+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۳/۰۹
یا همکارم باید رژیم بگیرد یا یک مهنس مومنی یک دیوار صوتی و تصویری بکشد بین ما. اصلا من را روانی فرض کنید. من به صدای خوردن حساسم. برای همین هم در رستوران کار نمی کنم.

چون اگر در رستوران کار می کردم مرتب می رفتم سر میز خلق و می گفتم: هوی آروم بخور. دهنتو ببند. هورت نکش. پاک کن دور دهنت را. مرغ از دماغت در بیار. بگذار اون که تو دهنته بره پایین بعد این را بچپون روش.

حالا شاید یک روزی یک فت.یش رستوران زدم و با تعلیمی رفتم سر میز مردم و کتکشون زدم. با تعلیمی چرم زدمشان. می دانید که بعضی دوست دارند موقع ارضا شدن نیازهای جسمشان درد هم بکشند. کتک هم بخورند. تو فیلم دیدم. حالا فیلم در مورد غذا نبود اصلا ولی خوب غذا هم یک نیاز است. فی.تی.ش رستوران!

بگذریم. همکارم متاسفانه اصلا استعداد چاقی ندارد برای همین خوب خیلی می خورد. صبحها ساندویچ نان و پنیر و کالباس خوک می خورد بعد از ساندویچ یک تا دو سیب، سیب سبز، یا سیب سبز و گلابی، با صدا. با صدای نیم هورتی که بعد از هر گاز می کشد تا تف و آب سیب/گلابی را بمکد.

بعد از سیب می رود یک لیوان چای سبز شیرین بزرگ درست می کند با عسل و لیمو. آن را هم سر می کشد. در خلال قلپ ها بادام یا کشمشی چیزی هم می خورد.

بعد ساعت یازده می رود سالاد پیش غذایش را می آورد. چون جلو کامپیوترش غذا می خورد و با مونیتورش رو در بایستی ندارد دهانش را نمی بنند. یا شل می بندد.

با ناخن انگشت کوچک اسفناجها را از لای دندان ها بیرون می کشد. فلفل دلمه ای را که در فاصله بین دو دندانش گیر کرده است را با سر مداد آزاد می کند.

بعد آب سالاد را هورت می کشد. بعد یاد هفت عادت مردمان سلامت می افتد و یک بطری آب معدنی را بزور قلپ قلپ می خورد. معلوم است تشنه نیست. آب نوشیدنش صدای کسی را می دهد که سونوگرافی دارد. نوشیدن نیست اصلا. قلپ زوری است. تخیله تانکر آب است در بدن.

بعد می رود ساندویچ غذا را می آورد یا می خرد. اسم ساندویچش است فوت لانگ. یعنی یک فوت ساندویچ. ریاضی که می دانید. حساب کنید یک فوت ساندویچ چند من مایونز و کالباس دارد.

چیپسی را که ساندویچی ساب وی مجانی سر فوت لانگ داده است را هم می چپاند لای ساندویچ که وقتش تلف نشود. وجدان کار هم دارد. نیم ساعت گاز می زند.

سس می ماسد روی لبهایش. یادش می رود سس را زبان بکشد. لبها تا نیمه سسی و نیمه باز می مانند. سس دلمه می بندد کنار دهانش و به خوردن ادامه می دهد. نوشابه را باز می کند. پپسی بدون کالری.

انگار آن هشت هزار کالری که از صبح خورده است حساب نیست و فقط لنگ این صد و چهل تا مانده ایم. از ساعت یک تا ساعت چهار که برود خانه از روی جدول یک چای سبز سرد قوطی می نوشد به حجم نیم لیتر.

یک پنیر چدار کوچک باز می کند و شما بگویید چه می کند! آباریکلا می خورد. سه الی چهار بار دستشویی می رود. یک کلوچه اهدایی از طرف فروشندگان فوت لانگ را می خورد. گاهی یک بسته اسمارتیز می خورد که حوصله اش سر نرود.

راس ساعت سه که من می روم از استارباکس یک قهوه تلخ بگیرم زهرمار کنم سرش را بالا می آورد و با دهن پر از اسمارتیز و با پشت چشم نازک و متلک وار می گوید: اوه مای گاد. یو آر س ادیکتد تو کافی. ایت ایز نات گود فر یو

پی نوشت: باور کنید همین الان که این نوشته را منتشر کردم صدای بچه هویچ گاز زدنش تا هفت کوچه آنطرف تر می رود. روی هویچ هم زور-آب می نوشد. کاش ضبط صوت داشتم شما را هم به فیض می رساندم!


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش