لذتهای مادی که توسط حواس پنجگانه درک میگردند، فراوان و متنوع میباشند،
ولی در بین آنها مسئله رابطه زناشویی از بقیه برتر و ممتاز است و هیچ چیز
همپای آن نیست. از اینرو در روایات مربوط به بهشت هم این امر از سایر
لذتهای مادی برتر است. شاید با توجه به همین بیهمانندی باشد که در آیات
قرآن هنگام شمارش نعمتهای مادی بهشت، بیشترین یادکرد از آن (مثلاً با
واژههایی مانند حورالعین) شده است. امام صادق(ع) به بینظیری این امر در
بهشت تصریح کرده و میفرماید:
اهل بهشت از هیچ چیز دلپذیر، چه خوردنی و چه نوشیدنی، به اندازه رابطه زناشویی لذت نمیبرند.(1)
وجود
این غریزه بینظیر اهمیت بسزایی در مانایی و استواری پیوند زناشویی دارد.
اگر زن و شوهر به این نکته مهم آگاهی داشته و هر کدام زمینه اشباع درست طرف
مقابل را فراهم کند، رشتههای انس و الفت بین آنان با گذر زمان محکمتر
میگردد.
توجه دادن به نیازهای طبیعی و فطری و تشویق به برآوردن آنها
از ویژگیهای مهم و اساسی مکتب اهل بیت(ع) میباشد. این مربیان خدایی به
افراد گوشزد میکنند که روح بر مَرْکَب جسم سوار است و راهواری این مرکب،
رشد روحی را آسان میسازد. بیتوجهی به نیازهای طبیعی این مرکب، سبب پیدا
شدن بیماریهای فراوان جسمی و روحی است و زندگی دنیا و سعادت آخرت را از کف
میرباید. اگر نیازهای جسمی مرکب
تن به خوبی برآورده شود، راهوار روح
را به تعالی میبرد و دنیا و آخرت آباد میگردد. البته باید توجه داشت که
بیتوجهی به نیازهای جسمی و مادی به اندازه زیادهروی در توجه به آنها،
آسیبرسان میباشد.
دستور عملهای مربیان بینظیر دین یعنی امامان معصوم(ع) در این زمینه به حق شایسته توجه ویژه است:
زنان
شوهردار نباید بدون اجازه شوهر خود روزه مستحبی بگیرند و منزل را ترک کنند
و باید خود را با بهترین عطری که دارند خوشبو کنند و زیباترین لباسشان را
بپوشند و خودآرایی کنند و صبح و شام خود را به شوهر عرضه کنند.(2)
زنی
که هنگام خواست همسر، او را به درنگ کوتاهمدت دعوت کند [به او بگوید کمی
صبر کن [و ادامه دهد تا همسرش را چرت بگیرد و به خواب برود، چنین زنی را
فرشتگان تا هنگام بیدار شدن شوهر، لعن و نفرین میکنند.(3)
در این
روایات توجه به مسائل زناشویی و رعایت آنها از جمله رعایت طراوت، شادابی،
زیبایی، عشوهگری و ... با اهمیت شناخته شده، زنان را از پرداختن به اعمال
مستحب و ارزشمند (که ممکن است آنان را از ادای وظیفه همسری باز دارد)، بدون
اجازه شوهر باز داشته است:
بهترین زنان، زنی است که هنگام خلوت با همسرش کمرویی و حیا را کنار بگذارد اما پس از آن دوباره خود را با حیا بیاراید.(4)
حیا
که از فضایل اخلاقی است و برای زن و مرد بسیار پسندیده و بجا میباشد، به
هنگام رابطه زناشویی و در خلوت پسندیده نیست و باید پوشش حیا را کنار
گذارد. اگر هر
دو یا یکی از آنها بخصوص زن بخواهد همچنان حیا کرده و از
اجابت تقاضای همسر خودداری ورزد، به دست خودش بر بنیان زناشویی ضربه
ویرانکننده زده است!
همان گونه که در قسمت پیش بیان شد، کانون زناشویی
باید زمینه اظهار ناز و نیاز زن و شوهر باشد. پسندیده و طبیعی این است که
زن مظهر ناز و مرد کانون نیاز باشد. هر چه بر ناز و نیاز، زن و مرد
بیفزایند، بر استحکام این کانون مؤثر خواهد بود. انتخاب زن زیبا و عنایت به
حفظ طراوت و زیبایی او توسط خودش و شوهر، بر ناز و نیاز میافزاید، از
اینرو مورد عنایت مربیان الهی بشر قرار گرفته است:
با زنان گندمگون، چشمدرشت، خوشاندام و دارای قامت متوسط ازدواج کنید و اگر آنان را نپسندیدید، مهرشان به عهده من باشد.(5)
این روایت توجه دادن به عوامل مؤثر و مهم در کامجویی زناشویی است.
زیبایی
و طراوت زن، بزرگترین عامل رونق عرصه ناز و نیاز است، به همین جهت باید
زن و شوهر نسبت به حفظ این طراوت و زیبایی توجه کافی داشته باشند زیرا
محفوظ ماندن این طراوت و زیبایی به مصلحت و نفع هر دو است. امام علی(ع)
خطاب به فرزندش میفرماید:
فرزندم، اگر بتوانی زن را از انجام کارهایی
که فراتر از توان اوست [و او را شکسته و فرسوده میگرداند [باز داری، چنین
کن، زیرا باز داشتن، زیبایی و جمالش را حفظ میکند و روانش را آسودهتر
میسازد و به حال او نیکوتر است. زن ریحانه و گل است، نه مسئول تدارکات و
کارپرداز بیرونی.(6) [و گل
نیازمند مواظبت، فضا، آب و محیط مناسب است تا شکوفایی و زیباییاش استمرار بیشتر یابد].
یکی
از فلسفههای عدم تشویق زنان به انجام کارهای خارج از منزل و موظف کردن
مرد به تأمین هزینه زندگی، محفوظ ماندن طراوت و شادابی آنهاست زیرا آنان از
لحاظ جسمی و روحی لطیف هستند و به مصلحت خودشان و خانوادهشان است که لطیف
و شاداب بمانند تا پیوند زناشویی استوار بماند و جاذبه جسمی آنان همچنان
پیونددهنده رابطه زناشویی بوده و مردان را بدانان وفادار، متعهد و خدمتگزار
نگه دارد.
زنان باید حفظ طراوت و شادابی جسمی را سرلوحه همت خود قرار
دهند و در حد امکان از به عهده گرفتن شغلهایی که لازمه آن حضور بلندمدت در
سرما و گرما و تابش آفتاب است، یا به عهده گرفتن مسئولیتهایی که ذهن را
به شدت مشغول میکند و روح را افسرده میسازد و یا کارهای سنگین، خودداری
ورزند. شوهران آنان نیز باید با فراهم آوردن وسایل رفاه و آسایش، مانع از
به عهدهگیری چنین وظایفی توسط همسر گردند تا طراوت و زیبایی زن پایدار
بماند و کانون زناشویی پیوسته جایگاه لذت مشروع برای طرفین باشد.
متأسفانه
بعضی از زنان برای روابط زناشویی اهمیت کافی قائل نیستند. اینان گرچه
کدبانوهای خوبی میباشند و از لحاظ خانهداری، نظافت، آشپزی، خدمتگزاری در
خانه و نسبت به شوهر و حتی انجام کارهای خارج از منزل بسیار فعال هستند و
بسیاری از بارها را از دوش شوهر برمیدارند، ولی توجه
ندارند همه خدمات
ارزشمند، زمانی مفید است و در استواری پایههای زناشویی مؤثر، که مرد از
لحاظ غریزی و انس در خلوت اشباع شود، و گرنه همه خدمات چون زرورقهایی بر
دیوار سست و پوک میباشد که هر لحظه در معرض خطر و فروپاشی است.
مردها
نیز باید به عامل مهم کامجویی زناشویی و انس توجه داشته، نقش بینظیر آن در
استحکام پیوند زناشویی را مد نظر داشته باشند. روابط زناشویی باید برای
مرد و زن جاذبه و لذت داشته باشد تا هر دو را به تداوم زندگی و تحمل
سختیهای آن فرا بخواند. متأسفانه بسیاری از مردان نیز گرفتار این تصور غلط
هستند که ازدواج به مرد حق میدهد این نیاز فقط به خواست اوست میل و خواست
زن اصلاً لازم نیست و زنان ابزاری برای دفع شهوت مردان تصور شدهاند!
معصومین علیهمالسلام به این نکته مهم نیز توجه دادهاند که میتوان در
منابع حدیثی ملاحظه کرد(7).
ما به جوانان در شرف ازدواج و به همسران
جوان توصیه میکنیم که کتابهای مربوط به آداب زناشویی و بخصوص آداب خلوت
را حتما مطالعه کنند و به کار ببندند. بدانند اگر مسئله نیاز غریزی به خوبی
مورد توجه واقع نشود قطعا عامل اختلاف در آینده خواهد بود، گرچه به جهت
حیا، به بهانههای دیگر متوسل شوند و از اظهار اصل ناراحتی و دلخوری
خودداری ورزند.
انحصار روابط غریزی در چارچوب زناشویی
پیمان
زناشویی در همه ملتها زن و مرد را به هم پیوند میدهد و هر کدام را در
مقابل دیگری متعهد میگرداند. منحصر بودن روابط غریزی در چارچوب ازدواج و
خانواده هم به مصلحت زن و مرد و هم به مصلحت جامعه است، از اینرو در اسلام
دو سری دستور داریم:
1. دستور و سفارش به زن و مرد برای فراهم کردن
زمینه اشباع کامل و وافر همدیگر در چارچوب ازدواج و خانواده تا این نیاز
طبیعی و فطری به خوبی برآورده شود و هنگام حضور اجتماعی، بهانهای برای
ابراز ناز و نیاز نباشد.
2. دستورهای دینی و سفارش رعایت عفت و نگاه و
پوشش هنگام حضور در اجتماع تا زمینه انحراف برای نامحرمان کمتر حاصل شود و
محیط کار و کوشش و تولید به عرصه ابراز ناز و نیاز تبدیل نگردد؛ نیز توان
نیروها هرز نرود و سرمایه اجتماع (که توان فکری و جسمی افراد است) تلف
نشود. همچنین اعتماد زوجین به هم متزلزل نگردد و رشته وابستگی و دلبستگی
خانوادهها سست و منهدم نشود.
دوری از اختلاط و آمیختگی زن و مرد،
رعایت پوشش و حیا و عفت در رفتار در صحنه اجتماع، دستور عملهایی هستند که
رعایت آنها سبب میشود زن و شوهر به همدیگر اطمینان یابند و بدانند که
همسرشان هنگام روبهرو شدن با نامحرم حریم نگه میدارد و به او وفادار
است.
بسیاری از اختلافهای زن و شوهرها که اکثرا منجر به درگیری یا
جدایی میشود، به وجود روابط غیر صحیح زن یا مرد با غیر همسر برمیگردد.
وقتی زن یا مردی با غیر شوهر و زن خود در محیط کار و اداره و کارگاه روابط
دوستانه و صمیمی برقرار میکند و از چارچوب و ضوابط رابطه همکار فراتر
میرود، به طور طبیعی زمینه سرد شدن رابطه زناشویی با همسر را ایجاد
میکند، در نتیجه همسر او نسبت به وی بدبین و دلزده میشود و انس و صمیمیت
بین آنها خدشهدار میگردد، این رخنه کم کم گسترش مییابد تا به انهدام
خانواده بینجامد.
زن و شوهر باید به تعهد خود با یکدیگر پایبند باشند و
هنگام حضور در اجتماع و در روابط با نامحرمان از اختلاط و آمیختگی دوری
ورزند. در صورت نیاز و ضرورت که ناچار از رویارویی و همراهی باشند، حریم و
عفت را رعایت کنند تا پاکی و بیشائبگی ارتباط کاری آنان آشکار باشد و در
ذهن و روان همسرشان هیچ گونه ناراحتی، شک، دودلی و کدورتی ایجاد ننماید.
در محضر نورانی دخت پیامبر(ص)
کلامی
از حضرت زهرا(س) نقل شده که شایسته توجه و دقت است. نقل شده رسول خدا(ص)
از اصحاب پرسید که بهترین چیز برای زن مسلمان و مؤمن چیست، اصحاب نتوانستند
پاسخ درست را بگویند و تنها حضرت زهرا(س) بود که وقتی از پرسش پدرش آگاه
شد، فرمود:
«بهترین چیز برای یک زن آن است که مرد بیگانهای را نبیند و مرد بیگانهای هم او را نبیند.»
