از همنشيني مرد بخيل دوري گزين زيرا چون تو را بدو حاجت افتد از تو بگريزد.
اختيار مصاحبت اشرار نکنيد، چون همين که اهانت تو را نکنند بر تو منت نهند. «افلاطون»
وقتي مشروب خوردي با سلامتي و عقل خداحافظي کن. «مثل يوگسلاوي»
مي گساري خرد را فرسوده سازد و دل را مرده، مستي آرد و هستي برد. «سيد علي اکبر برقعي»
کمترين عيب شرب خمر، سلب اراده و حاکميت انسان است بر نفس خود. «محمد علي صفوت»
شما ميکده ها را ببنديد تا من هم ضمانت کنم که کشور از نصف بيمارستانها و تيمارستانها و زندانها بي نياز خواهد بود. «طبيب آلماني»
در اين دنيا هيچ چيز با مضرت تر از مستي نبود، چنانکه هيچ فضيلت و شرف زياده از خردمندي و هوشياري نباشد. «خواجه نصير»
جاهائي که مرگ و مير در اثر سل در آن خيلي زياد است آن جاهائي است که مصرف مشروبات الکلي زياد است. «پرفسور اندونزي»
ثمره ي شراب خوارگي دو چيز لست، يا بيماري يا ديوانگي. «قابوس بن وشمگير»
پناه بر خدا از موقعي که مردم دزد عقل را به دهان خود داخل کنند، مقصود از دزد عقل مشروبات الکلي است واقعا هيچ عاقلي اين کار را نمي کند. «شکسپير»
بشر ضربتي را شديدتر از ضربت مسکرات نخورده. «محمد علي صفوت»
الکل خطري براي جامعه است من معتقد شده ام که آينده به ملتهائي تعلق دارد که از مصرف نوشابه هاي الکلي خود داري مي کنند. «دکتر بولوال»
الکل غذا نيست سمي است براي جسم و روح. «برتلو»
الکل بلاي عظيمي است که بشر را از تمدن به توحش مي برد. «ژان ژيسبون»
الکل بزرگترين علت افزايش جرائم جنائي است. «هانري روبر»
الکل بزرگترين علت پيدايش رنج و فقر انساني است و بزرگترين عامل بيماري جهان است. «ژرژ کلمانسو»
کساني که مي گويند الکل غذا است اگر چه از دانشمندان باشند کمتر از جنايت کاران جامعه نيستند، زيرا دانشمندان بزرگ درباره ي آن تحقيق کرده اند، الکل غذا نيست بلکه سم شوم نفرت انگيزي است، الکل انسان را به خواب مي کند تا روح حيواني او را بيدار سازد. «دکتر سن ژاک»
اگر بگوئيم الکل غذاست مسخره کرده ايم و به وجدان انساني توهين وارد ساخته ايم، چيزي که اين طور گلو و شکم را مي سوزاند و عضلات و مغز را فلج مي کند و در نتيجه انسان، حيوان درنده اي مي شود و روح و جسم خود را مي کشد.«دکتر سن ژاک»
اگر نوشيدن نوشابه هاي الکلي، در پاره اي از کشورها ممنوع مي شد، ميزان جنايت چنان کاهش ميافت که پليس کاري براي انجام دادن ند اشت. « دکتر جان بيرل »
هر که در مهمات با خردمندان مشاوره کند، شريک عقل آنها مي شود.
هر که بي مشورت کند تدبير/ غالبش بر هدف نيايد تير«سعدي»
عقل قوت گيرد از عقل دگر/ پيشه گر کامل شود از پيشه گر«مولوي»
بهر کار با کاردان راز گوي/ در چاره از رأي او باز جوي«فردوسي»
هر که با دانا مشورت کند از رسوائي ايمن باشد.
وقتي با کسي صحبت مي کنيم در اثناي سخن چيزهاي تازه اي برايمان کشف مي شود که اگر تنها فکر مي کرديم هيچ وقت به آن نمي رسيديم. «لرد آويبوري»
مشورت با هزار کس کن و راز خود را با يکي مگو. «امثال و حکم دهخدا»
مشورت کنيد و افکار خود را با هم بسنجيد تا از ميان آنها راستي زائيده شود.
چون تو را شغلي پيش آيد هر چند تو را کفايت آن باشد مستبد بر رأي خود مباش که هر که مستبد برأي بود، پشيمان شود و از مشورت کردن عيب مدار اما با پيران عاقل و دوستان مشفق. «قابوس بن وشمگير»
پيش از آنکه عزم کاري کني مشورت کن، و پيش از آنکه قدم در کاري نهي بينديش
بلند پايه ترين مردم در خرد و انديشه کسي است که خود را از مشورت بي نياز نداند.
.:: This Template By : web93.ir ::.