+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
مردان و زنان بى‏همسر و همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را همسر دهيد، اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بى‏نياز مى‏سازد چون خداوند واسع و آگاه است. آنها كه وسيله ازدواج ندارند بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بى‏نياز سازد و آن بردگانى از شما كه تقاضاى مكاتبه و بستن قرار داد مخصوص براى آزادى را دارند اگر رشد و صلاح در آنها احساس مى‏كنيد، و بعد از آزادى توانائى زندگى مستقل را دارند قرار داد ببنديد و مقدارى از اموالى را كه خدا به شما داده است به او بدهيد و كنيزان خود را كه مى‏خواهند پاك بمانند براى تحصيل متاع دنيا مجبور به خود فروشى نكنيد و هر كس آنان را بر اين كار مجبور نمايد و سپس پشيمان شود خداوند بعد از اين اكراه غفور و رحيم است‏
ما براى شما آياتى فرستاديم كه حقايق بسيارى را تبين مى‏كند و اخبارى از كسانيكه پيش از شما بودند را بازگو مى‏نمايد و موعظه و اندرزى است براى پرهيزكاران.
منبع"«سوره نور»آيات (32 الى 34)


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

مناظره دانشجو با روحاني شيعي

 

 

 

 در جلسه‌ای با حضور جمعی از مؤمنین، پس از صحبتها و گفتگوهای علمی میان یك دانشجو و یك روحانی شیعی، شخص دانشجو از آن روحانی سؤال كرد:

 

ما مكرّر شنیده‌ایم كه اسلام تأكید نموده، مهریّه‌ی زنها را در ازدواج، زیاد قرار ندهید، تا آنجا كه پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ فرمود: «شُومُ الْمَرْئَهِ غَلاءُ مَهْرِها «زن بدقدم، زنی است كه مهرش سنگین است»[1]، «اَفْضَلُ نِساءِ اُمَّتِی اَصْبَحْنَ وَجْهاً وَ اَقَلُّهْنَّ مَهْراً ؛ «بهترین زنان امّت من، آنان هستند كه سفیدروتر (یا خوش‌روتر) بوده، و مهریّه آنها اندكتر است».[2] ولی دو مورد در قرآن هست كه به نظر می‌رسد از دیدگاه قرآن، زیاد قرار دادن مهریّه، مطلوب بوده و قرآن آن را امضاء كرده است!

 

روحانی: در كجای قرآن، چنین مطلبی آمده است؟

 

دانشجو: مورد اوّل، در آیه 20 سوره نساء می‌خوانیم: «وَ اِنْ اَرَدْتُمْ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ وَ آتَیْتُمِ اِحْدیهُنَّ قِنْطاراً فَلاتَأخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً...؛

 

«اگر تصمیم گرفتید به جای همسر خود، با زن دیگری ازدواج كنید، و مال فراوانی (به عنوان مهر) به او پرداخته‌اید، چیزی از آن مال را پس نگیرید». واژه «قِنْطارْ» به معنی مال بسیار است، و شامل هزارها دینار خواهد شد، قرآن در این آیه سخن از «قِنطار» به میان آورده و از آن انتقاد نكرده، بلكه فرموده چیزی از آن را پس نگیرید، بنابراین زیاد قرار دادن مهریّه زن، نامطلوب نیست، وگرنه قرآن، نامطلوبی آن را تذكّر می‌داد. بر همین اساس، در روایات آمده، عمربن خطّاب در عصر خلافت خود، وقتی كه دید مردم مهریّه‌ها را سنگین نموده‌اند، بالای منبر رفت و از مردم انتقاد نموده و به آنها اعتراض كرد، و گفت: «چرا مهریّه‌ها را زیاد می‌كنید؟ و هشدار داد كه دیگر نشنوم كسی مهریّه همسرش را بیشتر از چهارصد درهم قرار دهد، و اگر كسی چنین كند، او را حدّ می‌زنم و زیادتر از چهارصد درهم را می‌گیرم و جزء بیت‌المال قرار می‌دهم». بانوئی پای منبر به عمر گفت: «آیا تو ما را از قرار دادن مهریه‌ی زیادتر از چهارصد درهم منع می‌كنی؟ و اضافی را می‌گیری؟»

 

عمرگفت: آری.

 

بانو گفت: آیا این آیه قرآن را نشنیده‌ای كه خدا می‌فرماید: «وَ آتَیْتُمْ اِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَاْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً ؛ هرگاه به بانوئی (به عنوان مهر) مال بسیاری دادید، چیزی از آن پس نگیرید، بلكه همه را به طور كامل به او بدهید.». عمر، سخن آن بانو را تصدیق نمود و استغفار كرد و گفت: «كُلُّ النّاسِ اَفْقَهُ مِنْ عُمَر حَتّی الْمُخَدَّراتِ فِی الْحِجالِ: «همه‌ی مردم، حتّی بانوان پشت پرده در حجله‌ها، از عمر داناترند».[3]

 

روحانی: آیه مذكور شأن نزولی دارد و آن این‌كه: قبل از اسلام، در زمان جاهلیّت رسم بود كه اگر كسی می‌خواست همسر سابق خود را طلاق دهد و ازدواج جدیدی كند، برای فرار از پرداخت مهر، با نسبت‌های ناروا به همسرش، او را در فشار قرار می‌داد، تا او حاضر شود مهر خود را كه معمولاً قبلاً دریافت می‌شد بپردازد و طلاق گیرد، آنگاه همان مهر را برای همسر دوّم قرار می‌داد. آیه مذكور، این كار زشت را شدیداً محكوم كرده و مورد نكوهش قرار داده است، و می‌فرماید: «اگر مهری كه قرار داده‌اید به اندازه قِنْطار (مال بسیار) هم باشد، چیزی از آن را از روی اجبار نگیرید»، از نظر اسلام آنچه كه مطلوب و بهتر است، آن است كه مهر را سنگین قرار ندهند، ولی اگر این كار نیك ترك شد، و مهر سنگین قرار داده شد، بعد از قرارداد، بدون رضایت زن، نمی‌توان از آن كم كرد، بنابراین آیه مذكور هیچ‌گونه منافاتی با سبك قرار دادن مهر، ندارد. و در مورد داستان عمر، و پاسخ بانو، باید گفت كه پاسخ بانو درست بوده، زیرا عمر گفت: هرگاه بعد از قرارداد نیز مهر را زیادتر از چهارصد درهم قرار دهید، اضافی را می‌گیرم و به بیت‌المال ملحق می‌كنم، بانوی مذكور، با خواندن آیه فوق، به عمر گفت، بعد از قرارداد تو چنین حقّی نداری، عمر نیز تسلیم سخن آن بانو شد.

 

نتیجه این‌كه: اسلام دستور مؤكّد مستحبّی می‌دهد كه هنگام قرارداد، مهریّه را سبك بگیرید، ولی اگر این سنّت نیك را ترك نمودید و مهریّه سنگین قرار دادید، باید از آن كم نكنید مگر با رضایت زن.

 

دانشجو: از توضیحات شما متشكّرم، بسیار منطقی بود و قانع شدم، اكنون اجازه بدهید، دوّمین مورد را مطرح كنم.

 

روحانی: بفرمائید.

 

دانشجو: در قرآن، در سرگذشت حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و شعیب پیامبر ـ علیه السّلام ـ آمده وقتی كه موسی ـ علیه السّلام ـ از خطر گزند فرعونیان، از سوی مصر به شهر «مَدْیَنْ» رفت، و سرانجام به خانه حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ وارد شد، شعیب به موسی ـ علیه السّلام ـ گفت: «اِنِّی اُریدُ اَنْ اَنْكِحَكَ اِحْدی ابْنَتَیْ هاتَیْنِ عَلی اَنْ تَاْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَاِنْ اَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما اُرِیدُ اَنْ اَشُقَّ عَلَیْكَ سَتَجِدُنی اِنْ شاءَاللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ ؛ « من می خواهم یكی از دو دخترم (صفورا و لعیا) را به همسری تو، درآورم به این شرط كه هشت سال برای من كار كنی، و اگر ده سال كار كنی، محبّتی از ناحیه تو است، من نمی‌خواهم كار سنگینی بر دوشت بگذارم، و ان شاءالله مرا از افراد صالح خواهی یافت» (قصص ـ 27).

 

موسی ـ علیه السّلام ـ پیشنهاد شعیب ـ علیه السّلام ـ را پذیرفت. روشن است كه هشت سال كار كردن، مهریّه سنگینی است، كه دو نفر پیامبر آن را پذیرفته‌اند، و قرآن نیز بی‌آنكه از آن انتقاد نماید، به نقل آن پرداخته است، و عدم انتقاد قرآن، بیانگر مطلوبیّت قرار دادن مهریّه سنگین است.

 

روحانی: در ماجرای موسی ـ علیه السّلام ـ و شعیب ـ علیه السّلام ـ باید دانست كه ازدواج موسی ـ علیه السّلام ـ با دختر شعیب ـ علیه السّلام ـ یك ازدواج معمولی نبود، بلكه مقدمّه‌‌ای بود تا موسی ـ علیه السّلام ـ در كنار «پیر مَدْیَن»، شعیب پیغمبر بماند، تا در مكتب آن پیر عارف، در سالیان دراز، كسب علم و كمال كند، وانگهی درست است كه موسی ـ علیه السّلام ـ سالیان دراز برای شعیب ـ علیه السّلام ـ به عنوان پرداخت مهریّه، كار كرد، ولی شعیب ـ علیه السّلام ـ نیز هزینه زندگی موسی و همسرش را تأمین می‌نمود، و اگر هزینه زندگی موسی و همسرش را از مزد كار موسی ـ علیه السّلام ـ كم كنیم، مبلغ زیادی باقی نخواهد ماند، كه آن باقی مانده، مهریّه سبكی خواهد بود، بنابراین چنان مهریّه به ظاهر سنگین، مقدّمه‌ای برای تأمین زندگی معنوی و مادّی موسی ـ علیه السّلام ـ بود، كه شعیب ـ علیه السّلام ـ با وساطت خود و با رضایت دخترش، به آن اقدام نمود، به عبارت روشنتر، شعیب با مطرح كردن چنان مهریّه به ظاهر سنگین، می‌خواست، موسی ـ علیه السّلام ـ را از تنهایی و دربدری و فشار زندگی، بیرون بیاورد، و هدفش در مجموع سختگیری نبود، بلكه هدفش سهل و آسان نمودن زندگی برای موسی ـ علیه السّلام ـ بود، چنان‌كه فرمود: «و ما ارید ان اشق علیك ...‌: «تصمیم ندارم تو را به سختی و زحمت بیندازم، و به زودی می‌یابی كه من فردی صالح هستم».

 

دانشجو: از بیان جالب و مستدّل شما سپاسگذارم، براستی كه حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ با اتّخاذ چنان شیوه‌ی داهیانه، و تدبیر هوشمندانه، خدمت خوبی به موسی ـ علیه السّلام ـ كرد[4]

 

پی نوشت:

 

[1] . وسائل الشّیعه، ج15، ص 10.

 

[2] . همان مدرك.

 

[3] . تفسیر الدرّ المنثور، ج2، ص 133، تفسیر ابن كثیر، ج1،ص 468 و تفسیر قرطبی، كشّاف، غرائب القرآن و ... ذیل آیه فوق.

 

[4] . یكصدویك مناظره، محمّد محمّدی اشتهاردی، ص 388.

 

منبع: دیوان امام خمینی (ره)


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
پدید آمدن مهریه نتیجه تدبیر ماهرانه‏ای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر بکار رفته است. مهریه ریشه در حیا و عفاف زن دارد.
زن با الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد/
و همین سبب شده که زن توانسته با همه ناتوانی جسمی، مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وادار کند.
در طول تاریخ زن در مرد تأثیر فراوان داشته است، تأثیر زن در مرد از تاثیر مرد در زن بیشتر بوده است بسیاری از هنر نماییها و شجاعت‏ها و دلاوریها و نبوغ‏ها و شخصیت‏های مرد مدیون زن و خودداریهای ظریفانه او است، مدیون حیا و عفاف زن است. برای همین زن همیشه در روحیات مرد تأثیر میگذاشته و مرد دراجتماع، آنگاه که حیا و عفاف و خود داری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود اول به زن مهر باطله میخورد و بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع در اثر فساد و بی بندباری و شکسته شدن نظام و ارکان خانواده منهدم میگردد/


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
آیا معین کردن مهریه در ازدواج موقت یا دائم واجب است؟ آیا در متن قرآن آیه یا آیاتی وجود دارد که بیانگر واجب بودن تعیین مهریه باشد؟ 

 
1- اگر در عقد دائمی مهر را معین نکنند عقد صحیح است و چنان چه مرد با زن نزدیکی کند باید مهر او را مطابق مهر زن‌هایی که مثل او هستند بدهد. 
( توضیح المسائل مراجع.ج 2 ص 410 مسأله 2419)
یعنی با تعیین نکردن مهر، حق مهریه ساقط نمی‌شود و شوهر موظف به پرداخت مهر المثلمی‌باشد.و در ازدواج موقت عدم تعیین مهر بنا بر نظر بسیاری علماء مانند آیت الله
سیستانی، خوئی و مکارم، موجب بطلان عقد می‌گردد.و در هر صورت عدم تعیین آن گناه نیست، بلکه یا موجب بطلان عقد و یا وجوب مهر المثل می‌گردد. برای اطلاعات کامل‌تر به کتب فقهی استدلالی مراجعه نمایید.

2- آیه «وَ ءَاتُواْ النِّسَاءَ صَدُقَاتهِِنَّ نحِْلَةً  فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شىَ‏ْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکلُُوهُ هَنِیًا مَّرِیًا» یعنی: و مهر زنان را (بطور کامل) به عنوان یک بدهى (یا عطیه) به آنان بپردازید! (ولى) اگر آنها چیزى از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید!  ( سوره نساء، آیه 4)   دلالت بر وجوب پرداخت مهریه می‌کند.

3- قرآن تنها منبع استنباط احکام نیست و در اسلام علاوه بر آن منابع دیگری نیز برای استنباط احکام بیان شده است.

4- در بیان مقدار مهریه و تعیین آن و چگونگی پرداخت و سایر احکام آن روایات زیادی داریم که صد البته تمامی احکام مربوط به مهریه از این روایات استخراج می‌شود و صرف بیان بعض این روایات برای کسی، حجیت و عدم حجیت را به دنبال نخواهد داشت. زیرا یک مجتهد برای استنباط احکام از روایات مراحل و مقدماتی را باید طی نماید تا به این مقصد نایل آید. مثلاً
بررسی سندی، رجال و درایه و بررسی مدلول روایات و... که اینها از یک فرد عادی و بدون تحصیلات لازم و طی سایر مراحل و مقدمات به سادگی قابل دسترسی نمی‌باشد.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
الف) اساسا بنای شارع مقدس بر این نیست که در تمام جزئیات زندگی قوانین خشک و ا نعطاف ناپذیری وضع کند و راه هرگونه آزادی را سد نماید. به ویژه در مسأله مهریه هرگز چنین چیزی روا نیست، زیرا:
اولاً: مهریه نوعی پیشکش و هدیه از جانب مرد و نشانگر میزان عشق او به زن، و بهایی است که در این زمینه حاضر است بپردازد.
ثانیا: مقدار مهریه تابع شرایط اجتماعی و اقتصادی است و تعیین حدّ مشخص برای آن، با تغییر ارزش اقتصادی پول در زمانهای مختلف تا حدودی مشکل‏ساز است.
ثالثا: تعیین حد در مهریه موجب محدود سازی آزادی زن میباشد. البته شارع مقدس در مواردی که مصلحت غالبی در کار باشد ممکن است آزادی افراد را محدود کند، ولی قطعا در این مورد مصلحت اهمی در کار ندیده است.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
تهیه جهیزیه از امورى است که به عرف هر جامعه بستگى دارد و و اسلام نظر خاصی در این باب ندارد . فقط آنچه هست جریان ازدواج حضرت امیر(ع) و حضرت فاطمه(س) است که به نقلى در جریان خواستگارى حضرت رسول(ص) به حضرت امیر(ع) امر فرمودند که زره خود را کابین فاطمه(ص) قرار بده و بعد آن را که 500 درهم ارزش داشت فروختند و بهاى آن را خدمت پیامبر(ص) آوردند. رسول گرامى اسلام(ص) مقدارى از آن را به بلال دادند و فرمودند با این پول براى دخترم بوى خوش بخر و باقیمانده را به بعض اصحاب سپردند و فرمودند آنچه را دخترم بدان نیازمند است آماده ساز که فهرست جهیزیه حضرت در امالى شیخ طوسى(ره) مذکور است.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

شاید بعضی ها تصوّر می کنند که هر چه مهرشان بیشتر باشد شأن و ارزش آن ها بیشتر می شود، در صورتی که از نظر اسلام چنین نیست. در حالی که اصل مهر، مورد پذیرش اسلام است و شرط صحّت عقد می باشد؛ ولی مقدار آن بر عهده ی زن و توفق او گذاشته شده و هر مقدار تعیین شد، چه کم و چه زیاد، مرد بدهکار است و اگر بدهکاری خود را ندهد ظالم و زناکار است؛ ولی مهر زیاد از نظر اسلام، ناپسند و مهر کم پسندیده است و هرچه مهر کمتر باشد، محبّت و صمیمیت بیشتر است و به موفقیت در ازدواج کمک می کند.

 

پیامبر خدا (ص) فرمود:

 

«خیر الصّداق ایسره؛[۱]

 

بهترین مهر، آسان ترین آن است.»

 

همچنین فرمود:

 

«من یمن المرئه تیسیر خطبتها و تیسیر صداقها و تیسیر رحمها؛[۲]

 

از خوش یمنی و مبارکی زن، خواستگاری آسان (زود جواب بدهد) ، آسانی مهریه و آسان زاییدن اوست»

 

و فرمود: بهترین زنان امّت من کسی است که از همه زیباتر و مهرش از همه کمتر باشد.

 

خانمی نزد حضرت رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: مرا به ازدواج مردی درآور. حضرت فرمود: چه کسی حاضر است با این زن ازدواج کند؟ مردی برخاست و عرض کرد:من. حضرت فرمود: آیا مال داری که مهر او قرار دهی؟ گفت: هیچ ندارم. حضرت فرمود: قرآن بلدی؟ عرض کرد: آری! حضرت فرمود: مهریه او را تعلیم قرآن قرار بده و حضرت او را به ازدواج آن مرد درآورد.

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

 

«امّا شوم المرأة فکثرة مهرها و عقوق زوجها؛[۳]

 

از شومی زن، زیادی مهر و راضی نبودن شوهرش است.»

 

بنابراین، مهریه زیاد که امروز شکل یک مسابقه زشت را به خود گرفته و به شکل سرسام آوری بالا رفته و رقابت و چشم و هم چشمی، آن را به خیانت تبدیل کرده است نه تنها مایه خوشبختی و موفقیت در ازدواج نیست، بلکه بسا مایۀ جدایی و کینه و دشمنی نیز می شود. ضمناً مهریه سنگین، هرگز قابل پرداخت نیست و فقط روی کاغذ و دفترچه ثبت ازدواج نوشته می شود و در حقیقت، دختر بدون مهریه ازدواج می کند.

پی نوشت

[۱] . میزان الحکمه، ج۲، ص۱۱۸۲ .

 

[۲] . همان.

 

[۳] . وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۲۵۲


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
در عصر جاهليّت نظر به اينكه براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالباً مهر را كه حقّ مسلّم زن بود در اختيار اولياى آنها قرار مى دادند، و آنرا ملك مسلّم آنها مى دانستند گاهى نيز مهر يك زن را ازدواج زن ديگرى قرار مى دادند به اين گونه كه مثلاً برادرى، خواهر خود را به ازدواج ديگرى درمى آورد كه او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وى درآورد، و مهر اين دو زن همين بود.

اسلام بر تمام اين رسوم ظالمانه خط بطلان كشيد، و مهر را به عنوان يك حقّ مسلّم به زن اختصاص داد، و در آيات قرآن كراراً مردان را به رعايت كامل اين حق توصيه كرده است.

در اسلام براى مهر مقدار معيّنى تعيين نشده است و بسته بتوافق دو همسر است اگر چه در روايات فراوانى تأكيد شده كه مهر را سنگين قرار ندهند ولى اين يك حكم الزامى نيست بلكه مستحب است.

اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه مرد و زن هر دو از ازدواج و زناشوئى بطور يكسان بهره مى گيرند، و پيوند زناشوئى پيوندى است بر اساس منافع متقابل طرفين، با اين حال چه دليلى دارد كه مرد مبلغ كم يا زيادى به عنوان مهر به زن بپردازد؟ وانگهى آيا اين موضوع به شخصيّت زن لطمه نمى زند، و شكل خريد و فروش به ازدواج نمى دهد؟!.

روى همين جهات است كه بعضى بشدّت با مسئله مهر مخالفت مى كنند، مخصوصاً معمول نبودن مهر در ميان غربيها براى غرب زده ها به اين فكر دامن

مى زند، در حالى كه نه تنها حذف مهر، به شخصيت زن نمى افزايد بلكه وضع او را به مخاطره مى افكند.

توضيح اينكه درست است كه مرد و زن هر دو از زندگى زناشوئى بطور يكسان سود مى برند، ولى نمى توان انكار كرد كه در صورت جدائى زن و مرد، زن متحمّل خسارت بيشترى خواهد شد زيرا:

اولا مرد طبق استعداد خاص بدنى معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلّط بيشترى دارد، و هر چند بعضى مى خواهند به هنگام سخن گفتن، اين حقيقت روشن را انكار كنند امّا وضع زندگى اجتماعى بشر كه با چشم مى بينيم حتّى در جوامع اروپائى كه زنان به اصطلاح از آزادى كامل برخوردارند نشان مى دهد كه ابتكار كارهاى پر درآمد بيشتر در دست مردان است.

به علاوه مردان براى انتخاب همسر مجدّد امكانات بيشترى دارند ولى زنان بيوه مخصوصاً با گذشت قسمتى از عمر آنها، و از دست رفتن سرمايه جوانى و زيبائى، امكاناتشان براى انتخاب همسر جديد كمتر است.

با توجه به اين جهات روشن مى شود كه امكانات و سرمايه اى را كه زن با ازدواج از دست مى دهد بيش از امكاناتى است كه مرد از دست مى دهد، و در حقيقت مهر چيزى است به عنوان جبران خسارت براى زن و وسيله اى براى تأمين زندگى آينده او، و علاوه مسئله مهر معمولاً به شكل ترمزى در برابر تمايلات مرد نسبت به جدائى و طلاق محسوب مى شود.

درست است كه مهر از نظر قوانين اسلام با برقرار شدن پيمان ازدواج به ذمّه مرد تعلّق مى گيرد و زن فوراً حقّ مطالبه آنرا دارد، ولى چون معمولاً به صورت بدهى بر ذمّه مرد مى ماند، هم اندوخته اى براى آينده زن محسوب مى شود، وهم پشتوانه اى براى حفظ حقوق او و از هم نپاشيدن پيمان زناشوئى (البته اين موضوع استثنائاتى دارد ولى آنچه گفتيم در غالب موارد صادق است).

و اگر بعضى براى مهر تفسير غلطى كرده اند و آن را يك نوع «بهاى زن» پنداشته اند ارتباط به قوانين اسلام ندارد، زيرا در اسلام مهر به هيچ وجه جنبه بها و

قيمت كالا ندارد، و بهترين دليل آن همان صيغه عقد ازدواج است كه در آن رسماً «مرد» و «زن» به عنوان دو ركن اساسى پيمان ازدواج به حساب آمده اند، و مهر يك چيز اضافى و در حاشيه قرار گرفته است، به همين دليل اگر در صيغه عقد، اسمى از مهر نبرند عقد باطل نيست، در حالى كه اگر در خريد و فروش و معاملات اسمى از قيمت برده نشود مسلّماً باطل خواهد بود، (البته بايد توجّه داشت اگر در عقد ازدواج نامى از مهر برده نشود شوهر موظّف است كه در صورت آميزش جنسى، «مهرالمثل» يعنى مهرى همانند زنانى كه هم طراز او هستند بپردازد).

از آنچه گفته شد نتيجه مى گيريم كه مهر جنبه «جبران خسارت» و «پشتوانه براى احترام به حقوق زن» دارد، نه قيمت و بها و شايد تعبير به «نحلة» به معنى «عطيّه» در آيه چهارم سوره نساء اشاره به اين قسمت باشد.(1)

 


1 ـ تفسير نمونه 3/263

منبع:پرسش و پاسخ برگرفته از تفسير نمونه ،ناصر مكارم شيرازى


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

وَ آتُوا... النِّساءَ صَدقاتِهِنّ نِحلَة

زنی آمد به خدمت پیغمبر اکرم و در حضور جمع ایستاد و گفت : یا رسول الله ! مرا به همسری خود بپذیر . 

رسول اکرم در مقابل تقاضای زن سکوت کرد ، چیزی نگفت . زن سر جای خود نشست . 

مردی از اصحاب به پا خاست و گفت: یا رسول الله ! اگر شما مایل نیستید ، من حاضرم . 

پیغمبر اکرم سؤال کرد : 

- مهر چی می دهی ؟ 

- هیچی ندارم . 

- این طور که نمی‌شود ، برو به خانه‌ات شاید چیزی پیدا کنی و به عنوان مهر به این زن بدهی . 

مرد به خانه‌اش رفت و برگشت و گفت : 

در خانه‌ام چیزی پیدا نکردم . 

باز هم برو بگرد، یک انگشتر آهنی هم که بیاوری کافی است . 

دو مرتبه رفت و برگشت و گفت: انگشتر آهنی هم در خانه ما پیدا نمی‌شود . من حاضرم همین جامه که به تن دارم مهر این زن کنم . 

یکی از اصحاب که او را می‌شناخت گفت: یا رسول الله! به خدا این مرد جامه‌ای غیر از این جامه ندارد . پس نصف این جامه را مهر زن قرار دهید . 

پیغمبر اکرم فرمود: اگر نصف این جامه مهر زن باشد، کدام یک بپوشند ؟ هر کدام بپوشند دیگری برهنه می‌ماند ، خیر این طور نمی‌شود . 

مرد خواستگار سر جای خود نشست . زن هم به انتظار ، جای دیگری نشسته بود . مجلس وارد بحث دیگری شد و طول کشید . 

مرد خواستگار حرکت کرد برود ، رسول اکرم او را صدا کرد: 

آهای بیا. 

آمد . 

- بگو ببینم قرآن بلدی ؟ 

- بلی، یا رسول الله، فلان سوره و فلان سوره را بلدم . 

- می‌توانی از حفظ قرائت کنی ؟ 

- بلی می توانم . 

- بسیار خوب ، درست شد، پس این زن را به عقد تو در آوردم و مهر او این باشد که تو به او قرآن تعلیم بدهی . 

مرد دست زن خود را گرفت و رفت . 


منبع: نظام حقوق زن در اسلام ، استاد شهید مطهری

دانشمندان در گذشته ثابت کردند که زنان بیش از مردان از توانایی همدلی کردن برخوردارند و بهتر از مردان می‌توانند ارتباط برقرار سازند و از استعداد بالاتری برای تشخیص حالات روحی و احساسی دیگران برخوردارند. 

اما تحقیقات دیگری که در مورد رفتار افراد به انجام رسیده ، نشان می‌دهد که مهارتهای اجتماعی مردان نیز در حد پیشرفته‌ای قرار دارد و مردان در گروههای مردانه از روحیه همکاری خوبی برخوردارند و حاضرند با کسانی که تازه به گروه می‌پیوندند نیز به خوبی همکاری کنند .

منبع:سروش وحی :: دی 1382، شماره 9


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
ستاد نشر رسانه ای مرکز فرهنگ و معارف قرآن

از مسائل مهم مرتبط با حقوق زن، مهریه است . مفهوم شناسی مهریه، جایگاه، مقدار و ... از موارد قابل بحث است که در این مقاله به بخشی از آن می پردازیم . 
مفهوم شناسی مهریه 

«مهر» به فتح میم در لغت، کابین یا دست پیمان گویند و آن مالی است که زن بر اثر ازدواج مالک آن می گردد (1) لفظ «مهر» که جمع آن «مهور» است از ریشه مهر به ضم میم و فتح هاء که واژه ی عربی است اخذ شده است . (2) 
مهریه در قرآن 

چنانکه از فرهنگ موضوعی قرآن کریم بر می آید کلمه ای مهر عینا در قرآن مجید به کار نرفته است . (3) بلکه در قرآن از مهر به عنوان «صدقات » در آیه ی چهارم از سوره نساء یاد شده و در آیات مختلف تحت عنوان «اجور» آمده است و اطلاق اجور بیشتر در مورد متعه و ازدواج با کنیزان است . (4) اما کلمه ی دیگری نیز که به جای مهر به کار می رود «صداق » ، به فتح اول یا کسر اول است که آن را نیز این گونه تعریف کرده اند که: «مالی است که مرد در عقد ازدواج به زن می دهد .» و آیه ی چهارم سوره ی مبارکه ی نساء به آن اشاره دارد: «آتوا النساء صدقاتهن نحلة » صدقه، به ضم دال، از ماده ای صدق است و بر آن جهت به مهر صداق گفته یا صدقه گفته می شود که نشانه ی راستین بودن علاقه ی مرد است، بعضی از مفسرین مانند صاحب کشاف به این نکته تصریح کرده اند . (5) مهر علاوه بر صداق و اجرت، فریضه (6) نامیده می شود . مانند کلام قرآن مجید: «و ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قد فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم .» اما کلمه نحله در سوره ی مبارکه ی نساء آیه ی 4 (7) کاملا تصریح می کند که مهر هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی و عطیه و هدیه ندارد . (8) 
جایگاه مهریه 

یکی از سنن بسیار کهن در روابط خانوادگی بشری این است که مرد هنگام ازدواج برای زن مالی را به عنوان مهر قائل می شده است و چیزی از مال خود به زن یا پدرزن خویش می پرداخته است . (9) در بیشتر اقوام معمول بوده که شوهر آینده قبل از ازدواج به ولی زن یا به خود زوجه ی آینده هدیه هایی می داده است . در کیش یهود مبلغی به عنوان «خطوبا» که همسان ریشه خطبه به کسر اول یعنی خواستگاری است می داند و مهر را به خود زن تسلیم می کردند . (10) 
مقدار مهریه 

امام باقر فرمودند: «الصداق ما تراضا علیه قل او کثر» (11) یعنی آنچه طرفین ازدواج به آن راضی می شوند کم باشد یا زیاد همان مهریه است . البته مهریه تا هر اندازه چه باشد اشکالی ندارد . سوره ی مبارکه نساء آیه ی 20; 

«و ان اردتم استبدال زوج مکان و آتیتم احداهن قنطارا فلا تاخذوا منه شیئا اتاخذونه بهتانا و اثما مبینا; 

اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر به جای او اختیار کنید و مال بسیاری مهر او کرده اید البته نباید چیزی از او باز گیرید آیا بوسیله تهمت زدن به زن مهر او را می گیرند و این گناهی فاش و زشتی اینکار آشکار است .» دلیل است بر آن که زیاد بودن مهریه تا هر اندازه هیچ اشکالی ندارد . اما دلایل دیگری نیز هست که می تواند به صورت وجوب یا استحباب اندازه ی مهریه را تحدید کند . مثلا اگر زیاد بودن مهریه ایجاد عسر و حرج می کند یا اگر مانع ازدواج دختر باشد و او را به امر نامشروع به کشاند یا نوعی اسراف و تبذیر و تجملات ناروا در جامعه ایجاد کند . که برای تشخیص موارد آن ها باید به فتوای اهل فتوی مراجعه نمود . 

بهتر بود در این مسئله بجای آنکه این همه بر روی حد مهر تاکید شود که هیچ حدی ندارد (خصوصا در روزگار کنونی که بر اثر چشم و هم چشمی تعیین مهریه بالاتر موجب افتخار و سرافرازی است) بیشتر بر روی این مسئله تاکید شود که مهر مقداری تاکید شود که مهر مقداری تعیین شود که خود پسر توانایی آن را حتی در آن لحظه دارد پس به نظر من شاید اگر «مقدار مهریه » به کل حذف شود بهتر باشد . 
نپرداختن مهریه 

نپرداختن مهریه که ملک خاص زن است در قرآن مجید به نام ظلم و گناه آشکار خوانده شده است . نه تنها مهریه را باید اداء کرد بلکه هر مال و ملک دیگر زن را، و چون بعضی خیال می کردند و شاید هم خیال کنند که مهریه یک حق سرسری است که می توان از پرداختن آن طفره رفت خداوند متعالدر آیه ی کریمه تاکیدا هشدار داده است که چنین نیست و مهریه ملک و مال زن است و نپرداختن مهریه یا باز پس گرفتن آن ظلم و گناه آشکار است . مهریه زن نحله و عطای خداوند است که به او داده شده است و مرد هیچ منتی بر او ندارد; مالی که خداوند به زن عطا فرموده و در عهده مرد قرار داده تا به او بدهد مگر آن که با رغبت و میل چیزی از آن را به مرد ببخشد . (12) گفتیم که مهریه عطیه الهی و مال خاص زن است و هیچ کس بی رضای او حق تصرف در آن را ندارد از امام رضا (ع) درباره ی مردی که دختر خود را تزویج کرده پرسیدند: که آیا می تواند در مهریه او تصرف کند؟ فرمودند روا نیست . (13) امام صادق (ع) فرمودند: پیغمبر اکرم (ص) فرموده، خداوند هر گناهی را در روز قیامت می بخشد مگر مهریه ی زن را که اگر نداده باشند و کسی را که مزد کارگر را خورده باشد و کسی را که آزادی را فروخته باشد . (14) سیستم مهریه اسلام خاص خودش اشت . یکی از مسلمات دین اسلام این است که مرد حقی به مال زن ندارد . نه می تواند به او فرمان دهد که برای من فلان کار را بکن و نه اگر زن کاری کرد که به موجب آن کار ثروتی به او تعلق گرفت مرد حق دارد که بدون رضای زن در آن ثروت تصرف کند و از این جهت زن و مرد وضع مساوی دارند . و بر خلاف رسم معمول در اروپای مسیحی که تا اوایل قرن بیستم رواج داشت، زن شوهردار از نظر اسلام در معاملات و روابط حقوقی خود تحت قیمومیت شوهر نیست، در انجام معاملات خود استقلال و آزادی کامل دارد . 

نگاهی به آیات الاحکام در باب مهر روشن ترین آیه در باب مهر آیه ی 4 سوره ی مبارکه ی نساء است که می فرماید: «و آتوا النساء صدقاتهن نحله فان طبن لکم عن شی ء منه نفسا فکلوه هنیئا مریئا .» یعنی صداق «مهریه » زنان را به طیب خاطر بدهید پس اگر آنان چیزی از آن را به میل خود گذشت کردن بخورید گوارا و سازگار . برخی از مفسران گفته اند که چون برقراری مهر برای زنان عطیه الهی است تحت عنوان نحله معرفی شده است . اما گروهی دیگر بر این عقیده هستند که مهر را در جاهلیت به اولیاء زن می پرداخته اند آیه ی قرآنی حکم کرده است که مهر عطیه مخصوص زنان است . به نظر می رسد که نحله ی معرف مهر، به عنوان بعضی عقیده دارند (16) از این آیه ی شریفه می توان استحباب پرداخت مهر را در هنگام وقوع عقد استفاده کرد و همچنین آیه بر لزوم مهر به مجرد عقد ازدواج دلالت دارد . اما شاید فعل امر «آتوا» دلالت بر وجوب مهر هنگام عقد دارد . البته به حکم آزادی اراده در قراردادها که شرح از آن بر تراضی تعبیر شده است ممکن است مهر در ذمه ی مرد قرار گیرد و همچنین تعیین مهر در موقع وقوع عقد ازدواج لازم نیست و حتی ممکن است تعیین مقدار مهر به شخص ثالث واگذار شود و این وضع در اصطلاح فقهی «تفویض مهر» نامیده می شود . هرگاه مقدار مهر تعیین نشده باشد مهرالمثل به معنی مهری که مناسب شان زنان همانند باشد مقرر می گردد . به موجب عبارت «و ان تتبعوا باموالکم » که در آیه ی بیست و نهم از سوره ی مبارکه ی نساء مندرج است مهر باید مالیت داشته باشد، مال عبارت است از هر چیز مباحی که مورد رغبت قرار گیرد و اعم از عین و منفعت می باشد . بنابراین شخص می تواند تعلیم فن یا حرفه و یا آموزش سوره ی قرآن و یا خدمت خود را مهر قرار دهد . به موجب آیه ی بیست و هفتم از سوره مبارکه ی قصص شیخ مدین دختر خود را با موسی تزویج کرد و مهر او را اجیر شدن موسی قرار داده، ضمنا از این آیه استفاده می شود که پدران در اوضاع مناسب می توانند نکاح دختران خویش را پیشنهاد کنند . به موجب آیه ی 236 از سوره مبارکه ی بقره اگر طلاق پیش از مباشرت با زن و پیش از تعیین مهر واقع گردد، مرد باید مطابق با وسع خویش به زن مالی بدهد که چون این حکم با لفظ «متعوهن » بیان شده آن را «مهر المتعه » اصطلاح کرده اند، اما هرگاه مهر تعیین نشده و مباشرت حاصل نشده باشد مرد باید نصف مهر المثل را بپردازد و در صورت معین بودن مهر، نصف مهر المسمی یعنی نصف همان مهری که مقرر گردیده است به زن پرداخته می شود و پس از مباشرت تمام مهر مستقر می گردد مگر این که زنان یا اولیاء آنان مهر را عفو کنند . زن می تواند از تمام مهر خود بگذرد اما ولی زن که در جهت مصلحت زن ولایت دارد، حق گذشتن از تمام مهر را ندارد . منتها در مورد طلاق خلع و مبارات زن بابت فدیه و آزادی خویش از تمام یا قسمتی از مهر خود می گذرد . آیه 20 و 21 سوره مبارکه ی نساء «و ان اردتم استبدال زوج و ءاتیتم احدهن ...» این آیات دلالت دارند بر این که صداق هر قدر زیاد باشد اشکالی ندارد و اگر به قدر مهرالسنة باشد بهتر است و تمام مهر را باید به زن رد کرد و به دخول تمام صداق بر عهده ی مرد مستقر می شود (17) آیه ی 236 سوره ی مبارکه ی بقره چنین است که اگر شخص همسرش را قبل از هم بستر شدن پیش او تعیین مهریه طلاق دهد اشکالی بر او نیست یعنی پرداخت مهریه لازم نیست یا پس از طلاق استرداد بر زن لازم نیست . 

در آیه ی 237 سوره ی مبارکه ی بقره آمده است: 

و اگر زنها را طلاق دهید پیش از آن که با آن ها مباشرت کنید در صورتی که بر آنان مهر مقرر داشته اید بایستی نصف مهری را که معین نموده اید به آن ها بدهید مگر آن که آن ها خود یا کسی که امر نکاح بدست اوست گذشت کنند و اگر در گذرند به تقوی و خدا پرستی نزدیک تر و فضیلت هایی که در نیکوئی به یکدیگر است فراموش مکنید و بدانید که خداوند به هر کار نیک و بد شما آگاه است .» آیه صریح است بر این که اگر طلاق قبل از نزدیکی صورت بگیرد مرد فقط نصف مهریه را باید بپردازد . 
مهریه در جاهلیت

در عصر جاهلیت نظر به اسن که برای زنان ارزشی قائل نبودند، غالبا" مهر را که حق مسلم زن بود در اختیار آنها قرار داده و آن را ملک مسلم آنها می دانستند . گاهی نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگری قرار میدادند به این گونه که مثلا" برادری، خواهر خود را به ازدواج دیگری در میآورد که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وی در آورد، و مهر این دو زن همین بود . اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید، و مهر را به عنوان یک حق «مسلم » به زن اختصاص داد، و در آیات قرآن کرارا" مردان را به رعایت کامل این حق نوصیه کرده است . در اسلام برای مهر مقدار معینی تعیین نشده است و بسته به توافق دو همسر است اگر چه در روایات فراوان تاکید شده که مهر را سنگین قرار ندهند ولی این یک حکم الزامی نیست بلکه مستحب است . 
فلسفه ی مهریه 

اکنون این سؤال پیش میآید که مرد و زن هر دو از ازدواج و زناشوئی بطور یکسان بهره میگیرند و پیوند زناشوئی پیوندی است بر اساس منافع متقابل طرفین، با این حال چه دلیلی دارد که مرد مبلغ کم یا زیادی به عنوان مهر به زن بپردازد؟ آیااین موضوع به شخصیت زن لطمه نمی زند؟ و شکل خرید و فروش به ازدواج نمی دهد؟ روی ههمین جهت است که بعضی به شدت با مساله مهر مخالفت میکنند، مخصوصا" معمول نبودن مهر در میان غربیها برای غرب زده ها به این فکر دامن میزند، در حالی که نه تنها حذف مهر به شخصیت زن نمی افزاید بلکه وضع از را به مخاطره می افکند . توضیح اینکه درست است که مرد و زن هر دو از زندگی زناشوئی بطور یکسان سود میبرند ولی نمی توان انکار کرد که در صورت جدایی زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشتری خواهد شد . زیرا اولا": مرد طبق استعداد خاص بدنی معمولا" در اجتماع نفوذ و تسلط بیشتری دارد، و هر چند بعضی میخواهند به هنگام سخن گفتن این حقیقت روشن را انکار کنند اما وضع زندگی اجتماعی بشر که با چشم می بینیم حتی در جوامع اروپایی که زنان به اصطلاح از آزادی کامل برخوردارند نشان میدهد که ابتکار عمل پر در آمد بیشتر در دست مردان است . بعلاوه مردان برای انتخاب همسر مجدد امکانات بیشتری دارند ولی زنان بیوه مخصوصا" باگذشت قسمتی از عمر آنها، و از دست رفتن سرمایه ی جوانی و زیبایی، امکاناتشان برای انتخاب همسر جدید کمتر است . با توجه به اسن جهات روشن میشود که امکانات و سرمایه ای را که زن با ازدواج از دست میدهد، بیش از امکاناتی است که مرد از دست میدهد و در حقیقت مهر چیزی است به عنوان جبران خسارت برای زن و وسیله ای برای تامین زندگی آینده ی او، وعلاوه مساله مهر معمولا" به شکل ترمزی در برابر تمایلات مرد سبت به جدایی و طلاق محسوب میشود . درست است که مهر از نظر قوانین اسلام با بر قرار شدن پیوند ازدواج به ذمه مرد تعلق میگیرد و زن فورا" حق مطالبه ی آن را دارد . ولی چون معمولا" به صورت بدهی بر ذمه ی مرد میماند، هم اندوخته ای برای آینده ی زن محسوب میشود، و هم پشتوانه ای برای حفظ حقوق او و از هم پاشیدن پیمان زنا شوئی (البته این موضوع استثنایی دارد ولی آنچه ذکر شد در غالب موارد صادق است) . و اگر تعضی برای مهر تفسیر غلطی کرده اند و آن را یک نوع «بهای زن » پنداشته اند ارتباط به قوانین اسلام ندارد، زیرا در اسلام مهر به هیچ وجه جنبه ی بها و قیمت کالا ندارد و بهترین دلیل آن همان صیغه ی عقد ازدواج است که در آن رسما مرد و زن به عنوان دو رکن اساسی پیمان ازدواج به حساب آمده اند، و مهر یک چیز اضافی و در حاشیه قرار گرغته است، به همین دلیل اگر چه در صیغه ی عقد اسمی از مهر نبرند، عقد باطل نیست، در حالی که در خرید و فروش و معاملات، اسمی از قیمت برده نشود مسلما باطل خواهد بود، (البته باید توجه داشت اگر در عقد ازدواج نامی از مهر برده نشود شوهر موظف است که در صورت آمیزش جنسی، مهرالمثل یعنی مهری همانند زنان که هم طراز او هستند بپردازد) از آنچه ذکر شد نتیجه می گیریم که مهر جنبه جبران خسارت و پشتوانه برای احترام به حقوق زن دارد، نه قیمت و بها و شاید تعبیر به نحله به معنای عطیه در آیه اشاره به این قسمت دارد . (18) در تفسیر پرتوی از قرآن آمده است: اضافه صدقات به ضمیر هن اختصاص و حق ثابت آنان را می رساند . «فان طبن » تاکید حق «و آتوا النساء» است و به جای «ان رضین » مشعر رضایت درونی و خشنودی دارد چون می شود رضایت به چیزی ناشی از علل موجبات خارج از نفس باشد چنان که اگر زندگی بر او تنگ شود که ناچار رضایت دهد . «عن شی » به معنای گذشت کم و بیش از صداق است . (19) علامه طباطبایی (ره) فرموده است: اگر می بینید که کلمه ی «صدقات » را به ضمیر زنان «هن » اضافه کرده به جهت بیان این مطلب بوده که وجوب دادن مهر به زنان مساله ای نیست که دین اسلام آن را تاسیس کرده باشد بلکه مساله ای است که اساسا در بین مردم در سنن ازدواجشان متداول بوده است . سنت خود بشر بر این جاری بوده و هست که پولی و یا مالی را که قیمت داشته باشد به عنوان مهریه به زنان اختصاص دهند و کانه این پول را عوض عصمت او قرار دهند . همانطور که قیمت و پول کالا (خرید و فروش) در مقابل کالا قرار می گیرد معمول و متداول در بین مردم این است که خریدار پول خود را برداشته و نزد فروشنده می رود همچنین در مساله ازدواج هم طالب و خواستگار مرد است، او است که باید پول خود را جهت تهیه حاجت خود برداشته و به راه بیفتد و آن را در مقابل حاجتش بپردازد . (20) 

«در کتاب نظام حقوق زن در اسلام در مورد فلسفه مهر آمده ای به عقیده ما پدید آمدن مهر نتیجه تدبیر ماهرانه ای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها بیکدیگر بکار رفته است

نوع احساسات زن و مرد نسبت بیکدیگر یک جور نیست، قانون خلقت مجال و غرور و بی نیازی را در جانب زن و نیازمندی و طلب و عشق و تغزل را در جانب مرد قرار داده است ضعف زن در مقابل نیرومندی بدنی به همین وسیله تعدیل شده است و همین جهت موتجب شده که همواره مرد از زن خواستگاری می کرده است

مهر، با حیا و عفاف زن یک ریشه دارد؟ زن با الهام خطری دریافته است که عزت و احترام او بایست که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و با من للاح شیرین نفروته » (21) 

پی نوشت: 

1) دکتر حسن صفایی، حقوق خانواده، ج 2، قم، دادگستر، 1378، ص 148 و همچنین ر . ش به لغتنامه ی دهخدا ذیل واژه های مهر و مهریه . 

2) دکتر محمد خزائلی، احکام قرآن، ج 1، تهران، جاویدان، 1353، ص 47 . 

3) ر . ش: فرهنگ موضوعی قرآن مجید . تالیف کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی . 

4) دکتر محمد خزائلی، احکام قرآن، پیشین، ص 47 . 

5) مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، پیشین، ص 187 . 

6) سوره ی مبارکه، بقره آیه ی 237 . 

7) و آتوا النساء صدقاتهن نحلة » 

8) مرتضی مطهری، پیشین . 

9) محمد خزائلی، احکام القرآن، پیشین، ص 47 . 

10) مرتضی مطهری، پیشین، ص 47 . 

11) وسائل، ج 14، ص 604 . 

12) سوره ی مبارکه نساء آیه 4 . 

13) وافی/نکاح/110 . 

14) وسائل، ج 14، ص 26 . 

15) محمد خزائلی، پیشین، ص 48 . 

16) محمد خزائلی، پیشین، ص 48 . 

17) علامه برقعی، احکام القرآن، قم، مطبوعاتی عطایی، ص 608 . 

18) آیت الله ناصر مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 3، قم، مدرسه ی الامام امیرالمؤمنین، مطبوعاتی هدف، ص 263، 

19) آیت الله سید محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج 4، تهران، شرکت سهامی انتشار، ص 20 . 

20) علامه سید محمد طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، پیشین، ص 269 . 

21) متفکر شهید استاد مطهری «رحمة الله » نظام حقوقی زن در اسلام . 231 


پدیدآورنده: زهره قادری

منبع:شمیم یاس :: شهریور 1382، شماره 6


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش