+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
نگاهی به اهداف وآثار ازدواج در قرآن
حكمت¬ها و آثار مهمي بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آياتي به آنها پرداخته است. در برخي موارد، هر چند زن و مرد با يكديگر زندگي مي¬كنند، اهدافي كه بايد در زندگي آنان حاكم باشد، از ميان مي¬رود و دو طرف بدون آن كه بهره¬اي از زندگي مشترك ببرند، با يكديگر زندگي مي¬كنند برخي گفته¬اند: هرجا نشانه¬هاي الفت و حكمت¬هاي زوجيت چه در دنيا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجيت را به كار برده است.

نگاهي به اهداف و آثار ازدواج در قرآن

از فقر و تنگ­دستي جوانان و مجردان نگران نباشيد و در ازدواج آنها بكوشيد: چرا كه اگر فقير باشند، خداوند از فضل خويش، آنان را بي­نياز مي­سازد

مفهوم ازدواج

ازدواج، در عرف و شرع، پيمان زناشويي است كه بر اساس آن، براي مرد و زن در برابر هم، تعهدات اخلاقي و حقوقي پديد مي­آيد كه سرپيچي (از بسياري) از آنها، عقوبت و كيفر در پي خواهد داشت.در هر آييني، ازدواج با قوانين و مقررات ويژه­اي صورت مي­گيرد و اسلام به آداب و رسوم ديگر اقوام احترام گذاشته است: «لكل قوم نكاح» از پيمان زناشويي در قرآن به «نكاح» نيز تعبير شده، و به دو معنا به كار رفته است: 1. آميزش جنسي (بقره/ 230؛ نساء/6).2 عقد ازدواج (نور/32)

اهداف و آثار ازدواج

حكمت­ها و آثار مهمي بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آياتي به آنها پرداخته است. در برخي موارد، هر چند زن و مرد با يكديگر زندگي مي­كنند، اهدافي كه بايد در زندگي آنان حاكم باشد، از ميان مي­رود و دو طرف بدون آن كه بهره­اي از زندگي مشترك ببرند، با يكديگر زندگي مي­كنند برخي گفته­اند: هرجا نشانه­هاي الفت و حكمت­هاي زوجيت چه در دنيا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجيت را به كار برده است. (روم/ 21؛ فرقان/74؛ زخرف/70؛ بقره/25؛ يس/56)، و هرگاه جاي اين نشانه­ها و حكمت­ها را بغض و خيانت يا تفاوت عقيده زن و مرد با يكديگر پر مي­كند، قرآن از كلمه «امرأه» استفاده كرده است) يوسف/30؛ تحريم/10و 11)، هم چنين آن جا كه حكمت زوجيت (بقاي نسل انسان) از ميان برداشته  مي­شود، باز قرآن واژه «امرأه» را به كار برده است (ذاريات/25؛ مريم 4/ و 5؛ آل عمران/40)؛ بدين سبب دوباره وقتي اين حكمت سر بر مي­آورد و ثمره زوجيت به بار مي­نشيند، باز قرآن تعبير را عوض كرده كلمه «زوج» را به كار     مي­برد. در آيه 40 آل عمران، زكريا به خدا خطاب مي­كند كه همسرم نازا است: «و امرأتي عاقر»؛ ولي وقتي دعاي او اجابت مي شود، قرآن مي فرمايد: «واصلحنا له زوجه»

1-حفظ انساب: ازدواج و رعايت مقررات آن، نسب را حفظ مي­كند. در اسلام، حفظ نسب، پايه احكام و حقوق فراواني است. بعضي از احكام فقهي، بر شناخت رابطه فرزند با پدر و مادر يا بر شناخت نسبت­هاي فاميلي ديگر، مبتني است. تبعيت فرزند از پدر و مادر در كفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در بردگي و حريت، ربابين پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب قضاي نمازهاي ميت بر پسر بزرگ­تر، مسائل ارث، ولايت پدر و جد، حقوق طرفيني مانند حق حضانت و نفقات، عقوق والدين و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقي مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقيقه فرزند و مسائل فراوان ديگري، بر حفظ انساب متوقف است. و از اين جا به اهميت ازدواج و مراعات حدود آن نيز پي مي­بريم. حفظ نسب،حكمت عده زن بين دو ازدواج شمرده شده است. انتظار زن براي ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده روز (بقره/ 234)، عده زن به مدت سه دوره پاكي پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن باردار براي ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4 (همه اين مقررات گوياي اهميت حفظ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ 24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نيز بر پايه حكمت حفظ نسب قرار داده شده است.

2-برخورداري از سكون و آرامش: نياز روح به كانون آرامش، با اهميت­تر از نياز جنسي است. همسر شايسته در پيش آمدهاي زندگي، راه وصول به آرامش و سعادت را نزديك       مي­كند»: و من ايته أن خلق لكم من أنفسكم أزوجا لتسكنوا اليها...»، «...و جعل منها زوجها ليسكن اليها»...

برخي مفسران، مقصود از لباس را در آيه 187 بقره، سكون و آرامش دانسته­اند؛ همان گونه كه خدا شب را لباس (مايه آرامش و سكون) دانسته:«و جعلنا اليل لباس لكم و انتم لباس لهن» نيز به سكون و آرامشي كه با همسر حاصل مي­شود، اشاره خواهد داشت.

3- حفظ نوع بشر: طبق بيان قرآن، ازدواج وسيله­اي براي توليد و بقاي نسل در انسان و حيوان است:«... جعل لكم من انفسكم ازوجا و من الانعم ازوجا يذروكم فيه ...»

 گرچه جمله «يذروكم فيه» تكثير نسل انسان را بيان داشته است، در اين جهت، ميان انسان و چارپايان و گياهان فرقي نيست. در جاي ديگري مي­فرمايد: پروردگار، شما را از «نفس واحدي» آفريد و جفتش را نيز از او خلق كرد، و از آن دو، مردان و زنان بسياري را پراكنده ساخت: «... و بث منهما رجالاً كثيرا و نساء...». در آيه 72 نحل مي­فرمايد: از همسرانتان براي شما فرزندان و نوه­ها قرار داد «... و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفده». قرآن، بقاي نسل انسان و اجتماع مدني را به ازدواج منوط     مي­داند و روي آوردن به زنا و لواط را نابود كننده راه بقاي نسل مي­شمارد:«و لا تقربوا الزني انه كان فحشه و ساء لبسيلا»، «ائنكم لتاتون الرجال و تقطعون السبيل»؛ زيرا با رواج راه­هاي نامشروع، رغبت به نكاح كم مي­شود؛ جاذبه­اش از بين رفته، فقط بار تامين مسكن و نفقه و به دنيا آوردن اولاد و تربيت آنان، باقي مي­ماند؛ در نتيجه، آسان­ترين راه­هاي اشباع غرايز كه نامشروع است، رايج مي­شود و هدف بقاي نسل، رنگ    مي­بازد.

4- داشتن فرزندان صالح: يكي از خواسته­هاي غريزي انسان، نياز فطري به پدر و مادر شدن شمرده، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامين مي­شود؛ زيرا اصل توليد و تكثير، از راه­هاي غيرمشروع نيز ممكن است؛ ولي در سايه ازدواج، نسلي داراي اصل و نسب پديد مي­آيد. قرآن در آياتي، فرزند را زينت زندگي دنيا شمرده كه بيان­گر رغبت انسان به داشتن فرزند و برقرار شدن رابطه پدر يا مادر و فرزند است. «المال و البنون زينه الحيوه الدنيا» داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبيرهاي گوناگوني در قرآن آمده است. در آيه 223 بقره از اين كه مي­گويد:«نساوكم حرث لكم فاتوا حرثكم اني شئتم ...»، يادآور مي­شود كه بكوشيد از اين فرصت بهره گيريد و با پرورش فرزندان صالح و شايسته كه به حال دين و دنياي شما مفيد باشد، اثر نيكي براي خود از پيش بفرستيد. «... و قدموا لانفسكم...». در آيه 187 بقره پس از آن كه از آميزش با همسر سخن به ميان آمده است، مي­فرمايد: «... و ابتغوا ما كتب الله لكم ...» كه به نظر بسياري مقصود، طلب فرزند است. در موارد متعددي از قرآن، خداوند براي داشتن فرزند صالح، خوانده شده است. در آيه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل مي­كند كه عرضه مي­دارند. اگر فرزند صالح نصيبشان شود، شكرگزار خواهند بود:«دعوا الله ربهما لئن ءاتيتنا صلحا لنكونن من الشكرين...». در چند جا، درخواست حضرت زكريا (ع) مطرح شده است كه از خداوند، فرزندي كه لياقت جانشيني او را داشته: «... فهب لي من لدنك وليا»، و مورد رضايت پروردگار باشد: «... و اجعله رب رضيا» را خواسته است. در سوره آل عمران، پس از مشاهده شايستگي­هاي مريم (ع) پروردگارش را مي­خواند: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزه­اي نيز به من عطا فرما ...»: هب لي من لدنك ذريه طيبه انك سميع الدعاء».

5- مودت و رحمت: از ديگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: «و جعل بينكم موده و رحمه ...» آن چه در آغاز زندگي مشترك بين زن و شوهر، يگانگي برقرار مي­كند، و اثر آن در مقام عمل ظاهر مي­شود، مودت است؛ ولي پس از گذشت زمان و رسيدن دوران ضعف و ناتواني، رحمت جاي مودت را پر مي­كند. رحمت و مودت به تعبير قرآن، دو نشانه الهي و ضامن به پا ماندن بناي زندگي و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز زندگي نيز در زندگي نقش دارد. گاهي زحمات و خدمات بلاعوض و ايثارگرانه بدون هيچ گونه چشم داشتي حتي گاهي با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان سر     مي­زند. در اين جا براي حفظ نظام خانوادگي، مودت رنگ مي­بازد؛ ولي رحمت جايگزين آن مي­شود.

6- ارضاي غريزه جنسي: غريزه جنسي، نيرويي است كه در زن و مرد قرار داده شده و ازدواج، وسيله­اي مجاز براي اطفاي نيروي شهوت و پاسخي به اين غريزه خدادادي است: « و الذين هم لفروجهم حفظون¤ الا علي ازوجهم او ما ملكت ايمنهم فانهم غير ملومين» در حديث آمده است: ميان لذت­هاي مادي و جسماني در دنيا و آخرت، هيچ كدام به پايه لذت زناشويي نمي­رسد؛ سپس امام به آيه 14 آل عمران استشهاد مي­كند كه در ميان شهوات گوناگون، علاقه به زن را مقدم داشته است: «زين للناس حب الشهوت من النساء والبنين و القنطير المقنطره ...» در آيه 187 بقره مي­فرمايد: خداوند مي­دانست كه شما به خود خيانت مي­كرديد و آميزش با همسر را كه ممنوع شده بود، انجام  مي­داديد؛ بدين سبب، ممنوعيت برداشته شد: «... علم الله انكم كنتم تختانون انفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم فالن بشروهن...». اين آيه، به نياز غريزي جنسي اشاره دارد كه به رغم ممنوعيت شرعي، مردم به سوي آن كشيده مي­شوند؛ البته اين امر نمي­تواند انگيزه اصلي و هدف نهايي ازدواج باشد؛ زيرا غريزه جنسي در زن و مرد، دوره محدودي دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط اين جهت باشد، بايد زوجين هنگام ناتواني جنسي، يك ديگر را رها كنند يا زن و مردي كه توانايي جنسي خويش را از دست داده­اند، هيچگاه پيمان زناشويي نبندند.

7- بازداشتن ازگناه: يكي از آثار ازدواج براي زن و مرد، ايجاد زمينه تقوا و دوري از گناهان است. با اشباع غريزه جنسي در زن و مرد، زمينه گناهان شهوت­انگيز از ميان مي­رود. اين كه در قرآن از كسي كه ازدواج كرده، به «محصن و محصنه» تعبير شده: «فاذا احصن...»، به جهت اين است كه زن و مرد، با ازدواج در حصن سنگر مستحكمي قرار مي­گيرند و خود را حفظ مي­كنند تا وسوسه­هاي شهواني در آنان اثر نگذارد؛ بلكه ازدواج، زمينه گناهان ديگر را نيز از بين مي­برد؛ زيرا پذيرفتن مسئوليت تأمين و تربيت اولاد، انسان را به استفاده بهينه از عمر وا مي­دارد و براي گناه و معاشرت­هاي گمراه كننده جايي باقي     نمي­ماند. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «من تزوج فقد احرز نصف دينه» با ازدواج، نيمي از دين صيانت مي­شود. در روايتي ديگر آمده است: بدترين مردم، كساني­اند كه در تجرد به سر مي­برند. در تفسير آيه 187 بقره «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» برخي گفته­اند: آن گونه كه انسان، با لباس از سرما و گرما و حشرات و آسيب­هاي جلدي، محافظت مي­شود، زن و مرد، با ازدواج، يك ديگر را از گناه حفظ مي­كنند. در آيه 28 نساء حكمت تشريع ازدواج اين گونه بيان شده است»: «يريد الله ان يخفف عنكم...»؛ زيرا پيروي از شهوات و در دام گناه افتادن، براي انسان، وزانت و سنگيني مي­آورد و تشريع ازدواج و فراهم شدن امكان آن براي كسي كه نمي­تواند با زنان آزاد ازدواج كند، از فساد و گناه جلوگيري مي­كند و انسان از عواقب آن در امان مي­ماند و اين نوعي توسعه براي انسان شمرده مي­شود.

 8- توسعه رزق: نگراني از تنگ دستي، يكي از بهانه­هايي است كه براي گريز از ازدواج، مطرح مي­شود. قرآن، اين گونه به انسان اميدواري مي­دهد: از فقر و تنگ دستي جوانان و مجردان نگران نباشيد و در ازدواج آنها بكوشيد: چرا كه اگر فقير باشند، خداوند از فضل خويش، آنان را بي­نياز مي­سازد: «و انكحوا الايمي منكم و الصلحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله...» برخي گفته­اند: مفاد اين آيه، وعده خداوند به غنا و بي­نيازي است براي كساني كه تشكيل خانواده دهند. رواياتي نيز اين معنا را تاييد مي­كند. در حديثي، امام صادق (ع) ترك ازدواج به سبب ترس از گرسنگي را سوءظن به پروردگار دانسته است؛ زيرا پس از وعده قرآن به توسعه رزق، نگراني در اين زمينه، جز بدگماني به خدا نيست. با توجه به اين كه افرادي در جامعه، پس ازازدواج، نه تنها ثروتمند نمي­شوند، بلكه بر فقرشان افزوده مي­شود و اگر اين آيه، متضمن وعده خداوند باشد، خلف وعده لازم مي­آيد و خلف وعده قبيح است، گروهي برآنند كه براي وعده در اين آيه بايد معلق بر مشيت الهي در تقدير گرفته شود؛ يعني پس از ازدواج، اگر خدا بخواهد، آنان را بي­نياز مي­كند، چنانكه در آيه 28 توبه، براي وعده الهي به غنا و بي­نيازي به مشيت خدا تصريح شده است:«و ان خفتم عيله فسوف يغنيكم الله من فضله ان شاء...» اشكال شده است: همان طور كه غنا و بي­نيازي متاهلان، به مشيت منوط است، غنا و بي­نيازي مجردها و كساني كه همسر ندارند (بلكه هر پديده­اي) نيز به مشيت توقف دارد، پس اين چه وعده­اي است كه خدا، براي ازدواج داده است؛ زيرا همان گونه كه متاهل­ها، بر اثر مشيت الهي، به دو گونه (فقير و غني) تقسيم مي­شوند، مجردها نيز چنين هستند و اتفاقاً اين وعده درباره مجردان در قرآن آمده است: «و ان يتفرقا يغن الله كلا من سعته ...» اگر وضعيتي پيش آيد كه زن و شوهر نتوانند با هم زندگي كنند و از هم جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت خود بي­نياز خواهد كرد.

پاسخ اشكال آن است كه بسياري از مردم خيال مي­كنند، ازدواج و فراواني عائله، سبب فقر، تجرد، سبب پس انداز و ثروت مي­شود. آيه در صدد آن است كه اين توهم را از دل­ها بزدايد و غفلت از رزاق حقيقي را بردارد و به ما بفهماند كه گاه، بركت و فراواني، در مال انسان (با وجود عائله­مند بودن) ايجاد مي­شود، وگاهي هم انسان (در عين كم عائله بودن و مجرد زيستن) هر چه مي­كوشد، در معيشت او پيشرفتي حاصل نمي­شود. افزون بر آن كه پذيرفتن مسئوليت تامين زن و فرزند، در او مسئوليت پديد  مي­آورد. وقت را از بين نمي­برد و از عمر خويش استفاده بهينه مي­كند و با كسب معاش بر عزت و اعتبار خويش مي­افزايد، بنابراين، آيه «ان يكونوا فقراء يغنهم الله» بيان مي­دارد كه گاهي با ازدواج، فقر از زندگي رخت برمي­بندد، نه آن كه هميشه با ازدواج، فقر برطرف مي­شود وگرنه اين آيه با آيه «وليستعفف الذين لا يحدون نكاحا» تنافض    مي­يافت. فخر رازي معتقد است كه آيه «ان يكونوا فقراء يغنهم الله» در مقام وعده الهي نيست؛ بلكه مفاد آيه آن است كه نبايد ترس از فقر، مانع ازدواج شود؛ زيرا مال فناپذير است و آن چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا است كه بايد در پي آن بود كه از انباشتن ثروت بهتر است. «قل بفضل الله و برحمته فبذ لك فليفرحوا هو خيرمما يجمعون».

آثار ديگري نيز بر ازدواج مترتب است؛ مانند حرمت برخي از زنان از جمله مادر زن و خواهر زن و ... كه در ازدواج­هاي ممنوع خواهد آمد. اثر ديگر ازدواج، ايجاد حقوق زوجيت است كه بحث آن مجال ديگري مي­طلبد.

منبع: روزنامه کیهان/شماره 18823

سپاس

تعداد سپاس ها : 0


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
وضع مطلوب در روابط دختر و پسر
یکی از مشکلات موجود در روابط بین دو جنس، داشتن تصورات خیالی از یکدیگر است. گاه دختر و پسر از یک فرد به خصوص، تصویری خیالی و کاملاً غیر واقعی می¬سازند و با آن تصویر زندگی می¬کنند.

وضع مطلوب در روابط دختر و پسر
یکی از مشکلات موجود در روابط بین دو جنس، داشتن تصورات خیالی از یکدیگر است. گاه دختر و پسر از یک فرد به خصوص، تصویری خیالی و کاملاً غیر واقعی  می سازند و با آن تصویر زندگی می کنند.


۱) شناخت واقعیت های جنس مخالف:
در این زمینه بهتر است به گونه ای عمل کنیم که واقعیت جنس مخالف را تا حد ممکن بشناسیم و بر اساس این شناخت، اعمالمان را تنظیم کنیم. به نظر من بهترین راه شناخت جنس مخالف،در نظر گرفتن و شناخت دقیق تر واقعیت وجودی افرادی از جنس مخالف است که با ما سال ها زندگی کرده و ما آنها را در نشیب و فرازهای گوناگون زندگی از نزدیک آزموده ایم. برای جنس مؤنث شناخت پدر، برادر، عمو، دایی و امثال این افراد می تواند تا حد زیادی واقعیت جنس مخالف را نشان دهد. برای جنس مذکر نیز واقعیات مشاهده شده از مادر، خواهر، خاله، عمه و امثال اینها می تواند نشان گر واقعیات وجودی جنس مخالف باشد .
در صورتی که بدانیم و یقین داشته باشیم که افراد جنس مخالف تا حد بسیار زیادی بخصوص از آن جهت که در زندگی ما عملاً مؤثر است با یکدیگر مشابهت دارند ، دیگر دچار خیالپردازی و تصور رویایی در مورد جنس مخالف نخواهیم شد.
۲) اجتناب از خیال پردازی و تصور رویایی در مورد جنس مخالف:
یکی از مشکلات موجود در روابط بین دو جنس، داشتن تصورات خیالی از یکدیگر است. گاه دختر و پسر از یک فرد به خصوص، تصویری خیالی و کاملاً غیر واقعی   می سازند و با آن تصویر زندگی می کنند. برای دختر گاه یک پسر با تمام ضعف ها و محدودیت ها و هم چنین ناپختگی ها و رشد نایافتگی ها به شکل شاهزاده ای که سوار بر اسب سپیدی از راه رسیده و او را به سرزمین رؤیاها می برد، تجلی پیدا می کند. و یا برای پسری سرخورده و ناتوان از هدایت و سامان دادن به عواطف، افکار و احساسات دختری چنان تجلی پیدا می کند که گویی فرشته ای مهربان از آسمان ها برای نجات او و برای ایجاد پناهگاه برای او به زمین آمده است.
این تصورات رؤیایی بسیار زود از بین خواهند رفت و واقعاً مانند یک رؤیا در زندگی زایل خواهند شد. بنابراین در یک ارتباط مطلوب بهتر است از رؤیاپردازی در مورد جنس مخالف به شدت اجتناب کنیم. این مطلب با عشق و دوست داشتن مغایرتی ندارد. انسان می تواند فردی را بسیار عمیق دوست بدارد و لکن این دوست داشتن نباید موجب کوری و کری انسان شود.
۳) از بین بردن ترس ها، دلهره ها، هیجان ها، احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف:
سومین ویژگی در یک برخورد مطلوب، خالی کردن ذهن از عواطف منفی است. هر گونه احساسی که می تواند جنس مخالف را در ذهن ما به شکل منفی جلوه دهد و یا موجب رفتار مخرب ما نسبت به او باشد، می  باید از ذهن حذف شده یا اصلاح گردد.
۴) حفظ خونسردی وصلابت شخصیت، به هنگام برخوردبا جنس مخالف:
ما باید به هنگام برخورد با جنس مخالف، خونسردی خود را حفظ کرده، و هیجانات مختلف را از خود دور کنیم و چنین امری حداقل از دو طریق امکان پذیر است: اول این که تلاش کنیم جنبه های ارادی اعمالمان را افزایش دهیم و به عبارت دیگر با داشتن برنامه هایی در جهت تقویت اراده خویش گام برداریم. انسان¬هایی که خود را به دست امیال و راحتی ها می سپارند معمولاً تسلط خوب و کافی بر اعمال خویش ندارند.
دوم این که از طریق تمرین و حفظ خونسردی به هنگام مواجه شدن با جنس مخالف، تلاش کنیم به سطحی از کنترل رفتار دست بیابیم که در آن خونسردی و صلابت کافی در برخورد با جنس مخالف را داشته باشیم.
۵) برخورد مبتنی بر احترام با مراعات حدود شرعی در مورد محرم، نامحرم، حلال و حرام:
در فرهنگ ما برخورد مناسب بین دو جنس به شکل دقیق در چگونگی ارتباط بر اساس ملاک¬های چهارگانه محرم و نامحرم و حلال و حرام مشخص شده است. رعایت این حدود، نشانگر آشنایی ما با فرهنگ منسجم اسلامی است. برای شناخت این حدود لازم است به کُتب فقهی مناسب مراجعه گردد.
۶) فقدان روابط پنهانی با جنس مخالف و مشورت با والدین در این گونه موارد:
برقراری روابط پنهانی پیش از ازدواج ممکن است تا بدان جا پیش رود که به نوعی به هر یک از طرفین آسیب رسانده و آنها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. بهتر است دختران و پسرانی که تجربه و شناخت کافی از جنس مخالف ندارند و نیز تسلط کافی بر اعمال و افعال خویش نیافته ند، از طریق مشورت کردن با والدین و احتمالاً در میان گذاشتن تمایل خود نسبت به کسی، از آنان راهنمایی بخواهند و از این راه احتمال آسیب دیدگی روانی و تربیتی خویش را کاهش دهند.
۷) اجتناب از برقراری روابط صمیمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعی:
با این حال که روابط ما با جنس مخالف می باید خالی از پرخاشگری و ناپختگی و به دور از بی احترامی باشد، لکن نباید ارتباط صمیمانه ای بین ما برقرار شود و این مطلب را حتی به رغم وجود علاقه بین دو جنس نیز می باید رعایت کرد.
۸) نداشتن رفتارسَبُک، خودنمایی و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف:
توصیه می شود که دختران و پسران از داشتن رفتار سـَبـُک مبتنی بر جلب توجه جنس مخالف دوری گزینند. این مطلب به رغم این که به صورت یک راهنمایی برای دختران و پسران ارائه می شود، ولی گاهی اوقات از طرف برخی از دوستان نوجوان و جوان مورد اعتراض قرار   می گیرد. بعضی از دختران در مقایسه خود با دیگران به این نکته اشاره می  کنند که آنهایی که رفتار آن چنانی در پیش می گیرند و خود را به اشکال مختلف به جنس مخالف عرضه می کنند در زندگی موفق ترند، بسیار زودتر ازدواج می کنند و تشکیل زندگی می دهند.
در حالی که ما به دلیل داشتن رفتار سنگین، پیوسته دچار تنهایی و دور افتادن از ازدواج می شویم. چنین عباراتی به نوعی برای این دختران راهنمای عمل قرار می گیرد و آنها را دچار تعارض بین حفظ حرمت، عفت و رفتار موقر از یک سو،و داشتن یک رفتار خودنمایانه مبتنی بر جلب مشتری از سوی دیگر می سازد.
انسانی که دارای اهداف و آرمان های شناخته شده و منسجم در جهت حفظ کرامت انسانی خویش است هرگز از این وضع دچار تعارض نمی شود.
او به دنبال یافتن همسری پاک و عفیف است، ولی کسی که از طریق نمایش دادن   اندام ها و ظاهر خود، پسری را به سوی خویش جلب می کند، قطعاً باید بداند کسی را شکار کرده است که چیزی جز امیال حیوانی انسان نمی شناسد.
در قرآن کریم آمده است: "زنان ناپاک، از آن مردان ناپاکند و مردان ناپاک از آن زنان ناپاک، و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک اند." اگر ارزش های عالی انسانی مانند عفت، ایمان، پاکدامنی، خوش قلبی و سلامت نفس برای کسی معنا پیدا نکرده باشد، او    می تواند زندگی خود را از طریق تمایلات سطح پایین تر مانند تمایلات جنسی، سامان دهد. ولی کسی که به سطوح بالاتر دسترسی پیدا کرده است هر چند که مدتی ارضای تمایلات و نیازهای جسمانی او به تأخیر بیفتد، حفظ ارزش های عالی انسانی او را کفایت می نماید.

 منبع:سایت رسانه


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
ازدواج فاميلی روی ترازو
اگر جرأت داريد بگوييد نه!

ازدواج فامیلی روی ترازو

اگر جرأت دارید بگویید نه!

به همین خاطر است که آنها در پی یافتن بهترین ها هستند. در مورد ازدواج کردن و به قول خودشان عاقبت به خیری هم تمایل دارند کسی را برای دختر یا پسرشان انتخاب کنند که بهترین باشد و چه کسی بهتر از بچه های خواهر و برادرشان است که هم دیده و شناخته شده هستند و هم حیف است چنین کسی با این شرایط اخلاقی خوب و امکانات تحصیلی و شغلی مناسب را از دست بدهند. آنها پیشنهاد می دهند و در ظاهر، شما را آزاد می گذارند که پاسخ مثبت یا منفی بدهید اما اگر جرات دارید، بگویید نه؛

 آن وقت است که فریاد مادر یا پدرتان بلند می شود و می گوید: «من چطور از شرمندگی بعد از این می توانم در چشمان خواهر یا برادرم نگاه کنم؟! مگر پسرخاله یا پسرعمویت چه عیب و ایرادی دارد و...»  آن چه خواندید، بخشی از صحبت های دخترخانمی بود که سردرگم به مطب مشاور مراجعه کرده بود و می خواست بداند آیا ازدواج فامیلی آن هم بعد از این همه حرف و حدیث هایی که در موردش وجود دارد کار درستی است؟ او به همراه مادرش آمده بود تا پاسخ این پرسش را پیدا کند که کدام کفه ترازوی این انتخاب سنگین تر است؛ خوبی هایش یا بدی هایش؟
کارشناسان موافق و مخالف ازدواج فامیلی نظریه¬های مختلفی دارند که شنیدنی است اما همه، این مساله علمی را قبول دارند که احتمال بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواج¬های غیرخویشاوندی ۲ تا ۳درصد است. در حالی که این رقم برای ازدواج های خویشاوندی به ۴ تا ۵ درصد می رسد. هر چند شاید به نظر این تفاوت یک درصدی اندک باشد اما با احتساب آمار موالید سالیانه عدد قابل توجهی می شود یعنی اگر بخواهیم بدون ضرورت انجام مشاوره ژنتیک ازدواج های فامیلی را توصیه کنیم، نمی¬توانیم به سادگی بار اقتصادی و مشکلات دیگر این افراد بیمار را که به جامعه تحمیل می شود، نادیده بگیریم.
دکتر بدری¬السادات بهرامی تصمیم نهایی را به عهده چنین خانواده¬هایی می¬گذارد اما همه معایب و محاسن چنین ازدواجی را برایمان می شکافد تا همه از این توصیه ها استفاده کنند. همه کارشناسان معتقدند قبل از هر چیز و حتی قبل از علنی کردن این خواستگاری در خانواده لازم است مشاوره ژنتیک صورت گیرد و سپس با مطرح کردن این موضوع دختر و پسر را به سمت عواطف سوق داد. در این شرایط آسیبی به عواطف و احساسات طرفین وارد نمی-شود.
دکتر قائدی هم در این خصوص نظراتی داشتند که می¬خوانید.
● نظر روان شناس
دکتر بدری السادات بهرامی/ مشاور خانواده
اول مشاوره ژنتیک، دوم مشاوره روان¬شناسی
قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواج های فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان می کنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را می شناسند، فضایی را که دختر و پسر در آن پرورش یافته اند و حتی آسیب¬های آن را خوب می¬شناسند و به قولی جمله معروفی دارند که می گویند «او را مثل بچه خودم بزرگ کرده ام» پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسب های مهم نیازی احساس نمی کنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی می شود که دو خانواده بی گُدار به آب می زنند. پس اجازه بدهید بدون آن که بگوییم ازدواج فامیلی خوب است یا بد، با هم بدی ها و خوبی های این تصمیم یعنی وصلت با فامیل را بررسی کنیم. شاید وقتی محاسن و معایب آن را بدانید بهتر بتوانید انتخاب کنید و در هر ازدواجی که دارید چه با فامیل و چه غریبه، موفق و خوشبخت شوید.
از مزایای ازدواج فامیلی شروع می کنیم. شما در اغلب موارد از نظر تناسب خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی که بسیار مهم هستند مشکلی با خانواده عروس یا داماد نخواهید داشت چون طبقه خانوادگی  اجتماعی فامیل عموما یکسان است و فقط استثنای ۱۰ درصدی وجود دارد که عده ای خیلی بالاتر از سطح فامیل یا خیلی پایین تر از آن باشند و با یکدیگر در تناسب قرار نگیرند. پس برخی از تناسب هایی که ما برای ازدواج نیازمند آنها هستیم در ازدواج های فامیلی، خود به خود وجود دارد.
در این جا به دلیل وجود چنین تناسب هایی که با فامیل خود داریم، گمان می کنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما با یکدیگر برقرار است. بنابراین انتظار داریم دخترخاله، پسرخاله یا دختردایی، پسرعمه از لحاظ شخصیتی و اخلاقی هیچ تضادی با هم نداشته باشند و مناسب یکدیگر باشند.
این باور غلط می تواند زمینه بی انگیزه و بی رغبت شدن دختر و پسر جوان یا خانواده های آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی این که آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند. اگر دقت کنید متوجه می شوید چون مادر یا پدر این دختر و پسر که مربی آنها هستند و نقش پر رنگی در پرورش ساختار تربیتی آنها دارند، غریبه هستند این تفاوت¬ها پدید می آید. گذشته از اینها برخی خصوصیات اخلاقی خواهر و برادران و دیدگاه آنها با یکدیگر در تضاد است. در نتیجه امکان دارد زوجی دخترخاله و پسرخاله باشند اما علاوه بر تفاوت دیدگاه پدرانشان که غریبه اند، شخصیت و اخلاق مادران آنها نیز یکسان نباشد. بنابراین توصیه می کنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسب ها و این که آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانواده ها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند.
● مزایای ازدواج فامیلی
گفتیم برای این که ازدواج موفقی داشته باشیم، نیاز داریم تناسب های لازم را با همسرمان داشته باشیم. شاید معادل این عبارت متناسب بودن که در روان شناسی به کار می بریم بتوان عبارت هم کفو بودن در تعالیم اسلامی را ذکر کرد. این تناسب ها در برخی از حوزه ها حتما باید وجود داشته باشند وگرنه زندگی زوجین با مشکل مواجه می شود.
از مهم ترین موارد، تناسب خانوادگی است. مقصود ما شیوه ها و سبک تربیتی است که با آن رشد کرده اند و از کودکی بنا به سلیقه خانواده و والدین خود تحت قواعد خاصی بوده اند. به عنوان نمونه اگر فردی در فضایی بزرگ شده باشد که در آن خانواده خیلی به زن اهمیت نمی دهند و مرد قدرت مطلق است، نمی تواند با دختری ازدواج کند که در خانواده اش زن ها همه کاره بودند. زندگی این دو مصداق دو پادشاهی می شود که در یک ملک نمی گنجند. مثال ها برای فضای متفاوت تربیت فراوان است و اگر چنین تناسبی نباشد باعث مشکلات جدی می شود. گاهی اوقات زن و شوهری با اختلافات جدی به ما مراجعه می  کنند که در نگاه اول در می یابیم ازدواج این دو هیچ تناسبی نداشته است. یکی در خانواده ای بزرگ شده که معتقد بودند اگر فلانی موفق است حتما تلاش و پشتکار داشته در حالی که خانواده طرف دیگر موفقیت افراد را در این می¬دیدند که حتما برای خود طلسم یا دعای جادو جمبلی گرفته که پیشرفت در کار و رونق زندگی به دست آورده است. طبیعی است چون این خانم و آقا تناسب خانوادگی ندارند،     نمی توانند با هم خوب زندگی کنند. شکل گیری افکار و شخصیت آنها کاملا از هم متفاوت است. این تناسب اغلب در ازدواج فامیلی وجود دارد و چنین نگرانی ای برای زوج های فامیل منتفی است.
تناسب دیگری که حتما باید وجود داشته باشد، تناسب فرهنگی است. یعنی فرهنگ که عبارت است از بایدها و نبایدها و ارزش ها و ضدارزش های ما باید با همسرمان در تناسب باشد. یعنی این طوری نباشد که اگر ما ارزش کسی را به پول و ثروت او می دانیم، همسرمان در نقطه مقابل باشد و بگوید ارزش افراد به میزان تحصیلات آنها یا دیگر معیارهاست نه ثروت آنها و مدل ماشینشان. به علاوه در دید وسیع تر فرهنگ ما در بحث کلان هم باید در تناسب یکدیگر باشد که در ازدواج فامیلی چنین مشکلی وجود ندارد.
بایدها و نبایدهای یک دختر اهل آذربایجان با دختر یا پسری که در شمال کشور یا جنوب بزرگ شده است، یکسان نیست. فاصله ای در این میان هست که به تناقض می انجامد. این اختلاف فرهنگی نقطه آغازین دعواها و اختلافات آنهاست.
مساله دیگر، تناسب اعتقادی است. از آن جا که اعتقادات، جنس محکمی دارند و هر فردی با هر اعتقادی چه شیعه و سنی، چه بودایی و حتی لائیک حاضر است پای عقاید خود بایستد، نداشتن تناسب اعتقادی واقعا مساله ساز است. هر کدام از ما برای خود اعتقاداتی داریم که فقط به خودمان ربط دارد اما وقتی قرار شد در کنار هم و به عنوان زوج زندگی کنیم نمی توانید بگویید موسی به دین خود، عیسی به دین خود.
در ازدواج فامیلی جنس اعتقادات خانواده از یک نوع است و همین مساله یعنی نداشتن یک دسته از درگیری ها و مشکلات. پس تناسب اعتقادی هم منتفی می شود.
● معایب ازدواج فامیلی
مساله تشابه های ژنتیکی و بیماری های ارثی که امکان انتقال آن در ازدواج فامیلی بالاتر می رود از معایب مهمی است که به این انتخاب وارد است و شاید افراد این را بزرگ ترین عیب بدانند اما از معایب جدی که در ازدواج های فامیلی وجود دارد این است که اگر اختلافی بین زن و شوهر جوان ایجاد شود مشکل آنها به خانواده هایشان و در نتیجه به کل فامیل بسط داده می¬شود. اصل و ریشه این اختلافات از آن جایی ناشی می شود که بعد از ازدواج نسبتی که بین ما و خاله یا عمه یا زن دایی¬مان بوده است حالا تغییر می کند و او را مادر همسرمان می-دانیم نه همان   خاله¬جان یا عمه جان. شاید هنوز هم عمه یا خاله¬جان را دوست داشته باشیم اما حس ما نسبت به او تغییر می کند. توقعی که از او داریم رنگ دیگری می گیرد و او مادرشوهر یا مادرزن ماست نه خاله جانی که از کودکی برایمان عزیز بوده است. در واقع چون حس ما تغییر کرده و نوع توقعاتمان در این قالب جدید عوض شده¬اند این روند اتفاق می¬افتد. شما با این ازدواج تماس¬ها و برخوردهایتان بیشتر می شود و به دنبال عمیق تر شدن رابطه با هم در تعارض قرار می گیرید چون منافع شما با هم در تقابل اند یا لااقل حس شما این را القا می کند که چنین حالتی وجود دارد. شاید تا به حال بیش از صد مورد زوجینی را دیده ام که با هم فامیل بوده اند و در ۳ گروه خوشبخت، متوسط و مساله دار و در آستانه طلاق قرار داشتند و بدون استثنا همه آنها این تغییر حس را گزارش می کردند.
همین جا لازم است بگویم اگر شما اصرار دارید با هم ازدواج کنید و مشاوره ژنتیک هم انجام داده اید و مانعی وجود ندارد قبل از ازدواج حتما با یک مشاور صحبت کنید تا با آموزش برخی نکات مهم به شما کمک کند این حس خود را در اختیار بگیرید. او باید مهارت هایی را به شما آموزش دهد تا جزو مواردی از ازدواج فامیلی باشید که هم اکنون زن و شوهرانی خوشبخت هستند.
مشاور به شما می آموزد چطور با فراگیری مهارت های بهتر زیستن، رفتاری با مادر همسرتان داشته باشید که نه تنها نقش قبلی را حفظ کند بلکه در جایگاه خاص تری هم قرار بگیرد.
اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را یاد بگیرید، می¬توانید مانع اختلافات خانوادگی شوید و این یعنی مدیریت صحیح و داشتن خانواده ای سالم. در این شرایط شما قادرید مشکلات بین خود و همسرتان را حل و فصل کنید و اگر مهارتی را که برای داشتن زندگی سالم باید داشته باشید، ندارید با کمک مشاور می توانید آن را یاد بگیرید. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که اگر فاقد مهارت های مهم زندگی باشید چه با فردی که در خانواده و فامیل است و چه با فردی که غیر آشناست، ازدواج کنید موفق نخواهید بود. اگر نتوانید با همسرتان و خانواده او درست رفتار کنید، اگر نتوانید مشکلات را ارزیابی کنید، تفاوتی نمی¬کند شرایط ازدواج تان چه باشد، چون در هر صورت بازنده هستید.
یکی دیگر از بدی هایی که ازدواج فامیلی دارد این است که با ازدواج کردن خانواده ما گسترده تر نخواهد شد. در حالی که اگر با یک فرد غریبه ازدواج کنیم، اعضایی جدید به خانواده ما اضافه می شود. گسترش روابط و برخورداری از حمایتی گسترده از محاسنی است که با ازدواج فامیلی از آن بی بهره می مانیم.
اما وقتی حسن ازدواج فامیلی کامل می¬شود که ارزیابی و پاسخ بله یا نه دادن هریک از  خانواده¬ها چه دختر و چه پسر به راحتی پاسخ گفتن به غریبه¬ها مقدور باشد و هیچ کدام یکدیگر را مجبور نکنند خلاف میل¬شان بله یا خیر بگویند.
شاید دخترعمو یا عمه شما به هر دلیلی که برای خودش دارد تمایل نداشته باشد پاسخ مثبتی به شما بدهد. لازم است با برخورد منطقی و انسانی به خواسته او احترام بگذارید.
قابل توجه والدین این که، هر خواهر یا برادری هم باید چنین آزادی عمل و انتخابی را به خواهر و برادرش بدهد. نباید این تصمیم و خواستگاری بر روابط آنها تاثیر بگذارد. اگر شما علاقه خاصی به خواهر یا برادرزاده تان دارید نباید طوری عمل کنید که آزاداندیشی و حق انتخاب را از بچه ها سلب کنید. باید این ذهنیت را داشته باشید که او در بزرگ سالی فردی را از غریبه ها به همسری بگیرد. آنها باید اختیار در انتخاب داشته باشند و اگر قرار باشد نوعی سرنوشت از پیش تعیین شده بر آنها تحمیل شود می تواند جزو معایب بزرگی باشد که باید منتظر باشید کی و کجا این آسیب بر زندگی آنها وارد شود. ازدواج فامیلی اگر ضرورت اصلی یعنی مشاوره ژنتیک را پشت سر بگذارد و سپس بررسی و مشاوره ازدواج هم صورت بگیرد نه تنها مشکل و خدشه ای به رابطه خواهر و برادرها وارد نمی کند بلکه زندگی را شیرین می کند. در مقابل اگر این نکات رعایت نشود، ازدواجی تلخ¬تر از این ازدواج نیست.
● نظر روان پزشک
دکترغلام حسین قائدی/ روان پزشک، استادیاردانشگاه علوم پزشکی شاهد
حتی المقدور از ازدواج فامیلی پرهیز کنید
افراد به دلایل مختلفی، تمایل به ازدواج فامیلی دارند. برخی از افراد دیدگاه سنتی و متعصبانه ای دارند و تفکرشان به گونه ای است که اگر به عنوان نمونه اموالی به دست می آورند آن را تقسیم نکنند و بر همین اساس فکر می کنند اگر فرزندان شان در فامیل خودشان ازدواج کنند، در خانواده خودشان باقی می¬ماند و تصورشان بر این است که ازدواجی که درون اقوام خودشان صورت بگیرد، موفق تر خواهد بود.
دیدگاه دیگر، مربوط به افرادی است که می گویند چون فرزندانمان از ابتدا با هم بزرگ شده¬اند، پس شناخت بیشتری از یکدیگر دارند و اخلاق و منش یکسانی دارند، در نتیجه اگر با هم ازدواج کنند، زندگی موفقی خواهند داشت. با توجه به صنعتی شدن و پیشرفت جوامع، بسیاری از این دیدگاه¬ها منسوخ شده است.
زمانی که یک دختر و پسر که دارای بارهای ژنتیکی مشابه هستند با هم ازدواج کنند،     بیماری¬های مختلفی که در خانواده وجود داشته در این ژن ها وجود دارد و زمانی که این ژن ها با هم جمع می شود، بیماری ها خودشان را نشان می¬دهند. این قضیه خصوصا در مورد بیماری-های روان پزشکی بسیار صادق است. اگر زن و شوهری که دارای اختلالات روانی هستند با هم ازدواج کنند، درگیری¬هایی در خانواده ایجاد می¬شود که هم در خانواده و هم در جامعه تبعات مثبتی نخواهد داشت.
از سوی دیگر نمی توان منکر این قضیه بود که کسانی که با هم ازدواج می کنند باید دارای تشابهات زیادی باشند؛ تشابهات مذهبی، اعتقادی، تحصیلی، شغلی، مالی، خانوادگی، طرز تفکر در مورد اداره زندگی، روابط جنسی و فرهنگی همگی همراه بلوغ فکری و عاطفی، یک ازدواج موفق را برای افراد رقم می¬زند.
اما نقص عمده ای که ازدواج فامیلی دارد این است که به این تشابهات توجه نمی شود و صرف این که خانواده ها همدیگر را می¬شناسند، این ازدواج شکل می گیرد. در حالی که برای ازدواج شناخت خانواده کفایت نمی¬کند و باید دختر و پسری که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، تشابهاتی که ذکر شد را داشته باشند و شناخت خانواده بعد از آن حایز اهمیت است.
مساله مهم دیگری که در ازدواج فامیلی مطرح است این است که معمولا اختلاف های خانوادگی و فامیلی به زندگی زوجین کشیده می¬شود و بر روابط آنها تاثیر می گذارد و زندگی زناشویی آنها را تحت الشعاع قرار می¬دهد.
این مساله دو وجه دارد؛ وقتی دو نفر با نسبت فامیلی با هم ازدواج می کنند، ارتباط گسترده¬ای پیدا می کنند و زمانی که یک اختلاف خانوادگی به وجود می¬آید، ممکن است یکی از زوجین با نیت حل اختلاف از اقوامش حمایت کند و همسرش هم از طرف دیگر حمایت کند. این موضوع نه تنها اختلاف¬ها را حل نمی کند بلکه سبب افزایش آن می شود و دامنه اش به زندگی این زوج هم کشیده می شود. وجه دیگر این مساله، زمانی که زن و شوهر با هم اختلاف پیدا می¬کنند، نمایان می شود. در ازدواج¬های فامیلی، نقش حمایتی خانواده ها در زمان اختلاف زن و شوهر بیشتر است و ممکن است مشکل  ساز شود. البته باید گفت نمی توان قانون کلی صادر کرد و گفت چنین حمایت هایی همواره اختلاف ها را بیشتر می کند.
این موضوع رابطه مستقیم با بلوغ فکری، عاطفی زوجین و خانواده آنها دارد. ممکن است بسیاری از زوجین مشکلات و مسایل خودشان را در چارچوب خانه شان حل و فصل کنند. اما باید این نکته را در نظر گرفت که برای مسایل عاطفی و احساسی خیلی نمی توان چارچوب گذاشت و امکان دارد، اختلاف های خانوادگی یا اختلاف زن و شوهر بر یکدیگر اثر بگذارد.
بنابراین توصیه می شود، حتی المقدور افراد به دلیل مشکلات ژنتیکی و روانی به سمت ازدواج فامیلی نروند. اگر هم ازدواج فامیلی صورت گرفت، مشاوره ژنتیک و مشاوره روان شناسی بسیار ضروری است و حتما باید سلامت روان زن و مرد سنجیده شود و زمانی که سلامت آنها تایید شد، به تشابهاتی که قبلا ذکر شد حتما توجه شود تا ازدواج موفقی پیش رو داشته باشند.
هفته نامه سلامت


