مجموعه این کاخ ۳۱۹۲ متر مربع وسعت دارد و بخشهای مختلف آن عبارت است از یک تالار مرکزی با ۳۰ عدد ستون تنومند . زیر این ستونهای مکعب های سفید رنگ همراه با سنگهی مرمر سیاه کار گذاشته شده است . ایوان جنوب شرقی یا ایوان تخت داری دو ردیف ۲۰ تایی ستون بوده است . اطراف کاخ سکو هایی جهت نشستن تعیبه گشته است . در انتهای جنوب غربی این یوان تخته سنگی بلند قامت ( بیش از ۱۰ متر ) که هنوز به وضوح دیده میشود کتیبه ی از کورش هخامنشی حک شده است باین مضمون : ” من هستم کورش شاه هخامنشی ” . ایوان شمال غربی داری دو ردیف دوازده تایی ستون است که بر درگاهش نقش پادشاه ایران حجاری شده است . این کاخ محل خصوصی کورش نامدار بوده است .
شهرستان هرسین در فاصله ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمانشاه قرار دارد. این شهر از شمال به صحنه از شرق به نهاوند از جنوب به استان لرستان و از غرب به کرمانشاه محدود شده است. ارتفاع متوسط این شهرستان از سطح دریا ۱۵۸۲ متر است. بلندترین قله این شهرستان با ارتفاع ۲۷۹۴ در بخش بیستون و عمیقترین غار خاورمیانه به عمق ۵۷۲ متر در ین شهرستان قرار دارد. در سال ۱۹۴۹ توسط پروفسور کارلئون باستانشناس آمریکایی غار معروف به شکارچیان مورد کاوش قرار گرفت که در این غار آثار دورههای تاریخی مختلف به دست آمد.
از مهمترین آثار باستانی پیش از تاریخ که در این شهرستان قرار دارد میتوان به تپه گنجدره یا (چیا خزینه) اشاره کرد. در کنار جاده اصلی هرسین به کرمانشاه و در فاصله ۷ کیلومتری از شهر هرسین تپه گنجدره قرار گرفته است. ارتفاع گنجدره نسبت به سطح دریا بین ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ متر است. ارتفاع تپه ۵ متر و قطر آن ۴۰ متر است و یک محدوده ۱۳۰۰ متر مربعی را شامل میشود. کاوشهی گنجدره در سال ۱۹۶۵ آغاز شد و تا سال ۱۹۶۹ ادامه داشت. ین کار تحت نظارت پروفسور اسمیت باستانشناس کانادیی صورت گرفت. در گنجدره مردانی زندگی میکردند که یکجانشین و شهرنشین بودهاند و با اهلی کردن حیوانات، کاشتن غلات و جمعآوری آن زندگیشان میگذشته است. در ضمن انجام کاوشها و حفاریها در بعضی از لیهها آثار ساختمانی و معماری تقریبا سالم کشف شد که امتیاز گنجدره را نسبت به مکانهی تاریخی دیگر که متعلق به مرحله پارینه سنگی بودهاند، مشخص میکند. در گنجدره اشیایی به دست آمده و متعلق به زمانهایی است که هنوز چرخ کوزهگری اختراع نشده بود. اهالی ساکن در گنجدره در هزاره نهم ق.م کشت غلات و برداشت آن را تجربه کرده بودند. آزمایشهی صورت گرفته روی زغالهی به دست آمده از ین محل نشان میدهد نخستین انسانها در ۸۵۰۰ ق.م در ین محل استقرار یافتهاند. ظروف سفالین درشت با جداره ضخیم که با آتش به صورت نامنظم پخته شدهاند، پیدیش خشتهیی با فرورفتگی در قسمت میانی آن که در دیگر نقاط نمونه آن دیده نشده است، پیکانهای سنگی، اشیای استخوانی، کوزهها، کاسهها، مهرهها و زینتآلات از جمله آثار و اشیا به دست آمده در تپه گنجدره هستند. از دیگر آثار بر جای مانده در شهرستان هرسین میتوان به گور دخمههی اسحاقوند، دخمه شمسآباد، کتیبه بیستون، مجسمه هرکول، قلعه هرسین، قلعه دزبر، قلعه سرماج، فراتاش بیستون، فراتاش هرسین، حوض سنگی (حوض ساعت)، طاق سنگی، پلکان سنگی، تخت شیرین، دیوار ساسانی، پل خسرو، بنی ساسانی و سرستونهی بیستون اشاره کرد.

”اسپیه مزگت” از دو کلمه ” اسپی” در زبان تالشی به معنای سفید و ” مزگت” در زبان اوستا به معنای مسجد تشکیل شده است. ” اسپیه مزگت” در دهکده دیناچال از توابع شهر اسالم در استان گیلان قرار دارد.مصالح اصلی بنای این اثر تاریخی ، آجرهایی به ابعاد ۶×۲۳×۲۳ سانتیمتر است.گوشه ای از این بنا که یک ضلع آن ۷۵/۱۶ متر است ، فعلاً پا برجاست و دیوار یکی از دهلیزهای بنا می باشد. بر دیوار همین دهلیز است که پنج شش متر کتیبه کوفی ساده باقی مانده است.این کتیبه که ابتدای ان در همین دهلیز بوده ، روزی ۴ دهلیز اطراف را تزیین می داده است.از راه دهلیزها نیز گچ بری عجیبی به ارتفاع ۱ متر داشته که فعلاً ۲ متر از این ازاره بر دیوار شمالی مشخص است.

آنچه بیش از هر چیز بیننده را به حیرت می
اندازد ، علت وجودی چنین بنایی در این نقطه دورافتاده است. آن هم بنایی با
آن عظمت و با آن قدمت تاریخی که کتیبه کوفی بر آن گواهی میدهد. در اینکه ”
اسپیه مزگت” یک مرکز عبادی بزرگ بوده تردیدی نیست و این امر از وجود
احتمالی یک مرکز شهری یا سایتی باستانی مدفون شده در حوالی این بنا خبر می
دهد.شکل ” اسپیه مزگت” که از ۴ دهلیز و یک رواق چهار گوش تشکیل شده و امروز
قسمتی از آن از بین رفته است به آتشکده های زرتشتی پیش از اسلام شباهت
دارد و احتمالاً بعد از اسلام بدون تخریب بنای آن نحوه اداره آن تغییر کرده
و به محل عبادت مسلمانان تبدیل شده است.
از طرف دیگر نام فارسی مزگت به جای مسجد با ترکیب ” اسپیه ” به معنای سفید
از نظر واژه شناسی نیز می تواند کمکی به یافتن بنای اصلی اولیه این اثر
تاریخی نموده و تا حدودی علت وجودی آن را روشن سازد.بدون تردید ” اسپیه
مزگت” باقیمانده یک آتشکده بزرگ در تالش است که در دوران بعد از اسلام به
مسجد تبدیل شده است. رواق چهارگوش داخلی آن محل نگهداری آتش مقدس بوده و
مردم برای عبادت در دهلیزهای کناری آن می ایستادند. بنای ” اسپیه مزگت”
بدون هیچ تغییری به مسجد تبدیل شده و این در حالیست که در داخل آن محرابی
وجود ندارد. این عدم تغییر و یا تخریب خود نشانی از حرمت و قداستی است که
این مکان برای مراسم دینی چه در قبل و چه در بعد از اسلام داشته است.در طی
زمان دراز عوامل مختلف انسانی و طبیعی موجب تخریب ” اسپیه مزگت ” شده
اند.درختان جنگلی بزرگ بر بام آن رسته و ریشه های خود را چون گوه ای میان
دیوارها فرو برده و آنها را شکافته اند.رودخانه سیلابی دیناچال نیز ، قسمت
جنوبی آن را کنده و برده است.این بنای مهم بدون محافظ رها گشته و رو به
ویرانی دارد.

این گوردخمه ها در بیست و پنج کیلومتری جنوب غربی هرسین، در شمال شرقی روستای «ده نو» قرار دارند. نام این گوردخمه ها از روستایی به نام «اسحاق وند» گرفته شده است. این مجموعه شامل سه گوردخمه است. گوردخمه سمت راست بالاتر از دو گوردخمه دیگر قرار دارد. گوردخمه سمت چپ به شکل طاقچه ای به عمق ۸۵ سانتیمتر و عرض ۱۰/۲ متر است. گوردخمه میانی به عمق ۷۵/۱ و عرض ۶۳/۱ متر و گوردخمه سمت راست به عرض ۱۰/۲ متر است.
اطراف هر یک از این گوردخمه ها قاب بندی شده است. در قسمت بالای گوردخمه میانی، تصویر مردی به حالت تمام قد، به ارتفاع ۸۷/۱ متر و با چهره ای نیم رخ حجاری شده است. این شخصیت لباس چین دار بلندی به تن دارد و دست های خود رابه حالت نیایش در جلوی صورت خود قرار داده است. در مقابل او مشعلی به ارتفاع هشتاد و سه سانتیمتر و سپس آتش دانی به ارتفاع نود و چهار سانتیمتر دیده می شود. در پشت این آتش دان، فردی به ارتفاع هشتاد سانتی متر حجاری شده که دست هایش را بلند کرده و یک شیء را گرفته است.
در گذشته این گوردخمه ها را به دوره ماد نسبت می دادند؛و حتی گفته می شد که
احتمالاًمربوط به سه پادشاه اولیه ماد هستند( دیاکو،فرورتیش و هوخشتره)
ولی امروزه در مورد زمان ساخت آنها اختلاف نظرهایی وجود دارد. هرتسفلد آنها
را به دوره هخامنشی نسبت می دهد و معتقد است که گوردخمه میانی قبر گئومات
مغ است.گر چه عده ای دیگر نیز این گوردخمه را متعلق به دوره هخامنشی می
دانند، ولی انتساب آن را به گئومات مغ بی پایه و اساس می دانند. در پژوهش
های اخیر، این گوردخمه ها را به دوره سلوکی نسبت داده اند. در زمان
اشکانیان نقش آتش دان و پیکره شخصیتی که هر دو دست هایش را بلند کرده و از
پشت شیء را گرفته، حجاری شده است.

در زمان شاپور اول ( ۲۳۹ تا ۲۷۰ میلادی ) پادشاه ساسانی سه امپراطور روم به ایران حمله ور شدند . یکی گردیانوس جوان بود که در سال ۲۴۲ میلادی کشته شد . دیگری فیلیپ عرب بود که در برابر شاپور ناچار به تسلیم شد و قبول کرد که سالیانه به ایران برای حملاتی مکرری که به آنجا نموده بود و خساراتی که وارد کرده بود باج بدهد . سوم والرین بود که در سال ۲۴۲ میلادی با ۷۰ هزار سرباز و امیر و سناتور رومی اسیر ایرانیان شد . شاپور این پیروزی بزرگ را در چندین مکان حجاری نمود تا درس عبرتی برای آیندگان گردد . شاپور در کتیبه ای که در کعبه زرتشت به سه زبان نوشته است میگوید : ” والرین با سپاهی که مشتمل بر ۲۹ گروه جنگی اروپایی بود و به ۷۰ هزار نفر سرباز بالغ بود به جنگ ایران آمد . در اطراف الرها و ادسا جنگ بزرگی بین ما و امپراطور والرین در گرفت . ما با دستهای خویش والرین را اسیر کردیم ! فرماندهان – استانداران – سناتورها و افسران رومی را به اسارت گرفتیم و همگی آنان را به ایالات ایران منتقل نمودیم . ” این صحنه پیروزی شاپور از زیباترین نقش های برجسته ایران است که از حادثه ای غرور آفرین حکایت میکند و مایه سرافرازی ایرانیان میباشد شاپور با تاج پادشاهی که به صورت کنگره ای است و جامه ای آراسته سوار بر اسب تنومدی است که جلوی او فلیپ عرب امپراطور باج گذار رومی زانو زده و خم شده است .
