+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱

فجر انقلاب

جواد محدثی

برخیز، که فجر انقلاب است امروز

بیگانه صفت، خانه خراب است امروز

هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد

از لطف خدا، نقش بر آب است امروز

فجر است و سپیده حلقه بر در زده است

روز آمده، تاج لاله بر سر زده است

با آمدن امام در کشور ما

خورشید حقیقت از افق سرزده است

«والفجر» که سوگند خدای ازلی است

روشنگر حقی است که با «آل‌علی» است

این سوره به گفته امام صادق

مشهور به سوره «حسین‌بن‌علی» است

شب رفت و سرود فجر، آهنگین است

از خون شهید، فجر ما رنگین است

این ملت قهرمان و آگاه و رشید

ثابت قدم است و قاطع و سنگین است

شب طی شد و روز روشن از راه رسید

خورشید امید شرق، از غرب دمید

عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا»

در کالبد مرده، دمی تازه دمید

این نهضت حق، که خلق ما برپا کرد

نه شرقی‌و غربی است، نه سرخ است و نه زرد

در وسعت و عمق و شور و یک‌پارچگی

زیباتر از این نمی‌توان پیدا کرد

جان‌های جهانیان به لب آمده است

جان در پی حق، داوطلب آمده است

جمهوری اسلامی ما در این قرن

فجری است که در ظلمت شب آمده است

بر ملت تازه رَسته از دام و کمند

آن بردگی گذشته، یارب مپسند

این در که به‌روی ما گشودی از مهر

بار دگر از قهر، خدایا تو مبند

*****

غوغای عشق

محمد رضا یاسری (چمن)

یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود

و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود

یاد باد آن دل تپیدن‏های مشتاقان یار

و آن عجب نقشی که آن زیبانگار آورده بود

عشق ما صد رشته جان در لعل نوشش بسته بود

حسن او صد چشم دل، آیینه‏وار آورده بود

از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق

موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود

منکران گفتند با یک گل نمی‏گردد بهار

لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود

شب‏پرستان را به کار خویش حیران کرده بود

آفتاب ما که صبحی بی‏غبار آورده بود

«ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود»

کان چنان، باغ محبت گل به بار آورده بود

در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق

در «چمن» هر گوشه‏ای را، صد هَزار آورده بود

*****

سالگرد انقلاب

سالگرد انقلاب آمد پدید

انقلابی چون سپیده پرنوید

فجر رستن، فجر رستن، فجر شوق

فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق

انقلابی چون سحر ظلمت شکن

تا به عمق کلبه‏ها پرتوفکن

فجر نورافشانی قرآن و دین

فجر قدرت‏یابی مستضعفین

انقلابی چون شفق سرشارِ خون

گوهر آزادگی را آزمون

فجر عزت، فجر رشد کارها

فجر دیگرگونی معیارها

انقلابی پیشرو مانند برق

در شکوهش عقل عالم مانده غرق

فجر جمهوری اسلامی کزان

صدهزاران روزِ روشن شد عیان

فجر برچیدن بساط زور و زر

شام استبداد آوردن به سر

انقلابی پر زشیران بیشه‏اش

نعره الله اکبر ریشه‏اش

سوره «والفجر» گر خوانی عمیق

راز این ده شب از او یابی دقیق

*****

فجر رحمت

در خلال ده شب از بهمن، برون

صدهزاران فجر آمد، گونه‏گون

مهر روشن بر سیاهی چیره شد

چشم خفاش از فروغش خیره شد

فجر رحمت، فجر دولت، فجر نور

فجر آزادی زبند ظلم و زور

مهر، در آغوش ملت، جا گرفت

انقلاب او همه دنیا گرفت

*****

کلیم معجزه

نشان زتیر ظفر آفرین بهمن داشت

شبی که بارقه صبح را به گردن داشت

ندیده بود کسی این قدر که ما دیدیم

شکوه فصل بهاران که باغ بهمن داشت

کلیم معجزه از راه دور می‏آمد

خبر ز وادی طور و دیار ایمن داشت

دمیده بود به گلزار شهر ما گل سرخ

ولیک باد خزان طبع گل‏پراکن داشت

زکاف عشق پدیدار آمد آن خورشید

که در رکابْ هزاران چراغِ روشن داشت

شفق در آینه روی او نمایان بود

به گِرد مهر رخش آفتاب خرمن داشت

زآسمان نگاهش ستاره جاری بود

به سوگواری گل، ژاله‏ها به دامن داشت

پیام داشت زقرآن پیام داشت زفجر

زعشق سرخ حسینی خطی معین داشت

بهار آمد و بر شاخه‏ها جوانه دمید

در این سرا که به باغش خزان نشیمن داشت

*****

یک گل و صد بهار

یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود

و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود

یاد باد آن دل تپیدن‏های مشتاقان یار

و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود

عشق را صد رشته جان، در لعل نوشین بسته بود

حسن راصد چشم دل، آیینه وار آورده بود

از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق

موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود

منکران گفتند با یک گل نمی‏گردد بهار

لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود

در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق

در چن هر گوشه‏ای را صد هزار آورده بود

*****

شمیم بهار

بیا بیا که شمیم بهار می‏آید

دل رمیده ما را قرار می‏آید

سر از افق بدرآورد صبح آزادی

سرود فتح و ظفر زین دیار می‏آید

بیا که شد سپری دوره تباهی‏ها

زمان سروری و اقتدار می‏آید

گریخت ظالم و برچیده شد بساط ستم

نهال حق و عدالت به بار می‏آید

بیا که گر رود اهریمن از وطن بیرون

فرشته از طرف کردگار می‏آید

خوش آمدی به وطن مقدمت گرامی‏باد

صدای هلهله از هر گذار می‏آید

*****

فجر بیداری

رسید موسم بهمن بهار باز آمد

جلال محفل ما، یار دل نواز آمد

به پاست خیمه آلاله‏های صحرایی

«و ان یکاد» بخوان موسم نیاز آمد

درون هر ورق سبز بنگری، بینی

جمال یوسف مصری در این تراز آمد

چراغ لاله فروزان شد از دم عیسی

شمیم یاد عزیزانِ پاکباز آمد

زمان، زمان طلوع است و فجر بیداری

کنون که جلوه خورشید برفراز آمد

*****

فصل شروع کبوتر

خلیل ذکاوت (ساحل)

[به بهانه دهه پیروزى انقلاب اسلامى]

هر وقت یاد آن شب دیجور مى‏کنیم

روى سپاس بر حرم نور مى‏کنیم

امروز فکر آن شب ننگین کشنده است

حتى خیال آن تب سنگین کشنده است

شب بود و قصه، قصه مرگ ستاره بود

حرف از گل و بهار به رمز و اشاره بود

هر شب نسیم سرد و غم‏انگیز مى‏وزید

زُهم هزار ساله پاییز مى‏وزید

دیگر بهار و غنچه و باغى نمانده بود

سوسوى گرم و نرم چراغى نمانده بود

دیگر کسى سرود تَذَرْوى نمى‏شنید

حتى شبانه قصه سروى نمى‏شنید

هر کس که مذهب دل و آیین عشق داشت

هر کس که روى شانه تبرزین عشق داشت

سهمش سکوت کنج شبى بى‏ترانه بود

سهمش غریبى و قفس و تازیانه بود

فصل سماع بى‏نى و تنبور مى‏گذشت

شبهاى عشق بى‏مى و سنتور مى‏گذشت

هر لحظه سنگ باد سر بید مى‏شکست

شب با غرور کاسه خورشید مى‏شکست

بر استخوان آینه ساتور خورده بود

خنجر به چشم حنجره نور خورده بود

پرهاى نور در قفس شب شکسته شد

چشمان تیز و روشن آیینه بسته شد

تا ننگرند آیه اعجاز روشنى

تا نشوند لهجه آواز روشنى

بستند باز هم ید بیضاى آفتاب

بستند باز چشمه آوازه‏خوان آب

آیات نور شبزده تفسیر مى‏شدند

اصحاب آب تبزده زنجیر مى‏شدند

بند ریا به خرقه پشمینه مى‏زدند

قفل سکوت بر لب آئینه مى‏زدند

از بسکه صبح، صبح سیاه دروغ بود

بسکه ترانه‏ها همگى بى‏فروغ بود

دیگر به هیچ حنجره ایمان نداشتیم

حتى به اصل پنجره ایمان نداشتیم

* * *

رندى کجا؟ که جرأت ساقى شدن کند

شولاى شوق و شور و شرر را به تن کند

رندى کجا؟ که جام به گردش در آورد

چرخى زند، نیاز خماران بر آورد

رندى کجا؟ که قفل درِ بسته بشکند

در را به روى کوچه دلخسته بشکند

رندى کجا؟ که پرده به یکسو زند شبى

کى آن قلندر است که یاهو زند شبى؟

قحط‏الرجال گشته مگر؟ این چه سالى است

رقصى کجا؟ میانه میدان چه خالى است

همزاده پیاله و همنام جام کو؟

فرزند پاک عشق علیه‏السلام کو؟

از هر که شد گسسته دگر اعتماد ما

تا اینکه سر رسید سوارى به داد ما

آنکس که آب آینه بند نگاه او

ابروى ماه کشته چشم سیاه او

یک قطعه از موسیقى عرفانى‏اش، بهار

یک مصرع از قصیده پیشانى‏اش، بهار

خورشید بیتى از غزل چشم مست او

مهتاب نصف حلقه انگشت دست او

اصلش به اصل ریشه خورشید مى‏رسید

پشتش به اوج قله توحید مى‏رسید

گُردى که باد سرخ به گردش نمى‏رسید

ترفند شب به صبح شگردش نمى‏رسید

پیکى که هفت بادیه زیر رکاب داشت

در چشم خویش حنجره آفتاب داشت

مستى که سبز بود لهجه ناب سرودنش

رندى که سرخ بود لحظه طوفان نمودنش

آن آذرخش، صاعقه، طوفان، تگرگ، برق

آن شروه‏خوانِ شاهدِ شیرینِ شمسِ شرق

آن کس که هیچ کس به خدا مثل او نبود

اهل ریا و من منم وهاى و هو نبود

آن کس که نام او؛ خلف سرخ ذوالفقار

در یک کلام، آنکه شده: ختم روزگار

* * *

رندى کجا؟ که جرأت ساقى شدن کند

شولاى شوق و شور و شرر را به تن کند

ناگه یکى به هیبت دریا قیام کرد

کوه شکوه گل زد و یکجا قیام کرد

میرى رسید، جمع نمود این قبیله را

بالا کشید شعله سرد فتیله را

چرخى زد و سرود که هان! قُم مِنَ السّکون

رقصى گرفت و خواند که حىّ عَلى الجنون

سر زد چون آفتاب، که دوران شب بس است

روز محمد(ص) است، شب بولهب بس است

پا شد پر از خروش، که آتش به پا کنید

چرخى زنید، سوگ سیاوش به پا کنید

فریاد زد بلند که غیرت نمرده است

زنده است علىّ، ولى و ولایت نمرده است

درویش رند پاشد و دف را به کف گرفت

پشتش هزار مست به یک لحظه صف گرفت

او با تمام حنجره خویش مى‏سرود

که‏اى شانه‏هاى زخمى محنت‏کش کبود

باور کنید موسم آرش رسیده است

فصل جنون خون سیاوش رسیده است

باور کنید تله شیطان گسستنى است

این دیو رفتنى است، طلسمش شکستنى‏ست

باور کنید موسم سبز چراغ را

سال بهار را و سحر را و باغ را

باور کنید شیشه عمر هوس شکست

فصل رهایى‏ست، غرور قفس شکست

باور کنید گردش این مى‏به کام ماست

باور کنید قرعه مستى به نام ماست

مؤمن شوید باز به آغاز فصل نور

مؤمن شوید باز به قانون اصل نور

شب، گرچه زجر از خم زنجیر مى‏کشیم

فردا، قسم به فجر که شمشیر مى‏کشیم

فردا، قسم به صبح که فرداى دیگر است

فردا، درست فصل شروع کبوتر است

* * *

سالار سبز قافله یادت به خیر باد

ایوب صبر و حوصله یادت به خیر باد

وقتى به روى ما گل لبخند مى‏زدى

ما را به باغ آینه پیوند مى‏زدى

شد لهجه تو شروه اردیبهشت ما

چشم تو بود بتکده ما، کنشت ما

اینک بهار بى‏تو دوباره رسیده است

بى‏تو دوباره فصل ستاره رسیده است

سوگند مى‏خوریم که ما باز عاشقیم

واللّه‏ عاشقیم، ز ایل شقایقیم

اینجا همیشه حرف، همین حرف عاشقى است

آیین این قبیله عاشق، شقایقى است

ماییم و باز راه سپیدى که روبه‏روست

ماییم و باز فصل شهیدى که روبه‏روست

گرچه ز بار داغ شهیدان شکسته‏ایم

اما کمر به راه سفر سخت بسته‏ایم


   برچسب‌ها: اشعار انقلابی, بهمن, 22 بهمن, شعر
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱

با تلاش برخي از دوستان بختيار و نيز نزديکان مهندس بازرگان، بنا شد جلسه‌اي با حضور بازرگان، بختيار و قره‌باغي تشکيل گردد. عباس اميرانتظام درباره اين جلسه مي‌گويد: قبل از جلسه، بختيار به من تلفن زد و گفت استعفاي خود را در جلسه تسليم خواهد کرد. ليکن بختيار در جلسه حاضر نشد و تنها استعفا نامه خود را براي جلسه فرستاد. * واحدهاي نظامي چند شهر، از جمله لشگر زرهي قزوين، به سوي تهران روانه شدند. مردم، جاده تهران ـ کرج را به منظور جلوگيري از ورود واحدهاي نظامي، مسدود کردند. * نبرد شديد مردم با نيروي گارد در خيابان‌هاي تهران شدت بيشتري پيدا کرد. * در پي درگيري‌هاي اخير، پزشکی قانوني مملو از شهدايي است که در چند روز اخير کشته و شناسايي نشده‌اند. * تسليحات ارتش، زندان اوين، ساواک سلطنت آباد، مجلسين سنا و شورا،‌ راديو و تلويزيون، نخست وزيري، ژاندارمري و شهرباني، به دست مردم تصرف شد. * نصيري، رييس ساواک، سالار جاف، قاتل مردم کردستان و سپهبد رحيمي، توسط مردم بازداشت شدند. همچنين سپهبد بدره‌اي، فرمانده نيروي زميني، محمد امين و بيگلري، جانشين فرماندگان گارد، به هلاکت رسيدند. * فرماندهان نيروهاي سه گانه ارتش با حضور در خدمت امام خميني، استعفاي خود را تقدم کردند. * با مراجعه به منزل حضرت امام، گروه‌هاي مسلح پشتيباني خود را از امام اعلام کردند. * حضرت امام به دنبال سقوط نهادهاي اصلي رژيم و عقب‌نشيني ارتش از مردم خواستند که آرامش و نظم را مجددا برقرار کنند. * رييس ستاد کل ارتش از جمله مواردي که موجب شد ارتش اعلام بي‌طرفي کند، اينها بود: رييس ستاد شهرباني به کلانتري‌ها گفته بود مقاومت نکنند؛ در حاليکه اين خلاف دستور بود. اعزام نيروهاي زبده کمکي براي افسران محاصره شده در مسلسل‌سازي به جهت تمرد آنها بي‌نتيجه ماند. سربازان به طور دسته جمعي فرار مي‌کردند و بدون اجازه به پادگان‌ها بر‌مي گشتند. نيروهاي زرهي به علت سد شدن راه آنها توسط مردم و تير خوردن سرلشکر رياحي، موفق به کار نشدند. نيروي هوایی به علت پیوستن افسران و همافران به مردم، قدرت انجام پرواز نداشت. بي‌نظمي عمومي، نافرماني و اعلام همبستگي افسران عالي رتبه با کميته امام خميني همه گير شده بود. * انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي را سرنگون کرد. * امام خميني طي پيام ديگري خطاب به مردم گفتند: توجه داشته باشيد که انقلاب ما از نظر پيروزي بر دشمن هنوز به پايان نرسيده است. دشمن از انواع وسايل و دسايس بهره‌مند است و توطئه‌ها در کمين است. تنها هوشياري و انضباط انقلابي و اطاعت از فرمان‌هاي رهبري و دولت موقت اسلامي است که توطئه‌ها را نقش بر آب مي‌سازد ... با دولت موقت اسلامي همکاري نماييد تا با حول و قوه الهي هر چه زودتر با همکاري يکديگر ايران اسلامي آباد و آزاد را مورد غبطه جهانيان بسازيم. * مهندس بازرگان طي يک نطق تلويزيوني، ضمن تشکر از آحاد مختلف مردم و خصوصا از اعلام بيطرفي ارتش در مسائل سياسي گفت: تيمسار قره‌باغي در ملاقات حضوري، همکاري خود را با دولت موقت اينجانب اظهار نموده است. * از سوي حضرات آيات مرعشي نجفي و شيرازي، اعلاميه‌هاي جداگانه‌اي خطاب به ملت ايران منتشر گرديد و پيروزي انقلاب اسلامي تبريک گفته شد. * پس از سقوط رژيم سلطنتي، همافران نيروي هوايي که در حرکت نظام يمردم نقش مهمي داشتند‌، از همکاري و مدد رساني به موقع مردم تشکر کردند. * به مناسبت سقوط رژيم شاه، از سوي ياسر عرفات پيام تبريکي خطاب به حضرت امام فرستاده شد. * خسرو قشقايي ضمن ملاقات با حضرت امام، از دولت بازرگان پشتيباني کرد. * آيت‌الله خويي با ارسال تلگرافي براي حضرت امام، ورود ايشان را به ايران تبريک گفت. * حمايت گسترده از دولت بازرگان در شهرهاي مختلف کشور ادامه دارد و در همه شهرها و بخش‌هاي کشور، مردم با رهبري روحانيان مبارز محلي، مراکز اداري و دولتي مانند شهرباني، ساواک، استانداري‌، فرمانداري و غيره را به تصرف خود در مي‌آورند و کميته‌هاي مسلح انقلابي تشکيل مي‌دهند. * وقايع انقلاب آن قدر سريع بود که حتي مقامات آمريکايي در آخرين روزها نمي‌دانستند انقلاب پيروز شده است. اتاق عمليات کاخ سفيد از طرف برژينسکي، تلفني از ساليوان مي‌پرسيد: آيا هنوز اماکن کودتا وجود دارد؟


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱

آریا موبایل دات نت

برای مشاهده اس ام اس های ۲۲ بهمن به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

سی امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد

----------------------------

انقلاب ما برگرفته از نهضت عاشوراست -امام خمینی (ره)

----------------------------

همه برای امام بودند و امام برای همه و امت همراه امام برای خدا . دهه فجر  و ۲۲ بهمن مبارک

----------------------------

اس ام اس ۲۲ بهمن - ۲۲ بهمن مبارک باد

----------------------------


از کتاب های درسی آن سال ها یادم هست امام امیدش به ما دبستانی ها بود ، می گویم : آقا ، حالا بزرگ شده ایم ، از امیدتان راضی هستید ؟

----------------------------

پیامک ۲۲ بهمن-۲۲بهمن اس ام اس

----------------------------

از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران , اندیشه باور شد در امتداد باران . بر صخره های همّت جوشیده خون غیرت , بانگ سرود و وحدت آید ز چشمه ساران . و الفجر بهمن آمد فصل شکفتن آمد , بر پهندشت باور، خالی است جای یاران . دهه فجر بر همگان مبارک

----------------------------

جمله ۲۲ بهمن-مطلب برای ۲۲ بهمن

----------------------------


برخیز که فجر انقلاب است امروز , بیگانه صفت خانه خراب است امروز . هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد , از لطف خدا نقش بر آب است امروز . ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلام مبارک باد .

----------------------------

sms 22 بهمن-22 bahman sms

----------------------------

چه مژده ای زیباتر از آمدن بهار در پی یک زمستان تار و طولانی؟! چه بشارتی شیرین تر از بشارت خورشید در پی یک شب سرد و تاریک؟! چه پیامی نیک تر از پیام زلال آب برای لبانی تشنه و خشکیده؟! چه نوایی برتر از بشارت «جاء الحق» و «زهق الباطل»؟! قسم به شب پوشیده! که روز خواهد درخشید و بهاری ترین روز هستی ، بر صحیفه‏ی شب تار و طولانی ، مُهر پایان خواهد زد . فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی مبارک

----------------------------


از نهضت قاطعانه روح الله , شد دست ستمگران ز ایران کوتاه . با دست تهی و این همه پیروزی , لا حول و لا قوت الا بالله . دهه فجر بر ایرانیان همیشه سربلند و سرافراز مبارک باد .
----------------------------

شهید آوینی : امام (ره) به ما آموخت که "انتظار در مبارزه است" و این بزرگ ترین پیام او بود : اللهم عجل لولیک الفرج
----------------------------

اس ام اس به مناسبت 22 بهمن-اس ام اس انقلاب اسلامی

----------------------------

شهید آوینی : بشر امروز ، قدر انبیاء را نمی شناسد و تا این جهل باقیست قدر امام (ره) را نیز در نخواهد یافت . . . شادی روح بت شکن بزرگ قرن ، امام روح الله "صلوات"

----------------------------

پیامک به مناسبت 22 بهمن-پیامک انقلابی

----------------------------



پویا و باوقار ، شهوار می رویم , استاده بر مسیر ، بیدار می رویم . در باغ انقلاب ، شاد و بلند و سبز , هر روز تازه تر، پر بار می رویم . دانش سلاح ما ، حق است یار ما , از ذکر یاحسین , سرشار می رویم .

   برچسب‌ها: اس ام اس, تبریک, 22 بهمن, عید
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
آفتاب: ‎مسیرهای دهگانه راهپیمایی مردمی یوم‌الله بیست و دوم بهمن سال 1389 تهران توسط ستاد ‏مرکزی دهه فجر انقلاب اسلامی اعلام شد. 

در آستانه ‏فرارسیدن سی و دومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در سال همت مضاعف، کار مضاعف و ‏ورود به سومین سال از دهه‌ پیشرفت و عدالت راهپیمایی مردمی یوم‌‌الله بیست و دوم بهمن، پرشورتر از ‏سال‌های گذشته با حضور گسترده و انبوه مردم مومن و انقلابی در بیش از 850 شهر از شهرهای سراسر ‏کشور، برگزار می‌‌شود.

این راهپیمایی مردمی در تهران از ساعت 9:00 صبح جمعه 22/11/1389 همراه با نمایش ‏همبستگی ملی و عشق به ارزش‌های الهی و حمایت از خواسته‌های به حق ملت‌های مسلمان، از ‏مسیرهای دهگانه به سمت میدان بزرگ آزادی، میعادگاه انقلابیون، آغاز می‌شود.‌

مراسم رسمی یوم الله 22 بهمن ماه از ساعت 10 صبح با قرائت آیاتی از کلام‌الله مجید آغاز و با ‏سخنرانی ریاست‌جمهوری اسلامی ایران در میدان آزادی به پایان می‌رسد.

ستاد مرکزی دهه فجر انقلاب اسلامی ابراز امیدواری کرد که تمامی آحاد، اقشار و گروه‌های ‏مختلف مردمی و گرایش‌های وفادار به آرمان‌ های انقلاب اسلامی، که در رسیدن به قله رفیع و عبور از ‏گذرگاه‌ها و گردنه‌های سخت حوادث انقلاب به خود هیچ تردیدی راه نداد، امسال نیز پرشورتر و با صلابت تر ‏از سال‌های قبل با حضور مبتنی بر بصیرت و آگاهی انقلابی، پاسخ کوبنده و تاریخی به دشمنان قسم ‏خورده انقلاب اسلامی بدهند.

‏مسیر شماره یک: مسجد امام حسین (ع)، میدان امام حسین، خیابان انقلاب، خیابان ‏آزادی، میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره دو: مسجد جامع ابوذر، میدان ابوذر، خیابان ابوذر، خیابان شهید آیت‌الله سعیدی، ‏میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره سه: مسجد امام هادی(ع)، خیابان شهیدحیدری، میدان معلم، خیابان ‏تختی، خیابان شهید آیت‌الله سعیدی، میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره چهار: مسجد دارالسلام، میدان منیریه، خیابان شهید معیری، خیابان کارگر، میدان ‏انقلاب، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره پنج: مسجد الجواد(ع)، میدان هفتم تیر، خیابان شهید آیت الله دکتر مفتح، ‏خیابان انقلاب، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره شش: مسجد نور، میدان فاطمی، خیابان فلسطین، خیابان انقلاب، خیابان آزادی، ‏میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره هفت: مسجد المهدی (عج، خیابان ستارخان، خیابان شادمهر، ‏خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره هشت: مسجد حضرت ابوالفضل (ع)،خیابان ستارخان، میدان توحید، خیابان ‏توحید، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره نه: مسجد امام سجاد (ع)، خیابان آیت‌الله اشرفی اصفهانی، فلکه دوم ‏صادقیه، خیابان محمدعلی جناح، میدان بزرگ آزادی

‏مسیر شماره ده: مسجد امام جعفر صادق (ع)، فلکه دوم صادقیه، خیابان محمدعلی ‏جناح، میدان بزرگ آزادی

‏ساعت شروع راهپیمایی 9:00 صبح می‌باشد.


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
احمد محيطى اردكانى

امام امت قدس سره از 22 بهمن همچون 15 خرداد، 17 شهريور، 12 فروردين و ... به عنوان «ايام الله‏» ياد كردند. و درباره چنين ايامى فرمودند: «بر ملت‏شريف ماست كه اين ايام الله را - كه هديه‏هايى از عالم غيب ربوبى است - با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهدارى كنند» . (1)

علامه طباطبايى در تفسير گران‏قدر الميزان مى‏نويسند: «با اين كه تمام روزها و تمام چيزها از آن خداى متعال است، ولى اختصاص دادن روزهايى به نام «ايام الله‏» يا يوم الله به خاطر آن است كه فرمان و امر خدا در آن روزها چنان آشكار است كه براى فرمان جز خدا، هيچ گونه ظهورى باقى نمى‏ماند، ايام الله زمان‏ها و شرايطى است كه فرمان خدا و آيات و نشانه‏هاى وحدانيت و سلطه الهى آشكار شده، يا مى‏شود; مثل روز مرگ كه قدرت و سلطه «آخرت‏» در آن روز آشكار مى‏شود و اسباب دنيوى از تاثير مى‏افتد، يا روز «قيامت‏» كه هيچ كس براى ديگرى مالك هيچ چيز نيست، و در آن روز فرمان از آن خداست. يا مثل ايامى كه خداوند در آن‏ها قوم «نوح‏» ، «عاد» و «ثمود» را به هلاكت رسانده، كه در امثال اين گونه روزها، قهر و غلبه الهى آشكار شده و معلوم مى‏گردد كه تمامى عزت متعلق به خدا است.

ممكن است كه منظور از ايام الله ايامى باشد كه نعمت‏هاى خداى متعال آشكار است; مثل روز خروج نوح و اصحابش از كشتى با سلام و سلامتى و بركت‏هاى الهى يا روز نجات دادن ابراهيم از آتش يا غير اين‏ها ... از حوادث و ايامى كه جز به خدا نمى‏توان به ديگرى نسبت داد، اين‏ها روزهاى خاص خدائى (ايام الله) است ...» . (2)

پس ايام الله روزهاى بزرگ و تاريخى و سرنوشت‏سازى است كه در تاريخ يك ملت‏يا در سرنوشت‏يك نسل يا كلا در سرگذشت «انسان‏» پيش مى‏آيد.

گاهى به صورت نعمتى بزرگ و گاهى به صورت عذابى عظيم و دردناك كه حتى منجر به زوال يك ملت گشته و نام «عذاب استيصال‏» به خود مى‏گيرد.

علامه طباطبايى رحمه الله در جاى ديگر مى‏فرمايد: «ايام الله ايامى است كه هيچ حكومت و سلطه‏اى نيست، مگر براى خدا، مثل روز مرگ، برزخ، روز قيامت و روز عذاب استيصال ...» . (3)

ايام الله در روايات

در روايات متعددى، به روز مرگ، قيامت و روز قيام حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه - ايام الله اطلاق شده است.

از امام باقر عليه السلام چنين نقل شده است كه فرمود:

«ايام الله، يوم يقوم القائم عليه السلام، و يوم الكرة، و يوم القيامة; (4)

ايام الله روز قيام حضرت مهدى موعود عليه السلام، روز رجعت و روز قيامت است.»

در تفسير على بن ابراهيم نيز روايتى بدين مضمون نقل شده، ولى به جاى كلمه «الكرة‏» «يوم الموت‏» آمده است. (5)

ابن ابى‏الحديد مى‏نويسد: «ايام الله، هم ايام «انعام‏» است و هم ايام «انتقام‏» تا بدين وسيله «رغبت‏» و «ترس‏» ايجاد شود» . (6)

22 بهمن نيز يكى از روزهايى است كه خداوند متعال نعمت‏بزرگ پيروزى را به ملت‏به پاخاسته ايران اسلامى عطا فرمود و به فرموده امام امت از ايام الله گرديد.

ملتى كه سال‏هاى سال زير چكمه‏هاى حكام جور و دژخيمان خودفروخته، آخرين نفس‏هاى حيات خود را مى‏كشيد، خداوند متعال با برانگيختن رهبرى فرزانه و بى‏نظير روح تازه‏اى در آن‏ها دميد و با حركتى يك پارچه و پرخروش، با سلاح ايمان و رهبريت روح خدا در مقابل طاغوتيان تا دندان مسلح ايستادند و لطف بزرگ الهى و نعمت پيروزى را نصيب خود گردانيدند.

يادآورى ايام الله

«و لقد ارسلنا موسى باياتنا ان اخرج قومك من الظلمات الى النور و ذكرهم بايام الله ..» . (7)

ما موسى را همراه با نشانه‏ها و آيه‏هايمان فرستاديم (و دستور داديم) قوم خودت را از ظلمت‏ها به سوى «نور» بيرون آر، و آنان را به ياد ايام الله بينداز.» يادآورى روزهاى بزرگ (اعم از روزهاى پيروزى يا روزهاى سخت) نقش مؤثرى در بيدارى و هوشيارى ملت‏ها دارد. بدين جهت اميرالمؤمنين عليه السلام در نامه‏اى به «قثم بن العباس‏» كه كارگزار وى در مكه است چنين مى‏نويسد: «براى مردم حج را بر پاى دار، و آنان را به ياد «ايام الله‏» بينداز» . (8)

امام خمينى قدس سره مى‏فرمايد: «تذكر به «ايام الله‏» كه خداوند متعال به آن امر فرموده است، انسان ساز است. قضايائى كه در ايام الله رخ داده است، براى تاريخ و انسان‏ها در طول تاريخ آموزنده و بيدار كننده است. حوادث بزرگ تاريخ كه قرآن مجيد هم از بعضى از آن‏ها ياد كرده است، سرمشقى پربركت‏براى ساختن جامعه‏ها و اشخاص و جامعه عصر ما كه عصر انقلاب است و در كشور ايران كه كشور انقلاب و شاهد بسيارى از حوادث بزرگ كه بايد آن‏ها را ايام الله محسوب كنيم و به ذكر آن‏ها و تذكر آن ايام بپردازيم كه براى ملت قهرمان و مجاهدان سلحشور، درس انقلاب است‏» . (9)

در اين آيه شريفه خداوند متعال، بعد از اين كه حضرت موسى عليه السلام را مامور مى‏سازد تا ايام الله را يادآورى كند، يك نمونه از ايام الله; يعنى، روز نجات بنى‏اسرائيل از چنگال فرعونيان را يادآورى مى‏فرمايد:

«اذ انجاكم من آل فرعون‏»

با اين كه در تاريخ بنى‏اسرائيل، روزهاى بزرگى كه خداوند در پرتو هدايت‏حضرت موسى عليه السلام به آن‏ها نعمت‏هاى بزرگ عطا فرمود، فراوان بود، ولى ذكر «روز نجات‏» در اين آيه، حاكى از اهميت فوق العاده استقلال و آزادى از چنگال فرعونيان مى‏باشد. (10)

روز 22 بهمن 57 نيز روز نجات ملت ايران از چنگال طاغوتيان زمان، روز آشكار شدن نعمت‏بزرگ الهى; يعنى، استقلال و آزادى بود.

اين مسلم است كه هر ملتى تا از وابستگى‏ها نجات پيدا نكند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمى‏تواند نبوغ و استعداد خود را آشكار سازد و در راه «الله‏» كه راه مبارزه با هر گونه شرك و ظلم و بيدادگرى است، گام نهد.

يادآورى 22 بهمن

يادآورى يوم الله 22 بهمن; يعنى، يادآورى رشادت‏ها و فداكارى‏ها و شهادت طلبى‏هاى ملتى منسجم و خداجوى و پيرو ولايت و رهبرى كه با ايثار خون خود ثابت كرد كه «خون بر شمشير و حق بر باطل پيروز است.» يادآورى 22 بهمن; يعنى، يادآورى تجلى حكومت الله در روى زمين، روزى كه برنده‏ترين سلاح معنوى; يعنى، ايمان، پيروزى آفريد.

روزى كه كلمه توحيد در وحدت كلمه به دست آمد و در نتيجه اعتصام به «حبل الله‏» رژيم ستمشاهى دوهزار و پانصد ساله طاغوتيان به زباله دانى تاريخ سپرده شد و ثابت كرد آواى «الله اكبر» از رگبار «مسلسل‏» قوى‏تر و نيرومندتر است.

22 بهمن به ما آموخت كه در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط بايد بر خدا تكيه داشت گرچه دست از سلاح تهى باشد. و وابستگى به شرق و غرب هرچند به سلاح‏هاى مدرن مجهز باشند، در برابر نيروى هماهنگ مردمى كه با سلاح ايمان مبارزه مى‏كنند، بى‏اثر است.

تداوم 22 بهمن

تداوم پيروزى‏ها، حاصل تداوم رمزهاى پيروزى است. زيرا هرگز خداوند متعال نعمتى را كه به قومى عطا فرمود، از آن‏ها باز پس نمى‏گيرد، مگر آن‏ها خود از نگهدارى آن دست‏بر دارند.

«... ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم...» ; (11)

«خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتى) را تغيير نمى‏دهد، مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است، تغيير دهند.»

«ان الله لم يك مغيرا نعمة انعمها على قوم حتى يغيروا ما بانفسهم ...» ; (12)

«خداوند هيچ نعمتى را كه به گروهى داده، تغيير نمى‏دهد، جز آن كه آن‏ها خودشان را تغيير دهند.»

پيروزى شكوهمند 22 بهمن 57، حاصل عوامل بسيارى است كه مهم‏ترين آن‏ها عبارتند از:

1- ايمان به خداوند متعال

2- رهبرى روحانى متقى و فقيه آگاه; امام خمينى رحمه الله

3- اتحاد و همبستگى همه، اقشار ملت.

4- استقامت و پايدارى در راه خدا، تحمل مشكلات و ... بر هيچ كس پوشيده نيست كه جمع شدن اين عوامل در ملتى موجب نزول تاييدات غيبى الهى گرديده و پيروزى آن‏ها بر دشمنان حتمى مى‏شود.

خداوند متعال مى‏فرمايد:

«ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التى كنتم توعدون‏» ; (13)

«به يقين كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند كه! نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است.»

امام امت در وصيت‏نامه سياسى الهى خود چنين نوشتند: «اين انقلاب بزرگ كه دست جهان خواران و ستمگران را از ايران بزرگ كوتاه كرد، با تاييدات غيبى الهى پيروز گرديد ... بى‏ترديد رمز بقاى انقلاب اسلامى همان رمز پيروزى است و رمز پيروزى را ملت مى‏داند و نسل‏هاى آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلى آن انگيزه الهى و مقصد عالى حكومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براى همان انگيزه (14) » مى‏باشد.

مقام معظم رهبرى، حضرت آية‏الله العظمى خامنه‏اى، دامت‏بركاته در اين باره چنين فرمودند: «اولا، روز 22 بهمن سال 1357 يك روز بريده از قبل نبود، آنچه در آن روز اتفاق افتاد محصولى بود از تلاش همه جانبه‏اى كه در طول سال‏هاى متمادى قبل از آن انجام گرفته بود و اين تلاش از سوى همه قشرهاى اين كشور بود.

ثانيا، آن چيزى كه قشرهاى كشور ما را به هم مربوط مى‏كرد براى اين مبارزه، ايمان اسلامى بود و لذا مبارزه در طول سال‏هاى پيش از 22 بهمن 57 در مسجدها و حسينيه‏ها و مجالس سخنرانى و در حوزه علميه قم و بعضى ديگر از حوزه‏ها جلوه مخصوصى داشت، اين‏ها در حقيقت كانون‏هاى اصلى مبارزه بود.

ثالثا، اين مبارزه حول يك محور رهبرى مشخص و قاطعى جريان داشت كه در طول دوران تاريخ ما از بعد از اسلام تا اين روزگار، ملت ما چنين رهبرى به خود نديده بود.

رابعا، مردم بر اثر آن ايمان و آن رهبرى بر اثر آنچه شنيده بودند و معتقد شده بودند در صحنه مبارزه از همه امكاناتشان براى پيروزى بر دشمن استفاده كردند ... كسانى كه در مبارزه بودند، حاضر بودند براى خود سختى و ناراحتى را قبول كنند و نيروى خود را صرف مبارزه كنند» . (15)

تا زمانى كه ملت ايران همچون 22 بهمن 57، از خودخواهى‏ها و خودمحورى‏ها فاصله گرفته، دست در دست هم با همدلى و اتحاد در سايه ايمان و توكل به خداوند متعال به رهبرى مقام معظم رهبرى كه برترين و بهترين شاگرد بنيانگذار جمهورى اسلامى و مجرى فرامين الهى امام امت مى‏باشد، در راه به ثمر رساندن مقصد الهى انقلاب قدم بردارند و در اين راه استقامت نموده، در مقابل دشمنان اسلام و ايران تا پاى جان بايستند، و فريب نيرنگ‏هاى رنگارنگ آن‏ها را نخورده، مجذوب فرهنگ مبتذل آن‏ها نگردند، نعمت پيروزى انقلاب اسلامى پابرجا و مستدام خواهد بود و تمام توطئه‏ها و نقشه‏هاى شوم آن‏ها بر ضد جمهورى اسلامى و ملت‏شريف ايران، نقش برآب مى‏شود و حاصلى جز رنج و زبونى خودشان در پى نخواهد داشت و هر روز عزت و سرفرازى و بالندگى ايران اسلامى بيشتر آشكار خواهد شد.

اتحاد و همبستگى

همان گونه كه بيان شد پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران عوامل زيادى داشت، سخن گفتن پيرامون همه آن‏ها مجالى ديگر مى‏طلبد. ما در اين‏جا فقط به يكى از مهمترين آن‏ها اشاره مى‏كنيم. و آن اتحاد و همبستگى همه اقشار ملت‏براى انجام مقصد الهى و مقدس انقلاب; يعنى، از بين بردن طاغوت و تشكيل حكومت اسلامى براى تحقق حق و عدالت در جامعه بود.

هيچ كس ترديد ندارد كه اتحاد و همدلى معجزه مى‏آفريند و بزرگترين موانع راه ترقى و پيشرفت را از سر راه بر مى‏دارد. و قوى‏ترين دشمنان را نابود مى‏سازد.

مورچگان را چو بود اتحاد

شير ژيان را بدرانند پوست

خداوند متعال مى‏فرمايد:

«و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» ; (16)

«به ريسمان الهى چنگ بزنيد و هرگز از يكديگر جدا نشويد و تفرقه نداشته باشيد.»

«و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم‏» ; (17)

«اختلاف و كشمكش نكنيد كه سست مى‏شويد و دولتتان از بين مى‏رود.»

اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:

«و الزموا السواد الاعظم فان يد الله مع الجماعة و اياكم و الفرقة! فان الشاذ من الناس للشيطان كما ان الشاذ من الغنم للذئب ...; (18)

همگام با توده عظيم مردم (كه پيرو سلطان عادل) هستند، باشيد، زيرا دست (عنايت و كمك) خداوند با جماعت است و از جدائى و مخالفت‏بر حذر باشيد. زيرا جدا شدن از جماعت (حق) طعمه شيطان شدن است چنانكه گوسفندى كه از گله جدا شود، خوراك گرگ خواهد شد.»

و اين اتحاد وقتى ثمربخش است كه با همدلى همراه باشد.

اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:

«انه لا غناء في كثرة عددكم مع قلة اجتماع قلوبكم ...; (19)

در زيادى تعداد شما بى‏نيازى نيست [و اين زيادى تعداد ثمربخش نخواهد بود] در صورتى كه اجتماع دل‏هاى شما اندك باشد.» بدين جهت امام امت قدس سره و رهبر معظم انقلاب همواره مردم را به وحدت كلمه دعوت كرده‏اند و آن‏ها را از تفرقه و جدايى برحذر داشتند.

اما سنت و روش فرعون‏ها و طاغوت‏ها در طول تاريخ اين است كه مردم را به دسته‏هاى مختلف تقسيم مى‏كنند و بين آن‏ها اختلاف مى‏اندازند و آن‏ها را به استضعاف مى‏كشانند تا قدرت قيام و ايستادن در مقابل آن‏ها را نداشته باشند و آن‏ها بتوانند سلطه ظالمانه خود را بر مردم حفظ كنند.

خداوند متعال مى‏فرمايد:

«ان فرعون علا في الارض و جعل اهلها شيعا يستضعف طائفة منهم ...» ; (20)

«فرعون در زمين برترى جويى كرد و اهل آن را به گروه‏هاى مختلفى تقسيم نمود، گروهى را به ضعف و ناتوانى مى‏كشاند ... .»

فرعون براى استحكام بخشيدن به سلطه‏اش چند اقدام كرد، كه مهم‏ترين آن، اين بود كه مردم مصر را دو دسته كرد: به دسته اول; يعنى، قبطيان كه بوميان و درباريان فرعون بودند، تمام وسايل رفاهى و كاخ‏ها و ثروت‏ها را مى‏داد.

ولى دسته دوم كه «سبطيان‏» يعنى، مهاجران بنى‏اسرائيل بودند و آن‏ها را به صورت بردگان و كنيزان خود درآورده بودند، فقر و محروميت‏سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و سخت‏ترين كارها بر دوش اين‏ها بود.

بايد توجه داشت كه اين سنت وحشتناك، مخصوص فرعون در زمان حضرت موسى عليه السلام نبود، بلكه همه طاغوتيان از اين روش و تز «تفرقه بينداز و حكومت كن‏» ساليان درازى بر توده‏هاى مردم حكومت كرده‏اند.

از امام زين العابدين عليه السلام چنين نقل شده است كه فرمود:

«و الذى بعث محمدا بالحق بشيرا و نذيرا، ان الابرار منا اهل البيت و شيعتهم بمنزلة موسى و شيعته، و ان عدونا و اشياعهم بمنزلة فرعون و اشياعه; (21)

سوگند به آن كسى كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله را به حق بشير و نذير مبعوث گردانيد، ابرار و خوبان از ما اهل بيت و شيعيانشان به منزله موسى و شيعه او مى‏باشند و دشمنان ما و پيروان آن‏ها به منزله فرعون و پيروان او مى‏باشند.» پس بايد بيدار بود تا دوباره دشمنان سيلى خورده اسلام با استفاده از اين روش بين مردم ايران اختلاف ايجاد نكنند و راه نفوذ و سلطه آن‏ها باز نشود.

پى‏نوشت‏ها:

1) پيام امام خمينى رحمه الله به مناسبت‏سالگرد 15 خرداد سال 1360.

2) تفسير الميزان، ج 12، ص 18.

3) همان، ج 18، ص 164، ذيل آيه 14 از سوره جاثيه.

4) تفسير نور الثقلين، ج 2، ص 526.

5) همان، : «قال: ايام الله ثلاثة: يوم القائم - صلوات الله عليه - و يوم الموت، و يوم القيامة; «ايام الله‏» سه روز است، روز ظهور حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه و روز مرگ و روز قيامت.»

6) شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى‏الحديد، ج 18، ص 31.

7) ابراهيم/ 5.

8) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 30.

9) صحيفه نور، ج 17، ص 11، از پيام امام رحمه الله در تاريخ (17/6/61) .

10) ر.ك، تفسير نمونه، ج 10، صص 276 و 277.

11) رعد/ 11.

12) انفال/ 52.

13) فصلت/ 30.

14) وصيت‏نامه سياسى الهى امام خمينى، صص 8- 7.

15) ر.ك: در مكتب جمعه، جلد ششم، صص 77 و 78.

16) آل عمران/ 103.

17) انفال/ 46.

18) نهج البلاغه، خطبه 127.

19) همان، خطبه 119.

20) قصص/ 4.

21) مجمع البيان، ج 7، ص 239.


   برچسب‌ها: يوم الله
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
حجت الاسلام مجتبی ذوالنور، شامگاه دوشنبه درادامه سلسله نشستهای بصیرت در مسجد اهل بیت(ع) قم با موضوع فتنه های آینده، در سخنانی با بیان اینکه از بدو انقلاب، مرکب انقلاب فتنه های متعددی را طی کرده است اضافه کرد: فتنه های آینده عمیق تر و پیچیده تر خواهد بود و کسانی که در جایگاه عالم دینی هستند و کنار امام بوده اند به تطهیر معاندان نظام خواهند پرداخت و کسانی که نسبت به ولایت فقیه حرف داشته و دارند نقش پررنگی خواهند داشت و نقطه تمایز فتنه آینده با فتنه های گذشته حضور بدون نقاب برخی چهره های انقلابی است که رانت و نان سوابق گذشته خود را می خورند .

به گزارش  آخرین نیوز به نقل از مهر:جانشین نماینده ولی فقیه درسپاه درادامه به فتنه ملی مذهبی ها اشاره کرد و گفت: در فتنه ملی مذهبی ها بسیاری ازافراد آزموده شدند و برخی به انقلاب برگشتند و متوجه رگه های التقاط و انحراف در ملی مذهبی ها شدند و برخی هم ریزش کردند.

ماجرای نوه امام خمینی و برخورد امام(ره)

وی ادامه داد: نوه امام خمینی(ره) از جمله کسانی بود که برای بنی صدر گروه مسلح راه اندازی کرده بود و در مشهد حرکتهای ضد امنیتی انجام می داد و وقتی به امام خبر دادند فرمود دستگیرش کنید به ایشان گفتند که اسلحه دارد فرمود اگر دست به اسلحه شد به او شلیک کنید بعد هم امام شخصا ۵ تن از پاسداران بیتش را سراغ او می فرستد و دستگیرش می کنند.

ذوالنور ادامه داد: امام به نوه خود دو توصیه کرد یکی اینکه فرمود من بر شما واجب می کنم که برای درس خواندن به قم بروی و دیگر اینکه دخالت در امور سیاسی را بر شما حرام می کنم اما در نهایت نیز او توصیه امام را نشنید و سر از مصاحبه علیه نظام و حمایت از صدام و ... در آورد.

وی اضافه کرد: حجتی کرمانی ازجمله کسانی بود که تا آنجا پای آرمانهای بنی صدر ایستاد که مردم با شعار مرگ برضدولایت فقیه او را از کرمان بیرون کردند و این فتنه ها تا جایی پیش رفت که حتی قائم مقام رهبری نیز از ملی مذهبی های اثر پذیرفت و کم کم از امام زاویه گرفت.

نمونه ای از بصیرت و روشن بینی شهید مطهری

جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه با بیان اینکه بازرگان در شناخت نیروها و جریانات سیاسی و مسایل حزبی آن زمان از شهید مطهری جلوتر بود اظهارداشت: مطهری وقتی مجاهدین خلق قرار بود مسئولیت تبلیغی ورود امام به ایران را بر عهده بگیرند از آنان به عنوان«منافق» نام برد اما بعد از خونریزی ها و جنایات مسعود رجوی و گروهش، بازرگان نامه ای به امام می نویسد و از این گروه به عنوان«مجاهدین؛ فرزندان انقلابی اسلام» نام می برد که امام خمینی(ره) هم بعدها در سخنرانیشان منافقان را فرزندان انقلاب مهندس بازرگان نامید.

وی افزود: در قصه قائم مقام رهبری نیز برخی سر خوردند و لغزیدند و حتی نسبت به تصمیم امام اعتراض کردند در صورتی که این جریان به دنبال امام زدایی بود و حتی در جزیی ترین مسایل اجرایی دخالت می کرد و در جاهایی که امام نماینده داشتند نماینده موازی تعیین می کردند.

آیت الله منتظری از جریانات مهدی هاشمی بی خبر نبود

ذوالنور تصریح کرد: آیت الله مشکینی در خطبه های نماز جمعه قم فرمود که من خدمت قائم مقام رهبری رفتم و به ایشان نسبت به جریان مهدی هاشمی هشدار دادم اما آخر به من گفت من به سیدمهدی ایمان دارم و این طور نبود که اواز جریان مهدی هاشمی بی خبر باشد.

وی در ادامه به ذکر خاطره ای از سردار صفوی پرداخت و ادامه داد: سردار صفوی می گفت من به همراه سردار رشید خدمت قائم مقام رهبری رفته بودیم او به شکلی توهین آمیز نسبت به امام سخن گفت که من با حالتی گریان از آن جلسه بیرون آمدم و تا تهران هم نتوانستم جلوی گریه ام را بگیرم.

واکنش عبدالله نوری به عزل منتظری

جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه ادامه داد: وقتی امام قائم مقام رهبری را عزل کرد عبدالله نوری که آن موقع نماینده ولی فقیه در سپاه بود همان شب به تمامی زیرمجموعه های خود ابلاغ کرد که تا قبل از ساعت اداری فردا نباید حتی یک عکس و جمله از آیت الله منتظری وجود داشته باشد؛ افرادی بودند که در حمایت از امام تندتر از او هم موضع گرفتند اما کارشان به جایی رسید که زیرپرچم خط امام یکی از شعارهای محوری آنان این بود که «منتظری کجایی، موسوی تنها شده».

ذوالنور فتنه دوم خرداد را فتنه دیگر برشمرد و گفت: وقتی نشریه فاراد در دوران وزارت ارشاد خاتمی به امام خمینی(ره) توهین کرد همه کشور در مقابله با آن راهپیمایی راه افتاد و در قم هم راهپیمایی عظیمی ایجاد شد و سخنران آن آیت الله العظمی فاضل لنکرانی بود؛ خاتمی وقتی می خواست از ارشاد آن موقع استعفا دهد جمله معروفی را دلیل این استعفا عنوان کرد و آن اینکه«موسیقی در این کشور مظلوم است» و آیت الله فاضل هم در پاسخ وی گفت جمهوری اسلامی مظلوم است که تو وزیر فرهنگ و ارشادش هستی.

جریان دوم خردادی ها به دنبال مرجع سازی بودند

ذوالنور با اشاره به دوران اصلاحات تصریح کرد: درزمان وزارت آموزش و پرورش مرتضی حاجی، رساله برخی از مراجع را یواشکی به مدارس می آوردند و تبلیغ مرجع خاصی را می کردند چون نیازمند مرجع سازی بودند.

وی با اشاره به فتنه ۸۸ ابراز داشت: درفتنه ۸۸، ۳۰۰ هزار نفر را در کمیته آراء خود سازماندهی کردند و از مدتها قبل چوب و چماق و حسابهای بانکی و حتی سلاح های سرد و گرم را مهیا و برای پشتیبانی برنامه ریزی کرده بودند چون از ابتدا بنا را بردرگیری گذاشته بودند و وقتی هنوز نتیجه آراء اعلام نشده بود در روز ۲۳ خردادماه سران فتنه درمنزل فردی که نمی خواهم اسمش را ببرم بر طبل ابطال انتخابات کوبیدند.

مواضع دوپهلو بذر تردید را در جامعه می کارد

ذوالنور ادامه داد: البته ضربه کسانی که سکوت کردند و یا دو پهلو حرف زدند کمتر از خواصی نبود که تابلوی حمایت از فتنه را در دست گرفتند چون این موضعگیریها سبب شد تا بذر تردید در دل مردم کاشته شود.

وی با اشاره به حوادث فتنه سال قبل و توهین به عزاداران امام حسین(ع) و پخش بطری شراب در روز عاشورا اظهار داشت: من وقتی به کروبی گفتم چرا شما این اهانتها به امام و عاشورا و ... را محکوم نکردی گفت چقدر ساده ای، اینها را نظام برای تخریب ما ایجاد کرده و من به او گفتم خوب اگر راست می گویی این بهترین موقعیت برای شما بود که با محکومیت این اهانتها، به قول خودت عاملان آن را افشا کنی اما چرا نکردی؟

هتاکان روز عاشورا هیچگاه دامان سران فتنه را رها نمی کنند

وی با بیان اینکه معلوم بود که آنها این حوادث را محکوم نمی کنند افزود: هتاکان به عاشورا هیچگاه دامان پرمحبت سران فتنه را رها نمی کنند زیرا سران فتنه بستر طبیعی برای عقده گشایی آنهاست و آنها باید ممنون باشند که سران فتنه نقش نخ تسبیح را برای متمرکز کردن معاندان علیه نظام بازی کردند.

آخرین افاضات اکبر گنجی

جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه با اشاره به آخرین مواضع اکبر گنجی گفت: اخیرا او در آخرین ورژن سخنانش گفته است که هیچ چیز مقدسی در دنیا وجود ندارد و همه پیامبران باید نقد شوند و امروز حتی در حوزه هم شاهد جریاناتی هستیم که به دنبال زیر سئوال بردن و نقد مبانی امام خمینی(ره) هستند و در لایه های متعددی اعلام حضور می کنند اگرچه ما می دانیم که این جریان از کجا و با چه پولهایی حمایت می شوند.

وی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ پرسشی مبنی بر اینکه چرا رئیس مجلس که دیداری هم با حسنی مبارک داشت هنوز هم مواضعی دو پهلو دارد تصریح کرد: ما آقای لاریجانی را نمی توانیم خارج از جرگه نظام حساب کنیم اما نسبت به مواضع ایشان نقد و حرف داریم زیرا نداشتن مواضع شفاف اگر تاثیرمنفی نداشته باشد حداقل این است که موجب تطهیر فتنه گران و تردید در مردم می شود.

نسبت به مواضع رئیس مجلس گله مندم

ذوالنور ادامه داد: نباید افراد جای خود را بارهبر معظم انقلاب عوض کنند و نباید جای فرمانده و سرباز عوض شود؛ برخی در جایگاه رهبری کدخدامنشی عمل کردند و به جای آنکه خودشان روی سیم خاردار بروند عقب نشستند و فرمانده را می خواستند روی سیم خاردار قرار دهند.

وی تاکیدکرد: من نسبت به مواضع ایشان نقد و گله دارم.

وی همچنین در پاسخ به سئوالی درباره انتخاب مجدد آیت الله رفسنجانی به ریاست خبرگان ابراز داشت: من در جایگاهی نیستم که در این باره نظر دهم و صلاحیت او را خبرگان باید تشخیص دهد و هر تصمیمی هم که بگیرند بهشت و جهنمش با خودشان است اما مردم می توانند مطالبه داشته باشند و حرف بزنند.

بیانیه دادن؛ سنت جدید آقای رفسنجانی

وی ادامه داد: اخیرا آقای هاشمی رفسنجانی سنت بدیعی را شروع کرده و آنهم بیانیه دادن و در جرگه پیام دهندگان قرار گرفتن است چون بیانیه دادن نوعی اعتراض است برای کسی که تریبون در اختیارش نیست.

ذوالنور افزود: این در حالی است که وی تریبون نماز جمعه و مجلس خبرگان و مجمع تشخیص را دارد و تریبون نماز جمعه را هم کسی از ایشان نگرفته است و هر بار که به وی تعارف می کنند می گوید شما تضمین دهید که مردم شعار ندهند من بیایم و در این صورت باید برای هر فردی دو مامور بگذاریم که شعار ندهند؛ مردم فرمایشی عمل نمی کنند و در بستر تاریخی و با سنجش عملکرد شخصیتهاست که از او حمایت و یا علیه او شعار می دهند.

وی تصریح کرد: البته این بیانیه دادنها هم ممکن است دلایل دیگری هم داشته باشد از جمله اینکه ایشان بگویند شان ما این است که در جرگه افرادی هستیم که بیانیه می دهند.


   برچسب‌ها: آیت الله, هاشمی, رفسنجانی
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
آخرین نیوز: ضربه یک خروس جنگی به ساق پای یک مرد در کالیفرنیا، او را از پای درآورد.

خوزه لوئیس اوشائو که در یک مسابقه غیرقانونی خروس بازی شرکت کرده بود، در اثر اصابت چاقویی که به پای یکی از خروس ها بسته شده بود، کشته شد.

آقای اوشائو که سی و پنج ساله بود، دو ساعت پس از حادثه به بیمارستان منتقل شد ولی در زمان پذیرش مرده بود.

پزشک قانونی علت مرگ را "اصابت تصادفی یک شی برنده به ساق پای راست" عنوان کرد.

معلوم نیست که تاخیر در انتقال آقای اوشائو به بیمارستان چه میزان در مرگ او نقش داشته است.

استوار مارتین کینگ، از اعضای پلیس در شهرستان تولئر در مرکز کالیفرنیا به روزنامه نگاران محلی گفته است که طی دو دهه فعالیت امنیتی هیچ گاه با چنین صحنه ای مواجه نشده است.

پلیس می گوید هنگام مراجعه به محل حادثه با لاشه خروس های کشته شده و ابزار خروس بازی مواجه شد ولی کسی در این رابطه بازداشت نشد.

گفته می شود خوزه لوئیس اوشائو دارای سابقه کیفری در رابطه با خروس بازی بوده و پیش از این در رابطه با شرکت در این مسابقات و پرورش غیرقانونی خروس جنگی جریمه شده است.

خروس بازی در آمریکا غیرقانونی است ولی در کالیفرنیا طرفداران زیادی دارد. بعضی از مالکان خروس های جنگی، برای افزایش بخت پیروزی، اشیای برنده ای را به پاهای این جانوران وصل می کنند.
مرجع : بی بی سی

   برچسب‌ها: خروس, جنگی, خروس جنگی, خون
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
آخرین نیوز: می گویند به اندازه موهای سرش شکنجه شده و در تمام بازجویی هایش زیر سخت ترین شکنجه ها حتی در مورد یک نفر هم اعتراف نکرد. او از زیر سخت ترین شکنجه های ساواک جان سالم به در برد، معروف شده بود به مبارزی که ساواک را خسته کرد.

به گزارش مهر، تندیس شکنجه هایش را در موزه عبرت بازسازی کرده اند. بازی فوتبال ایران و اسرائیل را به هم زد و بعد از آن دفتر هواپیمایی اسرائیل را به آتش کشید. در تمام شورشها علیه شاه شرکت کرد و تنها یکبار روانه زندان شد؛ آنهم بعد از اصابت هفت گلوله! آن روز بعد از زخمی شدن قرص سیانور خورد تا دست ساواکی ها را در حنا بگذارد اما با شستشوی معده توسط شیلنگ آب و بیرون آمدن محتویات آن زنده ماند. ساواک تن مجروحش را روی تخت بیمارستان شکنجه داد، بدنش 6 ماه تمام به تخت بسته شد و در تمام این مدت نمازش را به همان حالت خواند و همچنان زنده ماند. 10 انفجار تاریخی 6 بهمن سال51 و همچنین زخمی کردن چند مامور ساواک با پرتاب نارنجک در حین فرار از دیگر مبارزات اوست.

صحبت از عزت الله شاهی (مطهری) که می شود همه یاد شکنجه های مخوف ساواک می افتند. همه مبارزین سیاسی دوران انقلاب با شنیدن نامش به اتفاق جرات و استقامت این مرد را تحسین می کنند. شیوه ها و شگردهای خاص او در تعقیب و گریزهایش از دست ماموران زبانزد خاص و عام است. مثلا یکبار با زدن پاشنه کش به دست یک مامور ساواک از دست او فرار می کند. او بارها در حالی که به عنوان عامل شورش تحت تعقیب نیروهای امنیتی بوده برای ملاقات دوستانش با لباس های مبدل و عجیب و غریب به زندان رفته، طوری که زندانیان از این همه جسارت او متحیر می ماندند. او در ترور شعبان جعفری(شعبون بی مخ)، انفجار بمب در هتل عباسی و بسیاری از وقایع دیگر انقلاب نقش داشته است. جسم نیمه جان عزت الله شاهی با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 از زندان بیرون می آید...

مرد خستگی ناپذیر روزهای انقلاب و چهره شناخته شده زندانهای ساواک این روزها در سازمان اقتصاد اسلامی شاغل است، قرار ملاقات با او خیلی زودتر از تصورم و به دور از ضوابط دست و پا گیر مصاحبه های معمول گذاشته شد.

عزت الله شاهی(مطهری) خودش را این گونه معرفی کرد:

ــ سال 1325 در شهر خوانسار در خانواده ای به لحاظ مادی کم در آمد اما به لحاظ معنوی غنی به دنیا آمدم. خانواده ما اعتقادات دینی محکمی داشت. دایی ام روحانی بود و ما با قرآن و نهج البلاغه از کودکی مانوس بودیم. از بچگی طرفدار بیچاره ها بودم. توی مدرسه هم همیشه مبصر بودم. خاطرم هست که سر کلاس اسم بچه های پولدار را می نوشتم توی بدها. بعد که اعتراض می کردند، اسمشون رو پاک می کردم اما در عوض ازشون دفتر و مداد می گرفتم و می دادم به بچه هایی که وضع مالی خوبی نداشتند. دوست داشتم همیشه حامی باشم. هر وقت دعوا می شد بچه های فقیر را حمایت می کردم. بعد از اتمام تحصیلات در مقطع ششم ابتدایی(نظام قدیم) به تهران آمدم و در بازار مدتی شاگرد یک مغازه در و پنجره سازی بودم. بعد تغییر شغل دادم و در یک مغازه کاغذ فروشی و صحافی مشغول شدم. همان سالها بود که با کمک صاحب مغازه که مرد با ایمانی بود شروع کردیم به چاپ رساله امام خمینی (ره).

* از آغاز مبارزات با رژیم شاه بگویید؟

ــ سال 47 یا 48 بود که تیم فوتبال اسرائیل برای مسابقه به ایران آمد. رژیم دستور محافظت شدیدی را صادر کرد. ما با دوستانمان قرار گذاشتیم در طول مسابقه اعلامیه هایمان را پخش کنیم. وقتی مسابقه به اوج خود رسید کار پخش اعلامیه ها تمام شد. بعد از مسابقه مردم را وادار کردیم شعار بدهند و دفتر هواپیمایی اسرائیل را آتش زدیم. آن روز همه بچه ها دستگیر شدند جز من که بعدها با کت و شلوار و در حالی که کراوات زده بودم به ملاقاتشان می رفتم.

* برویم سراغ اولین رو در رویی آشکار شما با ماموران ساواک؟

- یک دوره ای بود که ما اعلامیه هایمان را در یک کارگاه بافندگی تکثیر می کردیم. غروب بود که رفتم آنجا دیدم اوضاع عادی نیست. به سرعت اسناد و مدارکی را که آنجا داشتیم از پنجره کارگاه پرت کردم داخل گاراژی که پشت آن قرار داشت. در همین حین ماموران ساواک سر رسیدند. فرصت فرار نبود. پریدم داخل پوشالها و خودم را به خواب زدم. امیدوار بودم که آنها بروند و من فرار کنم؛ اما این طور نشد. مامورها آمدند بالای سرم و بیدارم کردند. من هم چاره ای ندیدم جز این که بازی در بیاورم که صاحب این کارگاه 6 هزار تومان پول مرا خورده. الان هم آمده ام این جا تا پولم را بگیرم. یکی از ماموران که خیلی زیرک بود دستم را خواند و گفت: بازی در نیار، راه بیفت. خلاصه به ناچار دنبالشان راه افتادم و درست موقعی که داشتیم سوار ماشین می شدیم با پاشنه کشی که توی جیبم داشتم زدم روی دست مامور و فرار کردم. فریاد آی بگیرید، آی بگیرید آنها بلند شد و من بلافاصله خودم را انداختم داخل جمعیت. آنوقت خودم هم داد می زدم: آی بگیریدش، آی بگیریدش!

* شما معروف هستید به مبارزی که ساواک را خسته کرد، برایمان از روش هایتان در غافلگیر کردن ماموران بگویید؟

ــ من در بچگی آزاد بودم و نترس. این جسارت به من جراتی داده بود که در بزرگسالی هم کارهایی بکنم که یک حالت ماجراجویی پیدا کند. سال 49 تا 50 زمانی که تحت تعقیب شدید امنیتی بودم، حضوری و غیر حضوری می رفتم زندان قصر ملاقات دوستانم. یکبار توی سالن برادر حاج هاشم امانی کسی که متهم بود به کشتن حسنعلی منصور هم آمده بود ملاقات و منتظر بود نوبتش شود. من هم کت و شلوار پوشیده بودم،کراوات زده بودم و با کلاه شاپو رفتم جلو و بهش گفتم: سلام علیکم حاج آقا! بنده خدا با دیدن من اصلا از ملاقات رفتن پشیمان شد. بعدا به برادرش گفته بود این پسره یا دیوانه است یا مامور ساواک!

* شنیدیم که شما شعبان جعفری(شعبون بی مخ) را ترور کردید، ماجرا از چه قرار بود؟

- شعبون بی مخ باصطلاح گردن کلفت شاه بود. او را اجیر کرده بودند و پول و امکانات در اختیارش گذاشته بودند تا با دار و دسته اش که مشتی اراذل و اوباش بودند برای مردم قداره کشی کنند.هر جا که نمی خواستند حمایت دولتی در کار باشه اینها می رفتند و قتل و غارت می کردند به آتش می کشیدند. بعد هم که مردم شکایت می کردند کسی اعتنا نمی کرد. می دانید که شعبون و دارو دسته اش بودند در قضیه 28 مرداد، خانه مرحوم دکتر مصدق را آتش زدند. سال 51 بود با کمک بچه ها باشگاهی که دولت در اختیار شعبون گذاشته بود را شناسایی کردیم و چون معمولا با ماشین رفت و آمد می کرد چند روز تعقیبش کردیم.

روزی که پیاده آمد درست ضلع جنوبی خیابان امام خمینی نرسیده به میدان حسن آباد به سمتش تیر اندازی کردم. پنج تا گلوله به او شلیک کردم. هر پنج تا بهش اصابت کرد. نقش زمین شد اما با آمدن پلیس نتوانستم آخرین گلوله را بزنم به ناچار فرار کردیم و شعبون توانست جان سالم به در ببرد. بعد از آن واقعه مدتها در بیمارستان بستری شد و بعد هم خانه نشین شد و خوشبختانه دیگر نتوانست به کارهایش ادامه دهد. بعد هم با رفتن شاه او هم فرار کرد رفت خارج و دو سال پیش به خاطر خوش خدمتی به اعلیحضرتش در شب 28 مرداد مرد.

* شما در سخت ترین دوره های قدرت ساواک مخوف ترین شکنجه ها را متحمل شده اید. مایلید کمی از شکنجه گرها و انواع و اقسام شکنجه های ساواک برایمان بگویید؟

- تهرانی یکی از وحشی ترین شکنجه گر های ساواک بود. این شخص قبلا خودش سابقه کار سیاسی داشت. دستگیر که می شود برای ساواک خبر چینی می کند و به استخدام آن جا در می آید.رسولی هم یکی دیگر از شکنجه گرها بود که خیلی آدم تیزی بود. معمولا آدمهای تحصیلکرده را دست او می دادند که خوب از پس کار آنها بر می آمد. اغلب کسانی که در تلویزیون آمدند و حاضر شدند توبه کنند حاصل کار رسولی بود.

شکنجه ها هم که زیاد بودند. رایج ترین آنها شلاق بود که در زندان در میان بازجوها معروف بود به مشکل گشا. گاهی هم متهم را به صلیب می کشیدند و دست و پاهای او را به نرده می بستند. کشیدن ناخن، فرو کردن سوزن داغ زیر ناخن ها، گرفتن فندک زیر پوست بدن و...انواع دیگر شکنجه بود. در این میان یکی از وحشتناک ترین شکنجه ها آپولو بود. آپولو یک کلاه خود آهنی بود که روی سر می گذاشتند و آن را به برق وصل می کردند. بعد انواع شکنجه هایی که گفتم را بر او اعمال می کردند. متهم اگر فریاد می کشید، صدایش در کلاهخود می پیچید که شکنجه ای بدتر از بدتر بود، اگر هم ساکت می ماند که تحمل درد برایش غیرممکن بود.

* قضیه "حسین محمدی" چی بود؟

- بعد از ترور شعبان جعفری توی میدان حسن آباد در حال فرار با موتور پیرزنی آمد جلویم. خواستم به بهش نزنم، موتور را سخت کنترل کردم. دستم پیچ خورد و کتفم از جا در رفت. درد بدی داشتم. همان روز رفتم مشهد و فردای آن روز رفتم درمانگاه. دکتر اسمم را پرسید. من هم گفتم: حسین محمدی! خلاصه آن روز دکتر کلی دارو و آمپول برایم تجویز کرد و من به مرور بهتر شدم. از آن روز پاکت عکس کتفم با اسم حسین محمدی برای من ماند. من توی آن پاکت یک سری اعلامیه، مدارک و اسناد سیاسی را گذاشته بودم و توی خانه از آنها نگهداری می کردم. وقتی دستگیر شدم بعد از 48 ساعت آدرس خانه را دادم تا این اسناد را بچه ها پنهان کنند. اما کسی به خانه سر نزده بود و متاسفانه تمام این اسناد و مدارک به همراه 12 بمب آماده و 40 کیلو مواد منفجره دست ساواک افتاد.من هم از فرصت استفاده کردم و چون روی پاکت اسم حسین محمدی نوشته شده بود همه را انداختم گردن او! همین مسئله باعث شد که به من حکم اختفاء بدهند نه تهیه مواد.

* بالاخره عزت الله شاهی چگونه دستگیر شد؟

- مدت ها بود شایعه کشته شدن من سر زبان ها افتاده بود و دوستان هم تا توانسته بودند همه چیز را به حساب این که من مرده ام پای من نوشته بودند. این بود که پرونده ام حسابی سنگین شده بود. بعد از این که معلوم شد من زنده ام و ظاهرا کسی زنده بودنم را لو داده بود، ماموران ساواک شب و روز دنبالم بودند. یک روز در خانه کوچه رودابه واقع در چهارراه سیروس، ماموران کمین کردند و به محض این که من به خانه برگشتم مرا به گلوله بستند. هفت گلوله به من اصابت کرد و علاوه بر این یک دختر بچه 6 ساله شهید و یک خانم هم زخمی شد. زخم گلوله ها آنقدر بود که من نتوانم فرار کنم. قرص سیانوری که در جیبم داشتم را در دهان گذاشتم اما آنها فهمیدند و شیلنگ آب را با فشار در دهانم گذاشتند. بعد هم مرا به بیمارستان شهربانی بردند و برای این که در همان ساعت های اولیه اطلاعاتم را بگیرند روی تخت بیمارستان بدن زخمی ام را شکنجه کردند. به این ترتیب من دستگیر شدم و در تمام دوران زندان تا بهمن 57 مورد سخت ترین شکنجه ها قرار گرفتم. با پیروزی انقلاب جسم نیمه جانم را از زندان بیرون آوردند.

* سخت ترین لحظات زندان برای مردی که به اعتقاد خیلی ها به اندازه موهای سرش شکنجه شده؟

- زندان لحظه خوش ندارد؛همه اش ناراحتی است. بدترین لحظه برای من زمانی بود که دستگیر شدم. من ساعت یک ونیم بعد از ظهر دستگیر شدم و ساعت ده و نیم شب به هوش آمدم. از نظر روحی درب و داغون بودم. دلم نمی خواست زنده بمانم، دوست داشتم شهید می شدم. من همیشه در طول دوران مبارزاتی ام مجرد بودم. معتقد بودم آدمی که دنبال اسلحه می رود نباید ازدواج کند.

* و شیرین ترین حس در سالهای حبس و بند و شکنجه ؟

- وقتی می دیدم ماموران ساواک، سازمان سیا و آمریکا را من، یک آدم بی سواد سر کار گذاشته ام و بارها و بارها با کلک به راحتی از دستشان فرار کرده ام و کلاه سرشان گذاشته ام بدون این که حتی یک نفر را لو بدهم از ته دل شاد می شدم.


   برچسب‌ها: شعبون بی مخ
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
آخرین نیوز: با نگاهی طنز به اسپرت کردن پیکان از نوع جوانان نزد عاشقان این خودرو، مدل " آخرالزمان" پیکان شاید تصویر زیر باشد.

http://www.caffecinema.com/images/stories/film/tehran1500/Untitled-34-copy.jpg


   برچسب‌ها: پیکان, عکس پیکان, ماشین, مدل جدید
   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۲۱

به گزارش آخرین نیوز به نقل از ديپلماسى ايرانى، توماس فريدمن نويسنده و روزنامه نگار امريکايى، بخش اعظم کتاب "جهان مسطح است" (تاريخ فشرده قرن بيست و يکم) را به فناورى هاى نوين، پيشرفت ها و ابداعاتى اختصاص داده است که بعد از اختراع اينترنت وارد زندگى انسان شده است. از نگاه او که واقع بينانه به نظر مى رسد، جهان پس از فروريزى ديوار برلين و توليد اولين رايانه به سمتى حرکت کرده است که دستاوردهاى امروزين اينترنت و شبکه هاى اجتماعى و سرويس هاى متعدد جستجو و بلاگ و... ديگر بديهى و عادى مى نمايند.

شايد اگر اولين برخوردتان را با پست الکترونيک يا همان ايميل به خاطر بياوريد، متوجه عمق تغييرات درحال وقوع در عرصه فناورى بشويد. اگر غرق در اينترنت شده باشيد و هر روز با ده ها نفر از طريق ايميل و فيس بوک و... در ارتباط باشيد، اصلا متوجه فرايند تغيير نخواهيد بود. اگر اولين پروازتان را با هواپيما به ياد بياوريد يا تصور کنيد که مردم جهان وقتى براى اولين بار هواپيما را بر فراز آسمان مشاهده کردند، چه واکنشى از خود نشان دادند مى توانيد به بزرگى تغييرات و تاثير آنها در زندگى و تاريخ بشر پى ببريد.

مى گويند مردم کنجکاو امريکا که براى ديدن اولين فيلم تاريخ سينما در سال 1896 در سالنى جمع شده بودند، با شروع فيلم که حرکت يک قطار از دوردست و رسيدنش به ايستگاه بود، هراسيدند و از سالن پا به فرار گذاشتند (با اين تصور که ممکن است تصوير زنده شود و قطار همه را زير بگيرد) اما امروز عجيب ترين پروژه هاى تکنيکال سينمايى نظير آواتار و اينسپشن را با تحسين و شعفى زايدالوصف تماشا مى کنند و از مشاهده اوج خلاقيت و فناورى هاى بکار رفته در آن متعجب نمى شوند. لازمه اين عدم شگفتى – در عين تحسينى که بر زبان دارند – اين است که در فاصله توليد فيلم "ورود قطار به ايستگاه" ساخته برادران لومير با "آواتار" جيمز کامرون، سينما حرکتى تدريجى و تکاملى داشته و از عروسک هاى موسوم به گودزيلا تا انيميشن هاى کارتونى و تلفيقى و غيره را از سر گذرانده و حالا ديگر نه تنها شگفتى آفرين نمى نمايد بلکه سطح انتظارات را ارتقا داده و معلوم نيست دهه آينده به چه سمتى و چه سبک و روالى کشيده مى شود. در همين حوزه سينما گفته بودند که قرار است همفرى بوگارت ستاره فقيد هاليوود در سينما زنده شود و کنار بازيگران زنده فيلم نقش آفرينى کند تا شيفتگانش بتوانند همچنان از او با همان قامت و صدا و حرکات و عادات خاصش فيلم هاى بوگارتى تماشا کنند.

اينترنت امروز به قول فريدمن از مهم ترين ابزار تسطيح جهان است که با ابداعاتى چون گوگل و فيس بوک و توييتر و ساير خلاقيت هايى که در راهند، روندى سهل و سريع پيدا کرده است. گوگل مصداق عينى برابرسازى و آزادى است. گوگل صفحه اى خالى در برابر شما مى گشايد تا اگر طالب اطلاعاتى درباره خداوند و جهان پس از مرگ هستيد، درباره آن جستجو کنيد و اگر دنبال دارو و محصولات آرايشى مى گرديد، کلمات موردنيازتان را وارد کنيد و مارک هاى مختلف را بيابيد. گوگل فرصت برابر در اختيار همه است؛ فرصت برابر براى همگان در هر نقطه اى از جهان بى توجه به رنگ و زبان و نژاد و مذهب کاربران. اينترنت و سرويس هايى چون گوگل و فيس بوک و وبلاگ و ايميل کمترين تبعيضى براى فرد قائل نمى شود و هيچ رتبه بندى شهروندى يا ملاک اقتصادى و سياسى را درنظر نمى گيرد. کافى است دولت ها به اين فناورى ها اعتماد کنند و با باور به سودآفرينى اينترنت و تاثير آن در تسهيل امور مردم و دولت ها، ظرفيت هاى لازم نظير باند پهن و خدمات ارزان را در اختيار بگذارند. حتى دولت هاى بسته و بدبين نيز به واقعيت منفعت آور اينترنت پى برده اند.اگر امروز چين نگران استفاده آزادى خواهان و تجزيه طلبان از اينترنت است، امريکا نيز از خيزش اقتصادى چين به هراس افتاده است. سهم اينترنت و تبادلات و معاملاتى که از اين راه عايد چين مى شود غيرقابل انکار است. اگر بخواهيم تنها به يک مورد اشاره کنيم بايد به بازاريابى، آشنا شدن دنيا با جاذبه هاى توريستى چين و نيز شناخت محصولات و کالاهاى توليد اين کشور اشاره کنيم که با ورود اينترنت، سرعتى عجيب به خود گرفته و سيل ثروت را روانه کشورى کرده است که دنگ ژيائوپنگ آن را به جهان جديد پرتاب کرد.

نگاهى به کارکرد اينترنت در کشورهايى چون هند و چين و استفاده امروز معترضان مصرى و سورى و يمنى از فيس بوک و توييتر ما را بيش از پيش متوجه شباهت اين ابزارهاى جديد به چاقويى مى کند که هم مى تواند در پختن غذا کمک حالمان باشد و هم يک روز بيخ گلويمان بنشيند. همه چيز بستگى به کاربر و نيت و خواسته او دارد. هدف گوگل اين است که همه اطلاعات را درباره جهان براى همه افراد در همه جاى جهان قابل دسترسى کند. فايده ديگر گوگل اين است که شما را از دروغ گفتن و رفتارهاى زننده بازمى دارد، چون ممکن است کسى که اسم شما را جستجو مى کند متوجه تناقض گويى هايتان بشود يا تصويرى از شما ببيند که ديگر قابل اصلاح و فراموشى نباشد. گوگل مى گويد دروغ نگوييد تا مجبور نباشيد همه حرف هايى را که تا به حال زده ايد از بر کنيد. با گوگل تکذيب دروغين بى معنى و عين حماقت است چرا که بر دروغ هايتان مى افزايد.

يکى از مديران Airspace شرکت فروشنده فناورى بى سيم به توماس فريدمن در کتاب "جهان مسطح است" مى گويد: "هرکس بتواند از گوگل استفاده کند مى تواند همه چيز را پيدا کند. گوگل مثل خداست. همه جا هست و همه چيز را مى بيند. از گوگل مى توان همه سوال هاى دنيا را پرسيد."

شايد اولين برخوردتان را با گوگل، ايميل، فيس بوک و تويير به ياد نداشته باشيد. ولى حتما معترفيد که حتى با ورود اين ابزارها نمى توانيد فراموش کنيد که چطور به اقوامتان در داخل و خارج از کشور نامه مى نوشتيد و بسته به طول مسافت، روزها و هفته ها منتظر مى مانديد تا نامه تان به مقصد برسد و جوابى از آن بيايد. نامه هايى که گم و گور مى شد، تلفن هايى که راه نمى داد و هروقت شما نمى خواستيد قطع مى شد را مقايسه کنيد با ايميل و فيس بوک که ارتباط را در لحظه برقرار مى کند و کاملا در سيطره اراده شماست.

امروز معترضان مصرى از آزادى "وائل غنیم" مدير جوان گوگل در مصر پس از دوازده روز بازداشت خوشحال اند و مى دانند که خونى تازه در رگ هاى جنبش اعتراضى شان دميده خواهد شد. شبکه الجزیره پيش بينى کرده است که با آزادی او شمار بيشتری از افراد وارد تجمعات اعتراضى مى شوند. تاثير او و درواقع تاثير گوگل آن اندازه بوده است که بسيارى از جوانان مصرى به وائل غنيم به چشم قهرمان و رهبر جنبش مى نگرند. آنها اعلام کرده اند که هيچ کدام از طرف هاى مخالف مذاکره کننده با دولت را قبول ندارند و غنيم را سخنگوى خود مى دانند. تا ديروز حدود ۹۰ هزار نفر با عضویت در یک گروه فیس ‌بوکی، وائل غنیم را به عنوان سخنگوی خود نامزد کرده‌اند.

دولت مصر و ساير دولت هاى سرکوب گر مى توانند از گوگل و فيس بوک و ايميل براى شناسايى معترضان خيابانى استفاده کنند و از اين بابت نگرانى را به اردوگاه مخالفان بياورند. اما آنها نيز مى دانند که اين امر اجتناب ناپذير است و عدم تبعيض و اعطاى فرصت برابر براى همه، جز اين نمى تواند باشد؛ حتى اگر به دستگيرى اعضا و خفگى جنبش منتهى شود.

همانطور که شما مى توانيد به شماره تلفن و آدرس و مشخصات ديگران در اينترنت دسترسى پيدا کنيد، ديگران هم از اين دسترسى برخورداند. همانطور که شما مى توانيد از نقشه گوگل براى مشاهده موقعيت خود و ساير نقاط عالم استفاده کنيد، ديگرى هم مى تواند شما را به نظاره بنشيند. همانطور که شما مى توانيد فعاليت هاى تجارى و کسب معاش خود را با نشستن در خانه از طريق اينترنت انجام دهيد، ديگران هم مى توانند از شما سبقت بگيرند و کار بهتر و خلاقانه ترى ارائه کنند. اينها واقعيت دنياى جديد است و بايد مثل اعجاب انگيزى اوليه سينما به امورى پذيرفتنى و عادى تبديل شوند.




   برچسب‌ها: اعتراض, نظام, دیپلماسی
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش