







نمی دانم چرا فرهنگستان فارسی برای این وسیله، تا حالا یک معادل درخور پیدا نکرده… مثلا “پخش کننده فشرده موسیقی سه” یا “سه فشرده پرداز” (بر وزن سه کله پوک)…
به هر حال… من صاحب یکی از این ها هستم…. اما من آدم موسیقی شناسی نیستم… خیلی هم وابسته به خواننده خاصی نمی شوم و اگر روزی روزگاری کنسرت یکی شان بروم، خودم را از فرط سرور و شادی جر نمی دهم… به همین دلیل هم تا حالا هیچ آرشیو مدون و مبسوطی از آهنگ های مورد علاقه ام نداشته ام… فلذا تمام دیروز را مشغول شخم زدن اینترنت برای پیدا کردن آهنگ بودم… شخم زدن اینترنت معنی مشخص و واحدی دارد… یعنی دزدیدن آهنگ و پرداخت نکردن یک شاهی پول، بابت آن !
حدس تان درست است… من از آن دسته آدم های “هنرنپروری” هستم که نقش بسزایی در عدم ترقی عالم موسیقی دارم… اما خوب… یک آدم سی و چند ساله را که عین سی وچند سال زندگی اش، به حرام خوری فرهنگی مشغول بوده را نمی شود با دو روز آدم کرد… مشقت می طلبد و فرهنگ سازی درونی…
این ها مهم نیست… مهم این است که مجاهدت دیروز من باعث شد تا چهار گیگابایت از هشت گیگا بایت این ”سه فشرده ساز” را پر کنم… در این تفحص هم، صرفا کمیت مد نظر بوده و کیفیت را ندیده گرفتم… همین شده که طیف وسیعی از آهنگ ها و خواننده ها را داشته باشم… از آتشی که نیستان را به فنا داد تا لیلای احمق که در را باز نمی کند و سوسن بی شعور که اجازه خواستگاری به بروبچه ها نمی دهد…
اما این وسط یک آهنگ هایی هست که درست مثل ماشه یک تفنگ عمل می کنند و با همان دلنگ دلنگ اول شان، آدم را شلیک می کنند به قدیم ها… می توانند آدم را بیست سال جابجا کنند… این آهنگ ها ، دم مسیحا دارند و کارشان زنده کردن خاطرات است… مثل یک بیل مکانیکی می افتند به جان خاک ترک خورده خاطرات و آنها را زیر و رو می کنند و هر چه مرده است را زنده می کنند… خوب و بد…
بعد همین می شود که وسط قدم زدن، بیل مکانیکی یکهو دلش می خواهد بزند به صحرای کربلا… کلی خاطره مرده را مثل روز اول ، صحیح و سالم می گذارد جلوی چشم آدم… تو هم فقط می توانی آرام سرت را بین دو دستت بگذاری و شاهد پرت شدن ات به قدیم ها باشی… یک جایی از دل آدم فشرده می شود… یک جورهایی دلت دکمه “پلی بک” می خواهد… فکر می کنی که هست… ولی نیست…
نمی دانم این خاصیت من است یا خاصیت شرقی ها یا همه آدم ها که ناخواسته، یادآوری خاطرات شان آغشته به یک تم غم انگیز می شود… انگاری که کانال زنده سازی خاطرات، مجهز به یک فیلتر غم ساز است و حتی خاطرات شاد و مفرح هم، ماهیتی ملال آور به خودشان می گیرند…
مثلا به طرف می گوئی که یادته ده سال پیش ، عروسی فلانی چه خوشی گذشت؟ بعد قیافه طرف را نگاه کنید… اول سرش کمی کج می شود، چشم هایش از فوکوس خارج می شود، عضله های صورتش شل می شود و یک لبخند ماستکی روی صورتش جاخوش می کند… این یعنی اوج اندوه در بازسازی یک پدیده مشمول زمان شده ی شاد…
شاید هم این موضوع، مربوط به شالوده “غم پرور” ما شرقی داشته باشد… احتمالا همه ما قبول داریم که لذتی که در غم هست، در شادی عمرا نیست… نه… بگذارید جمله ام را اصلاح کنم… لذتی که ما از غم می بریم، از شادی عمرا نمی توانیم ببریم… یک کسی هست (احتمالا سیمین دانشور) که یک جایی (احتمالا سووشون ) می گوید:
"باریتعالی موقع سرشتن خاک انسان، بر سر او گریست و از آنجا بود که گل انسان به اندوه اشک آغشته شد و غم پاره ای از وجود انسان گشت ..."