پادشاه ایران یک دست خود را به طرف او دراز کرده تا نشان از قبوا باج او شود . فلیپ در این نقش با تاج رومی و بالاپوشی که بروی دوشش قرار دارد چنان نمایش داده شده که گویی با شتاب به سوی اسب پادشاه ایران دویده و زانو زده است . والرین هر دو دست خود را به نشانه بخشش به جلو دراز کرده . عظمت پادشاه ایران و بزرگی او در تاج – دستبند و طرز آرایش مویش که چین دار است و بر شانه های افتاده است و همین طور از زین و لگام اسب مغرورش به وضوح دیده میشود . کنار دیگر شاپور امپراطور دیگری دیده میشود . که پادشاه ایران مچ دست او را به نشانه اسارت گرفته . پشت سر اسب پادشاه ایران تصویر موبد بزرگ کرتیر دیده میشود که کلاهی بیضی شکل مزین به نشان قیچی به سر دارد و انگشت سبابه دست راست اش را به نشانه احترام به سوی شاپور دراز کرده است و گردن بندی مرواریدی آراسته شده به گردن دارد و بالاپوشی با سنجاقی در جلوی سینه می باشد . این کتیبه نقش دار ساسانی یکی از هنرمندانه ترین نقوش باستانی ایران است که وضح و سادگی و زیبایی آن به راحتی نشانگر عظمت و افتخاری پادشاهان گذشته است .

محوطه باستانی و مقدس بیستون در طول ۵ کیلومتر و عرض ۳ کیلومتر در شرق استان کرمانشاهان قرار دارد و یکی از معتبرترین آثار باستانی جهان میباشد . که در سال ۸۵ در لیست آثار برجسته جهانی در یونسکو ثبت گردید . این محوطه آثاری از پیش از تاریخ تا حکومتهای اسلامی در خود جای داده . آثاری همچون : غارشکاچیان – مر خریل – مر تاریک – مر آفتاب – مر دودر – تپه نادری – سراب بیستون – جاده حاشیه سراب – بقایای گورستان قدیمی – دژ تاریخی مدفون – نیایشگاه شانشاهان ماد – نقش برجسته داریوش بزرگ – مجسمه هرکول – نقش برجسته میتریدات دوم شاهنشاه اشکانی – نقش برجسته گودرز – سنگ بلاش – پرستشگاه شاهنشاهان پارتی – بقایای شهر باستانی هخامنشیان و پارتیان – بقایای بناهای ساسانی – کتیبه فرهاد کوه کن – بقایای پل ساسانی – بقایای سد ساسانی – سنگهای تراشیده ساسانیان – کاروانسرای ایلخانی – بناهای ایلخانی – کاروانسراهای صفوی – وقف نامه شیخ علیخان زنگنه – پل بیستون و آثار پراکنده دیگری در بیستون قرار دارد .
دلیل آن که همه این آثار در یک جای قرار داشته این بوده است که این محل بدون تردید از مکانهای مقدس ایرانی شناخته میشده زیرا آب مظهر پاکی و روشنانی فراوان از دل کوه بیستون به بیرون روان است و داریوش بزرگ هم به دلیل اهمیت موقعیت کرمانشاه و کوه های صخره ای آن و آثار بزرگ نیاکان آریایی اش این مکان را برای کتیبه ارزشمند بیستون انتخاب نموده است .
کتیبه داریوش بزرگ ( ۴۸۶ – ۵۲۱ قبل از میلاد )
در سه زبان پارسی باستان – عیلامی و بابلی در ارتفاع هفتاد متر بالاتر از
سطح زمین بر دامنه کوه بیستون نقر ( حک ) گردیده است . داریوش بزرگ وقایع
اولین سالهای سلطنت خود را و فتوحاتی را که در نوزده جنگ نصیب او گردیده
بود مفصلا ذکر مینماید . طبق گفته دیودور مورخ یونانی نام اصلی بیستون
بگستان ( به معنای جای خدا ) نام داشته است . متن پارسی باستان در ۴۱۴ سطر و
پنج ستون است . در زیر نقش داریوش بزرگ شاهده ۹ نفر نافرمان که علیه شاه
قیام کرده بودند و همگی آنها مغلوب شدند قرار گرفته است . در این کتبه که
یکی از برزگترین اسناد تاریخی ایران زمین و جهان محسوب میشود داریوش خود را
نهمین پادشاه هخامنشی مینامد . که اسامی نه شاه قبلی به شرح زیر میباشد .
