متهم مدتی قبل از قتل و در جریان یك درگیری، از سوی مقتول مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود كه اختلاف آنها بعد از شكایت شاهین از ابوطالب آغاز شد. به گزارش خبرنگار حوادث فارس، شامگاه ۲۳ خرداد امسال، مأموران پلیس شهرستان پاكدشت از وقوع یك فقره قتل در یكی از خیابان های این شهرستان باخبر شدند. مأموران با حضور در محل حادثه واقع در چهارراه ولیعصر، با جسد مرد جوانی به نام ابوطالب رو به رو شدند كه بر اثر اصابت چاقو به شكمش به قتل رسیده و ضارب هم از محل حادثه گریخته است. اظهارات برادر مقتول نشان داد كه ابوطالب با فردی به نام شاهین از مدتی قبل اختلاف داشته است، كه این دو، روز حادثه مجددا باهم درگیر شدند كه ابوطالب به قتل رسید. تحقیقات برای شناسایی عامل این جنایت آغاز شد و یك روز بعد، متهم توسط مأموران پلیس و در همان شهرستان شناسایی و دستگیر شد. اطلاعات به دست آمده نشان داد كه متهم مدتی قبل از قتل و در جریان یك درگیری، از سوی مقتول مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود كه اختلاف آنها بعد از شكایت شاهین از ابوطالب آغاز شد. ابوطالب وقتی متوجه درگیری بین شاهین و یكی از همسایه های خود به نام مرتضی بر سر یك جفت كتانی شد، به حمایت از مرتضی كه دوست شاهین هم بود، شاهین را با چاقو زد. بعد از اعتراف شاهین به ارتكاب قتل، قرار مجرمیت وی از سوی دادسرای جنایی صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه كیفری استان تهران ارجاع شد كه صبح امروز در شعبه ۱۱۳ و به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار رسیدگی شد. در ابتدای جلسه، ذبیح زاده، نماینده دادستان با اشاره مدارك موجود در كیفرخواست صادره، بزه انتسابی به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد؛ اولیای دم نیز خواسته خود را قصاص متهم عنوان كردند. متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینكه اتهام قتل را قبول دارد، گفت: حدود ۴ ماه قبل از قتل، با دوستم كه همسایه مقتول درگیر شدم و در جریان این درگیری ابوطالب مرا با تبر زد كه ۳ روز در بیمارستان بستری شدم. از او شكایت كردم و می خواستم رضایت بدهم اما مقتول و برادرانش همیشه پشت سر من حرف می زدند. وی ادامه داد: روز حادثه و چند ساعت قبل از قتل، با برادرش درگیر شدم كه پدرم به من سیلی زد و ما را جدا كرد؛ به من گفتند كه مقتول و برادرانش برای درگیری دنبال تو می گردند كه خواستم به خانه بروم تا با آنها درگیر نشوم اما مقابل خانه جلوی مرا گرفتند و درگیر شدیم. شاهین گفت: ۳ نفری بر سر من ریختند و موتورم را روی زمین انداختند و من هم مجبور شدم كه با چاقو او را بزنم و فرار كنم. متهم در بیان اظهاراتش دچار تناقض شد و یك بار مدعی بود كه مقتول و همراهانش او را روی زمین انداخته اند ولی در ادامه اظهاراتش گفت به محض شروع درگیری چاقو كشیده است. قاضی از متهم سؤال كرد كه چه كسی به تو پیغام داد مقتول و همراهانش به دنبال تو هستند كه متهم در جواب گفت: یادم نیست. در ادامه جلسه، برادر مقتول كه در صحنه قتل همراه برادرش بوده در جایگاه قرار گرفت و گفت: شب قبل از حادثه متهم جلوی من و همسرم را گرفت و گفت شما را خواهم زد؛ روز حادثه به همراه برادرم به سمت پاسگاه در حال حركت بودیم كه متهم موتورش را كنار در خودرو انداخت تا من نتوانم پیاده شوم و سپس با برادرم درگیر شد. وی ادامه داد: متهم بعد از فحاشی، به ماشین لگدی زد كه برادرم قصد داشت از ماشین پیاده شود اما قبل از انجام هر كاری، متهم با چاقو او را زد و بلند گفت دیدی بالاخره تو را زدم؟ متهم كه طبق مدارك موجود در پرونده، ۲ سابقه مربوط به سرقت و اعمال غیراخلاقی دارد، در واكنش به این اظهارات گفت: تمام این حرف ها دروغ است. شاهین در بیان آخرین دفاع گفت: در این كار هیچ عمدی نداشتم و از خانواده مقتول درخواست بخشش دارم. قاضی همتیار ختم جلسه را اعلام و صدور حكم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه موكول كرد. |
يادگيري يك سرگرمي يا انجام برخي اعمال پيچيده به كمك والدين و اتكا به آنها در دوران طفوليت ميتواند از ظهور اختلالات شخصيتي در آينده جلوگيري كند.
وقت گذاشتن براي كودكان هنگام مطالعه يا انجام تكاليف منزل يا آموختن مهارتهاي سازماني به آنها به سلامت رواني كودكان در بزرگسالي كمك بهتري ميكند.
ارتباطات ميان فردي قوي و مهارتهاي اجتماعي كه كودكان در نتيجه تعامل سالم و فعال با بزرگترها ميآموزند نقش مثبتي در توسعه و پرورش روانشناختي كودك دارد. به اين وسيله كودك سيستم پيوندجويي يا همان ارتباط با دنياي افراد را پرورش ميدهد و بدون آن ارتباط كودك با انسانهاي اطراف بسيار سخت شده و آسيب ميبيند.
آنچنان كه محققان دانشگاه بينگهامتون در نيويورك دريافتهاند اين اختلال باعث ظهور علائم اختلال شخصيت اسكيزوئيد در دوران بزرگسالي و پس از آن ميشود.