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
ازدواج مهارت می خواهد.
زندگی مشترك افقی است روشن و جلوه گاهی زیبا برای تولدی دوباره؛ مشروط بر آن كه وجوه ضروری اين اشتراك، يعنی توانايي ها و مهارت های خاص و سازنده، در تفكر، بينش و عملكرد انسان رؤيت و ملاحظه شود.

ازدواج مهارت می‌خواهد!

زندگی مشترك افقی است روشن و جلوه گاهی زیبا برای تولدی دوباره؛ مشروط بر آن كه وجوه ضروری این اشتراك، یعنی توانایی ها و مهارت های خاص و سازنده، در تفكر، بینش و عملكرد انسان رؤیت و ملاحظه شود. زیرا این مهارت ها و توانایی های انسان است كه در وقت لزوم، به یاری او می‌آید تا مشكلات ، اختلافات و نقاط ضعف و كاستی های زندگی مشتركش را برطرف نماید.

 حال چنانچه زندگی مشتركی كه براساس پیوندی مقدس از سوی زن و مرد، صورت پذیرفته، با عدم توانایی ها و مهارت های هر دو نفر و یا حتی یكی از آنها روبه رو شود، به طور مسلم، ادامه این زندگی با تلخكامی، ناراحتی و تنش و رنجش همراه خواهد شد. بنابراین باید در نظر داشته باشیم بقا و تداوم و شیرینی یك زندگی مشترك، همیشه در گرو توانایی ها و مهارت های خاصی است كه در حقیقت تضمین كننده ای قابل اطمینان برای خوشبختی زوجین به حساب می‌آیند.
به همین لحاظ در نوشتاری كه پیش رو دارید سعی شده است تا به صورت اجمال به راهكارهای مهم و اساسی، پیرامون برخی از توانایی ها و مهارت های لازم برای ایجاد و برقراری یك زندگی مشترك ایده آل پرداخته شود.

مهارت در خودآگاهی

آگاهی از خود و خصوصیات مختلف خود، به انسان كمك می‌كند با توانایی ها و ضعف ها و سایر خصوصیات خود آشنا شود. همچنین در صورت برخورد با طرف مقابل و تشكیل زندگی مشترك بهتر و عمیق تر با مسائل روبه رو شود. این خودآگاهی به شخص نشان می‌دهد كه چگونه می‌تواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم كنترلشان نماید تا منجر به هیچگونه ناراحتی نگردد.
خودآگاهی، موجب شناخت نیاز افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها می‌شود. همچنین اهداف زندگی را مشخص تر و واقع بینانه تر نشان می‌دهد و ارزش واقعی افراد و مسائل پیرامونشان را نمایان می‌سازد. خودآگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان سهل تر می‌نماید، به زندگی او آرامش می‌دهد و احساس رضایت مندی اش را رونق می‌بخشد.
«خودآگاهی» تضمین كننده استحكام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشكلات و حل مناسب آنها می‌شود.
به جز موارد فوق، «خودآگاهی» شناخت و تنظیم احساسات، اهداف و برنامه زندگی، تفریحات و سرگرمی‌ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد.
كشف و درك و شناخت مهارت ها و توانایی های خود، به این دلیل مهم است كه فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفی دارد تا برای ازدواج خود براساس هدف اصلی زندگی اش، برنامه ریزی نماید. مثلاً فردی كه هدفش رسیدن به درجات عالیه كمال و معنویات است، اگر با کسی ازدواج كند كه هدفش رسیدن به یك زندگی تجملی و سراسر مادیات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشكلات فراوانی در زندگی مشترك خواهد شد. امتیاز دیگری كه می‌توان برای خودآگاهی منظور نمود آن است كه موجبی قدرتمند برای شناخت و تشخیص تفاوت های بین خود و دیگران است. در این میان باید گفت شناخت تفاوت های میان زن و مرد، یكی از مهم ترین بخش های مربوط به مهارت خودآگاهی است.
شناخت تفاوت های میان زنان و مردان
در یك بعد كلی می‌توان گفت انسان ها، تفاوت های بسیاری با یكدیگر دارند كه دلایل شان نیز متنوع و متعدد است. اما تفاوت های بین زن و مرد ، تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوت ها، ریشه در عوامل فیزیولوژیكی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند.بیشترین این تفاوت ها را كه معمولاً شدید و قابل تعمق است، می‌توان در ازدواج و زندگی مشترك به وضوح احساس كرد، از جمله این كه:
.1دیدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل زناشویی كاملاً متفاوت است
این تفاوت كه در واقع ریشه زیستی دارد، مهمترین اختلاف آنان در ارتباط با رابطه زناشویی است. این رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی كه در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیك دارد. دیگر آن كه جنبه های عاطفی این احساس در مردها، بسیار كمتر از آن احساسی است كه در زن ها وجود دارد. این تفاوت‌ها و یا عدم آگاهی از آنها، گاهی موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط میان مرد و همسرش می‌شود.
.2 استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد
استقلال مردها از موارد قابل توجه در زندگی مشترك است. چون آنها مایلند و می‌خواهند در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل كنند. مخالفت همسر یا عدم توجه وی به این نكته، می‌تواند مشكلات و موانعی در زندگی مشترك ایجاد کند زیرا مرد تصور می‌کند كه به احساس استقلالش، لطمه خورده است. 
 
.3 زنان می‌خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می‌دهند
چنانچه زن حس كند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می‌شود و واكنش های عاطفی شدید نشان می‌دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است كه حس كنند همسرشان به آنان احترام می‌گذارد و به سلامت وعقیده و ... آنان اهمیت می‌دهد.
.4 مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است
با مراجعه به فرهنگ های مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهیم دید كه «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است كه البته این مسئله را باید جدای از تبعیض های میان زن و مرد، به حساب آورد. در خانواده هایی كه زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیمی ‌اتخاذ می‌نماید، یا این كه قدرت اول خانواده است، معمولاً مشكلات گوناگون زیادی مشاهده می‌شود كه آسیب دیدگی احساس مرد از خود را می‌توان یكی از این ناراحتی ها دانست. البته این كه مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست كه مرد، در یك نقش دیكتاتوری ظاهر شود بلكه منظور از این مسئله، مدیریتی است كه باید بر عهده مرد قرار بگیرد.
.5 صحبت كردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است
زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت كردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه می‌نمایند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درك و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترك خواهد نمود.
.6 نگاه مردان به مسائل، كلی تر است
مردها معمولاً وارد جزئیات و نكات ظریف نمی‌شوند، در حالی كه زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولاً این خصوصیات زن و مرد، موجب می‌شود زن تصور كند مرد در باره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند كه همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و كم اهمیت، درگیر و مشغول می‌سازد.
.7جذابیت های جسمی ‌و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد
مردها بیش از زن ها تحت تأثیر جذابیت های جسمی‌و آراستگی زن قرار می‌گیرند كه این نیز یكی دیگر از تفاوت های مهم آنهاست.
.8زن ها عاطفی تر از مردها هستند
یكی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است كه زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی كه همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مكان آشنایی و ... را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه كند، وقتی با شوهری روبه رو می‌شود كه نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشكار است، نخستین احساسش آن است كه همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است. باید دانست ادامه چنین تفكرات منفی و برخوردهای احساسی در مدت زمانی اندك، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترك می‌شود. لذا آگاهی از این نكات ضمن آن كه از ناراحتی های بسیاری جلوگیری می‌كند، احساس مهارت در زندگی مشترك را در شخص رشد می‌دهد و او را به موفقیت می‌رساند.
9.مهارت در همدلی با افراد
همدلی با افراد مهارت خاصی می‌خواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی‌به انسان ها كمك بسیاری می‌كند. گاهی اوقات افراد به اشتباه، تصور می‌كنند تفاهم به این معناست كه ما با فرد مقابل، كاملاً همفكر و هم عقیده باشیم، در حالی كه باید گفت چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی‌توان دو انسان را یافت كه به طور كامل شبیه یكدیگر باشند. اختلاف و تفاوت در دیدگاه ها، سلیقه ها، آرزوها، عقاید و علایق، همه و همه، امری طبیعی و كاملاً عادی است. اما آنچه این اختلاف و تفاوت را می‌تواند برای ما، قابل درك و فهم سازد، همان «همدلی» است كه به واسطه آن، می‌توانیم بسیاری از مشكلات ارتباطی خود با دیگران، خاصه شریك زندگی مان، را برطرف سازیم.
اصول مهارت همدلی
. به صحبت های دیگران خوب گوش كنید.
هنگامی‌كه كسی صحبت می‌كند، كار دیگری انجام ندهید. خوب گوش كردن یا به عبارت دیگر، گوش كردن فعال، پایه و اساس هر نوع ارتباط سالمی‌است. نمی‌توان هم كتاب خواند و هم به صحبت های طرف مقابل گوش داد. چون بین شنیدن و گوش دادن، تفاوت زیادی وجود دارد. همچنین توجه كنید كه هنگام صحبت كردن طرف مقابل، به صورت او نگاه كنید تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هایش، هر چند معمولی و عادی، دقت، حرمت و حساسیت لازم را قائلید. حتی گاه با اظهار كلماتی چون بله! عجب! خوب! فهمیدم! پس این طور! به او نشان دهید كه كاملاً به صحبت هایش و آنچه كه می‌گوید، توجه دارید و برای این توجه تمركز كافی داشته باشید.
. با احساس و عواطف طرف مقابل‌تان همراه و هماهنگ شوید.
هنگام همدلی، سعی كنید طرف مقابل خود را درك كنید. آن هم به طور حقیقی و دور از هرگونه تظاهر و تصنعی ریاكارانه یا از روی اجبار! بلكه از روی عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هیچ وقت نمی‌توان با فردی كه با صدا و حالتی حزن آلود، درباره مسئله یا موضوع ناراحت كننده ای سخن می‌گوید، با لحنی شاد و سرشار از سرخوشی سخن گفت. البته عكس این مثال نیز صادق است.
.به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.
بیشتر اوقات، فردی كه از شرایط و مسایل خود، سخن می‌گوید و به شرح مشكلات یا درد دل هایش می‌پردازد، قبل از آن كه به دنبال راه چاره یا پند و اندرز و یا راهنمایی باشد، نیاز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هیجان او شود و موقعیت های احساسی او را درك كند. شما باید با توجهی كه نسبت به احساس و هیجان او می‌كنید، این خواسته را برای وی به اثبات برسانید.
.خود را به جای طرف مقابل بگذارید.
تنها در این صورت است كه می‌توانید از دریچه چشم وی، به مشكلات نگاه كنید و احساسات و موقعیتش را دریابید تا بتوانید همدلی لازم را درباره اش داشته باشید.
. در همدلی با طرف مقابل، از جمله های قاطع استفاده نكنید.
معمولاً شدت ناراحتی و هیجان در فرد نیازمند به همدلی، به حدی است كه موجبات آزردگی و آسیب پذیری را در او، مستعد می‌سازد. بنابراین باید مراقب بود تا با چنین فردی، با كلمه ها و جمله های قاطع و بُرنده، صحبت نكنیم. چه بسا كه در تشخیص احساس و معانی سخنان وی اشتباه كرده باشیم آن وقت به دلیل قطعیت نظر و صحبتی كه داشته ایم، نه تنها همراه و همدل او نبوده ایم، بلكه به نوعی وی را آزرده خاطر و منزجر نیز كرده ایم.
10.مهارت حل اختلاف
این مهارت نیز، همانند بقیه مهارت ها، برای ازدواج و تشكیل زندگی مشترك و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری كاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعی تر آن است كه نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونه ای حل كنیم كه رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با كسب مهارت در حل اختلافات.
اصول مهارت حل اختلاف
- صحبت كنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.
حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است كه همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.
- منفی سخن نگویید.
اگر برای وصل كردن، قدم جلو می‌گذاریم، باید دقت كنیم از به كار بردن سخنان نومید كننده و تحریك كننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.
- در اولین قدم اختلاف، آن را حل كنید.
به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به كینه و رنجش می‌شود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو كردن ناراحتی ها و سوءتفاهمات، كمك مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهل تر می‌نماید.
- از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست كنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یكدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.
- احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.
چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشكلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، می‌خواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونه ای صحبت كنید كه دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی كنید. طعنه و كنایه را نیز باید از لحن و كلامتان حذف نمایید.
- نظر و عقیده خود را بیان كنید.
ناراحتی خود را عنوان كنید و درباره اش سخن بگویید بدون آن كه قضاوت یا سرزنش كنید و حكمی‌صادر نمایید.
- دیگری یا دیگران نیز حق دارند.
به طرف مقابل خود یا دیگرانی كه با یكدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه كافی بدهید تا از ناراحتی ها و مشكلاتشان صحبت كنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشكلات، آماده تر می‌نماید.
- عذرخواهی مشكل نیست.
در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یك جمله كه حاكی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر كند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را كوچك نمی‌كند، بلكه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز می‌سازد. حال چنانچه لزومی‌به عذرخواهی هیچ كسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، كنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.
- هربار، فقط یك موضوع را مطرح كنید.
برای هر مشكل، یك جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا كه در صورت صحبت و طرح همه ناراحتی ها و مشكلات در یك جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلكه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.
لازم به یادآوری است كه مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن ها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت كه در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همكاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.
11.مهارت تصمیم گیری
تصمیم گیری نیاز به مهارت دارد. انسان ها به صورت های مختلفی تصمیم گیری می‌كنند، خواه این تصمیم درباره معامله ای باشد یا اشتغال به كاری یا انجام عملی یا ازدواجی.
انواع تصمیم گیری
1.تصمیم گیری احساسی؛ كه تصمیم براساس یك احساس خاص ( عشق ، خشم، كینه، حسادت و كمك و...) گرفته می‌شود.
 
.2 تصمیم گیری اجتنابی؛ تصمیمی‌كه فرد به دلیل ترس و نگرانی كه دارد، سعی می‌كند تا آنجا كه می‌تواند آن را به تعویق اندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امكان آن را به وجود می‌آورد كه فرد، فرصت های مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.
 3. تصمیم گیری اخلاقی؛ تصمیمی‌است كه فرد، برای انجام آن به دلایل اخلاقی تكیه می‌كند. مثلاً ادامه دادن به یك زندگی مشترك مملو از تنش و پر تشنج، به دلیل وجود فرزند.
4.تصمیم گیری تكانشی؛ این نوع تصمیم گیری، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت كار، یا ارزیابی و توجه به موقعیت ها و شرایط صورت می‌گیرد. مثلاً فردی، فرد مقابل خود را برای كاری كه در نظر دارد ترغیب به عجله می‌كند و قدرت تفكر در مورد یك عمل درست را از او می‌گیرد.
5.تصمیم گیری مطیعانه؛ سبك تصمیم گیری مطیعانه، می‌تواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد كند. در تصمیم گیری مطیعانه، دیگران برای یك یا دو نفر یا موضوعی، تصمیم می‌گیرند بدون آن كه فرد یا افراد یا موضوعی كه تصمیم بر روی آن اجرا می‌شود، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. نمونه این تصمیم گیری را می‌توان در ازدواج های سنتی مشاهده كرد.
6.تصمیم گیری عقلانی؛ سالم ترین تصمیم ها، تصمیمی‌است كه براساس تفكر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت بگیرد. تصمیم گیری عقلانی، براساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت دیده می‌شود.
اصول تصمیم گیری عقلانی
تصمیم گیری عقلانی نیز مانند بقیه مهارت ها، دارای اصول مهارتی است كه به ترتیب ذیل است:
 - مواجه شدن با یك تصمیم:  زمانی است كه فرد متوجه می‌شود باید تصمیم بگیرد. بنابراین روی آن تمركز كرده و ضمن روشن كردن موضوع تصمیم، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری می‌نماید.
-  حق انتخاب و بررسی مورد تصمیم بر اساس اطلاعات:  با راه حل ها و اطلاعاتی كه فرد به دست آورده، این حق را می‌یابد تا تصمیمی‌درست برای انتخاب، ازدواج یا انجام كار مورد نظرش بگیرد.
-  ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده حق انتخاب:  فرد پیامدهای متفاوت از انتخاب ها را مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌دهد تا معقول ترین آنها را انتخاب كند.
 - تعهد به تصمیم: نسبت به تصمیمی‌كه گرفته می‌شود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.
 - برنامه ریزی برای انجام تصمیم: حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.
-  اجرا یا انجام تصمیم: در این مرحله، فرد به صورت عملی وارد مراحل برنامه ریزی شده می‌شود. مثلاً تصمیم به ازدواج كه مراحلی همچون خواستگاری ، نامزدی ، خرید و غیره دارد.
 - ارزیابی پیامدهای واقعی اجرا یا انجام تصمیم: فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمی‌می‌پردازد كه یا ناموفق بوده یا آن موفقیت لازمی‌را كه فكر می‌كرده نداشته است. در اینجا فرد مراحلی را كه از سر گذرانده، مورد بررسی قرار می‌دهد تا برای برنامه آینده اش، شروع به برنامه ریزی كند. 
 
 

منبع :سایت رسانه


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
معیارهای انتخاب همسر
ازدواج که يک امر طبيعی و خواسته تمام انسانها و مطلوب همگان است.

معیار انتخاب همسر

امام باقر علیه السلام:

«هر وقت پسری به خواستگاری دخترتان آمد، اگر از دین و اخلاق او راضی بودید، دخترتان را به او تزویج کنید و اگر نکنید، فتنه و فساد بزرگی را باعث شده اید» .

 

ازدواج که یک امر طبیعی و خواسته تمام انسانها و مطلوب همگان است، به فراخور جوامع مختلف، معیارهای گوناگونی دارد که نشات گرفته از فرهنگها و آداب و رسومی است که در آن جوامع وجود دارد . مثلا معیار ازدواج در جوامع غربی غیر از معیارهای شرقیها و همچنین معیارها در میان پیروان ادیان مختلف، تفاوت زیادی باهم دارد حتی در جوامع مذهبی هم معیارها متفاوت است و بالاخص در میان مسلمانان هم به خاطر دوری از فرهنگ غنی اسلام و قرآن و اهل بیت علیهم السلام معیارهای اسلامی و الهی جای خود را به معیارهای غربی و مادی داده است . چنانکه ما شاهد هستیم در جامعه اسلامی ما با وجود داشتن فرهنگ پربار قرآن و اهل بیت علیهم السلام کسانی هستند که معیار خود را در انتخاب همسر، معیارهای ماهواره ای و اینترنتی قرار داده و از هویت اسلامی و ایرانی خود بیگانه شده و از این طریق صدمه ای به کشور و فرهنگ خود می زنند که هیچ دشمن خارجی نمی تواند بزند; چرا که زیربنای جامعه های بزرگ; همان جامعه کوچک خانواده است که به وسیله تشکیل آن فرزندانی تحویل جامعه داده می شود که آینده سرنوشت کشور و هویت اسلامی به دست آنان سپرده می شود .
معیارهای ازدواج در جامعه مادی
در جامعه های مادی و اشخاصی که مادی فکر می کنند، به خیال خود ازدواج را تنها رسیدن فیزیکی پسر و دختر به همدیگر می دانند و ازدواجهائی را پایه ریزی می کنند که غیر از مادیات به چیز دیگری فکر نمی کنند و در واقع مقصودشان یک نوع تجارت است مانند مهریه های سنگین و ملک و مستغلات و ماشین و شیربها و در نظر گرفتن ثروت خود و اطرافیان طرفین و یا پست و مقام یکدیگر و یا ازدواجهائی که از روی هوا و هوس بنا نهاده می شود مانند دیدن یک ژشت خاص از یک دختر و پسر در دانشگاه یا کنار خیابان و ... . و یا ازدواجهائی که در اثر خواندن مشخصات دختر و پسر در یک مجله یا ژورنال و یا روزنامه که متاسفانه بیشترین طلاقها نتیجه همان ازدواجهائی است که زیربنای آن را تفکر مادیگرایانه تشکیل می دهد . و فکر می کنند که کامجوئی و خوشبختی بشر فقط در رنگ پوست و درهم و دینار و کاخهای مجلل فراهم می شود .
یکی از کسانی که همه چیز را در مادیات می دید، «معاویة بن ابی سفیان » بود که «میسون » (مادر یزید) را که دختر زیبا و ماهروی مسیحی بود و در هوای لطیف و آزاد کوهستانها و صحراهای سبز و خرم شام بزرگ شده بود، گمان می کرد که در کاخ سلطنتی خود، او را خوشبخت خواهد کرد (1). اما وقتی معاویه او را محزون و بی قرار دید، متوجه رؤیاهای پوچ خود شد و به او گفت: تو از این که در سلطنت بزرگی هستی، خوشحال نیستی؟ «میسون » در جواب معاویه اشعاری سرود و فهماند که کاخ نشینی و تشریفات و ... . او را خوشبخت نکرده است . اینک ترجمه اشعار:
«خانه ای که در تنگنای آن، روحها خفقان پیدا می کند، پیش من از کاخی بلند ...
پوشیدن لباس درشت، پیش من از پوشیدن لباسهای شفاف ...
خوردن خشکه نانی در خانه ای شکسته، از گرده نان تازه در کاخ ... .
صدای بادهایی که از هر بیابانی می وزد، از آهنگ دف و چنگ ...
سگی که در کنار من عوعو می کند، از گربه الفت گرفته ... .
شتری که کینه توز و دشوار است، از استر رام ... .
مردی کریم و لاغراندام از عموزادگان، از مرد مقتدر محبوبتر است » (2).
معیار قرآن در انتخاب همسر
اسلام که کامل ترین مکتبها است و به وسیله آخرین سفیر الهی توسط جبرئیل امین به صورت کتاب زندگی یعنی قرآن مجید به بشر عرضه شده، در انتخاب همسر ایده آل، معیاری را فراروی بشر قرار داده است که اگر مرد و زن مسلمان به مکتب انسانساز خود عمل کند و دستورات قرآن و اهل بیت را گردن نهد، می تواند همسر ایده آل خود را انتخاب و به آرامش کامل و سعادت دنیا و آخرت نائل شود .
می دانیم که دو قطب منفی مغناطیس یکدیگر را جذب نمی کنند و برای جذب و انجذاب از جهتی سنخیت یا تجانس و از جهتی تضاد و یا عدم تجانس لازم است، در مساله گزینش همسر نیز همین قاعده حکمفرماست .
اما از سوی دیگر چند نوع تجانس و سنخیت نیز لازم است چنانکه خداوند متعال در باره سنخیت در انسان بودن زن و مرد در قرآن مجید می فرماید:
«یا ایها الذین اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء ... .» (3).
«ای مردم «از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید; و همسر او را (نیز) از جنس خود او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت ...» .
و همچنین به نظر قرآن باید دختر و پسر از نظر ایمان هم سنخیت داشته باشند، زیرا چگونه ممکن است یک انسان با ایمان با یک انسان بی دین زندگی مشترکی را شروع و به سرانجام برساند . چنانکه می فرماید:
«و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن و لامة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتی یؤمنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الی النار و الله یدعوا الی الجنة و یبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون » (4).
«با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید! (اگرچه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید; زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بت پرست، بهتر است، هرچند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد . و زنان خود را به ازدواج با مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، درنیاورید! (اگرچه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان با ایمان درآورید; زیرا) یک غلام با ایمان، از یک مرد آزاد بت پرست، بهتر است; هرچند (مال و موقعیت و زیبایی او) شما را به شگفتی آورد . آنها دعوت به سوی آتش می کنند; و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می نماید نشانه های خویش را برای مردم روشن می سازد، شاید متذکر شوند!» .
همچنین در مورد سنخیت زن و مرد در احصان (عفت) که زن و مرد هر دو باید عفت کامل داشته باشند و پاکدامنی را در مورد یکدیگر مراعات کنند، می فرماید:
«مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی کند; و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمی آورد; این کار بر مؤمنان حرام است » (5).
همچنین در آیه پنج سوره مائده می فرماید:
«... زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند; هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید ... .» .
از این آیه معلوم می شود که حتی در مورد ازدواج با اهل کتاب نیز سنخیت از نظر پاکدامنی لازم است (6).
معیار انتخاب همسر در احادیث
در کلمات گهربار پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام در مورد معیار انتخاب همسر به همشان بودن دختر و پسر با تعبیر «کفو» تکیه شده است، زیرا مقصود از ازدواج تنها آمیزش فیزیکی نیست، بلکه اتحاد جانها و روانها نیز لازم است . چگونه ممکن است دو انسانی که هیچ تشابه روانی ندارند، بتوانند عمری را با تفاهم زیر یک سقف زندگی کنند . پس همطراز و همشان بودن زن و مرد یکی از شرائط خوشبختی در ازدواج است .
در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده: «المؤمنون بعضهم اکفاء بعض » (7). «اشخاص با ایمان نظیر یکدیگرند» .
در مورد ازدواج حضرت زهرا علیها السلام که بزرگان و ثروتمندان قریش به خواستگاری آنحضرت می آمدند، پیامبر فرمود: «انما انا بشر مثلکم اتزوج فیکم و ازوجکم الا فاطمة فان تزویجها نزل من السماء» (8). «پیامبر فرمود: من بشری مثل شما هستم از شما زن می گیرم و به شما زن می دهم مگر فاطمه زهرا که دستور تزویج او از طرف خدا باید نازل شود» .
و همچنین امام صادق علیه السلام در باره ازدواج آن حضرت فرمود: «لولا ان الله خلق فاطمة لعلی ما کان لها علی وجه الارض کفو» (9). «اگر خداوند حضرت فاطمه را برای علی علیه السلام خلق نکرده بود، کفوی برای او پیدا نمی شد» .
معنی کفو (همشان)
معنی «کفو» در لغت یعنی مانند و مثل و نظیر یکدیگر بودن .
اما چنانکه از کلمات حضرات معصومین علیهم السلام برمی آید، مقصود از همشان بودن در احادیث، همان همشان بودن در ایمان است نه داشتن مال و منال و پست و مقام پسرها و دختر یا اطرافیان آنان . چنانکه در حدیثی از امام باقر علیه السلام می خوانیم:
«اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه، فزوجوه الا تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر» (10).
«هر وقت پسری به خواستگاری دخترتان آمد، اگر از دین و اخلاق او راضی بودید، دخترتان را تزویج کنید و اگر نکنید، فتنه و فساد بزرگی را باعث شده اید» .
معلوم می شود از نظر اسلام خانواده ای پست است که دین و اخلاق در آن حاکم نباشد .
قرآن و اهل بیت علیهم السلام معیار در انتخاب همسر را همشان بودن در ایمان و حسن خلق قرار داده است چرا که زن و مرد نسبت به همدیگر حقوقی دارند که بدون ایمان و حسن خلق و معاشرت امکان ادامه زندگی نیست .
وظیفه مرد نسبت به زن
مرد نسبت به زن غیر از همخوابگی، دو وظیفه مهم دیگر دارد: 1 . ادای نفقه: یعنی هزینه زندگی زن را فراهم کند اعم از لباس و خوراک و مسکن و ... . 2 . حسن معاشرت: مرد همیشه با زن خود مهربان و با اخلاق حسنه برخورد نماید . چنانکه خداوند متعال می فرماید: «و عاشروهن بالمعروف ...» . «با زنان خود به طور شایسته رفتار کنید» (11).
و همچنین در حدیثی آمده: «خدا رحمت کند بنده ای را که میان خود و زنش روابط حسنه برقرار کند زیرا خداوند سرنوشت زن را به دست او سپرده است و او را موظف به سرپرستی وی ساخته است » (12).
وظیفه زن نسبت به مرد
اما زن نیز نسبت به مرد دو وظیفه دارد: 1 . حفظ مال و ناموس شوهر: یعنی حافظ مال و ناموس مرد در حال حضور و غیبت او باشد . 2 . قنوت: یعنی تمکین و اطاعت زن از شوهر در هر حال . «. . فالصالحات قانتات حافظات للغیب ...» «. . زنان صالح زنانی هستند متواضع در برابر شوهر و در غیاب همسر حافظ اسرار و ناموس شوهر ...» (13). در اهمیت مساله قنوت در حدیثی می خوانیم: «زنهایی که بارداری و وضع حمل و شیردادن و مهربانی به فرزندان، از ویژگی های آنهاست! اگر نسبت به شوهران رفتار ناروا نمی کردند، نمازگزار آنها به دوزخ نمی رفت » (14).
بررسی و تحقیق پیش از ازدواج
مساله ازدواج و تشکیل خانواده موضوعی است حیاتی; و غالبا برای هر کس یک بار در طول زندگیش این فرصت پیش می آید . حیاتی بودن امر ازدواج از این نظر است که زن و مرد و یا دختر و پسر می خواهند برای خود شریکی در زندگی انتخاب نمایند . شریکی که تا پایان عمر با او خواهند بود و از همه اسرار و رموز زندگی یکدیگر باخبر و آگاه خواهند شد . و در سختی ها و خوشی ها با او همدم خواهد بود .
بنابراین عقل حکم می کند که درباره همسر آینده اش تحقیق نماید، در خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای روحی او بررسی نماید و مطالعه کند که این همسر کیست و هویتش چیست؟
امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند:
زن همانند گردنبندی است که به گردن انسان افکنده می شود، اندیشه کن ببین چه چیزی را به گردن خود می افکنی (15).
در این مورد استفاده از مشاوره با افرادی آگاه و با ایمان و بررسیهای دقیق و قابل اعتماد جهت آگاهی از حالات یکدیگر، وظیفه اصلی و شرط اول است، تا صداقت و ایمان واقعی و هماهنگ بودن در روش صحیح زندگی و سازگاری با واقعیتها برای طرفین روشن شود .
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در این باره فرموده است:
«بپرهیزید از آن گلی که در مزبله روئیده باشد . پرسیدند: یا رسول الله گلی که در مزبله روئیده به چه معناست؟ فرمودند: زن زیبایی که در خانواده پستی تربیت شده باشد» (16).
پی نوشت:
1) معاویه از این وصلت، هدف سیاسی نیز داشت زیرا میسون از قبیله مسیحی الاصل بنی کلب بود و او بدین وسیله می خواست هواداری این قبیله را در کشمکش های سیاسی جلب کند .
2) تاریخ طبری، ج 4، ص 243 - لغتنامه دهخدا «میسون » .
3) نساء: 1 .
4) بقره: 221 .
5) نور: 3 .
6) در مورد ازدواج با اهل کتاب به رساله های عملیه آقایان مراجع مراجعه شود .
7) وسائل الشیعه، ج 20، باب 28، ح 8 . (30 جلدی)
8) همان، ج 20، باب 27، ح 5 .
9) وسائل، ج 20، باب 27، ح 6 .
10) وسائل، ج 20، باب 28، ح 1 و 2 .
11) سوره نساء، آیه 19 .
12) روضة المتقین، ج 8، ص 377 .
13) سوره نساء، 34 .
14) روضة المتقین، ج 8، ص 366 .
15) همان، باب 6، ح 16 .
16) همان، ج 20، ص 48، ابواب مقدمات النکاح .

منابع مقاله:
فصلنامه مکتب اسلام، شماره 6 (سال 81)، فرج اللهی، فرج الله؛


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
حل تعارض در زندگی زناشويی
وقتي شما و همسرتان با موقعيت دشواري مواجه مي شويد و درصدد حل آن بر مي¬آييد مي¬توانيد با روش طرح مسئله آن را حل کنيد.

حل تعارض در زندگی زناشویی

وقتي شما و همسرتان با موقعيت دشواري مواجه مي شويد و درصدد حل آن بر مي­آييد مي­توانيد با روش طرح مسئله آن را حل کنيد.

وقتي بين زن و شوهر اختلافي پيش مي­آيد، به نتايج خاصي مي­انجامد. سه نتيجه احتمالي تعارض به شرح زير است:

1- ناپديد شدن: موضوعي که موجب تعارض و اختلاف شده است، با گذشت زمان از بين  مي­رود.

2-بن بست: شرکاي زندگي در موضوع مورد اختلاف (گير) مي­کنند و هيچ گونه اقدامي انجام نمي­دهند. اين وضعيت ممکن است شامل توافقي سطحي و گذرا يا  بي­تفاوتي همراه با خصومتي پنهان باشد که در هر دو حالت به زودي  به جر و بحثي ديگر منجر مي­گردد.

3-حل و فصل: زن و شوهر براي خاتمه دادن به تعارض دست به کار مي­شوند.

­ با اين حال، قبل از رسيدن به هر نتيجه­اي، زن و شوهرها  براي برخورد کردن با مشکل فرايندي را طي مي­کنند. و شيوه عمل آنها معمولا يکي از موارد زير است: اجتناب کردن، ترغيب کردن (مرافعه يا کوتاه آمدن)، بلاتکليفي (قهر)، آشتي کردن يا مشارکت­جويي.

 اجتناب کردن: در رويارويي با مشکلي تعارض انگيز، برخي زن و شوهرها سعي مي­کنند از طريق پرحرفي، از کنار مسئله گذشتن يا با تغيير موضوع اهميت آن را ناديده بگيرند يا حتي آن را انکار کنند. وقتي زن و شوهري از اين فرايند استفاده مي­کنند در وضعيت بلاتکليفي يا بي­تصميمي به سر مي­برند و اميدوارند اين موقعيت هم بگذرد اين فرايند ممکن است در کوتاه­مدت  موثر باشد ولي در دراز مدت و بسته به اين که چه کسي بيشتر با مسئله سر و کار دارد مي­تواند با عدم رضايت همراه باشد.

ترغيب کردن: گاهي مواقع زن و شوهرها مي­کوشند يکديگر را به فکر کردن درباره روش برخورد با مسئله ترغيب کنند. يکي از همسران ممکن است با قدرت بيشتر و با زور و کلک ديگري را راضي يا ترغيب کند و طرف مقابل هم سرانجام اطاعت کند. اين روش مي تواند مسئله را حل و فصل کند. اما حاصل آن غالبا احساسات منفي دو طرف است.

مرافعه يا کوتاه آمدن: اگر هيچ يک از شرکاي زندگي کوتاه نيايند، اين عدم توافق مي­تواند تا حد يک بحث و جدل يا مرافعه مخرب تشديد شود. تعارض ممکن است به بن بست بي­انجامد يا يکي از زوجين ممکن است در برابر احساس خشم و تنفر تسليم شود و عقب­نشيني کند و با رفتارهاي کنايه­آميز آشکارا به تعارض دامن بزند.

 بلاتکليفي: در اين فرايند همسران درباره راه­حل­ها بحث مي­کنند و بدان نزديک مي­شوند اما هرگز به جواب نمي­رسند و هيچ چيز فيصله نمي­يابد حتي ممکن است ساعت­ها در مورد مسئله حرف بزنند اما ذره­اي عمل نکنند. اين روش نيز در درازمدت رضايت­بخش نيست.

آشتي کردن: زن و شوهر ممکن است با آشتي و مصالحه به رفع اختلافات خود بپردازند به اين صورت که به يکديگر امتيازاتي مي­دهند که براي ديگري مهم است اين راه­حل نيز ممکن است موثر باشد اما براي دو طرف کاملا رضايت­بخش نباشد.

مشارکت­جويي: اين فرايند از آشتي کردن فراتر مي­رود در اين فرايند هر يک از زوجين در صدد است راه­حلي براي مسئله پيدا کند که به نفع هر دوي آنها باشد در اين فرايند زن و شوهر هر دو با هم هماهنگ مي­شوند و کل اطلاعات و آگاهي خود را براي درک و فهم اختلافشان به کار مي­برند. در واقع آنها از نگرش من براي ـ  خودم ـ اهميت قائلم و من  براي ـ تو ـ اهميت قايلم پيروي مي­کنند. شايد در ابتداي کار وقت بيشتري براي رسيدن به نتيجه صرف کنند و لي در درازمدت تصميم هاي که (به نفع هر دو نفر است) رابطه را تحکيم مي­بخشد.

وقتي شما و همسرتان با موقعيت دشواري مواجه مي­شويد و درصدد حل آن بر مي­آييد مي­توانيد با روش طرح مسئله آن را حل کنيد. اين کار يک فرايند مشارکتي است و به شما براي رسيدن به رضايت­بخش­ترين راه­حل کمک مي­کند. اين روش 6 مرحله دارد:

مرحله 1: اين مرحله هميشه حساس­ترين مرحله (و اغلب وقت­گيرترين آنها) در حل مسئله است. درک روشن نيازهاي يکديگر براي حرکت به سوي راه­حلي که ارضاء کننده آن نيازها باشد اساسي است. موثرترين روش بيان مشکلات، بيان روشن و صادقانه احساسات و نيازهايتان و گوش دادن به احساسات و نيازهاي طرف مقابل است. در اين مرحله تمام توجه بايد فقط معطوف به نيازها باشد به دليل اين که همه ما عادت کرده­ايم به جاي بيان نيازهايمان، راه­حل آنها را عنوان کنيم مثلا شايد نياز ما (وقت آزاد بيشتر باشد) اما آن را به صورت راه­حل­هايي مثل: (بايد زودتر از خواب بيدار شوم، بايد کار تمام وقت را کنار بگذارم و کار نيمه وقت بگيرم) عنوان مي­کنيم. پس وقت کافي براي تشخيص دقيق مشکل  بگذاريد و قبل از حرکت به سوي مرحله دوم، اطمينان حاصل کنيد در مورد تشخيص مسئله يا مسائل توافق داريد. توجه به اين نکته نيز مهم است که اغلب در بيان صادقانه احساسات، روشن مي­شود که بين شما و طرف مقابل، بيش از يک اختلاف وجود دارد و شايد لازم باشد به هر يک از آنها گوش دهيد؛ و ببينيد کدام يک، از اولويت بيشتري برخوردارند و يکي يکي روي آنها کار کنيد.

مرحله 2: به وجود آوردن راه­حل­هاي ممکن (تفکر سريع خلاقانه):  اين قسمت حل مسئله، بخش خلاقانه آن است. مرحله­اي که هر دوي شما مي­گوييد: «بيا عقل­هايمان را روي هم بگذاريم و يک راه­حل سازنده پيدا کنيم» اغلب رسيدن فوري به يک راه­حل آسان نيست، در عين حال راه­حل­هاي اوليه با اين که خودشان قابل قبول نيستند باعث انگيزش افکاري مي­شوند که راه را به سوي نظرات بهتري مي­گشايد و براي اين که از اين مرحله بيشترين استفاده را ببريد، بهترين کار اين است که هر دوي شما آزادانه عقايد خود را در مورد حل مسئله بيان کنيد و از قضاوت يا انتقاد، از راه­حل­هاي يکديگر بپرهيزيد. سعي کنيد قبل از بحث روي هر راه­حل معيني فهرستي از تمام راه­حل­هاي ممکن تهيه کنيد ولي به ياد داشته باشيد که شما مي­کوشيد به بهترين راه­حل­ها برسيد نه هر راه­حلي که پيش آمد. و اگر روال کار سست شد، دوباره مسئله را به صورت نيازها بيان کنيد. به ياد داشته باشيد، وقتي فهرستي از راه­حل­هاي ممکن در اختيارتان قرار گرفت، آماده­ايد که وارد مرحله بعدي شويد.

مرحله3: ارزشيابي راه­حل­ها  حالا هر دوي شما مي­خواهيد به ارزيابي راه­حل­ها بپردازيد. راه­حل­هاي ارائه شده چه چيزهايي هستند؟ آيا آنها براي هر دو عادلانه­اند؟ آيا يک راه­حل به نظر کاراتر از راه­حل ديگر مي­آيد؟ آيا دليلي هست که نشان دهد کارايي لازم را ندارد؟ آيا عمل کردن به آن بيش از حد مشکل خواهد بود؟ بعضي اوقات در ارزيابي راه­حل­ها، يک راه­حل کاملا تازه و از ديگر روش­ها بهتر به نظر مي­رسد. يا يکي از راه­حل­هاي قبلي  با کمي دستکاري و تغيير، حالا  به عنوان بهترين راه­حل شناخته مي­شود. اگر در اين مرحله راه­حل­ها را به خوبي بررسي نکنيد، در پايان يا با يک راه حل ضعيف روبه­رو خواهيد شد و يا با راه­حلي که نهايتاً با جديت به آن عمل نخواهيد کرد.

مرحله 4: تصميم­گيري روي يک راه­حل قابل قبول براي هر دو طرف  وقتي تمام واقعيات بررسي شدند و امکانات مختلف سبک و سنگين، و تحليل گرديدند در نهايت، راه­حلي در دست داريد که پاسخ­گوي نيازهاي هردو طرف است. توجه به اين نکته مهم است که سعي نکنيد يک راه­حل را تشويق يا تحميل کنيد و يا آن که ديگري را به پذيرفتن راه­حلي که دوست ندارد تشويق نکنيد زيرا اگر هر دو طرف راه­حلي را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعداً به آن عمل نکنند. وقتي ظاهراً به يک نتيجه قابل قبول براي هر دو طرف نزديک شديد، آن را بيان کنيد تا مطمئن شويد هر دو طرف فهميده­اند. بعد از اين کار مي­توانيد آن را بنويسيد تا مطمئن شويد در آينده در مورد تصميمي که هر دو بر آن توافق کرديد سوءتفاهمي پيش نمي­آيد.

مرحله 5: عمل بر اساس راه­حل چون رسيدن به راه­حل يک چيز است و عمل کردن به آن چيز ديگري است بايد بلافاصله بعد از رسيدن به توافق، روي طرح عمل به آن هم بحث شود. مشخص کنيد چه کسي بايد تا چه وقت چه کاري را انجام دهد. از تحت فشار قرار دادن طرف مقابل با جملاتي مثل (خوب اميدوارم تو  اين دفعه سر قولت بايستي) بپرهيزيد. و اگر با گذشت زمان، طرف ديگر به سهم خود، از تصميم گرفته شده عمل نکند لازم است شما با پيامي مثل (جدا نااميد و ناراحتم چون ما در مورد اختلافمان توافق کرديم و تو به توافق خودت عمل نکردي.) طرف مقابلتان را متوجه اين نکته کنيد که شما از او انتظار داشته­ايد مسئول باشد.

مرحله 6: کنترل نتايج راه­حل  حالا زمان آن فرارسيده که اثر بخشي راه­حل خود را با اين سوال مورد ارزش­يابي قرار دهيد: آيا اين راه­حل به نيازهاي هر دوي ما پاسخ مي­دهد؟ از آن جايي که مسائل و مشکلاتي که مردم با آن روبه­رو مي­شوند تحت تاثير عوامل غير قابل پيش­بيني و پيچيده زيادي است، ممکن است اين روش حل مسئله، هميشه مطلوب­ترين نتيجه را به وجود نياورد. و ممکن است با رسيدن به يک  هدف، هدف ديگري که از اولي مهم­تر بوده  به خطر بيافتد. يا با گذشت زمان اوضاع چنان تغيير کند که راه­حل اوليه شما ديگر به کار نيايد. يا در آن ضعف­هايي کشف کنيد که ايجاد تغييراتي در آن لازم شود. پس به ياد داشته باشيد که شما در يک روال مداوم ته باز وارد شده­ايد. و با گذشت زمان و تمرين بيشتر  مهارت شما در بيان صادقانه حرف دل و گوش کردن، مرتباً بهتر مي­شود. و  نگاه کردن به اختلافات به صورت دليلي براي وجود نيازهاي برآورده نشده­اي که حل آنها  باعث رشد و توسعه رابطه مي­شود، برايتان ساده­تر مي­گردد.

نويسنده: صديقه طيبي

سپاس

تعداد سپاس ها : 0


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
دلواپسی های دوران نامزدی
خوبيت ندارد دختر عقد کرده با همسرش برود مسافرت.

دلواپسی­های دوران نامزدی

خوبیت ندارد دختر عقد کرده با همسرش برود مسافرت.                                  

هوا خوب بود و آنها تازه مراسم عقدکنان را از سر گذرانده بودند و چند روز تعطیلی. یکی از دوست­هایشان، دعوتشان کرده بود با هم به یک سفر 2 روزه بروند. هوا خوب بود؛ اما او فکر می­کرد زندگی زیاد قشنگ نیست. هر چه به پدر همسرش اصرار کرده بود، اجازه نداده بود به این سفر بروند. گفته بود خوبیت ندارد دختر عقد کرده با همسرش برود مسافرت. دو روزی با هم دعوا کرده بودند و همه چیز را انداخته بودند گردن هم. دو روز تعطیلی را هم مانده بودند خانه یا رفته بودند توی شهر، دوری زده بودند و برگشته بودند خانه. هوا خوب بود و زندگی قشنگ، اما او اصلاً نمی­توانست بفهمد چرا پدر همسرش اجازه نداده او با زنش برود مسافرت!

ازدواج، اتفاقی است که برای شکل­گیری آن به صورت درست و پایین آوردن ضریب ناکامی در آن، عوامل مختلفی باید دست به دست هم بدهند. توجه به این عوامل شاید بسیار مهم­تر از تشویق افراد به امر ازدواج است. یکی از مهم­ترین عواملی که در شرایط پس از ازدواج اثر می­گذارد، دوران آشنایی پیش از ازدواج است. در خانواده­های ایرانی، این تجربه، به شکل دوران نامزدی  اتفاق می­افتد. پس از برگزاری مراسم اولیه و تصمیم نهایی طرفین برای ازدواج، تا زمانی که شرایط واقعی و مادی طرفین برای ازدواج فراهم شود و خانواده­ها نیز آمادگی لازم را برای برگزاری مراسم ازدواج و سایر مقدمات زندگی فرزندانشان پیدا کنند؛ معمولاً مدت زمانی صرف می­شود.

این زمان، بسته به شرایط و عوامل مختلف، کوتاه یا بلند است و از چند ماه تا چند سال به طول می­انجامد. مدت زمان بیشتر از یک سال، عموماً برای خانواده­ها و خود همسران ناخوشایند است و می­تواند زمینه­ساز بروز ناهنجاری­های بعدی باشد.

در مورد لزوم وجود چنین دوره­ای پیش، از زندگی مشترک و تأثیرات مثبتی که می­تواند داشته باشد، تردیدی نیست؛ اما آنچه باید به آن توجه کرد، کیفیت سپری شدن این دوران و شرایط همسران در طی آن است. زوج­های جوان، معمولاً در این دوران فشارهای خاصی را تحمل می­کنند که اگر به نحوی کنترل نشود، می­تواند انرژی مثبت و توان ضروری آنها را برای شروع زندگی مشترک، از میان ببرد.

شیرین یا تلخ؟

دختری معتقد است بیشترین فشارها را در دوران نامزدی خود تحمل کرده است. می­گوید: «دوران عقد و نامزدی، بدترین دوران زندگی ما بود. خانواده­های دو طرف، به نحوی، باعث می­شدند احساس آرامش و امنیت من از بین برود. از یک طرف خانوادۀ شوهرم از من توقع یک همسر برای پسرشان داشتند و از طرف دیگر خانواده خودم این نقش را برای من نمی­پذیرفتند».

این مسئله، مشکل اصلی بسیاری از زوج­های جوان است. به لحاظ فرهنگی، خانواده­ها پذیرش لازم برای ورود عضو جدید را پیدا نکرده­اند و در نتیجه، نقش و جایگاه این فرد جدید در خانواده هنوز معلوم نیست. نقطه اصلی چالش در این زمینه، تفاوت نگاه خانواده­های دختر و پسر در این مورد است. معمولاً خانواده دختر، در پذیرش نقش جدید فرزندشان، مشکل بیشتری دارند. به لحاظ سنتی، خانواده دختر، محدودیت بیشتری برای او قائلند و درک این که شرایط جدید او، مسائل تازه­ای را برای او ایجاد کرده است، برایشان دشوار است.

نادیا فخاری، روان­شناس، می­گوید: «خانواده­ها معمولاً تصور می­کنند که ارتباط با جنس مخالف برای دخترشان ممنوع است و این ممنوعیت را در مورد همسر دخترشان هم قائل می­شوند. به نظر آنها همسر دخترشان، همان حکمی را دارد که یک مرد غریبه دارد.» این جریان در خانواده پسر، معمولاً برعکس است. با برقرار شدن عقد ازدواج، خانواده پسر، عروسشان را با همان نگاهی می­بینند که در خانواده دختر پس از شروع زندگی مشترک، اتفاق می­افتد. آنها توقع دارند که عروسشان تمام و کمال وارد زندگی پسرشان شود.

منبع: جام جم

 


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
پيامدهای روابط افراطی دختر و پسر پيش از ازدواج
به طور کلی روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پيش از ازدواج، دارای آفت‏ها و آسيب‏های روانی و اجتماعی جبران ناپذيری است.

 

پیامدهای روابط افراطی دختر و پسر پیش از ازدواج

بر اساس یک یافته پژوهشی در آمریکا، زوج‏هایی که پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی می‏کنند زندگی زناشویی آنها با مشکلات عدیده‏ای رو به رو است و منجر به طلاق می‏شود.

 

 

 از دو منظر روانشناسانه [Psychology cal] و جامعه شناسانه [Sociology cal] می‏توان به این امر پرداخت.
به طور کلی روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پیش از ازدواج، دارای آفت‏ها و آسیب‏های روانی و اجتماعی جبران ناپذیری است. در ذیل به چند نمونه از این آسیب‏ها اشاره می‏شود:
۱) فقدان شناخت درست و واقع بینانه: معمولا ادّعا می‏شود این گونه روابط و دوستی‏ها به انگیزه ازدواج شکل می‏گیرد، ولی با کمی دقّت فهمیده می‏شود، روح حاکم بر این گونه دوستی‏ها، عشق‏ورزی کور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ»، دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند.
در حالی که تصمیم‏گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. دوستی‏های قبل از گزینش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب‏ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می‏گیرد. به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع‏بینانه، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می‏سازد.
۲) ایجاد جو بدبینی: این گونه دوستی ها نه تنها مشکلی را برای دختران و پسران حل نمی‏کند بلکه بر مشکلات آنان می‏افزاید.
این گونه دوستی‏ها و روابط اگر به ازدواج بی‏انجامد پس از مدتی از شکل‏گیری زندگی جو بدبینی و سوءظن را به دنبال خواهد داشت.
پسر به خود می‏گوید این دختر وقتی به راحتی با من پیوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابر این از کجا معلوم پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری طرح دوستی نریخته است. از کجا معلوم که در آینده با این که همسر من است با دیگری ارتباط برقرار نکند؟
دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر دارد.
بر این اساس این گونه ازدواج‏ها دارای پایه واساسی سست و متزلزل است و تجربه نشان داده که سریع منجر به طلاق و جدایی می‏گردد.
بر اساس یک یافته پژوهشی در آمریکا، زوج‏هایی که پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی می‏کنند زندگی زناشویی آنها با مشکلات عدیده‏ای رو به رو است و منجر به طلاق می‏شود. به گزارش ایسنا، دکتر «کاترین کوهان»، استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا گفت: طبق آخرین تحقیقات، افرادی که پیش از ازدواج با یکدیگر رابطه داشته‏اند بعد از ازدواج در حلّ مشکلات خود عاجزند، چرا که نسبت به یکدیگر بسیار بدبین هستند. کوهان گفت: طبیعت ارتباطات آزاد این است که زوجین چندان انگیزه‏ای برای حل درگیری‏ها و حمایت از مهارت‏های خود ندارند. وی افزود: به نظر می‏رسد ارتباطات این افراد زودتر از افرادی که با یکدیگر دوست نبوده‏اند، سرد و منجرّ به طلاق می‏شود. وی در پایان گفت: می‏توانم بگویم رابطه قبل از ازدواج به هیچ وجه سبب دوام زندگی زناشویی نمی‏شود [روزنامه جمهوری اسلامی – ش ۶۵۷۱- ۲۹/۱۱/۱۳۸۰ – ص ۵]
۳) افت تحصیلی یا رکود علمی: این گونه روابط باعث می‏شود که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات‏های حضوری و تلفنی خود بکنند و این بزرگ‏ترین مانع برای رشد و ترقی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش نیازمند تمرکز نیروهای فکری وروحی است.
دل‏مشغولی و اضطرابی که در اثر این گونه پیوندها پدید می‏آید بزرگ‏ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ لذا متصدیان امور علمی مدارس و دانشگاه‏ها توصیه می‏کنند. حتی ایام عقد و نامزدی جوانان در بحبوحه تحصیلات نباشد تا آنان بتوانند با تمرکز بیشتر فکر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند.
۴) عدم اسقبال از تشکیل کانون خانواده: این گونه روابط و دوستی‏ها معمولا به انگیزه تفنّن و سرگرمی شکل می‏گیرد و در خلال آن از خود باوری و زودباوری دختران سوء استفاده می شود. متاسفانه در بسیاری موارد بین عشق و هوس تمییز داده نمی‏شود. عشق حقیقی و پاک با هوس‏های آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد. برخی از این روابط که مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی رو به سردی و افول می‏نهد. جاذبه و دل ربایی‏ها مربوط به روزها و ماه‏های اول دوستی است. ولی دیری نمی‏پاید که این روابط عادی شده و به جدایی می کشد. حس تنوع طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر باعث می‏شود برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند جامعه‏ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند هیچ‏گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. عمده خوبی‏ها و کمالات والای انسانی در پرتو تشکیل خانواده‏ای سالم، به فعلیت می‏رسد.
۵) اضطراب، تشویش و احساس نگرانی:در دوستی‏های موجود بین دختران و پسران، از آنجا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر یا مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستی‏ها وجود دارد، این گونه دوستی‏ها با مخاطرات روانی گوناگونی از جمله اضطراب و تشویش همراه است.
وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می‏گیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد.
بنابر این وجود چنین دلهره‏ها و اضطراب‏هایی که گاهی لطمه‏های جبران ناپذیری بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسیب‏های این گونه روابط است.
۶) محرومیت از ازدواج پاک: هر انسانی در سرشت و نهاد خویش به دنبال پاکی‏ها و نجابت است. دخترانی که در پی این روابط آلوده هستند در حقیقت پشت پا به سرنوشت خود زده‏اند و این امر باعث می‏شود که آن‏ها به جرم آلودگی به این روابط شرایط ازدواج پاک را از دست بدهند. البته این گونه روابط ناسالم حتی در ازدواج پسران نیز تاخیر ایجاد شود و دختران بیش از پسران در معرض این آسیب قرار دارند. در پایان به چند پرسش اساسی اشاره می‏شود:
▪ به نظر شما یک رابطه و پیوند مطلوب چه ویژگی‏هایی دارد؟
▪ آیا روابطی که بر پایه هوسرانی‏ها و سرگرمی‏های زودگذر است، می‏تواند روابطی پایا و پویا باشد؟
▪ آیا هر انسانی با هر صفت و ویژگی شایسته ارتباط و دوستی است؟
▪ آیا پسندیده نیست که انسان سرمایه عشق و محبت خود را برای زندگی آینده خویش پس انداز کند.

منبع: سایت آفتاب


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
10 قانون طلايي ازدواج موفق
اين ده قانون طلايي مي تواند پايداري يك رابطه زناشويي را تضمين نمايد

10 قانون طلایی ازدواج موفق

 اين ده قانون طلايي مي تواند پايداري يك رابطه زناشويي را تضمين نمايد.

 

 

1) سعی كنید بیشتر از آن كه در انتظار دریافت چیزی از همسرتان باشید، چیزی به او ببخشید. اگر هدف شما ایجاد حس رضایت و خوشبختی  در همسرتان باشد، مطمئن باشید فرصت های بی شماری برای رسیدن به این هدف پیدا خواهید كرد. در این صورت شما نیز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهید شد. زیرا انسان ها همواره سعی می كنند خوبی های دیگران را جبران كنند.

2) از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته باشید. اجتناب از انتظارات غیرواقعی می تواند از بروز بسیاری درگیری ها، عصبانیت ها و سرخوردگی ها جلوگیری كند. انتظار نداشته باشید همسرتان كامل و بی نقص باشد. در ضمن هیچگاه او را با دیگران مقایسه نكنید.

3) سعی كنید نسبت به همه چیز دیدی مثبت داشته باشید.

4) به راه هایی فكر كنید كه می توانید همسرتان را نسبت به انجام كارهایی كه دوست دارید ترغیب كنید. اگر این روش مؤثر نبود روش های دیگر را امتحان كنید و به یاد داشته باشید كه تحسین و تعریف به موقع می تواند یك انگیزه قوی باشد.

5) اهداف خود را طبقه بندی كنید و افكار خود را بر مهمترین هدفتان یعنی داشتن یك محیط خانوادگی آرام و شاد متمركز كنید.

6) هیچ گاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشوید؛ به جای این كار با او به توافق برسید.

7) همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نكنید. در عوض سعی كنید روشی در پیش بگیرید كه از تكرار این اشتباهات جلوگیری كند. وقتی شما همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش می كنید، احساسات او را جریحه دار می كنید و باعث آزار او می شوید.

8)اگر خدای ناکرده همسرتان به شما توهین کرد، سكوت كنید و با او مقابله به مثل نكنید. با این كار از بروز بسیاری از بحث های غیر ضروری جلوگیری می كنید. این لحظات به سرعت سپری خواهند شد و شما می توانید در زمان بهتری با همسرتان درباره رفتارش صحبت كنید (البته این بدان معنا نیست که تصور کنید الزاماً باید با یک همسر بدزبان و بدخو کنار بیایید و همیشه تمام کج رفتاری های او را تحمل کنید؛ این مشکل دیگری است و راه حل های دیگری دارد).

9) در زمان حال زندگی كنید. اشتباهات و وقایع تلخ گذشته را فراموش كنید و سعی كنید شرایط زندگی امروزتان را تغییر دهید.

10) همواره از همسرتان بپرسید: برای این كه زندگی ما شاد و دلپذیر باشد، من چه كاری می توانم انجام بدهم؟

منبع : تبيان


   
+ ۱۳۸۹/۱۱/۱۴
بازکاوی تفاوت سنی همسران
تفاوت سنی را می توان عامل مخفی و پنهانی معرفی کرد که در غالب تفاوت های اخلاقی و جسمانی پایه گذار اختلافات خانوادگی می شوند.

بازکاوی تفاوت سنی همسران

تفاوت سنی را می توان عامل مخفی و پنهانی معرفی کرد که در غالب تفاوت های اخلاقی و جسمانی پایه گذار اختلافات خانوادگی می شوند.

مقدمه

خانواده «یک واحد اجتماعى است که بر اثر ازدواج یک زن و یک مرد پدید آمده و وجود فرزندان آن را تکمیل مى کند.» نهاد خانواده به عنوان عنصر جدانشدنى اجتماع، با آغاز زندگى اجتماعى انسان ها به وجود آمده و در وراى تاریخى پر پیچ و خم، مظاهر و اشکال متفاوتى را خلق کرده است. خانواده از سویى به عنوان «یکى از عوامل سازنده شخصیت که در رفتارهاى فردى و اجتماعى انسان تأثیر بسیار مى گذارد، محیط زندگى و تربیتى او مى باشد.» و از طرف دیگر مکانى است تشکیل شده از عناصر زن و مرد و فرزندانى که هر یک از آنها در جهت تداوم خانواده، نقش ها و وظایف مجزایى دارند. اضمحلال و گسیختگى خانواده، اگر به عنوان اساسى ترین معضل جوامع عصر حاضر تلقى نشود، یکى از مهم ترین و حساس ترین مسائل اجتماعى انسان ها است که توجه بسیارى از پژوهشگران و اندیشمندان را در قالب «آسیب شناسى اجتماعى» به خود معطوف کرده است. سلامت و استحکام جامعه به نوعى به استحکام خانواده هاى آن مربوط است؛ به خاطر آنکه، یک خانواده سالم و مستحکم باعث رشد استعدادهاى انسانى شده و به دنبال آن رشد ارکان تعالى اجتماعى را در بر خواهد داشت؛ و در مقابل پرورش نیروهاى ناسالم و فاقد صلاحیت، سبب نارسایى در عناصر جامعه مى شود.

تفاوت سنى همسران

در خصوص معیارها و ملاک هاى مربوط به ازدواج، به عوامل متعددى اشاره شده است که از میان آنها مى توان به عامل کفویت بین همسران و در تمامى موارد مربوط به عامل کفویت مى توان به همسانى در سن زن و مرد اشاره کرد. تفاوت سنى که در مواقعى از آن به عنوان اختلاف شدید سنى و یا شکاف سنى یاد مى شود از جمله موازین زیربنایى و اساسى در ازدواج است که بى توجهى به آن، زمینه ساز بسیارى از کج خلقى ها و ناسازگارى ها در زندگى خانوادگى است. از لحاظ سن هم دختر و هم پسر باید متناسب باشند. مثلاً اگر پسر سه الى هفت سال از دختر بزرگ تر و یا هم سن باشد و یا دختر یک یا دو سال از پسر بزرگ تر باشد اینها مسئله اى پیش نمى آورند، بحث در جاهایى مطرح است که اختلاف سنى خیلى زیاد باشد مثلاً از 10 سال به بالا، زوجین با هم اختلاف داشته باشند؛ مرد چهل ساله، پنجاه ساله و ... بیاید دختر تازه به سن شوهر رسیده که سنش به بیست سال نمى رسد را به همسرى خود درآورد. حتى اگر این وصلت از روى میل و رغبت هم باشد شاید چند صباحى در اول زندگى، این دو بتوانند گرم و بدون اختلاف با هم سر کنند ولى بعد از مدتى اختلاف شروع مى شود.

تفاوت در سن، به این شکل ممکن است سبب جدایى و فروپاشى مقدس ترین گروه اجتماعى شود. این واقعه زمانى صورت مى گیرد که مرد و زن لباس همدیگر نبوده و یکدیگر را در مقابل گرما و سرماى روزگار حفظ نکنند.

تفاوت سنى عامل اختلافات زوجین

آیا تفاوت سنى همواره سبب خواهد شد زندگى خانوادگى از هم گسیخته گردد؟

خانواده نهادى است که شاخصه ها و معرف هاى فراوانى جهت شناخت تمامى عرصه هاى آن لازم است. در نتیجه نمى توان ادعا کرد که تنها یک عامل خاص سبب تهدید، جدایى و انفصال حیات خانواده مى گردد. نمونه هاى زیادى در جامعه وجود دارد که حاکى از تفاوت سنى زیاد میان همسران است ولى از زندگى زناشویى موفقى هم برخوردارند. به رغم این، اگر بخواهیم به دلایل زیربنایى و ریشه اى خانواده نظر داشته باشیم، عامل تفاوت سنى زیاد، مورد بسیار مناسبى جهت بررسى موضوع مطالعه مى باشد. تفاوت سنى را مى توان عامل مخفى و پنهانى معرفى کرد که در غالب تفاوت هاى اخلاقى و جسمانى پایه گذار اختلافات خانوادگى مى شوند:

الف: ناهمسانى هاى روحى و فکرى: در چارچوب این مسئله سؤالى در ذهن مطرح مى شود که تفاوت سنى تا چه اندازه اى موجب ناهمسانى در اندیشه و افکار فردى و اجتماعى بین همسران مى شود؟ دکتر ساروخانى در کتاب جامعه شناسى خانواده به نقل از کارسون مى نویسد: «چون انتظارات و شیوه نگرش اشخاص در سنین مختلف فرق مى کند و بین افرادى که در سن متفاوت هستند در فرهنگ و اندیشه نیز تفاوت وجود دارد از اینرو تفاوت سنى با خود تفاوت هاى وسیع فرهنگى و جهان بینى را به همراه خواهد آورد و بر بقاى زوجیت و سعادت زناشویى تأثیر خواهد گذارد.» ممکن است شبهه اى در ذهن ایجاد شود که چگونه چنین ازدواج هایى در گذشته وجود داشته ولى هرگز سبب جدایى و تجزیه خانواده نشده است. ایشان در ادامه، علت این موضوع را چنین تشریح مى کند: «سرعت دگرگونى هاى اجتماع و گذر از مرحله نیمه ایستا موجب مى شود که انسان ها بسیار سریع تر از گذشته تغییر یابند تا با شرایط هر روز نوین جامعه شان انطباق پذیرتر شوند. در حالى که در جوامع کهن، شرایطى حاکم بود که بدان نوناخواهى اطلاق مى شد و انسان ها خصایص اصلى جامعه پذیرى را صرفا در بخش اول سال هاى حیات فرا مى گرفتند و تا پایان عمرشان به کار مى بردند، امروز با جوامعى مواجه هستیم که تغییرات سریع اساس آن را تشکیل مى دهد. از اینرو است که نسل نو و پدید آمده با موج جدید اجتماعى، از هر نظر با نسل هاى سالخورده تمایز دارد و گاه این تمایز چنان است که تفاهم بین نسل ها در معرض تهدیدى جدى واقع مى شود.»

ب: ناهمسانى جسمانى: ناهمگونى سنى به نوعى در علایق و نیازهاى همسران نیز تأثیر مى گذارد؛ فرض بر این است که شکاف سنى سبب تفاوت شدید توقعات و انتظارات شان مى شود.

«در زندگى زناشویى بخصوص تمایلات جنسى مشابه، بیشتر در زن و مردى که از لحاظ سن با هم تناسب داشته باشند وجود خواهد داشت و زن و مرد بهتر خواهند توانست به نیازهاى همدیگر پاسخ دهند.» اثبات این فرض را دکتر قائمى این گونه شرح مى دهد: «اختلافات شدید سنى موجب اختلاف در حیات جنسى، درک و لذت جنسى و از این قبیل که باعث مى شود زندگى توأم با عشق و سازش نباشد. هر یک از طرفین که نتوانند توسط دیگرى کامل ارضا شوند در زندگى شان اثر گذارده، و به سردى مى گرایند. بحران و التهاب جوانى از حدود 40 سالگى در مردان و از حدود 35 سالگى در زنان تقریبا فرو مى نشیند. در چنین سنى دیدها و درک ها، تا حدودى عوض مى شود و در آن صورت تفاوت هاى سنى خود را کاملاً نشان مى دهند.»

چرا چنین ازدواج هایى صورت مى گیرد:

1ـ فقر فرهنگى: فقر فرهنگى را مى توان «فقدان آگاهى هاى لازم» معرفى کرد. اینکه فقر فرهنگى به چه صورت بر احتمال وقوع چنین ازدواج هایى تأثیر مى گذارد از سه جهت قابل بررسى و تأمل است. اول: چنین ازدواج هایى در جامعه مرسوم بوده و کیفیت آن به عنوان یک ارزش پذیرفته شده باشد. در عصر حاضر، وقوع چنین ازدواج هایى بسیار ضعیف به نظر مى رسد ولى چنین شکلى در گذشته هایى نه چندان دور، چندان غیر محتمل نبوده است. دوم: رسوخ فقر فرهنگى در خانواده و سوم: فقر قرهنگى در فرد مخاطب ازدواج. ازدواج هاى تحمیلى را مى توان مثال این گونه ذکر کرد.

2ـ فقر اقتصادى: علت دوم وقوع چنین ازدواج هایى فقر اقتصادى است. زن هنگامى که فاقد ابزارهاى مالى مناسب باشد به چنین ازدواج هایى تن مى دهد. هر چند نسبت به عواقب آن آگاهى کامل دارد. البته شیوع چنین ازدواج هایى در بین خانواده هاى بى سرپرست و یا زنان مطلقه بیشتر مورد

مشاهده است. از طرف دیگر مى توان خانواده هایى که توانایى اداره فرزندان خود را به هر دلیلى ندارند، مثال زد که در اثر فقدان امکانات مالى مناسب، فرزندان را به ازدواج هایى ناخوشایند وادار مى کنند.

3ـ ازدواج هاى عاشقانه: اگر چه ازدواج هاى عاشقانه به مراتب در سنینى اتفاق مى افتد که تفاوت زیادى مابین همسران وجود ندارد ولى دیده مى شود که با فاصله سنى زیاد هم اتفاق مى افتد.

علاقه شدید قلبى که در ابتداى زندگى باعث سرپوش گذاشتن بسیارى از تفاوت ها و اختلافات مى شود زمانى که رنگ خود را در گذر زمان از دست مى دهد بسترى براى اختلافات و ناسازگارى ها ایجاد مى کند.

4ـ کسب مال و مقام: دسته دیگر از ازدواج ها که ریشه در عوامل فردى دارند ناشى از حرص و ولع زن و یا مردى است که در آرزوى حصول ثروت و مالکیت طرف مقابل خود، حاضر به ازدواج با کسى مى شوند که سال ها با او فاصله سنى دارند. هدف چنین ازدواج هایى، نه رسیدن به کمالات روحى و معنوى، بلکه ارضاى صرف خواسته هاى مادى است که ازدواج را تنها حربه اى براى انتقال ثروت و کسب مادیات دنیوى، قلمداد مى کنند.

5ـ عامل جمعیتى: عامل جمعیتى را مى توان به نوعى عامل اجتماعى به حساب آورد. آنچه در این زمینه بیشتر قابل تأمل است نه نقش نیات و اجبار عاطفى و خانوادگى، بلکه جبرى است که از سوى جامعه بر فرد تحمیل مى شود. وضعیت کشور آلمان پس از جنگ جهانى دوم و بهتر از آن، مازاد جنسبت دختر نسبت به پسر در سال هاى آینده در ایران نمونه بارز این واقعه است. در چنین حالتى در مقابل یک مرد آماده به ازدواج، معمولاً بیش از یک زن آماده به ازدواج وجود دارد؛ و این هنگامى اتفاق مى افتد که به خاط حوادث طبیعى مانند سیل، زلزله و ... و حوادث غیر طبیعى مانند جنگ، هرم جنسى موجود در جامعه دچار تحول و ناهماهنگى شود.

آسیب شناسى:

عواقبى که چنین ازدواج هایى مى تواند به دنبال داشته باشد، بسیار بیشتر از نکاتى است که در اینجا مورد بررسى قرار مى گیرد؛ ولى اگر بخواهیم به طور ساده به آن بپردازیم مى توان از دو جنبه مورد بررسى قرار داد:

1ـ اضمحلال و گسست خانواده: که خود به چند صورت قابل بیان است از جمله، طلاق یا فسخ قرارداد عقد، غیبت ارادى یکى از همسران و جدایى عاطفى و روحى، قابل شناسایى است.

2ـ مبادرت مرد به ازدواج مجدد و یا انجام اعمال منافى عفت از سوى مردان و زنان، که آن هم به نوعى گسیختگى خانواده از سوى نهادهاى مذهبى و اجتماعى ابراز شده است.

راهکارها:

در خصوص سن ازدواج پیشنهادهاى متفاوتى از سوى نهادهاى مذهبى و اجتماعى ابراز شده اما در خصوص فاصله سنى، هر چند، سن مشخصى را بیان نمى کنند ولى بطور مختصر مى توان به دو رویکرد آن توجه کرد: در جنبه نخست که بسیار کم است برترى سن زن نسبت به مرد است در فاصله سنى چند سال برترى سن زن نسبت به مرد ناهمسانى خاصى اتفاق نمى افتد. در حالت دوم که برترى سن مرد نسبت به زن است. با توجه به شاخص هاى زیستى، عاطفى و اجتماعى سنین متفاوتى را پیشنهاد مى کنند که فاصله سنى 2 تا 10 سال را شامل مى شود. دکتر قائمى با بیان فاصله سنى همسران در زمان بلوغ مى نویسد: «بهتر است تفاوت سنى در حدود دو بلوغ باشد یعنى 3 و 6 سال زیرا از نظر شرعى دختر در سن 10 سالگى و پسر در سن 16 سالگى بالغ مى شوند که تفاوت در 6 سال است.»

تفاوت سنى که در مواقعى از آن به عنوان اختلاف شدید سنى و یا شکاف سنى یاد مى شود از جمله موازین زیربنایى و اساسى در ازدواج است که بى توجهى به آن، زمینه ساز بسیارى از کج خلقى ها و ناسازگارى ها در زندگى خانوادگى است.

علاقه شدید قلبى که در ابتداى زندگى باعث سرپوش گذاشتن بسیارى از تفاوت ها و اختلافات مى شود زمانى که رنگ خود را در گذر زمان از دست مى دهد بسترى براى اختلافات و ناسازگارى ها ایجاد مى کند.

منبع: پایگاه حوزه


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش