ادداشتي بر مجموعه شعر » طعم روزهاي نيامده« سروده ي جليل آهنگرنژاد
فرياد شيري
اشاره :
شعر
امروز كرمانشاه ( سواي فضاي موفقيت آميز غزل سرايان اش ) در عرصه ي شعر
سپيد نيز در مسير جريان طبيعي شعر مدرن ايران قرار گرفته است و طي چند سال
اخير شاهد ارائه ي آثاري در خور توجه از سوي شاعران اين ديار بوده ايم ؛
آثار قابل تأملي كه نشان مي دهد شعر كرمانشاه از سلطه ي پدر سالاري حاكم
رها شده و وارد مرحله ي تازه اي شده است.
از آنجا كه ادامه ي اين راه ،
بي خطر نخواهد بود ، ناچاريم از فرصتي كه به واسطه ي فضاي بحراني شعر امروز
ايران ايجاد شده است ، نهايت استفاده را ببريم و به بازخواني و نقد اصولي
شعر اين ديار بپردازيم . ( البته نه آنگونه كه برخ ياز دوستان به تخريب
همديگر مي پردازند و به جاي نقد آثار ارائه شده به كنكاش در زندگي خصوصي
همديگر مي پردازند ! )
من اما از منظري ديگر و نه از دور كه نزديك تر از
مؤلف ، قصد دارم به خوانش شعرهاي قابل تأمل شاعران كرمانشاه بپردازم. براي
شروع ، مجموعه ي » طعم روزهاي نيامده « را انتخاب كرده ام كه تازه ترين
كتاب منتشر شده از سوي شاعران كرمانشاه است.
در فرصت هاي ديگر به خوانش شعرهاي علي الفتي ، علي كاكاوند و ... ديگر دوستاني كه آثارشان در دسترس است خواهم پرداخت.
پيش
از آنكه به خوانش شعر جليل آهنگرنژاد بپردازم ، لازم است نگاهي داشته
باشيم به وضعيت شعر امروز ايران و تحولات آن در يكي دو دهه ي اخير :
با
نگاهي به آثار ارائه شده در دهه ي شصت ، چنين استنباط مي شود كه شاعران
حرفه اي و فعال اين دهه پس از تحولات سياسي و اجتماعي كشور ، دو هدف را
مبناي كار خود قرار دادند :
1- ادامه ي حركت ناتمام امامردمي و نوگراي انقلاب مشروطه
2- اجراي پيشنهادهاي راهگشاي نيمايوشيج.
و با اين ديدگاه و هدف نوگرايانه ، مؤلفه هاي تازه اي به شعر اضافه كردند كه مهمترين آن عبارت است از :
1- گرايش به شكل هاي روايي
2- گرايش به زبان ساده و توصيفي
3- گرايش به بيان جزئيات و جايگزيني آن به جاي كلي نگري
4- تقويت گرايش ابژكتيو در مقابل بيان هاي سوبژكتيو
اين
مؤلفه ها در دهه ي هفتاد به صورت جدي تر مورد توجه شاعران قرار گرفت و
نتيجه ي آن تكثر صداها و تنوع جريان هاي شعري در اين دهه بود. اگر چه به
ظاهر نوعي ركود شعري و بحران گريبانگير شعر در دهه ي هفتاد شد ، اما جريان
طبيعي شعر روندي منطقي و مثبت پيدا كرد و حتي شاعران اين دهه توانستند
مؤلفه هاي تازه تري نيز به شعر ببخشند و به اجراهاي تازه و متفاوت روي
آورند ؛ استفاده از عنصر طنز و شگردها و بازي هاي زباني از مشخصه هاي بارز
شعر دهه ي هفتاد بود . ناگفته نماند كه انحراف از جريان طبيعي شعر و افراط
در استفاده از شگردهاي تازه و تصنعي و نيز فراموش كردن فرهنگ قومي وطني
ايراني و ... باعث شد خيلي از استعدادهاي شعر ما در اين دهه قرباني شوند.
لازم
به ذكر است كه در دهه ي هشتاد نيز ما شاهد فعاليت همان گروه ها و جريان
هاي شعري هستيم و تنها اتفاق مهمي كه رخ داده است ، تعديل و تقليل حركت هاي
تصنعي و افراطي در حوزه ي زبان است . گويا همه به اين نتيجه ي مهم رسيده
اند كه انديشه ي غني پينهان در زيرساخت شعر مهم تر و ارجح تر از بازي هاي
تصنعي در روساخت شعر است و گويا چنين احساس مي شودكه ما داريم به نوعي شعر
اصيل و مردمي نزديك مي شويم كه تلفيقي است از محور انديشه و زبان و سرشار
از روح ملي و فرهنگ ايراني.
و اما باتوجه به آنچه گفته شد ، مجموعه شعر »
طعم روزهاي نيامده « در خوانش اول براي » من « مخاطب موفقيتي برزخي ايجاد
مي كند و مرا در تعليق قرار مي دهد. پس ناچاريم خوانش دفتر » خواب هاي
ناشناس« اين مجموعه را كه اختصاص به شعرهاي موزون شاعر دارد ، به زماني
ديگر موكول كنيم.
دفتر » فرشته اي كُردي پوش « از اين مجموعه اما به
شعرهاي سپيد شاعر اختصاص دارد و مي تواند مورد بحث ما قرار بگيرد. در اين
دفتر ، آهنگرنژاد سعي كرده است از مؤلفه ها و عناصري در شعر خود استفاده
كند كه به نوعي عنصر غالب و مسلط شعر امروز مي باشند. گرايش به سادگي زبان ،
استفاده از طنزي تلخ و گزنده و برخي موارد نيز جسارت در رفتار زباني و از
همه مهمتر رويكردي بومي نسبت به روح شعر و استفاده از اين رويكرد در راستاي
ساختن لحن و شگردهاي زباني و ... از جمله مشخصه هاي بارز شعرهاي دفتر »
طعم روزهاي نيامده « است كه مي توان به اين نمونه ها اشاره كرد :
*
استفاده
از ساختار و روح زبان كُردي كه منجر به ايجاد لحن شده است : ( لازم به
توضيح است كه تنها استفاده از واژه هاي كُردي نيم تواند لحن بومي ايجاد كند
، بلكه با استفاده از فرمول و ساختار زبان مي توان به چنين لحظه اي رسيد.)
مثال 1 : [ شده بود كه زندگي آنجا كبوتر شود؟] / شعر»دختر چشم آبي قديس« ص40
مثال 2 : امشب چه خيال هاي عجيبي دوستم دارند / شعر» اي كاش زمين ... « ص51
مثال 3 : و پرسش كدام تاريخ را / كف دست نويسانده اي... / شعر » بي اجازه ي حضرت ... « ص69
*
استفاده از قيدها و حروف اضافه به جاي مضاف و مضاف اليه و صفت و موصوف و نيز جابجايي تركيب هاي اضافي و وصفي :
مثال 1 : در يك اصلاً ... / شعر » دختر چشم آبي ...« ص39
مثال2: در يك شايد عريان .... / شعر » از پنجه هاي چنار « ص 29
مثال 3 : در هر گزي چنين ... / شعر » اين صفرزخمي« ص13
مثال 4: در يك برفي زمين ... / شعر » روي اين پلاكارد ... « ص 58
مثال 5 : در اين فروردين روزها ... / شعر »شانه هايم بوي ... « ص 47
تذكر
: همان طور كه در مثال هاي فوق مي بينيد ، انگار شاعر اصرار عجيبي روي
تكرار اين نوع فرمول دارد و اگر چه شايد به قصد تأكيد چنين اصرار مي ورزد
اما اين مي تواند در صورت تكرار به شعر لطمه بزند.
* جابجايي ضميرها و دست كاري نُرم زبان كه منجر به تغيير بار معنايي شعر مي شود :
مثال 1 : لطفاً ادامه را بدهيد ... / شعر »لطفاً ادامه را بدهيد « ص 10
مثال 2 : من موش را از مردگي زده ام .../ شعر » بي اجازه حضرت ... « ص 70
* استفاده از بازي ها و شيطنت زباني :
مثال : و تو / در اين گوشي نوكيا/ نوك ياكريمي را چيده اي/ كه او ... / شعر » اين صفر زخمي « ص14
تذكر
: لازم به ذكر است كه بازي هاي زباني نبايد فقط به قصد شيطنت زباني اجرا
شوند و همان طور كه در اين سطر مي بينيد بايد در خدمت شعر و كمك به بار
معنايي اجرا شوند.
* استفاده از طنزي تلخ كه واقعيتي را مورد هجوم قرار مي دهد و فاجعه اي را گوشزد مي كند :
مثال
1 : خدا مي آيد و / از كوچه هاي صبح كه مي گذرد / دستمالي به بيني مي
گيرد/ تا زا روزهاي سياه سياسي بدش بيايد.... / شعر » در جيب چپ يك گنجشك«
ص33و34
مثال 2 : اين كفاش پير / خيال مي كند / »خسرو و شيرين« را يك نظامي نوشته است ... / شعر»كفاش خيال مي كند ... « ص 36
مثال 3 : بوي واكس تركي / سرگروهبان را هميشه مست مي كند / همان
مثال
4 : تا كليك مي كنم/ اين موس سامسونگ/ رنگ »بن لادن« مي گيرد و / دو دقيقه
ي بعد / زندگي / Shat down مي شود @! / شعر » تاكليك مي كنم « ص60
* استفاده از شكل هاي روايي ( روايت هاي داستاني و ... ) :
مثال 1: شعر » در اين متن صداي » هوره « مي آيد ص65
مثال 2 : شعر » كلنگي به آسمان پرتاب ... ص 67
تذكر : البته شاعر مي توانست رابطه اي بينا متني با روايت هايي كلان داشته باشد و شكل هاي تازه اي از روايت را تجربه كند.
و
اما مهم تر از همه ي اين ها ، دغدغه هاي انساني و متعهدانه ي آهنگرنژاد را
در اين مجموعه شعر نمي توان ناديده گرفت.او سعي مي كند با محور قرار دادن
دغدغه هايي والا و ارزشمند ، عملكرد جهان معاصر را در قبال ظلم ها و رنج
هاي انساني به چالش بكشد و به ناچار خسته از اين همه روايت مرگبار در جهان ،
به نقاشي كودكان معصوم پناه ببرد و پشت ديوار نقاشي گم شود :
پنجره ها را
كه پاك مي كردم ،
از نقاشي كاوه
تنها ديواري ماند و
ردّ انگشتان من !
فردا
در تمام روزنامه هاي جهان
مردي منتشر مي شود
كه پشت ديوار نقاشي پسرش
گم شده است !
.:: This Template By : web93.ir ::.