ازدواج پيامبر (ص) با خديجه و نسب خديجه
1-
خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه خبر
داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى
خيوطى حافظ (اذنا) نقل كرد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند حسين زعفرانى عدل
نقل كرد بما احمد فرزند ابو خيثمه نقل كرد بما وليد فرزند شجاع نقل كرد
بما شعيب از ليث فرزند سعيد از عقيل از ابن شهاب گفت: عقيل گفته كه در زمان
جاهليت رسول خدا (ص) با خديجه دختر خويلد ازدواج نمود، و يونس فرزند زيد
گفته بنا بر آنچه پدرم بمن خبر داد و گفت كه خبر داد بما ابو صفوان اموى از
يونس فرزند يزيد كه در مكه بود.
و نسب خديجه: خديجه دختر خويلد فرزند
اسد فرزند عبد العزى فرزند قصى فرزند كلاب فرزند مره فرزند كعب فرزند لوى
فرزند غالب فرزند فهر فرزند مالك فرزند نضر فرزند كنانة است. و مادرش فاطمه
دختر زائده فرزند اصم فرزند (هرم فرزند) رواحه فرزند حجر فرزند (عبد
اللَّه فرزند) معيص فرزند عامر فرزند لوى است.
فرزند
ابو خيثمه گفت: اين نسب را فضل فرزند حاتم از سلمة فرزند فضل از محمد
فرزند اسحاق بمن خبر داده است. (1) 377- و با اين اسناد محمد فرزند اسحاق
گفت: خديجه دختر خويلد فرزند اسد فرزند عبد العزى فرزند قصى زنى بازرگان و
داراى بزرگى و شرف و ثروت بود، و از مردها ميخواست كه با مال و پول او
تجارت نمايند و با آنان مضاربه و قرار داد مىكرد و براى آنان چيزى از مال
خود سهميه قرار مىداد، و قريش كه گروهى بازرگانپيشه بودند، و چون از
راستگوئى و عقل و امانت پيامبر خدا آگاه شد بدنبال او فرستاد و بر او
پيشنهاد كرد كه با مال او براى تجارت بشام برود و غلام خديجه كه ميسره نام
داشت در اين سفر با او همراهى كند، و براى پيامبر بيشتر از آنچه بديگر
بازرگانان مىداد بدهد.
رسول خدا اين پيشنهاد را از او پذيرفت و سپس با
مال خديجه و با همراهى غلام او ميسره بسوى شام خارج شد و تا بشام آمد، رسول
خدا در سايه درختى كه نزديك دير راهبى از راهبان بود فرود آمد، راهب توجهى
بميسره كرد و گفت اين شخصى كه زير اين درخت فرود آمده كيست؟ ميسره گفت:
اين مردى از قبيله قريش از اهل حرم است، پس راهب باو گفت كه: هرگز زير اين
درخت كسى جز پيامبر فرود نيامده است.
راوى گفت: رسول خدا كالا و
متاعى را آورده بود فروخت و آن چه ميخواست خريد و سپس با ميسره بسوى مكه
بازگشت و بنا بر گمانى كه كردهاند، هنگامى كه آفتاب بالا مىآمد و گرما
شدت مىيافت ميسره مىديد كه پيامبر سوار بر شتر خود
سير مىكند و دو تا
فرشته از آسمان بر او سايه مىافكند. هنگامى كه (در مكه) با مال التجاره
خود بر خديجه وارد گرديد، آنچه را كه آورده بود بقيمت دو مقابل و يا نزديك
بدو مقابل فروخت و ميسره از گفتار راهب و از سايه افكندن دو فرشته بر سر او
كه در راه ديده بود بخديجه نقل نمود و خديجه با آن چه خدا از بخشش و كرامت
بر او خواسته بود زنى هوشيار و عاقل و بزرگوار بود، زمانى كه ميسره باو
نقل كرد آن چه را كه نقل كرد، كسى بسوى رسول خدا (ص) فرستاد و (بنا بر آن
چه نقل مىكنند) باو گفت:
اى پسر عمو بتحقيق من بسبب خويشاوندى كه با تو
دارم و بخاطر برگزيدگيت در ميان قبيلهات و بخاطر امين بودنت و حسن خلقت و
راستى گفتارت بتو علاقمند و مايل هستم و سپس خود را بر او پيشنهاد كرد، در
آن روز خديجه شريفترين قريش و بزرگترين آنها در نسب و بيشترين آنها در
ثروت و دارائى بود و همه خويشانش بر ازدواج با او حريص بودند (اگر بر آن
توانائى داشتند).
هنگامى كه خديجه اين موضوع را برسول خدا پيشنهاد كرد،
پيامبر (ص) با عموهايش آن را در ميان گذاشت و حمزة بن عبد المطلب با او
آمده و بر خويلد فرزند اسد وارد شدند پس او را خواستگارى كرده و تزويج
نمود.
2- گفت: و نقل نمود به ما ابو خثيمه گفت كه حديث كرد به ما
ابو سلمة نقل كرد به ما حماد فرزند سلمه از عمار فرزند ابو عمار از ابن
عباس (بنا بر آن چه حماد گمان مىكند) اينكه رسول خدا (ص) خديجه دختر خويلد
را ذكر كرد و پدر او مايل بود كه خديجه را به پيامبر تزويج كند.
پس
خديجه غذا و شرابى آماده ساخت و پدرش و گروهى از قريش را دعوت نمود و
آنها خوردند و آشاميدند تا اينكه مست شدند خديجه به پدرش گفت: بتحقيق محمد
بن عبد اللَّه (ص) مرا خواستگارى مىكند پس خديجه را به او تزويج كرد و
خديجه او را خوشبو كرده و حلهاى بر او پوشانيد زيرا هنگامى كه
دخترانشان
را به شوهر مىدادند پدران همان كار را ميكردند، وقتى كه مستى از سرش پريد
ديد خوشبو شده و بر تن او حلهاى است گفت جريان من چيست؟
خديجه گفت
مرا به محمد بن عبد اللَّه (ص) تزويج كردهاى گفت من ترا به يتيم ابو طالب
تزويج مىكنم؟ نه قسم بخدا، خديجه گفت: آيا شرم نمىكنى ميخواهى خودت را
نزد قريش به سفاهت و نادانى نسبت بدهى و به مردم خبر بدهى كه تو مست بودى و
همواره از اين حرفها مىگفت تا اينكه رضايت او را برقرار ساخت و ابو عبيده
گفته كه خديجه در سن بيست و پنج سالگى تزويج نمود.
منبع: مناقب الإمام علي عليه السلام-ترجمه مرعشى نجفى، ص: 257