گردش اتوبوس اما نظرت را عوض می کند. اتوبوس می پیچد در خیابان امام رضا (علیه السلام) همه خیره میشوند به شیشه ی جلوی ماشین. دستت را آرام روی سینه می گذاری و می گویی:
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
با خود میگویی دور از ادب است که زیارت را به تاخیر بیندازی به خاطر خستگی.
وارد صحن که می شوی خورشید را می بینی که کز کرده پشت گنبد. تو را نمی دانم اما من هروقت این صحنه را می بینم یاد این شعر می افتم:
شما هر آینه زیباترید از خورشید
به یک مشاهده دل می برید از خورشید
شما که ماه شب بی ستارگی منید
همیشه یک سر و گردن سرید از خورشید
سپیده دم که به دیدار صبح می آیید
چه آبروی بدی می برید از خورشید
عجب ابهتی دارد این حرم! عجب صفایی انگار وفتی وارد این حرم می شوی قلبت را می دهند دست فرشته ای تا عاشقش کند. شاید هم عاشق تر!
کفشدار پلاک کفشهایت را که می دهد می گوید: التماس دعا! می گویی محتاجیم و به یاد می آوری حاجت هایت را. و آن روزهایی را که خدا را التماس می کردی برای این زیارت. پلاک را بر می دار ی و روانه می شوی. چهار چوب در را میبوسی. چشم هایت را می گذاری روی در و می گویی: باذن الله و اذن رسوله …
احساس عجیبی داری گمان می کنی بیش از آنچه انتظار کشیده ای کسی انتظارت را کشیده است. هنوز ضریح را ندیده ای می دانی قدم بعدی را که برداری خورشیدی را می بینی که عالمتاب، زیبا، مهربان و آقا …

دمت را بر می داری. دستت را روی سینه می گذاری، نمی دانی چه بگویی احساس می کنی کسی به تو می گوید: سلام! چقدر مهربان است. لب باز میکنی: السلام علیک یا مولی الرئوف. مهربان است، مهربان!
سرت را پایین می گیری. شرمگینی و مشتاق. زبانت لال شده انگار آن همه حاجت و تمنا در این نگاه مهربان ذوب می شود هر قطره ای آب _ اما گرمتر _ از چشمانت جلایش میدهد.
ملتمسانه نگاهت را می چرخانی به اطراف. شاید کسی به یاریت بیاید. نگاهت را کتیبه سمت راست می دزدد. شعر رامیشناسی. همان شعر آشنای حافظ:
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای تو أم نیست هیچ دستاویز
میگویی:
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
بغضت می شکند. اشکهایت قبل از آنکه تصمیمی برایشان گرفته باشی جاریند. کوچکتر که بودی گاهی اینگونه گریه می کردی... اما حالاها کمتر. دستی را روی شانه ات احساس می کنی. چه دست مهربانی. دلت را می لرزاند این دستهای بر شانه. اما خانه آرامشت را نه! آرام می کند. فکر می کنی ای کاش همیشه دلت این گونه می لرزید؛ آرام...
باز جلو می روی. چه جسارتی کرده ای و چه قدر نزدیک شده ای! گمان می کنی اگر قدمی دیگر برداری می توانی در آغوش بگیریش. باز جسارت می کنی و یک قدم دیگر بر می داری. باز احساس می کنی فیض حضور را بیش از پیش. احساس می کنی سر تا پای وجودت را که گر گرفته از هرم حضور، احساس نمی کنی کسی را در آغوش گرفته باشی! احساس میکنی در آغوشت گرفته اند. گرم گرم!
خودت را می سپاری به این آغوش و سیر می گریی و با خود فکر می کنی اینجا چه قدر صاحبخانه ها مهربانند...
بهتر است با این مادران هالیوودی که هنوز اندام و جوانی خود را حفظ کرده اند آشنا شوید. هالی بری : او در حال گذراندن دهه چهارم زندگی اش استو صاحب یک دختر زیباست . او هفته ای 5 روز و به مدت 1 ساعت ورزش میکند.
آنجلینا جولی : او 6 فرزند دارد . او با ایجاد تعادل میان زندگی کاری و خصوصی اش برنامه ای ایجاد کرده است تا بتواند به زیبایی و تناسب اندامش هم بپردازد. او متولد 1975 است.
مدونا : او 52 ساله است اما طراوت و جوانی اش را هنوز هم حفظ کرده است تمرینات سخت ورزشی یکی از رازهای تناسب اندام وی است.
ویکتوریا بکهام : چه کسی میتواند حدس بزند که او 4 زایمان داشته است و هنوز هم به عنوان یک مدل در حال کارکردن است.
مونیکا بلوچی : او در 40 و 45 سالگی دوبار زایمان کرده است اما هنوز هم مثل کسانیکه دهه 20 زندگی را میگذرانند با طراوت و شاداب است.
هایدی کلوم : این هنرپیشه بین المللی آلمانی که مدل نیز هست مادر 3 فرزند با تفاوت سنی اندک است و انجام تمرینات ورزشی را یکی از دلایل موفقیتش میداند.
جنیفر لوپز : او علی رغم زایمان دوقلوها هنوز هم اندامی مثال زدنی دارد. او هفته ای سه بار تمرینات بدنسازی انجام میدهد و مهمترین راز اندام متانسبش را انجام حرکت دراز نشست میداند.
تصاویر زیر مربوط به بلندترین راه پله مستقیم دنیا در جزیره سنت هل است، از این راه پله که ملقب به نردبان جاکوب است، برای انتقال محصولات کشاورزی به مرکز جزیره استفاده می شده است.
این نردبان یا بهتر بگوییم راه پله بلند در سال 1829 ساخته شده و 966 پله دارد که تا پایین کوه به صورت مستقیم ادامه پیدا می کند، این راه پله عجیب، توریست های زیادی را به خود جذب می کند اما توصیه به همه توریست ها این است که در راه رفتن روی پله ها نهایت دقت را بکنند زیرا شیب مسیر بسیار زیاد است و نگاه کردن به پایین سرگیجه آور.


حضور سلحشور در حرم مطهر امام رضا(ع) فرصتی بود تا چند دقیقه ای را با او هم کلام شویم و درباره موضوعاتی هم چون جای خالی فرهنگ رضوی در سینمای ایران و دلیل توجه نکردن سینماگران به تولید فیلم و سریال درباره امام رضا(ع) گفت وگو کنیم.

البته این گفت و گوی ما نیز از اظهارنظرهای سلحشور درباره سینمای ایران و ماهیت آن بی نصیب نماند! ضمن این که این کارگردان سینما و تلویزیون ایران در صحبت هایش خبری را هم اعلام می کند: «تولید مجموعه داستان های معجزات امام رضا(ع) به زودی آغاز می شود.»
به هر روی سلحشور در این گفت و گو مهم ترین عامل خالی بودن جای فرهنگ رضوی در سینمای ایران را ماهیت غیراسلامی سینما می داند و با تاکید خاصی می گوید: «سینمای ما با امام رضا(ع) و معنویت دشمنی دارد.»
سینمای ایران، الحادی است!
در ابتدای این گفت وگو از فرج ا... سلحشور سوال می کنم که چرا سینماگران کمتر به تولید فیلم و یا مجموعه های تلویزیونی متناسب با فرهنگ رضوی می پردازند؟ او در پاسخ به این سوال با اظهاراتی تند به استقبال سینمای ایران می رود: «مشکل این جاست که ماهیت سینمای دنیا و از جمله سینمای ما اسلامی نیست؛ ما جزئی از سینمای دنیا هستیم و به نظر من سینمای ایران، سینمای الحاد است پس چه طور انتظار دارید به معنویت و آقا امام رضا(ع) بپردازد؟»
از او می پرسم که اگر سینمای ایران طوری است که او می گوید آیا نباید معنویت را وارد آن کرد؟ سلحشور می گوید: چه کسی باید معنویت را وارد سینمای ایران کند؟ سینماگران؟ آیا شما مبارزه با قاچاق را به یک قاچاقچی واگذار می کنی که انتظار داری سینماگران معنویت را وارد سینمای ایران کنند؟

سینمای ایران دشمن امام رضا (ع) و معنویت است
این کارگردان سینما و تلویزیون در ادامه به فعالیت هایی که در زمینه تولید فیلم هایی با مضمون مذهبی انجام داده است اشاره می کند و یادآور می شود: تا جایی که در توان داشتیم در این زمینه تلاش کرده ایم و حتی در بحث معارف رضوی نیز مذاکراتی داشتیم و یک سری فعالیت ها درباره موضوع امام رضا(ع) و معجزات و اتفاقاتی که برای زائران این حضرت رخ داده انجام داده ایم که به زودی تولید آن آغاز می شود. اما یک نفر نمی تواند از پس همه کارها برآید بلکه باید مجموعه سینمایی ما اصلاح شود.
سلحشور مدعی است که «سینما در تضاد با معارف رضوی است» و «سینمای ایران دشمن امام رضا (ع) و معنویت است»: «سینمای ما امام رضا(ع) را قبول ندارد؛ امام رضا(ع) نماینده معنویت است در حالی که سینما نماینده مادیات، نفسانیات و مظاهر دنیایی است بنابراین قرار دادن این دو کنار هم جور در نمی آید.»
کارگردان مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر» سپس تاکید می کند که اگر سینماگر با این تفکر موجود به سراغ تولید فیلم هایی متناسب با معارف رضوی برود بی شک به دید برخی ها از قانون سینما تخلف کرده است!
اول باید مبانی سینما را اسلامی کنیم
از سلحشور می پرسم که بر اساس اظهارنظرهای شما آیا راهی برای پرداختن به معارف رضوی در سینمای ایران وجود ندارد؟ که پاسخ می دهد: اول باید مبانی سینما درست شود آن هم طبق اصول اسلامی مثل بانکداری اسلامی و یا دانشگاه اسلامی؛ در این صورت سینماگر اسلامی تربیت خواهد شد و در خدمت آقا امام رضا(ع) و ساخت فیلم های ولایی نیز قرار خواهد گرفت.
سلحشور در پایان این گفت و گو جمله ای را برای چندمین بار تکرار و بر آن تاکید می کند: «ابتدا باید سعی کنیم که مبانی سینمای ما اسلامی شود آن وقت انتظار داشته باشیم که معارف رضوی در این سینما حضور داشته باشد.»
با آغاز ماه رمضان شبكههای مختلف سیما تلاش میكنند سریالهای ویژه خود را به آنتن پخش بسپارند. امسال هم شبكههای سیما، سریالهای مختلفی را برای پخش در این ایام در نظر گرفتهاند. "راز پنهان"، "چمدان"، "مثل من مثل تو"، "خداحافظ بچه"، "خنده بازار"، "رهایی" و "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" از جمله این سریالهاست.
افشای "راز پنهان" در شبكه یك
قرار
است در شبهای ماه رمضان شاهد فاش شدن یك راز از شبكه یك باشیم. مجموعه
تلویزیونی "راز پنهان" به تهیهكنندگی مجید اوجی و نویسندگی و كارگردانی
فلورا سام، هرشب ساعت 22 و 30 دقیقه از شبكه یك سیما پخش میشود.



داریوش
ارجمند، پروانه معصومی، الهام حمیدی، كامران تفتی، لیلا بلوكات، علیرضا
جلالیتبار، جمال اجلالی، لادن طباطبایی، محمود عزیزی و فاطمهدقاقی از
جمله بازیگران این مجموعه هستند.



داستان
"راز پنهان" از آنجا آغاز میشود كه فرامرز احصایی سیوپنج ساله بر اثر
تصادف به كما میرود و پس از یك هفته در بیمارستان به هوش میآید، اما
هیچچیز را به یاد نمیآورد، هیچكس را نمیشناسد و هیچ خاطرهای ندارد. او
اكنون مثل كودكی است كه تازه به دنیا آمده، اما گذشتهای دارد كه هر چند
آن را به خاطرنمیآورد، اما دیگران آن گذشته را میدانند و فراموش
نكردهاند. فرامرز هر چند اعضای خانوادهاش را به خاطر نمیآورد اما سعی در
آغاز زندگی جدیدی دارد.

بازنشدن "چمدان" در شبكه 2
مجموعه طنز "چمدان" نوشته خسرو ملكان، یك مجموعه اپیزودیك است و ماجرای چمدانی را روایت میكند كه اشتباهی جابهجا میشود و در این میان اتفاقاتی رقم میخورد.



قرار است "چمدان" هرشب ساعت 23 و 45 دقیقه در ماه رمضان روی آنتن شبكه دو برود.
فتحعلی اویسی، اكرم محمدی، مهران غفوریان، هوشنگ توكلی و شهره لرستانی از جمله بازیگران این مجموعه هستند.

