+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸

به گزارش آخرین نیوز به نقل از مشرق، در حالی که دولت نهم و دهم تلاش ویژه ای برای مقابله با فامیل سالاری داشته، در مجوعه ورزشی شهید کشوری اتفاقات دیگری روی می‌دهد.

با وجودی که در دولت نهم و دهم بارها تاکید شده روابط فامیلی برای مسئولیت گرفتن باید برچیده شود؛ اما هنوز هم در گوشه و کنار پست های سازمانی چنین مسائلی به چشم می آید. این بار قضیه ورزشی است.

استخر مجموعه ورزشی شهید کشوری نزدیک به دو ماه است به دلیل تعمیرات بسته شده و اهالی که از این استخر استفاده می کردند، منتظر هستند تا هرچه زودتر این بازسازی صورت گیرد تا بتوانند دوباره از امکانات استفاده کنند.

قضیه وقتی جالب می شود که متوجه شوید مسئولیت تجهیز این بازسازی به شخصی سپرده شده که برادر یکی از مداحان معروف تهرانی است.

نکته جالب دیگر این است که مسئولیت اداره مجموعه ورزشی شهید کشوری به عهده احمد قدمی است. او نسبت فامیلی نزدیک با یکی از اقوام بسیار نزدیک رئیس جمهوری دارد.

به نظر تاکیدات محمود احمدی نژاد برای برچیدن روابط فامیلی و به قولی پارتی بازی برای اداره سازمان ها، هنوز به گوش برخی وی نرسیده است.


   برچسب‌ها: برادر مداح مشهور, مسئول تعمیر استخر شد
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
محافظان محیط زیست در آمریکا توانسته اند جان لاکپشت دریایی مجروحی که برای تولید نسل لاکپشتهای سبز دریایی مهره ای کلیدی به شمار می رود را از مرگ حتمی نجات دهند.

به گزارش خبرگزاری مهر، لاکپشتهای دریایی اصولا بی آزارتر از آن هستند که کسی بخواهد به سوی آنها گلوله شلیک کند، اما محققان "بروس" لاک پشت دریایی را در حالتی یافتند که فردی چهار گلوله به گردن او شلیک کرده بود و باله هایش به دلیل برخورد با طنابها و تورهای ماهیگیری به شدت آسیب دیده بود.

با این حال این گلوله ها که ظاهرا هنگامی به "بروس" شلیک شده اند که او برای نفس گیری سرش را از آب بیرون آورده است، بر بدن او بی اثر بوده اند. گلوله ها به هیچ یک از ساختارهای حیاتی بدن لاکپشت، استخوانهای اصلی، سیستم تنفسی و سیستم بلع آسیبی وارد نکرده اند.

در حال حاضر تنها 50 یا 60 نمونه از این لاکپشتها در آبهای گرم سواحل سن دیه گو زندگی می کنند، جمعیتی که برای نجات یافتن در طولانی مدت بسیار اندک است.

این لاکپشت دریایی سبز رنگ که محققان احتمال می دهند در پی تمرین تیراندازی افرادی به این وضعیت دچار شده است از یک هفته پیش تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفته است.

بر اساس گزارش ان بی سی، پس از اینکه محققان توانستند وضعیت لاکپشت را تثبیت کنند با استفاده از تصویربرداری های پرتو ایکس مکان گلوله های گردن بروس را تعیین کردند. اکنون بروس برای بازیافتن سلامت خود به چند ماه زمان نیاز دارد، دوره ای که طی آن باید 9 تا 13 کیلوگرم به وزن بدن او افزوده شود تا پس از آن محققان به لاکپشت اجازه دهند به دریا بازگردد.


   برچسب‌ها: نجات لاکپشت دریایی 4 گلوله خورده
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
گروهی از خبرنگاران موفق شدند سفر کمیابی را به داخل لوله های فولادی به قطر 24 متر انجام دهند که بزرگترین تونل بادی دنیا را می سازند.

 
 

به گزارش خبرگزاری مهر، این تونل بادی عظیم در مرکز ملی تحقیقات هوا فضا در "مودان" فرانسه واقع شده است. وزن هر از یک ملخهایی که این باد عظیم را تولید می کنند بیش از یک تن است. اما با وجود این اندازه بزرگ، این پنکه ها می توانند با سرعت 230 دور در دقیقه (حدود 4 دور در ثانیه) بچرخند.

یک مدل هواپیمای  A380  در داخل این تونل بادی غول پیکر معلق است


در این تونل می توان بادی با سرعت حداکثر 12 برابر سرعت صوت را شبیه سازی کرد 

این چهار تونل در مودان برای تست هواپیماهای مافوق صوت وزارت دفاع به کار می روند. این سازه عظیم که دور از دید با دقت بسیار بالایی ساخته شده بود پس از جنگ جهانی دوم کشف شد.

ملخهای غول پیکری به وزن یک تن که قادرند با سرعت 230 دور در دقیقه بچرخند و باد را به داخل تونل به قطر 24 متر هدایت کنند

ژان- پل بکلا مدیر آزمایشات در سایت "مودان" واقع در شرق فرانسه اظهار داشت: "یک ماموریت نظامی فرانسوی در سال 1945 یک تونل بسیار بزرگ را که در اتریش توسط آلمانها ساخته شده بود کشف و سپس این تونل را به فرانسه منتقل کردند."

وی افزود: "این سایت که برای سنجش کیفیت هوا انتخاب شده است مزایایی دارد که یکی از آنها نزدیکی به سد است که می تواند انرژی لازم برای باد تونلها را تامین کند. این تونلها به تنهایی یک هزارم توان برق کشور را مصرف می کند."

نمای بیرونی سایت مودان در مرز فرانسه و ایتالیا

براساس گزارش دیلی میل، پاتریک واگنر، مدیر سایت مودان که پیش از این آخرین بار در سال 2003 درهای این مرکز را به روی خبرنگاران گشوده بود درباره این تونلها توضیح داد: "به خاطر این تونلها، تستهای پرواز نزدیک به شرایط واقعی انجام می شوند. به این ترتیب کیفیت هواپیماها بهبود یافته و مصرف سوخت آنها کمتر می شود."

+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
در سال هاي اخير، گويا مرسوم شده هر از گاهي نهادي، سازماني يا ارگاني به صلاحديد خود، به دست كاري پرچم رسمي كشور پرداخته و در هر نوبت هم با توجيه اين عمل خود منتقدان را به بهره برداري سياسي نيز متهم كند، اين در حالي است كه پرچم ملي هر كشور نماد فرهنگ، تمدن، هويت و شخصيت يك ملت محسوب مي شود و هرگونه دستكاري آن به منزله توهين به هويت و شخصيت يك ملت محسوب مي شود و به همين خاطر هم هست كه در هيچ كجاي دنيا، مشاهده نمي شود كه پرچم رسمي كشور دست كاري شده و مطابق سليقه افراد مورد بهره برداري قرار گيرد.

به گزارش «تابناك»، در تازه ترين دستكاري پرچم رسمي كشور، شهرداري شهر سرخرود در استان مازندران، پرچم هايي را در سرتاسر  شهر نصب نموده كه اين پرچم ها به شكل بي سابقه اي دستكاري شده است و به طوري كه در تصوير ديده مي شود  تكه پارچه اي آبي رنگ، به انتهاي پرچم اضافه شده و لفظ الله اكبر كه در امتداد هر سه رنگ پرچم نوشته شده است به شكل بد سليقه اي با حاشيه هاي گلدوزي شده قطع شده است، عملي كه مصداق تام و تمام دستكاري در پرچم رسمي كشور است و به این ترتیب اگر در آينده هم هر كسي بخواهد پرچم كشور را هرگونه كه تمايل داشت بيارايد، عملا ديگر هیچ نشاني از پرچم ملي باقي نمي ماند.

اين در حالي است كه اتباع كشور هاي خارجي حتي به قرار گرفتن پرچمشان در حالتي نامناسب به گونه اي كه رنگ هاي آن جابجا شود هم بسيار حساس هستند به گونه اي كه چندين سال پيش يكي از اتباع كشور سوئد در مراسم سالگرد حضرت امام(ره)، زماني كه متوجه شد برخي از مسئولان برگزاري مراسم پرچم كشورش را برعكس گذاشته اند، آنقدر اعتراض كرد تا مسئولان پرچم سوئد را در حالت مناسب و درست آن قرار دادند اما در كشور ما نهادهاي قانوني خود به دستكاري پرچم مي پردازند.

علاوه بر آنچه گفته شد، پرچم نصب شده در شهر سرخرود نه تنها دستكاري شده، بلكه لفظ جلاله «الله» نيز برعكس قرار گرفته و رنگ سبز كه در بالاي پرچم قرار دارد، در پايين آن قرار گرفته است.

بر این اساس براي اين اتفاق دو حالت بيشتر متصور نيست: يا مسئولان ناآگاهانه اين كار را انجام داده اند كه خود اين ناآگاهي هم غير قابل توجيه است و يا اينكه مسئولان آگاهانه و با علم به اينكه اين كار توهين به نماد ملي كشور است اين كار را به غرض ها و نيات مختلف انجام داده اند كه در اين صورت قابل پيگرد نيز هست.

لازم به ذكر است چندي پيش نيز در چندین همايش دولتي نيز، در پوستر مراسم رنگ سبز پرچم به صورت آبي در آمده بود كه در آن زمان نيز حساسيت هايي را به وجود آورد و با وجود فریاد رسانه ها در این مورد، به راحتي با توجيهي ساده از كنار آن گذشتند و همان باعث شد تا امروز در يك شهر كوچك در شمال كشور چنين اقدامي صورت پذیرد.

در واقع اگر تاكنون بخشنامه يا آيين نامه اي به نهادهاي دولتي و حكومتي براي عدم دستكاري پرچم رسمي كشور ابلاغ نشده ضروري به نظر مي رسد كه چنين قانوني رسما ابلاغ شود تا در صورت تخطي با خاطيان برخورد شود و اگر هم ابلاغ شده است، چرا تاکنون با خاطيان برخورد نشده است؟

اگر خود ما مردم ايران، حرمت نماد هويت و شخصيت خود را نگاه نداريم، از ديگران چه انتظاري در اين باره می توان داشت؟

در پایان اگرچه خود راضی به انتشار تصویری از این اهانت به نماد کشور نیستیم ولی به این امید که شاید کسی پیدا شده و بدون تهمت و افترا به رسانه، مردانه با این مسئله برخورد کند آن را نمایش می دهیم:




+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
طبق گفته‌ی یک محقق ایتالیایی داوینچی برای خلق «مونالیزا» از یک مدل مرد استفاده کرده است.

1

«سیلوانو وینستی» محقق ایتالیایی در رونمایی «لبخند ژکوند» در رم ادعا کرد می‌داند مردی که «داوینچی» در نقاشی‌اش کشیده چه کسی است.

به گزارش ایسنا وی گفت ‌که این پرتره‌ی جهانی گویای افکار و اعتقادات فلسفی، هنری و علمی داوینچی است که آنها را طی سال‌هایی که روی این نقاشی کار می‌کرده، در آن گنجانده است.

«وینستی» گفت: نام مردی که داوینچی تصویر «مونالیزا» را از روی چهره‌اش کشیده، «جیان جیاکومو کاپروتی» معروف به «سالی» است که سال‌های بسیاری دوست و همراه داوینچی بود.

«کاپروتی» بیش از دو دهه با این نقاشی و مخترع معروف ایتالیایی کار می‌کرد.

طی دهه‌های اخیر نظریه‌های بسیاری درباره‌ی هویت «مونالیزا» و معنای لبخند رازآلود او ارائه شده است.

لئوناردو داوینچی در سال ۱۴۵۲ میلادی در شهر فلورانس ایتالیا متولد شد. او پس از آموختن هنر مجسمه‌سازی به میلان رفت و پس از بازگشت به فلورانس در مدت چهار سال، تابلوی معروف «مونالیزا» را خلق کرد که اکنون در موزه‌ی لوور شهر پاریس نگهداری می‌شود.

وی طراح اولیه صدها اثر معماری و هم‌چنین طرح اولیه هواپیما به‌شمار می‌رود. یکی از طرح‌های ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت داوینچی معروف است، کیلومتر شمار و چیزهای دیگر را اختراع کرد.

داوینچی همچنین طراح صدها شاهکار معماری دوره‌ی‌ رنسانس است. از دیگر تابلوهای مشهور داوینچی به تابلوی معروف «شام آخر» می‌توان اشاره کرد.

آغاز به کار داوینچی برای کشیدن این تابلو در سال ۱۵۰۳ بود و تا ۱۵۰۷ اتمام آن به طول انجامید. این تابلوی نقاشی با ابعاد ۷۷ در ۵۳ سانتیمتر است. نسخه‌ای را که او تهیه کرده بود از نسخه فعلی، بزرگتر بود چرا که در گذر زمان دو ستون از طرفین چپ و راست این تابلو بریده شده‌است. به همین دلیل به هیچ وجه مشخص نیست که «مونالیزا» در این تابلو نشسته‌است. همچنین باید اشاره کرد که بسیاری از قسمت‌های این تابلو به مرور زمان خراب و یا دوباره نقاشی شده‌است. اما با این وجود شخصیت اصلی نقاشی همچنان محفوظ مانده‌است.

در ۲۱ اوت سال ۱۹۱۱ تابلو «مونالیزا» توسط یک دزد ایتالیایی دزیده می‌شود و به ایتالیا آورده می‌شود. پس از گذشت دو سال این تابلو در زادگاه خود یعنی فلورانس دیده می‌شود و پس از انجام برخی فعالیت‌های اداری و قانونی تابلو دوباره به موزه لوور بازگردانده می‌شود.

در سال ۱۹۵۶ شخصی اقدام به پاشیدن اسید به قسمت پایینی تابلو نمود که مرمت آن سال‌ها به طول انجامید. در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی شهرهای نیویورک، توکیو و مسکو میزبان این تابلو بودند.

+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸

اجازه بدهید از این زاویه به عملكرد یك گروه نمایشی نگاه كنیم. مجموع ساكنین استان های آذری زبان در ایران ـ صرف نظر از آذری زبانان مقیم سایر شهرهای كشور ـ به بیش از 8.6 میلیون نفر می رسد؛ به بیان دیگر طبق سرشماری سال 1385، بیش از 12 درصد جمعیت كشور را آذری زبانان ساكن در استان های آذری نشین تشكیل می دهند.

ما در كشوری هستیم كه در مجاورت آن، دو كشور جمهوری آذربایجان و تركیه قرار دارد و دست بر قضا، این كشورها با مناطق آذری نشین ایران نیز هم مرز هستند. وابستگی های زبانی-فرهنگی بین مردم آذری ایران و دو كشور دیگر وجود دارد. 

مواضع تركیه با ایران دوستانه به نظر می رسد، اما مواضع جمهوری آذربایجان در پاره ای از موارد زیاد هم دوستانه نیست. گروه های جدایی طلب با تاكید بر مسائل قومی-نژادی تحت عنوان كلی پان ترك، در سراسر آذربایجان ایران حضور دارند و كشورهای آذری زبان و ترك زبان همجوار را به مثابه دژ خود گرفتند.

از سوی دیگر، به دلیل وجود زبان و فرهنگ مشترك، آذری زبانان ایران ـ به خصوص جوانان ـ به وفور برای سفر به شهرهای این دو كشور، نظیر «نخجوان»، «باكو» و یا «استانبول» و «آنكارا» می روند. «اربیل» نیز با توجه به اوضاع عراق كنونی گزینه جدیدی است كه به گزینه های قبلی اضافه شده است.

بر اساس گفته های مردم آذربایجان، در این شهرها، گروه های پان ترك به كمین جوانان آذری زبان ایران نشسته و خیلی از آنها را جذب می كنند. بی شك انگیزه اصلی این جوان از سفر به این شهرها، بدوا انگیزه های سیاسی و جدایی طلبانه نیست و به قصد تفریح به مقاصد مذكور سفر می كنند. حال اگر مدیریت منطقه ای در مناطق آذری نشین كشور، بتواند به لحاظ فرهنگی و تفریحی، اوقات فراغت بیش از 8 و نیم میلیون نفر آذری زبان را پر كند، دیگر چه نیازی به سفر به كشورها مجاور است؟ از سوی دیگر، ماهواره های ترك و آذری زبان، به طور خزنده در حال ورود به فرهنگ مردم استانهای آذربایجان شرقی و غربی ایران هستند و با بهره گیری از زبان مشترك، حتی در برخی روستاهای آذربایجان هم نفوذ كردند.  این می تواند یك زنگ خطر جدی برای امنیت ملی و تمامیت ارضی كشورمان ایران به شمار آید.

در چنین شرایطی، گروهی هنری و طنز، كه نزد آذری زبانان به صمد و ممد مشهور شدند، در تلاشند تا به صورت كاملا خصوصی، اوقات فراغت، جوانان و خانواده های آذری زبان را با استفاده از ظرفیت های محدود داخلی و علی رغم وجود برخی كارشكنی ها(در سطح مدیریت منطقه ای) غنی سازند. این گروه توانسته با تمام محدودیت ها، امروز به جای برسد كه در هر خانواده آذری زبان در ایران، لا اقل یك یا دو سی دی از كارهای آنها وجود داشته باشد. كمتر آذری زبانی در مناطق آذری نشین و سایر نقاط كشور وجود دارد كه آنها را نشناسد.

در واقع آنها نه به طور سیستماتیك، بلكه به صورت غیر سیستماتیك و توسط خود مردم، یك شبكه ویدئو خانگی گسترده را فراهم كردند. این می تواند یك فرصت خیلی خاص برای مسئولان كشوری به شمار اید كه از  طریق آن، به مقابله با گروهك های پان ترك بپردازند كه در شمال غرب ایران در حال جذب نیرو هستند. حال اینكه، خود اعضای گروه مزبور نیز به كرات در نمایش های خود، نسبت به آسیب های سفر به نخجوان و باكو و... به شكل بسیار ظریف هشدار هایی را مطرح می كنند، این به آن معناست كه گروه مزبور خود به تمامیت ارضی كشورمان ایران عشق می روزند.

به سبب اهمیت موضوع، آینده با بابك نهرین، بنیان گذار و از اعضای گروه مزبور گفتگویی انجام داده كه به حضور تقدیم می شود. بابك نهرین  متولد 13 اسفند 1358 و مقیم تبریزاست. ازدواج كرده و یك دختر یك ساله به نام مهتا دارد.  از سال 1370، كار خود را در محضر اساتیدی چون: مرحوم اسد صادقی، پروانه مژده و... آغاز كرده است. در سال 1373، وارد رادیوی استان آذربایجان شرقی می شود و فعالیت حرفه ای خود را از این سال به طور رسمی پی می گیرد.


پس از حضور در رادیو وارد تلوزیون استانی شده و در چند سریال از جمله عباد و قباد، برنامه اولین ها و مجموعه طنز ژنرال ژیگوله، كار وی وارد مرحله جدی تری شد. پس از آنها، در مجموعته «ایستی - سوئوخ» (یا گرم و سرد)به ایفای نقش می پردازد كه از اینجا به بعد، بیشتر برای مردم آذربایجان شناخته می شود.. به خاطر بازی در این سریال در جشنواره طنز اصفهان در سال 85 و 86 صاحب رتبه می شود. ادامه مباحث را در جریان گفتگو ملاحظه كنید.


«***»


*از كی كارتان به شكل جدی ادامه یافت؟

-بعد از آنكه در جشنواره طنز اصفهان صاحب رتبه شدم، آقای خمسه كار مرا دید، كه از آن مقطع دعوت به همكاری در برنامه حیاط خلوت شدم. بعد از آن كار دوباره به تبریز برگشتم و چند سریال و تئاتر اجرا كردم. پس از آن دوباره به تهران آمدم و در مجموعه طنز «شبكه سه و نیم» افتخار همكاری با آقای كاردان را برای شبكه سوم سیما داشتم. بعد از آن با آقای جواد رضویان در مجموعه تعطیلات تعطیل یا تعطیلات خوش بگذرد برای شبكه دوم سیما همكاری كردم. در مجموعه قرارگاه مسكونی نیز با آقای رضویان همكاری داشتم.  پس از آن دیگر به تهران نرفتم و به تبریز بازگشتم.

*به لحاظ ساخت فرهنگی منطقه آذربایجان، در پاره ای از موارد فعالیت هنری توسط خانواده ها تخطئه می شود، برای شما چگونه بوده و آیا در آغاز با مشكلی روبرو نشدید؟

-اتفاقا من در خانواده ای هنرمند پرورش یافتم. عموهای من همگی هنرمند هستند، اما اكثرا در زمینه هنر موسیقی فعالیت می كنند. عموهایم در تهران آموزشگاه موسیقی دارند و یكی از عموهایم اتفاقا استاد سه تار است و در برخی كارهای استاد بزرگوار، جناب آقای ناظری(نظیر آتش در نیستان و ...) همكاری داشتند. اما پدر خود من، نوعا با فعالیت در زمینه هنرهای نمایشی مشكل داشتند. ایشان در ابتدای كار مخالفت هایی داشتند اما پس از اینكه كارم وارد مرحله حرفه ای شد، ایشان نیز نه تنها مخالفت خود را ادامه ندادند، بلكه به لحاظ معنوی، حمایت هایی نیز كردند. می دانید كه در خانواده های آذری زبان، احترام بزرگترها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین سبب و از آنجا كه پدرم در آن زمان به من اجازه تحصیل در رشته هنر را ندادند، من هم صرف نظر كردم، اما امروز خوشحالم كه برادر كوچكم اجازه پیدا كرد كه در رشته هنرهای زیبا به ادامه تحصیل بپردازد.

*در مورد روند شكل گیری گروهتان توضیح بدهید، از كی تشكیل شد و چه شد كه به اینجا رسید؟


-در سال 70 كه كارم را شروع كردم، اصلا  كار طنز نمی كردم. مثلا كارسلطان مار نوشته استاد بیضایی را شش ماه تمرین می كردم، بعد شش ماه یك ماه اجرای عمومی گذاشتیم كه نهایتا منجر به آن شد كه در آن زمان ما نه تنها انتفاعی نداشتیم بلكه هزینه شخصی سنگینی هم تقبل كردیم! خب طبیعتا این صرفه اقتصادی برای ما نداشت و ما هم از ابتدا دوست داشتیم این كار را به شكل حرفه ای دنبال كنیم، بر این اساس تصمیم گرفتیم یك كار كمدی انجام دهیم. خیلی اتفاقی، یك سالن در ائل گولی تبریز گرفته بودیم كه به همراه آقایان بهمن تقی پور، علیرضا رنجی پور سه نفره كار را شروع كردیم. همین كار كمدی در ائل گولی برای ما دریچه ورود به این كار شد. پس از آن بود كه تراكتور سازی برای یك جشن ارگانی از ما دعوت كرد تا اجرای كمدی داشته باشیم. 11 شب اجرا داشتیم كه در هر سانس آن 4 هزار نفر تماشاگر داشتیم. ما این نمایش "صمد-ممد" را در آنجا اجرا كردیم كه اولین كار كمدی ما بود.

