ازدواج امری دائمی است
ازدواج تعهدي است كه ضامن يك عمر عاشق ماندن و باهم ماندن است، عليرغم اين حقيقت كه هر دوي آنها با گذشت زمان تغيير ميكنند.
مقدمه:
در جامعه ما ازدواج امري است كه مردم براي ايجاد يك خانواده مستحكم و با ثبات دست به آن ميزنند. مرد و زن با اين نيت با هم ازدواج ميكنند تا يك عمر در كنار هم باشند. با همين نيت معمولاً بچهدار ميشوند و آنها را بزرگ ميكنند. فايده اين قرار براي بچهها است؛ زيرا هم تعهد والدين را نسبت به فرزندان كاملاً تضمين ميكند و هم تعهد آنها را نسبت به يكديگر.
به خاطر ميآورم كه در دوران نوجواني فكر ميكردم ازدواج امري ساده و طبيعي است. عاشق ميشوي، ازدواج ميكني و از آن به بعد با خوشحالي زندگي ميكني؛ مگر نه؟ معلوم ميشود كه اين ديدگاه كمي سادهلوحانه است، زيرا كه مهمترين قسمت را جاانداخته و آن تعهد است. ازدواج براي ذهن نوجوان من تقريباً عشق بود؛ درحاليكه براي يك فرد بالغ تعهد است؛ تعهدي كه ضامن يك عمر عاشقماندن و با هم ماندن است، عليرغم اين حقيقت كه هر دوي آنها با گذشت زمان تغيير ميكنند. ازدواج به خودي خود آسان است. دو نفر هر وقت كه بخواهند ميتوانند با هم ازدواج كنند؛ مهم دوام زندگي است كه با تلاش و كوشش حاصل ميگردد.
سؤالي كه ممكن است براي شما پيش بيايد اين است كه «چه چيز ممكن است در مورد ازدواج سخت باشد؟» «چه چيزهايي ممكن است در ازدواج مشكل باشد كه به سعي و تلاش نياز دارد؟» هر گاه شخصي را پيدا كردم كه ديوانهوار شيفته وي بودم و او هم عاشقانه مرا دوست داشت، آن وقت ازدواج آسان خواهد بود. اين عشق ماست كه ما را با هم حفظ ميكند، حال هر چه ميخواهد پيش بيايد.
تفهيم سختي در ازدواج
اولين ماههاي ازدواج معمولاً راحت است. اين دوره «ماه عسل» ناميده ميشود كه شايد تا يك سال هم طول بكشد. اين دوره به اين خاطر ادامه پيدا ميكند كه زوج جوان در حال لذت بردن از امتيازات تأهل هستند؛ مثل زندگي مشترك، دركنارهمبودن، نگاه به آينده به عنوان ما نه من، برنامهريزي براي تشكيل يك خانواده، رابطه جنسي، پشتگرمي به يكديگر، نزديكي و غيره. دوره ماه عسل هم چنين شامل عشق شديدي است كه مشكلات و تفاوتها را ميپوشاند. اين دوره زماني به پايان ميرسد كه طرفين تازه درك ميكنند كه زندگي يك عمر طول ميكشد و همين خوشيهاي چند ماهه نيست. بياييد به برخي از واقعيتهاي ازدواج نگاهي بيندازيم:
1.ازدواج يك تعهد دائمي است. اين تعهد امتيازات متعددي به همراه دارد: استحكام، قدرت و وحدت مالي، اعتماد بيپايان به هم و غيره. البته اگر زوجين بخواهند از اين تعهد تخطي كنند، آسيب جدي و ويران كنندهاي به زندگيشان وارد ميكنند. تصور كنيد به فردي گفته شود: «براي هميشه شغلت را خواهي داشت و هرگز مؤاخذه نميشوي.» در اين شرايط بيشتر مردم سعي ميكنند كار خود را به نحو احسن انجام دهند تا اين كه با شنيدن اين مسأله كاملاً تنبل شوند و كمكاري كنند. ازدواج هم ميتواند چنين اثري را ايجاد كند؛ هر دوي زوجين بايد سخت بكوشند تا دچار يأس و يكنواختي و رضايت كاذب نشوند.
2.ازدواج به اين معني است كه هر چيزي به اشتراك گذاشته شود. اشتراك به اين معني كه هر تصميم مهمي شامل يك تصميمگيري گروهي و مشترك است. كشمكش زماني رخ ميدهد كه طرفين، هر دو با اين امر مخالفت ميكنند. بيشتر مردم دوست دارند از حدّ مشخصي از آزادي در زندگيشان برخوردار باشند. حال آن كه، ازدواج مصالحه و سازش زياد را ميطلبد. مثلاً اگر زوجين عادتهاي متفاوتي در خرج كردن پول داشته باشند (يعني يكي از آنها پسانداز را دوست داشته باشد و ديگر خرجكردن را)، مشكلاتي جدي به وجود خواهد آمد.
3.ازدواج يعني زندگي با يك شخص براي مدتي طولاني. وقتي كه زوجين هنوز شيفته يكديگر باشند، اين زندگي شيرين است. اما همين كه اين عشق شديد كمكم رنگ باخت و رابطه احساسي و عاشقانه جاي خود را به جاذبههاي جنسي داد، به هر حال عادتها و كارهاي به ظاهر كوچك هم ميتوانند آزار دهنده باشند. تصور كنيد قرار است تا ده سال با بهترين دوست خود در يك مكان زندگي كنيد. ميبينيد كه پس از مدتي بهترين دوستتان هم عذابآور خواهد شد. مقابله با اين پيامد طبيعي (زندگي با يك فرد براي چندين سال) به مهارت و خلاقيت نياز دارد.
4. وقتي همه چيز خوب پيش ميرود، معلوم ميشود شراكت در ازدواج مؤثر است. وقتي ازدواجي موفق است، سرمنشأ آن شادي و آرامش بيپايان است. هر چند زماني كه اوضاع رو به راه نباشد، ازدواج مسائل را در جهت منفي بزرگ ميكند و ميتواند اوضاع را بدتر نمايد، چون در اين مواقع مانند تله عمل ميكند (هر چه تلاش ميكنيد فرار كنيد بيشتر گرفتار ميشويد)
آيا تا به حال به اين مسأله توجه كردهايد كه بيشتر زوجها زمان زيادي را به نزاع و كشمكش ميگذرانند؟ و آيا تاكنون به دلايل آن انديشيدهايد؟ اين درگيريها زماني اتفاق ميافتد كه طرفين هميشه ميخواهند كاري را انجام دهند كه كاملاً با هم متفاوت است و در يك جا و زمان نميگنجد.
براي مثال:
شما ميخواهيد به عروسي بهترين دوستتان برويد، در حالي كه در همان روز همسرتان ميخواهد به سينما برود.
شما ميخواهيد منزل تميز باشد، اما همسرتان اهميت نميدهد.
شما ميخواهيد يك ماشين نو خريداري كنيد، در حاليكه همسرتان تمايل به پسانداز پول و سرويس ماشين قبلي را دارد.
شما ميخواهيد به خانواده خود نزديك باشيد و همسرتان هم دوست دارد به خانواده خودش نزديك باشد و اين در حالي است كه دو خانواده چندين کیلومتر از هم دورند.
شما ميخواهيد يك كامپيوتر جديد بخريد، حال اين كه همسرتان تمايل دارد كه شما سرشام منزل باشيد.
روبهرو شدن با يكي دو موقعيت مانند اينها را كه پنجاه سال و هر روز پشت سر هم تكرار ميشود تصور كنيد. اين چيزها است كه ازدواج را سخت ميكند و به همين خاطر شما به دنبال يك همسر خوب هستيد. اگر بتوانيد كسي را بيابيد كه هر روز بدون مشكل با شما زندگي كند و آن قدر به شما علاقه داشته باشد كه از سر مسائل جزيي و كوچكي كه به طور طبيعي در زندگي زناشويي پيش ميآيد بگذرد، آن وقت يك ازدواج موفق خواهيد داشت كه سراسر شادي برايتان به ارمغان ميآورد.
يافتن يك همسر مناسب
چون ازدواج شديداً با نهاد خانواده عجين است، چون امري دائمي است، چون قدم بزرگي در زندگي است و چون بهاي دخول و خروج آن بسيار گزاف است، افراد عاقل و بالغ توجه زيادي به آن ميكنند. همانطور كه جامعه به آن تأكيد ميكند. وقتي شما و همسرتان پيماني ابدي با هم ميبنديد، درواقع اين پيمان را به جامعه اعلان ميداريد. همچنين به طريقي به بلوغ و استقلال خود و شروع زندگيتان اعتراف ميكنيد. دوستان و آشنايان هم كه سختي اين مرحله را درك ميكنند، كمك خود را با كارهاي عروسي نشان ميدهند تا زندگي جديد آسانتر آغاز شود.
ميتوانيد زوج های جوانی را در نظر بگيريد كه صد سال پيش در يك شهر كوچك ازدواج ميكردند. اين زوج تشكيل خانواده ميدادند و زندگيشان را شروع ميكردند و بزرگترها هم كمكهایشان را روي هم ميگذاشتند تا شروع زندگيشان آسانتر شود. ميدانيد كه شروع زندگي چقدر هزينه دربردارد. هديههاي عروسي باعث ميشود مقداري از بار مشكلات كم شود. اكنون میتوانید به اين نكته دست يابيد كه ازدواج يك معامله بزرگ است؛ يك مهماني آخر هفته نيست و تعهدي مادامالعمر به همسرتان ميباشد.
بنابراين والدينتان از شما ميخواهند كه شخص درستي را انتخاب كنيد:
شخصي كه شما را در ساختن يك زندگي موفق ياري كند.
شخصي كه با اراده و مهربان باشد.
شخصي كه خويشتندار باشد.
شخصي كه شغلي مناسب و جوهره كار داشته باشد.
شخصي كه در آينده مادر يا پدر خوبي براي فرزندانتان باشد.
اين معيارها كلي هستند. حال با هم معيارهاي يك همسر خوب را بر ميشمريم كه خاصتر ميباشند:
اعتماد: وقتي كه زوجين كاملاً و در عمل به هم اعتماد ميكنند، خود را قادر ميسازند تا با آزادي و اعتماد بيشتري زندگي را ادامه دهند.
وفاداري و تعهد: اعتماد بين زوجين بر پايه وفاداري و تعهد بنا نهاده ميشود. بيشتر مردم با اين تصور كلي ازدواج ميكنند كه «اگر از او خوشم نيامد، يا با ديگري همبستر ميشوم يا از وي جدا ميشوم» اين مسأله در هر ازدواجي مايه دردسر است. ازدواج تقريباً تعهدي همه جانبه به همسرتان ميباشد.
مفيدواقعشدن: در يك ازدواج موفق، زوجين يكديگر را هميشه ياري ميكنند و بدين گونه زندگيشان را آسانتر ميسازند. اگر زوجين در زندگي مشترك با هم همكاري كنند، تأهل بسيار سهلتر از تجرد است.
دوستي و همدلي: در يك ازدواج موفق، زوجين دوستان خوبي براي يكديگرند و از اين دوستي انرژي و نشاط ميگيرند.
مهرباني و محبت: در يك ازدواج موفق، زوجين از روي عشق و علاقه و احساس دوستياي كه به هم دارند با يكديگر مهربانند.
شكيبايي و درك مسائل: در يك ازدواج موفق، زوجين يكديگر را درك ميكنند و براي اشتباهاتي كه از روي انسان بودن و در نتيجه جايزالخطا بودن رخ ميدهد، گذشت دارند.
پذيرش و حمايت: در يك ازدواج موفق، زوجين يكديگر را ميپذيرند و دائماً از هم حمايت ميكنند. اگر زوجين بتوانند اين فاكتورها را حفظ كنند، موفقيت در ازدواج خيلي سهلتر خواهد بود. به هر حال آن چه كه واضح است اين است كه حفظ اين معيارها نيازمند كمي نظم و قانونمندي مي باشد. اگر يكي از اين خصوصيتها يا بيشتر آنها از بين برود، آن گاه ميتوانيد با كمي اطمينان بگوييد كه آن ازدواج شكست خواهد خورد.
مسائل معدودي هستند كه ميتوانند به واقع موجب شكست يك ازدواج گردند.
اختلافها بر سر پول: اگر يكي از زوجني مقتصد باشد و ديگري ولخرج، سخت بتوان بگومگوي حاصله را فيصله داد.
تنبلي: اگر يكي از زوجين تمايل نداشته باشد براي بهبود زندگي و داير نگهداشتن آن تلاش كند (از نظر مالي و عملي)، آنگاه درگيري حاصله ميتواند موجبات استرس فراواني را فراهم كند.
لجبازي: اگر يكي از زوجين يا هر دو از سازگاري خودداري كنند، آن گاه احتمالاً ادامه زندگي ميسر نخواهد بود؛ زيرا كه ازدواج بر مبناي سازش است.
خيانت: پيمان اصلي در ازدواج براساس تعهد مادامالعمر به همسري مجرد است. اگر يكي از زوجين اين تعهد را زير پا گذارد، آن وقت ازدواج به پايان ميرسد.
اختلاف برسر بچهدارشدن: اگر يكي از زوجين بچه بخواهد و ديگري مايل نباشد، حقيقتاً نبايد ازدواج كنيد. برطرفكردن اين اختلاف غير ممكن است، زيرا كه يكي از زوجين رضايت ندارد.
آسيب جسمي و رواني: زوج يا زوجه در صورت هر گونه آسيب بايد براي حفظ سلامتي و امنيت خود متاركه نمايد.
اعتياد: اعتياد به الكل يا مواد مخدر هر زندگياي را متلاشي ميكند.
وقتي به عنوان يك نوجوان به ازدواج فكر ميكرديد، احتمالاً ذهنتان دچار اين همه پيچيدگي نميشد و اگر هم ميشده چگونه؟ بههرحال رسيدن با اين سطح از آگاهي و جدي گرفتن ازدواج امري مهم است. وقتي شما ازدواج ميكنيد، در واقع براي بقيه عمرتان به همسري كه انتخاب كردهايد متعهد ميشويد. در مجموع براي تشكيل يك خانواده تعهد ميكنيد؛ اين مهم را به خاطر بسپارید.
فوايد ازدواج
با بررسي تمامي اين مطالب به اين نتيجه ميتوان رسيد كه ازدواج محاسن زیادی دارد كه برخی از آنها به اين شرح است:
عشق بدون شرط؛ پايداري در برابر مشكلات و سازش ـ شما نبايد راجع به روابط همسرتان، جداييها و از اين قبيل چيزها نگران باشيد. الباقي عمر كسي هست كه دوستش داريد و او هم شما را دوست دارد.
كمترشدن خرجزدگي؛ متأهلين وقت آزاد و پول بيشتري خواهند داشت، زيرا كه كارها و مخارجشان تقسيم ميشود.
شهامت؛ دانستن اين مطلب كه كسي هست كه فقط و فقط شما را دوست دارد و به مسائل ديگر اهميت نميدهد، خيلي به انسان قوت قلب ميدهد. چنين الزاماتي به شما آرامش و جرأت ميدهد.
قابليت داشتنفرزند؛ در يك ازدواج پايدار و موفق، امكان داشتن فرزند و رشد آن فوقالعاده آسان است.
اكنون هر تصميمي بايد به توافق نفر ديگري هم برسد. بايد تلاش كنيد تا خصوصيات انساني خود را احيا كرده و آنها را حفظ كنيد ـ حفظ ايمان، وفاداري، تعهد، مهرباني و صبر و ... آسان نيست. بايد تلاش كنيد تا هر روز در هر يك از اين مهارتها بهتر شويد. اگر نخواهيد در بهبود اين امور تلاش كنيد، در ازدواج شكست ميخوريد.
ترجمه: اميررضا درگاهي
.:: This Template By : web93.ir ::.