شبکه ایران: "به رنگ ارغوان" به رغم مضمون انسانی، لحظات زیبای سینمایی گاه به گاه و حرکت به سمت یک ژانر کمتر تجربه شده سینمای ایران(تریلر سیاسی)، در نهایت موفق نمیشود به یک اثر منسجم و موثر تبدیل شود و در نیمه راه رسیدن به بیان احساسی و ساختاری فیلمی چون "آژانس شسشهای"(کماکان بهترین فیلم حاتمیکیا و یکی از شاخصهای سینمای دو دهه اخیر ما) متوقف میماند.
این امر بیش از هر چیز برمیگردد به تناقضات بیپایان حاتمیکیا در برخورد با شخصیتهایش. این تناقضات در شکل کنترل شدهاش، شخصیت محبوب "حاج کاظم" آژانس شیشهای را متبلور کرد و "ستاری" به رنگ ارغوان به خاطر لجامگسیختگی این تناقضات و بلاتکلیفی و محافظهکاری سازندهاش، عقیم میماند.
هنکل فون دورنسمارک در سال 2006 فیلی ساخت به نام "زندگی دیگران" که موفق شد اسکار بهترین فیلم خارجی را نیز از آن خود کند که بیشباهت به فیلم حاتمیکیا نیست. اینجا قصد ارزشگذاری مطرح نیست،نوع رویکرد به یک مضمون واحد مورد نظر است که فیلم هنکل را به اثری دیدنی تبدیل میکند و فیلم حاتمیکیا را به اثری مغشوش و سردرگم.
اگر در "زندگی دیگران" رابطه سهگانه مامور اطلاعاتی، دستگاه اطلاعاتی(آلمان شرقی) و سوژه تحت نظر کاملا دیالکتیکی و پویا است، در "به رنگ ارغوان" هراس فیلمساز از نزدیکتر شدن به شخصیت ستاری، متعاقب آن بلاتکلیفی در برخورد با دستگاه امنیتی به در سطح ماندن هر چه بیشتر فیلم و عدم کشمکش بسنده و درام الکن منجر شده که گاه به گاه تماشاگر را جذب میکند و در نقطه ورود به مصیبت، رهایش میکند.
هیچ اطلاعاتی از پیش زمینه ستاری، علایق و نگاهش به پیرامون و مختصات دستگاهی که برایش کار میکند دیده نمیشود. به همین دلیل عشق درون فیلم الکن میماند و صحنههای تبعی آن هم به انجام نمیرسد. معدود لحظات خوب فیلم (به طور مثال صحنه مابعد زد و خورد پایانی و محافظت ستاری از ارغوان) به رغم پتانسیل بالا برای تبدیل شدن به یک سکانس فوقالعاده، به نتیجه نمیرسد و اسلوموشنهای بجا و بیجای آن تماشاگر را در یاس و رجا باقی میگذارد.
در عین حال روایتهای فرعی فیلم نیز بیجا و تحمیلی هستند. صحنههای مربوط به دانشگاه و اکیپهای دانشجویی، مانند نمونههای مشابهاش در آثار ایرانی، به شدت آزار دهنده هستند. هر چند رویکرد حاتمیکیا نسبت به دانشجویان در قیاس با نگاه سخیف کیمیایی در "اعتراض" یا درویش در "متولد ماه مهر"، قابل تحملتر است، با این حال همچنان علاقه فیلمسازان به دستهبندی دانشجویان (آن هم از نوع رایجش) در این فیلم هم قابل مشاهده است. هیچ گاه سینماگران ما نتوانستند به دانشجو به عنوان یک کلیت یکپارچه و ارگانیک، فارق از تفاوتهایش نگاه کنند و همواره با برداشتهای سطحی و القائی از بیرون مواجهیم.
"به رنگ ارغوان"میتوانست با تمرکز روی تضاد درونی بروکراسی و وظیفه عمومی با عشق فردی( مانند پرسیوال)، با تلطیف نگاه سطحی رایج نسبت به نیروهای امنیتی(که البته در همین حداقل خود هم یکه و بدعتگذار است)، با نزدیک و عمیقتر شدن در احوالات شخصیت اول فیلم، به اثری در خور تبدیل شود، که نشد. ولی میتواند امیدبخش خروج حاتمیکیا از برزخ کنونی "دعوت" و "به نام پدر" باشد.
نقد فنی بر فیلم "به رنگ ارغوان"
.:: This Template By : web93.ir ::.