۱) هخامنش – ۲) چیش پیش – ۳ ) آریارمن – ۴ ) ارشام شاه – ۵) کورش کوچک جد
کورش بزرگ – ۶) کمبوجیه – ۷ ) کورش دوم که به شاهنشاه بزرگ ملقب است –
کمبوجیه دوم ( فاتح سرزمینهای مصر ) – ۹ ) و بالاخره داریوش بزرگ .
گفته میشود نمای پیشین صخره که برجسته کاریها برآن کنده شده حدود ۳۴۰ پا بالاتر از چشمه هاست و ابعاد برجسته کاری ۱۸ در ۱۰ پاست که قامت “داریوش”۵ پا و ۸ اینچ (۱۷۰ سانتیمتر)بلندی دارد.اجرای این بنا در چند مرحله انجام شده است.نقش برجسته ها و متن اصلی عیلامی در حدود سال ۵۲۰ قبل از میلاد کنده کاری شده و سپس روایت اکدی به آن افزوده شده است.برجسته کاری “داریوش” را به اندازه طبیعی و زیر سایه حمایت نماد ایران کهن ( فره وشی=فروهر ) با بال گشوده نشان می دهد که یک دست خود را بلند کرده و در دست دیگر کمان خود را گرفته است؛در پشت او در اندازه ای کوچکتر سلاح داران او (در سمت چپ “گوبریاس”و دیگری احتمالا”"اینتافرن”)ایستاده اند. “داریوش” پایش را بر چهره “گئومات”که به پشت بر زمین افتاده نهادن است و در پشت “گئومات”۸شاه دروغی که با ریسمانی به هم بسته شده اند پشت سر هم صف کشیده اند.احتمالا” هنگام لشکرکشی به ماد علیه “فرورتیش”بوده که “داریوش”فرمان داده نقش و یادگار پیروزیهایش را بر این صخره ترسیم کنند و بنویسند و شاید اصل این ابتکار از شاه” آنوبانینی”(حدود۲۰۰۰سال ق.م.)در دروازه زاگرس (سرپل)باشد که او چند روز قبل از آنجا گذشته و آن را دیده بوده است.
پس از آنکه نخستین مرحله کار به پایان رسید دو اتفاق افتاد.یکی اینکه داریوش بزرگ به این نتیجه رسید که شأن شاه و شاهنشاهی اقتضا میکند که گفته های او به زبان فارسی هم نوشته شود و از این رو فرمان ابداع خط فارسی باستان را داد.دوم اینکه پس از شکست دادن “سکای تیزخود”در سال ۵۱۹ق.م. نتوانست از ترسیم چهره مضحک “اسکونخه”در پایان صف اسیران چشم بپوشد؛گرچه به بهای پاک شدن متن عیلامی از آنجا بیانجامد.پس در این مرحله ،وقتی نسخه های پوستی متن اصلی کارنامه “داریوش”را در سراسر امپراطوری به زبان اکدی و آرامی گرداندند و پخش کردند، داریوش بزرگ دستور داد نوشته ها را دوباره برایش بخوانند و آنگاه متن اصلاح شده و تجدید نظر شده ای را به زبان و خط پارسی باستان بر آن بیافزایند و البته تا جایی که فضا اجازه می داد متن عیلامی را نیز تکمیل کنند.

مجموعه بناهای یادمانی قلعه یزدگرد در هجده کیلومتری سه راهی ریجاب به سرپل ذهاب قرار دارد. این مجموعه با وسعت تقریبی چهل کیلومتر مربع از سمت شمال غرب با پرتگاه تندی به جلگه ذهاب و از طرف شمال و شرق به صخره های پلکانی دالاهو محدود می شود. بر اساس اولین تحقیقات و کاوش های باستان شناسی در این منطقه و بر طبق گچ بری های مکشوفه از بنای معروف به «گچ گمبد» زمان ساخت این مجموعه به دوره ساسانی نسبت داده شد. اما کاوش های بعدی در این منطقه نشان داد بسیاری از مجموعه بناهای این محوطه متعلق به به اواخر دوره اشکانی است. این مجموعه شامل چند محوطه است:
دیوار گچ: خطی از استحکامات به طول دو و نیم کیلومتر و عرض دو تا چهار متر است و با قلوه و لاشه سنگ به همراه ملاط گچ ساخته شده است. سرتاسر نمای خارجی این دیوار با مجوعه ای از برج های نیم دایره ای شکل تقویت شده است.
