اين مطلب هرچند كوتاه ومختصر است اما مي خواهم در اين مطلب نشان دهم كه انسان از آن جهت كه
انسان است ودر اجتماع زندگي مي كند و با ديگران رابطه برقرار مي كند داراي جه حقوقي است و يا
قانون براي فرد چه حقوقي قائل گرديده و عنوان حق پيدا كرده،وبايد از جانب قواي حاكم وديگر افراد
رعايت گردد.(حق از نظر حقوق دانان اقتدار،سلطه و امتيازي است كه براي شخص مشخص شده وديگران مكلف به رعايت آن هستند-حق مالكيت،حق ازدواج و...)
در يك تقسيم بندي كلي مي توان حقوق افراد را در سه دسته قرار داد:حقوق سياسي،عمومي و خصوصي
1.حقوق سياسي
حقوق سياسي حقوقي هستند كه اتباع يك كشور به وسيله آن مي توانند در حاكميت كشور متبوع خود مستقيم
يا غير مستقيم شركت نمايند. اين حقوق شامل بيگانگان نمي شود چرا كه بيگانگان اين حق را در رابطه با كشور متبوع خود دارند. مشاركت در انتخابات چه به عنوان راي دهنده و يا انتخاب شونده(اعم از انتخابات
رياست جمهوري-پارلمان-شوراهاي محلي و...)همچنين دارا بودن بعضي مشاغل همچون وزارت،سفارت
و مشابه آن از جمله اعمال حقوق سياسي به شمار مي روند.
نكته:در جمهوري اسلامي ايران انتخاب شدن به عنوان رياست جمهوري كه يكي از اعمال حقوق سياسي
است وهر شخصي مي تواند از آن بهره مند گردد،براي كساني كه مذهب مغاير با مذهب رسمي كشور دارند
قابل اجرا نيست(طبق اصل 115 قانون اساسي)
2.حقوق عمومي
حقوقي است كه لازمه شخصيت انساني است و تمامي افراد جامعه مي توانند از آن برخوردار گردند،هر
شخص در هر طبقه اي از جامعه قرار بگيرد بايد از اين حقوق بهره مند باشد.بعضي از اين حقوق ممكن
است به عنوان مجازات به وسيله قانون سلب گردد. حق حيات،حق داشتن كار،مسكن،آزادي رفت وآمد،
آزادي بيان و...جزو حقوق عمومي قرار مي گيرند.از جمله همين حقوق مي توان به برابري در مقابل قانون
تساوي در برابر دادگاهها،تساوي در دادن ماليات را نام برد.حقوق اساسي نيز به عنوان يكي از ابعاد حقوق
عمومي بيانگر سازمان وشكل حكومت،وظايف قواي حاكم،حقوق وتكاليف افراد در برابر دولت،و وظايف
دولت در رعايت حقوق وآزادي هاي افراد را مشخص مي سازد.
3.حقوق خصوصي
حقوق خصوصي به رابطه شخص با فرد بخصوصي يا مالي يا اشخاص ديگر مي پردازد،فرد بر اثر اين ارتباطات اختياراتي پيدا مي كندكه ديگران آن رابطه واختيارات را ندارندولي ملزم به رعايت و احترام
گذاشتن به آنها هستند مثل حق مالكيت،حق شفعه و... روابط در حقوق خصوصي به اشخاص موضوع حق ارتباط دارد وحقوق مشخصي را ايجاد مي كند كه قابل تجزيه به حقوق شخصي وتعهدات اند يعني موضوع
اصلي حقوق خصوصي پيرامون اين دو است. حقوق خصوصي به رابطه افراد مي پزدازد ومنافع حقوق
خصوصي به افراد،مستاجر،شريك و.. مرتبط است بر عكس حقوق عمومي كه منافع جامعه و مصلحت
عمومي مد نظرش است.
نتيجه گيري : هر شخص(در اينجا حقيقي)با شناسايي حقوق خود مي تواند روابط اجتماعي خود را گسترش دهد وهمچنين خود را اززيانهاي احتمالي كه از جانب ديگز افراد جامعه ويا حاكميت
ممكن است دچار گردند تا حدي خود را مصون دارد.
.:: This Template By : web93.ir ::.