«« آنچه مخصوص شب بيست و سوم است »».
الف ـ تأكيد بر غسل.به نقل از بريد بن معاويه : « ديدم امام صادق عليه السلام در شببيست و سوم از ماه رمضان غسل كرد: يك بار در اوّل شب ، يك بار هم در آخر آن .» (1)
ب ـ تأكيد بر شب زنده دارى
1- امام على عليه السلام:
« پيامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، بستر خود را جمع مى كرد و كمرش را مى بست و شب بيست و سوم ، خانواده خود را بيدار مى كرد.
و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب مى پاشيد ». (2)
2- دعائم
الإسلام: فاطمه عليهاالسلام نمى گذاشت كه كسى از خانواده اش در آن شب (شب
بيست و سوم) بخوابد و [ خواب] آنان را با كم خوردن درمان مى كرد و از روز
براى آن شب ، آماده مى شد و مى فرمود: «محروم ، كسى است كه از خير آن بى
بهره بماند». (3)
3- الإقبال ـ به نقل از جميل و هشام و حفص ـ :
« امام صادق عليه السلام به سختى
بيمار شد. چون شب بيست و سوم فرا رسيد ، به غلامان خود دستور داد او را به
مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.» (4)
ج ـ تأكيد بر صد ركعت نماز
1-
امام باقر عليه السلام: « هر كس شب بيست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و
در آن صد ركعت نماز بخواند ، خداوندْ در زندگى اوگشايش مى دهد و كار دشمنان
او را خود بر عهده مى گيرد و او را از غرق شدن ، زير آوار ماندن ، سرقت ، و
از شرّ دنيا مصون مى دارد و وحشت نكير و منكر را از او بر مى دارد ، و او
در حالى از گور خويش بيرون مى آيد كه نورش بر اهل رستاخيز مى تابد ، و نامه
عملش را به دست راستش مى دهند و رهايى از آتش و عبور بر صراط و ايمنى از
عذاب را براى او مى نويسند و بدون حساب وارد بهشت مى شود و در بهشت ، از
همنشينان پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان قرار داده مى شود و آنان چه
نيكو همنشينانى اند! (5)
2- امام صادق عليه السلام: « مستحب است در آن شب صد ركعت نماز خوانده شود ، در هر ركعت: يك بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد».
(6)
د ـ تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام
1- امام رضا عليه السلام:
كسى
كه در ماه رمضان ، امام حسين عليه السلام را زيارت مى كند ، مواظب باشد كه
نزد قبر آن امام بودن را در شب جُهَنى از دست ندهد ،و آن ، شب بيست و سوم
است؛ شبى كه اميد است شب قدر باشد. (7)
2-
امام جواد عليه السلام: « هر كس در شب بيست و سوم ماه رمضان ، امام حسين
عليه السلام را زيارت كند ـ همان شبى كه اميد است شب قدر باشدو در آن شب ،
هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد ـ روح هاى بيست و چهار هزار فرشته و
پيامبر با او مصافحه مى كنند ، كه همگى از خداوندْ اذن مى گيرندكه آن شب ،
حسين عليه السلام را زيارت كنند. » (8)
ه ـخواندن سوره هاى عنكبوت ، روم و دُخان
امام صادق عليه السلام ـ خطاب به ابو بصير ـ :
« هر كس دو سوره عنكبوت و روم را
در ماه رمضان ، در شب بيست و سوم بخواند ، به خدا قسم ـ اى ابو محمّد ـ او
از اهل بهشت است و هرگز در اين سخن استثنا نمى كنم و نمى ترسم كه خداوند ،
در اين سوگند گناهى بر من بنويسد.
اين دو سوره نزد خداوند ، جايگاهى والا دارند.» (9)
الإقبال: و از اعمال افزون در شب بيست و سوم ، خواندن سوره دُخان در آن شب و در هر شب است... .(10)
و ـ خواندن هزار بار سوره قدر
سيّد ابن طاووس ـ در الإقبال ـ :از قرائت قرآن در اين شب [ قرائتِ] هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» است. روايتى براى اين ، در شب اوّل ، به صورت كلّى (براى همه ماه) گذشت. اختصاص خواندن اين سوره در اين شب نيز با سندهاى چندى از امام صادق عليه السلام براى ما روايت شده است ،كه فرمود: «اگر كسى در شب بيست و سوم ماه رمضان ، هزار بار سوره إنّا أنزلناه بخواند ، صبح خواهد كرد ، در حالى كه يقين او ، با اعتراف به آنچه مخصوص ماست ، استوار خواهد بود و اين نيست ، مگر به سبب آنچه در خواب خود مى بيند». (11)
ز ـ دعا براى امام زمان عليه السلام
مصباح
المتهجّد ـ به نقل از محمّد بن عيسى ، با سدر شب بيست و سوم ماه رمضان ،
اين دعا در حال سجود ، ايستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه
و هر وقت از روزگارت كه ممكن شود ، مكرّر خوانده مى شود. پس از ستايش خداى
متعال و درود بر پيامبر ، محمّد صلى الله عليه و آله ، مى گويى :
«خداوندا!
در اين ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خود ، ... پسر ... (حجة بن الحسن ع)
، سرپرست و نگهبان و پيشوا و ياور و راهنما و چشم باش ،تا آن كه او را در
زمين خود ، با اطاعت و رغبت مردم ساكن سازى و وى را در آن به مدّت طولانى
بهره مند گردانى!».
(12)
فضيلت و آداب روز قدر
الإقبال ـ به نقل از هشام بن حكم ، از امام صادق : روزِ شب قدر ، مثل شب قدر است. (13)
امام صادق عليه السلام:شب قدر ، در هر سال ، هست و روز شب قدر ، مثل شب قدر است. (14)
امام صادق عليه السلام: صبح روز شب قدر ، مثل شب قدر است. پس ، عمل و تلاش كن . (15)
التماس دعا
بحث و جدلهای بسیاری درباره تاثیرات منفی این امواج وجود دارد و به همین جهت هر از گاه دانشمندان در نقاط مختلف جهان نتایج جدیدی از تحقیقات خود را ارائه می دهند که می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. پژوهشگران دانشگاه صنعتی امیرکبیر نیز اثر این امواج را بر بافت مغز و جمجمه مورد بررسی قرار داده اند.
با توجه به زیانهای احتمالی امواج پخش شده از تلفنهای همراه برای تندرستی انسان ، شناخت و بررسی تاثیر این امواج و ارائه راهکارهای مناسب برای ایمن سازی تلفنهای همراه بسیار ضروری است. اکنون پژوهش های گسترده ای به وسیله سازمان های جهانی مانند سازمان بهداشت جهانی در حال انجام است. امواج قوی رادیویی و پارازیت ها چون به صورت همگن در محیط پخش می شوند، برای انسان زیان آورند. امواج پخش شده از تلفن همراه از نوع امواج رادیویی قوی هستند.
این امواج در آنتن های فرستنده پدید می آیند و از سطح این آنتن ها تابیده می شوند. امواج رادیویی با فرکانس بالا برای بدن انسان مضر بوده و باعث بروز سرطان و بیماری های مغزی می شوند. در محیط پیرامون ما بیشترین موجی که سلامت انسان را به خطر می اندازد، امواج گوشی تلفن همراه است ؛ زیرا گوشی تلفن همراه در تماس با بدن انسان است و عوارض آن در درازمدت مشخص می شود. زیان تلفنهای همراه از زمانی مطرح شد که فردی در سال 1993 در ایالت فلوریدای امریکا به تومور مغزی مبتلا شد.
امروزه پژوهشگران دریافته اند که ورود سامانه های نوین فناوری به زندگی انسان ، تاثیرات بیولوژیک نامطلوبی را به همراه داشته است.
امواج الکترومغناطیسی تولید شده در آنتن های رادیویی و تلفن همراه در تشکیل غدد سرطانی و رشد آن نقش بسزایی دارند. کمترین اثر سوئ تلفن همراه بر بدن ، عرق کردن دستی است که تلفن همراه با آن گرفته شده است.
تشعشعات رادیو اکتیویته حاصل از تلفن همراه موجب تغییر در فعل و انفعال بدن شده و می تواند موجب بروز بیماری های جدید شود. در حال حاضر توجه اغلب پزشکان از استفاده از تلفن همراه ، روی آثار مخرب این تشعشعات بر مغز انسان متمرکز است.
کاهش شنوایی
استفاده پیوسته از تلفن همراه از حدود 20 دقیقه به بالا می تواند با افزایش تدریجی حرارت بافتهای مغز، سبب ایجاد تغییرات بیولوژیک در بافت مغز و در نتیجه کاهش شنوایی شود. در این صورت کاهش مدت زمان مکالمه با تلفن همراه یا استفاده از سیمهای ارتباطی هندزفری می تواند به عنوان موثرترین روش پیشگیری از مضرات این امواج مطرح شود. در این پژوهش قطر جمجمه در ناحیه گوش ، 8 سانتی متر در نظر گرفته شده است.
به گفته صراف ، مغز 15 لایه دارد که از نظر الکترونیکی با هم متفاوت هستند. در سالهای اخیر براساس ضریب گذردهی الکتریکی ، مغز به سه لایه مشابه تقسیم شده است.
در این پژوهش نیز با در نظر گرفتن مغز سه لایه و استفاده از روشهای محاسباتی و تفاضل محدود، اثر تشعشعات الکتریکی که از لایه های مختلف کره مغز می گذرند، مدل سازی شده است.
از طریق مدل سازی امواج نتایجی به دست آمده است که با یافته های تجربی دیگر محققان مقایسه و مورد تایید قرار گرفته است. از ویژگی های مهم این تحقیق ، تلفیق دو روش محاسباتی مطرح در این خصوص است و از نوآوری های مهم این طرح به شمار می آید که موجب کاهش زمان محاسبات و افزایش سرعت پاسخ دهی شده است. به گفته صراف در مدلهای دیگری که تا به حال ساخته شده است تنها از یک روش محاسباتی استفاده شده است که هر یک محاسن و معایب خاص خود را دارد، ولی در این پژوهش از تلفیق این دو روش استفاده شده است.
با تبدیل این مدل به صورت یک نرم افزار بسیار دقیق و قدرتمند می توان میزان تابش و ورود و خروج امواج از هر جسم چند لایه را با روشهای محاسباتی تعیین کرده و میزان دقیق آن را مشخص تر کرد و به این ترتیب می توان هر محیط دیگری را نیز مدل سازی کرد. گفتنی است فرکانس امواج تلفن های همراه در ایران هم اکنون در حدود 900 مگاهرتز است ، اما در این تحقیق با پیش بینی ورود محدوده های جدید تا 2000 مگاهرتز نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
پژوهش های گوناگونی درباره پیامدهای تلفن همراه انجام شده است. این امواج سبب ایجاد ناباروری ، سقط جنین و همچنین پیدایش ناهنجاری های مادرزادی در جنین می شود. علاوه بر این امواج تلفن همراه دستگاه ایمنی بدن را تضعیف کرده و با فشار بر قلب ، سبب افزایش فشارخون می شوند. مهمترین اثرات امواج منتشر شده از تلفن همراه ، ایجاد سرطان و بویژه سرطان های مغزی است. البته انواع گوناگونی از سرطان ها در افرادی که در برابر این پرتوها قرار گرفته اند، گزارش شده است.
براساس گزارش های منتشر شده از سوی دانشمندان ، استفاده مداوم از تلفن همراه و حتی تلفنهای همراه جدید، احتمال ابتلا به تومورهای مغزی را در کاربران به طرز قابل توجهی افزایش می دهد.
بر این اساس ، احتمال ابتلا به تومورهای مغزی در همان سمت از مغز که تلفن همراه بیشتر استفاده می شود بین 40 تا 270 درصد افزایش یافته است. و احتمال ابتلای کاربران تلفن های همراه جدید که در طول عمر خود به مدت 2000 ساعت از تلفن همراه استفاده کرده اند به مراتب افزایش می یابد.
بنابراین می توان گفت استفاده مداوم و طولانی مدت از تلفن همراه به مدت 10 سال به احتمال زیاد در ابتلا به تومورهای مغزی تاثیر بسزایی خواهد داشت. در حال اضر اغلب شرکتهای سازنده تلفن همراه با این باور غلط که تلفن همراه هیچ آسیبی به مغز کاربران نمی رساند، هر روز تلفنهای همراه جدید و پرخطرتری را به بازار جهانی عرضه می کنند که می تواند سلامت انسان ها را به خطر اندازد.
کارشناسان به همه مردم جهان بخصوص به کودکان و نوجوانان هشدار می دهند مدت زمان کمتری از تلفن همراه استفاده کنند تا از خطرات احتمالی امواج تلفنهای همراه در امان باشند.
امواج رادیویی پخش شده از تلفن همراه به طور سطحی در پوست و استخوان های اطراف گوش جذب شده و از طریق جمجمه در پشت گوش و بافت مغز نفوذ می کند که می تواند سبب التهاب پرده گوش و تورم عصب شنوایی در افرادی که در برابر پرتوهای منتشر شده قرار گرفته اند، شود. با توجه به این که دستگاه عصبی کودکان در حال رشد است ، بنابراین جذب انرژی در بافت مغزی آنها بیشتر و لذا کودکان در مقایسه با بزرگسالان در برابر این امواج آسیب پذیرتر هستند.
پژوهشگران علوم پزشکی در موسسه ملی "سوء مصرف دارو" در مریلند آمریکا می گویند نتایج تحقیقات آن ها نشان می دهد انتشار امواج الکترومغناطیسی تلفن همراه می تواند بخش هایی از مغز را که در نزدیکی گوشی قرار دارند تحریک کند و فعالیت آن بخش را افزایش می دهد.
استفاده از تلفن همراه پیش تر نگرانی هایی را میان کاربران این وسیله ایجاد کرده بود، به طوری که بارها مسئله هایی درباره احتمال ایجاد تومورهای مغزی در پی استفاده از تلفن همراه مطرح شد که همین موضوع دانشمندان را به بررسی تاثیر امواج الکترومغناطیسی این وسیله روی مغز سوق داد، اما نتیجه عکسی از این مطالعات به دست آمد.
مطالعات تازه محققان درباره تاثیر استفاده از تلفن همراه، وجود هرگونه تاثیر مخرب از این وسیله را روی مغز رد کرد.
این مطالعات نشان می دهد، امواج رادیویی ناشی از استفاده از تلفن های همراه، بخش هایی از مغز را که در نزدیکی آنتن تلفن همراه قرار دارند، فعال تر می کند.
تا کنون نیز هیچ نشانه ای از آسیب دیدگی در این بخش از مغز (نزدیکی گوشی) با استفاده از تلفن همراه، دیده نشده است.
محققان در این آزمایش از47 داوطلب، اسکن مغزی گرفتند تا تغییرات گلوکزهای متابولیسم شده مغز آنان را هنگام استفاده از گوشی تلفن همراه، بررسی کنند.
محققان در پی این آزمایش دریافتند 50 دقیقه مکالمه با تلفن همراه، متابولیسم گلوکز را در بخش های مغزی نزدیک به گوشی تا هفت درصد افزایش می دهد.
مطالعات جدید محققان وجود هرگونه تاثیر مخرب از این وسیله را روی مغز رد کرد. این مطالعات نشان می دهد، امواج رادیویی ناشی از استفاده از تلفن همراه، بخش هایی از مغز را که در نزدیکی آنتن تلفن قرار دارند، فعال تر می کند.
تاثیر امواج ناشی از گوشی و آنتن تلفن همراه بر بدن انسان
امواج گوشی و آنتن های تلفن همراه در زمره امواج فرکانس رادیویی قرار می گیرند، به عبارتی این محدوده مربوط به امواج غیر یونیزه کننده است که اثر تخریبی روی بافت های زنده نداشته و فقط منجر به افزایش دمای ناحیه ای از بدن می شوند که در معرض تابش قرار گرفته است.
میزان امواج در نزدیکی آنتن کمتر است
انرژی جذب شده در بدن ناشی از آنتن تلفن همراه، در نزدیکی آنتن کمترین مقدار است و با دور شدن شخص تا فاصله 100 متری افزایش و سپس شروع به کاهش می کند، از طریق دیگر با افزایش فاصله از آنتن، افزایش توان گوشی برای جلوگیری از کاهش کیفیت گیرندگی، توان ناشی از گوشی افزایش می یابد.
تاثیر امواج تلفن همراه بر کودکان
کودکان بیشتر در معرض خطر امواج تلفن همراه هستند. کودکان به علت سیستم عصبی در حال رشد و جذب انرژی بیشتر از ناحیه سر، بیشتر در معرض خطر امواج تلفن همراه هستند و باید کودکان را از استفاده زیاد از تلفن همراه برحذر داشت.
افرادی که تنظیم کننده ضربان قلب در بدن دارند
افرادی که تنظیم کننده ضربان قلب در بدن دارند با احتیاط از تلفن همراه استفاده کنند. افرادی که در بدن آن ها از قطعات کاشتنی مانند تنظیم کننده ضربان قلب استفاده شده، باید محدودیت در استفاده از تلفن همراه و حضور در میادین امواج فرکانس رادیویی داشته باشند، زیرا این موارد کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد.
تاثیر امواج تلفن همراه بر یادگیری و حافظه
استفاده از تلفن همراه ممکن است اثرات زیان آوری روی عملکردهای ادارکی انسان مانند حافظه و تمرکز ایجاد کند، با این وجود مطالعاتی که تشعشعات امواج فرکانس رادیویی با سطح پایین را بر روی حیوانات بررسی کرده، تاثیری برعملکردهای ادارکی گزارش نکرده است.
اثر موبایل بر گوش
اثر موبایل بر گوش انسان در دراز مدت به صورت احساس اصوات اضافی تایید شده است. عموما توافق هایی بر این امر وجود دارد که انرژی فرکانس رادیویی باعث انبساط بافت های مغز می شود که ناشی از تغییرات حرارت کوچک اما سریع بافت ها است.
این امر باعث ایجاد امواج فشاری می شود که از طریق جمجمه به گوش درونی فرستاده می شود، جایی که گیرنده های حساس صوتی در آن جا قرار دارند. به این ترتیب، اثر حرارتی موبایل بر گوش انسان در دراز مدت وبه صورت احساس اصوات وز وز، هیس هیس یا تق تق تایید می شود.
تاثیر تخریبی موبایل بر سلامتی چشم
تاثیر تخریبی موبایل بر سلامتی چشم انسان منتفی است بر اساس نتایج بررسی های علمی، تاثیر تشعشعات میدان های فرکانس رادیویی بر آغاز و رشد تومورهای سرطانی ثابت نشده است.
جدیدترین یافته های حفاظت در برابر اشعه فدرال آلمان نیز خطر پیشرفت سرطان در اثر امواج تلفن همراه را تایید نکرده است، همچنین تاثیر تخریبی موبایل بر سلامتی چشم انسان منتفی اعلام شده است.
حرف آخر
عده ای بالا رفتن سوخت و ساز در سلول های مغزی را نشانه بدی دانسته و از آن به عنوان زمینه ساز ایجاد تومورها یاد کرده اند و عده ای دیگر این افزایش سوخت و ساز را به "افزایش فعالیت" تعبیر کرده و آن را مثبت در نظر گرفته اند.
حقیقت امر این است که کل این ماجرا چیز چندان جدیدی نیست و تنها درصد و آمار ارائه شده در تحقیق فوق است که جدید به نظر می رسد، قبلا هم طی تحقیقاتی اعلام شده بود که امواج الکترومغناطیس موبایل می توانند توسط پوست و بافت های مجاور جذب شوند و حرارت به صورت موضعی کمی بالا رود، این بالا رفتن حرارت و افزایش جریان خون موضعی ناشی از آن می تواند باعث افزایش مصرف انرژی و افزایش سوخت و ساز در سلول های مغزی ناحیه شود.
سازمان جهانی بهداشت از سال 1996 پروژه ای بین المللی را با نام پروژه میادین الکترومغناطیس (emF Project) آغاز کرده است که در آن به جمع آوری شواهد مرتبط با تاثیر امواج الکترومغناطیس در سلامت افراد می پردازد، با این حال این سازمان اعلام می کند که تاکنون هیچ نشانه محکمی برای عوارض موبایل در سلامتی نیافته است و تنها مورد ثابت شده، افزایش میزان سوانح رانندگی به دنبال استفاده از موبایل است (که طبعا ربطی به امواج الکترومغناطیس ندارد) البته با توجه به این که بیشتر سرطان ها و تومورها روندی تدریجی دارند و گاه تا علامت دار و قابل تشخیص شدن آن ها ده ها سال طول می کشد و از رواج تلفن همراه نیز کمتر از دو دهه می گذرد، نمی توان به صراحت نقش امواج موبایل در شکل گیری چنین تومورهایی را رد یا تایید کرد و باید منتظر تحقیقاتی که در سال های آینده انجام خواهند شد باشیم.
هر چه درصد ترکیبات معطر در عطر کاهش یابد شدت و طول عمر عطر نیز کاهش می یابد. ترکیبات آب و الکل به عنوان حلال مواد معطر بکار می رود.
هر عطری دارای چندین رایحه است که اولین رایحه آن پس از چند دقیقه از استعمال عطر احساس می شود و این مرحله تازه و تند می باشد و ترکیباتی که در این مرحله دخیل هستند بوی تند می باشد و شدید. البته رایحه ثانویه عطر زمانی که رایحه ابتدایی از میان می رود آشکار می شود.
رایحه ثانویه بدنه اصلی عطر را تشکیل می دهد و به عنوان ملایم کننده بوی تند اولیه به کار می رود. این مرحله چیزی حدود 10 تا 1 ساعت بعد از استعمال عطر احساس می شود.
اما رایحه پایانی زمانی ایجاد می شود که رایحه اولیه و ثانویه از بین می رود ترکیبات این گروه معمولا ثابت کننده می باشند، چنانچه رایحه این مرحله قبل از 30 دقیقه پس از استعمال عطر احساس نخواهد شد.
اما برای اینکه بتوانیم ماندگاری عطر را زیادتر کنیم می بایست عطر را در نقاط نبض دار بدن استفاده کنید، نقاطی که جریان قوی خون بر پوست گرمتر از دیگر نقاط می باشد، مانند موچ دست، پشت گوش، قفسه سینه، گردن، داخل آرنجها و پشت زانوها استفاده کنید و سعی نماید عطر را به صورت لایه استفاده کنید تا ماندگاری آن افزایش یابد. معمولا بعد از 3 تا 4 ساعت باید مجددا به خودتان عطر بزنید.
البته باید هنگام خرید عطر توجه داشته باشید که حداقل عطر به مدت 10 دقیقه روی پوست شما باقی بماند، زیرا زمانی که بوی عطر با بوی طبیعی بدن شما آمیخته می گردد ایجاد بوی متفاوتی خواهد کرد. با این کار انتخاب بهتری خواهید داشت و هرگز نباید فراموش کنید که بیش از 3 عطر را امتحان نکنید زیرا بینی شما دیگر قدرت تشخیص نخواهد داشت.
همیشه عطر را قبل از پوشیدن لباس بزنید، زیرا هنگامی که عطر را مستقیما به روی پوست خود بزنید، عطر ماندگاری بیشتری نسبت به زمانی که به روی لباس خود بزنید، خواهد داشت. البته باید توجه داشته باشید که هنگام استفاده از عطر بر روی بدن خود خراش یا زخم روبازی بر روی پوست وجود نداشته باشد. زیرا ترکیب عطر با مایعات بدن باعث ایجاد بوی نامطبوع می شود.
نباید فراموش کنید که عطرها در محیط مرطوب ماندگاری بیشتری دارند، بنابراین اگر پوستی خشک دارید پس از زدن کرم مرطوب کننده، از عطر استفاده کنید. زیرا پوست خشک عطر را می مکد و رایحه آن را زودتر از بین می برد. طبیعتا بوهای تند بیشتر از بوهای ملایم ماندگاری دارند، پس در انتخاب عطر خود دقت کنید.
دقت کنید که عطر را در جاهایی که ماده بوبر یا ضد عرق استفاده کرده اید، به کار نبرید. بوبرهایی با رایحه ملایم بوی عطر شما را نمی پوشاند، بلکه آن را افزایش می دهند. بوبرها هر نوع بوی عرق را از بین می برند و باعث می شوند که رایحه عطر به خوبی بدن شما را خوشبو کند.
عطر مردانه هرچند هم خوشبو باشد با خصوصیات ظریف و زنانه متضاد است. هرگز از عطر های مخصوص جنس مخالف استفاده نکنید، زیرا خصوصیات هر جنس در رایحه عطر مخصوص آن در نظر گرفته شده است و مواد شیمیایی به کار رفته در آن نیز، با فیزیولوژی و هورمون های بدن تناسب دارد.
افرادی که دارای پوست حساسی دارند یا پوستشان دچار آکنه و کهیر شده بهتر است که از استفاده ادکلن بعد از افترشیوها و اسپری بدن خوداری کنند، زیرا ممکن باعث آلرژی شود.
توجه داشته باشید که نور خورشید اگر چه نمی تواند عطر شما را تبخیر کند، اما در دراز مدت تابش نور مستقیم خورشید واکنش های شیمیایی را در برخی ترکیبات عطر ایجاد می کند. این تغییرات شیمیایی موجب می شود که از دوام بوی عطر شما کاسته شود.
تاریخ نشان داده است که میان شرایط اجتماعی و تکامل اندیشه روشنفکران تاثیر متقابلی حکمفرماست. معمولاً یک روشنفکر حساس و صادق در یک محیط غیرانسانی احساس خفگی میکند و علیه نابرابری و استثمار دست به طغیان میزند. او با نیروی اندیشهاش که از طریق سخن گفتن و نوشتن بیان میشود، علیه سیستم فاسد جامعهاش اعلان «جهاد» میکند. واضح است که این وظیفه چندان ساده به نظر نمیرسد، چرا که متضمن رویارویی شدید میان یک سیستم پرقدرت مادی و یک اندیشه به ظاهر ضعیف است. با همه اینها، صحیفة تاریخ پرصفحة بشریت نمونههای بسیاری را شاهد است که در این رویاروییها، یک اندیشه تنها، هنگامی که قادر به بسیج تودهها گردد، همة سدها و موانع را از سر راه برداشته و بر بزرگترین قدرت مادی نهفته در یک انسان یا یک سیستم نیرومند، فائق می آید. تقریباً همة ملتها دارای یک چنین مردان بانفوذ اندیشمندی درمیان خود بودهاند. ایران با فرهنگ و تمدّن غنی و باشکوه خود، اندیشمندانی به جهان تقدیم کرده است که نه تنها بر ایرانیان، بلکه بر اندیشه بشریت تاثیر عمیقی بجای گذاشتهاند. دکتر علی شریعتی یکی از این روشنفکران چند بعدی است که نامش در کنار بزرگانی چون فرانتس فانون، ژان پل سارتر، ژاک برک، گورویچ، آلبر کامو و لوئی ماسینیون که بر قلمرو اندیشههای جهانیان حاکم بودهاند، ثبت است.
دکتر شریعتی اساساً یک متفکر، یک معلم، یک مبلغ، و یک مبارز بود. او بعنوان محصول پاک و مؤمن عصر و زمان خود، کاشف راه و زندگی جدیدی بود که تنها به ایران محدود نمیشد، و به همین دلیل از دیگر متفکرانی که بر افکار عمومی در ایران تاثیر گذاشتند، متمایز بود. شریعتی در اوضاع اجتماعی ـ سیاسی معاصر خود یک شورشگر، یک اصلاحطلب و یک «مجاهد» بحساب میآمد، اما روحیه مخالفت و سرکشی او از پوچگرایی و نیهیلیسم ناشی نمیشد، بلکه برعکس شناخت آگاهانه مشکلات واقعی ایرانیان و بویژه نسل جوان روح شریعتی را برانگیخت. برتر و بالاتر از هرچیز، او رنج عمیقی از بدبختی و سرنوشت مصیبتبار نوع انسان میکشید. سرمایههای او در این مسیر خوفناک ذهن فعال، دید و برداشت تشخیصگرایانه، و گنجینه آگاهی و شناختی بود که از مکاتب فکری و عملی گوناگون گردآورده بود. شگفتانگیز نیست که شریعتی با برخورداری از ان مواهب و استعدادات، در سه صحنة مذهب، جامعهشناسی و سیاست به منظور ارائه سنتزی میان ارزشهای سنتی و ارزشهای جدید، ظاهر شد، و شرافت انسانی و خیر اجتماعی را سرلوحة اهداف نهائی خود قرار داد.
برای ارزیابی درست شخصیت و ماهیت اندیشههای شریعتی، باید نگاهی به محیط خانوادگی و اجتماعی او که بدون شک در شکلگیری جریان فکری شریعتی جوان نقش برجستهای داشت، بیفکنیم. او اولین نسل دانشمند تبار خود نبود، و تحت تاثیر سنتهای خانوادهاش، بویژه پدرش محمدتقی شریعتی، قرار گرفت. پدربزرگش «آخوند حکیم» و عموی پدرش «عادل نیشابوری» از علماء و دانشمندان بسیار برجسته فقه، فلسفه و ادب بشمار میآمدند. خانودان او تنها یک ملای روضهخوان نبودند، بلکه مبارزان و مجاهدانی فعال بودند که در راه ایمان و وجدان بشری مبارزه کردهاند. پدرش «کانون نشر حقایق اسلامی» مشهد را بنیان نهاد و از مبتکرین و آغازگران جنبش نوین اسلامی بحساب میآید.
علی شریعتی در سوم آذرماه سال ۱۳۱۲ در مزینان، یک روستای سنتی کوچک، کنار کویر، از توابع مشهد دیده به جهان گشود. گرچه پدرش نخستین معلم او بحساب میآمد، اما او در سیستم آموزشی جدید در دبیرستانهای ابنیمین و فردوسی مشهد هم تحصیل نمود، و در این مراحل زبان عربی و فرانسه را نیز آموخت. علی با داشتن گرایش تدریس، به دانشسرای تربیت معلم وارد شد و پس از دوسال مدرک مربیگری گرفت. بدین ترتیب در سن ۱۸ سالگی شغل معلمی را آغاز نمود که تا پایان عمر عاشق این شغل بود. در ادامة تحصیلات آکادمیک، در سال ۱۳۳۷ از دانشگاه مشهد با احراز رتبة ممتاز با مدرک لیسانس ادبیات فارغالتحصیل شد. عطش پایانناپذیر او برای کسب دانش و آگاهی بیشتر هنگامی به اوج خود رسید که توانست با استفاده از بورس تحصیلی، از دانشگاه سوربن پذیرش بگیرد. پنج سال بعدی اقامت او در پاریس شاید سازندهترین و مهمترین دوران گسترش و تعمیق دانش و دیدگاه اجتماعی و فلسفی او بحساب میآمد. مطالعه اندیشههای گوناگون فیلسوفان و نویسندگان جدید و علاوه بر این همکاری شخصیاش با بعضی از آنها باعث شد تا به تفکر بپردازد و اندیشههای جدیدی از خود ابداع کند. در سال ۱۳۴۲، در جامعهشناسی و تاریخ ادیان، یعنی مهمترین موضوعات مورد علاقهاش دکتری گرفت. پس از آن او دانش و آگاهی خود را در راه تحلیل مشکلات سیاسی ـ اجتماعی مردم و کشورش بکار برد و راه حل جدیدی ارائه داد.
