اطلاعات عمومی

منبع: t a k t a z

یكی از مواردیكه پدر صاحاب دخترها و پسرها را در آورده است عاشق شدن آنها می باشد. امكان ندارد كسی را پیدا كنید كه عاشق نشده باشد و روزی 2000 مرتبه به خود بد و بیراه نگفته باشددلیل اصلی آن عدم شناسایی عشق از جاذبه طرفین به دلیل كم تجربگی آنان میباشد.اینكه میبینیدهمواره پسرها دخترها را متهم به بیوفایی میكنند و می خواهند از آنان انتقام بگیرند! و دخترها هم پسرها را نامرد میخوانند ،همه مرگش همین موردیه كه گفتم…عوامل دیگری نیز وجود دارد ولی موارد زیر مراحل و عوامل غلطی هستند كه شما را از حقیقت دور میكنند و نمی گذارند فكر كنید.مسلماً یك رابطه كه بر پایه بنیانی كج قرار گرفته نمی تواند چیز سالمی باشد…ولی اكنون شما آنها را خواهید شناخت و با كمی تمرین می توانید چشمانتان را باز كرده و خود را كنترل كنید..با بیاد داشتن این موارد دیگر براحتی اشتباه نمی كنید….
1-مكان اشتباه…در این گونه عشقها مكان آشنایی یك محل عمومی مثل كافی شاپ ، پارك ، خیابان و غیره و یا مكانهایی مثل مهمانی ، عروسی و نظایر اینها میباشد.نكته اصلی اینجاست كه شما در هیچیك از این مكانها نمی توانید آزادانه با هم حرف بزنید و اگر هم بتوانید بدلیل اتفاقی بودن برخورد مختان كلید كرده و دستخوش هیجان میباشد.
2-غیبت معشوق…جمله ای از آلن وجود دارد كه میگوید : قدرت عشق در غیبت آن میباشد.شما بعد از برخورد یا به معشوق دسترسی ندارید یا یك دسترسی كوتاه مثل تماس تلفنی یا 2 دقیقه دیدار سر كوچه!!!..شما وقتی امكان برخورد و یا تبادل نظر ندارید امكان ندارد بتوانید بگویید كه طرف برای شما مناسب است یا خیر..فقط یك واقعیت وجود دارد وآن هم اینكه شما نقاط ضعف وی را نمیبینید و تمام آنچه را كه دوست دارید فرد مورد علاقه تان داشته باشد برای او فرض میكنید!!!!شما از او یك شخصیت می سازید و آن را میبینید نه آنچه كه واقعاً او هست…
3-دروغگویی…این عامل بیشتر از جانب پسرهاست.آنها بمحض آشنایی با فردی می دانند كه وی را نمی خواهند ولی برای یك استفاده جنسی شروع به پرت و پلا گویی میكنند.دخترها هم مسلماً نمی خواهند كه اسباب لذت باشند پس مقاومت می كنند.در نتیجه یك حباب از رابطه شكل میگیرد كه بسرعت میتركد و چیزی جز پاره ای ضربات روحی باقی
نمی گذارد…
4-تلقین…شما در برخورد اولیه عموماً جذب صورت و اندام طرف میشوید.شما مدام به هم عادت میكنید و خواهان یكدیگر میشوید در حالیكه در باطنتان گرایش چیز دیگریست.مثل انسان تشنه برای آب به هر دری میزنید و بعد از سیرابی چشمانتان را باز میكنید.مقوله ها را لطفاً با هم قاطی نكنید…سر حد یك رابطه عاشقانه می تواند یك رابطه جسمی باشد ولی یك خواهش جسمی در پناه عشق بزودی شما را با لگد از خواب بیدار میكند…
5-چشمان بسته…در ملاقاتها و دیدار ها آنچنان تو كف لعبتی كه تور زده اید میروید كه دیگر نه هیچ چیز میشنوید نه میبینید!!!بعد از یك چنین ملاقاتهایی اگر به شما بگویند چی شد؟؟شما فقط دری وری خواهید گفت!!پس این ملاقاتها هیچ نكته مثبتی ندارد.
6-تقلای بیمورد..شما برای تور كردن طرف مورد علاقه از همه چیز و همه كار میزنید و تمام تمركزتان را برای بدست آوردن معشوق جمع میكنید.بعد كه تلاشهای شما به اشتباه از سمت وی علاقه شدید معنی شد و شما خیالتان راحت شد ، بادتان می خوابد و دوباره خودتان میشوید..حالا بامبول در میارین…چون دچار یك نارضایتی پنهان از تلاشی كه كرده اید میباشید..رابطه شما بزودی از هم میپاشد…
7-…پسرها و دخترها از سنین پایین شروع به یافتن همسر میكنند.در زمانی كه هیچ آمادگی اجتماعی ندارند.آنها یك نیاز ساده دوستی با جنس مخالفرا كه بدلیل بلوغ شكل میگیرد را به غلط عشق تعبییر میكنند..با مغزی خام به هم تعهداتی میدهند.غافل از اینكه زمان ، شرایط واقعی را برایشان آشكار میكند و آنها براحتی ضربه روحی می خورند…این ضربات آنقدر تاثیر دارد كه در سنین بالا بدور خود دیواری از بی اعتمادی بكشند و همان دیوار باعث تنهائی شان بشود