تحقيقات انجام گرفته توسط محققان اين دانشگاه بر درگيري فعالانه كودك طي گذر زمان و فرآيند رشد كه وابستگي زيادي به فعاليتهاي روزانه، تماشاي تلويزيون، نوع بازيهاي كامپيوتري (واقعيت مجازي) دارد، تاكيد ميكند. از طريق فرآيندهاي قوي و تعاملات معمولي همراه با مراقبت، والدين ميتوانند در پيشرفت تجربههاي روانشناختي و متمايز بودن كودك نقش مهمي ايفا كنند.
اين كار باعث ميشود كه كودك ميل بيشتري به تعامل با ديگران داشته باشد كه اساس روانشناختي تجارب بشري است، اما براي بعضي از افرادي كه دچار اختلال شخصيت (PD) هستند. اين اشتياق براي برقراري ارتباط با ديگران به شكل محسوسي غايب است (وجود ندارد).
سالها دانشمندان در اين فكر بودند كه آيا عوامل محيطي ميتواند در ايجاد يا افزايش خطر PD موثر باشد يا خير. به عنوان مثال آسيبهاي رواني دوران كودكي نقش مهمي در اين موضوع دارند. اگرچه تا به امروز تحقيقي در رابطه با اين كه چه عواملي در صورت وجود ميتواند از اين اختلال شخصيت جلوگيري كند انجام نشده است، اما امروز ميدانيم كه نقش فرآيندهاي مجاور در جلوگيري از آن بسيار مهم است.
با استفاده از دادههاي به دست آمده ناشي از مطالعات طولي اختلال شخصيت (LSPD) كه از سال 1991 آغاز شده پروفسور مارك لنزنوگر توانست از فاكتور زمان استفاده بهينهاي كرده و افراد را در طول زمان مورد بررسي قرار دهد. LSPD تقريبا شكل جديدي براي محاسبه اين كه چگونه افراد در طي يك دوره زماني تغيير ميكنند است.
پروفسور لنزنوگر اميدوار است در آينده اطلاعات به دست آمده از DNA تمامي افراد بتواند در پيشگويي تغييرات شخصيتي، ثبات شخصيت و اختلالات شخصيتي در طول زمان به آنها كمك كند. تمركز روي عوامل بيولوژيكي و اجتماعي ميتواند چشمانداز روشنتري از چگونگي تغيير شخصيت انسان در طول عمر را ميسر ساخته و ما را به مرزهايي كه هنوز ناشناخته ماندهاند برساند.
منبع: Physorgیک حیوان عجیب بسیار پشمالو در پارک ملی ماسای مارا در جنوب غربی کنیا دیده شده است. این حیوان عجیب موهای بلندی به رنگ قهوه ای تیره ای دارد که روی چشمهایش را به طور کامل پوشانده است. یک سبیل بزرگ پوشیده از مو و یک ریش بسیار بلند پوزه این حیوان را کاملا پنهان کرده اند.

به نظر می رسد که این حیوان یک غزال تامسون اما از نوع بسیار عجیب آن باشد. در حقیقت موهای این حیوان بسیار بلندتر از موهای یک غزال معمولی است.
به گزارش مهر، یک عکاس ایتالیایی به نام پائولو تورکیو اولین تصاویر این حیوان را در ماه آگوست گرفت. این عکاس که برای ثبت تصاویری از طبیعت به کنیا سفر کرده بود با دیدن این موجود عجیب در قاب تصویر خود بسیار شگفت زده شد.

این عکاس در حالی که مشغول تنظیم کردن لنز دوربین خود بود حیوانی با سر شبیه به سر یک سگ پشمالو و بدنی شبیه به بدن غزال داشت را دید. سپس در ماه اکتبر چند توریست یک غزال مشابه را در پارک ملی "سرنگتی" در تانزانیا مشاهده کردند اما موفق نشدند از آن عکسبرداری کنند.
مدتی بعد، یک توریست دیگر به نام رابرت برنتسن موفق شد تصویری از این حیوان را تهیه کند. از آن پس این حیوان با عنوان معمای سرنگتی شناخته شد.

براساس گزارش آنسا، پس از انتشار این تصاویر دانشمندان در تلاشند تا گونه این حیوان را تعیین کنند.
روابط عمومی پارک ملی سرنگتی در تانزانیا اعلام کرد که تیمی متشکل از جانورشناسان برای بررسی این موجود به این پارک دعوت شده اند.
روابط عمومی این پارک ملی در این خصوص اظهار داشت: هنوز نمی دانیم که آیا این حیوان عجیب یک گونه جدید است یا نوع غزال تامسون با جهشهای ژنتیکی است. بسیار عجیب به نظر می رسد که این حیوان هم در تانزانیا و هم در کنیا دیده شده است. شاید در طول ماههای آگوست تا اکتبر مهاجرت کرده است یا شاید هم نمونه های دیگری در تانزانیا زندگی می کنند.

برندگان امسال ایگ نوبل، پژوهشگرانی از اقصی نقاط جهان که همگی آنها در یک ویژگی با هم مشترک بودند؛ آن هم این که به تحقیق روی چیزهایی پرداخته بودند که کمتر کسی آن ها را جدی می گیرد، کسی چه می داند شاید حتی خود آنها هم در ابتدا از چنین فکری به خنده افتاده باشند!
گروه فورت دتریک و دیگر برندگان برای اولین بار در تاریخ ایگ نوبل برنده یک جایزه نقدی هم شدند: در رقابت با 1.3 میلیون دلار امریکا که به برندگان جایزه نوبل داده می شود، به هر برنده این جایزه 10 تریلیون دلار! تعلق گرفت، ولی متاسفانه این بنیاد به جای دلار امریکا، دلار زیمبابوه در اختیار داشت!!!
ایگ نوبل مهندسی برای فین کردن نهنگ
دایان جندرون از انستیتوی ملی پلی تکنیک مکزیک و همکارانش با اثبات این که می توان از هلیکوپترهای کنترل از راه دور برای جمع آوری ترشحات بینی نهنگ ها استفاده کرد، جایزه ایگ نوبل مهندسی را به خود اختصاص دادند.
