حل تعارض در زندگی زناشویی
وقتي شما و همسرتان با موقعيت دشواري مواجه مي شويد و درصدد حل آن بر ميآييد ميتوانيد با روش طرح مسئله آن را حل کنيد.

وقتي بين زن و شوهر اختلافي پيش ميآيد، به نتايج خاصي ميانجامد. سه نتيجه احتمالي تعارض به شرح زير است:
1- ناپديد شدن: موضوعي که موجب تعارض و اختلاف شده است، با گذشت زمان از بين ميرود.
2-بن بست: شرکاي زندگي در موضوع مورد اختلاف (گير) ميکنند و هيچ گونه اقدامي انجام نميدهند. اين وضعيت ممکن است شامل توافقي سطحي و گذرا يا بيتفاوتي همراه با خصومتي پنهان باشد که در هر دو حالت به زودي به جر و بحثي ديگر منجر ميگردد.
3-حل و فصل: زن و شوهر براي خاتمه دادن به تعارض دست به کار ميشوند.
با اين حال، قبل از رسيدن به هر نتيجهاي، زن و شوهرها براي برخورد کردن با مشکل فرايندي را طي ميکنند. و شيوه عمل آنها معمولا يکي از موارد زير است: اجتناب کردن، ترغيب کردن (مرافعه يا کوتاه آمدن)، بلاتکليفي (قهر)، آشتي کردن يا مشارکتجويي.
اجتناب کردن: در رويارويي با مشکلي تعارض انگيز، برخي زن و شوهرها سعي ميکنند از طريق پرحرفي، از کنار مسئله گذشتن يا با تغيير موضوع اهميت آن را ناديده بگيرند يا حتي آن را انکار کنند. وقتي زن و شوهري از اين فرايند استفاده ميکنند در وضعيت بلاتکليفي يا بيتصميمي به سر ميبرند و اميدوارند اين موقعيت هم بگذرد اين فرايند ممکن است در کوتاهمدت موثر باشد ولي در دراز مدت و بسته به اين که چه کسي بيشتر با مسئله سر و کار دارد ميتواند با عدم رضايت همراه باشد.
ترغيب کردن: گاهي مواقع زن و شوهرها ميکوشند يکديگر را به فکر کردن درباره روش برخورد با مسئله ترغيب کنند. يکي از همسران ممکن است با قدرت بيشتر و با زور و کلک ديگري را راضي يا ترغيب کند و طرف مقابل هم سرانجام اطاعت کند. اين روش مي تواند مسئله را حل و فصل کند. اما حاصل آن غالبا احساسات منفي دو طرف است.
مرافعه يا کوتاه آمدن: اگر هيچ يک از شرکاي زندگي کوتاه نيايند، اين عدم توافق ميتواند تا حد يک بحث و جدل يا مرافعه مخرب تشديد شود. تعارض ممکن است به بن بست بيانجامد يا يکي از زوجين ممکن است در برابر احساس خشم و تنفر تسليم شود و عقبنشيني کند و با رفتارهاي کنايهآميز آشکارا به تعارض دامن بزند.
بلاتکليفي: در اين فرايند همسران درباره راهحلها بحث ميکنند و بدان نزديک ميشوند اما هرگز به جواب نميرسند و هيچ چيز فيصله نمييابد حتي ممکن است ساعتها در مورد مسئله حرف بزنند اما ذرهاي عمل نکنند. اين روش نيز در درازمدت رضايتبخش نيست.
آشتي کردن: زن و شوهر ممکن است با آشتي و مصالحه به رفع اختلافات خود بپردازند به اين صورت که به يکديگر امتيازاتي ميدهند که براي ديگري مهم است اين راهحل نيز ممکن است موثر باشد اما براي دو طرف کاملا رضايتبخش نباشد.
مشارکتجويي: اين فرايند از آشتي کردن فراتر ميرود در اين فرايند هر يک از زوجين در صدد است راهحلي براي مسئله پيدا کند که به نفع هر دوي آنها باشد در اين فرايند زن و شوهر هر دو با هم هماهنگ ميشوند و کل اطلاعات و آگاهي خود را براي درک و فهم اختلافشان به کار ميبرند. در واقع آنها از نگرش من براي ـ خودم ـ اهميت قائلم و من براي ـ تو ـ اهميت قايلم پيروي ميکنند. شايد در ابتداي کار وقت بيشتري براي رسيدن به نتيجه صرف کنند و لي در درازمدت تصميم هاي که (به نفع هر دو نفر است) رابطه را تحکيم ميبخشد.
وقتي شما و همسرتان با موقعيت دشواري مواجه ميشويد و درصدد حل آن بر ميآييد ميتوانيد با روش طرح مسئله آن را حل کنيد. اين کار يک فرايند مشارکتي است و به شما براي رسيدن به رضايتبخشترين راهحل کمک ميکند. اين روش 6 مرحله دارد:
مرحله 1: اين مرحله هميشه حساسترين مرحله (و اغلب وقتگيرترين آنها) در حل مسئله است. درک روشن نيازهاي يکديگر براي حرکت به سوي راهحلي که ارضاء کننده آن نيازها باشد اساسي است. موثرترين روش بيان مشکلات، بيان روشن و صادقانه احساسات و نيازهايتان و گوش دادن به احساسات و نيازهاي طرف مقابل است. در اين مرحله تمام توجه بايد فقط معطوف به نيازها باشد به دليل اين که همه ما عادت کردهايم به جاي بيان نيازهايمان، راهحل آنها را عنوان کنيم مثلا شايد نياز ما (وقت آزاد بيشتر باشد) اما آن را به صورت راهحلهايي مثل: (بايد زودتر از خواب بيدار شوم، بايد کار تمام وقت را کنار بگذارم و کار نيمه وقت بگيرم) عنوان ميکنيم. پس وقت کافي براي تشخيص دقيق مشکل بگذاريد و قبل از حرکت به سوي مرحله دوم، اطمينان حاصل کنيد در مورد تشخيص مسئله يا مسائل توافق داريد. توجه به اين نکته نيز مهم است که اغلب در بيان صادقانه احساسات، روشن ميشود که بين شما و طرف مقابل، بيش از يک اختلاف وجود دارد و شايد لازم باشد به هر يک از آنها گوش دهيد؛ و ببينيد کدام يک، از اولويت بيشتري برخوردارند و يکي يکي روي آنها کار کنيد.
مرحله 2: به وجود آوردن راهحلهاي ممکن (تفکر سريع خلاقانه): اين قسمت حل مسئله، بخش خلاقانه آن است. مرحلهاي که هر دوي شما ميگوييد: «بيا عقلهايمان را روي هم بگذاريم و يک راهحل سازنده پيدا کنيم» اغلب رسيدن فوري به يک راهحل آسان نيست، در عين حال راهحلهاي اوليه با اين که خودشان قابل قبول نيستند باعث انگيزش افکاري ميشوند که راه را به سوي نظرات بهتري ميگشايد و براي اين که از اين مرحله بيشترين استفاده را ببريد، بهترين کار اين است که هر دوي شما آزادانه عقايد خود را در مورد حل مسئله بيان کنيد و از قضاوت يا انتقاد، از راهحلهاي يکديگر بپرهيزيد. سعي کنيد قبل از بحث روي هر راهحل معيني فهرستي از تمام راهحلهاي ممکن تهيه کنيد ولي به ياد داشته باشيد که شما ميکوشيد به بهترين راهحلها برسيد نه هر راهحلي که پيش آمد. و اگر روال کار سست شد، دوباره مسئله را به صورت نيازها بيان کنيد. به ياد داشته باشيد، وقتي فهرستي از راهحلهاي ممکن در اختيارتان قرار گرفت، آمادهايد که وارد مرحله بعدي شويد.
مرحله3: ارزشيابي راهحلها حالا هر دوي شما ميخواهيد به ارزيابي راهحلها بپردازيد. راهحلهاي ارائه شده چه چيزهايي هستند؟ آيا آنها براي هر دو عادلانهاند؟ آيا يک راهحل به نظر کاراتر از راهحل ديگر ميآيد؟ آيا دليلي هست که نشان دهد کارايي لازم را ندارد؟ آيا عمل کردن به آن بيش از حد مشکل خواهد بود؟ بعضي اوقات در ارزيابي راهحلها، يک راهحل کاملا تازه و از ديگر روشها بهتر به نظر ميرسد. يا يکي از راهحلهاي قبلي با کمي دستکاري و تغيير، حالا به عنوان بهترين راهحل شناخته ميشود. اگر در اين مرحله راهحلها را به خوبي بررسي نکنيد، در پايان يا با يک راه حل ضعيف روبهرو خواهيد شد و يا با راهحلي که نهايتاً با جديت به آن عمل نخواهيد کرد.
مرحله 4: تصميمگيري روي يک راهحل قابل قبول براي هر دو طرف وقتي تمام واقعيات بررسي شدند و امکانات مختلف سبک و سنگين، و تحليل گرديدند در نهايت، راهحلي در دست داريد که پاسخگوي نيازهاي هردو طرف است. توجه به اين نکته مهم است که سعي نکنيد يک راهحل را تشويق يا تحميل کنيد و يا آن که ديگري را به پذيرفتن راهحلي که دوست ندارد تشويق نکنيد زيرا اگر هر دو طرف راهحلي را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعداً به آن عمل نکنند. وقتي ظاهراً به يک نتيجه قابل قبول براي هر دو طرف نزديک شديد، آن را بيان کنيد تا مطمئن شويد هر دو طرف فهميدهاند. بعد از اين کار ميتوانيد آن را بنويسيد تا مطمئن شويد در آينده در مورد تصميمي که هر دو بر آن توافق کرديد سوءتفاهمي پيش نميآيد.
مرحله 5: عمل بر اساس راهحل چون رسيدن به راهحل يک چيز است و عمل کردن به آن چيز ديگري است بايد بلافاصله بعد از رسيدن به توافق، روي طرح عمل به آن هم بحث شود. مشخص کنيد چه کسي بايد تا چه وقت چه کاري را انجام دهد. از تحت فشار قرار دادن طرف مقابل با جملاتي مثل (خوب اميدوارم تو اين دفعه سر قولت بايستي) بپرهيزيد. و اگر با گذشت زمان، طرف ديگر به سهم خود، از تصميم گرفته شده عمل نکند لازم است شما با پيامي مثل (جدا نااميد و ناراحتم چون ما در مورد اختلافمان توافق کرديم و تو به توافق خودت عمل نکردي.) طرف مقابلتان را متوجه اين نکته کنيد که شما از او انتظار داشتهايد مسئول باشد.
مرحله 6: کنترل نتايج راهحل حالا زمان آن فرارسيده که اثر بخشي راهحل خود را با اين سوال مورد ارزشيابي قرار دهيد: آيا اين راهحل به نيازهاي هر دوي ما پاسخ ميدهد؟ از آن جايي که مسائل و مشکلاتي که مردم با آن روبهرو ميشوند تحت تاثير عوامل غير قابل پيشبيني و پيچيده زيادي است، ممکن است اين روش حل مسئله، هميشه مطلوبترين نتيجه را به وجود نياورد. و ممکن است با رسيدن به يک هدف، هدف ديگري که از اولي مهمتر بوده به خطر بيافتد. يا با گذشت زمان اوضاع چنان تغيير کند که راهحل اوليه شما ديگر به کار نيايد. يا در آن ضعفهايي کشف کنيد که ايجاد تغييراتي در آن لازم شود. پس به ياد داشته باشيد که شما در يک روال مداوم ته باز وارد شدهايد. و با گذشت زمان و تمرين بيشتر مهارت شما در بيان صادقانه حرف دل و گوش کردن، مرتباً بهتر ميشود. و نگاه کردن به اختلافات به صورت دليلي براي وجود نيازهاي برآورده نشدهاي که حل آنها باعث رشد و توسعه رابطه ميشود، برايتان سادهتر ميگردد.
نويسنده: صديقه طيبي
.:: This Template By : web93.ir ::.