+ ۱۳۸۹/۰۷/۲۵


9- حجاب مصونیت است نه محدودیت
 

علاوه بر اینکه پوشش امرى غريزى و فطرى براى بشر است، كاوش‏هاى باستان شناسى نیز نشان مى‏دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است وهمه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده‏اند.
ثانیاً مستور بودن زيباييها و جذبه‏هاى جنسى زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزى شهوت پرستان هرزه محافظت مى‏كند و امنيت و بهداشت روانى جسمى آنان را تامين مى‏نمايد.
همچنین ، برهنگى راهبر به سوى بى‏بند و بارى و لجام گسيختگى جنسى است كه عواقب شوم و زيانبارى دارد؛ از جمله:




اينها و ده ها مشكل اجتماعى ديگر ، عواقب شومى است كه جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول مى‏كشاند تا آن جا كه حتى فرياد متفكرين ماترياليستى چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. ولى مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايت‏هاى نورانى‏اش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژى استوار براى صيانت فرد وجامعه از آسيب هاى بي شمار قرار داده است. از همين‏رو است كه استعمارگران براى تخدير جوانان، در بند كشيدن آنان وگسترش اهداف ظالمانه خويش از بى حجابى و برهنگى به عنوان ابزارى قوى سود مى‏جويند.
همچنین تجربه انقلاب اسلامي اثبات كرد كه به هيچ وجه حجاب محدوديت نيست و نه تنها هيچ منافاتي با پيشرفت زنان در عرصه هاي مختلف نداشته، بلكه عاملي مثبت در مصونيت و حفظ كرامت و شخصيت زنان است؛ حضور زنان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در همه صحنه هاي اجتماعي، اقتصادي، حماسي، سياسي، علمي، هنري، حقوقي، قانونگذاري و بسياري صحنه هاي ديگر با پوشش ديني، نشان داد كه حجاب كمترين ركودي در فعاليت هاي اجتماعي زن پديد نمي آورد، بلكه خودنمايي و بي حجابي است كه زن را به حواس پرتي و ركود مي كشاند و فرصت گران بهاي او را براي تزيين و خودآراي هدر مي دهد و پس از خروج از منزل نيز او را به نمايش تن و حفظ آرايش وا مي دارد و به نماياندن جاذبه هاي زنانگي خود، فعاليت هاي مردان را با ركود رو به رو مي سازد و به علاوه آثار بسيار مخربي بر فرهنگ، نهاد خانواده و آينده جامعه انساني به دنبال خواهد داشت. بنابراين اين حجاب نيست كه باعث ركود مي شود بلكه برعكس بي حجابي است كه سبب ركود فعاليت هاي هر دو قشر زن و مرد خواهد شد.
1- گسترش فساد و ناهنجارى‏هاى اجتماعى. 2- شيوع بيمارى‏هايى چون سفليس، سوزاك، ايدز و... . 3- سست شدن پيمان مقدس خانواده و گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقده‏هاى روحى در كودكان. 4- زياد شدن فرزندان نامشروع.

10- فلسفه حجاب
 

1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنيت و آرامش روانى.
 

يكى از غرايز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غريزه جنسى است كه نيرومندترين و ريشه‏دارترين غريزه آدمى است و در صورت كنترل آن، مى‏تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنيت روانى انسان‏ها را فراهم كند.
در قوانين اسلام، براى استفاده درست از اين غريزه حياتى، مكانيسم‏هاى گوناگونى مطرح شده است كه «حجاب» و وجود حريم بين زن و مرد، يكى از راهكارهاى مهم آن است.
بدون شك، نبودن حريم بين زن و مرد و آزادى معاشرت‏هاى تعريف نشده و بى‏بندوبار (با آرايش‏هاى گوناگون)، هيجان‏ها و التهاب‏هاى جنسى را فزونى مى‏بخشد و تقاضاى برهنگى و سكس را به صورت يك عطش روحى و يك خواست سيرى‏ناپذير درمى‏آورد.
اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل داشته و تدابير زيادى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه هم براى زنان و هم براى مردان، تكاليف خاصى معين كرده است. وظيفه مشترك زن و مرد اين است كه چشم خويش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت‏آميز بپرهيزند؛ اما زنان - به خاطر جاذبه‏هاى بيش‏تر - وظيفه خاصى دارند و آن اين كه بدن خود را از مردان بيگانه بپوشانند و در اجتماع با آرايش‏هاى تحريك‏آميز، ظاهر نشوند و به جلوه‏گرى و دلربايى نپردازند تا زمينه انحراف مردان و به ويژه جوانان، فراهم نشود.
لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمى‏تواند به هر شكل و اندازه‏اى باشد و بايد حد و ضابطه‏اى داشته باشد. بى‏بندبارى در پوشش و لباس ، موجب بى‏بندبارى در تحريك غريزه جنسى است. تحقيقات علمى در فيزيولوژى و روانشناسى در باب تفاوت‏هاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت كرده است كه مردان نسبت به محرك‏هاى چشمى شهوت‏انگيز، حساس‏تر از زنانند و برعكس زنان در مقابل محرك هاى لمسى حساسيت بيش‏ترى دارند.
آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پايين‏تر از مردان است یعنی زنان نسبت به لمس از مردان حساسترند. در عوض مردان بينايى بهترى دارند. اين مزيت‏هاى جنسى در استعداد حسى، آموخته يا اكتسابى نيست؛ بلكه از زمان كودكى آشكار است. مردان بالغ به محرك‏هاى بينايى شهوانى، حساسيت بيش‏تر دارند. اصطلاح «چشم چرانى» كه براى اين ويژگى مردان به كار مى‏رود، زاييده حساسيت مردان نسبت به محرك‏هاى بينايى شهوانى است؛ چون دامنه و برد حس بينايى زياد است؛ يعنى چشم مى‏تواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثير محركها قرار گيرد و از اين گذشته وسعت زيادى از محيط در آن واحد ديده مى‏شود. از سوى ديگر، چون حس لامسه دامنه و برد زياد ندارد و فعاليتش محدود به تماس از نزديك است و هورمون‏هاى جنسى زن به صورتى دوره‏اى ترشح مى‏شوند و به طور متناوب عمل مى‏كند، تأثير محرك‏هاى شهوانى بر زن، صورتى بسيار محدود دارد و از اين نظر فعاليت زنان بسيار كم است؛ به خلاف مردان كه ترشح اندروژن‏ها در آن‏ها صورتى يكنواخت دارد و هيچ عامل طبيعى آن را قطع نمى‏كند. مردان به صورتى گسترده‏تر تحت تأثير محركهاى شهوانى قرار مى‏گيرند و از اين نظر فعال‏ترند. (25)