* به همین نام هم معروف شدید، ماجرا چه بود؟

- آن كار دو شخصیت داشت كه یكی صمد بود(كه من بازی می كردم) و دیگری ممد(كه آقای رنج پور آن را بازی می كرد)

* چطور شد كه این اجرای شما تا این اندازه مشهور شد؟

- خب، فیلم آن اجرا را تكثیر كردند و به تماشاگران دادند. یك هفته بعد، دیدیم كه نمایش ما همه جا هست! یعنی یكباره ما متوجه شدیم كه سی دی آن كار در بازار در تیراژ وسیعی تكثیر شده و با اقبال عمومی نیز مواجه شده است!

* این اتفاق چه سالی بود و پس از آن چه شد؟

-در سال 73 و 74 اتفاق افتاد. پس از آن و با نگاه به اقبال عمومی كه در نتیجه تكثیر سی دی ها بود، تصمیم گرفتیم، پس از آن اجراهایی كه داشتیم را به صورت فیلم در آورده و از طریق تكثیر سی دی بین تماشاگران توزیع كنیم.
ما با این همه علاقمند روبرو شده بودیم كه عرض كردم، حاصل همان اجرای صمد و ممد بود، بنا براین تصمیم گرفتیم یك سالن را به صورت خصوصی دو سال اجاره كنیم و هر شب اجرا داشته باشیم.
طی این دو سال، ما 13 اجرای متفاوت داشتیم كه با هماهنگی ها انجام شده، سی دی های آن به صورت  منظم منتشر و تكثیر می شد. در این مقطع یكی از اجراهای ما تحت عنوان «اوش پخمه بیر ژیان»(سه احمق و یك ژیان) بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
از این مقطع به بعد كه در سال 87 رخ داد، تصمیم گرفتیم مجموعه ها را با دقت بیشتری تكثیر و توزیع نماییم. و آرام آرام، كارهای «افی به نیویورك می رود» و «ارباب حلقه ها » و «چال چاقیر» را كار كردیم. كه مجموعا حدودا 11 نمایش مشهور را تكثیر كردیم.
از این مقطع به بعد، كار به شكلی كه شما امروز در تهران و سایر شهرهای كشور ملاحظه می كنید همه گیر شد.

 

* بر اساس آنچه در وبلاگ ها و فروم ها وجود دارد در این سال ها شما با یك افت جدی مواجه شده بودید؟

-بله، در این تاریخ، یعنی پس از مواردی كه عرض كردم، به دلیل فراخوانده شدن برخی از اعضای گروه برای خدمت وظیفه، گروه تا حدودی ضعیف شد و افتی داشتیم، كه اتفاقا شایعاتی نیز در مورد جدایی اعضای گروه و اختلاف و حتی مرگ من مطرح شد، كه هیچ كدام واقعیت نداشت تنها یك نمایش را من و آقای رنجی پور  به شكل انفرادی بازی كردیم.
اما پس از این افت، یك نمایش با عنوان «اخراجی های ما» عرضه كردیم. از آنجا كه ما پیش از آن مجموعه جدید، خوب در ذهن تماشاگران شناخته شده بودیم، پس از آن دوره ركود، آمدن سی دی این مجموعه جدید موجب شد تا استقبال به مراتب چشم گیر تری داشته باشیم.
پس از آن در تهران، فرهنگسرای بهمن، به مدت یك ماه هر شب برای آذری زبانان مقیم تهران برنامه گذاشتیم كه هرشب بیش از 1600 تماشاگر داشتیم. آن اجرا خیلی مورد استقبال واقع شد. آخرین نمایشی هم كه كار كردیم، مجموعه عشق ممنوع بود.

* اغلب سی دی هایی كه از شما در بازار تهران دیده می شود، بدون هیچ آرام و علامت معتبر و به صورت كپی های غیر قانونی است، در تبریز هم به همین شكل است و چرا ؟

- بله؛ یك مشكل جدی كه برای ما وجود دارد، عدم رعایت كپی رایت توسط برخی سودجوهاست. ما هر زمان كه خواستیم به شیوه قانونی و با قطع دست واسطه ها سی دی هایمان را بیرون بدهیم، متاسفانه سی دی لو رفته است. 

* چرا از طریق شركت های پخش رسمی و معتبر كارتان را توزیع نمی كنید تا دست این واسطه ها قطع شود؟

- در تهران این شیوه به شدت مافیایی است. من یك مثال عرض كنم: نمایشی داشتیم تحت عنوان «آهنگ های دردناك» این یك كار كمدی بود كه از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ همچون سایر كارها ـ مجوز توزیع و تكثیرش را گرفتیم. به ما گفتند با یك شركت قرارداد ببندید تا كار شما را پخش كنند. ما رفتیم و با یك شركت معتبر(كه علاقه ای ندارم نام ببرم) مذاكره كردم و آنها در پاسخ ما گفتند ما این مجموعه را توزیع می كنیم، هیچ پولی به شما نمی دهیم و در مقابل سه میلیون تومان نیز( در سال های 80 و 81) از شما می گیریم! خب این به نظر ما ابدا منطقی نبود.

 * نگاه مردم به كارتان چگونه است؟

-طبیعتا اگر مردم ما را حمایت نمی كردند هرگز امروز چنین جایگاهی نداشتیم.

 * پس چرا مردم كارهای كپی و غیر قانونی شما را تهیه می كنند؟

-ببینید، همین مردم با خرید همین كپی های غیر قانونی، این جایگاه را به ما دادند. به نظرم نباید رسم قدرشناسی را فراموش كرد. البته آنها هم مقصر نبودند، تاكنون ساز و كار مشخص و فراگیری برای توزیع كارهای ما وجود نداشته. اما امروز توانستیم مجوز تكثیر و توزیع كارها را خودمان دریافت كنیم و به امید خدا و با كمك مخاطبانمان، در آینده نزدیك خودمات كارها را توزیع خواهیم كرد.
البته همچنان ما آمادگی عقد قرارداد با شركت های قدرتمند در زمینه توزیع را داریم؛ اما اگر همچنان شرایط شركت های توزیع به شكل گذشته ناعادلانه باشد، تلاش خواهیم كرد خودمان كار توزیع را انجام دهیم.

 

 

* چند اجرا در بین مردم از كارهایتان وجود دارد؟

-فكر كنم 45 نسخه كار متفاوت تكثیر و توزیع شده است.

 * می دانید چند نسخه تاكنون تكثیر و توزیع شده است؟


-این سوال سختی است، همانطور كه عرض كردم این كارها اكثرا لو رفته و به شكل غیر قانونی تكثیر شدند؛ البته می توان تخمین زد كه به تعداد خانواده های آذری زبان ها، ضرب در حداقل 4 نسخه، كارهای ما در بین مردم تكثیر و توزیع شده است. به بیان دیگر، هر خانواده آذری زبان لااقل 4 نسخه از كارهای ما را در خانه دارند.

 * پیش از شما و هم اكنون نیز گروه های نمایشی و كمدی در آذربایجان حضور داشته و دارند، به نظر شما، علت اصلی توفیق شما در كارتان چه بوده است؟

-ببینید، معروف است كه می گویند«آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند»ما همیشه در كارمان تلاش كردیم پیامی را بدهیم كه حرف دل مردم باشد. البته كارهای هنری خاص برای قشر روشنفكر و خاص جایگاه ویژه ای دارد و برای ما بسیار قابل احترام است. اما ما از ابتدا بنای كارمان را روی كار پوپولار مآب گذاشتیم و تلاش كردیم طیف مخاطب كارمان را عامه مردم قرار دهیم. خود من هم از همان قشر عامه مردم هستم و در واقع خاستگاه اجتماعی من، قشر روشنفكر، یا طبقات مرفه و بخصوص جامعه نبوده است. بر همین اساس تلاش كردم، حرف های طبقه و قشر  خودم را بیان كنم كه دست بر قضا در اكثریت هم قرار دارند.

*  به لحاظ فرهنگی، مردم آذربایجان خیلی مشكل پسند هستند، چگونه با آنها ارتباط برقرار می كنید؟


- دقیقا؛ مردم آذری زبان به هر چیزی نمی خندند. من همانطور كه عرض كردم، در كارهایی كه برای فارسی زبانان و در پایتخت تهیه و پخش شده است نیز حضور داشتم، تحقیقا دریافتم كه فارسی زبانان را می شود راحت تر خنداند. اما ما در آذربایجان با یك مشكل جدی روبرو هستیم. منطقه جغرافیایی آذربایجان كه مردم آذری زبان را در خود جای داده، شرایط سخت كوهستانی و آب هوایی را به مردم تحمیل كرده كه نهایتا شكل فرهنگ، ذهنیات و علایق آنها نیز برآمده از همن ویژگی هاست. تاجایی كه می دانم، این یك مبحث مردم شناسانه است كه اغلب كارشناسان این حوزه نیز آن را تصدیق میكنند. بر همین اساس، مردم آذربایجان همچنانكه سختی كشیده هستند و در واقع طی دوره زمانی طولانی این به یكی از ویژگی های آنان تبدیل شده است، به شدت هم نیاز دارند تا بخندند و تفریح كنند.

افتخار ما این است كه بتوانیم این مردم را بخندانیم و اوقات خوبی را برای آنها رقم بزنیم؛ اما این ابدا كار ساده ای نیست. برای رسیدن به این هدف ـ خنداندن مردم آذری ـ ما می بایست جنس سلیقه این مدم را بشناسیم. امروز نیز سعی می كنیم، مثل روز اولی كه كارمان را شروع كردیم، در كارهایمان به این نكات ظریف توجه كنیم. اما یك چیز را هم به شما بگویم؛ اگرچه مردم آذربایجان به خاطر حضور در منطقه خشن آب و هوایی سخت می خندند، اما وقتی هم كه خندیدند، دیگر خنده شان تمام نمی شود!

 * می دانید كه برخی از هنرمندان و تاثیر گذاران آذربایجان ایران، به كشورهای مجاور مهاجرت می كنند و در آنجا كار هنری خود را پی می گیرند، به خصوص در سال های اخیر ظاهرا مركزیت پان تركیسم به كانادا رفته و در آنجا استقرار یافته، شما چرا نرفتید؟

- علی رغم پیشنهاداتی كه بعضا می شود، ما هرگز از ایران خارج نشدیم. به چند دلیل. اول اینكه من شهرم، تبریز را دوست دارم، كشورم ایران را دوست دام و به آن عشق می ورزم و دیگر اینكه در كجای دنیا مثل ایران، ما می توانیم این همه تماشاگر خوب و دوست داشتنی داشته باشیم؟ من نه رفتم و نه در آینده از ایران خواهم رفت.

* اولا بگویید ماندنتان در ایران چه ثمری خواهد داشت و بعد بفرمایید در مقابل این وفاداری به آب و خاكتان چه حمایتی از شما می شود؟


- همین كه می توانیم در شادابی جامعه نقش ایفا كنیم. همین كه می توانیم مرد آذری را كه خسته و كوفته به خانه می رسد را در كنار خانواده شاد كنیم و لبخند به لب ایشان بنشانیم برای من و گروه من كفایت می كند.

اما در مورد حمایت ها، بله در سطوحی حمایت های خیلی خوبی می شود، اما متاسفانه در برخی سطوح مدیریتی كارشكنی هایی هم رخ داده است.

متاسفانه برخی برای هنر هیچ ارزشی قائل نیستند و نقش فرهنگ را در جامعه نادیده می گیرند. پیشتر هم چنین بود، اما امروز خوشبختانه باید بگویم مدیر كل صدا و سیمای مركز استان، حاج آقا «نواداد» هستند كه بسیار به مقوله هنر و فرهنگ توجه دارند. ایشان از ما حمایت های قابل توجهی به لحاظ معنوی می كنند كه برایمان بسیار ارزشمند است. در حقیقت ما درخواست حمایت مادی كه نداریم، بیشتر نیازمند حمایت معنوی هستیم.

مثلا ما سالن تئاتری داشتیم كه مدتی در آن اجرا داشتیم. در تبریز كه مردم تفریح آنچنانی ندارند، همین اجرای ما باعث میشد مردم برای تفریح به نمایش ما بیایند، در ادامه اجرای این نمایش كارشكنی هایی انجام شد(اسم نمی برم، ولی مدیرانی هستند كه نه تنها حمایتی نمی كنند، بلكه كارشكنی هایی این چنینی نیز دارند) الان ما مدت هاست در تبریز كنسرت موسیقی نداریم، اجراها هم با این كارشكنی ها مواجه می شود.

حالا شما خودتان قضاوت كنید، جوان آذری زبان كه در تبریز نه كنسرتی دارد و نه نمایشی می تواند ببیند، از سوی دیگر به راحتی و سهولت می تواند چه به شكل قانونی و چه به شكل قاچاقی به اربیل، نخجوان یا باكو برود، چه باید بكند؟ خب اربیل و نخجوان و باكو می رود و زرق و برق آنجا او را شیفته می كند و... آینده هم مشخص است.

از سوی دیگر، ما كه از محل توزیع سی دی هایمان در آمدی نداریم. چون اصولا سی دی ها به شكل غیر قانونی كپی و توزیع می شوند، نهایتا ممكن است به خاطر مسائل مالی این گروه از هم بپاشد، آیا حضور ما برای فرهنگ و هنر این منطقه بهتر است یا عدم حضورمان؟

علاوه بر آن، ما می توانیم نیاز آذری زبانان را به تفریح برآورده كنیم و همزمان با آن نیز می توانیم مفاهیم مهم فرهنگی را به زبان طنز به مخاطب خود انتقال دهیم، كما اینكه سابقه مان هم همین را نشان می دهد، چرا باید جلوی كار ما كه در داخل فعالیت می كنیم گرفته شود و به طور غیر مستقیم به اثار خارجی (كه بعضا مبتذل هستند و با فرهنگ ایرانی ما نیز سازگاری ندارند) بها داده شود؟ اینها سوالاتیست كه برای ما به وجود می آیند.

+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
براساس اين تصميم ، هر يک از يک ميليون و صد و پنجاه هزار کويتي سه هزار و پانصد و هشتاد دلار به صورت پول نقد دريافت خواهند کرد و به صورت رايگان مواد غذايي اوليه را تا سي و يک مارس دو هزار و دوازده دريافت خواهند کرد.

به گزارش آخرین نیوز، پارلمان کويت چهارشنبه با اکثريت آرا اهداي بيش از پنج ميليارد دلار را به مردم اين کشور به صورت پول نقد و مواد غذايي به مناسبت جشن هاي ملي مربوط به سالگرد پنجاه سالگي اين امير نشين تصويب کرد.

پنجاه و سه عضو پارلمان  موافقت خود را با اين لايحه اعلام کردند. شيخ صباح الاحمد الصباح امير کويت هفته گذشته اين تصميم را اتخاذ کرده بود. براساس اين تصميم ، هر يک از يک ميليون و صد و پنجاه هزار کويتي بومي بيست و چهار فوريه هزار دينار( سه هزار و پانصد و هشتاد دلار) به صورت پول نقد دريافت خواهند کرد و به صورت رايگان مواد غذايي اوليه را تا سي و يک مارس دو هزار و دوازده دريافت خواهند کرد.

کويت که دارايي هايي به ارزش سيصد ميليارد دلار در اختيار دارد ماه آينده پنجاهمين سالگرد استقلال خود و بيستمين سالگرد آزادي از هفت ماه اشغالگري نيروهاي رژيم صدام و پنجمين سالگرد به تخت نشستن امير خود را جشن مي گيرد. تصميم امير در عين حال دو ميليون و چهارصد هزار مقيم خارجي در اين کشور را که پنجمين توليد کننده نفت اوپک به شمار مي رود شامل نمي شود.

احمد الهارون وزير بازرگاني و صنايع کويت تلاش کرد برخي از نمايندگان را که از خطر تورم نگران بودند مطمئن سازد. وي گفت وزارتخانه تحت امر او به فروشندگان اجازه نخواهد داد تا از اين هديه براي افزايش قيمت مواد مصرفي در اين امير نشين استفاده کنند.

به گزارش خبرگزاري فرانسه از کويت، در کويت که مدعي است ده درصد از ذخاير نفت خام جهان را در اختيار دارد هشتاد درصد جمعيت فعال در استخدام دولت هستند که هريک درامد ماهانه اي سه هزار و پانصد دلاري دارند.

این در حالی است که با اجرای طرح هدفمندی یارانه ها به هر ایرانی مبلغ 40 هزار تومان پرداخت می شود 


   برچسب‌ها: تفاوت توزیع پول نفت, یارانه, در ایران و کویت
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
سال ۱۹۹۹، خانم بونی براون Bonnie Brown، تازه از همسرش جدا شده بود. او با خواهرش زندگی می‌کرد و آینده‌ای نامشخص داشت. تا اینکه شانس آورد و یک آگهی استخدام دید. یک شرکت در «سیلیکون ولی» ، احتیاج به یک ماساژور داشت که به خانه‌های کارمندانش برود و آنها را ماساژ دهد.

این شرکت که آن موقع ۴۰ کارمند بیشتر نداشت، گوگل نام داشت!

