+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
لذت‏های مادی که توسط حواس پنجگانه درک می‏گردند، فراوان و متنوع می‏باشند، ولی در بین آنها مسئله رابطه زناشویی از بقیه برتر و ممتاز است و هیچ چیز همپای آن نیست. از این‏رو در روایات مربوط به بهشت هم این امر از سایر لذت‏های مادی برتر است. شاید با توجه به همین بی‏همانندی باشد که در آیات قرآن هنگام شمارش نعمت‏های مادی بهشت، بیشترین یادکرد از آن (مثلاً با واژه‏هایی مانند حورالعین) شده است. امام صادق(ع) به بی‏نظیری این امر در بهشت تصریح کرده و می‏فرماید: 
اهل بهشت از هیچ چیز دلپذیر، چه خوردنی و چه نوشیدنی، به اندازه رابطه زناشویی لذت نمی‏برند.(1) 
وجود این غریزه بی‏نظیر اهمیت بسزایی در مانایی و استواری پیوند زناشویی دارد. اگر زن و شوهر به این نکته مهم آگاهی داشته و هر کدام زمینه اشباع درست طرف مقابل را فراهم کند، رشته‏های انس و الفت بین آنان با گذر زمان محکم‏تر می‏گردد. 
توجه دادن به نیازهای طبیعی و فطری و تشویق به برآوردن آنها از ویژگی‏های مهم و اساسی مکتب اهل بیت(ع) می‏باشد. این مربیان خدایی به افراد گوشزد می‏کنند که روح بر مَرْکَب جسم سوار است و راهواری این مرکب، رشد روحی را آسان می‏سازد. بی‏توجهی به نیازهای طبیعی این مرکب، سبب پیدا شدن بیماری‏های فراوان جسمی و روحی است و زندگی دنیا و سعادت آخرت را از کف می‏رباید. اگر نیازهای جسمی مرکب 
تن به خوبی برآورده شود، راهوار روح را به تعالی می‏برد و دنیا و آخرت آباد می‏گردد. البته باید توجه داشت که بی‏توجهی به نیازهای جسمی و مادی به اندازه زیاده‏روی در توجه به آنها، آسیب‏رسان می‏باشد. 
دستور عمل‏های مربیان بی‏نظیر دین یعنی امامان معصوم(ع) در این زمینه به حق شایسته توجه ویژه است: 
زنان شوهردار نباید بدون اجازه شوهر خود روزه مستحبی بگیرند و منزل را ترک کنند و باید خود را با بهترین عطری که دارند خوشبو کنند و زیباترین لباس‏شان را بپوشند و خودآرایی کنند و صبح و شام خود را به شوهر عرضه کنند.(2) 
زنی که هنگام خواست همسر، او را به درنگ کوتاه‏مدت دعوت کند [به او بگوید کمی صبر کن [و ادامه دهد تا همسرش را چرت بگیرد و به خواب برود، چنین زنی را فرشتگان تا هنگام بیدار شدن شوهر، لعن و نفرین می‏کنند.(3) 
در این روایات توجه به مسائل زناشویی و رعایت آنها از جمله رعایت طراوت، شادابی، زیبایی، عشوه‏گری و ... با اهمیت شناخته شده، زنان را از پرداختن به اعمال مستحب و ارزشمند (که ممکن است آنان را از ادای وظیفه همسری باز دارد)، بدون اجازه شوهر باز داشته است: 
بهترین زنان، زنی است که هنگام خلوت با همسرش کمرویی و حیا را کنار بگذارد اما پس از آن دوباره خود را با حیا بیاراید.(4) 
حیا که از فضایل اخلاقی است و برای زن و مرد بسیار پسندیده و بجا می‏باشد، به هنگام رابطه زناشویی و در خلوت پسندیده نیست و باید پوشش حیا را کنار گذارد. اگر هر 
دو یا یکی از آنها بخصوص زن بخواهد همچنان حیا کرده و از اجابت تقاضای همسر خودداری ورزد، به دست خودش بر بنیان زناشویی ضربه ویران‏کننده زده است! 
همان گونه که در قسمت پیش بیان شد، کانون زناشویی باید زمینه اظهار ناز و نیاز زن و شوهر باشد. پسندیده و طبیعی این است که زن مظهر ناز و مرد کانون نیاز باشد. هر چه بر ناز و نیاز، زن و مرد بیفزایند، بر استحکام این کانون مؤثر خواهد بود. انتخاب زن زیبا و عنایت به حفظ طراوت و زیبایی او توسط خودش و شوهر، بر ناز و نیاز می‏افزاید، از این‏رو مورد عنایت مربیان الهی بشر قرار گرفته است: 
با زنان گندمگون، چشم‏درشت، خوش‏اندام و دارای قامت متوسط ازدواج کنید و اگر آنان را نپسندیدید، مهرشان به عهده من باشد.(5) 
این روایت توجه دادن به عوامل مؤثر و مهم در کامجویی زناشویی است. 
زیبایی و طراوت زن، بزرگ‏ترین عامل رونق عرصه ناز و نیاز است، به همین جهت باید زن و شوهر نسبت به حفظ این طراوت و زیبایی توجه کافی داشته باشند زیرا محفوظ ماندن این طراوت و زیبایی به مصلحت و نفع هر دو است. امام علی(ع) خطاب به فرزندش می‏فرماید: 
فرزندم، اگر بتوانی زن را از انجام کارهایی که فراتر از توان اوست [و او را شکسته و فرسوده می‏گرداند [باز داری، چنین کن، زیرا باز داشتن، زیبایی و جمالش را حفظ می‏کند و روانش را آسوده‏تر می‏سازد و به حال او نیکوتر است. زن ریحانه و گل است، نه مسئول تدارکات و کارپرداز بیرونی.(6) [و گل 
نیازمند مواظبت، فضا، آب و محیط مناسب است تا شکوفایی و زیبایی‏اش استمرار بیشتر یابد]. 
یکی از فلسفه‏های عدم تشویق زنان به انجام کارهای خارج از منزل و موظف کردن مرد به تأمین هزینه زندگی، محفوظ ماندن طراوت و شادابی آنهاست زیرا آنان از لحاظ جسمی و روحی لطیف هستند و به مصلحت خودشان و خانواده‏شان است که لطیف و شاداب بمانند تا پیوند زناشویی استوار بماند و جاذبه جسمی آنان همچنان پیونددهنده رابطه زناشویی بوده و مردان را بدانان وفادار، متعهد و خدمتگزار نگه دارد. 
زنان باید حفظ طراوت و شادابی جسمی را سرلوحه همت خود قرار دهند و در حد امکان از به عهده گرفتن شغل‏هایی که لازمه آن حضور بلندمدت در سرما و گرما و تابش آفتاب است، یا به عهده گرفتن مسئولیت‏هایی که ذهن را به شدت مشغول می‏کند و روح را افسرده می‏سازد و یا کارهای سنگین، خودداری ورزند. شوهران آنان نیز باید با فراهم آوردن وسایل رفاه و آسایش، مانع از به عهده‏گیری چنین وظایفی توسط همسر گردند تا طراوت و زیبایی زن پایدار بماند و کانون زناشویی پیوسته جایگاه لذت مشروع برای طرفین باشد. 
متأسفانه بعضی از زنان برای روابط زناشویی اهمیت کافی قائل نیستند. اینان گرچه کدبانوهای خوبی می‏باشند و از لحاظ خانه‏داری، نظافت، آشپزی، خدمتگزاری در خانه و نسبت به شوهر و حتی انجام کارهای خارج از منزل بسیار فعال هستند و بسیاری از بارها را از دوش شوهر برمی‏دارند، ولی توجه 
ندارند همه خدمات ارزشمند، زمانی مفید است و در استواری پایه‏های زناشویی مؤثر، که مرد از لحاظ غریزی و انس در خلوت اشباع شود، و گرنه همه خدمات چون زرورق‏هایی بر دیوار سست و پوک می‏باشد که هر لحظه در معرض خطر و فروپاشی است. 
مردها نیز باید به عامل مهم کامجویی زناشویی و انس توجه داشته، نقش بی‏نظیر آن در استحکام پیوند زناشویی را مد نظر داشته باشند. روابط زناشویی باید برای مرد و زن جاذبه و لذت داشته باشد تا هر دو را به تداوم زندگی و تحمل سختی‏های آن فرا بخواند. متأسفانه بسیاری از مردان نیز گرفتار این تصور غلط هستند که ازدواج به مرد حق می‏دهد این نیاز فقط به خواست اوست میل و خواست زن اصلاً لازم نیست و زنان ابزاری برای دفع شهوت مردان تصور شده‏اند! معصومین علیهم‏السلام به این نکته مهم نیز توجه داده‏اند که می‏توان در منابع حدیثی ملاحظه کرد(7). 
ما به جوانان در شرف ازدواج و به همسران جوان توصیه می‏کنیم که کتاب‏های مربوط به آداب زناشویی و بخصوص آداب خلوت را حتما مطالعه کنند و به کار ببندند. بدانند اگر مسئله نیاز غریزی به خوبی مورد توجه واقع نشود قطعا عامل اختلاف در آینده خواهد بود، گرچه به جهت حیا، به بهانه‏های دیگر متوسل شوند و از اظهار اصل ناراحتی و دلخوری خودداری ورزند. 

انحصار روابط غریزی در چارچوب زناشویی 
پیمان زناشویی در همه ملت‏ها زن و مرد را به هم پیوند می‏دهد و هر کدام را در مقابل دیگری متعهد می‏گرداند. منحصر بودن روابط غریزی در چارچوب ازدواج و خانواده هم به مصلحت زن و مرد و هم به مصلحت جامعه است، از این‏رو در اسلام دو سری دستور داریم: 
1. دستور و سفارش به زن و مرد برای فراهم کردن زمینه اشباع کامل و وافر همدیگر در چارچوب ازدواج و خانواده تا این نیاز طبیعی و فطری به خوبی برآورده شود و هنگام حضور اجتماعی، بهانه‏ای برای ابراز ناز و نیاز نباشد. 
2. دستورهای دینی و سفارش رعایت عفت و نگاه و پوشش هنگام حضور در اجتماع تا زمینه انحراف برای نامحرمان کمتر حاصل شود و محیط کار و کوشش و تولید به عرصه ابراز ناز و نیاز تبدیل نگردد؛ نیز توان نیروها هرز نرود و سرمایه اجتماع (که توان فکری و جسمی افراد است) تلف نشود. همچنین اعتماد زوجین به هم متزلزل نگردد و رشته وابستگی و دلبستگی خانواده‏ها سست و منهدم نشود. 
دوری از اختلاط و آمیختگی زن و مرد، رعایت پوشش و حیا و عفت در رفتار در صحنه اجتماع، دستور عمل‏هایی هستند که رعایت آنها سبب می‏شود زن و شوهر به همدیگر اطمینان یابند و بدانند که همسرشان هنگام روبه‏رو شدن با نامحرم حریم نگه می‏دارد و به او وفادار است. 
بسیاری از اختلاف‏های زن و شوهرها که اکثرا منجر به درگیری یا جدایی می‏شود، به وجود روابط غیر صحیح زن یا مرد با غیر همسر برمی‏گردد. وقتی زن یا مردی با غیر شوهر و زن خود در محیط کار و اداره و کارگاه روابط دوستانه و صمیمی برقرار می‏کند و از چارچوب و ضوابط رابطه همکار فراتر می‏رود، به طور طبیعی زمینه سرد شدن رابطه زناشویی با همسر را ایجاد می‏کند، در نتیجه همسر او نسبت به وی بدبین و دلزده می‏شود و انس و صمیمیت بین آنها خدشه‏دار می‏گردد، این رخنه کم کم گسترش می‏یابد تا به انهدام خانواده بینجامد. 
زن و شوهر باید به تعهد خود با یکدیگر پای‏بند باشند و هنگام حضور در اجتماع و در روابط با نامحرمان از اختلاط و آمیختگی دوری ورزند. در صورت نیاز و ضرورت که ناچار از رویارویی و همراهی باشند، حریم و عفت را رعایت کنند تا پاکی و بی‏شائبگی ارتباط کاری آنان آشکار باشد و در ذهن و روان همسرشان هیچ گونه ناراحتی، شک، دودلی و کدورتی ایجاد ننماید. 

در محضر نورانی دخت پیامبر(ص)
کلامی از حضرت زهرا(س) نقل شده که شایسته توجه و دقت است. نقل شده رسول خدا(ص) از اصحاب پرسید که بهترین چیز برای زن مسلمان و مؤمن چیست، اصحاب نتوانستند پاسخ درست را بگویند و تنها حضرت زهرا(س) بود که وقتی از پرسش پدرش آگاه شد، فرمود: 
«بهترین چیز برای یک زن آن است که مرد بیگانه‏ای را نبیند و مرد بیگانه‏ای هم او را نبیند.» 
این جواب زیبا چنان پیامبر را به وجد آورد که فرمود: «فاطمه پاره تن من است.»(8) 
دقت در محتوای کلام بسیار راهگشا است. اسلام به هیچ وجه نخواسته زنان را به خانه‏نشینی و دوری‏گزینی از صحنه اجتماع فرا بخواند، بلکه زنان همسان مردان، مکلف به خطاب‏های عمومی قرآن می‏باشند و وظیفه اجتماعی و فراگیر امر به معروف و نهی از منکر مانند مردان بر دوش آنان نیز سنگینی می‏کند. آنان نیز در برابر خود، اطرافیان و اجتماع مسئول می‏باشند و دستور عمل‏های پوشش و حفظ نگاه و ... همه از آن جهت گفته شده که حضور اجتماعی زن لازم بوده، این دستورها و آموزه‏ها برای سالم نگه داشتن حضور اجتماعی است. قرآن خطاب به مردان در مورد حضور اجتماعی و رویارو شدن با نامحرمان دستور می‏دهد: 
«به مردان مؤمن بگو که [هنگام روبه‏رو شدن با نامحرم] از نگاه خیره پرهیز کنند و نهانگاه خود را (از نگاه دیگران) حفظ کنند که این به صلاح آنها و پاکیزه‏تر است.»(9) 
در این آیه به مردان دو دستور داده شده است: اوّل حفظ نگاه و خودداری از چشم‏چرانی؛ دوم حفظ خویشتن از لذت شهوانی و جنسی در غیر چارچوب ازدواج. در آیه بعد خطاب به زنان می‏فرماید: 
«به زنان مؤمن بگو که از نگاه خیره [به نامحرمان] بپرهیزند و نهانگاه خود را (از نگاه دیگران) حفظ کنند و زینت‏های خود را جز زینت‏های ظاهر [که پوشاندن آنها با سختی و مشکل همراه است [آشکار نسازند و با مقنعه‏های خود گردن و سینه را بپوشانند و جز برای شوهران یا پدران و ... [محارم[ زینت‏های خود را ارائه ندهند.»(10) 
در این آیه نسبت به زنان سه دستور صادر شده است: اوّل حفظ نگاه و دوری از چشم‏چرانی؛ دوم حفظ خویشتن از نگاه بیگانگان؛ سوم دوری جستن از خودنمایی و عشوه‏گری و طنازی در اجتماع و در حضور نامحرمان، با پوشاندن زینت‏های طبیعی و عاریتی؛ البته زینت‏هایی که به طور طبیعی ظاهر است و پوشاندن آن سختی و حرج دارد، استثنا شده است. بنابراین زنان یک وظیفه بیش از مردان دارند، زیرا روحیه آنان با مردان متفاوت است. همچنان که در قسمت پیش گفته شد مردان به طور طبیعی میل چندانی به خودآرایی، خودنمایی، طنازی و عشوه‏گری ندارند و چنین رفتاری در آنان زشت و ناپسند است و مورد پذیرش اجتماع نیست، ولی زنان بر عکس مردان میل زیادی به خودآراستگی و فریبایی دارند. اسلام آنان را به برآوردن این میل در منزل و نزد محارم و بخصوص همسر فرا می‏خواند، ولی از انجام آن در اجتماع و خارج از چارچوب ازدواج نهی می‏کند تا امنیت و مصلحت بانوان و اجتماع رعایت گردد. 
کلام زهرای مرضیه، سلام‏اللّه‏ علیها، تفسیر همین آیه است، یعنی حضرت رهنمود می‏دهد: ای زن مسلمان! تو موظف به حضور اجتماعی هستی و باید نسبت به سرنوشت خود و جامعه‏ات احساس مسئولیت کنی اما توجه داشته باش که تکلیف حضور اجتماعی را با رهنمود «حفظ نگاه و عفت و پوشش» در هم آمیزی و در حد امکان از اختلاط و آمیختگی‏های غیر ضروری و نامطمئن دوری کنی. بسیاری از نشست و برخاست‏ها، سخن گفتن‏ها و همدوشی‏ها در اجتماع وجود دارد که با شائبه‏های شهوت، لذت و گناه همراه 
می‏باشند و دوری از آنها امکان‏پذیر است، بدون اینکه به وظیفه و مسئولیت‏های گروهی لطمه بخورد. گاه زمام امر در نشست و برخاست‏ها، خوش و بش‏ها و رویارویی‏های نادرست و غیر لازم به دست زن می‏باشد و مرد نمی‏تواند آنها را ایجاد کند، گرچه خواستار و طالب آنها می‏باشد. از این‏رو در کلام حضرت رسول(ص) و زهرا(س) زنان مخاطب هستند و به آنان رهنمود داده می‏شود که برای آنان بهتر این است که نه خود دنبال چنین روابط ناسالمی باشند و نه به مردان اجازه برقرار کردن چنین روابط ناسالمی را بدهند. 
آنچه امروز اجتماع ما را به شدت آزار می‏دهد و خاستگاه بسیاری از ناهنجاری‏ها و فسادهاست و استحکام و پیوند خانواده‏ها را در معرض سستی و نابودی قرار داده، حضور لجام‏گسیخته و ولنگار زنان و مردان در اجتماع است. رژیم پلید شاهنشاهی مانند جاهلیت نخستین حضور اجتماعی عروسک‏وار، فریبنده و هوس‏انگیز زن را در رأس برنامه‏های خود قرار داده بود. در چنین محیطی بود که به قول استاد شهید مطهری «بسیاری از همدوشی‏ها به هم‏آغوشی می‏انجامد»(11) و انقلاب اسلامی به پیروی از انقلاب پیامبر(ص) نه برای منع حضور زن بلکه برای تصحیح آن اقدام کرد و حضور عفیفانه زن را مطلوب شمرد، زیرا چنین حضوری هم برای سلامت روحی و روانی زن و مرد بهتر است، هم بر اعتماد زن و شوهرها و استواری کانون زناشویی می‏افزاید و سلامت فرد و اجتماع را تضمین می‏کند. 
اگر به صفحه حوادث روزنامه‏ها و مجلات نگاه کنید می‏بینید منشأ بسیاری از 
اختلافات خانوادگی و قتل‏های ناموسی (کشتن زن‏ها توسط شوهر، پدر، برادر و فرزند یا کشتن مرد توسط همسر یا ...) و طلاق‏ها به روابط نادرست زن و شوهر با افراد نامحرم در منزل یا اداره و کارگاه می‏رسد، آن گاه است که اهمیت دستور اسلام به حفظ نگاه، کنترل نفس و شهوت و حفظ پوشش را در می‏یابیم. 
کلام زهرای اطهر(س) رهنمون به سوی حیا، عفت و پوشش است. اگر زنان از آمیختگی و اختلاط‏های بی‏جا، غیر لازم و فسادانگیز با مردان بپرهیزند، یا دیگران به آنان اجازه چنین روابط ناسالمی را ندهند، اگر در محیط کار بنا را بر رعایت حریم عفاف، پوشیدگی، حیا و پاکدامنی بگذارند و جز در حد لازم و مفید و صحیح با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهی از منکر، سفارش به حق و صبر، همیاری و همکاری در انجام عمل صالح و پیشتازی به سوی رضای خدا چارچوب روابط اجتماعی مردان و زنان باشد، حضور اجتماعی زن، عمل صالح و انسان‏ساز خواهد بود؛ در غیر این صورت حضورش جز وِزر و وبال، برای خود و اجتماع نیست و پیامدهای ناگواری به دنبال خواهد داشت. 
نگاه، نخستین گامی است که انسان را به ورطه هلاک می‏کشاند و حفظ آن مهم‏ترین عامل بازدارنده انسان از افتادن در مهلکه گناه می‏باشد، به همین جهت اولین وظیفه زن و مرد است. نگاه اوّل چون غیر ارادی است، گناه نمی‏باشد، ولی تکرار آن به اراده خود فرد است و زمینه‏ساز اقدامات بعدی و سوق دهنده به سوی تباهی است. متأسفانه دام‏گستران و گرایش‏دهندگان به سوی تباهی 
همیشه به تزویر و فریب می‏پردازند تا توجیهی برای اقدام‏های نادرست خود دست و پا کنند، از این‏رو مطرح می‏کنند: مگر نگاه به مناظر طبیعی و زیبا و جذاب شادی‏آور، نشاط‏زا و خستگی‏زدا نیست؟ مگر زن زیبا یکی از پدیده‏های زیبای آفرینش نمی‏باشد؟ پس چرا دیگران را از نگاه کردن به او و وی را از نشان دادن خود به دیگران منع کنیم؟ آیا با منع خود عامل نشاط‏زایی و کسالت‏زدایی را کنار نمی‏گذاریم؟! 
در پاسخ بدین پندار نادرست می‏گوییم: نگاه لذت‏بار به زیبایی‏های جنس مخالف به احساس و محرّک جنسی می‏انجامد که نگاه‏کننده را به سوی جنس مخالف گرایش می‏دهد و به حریم ممنوع وارد می‏گرداند. لذت نگاه فقط بیننده را قانع نمی‏کند بلکه مقدمه و سوق دهنده به سوی لذت‏های دیگر است. به قول احمد شوقی، نویسنده معروف عرب، مراحل رسیدن به کامیابی جنسی [حلال یا حرام] این گونه است: 
نَظْرَةٌ فابتسامةٌ فکلامٌ فسلامٌ فموعدٌ فلقاءٌ؛ اوّل نگاه کردن، بعد لبخند زدن، سپس با سلام سر صحبت را باز کردن و وعده گذاشتن و به خلوت رفتن.(12) 
بنابراین نگاه اولین قدم به سوی ناپاکی است و با حفظ آن می‏توان خود را از در افتادن به مهلکه گناه و فساد باز داشت. 

اعتمادزایی زن و شوهر در روابط با نامحرمان 
گرچه حضور اجتماعی زن در طول تاریخ با فراز و فرود وجود داشته، ولی امروز به دلایل مختلف حضور اجتماعی گسترش کم‏سابقه‏ای یافته است. بیشتر زنان در بیرون 
از منزل وظیفه و مسئولیت و اشتغال دارند و روابط کاری مردان و زنان نامحرم بسیار شده است. رعایت ضوابط و مرزها در رابطه‏ها توسط مردان و زنان می‏تواند به سلامت روحی آنها انجامیده، مانع کمرنگ شدن اعتماد زن و شوهرها گردد، ولی چنانچه زن‏ها و مردها در ارتباط‏های کاری خود با افراد جنس مخالف، ضوابط و چارچوب‏های اخلاقی، عفت، حیا و پاکدامنی را رعایت نکنند، یا در روابط اجتماعی خود از حدود اخلاقی و شرعی فراتر روند، زمینه‏های اختلاف و بی‏مهری و طلاق در خانواده پیدا خواهد شد. رعایت چند نکته توسط افراد و به 
ویژه زن‏ها در روابط کاری با نامحرمان لازم و ضروری است که به آنها اشاره می‏کنیم: 

1ـ پرهیز از خودآرایی و خودنمایی برای دیگران: 
خودآرایی و خودنمایی و اظهار ناز توسط زنان در محیط خانواده و نزد محارم بخصوص شوهر کاملاً پسندیده، ارزشمند و استحکام‏بخش پیوند زناشویی است، ولی در خارج از چارچوب خانواده، بسیار فسادزا و ویرانگر می‏باشد. رسول خدا(ص) زنان شرّ و بد را این گونه معرفی می‏کند: 
زنانی که در غیاب شوهر [و هنگام رویارویی با نامحرمان] به خودنمایی می‏پردازند.(13) 
پیامبر نهی کرد از اینکه زن برای غیر همسر خودآرایی کند و هشدار داد که خداوند بر خود واجب کرده زنان خودآرا برای غیر همسر را با آتش جهنم بسوزاند.(14) 
در معرفی زنان خوب فرمود: 
زنانی که برای همسران خودآرایی دارند، ولی در هنگام رویارویی با نامحرمان در دژ عفاف می‏باشند.(15) مردانی که با زنان نامحرم به مجلس‏آرایی و خوش و بش می‏پردازند، علاوه بر لرزان کردن حسّ اعتماد دوسویه و ایجاد زمینه انهدام بنیان زناشویی، مرتکب گناه بزرگی می‏شوند که عذاب آخرت را در پی دارد. رسول خدا(ص) فرمود: 
هرکس با زن نامحرمی به حرام مصافحه (دست دادن) کند، روز قیامت با دستان بسته به آتش انداخته می‏شود و هر کس با زن نامحرمی شوخی کند و به لذت سخن بگوید، در برابر هر کلمه، هزار سال در جهنم زندانی گردد. زن نیز اگر در سخن گفتن و مصافحه، به رضایت با مرد همراه گردد و به او اجازه دهد که وی را ببوسد، بدنش را لمس کند و با 
او شوخی نماید، گناه او نیز همسان گناه مرد است.(16) 

2ـ تکبر و غرور مثبت:
غرور و تکبر از صفات زشت اخلاقی هستند. انسان متکبر خود را از دیگران برتر و والاتر و دیگران را پست می‏شمارد، نیز از نشست و برخاست و همصحبتی با آنان ابا دارد. اگر ناچار مجبور به همنشینی و همکلامی باشد، غرور و تکبر از رفتارش هویداست. این صفت زشت برای زن و مرد ناپسند است اما تظاهر متکبرانه و مغرورانه(17) در رفتار زن با مردان نامحرم ناپسند نیست بلکه بسیار بجا و مفید است. تظاهر غرورمندانه و متکبرانه در رفتار زن با مرد نامحرم بین آن دو ایجاد حریم می‏کند؛ زن نه خود به نامحرم متمایل می‏شود و نه به نامحرم اجازه می‏دهد در باره او خیال بد بنماید. 
غرور زن از صفات پسندیده‏ای است که موجب می‏شود در فعالیت‏های اجتماعی و درگیری‏های شغلی با مردان حیثیت، عفاف، وقار و هیبت خود را حفظ کند و بدون اعتنا به زنانگی خود، همدوش مردان کار کرده و اجازه ندهد یک لحظه در فکر مردان همکار، خیال‏های نابجا خطور کند و یا رفتار توهین‏آمیز بروز نماید. 
نکته مهم دیگری که افراد به ویژه زنان باید توجه داشته باشند این است که دوستی خالص و بدون شائبه‏های شهوانی بین زن و مرد نامحرم تقریبا ناممکن و محال است؛ این مطلب را حتی دانشمندان غربی اعتراف کرده‏اند. دوستی و «عشق افلاطونی» یعنی گرایش به دور از شائبه‏های شهوانی بین زن و مرد نامحرم امکان‏پذیر نیست یا بسیار کمیاب است.(18) «ماری وود آلن» از کارشناسان مسائل روانی و خانواده می‏گوید: 
دوستی میان مردان و زنان بدون وجود داشتن رابطه غریزی بسیار نادر اتفاق می‏افتد، براستی بدان حد نادر که در حکم عدم باشد. نگاهداشت چنین دوستی‏ای بس دشوار است، زیرا صمیمیت وسوسه‏هایی پدید می‏آورد که به ناگزیر به مغازله و معاشقه می‏کشد و بی‏درنگ سقوط و انحطاط مدارج اخلاقی را به دنبال می‏آورد.(19) بنابراین زنان و مردان باید توجه داشته باشند که آشنایی‏ها و دوستی‏ها در محیط کار در حد محیط کار و ضرورت لازم بماند و فراتر نرود. اینان نباید با توجیه و فریب، خود را به گسترش دوستی و رابطه و فراتر بردن آنها از محیط کار راضی کنند، در غیر این صورت هر دو طرفِ رابطه یا دست‏کم یک طرف، به شائبه‏های شهوت متمایل خواهد شد، که پیامدهای ناگواری خواهد داشت. 
قرآن به زنان دستور می‏دهد که در برخوردهای اجتماعی رفتاری آمیخته با حیا و عفت داشته باشند و به هنگام سخن گفتن با افراد نامحرم، قاطعانه و متین سخن بگویند. بانوان باید از سخن گفتن با ناز و کرشمه یا راه 
رفتن بدین گونه خودداری ورزند که طرف مقابل را به انحراف می‏اندازد، به ویژه اگر دارای گرایش هم باشد. راه رفتن دختر شعیب هنگام آمدن برای دعوت موسای جوان به منزل پدرش الگوی قرآنی است: 
«فجاءته إحداهما تمشی علی اسْتحیاء؛(20) یکی از آن دو دختر نزد موسی آمد، در حالی که با حیا و طمأنینه راه می‏رفت.» 
رفتار و برخورد حضرت موسی(ع) با این دختر نیز باید الگوی همه مردان جوان باشد. رفتار او به گونه‏ای بود که همین دختر به پدرش پیشنهاد کرد در صورت توافق او را استخدام کند، زیرا فردی توانمند و درستکار است. وقتی با سؤال پدر روبه‏رو می‏شود که توان و درستکاری و دیانت او را از کجا فهمیدی، توضیح می‏دهد: قدرتش را با کشیدن دلو از چاه دیدم که چوپانان آن را جمعی بالا می‏آوردند و توان کشیدن آن را به تنهایی نداشتند. امین بودن او را وقتی فهمیدم که هنگام آمدن به منزل، وقتی جلوی او روانه شدم، از من خواست پشت سر او حرکت کنم و گفت: «ما فرزندان یعقوبِ پیامبر از پشت سر به زنان نامحرم و قد و قامت آنان نگاه نمی‏کنیم.»(21) حاضر نشد پشت سر من حرکت کند مبادا قد و قامت من او را به فتنه بیندازد و یا باد لباسم را کنار زند و او بی‏اختیار بدنم را ببیند و در معرض فتنه و گرفتاری واقع شود. 
در باره نوع سخن گفتن زنان با مردان نامحرم قرآن می‏فرماید: 
در سخن گفتن خضوع نکنید [نرم، لطیف، با ناز و کرشمه و فتنه‏انگیز] سخن نگویید که انسان‏های بیماردل به طمع بیفتند و پسندیده سخن بگویید.(22) 
این آیات و روایات ترسیم‏کننده مرز ارتباط‏های کاری زن و مرد نامحرم است. اگر این چارچوب‏ها رعایت شود، نه خود آنها و نه همکاران مذکرشان به گناه نمی‏افتند و موجبات بدگمانی و اختلاف در خانواده پیدا نمی‏شود. زن و مرد باید «نجابت» داشته باشند. 
«نجابت» زن یعنی فقط به همسر تعلق داشتن و خود را به دیگران عرضه نکردن، نیز سفره زیبایی‏های خویش را برای استفاده دیگران نگستراندن و محبت و علاقه خویش را نصیب همسر کردن. مرد نجیب یعنی دنبال استفاده دزدانه از زیبایی‏های زنان دیگر نبودن و به همسر خود وفادار ماندن، نیز قلب خود را جایگاه عشق همسر قرار دادن و به جمال و زیبایی او قانع بودن و دنبال غیر حلال نرفتن. چنین نجابتی زن و مرد را به هم متعهد و وفادار ساخته، اعتماد آنان را به هم استوار خواهد کرد و زندگی زناشویی آنان را تداوم خواهد بخشید. 

3ـ اسرار زندگی پیش از ازدواج را مخفی بدار: 
هر زن و مردی قبل از ازدواج ممکن است به دیگرانی دل داشته و از آنان خواستگاری کرده یا به خواستگاری آنان جواب مثبت داده‏اند، ولی به دلایل مختلفی ازدواج سر نگرفته و در مراحل دلدادگی و خواستگاری به بن‏بست رسیده و همدلی و توافق حاصل نشده باشد. بازگو کردن این پیشامدها برای همسر و شرح و بسط آنان، به صلاح فرد بازگوکننده و همسرش نیست. چه بسا همسر گمان کند بازگوکننده همچنان دل در گرو دیگران دارد و اگر با همسر کنونی‏اش ازدواج کرده، از سر علاقه و میل قلبی نبوده، بلکه ناچار شده است! چه بسا اگر بازگوکننده 
زن باشد، با این تعریف‏ها غیرت همسرش را به جوش آورد و او را به سوی رفتارهای نادرست سوق دهد. 
همسر (شوهر یا زن) نباید پس از ازدواج در باره این مسائل پی‏جویی کند، زیرا پیش از اینکه بین او و شریک زندگی‏اش رابطه زناشویی برقرار شود، او فردی آزاد بود و دنبال شریک زندگی مناسب می‏گشت و چه بسا افرادی را مناسب تشخیص داده و برای ازدواج، به خواستگاری رفته یا جواب خواستگاری‏ای را داده باشد. او با اقدام خود مرتکب خلافی نشده، ولی پی‏جویی کردن این مسائل ممکن است غیرت و عصبیت انسان را برانگیزاند و کار به جاهای باریک برسد. بنابراین توصیه می‏کنیم پس از ازدواج ماجرای خواستگارها و دلبستگی‏های خود را برای همسرتان بازگو نکنید، حتی دنبال اطلاع یافتن از این گونه پیشامدها و دلدادگی‏های همسرتان نباشید. 

4ـ میدان ندادن به فتنه‏انگیزان:
همان گونه که گفتیم هر فرد پیش از ازدواج به طور طبیعی دل‏بستگی‏هایی داشته و برای ازدواج با افرادی اقدام کرده و ... ولی به هر دلیل سر نگرفته است. متأسفانه انسان‏های مریض، بی‏ایمان و فتنه‏انگیزی هستند که پس از ازدواج‏ها، بین زن و شوهر فتنه‏انگیزی می‏کنند و مسائلی نسبت به یکی از همسرها برای دیگری مطرح می‏کنند و نسبت‏هایی می‏دهند؛ او با شنیدن و باور کردن آنها نسبت به همسرش بد دل و گمان می‏گردد یا مهر و محبتش نسبت به وی کم می‏شود و یا ...؛ مردان در چنین مواقعی غیرتی می‏شوند و ممکن است اقدامات نادرستی از آنان سر بزند، در حالی که: 
اوّلاً: فردی که نسبت به همسر [زن یا شوهر [کردار ناپسندی را نسبت می‏دهد و مثلاً مدعی می‏شود با همسر پیش از ازدواج، نامه‏نگاری، ارتباط تلفنی، دید و بازدید و ... داشته یا چنین ارتباط‏هایی را بین همسر و فرد دیگری مطرح می‏کند، در ضمن این ادعاها به ارتکاب گناهی توسط خودش اقرار می‏کند یا به دیگری بهتان می‏زند، زیرا تا ثابت نشود، تهمت و افتراست. بازگوکننده به فاسق بودن خودش اقرار می‏کند و قرآن سخن فاسقان را شایسته پذیرش ندانسته و دستور می‏دهد بدون تحقیق و پرس و جو و اطمینان یافتن از صحت ادعاهای آنان، حرف‏شان را نپذیرید. در این گونه موارد نباید سخن آنان را پذیرفت و به آنان اجازه طرح چنین مسائلی را داد. 
دوم: غیرت مرد یعنی حفظ خود از نزدیک شدن به حریم گناهان و سعی در حفظ خانواده برای نیفتادن در ورطه گناه. امام علی(ع) فرمود: «هیچ غیرتمندی زنا نمی‏کند».(23) یعنی غیرت، او را از دست‏درازی به حریم دیگران باز می‏دارد، همچنان که اجازه دست‏درازی به حریم خود را نمی‏دهد. غیرت اقتضا دارد که فرد مراقب همسر و دیگر اعضای خانواده‏اش باشد و با تجاوزکنندگان به حریم عفت آنان در افتد اما اقتضا ندارد آدمی را به کنکاش در باره گذشته همسر وا داشته و به تجسس غیر مجاز و پذیرفتن حرف فتنه‏انگیزان مجبور کند. مرد غیور باید با خوش‏گمانی همه اظهارات فتنه‏انگیزان را دروغ و برخاسته از فتنه‏انگیزی، حسادت، دشمنی و کینه‏توزی بداند، علاوه بر آن به خود بگوید: بر فرض که همسرم پیش از ازدواج با من لغزش‏های جزیی داشته، اما وظیفه من چشم‏پوشی از آن 
و تلاش در اصلاح و رشد دادن اوست، همچنان که خودم لغزش‏هایی داشته‏ام و از دیگران از جمله همسرم انتظار چشم‏پوشی از آنها را دارم. 

