این نکات توسط طراحان مد و لباس ارائه شده است که با هر بودجه و قیمتی قابل استفاده می باشد.
1 - لباسهای بی شکل گشاد انتخاب نکنید. شلوار ورزشیهای گشاد برای ورزش است نه برای بیرون رفتن. این لباسها به هیچ وجه اندامشان را زیباتر نمی کند.
2 - سبک لباسهایی که آستینهای باریک، قسمت سینه، کمر و پاهای تنگ دارند یا هر چیزی که بدنی واقعاً خوش فرم می خواهد تا زیبا به نظر برسد، به درد این دخترها نمی خورد. گذشته از اینکه این لباسها ایراد و اشکالهایاندامشان را چند برابر نشان می دهد، بسیار برایشان ناراحت خواهد بود و گردش خونشان را هم مشکل می کند.
3 - شلوارها، شلوارکها و دامنهایی انتخاب کنید که در پشت کمر کشی باشد اما از جلو زیپ و دکمه بخورد.
4 - شلوار جینهای کشی انتخاب کنید. این شلوارها درست مثل شلوار جینهای عادی اما از نظر جنسی بسیار راحت می باشند.
5 - لباسهایی انتخاب کنید که به خوبی اندازه شان باشد و در آن احساس راحتی کنند.
6 - برای جلوگیری از عرق کردن بدن، از پودر و اسپری بدن استفاده کنید.
7 - از پوشاندن لباسهای خانمانه به دختربچه های چاق خودداری کنید. درست است که گاهی پیدا کردن لباس برای دخترهای درشت اندام سخت است اما به هیچ وجه به آنها لباسهایی که متعلق به سنین بالاتر از اوست را نپوشانید.
8 - به قسمت سایز بزرگ همه نمایندگی ها و مارکهای لباس سر بزنید. مطمئناً چیزی پیدا می کنید که خوشتان بیاید.
9 - برای پوشاندن شکم و باسنشان، بلوز، تی شرت و تاپهای بلند انتخاب کنید.
10 - دخترتان اگر چاق است یا پاهای کوتاهی دارد، از پوشاندن شلوار جین و شلوارهای راسته به او خودداری کنید. این شلوارها پاهایشان را چاق تر نشان می دهند.
11 - شلوارهایی انتخاب کنید که در قسمت ران چسبان و در پایین کمی گشاد باشد.
12 - به دختربچه تان که چاق است دامن بلند پایین تر از زانو نپوشانید چون از مد افتاده است و چاق ترشان می کند.
13 - دامنهایی انتخاب کنید که تقریباً تا روی زانوهایشان باشد. از پوشاندن دامن کوتاه به آنها خودداری کنید.
14 - به آنها دامن شلواری بپوشانید که هم برایشان راحت تر است و هم جایگزین خیلی خوبی برای دامن به حساب می آید.
15 - اجازه ندهید دخترتان لباسهای سنگینی بپوشد که باعث می شود بیش از حد گرمش شود. لباسهای مخملی، پشمی و سایر پارچه های حجیم از این دسته هستند.
16 - به دخترتان یاد بدهید که چطور می تواند از لباسهای چند لایه استفاده کند. مثلاً یک سویشرت یا ژاکت با خود داشته باشد که در صورت نیاز تن کند.
17 - شلوارکهای کوتاه تنگ برایشان نخرید.
18 - از جوراب با درازای مختلف استفاده کنید. جوراب تا زانو، تا ساق یا تا مچ. باید ببینید کدام برایشان راحت تر است.
19 - پیراهن یا دامنهای کوتاه را حتماً با جوراب شلواری کلفت استفاده کنید.
20 - از پوشیدن کفشهای خیلی تخت یا پاشنه بلند خودداری کنید. مسئله مد نیست، راحتی و سلامت دخترتان از همه چیز مهم تر است.
21 - کفشهایی انتخاب کنید که کمی پاشنه داشته باشد.
22 - کفشها، چکمه ها و صندلهایی انتخاب کنید که روی آن بر چسب قابل ارتجاع زده باشد. اگر کفشی این برچسب را نداشت کفش را در دو دستتان بگیرید و سعی کنید به جلو و عقب خمش کنید. باید به راحتی به جلو و عقب خم شود.
23 - سعی کنید از مغازه هایی خرید کنید که مخصوص سایز بزرگ هستند تا انتخاب بیشتری پیش رویتان باشد. لباس خریدن برای دختربچه های چاق خیلی سخت است پس سعی کنید تا حد امکان لذت بخشش کنید. باید بدانید که چاق بودن در دوران دبستان به معنای چاق بودن تا آخر عمر نیست. پس سعی کنید با اعمال روشهای مناسب دخترهای گلتان را برای لاغر شدن تشویق کنید.
میوه کیوی ده سالی است که میهمان سبدهای ایرانیان شده است و شمال کشور هم به دلیل داشتن شرایط مناسب پرورش این میوه همچنان باغات خود را زیر کشت این میوه کرده اند.
در مورد تاریخچه کیوی می توان اینگونه گفت که این میوه در جنوب چین توسط یک کشاورز برای اولین بار به عمل آمد و در آنجا میوه ملی چین نامیده شد.

پیوند این میوه بعد از رشد حدود یک هفته ای تبدیل به نهال و قابل قلمه زدن است. این روش از متداول ترین روشهای کاشت نهال کیوی در دنیا به خصوص کشور چین است و این کشور یکی از بزرگترین کشورهای صادر کننده نهال پیوندی این میوه محسوب می شود.
کیوی سرشار از ویتامین C بوده و مقدار پتاسیم آن از نظر وزنی تا حدی کمتر از موز است. همچنین دارای ویتامین A، E، کلسیم، آهن و اسید فولیک است و یک عدد کیوی متوسط 46 کالری انرژی دارد.

حال بر خلاف خصوصیات و فواید این میوه اخیرا دیده شده که میوه کیوی با قیمت ارزان توسط دست فروشان عرضه میشود که معمولا بزرگی این میوه در قفسه فروشگاهها توجه شما (مشتری) را جلب می کند.

حسین مهاجران رئیس اتحادیه سراسری عرضه کنندگان میوه تهران در گفتگو با مهر می گوید: دلیل ندارد میوه چینی وارد کنیم. کیویهای ایرانی بهترین کیفیت را حتی نسبت به نیوزلند و فرانسه که از جمله مراکز تولید کیوی هستند دارند.
البته قرصهایی وجود دارد که مثلا می تواند با آغشته کردن انگور به آن وزن و اندازه انگور را بالا برد ولی در برخی میوه ها نمی شود.
فکر می کنید همسرتان به هیچ وجه اهل دروغ نیست؟ بهتر نیست که درباره این موضوع دقیق تر بیندیشید؟

دلایل دروغ گفتن متفاوت است، از نگرانی او برای احساسات شما گرفته تا حفظ رابطه
خودش با شما، ولی مطمئن باشید همسر مور علاقه شما هم یک انسان است و از
دروغ به عنوان یک حربه برای رسیدن به اهدافش (شاید به طور ناخودآگاه)
استفاده می کند.
دلیلشان هر چه که باشد ده نوع عمده آن در زیر آمده است:
1 - «هیچ وقت سعی نکرده ام چیزی را در مورد تو تغییر دهم»
وای فکر می کنید چه چیزی ممکن است؟ یعنی واقعاً از شنیدن صدای خرناسه شما عصبی نشده؟ یعنی او از همه رفتار شما راضی است؟ به هر حال اگر هم به شما نگفته در سالهای آینده خواهد گفت، پس تا می توانید از این فرصت بهره ببرید او «سعی نکرده چیزی را در شما تغییر دهد؟» پس شما مرد ایده آل او هستید!
2 - «من از بودن در جمع دوستان تو لذت می برم»
مهم نیست دوستان شما چقدر انسانهای جالبی هستند، این نظر شماست و احتمالاً همسرتان از ته قلب اینطور فکر نمی کند. پس تا آنجا که می توانید این ملاقات ها را کاهش دهید تا همسرتان تصمیم نگیرد و احساس قلبی اش را راجع به ملاقات های پر سر و صدای شما با دوستانتان بیان کند.
3 - «من از انجام دادن هر کاری برای تو لذت می برم»
این ها جملات اول رابطه ها هستند. واقعاً فکر می کنید همسرتان از شستن لباسهای شما یا جمع کردن ظرفهای غذا در حالی که شما لم داده اید و تلویزیون تماشا می کنید لذت می برد؟ اگر نمی خواهید روزی با جمله « لطفاً خودت جورابهای بدبویت را بشو » مواجه شوید، خودتان زودتر دست به کار شوید.
4 - «من خانواده تو را مثل خانواده خودم دوست دارم»
ممکن است او در تظاهر کردن بسیار وارد و ماهر باشد ولی بدانید این احساس قلبی او نیست اگر شک دارید این بار که او خانواده تان را برای شام دعوت می کند به ماهیچه های صورتش نگاه کنید تا متوجه لبخند مصنوعی که او به زور به لب دارد شوید.
5 - «من عاشق ورزش هستم»
این هم یکی دیگر از جملات سنتی اولین قرار است. او احتمالاً تماشای فوتبال را به عنوان یکی از کارهای مورد علاقه اش به شما معرفی می کند تا نشان دهد که چقدر با شما هم عقیده است و با دخترهای دیگر یک فرق اساسی دارد. اگر او جزو نوادر روزگار نباشد (و واقعاً عاشق فوتبال نباشد) بعد از مدتی از شما هم به خاطر تماشای فوتبال ایراد خواهد گرفت.
6 - «اگر به من بگویی که چاق شده ام اصلاً ناراحت نخواهم شد»
اصلاً چنین چیزی ممکن است؟ اصولاً اگر شما سعی کنید با تعریف بیش از حد از او خوشحالش کنید موفق نخواهید شد چرا که او می فهمد که شما دروغ می گوئید ولی لازم نیست این صداقت خود را با اظهار نظر درباره اندامش به او ثابت کنید. در غیر این صورت جنگ جهانی سوم در منزل شما به وقوع خواهد پیوست.
7 - «تو راست می گویی، حق با توست»
در مشاجرات دوران دوستی و نامزدی همیشه دخترها حق را به پسرها می دهند ولی آیا در زندگی هم عقیده آنها این چنین است؟ در حقیقت «حق با توست» معادل «کافی است و تمامش کنیم» است او می خواهد فقط مشاجره را به پایان برساند!
8 - «توجه تو به دیگر زنان اصلاً برایم مهم نیست»
اوایل شکل گیری یک رابطه، دخترها برای بی تفاوت جلوه دادن خود از چنین جملات فریبنده ای بهره می گیرند. شانس شما این جاست که وقتی مشغول تماشای دختران دیگر هستید می توانید از میزان عصبانیت او آگاه شوید. البته این کاملاً طبیعی است. خود را جای او بگذارید؛ اگر او هر پسر خوشگلی را ببنید شروع به طنازی کند چه احساسی به شما دست خواهد داد.
9 - «پول تو برایم هیچ اهمیتی ندارد»
با این که مبلغ پول شما در حساب بانکی تان برای اکثر زنان اهمیت چندانی ندارد ولی استقلال مالی شما برای همه آنها مهم است. ممکن است به شما نگوید چون نمی خواهد شما را بترساند ولی مطمئن باشید که همینطور است.
10 - «عزیزم ناراحت نباش، این چیزها برای همه اتفاق می افتد»
در زندگی همه ما لحظات سخت پیش می آید، اکثر زنان در مواقع سختی همسرانشان از این جمله کلیشه ای استفاده می کنند. به هر حال اصلاً مهم نیست، مهم این است که او از بین همه افراد دیگر شما را انتخاب کرده است.
1- بجوئید تا بیابید و بدانید با زحمت و تلاش چیزی را از دست نمیدهید (اسوپ، افسانه نویس یونانی)
2- برنامه های توسعه مدیریتی ما در محل کار صورت می گیرد نه در کلاسهای مختلف آموزشی. (ژوزف شرسن)
3- ترجیح می دهم که ملتم به سیاستهای اقتصادی من بخندند تا اینکه از ولخرجیهایم گریان شوند. (پادشاه سوئد)
4- برای آنکه مدیر شوید باید از پایین شروع کنید، استثناء هم وجود ندارد. (هنری بلاک)
5- با هشت ساعت کار صادقانه در روز می توانید به ریاست برسید و روزی 12 ساعت کار کنید. (رابرت فراست)
6- برای بهبود ارتباطات کامپیوتری باید کمر بوروکراسی ایجاد شده را شکست. (مایکل آلبرشت)
7- مدیران نالایق اغلب به نصیحت و مشاوره آخرین کسی که با او صحبت می نماید گوش می کند.(وارن بنیس)
8- مدیر باید جرأت آن را داشته باشد که گاهی برخلاف رأی متخصصان عمل کند. (جیمز کالاگان)
9-هیچ چیز برای کارمندان ارزشمندتر از سهیم کردن آنها در چرخه تصمیم گیری نیست. (جودیت باردویک)
10- مدیریت مشارکتی این است که افراد مناسب را در زمان مناسب در چرخه تصمیم گیری وارد کنیم. (واین بارلو)
11- با احتیاط بیندیشید اما با قاطعیت عمل کنید. (چارلز کالب کلتن)
12- دیگران را عفو کنید. (بابیلیوس سایروس)
13- سرپرست باید قبل از هرگونه اقدام انضباطی، تذکرات و اخطارهای لازم را بدهد. (موریس تراتر)
14- تجربه را نمی توان خلق کرد باید آن را تجربه کرد. (آلبرت کامو)
15- تجربه فرزند اندیشه است و اندیشه فرزند عمل. (بنجامین دیزرائیلی)
16- رمز موفقیت، ثبات در پیگیری هدف است. (بنجامین دیزرائیلی)
17- اهداف بایستی مشخص، واقع گرایانه و قابل سنجش باشند. (ویلیام دایر)
18- هدف بزرگ زندگی، دانش نیست، عمل است. (توماس هنری هاکسلی)
19- تجربه خوب است اما به شرطی که برای آن بهای گزاف نپردازیم. (باربر، کتاب هزار ضرب المثل)
20- از خشم انسان های صبور برحذر باشید. (جان درایدن)
21- کلمات و جملات خوب، پرارزش و کم هزینه اند. (جورج هربرت)
22- خطا را محکوم کن نه خطاکار را. (ویلیام شکسپیر)
23- جمع آوری اطلاعات به عنوان اساس کار مدیریت است برای همین است که اکثر وقت روزانه ام را صرف آن می کنم. (اندرو گراو)
24- تجربه نامی است که شخص برای اشتباهاتش انتخاب می کند. (اسکار وایلد)
25- یک راه کاملاً مؤثر برای کسب اطلاعات که توسط اکثر مدیران نادیده گرفته می شود بازدید از قسمت ها و مشاهده مستقیم وقایع است. (اندرو گراو)
26- بوروکراسی نه تنها مانعی بر سر راه دموکراسی نیست بلکه مکمل اجتناب ناپذیر آن نیز هست. (ژوزف شومپیتر)
27- اگر شرایط افراد ساعی و سختکوش بهتر از شرایط افراد کامل و تنبل نباشد، بنابراین دلیلی برای سختکوشی وجود نخواهد داشت. (جرمی بنتام 1838)
28- به عنوان یک نظریه کلی، جبران خدمت بر اساس حقوق ثابت و بدون تغییر در هیچ گروه و طبقه ای باعث ایجاد حداکثر علاقه نمی شود. (جان استوارت میل 1848)
29- شخصی مدیر را اینگونه توصیف می کند: مدیر کسی است که با مراجعان ملاقات می کند تا بقیه کارکنان به کارشان برسند. (هنری مینتزبرگ)
30- مشکلات مدیریت همیشه به مشکلات مردم تبدیل می شود. (سرپیتر دراکر)
31- بسیاری از بهترین مشاغل در حقیقت وجود ندارند مگر اینکه فرد مناسبی را برای آنها استخدام کنیم. (جیمز چالنجر)
32- مادامی که انسان در سر راه خود بایستد به نظر می رسد همه چیز سد راه اوست. (رالف والدو امرسون)
33- اگر فکر می کنید که رئیستان ابله است به خاطر داشته باشید که اگر باهوش تر بود، بیکار می شدید. (آلبرت گرانت)
34- اگر انتظار پیشرفت و بهسازی کارکنان را دارید بایستی به آنها مسئولیت بدهید، باید به آنها بگوئید که اهدافشان چیست و باید به آنها اجازه دهید که کارشان را بکنند. (دیوید رادمن 1284)
35- شما مجبور نیستید که رئیستان را دوست داشته باشید و او را تحسین کنید. همچنین نباید از وی متنفر باشید در هر حال باید او را به گونه ای اداره کنید که بتواند منبعی برای موفقیت شخصی شما و موفقیت سازمان باشد. (پیتر دراکر)
36- هیچ چیز محال نیست و هر کاری راهی دارد، اگر به اندازه شایسته، اراده داشته باشیم، به قدر کافی وسایل پیدا می کنیم. (لاروشفو کولد)
37- از مخالفت نهراسید، فقط وقتی بادبادک می تواند بالا رود که با باد مخالف مواجه شود. (چرچیل)
38- موفقیت از آن کسانی نیست که هرگز دچار ناکامی نمی شوند بلکه متعلق به آنهایی است که هرگز از تجدید مبارزه، بیم و هراس ندارند. (هانری کپ)
39- رهبری یکی از چیزهایی است که نمی توان آن را به کسی محول کرد یا باید آن را اجرا کنید و یا از آن کناره گیری کنید. (رابرت گوی زویتا)
40- انسان آنقدر ترقی می کند تا به جایی می رسد که دیگر کارآیی خود را از دست می دهد. (پیتر دراکر)
41- هنر پیشرفت آن است که نظم را در میان تغییر و تغییر را در میان نظم حفظ کنید. (وایتهد)
42- هیچ چیز غیر از تغییر پایدار نیست. (هراکلیتوس)
43- استعداد بزرگ بدون وجود اراده بزرگ وجود ندارد. (بالزاک)
44- این مقام نیست که رهبر را می سازد، رهبر است که مقام را می سازد. (استانلی هافی)
45- تنها عامل مؤثر برای نفوذ در دیگران آن است که نظر آنان را به مشارکت و همکاری جلب کنید. (هری اوراستریت)
46- رمز موفقیت فرد در زندگی این است که برای لحظاتی که قرار است عهده دار مسئولیت رهبری شود آماده باشد. (بنجامین دیزرائیلی)
47- رهبر کسی است که بیش از دیگران می بیند، فراتر از آنچه که دیگران می بینند، می بیند و قبل از دیگران می بیند. (لروی ایمز)
48- بهترین مدیر کسی است که قادر است افرادی خوب را برای کارهایی که می خواهد انجام شود انتخاب کند و آن قدر خوددار باشد تا از مداخله در کارهایی که آنها انجام می دهند پرهیز کند. (تئودور روزولت)
49- زمانی که شما رهبر می شوید، حق فکر کردن را از دست می دهید. (جرالد بروکس)
50- یک رهبر کسی است که از بلندترین درختان بالا می رود، تمام موقعیت را در نظر می گیرد و فریاد می زند: «جنگل را اشتباه آمده ام.» (استفان کاوی)
به گفته پزشکان، علت ریزش مو به عوامل مختلفی از جمله محیطی، ژنتیکی، هورمونی، برخی بیماریها مانند اختلالات تیروئید، آنمی (کم خونی) و نوع تغذیه بستگی دارد.
هر فرد در طول روز بین 50 تا 100 تار موی خود را از دست می دهد که اینها موهای مرده ای هستند که می ریزند و جای خود را به موهای جدید می دهند.
بر اساس این گزارش، اما گاهی این ریزش از حالت طبیعی فراتر می رود و تعداد موهای ریخته بیشتر از موهای تازه روییده می شود. در این صورت فرد کم کم احساس می کند بخشی از موهای خود را از دست می دهد.
اما به طور کلی تا زمانی که 25 درصد از تراکم موها کم نشود، فرد شکایتی از کم شدن موهایش ندارد.
بر اساس آمارها 90 درصد از مردان درجاتی از ریزش موی مردانه دارند که می تواند تحت تاثیر عوامل ژنتیکی یا هورمونی باشد. اما این ریزش مو گاهی به حدی شدید است که فرد دچار طاسی می شود و امکان رویش مجدد موها وجود ندارد.
اهمیت رژیم غذایی در حفظ سلامتی بدن بخصوص مو بر هیچ فردی پوشیده نیست بر این اساس شایع ترین دلیل ریزش مو در زنان کمبودهای غذایی است چرا که برای کاهش وزن خود رژیمهای غیر اصولی را به کار می برند که نتیجه آن بروز این مشکل است. همچنین کسانی که مواد غذایی حیوانی مصرف نمی کنند و به اصطلاح گیاهخوار هستند، به دلیل عدم اطلاع کافی در زمینه چگونگی مصرف غذاهای گیاهی، دچار کمبود پروتئین، روی، آهن، اسیدهای آمینه ضروری و ویتامینهای گروه B می شوند.
دکتر مرتضی صفوی، متخصص تغذیه در این رابطه می گوید: ریزش موی سر تا حد کچلی از عوارض حذف مواد غذایی پنج گانه و رژیم های سخت غذایی است.
وی ادامه می دهد: افراد باید مواد پنج گانه غذایی شامل میوه، سبزیجات، مواد پروتئینی، کربوهیدرات ها و لبنیات را به صورت روزانه در وعده های غذایی خود میل کنند تا دچار عوارض و مشکلات یاد شده نشوند. صفوی بابیان اینکه پنج گروه غذایی مهم و مورد نیاز بدن نباید در رژیمهای غذایی افراد حذف شود، می افزاید: این پنج گروه مواد غذایی مورد نیاز بدن است که در صورت حذف، صدمات جبران ناپذیری به بدن وارد می شود.
وی اضافه می کند: افرادی که رژیمهای سخت غذایی می گیرند نیاز به مصرف مکملهای ویتامین و املاح دارند. صفوی با بیان اینکه افراد دارای رژیم های سخت غذایی در ابتدا دچار کاهش وزن به دلیل دفع مایعات می شوند و سپس چربی بدن کاهش می یابد، می گوید: رژیم غذایی همراه مصرف زیاد مایعات، موجب کاهش شدید میزان پروتئین و سدیم در بدن می شود و فرد را در معرض کمبود سدیم قرار خواهد داد.
صفوی می افزاید: رژیمهای سخت غذایی آن هم بدون مشورت با متخصصان و کارشناسان موجب آسیب به بافتهای بدن می شود که نه تنها از نظر جسمی، فرد را دچار مشکل می کند بلکه گاه افراد زیبایی خود را از دست می دهند و به تدریج از نظر روانی هم دچار مشکلاتی می شوند.
ریزش مو به هر دلیلی برای افراد نگران کننده است به گونه ای که گاه ریزش مو شدید شده و به کچلی فرد می انجامد و در این شرایط موضوع کاشت مو به میان می آید. کاشت مو نیز مشکلات خاص خود را دارد و برای هر فردی مقدور نیست در روش هایی که عموما بر جراحی استوار است، مشکلاتی از جمله طولانی بودن دوران نقاهت برای فرد به وجود می آورد.
مسعود داوودی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله اعظم (عج) و متخصص پوست و مو در این رابطه می گوید: بهترین سن کاشت موی سر در مردان که دچار ریزش موی کامل شده اند، 30 سالگی است و کاشت مو در افرادی توصیه می شود که بدن آنها به درمانهای دارویی مقاوم شده و نسبت به دارو پاسخ مثبتی نشان نمی دهند. زمانی که درمانهای طبی در فردی اثر نکند باید فرد اقدام به کاشت موی سر کند. برای کاشت مو در مردان، از موهای پشت سر افراد برای کاشت مو استفاده می شود.
داوودی اضافه می کند: موهایی که از پشت سر افراد به مناطقی که ریزش مو کامل شده منتقل می شود، دیگر دچار ریزش نخواهد شد. دارو درمانی در زنان برای جلوگیری از ریزش مو و همچنین رویش دوباره مو بیشتر از مردان اثربخش است بنابراین کاشت موهای سر به خانم ها توصیه نمی شود.
داوودی می افزاید: الگوی رشد مو در زنان و مردان با یکدیگر متفاوت است به همین دلیل ریزش موی سر آنها نیز با یکدیکر متفاوت خواهد بود. موی سر مردان بیشتر از ناحیه وسط سر دچار ریزش می شود اما در زنان ریزش مو در قسمتهای مختلف سر اتفاق می افتد. البته کاشت مو در زنانی که به صورت استثنایی از ناحیه وسط سر دچار ریزش می شوند، امکان پذیر است. شانس دارو درمانی در زنانی که دچار کچلی شده اند، بیشتر از مردان است. تا زمانی که علت اصلی ریزش مو در زنان با اطمینان تشخیص داده نشود، نباید هیچ گونه اقدام درمانی برای فرد در نظر گرفته شود هر چند که ریزش موی ژنتیکی با الگوی زنانه شایع ترین علت ریزش مو در زنان شناخته شده ولی علتهای دیگری نیز سبب انواع ریزش مو در زنان می شود.
وی ادامه می دهد: علت ریزش مو در زنان ارثی است که طاسی با الگوی زنانه FPHL نامیده می شود.
داریوش دائر عضو" انجمن متخصصان پوست و مو ایران "ابزارو روشی برای کاشت مو به کشور وارد کرده است که بسیاری از معایب روشهای قبلی را ندارد و موهای فرد از تراکم بیشتری پس از کاشت برخوردار می شود: دلایل ریزش مو متنوع و متفاوت است اما عمده ترین دلیل ریزش مو در خانم ها و آقایان ریزش هورمونی و آندروژنیک است که به شکل طاسی خود را نشان می دهد. البته در برخی موارد نیز بر اثر استرس های شدید مانند شنیدن اخبار ناگوار، سیل و جنگ، خونریزی، بارداری شیردهی، جراحی و سوختگی فرد دچار ریزش موی گذرا می شود.
دائر اضافه می کند: نوع دیگر ریزش مو بر اثر کمبود مواد مغذی، رژیم های نادرست، گیاهخواری صرف یا خوردن برخی داروها بروز می کند. ریزش موی اندروژنیک در مردان به 7 تیپ و در زنان به 3 تیپ تقسیم می شود که کاشت مو در مردان معمولا از تیپ سه به بعد و در زنان معمولا در تیپ دو و سه انجام می شود.
وی در پاسخ به این سوال که در کدام یک از این موارد ریزش فرد می تواند کاندیدای کاشت مو شود، می گوید: در افرادی که ریزش مو در آنها کامل باشد، می توان کاشت مو انجام داد. اما در مواردی که کمتر از 50 درصد از موها ریخته باشد با روش های غیر جراحی مانند مزوتراپی PRP و روشهای دارویی می توان ریزش مو را درمان کرد.
دائر تصریح می کند: اما در مواردی که ریزش زیاد و کامل است و حجم زیادی از مو از بین رفته است فرد می تواند از کاشت مو استفاده کند، ضمن اینکه در مواردی که فرد دچار ریزش هورمونی یا ژنتیکی است و یا در مواردی که در اثر بیماری مو ریزش پیدا کرده و دوباره رویش نیافته است می توان از کاشت مو بهره برد.
دائر می گوید: برای کاشت مو از قسمت پس سر استفاده می شود بنابراین هرچقدر این قسمت پر پشت تر باشد کاشت مو موفق تر است. از این رو بیمارانی که قصد کاشت مو دارند بهتر است قبل از گسترش طاسی به این کار اقدام کنند.
وی در پاسخ به این سوال که از چه روشهایی برای کاشت مو استفاده می شود، می گوید: تا کنون دو روش عمده و یک روش جدید دیگر در کاشت مورد استفاده قرار گرفته است:
مزایای روش safer از زبان ایشان :

گرافن به عنوان محکمترین ماده در جهان (100 برابر محکم تر فولاد) و نازک ترین ماده (یک اونس آن می تواند 28 زمین فوتبال را بپوشاند) می تواند فناوری تلفن همراه و پانلهای خورشیدی را متحول کند.
از آنجا که گرافن مانند مس رسانای برق است، می تواند به تولید تلفن همراه صفحه لمسی انعطاف پذیر و همچنین سلولهای خورشیدی شفاف و ارزان قیمت کمک کند.
همچنین می توان از گرافن برای ساخت پانلهای خورشیدی مورد استفاده در سطوح خودروهای برقی و هیبریدی و درمان بیماران آسیب نخاعی استفاده کرد. به گفته محققان ویژگی ها و خواص باورنکردنی گرافن از تنظیم منحصر به فرد اتم هایش نشأت می گیرد.
گرافن نیز مانند الماس و ذغال کاملا از کربن ساخته شده است. اما برخلاف این دو ماده، اتمهای کربن گرافن در ورقه های دو بعدی قرار گرفته اند و همین امر آن را بسیار انعطاف پذیر و محکم کرده است.
پیشرفتهایی که درصنعت گرافن در حال شکل گیری است، عرضه وسایل دیگری را با استفاده از این ماده به واقعیت نزدیک تر می کند.
او جمعه شب برای این کار در نیویورک بر روی یک ستون 20 فوتی قرار گرفت.
دیوید بی باک یک لباس زنجیری به تن کرد و یک کلاه سیمی و یک نقاب ایمنی به عنوان مانعی برای جریان برق به سر گذاشت.

این برق توسط هفت کره فلزی موسوم به سیم پیچ تسلا جریان می یابد که در اطراف این ستون 20 فوتی قرار می گیرند.
او پیش از آغاز این اقدام شگفت انگیز با همسر و دخترش گفتگو می کرد و حدود 45 دقیقه دیرتر از زمان تعیین شده 7:30 عصر به محل مورد نظر رفت. پس از بالا رفتن به یک سکوی کوچک برای جمعیت حاضر در سالن دست تکان داد. او عصبی به نظر نمی رسید بلکه بیشتر مطمئن بود.
اوایل هفته گذشته او گفته بود قرار گرفتن بلند مدت در معرض توفانی از برق خطرات ناشناخته ای دارد. 72 ساعت و یا بیشتر یک میدان الکترومغناطیسی می تواند هر بلایی به سر مغز بیاورد. چیزهای ناشناخته از این جمله بسیارند.
او این اقدام را ایده بسیار بلندپروازانه خوانده است.

طی این مدت قرار است میلیونها ولت برق به بدن او اصابت کند. این نمایش به طور زنده از طریق اینترنت پخش می شود و مردم می توانند برای او پیام بنویسند و او نیز سعی خواهد کرد به سئوالات آنها پاسخ دهد.
طی این سه شبانه روز او قادر به خوردن چیزی نیست فقط می تواند از طریق یک لوله آب بنوشد. او گفته است از طریق آرامش، مدیتیشن و بازی با دخترش برای این نمایش آماده شده است و تلاش کرده تا به خواب نرود. وزن لباس فلزی اش 27 پوند است و به او امکان می دهد جریان برق از روی این لباس بگذرد و به پوست تنش نخورد.

او که خود را در منزلش برای این کار با شوکهای برقی متوسط آماده کرده است، می افزاید: این لباس زنجیری فلزی جریان برق را به اطراف می برد و عبور نمی دهد از این رو می تواند از من در برابر هر گونه احساس دردی حفاظت کند. اما به نظر می رسد قسمت دردناک ماجرا ایستادن به مدت سه شبانه روز، تحمل 27 پوند وزن لباس، نخوابیدن و نخوردن غذا است.
او همچنین پوتینهایی با کف آهنی به پا می کند و کلاه سیمی به سر دارد.


فقط گفتم ای وای. آقای کیمیایی!...
وقتی فیلم رئیس را دیدم فقط گفتم: "ای وای. آقای کیمیایی! کاش داستان استخوان بندی جدی و محکم تری داشت" ولی اسم آقای کیمیایی و سابقه و تجربه اش برای من مهم بود و واقعا خوشحالم فیلمی از ایشان در کارنامه ام دارم. با این همه غصه می خورم که چرا در فیلم دیگری از او بازی نکرده ام. چرا "رئیس" باید سهم من باشد.
من آدمی نیستم که بازیچه شوم
من سناریوی "قصه پریا" را خوانده ام و در آن هم بازی کرده ام. ولی متاسفانه آقای جیرانی توی برنامه "هفت" نشستند و گفتند قصه فیلم چیز دیگری بوده. این را می گویم چون آقای جیرانی کارگردان مورد علاقه ام است و خودش هم می داند و بارها هم به خودش گفته ام آقای جیرانی شما جزو کارگردانهایی هستید که جلوی دوربین شما راحتم. اما وقتی دعوت می شوم به برنامه هفت و بعد می گویند شما نمی توانید به تلویزیون بیایید من آدمی نیستم که بازیچه شوم.
حرفی که آقای فراستی می زد کاملا درست بود
آقای جیرانی چرا قصه فیلم عوض شد؟ آقای فراستی دارد قصه را تعریف می کند اما آقای جیرانی یک قصه دیگر را تعریف می کند. خب وقتی همه چیز اینقدر تغییر می کند دیگر چه می شود گفت؟ تمام آن سکانس ها که در فیلم می بینید در فیلمنامه هم بود اما نمی دانم در مونتاژ یا جابه جایی صحنه ها دیگر قصه اولیه را نداشت. حرفی که آقای فراستی می زد کاملا درست بود او می گفت انگار من و مصطفی زمانی و باران کوثری یک تابلو تبلیغاتی مبارزه با اعتیاد را برداشته ایم و راه می رویم.
ذکرهایم را گفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم
من همیشه می گفتم بی انصاف ها! 15 سال است دارم کار می کنم، حتی یک فیلم خوب نداشته ام که کاندیدایم کنید؟ وقتی به من گفتند امسال برای "سعادت آباد" کاندید شده ای سر صحنه فیلم برف روی کاجها بودم. آن روزها حسابی خسته بودم. وقتی به من زنگ زدند و گفتند کاندید هستی خیلی خوشحال شدم. ذکرهایم را گفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم. اینها را می گویم که بدانید چه حالی داشتم.
آمده ایم جایی که ادعا می کنیم آدمهای روشنی هستیم
همان زمان آقای میری زنگ زدند و تبریک گفتند. البته یکسری صحبت هایی شد که من را به عنوان بازیگر آن فیلم خوشحال نکرد. از من جزئیات نخواهید؛ ولی من را خوشحال نکرد و آن حال خوب را از من گرفت. وقتی هم وارد سالن سینما شدم آنقدر جو آنجا سنگین بود که باورم نمی شد. می خواستم آنجا خدا آنقدر به من انرژی می داد که آنجا فقط می گفتم: "آمده ایم جایی که ادعا می کنیم آدم های روشنی هستیم. بیایید بی خیال خط و جریان و رنگ و جناح به هنر احترام بگذاریم."
باور کنید نزدیک بود سه بار بخورم زمین
توی این شرایط اسم من را خواندند باور کنید نزدیک بود سه بار بخورم زمین. فقط می گفتم خدایا کمک کن نخورم زمین. از قبل هم روی کاغذ چیزهایی نوشته بودم که روی سن بخوانم. اول یاد خدا بود، بعد یاد خانوادهام و بعد هم می خواستم جایزه ام را به پدرم تقدیم کنم که عاشقانه دوستش دارم و در ادامه هم می خواستم جایزه را به عوامل "سعادت آباد" تقدیم کنم و آخر هم برای ایران آرزوی صلح و آبادی کنم. رفتم بالا و آنجا فقط از مادرم تشکر کردم؛ پدرم و سعادت آباد را یادم رفت.
از آقای فرهادی بپرسید برای فیلم درباره الی... تا دقیقه 90 منتظر من بودند یا نه؟
سوءتفاهمی که ایجاد شد این بود که ما- یعنی آدمهایی مثل من و ویشکا آسایش و... که نامزد جایزه بودیم- چون سر صحنه فیلم آقای پیمان معادی بودیم و می دانستیم چه اتفاقی دارد برای فیلم آقای فرهادی در برلین می افتد می خواستیم تبریکی به آنها بگوییم. من به عوامل جدایی نادر از سیمین تبریک گفتم و از آنها تشکر کردم. عده ای گفتند که مهناز افشار این کار را کرده که آقای فرهادی برای فیلم بعدی اش او را انتخاب کند. از آقای فرهادی بپرسید برای فیلم درباره الی... تا دقیقه 90 منتظر من بودند یا نه؟ اما چون آنها با بازیگر دیگری قرارداد بسته بودند من گفتم خوب نیست این کار را بکنم. پس من اگر می خواستم در فیلم آقای فرهادی بازی کنم آن موقع این کار را می کردم. من به آن فیلم احترام گذاشتم.
باز هم کار مدل مهناز افشار انجام دادم
خیلی احمقانه است اما واقعا اسم پدرم و سعادت آباد را یادم رفت روی سن بگویم. وقتی آمدم پایین و روی صندلی نشستم به خودم گفتم که من چرا این حرفها را نگفتم؟ خلاصه باعث سوء تفاهم شد. بخصوص از طرف آقای همایون اسعدیان که فکر می کرد من دارم سیاست به خرج می دهم و برای آینده ام سرمایه گذاری می کنم. فکر می کنم اعلام این مسئله از طرف ایشان کار بدتری بود. من الان در 34 سالگی ام دارم به این فکر می کنم که یک کارنامه خوب و پربار داشته باشم و بگویم خداحافظ. خیلی دغدغه فیلمهای بعدی ام را هم ندارم. اما برای آقای میری می خواستم توضیح بدهم. همان شب دیدمشان و به شان توضیح دادم. اما فکر کردم کافی نیست و به آقای جیرانی زنگ زدم و گفتم می خواهم بیایم و در هفت توضیح بدهم. باز هم کار مدل مهناز افشار انجام دادم؛ رفتم و گفتم ببینید من هول شده بودم. این هم برای آقای میری باعث سوء تفاهم شد. اما من همین جا اعلام می کنم هیچ نیتی پشت این کار نبوده و من سعادت آباد را واقعا دوست دارم.
آقای فرهادی قبل از اینکه با گلشیفته فراهانی صحبت کنند دنبال من بودند
من آن زمان ایران نبودم و آقای فرهادی به گفته خودشان قبل از اینکه با خانم گلشیفته فراهانی صحبت کنند دنبال من بودند و من را پیدا نمی کردند. دوستان عزیزی هم که تلفن من را در خارج از کشور داشتند به ایشان شماره نداده بودند. وقتی به ایران برگشتم آقای فرهادی با خانم فراهانی حرف زده بود. اما همان وقت مشکلاتی برای گلشیفته پیش آمده بود. به آنها گفته بودند اگر خانم فراهانی بازی کند فیلم اجازه پخش نخواهد گرفت و آقای فرهادی و عوامل فیلم خیلی پشت خانم فراهانی بودند اما گلشیفته هم نگران بود نکند به خاطر او فیلم به مشکل بر بخورد. آقای فرهادی به من گفت ما که از اول به دنبال تو بودیم. حالا هستی؟ گفتم نه! گفتم بروید و مطمئن باشید مشکلی پیش نمی آید. الان هم خوشحالم گلشیفته آن نقش را بازی کرد. چون فکر می کنم آدمها وقتی در جایشان قرار می گیرند دیگر آنجا مال آنهاست.
اصلا اجازه بازیگری به من داده نشد
خانواده من به شدت فیلم دوستند ولی اصولا بازیگری را در من نمی دیدند. می گفتند که مهناز اگر می خواهد کار هنری بکند نهایتا می رود معماری می خواند. من رشته تربیت بدنی در دانشگاه سراسری قبول شدم و دیدم چه بهانه خوبی است چند ترم این رشته را بخوانم. بعدا به واسطه همسر دایی ایم معرفی شدم که در دانشگاه سوره تدوین بخوانم. یعنی اصلا اجازه بازیگری به من داده نشد. کم کم مادرم با من آمد و سر تدوین با آقای مهرجویی و خانم مهرجویی و... آشنا شد و بعد به من اجازه دادند که بازی کنم. حتی موقع قرارداد اولم با من به دفتر فیلمسازی آمدند. خانواده ام برای من مهم است اما همیشه به شان گفته ام فکر کنید این هم یک شغل است؛ یک شغل که سخت تر از خیلی کارهاست.
خداحافظی و ورود به دنیای نویسندگی
اگر بخواهم از بازیگری خداحافظی کنم که خیلی هم نزدیک است، همیشگی خواهد بود. نمی توانم دوباره برگردم و دوباره خداحافظی کنم. بازیگری برای من مثل مجسمه ای است که در وجودم ساختمش فکر می کنم اگر بعد از این که آن را ساختم به ش دست بزنم کاملا خراب می شود. عکاسی بلد نیستم و کارگردانی هم نمی توانم بکنم. تدوین و فیلمبرداری نزدیک تر است به من. اما احتمال این که نویسنده شوم بیشتر است. مدتی است که نیمه شبها چهار خطی از ذهنم عبور می کند و یادداشت می کنم و حالا تصمیم گرفته ام دست نوشته هایم را به صورت کتاب چاپ کنم. نمی دانم چرا به نویسندگی علاقه مند شده ام. شاید چون خواهرم شعر می گوید و برادرم نقاش است و من استعداد هنری ندارم! این هم چند وقتی است که به ذهنم می آید و باورتان نمی شود.
بیوگرافی مهناز افشار :
مهناز افشار (متولد 1356 در تهران) بازیگر ایرانی سینما، بازیگری را با مجموعه تلویزیونی عشق گمشده در سال 1376 آغاز کرد و پس از آن با ایفای نقش در فیلم دوستان به کارگردانی علی شاه حاتمی در سال 1377 به سینما راه یافت و با ایفای نقش در فیلم شور عشق به کارگردانی نادر مقدس در سال 1379 به شهرت رسید.
شباهت زیاد وی به فائقه آتشین (گوگوش)، خواننده مشهور باعث شد تا قبل و بعد از اکران فیلم شور عشق به خواست خود سوژه اول مطبوعات باشد. بعد از مدتی جنجال مطبوعاتی و پس از توقیف فیلم خاکستری مدتی از او خبری نبود. تا اینکه پس از یکسال با بازی در فیلم نگین به سینما بازگشت. افشار در دههٔ هشتاد از چهره های تأثیرگذار سینمای تجاری ایران شد و در سال های پایانی این دهه با بازی در فیلم های کارگردانان متفاوت سعی کرد تصویر شناخته شده اش را تغییر بدهد. تلاشی که به دریافت چندین جایزه و تقدیرنامه از سوی منتقدان و جشنواره های داخلی ختم شد.
وی پس از چند بار ناکامی در رسیدن به سیمرغ بلورین، سرانجام توانست با بازی در فیلم سعادت آباد به کارگردانی مازیار میری، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر (1389) را کسب نماید. همچنین مهناز افشار در سی امین جشنواره فیلم فجر (1390)، دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن بخش نگاه نو، برای بازی در فیلم برف روی کاج ها به کارگردانی پیمان معادی را از آن خود کرد.
مهناز افشار در کودکی خیلی شیطنت می کرد و همیشه دوست داشت بوفه دار مدرسه باشد، یک بار بخاطر شیطنتهای فراوانش دو روز از مدرسه اخراج شد، عاشق آتاری مخصوصا بازی دزد و پلیس بود و ... به تماشای کارتون علاقه فراوانی داشت و از سیندرلا، صد و یک سگ خالدار، پلنگ صورتی، مورچه و مورچه خوار، سند باد، باربا پاپا، بامزی، هاچ زنبور عسل، خانواده دکتر ارنست و جودی ابوت بعنوان کارتونهای دوست داشتنی کودکی اش یاد میکند. رشته تحصیلی مهناز افشار در دبیرستان علوم تجربی بود و برای ادامه تحصیل بمدت چهار سال در یک موسسه غیر انتفاعی به تحصیل در رشته تدوین پرداخت.
مهناز افشار با فیلم دوستان به کارگردانی علی حاتمی در سال 1377 به سینما راه یافت به اتفاق محمد رضا گلزار با حضور در فیلمهای کما، زهر عسل، 13 گربه روی شیروانی، تله، آتش بس و کلاغ پر به نوعی میتوان گفت که یک زوج هنری تشکیل داده بودند. شایان ذکر است که فیلمهای یاد شده همگی از پر فروشهای زمان خود بوده اند.
به اعتقاد مهناز افشار بازی رئال خیلی سخت تر از انواع دیگر است در حالی که مخاطبان سینما به دیدن وی در فیلم هایی که صرفا گیشه را مد نظر داشتند عادت کرده بودند، مهناز افشار با ایفای نقش کوتاهی در فیلم سالاد فصل نشان داد که توانایی هایش بسیار بیشتر از حضور صرف در این فیلمهاست و با بازی در آتش بس مهر تاییدی بر این مدعا زد برای قبول یا رد یک پیشنهاد با تهمینه میلانی، فریدون جیرانی و محمدرضا شریفی نیا همیشه مشورت میکند و اعتقادی به داشتن مدیر برنامه ندارد.
مهناز افشار حضور در دعوت حاتمی کیا را برای خودش اتفاق بزرگی میداند و از این اتفاق ابراز خوشحالی میکند. قرار بود در سریال شمس العماره به کارگردانی سامان مقدم ایفای نقش نماید اما از حضور در این کار تلویزیونی انصراف داد. دلیل این انصراف جراحی دهان و لثه ذکر شد. در سالهای اخیر از مهناز افشار بعنوان پولسازترین سینمای ایران یاد شده و حضورش در هر فیلم با فروش خوبی مواجه بوده است.
مهناز افشار در میان ورزشها به اسکی و شنا علاقه دارد و به آنها می پردازد و البته والیبال هم جزو ورزشهای مورد علاقه ی اوست. در بیشتر نقشهایی که بازی کرده به ارائه کاراکتر یک دختر شوخ و اجتماعی و برون گرا می پردازد.
مهناز افشار کاراکترهای خاکستری را به نقشهای کاملا مثبت و کاملا منفی ترجیح میدهد و معتقد است خاکستری بودن یک کاراکتر کمک میکند که تماشاگر تا انتهای فیلم برود و منتظر کشف جدیدی باشد. همیشه دوست داشت نقشهای متفاوت و عجیب غریب بازی کند و می گوید:
"آرزویم این است که نقش آنتونی کویین در گوژ پشت نتردام را بازی کنم."
مهناز افشار می گوید تبریک تولد بهترین شادباشی است که تا کنون شنیده است و به معنای واقعی تولد را دوست دارد. خود را خیلی شکمو میداند و غذا خوردن را هم دوست دارد و می گوید:
"به نظرم دست پختم عالی است چون به دلیل شکمو بودنم برای غذا پختن وقت می گذارم و طعم غذا هم برایم اهمیت فراوانی دارد."
غذاهای مورد علاقه اش لوبیا پلو و ماکارونی است و به خاطر همین علاقه این غذاها را خیلی خوب می پزد. مهناز افشار می گوید در زندگی همه چیز را فقط از خدا میخواهم و بس.
مهناز افشار مدتی شوی لباس داشت اما به خاطر وقت گیر بودنش از این کار صرف نظر کرد. در سینما به قسمت و اتفاقات ناشی از آن که برای آدمها رخ میدهند اعتقاد دارد و می گوید:
"من معتقدم که مسیرم مشخص شده است."
در کودکی از کارهای سخت که هیجان زیادی داشت لذت میبرد و به همین دلیل هیچوقت دوست نداشت دکتر یا مهندس شود بلکه میخواست راننده کامیون باشد.
مهناز افشار پس از اینکه بازی در فیلم امشب شب مهتابه را به پایان رساند در آفریقای جنوبی فیلم کوتاهی با عنوان سیاه و سفید پیرامون زندگی نلسون ماندلا ساخت که در آن موضوع آپارتاید را مورد توجه قرار داده است. اگر قرار باشد برای معرفی دنیا به فضایی ها یک فیلم را انتخاب کند آن فیلم اشکها و لبخندها خواهد بود.
مهناز افشار عاشق تزیینات منزل است و دوست دارد هر چند سال یکبار فضای جدیدی برای خانه طراحی کند. همیشه وقتی فیلمهای خودش را می بیند احساس می کند راضی نیست و انگار خودش را در فیلمها دوست ندارد.
مهناز افشار جنگ را ترسناک ترین پدیده در دنیا می داند. در تنها دوره برگزاری مراسم زرشک زرین سینمای ایران فیلم شور عشق جایزه زرشک زرین را دریافت کرد. وی که در این فیلم بازیگر نقش اول بود اعتقاد دارد اختصاص یافتن زرشک زرین به شور عشق باعث شد که فیلم دیده شود. پول را خیلی دوست دارد و شاید عجیب باشد که به خرج کردنش (چه برای خودش و چه اطرافیانش) هم علاقمند است.
مهناز افشار تا قبل از حضور در فیلم دعوت تجربه اسب سواری نداشت و برای ایفای نقشی که در این فیلم داشت قبل از هر کاری به سوار کاری رفت.
مجموعه آثار مهناز افشار:
گمشده (مجموعه تلویزیونی، 1376)- دوستان (علی شاه حاتمی، 1377) - شیرهای جوان (محسن محسنی نسب، 1378) - شور عشق (نادر مقدس، 1378) - خاکستری (مهرداد میرفلاح، 1379) - نگین (اصغر هاشمی، 1380) - دختری در قفس (قدرت الله صلح میرزایی، 1381) - 13 گربه روی شیروانی (علی اکبر عبدالعلی زاده، 1382) - زهر عسل (ابراهیم شیبانی، 1382) - کما (آرش معیریان، 1382) - سالاد فصل (فریدون جیرانی، 1383) - آکواریوم (ایرج قادری، 1384) - کارگران مشغول کارند (مانی حقیقی، 1384) - چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرم پور، 1384) - آتش بس (تهمینه میلانی، 1385) - محاکمه (ایرج قادری، 1385) - تله (سیروس الوند، 1385) - رئیس (مسعود کیمیایی، 1385) - تسویه حساب (تهمینه میلانی، 1386) - کلاغ پر (شهرام شاه حسینی، 1386) - انعکاس (رضا کریمی، 1386) - پوپک و مش ماشاالله (فرزاد موتمن، 1387) - شیرین (عباس کیارستمی، 1387) - دعوت (ابراهیم حاتمی کیا، 1387) - شبانه روز (امید بنکدار، کیوان علیمحمدی، 1387) - طبقه سوم (بیژن میرباقری، 1388) - پسر آدم، دختر حوا (رامبد جوان، 1388) - خاطره (نادر طریقت، 1388) - امشب شب مهتابه (محمدهادی کریمی، 1388) - سعادت آباد (مازیار میری، 1389) - قصه پریا (فریدون جیرانی، 1389) - برف روی کاج ها (پیمان معادی، 1389) - یه عاشقانه ساده (سامان مقدم، 1389) - هیچ کجا هیچ کس (ابراهیم شیبانی، 1390) - پل چوبی (مهدی کرم پور، 1390).
لذا باید خانواده های گرامی به این نکته توجه داشته باشند برای اینکه آرامش بیشتری در محیط خانه مستولی و حاکم باشد: باید به این اصول اساسی گردن نهاد تا بتوان به تحکیم نهاد خانواده کمک کرد. روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسر می شود که زوجین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات، مسایل خاصی را رعایت کنند.
اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه
یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است. در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم. این نتیجه گیریهای شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطفی می شوند. خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیتهای دیگری است؛ واقعیت هایی همچون :
_ آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیتها همخوانی ندارد.
_
رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی
احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و
گفتارش باشیم.
_ آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.
_ آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.
_ آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.
_ افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.
_
هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند
صددرصد نادرست نیست. داوری کردن و قضاوتهای منفی، به راحتی می توانند
مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوتهای میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.
اصل دوم: درک صحیح تفاوتها و احترام به آنها
همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوتها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبتهایی باشند که خواهان آن هستیم. در روابط میان زن و مرد، تفاوتهای موجود میان این دو جنس در واقع مکمل آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم. بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوتها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوتهای ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوتها و شباهتهایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.
اصل سوم: داوری نکردن
ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوتهای میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم. داوری کردن و قضاوتهای منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوتهای میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند. در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم. آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.
اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه
اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود. این رویه قربانیهاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانیها احساس می کنند که توان تغییر دادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند. آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانیها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند. نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.
اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند. به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوریهای خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.
اصل پنجم: تمرین بخشش
ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهر ورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم. بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.
اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجشها و پاگذاشتن بر روی دلخوریها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی زناشویی موفق داشته باشیم.
.:: This Template By : web93.ir ::.