علی شریعتی در دوران نوجوانی دردها، غمها، رنجها، بدبختیها و محرومیتهای مستضعفین را احساس کرد و خود نیز آنها را تجربه نمود. محیط اجتماعی دوران نوجوانیاش با بیسوادی، خرافات، فقر، ستم، استبداد، سلطه خارجی و استثمار آمیخته بود. بیتوجهی دولت نسبت به فقر، و ایجاد یک سیستم غیرعادلانه، تاثیر عمیقی بر ذهن اثرپذیر او بجای گذاشت و باعث شد نفرت عمیقی نسبت به این سیستم پیدا کند.
علی شریعتی تا دوران جوانیاش شاهد اوضاع نابسامان دو پادشاه سلسله پهلوی بود که اقداماتشان کشور را به جانب اسارت سوق میداد و مردم ایران را از سنتهای قومی، فرهنگی و ارزشهای خود بیگانه میکرد. تا این زمان، در نظام رسمی ارباب و رعیتی نسلی پرورش یافته بود که به نحو عمیقی مجذوب غرب و برخی از ایدئولوژیهای مسلط آن شده بود. جوانان تحصیلکرده در اثر همین گرایشات تماس خود را با مذهب قطع کرده بودند.در دهة ۳۰، هنگامی که شاه و دولت او در ایران برنامة اصلاحات وسیع را آغاز کردند و عمداً ایرانیان جوان و تحصیلکرده را با پیشنهاد مشاغل جدید و همکاری با سیستم، به غیر مذهبی بودن، تشویق میکردند، دکتر علی شریعتی با دانش و آگاهی عمیقی که از گرایشات و اندیشههای جدید داشت، در جهت مخالف این جریان گام برداشت و اسلام را محور اصلی موضوع تعالیم خود قرار داد. او از همان آغاز دوران معلمیاش، و نیز در زمانی که هنوز نوجوانی بیش نبود، نیروی خود را در راه تبلیغ منطقی، علمی و مترقی اسلام صرف کرد. این جنبه از زندگی او با تحولاتی همراه بود که اولین و نخستین مرحلة آن با دوران دکتر محمّد مصدق همزمان شد که طی آن ایرانیان ناسیونالیست و ضدامپریالیست سر برافراشته و کوشش کردند برتری خود را به اثبات رسانند. علی به همراه پدرش در مشهد، فعالانه در نبرد سیاسی علیه نفوذ و سلطه بیگانه درگیر شد. آنها در کانون نشر حقایق اسلامی، تعالیم قرآنی را تفسیر مینمودند و عمیقاً مورد بحث و بررسی قرار میدادند. علی شریعتی یکی از معلمان کانون بود و سخنرانیها و نوشتههایش توجه شدید تودهها و روشنفکران را جذب کرد.
به دنبال سقوط و خلع دکتر مصدق، شریعتی از پیرامون به مرکز مبارزه وارد شد و به شاخه مشهد نهضت مقاومت ملی به رهبری آیتالله سید محمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و استاد یدالله سحابی پیوست. علی شریعتی یکی از سخنگویان و فعالان آتشین این نهضتعلیه سلطه و استثمار غرب در ایران بود. فعالیتهای بیدارگرانهاش باعث دستگیری او در سال ۱۳۳۶ و انتقال فوریاش به زندان قزلقلعه در تهران به مدت هشت ماه شد.
پس از قبول شدن در بورس تحصیلی، علی شریعتی برای مدتی دست از فعالیتهای سیاسی کشید و برای ادامه تحصیلات عالیه به فرانسه رفت. او از این دوران برای مطالعه جدی و نیز فعالیت علنی سیاسی در راه احقاق حقوق بشر و آزادی دموکراتیک در ایران، بهرهبرداری خوبی کرد. وی اندکی پس از رسیدن به پاریس به گروه فعالان ایرانی نظیر ابراهم یزدی، ابوالحسن بنیصدر، صادق قطبزاده و مصطفی چمران پیوست و در سال ۱۳۳۸ سازمانی بنام «نهضت آزادی ایران» (بخش خارج از کشور) بنیان گذاشته شد. حدود دو سال بعد شریعتی دو جبهه تحت نامهای جبهه ملی ایران در آمریکا و جبهه ملی ایران در اروپا را تأسیس کرد. در جریان کنگرة جبهه ملی در ویسبادن (جمهوری آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲، شریعتی با توجه به قدرت فکری و قلمیاش، بعنوان سردبیر روزنامه فارسیزبان جدیدالانتشار ایرانی در اروپا یعنی «ایران آزاد» انتخاب شد. اولین شماره این نشریه در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاههای روشنفکران ایرانی خارج و نیز واقعیتهای مبارزات مردم ایران را منعکس میکرد.
در سالهایی که علی شریعتی در اروپا بود، بقدر کافی رژیم تهران را تحریک کرده و با خود به ضدیت واداشته بود. معمولاً سیاستمداری با یک چنین سابقه فعالیت ضد رژیم هرگز فکر بازگشت به میهن را آنهم در آن زمان به ذهن خود راه نمیداد. در واقع هیچیک از همکاران او در آن زمان به چنین کاری دست نزدند. اما دکتر شریعتی فطرت و شهامت دیگری داشت. او یک سیاستمدار به تعبیر ماکیاولیستی آن نبود. فطرت معلمی او را برانگیخت و معتقد کرد که در آن موقعیت، میهن به دانش و تحصیل موفقیآمیز دو دوره دکتری او نیاز شدید دارد. بدین ترتیب وی در سال ۱۳۴۳ با یک سابقه پیشرفته آکادمیک، و افق ذهنی وسیع، پاریس را به مقصد ایران ترک کرد.
چنین بنظر میرسید که دولت ایران ظاهراً از این حرکت خشنود شده است، چون از این فرصت برای جلوگیری از تاثیر و نفوذ شریعتی و نیز کنترل مؤثر فعالیتهای او استفاده خواهد کرد. به همین خاطر لحظهای که دکتر به ایستگاه مرزی بازرگان در مرز ایران و ترکیه رسید، دستگیر شد. این امر به دستور مستقیم شاه صورت گرفت. خبر دستگیری او با اعتراض شدیدی چه در داخل و چه در خارج ایران مواجه شد و باعث محبوبیت و اثبات درستی راهش گردید.
پس از شش ماه حبس، دکتر علی شریعتی آزاد شد و به تهران رفت تا ماموریت مورد علاقه و سخت خود را برای بیدار کردن تودهها از طریق گنجینه و ذخیره وسیع دانش تئوریک و عملیاش آغاز کند. اما دولت نیز به همین نحو مصمم بود نگذارد او زمینة بازی برای ایجاد پایگاه در پایتخت بدست آورد. و علیرغم برخورداری از یک سابقة عالی آکادمیک و تجربة وسیع، و با توجه به وجود مشاغل وسیع در زمینة تدریس و تحقیق، باز هم نتوانست هیچگونه شغلی در تهران بدست آورد. شریعتی که با موانع و محرومیتهای شدیدی در تهران مواجه شده بود، راهی شهر بومیاش مشهد شد، اما حتی آنجا هم محدودیتها و قید و بندهای زیادی آشکار بود. بهرحال با مشقت بسیار توانست در «طرق» در نزدیکی مشهد، یک شغل معلمی بدست آورد.
به تدریج دکتر شریعتی توانست ساعات اندکی از تدریس در کلاسهای دانشگاه مشهد را به دست آورد. اما موفقیتهایش در همین ساعات کم، با حضور انبوه دانشجویان، و نیز دعوتهائی که برای سخنرانی از دانشگاههای مختلف برایش میرسید، آشکار گردید. بهرحال محبوبیت عظیمش بدلیل پیامی که به همراه خود آورده بود، از نظر رژیم قابل تحمل نبود و دانشگاه او را در سال ۱۳۴۹ هنگامی که تنها ۳۷ سال داشت، بازنشسته کرد.
این رفتار خشونتآمیز روحیه او را افسرده نکرد. بلکه برعکس عزم راسخ او را برای بالابردن روحیه و وجدان تودهها جزم کرد. بدینخاطر به تهران نقل مکان کرد، و از این به بعد، حتی بیشتر از گذشته، به تعبیر مجدد و تبلیغ اسلام پرداخت. او ماموریت خود را با دلگرمی تمام با همکاری در حسینیه ارشاد آغاز نمود. و بدین ترتیب بود ه سلسله سخنرانیهای آزاد خود را پیرامون اسلامشناسی، جامعهشناسی و تاریخ ادیان شروع نمود. جسارت او باعث شد که برخلاف سایر حسینیهها و مساجد، روزانه هزاران دانشجو، کارگر و زنخانهدار برای استماع سخنان او به آنجا بیایند. همزمان با این سخنرانیها، کتابها و جزواتی درمورد موضوعات اجتماعی و مذهبی، او وی نشر و توزیع میگردید. تعداد کلی سخنرانیهای منتشر شدهاش به بیش از ۲۰۰ میرسد، که در نوع خود بینظیر است. در کشوری که هیچ کتابی جز قرآن تیراژش به ۵۰۰۰ نمیرسید، کتابهای شریعتی در ۱۰۰۰۰۰ نسخه به چاپ میرسید و این بدون شرح بود!
بزرگترین اعتراضی که از جانب دولت به شریعتی وارد میشد، این بود که او به نسل جوان ایران جهتی تازه میداد و آگاهی اسلامی را در آنهایی که از مفهوم تمدن بزرگ موردنظر «شاهنشاه آریامهر» سرخورده شده بودند، زنده میکرد. شاه چگونه میتوانست چنین مردی را تحمل کند؟ ساواک وارد عمل شد و بر تحولات جدید نظارت دقیق کرد. بدینترتیب در یک هجوم ناگهانی در سال ۱۳۵۱، حسینیه ارشاد مورد حمله قرار گرفت و بسته شد، اما به کمک دوستان، شریعتی توانست بگریزد و مخفی شود. ساواک که از یافتن او عاجز مانده بود، پدرش را دستگیر نمود. این عمل باعث رنجش و نگرانی دکتر گردید، و او در عوضِ آزادی پدرش، خود را تسلیم نمود، اما تقاضای او رد شد و پدر و پسر هردو محبوس گردیدند. بهرحال چندی بعد پدرش آزاد شد، اما علی شریعتی برای ۱۸ ماه در زندان باقی ماند، و اعتراضات به وشع او در ایران و خارج مورد توجه قرار نگرفت. بیشترین فشار برای آزادی او از سوی روشنفکران برجستة فرانسوی و الجزایری بر رژیم ایران وارد آمد. تا آنجا که حواری بومدین رئیسجمهور الجزایر که خود یکی از دوستان و تحسینکنندگان شریعتی بود، در جریان کنفرانس مارس ۱۳۷۵ اوپک در الجزایر دربارة دکتر شریعتی با شاه صحبت نمود و او را به آزاد نمودن دکتر ترغیب نمود. شریعتی به ظاهر آزاد شد، اما شدیداً تحت کنترل بود. بزرگترین و مرگآورترین مجازاتها برای او، که همان جلوگیری از نوشتن و ایراد سخنرانی بود، در این سالها به او وارد شد.
شریعتی در جریان بازداشت آخر در معرض شکنجه قرار گرفت. سعی میکردند که او را وادارند از رژیم حمایت کند، او با شدت و قدرت هرچه تمامتر از این کار خودداری میورزید و میگفت:«اگر همچون عینالقضات شمعآجینم کنند، حسرت یک آخ! را بردلشان خواهم گذاشت». ساواک که نتوانست بر او پیروز شود، برای بیآبرو کردن او یک طرح شیطانی ریخت. یک سری از نوشتههای او ا در روزنامه کیهان منتشر نمود تا چنین وانمود نماید که شریعتی با شاه و رژیم او از در همکاری در آمده است. اما حتی سر تودهها را نیز نتوانستند شیره بمالند!
نوشتههای شریعتی ممنوعالانتشار شد و خود او کاملاً از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم گردید. بدینترتیب او که در محیطی خفقانآور بسر میبرد، به سنت صحیح اسلامی و به سبک پیامبر به فکر هجرت افتاد. اما دکتر برای خروج از کشور بصورت آبرومندانهای سرِ ساواک را شیره مالید. ساواک در پروندههای خود، او را بنام «شریعتی» میشناخت، اما نام فامیل او در شناسنامه، «مزینانی» بود. او پاسپورتی با نام «علی مزینانی» گرفت. شریعتی پس از گرفتن گذرنامه و اجازة خروج، برای دیدن خانوادهاش از تهران به مشهد رفت، اما نقشة خود را آنقدر مخفی نگهداشت، که حتی پدرش هم از آن مطلع نشد. به هرحال او با احتیاط فراوان در ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۶، تهران را به مقصد بروکسل ترک نمود. نقشه این بود که همسر (پوران شریعت رضوی) و سه دخترش (سوسن، سارا و مونا) چند روز بعد در لندن به او بپیوندند، بعد از آن قرار بود تمامی اعضای خانواده به آمریکا نزد پسرشان (احسان، که در آن زمان در آمریکا مشغول تحصیل بود) بروند.
به احتمال زیاد، دکتر شریعتی هنگام ترک ایران به این مشکوک شد که کسی او را تعقیب میکند، به همین خاطر، هنگام فرود هواپیما در فرودگاه آتن، از آن پیاده شد و پس از یک توقف ۲۴ ساعته با یک پرواز دیگر عازم بروکسل گردید. پس از دو روز اقامت در آنجا به لندن رفت تا از همسر و بچههایش استقبال کند. اما چون ورود آنها برای چند هفته به تعویق افتاد، به پاریس نقل مکان کرد. بر طبق تازهترین نقشه قرار بود خانوادهاش در ۲۸ خرداد تهران را ترک کنند. بدین خاطر برای دیدن آنها به لندن رفت. در طی تمامی این مدت، دکتر چند بیاحتیاطی نمود، برای مثال میتوان از توقف کوتاه او در بروکسل، رفتن به پاریس، آخرین مبادلة پیام با خانوادهاش اشاره نمود. اما شاید، آخرین اشتباه سرنوشتسازش هنگامی بود که شخصاً به فرودگاه لندن رفت تا از خانوادهاش استقبال کند. هیچکس نمیتواند به درستی بگوید که در آن هنگام که دو دخترش (سوسن و سارا) به او گفتند که به مادر و خواهر کوچکشان اجازه خروج ندادند، دکتر چه حالی داشته است.
پدر و دو دختر به آپارتمانشان در ساتهمتون رفتند. آن شب پدر تا ساعت ۳ بامداد با دخترانش صحبت کرد. بعد از آن به اتاقش رفت. صبح روز بعد، ۲۹ خرداد ماه ۱۳۵۶، جسد او را که به وضع اسرارآمیز و مشکوکی در گوشة اتاق افتاده بود، پیدا کردند. هیچکس نگفته است که این مرگ طبیعی بوده، و در عینحال هیچکس مدرکی مبنی بر کشته شدن دکتر ارائه نداده است. اما مخالفان رژیم شاه به اتفاق آراء معتقد بودند که عوامل و مأموران ساواک، دکتر علی شریعتی را از میان برداشتهاند. اما آنها که او را میشناختند و میشناسند، و آنها که تعریف درست شهادت را میدانند، همگی بر این امر صحه میگذارند، که او «شهیدِ شاهد» است.
با مرور کلی تمامی این حوادث، دکتر علی شریعتی را میتوان انسانی صادق و مخلص دانست، که علیه یک سیستم مکار، بیرحم و حیوان صفت وارد مبارزه شد. او از صمیم قلب معتقد بود که هرگز هیچ جرمی علیه بشریت انجام نداده و بنابراین از مرگ نمیترسد. شاید همین مسأله موجب سهلانگاریهای او در رابطه با امنیت خودش میشد.
حتی پس از مرگ شریعتی، بین طرفداران او و شاه یک مبارزه شدید درگرفت. دولت شاه برای ریشهکن کردن خاطره شریعتی به یک تلاش اهریمنی به منظور تبلیغ در مورد او پس از مرگش دست زد. طرفداران و پیروان مکتب شریعتی به این توطئه شریرانه پی بردند و تصمیم گرفتند یک مبارزه موفقتآمیز برای به شکست کشاندن طرحهای شیطانی دولت آغاز کنند. هنگامی که خبر مرگ ناگهانی دکتر شریعتی به ایران رسید، مأموران ساواک تلاش کردند چنین وانمود سازند که او برای معالجه بیماری قلبیاش ایران را ترک کرده است، و در آنجا به دلیل سکتة قلبی فوت نموده است! و از همسرش، دکتر شریعترضوی خواستند تا اجازه دهد جنازة شوهرش را به ایران بازگردانند و بطور رسمی و با هزینة دولت او را طبق وصیتش در بارگاه امام رضا (ع) به خاک بسپارند. اما همگان میدانستند که این اشکهایی که از دولتمردان در فراق شریعتی میریزد، تنها چند قطره اشک تمساح است و تمامی این اقدامات با انگیزهای شوم صورت میگیرند.
در همین زمان شاخة خارج از کشور نهضت آزادی ایران و شاخههای جبهه ملی ایران در اروپا و آمریکا پیامهایی به نخستوزیر انگلستان و سازمان عفو بینالملل مخابره کردند و از دولت انگلستان خواستند تا جنازة دکتر را به دولت ایران تحویل ندهند. در ضمن، احسان شریعتی، که در آمریکا به تحصیل مشغول بود، بطور تلگرافی یک وکیل انگلیسی گرفت و از او خواست تا جلوی تحویل جنازة پدرش را به مقامات ایرانی بگیرد. سپس خودش در ۳ تیر به انگلیس پرواز نمود و جنازة پدرش را تحویل گرفت. روز بعد مراسم تشیع جنازه با شکوه وصفنشدنی و با حضور اندیشمندان برجسته جهان در یکی از مساجد لندن برپا شد، و در ۵ تیر تابوت به دمشق فرستاده شد. هواپیمای حامل جسد دکتر علی شریعتی، ۵ صبح روز بعد در دمشق مورد استقبال امام موسی صدر، اندیشمندان جهان اسلام، دوستان متعهد، دانشجویان و تحسینکنندگان دکتر قرار گرفت. تابوت را مستقیماً به آرامگاه مقدس حضرت زینب (ع)، که شریعتی او مادرش فاطمه را بزرگترین زنان تاریخ اسلام میدانست، بردند. و بدین ترتیب دکتر علی شریعتی در گوشة حرم زبان گویای نهضت عاشورا، در حومة دمشق بخاک سپرده شد.
حتی تشیع جنازه دکتر شریعتی نیز پر از درس بوده است. مبارزه برای تشیع جنازة او، در وهلة اول، نشانة شکست نقشهها و طرحهای دولت ایران بود. عکسالعمل بینالمللی در قبال مرگ اسرارآمیز شریعتی، و مقاومت موفقیتآمیز نهضت آزادی ایران و دیگران در مقابل تلاش ایران برای تبلیغ درمورد شریعتی، پس از مرگ وی، در عمل نشانة نفوذ و تاثیر شریعتی بود. بدینترتیب، بار دیگر اثبات شد که میتوان از طریق بسیج سازماندهی شدة جمعی افکار عمومی در راه یک هدف مشترک، اقتدار رژیم را درهم شکست.
با بررسی زندگی و فعالیتهای دکتر علی شریعتی، انسان بطور طبیعی ترغیب میشود که اندیشههای او را نیز که پاسخی به ایدئولوژیهای رایج رقیب بودند، مورد بررسی قرار دهد. البته اندیشههای دکتر فراتر از آن بودند که بتوان در یک مقاله به آن پرداخت، به همین جهت من در اینجا بصورت اشارهوار به برخی از آنها اشاره مینمایم و خوانندگان عزیز میتوانند برای مطالعة بیشتر به مقالات متعددی که موجود میباشد، رجوع کنند.
یکی از موفقیتهای بزرگ دکتر شریعتی در زمینة تاثیرگذاری بر جوانان بود. شریعتی با روش ایمانبرانگیز، منطقی، علمی و مترقی خود نفوذ فوقالعادهای روی جوانان تحصیلکرده ایران بجای گذاشت و آنها را از ستایش کورکورانه غرب و بیتفاوتی یا خصومت نسبت به مذهب بازداشت. او با یک برداشت اسلامی بسیاری از مکاتب فکری، فلسفی، الهی و اجتماعی را مورد مطالعه قرار داد. از اعماق اقیانوس عرفان شرق سربرآورد و بر مرتفعات بلند و دشوار علوم اجتماعی جدید غرب بالا رفت و با وجود این خود را نباخت و مغلوب نشد، و با تمام تجاربی که در این سیر بدست آورده بود، به پایگاه اولیه و بومی خود بازگشت. دکتر شریعتی نه یک متعصب مرتجع بود که بدون آگاهی از موضوعات و مسائل جدید با آنها سر به مخالفت بردارد و نه به اصطلاح از روشنفکران غربزده بود که به تقلید از غرب برمیخیزند و پایگاه و هویت خود را از دست میدهند. او که از شرایط و اوضاع و احوال و نیز نیروهای فعال زمان خود کاملاً آگاه بود، رسالت روشنگری تودهها و آشناکردن آنها با تاریخ و ارزشهای باشکوه خود را آغاز کرد.
شریعتی روشنفکری بود که در راه وسط گام برمیداشت، و در عرصة ایدئولوژیک از «راست» و «چپ» بطور یکسان انتقاد میکرد. اگر او از یک طرف ایرانیان از خودبیگانه را به باد حمله میگرفت، از طرف دیگر با همان شدّت با بنیادگرایان مذهبی افراطی که مخالف هر فکر مترقی بودند، و از مذهب برای کسب قدرت و کنترل مردم بهرهبرداری میکردند، مخالفت میورزید.
مفهوم منحصر بفردی که شریعتی به تشریح آن پرداخت، مسألة «آزادگی» بود. و البته «آزادگی» مفهومی متمایز از «آزادی» است. دکتر شریعتی در چهارچوب این مفهوم، از خودسازی انقلابی انسان طرفداری میکرد. او رابطة میان شکل و محتوی در آگاهی تودهها را درست مثل رابطة میان «واقعیت» و «حقیقت» میدانست. مبارزه فرد برای آزادی اجتماعی از برداشت او از «حقیقت نهایی» ناشی میشود که در قلب جهان وجود دارد و در هر فرد انسانی نهفته است. اما باید این را کشف کرد و به بارور کردن آن پرداخت.
شریعتی در جهانی که به گفتة خود او «زر» و «زور» و «تزویر» در آن حاکم بود، یک انسان استثنائی، یک «مرد خدا» و نیز «مدافع حقوق مردم» در زمینههای اجتماعی و سیاسی بشمار میرفت. اگر ما سه بعد آگاهی یعنی تفکّر صحیح، شناخت واقعی و عقیده خالص را اساس انقلاب اجتماعی بدانیم، آنوقت پی میبریم که نقش دکتر علی شریعتی در انقلاب اجتماعی ایران، یک نقش برجسته بود. دکتر با ویکتورهوگو هم عقیده بود که میگفت:«زمانی که مردم به واقعیتها و تضادهای اجتماعی آگاه گردند، بیدار شده و مسئولیتها و تعهّدات انسانی خود را درک خواهند کرد. بدین ترتیب، هیچکس قادر نیست آنها را از مبارزة قانونی و انقلابیشان بازدارد.» بعلاوه او عمیقاً اعتقاد داشت که در مقابل چنین تودة آگاهی، نیازی به فرد یا گروه نیست تا خود را بعنوان رهبر تحمیل کند و آنها را به عمل برانگیزاند. بلکه بجای آن خود مردم بسیج شده و دست به انقلاب خواهند زد.
دکتر شریعتی در چند زمینه گوناگون به گذشته مینگرد و آنرا میستاید. او با توجه به مصیبتها و بدبختیهای انسان تحت ستم کنونی از گذشته باشکوه یاد میکند تا برای حال الهامبخش و عامل هماهنگی و اتحاد باشد. او به هر سیستمی ـ چه مذهبی، اجتماعی یا سیاسی ـ که انسان را استثمار میکند و بر او ستم روا میدارد، شدیداً انتقاد میکند. در این رابطه، او بر انسانیت و بشردوستی تاکید میورزد.
دکتر شریعتی قهرمان سرکوبشدگان و فقرا، و در همان حال، منتقد سرسخت قدرتمندان، ثروتمندان و سیستم سرمایهداری بود. او این اصل را پذیرفته بود که:«تاریخ، تضاد میان منافع طبقاتی است، و میان «مغضوبین زمین» و طبقات سرمایهدار و مالک یک رویارویی همیشگی وجود داشته است. او یک بعد جامعهشناسی جالب به تجمع ثروت بویژه در محیط ایران افزود. به گفتة او:«آدم وقتی فقیر میشود، خوبیهایش هم حقیر میشوند، اما کسی که زر دارد یا زور دارد، عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب میآیند.»
بطورکلّی تمام تحلیلهای فلسفی، تاریخی و جامعهشناختی شریعتی یک جهتگیری مذهبی داشت که بعد اسلامی آن از همه برجستهتر بود. او یک روش سیستماتیک برای شناخت و فهم اسلام تجویز میکرد. به گفتة او «تفکر صحیح اساس شناخت حقیقی است، و شناخت حقیقی عقیده و ایمان استوار را به بار میآورد.» به عقیدة او این سه اصل باعث ایجاد آگاهی در انسان میشوند. دکتر شریعتی معتقد بود که ایمان ظاهری و صوری به خرافه و جزمیت منجر میشود. این نوع تحلیل یک امر غیرمعمول بود. او با توجه به آیات قرآن، میگفت که اسلام یک دین جدید نیست، بلکه بخشی جدانشدنی از یک حرکت بزرگ است که در طول کل تاریخ بشری جریان داشته است. او اسلام را به دیگر نهضتهای طول تاریخ که برای رهایی انسان و بهبود زندگی مردم بوجود آمدند، نسبت میداد. بدین ترتیب او اسلام را با اصالت بشر (اومانیسم) مترادف میدانست.
دکتر واقعیات را بررسی میکرد و از افکار انتزاعی و اصطلاحات بیمعنی اجتناب میورزید. او با اومانیسم خاص خود نظریات بسیار تند و رادیکالی دربارة روحانیت، مسجد و حتی تشیع ارائه میدهد. او صریحاً میگوید که در دوران خلافت اموی، ماهیت روحانیت تغییر پیدا کرد زیرا آنها خود را به طبقة حاکم وابسته نمودند. بدین وسیله، در جریان زمان، روحیة واقعی اسلام را از بین بردند و جهت آنرا تغییر دادند. آنها به فرمان قدرت مادی این جهان، روحیة واقعی اسلام و عقیده را از بین بردند. وی در رابطه با مسجد معتقد بود که این مکان در اصل محل تحقق روحیه تساویطلبانه مادی و معنوی اسلام به شمار میرفت. مسجد سمبل جوابگوئی به مسائل و مشکلات بود. اما، شریعتی معتقد است که با ایجاد تحریفات متعدد در ایمان، مسجد نیز با ساخت قدرت غیرعادلانه از در همکاری درآمد. او در اینباره میگوید:«…به مسجد بروم؟ بین مساجد و معابد چه تفاوتی وجود دارد؟…دیدم آنهایی که ما را به نماز میخوانند، ما را به وحدت میخوانند، چهرههای مقدسی هستند که بنام خلافت، بنام امام، بنام ادامه سنتهای پیامبر، ما را به بردگی میبرند و قتلعام میکنند…».
تعبیر شریعتی از تشیع بطور مسلم در ادبیات شیعه بینظیر است. در تحلیل مفصل او، میان تشیع اولیهای که در دوران امام علی(ع) و صحابهاش تکامل یافت و تشیع تحریف شده توسط صفویان در ایران، تفاوت و تمایز عمدهای وجود دارد. درحالیکه تشیع صفوی از طریق فشار و زور تحمیل شد، تشیع علوی برپایة شناخت و عدالت بود. تشیع صفوی تنها به خلیفه اشاره داشت و نه به نهاد خلافت، به گذشته تملک داشت، نه به حال، به درد زندگی بعد از مرگ میخورد، و نه دوران حیات انسان. هدف تشیع علوی، رهائی شیعیان از چنگال بیعدالتی، حکومتهای زور، و حکام و رهبران جاهل بود. تشیع صفوی نه تنها شیعه را به مذهب تشریفات و شعایر تبدیل کرد، بلکه اصول امامت را نیز تحریف نمود و اصول عمده و اساسی مسئولیت و تعهد در قبال مستضعفین و فقرا را انکار نمود.
دکتر علی شریعتی را در رابطه با انقلاب ایران، باید بخاطر اندیشههای اجتماعی ـ سیاسی و مذهبیاش، معلم انقلاب دانست. سخنرانیها و نوشتههای او پیام بیدارگرایانة سیّد جمال الدّین اسد آبادی و متفکران اسلامی نظیر او را زنده میکرد. هدف دوگانة شریعتی این بود که از یک طرف اصول اساسی اسلام را به آنهایی که درگیر مبارزه سیاسی بودند بشناساند، و از طرف دیگر نسل جوان را علیه ایدئولوژیها و فرهنگهای بیگانه و وارداتی بسیج نماید. دکتر شریعتی در اوج خفقان، معتقد بود که «مکتب اسلام» تنها عنصر رهاییبخش مسلمانان است، و اسلام و قرآن را باید با تفسیر مجدد از خرافات و تحریفات تاریخی پاک نمود، و به منظور رویارویی با امپریالیسم و دیکتاتوری به «وجدان مذهبی» مردم تکیه کرد.
متاسفانه امروزه یک بحث بیحاصل دربارة معانی، روح و جهتگیری دقیق اندیشهها و تعالیم او درگرفته است. برخی از روحانیون از او بعنوان یک متفکر مسلمان، یک فرد رنجدیده، یک شخص با حسننیت و فداکار یاد میکنند. با وجود این میگویند که علی شریعتی نه پیامبر بود و نه معصوم، نه مجتهد بود و نه مفتی. نوشتههای او از منبع وحی الهی سرچشمه نمیگرفت، حتی خودش نیز چنین ادعایی نداشت. میگفتند که درک او از فقه، تفسیر، فلسفه و بویژه فلسفه اسلامی کامل نبود. استفاده او از مفاهیم و اصطلاحات مکاتب فکری دیگر و تلاش برای تعبیر مجدد آنها باعث بوجود آمدن تناقض میشد.
گروه دیگری از ایرانیان سیاسی فعال که برتری اسلام را میپذیرند، اما سلطة روحانیون را در زمینههای مادی رد میکنند، اندیشههای شریعتی را امری ضروری برای تفسیر مجدد اسلام، مسئولیتپذیری فرد، اعادة ایمان، رهایی انسان از دگماتیسم و فاناتیسم، آزادی و ایمان به غرایز مذهبی مردم بحساب میآورند. این بحث و مجادلة تلخ و اسفانگیز از کتابهائی که توسط طرفین نگاشته میشود بخوبی آشکار است.
شریعتی خود به خطاپذیریاش آگاه بود و در بسیاری موارد به آن اشاره داشت. برای مثال میگوید:«من نمیگویم که هیچ عیب و نقصی در نوشتههای من نیست، هست. چرا به من کمک نمیکنید که به رفع آنها بپردازم؟» اما به نظر میرسد که این مجادلات بیشتر جنبة سیاسی دارند. ولی هر دو گروه مذهبی و غیر روحانی به دکتر شریعتی بعنوان یک طرفدار وفادار و فداکار فرهنگ اسلامی احترام میگذارند، و این خود شاهد خوبی بر نفوذ فوقالعاده و عظیم اندیشههای او بر تودههای ایرانی و بویژه جوانان تحصیلکرده است. علاوه بر این، مسأله قابل توجه در این است که دکتر شریعتی تنها متفکر ایرانی و معلم قبل از انقلاب است که نوشتههایش تا امروز هم مشتاقانه خوانده میشوند. او بدون شک پیشتاز و طلایهدار یک مکتب فکری همگون و مترقی است. هرگونه تلاش برای بهرهبرداری از شریعتی در راه اهداف خاص سیاسی و برداشتهای خاص از جریان فکری او نه تنها تحریف اندیشههای او در کل به حساب میآید بلکه روح و روان او را آزرده ساخته و بیعدالتی و بیانصافی بزرگی نسبت به اوست، و بهمین ترتیب منصفانه نیست که دکتر شریعتی را بخاطر عیب و نقصهایش تخطئه کنیم، چه برسد به اینکه بگوئیم او اگر زنده بود پا در جای پای این گروه یا آن گروه میگذاشت.
بهرحال آنچه در سالهای نخستین انقلاب رخ داده است بسیار دلگیرکننده است. همزمان با گسترش شکاف بین گروههای مختلف بر سر سیستم سیاسی ـ اجتماعی جدید ایران و تشدید برخوردهای آنان، عدهای دکتر شریعتی را نه تنها استاد انقلاب خودشان بلکه بعنوان وزنة سنگین مقابل آیتالله خمینی معرفی میکنند، که این حرکت تاکتیکی پاسخ سریع و فوری روحانیونی را برانگیخته است که آیتالله خمینی را تنها رهبر انقلاب میدانند. که در این مبارزه به نظر میرسد که دکتر شریعتی هم قربانی شده است، بگونهای که امروز آثارش زیر تیغ برّان سانسور قرار گرفته است، و با اینکه حکومت ایران برای بزرگداشت اساتیدی چون استاد مطهری، مراسمهای متععدی در طی روزهای مختلف برپا میکند، اما دکتر شریعتی مورد اجحاف قرار میگیرد.
زندگی دکتر علی شریعتی ناگهان در آغاز شکوفائی جسمی و فکریش و در بطن دوران طبیعی بارور شدن و پختگی بیشتر، به پایان رسید. ایمان، صداقت، فداکاری و استقلال او، غیر قابل تردید بوده و هست. بدرستی که شریعتی یک معلم جاودانه و فناناپذیر بود. مادامی که فرقهگرایی و جزمیت وجود داشته باشد، آزادی فکری نادیده گرفته شود، از ایدئولوژیها برای انگیزههای قدرتطلبانه بهرهبرداری گردد و مذهب وسیلة کسب مشروعیت سیاسی و پوشاندن دیکتاتوری شود، شریعتی در صحنه حاضر خواهد بود و اندیشههای فناناپذیرش در ایران نفوذ خواهد داشت.
منابع:
۱- طرحی از یک زندگی ـ دکتر پوران شریعت رضوی ـ انتشارات چاپخش
۲- شریعتی در جهان ـ تدوین و ترجمه: حمید احمدی ـ شرکت انتشار
۳- مجموعه آثار ۱ ـ با مخاطبهای آشنا ـ دکتر علی شریعتی
۴- مجموعه آثار ۴ ـ بازگشت به خویش ـ دکتر علی شریعتی
۵- مجموعه آثار ۲۰ ـ چه باید کرد؟ ـ دکتر علی شریعتی
۶- ویژهنامه طبرستان سبز ـ خرداد ۱۳۸۰
۷- روزنامه طوس ـ ویژهنامه شریعت مطهر ـ پائیز ۱۳۷۵
نویسنده : اِنی کاظمی
حضور سلحشور در حرم مطهر امام رضا(ع) فرصتی بود تا چند دقیقه ای را با او هم کلام شویم و درباره موضوعاتی هم چون جای خالی فرهنگ رضوی در سینمای ایران و دلیل توجه نکردن سینماگران به تولید فیلم و سریال درباره امام رضا(ع) گفت وگو کنیم.

البته این گفت و گوی ما نیز از اظهارنظرهای سلحشور درباره سینمای ایران و ماهیت آن بی نصیب نماند! ضمن این که این کارگردان سینما و تلویزیون ایران در صحبت هایش خبری را هم اعلام می کند: «تولید مجموعه داستان های معجزات امام رضا(ع) به زودی آغاز می شود.»
به هر روی سلحشور در این گفت و گو مهم ترین عامل خالی بودن جای فرهنگ رضوی در سینمای ایران را ماهیت غیراسلامی سینما می داند و با تاکید خاصی می گوید: «سینمای ما با امام رضا(ع) و معنویت دشمنی دارد.»
سینمای ایران، الحادی است!
در ابتدای این گفت وگو از فرج ا... سلحشور سوال می کنم که چرا سینماگران کمتر به تولید فیلم و یا مجموعه های تلویزیونی متناسب با فرهنگ رضوی می پردازند؟ او در پاسخ به این سوال با اظهاراتی تند به استقبال سینمای ایران می رود: «مشکل این جاست که ماهیت سینمای دنیا و از جمله سینمای ما اسلامی نیست؛ ما جزئی از سینمای دنیا هستیم و به نظر من سینمای ایران، سینمای الحاد است پس چه طور انتظار دارید به معنویت و آقا امام رضا(ع) بپردازد؟»
از او می پرسم که اگر سینمای ایران طوری است که او می گوید آیا نباید معنویت را وارد آن کرد؟ سلحشور می گوید: چه کسی باید معنویت را وارد سینمای ایران کند؟ سینماگران؟ آیا شما مبارزه با قاچاق را به یک قاچاقچی واگذار می کنی که انتظار داری سینماگران معنویت را وارد سینمای ایران کنند؟

سینمای ایران دشمن امام رضا (ع) و معنویت است
این کارگردان سینما و تلویزیون در ادامه به فعالیت هایی که در زمینه تولید فیلم هایی با مضمون مذهبی انجام داده است اشاره می کند و یادآور می شود: تا جایی که در توان داشتیم در این زمینه تلاش کرده ایم و حتی در بحث معارف رضوی نیز مذاکراتی داشتیم و یک سری فعالیت ها درباره موضوع امام رضا(ع) و معجزات و اتفاقاتی که برای زائران این حضرت رخ داده انجام داده ایم که به زودی تولید آن آغاز می شود. اما یک نفر نمی تواند از پس همه کارها برآید بلکه باید مجموعه سینمایی ما اصلاح شود.
سلحشور مدعی است که «سینما در تضاد با معارف رضوی است» و «سینمای ایران دشمن امام رضا (ع) و معنویت است»: «سینمای ما امام رضا(ع) را قبول ندارد؛ امام رضا(ع) نماینده معنویت است در حالی که سینما نماینده مادیات، نفسانیات و مظاهر دنیایی است بنابراین قرار دادن این دو کنار هم جور در نمی آید.»
کارگردان مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر» سپس تاکید می کند که اگر سینماگر با این تفکر موجود به سراغ تولید فیلم هایی متناسب با معارف رضوی برود بی شک به دید برخی ها از قانون سینما تخلف کرده است!
اول باید مبانی سینما را اسلامی کنیم
از سلحشور می پرسم که بر اساس اظهارنظرهای شما آیا راهی برای پرداختن به معارف رضوی در سینمای ایران وجود ندارد؟ که پاسخ می دهد: اول باید مبانی سینما درست شود آن هم طبق اصول اسلامی مثل بانکداری اسلامی و یا دانشگاه اسلامی؛ در این صورت سینماگر اسلامی تربیت خواهد شد و در خدمت آقا امام رضا(ع) و ساخت فیلم های ولایی نیز قرار خواهد گرفت.
سلحشور در پایان این گفت و گو جمله ای را برای چندمین بار تکرار و بر آن تاکید می کند: «ابتدا باید سعی کنیم که مبانی سینمای ما اسلامی شود آن وقت انتظار داشته باشیم که معارف رضوی در این سینما حضور داشته باشد.»
باور افراد درباره پول، نقشی به مراتب بزرگتر از آنچه که اکثرشان تصور می کنند، در سطح ثروت و لذت و رضایتشان از آن ثروت، بازی می کند.
در واقع، بیشتر مردم تصور نمی کنند که باورهایشان در موفقیت مالی یا عدم آن، نقش داشته باشند، بیشتر مردم هرگز در مورد باورهایشان فکر هم نمی کنند. ما فقط طبق باورهایمان اقدام می کنیم.
دارم نمونه هایی از باورهای محکوم به شکست را جمع می کنم، همانطور که سنجاب ها برای زمستان و برای مدتی مدید، بادام جمع می کنند. در این مقاله، چندین باور واقعی درباره پول را از افراد حقیقی شرکت کننده در کارگاه ها و کلاس های واقعی، ارایه می دهم.
این باورها، جریان پول را به درون زندگی های بی شماری قطع می کنند- یا آن را به جریانی باریک و بسیار ناچیز، کاهش می دهند. بعضی از این باورها برایتان آشنا هستند و بعضی دیگر آنقدر خاص و استثنایی اند که عجیب و غیرعادی به نظر می رسند.
گاهی وقت ها، یک باور می تواند برای یک نفر زندگی بخش باشد و برای یکی دیگر، نابودکننده زندگی. از اول تا آخر این فهرست را بخوانید و ببینید آیا با هیچ یک از این باورها احساس نزدیکی می کنید یا نه.
- پول، منشا همه بدی ها و پلیدی هاست.
- اگر آدم موفقی باشم، مردم از من متنفر می شوند.
- اگر یک میلیون به دست آورم، ممکن است آن را از دست بدهم و بعد، احساس حماقت کنم و برای همیشه از خودم بیزار شوم.
- اگر خیلی بیشتر از حد نیازم پول به دست آورم، افراد زیادی مجبورند بدون پول سر کنند.
- کمتر به دست آوردن پول، بهتر از این است که مسوول رنج و سختی فرد دیگری باشم.
- اگر پول زیادی به دست آورم، به پدرم، که هرگز پول زیادی کسب نکرد، خیانت خواهم کرد.
- ثروتمندان، ثروتمندتر می شوند.
- فقرا، فقیرتر می شوند.
- رابطه برقرار کردن با پول، سخت است.
- پول درآوردن، سخت است.
- برای پول پس انداز کردن باید از خیلی چیزها صرفنظر کرد و بدون خیلی چیزها گذران کرد.
- نمی توانم هم پول داشته باشم و هم وقت آزاد.
- پول، معنویت را از بین می برد.
- باید خیلی کارهایی را که دوست نداری، انجام دهی تا پولدار شوی.
- من پول کافی برای قسمت کردن یا بخشیدن ندارم.
- قبول کردن پول، مرا مقید می کند.
- بهتر است کمتر از حقم پول به دست آورم و از شرایط سخت رها شوم.
- برای اینکه فرد باارزشی باشم باید در ازای پول کمتر، بیشتر از دیگران کار کنم.
- پول داشتن، مانع خوشحال بودن و شادمانی انسان است.
- پول، فساد در پی دارد.
- هرگز پول کافی نخواهم داشت.
- بهترین کار این است که فقط پول کافی برای گذران زندگی بخواهم.
- همانقدر پول به دست می آوریم که مستحقش هستیم و حقمان است.
- کار درست این است که نسبت به هر یک ریال پولمان، هوشیار باشیم.
- اگر زن باهوش و زرنگی بودید، تا الان برای خودتان امکانات یک زندگی راحت را فراهم می کردید.
- اگر انسان باهوش و زیرکی بودید، تا الان با یک مرد ثروتمند ازدواج کرده بودید.
- من همیشه اجاره نشین هستم؛ صاحبخانه شدن غیرممکن است.
- هرگز نمی خواهم دیگران بدانند خیلی پول دارم، زیرا مردم با افراد ثروتمند، خوب رفتار نمی کنند.
- اگر خیلی پول در آورم، مردم فکر می کنند شیاد و کلاهبردارم.
- فرد دیگری درون من است که همه پول هایم را خرج می کند.
اگر با هر یک از این باورها احساس نزدیکی می کنید، یکی یکی شان را مورد بررسی قرار دهید و به این سه سوال مربوط به هر باور، پاسخ دهید:
چرا به این باور اعتقاد دارم؟
آیا درست است؟
اگر به چنین باوری معتقد نبودم، ممکن بود نگران چه پیشامدی باشم؟
با پاسخ دادن به این سه سوال معنی دار درباره هر باور، می توانید آن باور را از ذهنتان بیرون کنید و رها شوید تا به دنبال علایق و خواسته هایتان بروید.
همچنین، آزاد خواهید بود تا هم ببخشید و هم دریافت کنید. همین الان دست به کار شوید و بی وقفه روی این باورها کار کنید.
1- شربت ریحان
یک و نیم فنجان شکر را با یک و نیم
فنجان آب سرد مخلوط کنید و روی حرارت بگذارید. 5 دقیقه صبر کنید تا شکر
کاملا حل شود. آن را از روی حرارت بردارید و 10 برگ ریحان در آن بریزید.
وقتی سرد شد، ریحان ها را خارج و شربت را با آب رقیق کنید و به همراه یخ و
چند برگ ریحان تازه سرو کنید.
2- شربت آلبالو
هسته های آلبالو را درآورید و یک
لایه از آن کف قابلمه پهن کنید. مقداری شکر روی آنها بپاشید و بعد لایه
دیگر آلبالو ها را بریزید. قابلمه را روی حرارت ملایم بگذارید تا آلبالو ها
آب بیندازد و پخته شود. آلبالو ها را می توانید برای آلبالوپلو کنار
بگذارید و شربت باقیمانده را به همراه آب و یخ سرو کنید.
3- شربت زنجبیل
یک پرتقال و یک لیموترش را آب
بگیرید. یک سانتی متر زنجبیل تازه را با یک قاشق عسل و یک قاشق شکر در
غذاساز مخلوط کنید تا کاملا صاف و یکدست شود. آن را با آب پرتقال و لیمو
مخلوط کرده، با آب سرد رقیق و با یخ سرو کنید. می توانید آن را با برش های
پرتقال تزیین کنید.
4- چای سرد
یک قوری چای رقیق دم کنید و بعد از
اینکه آن را از روی حرارت برداشتید، چند برگ نعناع تازه در آن بریزید. بعد
از اینکه چای سرد شد، مقداری شکر در آن بریزید، سپس چند لیوان را از یخ و
پودر یخ پر کنید و چای را روی یخ ها بریزید. با چند برگ نعناع ریحان ها را
تزیین کنید.
5- قهوه سرد
در قهوه جوش، به ازای هر فنجان آب، یک
قاشق چای خوری قهوه و یک قاشق شکر بریزید. قهوه جوش را روی حرارت بگذارید
تا جوش بیاید، سپس آن را خاموش کنید. قهوه را به آرامی در یک ظرف بریزید و
یک لیموترش تازه روی آن بچکانید. آن را در فریزر بگذارید و هر چند دقیقه یک
بار با چنگال هم بزنید تا شبیه یخ در بهشت شود.
6- شربت شاه توت
شاه توت را درست مثل آلبالو لایه
لایه به همراه شکر در قابلمه بریزید و روی حرارت بگذارید. بعد از اینکه
پخت، می توانید از شاه توت ها برای مربا استفاده کنید. شربت به جا مانده را
صاف کرده، به همراه یخ و آب سرد رقیق و سرو کرده و می توانید با یک قاشق
بستنی شاه توت آن را تزیین کنید.
اما تحقیقات متعددی که در کشور و یا توسط دانشمندان کشورهای اسلامی انجام شده، بیان میکند آیا فعالیت ورزشی می تواند در ماه رمضان مناسب باشد و اگر انجام می شود باید در چه شرایطی باشد؟»
این متخصص تغذیۀ ورزشکاران اظهار داشت: «چندین نظریه در این مورد وجود دارد، برخی افراد می گویند که اگر فعالیت ورزشی بلافاصله قبل از افطار انجام بشود و انتهای فعالیت ورزشی به خوردن افطار ختم بشود، تبعات روزه بر ورزشکار کمتر می شود مثل کم آبی، خستگی، کاهش سطح قند خون و غیره؛ اما این روش می تواند جزو یکی از انتخاب ها باشد و یک ایراد بر آن وارد است، به دلیل اینکه چندین ساعت از ناشتا بودن ورزشکار می گذرد پایین بودن سطح قند خون و تخلیۀ ذخایر قندی در این زمان باعث می شود که فرد نتواند تمرین خوبی داشته باشد به خصوص اگر تمرین شدید باشد، بنابراین ممکن است که ایجاد مشکل کند.»
این دکترای فیزیولوژی ورزشی ادامه داد: «نظریۀ دیگر که بیشتر مورد توافق هست و در کشور در حد مسابقات لیگ انجام میشود این است که انجام ورزش به بعد از افطار موکول بشود منتها خوردن افطار معمول و سنگین طبیعتا امکان فعالیت ورزشی را تا 24 ساعت امکان پذیر نمی کند چون خوردن یک وعدۀ غذایی سه تا چهار ساعت زمان نیاز است تا جذب و گوارش طی بشود بنابراین خوردن یک افطاری خیلی سبک در حد مواد قندی، مایعات و مواد غذایی که بتواند آن نیازهای حیاتی را مثل حفظ سطح قند خون به وجود آورد توصیه می شود و بعد آن فعالیت ورزشی و تمرین انجام بشود، بعد از تمرین یا مسابقه آن وعدۀ غذایی معمول مصرف شود که روزه برای فرد تبعات کمتری داشته باشد.»
این استادیار دانشگاه به سلامت نیوز گفت: «نظریۀ سوم بر این مبنا است که در ابتدای صبح یا قبل از ظهر چون هنوز از سحر فاصله نگرفته است و ذخایر قندی هنوز وجود دارد و می تواند فعالیت کند، اقدام به ورزش بکند، ما می دانیم که حتی نیم ساعت یا چهل دقیقه ورزش کردن باعث کم آبی و کاهش قند خون می شود و چون ورزشکار نمی تواند تا موقع افطار آب یا مواد قندی مصرف کند می تواند تبعات بسیار شدیدتری را برای ورزشکار داشته باشد بنابراین توصیه نمی شود وقتی ساعات زیادی تا هنگام افطار مانده است این کار انجام یشود.»
دکتر فرامرزی در خصوص برنامۀ ورزشی افراد عادی در ماه مبارک رمضان گفت: «همین سه اصلی را که مطرح کردم برای افراد عادی هم صدق می کند یعنی فعالیت ورزشی باعث ایجاد خستگی، کم آبی و افت قند خون می کند چه در افراد ورزشکار چه در افراد عادی، بنابراین در افراد عادی هم اگر انتخابشان برای فعالیت ورزشی به بعد از افطار موکول بشود با صرف یک افطاری مختصر و گذشت زمان حدود 1:30 الی 2 ساعت می توانند به خوبی ورزش کنند ولی چون تمارین ورزشی در افراد عادی خیلی شدید نیست، به نظرم اگر کسانی که به دنبال کاهش وزن هستند اگر 30 تا 45 دقیقه قبل از افطار هم البته در صورتی که توانایش را داشته باشند، بتوانند پیاده روی یا فعالیت سبکی داشته باشند و بعد از آن افطار کنند، این هم میتواند انتخاب مناسبی باشد با این حال در افراد عادی هم انجام فعالیتهای ورزشی در تعداد ساعات زیاد مانده به افطار می تواند پیامدهای سنگینی برای آنها داشته باشد.»
در مواقعی که باز شدن جی میل زمان زیادی نیاز دارد خود سیستم به طور اتوماتیک شما را به استفاده از حالت بیسیک دعوت می کند. این ورژن تمام قابلیت های ظاهری Gmail را ندارد ولی کارهای اصلی را می توانید با سرعت پایین انجام دهید. اگر از اینترنت دایال آپ استفاده می کنید این دعوت را به هیچ وجه رد نکنید.
غیر فعال کردن Google Instant
در صفحه اصلی موتور جست و جوی Google به صفحه search preferences page بروید و گزینه never show Instant results را فعال کنید. سپس روی Save کلیک بزنید. از این به بعد هر وقت در جست و جوگر گوگل چیزی تایپ می کنید سیستم هوشمند فهرستی از پیشنهادها را لیست نمی کند. حالا سرعت شما کم نمی شود.
گزینه Chrome’s clikck-to-play
اگر روی یک سایت فایل های فلش وجود داشته باشد آن قسمت به حالت طوسی درمی آید تا شما تنها در صورت نیاز به اجرایش روی آن کلیک کنید. برای فعال کردن این قابلیت در گوگل کروم به این آدرس بروید chrome://chrome/settings/content سپس روی گزینه «click to play» در قسمت «plug-ins» کلیک کنید و OK را بزنید.
.:: This Template By : web93.ir ::.