+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵

اينکه نوروز بسيار قديم تر از شکل گيری سلسله های پادشاهی در ايران است، اما به علت آنکه در کتاب اوستا هيچ سخنی از نوروز به ميان نيامده، اطلاعات ما درباره نوروز از زمان هخامنشيان فراتر نمی رود و تازه اطلاعات مربوط به دوره هخامنشی و اشکانی نيز بسيار ناقص است.

 

درباره نوروز در عهد هخامنشيان می دانيم که پادشاهان با جلال و جبروت تمام به بار عام می نشستند و فرمانداران هر ايالت و ولايت را که هدايائی پيشکش آورده بودند، به حضور می پذيرفتند.

 

چنانکه از نقش پلکان کاخ آپادانا در تخت جمشيد پيداست اين هدايا عبارت بوده از اسب و گاو و شير و شتر و چيزهای پوشيدنی و گستردنی.

 

درباره نوروز در عهد اشکانی می توان گفت که اطلاعات مهمی از چگونگی برگزاری اين جشن در آن دوره در دست نيست، اما از آنجا که اطلاعات مربوط به جشن مهرگان، نشان می دهد که اين جشن، پس از استيلای اسکندر مقدونی و اعقابش يعنی پس از حدود سيصد سال، بار ديگر زندگی از سر گرفته است، بنابراين می توان حدس زد که نوروز نيز جانی تازه گرفته و در نزد مردم و پادشاهان با احترام برگزار می شده است.

 

برخلاف دو دوره پيشين اما، از دوره ساسانی اطلاعات قابل ملاحظه ای درباره نوروز برجای مانده است.

 

در کتاب « بندهش » که از اين دوره به يادگار مانده از نوروز سخن می رود و از نيکوکارانی ياد می شود که در آن روز دختران خود را به درياچه ای مقدس می فرستادند تا سوشيانت، موعود دين زردشتی، از آنان زاده شود.

 

ذبيح الله صفا، نويسنده و استاد ادبيات فارسی دانشگاه تهران نوشته است که در اين عهد، نوروز را در ميان ملت و دربار مراسم مخصوص و تشريفات فراوان درکار بوده است و به تحقيق می توان گفت که در هيچ زمان مراسم نوروز را با اينهمه تکلفات بجا نمی آوردند.

 

نوروز در دوره ساسانی

 

مراسم نوروز در دوره ساسانی بسيار چيزهای گفتنی دارد از جمله اينکه چند روز قبل از عيد در صحن دربار 12 ستون از خشت خام برپا می کردند و بر بالای هرستون يکی از غلات مانند گندم، جو، ماش، عدس، ذرت و... می روياندند تا بدانند کدام غله در آن سال بهتر می رويد و محصولش فراوان تر است.

 

در خانه ها نيز گفته اند که هفت نوع سبزی می کاشتند تا آن را که بهتر می رويد بشناسند.

 

گويا همين رسم فرخنده است که هنوز هم به صورت گذاشتن سبزی برسر سفره هفت سين باقی مانده است.

 

يکی ديگر از رسوم اين دوره برافروختن آتش در شب نوروز بود و چه بسا آتشی که اکنون در شب چارشنبه سوری بر می افروزند يادگار همان دوره باشد.

 

از آئين های ديگر نوروز در اين دوره ريختن آب به يکديگر بوده است که هنوز هم به صورت گلاب پاشيدن در روزگار ما باقی مانده است.

 

 

 

درباره نوروز در قرون اوليه اسلامی دکتر صفا می نويسد که در قرن اول و اوايل قرن دوم اسلامی نوروز بر اثر تغييراتی که در حالت اجتماعی و سياسی ايرانيان ايجاد شد، صورتی ديگر يافت.

 

در اين ايام ديگر نوروز را در درباری با شکوه مانند دربار شاهنشاهان ساسانی راه نبود و فقط سالی يکبار برای تسليت مردمی مغلوب و ماتم زده پديدار می شد.

 

احياء نوروز در دوره اسلامی

 

با وجود اين نوروز از زمان مأمون، خليفه عباسی، کم و بيش زنده شد و پس از دوره امويان در دوره عباسيان که به نوعی دست پرورده ايرانيان بودند و پس از قيام ابومسلم خراسانی بر سر کار آمده بودند، بار ديگر زندگی از سر گرفت.

 

به ويژه آنکه رسم نوروز سبب می شد اميران و بزرگان محلی به مناسبت نوروز هدايای گرانبهايی برای خليفه بفرستند.

 

گذشته از عباسيان که نوروز را به هر صورت محترم می داشتند، حکومت های ايرانی که در نواحی مختلف بر سر کار آمدند از آن جمله سامانيان ( 261 تا 389 ق ) و آل بويه ( 320 تا 448 ق ) در خراسان و شمال و جنوب ايران در زنده نگهداشتن نوروز کوشيدند و آئين های نوروزی را در بين ايرانيان زنده کردند.

 

علی بلوک باشی محقق معاصر در کتاب « نوروز جشن نوزائی آفرينش » ( چاپ سال 1380 ) درباره شيفتگی ايرانيان در نگهداشت و احيای آداب و رسوم نياکان در نخستين سده های اسلامی، از قول امام شوشتری، از علمای شيعه، می نويسد: « مردم در زنده نگاه داشتن آئين های نوروزی حتی در روزگاران تيره ای که خليفگان عرب با سنت های ايرانی سخت دشمنی می کردند و آنها را نشان کفر و مجوسيگری وانمود می کردند، از سنت های ملی و قومی خود دست بر نمی داشته اند ».

 

او همچنين متنی از "ابن حوقل" که در زمان نوح سامانی سراسر کشورهای اسلامی روزگار خود را سياحت کرده، نقل می کند که نشان می دهد مردم اصفهان در آن زمان در کنار زاينده رود گرد می آمدند و به جشن و عيش و طرب می پرداختند.

 

نقل او از ترجمه « محاسن اصفهان » نيز نشان دهنده آن است که طوافان و بازاريان، انواع کالاها را برای فروش در اصفهان عرضه می کردند و جمعيت خريدار در بازارها موج می زده است.

 

بلوک باشی همچنين سخن امام محمد غزالی، فيلسوف اسلامی ( 450 - 505 ق ) را در شرح « منکرات بازارها » نقل کرده و سپس نتيجه می گيرد که: بيان غزالی در بازداشتن مسلمانان از خريد اسباب و بازيچه های ايرانی در عيد های نوروز و سده، رواج بسيار زياد اين جشن ها و جاذبه آئين نوروزی در ميان ايرانيان مسلمان آن زمان را نشان می دهد. نوروز و سده در ميان مردم آنچنان اعتبار و ارزشی داشت که غزالی فتوا می دهد که « نوروز و سده بايد که مندرس شود و کسی نام از آن نبرد ».

 

سخن امام محمد غزالی به دوره سلجوقيان باز می گردد که در آن نوروز رونق داشت، اما پس از سلجوقيان و خوارزمشاهيان، ايلغار مغول رسم نوروز را بر انداخت و قحط سال عشق و عاطفه پيش آمد و کسی را پروای کس نماند.

 

اما برخلاف رای امام محمد غزالی نه تنها نوروز از ميان نرفت بلکه در دوره های بعد بويژه در دوره صفوی که شيعيان حکومت را در دست گرفتند، علما و روحانيون در حفظ و نگهداری نوروز کوشيدند و نوروز را يک روز مقدس به شمار آوردند چنانکه ملا محمد باقر مجلسی، از علمای شيعه و مولف بحار الانوار، به نقل از امام جعفر صادق ( ع ) نوروز را روزی فرخنده که آدم در آن آفريده شد، معرفی می کند و به نقل از امام موسی بن جعفر ( ع ) می نويسد: خداوند در نوروز آفتاب را برتاباند و بادها را فرمان داد تا بوزند و ابرها را گفت که ببارند تا گل و گياه روی زمين برويند.

 

نيز بر اساس روايتی ديگر در همين روز حضرت محمد امير مومنان را در غدير خم به جانشينی خود برگزيد.

 

پس از دوره صفويه در زمان افشاريه و قاجاريه و بويژه در دوره پهلوی، نوروز همچنان گرامی و محترم ماند و حکومت ها نه تنها سر ستيز با آن نداشتند بلکه در رونق آن سعی می کردند.

 

امروز نيز بنا به نوشته علی بلوک باشی « ايرانيان شيعه بنا بر سنت های دينی، نوروز را روزی مقدس و خجسته می پندارند و آداب نوروزی را با فرهنگ ايرانی - اسلامی در آميخته و به آن جلال و شکوهی خاص بخشيده اند ».

 

 

 

 

 

نوروز در افغانستان

 

 

 

هزاران سال پيش، ساکنان سرزمين آريانا (ايران، افغانستان و تاجيکستان) روز اول سال و آغاز بهار را با برگزاری مراسم ويژه و توأم با سرور و شادمانی جشن می گرفتند و سرور وشادمانی در اين روز را به فال نيک گرفته و به برکت فيوضات آن، سالی را که پيش رو داشتند، نيک بخت می پنداشتند.

 

از روزگاران قديم تاکنون ساکنان اين سرزمين باستانی، قدرشنانی و بزرگداشت از نوروز تاريخی را فراموش نکرده و درهر عصر و زمانی از آن قدردانی وتجليل می کنند.

 

چرا "نوروز"؟

 

بعضی از پژوهشگران و سخن پردازان، ريشه تاريخی اين سنت بزرگ را به جمشيد شهريار بزرگ سلسله پيشدادی نسبت داده و نوروز را "نوروز جمشيدی" گفته اند.

 

در مجله فرهنگ آريانا، در باره نوروز از گفته های فردوسی شاعر بزرگ و توانای زبان پارسی چنين آمده است: "جمشيد بعد از يک سلسله اصلاحات اجتماعی، بر تخت زرين نشست و فاصله بين دماوند تا بابل را در يک روز پيمود و آن روز ( روزهرمزد) از فروردين ماه بود. ( هرمزد روز اول فروردين را می گفتند) چون مردم اين شگفتی از وی بديدند جشن گرفتند وآن روز را "نوروز" خواندند".

 

همچنين، از زبان ابوريحان بيرونی نقل قول شده که گفته است: "نوروز از رسم های پارسيان است و نخستين روز است از فروردين ماه و از اين جهت آن را "روزنو" ياد کرده اند، زيرا که پيشانی سال نو است و آنچه از پس او است، از اين پنج روز همه جشن هاست."

 

پيروان آيين زرتشت را عقيده بر آن است که در روز شش ماه فروردين زرتشت توفيق يافت که با خداوند مناجات کند، لذا اين روز را به نام "نوروز" جشن می گرفتند.

 

نوروز در شهرهای مختلف افغانستان

 

جشن نوروز در بسياری از نقاط افغانستان، باشکوهمندی خاصی برگزار می شود، در مزارشريف، در زيارتگاه منسوب به حضرت علی، جشن بزرگی به نام ميله های گل سرخ برگزار می شود و همه ساله، هزاران نفر از زايران آن زيارتگاه و علاقه مندان نوروز از نواحی مختلف کشور، حتی از کشورهای ايران و تاجيکستان و ديگر کشورهای آسيای ميانه به شهر مزارشريف می روند واين جشن ملی و پارينه را با شکوهمندی هرچه بيشتر برگزار می کنند.

 

 

 

در شهر کابل پايتخت نيز، ميله های نوروزی درمحلاتی به نام خواجه صفا، شاه شهيد، دامنه سخی ، کاريز مير، تپه زيبای استالف ، گلغندی چاريکار برگزار می شود.

 

در هرات نيز، مردم به اين مناسبت، روزهای اول سال و چهارشنبه اول سال و نيز در سيزدهمين روز از نوروز، در تفريحگاههای داخل و خارج شهر گردهم می آيند و جشن نوروز را گرامی می دارند.

 

از جمله سنتهای جشنهای نوروزی و آغاز سال نو، راه اندازی ميله سمنک (سمنو) درشب اول نوروز همراه با سرور و شادمانی و همچنين تهيه و توزيع آب هفت ميوه (هفت نوع آجيل که در افغانستان به نام ميوه خشک معروف است)، تهيه هفت سين هم در برخی نقاط افغانستان متداول است.

 

در روايات تاريخی آمده است که يک تن از اميران ازبکهای ماورألنهر بنام اميرعبدالله ديگ بزرگی را که از فلزات هفت جوش در شهر سمرقند ساخته شده بود، در سال ۱۰۵۰ هجری قمری به بلخ انتقال داد، در آن ديگ آب هفت ميوه گرفته می شد و در روز نوروز برای مردم توزيع می شد.

 

بر افراشتن "ژنده سخی"

 

يکی از سنتهای مردم افغانستان، به ويژه در شهر شمالی مزار شريف و نيز در کابل پايتخت، بر افراشتن ژنده (علم پوشيده از پارچه های سبزرنگ) است که به ژنده سخی معروف است.

 

برافراشتن اين علم، از وجوه مذهبی جشن نوروز در افغانستان است.

 

بر اساس يک روايت تاريخی، درسال ۱۲۸۸ هجری که نايب محمدعلم خان در اطراف حرم (منسوب به حضرت علی در مزارشريف) ملحقات و خانه هايی اعمار کرد و چوب راست و محکمی را از جنگلهای ماورألنهر خواست و درساختن علم مبارک از آن کار گرفت که تا امروز مورد استفاده است.

 

جشن دهقان در روز اول سال

 

نوروز به مثابه سر آغاز فصل بهار ، با زندگی عينی مردم افغانستان پيوند داشته و بخش بزرگ از مردم اين کشور که کشاروز هستند، از آمدن فصل بهار و نوروز به گرمی استقبال کرده وصفحه جديدی از کار و فعاليت خود را آغاز می کنند، از اين روی کشاورزان با برگزاری مراسم ويژه ای از آمدن نوروز تجليل می کنند.

 

ولتهای افغانستان در دورانهای مختلف، به طور رسمی در برگزاری جشن نوروز سهم می گرفته اند، اما در سالهای حاکميت طالبان، هر گونه مراسمی که با نوروز و رسوم باستانی آن پيوند داشت، ممنوع و کفرآميز خوانده می شد، طالبان حتی تقويم هجری شمسی را که نخستين روز سال در آن نوروز است، باطل اعلام کرده و سال قمری را رسمی اعلام کرده بودند.

 

اما با توجه به آنچه در اين گفتار آمد، و با توجه به ژرفا و پهنايی که جشن نوروز به مثابه يک سنت پسنديده و پارينه ملی در تاريخ و فرهنگ افغانستان، دارد محال است که با ابراز عصبيت کسانيکه از مبدأ تاريخی و ارزشمندی فرهنگی آن آگاهی ندارند، نوروز از مردم افغانستان فاصله بگيرد و يا ازحافظه زمان محو شود.

 

واقعيتهای زندگی انسانی و اجتماعی مردمان اين سرزمين توأم بااستقبال هميشگی شان از فصل بهار به مثابه موسم کشت و کار و غرص نهال ” نوروز “ را همواره گرمی خواهد داشت.

 

اينک درآخرين بخش اين گفتار نوروزی، ابياتی چند از شاعران شيرين سخن حوزه تمدنی پارسی گوی را به استقبال از فصل بهار و جشن نوروز باستانی زمزمه می کنيم:

 

منوچهری:

آمدت نوروز وآمد جشن نوروزی فراز

کامگارا کارگيتی تازه از سرگير باز

 

مولوی

ای نوبهار عاشقان داری خبر از يارما

از تو آبستن چمن وی از تو خندان باغ ما

 

حافظ:

خوشتر زعيش و صحبت و باغ و بهار چيست ؟

ساقی کجاست گو سبب انتظار چيست؟

 

بيدل:

آتش رنگی که دارد اين چمن بی دودنيست

آب می گردد به چشم شبنم از بوی بهار

 

سعدی:

آدمی نيست که عاشق نشود فصل بهار

هرگياهی که به نوروز نجنبد حطب است

 

خليلی:

آمد بهار جان فزا با بويها با رنگها

با گريه ها با خنده ها با صلحها باجنگها

 

آئينه می بارد سحاب خورشيد می رقصد در آب

خواند فروغ ماهتاب درگوش گل آهنگها

 

گويی خمستان است خاک کزو برآيد سينه چاک

اين لاله های تابناک هريک قدح درچنگها

 

 

 

نوروز سمرقند

 

 

 

نوروز را در اطراف و اکناف سمرقند باستانی با شور و شوق جشن می گيرند. اين مردم که اصل خود را به سغديان قديم منسوب می دانند، با گذشتن قرنها سنتهای اجدادان خود را گرامی می دارند و اين رسوم در ايام فرارسی جشن نوروز بيشتر ظاهر می گردد.

 

از خانه تکانی تا سمنک پزی

 

نوروز از خانه براری يا خود خانه تکانی آغاز می گردد. زنان و دختران کورپه ( رو انداز) و بستر و پلاسهای خود را از خانه های رطوبتناک براورده آفتاب می دهند تا باشد که بوی افتاب نوروزی به خانه و کاشانه آنها درامده هوای آن را گوارا سازد. بعضا هر طبق، بشقاب و يا کوزه و کاسه شکسته خود را دور افکنده ديگها را از آب باران فروردين پر می کنند تا باشد که تمام سال رزق خانواده آنها فراوان و پر و پيمان باشد.

 

آنها از شيره گندم نو رسته به طور دسته جمعی و با سرود و ترانه سمنکهای تنوری می پزند. ناگفته نماند که پختن سمنک تنوری فقط در سمرقند و بخارا مروج است. به تنور آتش افروخته می تسفانند و خاکستر زير آن را پاک کرده خميره سمنک را زير آن گذاشته دهان تنور را می بندند و بعد از چهار ساعت آن را باز می کنند. و آن را به همسايه ها و خويش و پيوندان خود تعارف می کنند.

 

لک لک ها و درناها پرندگان بهاری

 

اصلا فرارسی ايام نوروز را مردم روستاهای سمرقند از پرواز کرده آمدن لک لک از سرزمينهای گرم به اين جا تشخيص می کنند. اين پرنده بی زيان و مرغوب را همه دوست می دارند و کودکان در ستايش آن می سرايند:

 

برفا همه آب شود بهار می آيد،

لک لک به هوا قطار قطار می آيد،

ماه حمل و ثور گلها شکفتند

بلبل به سير لاله زار می آيد

 

به شاديانه نوروز و شنيدن اين ترانه ها والدين به اطفال خود پول می دهند تا آنها تخم و بادبرک خريداری کرده در چمنها سرگرم بازی شوند. در ديهه ما - «آهليک» که در فاصله دو فرسخ از سمرقند، اندرون دره ای خوش آب و هوا قرار دارد، کودکان پيش از گرفتن شاديانه چنين می خوانند:

 

نوروز نو بلندَی،

گلها مثال قندَی

بابا يک تنگه پول ته،

آخوند بابام لََوندَی (کاهل است)

 

در اين ايام نوجوانان باشند به کوه و هامون رفته، دسته دسته گلهای خودروی جمع می آورند و به دختران هديه کرده چنين می خوانند:

 

نوروز شد و لاله خوشرنگ برامد،

بلبل به تماشای دف و چنگ برامد،

مرغان هوا جمله به پرواز شدند،

مرغ دل من از قفس تنگ برامد

 

دهقانان روستای ما از روی پرواز ترنه (درنا) و بعضی پرنده ها فال می بينند و پيشگوييها می کنند. مثلا اگر ترنه ها بلند پرواز کرده گذرند، گويا سال نا آرام و بذر کم حاصل می شود و اگر پست، موزون و خاموش بگذرند، شاد و مسرور می شوند که کشت دهقانی حاصل فراوان می دهد و روزگارشان آسوده می شود.

 

آداب فال زدن و هريسه پختن

 

به نسبت آن که هوای سمرقند سردسير است، باغداران پيش از فرا رسيدن زمستان درختان انجير، انار و بخصوص تاکستانها را زير خاک می کنند. بعد از جشن نوروز باغداران چون به اين وادی پرواز کرده آمدن پرنده «کُر کُرِ کَرّاک» را ديدند، به گشادن انجير و انار و تاک اقدام می کنند که آن عادتا با حشر انجام می شود. به اين معنی مقالی هم هست:

 

تا نبينی کُر کُر کَراک را،

ابلهی باشی، گشايی تاک را

 

هليسه يا خود هريسه يکی از طعامهای سنتی و تبرک در مراسم جشن نوروز سمرقنديان محسوب می شود. در هر محله، گذر و يا روستای خرد پيش از فرا رسيدن جشن نوروز سالار يا کلان روستا از مردم پول جمع آورده گندم و يک دو راس گاو می خرد. طباخان گندم را نرمه کرده می گيرند. گوشت را به ديگهای بزرگ انداخته تا پخته و جدا شدن استخوانهای آن می پزند.

 

بعدا استخوانها را گرفته و به ديگ نرمه گندم را می اندازند و در سر هر ديگ نوجوانان نشسته با کفليس و يا بيلچه های چوبين آن را به هم می آميزند که اين کار از اول شب تا بامداد ادامه می يابد. چون گوشت با گندم حل شد، به آن شير علاوه می کنند و آن شکل آش شوله را می گيرد، اما در طعم و لذت از آن بکلی فرق می کند. بامداد سر ديگ را همه مردم ديهه گرد خوانها جمع می آيند و اين طعام لذيذ نوروزی را دسته جمعانه صرف می کنند. طباخها به ظرفهای کودکان يک دو کفليس از اين غذا می دهند که برده با مادر و بی بی و بابايان خود خورند.

 

رسوم پختن هليسه يا خود آش درويشان يا آش سر کوچه فقط در شهرهای سمرقند، بخارا، شهر سبز و در پنجکنت و فلغر مروج بوده ديگر مردم آسيای مرکزی از آن کمتر آگهی دارند.

 

چون تعامل نوروزی باشندگان سمرقند هم در روز اين جشن سفره هفت سين يا هفت شين را می چينند، لباسهای نو خود را می پوشند، اسفند در آتش می ريزند، عنبر می سوزانند و در هر اطاق چراغ و شمعی می افروزند و در کاسه ها آب می گذارند. آب نشانه روشنايی است، سبزی را نشان خرمی و شمع و چراغ را نشانه طول عمر می شمارند.

 

نان سمرقندی و زنان سمرقندی

 

از آن که سمرقنديان در نان پزی نظير ندارند در اين روز چند رقم نان روغنی، فتيرهای ورقی و قلمه می پزند که هر يکی از آن به يک کيوانی (کدبانو) تعلق دارد و آنها به سفره نوروزی گذاشته می شوند. در اين نشست آنها آواز می خوانند، می رقصند، بذله گويی می کنند، قهقهه می زنند، شادمانی می کنند و خلاصه از کوچکترين لحظات و دقايق عمر خود بهره نشاط می گيرند.

 

 

 

در اين روزها دختران قفلها را به اشخاص معتبر و سيراولاد ( دارای فرزند زياد) می دهند که بگشايند تا بختشان گشاده گردد. زنهای بی فرزند برای حامله شدن بر لب آب روان می نشينند و کلوخ در آب می اندازند و دعا می کنند: «ای آب روان، به حق شاه مردان مرا آبستن کن!». جوانان باشند در صحنه های چمن کشتی گيری می کنند و در بزکشيها شرکت می ورزند.

 

بيگاه در صحن حولی گلخن آتش افروخته همه از بالای شعله آن می پرند تا آتش همه کثافتيهای سال سپری شده را از جانشان پاک سازد. در اين روز سمرقنديان پرنده های در قفس داشته خود را به هوا سر می دهند و از آن ثواب می طلبند.

 

دل سپردگی به حافظ و بيدل

 

ناگفته نماند که باشندگان سمرقند و روستاهای آن از بين شعرای فارس و تاجيک بيشتر به حافظ و بيدل محبوبيت دارند. آنها از ديوان حافظ فال می گشايند و آن را در گهواره زير سر طفل می گذارند.

 

واقعا حافظ ستاينده محض طبيعت و بهار است. وی لحظه های سبز بهار را، لحظه های شفاف و آبی آن را مانند شير گرمی نوشيده است. اين مصراعهای شاعر نابغه ورد زبان سمرقنديان است و آن را به آهنگ ترانه می سرايند.

 

گل بی رخ يار خوش نباشد،

بی باده بهار خوش نباشد.

طرف چمن و هوای بستان،

بی لاله عذار خوش نباشد.

باغ و گل و مل خوش است ليکن،

بی صحبت يار خوش نباشد...

 

 

 

 

نوروز در تاجیکستان

 

عید نوروز برای مردم تاجیکستان بخصوص بدخشانیان تاجیکستان عید ملی اجداد است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد می کنند و به اسم خیدیر ایام یعنی عید بزرگ معروف است.

 

مردم تاجیکستان در ایام عید نوروز خانه را پاک کرده و به اصطلاح خانه تکانی می کنند، همچنین ظروف خانه را کاملا" شسته و تمیز می کنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک سر نیزه بالا آمد دو جارو را که سرخ رنگ است و در فصل پاییز از کوه جمع آوری کرده اند و تا جشن نوروز نگاه داشته اند در جلوی خانه راست می گذارند. چون رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانواده ای سعی دارد هر چه زودتر وسایل خانه را ب بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سردر ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال را در داخل خانه مرتب چیده و با باز کردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را که معتقدند حامل برکت وشادی است وارد خانه نماید.

 

در این سرزمین پختن شیرینی مخصوص و غذاهای متنوع جزء رسم و رسوم این ایام است، همچنین برگزاری مسابقاتی از قبیل، تاب بازی، تخم مرغ بازی، کبک جنگی، خروس جنگی، بزکشی، کشتی محلی نیز در این ایام به شادی آن می افزایدو یکی از غذاهای معروف این ایام باج نام دارد در این غذا کله پاچه گوسفند  را با گندم پخته و دیگران را با آن مهمان می کنند.

 

 

 

 

 

از بيست و يکم مارس شروع کرده به مدت سه روز در تاجيکستان نيز از عيد نوروز خجسته پی با برگزاری رسم و آيينهای مختلف با شکوه ويژه تجليل به عمل می آيد.

 

بيشتر پژوهشگران بر اين نظرند که هرچند تجليل نوروز در دوران شوروی پيشين در تاجيکستان ممنوع بوده است، ولی مردم اين کشور توانسته اند جشن نوروز را به عنوان بخشی از فرهنگ و ميراث نياکان خود تا به امروز حفظ کند.

 

 

 

تجليل نوروز که در تاريخ مردمان آريايی سابقه چند هزار ساله دارد، برای مردم تاجيکستان، يک جشن ملی و سنتی محسوب می شود.

 

هرچند مقامات وقت حزب کمونيست تاجيکستان در دوران شوروی در راه تجليل جشن نوروز در اين کشور موانع زيادی ايجاد می کردند، اين جشن کاملا از ميان نرفت و گذشته از اين، در ميان ساکنان مناطق مختلف اين کشور نوروز به عنوان جشن پاکی و آغاز سال نو جايگاه ويژه ای کسب کرد.

 

محمود اکرامی، پژوهشگر ايرانی در اين باره می گويد: "تاجيکستان حدود هفتاد سال زير حکومتی بوده است که سعی در تضعيف آيينها و روشهای ملی داشته است. هفتاد سال اين حکومت گفته است که نوروز نبايد باشد، ولی تاجيکان آن را نگه داشته اند. هفتاد سال گفته اند که نوروز سال نو نيست و يکم ژانويه سال نو است، ولی مردم تاجيک از نوروز به عنوان سال نو تجليل کرده اند."

 

گل گردانی نوروزی

 

از آمدن نوروز قبل از همه کودکان با برگزاری مراسم "گل گردانی" به ديگران پيغام می رسانند. اين مراسم يک هفته قبل از نوروز، يعنی در اوائل دهه دوم ماه مارس از سوی گروهی از کودکان که در دست گلهای سيه گوش، بايچيچک يا نوروزی دارند، اجرا می شود.

 

اين کودکان به هر منزل مسکونی نزديک شده و با قرائت شعرهايی فرارسی فصل بهار را به صاحبان آن خاندان شادباش می گويند:

 

گل آوردم از اون پايان

خبرت می کنم دهقان

بته غله به گلگردان

بهار نو مبارک باد!

گل زردک ثنا می گه

ثنای مصطفی می گه

به هر پهلو خدا می گه

بهار نو مبارک باد!

 

در پاسخ به تبريکات کودکان صاحب خانه ها به آنها مقداری گندم، نخود، نسک و انواع ديگر محصولات غله يا شيرينی اهدا می کنند و کودکان با جمع آوردن عيدی خود اين مواد را به منزل يکی از دوستان می برند و صاحب منزل برای آنها غذای نوروزی آماده می کند.

 

سمنک در جوش، ما کفچه زنيم

 

آمادگی مردم برای تجليل از نوروز با تميز کردن منزل و اطراف محل آغاز می شود که اين مراسم "خانه تکانی" است. مهم ترين غذای نوروزی سمنک يا سمنو است که توسط زنان با يک خوشحالی و نشات و شادمانی آماده می شود.

 

 

 

سمنک در جوش، ما کفچه زنيم،

ديگران در خواب، ما دفچه زنيم!

 

سمنک بوی بهار است،

سمنک رمز بهار است،

عيد نوروزی مبارک!

عيد نوروزی مبارک!

 

سمنک در جوش ما کفچه زنيم،

ديگران در خواب ما دفچه زنيم!

 

به جز از سمنک که رمز بهار است، سفره نوروزی با هفت نوع غذا، که هفت سين نام دارد، آرا داده می شود.

 

آتش پرک به جای چارشنبه سوری

 

"آتش پَرَک" از ديگر آيينهای نوروزی است که به هنگام فرا رسيدن نخستين روز ماه فروردين يا سال نو صورت می گيرد. سه گلخن (مشعل) از چوب درخت سرو روشن کرده می شود و مردم، بخصوص جوانان و دختران از بالای شعله اتش می جهند و "سرخی تو از من و زردی من از تو!" می گويند و به آين وسيله کينه و کدورت و غم و درد خود را بيرون می کنند.

 

در نخستين روز نوروز که در تاجيکستان 21 مارس است، مراسم "جفت براران" صورت می گيرد و به اين دليل از نوروز به عنوان عيد بهار و آغاز کشت و کار برای کشاورزان نام می برند.

 

مراسم و آيينهای نوروزی در تاجيکستان، ايران و افغانستان ويژگيهايی دارد. به اين دليل دادِخدا سيم الدين اف، رئيس پژوهشگاه زبان و ادبيات فرهنگستان علوم تاجيکستان بر اين نظر است که هم اکنون برای به يک جشن واقعا ملی تبديل دادن نوروز بيد برنامه ويژه ای تهيه شود.

 

پروفسور سيم الدين اف افزود: "در گذشته يک سنت مشترک تجليل از نوروز ميان مردم آريايی وجود داشت. در تاجيکستان، ايران و افغانستان ويژگيهای محلی تجليل نوروز وجود داشت و هنوز هم رايج است. آين سنتها را بايد احيا کرد و تمامی اين سنن را در يک سنت مشترک برای تجليل از نوروز آماده کرد، تا مراسمهای تاريخی تجليل از نوروز به وجود بيايد."

 

گلگشت نوروزی در دوشنبه

 

در همين حال، امروز هزارها تن از ساکنان شهر دوشنبه و حومه آن به سير گشت عيدانه برآمده در پارک و گلگشتهای اين شهر ريختند و روز نخست تجليل عيد نوروز را جشن گرفته اند. قرار است فردا در پارک "دوستی" شهر دوشنبه به استقبال جشن نوروز تدابر فرهنگی و تفريحی با شرکت مقامات بلندپايه تاجيکستان، بويژه رئيس جمهور اين کشور برگذار شود.

 

 

 

به گفته مسئولين وزارت فرهنگ تاجيکستان، اين برنامه شامل مهم ترين آيينها و سنن نوروزی ساکنان مناطق مختلف اين کشور خواهد بود. همچنين به ابتکار شهرداری دوشنبه در ورزشگاه مرکزی اين شهر به منلاسبت عيد نوروز بازيهای مختلف ملی، بخصوص کشتی صورت می گيرد که غالبان اين بازيها با جوائز و هدايای گران بها سرفراز گردانده می شوند.

 

جشن نوروز در تاجيکستان سه روز ادامه خواهد داشت و اين روزها در اين کشور تعطيل اعلام شده است. اين در حالی است که در ايران نوروز را مدت سيزده روز و در برخی از مناطق شمال افغانستان حدود چهل روز جشن می گيرند.

 

 

 

نوروز در جمهوری آذربایجان

 

یکی از جشن های بزرگ مردم آذربایجان نوروز است . عید نوروز سال ها پیش از میلاد در آذربایجان برگزار می شده و مردم برخی از احساسات بشر دوستانه و جهان بینی خود را با این جشنواره مربوط می دانند زیرا در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان نوروز به منزله جشن ستایش رفاه مقدسات محسوب می شود و گفته می شود که نوروز عید فراوانی کشت و سرآغاز تندرستی و برکت و وفور است.

 

در جمهوری آذربایجان در خصوص پیدایش جشن نوروز اسطوره ها و افسانه های گوناگونی نقل شده است . مثلاً در روایتی در خصوص نوروز آمده است، سیاوش پسر کیکاووس به کشور افراسیاب سفر می کند افراسیاب از وی به نحو قابل توجهی پذیرایی می کند و حتی دخترش را به عقد وی در می آورد و سیاوش به یاد سفرش از دیار افراسیاب دیوار بخارا را بنا می کند. ولی دشمنان که از این امر ناخر سند بوده اند میان سیاوش و افراسیاب را بر هم زده به طوری که افراسیاب تصمیم به قتل سیاوش می گیرد و پس از هلاکت سیاوش دستور می دهد جناره اش را روی کنگره های دیوار بخارا قرار دهند. آتش پرستان جسد وی را برداشته و در قدمتگاه دروازه شرقی دفن می کنند و مرثیه های بسیاری در وصف سیاوش و مرگش سرودند به طوری که این مرثیه ها بین مردم گسترش یافت و در همین سیاوش مرثیه ها روز دفن سیاوش را آتش پرستان نوروز نامیدند.

 

مردم جمهوری آذربایجان به واسطه اعتقادات شدید به آیین و مراسم نوروز برای با شکوه تر انجام شدن جشن نوروز برای این مراسم تدارک ویژه ای می بینند از قبیل سرودن ترانه ها پیش از نوروز تدارک بساط شادی ایام نوروز- تهیه لوازم و مواد مورد نیاز سفره نوروز تهیه چیستان های نوروزی – ستایش و نفرین های نوروزی – پند و امثال نوروزی – اعتقادات نوروزی – عادات نوروزی – تماشای نوروزی – آزردنی های نوروزی – انجام آیین و مراسم نوروزی

 

درمیان مردم آذربایجان رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز می روند، در رابطه با عید نوروز جای مهمی به اعتقادات و فال ها داده می شود به طوری که در شب چهارشنبه سوری دختران نو رسیده در ته دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت درنیمه باز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب وموافقی بشنوند آرزویشان برآورده شده و اگر حرف نامناسبی می شنیدند نیتشان علمی نمی گشته است.بنابر این برمبنای آیین عید مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری می جویند.

 

در میان عادات نوروزی مراسم خاطره انگیزی همچون ارسال خوان سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست تحفه عید در این سرزمین موسوم است.

 

نوروز در قزاقستان

 

مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری می دانند و بر این باورند که در این روز ستاره های آسمانی به نقطه ابتدایی می رسند و همه جا تازه می شود و روی زمین شادمانی بر قرارمی شود. همچنین قزاق ها معتقدند که نوروز آغاز سال است و در میان آنان عبارات زیبایی دربارۀ نوروز وجود دارد . نوروز روزی است که یک سال منتظرش بوده اند نوروز روزی است که خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره نوروز روزی است که سنگ نیلگون سمرقند آب می شود:

 

در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن می کند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق عقیده بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث می شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند آنان بر این مساله ایمان دارند و آن را هر ساله رعایت می کنند.

 

در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب که سوقیم نام دارد غذایی به نام اویقی آشار همراه با آویز می پزند و از جوان هایی که دوستشان دارند پذیرایی می کنند . آنان نیز در قبال آن به دختران آینه و شانه و عظر هدیه می کنند که آن را سلت اتکیتر می نامند و به معنی علاقه آور می باشد.

 

در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگوله ای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریف مردم را بیدار نمایند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام می کند.

 

نوروز برای قزاق ها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن می کنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانه ها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز می باشد، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه(کوژه = آش) که تهیه آن به معنی خداحافظ با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه می شود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین می باشد.

 

مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار می شود که از مهمترین آنان می توان به «قول توزاق» اشاره  نمود که بین گروههای مرد و زن برگزار می شود. اگر برنده زن ها باشند  قزاق ها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر مسابقات می توان به کوکپار برداشتن بز از مکانی مشخص توسط سواران، آودار یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود.

 

در عصر نوروز نیز مسابقه آیتیس آغاز می شود که مسابقه شعر و شاعری است.

 

 

 

نوروز در ترکمنستان

 

 

 

در کشور ترکمنستان طبق رسم قدیم و جدید دوبار در سال جشن نو گرفته می شود. یکی از این جشن ها با استناد به تقویم میلادی که به تایید سازمان ملل رسیده به عنوان جشن بین المللی (سال نو) شناخته می شود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانه‌ی احیای دوبارۀ آداب و رسوم دیرینه مردم ترکمنستان است.

 

مردم ترکمنستان عقیده دارند زمانی که جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز نامیدند.

 

مردم ترکمنستان دراین ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند : نوروز کجه، نوروز بامه، سمنی (سمنو) و اجرای بازی های مختلف توسط جوانان ترکمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی می دهند.

 

در ایام نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار می شود که می توان به مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی، شاخ زنی میش ها، شطرنج بازی، مهره بازی، تاب بازی اشاره نمود.

 

دید و بازدید در ایام نوروز در میان مردم ترکمن از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار می باشد.

 

 

 

 

 

جشن نوروز 'پارسيان زنگبار'

 

پارسيان هند، زرتشتيان مهاجر ايرانی هستند که در قرن سوم هجری ايران را ترک کرده و در گجرات هند اقامت گزيدند.

 

امروز پارسی ها جزو نيروهای متخصص و تحصيل کرده کشور هند هستند. وقتی در

اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم بريتانيايی ها جزيره زنگبار را در نزديکی سواحل

آفريقای شرقی تصرف کردند، عده ای از پارسی ها را برای کارهای خدماتی و تکنيکی

خود در اين جزيره استخدام کردند و به اين ترتيب ۱۵۰ خانواده پارسی در زنگبار مقيم

شدند. اين خانواده ها آتشکده خود را بر پاکردند و با آتشی که از معبدهای خود در هند

آورده بودند اين آتشکده ها را روشن کردند.

 

پس از انقلاب استقلال طلبانه زنگباری ها در سال ۱۹۶۴ که منجر به اخراج بريتانيايی ها و سلاطين عمانی از آن جزيره شد، پارسيان مقيم آنجا نيز کم کم اين جزيره را ترک کردند و بسياری از آنها به اروپا و آمريکا مهاجرت کردند.

 

پس از ترک موبد زرتشتيان در سالهای هفتاد، آتشکده آنها در اين جزيره خاموش شد و مراسم مذهبی آنها از جمله نوروز از رونق افتاد. امروز ساختمان معبد و باغ آن به محلی متروک و بی صاحب می ماند.

 

خانواده داروخانه ولا تنها خانواده زرتشتی- پارسی زنگبار هستند که هنوز درآن جزيره اقامت دارند. خانم خانواده پرويز نام دارد و شوهر او بمی که به گفته خودش همان بهمن فارسی است خاطرات زيادی از اين آتشکده دارند.

 

خانم پرويز می گويد که پارسيان در آئينهای خودشان دو جشن نوروز دارند. يکی از آنها در اول فروردين که جمشيد نوروز ناميده می شود. ديگری که نوروز سال نوست در ۲۲ اوت يا اول شهريور برگزار می شود که تقريباً همزمان با شهريورگان زرتشتيان ايران است ولی مراسم سال نوی پارسيان زنگبار به دلايلی به اين روز انتقال يافته است.

 

با وجود اينکه پارسی ها بنا به گفته خانواده داروخانه ولا 22 اوت را اول سال نوی

خود می دانند، ولی در اين روزها تغيير آب و هوا و برابری شب و روز چه در زنگبار و چه در هند به دليل نزديکی به خط استوا، چنانچه در ايران محسوس است، حس نمی شود. با اين وجود پارسی ها جمشيد نوروز را با شکوه برگزار می کنند. وقتی در گفته های پرويز و بمی داروخانه ولا دقت می کنيم، شباهت های اين جشن با نوروز ايران، تاجيکستان و آذربايجان می بينيم.

 

 

 

خانم پرويز می گويد: "ما از صبح زود شروع به پختن غذا می کنيم. خويشاوندان همه در خانه يکی از افراد خانواده جمع می شوند و همه با هم غذا می خورند. هر کس دلش می خواهد برای عبادت به آتشکده می رود. دعا می کند و به موبد پول می دهد تا برای او دعا کند. برای صبح عيد ما غذای مخصوص درست می کنيم که آنرا وارميسلی می گوييم و همينطور شيرينی درست می کنيم وبعضی وقتها مرغ می پزيم."

 

 

 

نوروز در قرقیزستان

 

عید نوروز در قرقیزستان تنها یک روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است که به 29 روز یا 30 روز بودن اسفند بستگی دارد. اگر اسفند 29 روز باشد اول فروردین و اگر 30 روز باشد در روز دوم فروردین برگزار می شود. تا قبل از فروپاشی  شوروی سابق این مراسم به دست فراموشی سپرده شده بود ولی پس از فروپاشی دوباره حیات یافت و هر ساله با شکوهتر از سال قبل برگزار می شود.

 

مراسم جشن این روز را در شهرا دولت تدارک می بیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند.  در شهرها در میادین بزرگ و در روستاها در بیابان های اطراف این جشن برگزار می شود.

 

در قرقیزستان در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی مثل «بش بارماق» مانته برسک و کاتما مرسوم است که به صورت رایگان بین حاضران در جشن توزیع می شود.

 

در قرقیزستان در این روز علاوه بر جشن برگزاری یکسری مسابقات از قبیل سوارکاری و غیره نیز مرسوم است و به نحو چشمگیری در این روز مسابقات دنبال می شود و جوایز ارزنده ای به نفرات برتر داده می شود.

 

 

 

 

 

شم النسيم يا جشن بهار در مصر عليا، سوريه و لبنان

 

 

 

 

 

اگرچه در کشورهای عربی ظاهرا جشن نوروز وجود ندارد، ولی مردم مصر، سوريه و لبنان در آغاز بهار سنتهايی دارند که با آئين های بهاری ايران و کشورهای مجاور شباهت دارد و گويای آئينی تاريخی در حوزه تمدن کشورهای عربی است.

 

در مصر و به خصوص در مصر عليا همه مردم خواه مسيحی يا مسلمان جشنی برگزار می کنند که آنرا "شم النسيم" می نامند. اين مراسم يک نوع جشن بهار است و اگر "شم النسيم" را تحت اللفظی ترجمه کنيم، معنی آن چيزی می شود مثل "هواخوری" يا بهتر بگوييم "از نسيم لذت بردن

 

سليمان توفيق شاعر و روزنامه نگار اهل سوريه درباره مراسم بهاری در مصر عليا می گويد: "در اين روز مردم از زن و مرد و کودک و بزرگ برای خود نوشيد نی و غذا بر می دارند و از خانه بيرون می روند. آنها تمام روز را در ساحل رود نيل بسر می برند. در آنجا آنها همه مردم با هم آواز می خوانند و می رقصند و شادی می کنند. به نظر می رسد که اِين جشن بسيار قديمی باشد، چرا که همه مردم آن ناحيه اعم از مسيحی يا مسلمان آن را بر گزار می کنند. شم النسيم هميشه در اواخر ماه مارس يعنی هفته اول فروردين برگزار می شود، يعنی زمانی که سواحل نيل سرسبز و پر شکوفه می شود."

 

مراسم "شم النسيم" در مصر عليا به آئين های سيزده بدر نوروز ايران شباهت دارد. به خصوص تهيه شيرينی و تعارف آن به همديگر وهمچنين رقص و موسيقی در روز جشن بهار در سواحل نيل بشکل گستردهای ديده می شود:

 

مصری ها اين جشن را خيلی با شکوه برگزار می کنند. اولاً تمام روز را در خارج خانه به سر می برند. هدفشان نزديکی به طبيعت است. بعد مقدار زيادی نوشيدنی با خود بر می دارند تقريباً در همه کشورهای شرقی تعارف شيرينی به ديگران و خوردن آن علامت شادی است.

 

در مصر سوريه و لبنان در موقع غم يا عزا هيچگاه شيرينی تعارف و يا خورده نمی شود ولی در روز شم النسيم که مردم با هم جشن می گيرند خيلی شيرينی خورده می شود. و ديگر اينکه همه مردم با هم جشن می گيرند. در آن روز گروه هايی تشکيل می شوند که به هم شيرينی و خوراکيهای ديگر تعارف می کنند و بعد رقص دسته جمعی آغاز می شود. يک نوع رقص دايره که بيشتر مردها انجام می دهند و معنی آن نشان دادن توان طبيعت است در ارتباط با طبيعت تازه بيدار شده است.

 

با وجود شباهتهای زياد با نوروز و سيزده بدر، شم اانسيم تفاوت عمده ای با نوروز دارد چرا که زمان برگزاری آن هر سال تغيير می کند ولی تقريباً هميشه در هفته اول فروردين برگزار می شود.

 

زمان اين جشن در تقويم شمسی پيش بينی نشده است و روز برگزاری آن هر سال تغيير می کند.

 

بعضی از محققان معتقدند که عيد پاک پيش از آنکه در مسيحيت پذيرفته شود يک جشن طبيعی بود که با آغاز بهار رابطه داشت. عناصر امروزی عيد پاک مانند آتش، تخم مرغ و سبزی با عناصر موجود در جشن های بهاری کشورهای شرقی شباهت دارد. سليمان توفيق می گويد که شم النسيم هم احتمالاً ريشه در مصر باستان دارد.

 

به گفته او درباره اين مسئله پژوهش هايی انجام گرفته و تصاويری پيدا شده که حکايت از برگزاری اين جشن در دوره باستان دارد.

 

در اين کشورها روز ۲۱ مارس، يعنی اول فروردين نه تنها فرا رسيدن بهار جشن گرفته می شود، بلکه آن روز، روز مادر نيز است. اين روز در سوريه و لبنان تعطيل رسمی است. در اين روز فرزندان خانواده جشن بزرگی برای مادر خود برگزار می کنند و به او هديه می دهند. غير از اين سنت خانه رويی و تميز کردن خانه بصورت گسترده ای در سوريه و لبنان وجود دارد. مردم خانه ها را تميز و آنرا سفيد می کنند و اين هم نماد نو شدن خانه برای مادر است.

 

جشن گرفتن برای مادر خانواده در ايام نوروز را می توان در برخی نقاط آسيای ميانه نيز يافت. اگر چه اين مراسم امروز ديگر اجرا نمی شود. مثلاً تا چند دهه پيش در پامير در روز نوروز بزرگ به مادر خانواده يک شاخه بيدمشک هديه می شد. بيدمشک خود نماد تنها الهه زن در ايران باستان است.

 


   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵

نخستین مهمانانی که در هنگام سال نو پا به خانه‌های ایرانیان می‌گذارند، ماهی‌های کوچک قرمز سفره هفت‌سین هستند.

ماهی‌هایی که از حدود ۲۰ روز مانده به نوروز در نقاط مختلف شهر درون آکواریوم‌های شیشه‌ای، جام‌های بلورین یا ظروف و تشت‌های پلاستیکی و یا وان‌های کوچک و بزرگ به خریداران عرضه می‌شوند.

سالانه حدود ۱۰۰ تا 150 میلیون قطعه‌ماهی قرمز در ایران تکثیر و پرورش داده می‌شود. اصفهان، تهران، قزوین، گیلان، خوزستان، مازندران و مرکزی استان‌های عمده تکثیر و پرورش ماهی قرمز هستند.

مراقبت از ماهی‌های قرمز

ماهی‌های قرمز معمولاً در سر سفره هفت‌سین و در ایام عید مورد توجه هستند، اما پس از جمع شدن سفره هفت‌سین از یاد می‌روند و بسیاری از خانواده‌ها فراموش می‌کنند که ماهی قرمز یک موجود زنده است و احتیاج به مراقبت دارند.

همین مسئله باعث شده تا انجمن حمایت از حیوانات در شهرهای مختلف اقدام به جمع‌آوری ماهی‌های قرمز پس از عید کند. شهرداری تهران نیز هرساله از مردم می‌خواهد تا ماهی‌های خود در استخرها و حوضچه‌های پارک‌ها را رها کنند.

این در حالی است که به گفته کارشناسان با توجه به گونه این ماهی و طول عمر متوسط ۱۰ ساله آن و همچنین مقاومت نسبی آن، می‌توان حتی در یک شرایط تقریبا مناسب از مرگ آنها جلوگیری کرد و امکان ادامه حیاتشان را فراهم آورد.

یک کارشناس تکثیر و پرورش ماهی در این رابطه می‌گوید:« ماهی قرمز بومی ایران و از خانواده کپور ماهیان است و متوسط عمر آنها تا ۱۰ سال است. این ماهی در سنین لاروی رنگ ندارد و به مرور با رشدشان رنگ می‌گیرند. همچنین با اصلاح نژاد ماهی قرمز، گونه‌هایی مانند کله‌شیری و چشم تلسکوپی به وجود آمده‌اند.»

محمود کشاوزر در مورد شیوه درست نگهداری از این ماهی می‌گوید:«با توجه به محیط کوچک و نبود فیلتر و دستگاه اکسیژن در تنگ‌های بلور، ریختن غذای مخصوص نیز می‌تواند موجب آلودگی محیط و در نتیجه مرگ ماهی شود.وی می‌افزاید:«این ماهی هوای گرم و سرد را تحمل می‌کند ولی هرچه درجه حرارت بالاتر باشد، تاثیرپذیری‌اش از عوامل محیطی و امکان بیمار و تلف شدن آن افزایش می‌یابد.

درصورتی که آب درون تنگ به سبزی بزند ماهی به‌دلیل فعالیت فیتوپلانگتونها در روز آرامش بیشتری دارد ولی شبها با کمبود اکسیژن روبه‌رو شده و حیاتش به خطر می‌افتد.»

به گفته وی، ماهی‌های قرمز می‌توانند درون اکواریوم، حوضچه، استخر و منابع طبیعی آب شیرین به خوبی ادامه حیات دهند و حتی رشد کرده و در سالهای آتی به مولد تبدیل شوند.

ضرورت رعایت بهداشت

براساس اعلام دفتر بهداشت بیماری‌های سازمان دامپزشکی تاکنون موردی مبنی بر شیوع بیماری‌های ویروسی و بیماری‌های مشترک با منشأ ویروسی یا باکتریایی از مراجع رسمی گزارش نشده است، اما احتمال بروز برخی از بیماری‌های باکتریایی و حساسیتی درصورت تماس ماهی با پوست وجود دارد.

به گزارش ایرنا، اداره کل سازمان دامپزشکی به شهروندان توصیه کرد که ماهی قرمز را از مراکز معتبر زیر نظارت شبکه‌های دامپزشکی تهیه کنند.

استفاده از دستکش به‌ویژه برای افراد حساس و دارای سوابق آلرژی ضروری است و درصورت دست زدن به آب ماهیان زینتی، باید دست‌ها را کاملا با آب شست‌.

محمود کشاورز، کارشناس پرورش ماهی در مورد سلامت ماهی‌های قرمز می‌گوید: «ماهی قرمز، در شرایط مشابه ماهی گوشتی پرورش می‌یابد و تمام دست‌اندرکاران صید، حمل‌ونقل و فروش به‌طور روزمره با این ماهی‌ها در ارتباطند و اگر آلودگی وجود داشت در سطح وسیعی خود را نشان می‌داد.»

در همین حال مدیرکل دامپزشکی استان تهران اعلام کرد:«ماهی‌های قرمز عرضه شده در سطح شهر از مراکز مورد تایید سازمان دامپزشکی تهیه می‌شود که با مجوز دامپزشکان وارد استان تهران خواهد شد.»

سیداصغر برائی‌نژاد گفت:« مراکز تولید و تکثیر ماهیان زینتی تحت پوشش ادارات دامپزشکی استان‌ها قرار دارند و با توجه به بالا بودن میزان مصرف این ماهیان به‌ویژه در ایام نوروز، پس از نظارت بر شرایط بهداشتی، حمل‌ونقل و تولید و کیفیت ماهی در مراکز اعلام شده وارد استان تهران ‌شده و توسط بخش خصوصی در سطح شهر عرضه می‌شود.»

وی افزود:«بهتر است ماهی قرمز در شرایط آکواریومی نگهداری و توزیع شود، اما به دلیل بالا بودن میزان تقاضا، برای سهل‌الوصول بودن در مراکز مختلف عرضه می‌شود که دارای شرایط بهداشتی و مورد تایید سازمان دامپزشکی است، چراکه ماهیان عرضه شده در این مراکز از مکان‌های تحت کنترل دامپزشکی تامین می‌شود.»

این در حالی است که مدیرکل دفتر نظارت بر بهداشت عمومی سازمان دامپزشکی به ایسنا گفته است:« به دلیل عدم‌رعایت شرایط بهداشتی در زمان عرضه (از نظر فیزیکی و شیمیایی آب، تحمیل استرس به ماهی، عدم‌تعویض مناسب آب، عدم‌دفن بهداشتی پساب خروجی و ماهیان مرده و...) باعث گسترش مخاطرات بهداشت انسانی، زیست‌محیطی، افزایش تلفات ماهی و امکان بروز بیماری مشترک بین ماهیان زینتی و انسان می‌شود.

به همین دلیل امکان کنترل این ماهیان درصورت بروز بیماری به دلیل نبود هرگونه سابقه و امکان ردیابی محصول، نبود گواهی بهداشتی این ماهیان و عدم‌حمل‌ونقل بهداشتی آنها وجود ندارد.»

خانواده‌ها بهتر است از دست زدن اطفال به ماهی قرمز جلوگیری کنند و برای حفظ جان این موجود زنده پس از تعطیلات آنها را در رودخانه‌ها، دریا و یا استخرها و حوضچه های شهر رها کنند.



   برچسب‌ها: ماهی‌های سفره هفت‌سین
   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵
مینا مولایى:
«من پیروزم و نامم خجسته است و از نزد خدا مى‌آیم و خواهان نیک بختى هستم و با تندرستى و گوارایى وارد شده‌ام و سال نو را همراه آورده‌ام!»

«نوروز» بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقه‌اى هزاران ساله دارد. از گذشته‌هاى دور آریایى‌هاى ساکن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى‌دادند.

برخى پژوهشگران، ریشه تاریخى این جشن را به «جمشید پیشدادى» نسبت مى‌دهند و نوروز را «نوروز جمشیدى» مى‌خوانند.

این گروه معتقدندکه جمشیدشاه بعداز یک سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى را از او دیدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند.

دسن

پرونده‌ها:

more  هفت سین رمز آلود / سنبل، گل هفت‌سین / هفت‌سین سفره زندگی / سین هشتم سفره هفت سین!؟ / هفت‌سین کهکشان راه شیری / ماهی قرمز "سین" ندارد / ماهی قرمز‌کوچولو / میهمانان تنگ‌های بلوری /

دسن

ردوسى شاعر بزرگ پارسى گوى نیز در شاهنامه پیدایش نوروز را به جمشیدشاه نسبت مى دهد:

به جمشید برگوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روى زمین
بزرگان به شادى بیاراستند
مى و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار

اما عاملى که «نوروز» را از دیگر جشن‌هاى ایران باستان جدا کرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد،«فلسفه وجودى نوروز» است: زایش و نوشدنى که همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده مى‌شود.

دکترحسن میرزایى جامعه شناس در این باره مى‌گوید: «یکى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشن‌ها و آیین‌هاى گروهى است، گردهم آمدن‌هایى که به نیت نیایش و شکرگزارى و یا سرور و شادمانى شکل مى‌گیرند.

برهمین اساس جشن‌ها و آیین‌هاى جامعه ایران را هم مى‌توان به سه گروه عمده تقسیم‌بندى کرد: جشن‌ها و مناسبت‌هاى دینى و مذهبى، جشن‌هاى ملى و قهرمانى و جشن‌هاى باستانى و اسطوره‌اى. جامعه ایران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نیرودهنده به روان انسان، توجه ویژه‌اى داشتند.

آنها براساس آیین زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ویژه تیرگان، مهرگان، سده و اسپندگان را همراه با شادى و سرور و نیایش برگزار مى کردند. دراین بین نوروز بنا به اصل تازگى بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند. گرچه باتوجه به قانون تغییر پدیده هاى فرهنگى ، نوروز هم ناگزیر نسبت به گذشته با دگرگونى هایى همراه است.»

خوان نوروزی
به هرحال در آیین‌هاى باستانى ایران براى هر جشن «خوانى» گسترده مى‌شد که داراى انواع خوراکى‌ها بود. خوان نوروزى «هفت سین» نام داشت و مى‌بایست از بقیه خوان‌ها رنگین‌تر باشد.

این سفره معمولاً چندساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمین چیده مى شد. همچنین میزدپان (MAYZADPAN) به منظور پخش کردن خوراکى ها در کنار سفره گماشته مى شد. این خوان نوروزى برپایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتیان ایران، معتقد است : «تقدس عدد هفت از آیین مهر یا میتراست و به سالهاى دور باز مى‌گردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت براى اینکه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت،  از پیش از زرتشت براى انسان عزیز بوده و در آیین‌هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون دیده مى‌شود ، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و... »

درهمین راستا اسناد تاریخى نیز از برپایى سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مى‌دهند؛ طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا (به معنى سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیک)، اردیبهشت (پاکى وراستى)، شهریور (شهریارى آرزو شده با کشور جاودانى)، سپندارمزد (عشق و پارسایى)، خرداد (رسایى و کمال) و امرداد (نگهبان گیاهان).

از هفت چین تا هفت سیناما در بسیارى از منابع تاریخى آمده است که «هفت سین» نخست «هفت شین» بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است.

شمع، شراب، شیرینى، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. توران شهریارى در این باره مى‌گوید: «در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مى‌گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى‌گفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین‌هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت.

بعد از سقوط ساسانیان وقتى که مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى کردند که سنت‌ها و آیین‌هاى باستانى خود را هم حفظ کنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را که« سرکه» مى‌شد انتخاب کردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداکرد.»

البته در این باره تعابیر مختلفى وجود دارد. چنانچه در کتاب فرورى آمده است: که در روزگار ساسانیان، قابهاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس کانولین، از چین به ایران وارد مى شد. یکى از کالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرف هایى بود که بعدها به نام کشورى که از آن آمده بودند «چینى» نام گذارى شد و به گویشى دیگر به شکل سینى و به صورت معرب «سینى» در ایران رواج یافتند.

 به هرروى خوراکى‌هاى خاصى بر سفره هفت سین مى‌نشینند که عبارتند از: سیب، سرکه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى (سبزه)

خوراکى‌هایى که به نیت‌هاى گوناگون انتخاب شده‌اند:

سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.
سیب : هم نماد بارورى است و زایش. درگذشته سیب را درخم هاى ویژه اى نگهدارى مى کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند.

مى‌گویند که سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت که اغلب درویشى سیبى را از وسط نصف مى‌کرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مى‌داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مى شد.

سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زایندگى. عده‌اى عقیده دارند که بوى برگ و شکوفه درخت سنجد محرک عشق است!

سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است.

درگذشته سبزه‌ها را به تعداد هفت یا دوازده که شمار مقدس برج‌هاست در قاب‌هاى گرانبها سبز مى‌کردند. در دوران باستان درکاخ پادشاهان ۲۰ روز پیش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى‌آوردند و بر هریک از آنها یکى از غلات را مى‌کاشتند و خوب روییدن هریک را به فال نیک مى‌گرفتند و برآن بودند که آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردین آنها را مى چیدند و به نشانه برکت و بارورى در تالارها پخش مى‌کردند.

سماق و سیر نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى به شمار مى‌روند.

 اما غیر از این گیاهان و میوه‌هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: دراین میان «تخم مرغ» نماد زایش و آفرینش است و نشانه‌اى از نطفه و نژاد. «آینه» نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد. « آب و ماهى» نشانه برکت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود و «سکه» که نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده است.

شاخه‌هاى سرو، دانه‌هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مى‌توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست. «کتاب مقدس» هم یکى از پایه‌هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هر خانواده‌اى به تناسب مذهب خود، کتاب مقدسى را که قبول دارد بر سفره مى‌گذارد.

چنانچه مسلمانان «قرآن»، زرتشتیان «اوستا» و کلیمیان «تورات» را بر بالاى سفره‌هایشان جاى مى‌دهند. بر سر سفره زرتشتیان درکنار اسپند و سنجد، «آویشن» هم دیده مى‌شود که به گفته موبد «فیروزگرى» خاصیت ضدعفونى کننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبریک بر سر سفره گذاشته مى‌شود.

در هرصورت او پیروز است و نامش خجسته است و از نزد خدا مى‌آید و خواهان نیک بختى است و با تندرستى و گوارایى وارد شده است و سال نو را به همراه آورده است!

ویژه نامه همشهری

   برچسب‌ها: هفت سین ایرانى
   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵
نوروز شگفت‌انگیز است... آهسته آهسته از راه می‌رسد و بی آن که خبر کند، جادو می‌کند

شاید به همین دلیل است که نوروز مورد استقبال مردم بسیاری از سرزمین‌های دیگر قرار گرفته و هر چه که می‌گذرد بر نفوذ و گستردگی آن افزوده می‌شود، چنانکه امروز از آسیای میانه گرفته تا آسیای مرکزی، از پاکستان گرفته تا تانزانیا با جلال و شکوه تمام گرامی داشته می‌شود. اگرآشنایی با آداب و رسوم مردم این کشورها، برای شما جالب است خط های بعدی گزارش را به دقت بخوانید:

- نوروز در پاکستان در پاکستان غالبا صفت "عالم افروز" را در مورد نوروز به کار می‌برند و این حکایت از علاقه‌مندی مردم این کشور به نوروز دارد. بسیاری از خانواده‌های پاکستانی مراسم نوروز را گرامی می‌دارند، به طوری که برای یکدیگر کارت تبریک طلایی و الوان مزین به گل و بلبل که نشان از نو شدن طبیعت دارد، می‌فرستند که معمولا بر آن عبارت عید مبارک نقش بسته است.آنها هم مانند ایرانی ها خانه‌تکانی می‌کنند، لباس نو می‌پوشند، به دید و بازدید می‌روند و سعی می‌کنند کدورت و غم‌ را از دل‌ها بزدایند و زندگی را به شادی بگذرانند.

خانواده‌های پاکستانی به هنگام نوروز سفره نوروزی رنگین می‌گسترانند و انواع شیرینی و میوه‌ها را بر آن می‌چینند و بزرگترها به کوچکترها هدیه می‌دهند.

از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان تهیه نمودن انواع شیرینی مثل «لدو»، «گلاب حامن»، «رس ملائی»، «کیک برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا» و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام است.

-  نوروز در تاجیکستان
نوروز در تاجیکستان، به خصوص در "بدخشان" با شکوه بسیار برگزار می‌شود. نوروز برای مردم تاجیک که روزگاری سرزمینشان بخشی از ایران بزرگ محسوب می‌شده عید ملی اجدادی است و آن را غدیر ایام یعنی عید بزرگ می‌خوانند.

کلمه ایام در بدخشان مرادف عید یا به جای آن به کار می‌رود. هر خانواده چند روز مانده به عید خود را برای برگزاری آن آماده می‌سازد. خانه تکانی صورت می‌گیرد. همه از کوچک و بزرگ با بی‌قراری منتظر رسیدن نوروز می‌شوند.

تاجیک‌ها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف می‌کنند که عبارت است از حلوا، شیربرنج، غوز حماچ ، به این امید که تا پایان سال زندگی شان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه می‌آویزند که آن را نشانه بهروزی و خوش‌بختی می دانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کرده‌اند به طرزی نیکو می‌چینند، سپس پنجره‌ها را می‌گشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید.

همه لباس تازه به تن می‌کنند و کوچکترها در حالی که غنچه‌ای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها می‌روند و با گفتن"شاگون بهار مبارک" سالی خوش برایشان آرزو می‌کنند.
در بدخشان در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند وگندم غذای مخصوصی تهیه می‌کنند که به آن "باج" می‌گویند. نوروز در بدخشان سه روز ادامه دارد.

- نوروز در جمهوری آذربایجان

نوروز یکی از جشن‌های بزرگ در جمهوری آذربایجان است. این جشن همه ساله از بیستم تا بیست و دوم مارس که تقریبا برابر با اول تا سوم فروردین است در این کشور برگزار می‌شود. در آذربایجان از چند هفته مانده به نوروز مردم برای برگزاری این عید خود را آماده می‌کنند؛در شب چهارشنبه دختران نیتی در قلب خود می‌کنند و در گذرگاه‌ها می‌ایستند و اگر سخنی موافق خواست خود از رهگذری بشنوند بسیار خوشحال می‌شوند و مطمئن می شوند که حاجتشان برآورده خواهد شد . براین اساس مردم سعی می‌کنند در ایام نوروز سخنی نامناسب که از آن بوی یاس به مشام آید بر زبان نیاورند و از به کار بردن سخنان ناپسند و حزن‌آور بپرهیزند.

در میان مراسم نوروزی جمهوری آذربایجان، رسم‌هایی نظیر فرستادن سفره سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان‌ کردن کیسه و توبره از سوراخ  بام در شب عید و درخواست هدیه نورزی از صاحبخانه بسیار قابل توجه‌اند که در مجموع عاملی برای ایجاد ازدیاد محبت و مودت در میان مردمند. در عید نوروز نمایش‌ها و بازی‌های مختلف که فزاینده شادی می‌باشند در جمهوری آذربایجان رواج می‌گیرد. در این میان می‌توان از اسب‌سواری، شمشیربازی، کمنداندازی، ورزش‌های زورخانه‌ای، طناب‌ بازی و مانند اینها نام برد که در همه آنها اصل بر شادی و نشاط است.

- نوروز در قرقیزستان
کلمه نوروز در میان مردم قرقیزستان که به زبان قرقیزی صحبت می‌کنند و به خط کریل می‌نویسند، واژه ای آشنا است، آنها هم عید نوروز برای آنان از مقد‌س‌ترین اعیاد است و آیین‌های نوروزی را با شکوه تمام‌ برگزار می‌کنند، طوری که هیچ یک از مراسم ملی و مذهبی آنان جلوه و جلال نوروز را ندارد . نوروز در این سرزمین‌ تنها یک روز است که در بیست و یکم ماه مارس(اول تا دوم فروردین) برگزار می‌شود .

خانواده‌های قرقیزی از نخستین ساعات صبح روز عید از خانه‌هایشان بیرون می‌آیند و در میدان‌های بزرگ شهر جمع می‌شوند. در این میدان‌ها بازارهای موقت ایجاد می‌شوند که در آن انواع اجناس، خوردنی، پوشیدنی‌ها  و اسباب‌بازی‌ها عرضه می‌شوند.. این مراسم در شهرهای بزرگ ساعت‌ها به طول می‌انجامند و مراسمی از قبیل نمایش‌های سوارکاران با لباس‌های عشایری و جنگی در حالی که سلاح‌هایی نظیر شمشیر، خنجر، نیزه، سپر، تیرو کمان با خود حمل می‌کنند موجب می‌شود تا مردم زمان را فراموش کنند.

- نوروز در ازبکستان عید نوروز در ازبکستان تعطیل رسمی است. در ایام نوروز سراسر کشور چراغانی می‌شود مردم لباس نو به تن می‌کنند؛ از آنجا که دولت کمونیستی اتحاد شوروی سابق، نوروز را جشنی دینی می‌دانست از برگزاری آن جلوگیری می‌کرد، در نتیجه مردم به نقاط دور از شهر می‌رفتند تا بتوانند مراسم نوروزی را برپا دارند. از همین رو بسیاری از این جای‌ها با نام نوروز همراه شده است، نظیر نوروز بلاق (چشمه نور)، نوروز‌سای (جویبار نوروز) و نوروز تپه (فرازگاه نوروز).

در ازبکستان و نیز در تاجیکستان نوروز بدون سمنو، رنگ و بویی ندارد. سمنو برای آنان همانند ایرانیان، یادآور نوروز است. همچنین آیین چهارشنبه سوری همانند ایران در بسیاری از شهرها و نواحی گوناگون ازبکستان با شور و حال تمام برگزار می‌شود و بخصوص در بخارا و سمرقند از شکوه و استقبال بسیار برخوردار است.

- نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار می‌شود. در روزهای اول سال همه دشت‌های بلخ و دیوار و پشت بام‌های گلی آن پر از گل سرخ می‌شود. بلخ سبدی از گل سرخ یا اجاق بزرگی می شود که این لاله ها در آن می‌‌سوزد. این گل فقط در بلخ به وفور می‌‌روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار می‌رود.

از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ می‌توان به شستشوی فرش‌های خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.

- نوروز در قزاقستان
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری می‌‌دانند و بر این باورند که در این روز ستاره‌های آسمانی به نقطه ابتدایی می‌‌رسند و همه جا تازه می‌شود و روی زمین شادمانی بر قرارمی‌شود. به اعتقاد آنها نوروز روزی است که «سنگ نیلگون» سمرقند آب می‌شود.
در شب سال تحویل  هر صاحبخانه دو شمع در بالای خانه‌اش روشن می‌کند و خانه‌اش را خانه تکانی می‌‌کند؛ چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث می‌شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند.

در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگوله‌ای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا به این شکل مردم را بیدار کنند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام می‌کند.

نوروز برای قزاق‌ها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک می گیرند و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن می‌کنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانه‌ها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز است، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (آش نوروز) که تهیه آن به معنی خداحافظی با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه می‌شود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین است.
مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار می‌شود که از مهم‌ترین آنان می‌توان به «قول توزاق» اشاره نمود که بین گروه های مرد و زن برگزار می‌شود. اگر برنده زن‌ها باشند قزاق‌ها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود.

- نوروز در زنگبار (تانزانیا)
شاید تعجب کنید اما حتی در زنگبار هم مردم نوروز را جشن می گیرند؛‌ چراکه در قرن‌های گذشته گروه بزرگی از مردم شیراز به زنگبار در کرانه‌های شرقی قاره افریقا کوچ کردند و آیین‌های ایرانی خود مانند نوروز را نیز با خود بردند. جشن نوروز در زنگبار «نوروزی» نامیده می‌شود و هنوز یکی از جشن‌هایی است که با تغییر فصل در این کشور گرامی داشته می‌شود و بین مردم رواج دارد.

ویژه نامه همشهری امارات


   برچسب‌ها: مراسم نوروز, جهان, کشورهای مختلف
   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵
آیین‌ها و برگزاری‌ آنها برخاسته از باورها، فرهنگ، تاریخ، مکتب، شیوه‌ زندگی، شرایط جغرافیایی، اسطوره‌ها و نیز نشان از خواست و آرزوهای خفته مردم هر سرزمین‌ است

فلسفه زیبای آیین‌های خود را بدانیم چرا که همین آیین‌ها به جامعه سربلندی و به مردم سرزندگی می‌دهند.

هفت "سین" یک سنت کهن پارسی است. این سنت از زمان باستان تا امروز همچنان جایگاه ویژه خود را نزد پارسیان حفظ کرده است. این سنت کهن دارای معانی ویژه و نیز نشانی از رمز و رازهای هوشمندانه زندگی نیاکان ماست.

متاسفانه، سالهاست که تماشاگر دخل و تصرف‌های نادرست و بی‌معنا یا به نوعی تحریف این سنت باستانی بوده و هستیم.

در همین اندیشه، کوشیدم با راز گشایی کوتاه از معانی هفت "سین" نوروزی، حقیقت  هفت "سین" نوروزی را یاد‌ آور شوم.

هفت سین از هفت محصول زمینی گزینه می‌شود تا از نعمتهای که خداوند به انسان بخشیده است، سپاسگزاری شود.

هفت "سین" نوروزی آئین پارسی است. (نه چینی، هندی، عربی، روسی و....) 

گزینه‌های آن باید دارای پنج ویژگی باشد:

1. نام آنها پارسی باشد.
2. با واژه " سین" آغاز شوند.
3. دارای ریشه گیاهی باشند.
4. خوردنی باشند
5. نام آنها از واژه‌های ترکیبی (مانند سبزی پلو، سیر ترشی و ...) ساخته نشده باشند.

با توجه به نکات بالا : خوان هفت "سین" پارسی با سیب، سیر، سماک(سماق به عبارتی سماغ)، سرکه، سمنو، سبزی یا سبزه ("سبزی خوردنی"، چراکه سبز کردن میلیون ها تن گندم یا دیگر حبوبات و بیرون ریختن آن کمی دور از اندیشه مردمان ایران زمین است) چیده می‌شود.

پس می‌توان گفت:
گذاردن سنبل، سکه و سماور که نه خوراکی هستند و نه پارسی، هیچ حقیقت هفت سینی ندارند. و نیز گزینه‌هایی چون؛ سوزن، سنجاق، ساعت و....

ماهی قرمز نیز که سمبل عید کشور چین و چینی‌هاست که به خوان هفت "سین" نوروزی ایرانی ها وارد شده است. غافل از اینکه در عید چینی ها ماهی قرمز را رها می‌کنند تا زندگی جریان یابد و لی ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین کرده و تا رسیدن مرگ آنها نگهداری می‌کنیم.

در صورتیکه، در هفت "سین" پارسی انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب پاک و زلال رها می‌شود تا عشق و باروری همچنان پاینده بماند.

با کمی اندیشه پیرامون آنچه گفته شد، خواهید دید که در بیست میلیون واژه‌های پارسی شما نمی‌توانید انتخاب هشتمی برای خوان هفت "سین"‌ نوروزی پیدا کنید، که دارای این پنج ویژگی باشد.

چرا "هفت"؟
عدد هفت در زبان باستانی به نام ” امرداد” است. امرداد معنای جاو دانگی و بی مرگی نام داشت و از آنجائی که این عدد معنای زیبای زندگی و جاودانگی را می‌داد هفت واژه را به نشانه آن گزینه کرده و بر خوان نوروزی می‌چینند.

به روایتِی هفت "سین"، نشانه هفت دانه گیاهی است که می‌توان با آن سبزه نوروز را تهیه کرد: جو، ماش، عدس، ارزن، لوبیا، نخود و گندم.

زمان پارسیانِ کهن، مردم از هر هفت دانه، سبزه می پروراندند (10 روز قبل از نوروز) و ظروفِ آنرا بر سر درِ خانه های خود می‌گذاشتند و هر کدام بیشتر و بهتر سبز می‌شد، نشانه پر ثمریِ آن محصول برای کاشت در آن سال بود.

هفت در میان اعداد از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است. هفت برای ایران و ایرانیان باستان مقدس بود و از آن برای مفاهیم مثبت، خوش یمنی و فال نیک استفاده می‌شد.

مانند؛ هفت رنگ رنگین کمان، دوران کودکی 7 سال است، هفت خان رستم در شاهنامه، هفت آسمان، هفت اقلیم، هفت روز هفته، هفت فرشته، هفت شهر عشق در عرفان، هفت پیکر و...

چرا "سین"؟بنا به روایتی هفت "سین" نخستین بار هفت "شین" بود. گزینه‌های هفت‌"شین"،از شهد (شیره درختان)، شیر، شراب، شکر، شمع، شمشاد و شابه (میوه خصوصا سیب) بود.
اما بعد از حضور اسلام بعلت ممنو عیت مصرف شراب این هفت "شین" تبدیل به هفت "سین" شد.

به روایتی" سین"، واژه اول نام هفت فرشته باستانی پارسی است. همه آنها دارای ویژگی های خاص و نیکو بودند.

نمادهای هفت سین

• سیر: نماد اهورا مزدا است

• سبزی یا سبزه: فرشته اردیبهشت و نماد آبهای پاک و بیکران است

• سیب: فرشته زن، نماد باروری و پرستاری است

• سنجد: فرشته خورداد نماد دلبستگی است

• سرکه: فرشته امرداد نماد جاودانگی است

• سمنو: فرشته شهریور نماد خواربار است

• سماک یاسماغ: فرشته بهمن نماد باران است

نوروزتان پیروز – هر روزتان نوروز باد


   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵

 

نوشته دکتر کوروش نیکنام

 

ایرانیان باستان، بر پایه‌ی آموزش‌های پیامبرشان اشو زرتشت، بر این اندیشه بودند که شادی از جلوه‌های نیک اهورایی و همساز با زندگی‌ست، با این نگرش، پیوسته بر آن بودند تا در هر مناسبتی اندوه و سوگواری را از خود دور سازند.

جشن نوروز از برجسته‌ترین و با شکوه‌ترین یادگاری‌های ایرانیان است که سال‌های زیادی را پشت سر گذاشته است و یکی از جشن‌های بسیار کهن جهان به شمار می‌رود.

بیشترین ارزش این جشن را می‌توان در آن دانست که با سپری کردن نشیب و فرازهای فراوان، چون کوهی استوار ایستاده و با روح و احساس مردم این سرزمین چنان سرشته شده است که آنها همه ساله در ژرفای دل و جان و روان خود چشم به راه فرا رسیدن آن هستند و از هفته‌ها قبل، با ایمان و علاقه‌ی سرشتی به پیشبازش می‌روند.

بدین گونه هنگامی که گل، گیاه و سبزه جان تازه می‌گیرند و جهانِ زنده، درفش رنگارنگ زندگی را به شادی می‌افزاید، از سوی دیگر فروغ عشق و امید سراسر آفرینش را فرا می‌گیرد و جنبش، تلاش و کوشش در همه جا و همه چیز دیگر بار جان می‌گیرد. سال نو و جشن نوروز در شروع ماه فروردین با شکوهِ تمام آغاز می‌شود.



پیدایش نوروز

 

گروهی از پژوهشگران و تاریخ‌نگارانِ ایرانی بر این باورند که جشن نوروز را جمشید، پادشاه پیشدادی، بنیان نهاده است؛ نکته و باوری که دانشمندان و شاعرانی چون: حکیم فردوسی توسی، خیام نیشابوری و ابوریحان بیرونی در آثار ارزشمند خود گزارش آن را به خوبی شرح داده‌اند. در ادبیات کهنِ منسوب به زرتشتیان آمده است که خداوند جان و خرد، گیتی را در شش هنگام یا شش چَهره (گاهنبار) آفریده و هر چَهره، پنج روز به طول انجامیده و در هر چَهره یکی از پدیده‌های اهوارامزدا که لازمه زندگی است آفریده شد.

به این ترتیب که نخست آسمان، سپس آب، زمین، گیاهان، جانوران و در پایانِ چَهره ششم که پنج روز آخر هر سال است، انسان آفریده شده و با پیدایش انسان، تکامل در آفرینش به مرحله تازه‌یی رسید و از آن پس انسان اندیشمند با بهره‌گیری از شرایط مناسبی که از پیش برایش فراهم شده بود زندگی خود را روی زمین آغاز کرد.1

زرتشیان برابر نوشته‌های اوستایی باور دارند که دَه روز مانده به آغاز فروردین ماهِ هر سال، فرَوَهرهای2 درگذشتگان، به زمین فرود خواهند آمد، مدت ده شبانه‌روز میهمان فرزندان و نوادگان خود خواهند بود و در سپیده‌دم نخستین روز از ماه فروردین (آغاز نوروز) به جایگاه مینوی خود باز خواهند گشت. در شبِ پیش از نوروز، زمانی که تاریکی آخرین شب سال در برابر سپیده‌دم نخستین روز بهار، رنگ می‌بازد، با افروختن آتش بر بالای بلندی و یا بام خانه‌ها، بازگشت فرَوَهَرها از زمین را بدرقه می‌کنند و با نیایش خود، خشنودی روان و فرَوَهَر درگذشتگان را فراهم می‌سازند و بازآمدنشان را در آغاز سال بعد، آرزو می‌دارند.3

 

سفره نوروزی

 

پیش از تحویل سال نو باید سفره‌ی نوروزی آماده شود. در زمان گذشته این سفره را، زیرِ ویجو پهن و پس از آغاز سال نو آن را به روی ویجو منتقل می‌کردند.

در سفره‌ی نوروزی به جز نماد‌هایی از امشاسپندان4، میوه، خوراکی و چیزهای دیگری هم وجود دارد.

کتاب اوستا - نامه‌ی آیینی زرتشتیان - یا کتاب گات‌ها - پیام اشوزرتشت - را در کنار آینه و گلابدانِ پُر از گلاب می‌گذارند. چراغ روشن که نماد فروغ ایزدی و یادآور نیک‌اندیشی و راستی است نیز در سفره وجود دارد. چند تخم‌مرغ ساده و رنگ کرده را هم که نشان باروری می‌دانند بر روی سفره قرار می‌دهند.

 

هفت سین

 

در سفره‌ی نوروزی «هفت سین» نیز فراهم می‌شود. عدد هفت یکی از عددهای ورجاوند و گزیده شده در فرهنگ ایرانی و زرتشتی است. هفت‌سین در مراسم نوروزی به روایت‌های گوناگون به وجود آمده است، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که در زمان ساسانیان، بشقاب‌های نقش‌دار بسیار زیبایی را از سرزمین چین به ایران آورده‌اند که به تدریج به نام آن سرزمین «چینی» نام گرفته‌اند و واژه «چینی» بعدها به «سینی» تبدیل شده است. در جشن نوروزِ آن زمان، میوه‌ها و شیرینی‌ها و خوراکی‌های دیگر را در هفت عدد از این سینی‌ها می‌چیدند و بر سفره نوروزی می‌گذاشتند و آن را هفت‌چینی یا هفت‌سینی می‌گفتند که بعدها در طول زمان به هفت‌سین تبدیل شده است.

گروهی دیگر چنین باور دارند که در زمان‌های پیش و به هنگام نو شدن سال، هفت‌شین بر سفره نوروزی می‌گذاشتند مانند: شیر، شکر، شیرینی، شربت، ... که به تدریج به هفت‌سین تبدیل شده است؛ گروهی دیگر بر این گمانند که ابتدا هفت‌چین بوده است، یعنی هفت نوع چیدنی از درخت، که بعدها به هفت‌سین تغییر یافته است.

 

سیزده‌ی نوروز

 

سیزدهمین روز از ماه فروردین، تیر یا تِشتَر نام دارد.

ایزد تیر یا تشتر که در اوستا یشتی هم به نام آن وجود دارد، ایزد بازان است. در باور پیشینیان پیش از اشوزرتشت، برای اینکه ایزدِ باران در سال جدید پیروز شود و دیو خشکسالی نابود گردد باید مردمان در نیایش روز تیر، از این ایزد یاد کنند و از او درخواست باریدن باران داشته باشند. در ایران باستان پس از برگزاری مراسم نوروز، هنگامی که سبزه از زمین می‌رویید و گندم و حبوبات سبز می‌گشتند، در روز سیزدهم که به ایزد باران تعلق داشت مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها می‌رفتند و به شادی و پایکوبی می‌پرداختند و آرزوی بارش باران را از خداوند می‌کردند.

 


پی نوشت‌ها:

 1)    در کتاب مقدس یهودیان - تورات - (سفر پیدایش، باب اول) آمده است که خداوند آفرینش را در شش روز انجام داده است.

 2)   فرَوَهَر (fravahar) در باور زرتشتیان یکی از نیروهای معنوی درون انسان است که در آغاز تولدش به اراده خداوند در وجود او به ودیعه سپرده می‌شود و پس از مرگ انسان بار دیگر به عالم بالا باز می‌گردد. واژه فروردین نیز از واژه فروهر گرفته شده است.

 3)   بعد از اسلام ایام هفته به فرهنگ ایرانی وارد شد و به علت نحس بودن چهارشنبه در فرهنگ عرب که نحس‌ترین آن آخرین چهارشنبه سال بود، شب سوری به شب چهارشنبه سوری تبدیل شد تا مردم با پریدن از روی آتش این نحسی را از خود دور نمایند.

 4)    امشاسپندان، برخی از فروزه‌های خداوند هستند. تعداد امشاسپندان شش است: نیک اندیشی، راستی، توانایی، مهرورزی، رسایی و جاودانی


   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵
هما آقا جعفری:
روزهای خاصی در تاریخ کشور باستانی و متمدن ایران وجود دارد که یادآور حکایت‌ها و وقایعی مهم و تأثیرگذار است.

درباره فلسفه و علل پیدایش جشن نوروز نظرات متفاوتی وجود دارد که برخی از این نظرات در اینجا آمده است.

با توجه به روایت‌های افسانه‌ای اسطوره‌ای ایران آغاز پیدایش این جشن را به جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی ایران نسبت داده‌اند. قدمت این اسطوره به عصر هند و ایرانی می‌رسد.

در اوستا، کهن‌ترین کتاب ایرانیان به جمشید «یم Yima» اشاره شده است. در این روایت؛ جم، دارای فره ایزدی بوده که به فرمان اهورامزد به جنگ با اهریمن پرداخته که موجب خشکسالی و قحطی و نابودی خیر و برکت شده بود.

دسن

پرونده‌ها:

more  آشنایی با روز جهانی نوروز / نوروز، کهنسال‌ترین آیین ملی در جهانبازآفرینی خویشتن در سال نو / بهار و نوروز: فراز و فروز / تحویل سال؛ مهم‌ترین آیین نوروزی / و نوروز این گونه آغاز شد / سلام بر روزگار نو خورشید / عمونوروز کلاه نمدی بر‌سر گذاشت / نوروز به ثبت جهانی رسید / شکوه بی‌پایان نوروز باستانی / 4000 سال برگزاری جشن سال نو / نوروز مرز ندارد / جشن سال نو، مراسمی به وسعت تمام ادیان / نوروز؛ کارگاهی آموزشی به وسعت ایران / یک دنیا نوروز / شکرانه نوروز /

دسن

با نابودی اهریمن وی بار دیگر شادمانی و خرمی و خیر و برکت را به مردم ارزانی داشته و هر درختی که خشک شده بود سبز شد و مردم آن روز را «نوروز» یا «روز نوین» خواندند و همگی به فرخندگی چنین روزی در تشتی جو کاشتند و این رسم برای ایرانیان جاودانه شد.

 برخی گفته‌اند جمشید که به زبان فارسی جم و به زبان عربی «منوشخ» نامیده می‌شد در جهان سیر می‌کرد، هنگامی که به آذربایجان رسید، با تاج و تختی مرصع بر بلندای نقطه‌ای در مشرق جای گرفت و روشنایی آن تاج و تخت در هنگام طلوع خورشید مردمان را خیره کرد و آن روز را روز نو خواندند و جشن گرفتند و لفظ «شید» که در پهلوی به معنای شعاع است بر نام وی افزودند و پادشاه را جمشید نامیدند و رسم نوروز جاودانه و پایدار شد.

همچنین گفته‌اند: خداوند در اولین روز از ماه فروردین کار خلقت انسان و سایر مخلوقات را به پایان رساند و آدمی برای سپاسگزاری و قدردانی از خداوند و نعمت‌های وی، به نیایش و شادمانی پرداخت.یکی دیگر از فلسفه‌های جشن نوروز را نزول فروهر‌های (Farvahar) (1) درگذشتگان به زمین در روز اول فروردین دانسته‌اند.

 در اوستا آمده است که فروهرهای درگذشتگان پاک در اول فروردین برای احوالپرسی از اقوام خود به زمین می‌آیند و با دیدن مسرت و شادمانی بازماندگان از اهورامزدا برای آنان طلب خیر و رحمت می‌کنند و بازماندگان پیش از آمدن فروهرها به نظافت و خانه‌تکانی منزل پرداخته و آماده پذیرایی از آنان می‌شوند و کلمه فروردین یعنی ماهی که متعلق به فروهران است.

از برپایی مراسم و آیین‌های نوروزی در دوران هخامنشی اطلاع‌ دقیقی در دست نیست و تنها برخی از پژوهشگران چون فیلندر معتقدند که حجاری‌ها و سنگ‌نگاره‌های باقی‌مانده از دوران هخامنشی نشان‌دهنده مراسم نوروزی در تخت‌جمشید است. این آثار نمایشی از تقدیم هدایا از جانب اقوام و ملل تابع هخامنشیان به حضور پادشاه است.

 از چگونگی برگزاری نوروز در روزگار اشکانیان آثاری در دست نیست.شادروان پور داوود می‌نویسد: «هر چند اشکانیان، ایرانی‌نژاد و زرتشتی‌کیش بودند ولی تسلط 80 ساله یونانیان موجب شد که آنان در باب آداب و رسوم ایرانی بی‌قید شوند و شاید در پایان دوره حکومت 476 ساله دوباره ملیت ایران قوت گرفت.» (2)

در دوران ساسانی، مراسم نوروز را بین شش تا سی روز برگزار می‌کردند و روز ششم فروردین یا نوروز بزرگ را خرداد روز می‌نامیدند و این روز را متعلق به فرشته مقدس خرداد می‌دانستند. پیروان آیین مزدیسنا همچنین معتقد بودند که زرتشت (650 سال پیش از میلاد مسیح) در این روز متولد شده و در همین روز مقدس با خداوند به راز و نیاز پرداخته است و این روز برای ایرانیان محترم و مقدس شمرده می‌شد.

پادشاهان ساسانی نیز در دربارهای خود آیین‌های نوروز را با شکوه‌ خاصی برگزار می‌کردند و شاه پنج روز اول یا «نوروز عامه» بار عام می‌داد و به رفع حاجت‌های مردم می‌پرداخت، سپس «نوروز خاصه» یا نوروز بزرگ را که از روز ششم فروردین آغاز می‌شد به خود و نزدیکانش اختصاص داده و به جشن و شادمانی می‌پرداختند و نواهای خاص نوروز در این ایام در دربار پادشاه نواخته می‌شد.

از رسوم رایج این روزگار آن بود که مردم در بامداد نوروز به یکدیگر آب می‌پاشیدند و شکر هدیه می‌دادند. دلبستگی‌ ایرانیان به سنت‌های گذشته خود موجب شد که نوروز که سمبلی از عظمت و شکوه آنان بود، در سراسر دوران اسلامی، حتی در دوران خلفایی که اعتنایی به این رسومات نداشتند، برپا شود و آشنایی و آگاهی فرمانروایان اموی و عباسی از آیین‌ هدیه دادن به حاکمان دلیلی برای گرایش فرمانروایان عرب به برگزاری نوروز شد.

با کاهش قدرت و نفوذ عرب‌ها بر دولت‌های ایرانی و ایجاد حکومت‌های مستقل چون صفاریان و سامانیان و تعلق خاطر پادشاهان ایرانی‌نژاد به اجرای رسومات ایرانی، موجب احیای نوروز و برگزاری باشکوه این جشن شد.

 ابوالفضل بیهقی نیز در قسمت‌های مختلف تاریخ خود اشاراتی به دادن هدیه در نوروز مهرگان کرده است که نشان دهنده تداوم رسومات نوروزی در دوره غزنویان می‌باشد.با روی کار آمدن حکومت صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیع، برخی از آداب اسلامی با آیین‌های نوروزی درآمیخت و تلاش عالمان شیعه در جمع‌آوری احادیث و روایات معصومین در رابطه با نوروز، بر رونق بیشتر این جشن افزود.

برای مثال در حدیثی از علامه محمدباقر مجلسی به نقل از امام جعفر صادق(ع) آمده است که امام صادق(ع) نوروز را روزی فرخنده و خجسته و روزی که در آن آدم آفریده شده معرفی می‌کند.(3)

پی‌نوشت‌ها:

1) فروهر: طبق مندرجات اوستا فروهر نیرویی است که اهورامزدا برای نگهداری آفریدگان نیک‌ایزدی از آسمان فرو فرستاده و نیرویی است که سراسر آفرینش نیک از پرتو آن پایدار است (دهخدا)
2) به نقل از زکایی پرویز- نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی - صفحه 7
3) به نقل از بلوکباشی علی- نوروز جشن نوزایی آفرینش - صفحه 33


   برچسب‌ها: جشن نوروز
   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵
آفتاب - فرهنگ و انديشه: در اسفند سال 46 دانشجویان تاریخ به عنوان سفر علمی به عراق رفتند و من نیز ابتدا عازم بودم اما در آخرین لحظات ناگهان قسمت نشد. چون نوروز را در سفر بودند و آنجا جشن می گرفتند این نوشته را به در خواست همکارات گرامی بر سر راه نوشتم تا در آن اجتماع بخوانند. و اینک به یاد آن حادثه سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است.
نوروز یک جشن ملی است، جشن ملی را همه می شناسند که چیست نوروز هر ساله برپا می شود و هر ساله از آن سخن می رود. بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا هست. مگر نوروز را خود مکرر نمی کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده «عقل» تکرار را نمی پسندد: اما «احساس» تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را از تکرار ساخته اند: جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس، و جامعه هر سه دست اندرکارند. نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو هست که این قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا بک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر «آغاز». جشن های دیگران غالباً انسان را از کارگاه ها، مزرعه ها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغها و کشتزارها، در میان اتاق ها و زیر سقف ها و پشت درهای بسته جمع می کند: کافه ها، کاباره ها، زیر زمین ها، سالن ها، خانه ها ... در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و ... اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها و درهای بسته فضاهای خفه لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکرانه طبیعت می کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران خورده پاک و ...  نوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال آن فرزند فراموشکار که، سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر
آری هر ساله حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدی تر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه بر افراشته بودند
خویش را از یاد می برد، با یادآوری وسوسه آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز می یابد و مادر، در کنار فرزند و چهره اش از شادی می شکفد اشک شوق می بارد فریادهای شادی می کشد، جوان می شود، حیات دوباره می گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود. تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پیر می شوند فرسوده و گاه بیهوده رو به توانایی می رود و در هر حال آینده ای جوان تر و درخشان تر دارد، چه نوروز را ه سومی است که جنگ دیرینه ای را که از روزگار لائوتسه و کنفوسیوس تا زمان روسو و ولتر درگیر است به آشتی می کشاند. نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر، تحول، گسیختن، زایل شدن، در هم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه پایدار، تنها تغییر است و ناپایداری، چه چیز می تواند ملتی را، جامعه ای را، در برابر ارابه بی رحم زمان – که بر همه چیز می گذرد و له می کند و می رود هر پایه ای را می شکند و هر شیرازه ای را می گسلد – از زوال مصون دارد؟ هیچ ملتی یا یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد: ملت، مجموعه پیوسته نسل های متوالی بسیار است، اما زمان این تیع بیرحم، پیوند نسل ها را قطع می کند، میان ما و گذشتگانمان، آنها که روح جامعه ما و ملت ما را ساخته اند، دره هولناک تاریخ حفر شده است قرن های تهی ما را از آنان جدا ساخته اند : تنها سنت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این دره هولناک گذر می دهند و با گذشتگانمان و با گذشته هایمان آشنا می سازند. در چهره مقدس این سنت هاست که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنارخویش و در  «خود خویش» احساس می کنیم حضور خود را در میان آنان می بینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنت هاست. در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می داریم، گویی خود را در همه نورزهایی که هر ساله در این سرزمین بر پا می کرده اند، حاضر می یابیم و در این حال صحنه های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگانمان ورق می خورد، رژه می رود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا می داشته است، این اندیشه های پر هیجان را در مغز مان بیدار می کند که: آری هر ساله حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدی تر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه بر افراشته بودند و مهلب خراسان را پیاپی قتل عام می کرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده های سرد و خاموش نوروز را گرم و پر شور جشن می گرفتند. تاریخ از مردی در سیستان خبر می دهد که در آن هنگام که
مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است.
عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفه جاهلی آرام کرده بود از قتل عام شهرها و ویرانی خانه ها و آوارگی سپاهیان می گفت و مردم را می گریاند و سپس چنگ خویش را بر می گرفت و می گفت: " اباتیمار : اندکی شادی باید " نوروز در این سال ها و در همه سال های همانندش شادی یی این چنین بوده است عیاشی و  «بی خودی»  نبوده است. اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانه پیوند با گذشته ای که زمان و حوادث ویران کننده زمان همواره در گسستن آن می کوشیده است. نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. همه نوروز را عزیز شمرده اند و با زبان خویش از آن سخن گفته اند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفته اند "نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز ، خلقت جهان پایان گرفت و از این روست که نخستین روز فروردین را اهورمزد نام داده اند و ششمین روز را مقدس شمرده اند. چه افسانه زیبایی زیباتر از واقعیت راستی مگر هر کسی احساس نمی کند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است. مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلماً اولین روز بهار، سبزه ها روییدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز بی شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. اسلام که همه رنگ های قومیت را زدود و سنت ها را دگرگون کرد، نوروز را جلال بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه ای استوار از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلاف و نیز انتخاب علی به وصایت، در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت: سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه ای که در دل های مردم این سرزمین بر پا شده بود پیوند خورد و محکم گشت، مقدس شد و در دوران صفویه، رسماً یک شعار شیعی گردید، مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد ویژه خویش، آنچنان که یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز. این پیری که غبار
یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز.
قرن های بسیار بر چهره اش نشسته است، در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهر پرستان را خطاب به خویش می شنیده است پس از آن در کنار آتشکده های زردشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمه اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش می خوانده اند از آن پس با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل می کرده اند و اکنون علاوه بر آن با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی او را جان می بخشند و در همه این چهره های گوناگونش این پیر روزگار آلود، که در همه قرن ها و با همه نسل ها و همه اجداد ما، از اکنون تا روزگار افسانه ای جمشید باستانی، زیسته است و با همه مان بوده است ، رسالت بزرگ خویش را همه وقت با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام داده است و آن، زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و در آمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با روح شاد و جانبخش طبیعت و عظیم تر از همه پیوند دادن نسل های متوالی این قوم که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منارها بند بندش را از هم می گسسته است و نیز پیمان یگانگی بستن میان همه دل های خویشاوندی که دیوار عبوس و بیگانه دوران ها در میانه شان حایل می گشته و دره عمیق فراموشی میانشان جدایی می افکنده است. و ما در این لحظه در این نخستین لحظات آغاز آفرینش نخستین روز خلقت، روز اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز بر می افروزیم و درعمق وجدان خویش، به پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگ زده قرون تهی می گذریم و در همه نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما بر پا می شده است با همه زنان و مردانی که خون آنان در رگ هایمان می دود و روح آنان در دل هایمان می زند شرکت می کنیم و بدین گونه، بودن خویش، را به عنوان یک ملت در تند باد ریشه برانداز زمان ها و آشوب گسیختن ها و دگرگون شدن ها خلود می بخشیم و در هجوم این قرن دشمنکامی که ما را با خود بیگانه ساخته و خالی از خوی برده رام و طعمه زدوده از شخصیت این غرب غارتگر کرده است، در این میعاد گاهی که همه نسل های تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند با آنان پیمان وفا می بندیم امانت عشق را از آنان به ودیعه می گیریم که هرگز نمیریم و دوام راستین خویش را به نام ملتی که در این صحرای عظیم بشری ریشه، در عمق فرهنگی سرشار از غنی و قداست و جلال دارد و بر پایه اصالت خویش در رهگذر تاریخ ایستاده است بر صحیفه عالم ثبت کنیم .

   برچسب‌ها: دكتر شريعتي, سخان دکتر شریعتی
   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵
اس ام اس تبریک سال نو

—————————

بی اجازت دفتر  ۳۶۵ برگ جدیدتو دادم به خدا تا بهترین تقدیر رو برات نقاشی کنه

نوروز ۹۰ مبارک

—————————

یادت باشه:تعطیلات بزودی تموم میشه وبعدش سرکار رفتنه که انتظار تورو میکشه.

بازم ۱سال کار و خستگی!

(ستاد کوفت کردن تعطیلات نوروزی)

—————————

امروز ۲ نفر آدرس و شماره تلفنت رو ازم خواستن منم بهشون دادم

یکیشون خوشبختی و اون یکی سعادت

سال ۹۰ میان سراغت !

—————————

خواستم برات سبزه عید بفرستم گفتم شاید طاقت نیاری و تا عید بخوریش !!!

—————————
عید واقعی از آن کسی است که آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را

نوروز ۹۰ بر شما مبارک . . .

—————————
با ارزوی ۱۲ ماه شادی ۵۲ هفته خنده ۳۶۵ روز سلامتی ۸۷۶۰ساعت عشق ۵۲۵۶۰۰دقیقه برکت ۳۱۵۳۰۰ثانیه دوستی سال نو پیشاپیش مبارک

—————————

عاقبت زمستون رفت و رو سیاهیش برای ما موند !

امضاء حاجی فیروز !!!

—————————

دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو مندم

هر روزتان نوروز . . . سال ۹۰ مبارک

—————————

تو عید میوه ها گرون میشه ، قدر خودتو بدون گلابی !!!

—————————

شیشه می شکند و زندگی می گذرد.

نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است

پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت

نوروز ۹۰ مبارک

—————————

با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم

سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم . . .

—————————

لحظه ای که سال تحویل می شه

تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند می زنی

کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه

تا لبخند همیشه مهمون لبهات بمونه

سال ۹۰مبارک

—————————

در این نوروز باستانی خیال امدنت را به اغوش خسته می کشم

نوروز ۹۰ مبارک

—————————

بهار امسال بی تو برایم از پاییز غم انگیز تر است

نوروز مبارک

—————————

چه عجیب است رسم روزگار تویی که بهترین بهار را بریم

رقم زدی امسال با رفتنت بد ترین نوروز را تجربه میکنم

امید وارم شیرینی لحظهایت به اندازه تلخی لحظها هایم زیاد باشد

—————————

ستاره بختتان بالا
سپیده صبحتان تابناک
سایه عمرتان بلند
ساز زندگیتان کوک
سرزمین دلتان سبز
سال جدید مبارک

—————————

دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند

—————————

اس ام اس سرکاری مخصوص عید نوروز ۹۰

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز،

امروزتان دیروز، دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، اسگول شدی امروز!

—————————

e

… ei

… eid
. .. eide

. .. eidele ghafel

. .. didi sale 88 ham tamoom shod?

—————————

با توجه به گران شدن نرخ sms پیشاپیش نوروز ۹۱ ، ۹۰

تولدت ، تولدم ، پیوندتان و قدم نورسیده مبارک.نور به قبرت بباره !!

—————————

><(((>
><(((>
><(((>
من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم.
سال نو مبارک
—————————
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که دادی مرواد از یادت
سال نو و نوروز باستانی مبارک
—————————
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
—————————
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
—————————
مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
سال نو مبارک
—————————
دنیا را برایتان شاد شاد
و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم
هر روزتان نوروز
—————————
سلامتی
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز ۹۰ مبارک
—————————
با آرزوی
۱۲ ماه شادی،
۵۲ هفته پیروزی،
۳۶۵ روز سلامتی،
۸۷۶۰ ساعت عشق،
۵۲۵۶۰۰ دقیقه برکت،
۳۱۵۳۰۰۰ ثانیه دوستی.
سال نو مبارک باد
—————————
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********

><(((>
><(((>
><(((>
من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم.
سال نو مبارک
—————————
بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است
آغاز بهار بر شما مبارک
—————————
چند روز دیگه بهار میاد و همه‌چیز رو تازه می‌کنه، سال رو، ماه رو،
روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به
همه اون تاز‌گی می‌ارزه، «دوستیمون»!
—————————
عاقبت زمستان رفت و رو سیاهیش برای ما موند
..

….
….
امضا
حاجی فیروز
—————————
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
—————————
بهار،نـیم بهار،ربـع بـهار، بهار را قسمت کردند؛بازارشان سکه شد!
دوست عزیز سبز ترین و همیشگی ترین بهار ها را برایت آرزو مندم
—————————
سلامتی
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز مبارک
—————————
نزدیک عیده، توی خونه تکونیه دلت، مارو بیرون نکنی!!!
—————————
امروز ۲ نفر از من آدرس و شماره تلفن تو رو گرفتن که بیان پیشت
منم دادم. سال دیگه می یان سراغت
یکیشون خوشبختی بود
اون یکی هم موفقیت
—————————
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
—————————
سلام، ببخشید این موقع شب بیدارت کردم.
.
.
خواستم یادآوری کنم: سال نو شده.
.
.
.
کم‌کم باید از خواب زمستونی بیدار بشی
—————————
ز کوی یار می آ ید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی . نوروز مبارک
با تبریک سال نو
—————————
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
—————————
مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
سال نو مبارک
—————————
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
******** سال نو مبارک ********
—————————
دنیا را برایتان شاد شاد
و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم
هر روزتان نوروز

—————————

دمت گرم بابا.خیلی با حالی . . . . اولین گوسفندی هستی که دلت طاقت اورد و سبزه ها رو تا سیزده نخوردی


   برچسب‌ها: اس ام اس تبریک عید
   
+ ۱۳۸۹/۱۲/۲۵

عید نوروز چگونه شکل گرفت

انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تكرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تكرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران كشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان كاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه كه تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی كه تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا كهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی كه آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.

 پیدایش جشن نوروز 

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».

روایت های اسلامی درباره نوروز

آورده اند كه در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین كه پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید كه این چیست؟ گفتند كه امروز نوروز است. پرسید كه نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد. پرسیدند عسكره چیست؟ فرمود عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده كرد وابرها را فرمود كه به آنان ببارند از این روست كه پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول كرد و جام را میان اصحاب خود قسمت كرده و گفت كاش هر روزی بر ما نوروز بود.

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس كه گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است كه ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یكدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند كه این بزرگداشت نوروز به علت امری كهن است كه برایت بازگو می كنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است كه خداوند از بندگان خود پیمان گرفت كه او را بپرستند و او را شریك و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است كه آفتاب در آن طلوع كرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شكوفا و درخشان شد. همان روزی است كه كشتی نوح در كوه آرام گرفت. همان روزی است كه پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از كعبه به زیر افكند. چنان كه ابراهیم نیز این كار را كرد. همان روزی است كه خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت كنند. همان روزی است كه قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می كنند و همان روزی است كه قائم بر دجال پیروز می شود و او را در كنار كوفه بر دار می كشد و هیچ نوروزی نیست كه ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.

جشن نوروز

جشن نوروز دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یك ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست كم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم كهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تكانی یاد كرد.

پنجه (خمسه مسترقه)

بنابر سالنمای كهن ایران هر یك از 12 ماه سال 30 روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجك، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت كه در هیچ یك از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال 1304 ، كه تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یك روز قرارداد، برگزار می شد.

میر نوروزی

از جمله آیین های این جشن 5 روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت. و هم اوست كه حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حكومتش را « بیش از 5 روز» نمی داند.

از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر وخیابان می بینیم كه با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می كنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاكم پنج روزه » است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه».

منبع : مجله موفقیت


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش