عزم کردن کافي نيست هر عزم بايد مبدل به عمل گردد. «شيخ محمد خياباني»
در رديف و مجازات حب نفس بايد عزت نفس و اعتماد به نفس را هم در نظر گرفت. «شيخ محمد خياباني»
بلند کردن عمارت فردا، فکر دوربين و دور انديش، فکر تعقل و تدبير و فکر ايجاد و اجرا مي خواهد. «شيخ محمد خياباني»
در روي خرابه هاي ديروزي بايد عمارت فردا را بلند کرد. «شيخ محمد خياباني»
يک تشکيلات محروم از ديسپلين از عدم موفقيت به عدم موفقيت غلطيده هميشه طريق سقوط و انحطاط را مي پيمايد. «شيخ محمد خياباني»
اعتماد به نفس يک شرط عمده ي موفقيت است. «شيخ محمد خياباني»
براي تأمين حيات و بقا در اين جهان بايد از ضعف و ناتواني دوري گزيد. «شيخ محمد خياباني»
در اين کارزار بزرگ، ناتوانان و ضعفا نمي توانند زيست کنند. «شيخ محمد خياباني»
طبيعت ميدان يک مجادله ي عمومي است که زندگي را پاداش مظفرين و غالبين قرار داده است. «شيخ محمد خياباني»
اقوام مضطرب و دور انديش زحمت مي کشند و رنج مي برند و از ثمرات شيرين آنها استفاده مي نمايند. «شيخ محمد خياباني»
يک اضطراب معقول و عاري از عصبانيت، بهترين استاد سياسي است که راههاي رفتني و کارهاي کردني را به جماعت نشان مي دهد. «شيخ محمد خياباني»
اضطرابات در حيات افراد و جماعات يک عامل بيداري و احتياط و تدبير است. «شيخ محمد خياباني»
هر گاه صميميت و صداقت شما به درجه ي کمال و کفايت باشد هيچ قوه متصور نيست که به تواند بر شما غلبه جويد. «شيخ محمد خياباني»
براي گذشتن از يک حالت موجود به يک حالت جديد، قدرت و متانت جوهري لازم است. «شيخ محمد خياباني»
اندوختن سهل است، نگهداري مشکل. «شيخ محمد خياباني»
بايد فداکاري کنيد تا آتيه ي شما و اولادان شما تأمين شود. «شيخ محمد خياباني»
ما فدائيان اولاد خودمان هستيم ما خواهيم مرد تا آنان زنده بمانند. «شيخ محمد خياباني»
انسان بايد در حيات طوري مشغول کار شود که گويا هيچ نخواهد مُرد. «شيخ محمد خياباني»
مقتدرترين فرقه هاي سياسي اروپا فقط به انتظام و ديسيپلين خودشان امتياز دارند. «شيخ محمد خياباني»
انتظام و انضباط، يک شرط عمده ي موفقيت است. «شيخ محمد خياباني»
نه ممکن است تاريخ را فريب داد و نه ممکن است زمان را از سير سريع خودش باز داشت. «شيخ محمد خياباني»
حادثه های اجتماعي محصول و نتيجه عوامل طبيعی است.«شيخ محمد خياباني»
هر دوره ي تاريخي که در حيات يک هيئت اجتماعّيه رخ مي دهد با قلم يک نفر مورخ و يا به فرمان يک زمامدار امور تعيين و تحديد نمي شود. «شيخ محمد خياباني»
به نام هر اکثريتي نمي توان حکم قطعي داد. «شيخ محمد خياباني»
يک حرکت عمومي تمام بشر متمدن را به جانب يک سر منزل تکامل پيش مي برد. «شيخ محمد خياباني»
در تعيين عيار و قيمت ملتها سجيّه بالاتر از همه چيزاست. «شيخ محمد خياباني»
- تمايل عوام به موهومات است. معرکه و افسانه هاي يک درويش بيشتر از کنفرانسهاي يک دانشمند آنها را جذب مي کند. «شيخ محمد خياباني»
عوام بي اراده و اختيار است و تابع جريان و تلقينات. «شيخ محمد خياباني»
عوام وقتي که مي خوابد کاملا مي خوابد وقتي که بيدار شد ديگر فعاليت تدريجي را قبول نمي نمايد. «شيخ محمد خياباني»
اعمال جماعت آني و غير ارادي است مثل يک زلزله ناگهاني، عالمي را بهم زده، خود نيز از ميان مي رود. «شيخ محمد خياباني»
.:: This Template By : web93.ir ::.