سخنان تکان دهنده پسر احمدی روشن به رهبر + عکس
سلام آقاجون! من چارسالمه. من شما رو خیلی دوست دارم. خیلی خوشحالم که امشب اومدی خونمون. فقط نمی دونم چرا بابا مصطفام هنوز نیومده.
مامانم
میگه بابات رفته یه مسافرت و شاید به این زودی ها نیاد. اما نمی دونم چرا
وقتی این حرفو به من می زنه روشو از من برمی گردونه و شونه هاش تکون می
خوره و بعد که من می رم تا از جلو صورتشو ببینم، چشماش خیلی قرمز شده و
صورتش هم خیسه!

این روزا مامانم خیلی
صورتشو می شوره.نمی دونم چرا نگاش یا به منه یا به قاب های رو تاقچه و یا
به در خونمون که بابا زنگ بزنه.امشب که شما اومدی خونمون من می خوام یه
رازو به شما بگم. من و بابام چند روز قبل یه قول مردونه به هم دادیم. اون
شبی که بابام می خواست بره مسافرت یواشکی در گوشم گفت من و تو مثل دو تا
مرد باید با هم صحبت کنیم و قول هایی به هم بدیم و هیچ کسی هم از اون با
خبر نشه. من هم به اون قول مردونه دادم و حتی به مامانم هم نگفتم.بابا
مصطفام با دو تا دستاش شونه هامو چسبید و صورتشو آورد دم گوشمو گفت: پسرم
تو دیگه بزرگ شدی و مرد این خونه ای. باید به من قول بدی مثل یه مرد به
مامانت کمک کنی. مامانتو اذیت نکنی. به حرفاش گوش بدی. بهش کمک کنی و نذاری
یه وقتی از دست تو ناراحت بشه.
منم گفتم بابا یه شرط داره
و اون اینه که وقتی از مسافرت برگشتی اون ماشین پلیس چراغ دارو برام بخری.
تو این چند روزی که بابا مصطفام نیست دلم خیلی براش تنگ شده مخصوصا برا
اون خنده هاش. اما عیبی نداره...
من هم هر وقت دلم براش تنگ
می شه مثل بابام میام لب تاقچه و به عکس شما نگاه می کنم. آخه بابا مصطفام
هر وقت خیلی خسته بود و ناراحت، می اومد کنار تاقچه و با شما صحبت می کرد.
نزدیک شما که میومد لبهاش تکون می خورد.
بعضی وقت ها هم که خیلی
خسته بود شونه هاشم تکون می خورد. فکر کنم مامانم هم این روزها خیلی خسته
است که مثل بابام شونه هاش تکون می خوره و چشماش قرمز می شه!بابام با شما
آهسته صحبت می کرد. من که چیزی از حرف های شما دو نفر سر در نمی آرم اما
اینو می دونم بابا مصطفام هر وقت با شما صحبت می کرد تا خیلی روزای بعد
خوشحال بود.
اگه ده شب هم کار می کرد
عین خیالش نبود.فکرشو کن اگه بابام مسافرت نبود و امشب خونه بود و شما رو
می دید دیگه چی می شد. از خوشحالی بال درمیاورد و دیگه هر چی من بهش می
گفتم ، می گفت چشب پسرم ،چشب عزیزم. هر چی می خواستم برام می خرید. من یه
ماشین پلیس می خام که دشمنا رو تعقیب کنم. اما بابام میگه بزار بزرگتر بشی
اونوقت برات می خرم.اما...
وقتی بابام بیاد و بفهمه
شما خونمون اومدید و اون نبوده ،خیلی ناراحت می شه . شاید هم اونقدر ناراحت
بشه که تا چند روز دیگه به حرفام گوش نده... اما نه!
بابا مصطفام خیلی
مهربونه... وقتی بیاد و بوی عطر شما رو ببینه که توی خونه و محلمون پیچیده،
مطمئنم به همه حرفام گوش می ده. بابام میگه شما بوی بهشت میدی. بابام
همیشه از بهشت میگه...یه وقت نکنه این دفعه که مسافرت رفته، رفته باشه
بهشت...!


ورود نوزاد دوم در خانواده برای کودک یک بحران بزرگ را بوجود می آورد. او که تا آن زمان مورد توجه والدین بوده است با آمدن نوزادی دیگر موقعیتش را در خطر می بیند، این وظیفه والدین است که با رفتارهای مناسب خود محیط را برای او آرام نگاه دارند و با محبتشان وضعیت کودک را متعادلتر کنند.
یکی از شایعترین واکنشهایی که اغلب کودکان موقع بروز عامل رقابت از خود نشان می دهند حسادت است. شناخت و درمان این نوع واکنش ها در کودکان حایز اهمیت است زیرا این حالت علاوه بر ایجاد عصبانیت، تنفر و احساس خود کم بینی ،باعث می شود که در سنین بالاتر شخص به علت این اخلاق ناپسند در محیط و اجتماع تنها بماند.
حسادت غالباً با ترس درونی و خشم توام است اکثر قریب به اتفاق پژوهشگران عقیده دارند که حسادت در دختران بیشتر از پسران است.
بچه ها در اثر اینکه بیشتر یا کمتر مورد توجه والدین خویش قرار می گیرند در خانه نسبت به هم حسادت می ورزند وقتی بچه ای متولد می شود خواهران یا برادران بزرگتر او از این جهت که محبت مادر متوجه نوزاد می شود ناراحت می شوند و نسبت به او حسادت می ورزند قبل از ورود به مدرسه بچه ها حسادت خود را نسبت به کودک کوچکتر از خود به صورت کتک زدن او ظاهر می سازند، گاهی حضور اورا در خانه ندیده می گیرند و وجود او را انکار می کنند گاهی اوقات حسادت خود را به صورت تغییر رفتار خود نشان می دهند. مثلاً رختخواب خود را تر می کند و یا به مکیدن شست خود مبادرت می ورزد. و گاهی اوقات از خوردن غذا خود داری می کند و یا از برخورد با اشیاء ترس نشان می دهند هدف بچه ها از اجرای اینگونه اعمال ،جلب توجه مادر و منحصر نمودن علاقه و محبت او نسبت به خویشتن است در حقیقت آنها از این وسیله دفاعی برای برخورد با موقعیت نامطلوب استفاده می کنند.
حسادت در میان بچه ها در سالهای سوم و چهارم زندگی بیش از سایر اوقات است آزمایش ها نشان داده که از هر 3 بچه حدود 2 نفر آنها دختر هستند، بچه های باهوش تر بیشتر از بچه های کم هوش حسادت می ورزند بچه ها ئیکه اختلاف سنی آنها از یکسال و نیم تا سه و نیم باشد بیشتر حسود هستند. بچه های اول معمولاً بیشتر از بچه های دیگر حسادت می ورزند زیرا آنها مدتها گل سرسبد خانواده محسوب می شوند و علاقه و محبتهای افراد خانواده متوجه آنها بوده است.
اگر مادر بچه های خود را بیش از حد مورد توجه قرار ندهد بچه ها کمتر بهم حسادت می کنند.
اگر ذهن بچه های بزرگتر را برای تولد نوزاد آماده کنند کمتر نسبت به نوزاد حسادت می ورزند گاهی بچه ها نسبت به اعضاء خانواده یا افرادی که مانع مصاحبت مادر با ایشان می شوند حسادت می کنند. به تدریج که بچه از محیط خانواده دور می شود و با افراد بیشتری ارتباط پیدا می کند، حسادت او نسبت به برادران و خواهران خود کم می شود.
پس از ورود به مدرسه و شرکت در کلاس حسادت بچه ها نسبت به افراد همسن و همکلاسی ظاهر می شود معمولاً شاگردانی که توجه معلم را به خود جلب می کنند و در دروس و یا ورزش و اموراجتماعی بیشتر از دیگران فعالیت می نمایند مورد حسادت افراد همسن و یا همکلاسی خود واقع می شوند.
حسادت بچه ها در انتقاد از کارهای یکدیگر، در جرو بحث، مزاحمت، مسخره کردن، آزار رسانیدن و تحریک افراد به ضد یکدیگر ظاهر می شود در بسیاری از موارد بچه ها حسادت خود را به صورت طعنه زدن، بی اعتنایی، خیالبافی دروغ و تقلب ظاهر می سازند. محیط خانه و مدرسه نباید رقابت و هم چشمی را تشویق کند زیرا رقابت باعث پیدایش حسادت می شود ایجاد روح همکاری درمیان بچه ها و شرکت دادن آنها در بحث و مناظره منطقی مانع پیدایش حسادت درمیان ایشان خواهد شد.
قابل ذکر است که والدین در بروز شدت یا کاهش حسادت و رقابت بین کودکان خود نقش مهمی به عهده دارند والدین باید حسادت کودکان خود را بپذیرند و کوشش کنند که با محبت و صرف وقت حسادت کودک خود را کاهش دهند.
اولین وظیفه ای که والدین برای رفع و درمان حسادت در کودک بر عهده دارند پیدا کردن علت حسادت است.
در این مقاله به 2مورد" تولد کودک دوم " و" مقایسه میان فرزندان " می پردازیم ودر مقاله بعد،4عامل دیگررابررسی می کنیم.
فرزندان اول خانواده از فرزندان دیگر بیشتر به حسادت مبتلا می شوند زیرا قبل از تولد کودک دوم او محبوب دل خانواده و اقوام بوده ولی با حضور بچه دوم همه چیزها بین آنها تقسیم می شود. که این کار برای او خوشایند نیست. خصوصاً اگر در سن 2 تا 5 سالگی باشد توصیه ای که به والدین می شود اینست که قبل از تولد فرزند دوم تمام مسائل را برای بچه اول توضیح دهند. و اثرات مثبت برادر و خواهر داشتن و اثرات منفی تنهایی را برایش بیان نمایند. از طرف دیگر بعد از تولد فرزند دوم این مسئله را رعایت کنند که تمام حواسها و ذهنها عطف به بچه دوم نشود و در تمام کارها از بچه اول کمک گرفته و آن را در بزرگ کردن بچه دخیل نمایند.
اهمیت دادن به کودک و نظرخواهی از او این احساس را در کودک بوجود می آورد که هنوز برای خانواده اش عزیز و محترم است و احساس بزرگی می کند.
هر فردی دارای قابلیتها و توانایی های ویژه خود است. یک کودک ممکن است در زمینه های خاصی پیشرفت چشم گیری داشته باشد کودکی دیگر در آن حد استعداد شکوفایی از خود نشان دهد. ولی این مسئله نباید باعث تضعیف کودک دوم شود.
اگر دوست دارید فرزند شما بیشتر تلاش کند و یا آداب و رسوم معاشرتی را بهتر رعایت کند بهتر است از راه تشویق اقدام به این کار کنید نه سرزنش و مقایسه او با دیگران. در غیر این صورت حس خشم و حسادت را در کودک به وجود می آورید.
منبع : زن روز




امیدوارم والدین عزیز با توجه به اهمیت مسئله کودک آزاری جنسی تمام تلاش خود را به کار گیرند تا قبل از وقوع حادثه مهارت های لازم را کسب کرده و از این آسیب شدید جلوگیری نمایند و چنانچه آسیب ایجاد شده است به جای سرزنش خود در اولین فرصت بدون ترس از قضاوت به مشاورین متخصص مراجعه کرده و از آسیب های شدید آن جلوگیری کنند.



د) خود را در مقابل شیرین کاری ها یا اشتباهات کودکانه بچه ها کنترل کنید. خندیدن یا قهر و دعوا در برابر رفتارهای عمدی یا سهوی کودکان هر دو زیانبار است و موجب بدآموزی آن ها می شود.
.:: This Template By : web93.ir ::.