این گروه در حال تحقیق بر روی سلامت نهنگ ها با نظارت بر مایعی است که از بینی (اگر بتوان آن را این گونه نامید) نهنگ ها خارج می شود. در تحلیل میکروسکوپی، از این خروجی می توان استفاده کرد تا دریافت که کدام گونه هایی از باکتری ها در داخل بدن یک نهنگ سالم و یا بیمار از هر سن و سالی یافت می شود.
ولی به وضوح روشن است که جمع آوری این ترشحات به سادگی فین کردن در یک دستمال نیست؛ اما هنگامی که یک نهنگ آب را با فشار از سوراخ بالای سر خود بیرون می داد، پاسخ این سوال به معنای واقعی کلمه به صورت این پژوهشگران برخورد کرد(!). جندرون توضیح می دهد: «خیلی بو دارد! و حتما باید در آن باکتری یافت شود».
گروه از هلیکوپتری یک متری که از روی یک قایق کنترل می شد، استفاده کرد تا ظروف کشت میکروب را بالای سر نهنگ ها و در معرض آبی که می پاشند، به پرواز درآورند. این روشی غیرتهاجمی است که هر چند نهنگ ها متوجه آن می شوند، ولی اهمیتی به آن نمی دهند.
کارنا آسودو وایت هاوس از انجمن جانورشناسی لندن می گوید: «آیا هیچ راه دیگری برای نمونه گیری از بزرگ ترین پستاندار جهان بدون دست زدن به او به ذهن شما می رسد؟»
ایگ نوبل صلح: ناسزاگویی درد را کاهش می دهد
اگر کسی از افراد مورد علاقه شما بتواند بارانی از ناسزا را بر زبان جاری کند، احتمالا خبر از چیزی دارد که شما ندارید: ناسزا گفتن نوعی واکنش به درد است و واقعا می تواند به تسکین درد کمک کند! دست کم این ادعایی است که گروهی از پژوهشگران دانشگاه کیل انگلیس مطرح کرده اند و توانسته اند با ادعای خود، جایزه صلح امسال را به خود اختصاص دهند.
این پژوهشگران با طراحی تحقیقی گسترده، از داوطلبان خواستند تا دست های خود را تا هر وقت که می توانند، در آب بسیار سرد قرار دهند. کسانی که اجازه داشتند که یک ناسزا را تکرار کنند، در مقایسه با گروه دیگر که مجاز به انجام چنین کاری نبودند، توانستند درد را دست کم 50 درصد بیش از گروه دیگر تحمل کنند.
ناسزاگویان همچنین ضربان قلب بالاتر و سطح درد کمتری را به نسبت گروه مودب تر از خود نشان دادند، که شاید به دلیل پاسخ «بجنگ یا بپر» بود که با فعل و انفعالاتی مانند کاهش سطح آدرنالین، سطح تهدید را کمتر می کند.
ولی تحقیقات بیشتر نشان می دهد که این کاهش درد در کسانی که به طور معمول بددهن نیستند، خیلی بیشتر است؛ در حالی که این کاهش برای کسانی که عادت به ناسزاگویی دارند کم و یا ناچیز است.
ریچارد استیونز از روانشناسان دانشگاه کیل که در این تحقیق مشارکت داشته، می گوید: «ناسزا گفتن خوب است، ولی در آن افراط نکنید».
ایگ نوبل شیمی: واقعیت در مورد آب و نفت
حادثه چاه نفت شرکت بریتیش پترولیوم (بی پی) و لکه نفتی خلیج مکزیک شاید توانسته باشد باور قدیمی عدم امکان ترکیب آب و نفت را نقض کرده باشد. اکنون این شرکت به همراه اریک آدامز از ام آی تی (انستیتو فناوری ماساچوست)، اسکات سوکولوفسکی از دانشگاه ای اند ام تگزاس و استفان ماسوتانی از دانشگاه هاوایی برای اثبات این که آب و نفت با هم ترکیب می شوند، توانسته اند جایزه ایگ نوبل شیمی را از آن خود کنند.
این سه دانشمند، یک دهه پیش با سرویس مدیریت معادن ایالات متحده و 23 شرکت نفتی همکاری کردند تا تاثیرات یک لکه نفتی را در آب های عمیق بررسی کنند. آن ها 60 متر مکعب از انواع ترکیبات نفت خام و گاز طبیعی را در عمق 800 متری آب در دریای نروژ آزاد کردند و تلاش کردند تا بر خروجی آن نظارت کنند و ببینند که چه اتفاقی می افتد. آنها با شگفتی دریافتند که جریان های اقیانوسی در 300 متری بالای بستر دریا، ترکیباتی از نفت و حباب های گاز را در توده هایی به دام می اندازد. ولی البته شگفتی آنها به اندازه شریکشان در این جایزه نبود! شرکت بی پی در بهار و تابستان سال جاری نتایج تحقیقات آنها را در مقیاسی بسیار بزرگ تر و طولانی مدت تر (و البته پر هزینه تر) در خلیج مکزیک تجربه کرد.
سوکولوفسکی می گوید: «اگر اقیانوس بی حرکت بود، آن گاه نفت چاه حادثه دیده به سرعت به سطح آب می آمد و با آب اقیانوس ترکیب نمی شد. ولی آزمایش ها و پژوهش های میدانی که ما انجام دادیم، نشان داد که جریان های اقیانوسی و تفاوت چگالی منجر به این می شوند که قطرات کوچک نفت از توده اصلی جدا شوند و با آب مخلوط شوند. احتمالا این خوب است که حجم وسیعی از نفت با آب مخلوط شده و در زیر سطح آب باقی مانده، چرا که میکروب ها راحت تر می توانند آن را تجزیه کنند و تاثیر آن را بر حیات وحش کاهش دهند».
ایگ نوبل مدیریت: کارایی بهینه مدیریت شانسی
شاید بی پی بتواند از پژوهش هایی که برنده جایزه مدیریت سال جاری شد نیز سود ببرد. آلساندرو پلوچینو، آندرئا راپیساردا و سزار گارافالو از دانشگاه کاتانیای ایتالیا، نگاه تازه ای به اصل پیتر انداختند. این سه نفر با استفاده از نظریه بازی ها نشان دادند که بهترین راه برای ارتقای بازدهی یک سازمان، این است که یا هر بار به طور تصادفی به یک نفر از کارمندان ارتقای رتبه داده شود، و یا به طور تصادفی به بهترین و بدترین اعضا ارتقا داده شود. و این یعنی این که برای ارتقا نیازی به داشتن شایستگی نیست!
اصل پیتر که موضوع کتابی محبوب در سال 1969 / 1348 بود، بیان می دارد که در یک نظام سلسله مراتبی، هر کارمندی به طور مداوم ارتقای شغل می گیرد تا این که بالاخره به جایی می رسد که لیاقت آن را ندارد! نکته جالب تر اینجاست که در این رتبه به طور نامحدود باقی می ماند.
گروه راپیساردا برای این مشکل راه حل عجیبی یافتند؛ ارتقای تصادفی کارمندان. با خلق مدل های کامپیوتری از سازمانی با 160 نفر کارمند، آنها دریافتند که چنین سیستمی می تواند کارایی بالاتری به نسبت سیستمی داشته باشد که در آن افراد بر حسب شایستگی های خود ارتقای مقام می گیرند. حتی ارتقای متناوب بهترین و بدترین کارمندان نیز از مدل استاندارد ارتقا بر حسب شایستگی بهتر بود.
به گفته راپیساردا، دلیل این امر این است که نمی توانید بگویید که چون افراد در کار قبلی خود خوب بوده اند، پس در شغل فعلی نیز خوب خواهند بود؛ در نتیجه ارتقای تصادفی در عمل بازدهی کلی را بهبود می بخشد: «ایده این است که اگر کسی واقعا خوب کار می کند، بهتر این است که جابجا نشود! به او پاداش بدهید، ولی او را در جای خود نگاه دارید. کسی که یک دکتر خوب است، شاید یک رئیس خوب برای بیمارستان نباشد».
ایگ نوبل بهداشت عمومی: کشف میکروب ریش
مانوئل باربیتو, چارلز متیوز و لری تیلور از اداره سلامت و ایمنی فورت دتریک مریلند به خاطر کار بر روی یک خطر آزمایشگاهی که اولین بار در سال 1967 / 1346 به وجود آن پی برده شد، جایزه امسال ایگ نوبل بهداشت عمومی را به خانه بردند.
باربیتو توضیح می دهد: «دانشمندی که هیچ گاه برای ما مشکلی ایجاد نکرده بود، هنگامی که در یک آزمایشگاه قرنطینه شده کار می کرد، ریش گذاشته بود. این دانشمند از اصلاح صورتش خودداری می کرد، چرا که هیچ گونه شواهدی وجود نداشت که نشان دهد این ریش ها یک خطر محسوب می شوند».
این شد که باربیتو و سه داوطلب ریش های خود را به مدت 73 روز نتراشیدند و سپس باکتری های بی خطری را روی آن ها اسپری کردند و نشان دادند که شستشو و پاک کردن جرم از روی یک صورت ریش دار خیلی سخت تر از یک صورت صاف است!
آنها که به همین حد قانع نشده بودند، ریش مصنوعی را روی یک مانکن گذاشتند، یک باکتری بیماری زا را روی آن اسپری کردند و در نهایت مانکن را در معرض جوجه ها و خوکچه های هندی قرار دادند. نتیجه آزمایش مشخص بود: برخی از این موجودات مریض شدند. البته این تنها نتیجه نبود، حاصل دیگر این آزمایش، پذیرفتن واقعیت و آشتی همکارشان با ادوات اصلاح صورت بود.
ایگ نوبل پزشکی: تجویز شهربازی برای آسم
افراد مبتلا به آسم به این که همیشه دارو مصرف کنند و دست کم یک اسپری تنفسی در جیب بغل خود داشته باشند، عادت کرده اند. ولی پژوهشگرانی از هلند با ابداع روش درمانی غیرعادی برای این بیماری، جایزه ایگ نوبل پزشکی را به خود اختصاص دادند: سوار شدن بر رولر اسکیت!
سایمون ریتولد از دانشگاه آمستردام و از اعضای این گروه توضیح می دهد: «احساسات منفی پیش از سوار شدن بر رولر اسکیت، با تنگی نفس ارتباط دارد. چنین چیزی حتی برای کسانی که سابقه بیماری های تنفسی ندارند هم صادق است. ولی ما همچنین دریافتیم که احساسات مثبت بعد از پایان سواری با رولر اسکیت، با برطرف شدن مشکل تنگی نفس همراه است؛ حتی در بیماران با سابقه پیشین آسم».
نتیجه اخلاقی این کشف این است که شهربازی، بهترین درمان آسم به شمار می رود.
ایگ نوبل طراحی سیستم حمل ونقل: راه آهن کپک زده
در سال 2008، گروهی از پژوهشگران ژاپنی و مجارستانی با اثبات این که کپک لجن می تواند با موفقیت در یک مسیر پر پیچ و خم مسیریابی کند، برنده ایگ نوبل طراحی سیستم حمل ونقل شدند. در سال جاری برخی از اعضای این گروه بار دیگر این جایزه را برنده شدند، البته این بار برای طراحی یک شبکه راه آهن کارامد با استفاده از همان کپک ها.
آن ها، کپک لجن را بر روی نقشه ای که توکیو و شهرهای اطرافش را نشان می داد، کشت کردند؛ به جای هر یک از شهرها یک ذخیره غذایی قرار دادند و اجازه دادند که کپک ها با رشد طبیعی، یک شبکه را تشکیل دهند.
مارک فریکر از کالج پمبروک دانشگاه آکسفورد می گوید: «ما می دانیم که انسان ها چگونه شبکه خود را ایجاد کرده اند، ولی آیا راه حل کپک های لجن هم می تواند راه حل مفیدی باشد؟ شبکه ای که کپک های لجن ایجاد کردند تا حد زیادی شبیه به شبکه موجود راه آهن توکیو بود؛ و جالب اینجاست که شبکه جایگزینی که کپک های لجن پیشنهاد دادند، بازدهی کمتری از شبکه فعلی ندارد! با اعمال الگو های طبیعی شبکه سازی کپک های لجن به یک مدل کامپیوتری، دانشمندان می توانند طراحی شبکه های هوشمند حمل ونقل را از یک منبع عجیب و غریب بیاموزند».
ایگ نوبل فیزیک: جوراب را روی کفش بپوشید
نتایج عجیب یک آمارگیری عجیب تر (!) نشان می دهد که وقتی افراد جوراب به پا داشته باشند، احتمال اینکه روی یخ لیز بخورند، کمتر از وقتی است که جوراب به پا نداشته باشند. و شگفت انگیزتر (و یا شاید احمقانه تر) این که این امر وقتی محقق می شود که افراد جوراب خود را روی کفش یا چکمه خود به پا کنند. این تحقیق عالمانه! و این نتایج نبوغ آمیز را لیان پارکینز، شیلا ویلیامز و پاتریشیا پریست از دانشگاه اوتاگو در نیوزیلند به دست آورده اند.
در روزهای متعددی در هر زمستان، خیابان های شیب دار داندین در نیوزیلند با لایه ای از یخ پوشیده می شود و برای افرادی که هوس پیاده روی در این خیابان ها را داشته باشند، دام خطرناکی را پهن می کنند.
پارکین می گوید: «در گذشته ها هم واقعا برخی از افراد در چنین روزهایی جوراب خود را روی کفش به پا می کردند. تصور انجام چنین آزمایشی در ابتدا سبب خنده اعضای گروه شده بود، ولی در ادامه به طور جدی آنها را به فکر فرو برد. به عنوان افراد دانشگاهی بهداشت عمومی، ما احساس کردیم که وظیفه داریم این مورد را به طور مناسب بررسی کنیم و دریافتیم که چنین تجربه ای واقعا به انسان تعادل بهتری بر روی سطوح شیب دار یخ زده می دهد».
داوطلبان آزمایش که جوراب به پا کرده بودند
به نسبت دیگران خیلی راحت تر و با اطمینان بیشتری راه می رفتند و هیچ کدام
نیفتادند؛ حتی با وجود این که خیلی از کسانی که جوراب های خود را به طریقه
درست! به پا کرده بودند، پایشان لیز خورد.
راهنمای زیر چگونگی بازی کردن با کودک را بر حسب سن او بیان می کند:
از هنگام تولد تا چهارماهگی
برای کودک کتاب قصه بخوانید؛ برای او شکلک در بیاورید؛ بدنش را قلقلک بدهید؛ به آرامی اشیایی مانند یک جغجغه با رنگ درخشان را در برابر چشم های نوزاد حرکت بدهید؛ ترانه های ساده و لالایی ها با عبارت های تکرار شونده برای او بخوانید؛ هر کاری را که خودتان و نوزادتان انجام می دهد را برای او تعریف کنید، برای مثال "خوب حالا می ریم سوار ماشین بشیم؛ تو رو میذارم توی صندلیت؛ مامان داره میاد توی ماشین."
از 4 ماهگی تا 6 ماهگی
به کودک کمک کنید حیوانات پرشده را در بغل بگیرد؛ چیزهایی مانند قطعات پلاستیکی را روی هم بگذارید و بگذارید کودک به آنها ضربه بزند و به هم شان بریزد؛ موسیقی های با ریتم های متفاوت برای کودک پخش کنید؛ به کودک تان کتاب قصه های دارای تصاویر رنگارنگ درخشان نشان دهید؛ بگذارید کودک اشیا با قوام های متفاوت را حس کند.
از 6 تا 18 ماهگی
با کودک تان چهره به چهره صحبت کنید تا کودک بتواند بین صداها و کلمات ارتباط برقرار کند؛ به افراد و اشیای آشنا اشاره کنید و نام آنها را تکرار کنید؛ آوازهایی با جملات تکراری و حرکت های دست برای کودک بخوانید؛ با او قایم باشک بازی کنید.
از 18 ماهگی تا 24 ماهگی
بازی های ساده برای بازشناسی اشیا را با کودک انجام دهید، برای مثال "ماشین زرد یا گل قرمز را پیدا کن"، یا سه شیء را جلوی کودک بگذارید و به او بگویید که یکی از آنها که مشخصاتی معین دارد را به شما بدهد؛ تا حد امکان به طور مستقیم با کودک صحبت کنید؛ کودک تان را با وسائل نوشتن مانند مداد شمعی و کاغذ آشنا کنید؛ هنگامی که برای کودک تان کتاب قصه می خوانید، از او سوال های "کجا و چی" بپرسید؛ کودک را تشویق کنید با اسباب بازی های محبوب شان خودش یک بازی ابداع کند.
از 24 تا 36 ماهگی
هنگامی که کودک تان مهارت های حرکتی را یاد می گیرد او را تشویق کنید؛ تخیل کودک را با تشویق او به پیدا کردن شیوه های جدید برای استفاده از اسباب بازی ها تحریک کنید؛ به کودک تان کمک کنید تا فعالیت های "زندگی واقعی" را به صورت بازی درآورد، برای مثال وانمود کند که دارد با تلفن صحبت می کند، ماشین می راند، به مهمانان چای تعارف می کند و مانند اینها؛ هنگام خواندن کتاب قصه با پرسیدن سوالاتی کودک تان را هم وارد داستان کنید؛ هنگامی که برای کودک کتاب می خوانید توجه او را به کلمات جلب کنید؛ کودک را تشویق کنید کلمات روی صفحه کتاب یا صداهای آنها را با تصاویر آنها مربوط کند.
از 3 تا 5 سالگی
سهیم شدن چیزها با دیگران را با نشان دادن مثال ها به کودک آموزش دهید؛ بازی های صفحه ای ساده را برای تقویت یادگیری قواعد و مهارت ها با کودک انجام دهید؛ تماشای تلویزیون را به یک تا دو ساعت در روز محدود کنید، و در هنگام تماشای تلویزیون کنار کودک تان باشید تا او را هم به فعالیت و تعامل با برنامه ها وادارید و او را صورت یک تماشاچی منفعل خارج کنید؛
هنگامی کودک بیشتر رشد می کند، می توانید گزینه های ساده ای مانند خواندن کتاب قصه یا جور کردن پازل را به او ارائه دهید؛ کلمه "نه" را هر چقدر می توانید کمتر به کار برید و حس جستجو و کنجکاوی کودک را تشویق کنید؛ به کودک تان احترام بگذارید و به حضور او توجه نشان دهید و هنگامی که کودک سعی دارد تجربه های تازه اش را توضیح دهد، از خود صبر نشان دهید؛ هر روز زمانی را به نشستن در کنار کودک تان و بحث کردن با او در مورد کارهایی که در طول آن روز انجام داده است، اختصاص دهید، و او را تشویق کنید که به جستجوی تجربه های جدید بپردازد و آنها را برای شما توضیح دهد.
در هیچ کدام از جاده های دنیا به هیچ بنده ای که ....توجه او را جلب کند ویا حتی کنجکاوی او را بر انگیزد، بر نخورد. دیگر داشت خسته می شد. تصمیم گرفت به مکان مقدسی سر بزند؛ ولی حتی آنجا هم، که همیشه مبارزه ای ریشه دار از زمانهای دور، علیه او جریان داشت، هیچ چیز نتوانست حیرت زده اش کند.
دلسرد و نا امید و افسرده در سایه درختی ایستاده بود که رهگذری گرما زده با کیفی بر دوش کنا او ایستاد. کمی که استراحت کرد خواست به رفتنش ادامه دهد. مرد قبل از اینکه به راه خود ادامه دهد، به او گفت: "تو شیطان هستی!"
ابلیس حیرت زده پرسید: "از کجا فهمیدی؟!"
"از روی تجربه ام گفتم. ببین من فروشنده دوره گردم. خیلی سفر می کنم و مردم را خوب می شناسم. در نتیجه در همین ده دقیقه ای که اینجا هستیم، تو را شنا ختم. چون:
مثل کنه به من نچسبیدی، پس مزاحم یا گدا نیستی!
از آب و هوا شکایت نکردی، پس احمق نیستی!
به من حمله نکردی، پس راهزن نیستی!
به من حتی سلام نکردی، پس شخص محترمی نیستی!
از من نپرسیدی داخل کیفم چه دارم، پس فضول هم نیستی!
حالا که نه مزاحمی، نه احمق، نه راهزن، نه محترم، نه فضول پس آدمیزاد نیستی! هیچ کس نیستی! پس خود شیطانی!"
شیطان با شنیدن این حرفها کلاه ازسر برداشت و کله اش را خاراند.
مرد با دست به پاهایش زد و گفت: "خوبه! تازه، شاخ هم که داری!"

درباره وی داستان های لطیفه آمیز فراوانی نقل می شود. اینکه وی شخصی واقعی بوده یا افسانه ای مشخص نیست. برخی منابع او را واقعی دانسته و همروزگار با تیمور لنگ (درگذشته ??? ق.) یا حاج بکتاش (درگذشته ??? ق.) دانسته اند. در نزدیک آق شهر از توابع قونیه در ترکیه محلی است که با قفلی بزرگ بسته شده و می گویند که قبر ملا نصرالدین است.
او را در افغانستان، ایران و جمهوری آذربایجان ملا نصرالدین، در ترکیه هوجا نصرتین (خواجه نصرالدین) و در عربستان جوحا (خواجه) می نامند. مردم عملیات و حرکات عجیب و مضحکی را به او نسبت می دهند و به داستان های او می خندند. قصه های او از قدیم در شرق رواج داشته و دانسته نیست ریشه آنها از کدام زبان آغاز شده است.
(منبع: دانشنامه ویکی پدیا)

مجسمه ای به نام «ملا نصرالدین همیشه خندان» از جنس برنز در بخارا، در این مجسمه چهره او را چهره ای ازبکی ترسیم کرده اند.
داستان هایی از ملانصرالدین
زن کامل
ملا نصر الدین با دوستی صحبت می کرد.
- خوب ملا، هیچ وقت به فکر ازدواج افتاده ای؟
ملا نصر الدین پاسخ داد: فکر کرده ام. جوان که بودم، تصمیم گرفتم زن کاملی پیدا کنم. از صحرا گذشتم و به دمشق رفتم و با زن پر حرارت و زیبایی آشنا شدم اما او از دنیا بی خبر بود. بعد به قاهره رفتم؛ آن جا هم با زنی آشنا شدم که معلومات زیادی درباره ی آسمان داشت، اما زیبا نبود. بعد به اصفهان رفتم و نزدیک بود با دختر زیبا با ایمان و تحصیل کرده ای ازدواج کنم.
- پس چرا با او ازدواج نکردی؟
- آه، رفیق! متاسفانه او هم دنبال مرد کاملی می گشت!
طلب بخشش
جمعی در میدان بزرگ ده بر سر ماجرائی حقیر دعوا می کردند و دشنه و خنجر از چپ و راست بر همدیگر حوالت می نمودند. در گوشه ی میدان الاغی بایستاده و خاموش در هیاهوی آنان می نگریست. ملانصرالدین به آرامی سر در گوش الاغ برد و گفت: اینان را ببخشایید که نام خود بر شما نهاده اند!
خر نخریدم ان شاءالله ...!
ملانصرالدین روزی به بازار رفت تا دراز گوشی بخرد. مردی پیش آمد و پرسید: کجا می روی؟ گفت:به بازار تا درازگوشی بخرم.
مردگفت: ان شاءالله بگوی. گفت: اینجا چه لازم که این سخن بگویم؟ درازگوش در بازار است و پول در جیبم. چون به بازار رسید پولش را بدزدیدند.
چون باز می گشت، همان مرد به استقبالش آمد و گفت: از کجا می آیی؟
گفت: از بازار می آیم ان شاءالله، پولم را زدند ان شاءالله ، خر نخریدم ان شاءالله و دست از پا درازتر بازگشتم ان شاءالله!
وظیفه و تکلیف
روزی ملانصرالدین بدون دعوت رفت به مجلس جشنی.
یکی گفت: جناب ملا! شما که دعوت نداشتی چرا آمدی؟
ملانصرالدین جواب داد: اگر صاحب خانه تکلیف خودش را نمی داند. من وظیفه ی خودم را می دانم و هیچ وقت از آن غافل نمی شوم.
علت نا معلوم
ملانصرالدین به یکی از دوستانش گفت: خبر داری فلانی مرده؟
دوستش گفت: نه! علت مرگش چه بود؟
ملا گفت: علت زنده بودن آن بیچاره معلوم نبود چه رسد به علت مرگش!
دیرباور
روزی یکی از همسایه ها خواست خر ملانصرالدین را امانت بگیرد. به همین خاطر به در خانه ملا رفت.
ملانصرالدین گفت: خیلی معذرت می خواهم خر ما در خانه نیست. از بخت بد همان موقع خر بنا کرد به عرعر کردن.
همسایه گفت: شما که فرمودید خرتان خانه نیست؛ اما صدای عرعرش دارد گوش فلک را کر می کند.
ملا عصبانی شد و گفت: عجب آدم کج خیال و دیرباوری هستی. حرف من ریش سفید را قبول نداری ولی عرعر خر را قبول داری.
بوقلمون
روزی ملانصرالدین از بازار رد می شد که دید عده ای برای خرید پرنده ی کوچکی سر و دست می شکنند و روی آن ده سکه ی طلا قیمت گذاشته اند.
ملا با خودش گفت مثل اینکه قیمت مرغ این روزها خیلی بالا رفته. سپس با عجله بوقلمون بزرگی گرفت و به بازار برد، دلالی، بوقلمون ملا را خوب سبک سنگین کرد و روی آن ده سکه ی نقره قیمت گذاشت.
ملا خیلی ناراحت شد و گفت: مرغ به این خوش قد و قامتی ده سکه ی نقره و پرنده ای قد کبوتر ده سکه ی طلا؟
دلال گفت: آن پرنده ی کوچک طوطی خوش زبانی است که مثل آدمیزاد می تواند یک ساعت پشت سر هم حرف بزند.
ملانصرالدین نگاهی انداخت به بوقلمون که داشت در بغلش چرت می زد و گفت: اگر طوطی شما یک ساعت حرف می زند در عوض بوقلمون من دو ساعت تمام فکر می کند.
گریه بر مرده
روزی ملانصرالدین به دنبال جنازه ی یکی از ثروتمندان می رفت و با صدای بلند گریه می کرد. یکی به او دالداری داد و گفت: این مرحوم چه نسبتی با شما داشت؟
ملا جواب داد: هیچ! علت گریه ی من هم همین است.
کرامت ملا
روزی ملانصرالدین ادعای کرامت کرد.
گفتند دلیلت چیست؟
گفت: می توانم بگویم الساعه در ضمیر شما چه می گذرد؟
گفتند: اگر راست می گویی بگو.
گفت: همه ی شما در این فکر هستید که آیا من می توانم ادعایم را ثابت کنم یا نه!
مهمان شدن ملانصرالدین
روزی ملانصرالدین به عده ای رسید که مشغول غذا خوردن بودند. رفت جلو و گفت السلام یا طایفه ی بخیلان!
یکی از آن ها گفت: این چه نسبتی است که به ما می دهی؟ خدا گواه است که هیچ یک از ما بخیل نیست.
ملانصرالدین گفت: اگر خداوند این طور گواهی می دهد، از حرفی که زدم توبه می کنم، و نشست سر سفره ی آن ها و شروع کرد به غذا خوردن.
شکایت الاغ
الاغ ملانصرالدین روزی به چراگاه حاکم رفت. حاکم از ملا نزد قاضی شکایت کرد. قاضی ملا را احضار کرد و گفت: ملا ماجرا را توضیح بده. ملا هم گفت : جناب قاضی. فرض کنید شما خر من هستید. من شما را زین می کنم و افسار به شما می بندم و شما حرکت می کنید. بین راه سگها به طرفتان پارس می کنند و شما رم می کنید و به طرف چراگاه حاکم می روید. حالا انصاف بدید من مقصرم یا شما؟!!!
دو تا خر
روزی ملانصرالدین و دوستش دو خر خریدند.
دوست ملا گفت: چه طور بفهمیم کدام خر از آن کیست؟ ملاگفت: خوب من یه گوش خرم را میبرمآن که یه گوش دارد مال منو آنهم که دو گوش دارد مال تو.!
فردای آن روز خر ملا گوش خر دیگر را از سر حسادت خورد!!!
دوست ملاگفت: حالا چیکار کنیم ملا گفت: منهر دوگوش خر خود میبرم!!!
و فردا باز ماجرا تکرار شد...
دوست ملادگر بار گفت: حال چه کنیم؟ و ملا گفت: من دم خرم میبرم!
فردا بازهم قضیه دیروز شد...
دوست ملا با عصبانیت گفت: حال دیگر چه کنیم؟
ملانصرالدین هم پاسخ داد: عیبی ندارد خب حال خر سفید مال تو خر سیاههم از آن من.
عقل سالم
زن ملا به عقل خود خیلی می نازید و همیشه پیش شوهرش از خود تعریف می کرد. روزی گفت: مردم راست گفته اند که دارای عقل سالم و درستی هستم. ملا جواب داد: درست گفته اند چون تو هرگز عقلت را به کار نمی بری به همین دلیل سالم مانده است!

۱٫ Brush King

















































اگر تا كنون به ساختارآدرسهای پست الكترونیكی توجه كرده باشید ، حتماً می
دانید كه درهمه آنها علامتی به شكل یك a به همراه دایره ای دورآن وجود
دارد. این علامت به طورمعمول ات ساین ((At sign نامیده می شود. اما واقعیت
تعجب آور این است كه هیچ اسم و رسمی بین المللی برای آن وجود ندارد و در
زبانهای مختلف اسمهای بسیار عجیب و غریبی به این علامت داده اند. بعضی از
آنهاعبارتند از:
هلندی: دومیمون
دانماركی: خرطوم فیل
فنلاندی: دم گربه
آلمانی: میمون معلق
یونانی: اردك كوچك
مجاری: كرم
كره ای : حلزون
نروژی : دم خوك
روسی: سگ كوچك
مسلماً
شما هم با خواندن این اسم ها كلی خندیده اید . اما این اسامی به خاطر
شباهت فیزیكی شان با شكل @ انتخاب شده اند ، با كمی دقت متوجه خواهید شد كه
خیلی هم اسم های بی ربطی نیستند.
تا پیش ازابداع پست الكترونیكی علامت @
را تاجرین برای مشخص كردن قیمت واحد كالاها به كارمی بردند. اما این علامت
با پیدایش پست الكترونیكی معروفیت جهانی پیدا كرد. به دلیل استفاده مهم
آن، حتی كشورهایی كه تا قبل ازآن این علامت را ندیده بودند ، هم مجبور شدند
آن را به صفحه كلید رایانه هایشان اضافه كنند.
اگرچه منشأ واقعی پیدایش
این علامت ناشناخته است، اما حدس هایی در این مورد وجود دارد مبنی بر این
كه راهبان قرون وسطی آن را ابداع كرده اند. چون درآن زمان كار طاقت فرسا و
خسته كننده حروفچینی كتابهای چاپی توسط این راهبان انجام می شد و آنها
همیشه به دنبال راههایی برای كوتاه كردن نوشته ها بودند. ممكن است به نظر
برسد كه at خود به خود كوتاه است. اما در زبان لاتین و انگلیسی به وفور
دیده می شود . بنابراین راهبان تصمیم گرفتند t را به صورت دایره ای دورa
بچرخانند و درنهایت علامت @ را به جای لغت at درست كردند . تاجرهایی كه این
علامت را در كتابها دیده بودند نیز تصمیم گرفتند آن را در كارهای خود
استفاده كنند. همانطور كه خواندید با پیدایش پست الكترونیك همه چیز دگرگون
شد و استفاده از @ در جهان متداول گردید.
ورود به رایانه با تشخیص چهره کاربر به جای رمز عبور
در سال ۲۰۱۲ میلادی حسگرهای بهکار رفته در دستگاههایی مانند میکروفونها، دوربینهای دیجیتالی، گیرنده ماهورهای GPS، سیستمهای سرعتسنج، دماسنج و حسگرهای مغناطیسی که با رایانههای شخصی سازگار هستند، به ویندوز ۸ امکان میدهند که پس از تشخیص چهره کاربر اجازه ورود به رایانه را صادر کند.
امکان پیروی ویندوز ۸ از دستگاههای الکترونیکی
مایکروسافت در نظر دارد نسخه جدید سیستمعامل خود را از حالت ماشین-محور خارج کرده و به صورت کاربر-محور ارایه دهد. این مسئله به این معنی خواهد بود که ویندوز ۸ میتواند زمانی که شما از رایانه شخصی به لپتاپ و به دستگاههای دیجیتالی کوچکتر منتقل میشوید، خدمات متناسب با شما را ارایه دهد.
پشتیبانی از نمایشگر لمسی مانند iPad
مایکروسافت به همکاران خود توضیح داده است که ویندوز ۸ را با قابلیتی بهتر از نمایشگر لمسی iPad اپل عرضه میکند. این سیستمعامل همچنین میتواند از سیستمهای سرعتسنج، سیستم هوشمند شناسایی محل استقرار کاربر، سیستم تشخیص نور محیط و … پشتیبانی کند.
تماشای فیلمهای HD در تلویزیونهای بیسیم
ویندوز ۸ قابلیت سازگاری با انواع دستگاههای الکترونیکی از جمله گیرندههای تلویزیونی را دارد و میتواند امکان تماشای فیلمها با کیفیت بسیار بالای HD را فراهم کند. بر این اساس کاربر میتواند لپتاپ خود را روشن کند، فیلم مورد نظر خود را در اینترنت بیابد، و با یک کلیک آن را به صورت بیسیم به تلویزیون خود انتقال داده و آن را تماشا کند.
بارگذاری ابزارهای مورد نیاز از فروشگاه Windows App Store
مایکروسافت مانند فروشگاه اینترنتی که اپل هماکنون برای آیفون و iPad عرضه کرده، مرکز اینترنتی ویژهای عرضه میکند که کاربران در سراسر دنیا میتوانند کلیه ابزارها و برنامههای مورد علاقه خود متناسب با سیستمعامل ویندوز ۸ را از آن بارگذاری کند.
کشتن ویروس و حفظ اطلاعات کاربران
ویروسها معمولا با قابلیت تخریب اطلاعات ذخیره شده روی رایانهها عرضه میشوند، اما ویندوز ۸ به گونهای ساخته میشود که بدون آسیب رساندن به اطلاعات میتواند کلیه ویروسها و برنامههای مخرب را از بین ببرد.
بوت شدن رایانه بدون درنگ
یک بررسی که در مارس ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد که زمان صرف شده برای بالا آمدن ویندوز مهمترین عامل نارضایتی کاربران محسوب میشود. بر این اساس مایکروسافت قصد دارد ویندوز ۸ را به گونهای طراحی کند که بالا آمدن آن طول نکشد و از زمان روشن کردن رایانه تا بالا آمدن سیستم هیچ زمانی صرف نشود. در ویندوز ویستا زمان بوت شدن رایانه ۴۰ ثانیه بود که در ویندوز ۷ این رقم به ۳۷ ثانیه رسید. اما مایکروسافت قصد دارد آن را در ویندوز ۸ صفر کند.
امکان کنترل بیشتر بر رایانه
یکی از مهمترین اهدافی که مایکروسافت در ویندوز ۸ دنبال میکند، آسانسازی استفاده از ابزارها و ارتقا تجربیات رایانهای کاربران است. مایکروسافت در این سیستمعامل روشهای جدید ارتباط با رایانه را در اختیار کاربران میگذارد و امکان کنترل بیشتر رایانه را برای کاربران فراهم میآورد.
.:: This Template By : web93.ir ::.