این خانم از اینکه عاقبت‌اندیشی کرده و به توصیه مشاور اقتصادی‌اش گوش نکرده و سهامش را نگه داشته خوشحال است. حالا این خانم ۵۲ ساله در یک خانه بزرگ ۳ هزار فوت مربعی در نوادا زندگی می‌کند و به علاوه ماساژور مخصوص خودش را دارد. او مسافرت‌هایی هم به نقاط مختلف جهان برای سرکشی بنیاد خیریه‌ای که تأسیس کرده، انجام می‌دهد.


تخمین زده می‌شود، هزار نفر از کارمندان گوگل با در اختیار داشتن سهامی بیشتر از ۵ میلیون دلار، از طریق رشد خیره‌کننده ارزش سهام گوگل میلیونر شده باشند.

هر سهم گوگل در بدو تأسیس ، ۸۰ دلار ارزش داشت.

بد نیست ارزش سهام رؤسای گوگل را هم بدانید، ارزش سهام لری پیج ۲۰ میلیارد دلار و ارزش سهام سرگئی برین ۱۹٫۶ میلیارد دلار است.

در طی دوران رشد اقتصادی، ارزش سهام شرکت‌های دیگری مثل یاهو و نت‌اسکیپ هم افزایش پیدا کرده است ولی هیچ کدام از شرکت‌ها قابل مقایسه با گوگل نیستند.

ارزش فعلی هر سهم گوگل ۶۶۳٫۹۷ دلار است. امسال سهام گوگل ۴۰ درصد ترقی کرد که معادل افزایش ارزش به میزان ۲۰۳ دلار برای هر سهم است.

او این کار پاره‌وقت را در گوگل قبول کرد. خانم براون هفته‌ای ۴۵۰ دلار دستمزد می‌گرفت و این امکان را هم داشت که به جای دستمزد نقدی، سهام شرکت را بخرد.

بعد از ۵ سال مدام، ماساژ مهندسان گوگل، خانم براون بازنشست شد، ولی سهام گوگل آنقدر رشد کرده بود که این خانم میلیونر شده بود!
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
این افراد تصميم گرفتند در پارکي در تهران در کنار هم حضور يابند تا اندکي تفريح کنند. انان فکر مي کردند پليس انها را بازداشت خواهد کرد  اما به مدت يک ساعت اجازه تجمع در اين پارک پيدا کردند سپس پليس بعد از يک ساعت انها را متفرق کرد. هرچند این کار اقدامي سياسي نبود اما در هر صورت پيامدهاي سياسي به همراه دارد.

به گزارش آخرین نیوز، موفرفریهای تهران اقدام به تشکیل یک گروه کرده اند .

شبکه فرانس بيست و چهار  در گزارشي اينترنتي به بررسی پديده مو فرفريها در ايران پرداخت و مدعی شد در ايران بسياري از مدلهاي مو ممنوع است. البته زنان که حق نشان دادن موهايشان را  ندارند،اما برخي از سبکهاي مو براي مردان نيز ممنوع شده است به همين علت گروهي از جوانان مو فرفري تصميم گرفته اند گروهي در فيس بوک راه اندازي کنند. ابتدا تعداد انان انگشت شمار بود اما اين گروه گسترده تر شد.

به ادعای این شبکه این افراد تصميم گرفتند در پارکي در تهران در کنار هم حضور يابند تا اندکي تفريح کنند. انان فکر مي کردند پليس انها را بازداشت خواهد کرد  اما به مدت يک ساعت اجازه تجمع در اين پارک پيدا کردند سپس پليس بعد از يک ساعت انها را متفرق کرد. هرچند این کار اقدامي سياسي نبود اما در هر صورت پيامدهاي سياسي به همراه دارد.

+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
يكي از محققان دانشگاه «فلوريدا» اعلام كرد: در حالي كه زنان لاغرتر درآمد بيشتري دارند، مردان هر قدر كه از وزن خود بكاهند، درآمدشان كمتر مي‌شود.

به گزارش ايسنا، دكتر «تيموتي جاج» افزود: بر اساس اين تحقيق، زنان در محيط كار در صورت اضافه وزن شش تا 12 كيلوگرمي در سال 10 هزار پوند كسري حقوق خواهند داشت، اما اگر وزن خود را در حد متعادل قرار داده يا وزن خود را كمتر كنند، به همان ميزان اضافه دريافتي دارند، به طوري كه از وزن به نوعي به «بانك» تعبير شده است.

وي به روزنامه ديلي تلگراف گفت: اين تحقيقات كه از اوايل سال‌هاي دهه 1980 ميلادي در اكثر نقاط دنيا انجام گرفته است، مشخص كرد كه زنان بلند، باريك و ظريف در محل كار داراي حقوق بالاتري هستند، اما هنگامي كه مي‌خواهيم اين رويه را براي مردان كارمند به كار ببريم، ورق بر مي‌گردد.

دكتر «تيموتي جاج» خاطر نشان كرد: مرداني كه وزنشان 11 كيلوگرم كمتر از وزن متعادل باشد، در طول سال و در مجموع 132 هزار پوند كمتر حقوق مي‌گيرند، در حالي كه اگر وزنشان بيشتر باشد يا به عبارتي چاق‌تر باشند، حقوق بيشتري دريافت مي‌كنند.

به گزارش ايسنا، پروفسور «كاري كوپر» يكي از محققان دانشگاه «لانكستر» انگلستان هم در اين باره عنوان كرد: اين عقيده كه «هر قدر كار كني، پول مي‌گيري» كاملا منسوخ شده است. ظريف و باريك بودن زنان و چاق بودن مردان ملاك اصلي دريافت حقوق در شركت‌هاي بزرگ، كارخانجات، ادارات خصوصي و دولتي و حتي كارگاه‌ها است و اين موضوع در تمام نقاط دنيا صدق مي‌كند.

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش