منبع: t a k t a z
بعضی از زنان بدلیل ذهنیات ،شرایط زیستی و بخاطر ناكامی جنسی، نا خود آگاه بعد از ازدواج به درون یك سری مشكلات و كشمكشهای روحی می افتند كه افسردگی و یاس از زندگی نتیجه ساده اونه.این درگیریها شامل 3 مرحله پیوسته و در عین حال جدا از هم میباشد كه آقایون حتماً باید آنها را دقیق بشناسند. چراكه اونها اگر یه زندگی آروم میخواهند باید بتوانند مثل یك وزنه در طرف دیگه ترازو عمل كنند تا وضعیت ثابتی شكل بگیره .من بارها گفتم كه روابط جسمی تاثیر مستقیم بر روحیات و درجه شادابی افراد داره ولی متاسفانه عرفهای قدیمی زورشون از من بیشتره!! این موارد بعد از ازدواج نمود میكنه و این آقایون هستند كه نقش مهمی رو در از بین بردنش بازی میكنند. متاسفانه آقایون اصلاً شناختی از این مسائل ندارند ولی فكر میكنند چون مثلاً 3 سال با یكی دوست شدن طرف رو میشناسن!…به هر حال من این حالات رو براتون میگم تا در صورت مواجه با اونها جا نخورید.. .
1-گروه اول زنانی هستند كه زندگی سنتی
دارند و شامل خیلی از مادران و اطرافیان ما میشوند.آنها گرفتاریهای خانگی
زیادی دارند و تمام نیروی عصبی و روحی و جسمی آنان صرف فعالیتهای خانه داری
میشود.گرفتاریهای مادی و تهیه معاش هم مزید بر علت میشود تا زندگی روزمره
تمام ذهن اونها رو پر كنه و اونها رو آنچنان غرق خودشون بكنه كه یكباره
اونها تبدیل به یك مجسمه سنگی بشن! اونها دیگه یا توان ندارند و یا به
روابط و مسائل زناشویی نیز بچشم یكی از كارهای خونه نگاه میكنند!! متاسفانه
آنها
بسرعت تحلیل میروند . از طرفی چون این مسائل تمام ذهنیت اونها
رو مشغول كرده دیگه دارای ذهنیت آرومی نیستند كه بخواهند پذیرای روحی یك
مرد هم باشند.مسلماً آقاهه هم یه
زندگی متروك رو در خونه پیدا میكنه.از
طرفی زنش جداً زحمت میكشه و از طرف دیگه نه اون و نه همسرش چیزی دریافت
نمیكنند! نتیجه اینكه الكی خودشون رو راضی نشون میدن و ماسك رضایت به صورت
میزنن.ولی روحیاتشون رو مدفون میكنند.
2-گروه دوم زنانی
هستند كه از مرحله بالا سالم بیرون میان.اونها به خودشون و روابط عاشقانه
فی مابین در زندگی اهمیت میدن و نمیگذارند مسائل اجتماعی خلوت اونها رو بهم
بزنه.ولی خوشگل اینجاست كه این زنان هم ناراضی هستند! اینها رو
براحتی میتونید در اطرافتون ببینید.زنانی كه نوازش رو بسیار دوست دارند ولی
بدلیل تربیت غلط ، ناآگاهانه دچار انزجار از رابطه شده اند.تنها دلیلی كه
اونها حاضر میشوند ایجاد رابطه كنند این است كه طرف شوهرشونه و برای همین
تسلیم میشوند!! یعنی یك تجاوز آبرومندانه! من در مبحث نوازش گفتم
كه این تكنیك برای زمانیست كه رابطه جنسی جوابگوی زن نیست اما این زنان با
آن مورد فرق دارند.اینها در اثر نوازش به حالت روحی لازم میرسند ولی از
رابطه لذت نمیبرند!در واقع نوازش اونها رو اقناع میكنه ولی متاسفانه این
ارضا مصنوعی بوده و در دراز مدت شرایط وخیمی رو براتون رقم میزنه.بعبارت
دیگه آنها همیشه تشنه هستند ولی آب آنها را سیراب نمیكند! این افراد اگر
برای خود ارزش قائل نشوند و ذهنیت قدیمی را دور نریزند و به نیازهای طبیعی
خود بعنوان یك حق مسلم نگاه نكنند مسلماً به تیكهای شدید
عصبی دچار خواهند شد.آنها براحتی دچار زدگی از زندگی میشوند و پس از كله پا شدن تشریف میبرند و به گروه اول می پیوندند.
3-گروه سوم زنانی
هستند كه از مرحله دوم هم سالم بیرون می آیند.ولی ایندفعه اینها خیلی
خونگرم میباشند و در نتیجه خودشون رو از اونور بام می اندازن پایین!!
دقیقاً مثل یك شمع كه داره از 2 طرف میسوزه شعله زیادی میدهند ولی فرتی هم
به پایان میرسن! مشكل اینجاست كه اونها در اثر سركوبهای پیاپی انتظار بیش
از حدی از روابط جنسی دارند. اونها فكر میكنند اینقدر باید همخوابی با یك
همسر عاشق شیرین باشد كه آنها را یه 10 دقیقه ای بیهوش كند! در واقع به
عقیده اونها رابطه با همسر عاشق زمانی حال میده كه مثل زنبور عسل بعد از
رابطه یكی از طرفین از بین بره!! متاسفانه سر خوردگی و انحراف در این زنان
بسیار زیاد است چرا كه مفهوم آنها از سیرابی ، بدلیل سركوب جنسی و زندگی
مستمر در تخیلات و همچنین همواره در انتظار عاشق بودن ، چیزی خارج از توان
یك رابطه جنسی میباشد.اینها باید در خودشان باز نگری كرده و نگذارند كه از
حد اعتدال خارج شوند.این افراد با یك دید رومانتیك بسرعت علاقه خود را به
همسر از دست میدهند چرا كه شوهر نمیتواند جوابگوی تصورات وی باشد.
.:: This Template By : web93.ir ::.