این جواب زیبا چنان پیامبر را به وجد آورد که فرمود: «فاطمه پاره تن من است.»(8)
دقت
در محتوای کلام بسیار راهگشا است. اسلام به هیچ وجه نخواسته زنان را به
خانهنشینی و دوریگزینی از صحنه اجتماع فرا بخواند، بلکه زنان همسان
مردان، مکلف به خطابهای عمومی قرآن میباشند و وظیفه اجتماعی و فراگیر امر
به معروف و نهی از منکر مانند مردان بر دوش آنان نیز سنگینی میکند. آنان
نیز در برابر خود، اطرافیان و اجتماع مسئول میباشند و دستور عملهای پوشش و
حفظ نگاه و ... همه از آن جهت گفته شده که حضور اجتماعی زن لازم بوده، این
دستورها و آموزهها برای سالم نگه داشتن حضور اجتماعی است. قرآن خطاب به
مردان در مورد حضور اجتماعی و رویارو شدن با نامحرمان دستور میدهد:
«به
مردان مؤمن بگو که [هنگام روبهرو شدن با نامحرم] از نگاه خیره پرهیز کنند
و نهانگاه خود را (از نگاه دیگران) حفظ کنند که این به صلاح آنها و
پاکیزهتر است.»(9)
در این آیه به مردان دو دستور داده شده است: اوّل
حفظ نگاه و خودداری از چشمچرانی؛ دوم حفظ خویشتن از لذت شهوانی و جنسی در
غیر چارچوب ازدواج. در آیه بعد خطاب به زنان میفرماید:
«به زنان مؤمن
بگو که از نگاه خیره [به نامحرمان] بپرهیزند و نهانگاه خود را (از نگاه
دیگران) حفظ کنند و زینتهای خود را جز زینتهای ظاهر [که پوشاندن آنها با
سختی و مشکل همراه است [آشکار نسازند و با مقنعههای خود گردن و سینه را
بپوشانند و جز برای شوهران یا پدران و ... [محارم[ زینتهای خود را ارائه
ندهند.»(10)
در این آیه نسبت به زنان سه دستور صادر شده است: اوّل حفظ
نگاه و دوری از چشمچرانی؛ دوم حفظ خویشتن از نگاه بیگانگان؛ سوم دوری جستن
از خودنمایی و عشوهگری و طنازی در اجتماع و در حضور نامحرمان، با پوشاندن
زینتهای طبیعی و عاریتی؛ البته زینتهایی که به طور طبیعی ظاهر است و
پوشاندن آن سختی و حرج دارد، استثنا شده است. بنابراین زنان یک وظیفه بیش
از مردان دارند، زیرا روحیه آنان با مردان متفاوت است. همچنان که در قسمت
پیش گفته شد مردان به طور طبیعی میل چندانی به خودآرایی، خودنمایی، طنازی و
عشوهگری ندارند و چنین رفتاری در آنان زشت و ناپسند است و مورد پذیرش
اجتماع نیست، ولی زنان بر عکس مردان میل زیادی به خودآراستگی و فریبایی
دارند. اسلام آنان را به برآوردن این میل در منزل و نزد محارم و بخصوص همسر
فرا میخواند، ولی از انجام آن در اجتماع و خارج از چارچوب ازدواج نهی
میکند تا امنیت و مصلحت بانوان و اجتماع رعایت گردد.
کلام زهرای
مرضیه، سلاماللّه علیها، تفسیر همین آیه است، یعنی حضرت رهنمود میدهد:
ای زن مسلمان! تو موظف به حضور اجتماعی هستی و باید نسبت به سرنوشت خود و
جامعهات احساس مسئولیت کنی اما توجه داشته باش که تکلیف حضور اجتماعی را
با رهنمود «حفظ نگاه و عفت و پوشش» در هم آمیزی و در حد امکان از اختلاط و
آمیختگیهای غیر ضروری و نامطمئن دوری کنی. بسیاری از نشست و برخاستها،
سخن گفتنها و همدوشیها در اجتماع وجود دارد که با شائبههای شهوت، لذت و
گناه همراه
میباشند و دوری از آنها امکانپذیر است، بدون اینکه به
وظیفه و مسئولیتهای گروهی لطمه بخورد. گاه زمام امر در نشست و برخاستها،
خوش و بشها و رویاروییهای نادرست و غیر لازم به دست زن میباشد و مرد
نمیتواند آنها را ایجاد کند، گرچه خواستار و طالب آنها میباشد. از اینرو
در کلام حضرت رسول(ص) و زهرا(س) زنان مخاطب هستند و به آنان رهنمود داده
میشود که برای آنان بهتر این است که نه خود دنبال چنین روابط ناسالمی
باشند و نه به مردان اجازه برقرار کردن چنین روابط ناسالمی را بدهند.
آنچه
امروز اجتماع ما را به شدت آزار میدهد و خاستگاه بسیاری از ناهنجاریها و
فسادهاست و استحکام و پیوند خانوادهها را در معرض سستی و نابودی قرار
داده، حضور لجامگسیخته و ولنگار زنان و مردان در اجتماع است. رژیم پلید
شاهنشاهی مانند جاهلیت نخستین حضور اجتماعی عروسکوار، فریبنده و هوسانگیز
زن را در رأس برنامههای خود قرار داده بود. در چنین محیطی بود که به قول
استاد شهید مطهری «بسیاری از همدوشیها به همآغوشی میانجامد»(11) و
انقلاب اسلامی به پیروی از انقلاب پیامبر(ص) نه برای منع حضور زن بلکه برای
تصحیح آن اقدام کرد و حضور عفیفانه زن را مطلوب شمرد، زیرا چنین حضوری هم
برای سلامت روحی و روانی زن و مرد بهتر است، هم بر اعتماد زن و شوهرها و
استواری کانون زناشویی میافزاید و سلامت فرد و اجتماع را تضمین میکند.
اگر به صفحه حوادث روزنامهها و مجلات نگاه کنید میبینید منشأ بسیاری از
اختلافات
خانوادگی و قتلهای ناموسی (کشتن زنها توسط شوهر، پدر، برادر و فرزند یا
کشتن مرد توسط همسر یا ...) و طلاقها به روابط نادرست زن و شوهر با افراد
نامحرم در منزل یا اداره و کارگاه میرسد، آن گاه است که اهمیت دستور اسلام
به حفظ نگاه، کنترل نفس و شهوت و حفظ پوشش را در مییابیم.
کلام زهرای
اطهر(س) رهنمون به سوی حیا، عفت و پوشش است. اگر زنان از آمیختگی و
اختلاطهای بیجا، غیر لازم و فسادانگیز با مردان بپرهیزند، یا دیگران به
آنان اجازه چنین روابط ناسالمی را ندهند، اگر در محیط کار بنا را بر رعایت
حریم عفاف، پوشیدگی، حیا و پاکدامنی بگذارند و جز در حد لازم و مفید و صحیح
با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهی از منکر،
سفارش به حق و صبر، همیاری و همکاری در انجام عمل صالح و پیشتازی به سوی
رضای خدا چارچوب روابط اجتماعی مردان و زنان باشد، حضور اجتماعی زن، عمل
صالح و انسانساز خواهد بود؛ در غیر این صورت حضورش جز وِزر و وبال، برای
خود و اجتماع نیست و پیامدهای ناگواری به دنبال خواهد داشت.
نگاه،
نخستین گامی است که انسان را به ورطه هلاک میکشاند و حفظ آن مهمترین عامل
بازدارنده انسان از افتادن در مهلکه گناه میباشد، به همین جهت اولین
وظیفه زن و مرد است. نگاه اوّل چون غیر ارادی است، گناه نمیباشد، ولی
تکرار آن به اراده خود فرد است و زمینهساز اقدامات بعدی و سوق دهنده به
سوی تباهی است. متأسفانه دامگستران و گرایشدهندگان به سوی تباهی
همیشه
به تزویر و فریب میپردازند تا توجیهی برای اقدامهای نادرست خود دست و پا
کنند، از اینرو مطرح میکنند: مگر نگاه به مناظر طبیعی و زیبا و جذاب
شادیآور، نشاطزا و خستگیزدا نیست؟ مگر زن زیبا یکی از پدیدههای زیبای
آفرینش نمیباشد؟ پس چرا دیگران را از نگاه کردن به او و وی را از نشان
دادن خود به دیگران منع کنیم؟ آیا با منع خود عامل نشاطزایی و کسالتزدایی
را کنار نمیگذاریم؟!
در پاسخ بدین پندار نادرست میگوییم: نگاه
لذتبار به زیباییهای جنس مخالف به احساس و محرّک جنسی میانجامد که
نگاهکننده را به سوی جنس مخالف گرایش میدهد و به حریم ممنوع وارد
میگرداند. لذت نگاه فقط بیننده را قانع نمیکند بلکه مقدمه و سوق دهنده به
سوی لذتهای دیگر است. به قول احمد شوقی، نویسنده معروف عرب، مراحل رسیدن
به کامیابی جنسی [حلال یا حرام] این گونه است:
نَظْرَةٌ فابتسامةٌ
فکلامٌ فسلامٌ فموعدٌ فلقاءٌ؛ اوّل نگاه کردن، بعد لبخند زدن، سپس با سلام
سر صحبت را باز کردن و وعده گذاشتن و به خلوت رفتن.(12)
بنابراین نگاه اولین قدم به سوی ناپاکی است و با حفظ آن میتوان خود را از در افتادن به مهلکه گناه و فساد باز داشت.
اعتمادزایی زن و شوهر در روابط با نامحرمان
گرچه
حضور اجتماعی زن در طول تاریخ با فراز و فرود وجود داشته، ولی امروز به
دلایل مختلف حضور اجتماعی گسترش کمسابقهای یافته است. بیشتر زنان در
بیرون
از منزل وظیفه و مسئولیت و اشتغال دارند و روابط کاری مردان و
زنان نامحرم بسیار شده است. رعایت ضوابط و مرزها در رابطهها توسط مردان و
زنان میتواند به سلامت روحی آنها انجامیده، مانع کمرنگ شدن اعتماد زن و
شوهرها گردد، ولی چنانچه زنها و مردها در ارتباطهای کاری خود با افراد
جنس مخالف، ضوابط و چارچوبهای اخلاقی، عفت، حیا و پاکدامنی را رعایت
نکنند، یا در روابط اجتماعی خود از حدود اخلاقی و شرعی فراتر روند،
زمینههای اختلاف و بیمهری و طلاق در خانواده پیدا خواهد شد. رعایت چند
نکته توسط افراد و به
ویژه زنها در روابط کاری با نامحرمان لازم و ضروری است که به آنها اشاره میکنیم:
1ـ پرهیز از خودآرایی و خودنمایی برای دیگران:
خودآرایی
و خودنمایی و اظهار ناز توسط زنان در محیط خانواده و نزد محارم بخصوص شوهر
کاملاً پسندیده، ارزشمند و استحکامبخش پیوند زناشویی است، ولی در خارج از
چارچوب خانواده، بسیار فسادزا و ویرانگر میباشد. رسول خدا(ص) زنان شرّ و
بد را این گونه معرفی میکند:
زنانی که در غیاب شوهر [و هنگام رویارویی با نامحرمان] به خودنمایی میپردازند.(13)
پیامبر
نهی کرد از اینکه زن برای غیر همسر خودآرایی کند و هشدار داد که خداوند بر
خود واجب کرده زنان خودآرا برای غیر همسر را با آتش جهنم بسوزاند.(14)
در معرفی زنان خوب فرمود:
زنانی
که برای همسران خودآرایی دارند، ولی در هنگام رویارویی با نامحرمان در دژ
عفاف میباشند.(15) مردانی که با زنان نامحرم به مجلسآرایی و خوش و بش
میپردازند، علاوه بر لرزان کردن حسّ اعتماد دوسویه و ایجاد زمینه انهدام
بنیان زناشویی، مرتکب گناه بزرگی میشوند که عذاب آخرت را در پی دارد. رسول
خدا(ص) فرمود:
هرکس با زن نامحرمی به حرام مصافحه (دست دادن) کند، روز
قیامت با دستان بسته به آتش انداخته میشود و هر کس با زن نامحرمی شوخی
کند و به لذت سخن بگوید، در برابر هر کلمه، هزار سال در جهنم زندانی گردد.
زن نیز اگر در سخن گفتن و مصافحه، به رضایت با مرد همراه گردد و به او
اجازه دهد که وی را ببوسد، بدنش را لمس کند و با
او شوخی نماید، گناه او نیز همسان گناه مرد است.(16)
2ـ تکبر و غرور مثبت:
غرور
و تکبر از صفات زشت اخلاقی هستند. انسان متکبر خود را از دیگران برتر و
والاتر و دیگران را پست میشمارد، نیز از نشست و برخاست و همصحبتی با آنان
ابا دارد. اگر ناچار مجبور به همنشینی و همکلامی باشد، غرور و تکبر از
رفتارش هویداست. این صفت زشت برای زن و مرد ناپسند است اما تظاهر متکبرانه و
مغرورانه(17) در رفتار زن با مردان نامحرم ناپسند نیست بلکه بسیار بجا و
مفید است. تظاهر غرورمندانه و متکبرانه در رفتار زن با مرد نامحرم بین آن
دو ایجاد حریم میکند؛ زن نه خود به نامحرم متمایل میشود و نه به نامحرم
اجازه میدهد در باره او خیال بد بنماید.
غرور زن از صفات پسندیدهای
است که موجب میشود در فعالیتهای اجتماعی و درگیریهای شغلی با مردان
حیثیت، عفاف، وقار و هیبت خود را حفظ کند و بدون اعتنا به زنانگی خود،
همدوش مردان کار کرده و اجازه ندهد یک لحظه در فکر مردان همکار، خیالهای
نابجا خطور کند و یا رفتار توهینآمیز بروز نماید.
نکته مهم دیگری که
افراد به ویژه زنان باید توجه داشته باشند این است که دوستی خالص و بدون
شائبههای شهوانی بین زن و مرد نامحرم تقریبا ناممکن و محال است؛ این مطلب
را حتی دانشمندان غربی اعتراف کردهاند. دوستی و «عشق افلاطونی» یعنی گرایش
به دور از شائبههای شهوانی بین زن و مرد نامحرم امکانپذیر نیست یا بسیار
کمیاب است.(18) «ماری وود آلن» از کارشناسان مسائل روانی و خانواده
میگوید:
دوستی میان مردان و زنان بدون وجود داشتن رابطه غریزی بسیار
نادر اتفاق میافتد، براستی بدان حد نادر که در حکم عدم باشد. نگاهداشت
چنین دوستیای بس دشوار است، زیرا صمیمیت وسوسههایی پدید میآورد که به
ناگزیر به مغازله و معاشقه میکشد و بیدرنگ سقوط و انحطاط مدارج اخلاقی را
به دنبال میآورد.(19) بنابراین زنان و مردان باید توجه داشته باشند که
آشناییها و دوستیها در محیط کار در حد محیط کار و ضرورت لازم بماند و
فراتر نرود. اینان نباید با توجیه و فریب، خود را به گسترش دوستی و رابطه و
فراتر بردن آنها از محیط کار راضی کنند، در غیر این صورت هر دو طرفِ رابطه
یا دستکم یک طرف، به شائبههای شهوت متمایل خواهد شد، که پیامدهای
ناگواری خواهد داشت.
قرآن به زنان دستور میدهد که در برخوردهای
اجتماعی رفتاری آمیخته با حیا و عفت داشته باشند و به هنگام سخن گفتن با
افراد نامحرم، قاطعانه و متین سخن بگویند. بانوان باید از سخن گفتن با ناز و
کرشمه یا راه
رفتن بدین گونه خودداری ورزند که طرف مقابل را به انحراف
میاندازد، به ویژه اگر دارای گرایش هم باشد. راه رفتن دختر شعیب هنگام
آمدن برای دعوت موسای جوان به منزل پدرش الگوی قرآنی است:
«فجاءته إحداهما تمشی علی اسْتحیاء؛(20) یکی از آن دو دختر نزد موسی آمد، در حالی که با حیا و طمأنینه راه میرفت.»
رفتار
و برخورد حضرت موسی(ع) با این دختر نیز باید الگوی همه مردان جوان باشد.
رفتار او به گونهای بود که همین دختر به پدرش پیشنهاد کرد در صورت توافق
او را استخدام کند، زیرا فردی توانمند و درستکار است. وقتی با سؤال پدر
روبهرو میشود که توان و درستکاری و دیانت او را از کجا فهمیدی، توضیح
میدهد: قدرتش را با کشیدن دلو از چاه دیدم که چوپانان آن را جمعی بالا
میآوردند و توان کشیدن آن را به تنهایی نداشتند. امین بودن او را وقتی
فهمیدم که هنگام آمدن به منزل، وقتی جلوی او روانه شدم، از من خواست پشت سر
او حرکت کنم و گفت: «ما فرزندان یعقوبِ پیامبر از پشت سر به زنان نامحرم و
قد و قامت آنان نگاه نمیکنیم.»(21) حاضر نشد پشت سر من حرکت کند مبادا قد
و قامت من او را به فتنه بیندازد و یا باد لباسم را کنار زند و او
بیاختیار بدنم را ببیند و در معرض فتنه و گرفتاری واقع شود.
در باره نوع سخن گفتن زنان با مردان نامحرم قرآن میفرماید:
در
سخن گفتن خضوع نکنید [نرم، لطیف، با ناز و کرشمه و فتنهانگیز] سخن نگویید
که انسانهای بیماردل به طمع بیفتند و پسندیده سخن بگویید.(22)
این
آیات و روایات ترسیمکننده مرز ارتباطهای کاری زن و مرد نامحرم است. اگر
این چارچوبها رعایت شود، نه خود آنها و نه همکاران مذکرشان به گناه
نمیافتند و موجبات بدگمانی و اختلاف در خانواده پیدا نمیشود. زن و مرد
باید «نجابت» داشته باشند.
«نجابت» زن یعنی فقط به همسر تعلق داشتن و
خود را به دیگران عرضه نکردن، نیز سفره زیباییهای خویش را برای استفاده
دیگران نگستراندن و محبت و علاقه خویش را نصیب همسر کردن. مرد نجیب یعنی
دنبال استفاده دزدانه از زیباییهای زنان دیگر نبودن و به همسر خود وفادار
ماندن، نیز قلب خود را جایگاه عشق همسر قرار دادن و به جمال و زیبایی او
قانع بودن و دنبال غیر حلال نرفتن. چنین نجابتی زن و مرد را به هم متعهد و
وفادار ساخته، اعتماد آنان را به هم استوار خواهد کرد و زندگی زناشویی آنان
را تداوم خواهد بخشید.
3ـ اسرار زندگی پیش از ازدواج را مخفی بدار:
هر
زن و مردی قبل از ازدواج ممکن است به دیگرانی دل داشته و از آنان
خواستگاری کرده یا به خواستگاری آنان جواب مثبت دادهاند، ولی به دلایل
مختلفی ازدواج سر نگرفته و در مراحل دلدادگی و خواستگاری به بنبست رسیده و
همدلی و توافق حاصل نشده باشد. بازگو کردن این پیشامدها برای همسر و شرح و
بسط آنان، به صلاح فرد بازگوکننده و همسرش نیست. چه بسا همسر گمان کند
بازگوکننده همچنان دل در گرو دیگران دارد و اگر با همسر کنونیاش ازدواج
کرده، از سر علاقه و میل قلبی نبوده، بلکه ناچار شده است! چه بسا اگر
بازگوکننده
زن باشد، با این تعریفها غیرت همسرش را به جوش آورد و او را به سوی رفتارهای نادرست سوق دهد.
همسر
(شوهر یا زن) نباید پس از ازدواج در باره این مسائل پیجویی کند، زیرا پیش
از اینکه بین او و شریک زندگیاش رابطه زناشویی برقرار شود، او فردی آزاد
بود و دنبال شریک زندگی مناسب میگشت و چه بسا افرادی را مناسب تشخیص داده و
برای ازدواج، به خواستگاری رفته یا جواب خواستگاریای را داده باشد. او با
اقدام خود مرتکب خلافی نشده، ولی پیجویی کردن این مسائل ممکن است غیرت و
عصبیت انسان را برانگیزاند و کار به جاهای باریک برسد. بنابراین توصیه
میکنیم پس از ازدواج ماجرای خواستگارها و دلبستگیهای خود را برای همسرتان
بازگو نکنید، حتی دنبال اطلاع یافتن از این گونه پیشامدها و دلدادگیهای
همسرتان نباشید.
4ـ میدان ندادن به فتنهانگیزان:
همان گونه که
گفتیم هر فرد پیش از ازدواج به طور طبیعی دلبستگیهایی داشته و برای
ازدواج با افرادی اقدام کرده و ... ولی به هر دلیل سر نگرفته است. متأسفانه
انسانهای مریض، بیایمان و فتنهانگیزی هستند که پس از ازدواجها، بین زن
و شوهر فتنهانگیزی میکنند و مسائلی نسبت به یکی از همسرها برای دیگری
مطرح میکنند و نسبتهایی میدهند؛ او با شنیدن و باور کردن آنها نسبت به
همسرش بد دل و گمان میگردد یا مهر و محبتش نسبت به وی کم میشود و یا ...؛
مردان در چنین مواقعی غیرتی میشوند و ممکن است اقدامات نادرستی از آنان
سر بزند، در حالی که:
اوّلاً: فردی که نسبت به همسر [زن یا شوهر [کردار
ناپسندی را نسبت میدهد و مثلاً مدعی میشود با همسر پیش از ازدواج،
نامهنگاری، ارتباط تلفنی، دید و بازدید و ... داشته یا چنین ارتباطهایی
را بین همسر و فرد دیگری مطرح میکند، در ضمن این ادعاها به ارتکاب گناهی
توسط خودش اقرار میکند یا به دیگری بهتان میزند، زیرا تا ثابت نشود، تهمت
و افتراست. بازگوکننده به فاسق بودن خودش اقرار میکند و قرآن سخن فاسقان
را شایسته پذیرش ندانسته و دستور میدهد بدون تحقیق و پرس و جو و اطمینان
یافتن از صحت ادعاهای آنان، حرفشان را نپذیرید. در این گونه موارد نباید
سخن آنان را پذیرفت و به آنان اجازه طرح چنین مسائلی را داد.
دوم: غیرت
مرد یعنی حفظ خود از نزدیک شدن به حریم گناهان و سعی در حفظ خانواده برای
نیفتادن در ورطه گناه. امام علی(ع) فرمود: «هیچ غیرتمندی زنا نمیکند».(23)
یعنی غیرت، او را از دستدرازی به حریم دیگران باز میدارد، همچنان که
اجازه دستدرازی به حریم خود را نمیدهد. غیرت اقتضا دارد که فرد مراقب
همسر و دیگر اعضای خانوادهاش باشد و با تجاوزکنندگان به حریم عفت آنان در
افتد اما اقتضا ندارد آدمی را به کنکاش در باره گذشته همسر وا داشته و به
تجسس غیر مجاز و پذیرفتن حرف فتنهانگیزان مجبور کند. مرد غیور باید با
خوشگمانی همه اظهارات فتنهانگیزان را دروغ و برخاسته از فتنهانگیزی،
حسادت، دشمنی و کینهتوزی بداند، علاوه بر آن به خود بگوید: بر فرض که
همسرم پیش از ازدواج با من لغزشهای جزیی داشته، اما وظیفه من چشمپوشی از
آن
و تلاش در اصلاح و رشد دادن اوست، همچنان که خودم لغزشهایی داشتهام و از دیگران از جمله همسرم انتظار چشمپوشی از آنها را دارم.
5 ـ فسادانگیزی بدگمانی و غیرت بیجا و زیاده:
متأسفانه
برخی از مردان یا زنان نسبت به همسر خود سوء ظن دارند و دنبال بهانه برای
ایجاد اختلاف و درگیری میباشند اما چنین خصلتی، بدترین اخلاق در زندگی
زناشویی میباشد. به شکایت یک زن از شوهر بدگمانش توجه کنید:
شوهرم به
همه چیز و همه کس مشکوک است. جرئت ندارم جلوی پنجره بروم یا با تلفن حرف
بزنم. میگوید: تو به من خیانت میکنی و بالاخره یک روز مچت را میگیرم. در
یک اداره دولتی کار میکرد، خودش را بازخرید کرد و آمد نزدیک خانه یک
مغازه گرفت که هر وقت خواست به خانه سرکشی کند و به قول خودش سر از کارم در
بیاورد. وقتی میفهمد بیخودی به من شک کرده، عصبانیتر میشود و مرا آزار
میدهد.(24)
سوء ظن به طور طبیعی زن را به سوی فاسد شدن گرایش میدهد. امام علی(ع) به فرزندش میفرماید:
«پسرم! از اظهار غیرت بیجا بپرهیز، زیرا زنهای خوب و صالح را هم به مریضی و انحراف سوق میدهد!»(25)
بعضی
زنان نیز نسبت به همسر خود سوء ظن دارند و گمان میکنند که شوهرشان دنبال
زنهای دیگر است و به طور مشروع یا نامشروع با آنان رابطه دارد. اینان
وسواسگونه و به دقت، رفت و آمد همسر خود به اداره، بازار، میهمانی و ...
را رصد میکنند و پیوسته از او میپرسند که فلان ساعت کجا رفتی؟ با فلان
خانم چرا ملاقات
کردی؟ چه سر و سرّی با او داشتی؟ و سؤالات فراوان
دیگر. آنان با بدگمانی زندگی را به خود و همسرشان تلخ میکنند و زمینههای
ایجاد نفرت و بیزاری را در رابطه زناشویی فراهم میسازند.
مردان بدگمان
به پندار خود برای محفوظ نگه داشتن همسرشان از رابطههای پنهانی و غلط با
نامحرمان، با استفاده از قدرت و اختیار خود، آنها را در خانه زندانی
میکنند، مثلاً هنگام رفتن به محل کار در منزل را قفل میکنند و همیشه همسر
را زیر نظر دارند. اینان گمان میکنند این گونه، مانع انحراف شدهاند، در
حالی که اگر فردی مریض و منحرف باشد، به هر صورت راه گریز را پیدا میکند و
اگر مریض نباشد، این چارهجوییها جز آزردن و تحریک او فایدهای ندارد.
آنچه
زن و مرد را از انحراف و فساد باز میدارد، ایمان و پرهیزکاری آنهاست، نه
بدگمانی و نگهبانی و مراقبتهای شبانهروزی شوهر یا همسر. البته تذکرهای
بجا و حمایتآمیز و دفاع غیورانه از زن و فرزند مسئله دیگری است که نباید
از آن شانه خالی کرد. بد نیست در اینجا داستانی را بیان کنیم تا مردان
بدگمان (که همسر خود را همیشه زیر نظر دارند) بدانند راه غلطی را پیش
گرفتهاند.
گویند: مردی همسر زیبا و رعنا داشت و به علت بدگمانی
نمیتوانست در هنگام نبود خود در منزل به او اجازه بیرون آمدن و رفت و شد
با دیگران را بدهد. وی برای در امان
ماندن همسرش از گزندهای انحراف، او
را در منزل زندانی میکرد. همسرش بارها به او میگفت که اگر خود عفیف و
خداترس و پاکدامن نباشم، تو نمیتوانی با حبس من در خانه امکان ایجاد
ارتباط غلط با نامحرمان را از من سلب کنی و اقدامات تو فقط آزاردهنده است؛
ولی این سخنان مرد بدگمان را سودی نمیبخشید و او همچنان بر زیر نظر داشتن
زنش اصرار داشت. زن به ناچار برای آگاه ساختن شوهر نقشهای کشید.
در
همسایگی آنان مرد تاجری زندگی میکرد که از جمال و رعنایی بهره فراوانی
داشت. روزی به نزد شوی زن رفت و گفت: مرا سفری تجاری پیش آمده و ناچارم
اموال گرانبها و اسناد مهم تجاریام را نزد شخص امینی به امانت بگذارم، از
شما امانتدارتر نیافتم، اگر بپذیرید، بسیار سپاسگزارم. مرد تقاضای
همسایهاش را پذیرفت و قرار شد عصر آن روز خدمتگزاران مرد همسایه، اموال و
اسناد مهم را (که در صندوقی قرار داده شده
و درِ آن قفل گردیده بود) به
خانه وی بیاورند. پس از اینکه صندوق بزرگ قفل شده به منزل آورده و تحویل
شد، پیش از اینکه باربران برگردند، زن از شویش جریان را پرسید، وقتی ماجرا
را شنید، گفت: این گونه تحویل گرفتن صندوق با درِ بسته بدون آگاه شدن از
محتوای آن و مقدار هر یک، غلط است، زیرا چه بسا مرد همسایه بعدها ادعا کند
اموال فراوانی داخل صندوق بوده و کم شده است! بهتر آن است که درِ صندوق را
باز کنی و اموال را یک به یک تحویل گرفته، آن گاه همه را دوباره در صندوق
قرار دهی و قفل کنی. مرد سخن همسرش را بجا دانست و دستور داد غلامان درِ
صندوق را باز کردند که به ناگاه با خودِ همسایه در درون صندوق روبهرو شد!
دیدن مرد همسایه درون صندوق او را به خشم آورد، ولی همسرش وی را به آرامش
دعوت کرد و گفت: این نقشه من بود و همسایه به خواهش فراوان من در اجرای آن
همراهی کرد تا به تو بنمایانم که اگر زن
منحرفی باشم، میتوانم به
خواست نادرست و ناشرعی خود حتی در منزل قفل شده هم برسم و کوشش تو برای زیر
نظر داشتن من بیفایده است، ولی عفت و پاکدامنی من، حافظم میباشد!
6ـ مبارزه انحرافی با فساد همسر:
برخی
از زن و شوهرها وقتی با بیوفایی همسر خود روبهرو میشوند، به جای آگاه
ساختن او، در صدد مقابله به مثل و انتقام برمی آیند تا به گمان خود او را
ادب کنند، در حالی که این رفتار، هم دامنه فساد را گستردهتر میکند و هم
بر مشکل زناشویی میافزاید و آن را چند برابر میگرداند.
پینوشتها:
1 ـ بحارالانوار، ج8، ص139. «ان اهل الجنة مایتلذذون بشیءٍ فی الجنة اشهی عندهم من النکاح».
2
ـ وسائلالشیعه (آل البیت)، ج20، ص158. «لیس لها أنْ تصوم إلا بإذنه یعنی
تطوّعا و لا تخرج مِنْ بیتها (بغیر اذنه) و علیها أنْ تطیب بأطیب طیبها و
تلبس أحسن ثیابها و تزین بأحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوة و عشیةً.»
3
ـ وسائل، ج14 (از سری 20 جلدی)، ص15. «خیر نسائکم التی إذا خَلَتْ مع
زوجها خلعتْ له درع الحیاء و إذا لبستْ، لبستْ معه درع الحیاء».
4 ـ
همان، ص176. «لا یحلّ لامرأة أنْ تنام حتی تعرض نفسها علی زوجها تخلع
ثیابها و تدخل معها فی لحافه فتلزق جلدها بجلده فإذا فعلتْ ذلک فقد
عرضتْ».
5 ـ عن علی(ع): «تزوجوا سمراء عیناء عجزاء مربوعه فإنْ کرهتَها فعلیّ مهرها.» کافی، ج5، ص325.
6 ـ شرح غررالحکم، ج4، ص294.
7ـ وسائل الشیعه، ج 20، ص 118 «إذت أراد أحدکم أن یأتی زوجته فلا یُعجّلها فإنّ للنساء حوائج».
8 ـ بحارالانوار، ج43، ص92.
9 ـ نور، آیه 30 «قل للمؤمنین یغضّوا مِنْ أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم».
10
ـ همان، آیه 31. «قل للمؤمنات یغضضن مِنْ أبصارهن و یحفظن فروجهنّ و لا
یبدین زینتهن إلا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جُیوبهنّ و لا یبدین
زینتهنّ إلا لبعولتهن او ... .»
11 ـ مجموعه آثار، ج19، «مسئله حجاب»، ص548.
12 ـ دنیای جوان، ص205.
13 ـ وسائلالشیعه، ج20، ص34. «المتبرجة اذا غلب عنها بعلها».
14 ـ همان، «نهی(ص) أنْ تتزین لغیر زوجها فان فعلت کان حقا علی اللّه أنْ یُحرقِها بالنار».
15 ـ همان، ص29. «المتبرّجة مع زوجها الحصان علی غیره.»
16 ـ بحارالانوار، ج7، ص214.
17
ـ در روایتی از امام علی(ع) آمده: «خیر خصال النساء شرار خصال الرجال:
الزهو و الجبن و البخل فإذا کانتْ المرأة مزهوة لم تمکّن مِنْ نفسها و إذا
کانتْ بخیلةً حفظتْ مالَها و مالَ بعلِها و إذا کانتْ جبانةً فرقتْ مِنْ
کلِّ شیءٍ یعرض لها؛ بهترین خصلت زنان، بدترین خصلت مردان است؛ یعنی
خودبینی، ترس و بخل، زیرا هر گاه زن خودبین باشد، به دیگران اجازه
دستدرازی به حریم خود را نمیدهد. هر گاه بخیل باشد، مال خود و شوهرش را
حفظ میکند و هر گاه ترسو باشد، از هر چه حرمت او را تهدید کند، فرار
مینماید.»
باورها و اعتقادات انسان زیربنای شخصیت او را تشکیل
میدهند. اعتقاد به توحید و یگانه دانستن خداوند، اصل و تنه درخت مبارک و
تنومند و پر میوهای است که شاخههای آن فروع اعتقادی هستند که از خاستگاه
توحید بارور میشوند، مثل اعتقاد به هدایتگری خداوند، عدالت و حکمت او و
... اخلاق و کردار شایسته و صالح ثمرهها و میوههای مبارک این درخت پربرکت
هستند همچنان که اخلاق و اعمال ناپاک، میوه و ثمره درخت ناپاک، شرک
میباشند. محال است از درخت خجسته توحید، میوه نامبارک تکبر، جُبن و بخل
ظاهر گردد.
اخلاق سهگانه خودبینی، ترس و بخل در زن پسندیده نیستند.
زنی که در ارتباط با زنان و مردان دیگر دارای خودبینی باشد و آنان را حقیر
بشمرد، به ارث شیطان دل خوش کرده و مستحق سرزنش میباشد. ترس زن در
صحنههای اجتماعی مانع امر به معروف و نهی از منکر و حقگویی و صراحت سخن
او میگردد، اما زنان شجاع را که با صراحت امر به معروف و نهی از منکر
کردهاند میستاییم و یا بخشندگی زنان بزرگ را ستایش و تحسین میکنیم.
بنابراین حدیث نمیخواهد این سه ویژگی ناپسند را برای زنان روا و پسندیده
بشمرد، بلکه مربوط به نُمودهای پسندیده این سه خلق در موارد مشخص است. زنی
که خود را باشخصیت و ارزشمند بداند، مردان نامحرم را برای برقراری ارتباط
دوستانه کوچک بشمرد، به طور طبیعی علاقهای به برقراری ارتباط با آنان
نخواهد داشت و به آنان اجازه نخواهد داد ایجاد چنین ارتباطی را در ذهن خود
بپرورانند. همچنین در حفظ اموال بخصوص دارایی شوهر، زن باید دست و دلباز
نباشد و به اقتصاد خرج کند و از اینکه در صحنههای خوف و خطر حاضر شود، که
برای آبرویش خطرآفرین باشد، ترس داشته باشد. بنابراین از زنان در زمینههای
سهگانه برشمرده چنین رفتاری سزاوار میباشد و به صلاح آنها و خانواده و
اجتماع است، و گرنه اخلاق ریشهدار کبر و ترس و بخل در زنان هم به طور کلی
ناپسند است. زنان باید در این زمینهها متکبرانه، بخیلانه و محتاط بروز
کنند، نیز افرادی که دارای خلق پسندیده بردباری و شکیبایی نیستند، مناسب
است گرچه با سختی اما نُمودهای تحملگرانه از خود بروز دهند.
18 ـ دنیای جوان، ص207.
19 ـ آنچه هر دختر باید بداند، ماری وود آلن، ترجمه نصرتاللّه قاسمی، ص187، انتشارات گومش.
20 ـ قصص، آیه 26.
21 ـ بحارالانوار، ج13، ص41.
22 ـ احزاب، آیه32.
23 ـ نهجالبلاغه، حکمت 47 و 305.
24 ـ مجله حقوق زنان، شماره 2، اردیبهشت 77، ص27.
25 ـ نهجالبلاغه، نامه 31؛ خورشید بیغروب نهجالبلاغه، ص332.
پدیدآورنده:احمد حیدری،