2. حفظ و تحكيم بنيان خانواده‏
 

بى‏ترديد نهاد خانواده، يكى از مقدس‏ترين نهادهاى اجتماعى است كه بشر تا به حال خود ديده است. نقش خانواده در پروسه ايجاد جامعه سالم، يك نقش بى‏بديل است و در اين ميان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پيوند خانوادگى، غير قابل انكار است. در مقابل، برهنگى، سمّ كشنده نظم و پيوند موجود در نهاد خانواده است.
آمارهاى مستند نشان مى‏دهد كه با افزايش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا همواره بالا رفته است؛ زيرا «هر چه ديده بيند، دل كند ياد» و هر چه دل در مقوله هوس‏هاى سركش بخواهد، به هر قيمتى باشد، به دنبال آن مى‏رود و به اين ترتيب، هر روز دل به دلبرى جديد مى‏بندد و با قبلى وداع مى‏كند؛ اما در محيطى كه «حجاب» حاكم است و شرايط ديگر اسلامى رعايت مى‏شود، دو همسر تعلق به يكديگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص يكديگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پيمان زناشويى مفهومى ندارد. خانواده‏ها به سادگى متلاشى مى‏شوند و كودكان بى‏سرپرست مى‏مانند.

3. پيش‏گيرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.
 

گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناك‏ترين پيامدهاى بى‏حجابى و آزادى‏هاى بى‏حد و حصر جنسى است كه در جوامع غربى و ساير جوامع مشابه، كاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدياد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بى‏حجابى نيست؛ بلكه يكى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جريان روبه‏رشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگى و بى‏حجابى است. امروزه يكى از مشكلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى كه داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشكلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهديد مى‏كنند.

4. جلوگيرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى‏
 

يكى از مسائل مطرح پيرامون حقوق زنان و بى‏توجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى كه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعى است روزبه‏روز تقاضاى آرايش بيشتر و خودنمايى افزونتر از او دارد و هنگامى كه زن را از طريق جاذبه جنسى‏اش وسيله تبليغ كالاها و عاملى براى جلب جهان‏گردان و مانند اين‏ها قرار دهد، در چنين جامعه‏اى شخصيت زن تا حد يك عروسك يا يك كالاى بى‏ارزش سقوط مى‏كند و ارزش‏هاى والاى انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده مى‏شود و به اين ترتيب، زن، وسيله‏اى براى اشباع هوس‏هاى سركش برخى مردان آلوده و فريبكار مى‏شود.
عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعاليت‏هاى اجتماعى دور نمى‏كند، بلكه زمينه‏هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمين مى‏كند و شخصيت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى ديگران، مصونيت مى‏بخشد.

11- محدودیت‎ها ی حجاب و شکستن حرمت افراد و ایجاد عقده و حسرت
 

واقعیت این است که محدودیت‎ها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد نمی‌شود، بلکه دقیقاً برعکس، آزادی به معنای نفی محدودیت‎ها، باعث عدم احترام به افراد و انهدام ارزش‎ها می‎گردد. برای تصدیق این سخن، کافی است نیم نگاهی به طرز لباس پوشیدن افراد در قسمت‎های مرفه‌نشین شهرهای بزرگ، مثل تهران بیفکنیم و ببینیم که چگونه این افراد با سوء استفاده از آزادی، ارزش‎ها و هنجارهای دینی مربوط به پوشش اجتماعی را که قانوناً ملزم به رعایت آن هستند، زیر پا می‎گذارند و حتی آنها را به تمسخر می‎گیرند.
اما این‌که گفته‌اند محدودیت‎ در لباس، تنها باعث ایجاد عقده و حسرت‎ در افراد می‌شود، کلامی مبهم است و معلوم نیست مراد گوینده، چه اشخاصی هستند؟ اگر مراد گوینده این است که محدودیت‎ها در مورد لباس زنان و دختران جوان، باعث شکل‎گیری عقده‎ها و حسرت‎های جنسی و روانی در پسران جوان می‎گردد، واقعیت این است که برعکس، آزادی پوشش به معنای نفی محدودیت در لباس بانوان و دختران جوان، باعث انعقاد حسرت‎ها در پسران می‎گردد، و با اندک تأملی تصدیق می‎گردد در جامعه‎ای که بخش عظیم آن جوانانی هستند که به دلیل شرایط سنی و تحریکات مختلف روانی به وسیله‌ی محصولات آلوده‌ی فرهنگی، مانند بعضی از فیلم‎ها، رمان‎ها و نوارهای مبتذل، در معرض طغیان غرایز جنسی هستند و از طرفی ازدواج نیز در جامعه بسیار سخت شده است، چگونه ممکن است آزادی پوشش دختران جوان و نفی محدودیت در لباس، باعث شکل‎گیری عقده‎ها و حسرت‎های روحی و روانی پسران جوان درباره‌ی مسائل جنسی نگردد.
چه زیبا، امام صادق(ع) در روایتی فرموده ‎اند:
"النظر سهم من سهام ابلیس مسموم کم من نظرة اورثت حسره طویله؛(26) نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده‌ی ابلیس است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی می‎گردد."
همین واقعیت از زبان شاعر عارف، بابا طاهر، این‎گونه بیان شده است:
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
ولی اگر مراد گوینده‌یِ محترم این است که محدودیت در لباس‎ و پوشش بانوان و دختران جوان، باعث شکل‏گیری عقده‎ها و حسرت‎هایی در خود دختران می‎گردد؛ چون در آرزوی پوشیدن لباس‎های رنگین و مدل‎های مختلف آن ناکام می‎شوند، در پاسخ می‎گوییم:
اولاً، در فرهنگ اسلامی و قرآنی، زنان نه تنها در استفاده‌ از زینت‎آلات و لباس‎های زیبا منع نشده‎اند، بلکه تشویق نیز شده‎اند. جواز استفاده‌ی زنان از لباس زربافت و حریر، از جمله شواهد در نظر گرفتن علاقه‌ی فطری زنان به خودآرایی و زیباگرایی است.
امام باقر(ع) در روایتی فرموده است:
"لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلاده؛(27) سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردن‌بندی به گردن آویزد."
ولی اسلام در کنار توصیه‌ی زنان به خودآرایی، به منظور پاک ماندن محیط اجتماعی، به حجاب و پوشاندن زینت‎ها و زیبایی‌ها و عدم تبرّج و خودنمایی در مقابل نامحرم نیز دستور داده است.(28) چون نمایش زینت‎ها و لباس‎های زیبا، باعث تحریک و تهییج می‎شود.
ثانیاً، رعایت اندازه و حدود لباس و پوشش، در معدودی از زنان و دختران که در اثر تربیت نادرست، حاضرند برای اشباع غریزه‌ی خودآرایی، زیبایی‎های ظاهری و باطنی خود را، حتی به مردان نامحرم نیز نمایش دهند، ممکن است عقده‎ها و حسرت‎هایی برای برخی ایجاد نماید، ولی در مجموع، نمی‎توان انکار نمود که حجاب، دستوری حکیمانه است که برای سلامت روحی و روانی همه‌ی پسران جوان و حتی زنان، خصوصا گروهی که اندام و یا لباس زیبا ندارند، مفید است. چه زیبا گفته‎ است یکی از زنان مسلمان(فاطمه هرسن)در نشستي با زنان غير ايراني(اتريشي) :
"حجاب، حتی از ایجاد عقده‎ها و حسادت‎ها در میان زنان جلوگیری می‎کند. چرا باید زنی به خاطر این که اندام زیبا ندارد، احساس حقارت و کوچکی کند و دیگری به واسطه‌ی داشتن اندام موزون و زیبا، به دیگران فخر بفروشد."(29)

12- چادر ، حجاب برتر
 

در سوره احزاب ، آيه 59 مي خوانيم:"يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً: اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش‏هاى (روسرى و چادر) خود را برخود فروتر گيرند. اين براى آن كه (به عفت) شناخته گردند و(توسط هوسرانان) اذيت نشوند، [به احتياط] نزديك‏تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است."
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به كتب لغت(30) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايى(31) و فيض كاشانى(32) و اهل سنّت مانند قرطبى(33) صحيح‏تر به نظر مى‏رسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششى چادر مانند است نه روسرى و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه‏اى است كه همه بدن را مى‏پوشاند. ضمناً همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسى و طبرسى فرموده‏اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى‏هاى كوچك كه آن‏ها را «خِمار» يا «مقنعه» مى‏ناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى‏كردند؛ و روسرى‏هاى بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار مى‏آمد. زنان با اين روسرى بزرگ كه جلباب خوانده مى‏شد و از «مقنعه» بزرگ‏تر و از «رداء» كوچك‏تر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مى‏پوشاندند.(34)
نزديك ساختن جلباب - «يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ» - كنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است.(35) يعنى چنان نباشد كه چادر يا رو پوش‏هاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتى و رسمى داشته باشدو همه پيكرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند كه نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند؛ از نگاه چشم‏هاى نامحرم نمى‏پرهيزند و از مصاديق «كاسيات عاريات»(36) شمرده مى‏شوند. قرآن فرمان مى‏دهد: بانوان با مراقبت، جامه‏شان را بر خود گيرند و آن را رها نكنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار مى‏آيند. تعليل پايانى آيه نيز بيانگر همين امر است؛ يعنى آن پوششى مطلوب است كه خود به خود، دورباش ايجاد مى‏كند و ناپاك دلان را نااميد مى‏سازد.(37) همان طور كه قبلاً هم ذكر كرديم، هر اندازه بدن زن پوشيده‏تر باشد، نقش نيرومندترى در دورسازى انظارديگران ،ایفا مى‏كند. اگر نگاه‏هاى آلوده را همچنان كه در روايات آمده است تيرهاى زهرآلود شيطان بدانيم، پوشش زن همانند قوسى است كه تير از آن كمانه مى‏كند و منحرف مى‏شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى‏ماند. بر عكس هراندازه بدن زن برهنه‏تر باشد تيرهاى شيطانى را بيشتر متوجه خود ساخته و از آن آسيب خواهد ديد. و از همين روست كه چادر را حجاب برتر شناخته‏اند، زيرا با وجود شرايط ديگر بيشترين پوشش و مطمئن‏ترين مصونيت را فراهم مى‏آورد و حكمت‏هاى حجاب در چادر بيشتر يافت مى‏شود. بنابراين حجاب منحصر به چادر نيست و مانتوى كامل نيز مى‏تواند حجاب زن را تأمين كند ، بلكه هر لباسى كه غير از وجه و كفين (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحريك و جلب توجه نامحرم نگردد، كافى است ولى بايد توجه داشت كه همان طور كه بقيه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند، حجاب نيز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و چادر حجاب برتر بانوان، محسوب مى‏گردد.

13- رنگ مشکی و ایجاد افسردگی
 

اولاً: اگر استفاده از پوشش و لباس سیاه، مثل چادر مشکی، به طور مکرر و دایمی نباشد، بلکه فقط در بیرون از منزل و در مواجهه با نامحرم باشد، باعث افسردگی نخواهد بود.
ثانياً: حتی استفاده مکرر و دایمی از لباس سیاه فقط، به طور احتمالی ممکن است به افسردگی منجر شود؛ یعنی این گونه نیست که بین پوشش مکرر و دایمی لباس مشکی و افسردگی ، رابطة قطعی و لزومی باشد.
بنابراین،این مدعا، مبیِّن یک رابطة احتمالی بین استفاده‌ مکرر از لباس سیاه و افسردگی است؛ ولی همین رابطه‌ احتمالی نیز نادرست است؛ زیرا:
اولاً،حتی برای اثبات همین رابطة احتمالی نیز دلیل و مدرکی وجود ندارد.
ثانیاً، همین رابطه‌ی احتمالی و بدون دلیل و مدرک نیز نادرست است؛ زیرا یکی از روان‎پزشکان معتقد است این حرف - که پوشش تیره بانوان یا آقایان در جامعه، دلیل افسردگی است- کاملاً سخن غلطی است و هیچ پایه‎ی علمی ندارد. (38) البته ممکن است افسردگی بعضی از افراد، علت تمایل آنها به پوشش سیاه باشد، ولی پوشش سیاه افراد علت ایجاد افسردگی آنها نیست؛(39) و بین این دو نکته تفاوت بسیار ظریفی است و خلط بین آن دو باعث به وجود آمدن چنین اشکالی می گردد.
اگر ادعا شود که همین تمایل احتمالی بعضی افراد افسرده به پوشش سیاه نیز مبین نوعی رابطة اجمالی بین افسردگی و پوشش تیره و مشکی است، باید گفت:
اولاً، رابطة فوق نیز، مانند رابطة قبلی، احتمالی و بدون ارائة دلیل و مدرک است و در نتیجه فاقد ارزش و اعتبار علمی است.
ثانیاً، بر فرض که رابطة احتمالی مذکور، با پژوهش‎های میدانی تأیید شود، باز هم نتیجة این پژوهش‎ها قطعی و قابل اعتماد نخواهد بود؛ زیرا کنترل تمامی عوامل و علایم تأثیرگذار در نتایج پژوهش‎های میدانی، بسیار مشکل است.
توضیح مختصر این‎که، افسردگی از بیماری‌های روحی و روانی بسیار پیچیده‌ای است که دارای عوامل و علایم و تظاهرات رفتاری مختلف و حتی متضاد است؛ مثلاً بعضی افراد افسرده ممکن است به بی‎اشتهایی و عده‌ای دیگر به پرخوری متمایل شوند. در خصوص پوشش نیز ممکن است بعضی از افراد افسرده، به پوشیدن لباس تیره و عده‌ای نیز به لباس‌هایی با رنگ غیر تیره تمایل پیدا کنند؛ بنابراین، حتی استناد به پژوهش‎های میدانی نیز اثبات کنندة مدعای مذکور نخواهد بود.
پس استفاده از چادر مشکی برخلاف ادعاهای به ظاهر علمی بعضی از افراد، نه تنها عارضة منفی ندارد، بلکه با فلسفة حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم، یعنی عدم تهییج و تحریک و ایجاد آرامش روانی در جامعه نیز سازگار است. امروزه در روان‌شناسی رنگ‌ها، این که رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است و باعث تحریک و جلب توجه نمی‎شود، یک واقعیت مسلم است. در کتاب روان‎شناسی رنگ‌ها درباره‌ی رنگ سیاه گفته شده است که «سیاه نمایانگر مرز مطلق است.»؛(40) بنابراین، فردی که در مقابل نامحرم و در بیرون منزل، از حجاب مشکی استفاده می‌کند با این کار، مرز مطلق و کاملی بین خود و افراد نامحرم ایجاد می‌نماید. وقتی که خانمی در بیرون منزل چادر مشکی به سر می‌کند، می‌خواهد نشان دهد که نامحرم حق ندارد به این حریم نزدیک شود؛ زیرا این حریم، حریم حیا و عفت است، نه جای بی‌حیایی و هرزگی و هوس‎‎بازی؛ او با حجاب مشکی خود می‌خواهد نگاه تیز هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد نامحرمی در حریم عفت و پاکی و نجابت او وارد شود و حرمت او را از بین ببرد.
هم‌چنین در روان‌شناسی رنگ‌ها آمده است که سیاه به معنای «نه» بوده و نقطة مقابل «بله» یعنی رنگ سفید است.(41) بنابراین، وقتی بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشکی استفاده می‌کنند، در واقع می‌خواهند به او «نه» بگویند؛ و در مقابل، آنهایی که لباس سفید می‌پوشند، در واقع راه نگاه‌ها را به سوی خود باز می‌گذارند و آنهایی که لباس‌های رنگارنگ و جذاب می‌پوشند خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه‌های هرزه و آلوده قرار می‌دهند. از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچه‌ی مشکی را می‌بیند، دیگر چندان رغبتی برای نگاه کردن ندارد و خودبه‌خود نظر را برمی‌گرداند؛ و در مقابل، نگاه به رنگ‌های روشن چشم را باز می‌کند و برای دیدن و استمرار آن رغبت ایجاد می‌کند؛ و استفاده‌ی بانوان از لباس‌های رنگارنگ نیز باعث جلب توجّه مردان نامحرم می‌گردد.
رنگ حجاب قرآنی (خمار و جلباب) نیز - آن‌گونه که از شواهد لغوی، حدیثی و تاریخی استنباط می‌گردد ـ مشکی بوده است؛ و با عنایت به آنچه بیان شد که از نظر روان‎شناسی، رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است و این ویژگی در تأمین فلسفه‎ی حجاب بانوان نقش بسیار مؤثری دارد، باید به نگاه روان‌شناسانة عمیقِ وحی قرآنی و به انتخاب زنان مسلمان و ایرانی آفرین گفت که در زمانی که هنوز روان‌شناسی در غرب از مادر علم متولد نشده بود، مادران و بانوان مسلمان و ایرانی به برکت تقوای الهی و نورانیت تعالیم دین مبین اسلام، روان‌شناسانه‌تر از دانشمندان امروزی، چادر مشکی را برای حجاب بیرون از منزل خویش انتخاب نموده‌اند.(42)

14- انقلاب اسلامي و معضل بي حجابي
 

در مورد مشكل بدحجابى بايد گفت كه اين معضل در ايران ريشه در عوامل متعددي دارد که بايد آن عوامل را در جامعه مورد شناسايى قرار داد و با توجه به آنها اقدامات اساسى و حساب شده انجام داد. و این که بعضی گمان می کنند علت این مساله عدم برخورد حکومت و یا رویگردان بودن افراد بی حجاب از دین است کاملاً اشتباه است. بر اين اساس عوامل بدحجابى در جامعه به دو دسته تقسيم مى‏شود:

الف) عوامل درونى:
 

منظور از عوامل درونى، مجموعه مؤلّفه‏هايى است كه به وجود آوردن اين پديده دخالت داشته و ناشى از عملكرد افراد يك جامعه و سيستم سياسى، اجتماعى و فرهنگى حاكم بر آن است. مهم‏ترين آنها عبارت است از:

از نظر انسان‏شناختى و روان‏شناختى، انسان موجودى است كه داراى قدرت اختيار مى‏باشد، يعنى، هم توانايى انتخاب راه درست و طى كردن مراتب كمال انسانى را دارد و هم توانايى پيروى از اميال و هواهاى نفسانى و طى كردن مدارج انحطاط و سقوط را. قرآن در سوره انسان، آيه 3 مى‏فرمايد:«انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا»
بر اين اساس در جامعه‏اى مانند جامعه اسلامى ما ـ كه بسيارى از احكام، ارزش‏ها و معارف اسلامى براى اداره جامعه تبيين شده و جاى هيچگونه عذر و بهانه‏اى نيست ـ بعضى از احكام الهى (مانند حجاب) از سوى برخى افراد ناديده گرفته مى‏شود و این مسأله به اين اصل و عنصر روان‏شناختى(یعنی قدرت اختیار و انتخاب) باز مى‏گردد. به عبارت ديگر يكى از مهم‏ترين عوامل بدحجابى در جامعه، سوء اختيار يعني پيروى از هواهاى نفسانى است كه خود ناشى از ضعف ايمان و تقوا، تزلزل شخصيت و... مى‏باشد و در مظاهرى از قبيل تجمل‏گرايى، خودنمايى در مقابل بيگانگان و... نمود پيدا مى‏كند.
در بسياري از موارد، خودباختگي و تزلزل شخصيت و عدم اعتماد به نفس ،موجب تقليد و تظاهر به رفتارهاي ناصحيح ديگران مي گردد. بر اثر خودباختگي، ملاک در کرامت و شايستگي اجتماعي را محبوب بودن و مطرح بودن در چشم ديگران مي دانند. البته اگر انسان با تقوا و پاکدامن و مقيد به رعايت ارزش هاي الهي باشد هم محبوب خواهد بود و هم در چشم و دل و زبان اولياء مطرح خواهد بود، ليکن اين مسأله نياز به خودباوري و ايمان قوي و انگيزه هاي عالي و معرفت صحيح از حيات طيبه دارد. چنين انساني براي خود رسالتي عظيم را قايل است که به رفتارهاي او جهت مي دهد.
يكى از راه‏هاي اصلاح جامعه از اين معضل، مقابله با عوامل روان‏شناختى آن و تقويت ايمان و تقواى افراد جامعه و تقويت انگيزه، عزم و اراده آنان در اجراى احكام الهى و موازين و مقررات اسلامى در سطح جامعه مى‏باشد. خداوند درقرآن كريم در سوره رعد، آيه 11مى‏فرمايد:"ان الله لا يغير ما بقومٍ حتى يغيروا ما بأنفسهم.....؛ خداوند سرنوشت هيچ قومى را تغييرنمى‏دهد، مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند."
اين عامل دروني اختصاص به جامعه اي خاص يا پيروان دين مخصوصي ندارد، اما در هر جامعه اي عوامل تشديد كننده يا كنترل كننده وجود دارد كه بايد پيشينه تاريخي و وضعيت فرهنگي را بررسي كرد.






گفتنى است كه به علت وجود مشكلات ناشى از تثبيت انقلاب اسلامى، جنگ تحميلى، فشارهاى خارجى محاصره‏هاى گوناگون اقتصادى، سياسى و... باعث شد كه بيشترين وقت و انرژى مسؤولان و دستگاه‏هاى دولتى به اين امور صرف شود و توجه چندانى به مسائل فرهنگى جامعه و اجراى راه‏كارها و برنامه‏هايى در جهت تثبيت و تعميق ارزش‏ها و احكام اسلامى مبذول نگردد.


1. بی تقوایی و ضعف ایمان 2-يكي دیگر از عوامل مهم در بي حجابي افراد جامعه، عدم معرفت ديني است . از اين جهت كه علي رغم آنچه ادعا مي شود سطح علم ودانش در جامعه بالا رفته ، بايد اذعان كرد كه آنچه به عنوان علم نمود پيدا كرده يك سري دانشهاو اطلاعاتي است كه هيچ گاه جاي معرفت ديني را نمي گيرد وعلم نمايي بيش نيست وحتي در همين جامعه ديني ما كه حداقل يك ربع قرن بعد از انقلاب تبليغ شده است، هنوز بعضي افراد ، پاره اي ازمحرمات وهمچنين مسائل محرم و نامحرم را به درستي نمي دانند وبرخي از امور را كه جزء محرمات است همچون دست دادن با برخي از اقوام نامحرم ، حضور عاري از حجاب در محافل يكديگر و........ برآنها مكشوف ومعلوم نيست وحتي برخي توصيه ها و تذكرها را دراين خصوص فقط امر حكومتي مي دانند واز اين كه بي حجابي وبدحجابي يك حرام الهي است بي خبرند و حتی بعضی نوع پوشش خود را بی حجابی نمی دانند. 3- عامل سوم را مي توان در برخي افراد جستجو كرد ، عده اي از افراد بااينكه مي دانند برخي از حضورها ونمايشهاي خود در محضر ديگران، حرام است اما غفلت نموده وسهل انگاري مي كنند وگهگاه ديده مي شود كه با وضعي نامناسب در مجامع و محافل حضور پيدا مي كنند كه البته اين خود به عوامل ديگري همچون خلأهاي دروني افراد برمي گردد. 4-كمبودهاي عاطفي در خردسالي وحتي بزرگسالي ، هويت وشخصيت انسان را به شدت كاهش مي دهد. آنگاه نبود ايمان واعتقاد كافي وكمبودهاي عاطفي و دروني كه تحت عوامل مختلف، گريبانگير يك زن مي شود ، سعي مي كند براي جبران آن خلأ، به شيوه هاي گوناگوني از جمله توجه ديگران به خود و نماياندن خود به ديگران روي آورد. 5- عامل دیگر كه مي تواند درافزايش بدحجابي مؤثر باشد، بُعد رواني زنهاست كه اساساً سعي در زينت و زيور و آراستگي دارند واين توجه به خود در پيرايش و آرايش ، هنگامي كه مانعي همچون ايمان واعتقاد نباشد يا ضعيف باشد، نتيجه اش آن مي شود كه با چهره هاي جذاب و جلب كننده درمحافل واجتماع ظاهر گردند تا آن تمايل دروني خويش را ارضاء نمايند. 6. ريشه‏هاى تاريخى اين مسأله كه به اقدامات رژيم پهلوى براى گسترش فرهنگ برهنگى، بى‏بند و بارى و كشف حجاب بر مى‏گردد كه توانست بخشى از جامعه ما را دچار اين انحراف كند و بى‏حجابى را در خانواده‏ها به صورت يك هنجار و ارزش درآورد. روند گسترش اين معضل، هر چند با وقوع انقلاب اسلامى و فضاى ناشى از دوران دفاع مقدس، تا حد زيادى كنترل شد؛ ولى به دلايل متعددى، رگه‏ها و ريشه‏هاى خود را همچنان حفظ نمود و بعد از تغيير محيط ارزشى جامعه و فاصله گرفتن از فضاى معنوى حاصل از انقلاب و دفاع مقدس، دوباره مجال ظهور و بروز پيدا كرد. 7. كوتاهى و بى‏توجهى برخى از مسؤولان فرهنگى كشور در تثبيت ارزش‏ها و احكام اسلامى و تعميق بخشيدن به آن، از دلايل ديگر گسترش بدحجابى است. 8. بعضى از اقدامات انجام گرفته بعد از سال 1368 (از قبيل سياست‏هاى پولى و ارزى و...) كه به منظور تسريع در روند توسعه و رشد اقتصادى، صنعت و... انجام گرفت، ناخواسته موجب تغيير ارزش‏هاى جامعه، به سوى هنجارهاى مادى، مدرك‏گرايى، تجمل پرستى و...گرديد. 9. برخى از افراط و تفريطهايى كه در سالهاى اوليه انقلاب و بعد از آن در مبارزه با بى حجابى و بد حجابى شد از قبيل استفاده از روشهاى خشونت‏آميز و فيزيكى و... باعث بوجود آمدن تنفر و انزجار و بدبينى عده اي به اين حكم الهى گرديد. 10. اجرا نشدن فريضه مهم امر به معروف و نهى از منكر يا نظارت ملى به صورت فراگير و گسترده و نظام‏مند از طرف آحاد جامعه، كه در روايات متعدد ضامن حفظ و سلامت جامعه از فساد، نا امنى و... شمرده شده است.

ب) عوامل بيرونى:
 

مهمترين عامل بيرونى تهاجم فرهنگى گسترده و همه جانبه غرب به ارزش‏هاى اسلامى و ملّى ما، براى بى هويت نمودن نسل جوان، تضعيف باورهاى عقيدتى در مردم و در نهايت شكست نظام اسلامى در ايران با استفاده از پيشرفته‏ترين وسايل تكنولوژى اعم از نرم‏افزارى و سخت‏افزارى، عناصر وابسته داخل در عرصه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و... در جهت حاكم نمودن فرهنگ و ارزش‏ها و مظاهر تمدن غرب.
مجموعه عوامل فوق سبب گرديده كه متأسفانه عليرغم گذشت بيش از دو دهه از انقلاب اسلامى، معضل بد حجابى در جامعه اسلامى ما وجود داشته باشد.