(تمنا می کنم این جمله را مربوط به علی شریعتی و کتاب کویر او نکنید… به غیر از علی، آدم های دیگر هم حرف های خوب و مشابه می زنند)…
یا مثلا اینکه می گویند که "پایان هر خنده زیاد، یک گریه است"…
بار اول این را کجا شنیدم؟ دانشجو بودم… نصف شب من با سه چهار نفر دیگر، وسط خیابان ولیعصر افتادیم دنبال یک موش… به عنوان یک دانشجوی شهرستانی، تفریح بهتری پیدا نمی کردیم… موش را بدبخت کردیم… آنقدر در این کش و قوس، خندیدیم که فک مان جر خورد و شلوارمان را خیس کردیم… بعد هم برگشتیم خوابگاه… ساعت سه صبح تلفن زدند که پدر یکی از همان دوستان دیشبی فوت کرده… بعد همه گریه مان گرفت… بعد هم یک خری همان مثال بالا را زد و مثل پزشکی قانونی، عامل فوت را خنده های زیاد چند ساعت پیش اعلام کرد… شاید هم دلیل غم اندود شدن، آکواریوم مسمومی باشد که در آن رشد و نمو پیدا کرده ام…
زدم جاده خاکی… خلاصه آهنگ گوش می دهم و خاطره زنده می کنم… آدم های دور، یکی یکی می آیند جلوی چشم ام… من هم سرم را کج می کنم، چشم هایم از فوکوس خارج می شود و یک لبخند ماستکی بهشان می زنم … انگاری که می گویند :
“خاطره هر جا که میری به یاد من باش”…
خواستگاری رفتن ،رفتاری است که هرچند در زمان ها و مکان ها ی مختلف متفاوت است اما در همه جای دنیا , و در زمان های مختلف ، شباهت هایی به هم دارد. در اکثر موارد پسر ها و خانواده های آنان پیشقدم می شوند و جواب نهایی با دختر خانم است.
دین ما دستور مستقیمی در باره ی نحوه ی خواستگاری ندارد اما تلویحا بر پیشنهاد ازدواج از جانب آقایان صحه گذاشته است ولی دستوری مبنی بر منع شرعی خواستگاری توسط دختران ندارد ولی بهتر است با خواندن این مقاله خودتان قضاوت کنید که کدام راه بهتر است.
استاد مطهرى میگوید: « این که از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگارى نزد زنان مى رفته اند و از آنها تقاضای همسرى مى کرده اند ، از بزرگ ترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت زن را گُل، و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکى از تدابیر حکیمانه و شاهکارهاى خلقت است که در غریزة مرد نیاز و طلب و در غریزة زن ناز و جلوه قرار داده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود. براى مرد قابل تحمّل است که از زنى خواستگارى کند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن دیگرى خواستگارى کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنى رضایت خود را به همسرى با او اعلام کند اما براى زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد توجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند ، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردى را به همسرى خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری رود».
پس اینکه در کشور ما هم رسم بر آن است که خواستگاری از طرف پسر ها انجام شود ، رسمی است بر خواسته از فطرت و طبیعت .اگر دختری به خواستگاری پسری برود و جواب او منفی باشد ، برای دختر شکست روحی تلقی می شود. زیرا از لحاظ روحی زن نیازمند خواسته شدن است و برایش سخت است از جانب مرد به او بی توجهی شود.
رفتار های زیر پیامدهایی است که ممکن است در اثر اینگونه خواستگاری ها(از جانب دختر خانم ها) ایجاد شود:
1- اگر پاسخ پسر منفی باشد ، دختر احساس شکست و سرخوردگی می کند. در حالی که جواب منفی برای پسر قابل تحمل است و در صورت پاسخ منفی دختر، به خواستگاری شخص دیگری می رود.
2- درصورت پاسخ منفی پسر، احتمال تمسخر و آزارهای بعدی و آبرو ریزی به وسیله او وجود دارد.
3- ممکن است پسر با شنیدن چنین تقاضایی، با پاسخ مثبت ظاهری به فکرسوء استفاده از دختر بیفتد.
4- احتمال دارد در زندگی مشترک آینده(در تنش ها و اختلافات) به دختر سرکوفت بزند که تو به خواستگاری من آمدی و این برخورد ، برای دختر بسیار رنج آور است.
دین مقدس اسلام نیز که آیین فطرت است، بر این رویه فطرى و طبیعى صحه نهاده و بر این مبنا و اساس است که در قرآن و سنّت در امر ازدواج، مردان مخاطب واقع گشته اند و مستقیماً به آنان دستور ازدواج و همسر گزینى داده شده و فرموده است: «فانکحوا ما طاب لکم من النّساء؛ بازنان طیب و پاکیزه ازدواج کنید.
البته ما استثنا ها را هم در نظر می گیریم . ممکن است ازدواجی هم با چنین خواستگاری انجام بشود و بسیار مناسب هم باشد. گاهی اوقات هم ممکن است شرایطی پیش آید که دختری ،پسری را برای ازدواج مناسب می بیند. در این شرایط می تواند با اطلاع والدین خود ، شخصی را به عنوان رابط بفرستد تا نظر پسر را جویا شود .لازم به ذکر است رابط باید به گونه ای حرف بزند که مثل پیک عمل نکند و معلوم نشود از طرف دختر فرستاده شده. اگر نظر پسر مساعد بود ، آنوقت پیشنهاد خواستگاری از جانب مرد مطرح شود .
حیا ، وقار ،نجابت ،رمز محبوبیت یک دختر است ، به نفع مان است که روال طبیعت را بر هم نزنیم و بر خلاف فطرتمان گام بر نداریم.
شنیدن نظر شما مخاطبان همراه می تواند به کامل کردن بحث این مقاله کمک کند. شما نظرتان را برای تبیان و دیگر مخاطبان این بحث مطر ح کنید.به نظر شما صحیح است که خواستگاری از جانب دختر باشد؟چرا؟

الیور نورول هاردیOliver Norvell Hardy در 18 ژانویه 1892 در هارلم جورجیا درآمریکا بدنیا آمد. او در دانشگاه ایالتی جورجیا در رشته حقوق تحصیل می کرد و در فواصل بین درس ها در کنسرواتوی موسیقی آتلانتا آواز می خواند .در خانواده او هیچ پس زمینه نمایشی مانند لورل وجود نداشت . اما نمایش در خون او بود.
اولیور مدتی حقوق خاند و مدتی نیز به طور جدی آواز را دنبال کرد(او صدای خوبی داشت که بده در برخی از فیلم ها مورد استفاده قرار گرفت).
یکی از نقش های دو نفره متعددی که او در آن ظاهر شد سگ خوش شانس بود.که نقش کوچکی در مقابل لورل داشت .او در نقش های چاق بسیاری بازی کرد و در سال 1926 به استخدام هالروچ در آمد. در فیلم های اولیه اش با نام های نورول هاردی ،بیب هاردی (لقبش در کودکی) .اولیور بیب هاردی و اولیور نورول هاردی بازی می کرد.و پس از پیوستن به روچ انم اولیور هاردی برای او تثبیت شد.
مشهور است که لورل مغز متفکر آثار و هاردی پس از بازی معمولا به سراغ گلف میرفت(البته نصف لورل حقوق می گرفت).
شخصیت ها و روابط سینمایی آن دو در خلال 27 فیلم کوتاه بین 1926 تا1929 شکل گرفت. بعد از بازی در فیلم سوپ اردک این دو بهترین جفت کمدین تاریخ سینما تبدیل شدند.
اولیور هاردی در7آگوست 1957 چشم از جهان فرو بست.خاکستر او در بخش Masonic قبرستان Valhalla در شمال هالیوود دفن می باشد.

نام واقعی استن لورل آرتور استنلی جفرسن Arthur Stanley Jefferson بود.متولد شانزدهم ژوئن 1890 در یولورستون در لانکشایر انگلستان.
پدرش بازیگر ونمایشنامه نویس ومدیر تئاتری مشهور بودکه طبعاٌ استن نیز به این راه کشیده شد.او نخستین نخشش را در16 سالگی در گلاسکو با نام استن جفرسن بازی کرد.ووقتی در سن16 سالگی بود مدرسه را ترک کرد وبا پدرش در تئاتر مشغول کار شد.
نحوه ی پیوستن لورل به سینما نیز جالب بود.او در انگلستان به گروه فرد کارنو پیوست ودر 1910 با آنها در معیت چاپلین به آمریکا سفر کرد.آغاز بازی او در سینما از سال 1917 وبا فیلم دو حلقه ای مفقود((سگ خوشبخت))بود که در آن نقش کوتاهی داشت ونقش مقابلش را هم هاردی بازی می کرد
بعد از بازی در این فیلم استودیو یونیور سال با استن قراردادی برای یک سری فیلم کوتاه منعقد کرد.
نام بعضی از فیلم های کوتاه استن لورل
سربازان 1920
خون وشن 1922
دکتر پراید ومستر هاید 1925
لورل قبل از تشکیل زوج با هاردیدر 76 فیلم بازی کرده بودو برای خود کمدین موفق به حساب می آمد
دوران نوین کارنامه ی لورل از1926 وپس از امضای قرار دادی با هال روچ آغاز شد.
در آخر در 24 فوریه سال1965 به دنبال یک حمله ی قلبی سرانجام چشم از جهان دوخت.
حالا نام های فیلم ها شون رو براتون می نویسم .
شلوار پوشاندن به فیلیپ 1926
نبرد قرن 1927
بگذار بخندند 1928
شیپور زن لعنتی 1928
سرقت جنایی 1928
مردان جنگی 1929
تجارت بزرگ 1929
نی نی کوچولو ها 1930
جغد های شب 1930
همسر ما 1931
دوستان 1931
ما را ببخشید 1931 اولین فیلم بلندشان
فضول ها 1932
جعبه ی موسیقی 1932 برنده تنها اسکار شان
پسران صحرا 1933
برادران شیطان 1933
غزل خداحافظی 1934
بچه ها در سرزمین اسباب بازی 1934
روابط ما 1936
دختر کولی 1936
به سوی غرب 1937
کله پوک ها 1938
احمقی در آکسفورد 1940
زنو بیا(یا فیل ها یا فیل ها هرگز فراموش نمی کنند) نخستین اشاره های جدایی زوج لورل وهاردی که فقط هاردی بود 1939
به شکار ارواح می رویم 1942
اساتید رقص 1943
نگهبانان حمله هوایی 1943
از سوپ تا دسر
احمق ها در دریا
بانی اسکاتلند
دردسر سوراخ
سربازان زیبا
متخصصان خرده کاری
لحظه شاهانه آنها
زیر صفر
دختر سوییسی
بیمارستان ایالتی
سوپ اردک
شغل کثیف
بزن بریم
بستگان ما
گشت نیمه شب
شامپانزه
موزه ادب و عرفان اهر در سال 1374 شمسی در تالار اصلی بنای تاریخی بقعه شیخ شهابالدین اهری تاسیس و بخشی از آثار فرهنگی مربوط به ادب و عرفان كشور و آذربایجان در آن گردآوری شده است.
موزه ادب و عرفان از موزههای تخصصی ایران در نوع خود محسوب میشود و از این حیث برای محققان این عرصه بدیع و در نوع خود جالب و دیدنی است.
در این موزه آثار ادبی و عرفانی جالبی از دورههای تاریخی صفوی تا قاجاریه گردآوری و برای بازدید عرضه شده است.
در بخش ادبی موزه آثار نفیسی از كتب خطی دوران صفوی تا قاجار از قبیل قرآن خطی با جلد تذهیب شده لاكی و دیوان شعرا و عرفا مانند دیوان جلالالدین مولوی و گلستان سعدی وجود دارد.
همچنین قطعه خط هایی به صورت شكسته و نستعلیق از آثار 'استادعبدالمجید طالقانی' از خوشنویسان قاجاریه و زیارتنامه حضرت سیدالشهدا به قلم 'میرآقای اهری' و آثاری از استاد درویش از صاحبنامان اهل عرفان در آن به نمایش گذاشته شده است.
از آثار بسیار ارزنده این بخش طوماری است پارچهای متعلق به دوره صفویه به طول 360 سانتیمتر با عرض 50 سانتیمتر كه به سورههای كلامالله مجید با خط نسخ، ثلث مزین شده است.
این سورهها در داخل نقوش اسلیمی و ترنجی به طرز بسیار زیبایی جای گرفتهاند.
در بخش عرفان این موزه نیز تابلوهای نقاشی از دوره قاجاریه و مجموعه جالبی از انواع كشكولهای دراویش از جنس چوب، سفال، چینی و برنز كه دارای كتیبهها و نقوشی از مجالس درویشان است، مشاهده میشود.
علاوه بر این در این موزه انواع كلاههای مخصوص دراویش در دو دوره صفویه و قاجاریه به همراه تبرزینهای مرصع طلاكوب و نقره كوب، فراهم شده است.
از دیگر اشیای این بخش یك درب چوبی پاشنه گردان است، این درب به طور كل كنده كاری و منبت كاری شده و دارای كتیبهای متعلق به قرن هفتم هجری قمری است.
بنای این موزه را كه متشكل از یك ایوان بزرگ، دومناره بلند، دو ایوان كوچك و یك مسجد بزرگ و خانقاه معروف به قوشخانه (لانه پرندگان) و اتاقهای متعدد است، به شاه عباس صفوی نسبت میدهند.
برخی از دیوارهای مجموعه شیخ شهابالدین اهری در شهر اهر با نقاشیهای به یادگار مانده از گذشتههای دور بهعنوان دفتر خاطرات یا صفحهای ویژه برای ثبت خاطرات عارفان و علاقهمندان و مریدان شیخالعارفین شهابالدین كه از مسافتهای دور به دیدار شیخ آمده و در مجموعه مزبور بیتوته میكردند، اختصاص داده شده بود.
بخشی از این دیوارها توسط اساتید میراث فرهنگی مرمت و اشعاری از شعرای معروفی چون 'ابوالقاسم نباتی'، 'شیخ بهایی' و چند شاعر بزرگ دیگر در خطوط احیا شده از گذشته در بین نوشتههای موجود شناسایی شده است.
این دیوار به تنهایی یك اثر فرهنگی و تاریخی با ارزش محسوب میشود و گویای ذوق عرفانی و ادبی ساكنان گذشتههای دور این سرزمین است.
در كتیبه موجود در مجموعه شیخ شهابالدین اهری نیز آمده است: مسجد این مجموعه در دوره قاجاریه تـوسط مصطفی قلی خان امیركبیر حاكم قراجهداغ بازسازی شده است.
این اثر بزرگ معماری و فرهنگی متعلق به قرن هفتم هجری است و براساس شواهد تاریخی در زمان حیات 'شیخ شهابالدین اهری' دارای ساختمان و تشكیلات منحصر به فردی در منطقه بوده است.
طبق برخی مستندات تاریخی تكمیل و تعمیرات اولیه 'بقعه شیخ شهابالدین اهری' به عصر شاه عباس اول صفوی نسبت داده شده است.
گفته میشود در اوایل قرن یازدهم هجری شاه عباس اول به هنگام مسافرت به آذربایجان و منطقه ارسباران در این بقعه كه مجموعهای در یك باغ 12 هكتاری بود و به 'باغ شیخ' نیز موسوم بود بیتوته كرده و به تعمیر و تكمیل آن همت گماشته است.
این مجموعه در ادوار زندیه و قاجاریه نیز به دفعات مرمت شده است.
مجموعه مزبور از این نظر كه دارای معماری خاص ایرانی و اسلامی و فضاسازی خاص معنوی است در نوع خود بینظیر است، ولی متاسفانه بخشهایی از این بنای بزرگ تاریخی در سالهای قبـل از انقلاب تخریب و نابود شده و در سالهای اخیر فقط نسبت به احیای آثار باقی مانده اقدام شده است.
طبق برخی نوشتهها و شواهد موجود تاریخی، مجموعه شیخ شهابالدین اهری تا اوایل عصر صفویه دارای آثار و نوشتههای قابل توجهی از خود شیخ و سایر كتب بوده كه در جنگ بین ایران و عثمانی این آثار غارت و به تركیه برده شده است.
شیخ شهابالدین محمود اهری عارف بزرگ در سال 580 هجری قمری در اهر متولد و پس از كسب معارف علمی دینی به درجه ارشاد رسیده است.
شیخ همچنین به درجات مختلف علمی از جمله قطب نـایل شده و از سال 642 تا 665 بهعنوان رهبر تمام فرقههای عرفانی ایران در اهر به تدریس و تربیت عرفا و علما میپرداخت.
وی همچنین مرشد سه فرقه عرفانی 'خلوتی'، 'بیرامی' و 'مولوی' نیز بوده است.
شیخ شهابالدین محمود اهری بعد از عمری زندگی پربار در شهرستان اهر وفات یافته و در خانقاه خویش در این شهر دفن شده است.
در جهان امروز رسانه یک سلاح است . سلاحی که قدرت تخریب آن بسیار بیشتر از سلاح های نظامی است .
از مدت ها پیش شاید حدود 30 یا 40 سال قبل بازی های ویدویی متولد شدند .رفته رفته بازی ها پیشرفت فراوانی کردند تا به آنجا که مرز بین تصاویر گرافیکی با تصاویر واقعی مشکل شد.
و در همین میان بازی های ویدویی هم تبدیل به یک سلاحی خاموش شد. در دهه ی اخیر ما شاهد به وجود آمدن کنسول های جدید بازی از جمله Xbox، ps2 ،ps3 ،psp ،wii و ... بوده ایم. این در حالی است که بازی ها در 3 دهه قبل بر روی کنسول هایی چون ps1 , pc , atari اجرا میشد.
دلیل این همه تنوع در کنسول ها و سبک بازی ها چه عاملی است ؟
اگر به طور روشن به مسائل اخیر جهان بنگریم، شاهد یک نظم عجیبی در نظام جهانی میشویم البته نظمی که به ضرر انسانیت و هویت انسان هاست. به عنوان نمونه به نظم و هماهنگی روئسای غربی و اتحاد آنان که از افراد دیگری دستور میگیرند اشاره میشود. البته اکثر مردم هم در نظر سنجی که بعدا در وبلاگ منتشر میشود با این نظر موافق بوده اند.
اما این چه ارتباطی با تنوع در بازی های ویدویی دارد ؟ همان طور که گفته شد این نظم تقریبا جهانی، در راستای حرکت به سوی یک نظام برده داری وسیع است. و برای رسیدن به این هدف بزرگ باید سال ها کار کرد. یکی از عواملی که مردم جهان را به سوی برده شدن سوق میدهد؛ سرگرم شدن است. البته سرگرمی که انسان ها را از مسایل سیاسی و غیره جهان و کشورشان غافل میکند .
با این تحلیل، گسترش بازی ها در کنسول ها و سبک های مختلف، به دلیل سرگرم کردن افراد است برای این که آنان از مسائل سیاسی کم تر اطلاع یابند .
اما هدف های دیگری که ماسون ها (همان هایی که عامل به وجود آمدن این نظم جهانی اند) از گسترش فیلم ها و بازی های ویدویی دارند:
1- نشان دادن قدرت عظیم برخی کشور ها از جمله ایالات متحده آمریکا در سبک های بازی های جنگی
در بازی های سبک جنگی، که عموما شرکت های سازنده آن ها تحت کنترل آمریکا
اند (از جمله UBSOFT , EA.Games , Activisionو ...) ؛ معمولا دیده شده
است که کشور آمریکا، دارای سلاح های برتر و پیشرفته است و هم چنین جنگاوران
آمریکایی افرادی دلاور و میهن پرست و قهرمان معرفی میشوند . مثلا در قسمت
هایی از 2 فیلم "Body Of Lies" و "siriyana"نشان داده میشود که ایالات
متحده جهان را با ماهواره های اطلاعاتی رصد میکند و هم چنین به راحتی
میتواند از طریق ماهواره هر جنبنده ای را با موشک نابود کند .و از جمله
بازی هایی از این دست، میتوان به سری بازی های GENERALS ، Call Of
Duty-modern warfare1, COD modern warfare 2 و خیلی های دیگر اشاره کرد .
در بازی Generals که یک بازی استراتژیک است؛ تیم USA دارای سلاح هایی بسیار پیشرفته و قوی است . مثلا یکی از سلاح هایی که این تیم داراست سلاحی به عنوان پارتیکل کنن یا توپ ذره ایست. این سلاح یک لیزری است که از مقر نظامی مربوطه میتوان آن را شلیک کرد و هیچ سلاحی قادر به نابودی آن نیست . و البته دیگر تیم ها که GLA , CHINA اند دارای سلاح های دوربردی چون موشک اسکات و بمب هسته ای هستند که سلاح هایی متداول است.
و در بازی Call Of Duty-modern warfare1 که جدال میان آمریکا با روسیه و کشور های اطراف ایران است، جنگاوران آمریکا پیروز میدان معرفی میشوند.و هم چنین در بازی COD modern warfare 2 که سری دوم این مجموعه است، ایالات متحده را با سلاح هایی پیشرفته نشان میدهد مثلا ماشین گانزی که با لیزر کنترل میشود که در اصطلاح به آن laser guided weapons یا سلاح های کنترل شونده لیزری گفته میشود.
البته ایالات متحده آمریکا این سلاح ها را داراست ولی هنگامی که فرد مخاطب این سلاح ها را میبیند؛ ترسی در وی ایجاد میشود و این انگاره در ذهنش ثبت میشود که اگر کشورش با آمریکا بجنگد به دلیل وجود چنین سلاح هایی شکست میخورد.
2- ضعیف نشان دادن قدرت هایی که مقابل قدرت های برتر نظامی می ایستند
در بازی ها و فیلم های جنگی که طرف های جنگ کشور های جهان اند؛کشور های قدرتمند از جهت نظامی خصوصا آمریکا همیشه به شکلی قدرت مطلق و پیروز معرفی میشنود.
مثلا در فیلم "پرچم پدران ما" که در رابطه با جنگ آمریکا و ژاپن در جزیره ای به نام ایو جیما است؛ آمریکا با این که در این جنگ شکست میخورد به عنوان پیروز و قهرمان یاد میشود و شکست آمریکا در این فیلم نشان داده نمیشود و در این میان دیگر قدرت هایی که مقابل آنان می ایستند عموما شکست میخورند . این در حالی است که همه ما میدانیم که فقط قدرت نظامی موجب پیروزی نیست بلکه اعتقادات افراد جنگاور از اصلی ترین ستون های جنگ است.
مثلا در جنگ آمریکا و ژاین در ایوجیما آمریکایی ها واقعا شکست بدی از ژاپن خوردند این به خاطر این بود که ژاپنی ها میهن خودشون رو میپرستند و اعتقادات ناسیونالیستی افراط گرایانه ای دارند . اما مثال بسیار خوب برای این ماجرا جنگ ایران و عراق بود که با این حال که تمام دنیا پشتیبان عراق بود، ایران پس از 8 سال پیروز میدان شد .بنابر این اساس ضعف از جهت نظامی به معنای شکست در برابر قدرت های برتر نظامی به هیچ وجه نیست.
3- نشان دادن جهانی پر از جنگ و خون ریزی در پی ازدیاد ملت های مسلمان و به اصطلاح آنان شورشی
بازی ها و فیلم های دهه های اخیر، که اکثر آن ها با دخالت ماسون ها
ساخته میشوند؛ گاهی نشان میدهند که تمدن جهانی در جنگی نابود شده. در این
گونه فیلم ها و بازی ها گاهی به طور مستقیم و گاهی به شکل غیر مستقیم نشان
داده میشود که ملت های مسلمان یا خارج از سلطه آنان در پی جنگی جهانی جهان
را نابود کرده اند و به طور کل تمدن جهانی نابود شده و مردم غرب بعد از جنگ
در بدبختی و فلاکت زندگی میکنند. نمونه ی این فیلم ها 2 فیلم اخیر با
عنوان های "The book of Eli" و "The road" است که به طور غیر مستقیم نشان
میدهد که تمدن غربی به واسطه قدرت های شرقی (شاید ایران) نابود شده است.
خب هدف فیلم هایی از این قبیل چه میتواند باشد؟ اگر شما جای مردم بی اطلاع غربی بودید و این گونه فیلم ها را میدیدید چه استدلالی در ذهنتان ایجاد میشد ؟ پاسخ به این سوال ساده است. وقتی انسان چنین چیزی را میبیند سعی میکند که جلوی چنین تحرکی را قبل از به وقوع پیوستن آن بگیرد. خب چگونه ؟ با نابود کردن دشمنان قبل از حمله. در واقع چنین فیلم هایی با صحنه هایی غم انگیز ذهن مخاطب را به این سو سوق میدهد که به مسلمانان که دشمن اصلی ما هستند رحم نکنید آنان را بکشید و از غم آنان نرنجید . و این گونه است که اسرائیل براحتی میتواند مردم ملسطین را بکشد .
4- رواج فساد اخلاقی در میان افراد، خصوصا جوانان و نابودی بنیان جامعه که همان خانواده است
اخیرا با افتتاح شبکه فارسی 1 (farsi1 ) که فیلم ها و سریال های غربی را به همراه قسمت های غیر اخلاقی، به شکل فارسی پخش میکند؛ موج جدیدی از فساد در میان مخاطبان این گونه شبکه ها در حال شکل گیریست .به شکلی که هدف آنان نابودی خانواده، این پایگاه اصلی جامعه است . نابودی خانواده در یک جامعه یعنی نابودی آن جامعه. چرا که انسان ها در پایگاه خانواده تربیت میشود . اگر خانواده در میان کشور های اسلامی به واسطه ی چنین شبکه هایی نابود شود؛ افراد با تعالیم درون این شبکه ها که همان ترویج فساد است رشد میکنند و ثمره چنین جامعه ای یک جامعه ی شیطان پرست و سست عنصر است و این جامعه با اندک نیروی نظامی فتح میشود.و روشن است که این همان جنگ است اما به صورت خاموش. همان گونه که امام خمینی (ره) فرمودند : "آمریکا با نیروی نظامی نمیاد سراغ شما آمریکا با قلم میاد سراغتان".
در همین راستا گسترش بازی ها و فیلم های غیر اخلاقی هم رو به گسترش است . چندی پیش فاش شد که آمریکا چندین میلیون دلار برای گسترش این گونه سایت ها و برای کشاندن مسلمانان به این سایت ها داده است این در حالی بود که نتایج یک تحقیق نشان میداد که خود شهروندان آمریکایی تمایل زیادی به استفاده از این سایت ها دارند و نتایج در یک شرکتی در آمریکا نشان داد که ماهانه بیش از 60 هزار بار به این سایت ها مراجعه میشود.
با این همه استدلال دریافتیم که نباید تک بعدی به مسائل نگاه کنیم نباید گمان کنیم که این بازی ویدویی،فیلم ها و دیگر مسائل تنها برای لذّت ما ساخته شده است بلکه باید دشمن اصلی خود را که در پس همین عوامل پنهان شده است را پیدا کنیم .

در روز راهپیمایی با شکوه 22 بهمن 1390 یک آبلیسک در تهران به آتش کشیده شد .
این مراسم توسط اعضای گروه مستند سازی استودیو نشانه پوشش داده شد . در ادامه کلیپ و عکس های اختصاصی استودیو نشانه را میتوانید دریافت کنید .

نام کلیپ : آتش بر شیطان
سازنده : استودیو نشانه
زمان کلیپ : 00:06:06
فرمت کلیپ : Wmv
کیفیت :بسیار خوب، متوسط

کیفیت متوسط، 10 مگابایت :
دانلود از لینک مستقیم (پارسا اسپیس)
دانلود از لینک غیر مستقیم (4shred)
کیفیت بسیار خوب، 36 مگابایت :
دانلود از لینک مستقیم (پارسا اسپیس)
دانلود از لینک غیر مستقیم (4shred)
دانلود عکس های باکیفیت از مراسم آتش سوزی آبلیسک، 87 مگابایت :








.:: This Template By : web93.ir ::.