

پرسش این است؛ چه مقدار از آن چیزی که شما «می گویید» از طریق زبان بدن و لحن صدای شما تفسیر می شود؟ خب، اگر به گفته های آلبرت محرابیان اعتقاد داشته باشیم، تقریبن همه ی آن!
پروفسور آلبرت محرابیان عنوان کرده است که تنها 7٪ پیام از طریق کلمه ها منتقل می شوند. 93٪ درصد باقی بین لحن صدا (38٪) و زبان بدن (55٪) تقسیم می شود. این موضوع طبق قانون 7-38-55 محرابیان شناخته می شود. حالا شما ممکن است با این آمار میانه ی خوبی نداشته باشید، کما این که ممکن است در تمامی شرایط صدق نکند.
اما با این حال، هم چنان صحیح است که لحن صدا و زبان بدن می توانند به احساس های اصلی ما خیانت کنند و در یک مصاحبه شغلی، بسیار مهم است که کنترل زبان بدن را تا جای ممکن است داشته باشیم. زیرا در حالی که همه ی آن چیزی که شما می گویید درست و راست است، اما زبان بدن شما می تواند داستان کاملن متفاوتی را به مصاحبه کننده بیان کند.
در اینجا 10 اشتباه زبان بدن را که لازم است از آن ها اجتناب شود با شما باز می گوییم. قبل از مصاحبه بعدی کاری این موارد را به ذهن بسپارید تا وقتی بر صندلی داغ می نشینید بر آن ها مسلط باشید:
1- در برخورد اول شخصیت ضعیفی از خود نشان ندهید
گفته می شود که کارفرمایان می توانند در عرض 30 ثانیه تشخیص بدهند که آیا شما فرد مناسب برای شان هستید یا خیر؟ پس این تمامن زبان بدن است که صحبت می کند. به خود اطمینان داشته باشید، اما مغرور نباشید. با لبخند قدم بزنید و با لباس های تان بازی نکنید. موقع دست دادن، دست طرف تان را محکم بفشارید.
محکم، البته به معنای دست دادن در محیط کار، نه آنچنان که با رفقای نزدیک خود کل می کنید. به همین ترتیب دست دادن شل و ول حس بسیار بدی را در مخاطب شما ایجاد می کند. اگر کف دست های تان عرق می کند، قبل از ورود به اتاق آن را خشک کنید.
2- دست زدن به صورت خود را بس کنید
اگر فیلم «مسری» ساخته ی استیون سودربرگ را دیده باشید، کیت وینسلت نقش دکتری را بازی می کند و می گوید: یک فرد معمولی روزی دو تا سه هزار بار صورت خود را لمس می کند. احتمالن شما از وقتی خواندن این مقاله را شروع کرده اید تا حالا چند بار صورت خود را لمس کرده اید. این مورد لازم است در طول مصاحبه کنار گذاشته شود، زیرا دست زدن به بینی، لب ها یا پیشانی می تواند به عصبی بودن یا دروغ گفتن شما تعبیر شود.
3- پاهای تان را تکان ندهید
به اطراف خود نگاه کنید و ببینید چند بار می توانید این حرکت را در اطرافیان تان ببینید. این اتفاق در حالت های مختلفی می افتد. برخی وقتی پشت میز نشسته اند، زانو ی شان را می لرزانند. بعضی یک پا را روی پای دیگر می گذارند و کف پا را تکان تکان می دهند. برخی هر دو پا را با هم تکان می دهند. این اتفاق می تواند به خاطر یک انرژی عصبی باشد، یا به خاطر سندروم پای بی قرار یا که تنها یک عادت بد باشد.
اما با این حال اگر این کار را تنها کمی انجام می دهید یا زیاد، این عمل را هنگام مصاحبه استخدامی انجام ندهید. پیامی که دارید می فرستید به بلندی و صراحت می گوید که؛ من عصبی و بی قرار هستم و می خواهم هر چه زودتر از اینجا بزنم بیرون. کارفرمای احتمالی شما هیچ تمایلی ندارد که ببیند شما هر چه زودتر می خواهید از دستش خلاص شوید.
4- یک کلیشه ی تکراری اما درست: بازوهای تان را روی سینه قفل نکنید
این مورد را قبلن شنیده اید، ولی لازم است دوباره گفته شود و این بازگفتن دلیل خوبی دارد. وقتی شما دست های تان را روی سینه در هم قفل می کنید یعنی؛ شما بسته هستید، ذهن بسته ای دارید، رفتار تدافعی دارید یا در ساده ترین حالت حوصله تان سر رفته است. این مهم نیست که آیا شما در این حالت احساس بهتری دارید یا نه؛ شما الان در میانه ی یک مصاحبه هستید، و این فکر خوبی نیست که منفی ترین مورد شناخته شده ی زبان بدن را مقابل کارفرمای احتمالی آینده انجام دهید.
5- نه خیلی سیخ و صاف بنشینید نه خیلی شل و ول
تا حالا شده مقابل کسی بنشینید که خیلی صاف رو به روی شما نشسته است و شما نتوانسته باشید آسوده باشید؟ حس غریبی است. آن ها هیچ کار غلطی انجام نمی دهند؛ در واقع، آن ها دارند چهره ی خوبی بروز می دهند. اما گاهی اوقات ممکن است خیلی سفت و سخت به نظر برسند. اگر می خواهید که کارفرمای شما، حس راحت نبودن با شما نداشته باشد، بهتر است از این کار پرهیز کنید. پس، راحت باشید. صاف بنشینید، اما نه آن قدر صاف که انگار عصا قورت داده اید. در عین حال، شل و ول نشستن، تصویری شلخته، تنبل و توهین آمیز برای شما محسوب می شود.
6- دست و بال خود را خالی بگذارید
ممکن است شما موقع ورود دست های پری داشته باشید، پر از کاغذها و مدارک. به خصوص هنگامی که از این مصاحبه به آن مصاحبه می روید. اگر می توانید، همه این وسایلی را که لازم دارید، درون کیف یا چیزی از این قبیل بگذارید. وقتی شما را برای مصاحبه خواندند، کیف خود را به آرامی برداشته و به آرامی در کنار صندلی ای که می نشینید، بگذارید. وقتی نشسته اید خودکار را در دست تان نچرخانید، با موبایل بازی نکنید، رزومه را ورق نزنید، خلاصه این که با خرت و پرت هایی که اطراف تان هستند سرگرم نشوید. وگرنه گیج و ناآماده به نظر می رسید. به خصوص وقتی چیزها از دست تان به زمین بیافتند.
7- تماس چشمی خوب است؛ خیره شدن خیر
ممکن است مشکل باشد که همه موارد بالا را به خاطر بسپارید. برخی افراد این موارد را یادداشت می کنند. اگر خواستید یادداشت بردارید، یکی از نکات مهم این است: «تماس چشمی را حفظ کنید». این بدان معنا نیست که چنان به مصاحبه کننده خیره شوید که او احساس شرم کند. مانند همه ی امور دیگر زندگی، در این یکی هم میانه روی کنید. نه بگذارید که چشمان تان دور و بر اتاق دنبال چیزهای مختلف بگردد و نه با نگاهی لیزر مانند سعی کنید که تا اعماق وجود طرف مقابل را واشکافی کنید.
جنین درایور، یک متخصص زبان بدن پیشنهاد می کند که اندازه 60٪ تماس چشمی ایده آل است. به قسمت بالایی مثلث صورت نگاه کنید (مثلثی که سه راس آن انتهای دو ابرو و نوک بینی است). اگر بیش از یک نفر در اتاق حضور دارد، تماس چشمی را با همه افراد حفظ کنید. هیچ وقت به دهان یا پیشانی افراد خیره نشوید. البته کلن خیره نشود! ضمن این پلک زدن هم یادتان نرود، بی زحمت.
8- مراقب دست های تان باشید
اگر قانون شماره چهار و قانون شماره دو را دنبال کرده باشید، ممکن متعجب شوید که خب… با دست های تان چه کنید. این مورد به خصوص درباره ی کسانی صدق می کند که موقع حرف زدن از دست های شان برای ابراز خود یا رسیدن به یک نکته زیاد استفاده می کنند. خب، این خوب است. و اگر شما را یاری می کند که به منظورتان برسید، خب چه بهتر. هم چنین اگر حرکت های دست قسمتی از خود واقعی شماست، این خیلی خوب است. اما مواظب باشید خرابش نکنید.
مارک بدن، مولف کتاب «زبان بدن برنده»، پیشنهاد می کند که دست های تان را در فاصله بین ناف تا استخوان های ترقوه حرکت دهید. حرکت هایی که در این فاصله صورت می پذیرد هم دست شما را از جلوی صورت تان دور نگه می دارد و هم همان طور که پیش تر ذکر شد، نشان می دهد که شما آرام، متمرکز و مسلط هستید. پس روی هم رفته، از دست های تان استفاده کنید، اما زیاده روی نکنید.
9- از تایید کردن مکرر با تکان دادن سر پرهیز کنید
آدم ها اغلب اعتقاد دارند که تایید با سر در موافقت با هر چه که مصاحبه کننده می گوید، باعث خواهد شد که در موقعیت خوبی قرار بگیرند. اما به واقع این چنین نیست. هر چند که خوب است که شما وقتی قلبن و عمیقن با چیزی موافق هستید، سرتان را به نشانه تایید تکان دهید. اما مواظب باشید مانند عروسک های «سگ سرتکان دهنده» که روی داشبورد اتومبیل می گذارند، نباشید. تایید با سر در موافقت با هر آنچه که می شنوید، بدون توجه به اصل پیام، شما را چاپلوس و بی جربزه نشان خواهد داد.
اوضاع حتی گاهی بدتر می شود، مثل زمانی که شما بدون توجه به صحبت های مخاطب سر تکان می دهید و تایید می کنید و آن گاه اگر از شما در رابطه با موضوعی که تایید کرده اید، پرسش شود، در این لحظه ممکن است یک احمق تمام عیار به نظر برسید. «آخه برای چی با چیزی که هیچ ایده ای راجع بهش نداری، موافقت می کنی؟» پس تایید با تکان سر را در کنترل خود داشته باشید. سر دیگر طیف آن است که این کار در حداقل امکان انجام پذیرد. خب هیچ کس تمایل ندارد مقابل فردی بنشیند که هیچ موافقتی از او نمی گیرد. این نیز می تواند نشانه ای از تلاش برای تسلط بر دیگران باشد.
10- نه فاصله حفظ کنید نه توی صورت طرف باشید
در بیشتر مصاحبه ها، معمولن شما در یک سمت میز نشسته اید و مصاحبه کننده در طرف دیگر. این روش مرسوم است. اما با زبان بدن شما می توانید تعادل این وضعیت را به سمت نتیجه مطلوب یا نامطلوب سوق دهید. برای شروع، اگر هنگام نشستن شما عمدن صندلی را عقب بدهید و احیانن پاهای تان را روی هم بیاندازید، شما دارید بین خودتان و کارفرمای احتمالی آینده تان فاصله می اندازید.
این نمایشی از بی اعتمادی و عصبیت است. به همین ترتیب، اگر صندلی تان را بسیار به میز نزدیک کنید و روی میز خم شوید، شما دارید طرف تان را مرعوب می کنید یا این طور به نظر می آیید که چیزی برای مخفی کردن دارید. پس، در یک فاصله راحت با میز بمانید. به صورتی که با نشان دادن قسمت عمده ای از بالاتنه خود، این پیام را برسانید که چیزی برای مخفی کردن ندارید. اگر میزی میان شما نبود، همان قواعد را دنبال کنید. نه اینقدر نزدیک شوید که نفس تان به صورت آنها بخورد، نه اینقدر دور که نشان دهنده تلاش شما برای پرهیز از ایشان باشد.
صد البته به خاطر بسپارید که قرار نیست این قدر روی این موارد تمرکز داشته باشید که دلیل اصلی حضورتان در مصاحبه را فراموش کنید. این موارد را پیش از مصاحبه تمرین کنید و باز البته نه آن چنان که مثل یک ربات زبان بدن را ابراز کنید. آسوده باشید، طبیعی باشید و مهم تر از همه، خودتان باشید.
بیایید این مسئله کوچک را با هم حل کنیم. در عبارت زیر شما حق دارید که فقط با جابجا کردن یک خط، معادله را درست کنید.
IV = III + III
متوجه شدید؟ خیلی ساده است، کافی است که I را از سمت چپ به سمت راست بیاورید تا IV ، تبدیل به VI شود.
92 درصد مردم به سادگی این مسئله کوچک را حل می کنند، اما جالب است بدانید که 90 درصد بیمارانی هم که قسمت پیش پیشانی یا prefrontal مغزشان هم آسیب دیده و طبعا دچار آسیب شدید توجه و تمرکز هستند، می توانند این مسئله را حل کنند.
حالا بیایید مسئله را مشکل تر کنیم. این بار این مسئله را حل کنید:
III = III + III
خوب، اگر این مسئله را نمی توانید مثل قبلی به سرعت حل کنید، نگرانی ندارد، به خصوص اگر بدانید فقط 43 درصد آدم های عادی قادر به حل این مسئله هستند.
اما جالب است بدانید که 82 درصد بیماران مبتلا به آسیب مغزی ای که پیشتر اشاره کردم، می توانند این مسئله را حل کنند!
چرا این طور است، چرا یک آسیب مغزی، عملکرد بیماران را در این مورد خاص بهتر می کند؟
پاسخ در نحوه حل مسئله نهفته است. برای حل مسئله باید با جابجا کردن یکی از خطوط علامت + آن را به علامت = تبدیل کرد تا معادله III = III = III شکل بگیرد.
آدم های عادی می خواهند با شیوه روتین حل مسئله، یک معادله دوقسمتی را حل کنند و بیشتر روی خود اعداد رومی تمرکز می کنند، اما آدم هایی که آسیب مغزی دارند، اجباری برای حل مسئله به شیوه روتین در خود نمی بینند، پس روی علائم، درست به اندازه اعداد تمرکز می کنند، به شکل متناقضی این بیماران که مشکل ادراکی دارند، نمی توانند جستجویشان را فقط محدود روی اعداد کنند و طیف بیشتری از انتخاب ها را دارند و طبعا می توانند خیلی راحت تر مسئله را حل کنند!
خب! مقصود من از چیزهایی که در بالا گفتم این نیست که چکشی بردارید و به قشر پیشانی مغزتان آسیب بزنید تا خلاق تر بشوید. مقصود من این بود که هدایت حیطه توجه و تمرکز، بخشی ضروری در فرایند هوش، نبوغ و خلاقیت است و اگر مغز ما بتواند از اطلاعات بی ربط، پاسخ هایی برای مشکلات پیدا کند، ما قادر به حل مسائلی می شویم که دیگران قادر به حل آنها نیستند.
به تازگی نتایج تحقیقی که به رهبری ماریک ویث Mareike Wieth در کالج البیون انجام شده بود، بازتاب زیادی در اینترنت پیدا کرده بود. در این تحقیق از 428 دانشجو خواسته شد که عادات و اعمالی را که در 24 ساعت شبانه روز انجام انجام می دهند بنویسند و بگویند که در صبح یا عصر خلاق تر یا هشیارتر هستند.
همان طور که انتظار می رفت، بیشتر دانشجوها شب بیدار و جغدهای شب بودند، طوری که شرکت در کلاس های 9 صبح برایشان عذاب آور بود.
در مرحله بعد تحقیق، محققان مسائلی را به دانشجوها دادند، حل کردن نیمی از معماها نیاز به یک بینش خلاقانه داشت.
نیمی دیگر از مسائل، مسائل استانداردی مثل سؤالات جبری بودند. این مسائل نیازی به بینش خلاقانه نداشتند، و حل آنها نیاز به تمرکز روتین داشت.
به دانشجوها برای حل مسئله، 4 دقیقه فرصت داده شد، از نیمی از دانشجوها صبح ساعت هشت و نیم، امتحان گرفته شد و از نیمی دیگر ساعت پنج عصر.
شاید تعجب کنید، اما دانشجوهایی که صبح امتحان داده بودند و انتظار داشتیم که با توجه به خواب آلودگی مفرط، نتوانند پاسخ سؤلات خلاقانه را بدهند، در پاسخ به سؤالات نیازمند نوآوری، موفق تر بودند.
به این ترتیب دانشجوهای خواب آلود این تحقیق، درست مثل بیماران دچار آسیب مغزی، از ناتوانی در تمرکز سود می بردند! ذهن آنها سازمان بندی نداشت و خواب آلود بود و آنها ناخودآگاه راه حل هایی را که در شرایط معمول از انها صرف نظر می کردند، پی می گرفتند و به پاسخ سؤالات می رسیدند.
اما در یک تحقیق جالب در دانشگاه ایلینویز شیکاگو، دانشجوهای مست و دانشجوهای هشیار با هم مقایسه شدند. به این دانشجوها تعدادی چیستان داده شد تا حل کنند. این بار هم نتیجه به دست آمده جالب بود، دانشجوهای مست، 30 درصد عملکرد بهتری داشتند.
این تحقیقات نشان دادند که عدم تمرکزی که خواب آلودگی و مستی الکل در پی می آورد، صرف نظر کردن از افکار جانبی و تداعی هایی نامحتمل را دشوارتر می کند و باعث تقویت تخیل می شود.
البته پیداست که این تحقیقات پیشنهاد نمی کنند که با خواب آلودگی و ولنگاری، خلاقیت خود را تقویت کنید، بلکه بر اهمیت نگاه متفاوت از زوایای متفاوت برای حل مشکلات و مسائل تأکید می کنند.
.:: This Template By : web93.ir ::.