"مثل من مثل تو" در شبكه 2
مجموعه
تلویزیونی "مثل من مثل تو" به تهیهكنندگی داوود قچاق و كارگردانی شاهین
باباپور نیز در 30 قسمت 25 دقیقهای از دیگر برنامههای گروه كودك و خردسال
شبكه دو برای ماهرمضان است كه هر روز ساعت 19 و 30 دقیقه پخش میشود.



داستان
این مجموعه درباره یك خانواده سنتی متشكل از پدر و مادر، دو پسر و یك دختر
است كه پسربچهای یازده ساله به نام حمید، قهرمان داستان است. برای این
پسر مشكلاتی به وجود میآید و سایر اعضای خانواده به او كمك میكنند تا این
مشكل حل شود. این موضوع با ماه مبارك رمضان مصادف میشود و او با توجه به
این كه هنوز به سن بلوغ نرسیده، سعی میكند روزه بگیرد.
این مجموعه در 60 قسمت 25 دقیقهای تهیه شده كه 30 قسمت آن در ماه رمضان و 30 قسمت دیگر آن بعد از این ماه پخش میشود.

این
كه "آیا این بچهها كه در ماه رمضان كارهای خوب انجام میدهند، بعد از این
ماه هم این كارها را ادامه میدهند" موضوع 30 قسمت دوم این مجموعه است.
لاله صبوری، جلیل فرجاد، رضا توكلی، برانوش سیفاللهی، اكبر مددیمهر و علی
سلیمانی از جمله بازیگران این مجموعه هستند.

"خداحافظی از بچه" در شبكه 3
مهراوه
شریفینیا و شهرام حقیقتدوست زوجی خوشبخت و در آرزوی تولد فرزند هستند،
اما وقوع حادثهای آرامش زندگی آنها را به هم میریزد...


آتیلا
پسیانی، بهاره رهنما، بهنوش بختیاری، مهدی صبایی، مائده طهماسبی، ناصر
گیتیجاه، شهین تسلیمی، پوراندخت مهیمن، حدیث میرامینی و ایمان صفا از دیگر
بازیگران سریال "خداحافظ بچه" هستند كه قرار است در ایام رمضان از شبكه سه
پخش شود. نویسندگی این سریال را سجاد ابوالحسنی انجام داده است. "خداحافظ
بچه" تولید گروه فیلم و سریال شبكهسه به كارگردانی منوچهر هادی و
تهیهكنندگی داوود هاشمی است كه در 30 قسمت 30 دقیقهای و در ساعت 20 و 50
دقیقه هر شب پخش خواهد شد.



"خنده بازار" در شبكه 3
همچنین
سری جدید مجموعه "خنده بازار" به تهیهكنندگی فرید شبخیز ویژه ماه رمضان
نیز قرار است هر شب ساعت 22 و 15 دقیقه از شبكه سه سیما پخش شود. بازپخش
"خنده بازار" روز بعد ساعت 18 و 15 دقیقه است. این برنامه با نگاه ویژه به
مسائل و موضوعات اخلاقی با رویكرد طنز در قالب بخشهای متنوع نمایشی روی
آنتن میرود.













بخشهای
پیشین "خنده بازار" از جمله مترو، نود و ماجراهای باورنكردنی در كنار
بخشهای جدید مانند شاخه طوبی، ماجراهای مرد نقابدار، كابین هواپیما، روز
از نو و... پخش خواهد شد.

"رهایی" در شبكه 4
مجموعه
تلویزیونی "رهایی" در ماه رمضان روی آنتن شبكهچهار سیما میرود. "رهایی"
به كارگردانی محسن بخارایی كه در سه قسمت برای پخش در شبهای قدر تهیه و
تولید شده است، درباره زوج جوانی به نام سعید و نرگس است كه در ایام ماه
رمضان برای اجرای تئاتر خود در شب عید فطر سخت در حال تمرین هستند و...
یكتا ناصر، امیرمحمد زند و حسام منظوم از جمله بازیگرانی هستند كه در این مجموعه به ایفای نقش میپردازند.

سری جدید "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" در شبكه تهران
سری
جدید مجموعه نمایشی "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" ویژه ماه رمضان به
تهیهكنندگی اكبر تحویلیان و كارگردانی احمد معظمی و محمود معظمی در 30
قسمت از شبكه تهران پخش میشود.
در این مجموعه كه هر شب ساعت19 پخش
خواهد شد، سعی شده تا از داستانهای واقعی كه ممكن است برای هر یك از افراد
جامعه اتفاق بیفتد، استفاده شود. از جمله اپیزودهای این مجموعه میتوان به
خواب گران و مسافر دو دنیا اشاره كرد.
همچنین در ماه رمضان امسال
سریالهای اغما، دلنوازان، صاحبدلان و نردبام آسمان به ترتیب از شبکههای
یک، سه و آموزش باز پخش خواهد شد.
شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت، طبیعت شهوانی، مرگ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
این اعتقاد دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:
Atheism - : خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.
Not dualistic - : روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
Autodeists - : خود پرستی، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.
Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شیطان زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن زیرا تمام خوشی دنیایی است و این خوشی ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است.
در بررسی نمادهای متعلق به شیطان پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است.
در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر، گردنبند، تصاویر بر روی دست بندها، پیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است، مورد بررسی و معرفی قرار می گیرد:


اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطان گرایی به همراه دایره حذف کنیم، آن وقت یک ستاره پنج ضلعی بر جای می ماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی می ماند.

این سمبل نیز همان پنتاگرام است، با فرق اینکه انواع آن گاه پنج ضلعی وارونه (snvertedpentagram) یا دیو (Buphomet) و به شکل در میان نمادهای شیطان پرستان به چشم می خورد.
برخی از شیطان گرایان محدوده جغرافیایی «تحت سلطه» این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطان گرایی را در نقشه ذیل توصیف می نمایند. (محدوده در ایسلند و اروپا)

در میان پنتاگرا های قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی، به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می دانند این آرم را انتخاب کرده اند.

666: یک سمبل با عنوان «شماره تلفن شیطان» توسط گروه های هوی متال وارد ایران اسلامی شده اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطان پرستان تلقی می شود و بر اساس مکاشفات 13:18 «... پس هر کس حکمت دارد عدد وحش را بشمارد، زیرا که عدد انسان است و عددش 666 است.» از سال ها پیش تا کنون این عدد با اشکال مختلف بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ کشور مشاهده می شد.

صلیب وارونه (upside down cross): این نماد و حکایت از «وارونه شدن مسیحیت دارد» و عمدتا استهزا و مسخره کردن این دین است. صلیب وارونه در گردن بندهای بسیاری مشاهده شده و خواننده های راک انواع مختلف آنرا به همراه دارند.

نماد صلیب شکسته یا چرخ خورشید (swastika or sun wheelc): چرخ خورشید یک نماد باستانی است که در برخی فرهنگ های دینی همچون کتیبه های بر جای مانده از بودایی ها و مقبره های سلتی و یونانی دیده شده است.
لازم به توضیح است این علامت سال ها بعد توسط هیتلر به کار رفت، لکن برخی با هدف به مسخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان پرستی کردند.

چشمی در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye): چشم در برخی نمادهای روشنفکری نیز به کار می رود. اما شیطان پرستی اعتقاد دارند چشم در بالای هرم «چشم شیطان» است و «بر همه جا نظارت و اشراف دارد».
این علامت در پیشگویی، جادوگری، نفرین گری و کنترل های مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار می گیرد. گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریکایی به کار رفته است.

این نمادها به انگلیسی (Ankh) انشاء می شود و سمبل شهوت رانی و باروری است.
این نمادها به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر می شود. امروزه نماد “ فمنیسم “ در واقع یک نماد برداشت شده دقیقا از سمبل های شیطانی است.

پرچم رژیم صهیونیستی: قابل توجه جدی است که رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایت های آشکار و پنهان، حتی از قرار گرفتن نماد رسمی کشور نامشروعش در کانون علائم شیطان گرایان نیز پرهیز ندارد.

ضد عدالت (Anti justice): با توجه به اینکه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار می آمده است شیطان پرستان تبر رو به پایین را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریک انتخاب کرده اند.
همچنین گفتنی است که فمنیست ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده می نمودند.

سر بز (Goat Head): بز شاخدار، بز مندس mendes (همان ba"al بعل خدای باروی مصر باستان)، بافومت، خدای جادو، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی) این یکی از راه های شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته می شود که مسیح مانند بره ای برای گناهان بشر کشته شد. همانطور که در توضیح نمادهای اول اشاره شد، این نماد تصویر کاملی است از بز قرار گرفته در نماد پنتاگرام.

هرج و مرج (Anarchy): این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که «هر چه تخریب کننده است تو انجام بده» این نماد عمدتا مورد استفاده گروه های هوی متال است.
امکانات مالی مان اجازه نمی داد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به کلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی کنم. تا 13 سالگی روزها قالی می بافتم و شب ها درس می خواندم. چاره ای نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمی داد. خاک خوردم و زحمت بسیار کشیدم. در سال 2 بار بیشتر نمی توانستیم برنج بخوریم. یک بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبه سوری. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت کشیدم.

کارم را با به دوش کشیدن پشتی و قالی های کوچک و بردن آن از
اسفنجان یا اسکو برای فروش آغاز کردم. در آغاز کار از هرکدام از آنها یک یا
دو تومان (نه هزار یا 2 هزار تومان) سود می کردم. پنج سال اینچنین سخت کار
کردم. بسیار دشوار بود. اما پشتکار و اعتقاد به هدف با توکل به خدا تحمل
سختی ها را آسان می کرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پس انداز کنم،
اما فشارها همچنان ادامه داشت تا این که مجبور به ترک تحصیل شدم.
غصه
یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض می کند) یتیم هیچ کس را ندارد.
کارمند، کارگر، بانکی، کاسب و هرکس دیگری شب که به خانه اش می رود دستی به
سر و روی بچه اش می کشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شب ها، شب های
جمعه پاهایش را در بغل می گیرد و به انتظار می نشیند. در انتظار آن کس که
دستی به سرش بکشد...
در این فکر بودم که سرمایه ام را افزایش بدهم تا
بتوانم کاری بکنم. می خواستم یک کارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی
پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض کردم و 60 هزار تومان هم از بانک وام
گرفتم. سرمایه ام شد 100 هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی
امروزی.
وقتی این پول دستم آمد تازه به فکر افتادم که چه بکنم. چه ایده
جدیدی داشته باشم؟ ماه ها فکر کردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا 2
سال به هیچ ایرانی پاسپورت نمی دادند. در این مدت فکر کردم و فکر کردم تا
به این نتیجه رسیدم که با صادرات کارم را شروع کنم.
اما
هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مرکز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و
به هامبورگ رفتم و در یک مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالن ها و
انبارهای فرش آنجا سر زدم و با سلیقه ها آشنا شدم. آنجا به من گفتند
ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس می روند. ویزای 15 روزه سوئیس گرفتم و به
ژنو رفتم.
زبان هم نمی دانستم. در یک هتل با تاجری آشنا شدم و او ایده
اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمی
شد و کیفیت تولید فرش و رنگ بندی ها هم مناسب نبود. چای و قهوه ام را خوردم
و همان روز به ایران برگشتم.
به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره
کردم. دستگاه خریدم، با 10 درصد نقد و بقیه اقساط. ابریشم هم قسطی خریدم.
انسان باید ریسک پذیر باشد و من هم ریسک کردم. با دست خالی و از هیچ.
شروع
به بافتن فرش گرد کردم و چند نمونه که بیرون آمد سر و کله تاجران آلمانی
پیدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور می کنید یا نه؟ در اولین معامله 6.5
میلیون تومان نقد پرداختند و شش میلیون تومان هم چک دادند! آن شب از شدت
هیجان نخوابیدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم. سرمایه 100 هزار تومانی
من که 80 هزار تومانش قرض بود در کارخانه اجاره ای اینچنین سودی نصیب من
کرده بود، در اولین قدم...
کسب و کارم رونق گرفت و صادراتم را به
آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلیس، بلژیک و دیگر کشورها آغاز کردم. بسیار سفر
کردم و ایده های جدید دادم. از موزه های فرش کشورها بازدید می کردم و از
طرح ها اقتباس یا از آنها عکس می گرفتم و با الهام از آنها و تلفیق طرح ها،
ایده های نو بیرون می دادم. در این مدت سلیقه مشتریان را شناختم. اصول کار
خودم را پیدا کردم. من شریک ندارم. هیچ گاه نداشته ام و نخواهم داشت. اگر
شریک خوب بود، خدا برای خودش شریک می گذاشت.
اصل دیگر من احترام به مشتری است،
هر که می خواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی که جلوی تیمسار خبردار می
ایستد، با احترام می ایستم. اتکای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفکر و
پشتکار و ریسک پذیری خودم است. بسیار ریسک می کنم، بسیار.

کمی
بعد در بازدید از هتل های معروف جهان تصمیم گرفتم وارد کار ساخت بزرگ ترین
پروژه هتل کشور شوم. تا کنون 180 میلیارد تومان در این پروژه سرمایه گذاری
کرده ام. تمام مصالح این پروژه خارجی و بهترین است.
سنگ برزیل، شیشه
بلژیک، دستگیره در انگلیس و تاسیسات آلمانی است. کابین چهار آسانسور نیز از
طلای 18 عیار است. این هتل 340 واحد مسکونی در 25 طبقه، هفت طبقه سالن
ورزشی، 34 طبقه هتل، 7 رستوران روی دریاچه، 10 هزار متر شهر آبی، 70 هزار
متر زمین آمفی تئاتر، 90 هزار متر زمین گلف و 2 باند هلیکوپتر دارد. فقط
قرارداد نورپردازی این پروژه با فرانسوی ها 9 میلیون دلار (9 میلیارد
تومان) است. این پروژه آبروی کشور است و من با افتخار روی آن سرمایه گذاری
کرده ام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یک دلار و ریال در خارج
کشور ندارم و سرمایه گذاری یا ذخیره نکرده ام....
می پرسید چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول دیگر مرا ارضا نمی کند. هدف من کارآفرینی است. تنها در پروژه آن هتل 600 نفر به طور مستقیم کار می کنند.
من
2 بار برنده تندیس الماس بزرگ ترین بیزینس من جهان شدم و بزرگ ترین
صادرکننده فرش کشور هستم. اما می دانید بزرگ ترین افتخار من چیست؟
یتیم نوازی.
افتخار می کنم 2 سال خیر نمونه کشور شدم. افتخار می کنم جزو 100 کارآفرین
برتر کشور هستم. دوست دارم اشتغالزایی کنم. دوست دارم سفره مرتضی علی باز
کنم، معتقدم خدا من را وسیله قرار داده است. هم اکنون 1070 بچه یتیم را زیر
پوشش دارم و با خودم پیمان بستم تا عمر دارم هر سال 100 بچه به آنها اضافه
کنم. وصیت کرده ام وقتی مردم تا 10 سال بعد از عمرم هر سال 100 بچه یتیم
اضافه شود و مخارج همه یتیم ها را از محل ارثم بپردازند. بعد از 10 سال هم
اگر بازماندگانم لیاقت داشتند، راه من را ادامه می دهند. سفره که می
اندازیم برای یتیم ها و می آیند و غذا می خورند، کیف می کنم. گریه می کنم و
حال می کنم.
در یک مراسمی بچه ها دورم جمع شده بودند و هر کس چیزی می
خواست. در این میان دختربچه ای به من نزدیک شد و به جای آن که چیزی بخواهد،
فقط خواست دستم را ببوسد. مهرش بدجور به دلم نشست. خواستم فردا بیایند
دفترم. آن دختر الان دخترخوانده من است. روی پایم نشست و بابایی صدایم کرد.
من به هر دخترم 50 میلیون تومان جهاز دادم و مقرر کردم به این یکی 100
میلیون تومان جهاز بدهند. این دست خداست که مهر این دختر را به دل من
انداخت.
یتیمی سخت است. بهترین ساعات عمر من زمانی است که در خدمت
یتیمان هستم. پول را برای چه می خواهیم؟ خدا به ما داده و ما هم باید به
بقیه بدهیم.
ما وسیله هستیم. باید بخشید و بی منت و زیاد بخشید. این
توصیه من به همکارانم است. من از زیر صفر شروع کردم. توصیه من به جوانان
این است که منطقی فکر کنند. این گونه نبوده که شب بخوابم، صبح پولدار شوم.
خاک خوردم و رنج کشیدم و آثار این رنج هنوز در من هست. امیدشان به خدا و
فکر و بازوی خودشان باشد. درستکار باشند و تلاش و تلاش و تلاش کنند. این
فرمول من است...
.:: This Template By : web93.ir ::.