يگانه سلاح که مي تواند صلح و صفا را در ميان ابناء بشر تضمين کند محبت است.
يک هديه ي با ارزش بدون خرج که هرگز فراموش نمي شود مهرباني و محبت است. «لاورنس»
يک قلب مهربان، چشمه اي از شادي است که هر چيز را در اطراف خود با لبخند تر و تازه مي کند. «واشنگتون ايرونيک»
هيچ چيز مانند احسان انسان را سير نمي کند. «ارسطو»
هيچ بلاي آسماني بدتر از محبتي نيست که به تنفر و کينه تبديل شده باشد. «کومگزيو»
همان طور که بقاي موجودات بسته به حرارت آفتاب است حيات انسان نيز نيازمند روشنائي عشق و محبت است. «دوده»
هر چه کمتر سفره ي بدبختيهاي خودمان را پيش روي ديگران بگشائيم محبت و همدردي آنان را بخود جلب کرده ايم. «ديوي»
وقتي شما نسبت به ديگران مهربان هستيد، يعني به خودتان مهربانتريد. «فرانکلين»
نياز به محبت ديگران از سخت ترين غرائز ماست، خوشبختانه خزينه ي دلها همه از اين گوهر انباشته است. «محمد حجازي»
مهرباني، مانند بذر گندم کاشتن است و بعد افزايش مي يابد.
محبت را از ماهي بايد آموخت که از آبش بيرون آري بميرد. «مثل ايراني»
مهرباني ها همچون عسلي است که نيش نامهرباني را در ديگري کند مي کند. «لاندور»
مهرباني زباني است که لال مي تواند با آن سخن گويد و کر مي تواند آن را بشنود و بفهمد. «بوري»
مهرباني رشته ي زريني است که افراد اجتماع با آن به يکديگر پيوسته مي شوند. «گوته»
من از ساختمان قلب خود در شگفتم که چون سنگ با مقاومت و گاهي چون شيشه بي طاقت است، طوفانهاي حوادث مرا تکان نمي دهد ولي از يک نسيم ملايم محبت بر خود مي لرزم. «نظام وفا کاشاني»
مردي که براي وصول به توفيق و رستگاري بشر، دشوارترين رنجها را برخود هموار مي سازد و نيکوکاري و محبت را يگانه داروي دردهاي بشري مي داند مقامي والا و ارزش عالي دارد.
مردم در قلمرو احساسات خيلي زودتر با يکديگر آشنا و صميمي مي شوند تا در منطقه ي نفوذ عقل و منطق. «گوستاولوبون»
محبت گوهر گرانبهائي که در بعضي از قلبها، خاکستري روي آن را گرفته است اين پوشش نازک و مختصر را تبسم و خنديدن بزدائيد تا گوهر گرانبهائي که پنهان شده است، آشکار شود و با درخشش خود روح و قلب همگان را روشن سازد. «مترلينگ»
محبت داروي شفا بخش قلبهاي شکسته و روانهاي ناتوان است.
محبت را فراموش نکنيد و آن را ناچيز مشماريد. «افلاطون»
محبت را به هيچ چيز تشبيه نتوان کرد، زيرا هيچ چيز رقيق تر و لطيف تر از محبت نيست. «سمنون محب»
محبت سرمايه ي جاوداني راد مردان جهان است.
محبت واقعي شبيه گياه است که آهسته رشد و نمو مي کند و مادام که در برابر مشکلات و مشقات پايداري نکند لايق اين که آن را محبت واقعي بخوانند، نخواهد بود. «واشنگتون»
محبت پژمردگان را شاداب، ناتوانان را توانا، گمراهان را هدايت، مأيوسان را اميد وار و خسته دلان را جان مي بخشد.
محبت يک احساس شورانگيز است، درست مانند مارش نظامي. «فرانسواساگان»
محبت در حقيقت بسان قطره ي ژاله ي درخشان است که در کاسه ي يک گل خندان قرار دارد مغزش در اعماق روانهاي پاک و دلهاي تابناک است. «لامنه»
محبت تلخ کامي ها را شيرين و يأس را به اميد و غم را به شادي و بدبختي را به خوشبختي تبديل مي کند.
محبت در ازدواج، از احترام ايجاد مي گردد. «فنلون»
محبت فرمانرواي فاتحي است که حاکم بر وجود مردم صاحب کمال است.
محبت نردبان رفعت است.
.:: This Template By : web93.ir ::.