+ ۱۳۹۰/۰۳/۰۶
مزرعه دار دوم، مدام او را تهدید می کرد که اگر این دفعه نیز زورگویی کند و سهم آب او را ببرد، هر چه دیده از چشم خودش دیده و این بار برخورد خواهد کرد و از این حرف ها...!

بعد از کلی دعوا و داد و قال، مزرعه دار قوی تر، با چوبی که در دست داشت، دایره ای بر روی خاک، دور مرزعه دار دوم رسم کرد و گفت: من آب را به سمت مزرعه خودم می برم، تو هم اگر جرأت داری از این دایره ای که کشیده ام پا بیرون بگذار تا دمار از روزگات درآورم.

این را گفت و آب را به سمت مزرعه خود منحرف کرد و از آنجا دور شد.

در تمام مدتی که او داشت آبیاری می کرد، مزرعه دار دوم داخل دایره بود و وقتی شب شد و آبیاری تمام شد، به همراه پسرکش به سمت روستا حرکت کردند.

پسرک که خط و نشان کشیدن های پدر را از یک سو و انفعال و تسلیمش از سوی دیگر را دیده بود، لب به سخن گشود که پدر جان! چرا هیچ نکردی؟!

و پدر نیز برای این که مقابل پسر ضایع نشود، بادی به غبغب انداخت و گفت: پسرم! تو ندیدی! او گفته بود پای از دایره بیرون نگذارم ولی تا شب صد بار پایم را بیرون دایره گذاشتم و هیچ کاری نتوانست کند!


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش