داستان از زمانی آغاز می شود که آقا و یا خانمی در محل تحصیل و کار
یا در روابط خانوادگی با افراد جنس مقابل ارتباط نزدیک دارند . در جریان
این ارتباط به علت اینکه طرفین مجرد هستند سعی بر کنترل بر اعمال بیشتر هست
و افراد فاصله خود را با طرف مقابل حفظ می کنند . اما داستان از زمانی که
یکی از طرفین این ارتباط متاهل می گردد کمی فرق می کند .
این کمی فرق گاهی به مشکلات حاد خانوادگی برای فرد متاهل تبدیل می گردد .
به سبب اینکه هر دو نفر در ارتباط با یکدیگر احساس امنیت بیشتری می کنند
(که برخی دلایل این احساس را در زیر بیان خواهم کرد) ارتباط نزدیکتری
برقرار می نمایند ؛ از این پس کنترل در استفاده از کلمات کمتر شده و بیان
احساسات راحت تر اتفاق می افتد . هر دو طرف با امنیت کامل در مورد مسائلی
که یا قبل از این صحبتی در مورد آن نمی کردند و یا بسیار کنترل شده آنها را
بیان می کردند با صراحت بیشتری صحبت می کنند .
پس از این اتفاق است که آهسته برخی مشکلات در زندگی ها شکل گرفته و حتی کار را به آسیب های خاص خانوادگی و اجتماعی می کشاند .
در زیر برخی دلایل حس امنیت و پس از آن برخی آسیب ها را ذکر می کنم .
دلایل حس امنیت :
- آرامش خیال از اینکه در طرف مقابل حس کشش عاطفی ایجاد نخواهد شد .
- احساس امنیت از اینکه از این پس بسیاری از سخنان برای فرد مقابل عادی و حل شده است .
- آرامش و احساس امنیت جنسی در برابر فرد مقابل
و بسیاری از دلایل که عنوان کردن آنها از حوصله بلاگ خارج هست
آسیب ها :
- ایجاد کشش ناخواسته عاطفی و گاه جنسی به فرد مقابل .
- حس صمیمیت بیش از حد و اندازه با فرد مقابل (حتی بیش از حد صمیمیت میان فرد و همسرش)
- ایجاد بدبینی در همسر فرد متاهل و البته در خانواده هر دو همسر
- در مراحل حاد مساله ایجاد آسیب هایی همچون قتل ، جدایی های مخاطره آمیز ، خودکشی ها و …..
و البته باز هم بسیاری از مسائل و آسیب های دیگر .
با امید به اینکه بتوانیم در روابط خود با دیگران کنترل صحیح و حساب شده
تری داشته باشیم و بدانیم که کنترل ارتباط پس از ازدواج بسیار مهمتر و
لزوم آن بیشتر است.
خوشبخت و سعادتمند باشید …