
«خسرو معتضد» با برنامه پلی به گذشته که سه سالی است از شبکه دوم روی آنتن میرود به عنوان کارشناس مسائل تاریخی شناخته شده است. با او درباره ساخت آثار تاریخی در تلویزیون و سینما گپی زدیم.
نظرتان درباره ساخت آثار تاریخی در تلویزیون و سینما چیست؟
متاسفانه شنیدهام در حال ساخت داستان حضرت موسی(ع) هستند. آیا بهتر نبود برای خدمت به تشیع زندگی ائمه اطهار(ع) ساخته شود؟ ده فرمان را آمریکاییها با صرف میلیونها هزینه ساختهاند. چرا ما باید دنبال کار انجام شده برویم؟ داستان حضرت موسی جز اینکه حقانیت یهود یعنی اسراییل را ثابت کند چه نتیجهای برای ما خواهد داشت؟ چرا دوستان زندگی امام حسین (ع) و دیگر انسانهای بزرگ را نمیسازند؟
یعنی ساخت آثاری که تاکنون تهیه شدهاند ضرری در پی داشته؟
بروید فیلم «قعقاع عمرو التمیمی» كه ماه رمضان با سرمایه قطر، مراکش، لبنان، مصر، عربستان و عراق از تلویزیون امبیسیوان پخش شد را ببینید كه با ایران چه کردهاند. با ساخت فیلم حضرت موسی(ع) در انتها از نظر استراتژیک چه منافعی به کشور ما که هزینهای برای ساخت این اثر اختصاص داده است میرسد؟ آیا یهودیان دنیا این فیلم را تماشا میکنند؟ «سیسیل بدمیل» فیلم ده فرمان را تهیه کرده «بن هور» و «سلطان سلطانها» و صدها فیلم دیگر درباره مسیحیت تهیه شده است و بسیاری در جهان این فیلمها را دیدهاند اما آیا کشورهای یهودی حاضر به پخش سریال یوسف و زلیخا شدند؟ یا حتی لبنان هم از این ساخته ایراد گرفت؟ آیا مصر پخش کرد؟
یعنی تلویزیون را برای ساخت این اثر محکوم میکنید؟
من 51 سال است در رادیو و تلویزیون هستم و تلویزیون خانه من است و بسیار دوستش دارم. اما شما نگاه کنید این سرمایهگذاریهای کلان برای ساخت چنین اثری گذاشته شده است و آنوقت مخاطبان آن «قعقاع عمرو التمیمی» را میسازند که در سی قسمت از امبیسیوان پخش شد و مجدد هم پخش خواهد شد و چه بلاهایی که بر سر ایران در فیلم نیاوردهاند. باید سوال کرد دولت قطر که اینقدر به ما ابراز ارادت میکند چرا به ابراهیم جعفری نویسنده و محقق و مثنی صبح اجازه میدهد این فیلم را تهیه کنند که در سی قسمت به نام تاریخ اسلام و با خرج دو سه میلیارد بر ضد ایران حرکت کردهاند.
متاسفانه شنیدهام در حال ساخت داستان حضرت موسی(ع) هستند. آیا بهتر نبود برای خدمت به تشیع زندگی ائمه اطهار(ع) ساخته شود؟ ده فرمان را آمریکاییها با صرف میلیونها هزینه ساختهاند. چرا ما باید دنبال کار انجام شده برویم؟ داستان حضرت موسی جز اینکه حقانیت یهود یعنی اسراییل را ثابت کند چه نتیجهای برای ما خواهد داشت؟ چرا دوستان زندگی امام حسین (ع) و دیگر انسانهای بزرگ را نمیسازند؟
پیشنهاد شما برای ساخت آثار تاریخی چیست؟
آخرین فیلمی که درباره حضرت محمد (ص) ساخته شد توسط مصطفی عقاد بود، کارگردانان ما چرا یک فیلم درباره پیامبر نمیسازند؟ چرا یک فیلم درباره سلمان فارسی ساخته نمیشود که انسانی دانشمند و مهندسی بوده است و ساخت منجنیق را به اعراب یاد داد؟ زمانی که سواد نباشد فیلمهایی ساخته میشود که برای کشور ما فایدهای در بر ندارد.
چطور میتوان از این وضعیت فاصله گرفت و شما راه چاره در چه میبینید؟
زمانی که تلویزیون بیبیسی که برای دولت انگلیس است راه افتاد، اجازه راهاندازی تلویزیون خصوصی نیز داده شد و کشور سوریه چنین کاری کرده است. حرکت موثری خواهد بود که در کنار تلویزیونهای دولتی چند تلویزیون خصوصی نیز داشته باشیم. برای نمونه آقای لاریجانی بعد از اتمام کار در مجلس یک تلویزیون خصوصی راهاندازی کند یا ضرغامی که فردی مورد اعتماد و کارآزموده است، به راهاندازی یک تلویزیون اقدام کند و من با کمال میل حاضرم در تلویزیون مهندس ضرغامی کار کنم.
منبع: برنا

به گفته «رضا استادی» مدیر روابط عمومی فیلم مختارنامه، تصویر حضرت عباس (ع) با نظر «عزت الله ضرغامی» رئیس سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران به نمایش درآمده است.
در همین راستا مسأله را با حضرت آیت الله سید «صادق روحانی» از مراجع تقلید قم در میان گذاشته و نظر ایشان در این مورد را جویا شدیم. متن کامل پرسش ما و پاسخ ایشان به شرح ذیل است:
پرسش: چند روزی است متوجه شدیم که در یکی از سریال های تلویزیون قرار است تصویر حضرت ابوالفضل (ع) را نشان بدهند. بسیاری از مؤمنین ناراحت شده اند. آیا این کار از نظر شرعی مشکلی ندارد؟ و آیا حتما تمام مسائل باید از نظر شرعی مشکل داشته باشند که بد محسوب بشوند باید گفت که دل بسیاری از شیعیان محب اهل بیت(ع) از نشان دادن تصویر حضرت ابوالفضل (ع) ناراحت می شود و هر کسی تصوری نسبت به ایشان دارد که احتمال می رود با ایفای نقش توسط یک هنرپیشه که در آینده در نقش های دیگری نیز بازی خواهد کرد، اثرات سوئی در جامعه داشته باشد؟
به گفته «رضا استادی» مدیر روابط عمومی فیلم مختارنامه، تصویر حضرت عباس (ع) با نظر «عزت الله ضرغامی» رئیس سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران به نمایش درآمده است
پاسخ: باسمه جلت اسمائه - انسان مرکب از جسم و روح است و تمام فضائل حسنه متعلق به روح است نه جسم بلکه جسم فرمان بردار روح است و هرچه او دستور دهد عمل می کند بنابراین شخصیت و عظمت افراد به روح است و لذا در روایات وارد شده است که اول ما خلق الله العقل و خدای متعال فرمود: و عزتی و جلالی ماخلقت خلقا احب الی منک ایاک آمر و ایاک اثیب و عقل جوهر ملکوتی نورانی است که خدای متعال او را از نور عظمت خودش خلق کرده است و تمام موجودات را از ظلمت عدم به واسطه او نور وجود عنایت فرمود، و لذا پیغمبر(ص) هم می فرمودند: اول ما خلق الله نوری و در روایات دیگر ـ روحی ـ و از نور پیغمبر(ص) انوار انبیاء و اولیاءالله خلق شده اند و یکی از اولیاء بزرگ حضرت ابوالفضل سلام الله علیه است که دارای مقامات عالیه می باشند و هیچ فیلم و نمایش و تصویری ممکن نیست بتواند اندکی از مقام عالی آن حضرت را نشان دهد بنابراین به نظر من صورت حضرت را نشان ندهند زیرا این کار نه تنها در بیان فضائل و برجستگی های شخصیت ایشان موثر نیست بلکه ممکن است به دلایل مختلف حتی در دراز مدت تاثیر منفی نیز در ذهن افراد بگذارد.
امام علی(ع): خوردن
انجیر، انسدادها را نرم می کند و برای بادهای قولنج، سودمند است. در روز،
از آن فراوان بخورید و آن را در شب هم بخورید؛ اما فراوان،نه.
مکارم الاخلاق: -به نقل از ابوذر- سینی ای از انجیر به پیامبر(ص) هدیه شد. به اصحابش فرمود: «بخورید؛ چرا که اگر بنا بود بگویم میوه ای از بهشت است، همین میوه را می گفتم؛ زیرا میوه ای است بدون هسته. آن را بخورید؛ زیرا بواسیر را ریشه کن می سازد و برای نقرس سودمند است.»
امام رضا(ع): انجیر، بوی بد دهان را می برد، استخوان ها را استحکام می بخشد، درد را می برد و با وجود آن، دیگر به دارویی نیاز نیست.
الکافی: -به نقل از احمد بن محمد بن ابی نصر- امام رضا(ع): «انجیر، بوی بد دهان را می برد، دهان و استخوان ها را استحکام می بخشد، مو بر می رویاند، درد را می برد و با وجود آن دیگر به دارویی نیاز نیست.»
همچنین فرمود: «انجیر، همانندترین چیز به گیاهان بهشت است.»
طب الأئمه(ع): -به نقل از محمد بن عرفه- در روزگار امام رضا(ع) و مأمون، در خراسان بودم. [یک بار،] از امام رضا(ع) پرسیدم: ای پسر پیامبر خدا! درباره ی انجیر چه می گویی؟
فرمود: «برای قولنج سودمند است. آن را بخورید.»
پیامبر خدا(ص): هر کس دوست دارد دلش نازک باشد، بلس(انجیر) بخورد.
گردآوری : فریده دانشور - تحریریه سلامتستان
1 ـ قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام) :
إغْتَنِمُوا
الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَهِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَهِ الْقُرْآنِ، وَ
عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ
الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَهِ، وَ عِنْدَ دَعْوَهِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ
لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ.([1])
حضرت امیر المومنین امام علی (علیه السلام) فرمود: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:
موقع
تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل اللّه
ـ موقع ناراحتى و آه كشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت
دعا نیست.
2ـ
قالَ(علیه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَهٌ كَریمَهٌ، وَ الاْدَبُ حُلَلٌ
حِسانٌ، وَ الْفِكْرَهُ مِرآهٌ صافِیَهٌ، وَ الاْعْتِذارُ مُنْذِرٌ ناصِحٌ،
وَ كَفى بِكَ أَدَباً تَرْكُكَ ما كَرِهْتَهُ مِنْ غَیْرِكَ.([2])
فرمود:
علم; ارثیه اى با ارزش، و ادب; زیورى نیكو، و اندیشه; آئینه اى صاف، و
پوزش خواستن; هشدار دهنده اى دلسوز خواهد بود. و براى با أدب بودنت همین بس
كه آنچه براى خود دوست ندارى، در حقّ دیگران روا نداشته باشى.
3ـ قالَ(علیه السلام): اَلـْحَقُّ جَدیدٌ وَ إنْ طالَتِ الاْیّامُ، وَ الْباطِلُ مَخْذُولٌ وَ إنْ نَصَرَهُ أقْوامٌ.([3])
فرمود:
حقّ و حقیقت در تمام حالات جدید و تازه است گر چه مدّتى بر آن گذشته باشد.
و باطل همیشه پست و بى أساس است گر چه افراد بسیارى از آن حمایت كنند.
4ـ
قالَ(علیه السلام): اَلدُّنْیا تُطْلَبُ لِثَلاثَهِ أشْیاء: اَلْغِنى، وَ
الْعِزِّ، وَ الرّاحَهِ، فَمَنْ زَهِدَ فیها عَزَّ، وَ مَنْ قَنَعَ
إسْتَغْنى، وَ مَنْ قَلَّ سَعْیُهُ إسْتَراحَ.([4])
فرمود: دنیا و
اموال آن، براى سه هدف دنبال مى شود: بى نیازى، عزّت و شوكت، آسایش و آسوده
بودن. هر كه زاهد باشد; عزیز و با شخصیّت است، هر كه قانع باشد; بى نیاز و
غنى گردد، هر كه كمتر خود را در تلاش و زحمت قرار دهد; همیشه آسوده و در
آسایش است.
5ـ قالَ(علیه السلام): لَوْ لاَ الدّینُ وَ التُّقى، لَكُنْتُ أدْهَى الْعَرَبِ.([5])
فرمود: چنانچه دین دارى و تقواى الهى نمى بود، هر آینه سیاستمدارترین افراد بودم ـ ولى دین و تقوا مانع سیاست بازى مى شود ـ .
6ـ
قالَ(علیه السلام): اَلْمُلُوكُ حُكّامٌ عَلَى النّاسِ، وَ الْعِلْمُ
حاكِمٌ عَلَیْهِمْ، وَ حَسْبُكَ مِنَ الْعِلْمِ أنْ تَخْشَى اللّهَ، وَ
حَسْبُكَ مِنَ الْجَهْلِ أنْ تَعْجِبَ بِعِلْمِكَ.([6])
فرمود: ملوك بر
مردم حاكم هستند و علم بر تمامى ایشان حاكم خواهد بود، تو را در علم كافى
است كه از خداوند ترسناك باشى; و به دانش و علم خود بالیدن، بهترین نشانه
نادانى است.
7ـ
قالَ(علیه السلام): ما مِنْ یَوْم یَمُرُّ عَلَى ابْنِ آدَم إلاّ قالَ
لَهُ ذلِكَ الْیَوْمُ: یَابْنَ آدَم أنَا یَوُمٌ جَدیدٌ وَ أناَ عَلَیْكَ
شَهیدٌ.
فَقُلْ فیَّ خَیْراً، وَ اعْمَلْ فیَّ خَیْرَاً، أشْهَدُ لَكَ بِهِ فِى الْقِیامَهِ، فَإنَّكَ لَنْ تَرانى بَعْدَهُ أبَداً.([7])
فرمود:
هر روزى كه بر انسان وارد شود، گوید: من روز جدیدى هستم، من بر اعمال و
گفتار تو شاهد مى باشم. سعى كن سخن خوب و مفید بگوئى، كار خوب و نیك انجام
دهى. من در روز قیامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود. و بدان امروز كه
پایان یابد دیگر مرا نخواهى دید و قابل جبران نیست.
8ـ قالَ(علیه السلام): فِى الْمَرَضِ یُصیبُ الصَبیَّ، كَفّارَهٌ لِوالِدَیْهِ.([8])
فرمود: مریضى كودك، كفّاره گناهان پدر و مادرش مى باشد.
9ـ
قالَ(علیه السلام): الزَّبیبُ یَشُدُّ الْقَلْبِ، وَ یُذْهِبُ
بِالْمَرَضِ، وَ یُطْفِىءُ الْحَرارَهَ، وَ یُطیِّبُ النَّفْسَ.([9])
فرمود: خوردن مویز ـ كشمش سیاه ـ قلب را تقویت، مرض ها را برطرف، و حرارت بدن را خاموش، و روان را پاك مى گرداند.
10ـ قالَ(علیه السلام): أطْعِمُوا صِبْیانَكُمُ الرُّمانَ، فَإنَّهُ اَسْرَعُ لاِلْسِنَتِهِمْ.([10])
فرمود: به كودكان خود أنار بخورانید تا زبانشان بهتر و زودتر باز شود.
11ـ
قالَ(علیه السلام): أطْرِقُوا أهالیكُمْ فى كُلِّ لَیْلَهِ جُمْعَه
بِشَیْء مِنَ الْفاكِهَهِ، كَیْ یَفْرَحُوا بِالْجُمْعَهِ.([11])
فرمود:
در هر شب جمعه همراه با مقدارى میوه ـ یا شیرینى،... ـ بر اهل منزل و
خانواده خود وارد شوید تا موجب شادمانى آن ها در جمعه گردد.
12ـ
قالَ(علیه السلام): كُلُوا ما یَسْقُطُ مِنَ الْخوانِ فَإنَّهُ شِفاءٌ
مِنْ كُلِّ داء بِإذْنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، لِمَنْ اَرادَ أنْ
یَسْتَشْفِیَ بِهِ.([12])
فرمود: آنچه اطراف ظرف غذا و سفره مى ریزد
جمع كنید و بخورید، كه همانا هركس آن ها را به قصد شفا میل نماید، به اذن
حق تعالى شفاى تمام دردهاى او خواهد شد.
13ـ
قالَ(علیه السلام):لا ینبغى للعبد ان یثق بخصلتین: العافیه و الغنى،
بَیْنا تَراهُ مُعافاً اِذْ سَقُمَ، وَ بَیْنا تَراهُ غنیّاً إذِ
افْتَقَرَ.([13])
فرمود: سزاوار نیست كه بنده خدا، در دوران زندگى به
دو خصوصیّت اعتماد كند و به آن دلبسته باشد: یكى عافیت و تندرستى و دیگرى
ثروت و بى نیازى است. زیرا چه بسا در حال صحّت و سلامتى مى باشد ولى ناگهان
انواع مریضى ها بر او عارض مى گردد و یا آن كه در موقعیّت و امكانات خوبى
است، ناگهان فقیر و بیچاره مى شود، ـ پس بدانیم كه دنیا و تمام امكانات آن
بى ارزش و بىوفا خواهد بود و تنها عمل صالح مفید و سودبخش مى باشد ـ .
14ـ
قالَ(علیه السلام): لِلْمُرائى ثَلاثُ عَلامات: یَكْسِلُ إذا كانَ
وَحْدَهُ، وَ یَنْشطُ إذاكانَ فِى النّاسِ، وَ یَزیدُ فِى الْعَمَلِ إذا
أُثْنِىَ عَلَیْهِ، وَ یَنْقُصُ إذا ذُمَّ.([14])
فرمود: براى ریاكار
سه نشانه است: در تنهائى كسل و بى حال، در بین مردم سرحال و بانشاط مى
باشد. هنگامى كه او را تمجید و تعریف كنند خوب و زیاد كار مى كند و اگر
انتقاد شود سُستى و كم كارى مى كند.
15ـ
قالَ(علیه السلام): اَوْحَى اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى إلى نَبیٍّ مِنَ
الاْنْبیاءِ: قُلْ لِقَوْمِكَ لا یَلْبِسُوا لِباسَ أعْدائى، وَ لا
یَطْعَمُوا مَطاعِمَ أعْدائى، وَ لا یَتَشَكَّلُوا بِمَشاكِلِ أعْدائى،
فَیَكُونُوا أعْدائى.([15])
فرمود: خداوند تبارك و تعالى بر یكى از
پیامبرانش وحى فرستاد : به امّت خود بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى
دشمنان مرا میل نكنند و هم شكل دشمنان من نگردند، وگرنه ایشان هم دشمن من
خواهند بود.
16ـ
قالَ(علیه السلام): اَلْعُقُولُ أئِمَّهُ الأفْكارِ، وَ الاْفْكارُ
أئِمَّهُ الْقُلُوبِ، وَ الْقُلُوبُ أئِمَّهُ الْحَواسِّ، وَ الْحَواسُّ
أئِمَّهُ الاْعْضاءِ.([16])
فرمود: عقل هر انسانى پیشواى فكر و اندیشه
اوست; و فكر پیشواى قلب و درون او خواهد بود; و قلب پیشواى حوّاس پنج گانه
مى باشد، و حوّاس پیشواى تمامى اعضاء و جوارح است.
17ـ
قالَ(علیه السلام): تَفَضَّلْ عَلى مَنْ شِئْتَ فَأنْتَ أمیرُهُ، وَ
اسْتَغِْنِ عَمَّنْ شِئْتَ فَأنْتَ نَظیرُهُ، وَ افْتَقِرْ إلى مَنْ شِئْتَ
فَأنْتَ أسیرُهُ.([17])
فرمود: بر هر كه خواهى نیكى و احسان نما، تا
رئیس و سرور او گردى; و از هر كه خواهى بى نیازى جوى تا همانند او باشى. و
خود را نیازمند هر كه خواهى بدان ـ و از او تقاضاى كمك نما ـ تا اسیر او
گردى.
18ـ
قالَ(علیه السلام): أعَزُّ الْعِزِّ الْعِلْمُ، لاِنَّ بِهِ مَعْرِفَهُ
الْمَعادِ وَ الْمَعاشِ، وَ أذَلُّ الذُّلِّ الْجَهْلُ، لاِنَّ صاحِبَهُ
أصَمُّ، أبْكَمٌ، أعْمى، حَیْرانٌ.([18])
فرمود: عزیزترین عزّت ها علم و
كمال است، براى این كه شناخت معاد و تأمین معاشِ انسان، به وسیله آن انجام
مى پذیرد. و پست ترین ذلّت ها جهل و نادانى است، زیرا كه صاحبش همیشه در
كرى و لالى و كورى مى باشد و در تمام امور سرگردان خواهد بود.
19ـ
قالَ(علیه السلام): جُلُوسُ ساعَه عِنْدَ الْعُلَماءِ أحَبُّ إلَى اللّهِ
مِنْ عِبادَهِ ألْفِ سَنَه، وَ النَّظَرُ إلَى الْعالِمِ أحَبُّ إلَى
اللّهِ مِنْ إعْتِكافِ سَنَه فى بَیْتِ اللّهِ، وَ زیارَهُ الْعُلَماءِ
أحَبُّ إلَى اللّهِ تَعالى مِنْ سَبْعینَ طَوافاً حَوْلَ الْبَیْتِ، وَ
أفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ حَجَّه وَ عُمْرَه مَبْرُورَه مَقْبُولَه، وَ رَفَعَ
اللّهُ تَعالى لَهُ سَبْعینَ دَرَجَهً، وَ أنْزَلَ اللّهُ عَلَیْهِ
الرَّحْمَهَ، وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِكَهُ: أنَّ الْجَنَّهَ وَ جَبَتْ
لَهُ.([19])
فرمود: یك ساعت در محضر علماء نشستن ـ كه انسان را به مبدأ
و معاد آشنا سازند ـ از هزار سال عبادت نزد خداوند محبوب تر خواهد بود.
توجّه و نگاه به عالِم از إعتكاف و یك سال عبادت ـ مستحبّى ـ در خانه خدا
بهتر است. زیارت و دیدار علماء، نزد خداوند از هفتاد مرتبه طواف اطراف كعبه
محبوب تر خواهد بود، و نیز افضل از هفتاد حجّ و عمره قبول شده مى باشد.
همچنین خداوند او را هفتاد مرحله ترفیعِ درجه مى دهد و رحمت و بركت خود را
بر او نازل مى گرداند، و ملائكه شهادت مى دهند به این كه او اهل بهشت است.
20ـ
قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَم، لا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِكَ الَّذى
لَمْ یَأتِكَ عَلى یَوْمِكَ الَّذى أنْتَ فیهِ، فَإنْ یَكُنْ بَقِیَ مِنْ
أجَلِكَ، فَإنَّ اللّهَ فیهِ یَرْزُقُكَ.([20])
فرمود: اى فرزند آدم،
غُصّه رزق و آذوقه آن روزى كه در پیش دارى و هنوز نیامده است نخور، زیرا
چنانچه زنده بمانى و عمرت باقى باشد خداوند متعال روزىِ آن روز را هم مى
رساند.
21ـ
قالَ(علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ
شُجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ نَفَقَتِهِ، وَ صِداقَتُهُ عَلى قَدْرِ
مُرُوَّتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غِیْرَتِهِ.([1])
فرمود: ارزش
هر انسانى به قدر همّت اوست، و شجاعت و توان هر شخصى به مقدار گذشت و احسان
اوست، و درستكارى و صداقت او به قدر جوانمردى اوست، و پاكدامنى و عفّت هر
فرد به اندازه غیرت او خواهد بود.
22ـ
قالَ(علیه السلام): مَنْ شَرِبَ مِنْ سُؤْرِ أخیهِ تَبَرُّكاً بِهِ،
خَلَقَ اللّهُ بَیْنَهُما مَلِكاً یَسْتَغْفِرُ لَهُما حَتّى تَقُومَ
السّاعَهُ.([2])
فرمود: كسى كه دهن خورده برادر مؤمنش را به عنوان
تبرّك میل نماید، خداوند متعال ملكى را مأمور مى گرداند تا براى آن دو نفر
تا روز قیامت طلب آمرزش و مغفرت نماید.
23ـ
قالَ(علیه السلام): لا خَیْرَ فِى الدُّنْیا إلاّ لِرَجُلَیْنِ: رَجَلٌ
یَزْدادُ فى كُلِّ یَوْم إحْساناً، وَ رَجُلٌ یَتَدارَكُ ذَنْبَهُ
بِالتَّوْبَهِ، وَ أنّى لَهُ بِالتَّوْبَهِ، وَالله لَوْسَجَدَ حَتّى
یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلَ اللهُ مِنْهُ إلاّ بِوِلایَتِنا أهْلِ
الْبَیْتِ.([3])
فرمود: خیر و خوبى در دنیا وجود ندارد مگر براى دو
دسته: دسته اوّل آنان كه سعى نمایند در هر روز، نسبت به گذشته كار بهترى
انجام دهند. دسته دوّم آنان كه نسبت به خطاها و گناهان گذشته خود پشیمان و
سرافكنده گردند و توبه نمایند، و توبه كسى پذیرفته نیست مگر آن كه با
اعتقاد بر ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت باشد.
24ـ
قالَ(علیه السلام): عَجِبْتُ لاِبْنِ آدَم، أوَّلُهُ نُطْفَهٌ، وَ آخِرُهُ
جیفَهٌ، وَ هُوَ قائِمٌ بَیْنَهُما وِعاءٌ لِلْغائِطِ، ثُمَّ
یَتَكَبَّرُ.([4])
فرمود: تعجبّ مى كنم از كسى كه اوّلش قطره اى آب ترش
شده و عاقبتش لاشه اى متعفّن ـ بد بو ـ خواهد بود و خود را ظرف فضولات
قرار داده است، با این حال تكبّر و بزرگ منشى هم مى نماید.
25ـ قالَ(علیه السلام): إیّاكُمْ وَ الدَّیْن، فَإنَّهُ هَمٌّ بِاللَّیْلِ وَ ذُلٌّ بِالنَّهارِ.([5])
فرمود: از گرفتن نسیه و قرض، خود را برهانید، چون كه سبب غم و اندوه شبانه و ذلّت و خوارى در روز خواهد گشت.
26ـ
قالَ(علیه السلام): إنَّ الْعالِمَ الْكاتِمَ عِلْمَهُ یُبْعَثُ أنْتَنَ
أهْلِ الْقِیامَهِ، تَلْعَنُهُ كُلُّ دابَّه مِنْ دَوابِّ الاْرْضِ
الصِّغارِ.([6])
فرمود: آن عالم و دانشمندى كه علم خود را ـ در بیان
حقایق ـ براى دیگران كتمان كند، روز قیامت با بدترین بوها محشور مى شود و
مورد نفرت و نفرین تمام موجودات قرار مى گیرد.
27ـ
قالَ(علیه السلام): یا كُمَیْلُ، قُلِ الْحَقَّ عَلى كُلِّ حال، وَوادِدِ
الْمُتَّقینَ، وَاهْجُرِ الفاسِقینَ، وَجانِبِ المُنافِقینَ، وَلاتُصاحِبِ
الخائِنینَ.([7])
فرمود: در هر حالتى حقّ را بگو و مدافع آن باش، دوستى
و معاشرت با پرهیزگاران را ادامه ده، و از فاسقین و معصیت كاران كناره
گیرى كن، و از منافقان دورى و فرار كن، و با خیانتكاران همراهى و هم نشینى
منما.
28ـ
قالَ(علیه السلام): فى وَصیَّتِهِ لِلْحَسَنِ (علیه السلام): سَلْ عَنِ
الرَّفیقِ قَبْلَ الطَّریقِ، وَعَنِ الْجارِ قَبْلَ الدّارِ.([8])
ضمن
سفارشى به فرزندش امام حسن (علیه السلام) فرمود: پیش از آن كه بخواهى
مسافرت بروى، رفیق مناسب راه را جویا باش، و پیش از آن كه منزلى را تهیّه
كنى همسایگان را بررسى كن كه چگونه هستند.
29ـ قالَ(علیه السلام): اِعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَلیلٌ عَلى ضَعْفِ عَقْلِهِ.([9])
فرمود: فخر كردن انسان به خودش، نشانه كم عقلى او مى باشد.
30ـ
قالَ(علیه السلام): أیُّهَا النّاسُ، إِیّاكُمْ وُحُبَّ الدُّنْیا،
فَإِنَّها رَأْسُ كُلِّ خَطیئَه، وَبابُ كُلِّ بَلیَّه، وَداعى كُلِّ
رَزِیَّه.([10])
فرمود: اى گروه مردم، نسبت به محبّت و علاقه به دنیا
مواظب باشید، چون كه علاقه و محبّت به دنیا اساس هر خطا و انحرافى است، و
دروازه هر بلا و گرفتارى است، و نزدیك كننده هر فتنه و آشوب; و نیز آورنده
هر مصیبت و مشكلى است.
31ـ
قالَ(علیه السلام): السُّكْرُ أرْبَعُ السُّكْراتِ: سُكْرُ الشَّرابِ،
وَسُكْرُ الْمالِ، وَسُكْرُ النَّوْمِ، وَسُكْرُ الْمُلْكِ.([11])
فرمود: مستى در چهار چیز است: مستى از شراب (و خمر)، مستى مال و ثروت، مستى خواب، مستى ریاست و مقام.
32ـ قالَ(علیه السلام): أللِّسانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ.([12])
فرمود: زبان، همچون درّنده اى است كه اگر آزاد باشد زخم و جراحت (سختى به جسم و ایمان) خواهد زد.
33ـ قالَ(علیه السلام): یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ.([13])
فرمود: روز داد خواهى مظلوم بر علیه ظالم سخت تر است از روزى كه ظالم ستم بر مظلوم مى كند.
34ـ قالَ(علیه السلام): فِى الْقُرْآنِ نَبَأُ ما قَبْلَكُمْ، وَخَبَرُ ما بَعْدَكُمْ، وَحُكْمُ ما بَیْنِكُمْ.([14])
فرمود: قرآن احوال گذشتگان، و أخبار آینده را در بردارد، و شرح وظایف شما را بیان كرده است.
35ـ
قالَ(علیه السلام): نَزَلَ الْقُرْآنُ أثْلاثاً، ثُلْثٌ فینا وَفى
عَدُوِّنا، وَثُلْثٌ سُنَنٌ وَ أمْثالٌ، وَثُلْثٌ فَرائِض وَأحْكامٌ.([15])
فرمود: نزول قرآن بر سه قسمت است: یك قسمت آن درباره اهل بیت عصمت و
طهارت : و دشمنان و مخالفان ایشان; و قسمت دیگر آن، اخلاقیّات و ضرب
المثلها; و قسمت سوّم در بیان واجبات و احكام إلهى مى باشد.
36ـ قالَ(علیه السلام): ألْمُؤْمِنُ نَفْسُهُ مِنْهُ فى تَعَب، وَالنّاسُ مِنْهُ فى راحَه.([16])
فرمود: مؤمن آن كسى است كه خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بیندازد و دیگران از او در أمنیّت و آسایش باشند.
37ـ
قالَ(علیه السلام): كَتَبَ اللّهُ الْجِهادَ عَلَى الرِّجالِ وَالنِّساءِ،
فَجِهادُ الرَّجُلِ بَذْلُ مالِهِ وَنَفْسِهِ حَتّى یُقْتَلَ فى سَبیلِ
اللّه،
وَجِهادُ الْمَرْئَهِ أنْ تَصْبِرَ عَلى ماتَرى مِنْ أذى زَوْجِها وَغِیْرَتِهِ.([17])
فرمود:
خداوند جهاد را بر مردان و زنان لازم دانسته است. پس جهاد مرد، آن است كه
از مال و جانش بگذرد تا جائى كه در راه خدا كشته و شهید شود. و جهاد زن آن
است كه در مقابل زحمات و صدمات شوهر و بر غیرت و جوانمردى او صبر نماید.
38ـ قالَ(علیه السلام): فى تَقَلُّبِ الاْحْوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ.([18])
فرمود: در تغییر و دگرگونى حالات و حوادث، فطرت و حقیقت اشخاص شناخته مى شود.
39ـ قالَ(علیه السلام): إنّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَلا حِسابَ، وَغَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل.([19])
فرمود: امروزه - در دنیا - زحمت و فعالیّت، بدون حساب است و فرداى قیامت، حساب و بررسى اعمال و دریافت پاداش است.
40ـ قالَ(علیه السلام): إتَّقُوا مَعَاصِیَ اللّهِ فِى الْخَلَواتِ فَإنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاكِم.([20])
فرمود:
دورى و اجتناب كنید از معصیت هاى إلهى، حتّى در پنهانى، پس به درستى كه
خداوند شاهد اعمال و نیّات است; و نیز او حاكم و قاضى خواهد بود.
منابع حدیث و روایت :
[1] ـ أمالى صدوق : ص 97، بحارالأنوار: ج 90، ص 343، ح 1. [2] ـ أمالى طوسى : ج 1، ص 114 ح 29، بحارالأنوار: ج 1، ص 169، ح 20. [3] ـ وسائل الشّیعه: ج 25، ص 434، ح 32292. [4] ـ وافى: ج 4، ص 402، س 3. [5] ـ أعیان الشّیعه: ج 1، ص 350، بحارالأنوار: ج 41، ص 150، ضمن ح 40. [6] ـ أمالى طوسى: ج 1، ص 55، بحارالأنوار: ج 2، ص 48، ح 7. [7] ـ أمالى صدوق: ص 95، بحارالأنوار: ج 68، ص 181، ح 35. [8] ـ بحار الأنوار: ج 5، ص 317، ح 16، به نقل از ثواب الأعمال. [9] ـ أمالى طوسى : ج 1، ص 372، بحارالأنوار: ج 63، ص 152، ح 5. [10] ـ أمالى طوسى: ج 1، ص 372، بحارالأنوار: ج 63، ص 155، ح 5. [11] ـ عدّه الدّاعى: ص 85، ص 1، بحارالأنوار: ج 101، ص 73، ح 24. [12] ـ مستدرك الوسائل : ج 16، ص 291، ح 19920. [13] ـ بحارالأنوار: ج 69، ص 68، س 2، ضمن ح 28. [14] ـ محبّه البیضاء: ج 5، ص 144، تنبیه الخواطر: ص 195، س 16. [15] ـ مستدرك الوسائل: ج 3، ص 210، ح 3386. [16] ـ بحارالأنوار: ج 1، ص 96، ح 40. [17] ـ بحارالأنوار: ج 70، ص 13. [18] ـ نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص 70، ح 65. [19] ـ عدّه الدّاعى: ص 75، س 8، بحارالأنوار: ج 1، ص 205، ح 33. [20] ـ نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص 52، ح 26.[1] ـ نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص 46، ح 12. [2] ـ اختصاص شیخ مفید: ص 189، س 5. [3] - وسائل الشیعه: ج 16 ص 76 ح 5. [4] ـ وسائل الشّیعه: ج 1، ص 334، ح 880. [5] ـ وسائل الشّیعه: ج 18، ص 316، ح 23750. [6] ـ وسائل الشّیعه: ج 16، ص 270، ح 21539. [7] ـ تحف العقول: ص 120، بحارالأنوار: ج 77، ص 271، ح 1. [8] ـ بحارالأنوار: ج 76، ص 155، ح 36، و ص 229، ح 10. [9] ـ اصول كافى: ج 1، ص 27، بحارالأنوار: ج 1، ص 161، ح 15. [10] ـ تحف العقول: ص 152، بحارالأنوار: ج 78، ص 54، ح 97. [11] ـ خصال : ج 2، ص 170، بحارالأنوار: ج 73، ص 142، ح 18. [12] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج 3، ص 165. [13] ـ شرح نهج البلاغه فیض الاسلام: ص 1193. [14] ـ شرح نهج البلاغه فیض الاسلام: ص 1235. [15] ـ اصول كافى، ج 2، ص 627، ح 2. [16] ـ بحارالأنوار: ج 75، ص 53، ح 10. [17] ـ وسائل الشّیعه: ج 15، ص 23، ح 19934. [18] ـ شرح نهج البلاغه فیض الإسلام: ص 1183. [19] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج 1، ك 41. [20] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج 3، ص 324.
۱ـ
قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى )عَلَیْهِ السَّلام( : یَا ابْنَ آدْم!
عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَكُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ
سُبْحانَهُ لَكَ تَكُنْ غَنِیّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ
مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یُصاحِبُوكَ بِهِ
تَكُنْ عَدْلاً.([1])
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: اى فرزند
آدم! نسبت به محرّمات الهى عفیف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى.
راضى باش بر آنچه كه خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است، تا همیشه
غنى و بى نیاز باشى. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیكى و
احسان نما تا مسلمان محسوب شوى. با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد كن كه
انتظار دارى دیگران همانگونه با تو بر خورد نمایند.
2ـ
قالَ(علیه السلام): وَ نَحْنُ رَیْحانَتا رَسُولِ اللّهِ، وَ سَیِّدا
شَبابِ أهْلِ الْجَنّهِ، فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ یَتَقَدَّمُ، اَوْ یُقَدِّمُ
عَلَیْنا اَحَداً.([2])
امام حسن مجتبی (علیه السلام) به دنباله
وصیّتش در حضور جمعى از أصحاب فرمود: و ما دو نفر ـ یعنى حضرت و برادرش
امام حسین (علیهما السلام) ـ ریحانه رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم) و
دو سرور جوانان اهل بهشت هستیم، پس خدا لعنت كند كسى را كه بر ما پیشقدم
شود یا دیگرى را بر ما مقدّم دارد.
