|
پا به كوچه كه گذاشتم برف شروع به بارش كرد. چقدر زيباست. گاهي به آسمان نگاه ميكنم و برفها مستقيما به صورتم ميريزد. وقتي اولين دانههاي سپيدبرف به روي گونههاي گرمم مينشيند قطره آبي را روي پوستم احساس ميكنم كه سرد است. چقدر جالب و چقدر شگفتانگيز است اين خلقت. باورش سخت است كه برف، قطرهاي آب بيرنگي است كه در هواي سرد منجمد شده و بعد به رنگ سپيد در ميآيد و به صورت برف از ابرها ميريزد. اين همه اقتدار و انديشه از وجود لايزال پروردگار متعال ساخته است چون اگر او به بندهاي حقيرش نينديشد چه بسا كه ما از تشنگي و گرسنگي خواهيم مرد. دوباره به آسمان نگاه ميكنم آنگاه كه رنگ ميبازد و سفيد ميشود از صبحگاه، چه درخشان است اين سپيدي و حالا اين سپيدي صبح در برفهاي روي زمين متجلي است. به اطرافم نگاه ميكنم پر است از درختان بيرنگ و بار. درختان فقط شاخههايشان مانده است. لحظهاي ميانديشم كه زمستان و برف نمادي از مرگ است. وقتي برگ ريز درختان به اتمام ميرسد و سرما به زمين رخت سپیدميپوشاند برف نمادي از فناست. اما آيا به واقع چنين است. مرگ فناست. خير مرگ آغاز زندگي دوباره است، همان طور كه وقتي سرد ميشود. درختان جان ميسپرند به سرماي زمستان. وقتي برف ميآيد ميخوابند و زير هزاران دانه رختي سپيد به تن ميكنند تا به موقع دوباره بيدار شوند. بعد از مدتها كه لباسي سپيد به تن دارند اولين طليعه نور خورشيد زندگي دوباره است براي زمين. نور خورشيد گرما ميآفريند و برفها شروع به آب شدن ميكنند. هر دانه سپيد برف قطرهاي ميشود و به تن و جان درختان نفوذ ميكند. درختان بيدار ميشوند و شروع به جوانه زدن ميكنند. پس هر مرگي آغازي است براي زندگي دوباره و هر زمستاني آغازي است براي بهاري دوباره. پروردگارا! به خاطر زمستان و برف زيبايت متشكريم. به خاطر تمام الطافت سپاسگزاريم. به خاطر حقانيتت ممنونيم چون اگر به ما فكر نميكردي هيچ خزاني وجود نداشت كه که پس از آن سبزی ميباشد. در برفها به وجدانيت خداوند متعال پي بردم و هزاران هزار بار شاكر تمام الطاف خداوندي شدم. يكي از بهترين لذتها در برف راه رفتن است. وقتي كه برفها در هم فشرده ميشوند صداي خشخش ميدهند. وقتي اين صدا را ميشنوي روح از بدنت پرواز ميكند و مانند پرندهاي سبكبال به همه جا سرك ميكشد. بارش برف زيبايي را خلق ميكند كه برايت هميشه تازگي و زيباي خاصي دارد. سپيدي برف روحت را جلا ميدهد و ذهنت را باز ميكند. در عين حالي كه هوا بسيار سرد است اما به خاطر زيباييهاي زمستان در وجودت احساس آنچنان گرمايي ميكني كه بينهايت است. روانشناسي رنگها در مورد رنگ سفيد اعتقاد دارد كه سفيد نماد معصوميت و پاكي است و ميتواند در انسانها احساس فضاي بيشتر به وجود آورد. وقتي رنگ لباسها سفيد است در وجودت احساس بهتري داري تمام غمها و غصههايت فراموش ميشود با خودت حس ميكني تمام وجودت وسعت گرفته است. رنگ سفيد نشانگر سرما، پاكيزگي و آرامش است و براي همين كادر پزشكي از رنگ سفيد استفاده ميكنند. وقتي به خانه برگشتم سريع مشغول نوشتن در باره برف و زمستان شدم. انگار تمام وقت برف به من كمك ميكرد كه بنويسم. اين خودم نبودم كه مينوشتم. وقتي نوشتن مطالب تمام شد همسرم فنجاني چاي برايم آورد. فنجان را به دست گرفتم و با او به بالكن رفتيم و زير آسمان خدا به زيبايي و قدرت خالق نگاه كرديم و شاكر شديم به خاطر نعمت و زيبايي كه در برف خلق شده است. هدی حسینی |
.:: This Template By : web93.ir ::.