آشپزخانه: در انتهای پایین دیوار مجموعه ای از استحکامات قرار دارد و به احتمال زیاد محل استقرار سربازان بوده است.
دروازه: دو برج منفرد در ابتدای دیوار دفاعی قرار گرفته است. این مکان دروازه خوانده می شود.
جای دار: در حال حاضر این محوطه بین باغ های روستای «زرده» قرار دارد. آثار بر جای مانده در این محوطه نوعی استحکامات دفاعی با دیوارها و برج های تعبیه شده در آن را نشان می دهد. این بنا احتمالاً ترکیبی از دژ قلعه برای کل محوطه بوده است.
تپه رش: در سطح این محوطه مقدار زیادی سفال از دوره های مختلف به دست آمده است.
قلعه یزدگرد: این بنا در یکی از بلندترین ارتفاعات قرار دارد. اطراف این قلعه را حصاری با برج های نیم دایره ای شکل احاطه کرده است. قطر این برج ها بن دو تا شش متر است و با فاصله شش تا شانزده متر از یکدیگر قرار گرفته اند.
گچ گمبد: این محوطه که به نام «میدان» نیز شناخته می شود دارای وسعت تقریبی ۸۰۰×۴۰۰ متر است. اطراف این مجموعه را حصاری با برج های نیم دایره ای شکل در بر گرفته است. در قسمت جنوبی آن پردیس و در قسمت شمالی آن کاخی به چشم می خورد و تزیینات گچی بسیاری از داخل آن به دست آمده است.
قلعه داور: این بنا در داخل روستای «بان گمبد» قرار دارد. کاوش های باستان شناختی نشان داده است که این بنا آتشکده ای از دوره ساسانی بوده و در اویل اسلام با الحاق فضاهایی به آن تبدیل به کارگاه شیشه گری شده است.
نقاره خانه: این بنا در شمال شرقی بنای قلعه یزدگرد و بر روی ارتفاعات قرار دارد. این بنا برج دیده بانی بود.
آشیاب: این بنا در شمال غربی بنای قلعه یزدگرد و بر روی ارتفاعات قرار گرفته است. این بنا نیز برج دیده بانی بود.

در ۱۰۴ کیلومتری از شهر شیراز و جنوب غربی آن شهر و ۲۰ کیلومتر بعد از فیروز آباد قرار دارد کاخ اردشیر یا همان آتشکده نام دارد . استخری جغرافی نویس سده چهارم قمری مینویسد آتشکده برزگ کاریان نزدیک برکه ی جور و آن را بارین خوانند . ایرانشناسان این مکان را کاخ اردشیر دانستند . این آتشکده ( کاریان ) یا همان آذرفنبغ یکی از آتشکده های بزرگ دوره ساسانی و ویژه موبدان بزرگ بوده است . این بنا شامل سه تالار گنبد دار بسیار بلند که دو تالار آن تقریبا سالم و سومی نیمه ویران است . این کاخ دارای حیاط و شمار زیادی اتاق و ایوان است . مصالح بکار رفته شده در آن سنگ لاشه و ملات گچ است . که بعد از گذشت بیش از ۱۸۰۰ سال هنوز پابرجاست . ارتفاع و ابعاد این کاخ و تالارهای آن به گفته تاریخ شناسان در زمان خود بی نظیر و برای نخستین بار در جهان بوده است . برکه ای جوشان جلوی بنا بوده است که با پلکانی به داخل آن راه میافتند .
اردشیر پس از گسترش فرمانروائی خود در خاک پارس و کرمان و نواحی کرانه دریای پارس، پیش از شکست اردوان پنجم واپسین شهریار اشکانی، در فیروزآباد کاخ و آتشکدهای بساخت. کاخ فیروزآباد نخستین بنای طاقدار سبک ایرانی و کار معماران و مهندسان ایرانی است که از دورههای باستانی بجا مانده است و در این شهر بهتر از هر جای دیگر معماری عالی زمان ساسانیان را میتوان بخوبی دید و شناخت. پس از آن در سروستان و بیشاپور کازرون، البته پس از ایوان و طاق مدائن .
اردشیر شهرهای دیگری در حوزه شاهنشاهی ایران ساسانی ساخته است، که در تاریخ بلعمی چند تائی از آنها را باین شرح نام برده است: «به پارس شهر جور و آنرا «اردشیر خوره» نام کرد، و شهری دیگر بنام «رام اردشیر» و دیگر هم آنجا نام وی «ریواردشیر»، و بناحیت اهواز شهری بنا کرد نام او «هرمز اردشیر» و آنرا «سوقالاهواز» خوانند، و به سواد شهری بنا کرد نام آن «به اردشیر» و آن به عربی «مدائن» است و «ایساباد اردشیر» و آنرا «کرخ میسان» خوانند و به بحرین شهری بنا کرد نام آن «بوذر اردشیر» و امروز آنرا خّره خوانند». فردوسی شهرهای اردشیر را اینطور بیان کرده است .
هوا خوشگوار و بر از آب کش به گیتی مرا شارسان استشش
هوا مشکبوی و به جوی آبشیر یکی خواندهام خّره اردشیر
گر آن بر سوی پارس کردمگذر چو راماردشیر است شهریدگر
که گردد زیادش ، جوانمرد پیر دگر شارسان اورمزد اردشیر
پر از مردم و آب و سود و زیان کزو تازه شد کشور خوزیان
پر از باغ و پر گلشن و آبگیر دگر شارسان برکه اردشیر
پر از چشمه و چارپا و نبات دود ربوم بغداد و آب فرات
چو از من سخن بشنوی یادگیر که خوانی بنا پادشاه اردشیر

کتیبه شیخ علیخان زنگنه در بیستون
کتیبه وقفنامه شیغعلی خان زنگنه که بدوره صفویه بازمیگردد از آثار دیگر مجموعه جهانی بیستون است . این اثر با شماره ۴۸۸۱ در لیست آثار ارزشمند ایران ثبت گردیده است . این اثر در سالهای ۱۱۸۶-۱۱۰۱ هجری قمری در زمان شیخ علیخان زنگنه صدراعظم شاه سلیمان صفوی بر روی کتیبه میتریدات دوم حجاری شده است .
ارتفاع آن ۳۶۴ سانتیمتر و عرض آن ۲۷۶ سانتیمتر میباشد . شامل ۱۵ سطر به خط ثلث که شیخ علیخان در زمان حیات خود در آن رقباتی چند را وقف سادات فاطمی و تعیمرات کاروانسرا بیستون نموده است . ترجمه بخشی دیگر از آن پیرامون نحوه توزیع آب می باشد .

کاروانسرای شاه عباس صفوی در بیستون
در نزدیکی سرپل ذهاب در کرمانشاهان دخمه ی و سنگ نگاره ی از دوران شاهنشاهی مادها بر دیواره کوه حجاری شده که به دکان داود شهرت یافته است. در زیر دخمه مردی مادی با لباس و کلاه مخصوص تمام قد به سمت مشرق ایستاده و انتهای برسمی به دست چپ گرفته و دست راست را مجاور بالی برسم قرار داده است.(تصویربالا) .
در بالی دخمه ۳ ردیف قاب در سنگ حجاری شده و دو ستون سنگی که فقط مختصری از انتهای سرستونها در بالی دخمه باقی مانده است نمای این دخمه را تشکیل می داده .(تصویر بالا) . دانشمندان معتقدند که این دخمه مربوط به آخرین پادشاه ماد یعنی آژیدهاک (یشتوویگو) می باشد که توسط کوروش بزرگ هخامنشی از سلطنت خلع گردید. کوروش با اتحاد پارس و ماد دو تیره ایرانی , باشکوه ترین امپراتوری تاریخ را که بر پایه احترام به ادیان و باورها و آداب و رسوم هر منطقه استوار بود را شکل داد .
.:: This Template By : web93.ir ::.