خوشحالیم از این که بعد از چند سال چشمانتظاری، کسی پیدا شد که به فکر
حدیث زندگی ما بیفتد و آستین برایش بالا بزند و همه را از فکر و خیال،
بیرون بیاورد. به همین خاطر، ما به مبارکی و میمنت این حادثه فرخنده، سعی
داریم در این شماره، به عنوان «مادر عروس»، سنگ تمام بگذاریم. پس برای این
که زیادی وقت عروس و داماد را نگیریم، در همین ابتدا از بعضی نشانههای یک
انسان عاشقپیشه میگوییم تا هر زمان، این نشانهها را در خودتان یا دیگران
دیدید، هشدارها را جدّی بگیرید، پیش از آن که خیلی دیر شود. امّا این
نشانهها:
نشانهها
1 . یک آسمان جلمبرِ به تمام معنا، مرد
آرزوهای شما میشود، که با یک کالسکه و چند اسب سفید، برای بردن شما آمده
است (البته امروز ماشینهای خوشرنگ و لعاب، با فرمانهای هیدرولیک، جای آن
کالسکه و چند اسب سفید را گرفته است). این نشانه، در خانمها دیده میشود.
2
. فکر و خیال باعث میشود تا شما به طور کلّی، از خورد و خوراک بیفتید و
رنگ صورتتان دارای تُنالیتههای سفیدـ سفید، سفیدـ زرد، زردـ زرد و زردـ
سبز شود.
3 . عشق و علاقه به خواندن رُمان، آن هم از نوع عاشقانه،
یا دیدن فیلمهای ایرانی (چون همیشه پایانشان به ازدواج ختم میشود)، به
طور فزایندهای، در خون شما بالا میرود.
4 . گوش شما در حالتهای
تمامکر، نیمهکر و قسمتیکر، در حال تغییر است، به طوری که به هیچ گونه
صدایی، حتی در فرکانسهای بالا، عکس العمل نشان نمیدهد؛ امّا در هنگام
شنیدن کلماتی مانند خواستگاری، مهریه، خرید عروسی و کلمات هم خانواده آنها،
از خود واکنش نشان میدهد.
فایدهها
بعد از معرفی نشانههای
انسانهای عاشق، بهتر است از فواید ازدواج بگوییم، تا آنهایی که فکر
میکنند ازدواج، وقت تلف کردن است، دست از لج و لج بازی برداشته و تصمیم
خودشان را بگیرند. به همین خاطر، ما هم برای این که توی این تصمیمگیری به
شما کمک کرده باشیم، چند نمونه از فواید ازدواج را برایتان میگوییم:
1 . ازدواج، باعث میشود تا یک نفر پیدا شود که سر هیچ و پوچ، با او دعوا کرده و سرش غُر بزنید.
2
. در هنگام ازدواج، اگر خودتان دانشجو باشید یا طرف مقابلتان، میتوانید
از وامهای دانشجویی استفاده کنید و اگر هم کمی جُرپزه داشته باشید،
میتوانید به عنوان یک زوج دانشجوی خوشبخت، در جشنهای بزرگ ازدواج
دانشجویی شرکت کنید.
3 . ازدواج، پایان دوره محکومیت در خانه پدر است (البته این مورد، از فواید ازدواج برای دخترخانمهاست).
آمادگی
یکی
از نیازهای مهم آدمها، نیاز به ازدواج است، نیازی که مثل خوردن، خوابیدن و
هر نیاز دیگری باید به آن پاسخ گفت؛ اما پیش از پاسخ گفتن به این نیاز
باید کارهایی انجام دهید تا مطمئن شوید که آمادگی لازم را برای پاسخگویی به
نیازتان کسب کردهاید یا نه، که شامل این کارهاست:
1 . سطح
توقّعاتتان را همسطح با برج میلاد قرار دهید. برای ایجاد این توازن،
میتوانید لیستی از خواستههایتان تهیه کنید که این خواستهها میتواند
شامل: یک. جشن عروسی، توی گرانترین تالار شهر باشد، آن هم به مدت هفت
شبانه روز؛ دو. مهریه بر اساس سال، ماه و روز تولدتان باشد؛ چون کلاسش
بیشتر است؛ سه. ماه عسل، سفر به جزایر قناری، کَبک، مرغابی یا رودخانه
آمازون باشد.
2 . قبل از رفتن به خواستگاری، یا آمدن خواستگار،
حتماً به چشمپزشک مراجعه کرده، از سلامتی چشمهایتان اطمینان حاصل کنید؛
چراکه سلامتی چشم باعث میشود تا شما تفاوت بین خیار چَمبر و کدو تمبل را
تشخیص دهید و در نتیجه، جنس بد و تاریخ مصرف گذشته بهتان قالب نکنند.
3
. برای این که بخواهید وضع مالی طرف، دستتان بیاید، یک جُک بامزه تعریف
کنید تا او بخندد. آن وقت، شما توی معدهاش را نگاه کنید تا ببینید روز
قبل، ناهار یا شام، چی خورده است. این روش، حتی یک راهکار مناسب برای
اطمینان از سالم بودن دندانهای طرف نیز هست.
4 . طراحی صورتتان باید شبیه حالت صورت کریستف کلمب یا مارکوپولو در لحظه کشف قارهای جدید باشد.
5 . از کلمات انگلیسی، توی حرفهایتان زیاد استفاده کنید، حتی اگر سواد انگلیسیتان در حد: «my name is windows» باشد.
6 . بد نیست چند فیلم عشقولانه ایرانی یا هندی تماشا کنید تا هر جا لازم شد، یادداشتبرداری کنید.
7
. یک دوره آموزش دفاع شخصی ببینید؛ اما اگر پول برای این ولخرجیها
ندارید، قفل فرمان و آچار چرخ را همیشه به همراه داشته باشید؛ در غیر این
صورت، فاصله قانونی را رعایت کنید.
انواع
بعد از این که از
ازدواج، به عنوان یک نیاز یاد کردیم، بد نیست همین جا، درباره انواع ازدواج
هم صحبت کنیم، تا آنهایی که تصمیم به بدبخت کردن خود دارند، بر اساس
روحیات خود، نوع ازدواجشان را تعیین کنند.
1 . ازدواج خیابانی: مبدأ
و منشأ اصلی این ازدواجها، همان طور که از اسمشان پیداست، خیابانهاست.
البته طول و عرض خیابان، اصلی یا فرعی بودن آن و خاکی یا آسفالت بودن آن،
اصلاً مهم نیست. مهم، وجود خیابان است. حتی اگر این خیابان، یک خیابان فرعی
باشد. مدت دوام این ازدواجها غالباً شش ماه تا یک سال است، آن هم با چهار
ماه جنگ و دعوا و قهر و قهرکشی و سه ماه رفت و آمد، توی دادگاه.
2 .
ازدواج معمولی: در این ازدواجها، مادر آقاداماد، میرود خانه عروسخانم و
اگر دکوراسیون (همان محیطآرایی خودمان) خانه عروس را پسند کرد، عروس و
داماد، طی یک جلسه یا چند جلسه بحث و گفتگو از خواستههایشان میگویند و
وقتی به توافق رسیدند، ازدواج انجام میگیرد. مدّت پایداری یا دوام این
ازدواجها متغیرند؛ از شش ماه تا چند سال و گاهی تا پایان عمر.
3 .
ازدواج فامیلی: این ازدواج، جزو ازدواجهای سنّتی و قدیمی است که امروزه در
خطر انقراض قرار دارد؛ چرا که دیگر عقد دخترعمو، پسرعمو را عمراً توی
آسمانها ببندند. البته مدت اعتبار این ازدواجها غالباً تا پایان عمر است؛
چرا که پای آبرو و حیثیت فامیل طرف است. مگر این که مسئله بچه مچه در
میان باشد.
4 . ازدواج استاد، شاگردی (ازدواج عشقولانهای، بلبل
چهچهی): این ازدواجها همان طور که از اسمشان پیداست، در دانشگاهها و
مراکز علمی به وفور دیده میشود. شیوه ازدواج در این نوع ازدواجها، به این
شکل است که استاد گرانمایه، با وجود هشتاد سال سابقه تدریس و صد سال سن،
عاشق یکی از دانشجویان جوان خود میشود و یک دل نه، صد دل عاشق و شیفته او
میشود. در مورد مدّت دوام و پایداری این ازدواجها، تاریخ دقیقی در دست
نیست؛ چرا که این مدت، بستگی به زمان، مرگ استاد دارد که این زمان از یک
هفته تا ده سال متغیر است.
حرف آخر
در آخر، با این که خودمان هم میدانیم هر گردی، گردو نیست، امّا یک پیشنهاد برای خانمها داریم و یک پیشنهاد برای آقایان.
پیشنهاد برای خانمها:
دوستش
ندارم، آمادگیاش را ندارم، تصمیم به ادامه تحصیل دارم، نگاهش که میکنم
یاد ... همه را بگذارید کنار و به فکر ازدواج باشید؛ چرا که توی این قحطی
شوهر، یک لنگه دمپایی هم تو بیابان غنیمت است.
پیشنهاد برای آقایان:
حرفی
توی این نیست که زندگی مجرّدی، جذّابیتهای خاص خودش را دارد و با ازدواج،
همه آن جذّابیتها به یکباره شوت میشود و از بین میرود؛ امّا فرار از
ازدواج، راهکار مناسبی برای حفظ آن جذّابیتها نیست. از طرفی هم چون
ازدواج کردن، یک تجربه است، پس چه بهتر که این تجربه بزرگ را از نزدیک لمس
کنید؛ به شرط آن که پیش از ازدواج، به آموزش درسهای زندگی بپردازید. این
درسها عبارتاند از: یک. چگونه برای همسر خود کادوی تولّد بخرید؛ دو.
چگونه نقش زن ذلیل بودن را خوب بازی کنید؛ سه. چگونه معده خود را به غذاهای
بیرون عادت دهید؛ چهار. چگونه به فامیل همسرتان احترام بگذارید.
پدیدآورنده: الف. کلوخ انداز
حدیث زندگی :: بهمن و اسفند 1385، شماره 33