15- راهكار مقابله با معضل بي حجابي در جامعه
 

حقيقت اين است كه اين موضوع (بدحجابي و بي حجابي)، بيشتر از آنچه كه به قوانين مربوط شود به فرهنگ عمومي جامعه بستگي دارد. به عبارت ديگر، ايمان قلبي به دين و عملكرد مثبت آن، اساسي ترين عنصر و مؤثرترين نسخه براي حفظ و استمرار فرهنگ حجاب در جامعه است.
به هر حال از آنجا كه دشمنان فرهنگ ديني، از طريق ماهواره، افراد غرب زده و از همه مهم تر با تهاجم فرهنگي خويش با حوصله زياد و در پروسه زماني طولاني در صدد گسترش فرهنگ سكولار و نفوذ فرهنگ بي حجابي و بدحجابي در بين كشورهاي داراي فرهنگ ديني و از جمله به كشور اسلامي ما هستند، مقابله با چنين پروسه و اصلاح آن نيز، نيازمند كار دقيق فرهنگي با برنامه هاي دراز مدت است، چرا كه تنها وضع قوانين و رفتارهاي قهر آميز نمي تواند ضامن اجراي مقررات اسلامي باشد و همين مسأله، وظايف ما را به عنوان يك فرد مسلمان و دين دار، دو چندان مي كند. اين وظيفه در چند سطح قابل بررسي است:




به هر حال، در اين مسأله ظريف و حساس، هم كار فرهنگي دامنه دار و هم كار قانوني و كنترل رفتار فيزيكي توأماً مؤثر خواهد بود و هر كدام بدون ديگري مفيد و مؤثر نخواهد بود.
1. اصولاً مسؤولان كشور در برابر تعليم و تربيت نوجوانان و جوانان آن مملكت مسؤولند. بنابراين بايد با بكارگيري همه ابزارهاي لازم در رفع زمينه هاي بي حجابي و بد حجابي (مثل بيكاري، بالا رفتن سن ازدواج، بي عدالتي، تبعيض و ...) و گسترش فرهنگ ديني و ارزش هاي پايدار اسلامي، نهايت تلاش خويش را بكار گيرند و شرعاً و قانوناً مجاز نيستند كه با سهل انگاري خويش، اسباب كم رنگ شدن دين و اخلاق در جامعه را فراهم آورند. 2. همه مردم و به خصوص جوانان و نوجوانان متدين، از حيث«كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته» ، بايد قيام به امر به معروف و نهي از منكر كرده و با اخلاق حسنه و بدون برخورد فيزيكي و تنش (و حتي با پرهيز از صحنه هايي كه خود امر و نهي كننده ممكن است مورد تهمت قرار گيرد) و با اتكال واعتماد به خداوند متعال، تلاش دشمنان را خنثي كرده و آنان را ناكام بگذارند. 3. كارهاي بنيادي فرهنگي: هنرمندان و ارباب رسانه هاي صوتي- تصويري (اعم ازبخش دولتي و خصوصي) نيز مي توانند با ارائه كارهاي هنري خويش (اعم از فيلم، عكس، نقاشي، بازيگري و ...) در تعميق فرهنگ پوشش اسلامي و اهميت آن، هنر نمايي كنند. البته به اين شرط كه خودشان با پوشش مطلوب ظاهر شوند. بي شك با توجه به الگوپذيري جوانان و نوجوانان از هنرمندان، مسؤوليت آنان پيش خدا و خلق بسيار سنگين است. 4. برخورد قانوني و كنترل رفتار فيزيكي: با توجه به مسائل پيش گفته در بخش اقدامات فرهنگي و اجرايي، اگر عده اي اندك خواستند هنجارهاي عمومي و ديني را در عمل به زير سؤال ببرند، نيروهاي اجرايي مسؤول بايد به وظايف خويش عمل كنند.

16- فلسفه حجاب و پوشش بانوان در نماز
 

با توجه به اين كه خداوند متعال عليم و حكيم است، پس يكايك احكام حكمت خاصي دارد ولكن پي بردن به تمام آن اسرار براي ما ميسر نيست چه اين كه با علم محدود وناقص ما از نيازها، استعدادها و نيز راه رفع نيازهاي واقعي و شكوفا كردن استعدادها به نحو صحيح و بدون مخاطرات جسمي و روحي، مادي و معنوي، چگونه مي‏توان چنين ادعايي نمود.
علاوه بر اين كه اساس در اين احكام، فراخواندن بشر به تعبد و اظهار بندگي در مقابل حضرت پروردگار است. البته چه بسا ممكن است آگاهي به اين اسرار و حكمت‏ها حداقل در بعضي افراد موجب تقويت انگيزه آنها در پيروي از آن دستورات شود. به همين جهت در صدد كنكاش از اسرار و حكمت‏هاي احكام هستند.
به هر صورت حجاب و پوشش بانوان در نماز، علل و فلسفه‏هاي متعددي دارد ؛ از جمله:



افزون بر آن، حكم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم تفاوت‏هايي دارد و با آن قابل مقايسه نيست؛ مثلاً پوشاندن روي پا در برابر نامحرم واجب است؛ ولي در نماز - بدون حضور نامحرم - واجب نيست.(43)
1) اين خود نوعي تمرين مستمر و روزانه براي حفظ حجاب مي‏باشد و يكي از عواملي است كه در پاس‏داشت دائمي پوشش اسلامي زن و جلوگيري از آسيب‏پذيري آن، نقش مهمي ايفا مي‏كند. 2) وجود پوششي يكپارچه براي تمام بدن و داشتن پوششي مخصوص براي نماز، توجه و حضور قلب انسان را بيشتر مي‏كند و از التفات ذهن به تجملات و چيزهاي رنگارنگ مي‏كاهد و ارزش نماز را صد چندان مي‏كند. 3 ) داشتن پوشش كامل در پيشگاه خداوند، نوعي ادب و احترام به ساحت قدس ربوبي است. ازاين‏رو براي مرد نيز در بر داشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است و همين ادب حضور در پيشگاه الهي زمينه ساز حضور معنوي و بار يافتن به محضر حق مي شود.

پی نوشت ها :
 

1. تاريخ و تمدن، ويل دورانت، ج 4، ص 461










































 
2. همان 3. عهد قديم(تورات)، سفر نشيد الاناشيد، باب 5 4. همان، سفر تكوين، باب 24 5. عهد جديد(انجيل)، انجيل متي، باب 20 6. تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 9، ص 242 7. تحقيق در دين مسيح، جلال الدين آشتياني ، ص 286 8) انسانيت از ديدگاه اسلامى، مصطفوي ، ص 129 9) نحل / 81 10)نور / 31 و 30 و 59؛ احزاب / 59 و 60 11)اعراف / 26 12) مسأله حجاب،استاد مطهري، ص 73 13) مجمع البيان، طبرسي، ص217 14) مسأله حجاب، ص 131 15) حليه المتقين، مجلسي، صص 10 -91 16) مجمع البيان، ج3 ، ص 673 17)احزاب (33)، آيه 33 18) نور (24)، آيه 31 19) مسأله حجاب، صص 146 - 147 20) تفسير صافى، فيض كاشاني، ج 3، صص 430 - 431 21)احزاب (33)، آيه 59 22) نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، ص39 23) مسأله حجاب، مرتضي مطهري ص72 24) همان، ص73 25) فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل،صص63-64 26 . فروع کافی،كليني، ج 5 27 . وسائل الشیعه، شيخ حر عاملي ، ج 14 28 . رجوع كنيد به سوره‌ نور،آیات‌ 31و60 وهمچنين سوره احزاب ، آيه 33 29 مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی‌46، دی ماه 74، ص23 30.ر. ك: مسأله حجاب، صص 158 - 159؛ قاموس قرآن، قرشى، ج 2، صص 41 - 42. (اين كتاب‏ها كلمات اهل لغت را ذكر كرده‏اند؛ مانند تعبير به «الجلباب: القميص أوالثواب الواسع» يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّى به المرأة رأسها و صدرها) 31. تفسیرالميزان ، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأة فيغطّى جميع بدنها) 32. تفسير صافى، ج 4، ص 203 33. الجامع لأحكام القرآن، قرطبى، ج 14، ص 156 34. درباره جلباب گفته‏اند: آن روسرى خاصى كه بانوان هنگامى كه براى كارى به خارج ازمنزل مى‏روند، سروروى خود را با آن مى‏پوشند؛ «الجلباب خمارالمرأه الذى يفطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجه» ( مجمع البيان، ج 8 ، ص 578) 35. مجمع البيان، ص 580؛ الميزان، ج 16، ص 361 36. زنانى كه ظاهراً پوشيده هستند ولى در واقع برهنه‏اند، برگرفته از حدیثی از پیامبر(ص)(ميزان الحكمه، رى شهرى، ج 2، ص 259) 37. مسأله حجاب، صص 160 - 161 38 . دکتر برهانی (متخصص اعصاب و روان)، هفته‎نامه‎ی 19 دی (قم) ‌شماره‎ی 155، ص9 39 . یکی از قراین و شواهد مؤید این ادعا که پوشش سیاه علت ایجاد افسردگی نیست، این است که بسیاری از بانوان روان‎پزشک و روان‎شناس نیز از پوشش‎های مشکی استفاده می‎کنند. 40 . روان‎شناسی رنگ‌ها، دکتر ماکس لوشر، ترجمه‌ی ویدا ابی‌زاده، ص 97 41 . همان 42. اعجاز رنگ سیاه، چرا چادر مشکی؟، حجت‌الله رحمانی، نشریة فیضیه، ص 3، 7 آذر 1379 (با دخل و تصرّف) 43) توضيح المسائل مراجع،ج1،ص442، م789

منابع ومآخذ :
- تاريخ تمدن، ويل دورانت،انتشارات علمي وفرهنگي، 1378
- عهد قديم(تورات)
- عهد جديد، انجيل متي
- تحقيق در دين مسيح ، جلال الدين آشتياني، انتشارات نگارش،1378
- انسانيت از ديدگاه اسلامى، مصطفوي ، انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد
- مسأله حجاب، شهيد مطهري، انتشارات صدرا،1378
- مجمع البيان داراحياءالتراث، 1379ق
- حليه المتقين ، مجلسي، انتشارات صالحي، 1375
- تفسير الصافى، فيض كاشاني،دار المرتضي،چاپ بيروت
- نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا،1378
- فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، حداد عادل، انتشارات سروش،1359
- قاموس قرآن، قرشى، دار الكتب الاسلاميه،تهران ، 1378
- تفسيرالميزان، علامه طبا طبايي،دار الكتب الاسلاميه،1393ق
- الجامع لأحكام القرآن، قرطبى، دارالكاتب العربي،1387
- ميزان الحكمه، رى شهرى، مكتبه الاعلام الاسلاميه، 1367
- هفته‎نامه‎ی 19 دی (قم) ‌شماره‎ی 155
- روان‎شناسی رنگ‌ها، ترجمه‌ی ویدا ابی‌زاده، انتشارات درسا، 1381
- نشریة فیضیه، آذرماه1379
- توضيح المسائل مراجع ، دفتر انتشارات اسلامي،1381

   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش