیت در آنها به مرور زمان بهبود یافته است.
مرکز بوم شناسی طی بیانیه ای اعلام کرد که هر تلفنی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته دست کم دارای یکی از عناصر خطرناک شیمیایی چون سرب، برم، کلر، جیوه و کادمیوم بوده است. چنین مواد خطرناکی از زمان استخراج از زمین تا زمان سر هم کردن قطعات تلفن و روزی که این تلفن خارج از استفاده می شود آلوده کننده هستند.
گیرهارت که خواستار کنترل شدید تر محصولات خطرناک شیمیایی در محصولات الکترونیکی در اروپا و آسیا شد، گفت: علاقه مشتریان به محصولات سالم تر موجب شده که شرکتها محصولاتی طراحی و تولید کنند که برای سلامتی خطرات کمتری داشته باشد.
مرکز بوم شناسی پیشتر میزان سم در اتومبیلها، صندلیهای اتومبیل برای کودکان، جواهرات، شلنگهای آب در باغها و محصولات هالووین را نیز بررسی کرده است.
.:: This Template By : web93.ir ::.