3ـ قالَ(علیه السلام): وَ إنّ حُبَّنا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم، كَما یُساقِطُ الرّیحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.([3])
فرمود:
همانا محبّت و دوستى با ما (اهل بیت رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) سبب
ریزش گناهان ـ از نامه اعمال ـ مى شود، همان طورى كه وزش باد، برگ درختان
را مى ریزد.
4ـ قالَ(علیه السلام): لَقَدْ فارَقَكُمْ رَجُلٌ بِالاْمْسِ لَمْ یَسبِقْهُ الاْوَّلُونَ، وَ لا یُدْرِكُهُ أَلاْخِرُونَ.([4])
پس
از شهادت پدرش امیرالمؤمنین علىّ (علیه السلام)، در جمع اصحاب فرمود: شخصى
از میان شماها رفت كه در گذشته مانند او نیامده است، و كسى در آینده نمى
تواند هم تراز او قرار گیرد.
5ـ قالَ(علیه السلام): مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ كانَتْ لَهُ دَعْوَهٌ مُجابَهٌ، إمّا مُعَجَّلهٌ وَإمّا مُؤجَلَّهٌ.([5])
فرمود:
كسى كه قرآن را ـ با دقّت ـ قرائت نماید، در پایان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ
دعایش سریع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آینده مستجاب مى
گردد.
6ـ قالَ(علیه السلام): إنّ هذَا الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ.([6])
فرمود: همانا در این قرآن چراغ هاى هدایت به سوى نور و سعادت موجود است و این قرآن شفاى دل ها و سینه ها است.
7ـ قالَ(علیه السلام): مَنَ صَلّى، فَجَلَسَ فى مُصَلاّه إلى طُلُوعِ الشّمسِ كانَ لَهُ سَتْراً مِنَ النّارِ.([7])
فرمود: هر كه نماز ـ صبح ـ را به خواند و در جایگاه خود بنشیند تا خورشید طلوع كند، برایش پوششى از آتش خواهد بود.
8ـ
قالَ(علیه السلام):إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً
لِخَلْقِهِ، فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ
قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.([8])
فرمود: خداوند
متعال ماه رمضان را براى بندگان خود میدان مسابقه قرار داد. پس عدّه اى در
آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از یكدیگر سبقت خواهند
گرفت و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمایند.
9ـ
قالَ (علیه السلام): مَنْ أدامَ الاْخْتِلافَ إلَى الْمَسْجِدِ أصابَ
إحْدى ثَمان: آیَهً مُحْكَمَهً، أَخاً مُسْتَفاداً، وَعِلْماً
مُسْتَطْرَفاً، وَرَحْمَهً مُنْتَظِرَهً، وَكَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى
الْهُدى، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ الرَّدى، وَتَرْكَ الذُّنُوبِ حَیاءً اَوْ
خَشْیَهً.([9])
فرمود: هركس جایگاه ـ عبادات ـ خود را در مسجد قرار دهد
یكى از هشت فایده شاملش مى گردد: برهان ونشانه اى ـ براى معرفت ـ، دوست و
برادرى سودمند، دانش واطلاعاتى جامع، رحمت و محبّت عمومى، سخن و مطلبى كه
او را هدایت گر باشد، ـ توفیق إجبارى ـ در ترك گناه به جهت شرم از مردم و
یا به جهت ترس از عقاب.
10ـ
قالَ (علیه السلام): مَنْ أكْثَرَ مُجالِسَه الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ
لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ
الزِّیادَهِ فى نَفْسِهِ، وَكانَتْ لَهُ وَلایَهٌ لِما یَعْلَمُ، وَ
إفادَهٌ لِما تَعَلَّمَ.([10])
فرمود: هر كه با علماء بسیار مجالست
نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و اندیشه
اش باز و توسعه مى یابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد و به سادگى مى تواند
دیگران را هدایت نماید.
11ـ قالَ(علیه السلام): تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُیُوتِكُمْ.([11])
فرمود:
علم و دانش را ـ از هر طریقى ـ فرا گیرید، و چنانچه نتوانستید آنرا در
حافظه خود نگه دارید، ثبت كنید و بنویسید و در منازل خود در جاى مطمئن قرار
دهید.
12ـ قالَ(علیه السلام): مَنْ عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا زَهِدَ فیها.([12])
فرمود: هركس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و كسى كه دنیا را بشناسد آن را رها خواهد كرد.
13ـ
قالَ(علیه السلام): هَلاكُ الْمَرْءِ فى ثَلاث: اَلْكِبْرُ، وَالْحِرْصُ،
وَالْحَسَدُ; فَالْكِبْرُ هَلاكُ الدّینِ،، وَبِهِ لُعِنَ إبْلیسُ.
وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّهِ.
وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.([13])
فرمود:
هلاكت و نابودى دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تكبّر، حرص، حسد. تكبّر
سبب نابودى دین و ایمان شخص مى باشد و به وسیله تكبّر شیطان ـ با آن همه
عبادت ملعون گردید. حرص و طمع دشمن شخصیّت انسان است، همان طورى كه حضرت
آدم (علیه السلام) به وسیله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و
زشتى ها است و به همان جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.
14ـ
قالَ(علیه السلام): بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ أرْبَعُ أصابِع، ما
رَأَیْتَ بَعَیْنِكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیْكَ باطِلاً
كَثیراً.([14])
فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه كه
را با چشم خود ببینى حقّ است; و آنچه را شنیدى یا آن كه برایت نقل كنند چه
بسا باطل باشد.
15ـ قالَ(علیه السلام): ألْعارُ أهْوَنُ مِنَ النّارِ.([15])
فرمود: سرزنش و ننگ شمردن مردم انسان را، آسان تر است از معصیت و گناهى كه موجب آتش جهنّم شود.
16ـ قالَ(علیه السلام): إذا لَقى أحَدُكُمْ أخاهُ فَلْیُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.([16])
فرمود: وقتى انسان برادر مؤمن ـ و دوست ـ خود را ملاقات نمود، باید پیشانى و سجده گاه او را ببوسد.
17ـ
قالَ(علیه السلام): إنَّ اللّهَ لَمْ یَخْلُقْكُمْ عَبَثاً، وَلَیْسَ
بِتارِكِكُمْ سُدًى، كَتَبَ آجالَكُمْ، وَقَسَّمَ بَیْنَكُمْ مَعائِشَكُمْ،
لِیَعْرِفَ كُلُّ ذى لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ، وأنَّ ماقَدَرَ لَهُ أصابَهُ،
وَما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ یُصیبَهُ.([17]) وَ قالَ: مَنْ عَبَدَ اللّهَ،
عبَّدَ اللّهُ لَهُ كُلَّ شَىْء.([18])
فرمود: خداوند شما انسان ها را
بیهوده و بدون غرض نیافریده و شما را آزاد، رها نكرده است. لحظات آخر عمر
هر یك معیّن و ثبت مى باشد، نیازمندى ها و روزى هركس سهمیّه بندى و تقسیم
شده است تا آن كه موقعیّت و منزلت شعور و درك اشخاص شناخته گردد. و نیز
فرمود: هر كسى كه خداوند را عبادت و اطاعت كند، خداى متعال همه چیزها را
مطیع او گرداند.
18ـ
قالَ(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَیَّ! لا تُواخِ أحَداً حَتّى
تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَإذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَهَ، وَ
رَضیتَ الْعِشْرَهَ، فَآخِهِ عَلى إقالَهِ الْعَثْرَهِ، وَ الْمُواساهِ
فىِ الْعُسْرَهِ.([19])
به بعضى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با كسى
دوستى و برادرى بر قرار نكن مگر آن كه او را از هر جهت بشناسى و مورد
اطمینان باشد، پس هنگامى كه چنین فردى را یافتى در همه امور با او باش.
19ـ سُئِلَ(علیه السلام): عَنِ الْبُخْلِ؟ فَقالَ: هُوَ أنْ یَرىَ الرَّجُلُ ما أنْفَقَهُ تَلَفاً، وَما أمْسَكَهُ شَرَفاً.([20])
از
حضرت پیرامون بُخل سؤال شد؟ در جواب فرمود: معناى آن چنین است كه انسان
آنچه را به دیگرى كمك و انفاق كند فكر نماید كه از دست داده و تلف شده است و
آنچه را ذخیره كرده و نگه داشته است خیال كند برایش باقى مى ماند و موجب
شخصیّت و شرافت او خواهد بود.
20ـ قالَ(علیه السلام): تَرْكُ الزِّنا، وَكَنْسُ الْفِناء، وَغَسْلُ الاْناء مَجْلَبَهٌ لِلْغِناء:([21])
فرمود: انجام ندادن زنا، جاروب و نظافت كردن راهرو و درب منزل، و شستن ظروف سبب رفاه و بى نیازى مى گردد.
21ـ قالَ(علیه السلام):السِّیاسَهُ أنْ تَرْعى حُقُوقَ اللّهِ، وَحُقُوقَ الاْحْیاءِ، وَحُقُوقَ الاْمْواتِ.([22])
فرمود: ـ مفهوم و معناى ـ سیاست آن است كه حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوق مردگان را رعایت كنى.
22ـ قالَ(علیه السلام): ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشْدِهِمْ.([1])
فرمود:
هیچ گروهى در كارهاى ـ اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و ... ـ با یكدیگر
مشورت نكرده اند مگر آن كه به رشد فكرى و عملى و... رسیده اند.
23ـ قالَ(علیه السلام): اَلْخَیْرُ الَذّى لا شَرَّفیهِ: ألشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَهِ، وَالصّبْرُ عَلَى النّازِلَهِ.([2])
فرمود: آن خوبى كه شرّ و آفتى در آن نباشد شكر در مقابل نعمت ها و صبر و شكیبائى در برابر سختى ها است.
24ـ
قالَ(علیه السلام): یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ
سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ
یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ.([3])
فرمود:
اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس
از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال
تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است.
25ـ قالَ(علیه السلام): إنَّ مَنْ خَوَفَّكَ حَتّى تَبْلُغَ الاْمْنَ، خَیْرٌ مِمَّنْ یُؤْمِنْكَ حَتّى تَلْتَقِى الْخَوْفَ.([4])
فرمود:
همانا كسى تو را ـ در برابر عیب ها و كم بودها ـ هشدار دهد تا آگاه و
بیدار شوى، بهتر است از آن كسى كه فقط تو را تعریف و تمجید كند تا بر عیب
هایت افزوده گردد.
26ـ
قالَ(علیه السلام): القَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَإنْ بَعُدَ
نَسَبُهُ، وَالْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَإنْ قَرُبُ
نَسَبُهُ.([5])
فرمود : بهترین دوست نزدیك به انسان، آن كسى است كه در
تمام حالات دلسوز و با محبّت باشد گرچه خویشاوندى نزدیكى هم نداشته باشد. و
بیگانه ترین افراد كسى است كه از محبّت و دلسوزى بیگانه باشد گرچه از
نزدیك ترین خویشاوندان باشد.
27ـ
وَسُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّهِ؟ فَقالَ(علیه السلام): شُحُّ الرَّجُلِ عَلى
دینِهِ، وَإصْلاحُهُ مالَهُ، وَقِیامُهُ بِالْحُقُوقِ.([6])
از حضرت
(علیها السلام) پیرامون مُروّت و جوانمردى سؤال شد، فرمود: جوانمرد كسى است
كه در نگهدارى دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود
همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.
28ـ
قالَ(علیه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ یُفَكِّرُ فى مَأكُولِهِ كَیْفَ
لایُفَكِّرُ فى مَعْقُولِهِ، فَیَجْنِبُ بَطْنَهُ ما یُؤْذیهِ، وَیُوَدِّعُ
صَدْرَهُ ما یُرْدیهِ.([7])
فرمود: تعجّب مى كنم از كسى كه در فكر
خوراك و تغذیه جسم و بدن هست ولى درباره تغذیه معنوى روحى خود نمى اندیشد،
پس از غذاهاى فاسد شده و خراب دورى مى كند. و عقل و قلب و روح خود را كارى
ندارد ـ هر چه و هر مطلب و برنامه اى به هر شكل و نوعى باشد استفاده مى كند
ـ .
29ـ قالَ(علیه السلام): غَسْلُ الْیَدَیْنِ قَبْلَ الطَّعامِ یُنْفِى الْفَقْرَ، وَبَعْدَهُ یُنْفِى الْهَمَّ.([8])
فرمود: شستن دست ها قبل از طعام فقر و تنگدستى را مى زداید و بعد از آن ناراحتى ها و آفات را از بین مى برد.
30ـ قالَ(علیه السلام): حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ.([9])
فرمود: كسى كه عادت سؤال و حالت پرس و جو دارد مثل آن است كه نصف علم ها را فرا گرفته باشد.
31ـ قالَ(علیه السلام): إنّ الْحِلْمَ زینَهٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّهٌ، وَالْعَجَلهَ سَفَهٌ.([10])
فرمود: صبر و شكیبائى زینت شخص، وفاى به عهد علامت جوانمردى، و عجله و شتابزدگى (در كارها بدون اندیشه) دلیل بى خردى مى باشد.
32ـ قالَ(علیه السلام): مَنِ اسْتَخَفَّ بِإخوانِهِ فَسَدَتْ مُرُوَّتُهُ.([11])
فرمود: كسى كه دوستان و برادرانش را سبك شمارد و نسبت به آن ها بى اعتناء باشد، مروّت و جوانمردیش فاسد گشته است.
33ـ قالَ(علیه السلام): إنّما یُجْزى الْعِبادُ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ.([12])
فرمود: همانا در روز قیامت بندگان به مقدار عقل و درك و شعورشان مجازات مى شوند.
34ـ
قالَ(علیه السلام): إنَّ الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ، وَ شِفاءُ
الصُّدُورِ، فَیَجِلْ جالَ بَصَرُهُ، وَ لْیَلْجَمُ الصِّفّهَ قَلْبِهِ،
فَإنَّ التَّفْكیرَ حَیاهُ الْقَلْبِ الْبَصیرِ، كَما یَمْشی الْمُسْتَنیرُ
فىِ الظُّلُماتِ بِالنُّورِ.([13])
فرمود: همانا در قرآن چراغ هاى
روشنائى بخش; و شفا بخش دردها و گرفتارى هاى درونى وجود دارد، پس كسى كه
(خود را) با قرآن جلى دهد چشمانش قوى و روشن مى گردد; وقلب و درون خویش را
صفا خواهد داد، چون كه تفكّر و اندیشه (در قرآن سبب) حیات قلبِ آگاه مى
باشد، همچنان كه شخص روشن دل در تاریكى ها به وسیله نور چراغ حركت مى نماید
و راه مى رود.
35ـ قالَ(علیه السلام): ألْمِزاحُ یَأْكُلُ الْهَیْبَهَ، وَ قَدْ أكْثَرَ مِنَ الْهَیْبَهِ الصّامِت([14])
فرمود:
مزاح و شوخى ـ هاى زیاد و بیجا ـ شخصیّت و وقار انسان را از بین مى برد، و
چه بسا افراد ساكت داراى شخصیّت و وقار عظیمى مى باشند.
36ـ قالَ(علیه السلام): أللُؤْمُ أنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَهَ.([15])
فرمود: از علائم پستى شخص، شكر نكردن از ولى نعمت است.
37ـ قالَ(علیه السلام): لَقَضاءُ حاجَهِ أخ لى فِى اللّهِ أحَبُّ مِنْ إعْتِكافِ شَهْر.([16])
فرمود:
هر آینه برآوردن حاجت و رفع مشكل دوست و برادرم، از یك ماه اعتكاف، در
مسجد ـ و عبادت مستحبّى، نزد من ـ بهتر و محبوب تر است.
38ـ
قالَ(علیه السلام): إنَّ الدُّنْیا فى حَلالِها حِسابٌ، وَ فى حَرامِها
عِقابٌ، وَفِى الشُّبَهاتِ عِتابٌ، فَأنْزِلِ الدُّنْیا بِمَنْزَلَهِ
المیتَهِ، خُذْمِنْها مایَكْفیكَ.([17])
فرمود: چیزهاى دنیا اگر حلال
باشد حساب و بررسى مى شود و اگر از حرام به دست آید عذاب و عقاب دارد و اگر
حلال و حرام آن معلوم نباشد سختى و ناراحتى خواهد داشت. پس باید دنیا (و
موجوداتش) را همچون میته و مردارى بشناسى كه به مقدار نیاز و اضطرار از آن
استفاده كنى.
39ـ قالَ(علیه السلام): وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأنَّكَ تَعیشُ أبَداً، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأنّكَ تَمُوتُ غدَاً.([18])
فرمود:
در دنیا ـ از نظر اقتصاد و صرفه جوئى و... ـ چنان برنامه ریزى كن مثل آن
كه مى خواهى همیشه دوام داشته باشى، و نسبت به آخرت به نوعى حركت و كار كن
مثل این كه فردا خواهى مُرد.
40ـ
قالَ(علیه السلام): أكْیَسُ الْكَیِّسِ التُّقى، وَ أحْمَقُ الْحُمْقِ
الْفُجُورَ، الْكَریمُ هُوَ التَّبَرُّعُ قَبْلَ السُّؤالِ.([19])
فرمود:
زیرك ترین و هوشیارترین افراد، شخص باتقوا و پرهیزكار مى باشد; أحمق و
نادان ترین افراد، كسى است كه تبه كار و اهل معصیت باشد; گرامى ترین و
باشخصیّت ترین افراد، آن كسى است كه به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان،
كمك نماید.
[1]
ـ نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص 79، ح 33، بحارالأنوار: ج 78، ص 112، س
8. [2] ـ كلمه الإمامُ الْحَسَن (علیه السلام): 7، ص 211. [3] ـ كلمه
الإمامُ الْحَسَن (علیه السلام): 7، ص 25، بحارالأنوار: ج 44، ص 23، ح 7.
[4] ـ إحقاق الحقّ: ج 11، ص 183، س 2 و ص 185. [5] ـ دعوات الرّاوندى: ص
24، ح 13، بحارالأنوار: ج 89، ص 204، ح 21. [6] - بحارالأنوار: ج 75، ص
111، ضمن ح 6. [7] ـ وافى: ج 4، ص 1553، ح 2، تهذیب الأحكام: ج 2، ص 321، ح
166.2 [8] ـ تحف العقول: ص 234، س 14، من لا یحضره الفقیه: ج 1، ص 511، ح
1479. [9] ـ تحف العقول: ص 235، س 7، مستدرك: ج 3، ص 359، ح 3778. [10] ـ
إحقاق الحقّ : ج 11، ص 238، س 2. [11] ـ إحقاق الحقّ: ج 11، ص 235، س 7.
[12] - كلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص 140. [13] ـ أعیان الشّیعه: ج
1، ص 577، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. [14] - تحف العقول: ص 229، س 5،
بحارالأنوار: ج 10، ص 130، ح 1. [15] ـ كلمه الإمام حسن (علیه السلام): ص
138، تحف العقول: ص 234، س 6، بحارالأنوار: ج 75، ص 105، ح 4. [16] ـ تحف
العقول: ص 236، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 105، ح 4. [17] - تحف العقول: ص
232، س 2، بحار الأنوار: ج 75، ص 110، ح 5. [18] ـ تنبیه الخواطر، معروف
به مجموعه ورّام: ص 427، بحار: ج 68، ص 184، ضمن ح 44. [19] - تحف العقول: ص
164، س 21. بحار الأنوار: ج 75، ص 105، ح 3. [20] ـ أعیان الشّیعه: ج 1، ص
577، بحارالأنوار: ج 75، ص 113، ح 7. [21] ـ كلمه الإمام حسن (علیه
السلام): ص 212، بحارالأنوار: ج 73، ص 318، ح 6. [22] ـ همان مدرك: ص
57.[1] ـ تحف العقول: ص 233، أعیان الشّیعه: ج 1، ص 577، بحارالأنوار: ج
75، ص 105، ح 4. [2] ـ تحف العقول: ص 234، س 7، بحارالأنوار: ج 75، ص 105، ح
4. [3] ـ نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص
111، ح 6. [4] ـ إحقاق الحقّ: ج 11، ص 242، س 2. [5] ـ تحف العقول: ص 234، س
3، بحارالأنوار: ج 75، ص 106، ح 4. [6] ـ تحف العقول: ص 235، س 14،
بحارالأنوار: ج 73، ص 312، ح 3. [7] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه السلام)، ص
39، بحارالأنوار: ج 1، ص 218، ح 43. [8] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه
السلام): ص 46. [9] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه السلام) : ص 129. [10] ـ
كلمه الإمام الحسن (علیه السلام) : ص 198. [11] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه
السلام) : ص 209. [12] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه السلام) : ص 209. [13] ـ
نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص 73، ح 18، بحارالأنوار: ج 78، ص 112، س 15.
[14] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص 139، بحارالأنوار: ج 75، ص
113، ح 7. [15] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص 139، بحارالأنوار: ج
75، ص 105، ح 4. [16] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص 139. [17] ـ
كلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص 36، بحارالأنوار: ج 44، ص 138، ح 6.
[18] ـ كلمه الإمام الحسن (علیه السلام) ص 37، بحارالأنوار: ج 44، ص 138، ح
6. [19] ـ إحقاق الحقّ : ج 11، ص 20 س 1، بحارالأنوار: ج 44، ص 30.
1- قالَ الاْمامُ سید الشهداء أبُوعَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن(عَلَیْه السلام) :
إنَّ
قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَهً فَتِلْكَ عِبادَهُ التُّجارِ، وَ إنَّ
قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَهً فَتِلْكَ عِبادَهُ الْعَبْیدِ، وَ إنَّ
قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَهٌ الْأحْرارِ، وَ هِیَ
أفْضَلُ الْعِبادَهِ.([1])
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: همانا
عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى كنند كه آن یك
معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و
ستایش مى كنند كه همانند عبادت و اطاعت نوكر از ارباب باشد و طائفه اى هم
به عنوان شكر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى
نمایند; و این نوع، عبادت آزادگان است كه بهترین عبادات مى باشد.
2-
قالَ(علیه السلام): إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ،
وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَه، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ
مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.([2])
فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن كسى است كه كمك نماید به كسى كه امیدى به وى نداشته است.
و بخشنده ترین افراد آن شخصى است كه ـ نسبت به ظلم دیگرى با آن كه توان انتقام دارد ـ گذشت نماید.
صله رحم كننده ترین مردم و دید و بازدید كننده نسبت به خویشان، آن كسى ست كه صله رحم نماید با كسى كه با او قطع رابطه كرده است.
3-
قیلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ (علیه السلام): مُلْكُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ
الاْحْسانِ، قیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّكَلُّفُ لِما لا
یُعنیكَ.([3])
از حضرت سؤال شد كرامت و فضیلت انسان در چیست؟
در
پاسخ فرمود: كنترل و در اختیار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص
انسان در چیست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه كه مفید و سودمند نباشد.
4-
قالَ(علیه السلام): النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَ الدّینُ لَعِبٌ عَلى
ألْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا
بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ.([4])
فرمود: افراد جامعه بنده و تابع
دنیا هستند و مذهب، بازیچه زبانشان گردیده است و براى إمرار معاش خود، دین
را محور قرار داده اند ـ و سنگ اسلام را به سینه مى زنند ـ .
پس اگر
بلائى همانند خطر ـ مقام و ریاست، جان، مال، فرزند و موقعیّت، ... ـ انسان
را تهدید كند، خواهى دید كه دین داران واقعى كمیاب خواهند شد.
5- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ لا یُسىءُ وَ لا یَعْتَذِرُ، وَ الْمُنافِقُ كُلَّ یَوْم یُسىءُ وَ یَعْتَذِرُ.([5])
ضمن فرمایشى فرمود: همانا شخص مؤمن خلاف و كار زشت انجام نمى دهد و عذرخواهى هم نمى كند.
ولى فرد منافق هر روز مرتكب خلاف و كارهاى زشت مى گردد و همیشه عذرخواهى مى نماید.
6- قالَ(علیه السلام): إعْمَلْ عَمَلَ رَجُل یَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ بِالاْجْرامِ، مُجْزى بِالاْحْسانِ.([6])
فرمود:
كارها و أمور خود را همانند كسى تنظیم كن و انجام ده كه مى داند و مطمئن
است كه در صورت خلاف تحت تعقیب قرار مى گیرد و مجازات خواهد شد.
و در صورتى كه كارهایش صحیح باشد پاداش خواهد گرفت.
7-
قالَ(علیه السلام): عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیا، فَإنَّ
الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا.([7])
فرمود:
اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا ـ و تجمّلات آن ـ قرار ندهید كه
همانا قبر، خانه اى است كه تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفید و نجات بخش مى
باشد، پس مواظب باشید كه غفلت نكنید.
8-
قالَ(علیه السلام): لا تَقُولَنَّ فى أخیكَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْكَ
إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ یَقُولَ فیكَ إذا تَوارَیْتَ عَنْهُ.([8])
فرمود: سخنى ـ كه ناراحت كننده باشد ـ پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن كه دوست داشته باشى كه همان سخن پشت سر خودت گفته شود.
9- قالَ(علیه السلام): یا بُنَىَّ! إیّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لایَجِدُ عَلَیْكَ ناصِراً إلاّ اللهَ.([9])
فرمود: بپرهیز از ظلم و آزار رساندن نسبت به كسى كه یاورى غیر از خداوند متعال نمى یابد.
10- قالَ(علیه السلام): إنّی لا أری الْمَوْتَ إلاّ سَعادَه، وَ لاَ الْحَیاهَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَماً.([10])
فرمود: به درستى كه من از مرگ نمى هراسم و آن را جز سعادت نمى بینم; و زندگى با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مى شناسم.
11- قالَ(علیه السلام): مَنْ لَبِسَ ثَوْباً یُشْهِرُهُ كَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.([11])
فرمود: هركس لباس شهرت - و انگشت نما از هر جهت - بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسى از آتش مى پوشاند.
12- قالَ(علیه السلام): أنَا قَتیلُ الْعَبَرَهِ، لایَذْكُرُنى مُؤْمِنٌ إلاّ اِسْتَعْبَرَ.([12])
فرمود: من كشته گریه ها و اشك ها هستم، هیچ مؤمنى مرا یاد نمى كند مگر آن كه عبرت گرفته و اشك هایش جارى خواهد شد.
13-
قالَ(علیه السلام): لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى
إلىَ الْیُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِكَ مِنْهُ،
وَ ذلِكَ أَنَّ أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) حَدَّثَنى أَنَّهُ
سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ (صلى الله علیه وآله)یَقُولُ: لا یَرِدُ
الْحَوْضَ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.([13])
فرمود:
چنانچه با گوش خود بشنوم كه شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او
را بفهمم، از او مى پذیرم و گذشت مى نمایم، چون كه پدرم امیرالمؤمنین علىّ
(علیه السلام) از جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت نمود: كسى
كه پوزش و عذرخواهى دیگران را نپذیرد، بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.
14- قیلَ لِلْحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مَنْ أعْظَمُ النّاسِ قَدْراً؟
قالَ: مَنْ لَمْ یُبالِ الدُّنْیا فى یَدَیْ مَنْ كانَتْ.([14])
از حضرت سؤال شد: با شخصیّت ترین افراد چه كسى است؟
در جواب فرمود: آن كسى است كه اهمیّت ندهد كه دنیا در دست چه كسى مى باشد.
15- قالَ(علیه السلام): مَنْ عَبَدَاللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللهُ فَوْقَ أمانیهِ وَ كِفایَتِهِ.([15])
فرمود:
هركس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نماید; خداى متعال
او را به بهترین آرزوهایش مى رساند و امور زندگیش را تأمین مى نماید.
16-
قالَ(علیه السلام): احْذَرُوا كَثْرَهَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ یَحْلِفُ
الرَّجُلُ لِعَلَل أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَه یَجِدُها فی نَفْسِهِ،
تَحُثُّهُ عَلى الضَّراعَهِ إلى تَصْدیقِ النّاسِ إیّاهُ. وَ إمّا لِعَىّ
فی الْمَنْطِقِ، فَیَتَّخِذُ الاْیْمانَ حَشْواً وَصِلَهً لِكَلامِهِ. وَ
إمّا لِتُهْمَه عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَیَرى أَنَّهُمْ
لایَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْیَمینِ. وَ إمّا لاِرْسالِهِ لِسانَهُ
مِنْ غَیْرِ تَثْبیت.([16])
فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانید كه
همانا انسان به جهت یكى از چهار علّت سوگند یاد مى كند: در خود احساس سستى و
كمبود دارد، به طورى كه مردم به او بى اعتماد شده اند، پس براى جلب توجّه
مردم كه او را تصدیق و تأیید كنند، سوگند مى خورد.
و یا آن كه گفتارش معیوب و به دور از حقیقت است، و مى خواهد با سوگند، سخن خود را تقویت و جبران كند.
و یا در بین مردم متّهم است ـ به دروغ و بى اعتمادى ـ پس مى خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف نماید.
و یا آن كه سخنان و گفتارش متزلزل است ـ هر زمان به نوعى سخن مى گوید ـ و زبانش به سوگند عادت كرده است.
17-
قالَ(علیه السلام): أیُّما إثْنَیْنِ جَرى بَیْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ
أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، كانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّهِ.([17])
فرمود:
چنانچه دو نفر با یكدیگر نزاع و اختلاف نمایند و یكى از آن دو نفر، در صلح
و آشتى پیشقدم شود، همان شخص سبقت گیرنده، جلوتر از دیگرى به بهشت وارد مى
شود.
18-
قالَ(علیه السلام): وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْكُمْ مِنْ
نِعَمِ الله عَلَیْكُمْ، فَلا تَمیلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ
نَقِماً.([18])
فرمود: توجّه داشته باشید كه احتیاج و مراجعه مردم به
شما از نعمت هاى الهى است، پس نسبت به نعمت ها روى، بر نگردانید; وگرنه به
نقمت و بلا گرفتار خواهد شد.
19-
قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَم! اُذْكُرْ مَصْرَعَكَ وَ مَضْجَعَكَ
بَیْنَ یَدَی اللهِ، تَشْهَدُ جَوارِحُكَ عَلَیْكَ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ
الْأقْدام.([19])
فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور لحظات مرگ و خواب گاه
خود را در قبر، همچنین بیاد آور كه در پیشگاه خداوند قرار خواهى گرفت و
اعضاء و جوارحت بر علیه تو شهادت خواهند داد، در آن روزى كه قدم ها لرزان و
لغزان مى باشد.
20- قالَ(علیه السلام): مُجالَسَهُ أهْلِ الدِّناءَهِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَهُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَهٌ.([20])
فرمود: همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت كاران موجب شكّ و بدبینى خواهد شد.
21- قالَ(علیه السلام): إنَّ اللهَ خَلَقَ الدُّنْیا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ أهْلَها لِلْفَناءِ.([21])
فرمود:
به درستى كه خداوند متعال دنیا ـ و اموال آن ـ را براى آزمایش افراد
آفریده است.و همچنین موجودات دنیا را جهت فناء ـ و انتقال از این دنیا به
جهانى دیگر ـ آفریده است.
22- قالَ(علیه السلام): لا یَأمَنُ یوم الْقِیامَهِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللهَ فی الدُّنْیا.([1])
فرمود:
كسى در روز قیامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن كه در
دنیا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصیت نگردد ـ .
23- قالَ(علیه السلام): لِكُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الإسْتِغْفارِ.([2])
فرمود: براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد.
24-
قالَ(علیه السلام): مَنْ قَرَءَ آیَهً مِنْ كِتابِ الله عَزَّ وَ جَلَّ فى
صَلاتِهِ قائِماً، یُكْتَبُ لَهُ بِكُلِّ حَرْف مِأهُ حَسَنَه.([3])
فرمود: هركس آیه اى از قرآن را در نمازش تلاوت نماید، خداوند متعال در مقابل هر حرفى از آن یكصد حسنه در نامه اعمالش ثبت مى نماید.
25-
قالَ(علیه السلام): سَبْعَهُ أشْیاء لَمْ تُخْلَقْ فى رَحِم: فَأوّلُها
آدَمُ((علیه السلام))، ثُمَّ حَوّاء، وَ الْغُرابُ، وَ كَبْشُ
إبْراهیم((علیه السلام))، وَ ناقَهُ اللهِ، وَ عَصا مُوسى ((علیه السلام))،
وَ الطَّیْرُالَّذى خَلَقَهُ عیسىَبْنُ مَرْیَم (علیهما السلام).([4])
ضمن جواب سؤال هاى پادشاه روم، فرمود: آن هفت موجودى كه بدون خلقت در رحم مادر، آفریده شده اند، عبارتند از:
حضرت آدم (علیه السلام) و همسرش حوّاء.
و كلاغى كه براى راهنمائى دفن هابیل آمد.
و گوسفندى كه براى قربانى، به جاى حضرت اسماعیل(علیه السلام) آمد.
و شترى كه خداوند براى پیامبرش، حضرت صالح فرستاد.
و عصاى حضرت موسى (علیه السلام).
و هفتمین موجود آن پرنده اى بود كه توسّط حضرت عیسى (علیه السلام)آفریده شد.
26- قالَ(علیه السلام): إنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّهِ ما مِنْ صَباح إلاّ و تُعْرَضُ عَلَى اللهِ تَعالى.([5])
فرمود: همانا ـ نامه كردار و ـ أعمال این امّت، در هر صبحگاه بر خداوند متعال عرضه مى گردد.
27-
قالَ(علیه السلام): إجْتَنِبُوا الْغِشْیانَ فی اللَّیْلَهِ الَّتى
تُریدُون فیها السَّفَرَ، فإنَّ مَنْ فَعَلَ ذلِكَ، ثُمَّ رُزِقَ وَلَدٌ
كانَ جَوّالَهً.([6])
فرمود: در آن شبى كه قصد مسافرت دارید، با همسر
خود زناشوئى نكنید، كه چنانچه عمل زناشوئى انجام گردد و در آن زمان فرزندى
منعقد شود، بسیار متحرّك و افكارش مغشوش مى باشد.
28-
قالَ(علیه السلام): الرّكْنُ الْیَمانی بابٌ مِنْ أبْوابِ الْجَنَّهِ،
لَمْ یَمْنَعْهُ مُنْذُ فَتَحَهُ، وَ إنَّ ما بَیْنَ الرُّكْنَیْنِ ـ
الأسْوَد وَ الْیَمانی ـ مَلَكٌ یُدْعى هُجَیْرٌ، یُؤَمِّنُ عَلى
دُعاءِالْمُؤْمِنینَ.([7])
فرمود: رُكن یَمانىِ كعبه الهى، دربى از درب
هاى بهشت است و مابین ركن یمانى و حجرالأسود ملك و فرشته اى است كه براى
استجابت دعاى مؤمنین آمّین مى گوید.
29- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْغِنى وَ اْلِعزَّ خَرَجا یَجُولانِ، فَلَقیا التَّوَكُلَّ فَاسْتَوْطَنا.([8])
فرمود:
عزّت و بى نیازى ـ هر دو ـ شتاب زده به دنبال پناهگاهى مى دویدند، چون به
توكّل برخورد كردند، آرامش پیدا نموده و آن را پناهگاه خود قرار دادند.
30- قالَ(علیه السلام): مَنْ نَفَّسَ كُرْبَهَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ.([9])
فرمود: هركس گره اى از مشكلات مؤمنى باز كند و مشكلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشكلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.
31- قالَ(علیه السلام): مَنْ والانا فَلِجَدّى (صلى الله علیه وآله وسلم) والى، وَ مَنْ عادانا فَلِجَدّى عادى.([10])
فرمود: هر كه ما را دوست بدارد و پیرو ما باشد، پس دوستى و محبّتش به جهت جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)مى باشد.
و هركس با ما دشمن و كینه توز باشد، پس دشمنى و مخالفت او به جهت جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) خواهد بود.
32-
قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَمَ! أُذْكُرْ مَصارِعَ آبائِكَ وَ
أبْنائِكَ، كَیْفَ كانُوا، وَ حَیْثُ حَلّوُا، وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَلیل
قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ.([11])
فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور آن
لحظاتى را كه پدران و فرزندان ـ و دوستان ـ تو چگونه در چنگال مرگ قرار
گرفتند، آن ها در چه وضعیّت و موقعیّتى بودند و سرانجام به كجا منتهى شدند و
كجا رفتند.
و بیندیش كه تو نیز همانند آن ها به ایشان خواهى پیوست ـ پس مواظب اعمال و رفتار خود باش ـ .
33- قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَمَ، إنَّما أنْتَ أیّامٌ، كُلَّما مَضى یَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُكَ.([12])
فرمود:
اى فرزند آدم، بدرستى كه تو مجموعه اى از زمان ها و روزگار هستى، هر آنچه
از آن بگذرد، زمانى از تو فانى و سپرى گشته است ـ بنابراین لحظات عمرت را
غنیمت شمار كه جبران ناپذیر است ـ .
34- قالَ(علیه السلام): مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِیَهِ اللهِ كانَ أفْوَتُ لِما یَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجیىءِ ما یَحْذَرُ.([13])
فرمود:
هركس از روى نافرمانى و معصیتِ خداوند، كارى را انجام دهد، آنچه را آرزو
دارد سریع تر از دست مى دهد و به آنچه هراسناك و بیمناك مى باشد مبتلا مى
گردد.
35-
قالَ(علیه السلام): الْبُكاءُ مِنْ خَشْیَهِ الله نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ
قالَ: بُكاءُ الْعُیُونِ، وَ خَشْیَهُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَهِ
اللهِ.([14])
فرمود: گریان بودن به جهت ترس از ـ عذاب ـ خداوند، سبب
نجات از آتش دوزخ خواهد بود; و فرمود: گریان بودن چشم و خشیت داشتن دل ها
یكى از نشانه هاى رحمت الهى ـ براى بنده ـ است.
36- قالَ(علیه السلام): لا یَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.([15])
فرمود: بینش و عقل و درك انسان تكمیل نمى گردد مگر آن كه ـ أهل حقّ و صداقت باشد و ـ از حقایق، تبعیّت و پیروى كند.
37- قالَ(علیه السلام): أَهْلَكَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.([16])
فرمود: دو چیز مردم را هلاك و بیچاره گردانده است:
یكى ترس از این كه مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردند.
و دیگرى فخر كردن ـ در مسائل مختلف ـ و مباهات بر دیگران است.
38-
قالَ(علیه السلام): مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَیْهِ الاْفْضَلَیْنِ مُحَمَّد
وَ عَلىّ، و أطاعَهُما، قیلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فى أیِّ الْجِنانِ
شِئْتَ.([17])
فرمود: هر شخصى كه حقّ والدینش محمّد (صلى الله علیه
وآله وسلم) ، و علىّ (علیه السلام) را كه با شرافت و با فضیلت ترین انسان
ها هستند، بشناسد و ـ در تمام امور زندگى ـ از ایشان تبعیّت و اطاعت كند;
در قیامت به او خطاب مى شود: هر قسمتى از بهشت را كه خواستار باشى، مى
توانى انتخاب كنى و در آن وارد شوى.
39-
قالَ(علیه السلام): مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ الله
اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ كَّلَهُ
اللهُ إلَى النّاسِ.([18])
فرمود: هركس رضایت و خوشنودى خداوند را ـ
در أمور زندگى ـ طلب نماید گرچه همه افراد از او رنجیده شوند، خداوند
مهمّات و مشكلات او را كفایت خواهد نمود.
و كسى كه رضایت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد، خداوند أمور این شخص را به مردم واگذار مى كند.
40- قالَ(علیه السلام): إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل.([19])
فرمود:
شیعیان و پیروان ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ـ آن كسانى
هستند كه أفكار و درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ و عوام فریبى سلامت و
تهى باشد.
[1] - تحف العقول: ص 177، بحارالأنوار: ج 75، ص 117، ح 5. [2] - نهج الشّهاده: ص 39، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4. [3] - مستدرك الوسائل: ج 9، ص 24، ح 10099 به نقل از مجموعه شهید. [4] - محجّه البیضاء: ج 4، ص 228، بحارالأنوار: ج 75، ص 116، ح 2. [5] - تحف العقول: ص 179، بحارالأنوار: ج 75، ص 119، ح 2. [6] - بحارالأنوار: ج 2، ص 130، ح 15 و ج 75، ص 127، ح 10. [7] - نهج الشّهاده: ص 47. [8] - بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 10. [9] - وسائل الشّیعه: ج 11، ص 339، بحارالأنوار: ج 46، ص 153، ح 16. [10] - بحار الأنوار: ج 44، ص 192، ضمن ح 4، و ص 381، ضمن ح 2. [11] - كافى: ج 6، ص 445، ح 4. [12] - أمالى شیخ صدوق: ص 118، بحارالأنوار: ج 44، ص 284، ح 19. [13] - إحقاق الحقّ: ج 11، ص 431. [14] - تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 348، س 11. [15] - تنبیه الخواطر: ص 427، س 14، بحارالأنوار: ج 68، ص 183، ح 44. [16] - تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 429، س 6. [17] - محجّه البیضاء: ج 4، ص 228. [18] - نهج الشّهاده: ص 38. [19] - نهج الشّهاده: ص 59. [20] - نهج الشّهاده: ص 47، بحارالأنوار: ج 78، ص 122، ح 5. [21] - نهج الشّهاده: ص 196.[1] - بلاغه الحسین(علیه السلام): ص 285، بحار الأنوار: ج 44، ص 192، ح 5. [2] - وسائل الشّیعه: ج 16، ص 65، ح 20993، كافى: ج 2، ص 439، ح 8. [3] - اصول كافى: ج 2، ص 611، بحارالأنوار: ج 89، ص 200، ح 17. [4] - تحف العقول: ص 174، و بحارالأنوار: ج 10، ص 137، ح 4. [5] - بحارالأنوار: ج 70، ص 353، ح 54، به نقل از عیون الأخبارالرّضا(علیه السلام). [6] - وسائل الشّیعه: ح 20، ج 3، ص 243، بحارالأنوار: ج 100، ص 292، ح 39. [7] - مستدرك الوسائل: ج 9، ص 391، ج 1، بحارالأنوار: ج 69، ص 354، ح 11. [8] - مستدرك الوسائل: ج 11، ص 218، ح 15، بحارالأنوار: ج 75، ص 257، ح 108. [9] - مستدرك الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4. [10] - ینابیع المودّه: ج 2، ص 37، ح 58. [11] - نهج الشّهاده: ص 60. [12] - نهج الشّهاده: ص 346. [13] - اصول كافى: ج 2، ص 373، ح 3، بحارالأنوار: ج 75، ص 120، س 6، وسائل الشّیعه: ج 16، ص 153، ح 3. [14] - نهج الشّهاده: ص 370، مستدرك الوسائل: ج 11، ص 245، ح 12881. [15] - نهج الشّهاده: ص 356، بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 11. [16] - بحارالأنوار: ج 75، ص 54، ح 96. [17] - نهج الشّهاده: ص 293، تفسیرالامام العسكرى (علیه السلام): ص 330، بحار: ج 23، ص 260، ح 8. [18] - أمالى شیخ صدوق: ص 167، مستدرك الوسائل: ج 12، ص 209، ح 13902. [19] - تفسیرالإمام العسكرى(علیه السلام): ص 309، ح 154، بحارالأنوار: ج 65، ص 156، ح 11.
1- قالَ الاْمامُ عَلىّ بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین (عَلَیْهِ السَّلام) :
ثَلاثٌ
مَنْ كُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ كانَ فی كَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ
اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ
الْیَوْمِ الاْكْبَرِ:
مَنْ أَعْطى النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ
سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَرِجْلاً حَتّى
یَعْلَمَ أَنَّهُ فى طاعَهِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فى مَعْصِیَتِهِ،
وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْب حَتّى یَتْرُكَ ذلكَ الْعِیْبَ مِنْ
نَفْسِهِ.([1])
امام سجاد(علیه اسلام) فرمود: سه حالت و خصلت در هر یك
از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش
الهى مى باشد و از سختى ها و شداید صحراى محشر در امان است:
اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نیازمندان و درخواست كنندگان دریغ ننماید.
دوّم
آن كه قبل از هر نوع حركتى بیندیشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد یا
هر سخنى را كه مى خواهد بگوید آیا رضایت و خوشنودى خداوند در آن است یا
مورد غضب و سخط او مى باشد.
سوّم قبل از عیب جوئى و بازگوئى عیب دیگران، سعى كند عیب هاى خود را برطرف نماید.
2-
قالَ(علیه السلام): ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ
النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ
لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ، وَ طُولُ الْبُكاءِ عَلى خَطیئَتِهِ.([2])
فرمود:
سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئى و غیبت مردم،
خود را مشغول به كارهائى كردن كه براى آخرت و دنیایش مفید باشد.
و همیشه بر خطاها و اشتباهات خود گریان و ناراحت باشد.
3-
قالَ(علیه السلام): أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فیهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ
مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض: وِقاءٌ لِلّهِ
بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ
الاْسْتحْیاء مِنْ كُلِّ قَبِیح عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ
حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.([3])
فرمود: هركس داراى چهار خصلت باشد،
ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتى خداوند را ملاقات مى
كند كه از او راضى و خوشنود است:
1 ـ خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتى، نسبت به مردم خدمت نماید.
2 ـ راست گوئى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى.
3 ـ حیا و پاكدامنى نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى.
4 ـ خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عیال خود.
4-
قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ
لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّكَ، وَما
كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً.([4])
فرمود: اى فرزند آدم، تا آن زمانى
كه در درون خود واعظ و نصیحت كننده اى دلسوز داشته باشى، و در تمام امور
بررسى و محاسبه كارهایت را اهمیّت دهى، و در تمام حالات ـ از عذاب الهى ـ
ترس و خوف داشته باشى; در خیر و سعادت خواهى بود.
5-
قالَ(علیه السلام): وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعاءً
لِقَلیل مِنَ الْحَرامِ وَ لا لِكَثیر، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِى
الْحَلالِ.([5])
فرمود: حقّى كه شكم بر تو دارد این است كه آن را ظرف
چیزهاى حرام ـ چه كم و چه زیاد ـ قرار ندهى و بلكه در چیزهاى حلال هم صرفه
جوئى كنى و به مقدار نیاز استفاده نمائى.
6-
قالَ(علیه السلام): مَنِ اشْتاقَ إلى الْجَنَّهِ سارَعَ إلى الْحَسَناتِ
وَسَلاعَنِ الشَّهَواتِ، وَمَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَهِ
إلى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَراجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.([6])
فرمود:
كسى كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهاى نیك، سرعت مى نماید و شهوات را زیر
پا مى گذارد; و هركس از آتش قیامت هراسناك باشد به درگاه خداوند توبه مى
كند و از گناهان و كاهاى زشت دورى مى جوید.
7-
قالَ(علیه السلام): طَلَبُ الْحَوائِجِ إلىَ النّاسِ مَذَلَّهٌ لِلْحَیاهِ
وَمَذْهَبَهٌ لِلْحَیاءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ
الْحاضِرِ، وَقِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَى
الْحاضِر.([7])
فرمود: دست نیاز به سوى مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خوارى در زندگى و در معاشرت خواهد بود.
و نیز موجب از بین رفتن حیاء و ناچیز شدن شخصیت خواهد گشت به طورى كه همیشه احساس نیاز و تنگ دستى نماید.
و هرچه كمتر به مردم رو بیندازد و كمتر درخواست كمك نماید بیشتر احساس خودكفائى و بى نیازى خواهد داشت.
8- قالَ(علیه السلام): اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ.([8])
فرمود: سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.
9- قالَ(علیه السلام): سادَهُ النّاسِ فى الدُّنْیا الأَسْخِیاء، وَ سادَهُ الناسِ فی الآخِرَهِ الاْتْقیاءِ.([9])
فرمود: در این دنیا سرور مرد، سخاوتمندان هستند; ولى در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود.
10- قالَ(علیه السلام): مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.([10])
فرمود:
هركس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم
نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند مى گرداند.
11-
قالَ(علیه السلام): مَنْ زارَ أخاهُ فى اللّهِ طَلَباً لاِنْجازِ
مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَك، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ
مِنْ خَلْف ألاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّهُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ
الرَّحْمَهُ.([11])
فرمود: هركس به دیدار دوست و برادر خود برود و
براى رضاى خداوند او را زیارت نماید به امید آن كه به وعده هاى الهى برسد،
هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند كرد، همچنین مورد خطاب قرار
مى گیرد كه از آلودگى ها پاك شدى و بهشت گوارایت باد.
پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.
12-
قالَ(علیه السلام): إنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ
إلى یَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَیْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.([12])
فرمود: چنانچه شخصى تو را بدگویى كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهى و پوزش او را پذیرا باش.
13-
قالَ(علیه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ
لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.([13])
فرمود:
تعجّب دارم از كسى كه نسبت به تشخیص خوب و بد خوراكش اهتمام مىورزد كه
مبادا ضررى به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و دیگر كارهایش اهمیّت نمى
دهد، و نسبت به مفاسد دنیائى، آخرتى روحى، فكرى، اخلاقى و... بى تفاوت است.
14-
قالَ(علیه السلام): مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ
مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ، وَمَنْ سَقى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ
مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِناً كَساهُ اللّهُ مِنَ
الثّیابِ الْخُضْرِ.([14])
فرمود: هركس مؤمن گرسنه اى را طعام دهد
خداوند او را از میوه هاى بهشت اطعام مى نماید، و هر كه تشنه اى را آب دهد
خداوند از چشمه گواراى بهشتى سیرآبش مى گرداند، و هركس برهنه اى را لباس
بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى ـ كه بهترین نوع و رنگ مى باشد ـ
خواهد پوشاند.
15-
قالَ(علیه السلام): إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَهِ،
وَالاْراءِ الْباطِلَهِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَهِ، وَلایُصابُ إلاّ
بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ ـ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدى بِنا هُدِىَ،
وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْىِ هَلَكَ.([15])
فرمود: به وسیله
عقل ناقص و نظریه هاى باطل، و مقایسات فاسد و بى اساس نمى توان احكام و
مسائل دین را به دست آورد; بنابراین تنها وسیله رسیدن به احكام واقعى دین،
تسلیم محض مى باشد; پس هركس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافى
در امان است و هر كه به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود.
و شخصى كه با قیاس و نظریات شخصى خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاك مى گردد.
16- قالَ(علیه السلام): الدُّنْیا سِنَهٌ، وَالاْخِرَهُ یَقْظَهٌ، وَنَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ.([16])
فرمود: دنیا همچون نیمه خواب (چرت) است و آخرت بیدارى مى باشد و ما در این میان رهگذر، بین خواب و بیدارى به سر مى بریم.
17-
قالَ(علیه السلام): مِنْ سَعادَهِ الْمَرْءِ أنْ یَكُونَ مَتْجَرُهُ فى
بِلادِهِ، وَیَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحینَ، وَتَكُونَ لَهُ أوْلادٌ
یَسْتَعینُ بِهِمْ.([17])
فرمود: از سعادت مرد آن است كه در شهر خود
كسب و تجارت نماید و شریكان و مشتریانش افرادى صالح و نیكوكار باشند، و نیز
داراى فرزندانى باشد كه كمك حال او باشند.
18-
قالَ(علیه السلام): آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما
فُتِحَتْ خَزانَهٌ، فَیَنْبَغى لَكَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.([18])
فرمود: هر آیه اى از قرآن، خزینه اى از علوم خداوند متعال است، پس هر آیه را كه مشغول خواندن مى شوى، در آن دقّت كن كه چه مى یابى.
19-
قالَ(علیه السلام): مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّه لَمْ یَمُتْ حَتّى
یَرى رَسُولَ اللّهِ (صلى الله علیه وآله وسلم)، وَیَرَى مَنْزِلَهُ فى
الْجَنَّهِ.([1])
فرمود: هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند، نمى
میرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم); و نیز جایگاه
خود را در بهشت رؤیت مى نماید.
20-
قال(علیه السلام): یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا
بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِكَ
یَجِبُ عَلَیْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فى الاْجْرِ.([2])
فرمود: شماهائى كه
به مكّه نرفته اید و در مراسم حجّ شركت نكرده اید، بشارت باد شماها را به
آن حاجیانى كه بر مى گردند، با آن ها ـ دیدار و ـ مصافحه كنید تا در پاداش و
ثواب حجّ آن ها شریك باشید.
21- قالَ(علیه السلام): الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ أعْلى دَرَجاتِ الْیَقینِ.([3])
فرمود: شادمانى و راضى بودن به سخت ترین مقدّرات الهى از عالى ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.
22-
قالَ(علیه السلام): ما مِنْ جُرْعَه أَحَبُّ إلى اللّهِ مِنْ
جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَهُ غَیْظ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْم، أَوْ جُرْعَهُ
مُصیبَه رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْر.([4])
فرمود: نزد خداوند متعال حالتى
محبوب تر از یكى از این دو حالت نیست: حالت غضب و غیظى كه مؤمن با بردبارى
و حلم از آن بگذرد و دیگرى حالت بلا و مصیبتى كه مؤمن آن را با شكیبائى و
صبر بگذراند.
23- قالَ(علیه السلام): مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.([5])
فرمود: هركس مردم را عیب جوئى كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به غیر واقعیّات مى كنند.
24- قالَ(علیه السلام): مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلى الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِى الْعَقْلِ.([6])
فرمود: هم نشینى با صالحان انسان را به سوى صلاح و خیر مى كشاند; و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش مى باشد.
25- قالَ(علیه السلام): إنَّ اللّهَ یُحِبُّ كُلَّ قَلْب حَزین، وَ یُحِبُّ كُلَّ عَبْد شَكُور.([7])
فرمود:
همانا خداوند مهربان دوست دارد هر قلب حزین و غمگینى را (كه در فكر نجات و
سعادت خود باشد); و نیز هر بنده شكرگذارى را دوست دارد.
26- قالَ(علیه السلام): إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَم یَشْرُفُ عَلى جَمیعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباح فَیَقُولُ: كَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟
فَیَقُولُونَ: بِخَیْر إنْ تَرَكْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ.([8])
فرمود: هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد مى شود و مى گوید: چگونه اید؟ و در چه وضعیّتى هستید؟
جواب دهند: اگر تو ما را رها كنى خوب و آسوده هستیم، چون كه ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار مى گیریم.
27- قالَ(علیه السلام): ما تَعِبَ أوْلِیاءُ اللّهُ فِى الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِى الدُّنْیا لِلاْخِرَهِ.([9])
فرمود:
دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت هاى دنیوى خود را براى دنیا به زحمت نمى
اندازند و خود را خسته نمى كنند بلكه براى آخرت زحمت مى كِشند.
28-
قالَ(علیه السلام): لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى طَلَبِ الْعِلْمِ
لَطَلَبُوهُ وَ لَوْبِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.([10])
فرمود:
چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را مى دانستند هر آینه آن را تحصیل
مى كردند گرچه با ریخته شدن و یا فرو رفتن زیر آب ها در گرداب هاى خطرناك
باشد.
29- قال(علیه السلام): لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماءِ وَ الاْرْضِ أنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.([11])
فرمود:
چنانچه تمامى اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در
جهت عظمت و جلال توصیف و تعریف كنند، قادر نخواهند بود.
30-
قالَ(علیه السلام): ما مِنْ شَیْىء أحبُّ إلى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ
مِنْ عِفَّهِ بَطْن وَفَرْج، وَما شَیْىءٌ أَحَبُّ إلى اللّهِ مِنْ أنْ
یُسْألَ.([12])
فرمود: بعد از معرفت به خداوند چیزى محبوب تر از دور
نگه داشتن شكم و عورت ـ از آلودگى ها و هوسرانى ها و گناهان ـ نیست، و نیز
محبوبترین كارها نزد خداوند مناجات و درخواست نیازمندیها به درگاهش مى
باشد.
31- قالَ(علیه السلام): إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.([13])
فرمود: با فضیلت ترین ومهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شكم و عورت است ـ از چیزهاى حرام و شبهه ناك ـ .
32-
قالَ(علیه السلام): إبْنَ آدَم إنَّكَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ
بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ
جَواباً.([14])
فرمود: اى فرزند آدم! (اى انسان! تو) خواهى مُرد و سپس
محشور مى شوى و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهى شد، پس
جوابى (قانع كننده و صحیح در مقابل سؤال ها) مهیّا و آماده كن.
33- قالَ(علیه السلام): نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.([15])
فرمود: نظر كردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى علاقه و محبّت عبادت است.
34-
قالَ(علیه السلام): إیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُكَ
بِأكْلَه أَوْ أقَلّ مِنْ ذلِكَ وَإیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْقاطِعِ
لِرَحِمِهِ فَإنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى كِتابِ اللّهِ.([16])
فرمود:
بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق چون كه او به یك لقمه نان و چه بسا
كمتر از آن هم، تو را مى فروشد; و مواظب باش از دوستى و صحبت كردن با كسى
كه قاطع صله رحم مى باشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون یافتم.
35-
قالَ(علیه السلام): أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعات: السّاعَهُ
الَّتى یُعایِنُ فیها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَهُ الَّتى یَقُومُ فیها
مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَهُ الَّتى یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ الله
تَبارَكَ وَتَعالى، فَإمّا الْجَنَّهُ وَإمّا إلَى النّارِ.([17])
فرمود: مشكل ترین و سخت ترین لحظات و ساعات دوران ها براى انسان، سه مرحله است:
1 ـ آن موقعى كه عزرائیل بر بالین انسان وارد مى شود و مى خواهد جان او را برگیرد.
2 ـ آن هنگامى كه از درون قبر زنده مى شود و در صحراى محشر به پا مى خیزد.
3
ـ آن زمانى كه در پیشگاه خداوند متعال ـ جهت حساب و كتاب و بررسى اعمال ـ
قرار مى گیرد و نمى داند راهى بهشت و نعمت هاى جاوید مى شود و یا راهى دوزخ
و عذاب دردناك خواهد شد.
36-
قالَ(علیه السلام): إذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ
شیعَتِنا الْعاهَهَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَجَعَلَ
قُوَّهَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ أرْبَعینَ رَجُلاً.([18])
فرمود:
هنگامى كه قائم ما ( حضرت حجّت، روحى له الفداء و عجّ) قیام و خروج نماید
خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر مى دارد ودل هاى ایشان را
همانند قطعه آهن محكم مى نماید، و نیرو و قوّت هر یك از ایشان به مقدار
نیروى چهل نفر دیگران خواهد شد.
37- قالَ(علیه السلام): عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَ الْبقاء.([19])
فرمود:
بسیار عجیب است از كسانى كه براى این دنیاى زودگذر و فانى كار مى كنند و
خون دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند.
38- قالَ(علیه السلام): رَأْیْتُ الْخَیْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِى قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِى أیْدِى النّاسِ.([20])
فرمود: تمام خیرات و خوبى هاى دنیا و آخرت را در چشم پوشى و قطع طَمَع از زندگى و اموال دیگران مى بینم (یعنى قناعت داشتن).
39- قالَ(علیه السلام): مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.([21])
فرمود:
كسى كه بینش و عقل خود را به كمال نرساند ـ و در رُكود فكرى و فرهنگى بسر
برد ـ به سادگى در هلاكت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت.
40-
قالَ(علیه السلام): إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَكَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ
تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ،
وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.([22])
فرمود: همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائى است كه به حال او ـ و دیگران ـ سودى ندارد.
همچنین از ریا و خودنمائى دورى جستن; و در برابر مشكلات زندگى بردبار و شكیبا بودن; و نیز داراى اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.
[1]
ـ تحف العقول: ص204، بحارالأنوار: ج 75، ص 141، ح 3. [2] ـ تحف العقول: ص
204، بحارالأنوار: ج 75، ص 140، ح 3. [3] ـ مشكاه الأنوار: ص 172،
بحارالأنوار: ج 66، ص 385، ح 48. [4] ـ مشكاه الأنوار: ص 246، بحارالأنوار:
ج 67، ص 64، ح 5. [5] ـ تحف العقول: ص 186، بحارالأنوار: ج 71، ص 12، ح 2.
[6] ـ تحف العقول: ص 203، بحارالأنوار: ج 75، ص 139، ح 3. [7] ـ تحف
العقول: ص 210، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3. [8] ـ تحف العقول: ص201،
بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3. [9] ـ مشكاه الأنوار: ص 232، س 20،
بحارالأنوار: ج 78، ص 50، ح 77. [10] ـ مشكاه الأنوار: ص 166، س 3. [11] ـ
مشكاه الأنوار: ص 207، س 18. [12] ـ مشكاه الأنوار: ص 229، س 10،
بحارالأنوار: ج 78، ص 141، ح 3. [13] ـ أعیان الشّیعه: ج 1، ص 645،
بحارالأنوار: ج 78، ص 158، ح 19. [14] ـ مستدرك الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8.
[15] ـ مستدرك الوسائل: ج 17، ص 262، ح 25. [16] ـ تنبیه الخواطر، معروف به
مجموعه ورّام: ص 343، س 20. [17] ـ وسائل الشیعه: ج 17، ص 647، ح 1،
ومشكاه الأنوار: ص 262. [18] ـ مستدرك الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3.[1] ـ من
لا یحضره الفقیه: ج 2، ص 146، ح 95. [2] ـ همان مدرك: ج 2، ص 147، ح97. [3]
ـ مستدرك الوسائل: ج 2، ص 413، ح 16. [4] ـ مستدرك الوسائل: ج 2، ص 424، ح
21. [5] ـ بحار الأنوار: ج 75، ص 261، ح 64. [6] ـ بحارالأنوار: ج 1، ص
141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304. [7] ـ كافى: ج 2، ص 99، بحارالأنوار: ج 71، ص
38، ح 25. [8] ـ اصول كافى: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعه: ج 12، ص 189، ح 1.
[9] ـ بحارالأنوار: ج 73، ص 92، ضمن ح 69. [10] ـ اصول كافى: ج 1، ص 35،
بحارالأنوار: ج 1، ص 185، ح 109. [11] ـ اصول كافى: ج 1، ص 102، ح 4. [12] ـ
تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 41، ح 3. [13] ـ مشكاه الأنوار: ص
157، س 20. [14] ـ تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 70، ص 64، ح 5. [15]
ـ تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 140، ح 3. [16] ـ تحف العقول: ص
202، بحارالأنوار: ج 74، ص 196، ح 26. [17] ـ بحار الأنوار: ج 6، ص 159، ح
19، به نقل از خصال شیخ صدوق. [18] ـ خصال: ج 2، ص 542، بحارالأنوار: ج
52، ص 316، ح 12. [19] ـ بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128. [20] ـ اصول
كافى: ج 2، ص 320، بحارالأنوار: ج 73، ص 171، ح 10. [21] ـ بحارالأنوار: ج
1، ص 94، ح 26، به نقل از تفسیر امام حسن عسكرى (علیه السلام). [22] ـ تحف
العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 2، ص 129، ح 11.
1- قالَ الاْمامُ أبوُ جَعْفَر محمّد الباقر (عَلَیْه السلام) :
إذا
أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیكَ خَیْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِكَ فَإنْ
كانَ یُحِبُّ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیكَ
خَیْرٌ; وَاللّهُ یُحِبُّك، وَ إذا كانَ یُبْغِضُ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ
یُحِبّ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فیكَ خَیْرٌ; وَ اللّهُ یُبْغِضُكَ،
وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّ.([1])
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام)
فرمود: اگر خواستى بدانى كه در وجودت خیر و خوشبختى هست یا نه، به درون
خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصیت و گناه
ناخوشایندى، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد; و خداوند تو را دوست مى
دارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشى و به اهل معصیت
عشق و علاقه ورزیدى، پس خیر و خوبى در تو نباشد; و خداوند تو را دشمن دارد.
و هر انسانى با هر كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.
2-
قالَ (علیه السلام): مَنْ كَفَّ عَنْ أعْراضِ النّاسِ أقالَهُ اللّهُ
نَفْسَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ
اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ.([2])
فرمود: هركس دنبال
هتك حرمت - ناموس و آبروى - دیگران نباشد، خداوند متعال او را در قیامت
مورد عفو و بخشش قرار مى دهد; و هركس غضب و خشم خود را از دیگران باز دارد،
خداوند نیز خشم و غضب خود را در قیامت از او بر طرف مى سازد.
3-
قالَ (علیه السلام): مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلایَتِنا فِی غِیْبَهِ قائِمِنا،
أعْطاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ ألْفِ شَهید مِنْ شُهَداءِ بَدْر وَ
حُنَیْن.([3])
فرمود: كسى كه در زمان غیبت امام زمان (عجّل الله فرجه
الشّریف) بر ایمان و ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند،
خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهید از شهداى جنگ بدر و حنین به او عطا مى
فرماید.
4-
قالَ (علیه السلام): لَوْ أنَّ الاْمامَ رُفِعَ مِنَ الاْرْضِ ساعَهً،
لَماجَتْ بِأهْلِها كَما یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأهْلِهِ.([4])
فرمود: اگر
امام و حجّت خدا لحظه اى از روى زمین و از بین افراد جامعه برداشته شود،
زمین اهل خود را در خود مى بلعد و فرو مى برد همان طورى كه دریا چیزهاى خود
را در خود متلاطم و آشفته مى سازد.
5- قالَ (علیه السلام): إنَّ جَمیعَ دَوابِّ الاْرْضِ لَتُصَلّی عَلى طالِبِ الْعِلْمِ حَتّى الْحیتانِ فی الْبَحْرِ.([5])
فرمود:
به درستى كه تمام موجودات و جانوراان زمین و بلكه ماهیان دریا براى تحصیل
كنندگان علوم ـ اسلامى و معارف الهى ـ تحیّت و درود مى فرستند.
6- قالَ (علیه السلام): لَوْ أُوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَهِ لا یَتَفَقَّهُ فِی الدّینِ، لَأَوجَعْتُهُ.([6])
فرمود:
اگر جوانى از جوانان شیعه را نزد من بیاورند كه به مسائل دین ـ و زندگى ـ
آشنا نباشد، او را تنبیه و تأدیب خواهم كرد (تا به دنبال تحصیل مسائل دین
برود).
7-
قالَ (علیه السلام): مَنْ أفْتَى النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدىً،
لَعَنَتْهُ مَلائِكَهُ الرَّحْمَهِ وَ مَلائِكَهُ الْعَذابِ، وَ لَحِقَهُ
وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفَتْیاهُ.([7])
فرمود: هركس درباره مسائل دین
فتوا و نظریه اى دهد كه بدون علم و اطّلاع باشد، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب
او را لعن و نفرین مى كنند و گناه عمل كننده ـ اگر خلاف باشد ـ بر عهده
گوینده است.
8-
قالَ (علیه السلام): الصَّلاهُ عَمُودُ الدّینِ، مَثَلُها كَمَثَلِ
عَمُودِ الْفِسْطاطِ، إذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَْوْتادُ وَ
الاَْطْناب، وَ إذا مالَ الْعَمُودُ وَانْكَسَرَ لَمْ یَثْبُتْ وَ تَدٌ وَ
لا طَنَبٌ.([8])
فرمود: نماز ستون دین است و مثالش همانند تیرك و ستون
خیمه مى باشد كه چنانچه محكم و استوار باشد میخ ها و طناب هاى اطراف آن پا
بر جا خواهد بود ولى اگر ستون سُست یا كج باشد میخ ها و طنابهاى اطراف آن
نمى تواند پا برجا باشد.
9-
قالَ (علیه السلام): لا تَتَهاوَنْ بَصَلاتِكَ، فَإنَّ النَّبیَّ (صلى
الله علیه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَیْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ
بِصَلاتِهِ، لَیْسَ مِنّى، مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً، لا یَرِدُ عَلَىّ
الْحَوْضَ، لا وَ اللهِ.([9])
فرمود: نسبت به نماز بى اعتنا مباش و آن
را سبك و ناچیز مشمار، همانا كه پیامبر خدا هنگام وفات خود فرمود: هركس
نماز را سبك شمارد و یا مسكرات بنوشد از ـ امّت ـ من نیست و بر حوض كوثر
وارد نخواهد شد.
10-
قالَ (علیه السلام): بُنِیَ الاْسْلامُ عَلى خَمْسَهِ أشْیاء: عَلَى
الصَّلاهِ، وَ الزَّكاهِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلایَهِ، وَ
لَمْ یُنادَ بِشَیْىء مِثْلَ ما نُودِىَ لِلْوِلایَهِ.([10])
فرمود: دین مبین اسلام بر پنج پایه و اساس استوار است: نماز، زكات، خمس، حجّ، روزه، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام).
سپس افزود: آن مقدارى كه نسبت به ولایت سفارش شده است نسبت به هیچ كدام تأكید نگردیده است و ولایت اساس و محور تمام اعمال مى باشد.
11- قالَ (علیه السلام): مَنْ دَعَا اللهَ بِنا أفْلَحَ، وَ مَنْ دَعاهُ بِغَیْرِنا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ.([11])
فرمود: هر كه خداوند را به وسیله ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد.
و كسى كه غیر از ما اهل بیت ـ عصمت و طهارت ـ را وسیله گرداند ناامید و هلاك خواهد گشت.
12-
قالَ (علیه السلام): الاْعْمالُ تُضاعَفُ یَوْمَ الْجُمُعَهِ، فَأكْثِرُوا
فیها مِنَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ وَ الدُّعاءِ.([12])
فرمود: پاداش
اعمال ـ بد یا خوب ـ در روز جمعه دو برابر دیگر روزها است، پس سعى نمائید
در این روز نماز و صدقه و دعا بسیار انجام دهید.
13-
قالَ (علیه السلام): مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا اسْتِعْفافاً عَنِ النّاسِ، وَ
سَعْیاً عَلى أهْلِهِ، وَ تَعَطُّفاً عَلى جارِهِ، لَقَى اللهَ عَزَّ
وَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیْلَهَ
الْبَدْرِ.([13])
فرمود: هركس دنیا را به جهت یكى از این سه حالت طلب
كند: بى نیازى از مردم، آسایش و رفاه خانواده و عائله اش، كمك و رسیدگى به
همسایه اش.
روز قیامت در حالتى محشور مى گردد و به ملاقات خداوند متعال نایل مى شود كه صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانى است.
14-
قالَ (علیه السلام): ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللهُ لِأحَد فیهِنَّ رُخْضهً:
أداءُ الاْمانَهِ إلَى الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ
لِلْبِّرِ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بِرَّیْنِ كانا اَوْ
فاجِرَیْنِ.([14])
فرمود: خداوند سبحان در سه چیز رخصت قرار نداده است:
امانت را سالم تحویل صاحبش دادن، خواه آن كه صاحبش آدم خوبى باشد یا فاجر.
وفاى به عهد نسبت به هر شخصى خوب باشد یا بد.
پ
15-
قالَ (علیه السلام): إنَّ الْجَنَّهَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إلى مَنْ
یَكْسَحُ الْمَسْجِدَ، اَوْ یَأخُذُ مِنْهُ الْقَذى.([15])
فرمود: همانا بهشت و حورالعین در انتظار افرادى است كه در نظافت و تمیز كردن مسجد سعى و تلاش نمایند.
16- قالَ (علیه السلام): إنَّما یَبْتَلِى الْمُؤمِنُ فِى الدُّنْیا عَلى قَدْرِ دینِهِ.([16])
فرمود: همانا مؤمن در این دنیا هر مقدارى كه دین و ایمان داشته باشد به همان اندازه مورد امتحان و آزمایش قرار مى گیرد.
17-
قالَ (علیه السلام): لا یَكُونُ الْعَبْدُ عابِداً لِلّهِ حَقَّ
عِبادَتِهِ حَتّى یَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ كُلِّهِمْ، فَحینَئِذ یَقُولُ:
هذا خالِصٌ لى، فَیَقْبَلُهُ بِكَرَمِهِ.([17])
فرمود: كسى به بندگى و ستایش گر حقیقى در برابر خداوند نمى رسد مگر آن كه از تمام افراد قطع امید كند و تنها امیدش خداى یكتا باشد.
در یك چنین حالتى خداوند گوید: این عمل خالصانه براى من است و آن را مورد قبول و عنایت خود قرار مى دهد.
18-
قالَ (علیه السلام): اُقْسِمُ بِاللهِ وَ هُوَ حَقٌّ، مافَتَحَ رَجُلٌ
عَلى نَفْسِهِ بابَ الْمَسْألَهِ إلاّ فَتَحَ اللهُ عَلَیْهِ بابَ
فَقْر.([18])
فرمود: سوگند به خدائى كه بر حقّ است، چنانچه شخصى در
موردى، تقاضاى خود را به یكى از هم نوعان خود بگوید و بدون توجّه به خداوند
متعال درخواست كمك نماید، خداوند درى از درهاى فقر و تنگ دستى را بر او
بگشاید.
19-
قالَ (علیه السلام): مَنْ قَضى مُسْلِماً حاجَتَهُ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ
جَلَّ: ثَوابُكَ عَلَىَّ وَلا اَرْضى لَكَ ثَواباً دُونَ الْجَنَّهِ.([19])
فرمود: هركس حاجتى را براى مسلمانى برآورده كند و گره از مشگلش بگشاید، خداوند متعال به او خطاب كند:
ثواب و پاداش تو بر عهده من خواهد بود و غیر از بهشت چیز دیگرى لایق تو نخواهد بود.
20-
قالَ (علیه السلام): إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحى إلى شُعَیْب
النَّبی(صلى الله علیه وآله وسلم): إنّى مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَهَ
ألْف، أرْبَعینَ ألْفاً مِنْ شِرارِهِمْ وَ سِتّینَ ألْفاً من خِیارِهِمْ.
فقال:
یارَبِّ هؤُلاءِ الاْشْرار فَما بالُ الاْخْیار؟ فَأوحىَ اللهُ إلَیْهِ:
إنَّهُمْ داهَنُوا أهْلَ الْمَعاصى وَ لَمْ یَغْضِبُوا لِغَضَبی.([20])
فرمود:
همانا خداوند متعال، براى حضرت شعیب (علیه السلام)وحى فرستاد: من از قوم
تو یكصد هزار نفر را عذاب و هلاك مى نمایم كه شصت هزار نفر ایشان، اشرار و
چهل هزار نفر دیگرشان از خوبان و عبادت كنندگان خواهند بود.
حضرت شعیب (علیه السلام) سؤال نمود: اشرار كه مستحقّ عذاب هستند ولى خوبان را چرا عذاب مى نمائى؟
خداوند وحى نمود: به جهت آن كه این افراد، نسبت به گناهكاران بى تفاوت بوده و با ایشان سازش مى كردند.
21- قالَ (علیه السلام): مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً، أطْعَمَهُ اللهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ.([1])
فرمود: هركس مؤمنى را طعام دهد، خداوند از میوه هاى بهشتى روزى او گرداند.
22-
قالَ (علیه السلام): مَنْ حَمَلَ أخاهُ عَلى رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللهُ
یَوْمَ الْقِیامَهِ إلىَ الْمَوْقِفِ عَلى ناقَهِ مِنْ نُوْقِ الْجَنَّهِ
یُباهى بِهِ الْمَلائِكَهَ.([2])
فرمود: كسى كه برادرش را (و هركس كه
در مسیر راه بدون وسیله است) سوار وسیله نقلیه خود كند ـ و حتّى الإمكان او
را به مقصد برساند ـ خداوند متعال او را در قیامت سوار شترى از شترهاى
بهشتى مى گرداند ـ كه سریع او را به مقصد برساند و از شدائد و سختى هاى
محشر در امان گردد ـ، و به بر ملائكه مباهات و افتخار مى كنند.
23-
قالَ (علیه السلام): إذا دَخَلَ أحَدُكُمْ عَلى أخیهِ فى بَیْتِهِ،
فَلْیَقَعُدْ حَیْثُ یَأمُرُهُ صاحِبُ الرَّحْلِ، فَإنَّ صاحِبَ الْبَیْتِ
أعْرَفُ بِعَوْره بَیْتِهِ مِنَ الدّاخِلِ عَلَیْهِ.([3])
فرمود:
هنگامى به منزل یكى از برادران و دوستانتان وارد شدید، هر كجا به شما گفت
بنشینید، بپذیرید و همانجا بنشینید، چون كه صاحب منزل بیش از دیگران به
اسرار منزل خود آشنا و آگاه است.
24- قالَ (علیه السلام): اَلْجَنَّهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَى الْفَتّانینَ الْمشّائینَ بِالنَّمیمَهِ.([4])
فرمود: بهشت ـ و نعمت هاى حیات بخش آن ـ براى اشخاص فتنه گر و سخن چینِ آشوب طلب، حرام است.
25-
قالَ (علیه السلام): إنّا نَأمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلاهِ إذا كانُوا بَنى
خَمْسِ سِنین، فَمُرُوا صِبْیانَكُمْ إذا كانوا بَنى سَبْعِ سِنین.([5])
فرمود:
ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت ـ كودكان خود را از دوران پنج سالگى به انجام
نماز دستور مى دهیم، ولى شما ـ دوستان و پیروان ما ـ فرزندان خود را از
سنین هفت سالگى وادار به نماز نمائید.
26- قالَ (علیه السلام): مَنْ حَمَلَ جِنازَهً مِنْ اَرْبَع جَوانِبِها، غَفَرَ اللهُ لَهُ اَرْبَعینَ كَبیرَهً.([6])
فرمود: هركس جنازه اى را تشییع نماید و چهار جانب تابوت را بر شانه خود حمل كند، خداوند چهل گناه از گناهانش را مى آمرزد.
27- قالَ (علیه السلام): خَفِ اللهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَیْكَ، وَ اسْتَحِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ.([7])
فرمود:
بترس از قدرت بى منتهاى خداوند متعال كه از ـ جهات مختلف ـ بر تو دارد، و
از خداوند شرم و حیا كن ـ در انجام گناهان ـ به جهت آن كه از هر چیزى به تو
نزدیك تر است.
28- قالَ (علیه السلام): الْحِكْمَهُ ضالَّهُ الْمُؤْمِنِ، فَحَیْثُ ماوَجَدَ أحَدُكُمْ ضالَّتَهُ فَلْیَأخُذْها.([8])
فرمود: دانش و حكمت، گمشده ـ ارزشمندى است براى ـ مؤمن كه هر كجا و نزد هركس یافت شود باید آن را دریافت نماید.
29-
قالَ (علیه السلام): فِی الْمِلْحِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعینَ داء، ثُمَّ قالَ:
لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى الْمِلْحِ ما تَداوَوا إلاّ بِهِ.([9])
فرمود:
نمك شفابخش و درمان كننده هفتاد نوع مرض و درد خواهد بود و افزود چنانچه
مردم خواصّ نمك مى شناختند به چیزى غیر از نمك مداوا و درمان نمى كردند.
30- قالَ (علیه السلام): إنَّ الْمُؤمِنَ إذا صافَحَ الْمُؤمِنَ تَفَرَّقا مِنْ غَیْرِ ذَنْب.([10])
فرمود: همانا مؤمنى كه با برادر مؤمنش دیدار و مصافحه نماید، گناهانشان ریخته مى شود و بدون گناه از یكدیگر جدا خواهند شد.
31-
قالَ (علیه السلام): مَثَلُ الْحَریصِ عَلَى الدُّنْیا مَثَلُ ذَرْوَهِ
الْقَزِّ، كُلَّما ازْدادَتْ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أبْعَدُ مِنَ
الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غَمّاً.([11])
فرمود: تمثیل افراد حریص به
مال و زیورآلات دنیا همانند كرم ابریشمى است كه هر چه اطراف خود بچرخد و
بیشتر فعالیّت كند و تارهاى ابریشم را به دور خود بپیچد، خارج شدنش از بین
آن تارها سخت تر گردد و چه بسا غیر ممكن مى شود تا جائى كه چاره اى جز مرگ
نداشته باشد.
32- قالَ (علیه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ أخُ الْمُؤمِنِ لا یَشْتِمُهُ، وَ لا یُحَرِّمُهُ، وَ لا یُسیىءُ بِهِ الظَّنَّ.([12])
فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، باید او را دشنام ندهد، سرزنش و بدگوئى نكند، و او را از خوبیها محروم نگرداند، و به او بدگمان نباشد.
33-
قالَ (علیه السلام): اَلْكَمالُ كُلُّ الْكَمالِ، التَّفَقُّهُ فِى
الدّینِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النائِبَهِ، وَ تَقْدیرُ الْمَعیشَهِ.([13])
فرمود:
تمام كمالات - معنوى و مادّى انسان - در فقاهت و شناخت دقیق و صحیح مسائل
دین و معارف الهى است; و صبر و شكیبائى در مقابل ناملایمات، و نیز زندگى را
با تدبّر و مدیریّت برنامه ریزى كردن مى باشد.
34-
قالَ (علیه السلام): صِلِهُ الاْرْحامِ تُزَكّی الاْعْمالَ، وَ تُنْمِى
الاْمْوالَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى، وَ تُیَسِّرُ الْحِسابَ، وَ تُنْسِىءُ
فِى الاْجَلِ.([14])
صله رحم نمودن (پنج فایده دارد:) موجب تزكیه اعمال
و عبادات مى شود، سبب رشد و بركت در اموال مى گردد، بلاها، آفات; و
گرفتارى ها را دفع و بر طرف مى نماید، حساب (قبر و قیامت) را آسان مى
گرداند و مرگ و أجل (معلّق) را تأخیر مى اندازد.
35-
قالَ (علیه السلام): فَضْلُ صَلاهِ الْجَماعَهِ عَلى صَلاهِ الرَّجُلِ
فَرْداً خَمْساً وَ عِشْرینَ دَرَجَهً فِى الْجَنَّهِ.([15])
فرمود: فضیلت و برترى نماز جماعت بر نماز فرادا و تنها، بیست و پنج درجه از مقامات بهشتى است.
36-
قالَ (علیه السلام): وَ أمَّا الْمُنْجِیات: فَخَوْفُ اللهِ فِى السِّرَ
وَ الْعَلانِیَهِ، وَ الْقَصْدُ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَهُ
الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ السّخَطِ.([16])
فرمود: از اسباب نجات، ترس
از خدا در خفاء و آشكارا است، رعایت اقتصاد و صرفه جوئى در تمام حالات بى
نیازى و نیازمندى، نیز رعایت انصاف و گفتن سخن حقّ و عدالت در همه حالت هاى
خوشى و ناراحتى.
37- قالَ (علیه السلام): لا تَنالُ وِلایَتُنا إلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.([17])
فرمود: ولایت و شفاعت ما شامل نمى شود مگر افرادى را كه داراى عمل ـ صالح ـ و نیز پرهیز از گناه داشته باشند.
38-
قالَ (علیه السلام): إنَّ أعْمالَ الْعِبادِ تُعْرَضُ عَلى نَبیِّكُمْ
كُلَّ عَشیَّهِ خَمیس، فَلْیَسْتَحِ أحَدُكُمْ أنْ یُعْرِضَ عَلى نَبیِّهِ
الْعَمَلَ الْقَبیح.([18])
فرمود: همانا تمام كارها و حركات بندگان در
هر شب جمعه بر پیغمبر اسلام عرضه مى گردد، پس حیاء كنید از این كه عمل زشت
شما را نزد پیغمبرتان ارائه دهند.
39-
قالَ (علیه السلام): مَنْ عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثْلُ أجْرِ مَنْ
عَمِلَ بِهِ، وَلایَنْقُصُ اُولئِكَ مِنْ أجُورِهِمْ.([19])
فرمود:
هركس راه هدایت و سعادتى را بگشاید و یا به دیگران تعلیم دهد، اجر و پاداش
او همانند كسى است كه به آن كار خیر عمل كرده باشد بدون آن كه از پاداش عمل
كنندگان كسر شود.
40-
قالَ (علیه السلام): اَرْبَعٌ مِنْ كُنُوزِالْبِرِّ: كِتْمانُ الْحاجَهِ،
وَ كِتْمانُ الصَّدَقَهِ، وَ كِتْمانُ الْوَجَعِ، وَ كِتْمانُ
الْمُصیبَهِ.([20])
فرمود: چهار حالت از كنزهاى نیك و پسندیده است:
پوشاندن نیاز و حاجت خود را از دیگران، دادن صدقه و كمك به افراد به طور
مخفیانه و محرمانه، دردها و مشكلات و ناراحتى ها را تحمّل كردن و هنگام
مصیبت و حوادث، جزع و داد و فریاد نكردن.
[1]
- اصول كافى: ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّیعه: ج 16، ص 183، ح 1. [2] -
كتاب الزّهد: ص 1، ح 9. [3] - إثبات الهداه: ج 3، ص 467. [4] - اصول كافی: ج
1، ص 179، ح 12. [5] - بحارالأنوار: ج 1، ص 137، ح 31. [6] - محاسن برقی: ج
1، ص 228. [7] - اصول كافی: ج 1، ص 42، ح 3، و مستدرك الوسائل: ج 17، ص
244. [8] - وسائل الشیعه: ج 4، ص 27، ح 4424. [9] - وسائل الشّیعه: ج 4، ص
23، ح 4413. [10] - وسائل الشّیعه: ج 1، ص 18، ح 10. [11] - أمالى شیخ
طوسى: ج 1، ص 175. [12] - مستدرك الوسائل: ج 6، ص 64، ح 15. [13] - وسائل
الشّیعه: ج 17، ص 21، ح 5. [14] - وسائل الشّیعه: ج 21، ص 490، ح 3. [15] -
مستدرك الوسائل: ج 3، ص 385. [16] - تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه
ورّام: ص 523، بحارالأنوار: ج 67، ص 210، ح 12، به نقل از كافى. [17] -
تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 427، بحارالأنوار: ج 70، ص 111، ح
14 . [18] - عدّه الداعى: ص 99، س 15. [19] - مستدرك الوسائل: ج 12، ص
402، ح 6. [20] - الجواهرالسنّیه: ص 28، بحارالأنوار: ج 12، ص 386، ح 12،
به نقل از كافى.[1] - محاسن برقى: ص 393، ح 4. [2] - بحارالانوار: ج 7، ص
303، ح 61. [3] - وسائل الشّیعه: ج 5، ص 322. [4] - تنبیه الخواطر، معروف
به مجموعه ورّام: ص 528. [5] - وسائل الشّیعه: ج 4، ص 31، ح 4434. [6] -
وسائل الشّیعه: ج 3، ص 3، ح 153. [7] - بحارالأنوار: ج 68 ص336، ح 22. [8] -
تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 468. [9] ـ تنبیه الخواطر، معروف
به مجموعه ورّام: ص 468. [10] - خصال صدوق: ج 1، ص 13. [11] - وسائل
الشّیعه: ج 11، ص 318. [12] - تحف العقول: ص 221، بحارالأنوار: ج 78، ص
176، ح 5. [13] - تحف العقول: ص 213، بحارالأنوار: ج 78، ص 172، ح 5. [14] -
تحف العقول: ص 218، بحارالأنوار: ج 74، ص 111، ح 71. [15] - وسائل
الشّیعه: ج 17، ص 37. [16] - وسائل الشّیعه: ج 11، ص 174، ح 12. [17] -
وسائل الشّیعه: ج 11، ص 196. [18] - وسائل الشّیعه: ج 11، ص 391. [19] -
وسائل الشّیعه: ج 1، ص 436. [20] - تحف العقول: ص 215.
1- قالَ الإمامُ جَعْفَرُ بنُ محمّد الصّادقُ (علیه السلام) :
حَدیثی
حَدیثُ أبى، وَ حَدیثُ أبى حَدیثُ جَدى، وَ حَدیثُ جَدّى حَدیثُ
الْحُسَیْنِ، وَ حَدیثُ الْحُسَیْنِ حَدیثُ الْحَسَنِ، وَ حَدیثُ الْحَسَنِ
حَدیثُ أمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ حَدیثُ أمیرَالْمُؤْمِنینَ حَدیثُ رَسُولِ
اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم)، وَ حَدیثُ رَسُولِ اللهِ قَوْلُ اللهِ
عَزَّ وَ جَلَّ.([1])
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود: سخن و
حدیث من همانند سخن پدرم مى باشد، و سخن پدرم همچون سخن جدّم، و سخن جدّم
نیز مانند سخن حسین و نیز سخن او با سخن حسن یكى است و سخن حسن همانند سخن
امیرالمؤمنین علىّ و كلام او از كلام رسول خدا مى باشد، كه سخن رسول الله
به نقل از سخن خداوند متعال خواهد بود.
2-
قالَ(علیه السلام): مَنْ حَفِظَ مِنْ شیعَتِنا أرْبَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ
اللهُ یَوْمَ الْقیامَهِ عالِماً فَقیهاً وَلَمْ یُعَذِّبْهُ.([2] )
فرمود:
هركس از شیعیان ما چهل حدیث را حفظ كند ـ و به آن ها عمل نماید ـ، خداوند
او را دانشمندى فقیه در قیامت محشور مى گرداند و عذاب نمى شود.
3-
قالَ (علیه السلام): قَضاءُ حاجَهِ الْمُؤْمِنِ أفْضَلُ مِنْ ألْفِ حَجَّه
مُتَقَبَّله بِمَناسِكِها، وَ عِتْقِ ألْفِ رَقَبَه لِوَجْهِ اللهِ، وَ
حِمْلانِ ألْفِ فَرَس فى سَبیلِ اللهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها.([3])
فرمود:
برآوردن حوائج و نیازمندى هاى مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادى هزار بنده و
فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است.
4-
قالَ (علیه السلام): أَوَّلُ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاهُ، فَإنْ
قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ، وَ إذا رُدَّتْ، رُدَّ عَلَیْهِ سائِرُ
عَمَلِهِ.([4])
فرمود: اوّلین محاسبه انسان در پیشگاه خداوند پیرامون
نماز است، پس اگر نمازش قبول شود بقیه عبادات و اعمالش نیز پذیرفته مى گردد
وگرنه مردود خواهد شد.
5-
قالَ (علیه السلام): إذا فَشَتْ أرْبَعَهٌ ظَهَرَتْ أرْبَعَهٌ: إذا فَشا
الزِّنا كَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إذا اُمْسِكَتِ الزَّكاهُ هَلَكَتِ
الْماشِیَهُ، وَ إذا جارَ الْحُكّامُ فِى الْقَضاءِ اُمْسِكَ الْمَطَرُ
مِنَ السَّماءِ، وَ إذا ظَفَرَتِ الذِّمَهُ نُصِرُ الْمُشْرِكُونَ عَلَى
الْمُسْلِمینَ.([5])
فرمود: هنگامى كه چهار چیز در جامعه شایع و رایج گردد چهار نوع بلا و گرفتارى پدید آید:
چنانچه زنا رایج گردد زلزله ـ و مرگ ناگهانى ـ فراوان شود.
چنانچه زكات و خمسِ اموال پرداخت نشود حیوانات نابود شود.
اگر حاكمان جامعه و قُضات ستم و بى عدالتى نمایند باران ـ رحمت خداوند ـ نمى بارد.
و اگر اهل ذمّه تقویت شوند مشركین بر مسلمین پیروز آیند.
6- قالَ (علیه السلام): مَنْ عابَ أخاهُ بِعَیْب فَهُوَ مِنْ أهْلِ النّارِ.([6])
فرمود: هركس برادر ـ ایمانى خود را برچسبى بزند و او ـ را متّهم كند از اهل آتش خواهد بود.
7- قالَ (علیه السلام): الصَّمْتُ كَنْزٌ وافِرٌ، وَ زَیْنُ الْحِلْمِ، وَ سَتْرُالْجاهِلِ.([7])
فرمود: سكوت همانند گنجى پربهاء، زینت بخش حلم و بردبارى است; و نیز سكوت، سرپوشى بر آبروى شخص نادان و جاهل مى باشد.
8- قالَ (علیه السلام): اِصْحَبْ مَنْ تَتَزَیَّنُ بِهِ، وَ لا تَصْحَبْ مَنْ یَتَزَّیَنُ لَكَ.([8])
فرمود:
با كسى دوستى و رفت و آمد كن كه موجب عزّت و سربلندى تو باشد، و با كسى كه
مى خواهد از تو بهره ببرد و خودنمائى مى كند همدم مباش.
9-
قالَ (علیه السلام): كَمالُ الْمُؤْمِنِ فى ثَلاثِ خِصال: الْفِقْهُ فى
دینِهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَهِ، وَالتَّقْدیرُ فِى
الْمَعیشَهِ.([9])
فرمود: شخصیّت و كمال مؤمن در سه خصلت است: آشنا
بودن به مسائل و احكام دین، صبر در مقابل شداید و ناملایمات، زندگى او
همراه با حساب و كتاب و برنامه ریزى دقیق باشد.
10-
قالَ (علیه السلام): عَلَیْكُمْ بِإتْیانِ الْمَساجِدِ، فَإنَّها بُیُوتُ
اللهِ فِى الاْءرْضِ، و مَنْ أتاها مُتَطَهّراً طَهَّرَهُ اللهُ مِنْ
ذُنُوبِهِ، وَ كُتِبَ مِنْ زُوّارِهِ.([10])
فرمود: بر شما باد به دخول
در مساجد، چون كه آن ها خانه خداوند بر روى زمین است; و هر كسى كه با
طهارت وارد آن شود خداوند متعال او را از گناهان تطهیر مى نماید و در زمره
زیارت كنندگانش محسوب مى شوند.
11-
قالَ (علیه السلام): مَن قالَ بَعْدَ صَلوهِ الصُّبْحِ قَبْلَ أنْ
یَتَكَلَّمَ: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ لا حَوْلَ وَلا
قُوَّهَ إلاّ بِاللهِ الْعَلىّ الْعَظیمِ» یُعیدُها سَبْعَ مَرّات، دَفَعَ
اللهُ عَنْهُ سَبْعینَ نَوْعاً مِنْ أنْواعِ الْبَلاءِ،
أهْوَنُهَاالْجُذامُ وَالْبَرَصُ.([11])
فرمود: هر كسى بعد از نماز صبح
پیش از آن كه سخنى مطرح كند، هفت مرتبه بگوید: «بسم الله الرّحمن الرّحیم،
لا حول و لا قوّه إلاّ بالله العلیّ العظیم» خداوند متعال هفتاد نوع بلا
از او دور گرداند كه ساده ترین آن ها مرض پیسى و جذام باشد.
12-
قالَ (علیه السلام): مَنْ تَوَضَّأَ وَ تَمَنْدَلَ كُتِبَتْ لَهُ
حَسَنَهٌ، وَ مَنْ تَوَضَّأَ وَلَمْ یَتَمَنْدَلْ حَتّى یَجُفَّ وُضُوئُهُ،
كُتِبَ لَهُ ثَلاثُونَ حَسَنَهً.([12])
فرمود: هركس وضو بگیرد و با حوله خشك نماید یك حسنه دارد و چنانچه خشك نكند سى حسنه خواهد داشت.
13- قالَ (علیه السلام): لاَفْطارُكَ فى مَنْزِلِ أخیكَ أفْضَلُ مِنْ صِیامِكَ سَبْعینَ ضِعْفاً.([13])
فرمود: اگر افطارى روزه ات را در منزل برادر - مؤمنت - ، انجام بدهى ثوابش هفتاد برابر اصل روزه است.
14-
قالَ (علیه السلام): إذا أفْطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الْماءِ الْفاتِرِ نَقى
كَبِدُهُ، وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ، وَ قَوىَّ الْبَصَرَ
وَالْحَدَقَ.([14])
فرمود: چنانچه انسان روزه خود را با آب جوش افطار
نماید كبدش پاك و سالم باقى مى ماند، و قلبش از كدورت ها تمیز و نور چشمش
قوى و روشن مى گردد.
15-
قالَ (علیه السلام): مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ فِى الْمُصْحَفِ مُتِّعَ
بِبَصَرِهِ، وَ خُنِّفَ عَلى والِدَیْهِ وَ إنْ كانا كافِرَیْنِ.([15])
فرمود: هر كه قرآن شریف را از روى آن قرائت نماید بر روشنائى چشمش افزوده گردد; و نیز گناهان پدر و مادرش سبك شود گرچه كافر باشند.
16-
قالَ (علیه السلام): مَنْ قَرَءَ (قُلْ هُوَاللهُ أحَدٌ) مَرَّهً واحِدَهً
فَكَأنَّما قَرَءَ ثُلْثَ الْقُرآنِ وَ ثُلْثَ التُّوراهِ وَ ثُلْثَ
الاْنْجیلِ وَ ثُلْثَ الزَّبُورِ.([16])
فرمود: هر كه یك مرتبه سوره توحید را تلاوت نماید، همانند كسى است كه یك سوّم قرآن و تورات و انجیل و زبور را خوانده باشد.
17- قالَ (علیه السلام): إنَّ لِكُلِّ ثَمَرَه سَمّاً، فَإذا أتَیْتُمْ بِها فأمسُّوهَاالْماء، وَاغْمِسُوها فِى الْماءِ.([17])
فرمود: هر نوع میوه و ثمره اى، مسموم و آغشته به میكرب ها است; هر گاه خواستید از آن ها استفاده كنید با آب بشوئید.
18-
قالَ (علیه السلام): عَلَیْكُمْ بِالشَّلْجَمِ، فَكُلُوهُ وَأدیمُوا
أكْلَهُ، وَاكْتُمُوهُ إلاّ عَنْ أهْلِهِ، فَما مِنْ أحَد إلاّ وَ بِهِ
عِرْقٌ مِنَ الْجُذامِ، فَأذیبُوهُ بِأكْلِهِ.([18])
فرمود: شلغم را اهمیّت دهید و مرتّب آن را میل نمائید و آن را به مخالفین معرّفى نكنید، شلغم رگ جذام را قطع و نابود مى سازد.
19-
قالَ (علیه السلام): یُسْتَجابُ الدُّعاءُ فى أرْبَعَهِ مَواطِنَ: فِى
الْوِتْرِ، وَ بَعْدَ الْفَجْرِ، وَ بَعْدَالظُّهْرِ، وَ بَعْدَ
الْمَغْرِبِ.([19])
فرمود: در چهار وقت دعا مستجاب خواهد شد: هنگام نماز وِتر، بعد از نماز صبح، بعد از نماز ظهر، بعد از نماز مغرب.
20- قالَ (علیه السلام): مَنْ دَعا لِعَشْرَه مِنْ إخْوانِهِ الْمَوْتى لَیْلَهَ الْجُمُعَهِ أوْجَبَ اللهُ لَهُ الْجَنَّهَ.([20])
فرمود:
هركس كه در شب جمعه براى ده نفر از دوستان مؤمن خود كه از دنیا رفته اند
دعا و طلب مغفرت نماید، از اهل بهشت قرار خواهد گرفت.
21- قالَ (علیه السلام): مِشْطُ الرَّأسِ یَذْهَبُ بِالْوَباءِ، وَ مِشْطُاللِّحْیَهِ یُشَدِّدُ الاْضْراسَ.([21])
فرمود: شانه كردن موى سر موجب نابودى وَبا ـ و مانع ریزش مو ـ مى گردد، و شانه كردن ریش و محاسن ریشه دندان ها را محكم مى نماید.
22-
قالَ (علیه السلام): أیُّما مُؤْمِن سَئَلَ أخاهُ الْمُؤْمِنَ حاجَهً وَ
هُوَ یَقْدِرُ عَلى قَضائِها فَرَدَّهُ عَنْها، سَلَّطَ اللهُ عَلَیْهِ
شُجاعاً فى قَبْرِهِ، یَنْهَشُ مِنْ أصابِعِهِ.([22])
فرمود: چنانچه
مؤمنى از برادر ایمانیش حاجتى را طلب كند و او بتواند خواسته اش را برآورد و
انجام ندهد، خداوند در قبرش یك افعى بر او مسلّط گرداند كه هر لحظه او را
آزار رساند.
23-
قالَ (علیه السلام): وَلَدٌ واحِدٌ یَقْدِمُهُ الرَّجُلُ، أفْضَلُ مِنْ
سَبْعینَ یَبْقُونَ بَعْدَهُ، شاكینَ فِى السِّلاحِ مَعَ الْقائِمِ
(عَجَّلَ اللهُ تَعالى فَرَجَهُ الشَّریف).([23])
فرمود: اگر انسانى
یكى از فرزندانش را پیش از خود ـ به عالم آخرت ـ بفرستد بهتر از آن است كه
چندین فرزند به جاى گذارد و در ركاب امام زمان (علیه السلام) با دشمن
مبارزه كنند.
24-
قالَ (علیه السلام): إذا بَلَغَكَ عَنْ أخیكَ شَیْىءٌ فَقالَ لَمْ أقُلْهُ
فَاقْبَلْ مِنْهُ، فَإنَّ ذلِكَ تَوْبَهٌ لَهُ. وَ قالَ (علیه السلام):
إذا بَلَغَكَ عَنْ أخیكَ شَیْىءٌ وَ شَهِدَ أرْبَعُونَ أنَّهُمْ سَمِعُوهُ
مِنْهُ فَقالَ: لَمْ أقُلْهُ، فَاقْبَلْ مِنْهُ.([1])
فرمود: چنانچه
شنیدى كه برادرت ـ یا دوستت ـ چیزى بر علیه تو گفته است و او تكذیب كرد
قبول كن. همچنین فرمود: اگر چیزى را از برادرت بر علیه خودت شنیدى و نیز
چهل نفر شهادت دادند، ولى او تكذیب كرد و گفت: من نگفته ام، حرف او را
بپذیر.
25-
قالَ (علیه السلام): لا یَكْمُلُ إیمانُ الْعَبْدِ حَتّى تَكُونَ فیهِ
أرْبَعُ خِصال: یَحْسُنُ خُلْقُهُ، وَ سَیْتَخِفُّ نَفْسَهُ، وَ یُمْسِكُ
الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ، وَ یُخْرِجَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ.([2])
فرمود:
ایمان انسان كامل نمى گردد مگر آن كه چهار خصلت در او باشد: اخلاقش نیكو
باشد، نفس خود را سبك شمارد، كنترل سخن داشته باشد، اضافى ثروتش ـ حقّ
اللّه و حقّ النّاس ـ را بپردازد.
26-الَ (علیه السلام): داوُوا مَرْضاكُمْ بِالصَّدَقَهِ، وَ ادْفَعُوا أبْوابَ الْبَلایا بِالاْسْتِغْفارِ.([3])
فرمود: مریضان خود را به وسیله پرداخت صدقه مداوا و معالجه نمائید، و بلاها و مشكلات را با استغفار و توبه دفع كنید.
27-
قالَ (علیه السلام): إنَّ اللهَ فَرَضَ عَلَیْكُمُ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ
فى أفْضَلِ السّاعاتِ، فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعاءِ فى إدْبارِ
الصَّلَواتِ.([4])
فرمود: خداوند متعال پنج نماز در بهترین اوقات را بر
شما واجب گرداند، پس سعى كنید حوایج و خواسته هاى خود را پس از هر نماز با
خداوند مطرح و درخواست كنید.
28-
قالَ (علیه السلام): كُلُوا ما یَقَعُ مِنَ الْمائِدَهِ فِى الْحَضَرِ،
فَإنَّ فیهِ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داء، وَلا تَأكُلُوا مایَقَعُ مِنْها فِى
الصَّحارى.([5])
فرمود: هنگام خوردن غذا در منزل، آنچه كه اطراف سفره و
ظرف مى ریزد جمع كنید و میل نمائید كه در آن ها شفاى دردهاى درونى است،
ولى چنانچه در بیابان سفره انداختید; اضافه هاى آن را رها كنید ـ براى
جانوران ـ .
29-
قالَ (علیه السلام): أرْبَعَهٌ مِنْ أخْلاقِ الاْنْبیاءِ: الْبِرُّ، وَ
السَّخاءُ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَهِ، وَ الْقِیامُ بِحَقِّ
الْمُؤمِنِ.([6])
فرمود: چهار چیز از اخلاق پسندیده پیغمبران الهى است: نیكى، سخاوت، صبر و شكیبائى در مصائب و مشكلات، اجراء حقّ و عدالت بین مؤمنین.
30-
قالَ (علیه السلام): إمْتَحِنُوا شیعتَنا عِنْدَ ثَلاث: عِنْدَ مَواقیتِ
الصَّلاهِ كَیْفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَیْها، وَ عِنْدَ أسْرارِهِمْ كَیْفَ
حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ إلى أمْوالِهِمْ كَیْفَ مُواساتُهُمْ
لاِخْوانِهِمْ فیها.([7])
فرمود: شیعیان و دوستان ما را در سه مورد آزمایش نمائید:
1 ـ مواقع نماز، چگونه رعایت آن را مى نمایند.
2 ـ اسرار یكدیگر را چگونه فاش و یا نگهدارى مى كنند.
3 ـ نسبت به اموال و ثروتشان چگونه به دیگران رسیدگى مى كنند و حقوق خود را مى پردازند.
31-
قالَ (علیه السلام): مَنْ مَلَكَ نَفْسَهُ إذا رَغِبَ، وَ إذا رَهِبَ، وَ
إذَااشْتَهى، وإذا غَضِبَ وَ إذا رَضِىَ، حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَى
النّارِ.([8])
فرمود: هر كه در چهار موقع، مالك نفس خود باشد: هنگام
رفاه و توسعه زندگى، هنگام سختى و تنگ دستى، هنگام اشتهاء و آرزو و هنگام
خشم و غضب; خداوند متعال بر جسم او، آتش را حرام مى گرداند.
32-
قالَ (علیه السلام): إنَّ النَّهارَ إذا جاءَ قالَ: یَابْنَ آدَم، أعْجِلْ
فى یَوْمِكَ هذا خَیْراً، أشْهَدُ لَكَ بِهِ عِنْدَ رَبِّكَ یَوْمَ
الْقیامَهِ، فَإنّى لَمْ آتِكَ فیما مَضى وَلاآتیكَ فیما بَقِىَ، فَإذا
جاءَاللَّیْلُ قالَ مِثْلُ ذلِكَ.([9])
فرمود: هنگامى كه روز فرا رسد
گوید: تا مى توانى در این روز از كارهاى خیر انجام بده كه من در قیامت در
پیشگاه خداوند شهادت مى دهم و بدان كه من قبلا در اختیار تو نبودم و در
آینده نیز پیش تو باقى نخواهم ماند، همچنین هنگامى كه شب فرارسد چنین زبان
حالى را خواهد داشت.
33- قالَ (علیه السلام): یَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ أنْ یَكُونَ فیهِ ثَمان خِصال:
وَقُورٌ
عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَكُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ،
قانِعٌ بِما رَزَقَهُ اللّهُ، لا یَظْلِمُ الاْعْداءَ، وَ لا یَتَحامَلُ
لِلاْصْدِقاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ فى تَعِبٌ، وَ النّاسُ مِنْهُ فى
راحَه.([10])
فرمود: سزاوار است كه هر شخص مؤمن در بردارنده هشت خصلت
باشد: هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام، هنگام بلاها و آزمایش ها
بردبار و صبور، هنگام رفاه و آسایش شكرگزار، به آنچه خداوند روزیش گردانده
قانع باشد.
دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذیّت قرار ندهد، بر دوستان
برنامه اى را تحمیل ننماید، جسمش خسته; ولى دیگران از او راحت و از هر جهت
در آسایش باشند
34-
قالَ (علیه السلام): من ماتَ یَوْمَ الْجُمُعَهِ عارِفاً بِحَقِّنا عُتِقَ
مِنَ النّارِ وَ كُتِبَ لَهُ بَرائَهٌ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ.([11])
فرمود:
هركس كه در روز جمعه فوت نماید و از دنیا برود; و عارف به حقّ ما ـ اهل
بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ـ باشد، از آتش سوزان دوزخ آزاد مى گردد; و
نیز از عذاب شب اوّل قبر در امان خواهد بود.
35-
قالَ (علیه السلام): إنَّ الرَّجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاهَ
اللَّیْلِ، إنَّ الْعَمَلَ السَّیِّىءَ أسْرَعُ فى صاحِبِهِ مِنَ
السِّكینِ فِى اللَّحْمِ.([12])
فرمود: چه بسا شخصى به وسیله انجام
گناهى از نماز شب محروم گردد، همانا تأثیر گناه در ـ روان ـ انسان سریع تر
از تأثیر چاقو در گوشت است.
36-
قالَ (علیه السلام): لا تَتَخَلَّلُوا بِعُودِالرَّیْحانِ وَ لا بِقَضیْبِ
الرُّمانِ، فَإنَّهُما یُهَیِّجانِ عِرْقَ الْجُذامِ.([13])
فرمود: به وسیله چوب ریحان و چوب انار، دندان هاى خود را خلال نكنید، زیرا كه تحریك كننده عوامل مرض جذام و پیسى مى باشد.
37-
قالَ (علیه السلام): تَقْلیمُ الأظْفارِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ یُؤمِنُ مِنَ
الْجُذامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْعَمى، وَ إنْ لَمْ تَحْتَجْ فَحَكِّها
حَكّاً. وَ قالَ (علیه السلام): أخْذُ الشّارِبِ مِنَ الْجُمُعَهِ إلَى
الْجُمُعَهِ أمانٌ مِنَ الْجُذامِ.([14])
فرمود: كوتاه كردن ناخن ها در
روز جمعه موجب سلامتى از جذام و پیسى و ضعف بینائى چشم خواهد شد و اگر
امكان كوتاه كردن آن نباشد سر آن ها را بتراش.
و نیز فرمود: كوتاه كردن سبیل در هر جمعه سبب ایمنى از مرض جذام مى شود.
38-
قالَ (علیه السلام): إذا أوَیْتَ إلى فِراشِكَ فَانْظُرْ ماسَلَكْتَ فى
بَطْنِكَ، وَ ما كَسَبْتَ فى یَوْمِكَ، وَ اذْكُرْ أنَّكَ مَیِّتٌ، وَ أنَّ
لَكَ مَعاداً.([15])
فرمود: در آن هنگامى كه وارد رختخواب خود مى شوى،
با خود بیندیش كه در آن روز چه نوع خوراكى ها و آشامیدنى ها از چه راهى به
دست آورده اى و میل نموده اى.
و در آن روز چه چیزهائى را چگونه و از
چه راهى كسب و تحصیل كرده اى; و در هر حال متوجّه باش كه مرگ تو را مى
رباید; و سپس در صحراى محشر ـ جهت بررسى گفتار و كردارت ـ حاضر خواهى شد.
39-
قالَ (علیه السلام): إنَّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إثْنَیْ عَشَرَ ألْفَ
عالَم، كُلُّ عالَم مِنْهُمْ أكْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَموات وَ سَبْعِ
أرَضینَ، ما یُرى عالَمٌ مِنْهُمْ أنّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عالَماً
غَیْرُهُمْ وَ أنَاالْحُجَّهُ عَلَیْهِمْ.([16])
فرمود: همانا خداوند
متعال، دوازده هزار جهان آفریده است كه هر یك از آن ها نسبت به آسمان ها و
زمین هاى هفت گانه بزرگ تر مى باشد; و من ـ و دیگر ائمّه دوازده گانه ـ از
طرف خداوند بر همه آن ها حجّت و راهنما هستیم.
40-
قالَ (علیه السلام): حَدیثٌ فى حَلال وَ حَرام تَأخُذُهُ مِنْ صادِق
خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فیها مِنْ ذَهَب وَفِضَّه.([17])
فرمود:
سخنى را درباره مسائل حلال و حرام و احكام دین خدا، از راست گوى مؤمنى
دریافت كنى; بهتر و ارزشمندتر است از تمام دنیا و ثروت هاى آن.
.:: This Template By : web93.ir ::.