5 ـ فسادانگیزی بدگمانی و غیرت بی‏جا و زیاده: 
متأسفانه برخی از مردان یا زنان نسبت به همسر خود سوء ظن دارند و دنبال بهانه برای ایجاد اختلاف و درگیری می‏باشند اما چنین خصلتی، بدترین اخلاق در زندگی زناشویی می‏باشد. به شکایت یک زن از شوهر بدگمانش توجه کنید: 
شوهرم به همه چیز و همه کس مشکوک است. جرئت ندارم جلوی پنجره بروم یا با تلفن حرف بزنم. می‏گوید: تو به من خیانت می‏کنی و بالاخره یک روز مچت را می‏گیرم. در یک اداره دولتی کار می‏کرد، خودش را بازخرید کرد و آمد نزدیک خانه یک مغازه گرفت که هر وقت خواست به خانه سرکشی کند و به قول خودش سر از کارم در بیاورد. وقتی می‏فهمد بی‏خودی به من شک کرده، عصبانی‏تر می‏شود و مرا آزار می‏دهد.(24) 
سوء ظن به طور طبیعی زن را به سوی فاسد شدن گرایش می‏دهد. امام علی(ع) به فرزندش می‏فرماید: 
«پسرم! از اظهار غیرت بی‏جا بپرهیز، زیرا زن‏های خوب و صالح را هم به مریضی و انحراف سوق می‏دهد!»(25) 
بعضی زنان نیز نسبت به همسر خود سوء ظن دارند و گمان می‏کنند که شوهرشان دنبال زن‏های دیگر است و به طور مشروع یا نامشروع با آنان رابطه دارد. اینان وسواس‏گونه و به دقت، رفت و آمد همسر خود به اداره، بازار، میهمانی و ... را رصد می‏کنند و پیوسته از او می‏پرسند که فلان ساعت کجا رفتی؟ با فلان خانم چرا ملاقات 
کردی؟ چه سر و سرّی با او داشتی؟ و سؤالات فراوان دیگر. آنان با بدگمانی زندگی را به خود و همسرشان تلخ می‏کنند و زمینه‏های ایجاد نفرت و بیزاری را در رابطه زناشویی فراهم می‏سازند. 
مردان بدگمان به پندار خود برای محفوظ نگه داشتن همسرشان از رابطه‏های پنهانی و غلط با نامحرمان، با استفاده از قدرت و اختیار خود، آنها را در خانه زندانی می‏کنند، مثلاً هنگام رفتن به محل کار در منزل را قفل می‏کنند و همیشه همسر را زیر نظر دارند. اینان گمان می‏کنند این گونه، مانع انحراف شده‏اند، در حالی که اگر فردی مریض و منحرف باشد، به هر صورت راه گریز را پیدا می‏کند و اگر مریض نباشد، این چاره‏جویی‏ها جز آزردن و تحریک او فایده‏ای ندارد. 
آنچه زن و مرد را از انحراف و فساد باز می‏دارد، ایمان و پرهیزکاری آنهاست، نه بدگمانی و نگهبانی و مراقبت‏های شبانه‏روزی شوهر یا همسر. البته تذکرهای بجا و حمایت‏آمیز و دفاع غیورانه از زن و فرزند مسئله دیگری است که نباید از آن شانه خالی کرد. بد نیست در اینجا داستانی را بیان کنیم تا مردان بدگمان (که همسر خود را همیشه زیر نظر دارند) بدانند راه غلطی را پیش گرفته‏اند. 
گویند: مردی همسر زیبا و رعنا داشت و به علت بدگمانی نمی‏توانست در هنگام نبود خود در منزل به او اجازه بیرون آمدن و رفت و شد با دیگران را بدهد. وی برای در امان 
ماندن همسرش از گزندهای انحراف، او را در منزل زندانی می‏کرد. همسرش بارها به او می‏گفت که اگر خود عفیف و خداترس و پاکدامن نباشم، تو نمی‏توانی با حبس من در خانه امکان ایجاد ارتباط غلط با نامحرمان را از من سلب کنی و اقدامات تو فقط آزاردهنده است؛ ولی این سخنان مرد بدگمان را سودی نمی‏بخشید و او همچنان بر زیر نظر داشتن زنش اصرار داشت. زن به ناچار برای آگاه ساختن شوهر نقشه‏ای کشید. 
در همسایگی آنان مرد تاجری زندگی می‏کرد که از جمال و رعنایی بهره فراوانی داشت. روزی به نزد شوی زن رفت و گفت: مرا سفری تجاری پیش آمده و ناچارم اموال گرانبها و اسناد مهم تجاری‏ام را نزد شخص امینی به امانت بگذارم، از شما امانتدارتر نیافتم، اگر بپذیرید، بسیار سپاسگزارم. مرد تقاضای همسایه‏اش را پذیرفت و قرار شد عصر آن روز خدمتگزاران مرد همسایه، اموال و اسناد مهم را (که در صندوقی قرار داده شده 
و درِ آن قفل گردیده بود) به خانه وی بیاورند. پس از اینکه صندوق بزرگ قفل شده به منزل آورده و تحویل شد، پیش از اینکه باربران برگردند، زن از شویش جریان را پرسید، وقتی ماجرا را شنید، گفت: این گونه تحویل گرفتن صندوق با درِ بسته بدون آگاه شدن از محتوای آن و مقدار هر یک، غلط است، زیرا چه بسا مرد همسایه بعدها ادعا کند اموال فراوانی داخل صندوق بوده و کم شده است! بهتر آن است که درِ صندوق را باز کنی و اموال را یک به یک تحویل گرفته، آن گاه همه را دوباره در صندوق قرار دهی و قفل کنی. مرد سخن همسرش را بجا دانست و دستور داد غلامان درِ صندوق را باز کردند که به ناگاه با خودِ همسایه در درون صندوق روبه‏رو شد! دیدن مرد همسایه درون صندوق او را به خشم آورد، ولی همسرش وی را به آرامش دعوت کرد و گفت: این نقشه من بود و همسایه به خواهش فراوان من در اجرای آن همراهی کرد تا به تو بنمایانم که اگر زن 
منحرفی باشم، می‏توانم به خواست نادرست و ناشرعی خود حتی در منزل قفل شده هم برسم و کوشش تو برای زیر نظر داشتن من بی‏فایده است، ولی عفت و پاکدامنی من، حافظم می‏باشد! 

6ـ مبارزه انحرافی با فساد همسر:
برخی از زن و شوهرها وقتی با بی‏وفایی همسر خود روبه‏رو می‏شوند، به جای آگاه ساختن او، در صدد مقابله به مثل و انتقام برمی آیند تا به گمان خود او را ادب کنند، در حالی که این رفتار، هم دامنه فساد را گسترده‏تر می‏کند و هم بر مشکل زناشویی می‏افزاید و آن را چند برابر می‏گرداند. 

پی‏نوشتها: 

1 ـ بحارالانوار، ج8، ص139. «ان اهل الجنة مایتلذذون بشی‏ءٍ فی الجنة اشهی عندهم من النکاح». 
2 ـ وسائل‏الشیعه (آل البیت)، ج20، ص158. «لیس لها أنْ تصوم إلا بإذنه یعنی تطوّعا و لا تخرج مِنْ بیتها (بغیر اذنه) و علیها أنْ تطیب بأطیب طیبها و تلبس أحسن ثیابها و تزین بأحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوة و عشیةً.» 
3 ـ وسائل، ج14 (از سری 20 جلدی)، ص15. «خیر نسائکم التی إذا خَلَتْ مع زوجها خلعتْ له درع الحیاء و إذا لبستْ، لبستْ معه درع الحیاء». 
4 ـ همان، ص176. «لا یحلّ لامرأة أنْ تنام حتی تعرض نفسها علی زوجها تخلع ثیابها و تدخل معها فی لحافه فتلزق جلدها بجلده فإذا فعلتْ ذلک فقد عرضتْ». 
5 ـ عن علی(ع): «تزوجوا سمراء عیناء عجزاء مربوعه فإنْ کرهتَها فعلیّ مهرها.» کافی، ج5، ص325. 
6 ـ شرح غررالحکم، ج4، ص294. 
7ـ وسائل الشیعه، ج 20، ص 118 «إذت أراد أحدکم أن یأتی زوجته فلا یُعجّلها فإنّ للنساء حوائج». 
8 ـ بحارالانوار، ج43، ص92. 
9 ـ نور، آیه 30 «قل للمؤمنین یغضّوا مِنْ أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم». 
10 ـ همان، آیه 31. «قل للمؤمنات یغضضن مِنْ أبصارهن و یحفظن فروجهنّ و لا یبدین زینتهن إلا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جُیوبهنّ و لا یبدین زینتهنّ إلا لبعولتهن او ... .» 
11 ـ مجموعه آثار، ج19، «مسئله حجاب»، ص548. 
12 ـ دنیای جوان، ص205. 
13 ـ وسائل‏الشیعه، ج20، ص34. «المتبرجة اذا غلب عنها بعلها». 
14 ـ همان، «نهی(ص) أنْ تتزین لغیر زوجها فان فعلت کان حقا علی اللّه‏ أنْ یُحرقِها بالنار». 
15 ـ همان، ص29. «المتبرّجة مع زوجها الحصان علی غیره.» 
16 ـ بحارالانوار، ج7، ص214. 
17 ـ در روایتی از امام علی(ع) آمده: «خیر خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهو و الجبن و البخل فإذا کانتْ المرأة مزهوة لم تمکّن مِنْ نفسها و إذا کانتْ بخیلةً حفظتْ مالَها و مالَ بعلِها و إذا کانتْ جبانةً فرقتْ مِنْ کلِّ شی‏ءٍ یعرض لها؛ بهترین خصلت زنان، بدترین خصلت مردان است؛ یعنی خودبینی، ترس و بخل، زیرا هر گاه زن خودبین باشد، به دیگران اجازه دست‏درازی به حریم خود را نمی‏دهد. هر گاه بخیل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ می‏کند و هر گاه ترسو باشد، از هر چه حرمت او را تهدید کند، فرار می‏نماید.» 
باورها و اعتقادات انسان زیربنای شخصیت او را تشکیل می‏دهند. اعتقاد به توحید و یگانه دانستن خداوند، اصل و تنه درخت مبارک و تنومند و پر میوه‏ای است که شاخه‏های آن فروع اعتقادی هستند که از خاستگاه توحید بارور می‏شوند، مثل اعتقاد به هدایتگری خداوند، عدالت و حکمت او و ... اخلاق و کردار شایسته و صالح ثمره‏ها و میوه‏های مبارک این درخت پربرکت هستند همچنان که اخلاق و اعمال ناپاک، میوه و ثمره درخت ناپاک، شرک می‏باشند. محال است از درخت خجسته توحید، میوه نامبارک تکبر، جُبن و بخل ظاهر گردد. 
اخلاق سه‏گانه خودبینی، ترس و بخل در زن پسندیده نیستند. زنی که در ارتباط با زنان و مردان دیگر دارای خودبینی باشد و آنان را حقیر بشمرد، به ارث شیطان دل خوش کرده و مستحق سرزنش می‏باشد. ترس زن در صحنه‏های اجتماعی مانع امر به معروف و نهی از منکر و حق‏گویی و صراحت سخن او می‏گردد، اما زنان شجاع را که با صراحت امر به معروف و نهی از منکر کرده‏اند می‏ستاییم و یا بخشندگی زنان بزرگ را ستایش و تحسین می‏کنیم. بنابراین حدیث نمی‏خواهد این سه ویژگی ناپسند را برای زنان روا و پسندیده بشمرد، بلکه مربوط به نُمودهای پسندیده این سه خلق در موارد مشخص است. زنی که خود را باشخصیت و ارزشمند بداند، مردان نامحرم را برای برقراری ارتباط دوستانه کوچک بشمرد، به طور طبیعی علاقه‏ای به برقراری ارتباط با آنان نخواهد داشت و به آنان اجازه نخواهد داد ایجاد چنین ارتباطی را در ذهن خود بپرورانند. همچنین در حفظ اموال بخصوص دارایی شوهر، زن باید دست و دلباز نباشد و به اقتصاد خرج کند و از اینکه در صحنه‏های خوف و خطر حاضر شود، که برای آبرویش خطرآفرین باشد، ترس داشته باشد. بنابراین از زنان در زمینه‏های سه‏گانه برشمرده چنین رفتاری سزاوار می‏باشد و به صلاح آنها و خانواده و اجتماع است، و گرنه اخلاق ریشه‏دار کبر و ترس و بخل در زنان هم به طور کلی ناپسند است. زنان باید در این زمینه‏ها متکبرانه، بخیلانه و محتاط بروز کنند، نیز افرادی که دارای خلق پسندیده بردباری و شکیبایی نیستند، مناسب است گرچه با سختی اما نُمودهای تحمل‏گرانه از خود بروز دهند. 
18 ـ دنیای جوان، ص207. 
19 ـ آنچه هر دختر باید بداند، ماری وود آلن، ترجمه نصرت‏اللّه‏ قاسمی، ص187، انتشارات گومش. 
20 ـ قصص، آیه 26. 
21 ـ بحارالانوار، ج13، ص41. 
22 ـ احزاب، آیه32. 
23 ـ نهج‏البلاغه، حکمت 47 و 305. 
24 ـ مجله حقوق زنان، شماره 2، اردیبهشت 77، ص27. 
25 ـ نهج‏البلاغه، نامه 31؛ خورشید بی‏غروب نهج‏البلاغه، ص332. 

پدیدآورنده:احمد حیدری،


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش