مرغم و خواهم ز بهر خود خروس ------ مـانـده ام در حـسرت
تـاج عــروس
مبل و اسباب و لوازم حاضـرهـست ------ ماکرو ویو و چای ساز
تا فرش و تخت
هست موجود و جهازم کـامل است ------ پــول نـقـد و زانـتـیا
هم شامل است
کـاش جـای این همه پـول و طـلا ------ تـور میـشـد شـوهـری
در عـشـق ما
هرچه خواهـم هست و تـنها شوی نیست ------ بر سـرم گـیـسـو و زلف و موی نیست
گـیـسـوان را من تراشـیـدم ز بـن ------ تا بیـارد بهـر
بخــت من شگـون
گـیـسـوانـم در بلـنـدی بود تا زیـر کـمـر ------ آبـشاری
لـخت و صـاف از فرق سر
دافم و بـی اِ ف دمـادم چون قـطار ------ مانده ام در حسرت
یک خواستـگار
ترسم از بی شـوهـری گـردم تـلـف ------ بر دهـانـم آید از
انـدوه کـف
آن همه آرایـش و رنگ و لعـاب ------ زلفِ مـشـکی یا بلـونـد
چون جـوی آب
بی اثر بودش برای دلـبـری ------ می زدم این سوی و آن سو هر
دری
هیچ کس من را برای مــن نخواست ------ طـرز فـکر و شـخـص ِمن
ارزش نداشت
لـیک زیـن پـس هـر که میخواهـد مـرا ------ چـون بریـتـنـی،
تـاس می یابـد مـرا
اندرون و فکر من زیـباتر اسـت ------ این چـنیـن آزاد بودن
بهـتـر است
دیگر از اِرشـاد گـشت و روسـری ------ خرج ِشامـپو، رنـگ مـو
یا مـش گری
تا ابـد بی درد سـر هـستم رهــا ------ بـا شـهامــت کـلّـه
ام را می تراش
.:: This Template By : web93.ir ::.