+ ۱۳۹۰/۰۳/۰۷

آيا ازدواج براي همه يك امر ضروري است ؟!
 

http://www.findinvis.com/pic/Line/j17a.gif

http://cfoon.net/wp-content/uploads/2008/04/tips-for-successful-marriage.jpg

ازدواج براي خيلي از ما بخشي عادي از زندگي است. ما بزرگ مي شويم، ديپلممان را مي گيريم، يا كار پيدا ميكنيم يا وارد دانشگاه مي شويم و بعد يك روز آن كسي كه مي خواهيم را براي زندگيمان پيدا مي كنيم. اما اين روزها افراد خيلي ديرتر ازدواج مي كنند و قبل ازاينكه "بله" را سر سفره عقد بگويند مكث طولاني تري دارند.

در جوامع غربي تحقيقات گزارش مي كند كه از سال 2001، تعداد كساني كه ازدواج مي كنند هر ساله رو به كاهش است. در سال 1970، 72 درصد از جمعيت متاهل بودند ولي اين رقم امروز به 50 درصد رسيده است. همچنين، درصد افرادي كه طلاق گرفته اند شديداً رو به افزايش است. مشخص است كه همه اين اطلاعات باعث مي شود افراد قبل از ازدواج بيشتر و عميقتر به اين اقدام خود فكر كنند. سوال اين است كه در اين روزگاري كه هيچ چيز دائمي و بادوام به نظر نمي رسد، آيا بايد ازدواج كرد يا خير؟

بدون شك عامل ديگر در كاهش آمار ازدواج تاثير طلاق بر ذهن نوجوانان و جوانان است. خيلي از آنهايي كه به ازدواج فكر مي كنند خود فزندان طلاق هستند. اين مسئله آنها را در برابر رفتن زير بار تعهدات ازدواج مقاومتر مي كند. از 82 درصد از زوج هاي متاهلي كه تا پنجمين سالگرد ازدواجشان زندگي مشتركشان ادامه پيدا ميكند، فقط نيمي آن را به 10 سال مي رسانند. با گذشت زمان، احتمال با دوام ماندن ازدواج ها كمتر و كمتر مي شود. تعداد بالاي شكست هاي ازدواج باعث مي شود مردم بيشتر به مسئله ازدواج كردن يا نكردن فكر كنند.

اكثر مردم مي فهمند كه اول آشنايي هميشه سرشار از عشق و محبت است. اول همه رابطه ها همه چيز خوب است. ارتباط جنسي خوب است، همراهي و همدلي دو نفر با هم خوب است، و مقدار كمتر تعهدات مشترك زندگي را برايشان ساده تر مي كند. زندگي كردن در خانه هاي جدا به هر دو طرف آزادي بيشتري داده و نگراني ها معمولاً كمتر است. چيز زيادي براي نگراني وجود ندارد. وقتي رابطه برهم مي خورد، چيزهايي مثل بچه، مشكلات مالي و قضاوت هاي جامعه وجود ندارد كه دو طرف را نگران كند و بيشتر افراد مي توانند راحت از اين مشكلات بگذرند. قبل از اينكه رابطه دو طرف قانوني شود، بر هم زدن رابطه كار سختي به نظر نمي رسد. ساليان سال است كه به مردها و زن ها درمورد ازدواج و تعهدات آن هشدار مي دهند. سكس بين دو طرف محو مي شود، زن خانه مدام غرغر مي كند، مرد به فردي تنبل تبديل مي شود كه جز دستور دادن و خوردن كار ديگري در خانه نمي كند و خيلي چيزهاي ديگر. اينجاست كه مي گويند، سري كه درد نمي كند را دستمال نمي بندند.

بعد از گذشت يك زمان مشخص مي فهميد كه قدم بعدي در رابطه تان اين است كه ازدواج كنيد. معمولاً فقط يكي از دو طرف ميل به ازدواج دارد و طرف ديگر به همان وضعيت راضي است. اما به خاطر ترس از دست دادن رابطه، دو نفر با هم ازدواج مي كنند. اما مدت زمان كمي بعد از ازدواج است كه همه چيز خسته كننده و تكراري مي شود. تعداد كمي از افراد از قبل پيشبيني مي كردند كه به چنين نقطه اي برسند. بعد از اينكه آنچه كه بايد گفته شود، گفته مي شود و آنچه بايد انجام داده شود، انجام داده مي شود، زن و شوهر هر شب از سر عادت در اتاق نشيمن مي نشينند و تلويزيون تماشا مي كنند، هر روز همان كارهاي مشابه و تكراري را انجام مي دهند و زندگيشان كاملاً يكنواخت مي شود. اين مسئله باعث مي شود متوجه شويد كه خيلي چيزها در مورد همسرتان هست كه دوست نداريد و آزارتان مي دهد. متاسفانه، ديگر خيلي دير شده است. ديگر ازدواج كرده ايد و بايد با آن كنار بياييد.

يك روي سكه مي گويد چون نمي توانيد اوضاع را تغيير دهيد به اين معني نيست كه اوضاع بد است. در زندگي دوره هاي تغيير مختلفي وجود دارد و وقتي ازدواج مي كنيم، همراه با همسرمان اين تغيير را تجربه ميكنيم. گاهي اوقات يكي از دو طرف جلوتر از آن يكي است و گاهي اوقات اين رشد با هم صورت مي گيرد. اگر بتوانيد هر مرحله رشد را با هم طي كنيد، به دستاورد بسيار بزرگي در زندگيتان نائل شده ايد. حتي اگر 10 سال هم با يك نفر رابطه دوستي داشته باشيد، به ندرت در مورد موقعيت هاي واقعي زندگي كه ممكن است موجب ازدواج يا برهم خوردن آن شود بحث مي كنيد و ناگهان مي بينيد كه با او ازدواج كرده ايد و همه تعهدات و انتظارات دنيا از شما خيلي دشوار به نظر مي رسد. خيلي وقت ها به زندگي مجرديتان فكر ميكنيد كه هيچ كس نبود كه بهش جواب پس بدهيد، كسي نبود كه نگرانش شويد، كسي نبود كه مجبور باشيد از او مراقبت كنيد و هيچ كس هم نبود كه به شما بگويد چه بايد بكنيد و چه نبايد بكنيد. اما قبل از اينكه در درياي پشيماني گم شويد، به اين فكر كنيد كه در زمان مجردي وقتتان را چطور مي گذرانديد؟ آيا آن تنهايي هر از گاه اذيتتان مي كرد؟ آيا احساس كمال مي كرديد؟ آيا اوقات فراغتتان را به دنبال يك شريك زندگي بوديد؟ آيا به آنهايي كه ازدواج كرده بودند حسادت نمي كرديد؟ آيا فكر نمي كرديد كه ازدواج يك مسئله خيلي مهم است و بايد آنرا جدي بگيريد؟ آيا اصلاً بايد ازدواج كرد؟

"عشق در نگاه اول فهمش راحت است، يعني وقتي دو نفر براي يك عمر به هم نگاه مي كردند
و اين به يك معجره تبديل مي شود." – امي بلوم

ازدواج چه فوايدي دارد؟ ازدواج اين امكان را براي افراد فراهم مي كند كه كمي آرامتر شوند و براي شناختن دروني و بيروني طرف خود متعهد شوند. اين نزديكي و صميميت و اينكه بدانيد يك نفر در اين دنيا دوستتان دارد و به رابطه با شما متعهد است خيلي زيباست. همچنين ازدواج يكي از معدود راه هاي تشكيل خانواده بدون حرف مردم است. ارتباط و تشكيل خانواده بدون ازدواج قانوني همانطور كه ميدانيد چندان در جامعه ما مورد پسند نيست. همچنين وقتي ازدواج كرده ايد، مي توانيد خيلي راحت خودتان باشيد و با راحتي بيشتري كارهايتان را انجام دهيد. ازدواج معمولاً فوايد مالي هم در بر دارد و حتي بانك ها افراد متاهل را بيشتر از افراد مجرد جدي مي گيرند. ازدواج گذرگاهي براي شروع دوباره زندگي شماست. آنجاست كه مي توانيد براي آينده تان و هر چه كه برايتان مهم است برنامه ريزي كنيد. البته اين كارها را مي توانيد بعنوان يك فرد مجرد هم انجام دهيد اما هميشه يك باري روي دوشتان است كه يك روز بالاخره بايد ازدواج كنيد.

با وجود اين فوايد، ازدواج معايبي هم به همراه دارد. هرچقدر هم كه دو طرف سعي كنند استقلال خود را در ازدواج حفظ كنند اما باز هم بخش اعظمي از استقلالتان با ازدواج از بين مي رود. برخي رفتارهاي و اعمال خاص كه قبلاً برايتان قابل قبول بود، الان ديگر نيست و مي تواند باعث عدم وفاداري احساسي يا جسمي شود. خيلي وقت ها ازدواج كردن مثل اين مي ماند كه دوباره بچه شده باشيد. بعد از ازدواج مي بينيد كه دوباره با احساسات يك نفر ديگر محدود شده ايد. البته ازدواج مثل زندان نيست اما آن آزادي كه قبل از ازدواج داشتيد ديگر وجود ندارد. خستگي جنسي هم بعد از ازدواج ايجاد مي شود. صادقانه بگوييم، چند بار مي توانيد با يك نفر خاص قبل از اينكه پير شويد رابطه داشته باشيد؟ خيلي از زوج ها عشق و نوازش هاي حين رابطه جنسي را زياد جدي نمي گيرند و همه شور و احساس در سكسشان از بين مي رود. اگر با خود فكر مي كنيد كه اين اتفاق براي شما نخواهد افتاد مطمئن باشيد كه كاملاً در اشتباهيد چون بالاخره اين اتفاق مي افتد.

بچه ها را هم وارد قضيه كنيد و آنوقت است كه داستان ازدواج سخت تر هم مي شود. دو نفر الان بايد در مورد نحوه بزرگ كردن و تربيت كردن فرزندانشان هم با هم توافق كنند. بچه ها در خيلي چيزها دخالت مي كنند. بله درست است كه بچه نعمت است و عشق بيشتري به زندگي زناشويي مي بخشند اما كنار آمدن و تربيت كردن آنها كاري بسيار دشوار و استرس زا است و مسئوليت ها و انتظارات را ده برابر بيشتر مي كند. بچه ها همچنين آن چيزهايي كه در مورد همسرمان دوست نداريم را بيشتر به چشممان مي آورند. به خاطر همه اين مشكلات هم كه شده بايد قانوني تصويب كنند كه زوج ها بايد 5 سال تا بچه دار شدن صبر كنند تا بهتر بتوانند در اين رابطه تصميم گيري كنند.

"عشق يك ديوانگي موقت است، كه با ازدواج درمان مي شود." – آمبروز بيرث

آيا بايد ازدواج كنيم؟ اين سوال كاملاً شخصي است. ازدواج اين روزها جذابيت خود را از دست داده است و رسانه ها هم خيلي به اين موضوع كمك كرده اند. پاسخ به اين سوال خيلي ساده است. اگر فكر مي كنيد براي شما مناسب است بايد ازدواج كنيد. اما اگر فكر مي كنيد كه آن روش زندگي براي شما مناسب نيست پس نبايد ازدواج كنيد. هر فرد متاهلي كه به شما مي گويد، ازدواج چيزي را تغيير نمي دهد، كاملاً اشتباه مي گويد. ازدواج خيلي چيزها را عوض ميكند. البته خوشبختانه تعادلي كه ازدواج ايجاد مي كند به همان اندازه تاثيرات منفي، تاثيرات مثبت به همراه دارد.

داستان هاي پريان كه در زمان كودكي برايمان مي گويند فقط داستان اند. داستان واقعي جذابيت خيلي كمتري دارد و تلاش بيشتري هم مي برد. براي ازدواج بايد بخش خيلي بزرگي از خودمان را فراموش كنيم و خيلي آرزوها و خواسته هاي شخصيمان را مدتي متوقف كنيم. خيلي ها بعد از مدتي مي فهمند آنچه كه اول كار مي خواستند خيلي با آن چيزي كه آخر كار مي خواهند فرق مي كند. آيا همه اينها ارزشش را دارد؟ خيلي وقت ها زن و شوهر هاي خوشبخت مي گويند كه بله ارزشش را دارد اما يادتان باشد زن و شوهرهاي خوشبخت هم يك شبه به آن وضعيت نرسيده اند. براي اينكه يك ازدواج دوام پيدا كند بايد واقعاً به تعهدات پابرجا بمانيد و مشكلات عاطفي، احساسي، ذهني و فيزيكي خيلي زيادي را پشت سر بگذاريد. ده سال اول را واقعاً به كشف رابطه مي پردازيم. خيلي وقت ها تا زمانيكه مجبور مي شويم با يك نفر زير يك سقف زندگي كنيم، خودمان و همه پيچيدگي هاي خودمان را نمي شناسيم.

اگر چند وقت است كه سردرگم هستيد كه بايد ازدواج بكنيد يا نه، توصيه مي كنيم كه كمي صبر كنيد. اين مسئله نشان مي دهد كه شما هنوز در اين مورد ترديد داريد و مطمئن به اين كار نيستيد. مطمئن باشيد كه وقتي زمان واقعي ازدواجتان رسيده باشد، آنوقت است كه ديگر اين ترديد را نداريد و كاملاً از تصميم خود مطمئنيد.


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش