+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
نويسنده: لیلا غلامزاده
بدون تردید ازدواج یكی از باارزش‌ترین و مقدس‌ترین وقایع و فعالیت‌ها در زندگی اكثر بزرگسالان است كه نه تنها مورد پذیرش و تایید اقوام و ملل مختلف در دنیا است بلكه از جانب تمامی ادیان الهی نیز مورد تاكید واقع شده‌است، چنانچه در دین مقدس اسلام ازدواج به عنوان یكی از اركان دین و حافظ نیمی از دین معرفی شده است. (من تزو‏ج فقد احرز شطر دینه، فلیتق الله فی الشطر الثانی1) در فرهنگ ما نیز ازدواج سنتی خوشایند است كه نه تنها خانواده‌ها، بلكه بیشتر جوانان هم، چه پسر و چه دختر آن را دوست دارند و انتظار دارند كه در سن و موقعیت مناسب ازدواج كنند تا با تشكیل خانواده از دروازه ورود به دنیای بزرگسالی و استقلال بگذرند. در عین حال رسیدن به استقلال با خود مسئولیت‌هایی هم به همراه می‌آورد. با تشكیل خانواده جدید، جوان دیگر خود را تنها فردی از خانواده اولیه‌اش نمی‌داند، بلكه می‌بیند خود تشكیل‌دهنده و بوجودآورنده سلول جدیدی از جامعه، یعنی یك خانوار تازه است.
این آگاهی در خود، هم احساس خوشحالی و افتخار دارد و هم اضطرابی كه با قبول هرگونه شرایط تازه همراه است: اینكه آیا می‌تواند با شخص دیگری كه به هرحال فرهنگ خانواده‌اش با فرهنگ او تفاوت دارد و با طرز فكر و باورهای دیگری بزرگ شده‌است عملاً به تفاهم و توافق برسد؟ آیا همین كه یكدیگر را دوست داشته‌باشند كافی است؟ و در صورت بروز اختلاف چطور باید با آن روبرو شوند؟ و دهها سوال دیگر كه جوان به دلیل عدم تجربه پاسخ كاملی برای آن ندارد و همین باعث بروز نگرانی و اضطراب برای او می‌شود.
علاوه بر این پس از غلبه بر تمام این دلواپسی‌ها و پاسخ به پاره‌ای از این سوالات و گرفتن تصمیم نهایی كه منجر به ازدواج دو جوان می‌شود در شرایط تازه، سوالات جدیدی هم مطرح می‌شود كه خود باعث بروز نگرانی‌های تازه‌ای می‌شود. اگر چه ازدواج و تشكیل خانواده امری مقدس و باارزش است اما چه بسا این ارزش وابسته به حفظ و دوام آن است، چه، ازدواجی كه منجر به طلاق شود از ارزش خاصی برخوردار نبوده باعث سرزنش زوجین نیز می‌شود.
آمار جاری نشان می‌دهد كه 97% از جمعیت بزرگسالان در طول زندگی خود حداقل یكبار ازدواج كرده‌اند(كارتر، 1973). برطبق آمار جهانی نرخ ازدواج در طول 15 سال گذشته تقریباً ثابت مانده‌است اما متاسفانه این وضعیت در مورد نرخ طلاق صادق نمی‌باشد. آمار نشان می‌دهد كه نرخ طلاق امروزه به مراتب بیش از گذشته است كه در این میان ایالات متحده امریكا بالاترین نرخ طلاق را در دنیا دارا می‌باشند، بطوریكه میزان طلاق در این كشور 40% مجموع ازدواجها را تشكیل می‌دهد. در ایران نیز این آمار برای جمعیت شهری 12% بوده است كه با توجه به ارزش‌های مذهبی و سنت‌های دیرین خانوادگی و اصالت و باور به زندگی مقدس زناشویی به یقین باید آمار طلاق در ایران از روند كندتری برخوردار باشد.2
هرچند ازدواج به عنوان یك نهاد جهانی همچنان پایدار است و پایدار خواهد ماند، لكن نرخ ازدواج در دهه‌های اخیر افزایش نیافته است و برعكس نرخ طلاق بویژه در جوامع غربی، از جمله امریكا، رو به افزایش است (50% درصد از ازدواجها به طلاق می‌انجامد).3
اما چه چیز باعث می‌شود كه بسیاری از زوجهایی كه غالباً با این عبارت كه «تنها مرگ ما را از یكدیگر جدا می‌كند» زندگی مشترك خود را آغاز می‌كنند و در ابتدا نسبت به این عبارت احساس تعهد دائمی دارند، پس از مدتی با مشكلات زیادی روبرو شده و در نهایت به جای مرگ، طلاق آنها را از هم جدا می‌كند، و كار به جایی می‌رسد كه نسبت به هم پرخاش و نزاع نموده و در مواردی كار به متاركه و طلاق می‌انجامد.
آنچه مسلم است دو زوج جوان كه از آغاز با دیدی غلط و محدود وارد زندگی زناشویی می‌شوند و برای خود بنایی رویایی و سراسر ایده‌آل تصویر می‌كنند، از آنجا كه اطلاعاتشان از یكدیگر و از امكانات و توانایی‌های هم بسیاری محدود و ناقص است و چه بسا با وهم و خیال خواستند برای خود دنیایی بسازند پس از گذشت چند ماه و یا حتی چند سال زندگی مشترك به فكر حسابرسی و ارزیابی‌ می‌افتند و درمی‌یابند آنچه تصور كرده‌اند باطل و بی‌حساب بوده‌است و این سرآغاز مشكلات جدی‌تری می‌باشد. تحقیق كارشناسان خانواده نشان می‌دهد حدود 50% از زوجها، ازدواج خود را در نهایت ناموفق ارزیابی می‌كنند.
در هر حال تشكیل زندگی زناشویی مرحله انتقالی دشوار و پیچیده‌ای است، چرا كه ازدواج مستلزم از نو تعریف‌كردن افراد برای خود و توسط والدینشان است. در ازدواج زن و مرد نیاز دارند خود را در قالب نقشهای جدید بپذیرند و این مهم بدون آگاهی از مسائل مختلف مربوط به زندگی زناشویی و خصوصیات متفاوت زن و مرد امكان‌پذیر نمی‌باشد.
تحقیقات و شواهد بسیاری نشان می‌دهد كه در جوامع امروز، زوجهای جوان در اوایل زندگی با مسائل و مشكلات گوناگون و گاه شدیدی مواجه هستند. بنابراین پیشنهاد اصلی و اساسی، بهره‌مندی از خدمات مشاوره‌ای پیش از ازدواج است تا زن و مرد با آگاهی هرچه بیشتر و تجهیز به دانش كافی در ارتباط با خود، ویژگی‌های خود و ویژگی‌های همسر آینده و نیز اهمیت و اهداف ازدواج به این دوره پویا و شكوفا در زندگی خود با آرامش بیشتری گام نهند. به بیان دیگر مرد و زن هر دو از آموزش‌های پیش از ازدواج به ویژه در ارتباط با انتظاراتی كه از آنها به عنوان زن و شوهر می‌رود، سود می‌برند.
در جوامع امروز، زندگی انسان‌ها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی بوده است. بازتاب ماهیت پیچیده این تغییرات و تحولات در زندگی فردی و اجتماعی افراد كاملاً محسوس است. ازدواج و زندگی زناشویی و تشكیل خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناكافی از یكدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، مشكلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم می‌بایست مسائل و مشكلات بسیاری را در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیك و صمیمانه با یكدیگر تجربه كنند. طبق طبقه‌بندی‌های تشخیص روانپزشكی مسائل و مشكلات زناشویی و خانوادگی یكی از بالاترین علل رجوع به كلینیكها و مراكز خدمات مشاوره‌ای است كه این خود گواه صحت مطالب ذكرشده است.
بطور خلاصه ازدواج و تشكیل خانواده برای همه انسانها یك نیاز طبیعی است كه از فطرت و آفرینش ویژه آنان سرچشمه می‌گیرد و نباید آنرا یك قرارداد متعارف اجتماعی تلقی نمود كه در صورت عدم تحقق آن آسیبی به نظام اجتماعی وارد نمی‌شود بلكه برعكس هرگونه آسیبی به این بنیاد مقدس پیامدهایی را در تحول ساختاری كلی جامعه و نظام‌های ارزشی و فرهنگی آن به دنبال دارد. جای آن دارد كه برای حفظ كانون مقدس خانواده از هر تلاشی فروگذار نشود كه در این میان مشاوره پیش از ازدواج یكی از راه‌های مناسب برای حفظ تداوم خانواده‌هاست و از آن جهت كه بیشتر جنبه پیشگیری دارد تا درمان، اهمیت بالاتری نیز پیدا می‌كند.
اسلام نیز كه خانواده را پیمانی مقدس بین یك زن و مرد می‌داند و ثمره ازدواج را انس و آرامش خانوادگی و فردی بیان می‌كند (سوره روم، آیه 21) بر اهمیت مشاوره تاكید داشته و بارها در قران كریم به مشورت‌كردن توصیه می‌كند: «در كارها مشورت كن، پس هنگامی كه تصمیم گرفتی به خدا توكل كن»4 امام علی (ع) نیز می‌فرمایند: «مشورت كنید كه موفقیت و رستگاری از مشاوره بدست می‌آید.»5
آموزش زوج‌های جوان معمولاً یكی از برنامه‌های رسمی و غیررسمی خانواده و دیگر نهادهای اجتماعی است. زوج‌های جوان كه اغلب از دو فرهنگ (و خرده‌فرهنگ) متفاوت اثر پذیرفته‌اند، به منظور افزایش سطح رضامندی در تشكیل خانواده و افزایش ضریب اطمینان از تشكیل خانواده جدید، باید آموزش‌های لازم را كسب نمایند. برخی از عواملی كه این ضرورت را بیشتر جلوه می‌دهند عبارتند از:
1. اشتباهات والدین خود را تكرار نكنند و بر عادات بدی كه در خانواده خود فراگرفته‌اند غلبه كنند.
2. نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بشناسند و در قبال آن مسئولیت بپذیرند. اغلب همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شكست در زندگی زناشویی است.
3. انتظارات واقع‌بینانه از زندگی زناشویی بدست آورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارند.
4. بدانند كه چه انتظاری از خود و از همسر خود و از ازدواج دارند. این انتظارات بنیان ایمان و اعتقاد به زندگی را شكل می‌دهد.
این آموزش‌ها به شیوه‌های گوناگونی میسر است از جمله: آموزش از طریق تشكیل كلاس‌های رسمی و غیررسمی، توزیع جزوات، تشكیل كلاس‌های پرسش و پاسخ و بحث‌های گروهی، طرح موارد مبتلا به اكثریت و...
از نظر تاریخی در حرفه‌های كمكی، مشاوران و روان‌درمانگران نخست با فرد، سپس با زوجین و در نهایت با كل خانوده كار می‌كردند. مشاوره ازدواج در آمریكا از مشاوره و روان‌درمانی فردی و نیز مطالعات خانواده و آموزش خانواده نشات گرفته است (نیكلز 1979).6
در سال 1988 انجمن بین‌المللی مشاوران ازدواج خانواده (I.A.M.F.C)، ملاك‌های تربیت مشاوران و درمانگران ازدواج و خانواده را تعیین كرده است. ویژگی‌های كلی این ملاك‌ها عبارتند از: توسعه دانش و مهارت در مبانی مشاوره (فردی، گروهی، شغلی، بین‌فرهنگی)، تاكید بر مشاوره فردی ازدواج و سیستم‌های خانواده، تاكید مفهومی بر سیستم‌های خارج از خانواده كه با سیستم خانواده در تعامل هستند، آموزش‌های بالینی شامل نظارت بر كار عملی درمانگر با افراد (زوج‌ها و خانواده‌ها) و ادغام روش‌های مشاوره فردی و رویكردهای سیستمی در كار با افراد (زوج‌ها و خانواده‌ها).
در ایران برنامه تربیت مشاوران، سابقه‌ای 30 ساله دارد، اگرچه هنوز این موضوع به طور كامل برای جوانان در آستانه ازدواج جا نیافتاده است. تاسیس و گسترش مراكز مشاوره از مهمترین گام‌ها و مسئولیت‌های نظام اسلامی جامعه است تا از این طریق بتوان به خانواده‌ها، در جهت رشد سالم و مطلوب و نیز پویایی و شكوفایی استعدادهای همه اعضاء خانواده و پیشگیری از اختلافات و ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی كمك كرد.
بدیهی است موفقیت و كارایی مراكز مشاوره منوط به برخورداری از وجود مشاوران صالح و متخصص و كارآمد است. در هر حال در دنیای امروز ضرورت وجود کلاس‌های مشاوره هر چه بیشتر احساس می‌شود.

منابع و ماخذ:

1. قرآن كریم
2. نوابی‌نژاد، شكوه، «مشاوره پیش از ازدواج و خانواده‌درمانی»
3. گوردون، توماس، «فرهنگ تفاهم در ازدواج»
4. ملك‌محمودی، امیر، «راهنمای ازدواج»
5. قائمی، علی، «خانواده و مسائل همسران جوان»

پانویس‌ها:

1. پیامبر اكرم(ص): كسی كه ازدواج كند نیمی از دین خود را محكم نگه داشته‌است و برای نگهداری نیمه دوم باید تقوای خدا در پیش گیرد. (ترجمه میزان الحكمه، ص 2250، ح 7809)
2. این آمار تا سال 1376 می‌باشد.
3. برنشتین 1990 Bornstein
4. و شاورهم فی‌الامر فاذا عزمت فتوكل علی الله ان الله یحب المتوكلین. (آل‌عمران، آیه 159)
5. غررالحكم

منبع:راسخون


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
چرا و چگونه اين مقاله نوشته شد
دنياي زناشويي دنياي شگفت انگيز و پيچيده اي است که هر قدر انسان در مورد آن مطالعه و تحقيق نمايد بيشتر به ناداني خود پي مي برد و از سوي ديگر علاقه به دانستن چيزهاي جديدتر فزوني مي گيرد، در طول مدتي که به امر مشاوره ازدواج، بويژه در بين دانشجويان مشغول به کار بودم به اسرار و حقايق بسيار زيادي دست يافتم که تصميم گرفتم اين اسرار و رموز را ماندگار نموده و آن را به بقيه جوانان و بويژه نسل هاي آينده نيز منتقل نمايم.
اکنون به اين نتيجه رسيده ام که جوانان در هيچ برهه اي از زندگي به اندازه زمان انتخاب همسر نيازمند به کمک و راهنمايي نيستند و هيچ تصميمي به اندازه ي تصميم به ازدواج نمي تواند بر زندگي آنها تأثير بگذارد.
در بين جوانان ما نگرش هاي نادرست بسيار زيادي در مورد ازدواج و روابط زناشويي وجود دارد که تبعيت از اين نگرش ها مشکلات بسيار زيادي بوجود آورده است. از آمار طلاق در کشورمان خبر داريد؟ از طرف ديگر آيا فکر مي کنيد چند درصد از زن و شوهرهاي ما با عشق و علاقه کنار هم زندگي مي کنند؟ اما نکته جالب تر اين است که حل همه ي اين مسايل بسيار ساده تر از آن است که فکر مي کنيم. پسر و دختري براي ازدواج مراجعه مي کنند و اظهار ميدارند يک سال است که با هم آشنا شده اند اما در مورد ميزان آگاهي از ويژگيهاي خانوادگي، روابط قبلي، خصوصيات شخصيتي يکديگر سؤال مي پرسيم هيچگونه آگاهي ندارند.در طول اين مدت فقط به تعريف و تمجيد از همديگر پرداخته اند و به اصطلاح روابط رمانتيک داشته اند. ناگفته پيداست که اين ازدواجها به کجا مي انجامند و مواردي بسيار زياد که اگر بخواهيم ذکر نمائيم صحبت به درازا خواهد کشيد. واقعيت اين است که جوانان ما در مورد ازدواج بسيار خوش بينانه فکر مي کنند. و تصميمات و نگرش هاي کاملاً غلطي نيز در اين زمينه دادند. يکي از نگرش هاي کاملاً غلط که تقريباً هر روز با آن مواجه مي شوم اين است که زيبايي ظاهري را مبناي انتخاب قرار مي دهند و صرفاً در جستجوي دختران زيبا هستند و از ويژگيهاي شخصيتي فرد هيچ تحقيقي نمي کنند و عقيده دارند که شخصيت او را هر طور بخواهند تغيير خواهند داد. اما اين نگرش کاملاً غلط است و در سرتاسر اين مقاله بارها و بارها متذکر شده ام که همسرتان را با خصوصياتي که دارد بپذيريد و اميد تغيير در رفتار او را نداشته باشيد.
بر خلاف نظر اکثريت کساني که در ازدواج به زيبايي ظاهر اهميتي نمي دهند نظر مؤلف اين است که زيبايي ظاهري نيز در موفقيت امر ازدواج و رضايت زناشويي تأثير بسيار زيادي دارد در انتخاب همسر به ظاهر دختر يا پسر مورد علاقه تان اهميت بدهيد و بدنبال همسري زيبا باشيد اما زيبايي او را تنها اصل قرار ندهيد بلکه بايد خصوصيات ديگر را نيز در نظر بگيريد به مهرباني، صميميت، پاکدامني و خوش اخلاقي و خلاصه سيرت زيباي همسرتان نيز به همين اندازه و بلکه بيشتر توجه کنيد.و خلاصه اينکه نکات و پيشنهادات ارزنده ئ بسيار زيادي در طول مشاوره و مطالعه ي کتب نويسندگان معروف به دست آورده ام که همه ي اين تجربيات در لابلاي سطور اين مقاله قرار گرفته اند. در ابتداي تأليف کتاب تصميم داشتم که کتابي براي همه ي دوران زندگي تهيه نمايم. چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج، اما به تدريج که جلوتر رفتم متوجه شدم که هر يک از اين دوران به کتاب جداگانه اي نياز دارد. لذا موضوعات مربوط به آشنايي، انتخاب همسر، خواستگاري، عشق، نامزدي و دوران عقد را در جلد اول اين کتاب قرار دادم و موضوعات مربوط به شب ازدواج، سالهاي اوليه ازدواج، پيج سال اول زندگي مشترک، روشهاي عشق ورزي، رابطه جنسي، جلوگيري از حاملگي و... را به جلد دوم که مهارتهاي بعد از ازدواج نام دارد اختصاص دادم.
اين کتاب يک کتاب اطلاعات عمومي نيست که با يکبار مطالعه آن را به کنار بگذاريد بلکه يک روش آموزش عملي است. کتابي است که هر روز به برخي از مطالب آن نياز خواهيد داشت و بايد هر از چند گاهي آنرا دوباره مطالعه کنيد با بتوانيد آنهارا در عمل خيلي خوب اجرا کنيد. نکته ديگر در مورد اين کتاب و يا در مورد مراکز مشاوره اين است که اين کتاب به هيچ وجهه به شما نمي گويد که چه تصميمي بگيريد براي مثال به شما نمي گويد با يک فرد معتاد ازدواج کنيد يا نکنيد بلکه شما را راهنمايي مي کند که اگر اين کار را انجام دهيد به چه عواقبي گرفتار خواهيد شد اما در هر حال تصميم گيرنده نهايي خود شما هستيد و اين کتاب فقط راهنماي شماست.تعداد زيادي از مراجعان من کساني هستند که ويژگيها و خصوصيات خواستگار خود را ذکر مي کنند و سپس از ما مي خواهد جواب دهيم که آيا با اين فرد ازدواج کنند يا خير.
جواب کلي به اين افراد اين است که هيچ کس بهتر از خود شما نمي تواند خير و صلاحتان را تشخيص بدهد، تصميم نهايي را بايد خود شما بگيريد وظيفه ي ما اين است که شما را راهنمايي کنيم، هشدارها و خطرهايي که در روابط شما وجود دارد و شما از آن بي خبر هستيد را به شما نشان بدهيم و چون از بيرون و از زاويه ي ديگري به رابطه ي شما نگاه مي کنيم بهتر مي توانيم روابط شما را تحليل کنيم اما در نهايت تصميم نهايي با خود شماست قبل از شروع مطالب چند توصيه اجمالي به شما خواهم داشت که البته در طول کتاب به طور مفصل در مورد همه آنها صحبت شده است. اول اينکه اگر در هر سن و سالي هستيد به هيچ وجه در ازدواج عجله نکنيد و از معيارهاي اصلي خود در انتخاب همسر کوتاه نيائيد. مطمئن باشيد که همسري با معيارهاي مطلوب خود پيدا خواهيد کرد.
دوم اينکه اگر با فردي آشنا شديد قبل از شناخت کافي خيلي به هم نزديک نشويد و از هر گونه ارتباطي که باعث تحريک شما بشود و احساسات بر عقل غلبه کند خودداري نمائيد.
نکته سوم اينکه در نظر داشته باشيد ازدواج تصميمي است براي همه عمر، انتخاب همسر مانند انتخاب اتومبيل، لباس يا کفش نيست که در صورت عدم رضايت به سادگي آن را تعويض کنيد.
بلکه فردي را براي زندگي در تمام عمر انتخاب مي کنيد. و راه هيچگونه بازگشتي نداريد پس خوب فکر کنيد و عجله نکنيد.
و آخرين نکته اين که همسر شما نيز مانند انسان است و داراي عيب و نقص مي باشد و انسان کامل و بدون عيب و نقص وجود ندارد پس به قول ابراهام لينکلن «قبل از ازدواج چشمانت را باز کن و بعد از ازدواج کمي روي هم بگذار».

ضرورت آموزش هاي قبل از ازدواج
شما وقت صرف کرده ايد هزينه اي پرداخت کرده ايد و اين مقاله را خوانده ايد و يا اينکه وقت خود را صرف کرده ايد و در کلاس آموزشي جهت يادگيري آموزش هاي قبل از ازدواج شرکت کرده ايد. اولين سؤالي که بايد به آن پاسخ دهيد اين است که آيا لزومي به انجام دادن اين کار وجود دارد آيا اصولاً لازم است انسان براي ازدواج کردن و انتخاب همسر آموزش ببيند. در اين بخش سعي مي کنم که به اين سؤالات پاسخ داده تا انگيزه بيشتري براي مطالعه اين مقاله داشته باشيد. فرض کنيد تصميم گرفته ايد يک اتومبيل بخريد آيا براي خريد اتومبيل بدون هيچگونه تحقيقي به يک نمايشگاه اتومبيل مي رويد و يکي از زيباترين اتومبيل ها را خريداري مي کنيد و يا اينکه قبل از خريد ابتدا با چند نفر مشورت مي کنيد و در مورد ميزان مصرف، امکانات و توانائيهاي اتومبيل هاي مختلف اطلاعات کسب مي کنيد و سپس يکي را انتخاب مي نمائيد. و از همه مهمتر اينکه به هنگام خريد نيز با يک نفر مجرب مراجعه مي کنيد و اتومبيل مورد نظر را قبل از خريد تست مي کنيد.
تصور کنيد جهت منشي گري به يک شرکت خصوصي مراجعه مي کنيد. اولين شرطي که اين شرکت از شما مي خواهد اين است که بايد حداقل يک دوره ي آموزشي کار با کامپيوتر، و فنون منشي گري را بگذرانيد و بعد از گرفتن گواهينامه معتبر شما را استخدام خواهد کرد.
خلاصه اينکه براي تمام انتخابهاي بسيار جزئي و بي اهميت، مانند خريد تلويزيون، خريد يخچال مدتي مشاوره و تحقيق مي کنيم اما آيا براي بزرگترين انتخاب زندگي يعني انتخاب همسر به آموزش نياز نداريم؟
امروز اگر شما بخواهيد با وسيله نقليه شخصي خود رانندگي کنيد حتماً بايد گواهينامه معتبر داشته باشيد و براي دريافت گواهينامه بايد مراحل خاصي از جمله آزمايش معاينه چشم و آزمايش هاي تئوري و عملي را بگذرانيد تا به شما گواهينامه داده شود. آيا براي ازدواج کردن نيز از فرد گواهينامه آموزش مهارتهاي ازدواج خواسته مي شود يا خير؟
کدام مؤسسه و يا شرکت خصوصي و يا دولتي را سراغ داريد که براي کارمندان خود قبل از شروع به کار يک دوره آموزش را اجباري نکرده باشد و يا حداقل از آنها مدارک خاصي را طلب ننمايد. حال با توجه به اينکه براي وارد شدن به يک سازمان هر چند کوچک مراحل خاصي نياز مي باشد ايا براي تشکيل خانواده به آموزش و مهارت خاصي نياز نمي باشد؟
همه مي دانيم که نهاد خانواده يکي از مهمترين نهادهاي هر اجتماعي است و هيچ نهادي مهم تر از نهاد خانواده نمي باشد. اگر خانواده اصلاح شود، جامعه اصلاح خواهد شد و اگر خانواده فاسد شود جامعه فاسد خواهد شد.
در طول ساليان طولاني که به مشاوره مشغول بودم به اين نکته پي بردم که ريشه ي بسياري از آسيب هاي اجتماعي از خانواده نشأت مي گيرد.يکي از مهمترين علل اعتياد مردان داشتن اختلافات خانوادگي است. اگر مرد با همسر خود روابط دوستانه و صميمي داشته باشد و به هم اظهار عشق ورزي نمايند معمولاً در خانه به آرامش واقعي مي رسد و آرامش را در بيرون از خانه جستجو نمي کند اما با بروز اختلافات بين زن و شوهر و معمولاً شوهران براي رسيدن به آرامش به بيرون از خانه پناه مي برند که يکي از دام هايي که براي آنها گسترانيده شده است دام اعتياد مي باشد.
ريشه ي فساد اخلاقي نيز در بسياري از موارد از اختلافات خانوادگي نشأت مي گيرد. مردي که همسر خود را دوست داشته باشد و با او رابطه صميمانه داشته باشد مي تواند تمام نيازهاي خود را در حريم خانواده برآورده نمايد و هرگز به نامحرم نگاه نمي کند اما با بروز اختلافات خانوادگي زوجين از يکديگر سرد مي شوند و از نظر جنسي نيز براي همديگر جذبه اي ندارند که نهايتاً ممکن است به فساد اخلاقي روي آورند.
نکته بسيار جالب اين است که انسان در هيچ يک از انتخاب هايش به اندازه انتخاب همسر در ورطه خطا و انحراف قرار نمي گيرد.انتخاب همسر يکي از مهمترين و سرنوشت سازترين انتخابهاي انسان است در عين حال يکي از دشوارترين و پرخطاترين انتخابها نيز مي باشد. توجه بيش از حد به زيبايي ظاهر يکي از عواملي است که فرد را به اشتباه مي اندازد.نيروهاي جنسي و جذبه اي که از اين ناحيه جوان را تحت فشار قرار مي دهد عوامل ديگري هستند که باعث اشتباه خواهند شد.حال با توجه به وجود اين همه عوامل انحرافي آيا سزاوار است که يک جوان در بزرگترين تصميم زندگي خود تنها باشد و هيچ کس به او کمکي نکند و آموزشي نبيند.
فاصله فکري و فرهنگي که بين والدين و فرزندان وجود دارد باعث شده است که فرزندان ديدگاه والدين را به طور کامل قبول نکنند و خود نيز اطلاعات چنداني ندارند که از طرف ديگر بسياري از والدين متأسفانه به صورت آمرانه و نصيحت گونه با فرزندان خود برخورد مي کنند که تجربه نشان داده است جوانان معمولاً در برابر رفتارهاي آمرانه مقاومت مي کنند و از آنها اطاعت نمي کنند. که اين نيز عاملي است که ضرورت آموزش مهارتهاي قبل از ازدواج را دوچندان مي کند.
هر روز به طور متوسط با بيش از ده نفر از جوانان در شرف ازدواج مشاوره دارم و با توجه به اينکه اکثريت مراجعان من خانم ها هستند به اين نکته پي مي برم که در چه شرايط سختي قرار دارند.چون انسان موجودي بسيار مرموز و ناشناخته است، ممکن است مدتها با فردي آشنايي داشته باشيد اما بعد ازمدتي متوجه شويد بخش بسيار بزرگي از ويژگيهاي شخصيتي او را تاکنون نمي شناخته ايد.حال با توجه به اين پيچيدگي موجود انسان خود تصور کنيد که انتخاب همسر و داشتن زندگي رضايت بخش به چه تخصص و مهارت زيادي نياز دارد.
ممکن است کسي بگويد که مگر گذشتگان که هيچ نوع آموزشي نديده بودند با چه مشکلي روبرو شدند که ما نياز به آموزش داشته باشيم.جواب سؤال اين است که ويژگيهاي يک جوان امروزي با جوانان گذشته کاملاً متفاوت است. در گذشته نداشتن بيماري رواني را دليل برسلامت رواني مي دانستند اما امروزه بشر پي برده است که سلامت رواني چيزي بيش از نداشتن بيماري رواني است.درگذشته نداشتن اختلافات خانوادگي را زندگي سالم و رضايتبخش قلمداد مي کردند اما انسان امروزي به دنبال چيزي بيش از نداشتن اختلافات خانوادگي مي باشد.انسان امروزي مي خواهد زندگي زناشويي سرشار از عشق، صميميت، آرامش و رابطه ي جنسي مطلوب و رضايتبخش داشته باشد که براي رسيدن به اينها به آموزش نياز دارد.
آمار فزاينده طلاق و پائين آمدن ميزان رضايت زناشويي خود دلايل ديگري هستند مبني بر اينکه خانواده ها نتوانسته ا ند خود را با تغييرات جامعه سازگار نمايند ولذا براي حل اين مشکلات بايد قبل از ازدواج با آموزش هاي مورد نياز زوجين را براي ايفاي وظايفي که به عهده دادند ياري نمائيم.

آسيب هاي حاصل از طلاق و عدم رضايت زناشويي
در نه ماهه ي اول سال 1386 آماري بالغ بر هفتاد و پنج هزار مورد واقعه طلاق در کشور ماثبت شده است. اگر چه نسبت به بقيه کشورهاي دنيا و بويژه جوامع غربي هنوز در وضعيت بهتري قرار داريم.اما با اين حال اين آمار، آماري نيست که به سادگي از کنار آن بگذريم چون اگر آمار سه ماهه آخر سال را نيز به آن اضافه

کنيم با صدهزار طلاق موجه هستيم.افرادي که از هم جدا مي شوند تا مدتها درگير عوارض رواني مانند افسردگي و اضطراب هستند، انگيزه اي براي کارو تلاش ندارند و براي رسيدن به آرامش رواني به تفريحات ناسالم مانند اعتياد و مشروبات الکلي نيز روي مي آوردند. همچنين کودکاني که قرباني شده اند نيز با مشکلات متعددي روبرو مي شوند که کمبود محبت و احساس سرخوردگي در آينده تنها بخشي از آن است. اما پديده ي ديگري نيز که با آن روبرو هستيم عدم رضايت زناشويي در خانواده ها است.متأسفانه در مورد ميزان رضايت زناشويي در سطح کل کشور آمار دقيقي نداريم.اما آنچه واقعيت دارداين است که اگر فشار اجتماع، آينده ي فرزندان و مسايلي از اين قبييل وجود نداشت بسياري از زوجين ممکن بود که از هم جدا شوند، افرادي که با همسر خود توافق نداشته باشند معمولاً در خانه احساس آرامش نمي کنند به وقتي که فرد در خانه آرامش نداشته باشد، اين آرامش را در جاي ديگر جستجو مي کند و در جستجوي آن معمولاً در دام شيادان و تبهکاران اجتماعي گرفتار مي شود. متأسفانه در کشور ما آموزش در مورد مسايل خانواده، هنوز جاي خود را باز نکرده است و همه اقشار با آن کاملاً آشنا نيستند. در حاليکه بايد شرکت در کلاس هاي آموزش خانواده جزء يکي از برنامه هاي زندگي افراد باشد اما در کشور ما زوجين زماني که کار از کار گذشت و کينه ها و نفرت ها به حد اعلاي خود رسيدند به فکر چاره مي افتند، که در آن زمان ديگر از هيچ کس کاري ساخته نيست.

منبع:راسخون


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
پس از بررسی و حل همه ی مشکلات و موانع، باز هم مقداری از مشکلات طبیعی باقی می ماند؛ تکلیف اینها چیست؟

جواب:
محال است که در این دنیا و در زندگی خانوادگی و در کل مسائل و امور جامعه، هیچگونه مشکلی وجود نداشته باشد. بعضی از مشکلات، لازمه ی یک زندگی پویا و در حال تکامل است. خداوند، بنابر حکمت خود، زندگی دنیا را همراه با مشکلات و سختیها قرار داده است.

فلسفه ی این مشکلات و سختیها
مشکلات و سختیهای طبیعی، مانند «دینامیت» است که «رسوبات» وجود انان را می شکافد و «معادن» نهفته ی در درون انسان را استخارج می کند.
در وجود انسان، استعدادها ذخائر و نیروهایی وجود دارد، که در حالات عادی، بروز نمی کند و تا با سختیها و بلاها مواجه نشود، شکوفا نمی گردد. انسان، هنگام برخورد و رویارویی با سختیها و مشکلات، تمام توان و نیروی عقلی و فکری و جسمی خود را برای حل آنها و باز کردن راه، بسیج می کند؛ تمام وجود او مشغول تلاش و رزم و ورزش و ریاضت می شود تا راه به جایی ببرد؛ در نتیجه: استعدادهای نهفته، بیدار می شوند و جوهره ی وجود انسان، صیقل می خورد و جلا می یابد.
ناز پرورد تنعم، نبرد راه به دوست                   عاشقی، شیوه ی رندان بلا کش باشد!
اگر با دقت و بطور عمیق، در جوامع بشری بنگریم، در می یابیم: کسانی که همه چیزشان روبراه است و لازم نمی بینند خود را به زحمت بیندازند و در راه رفاه و آسایش کامل به سر می برند، معمولا افراد سست عنصر و نالایق و بی اراده بار می آیند. کمتر دیده می شود که اینگونه افراد، منشأ تحول و تکاملی در جامعه بشوند. پیامبران، مصلحان، مخترعان، دانشمندان و تمام کسانی که در رشد و تعالی جامعه تأثیر داشته و در سرعت بخشیدن به سیر قافله ی انسانی، نقشی به عهده داشته¬اند، انسانهایی بوده اند که با سختیها دست و پنجه نرم کرده اند.
این یک قانون حتمی است که: برای رسیدن به هدفهای بزرگ، باید سختیها و ناملایمات را به جان خرید و هرچه «هدف» بزرگتر شد، زحمت رسیدن به آن بیشتر است.
امیر مؤمنان –سلام الله علیه- می فرمایند:
«أفضل الأعمال أحمزها»
بهترین و با فضلیت ترین کارها سخت ترین آنهاست!
اگر انسان، این حقیقت را بپذیرد که: «زندگی، همراه با مشکلات و سختیهاست» خود را آماده ی رویارویی با آنها می کند و در مواجهه ی با آنها، دچار ناامیدی و سرخوردگی نمی شود.
در امر ازدواج و تشکیل خانواده –که از هدفهای بزرگ است و در سعادت دنیا و آخرت انسان، نقش بسزایی دارد- تحمل مشکلات و سختیها، لازم و ضروری است.
این را قبول داریم که: ازدواج و تشکیل خانواده، مسؤولیتهایی را برای انسان به وجود می آورد و زحمت هایی را به دنبال دارد؛ اما باید فایده ها و رشد و تکاملی را که به همراه دارد بنگریم.
از طرف دیگر، بیاییم مقایسه کنیم بین «مشکلات و مسؤولیتهای ازدواج» و «زیانها و عواقب مجرد زیستن»: آیا انسان، مجرد بماند و آنهمه سختیها و ناراحتیهای روحی، و جسمی را تحمل کند، یا اینکه ازدواج نماید و مسؤولیتهای طبیعی آنرا بپذیرد و در نتیجه، از آنهمه فایده روحی، جسمی و شخصیتی آن بهره¬مند شود؟!
مسلما هر عقل سالمی –که از قید و بند تعصبات و خرافات و لجاجتها آزاد باشد –ازدواج را ترجیح می دهد. پذیرفتن مسؤولیتها و مشکلات طبیعی ازدواج، علاوه بر در برداشتن آنهمه فایده هایی که تاکنون بیان شده است، نفع و پاداش بسیار عظیم اخروی دارد. اسلام، انسانی را که برای تأمین و اداره ی خانواده اش تلاش می کند، «مجاهده در راه خدا» می داند:
«الکاد لعیاله، کالمجاه فی سبیل الله»
تلاشگر در راه تأمین خانواده، همانند مجاهد در راه خداست.
این سعادت بزرگی است که اگر قلب و جان ما آنرا حقیقتا درک کند، سختیهای این راه برایش شیرین تر از عسل می شود؛ همانگونه که جهاد در راه خدا، برای مجاهدان راستین، شیرین تر از عسل است.
اسلام می فرماید: «عبادت، ده جزء است که نه جزء آن در تلاش برای رزق حلال و تأمین خانواده نهفته است».
چه اشکال دارد که انسان برای خشنودی خداوند و پاک ماندن از آلودگیها و حفظ آبرو و شخصیت خویش و بهره مند شدن از لذتهای حلال و کسب آرامش روحی و آنهمه اجر و ثواب آخرتی، کمی دچار سختی شود؟! مگر نه اینست که: «بهشت را به بها دهند، نه به بهانه»؟! (1) و مگر نه اینست که: «حفت الجنة بالمکاره و حفت النار بالشهوات»: بهشت را سختیها فرا گرفته و جهنم را شهوات؟! یعنی برای رسیدن به بهشت و سعادت و عزت، بایداز میان سختیها عبور کرد و فرو رفتن در شهوتها و هوسها و تنبلی ها و آسایش طلبی ها، انسان را به جهنم و تباهی می کشاند.
خواهر و برادر نوجوانم! دریا دل باش و از مشکلات نهراس. هرگز اینگونه اندیشه مکن که: «من نمی توانم از عهده ی مسؤولیت ازدواج و همسر و زندگی مشترک برآیم». تو بخواه، می توانی. سختیها، «نمک زندگی» اند که اگر نباشند، زندگی بی مزه و خسته کننده می شود و خوشیها و لذتها، رنگ می بازند. اگر هیچگونه مشکلی در زندگی نباشد، انسان نمی تواند به خوبی طعم شیرین خوشیها و راحتی ها و لذتها را احساس کند. اگر «نیش» نباشد، طعم «نوش» از بین می رود، یا کم می شود. «گر شب نروی، روز به جایی نرسی»!
یکی از نتایج جالبی که اینجانب، در اثر بررسی زندی بسیاری از بچه ها و نوجوانان و جوانان، به دست آورده ام این است که: بچه ها و نوجوانانی که همه چیزهاشان فراهم است و پدران و مادران و بزرگترها، همه ی امورشان را روبراه می کنند و برای آنان همسر می گیرند و مخارجشان را کاملا تأمین می نمایند و مسؤولیت زندگی شان را به عهده می گیرند و تمام مشکلاتشان را حل می کنند و یا اصلا نمی گذارند هیچگونه سختی و مشکلی برایشان بوجود آید، معمولا انسانهای موفقی بار نمی آیند. افرادی «دست و پا چلفتی» و بی عرضه ازآب در می آیند! و هنگامی کهخ دست پدر و مادر و بزرگترها از سرشان کوتاه شود، از پا در می آیند. و برعکس اینان، کسانی که خودشان مسؤولیت زندگی خود را به عهده می گیرند و مشکلاتشان را با تدبیر و اندیشه و تلاش حل می کنند، معمولا افرادی موفق، لایق، برجسته، شایسته و توانمند می گردند!
البته این موضوع، در مسائل روانشناسی و تربیتی و اخلاقی مطرح و بحث شده است؛ اما اینکه انسان خودش آن را مشاهده و تجربه و لمس کند، جالبتر است.
توجه:
مطلب فوق، غیر از کمک و یاری و هدایت «معقول» و در «حد لازمی» است که پدران و مادران و بزرگترها باید در حق بچه ها و نوجوانان و جوانان انجام دهند. آنان حتما باید کمک و هدایت بکنند؛ اما «تصمیم گیری» و «انتخاب» و «مسؤولیت اداره ی امور» و «انجام کار» را به عده ی خود فرزندان بگذارند.
سرانجام، سخن پیام آور رحمت صلی الله علیه و آله را خطاب به جوانان، می آوریم که فرمودند:
«یا معشر الشباب! علیکم بالباه!: «ای جوانان! بر شما باد ازدواج!»
با توکل به خداوند، بدون ترس از سختیها و مشکلات، اقدام به ازدواج کنید. خداوند یاورتان باد.

سخنی با بزرگترها!
هنگامی که با جوانان، درباره ی ازدواج و تشویق آنان به این امر مهم و راه حل مشکلات و موانع ازدواج، صحبت می شود، می گویند» «این مسائل باید به پدران و مادران و بزرگترها گفته شود که کمک کنند و راه را باز نمایند تا مسأله حل شود؛ اما ما که آماده ی ازدواج هستیم...»!
بنابراین، لازم است با پدران، مادران، بزرگترها، متمکنین و همه ی کسانی که می توانند درباره ی ازدواج جوانان اقدامی می کنند و دراین امر خدا پسندانه مؤثر باشند، چند کلمه ای صحبت شود:
یکی از بهترین عبادات و کارهایی که موجب خشنودی خداوند می شود و در سعادت دنیا و آخرت انسان نقش دارد، «اقدام و شفاعت و وساطت در امر ازدواج و فراهم کردن مقدمات و اسباب تشکیل خانواده ی جوانان» است.
خداوند به بزرگتران می فرماید:
«أنکحوا الأیامی منکم ...»(2)
بی همسرانتان را، همسر دهید (ووسایل ازدواجشان را فراهم سازید).
اما جوانان، اگر مانعی بر سر راه ازدواجشان نباشد، آماده ی ازدواجند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
... خداوند به کسی که برای ازدواج دیگران اقدام کند، برای هر قدمی که بردارد و هر کلمه ای که بگوید، اجر و ثواب عبادت یک سال را که روزها روزه دار باشد و شبها نماز بخواند، به او عطا می فرماید: «کان له بکل خطوة خطاها أو بکل کلمة تکلم بها فی ذلک عمل سنة قیام لیلها و صیام نهارها»(3)
جالب اینکه: این ثواب عظیم، به اقدام کننده داده می شود، خواه ازدواج صورت بگیرد خواه نگیرد! معامله ی با خدا، خسارت ندارد. تمامش نفع است.
شما را به خدا بنگرید که چه سعادت بزرگی شامل حال کسانی می شود که برای راه انداختن ازدواج دیگران کوشش کنند! معمولا همه ی ما قدرت و توان این را داریم که در این راه خیر، سهیم باشیم و جوانان را کمک کنیم تا زندگی ساده ای سر پا کنند. یا کمک مالی کنیم (هرچند اندک، چه قرض الحسنه و چه بلاعوض). یا وساطت و میانجیگری کنیم (با پدر و مادر دختر و پسر، صحبت کنیم و دلشان را نرم گردانیم و...). یا در ایجاد و تأسیس مؤسسه و کانون و صندوق و... برای ازدواج، اقدام و کمک نماییم. یا در اصلاح فرهنگ و دیدگاه جامعه نسبت به این امر مهم، تلاش کنیم (برنامه های فرهنگی، نشر کتابهایی در این موضوع، تشکیل جلسات و کلاسهایی در این باره، صحبت و نصیحت و...) و خلاصه، هر اقدامی در این راه، ارزش فراوانی دارد.
امام صادق –که سلام خدا بر او باد- می فرمایند:
«من زوج اعزبا، کان ممن ینظر الله إلیه یوم القیامة»(4)
کسی که انسان بدون همسری را همسر دهد، خداوند در قیامت به او نظر رحمت و لطف می فرماید.
چه نعمتی بالاتر از نظر رحمت و لطف خداوند؟!
باز همان بزرگوار می فرمایند:
«أفضل الشفاعات أن تشفع بین اثنین فی نکاح حتی یجمع الله بینهما»(5)
بهترین و شریفترین شفاعتهای و وساطت ها و میانجگیریها این است که بین دو نفر وساطت کنی برای ازدواج، تا خداوند ازدواجشان را عملی کند.
در حقیقت، انسان اقدام کننده، عامل و سرباز خداوند است در این امر مقدس.
امام موسی کاظم –سلام الله علیه – می فرمایند: «... کسی که انسان مجردی را همسر دهد (چه دختر و چه پسر)، روز قیامت در سایه ی عرش الهی، در امنیت و آسایش به سر می برد.»

یک بیماری اجتماعی
باز یکی از بیماریهای اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی که به جان جامعه ی ما افتاده است اینست که: به اسم مذهب و اسلام و امامان و خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، پولهای فراوانی صرف مراسم و تشریفاتی می شود که ریشه و اصل اسلامی ندارد. مثل بعضی از مهمانیها و سفره های عجیب و غریبی – که شبیه «سفره ی هفت سین» است – با آداب خرافاتی برگزار می شود و ریخت و پاشها و اسرافهایی صورت می گیرد که حرام بودنش حتمی و یقینی است و مانند بعضی از «طعام دادن» ها و «آش پختن» ها و... با آن خرجها کلان و تشریفات خلاف شرع، به اسم اسلام و امامان و اهل بیت پیغمبر –سلام الله علیهم-.
اما درباره ی برگزاری «ازدواج جوانان» که این همه آیه و حدیث درباره اش داریم، کمتر اقدام می شود و افراد خیر، کمتر حاضر به پول خرج کردن در این امر مهم هستد! آیا این، یکی از مصداقهای آن سخن بلند امیرمؤمنان –سلام الله علیه- نیست که مفرمایند:
«لبس الإسلام لبس افر و مغلوبا»(6)
اسلام، همچون پوستینی وارونه پوشیده شده است!
البته اطعامها و مراسمی که طبق دستور و قوانین اسلام برگزار شود و در آنها کارهای حرام و خلاف اسلام نباشد، نزد خداوند پاداش دارد.
در اینجا جا دارد از «کمیته ی امداد امام خمینی» قدر دانی و تشکر شود که در این سنت الهی و محمدی صلی الله علیهو آله و سلم پیشقدم است و باعث ازدواج هزاران جوان شده است.

پی نوشت:

1- جمله ی معروف شهید آیت الله دکتر بهشتی.
2- سوره ی نور، آیه ی 32.
3- وسائل الشیعة، ج 14، ص 27.
4- وسائل الشیعة، ج 14، ص 26.
5- همان مأخذ، ص 27.
6- نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 108، آخرین جمله ی این خطبه.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
نویسنده : دکترحسن احدی، دکتر سیامک نقشبندی

خانواده اصلی ترین هسته هر جامعه و کانون حفظ سلامت وبهداشت روانی است و نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرزندان یعنی پدران و مادران اینده جامعه دارد و هیچ نهاد و مرجعی نمی تواند جایگزین خانواده به ویژه مادر شود...
خانواده را موسسه یا نهاد اجتماعی معرفی کرده اند که ناشی از پیوند زناشوئی زن و مرد است و در ان اعضای خانواده که شامل زوجین و فرزندان و گاهی هم اجداد و نوه هاست براساس همزیستی مسالمت امیز, صفا , صمیمیت , انس و تفاهم مشارکت و تعاون زندگی می کنند. خانواده ها معمولا واحدی کوچک متشکل از حداقل دو یا سه نفر است ولی از نظر اهمیت ان را از مهمترین نهادهای اجتماعی و نخستین منبع سازندگی و پرورش نسل و عالی ترین سرچشمه خوشبختی و غنی ترین منبع عاطفه دانسته اند.
از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان , وجود تعامل های سالم و سازنده میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و ابراز صمیمیت وهمدلی به یکدیگر است, انسان موجودی چند بعدی است که بخش مهمی از ماهیت پیچیده او را میل به زندگی جمعی و پیوند جویی با همنوع تشکیل می دهد. روان شناسان و سایر متخصصان علوم رفتاری از جمله متخصصانی هستند که با مطالعه ابعاد پیچیده رفتار و انسان و دنیای روانی او برای بهزیستی و دستیابی به سلامت تن و روان اطلاعات و راهبردهای سودمندی را ارایه می دهند تا از این راه رسیدن به زندگی صلح اینده و توام با اسایش برای فرد فرد ادمیان امکان پذیر گردد.
روان شناسان, خانواده را محل ارضای نیازهای مختلف جسمانی و عقلانی و عاطفی می دانند . داشتن اگاهی از نیازهای زیستی و روانی وشناخت چگونگی ارضا» و اطفا» آنها و تجهیز شدن به تکنیک های شناخت تمایلات زیستی و روانی مهمتر , مسلح بودن به چگونگی ارضا» دست و سالم آنها ضرورتی انکار ناپذیر میباشد. تحقیقات زیادی در این زمینه مشاهده می شود که دلالت برتائید نقش دلبستگی در پیوند های بزرگسالان و روابط زناشویی رضایت مند میباشد. تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته به طور خاص به بررسی رابطه بین الگوهای دلبستگی و سازگاری یا نگرش نسبت به روابط زناشویی پرداخته اند.
خانواده اصلی ترین هسته هر جامعه و کانون حفظ سلامت وبهداشت روانی است و نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرزندان یعنی پدران و مادران اینده جامعه دارد و هیچ نهاد و مرجعی نمی تواند جایگزین خانواده به ویژه مادر شود. جامعه ای سالمتر و پویاتر است که مادران و پردانی با شخصیت تر و سالمتر وبا اعتقادتر داشته باشد.
رضایت زناشوئی یکی از عوامل موثر در ثبات و پایائی خانواده ها و در عین حال بهداشت روانی همسران و فرزندان است. در روابط زناشوئی عوامل متعددی باعث رضایت همسران از یکدیگر می شود:
شاملو مهمترین عوامل موفقیت در زندگی زناشوئی را رشد عاطفی و فکری , تشابه علائق و طرز تفکر , تشابه مذهبی , تشابه تحصیلی و طبقاتی, و تشابه طرز تفکر نسبت به امور جنسی, تشابه علایق در زندگی و سرعت عمل در کارها و بالاخره رابطه با خانواده زن و شوهر می داند.
سلامت فیزیکی و عاطفی و بهداشت روانی افراد در جامعه در گرو سلامت روابط زناشویی و تداوم و بقای ازدواج می باشد. رضایت یک فرد از زندگی زناشوئی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می شود و رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده ودر نتیجه تسهیل در امررشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد. بنابراین با توجه به اهمیتی که روان شناسان , جامعه شناسان و حتی همه مذاهب به خانواده و ارتباط زناشویی موثر می دهند و اینکه تشکیل خانواده جایگاهی برای نارضایتی نیست این سوال به ذهن می رسد که چرا زوجین دچار نارضایتی می شوند به چه علل و عواملی می تواند بر رضایت مندی ان تاثیر گذارد , ایا شیوه های دلبستگی زوجین می تواند بر رضایت مندی زوجین تاثیر گذارد .

اهداف تحقییق
خانواده کوچکترین جز» اجتماعی است , اجتماعی که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد, مسلما اجتماعی است سالم و شرط انکه خانواده ای سالم باشد این است که افراد ان سالم باشند, لذا برای بهبود وضع اجتماع , تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد ان مهمترین مسئله است . دراین راه هیچ چیز را نباید نادیده گرفت باید از تجربیات همه کسانی که در این راه قدم برداشته استفاده کرد. در جایی از نهج البلاغه امام علی ( ع) می فرماید: انظرو من قال و انظرو مال قال , نظر کنید که گفت, نظر کنید چه گفت یعنی باید گفته صحیح را از زبان هر کس که بیرون امده باشد پذیرفت و به کار بست. بنابراین با توجه به نقش غیر قابل انکار الگوهای دلبستگی در کارکردهای رفتاری والگوهای هیجانی بزرگسالان و همچنین با توجه به اینکه از موضوعاتی که بیشتر مد نظر روان شناسان و پژوهشگران و نظریه پردازان روابط زناشویی و الگوهای سازگاری در زندگی زناشویی بوده است. از عوامل تاثیر گذاری که همیشه توسط دست اندر کاران مورد تاکید واقع شده مقوله رضایت مندی جنسی و رابطه زناشویی رضایت بخش در بین همسران بوده است, از اهمیت این تحقیق بر همه متخصص پوشیده نیست , تا جایی که می توان از نتایج این گونه تحقیقات در زندگی کاربردی و عمل خانواده ها استفاده کرد. بنابراین محقق می خواهد تاثیر شیوه های دلبستگی را بر رضایت مندی زناشوئی بررسی کند و در صورت تائید آن , با توجه به پیشینه تحقیق استفاده کاربردی ان را برای اموزش والدین چه در مدارس و در محافل علمی مطرح سازد.

فرضیه های تحقیق:
۱) بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشوئی همبستگی وجود دارد.
۲) بین سبک دلبستگی ایمن در مردان و زنان تفاوت وجود دارد .
۳) بین سبک دلبستگی مضطرب در مردان و زنان تفاوت وجود دارد.
۴) بین سبک دلبستگی اجتنابی در مردان وزنان تفاوت وجود دارد.
۵) بین رضایت زناشوئی مردان و زنان تفاوت وجود دارد.

تعریف متغیرهای تحقیق

الف)تعریف نظری:
۱) دلبستگی
دلبستگی را می توان یک الگوی رفتاری خاص در نظر گرفت که در اکثر جوامع برای رشد سالم اهمیت حیاتی دارد و زمانی دلبستگی مطلوب بوجود می آید که در سال اول زندگی کیفیتی متقابل و خوشایند بین کودک و مادر یا ( نگهدارنده ) شکل گرفته و این رابطه گرم , صمیمانه و پایا بین کودک و مادر است که برای هر دو رضایت بخش و مایه خوشی است.
دلبستگی دارای سه سبک ایمن, اجتنابی, مضطرب , و به قرار ذیل می باشد:
▪ سبک ایمن:
افراد دارای این سبک ارتباط با دیگران برایشان اسان است و از اینکه به دیگران تکیه کنند و نیز اجازه دهند که دیگران به آنها تکیه کنند احساس راحتی می کنند. این افراد از اینکه دیگران آنها را ترک کنند و یا خیلی به آنها تزدیک شوند احساس نگرانی نمی کنند.
▪ سبک اجتنابی:
افراد دارای این سبک از اینکه به دیگران نزدیک شوند احساس ناراحتی کرده و نمی توانند به طور کامل به دیگران اعتماد کنند. برای این افراد مشکل است که به دیگران تکیه کنند و وقتی می بینند که کسی می خواهد خیلی به آنها نزدیک شود عصبی شده و احساس می کنند که دیگران اغلب بیشتر از حدی که انان احساس راحتی می کنند با آنها صمیمی هستند.
▪ سبک مضطرب - دو سوگرا :
افراد دارای این سبک کسانی هستند که احساس می کنند دیگران مایل نیستند انقدر که آنها دوست دارند با انان رابطه نزدیک داشته باشند. آنها اغلب نگران هستند که همسرشان واقعا آنها را دوست نداشته باشد. آنها مایلند که با بعضی افراد کاملا یکی شوند ولی این خواسته بعضی اوقات باعث ناراحتی و دوری مردم از آنها می شود.
سبک های دلبستگی مولفه ای است که با ازمون دلبستگی بزرگسالان AAS سنجیده می شود.

رضایتمندی زناشوئی :
▪ تعریف نظری
احساسات عینی از خشنودی , رضایت و لذت تجریه شدن توسط زن یا شوهر موقعی که همه جنبه های از دواجشان را در نظر می گیرند.
▪ تعریف عملیاتی
نمره ای که ازمودنی از پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH بدست می آورد.

نظریه های دلبستگی
▪ نظریه روانکاوی :
زیگموند فروید روانکاو اتریشی روابط کودک با والدین خود را براساس این فرض بنا کرد که غرایز زیستی کودکی که به دنیا می اید باید ارضا» شوند. مثلا در زمان شیر خوارگی هر چیزی که مربوط به غذا خوردن و به طور کلی دهان کودک باشد مورد توجه قرار می گیرد و یا در حدود دو سالگی فعالیت های مربوط به عمل دفع سرچشمه توجه و لذت او است. هنگامی که از کودکان مراقبت می شود و نیازهایشان بر آورده می گردد توجهشان بر شخصی که این نیازها را تامین می کند معطوف می شود. بنابراین کنش متقابل بین کودک و والدین در خصوص ارضا» نیازها از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد.
در این دیدگاه فنیکل همچنین معتقد است که مادر اولین شیی است که هر فردی با ان رابطه برقرار می کند. از این رو, مادر اولین پایگاه شکل گیری تصورها و باورهای کودک در مورد پیرامونش است. در این دیدگاه, والدین و کودک هر کدام بخشی از یک سیستم پیچیده و پویا به حساب می ایند و دارای تاثیر متقابل هستند. مادر و کودک با هم رابطه زیستی - روانی دارند.
▪ نظریه کردار شناسی :
این موضوع که نوزاد انسان به هنگام تولد امادگی بروز رفتارهایی را دارد که باعث می شود اطرافیان به او توجه کرده, از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند, توجه یک روانپزشک انگلیسی به نام جان بالبی را به سوی خود جلب نمود . این رفتار ها شامل گریه کردن, خندیدن و سینه خیز رفتن است. به عقیده بالبی , کردارشناس علاقه مند به روانکاوی , پایه های زیستی رفتارهای دلبستگی در صورتی که از دیدگاه تکاملی مطالعه شود, اسان تر قابل درک خواهد بود.
بنابراین بالبی معتقد است که بچه انسان به طور زیستی تعدادی الگوهای رفتاری دارد که اماده اند تا بر اثر مکانیسم های آزاد سازی محیط فعال شوند. کودک خود را به کسی که دوست دارد نزدیک می کند, از او اویزان می شود و نشانه هایی چون لبخند , گریه و فریاد به او ابراز می کند . با این اعمال کودک نشان می دهد که برخی اشخاص برای اومهم هستند و آنها را خوب ارزیابی می کند. بدین ترتیب , تماس بدنی نزدیک مخصوصا بغل گرفتن , نوازش کردن و تکان دادن می تواند کودک نگران و هیجان زده را ارام کند.
برطبق نظر بالبی , نتیجه کنش متقابل بین مادر و کودک به وجود امدن نوعی دلبستگی عاطفی بین ان دو است. این مفهوم دلبستگی که اینس ورث و همکارانش درباره ان تحقیقاتی کرده اند ارتباط عاطفی با مادر است که سبب می شود کودک دنبال اسایش حاصل از وجود مادر باشد به خصوص هنگامی که احساس ترس و عدم اصمینان می کند. نظریه دلبستگی ابتکار جان بالبی , در دهه , ۱۹۵۰ پس از گذشت دو نسل مرجع اصلی نظریه پردازی و ازمایشگری در روان شناسی تحولی محسوب می شود, بطوریکه بسیاری از پیشرفت های روانپزشکی اجتماعی از این نظریه تاثیر پذیرفته اند.
▪ نظریه یادگیری اجتماعی
برخلاف بالبی که ریشه رفتارهای دلبستگی را به مکانیسم های ذاتی نسبت می دهد, نظریه پردازان یادگیری , دلبستگی را محصول فرایند اجتماعی شدن می دانند. به عقیده این روان شناسان از جمله سیرز, جی ویرتز, بی جو و بایر در ابتدای کار, مادر چیز خاصی برای کودک عرضه نمی کند اما بتدریج که مادر کودک را شیر می دهد, گرم می کند, بغل می گیرد, ویژگی های پاداش دادن را یاد می گیرد.
نظریه پردازان یادگیری اجتماعی فرض را براین دارند که شدت وابستگی کودک به مادر بستگی دارد به این که مادر تا چه حد نیازهای کودک را تامین کند. یعنی مادر تا چه اندازه وجودش با لذت وکاهش درد و ناراحتی همراه است. این نظریه پردازان همچنین براین واقعیت تاکید دارند که فرایند دلبستگی یک راه دو طرفه است و به رابطه رضایت بخش متقابل و تقویت های دو جانبه وابسته است. مادر رضایت خود را در پایان دادن به فریادهای بچه پیدا می کند و در نتیجه خود را نیز آرام می کند. کودک با لبخند و بغبغو کردن ها ی خود به کسانی که او را ارام می کنند, پاداش می دهد.
▪ نظریه بوم نگری
در دیدگاه بوم نگری تلاش می شود تا انسان در متن محیط زندگی اش مورد مطالعه قرار گیرد . ویگوتسکی عقیده داشت کارکردهای عالی ذهنی در کودکان از راه تعامل با والدین, معلمان و دیگر افراد مهم در محیط رشد می کند. برهمین اساس , اهمیت دیدگاه بوم نگری و رویکرد پیروان این دیدگاه به تعامل والدین فرزند بطور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است.
▪ نظریه روان شناسی شناختی
در دیدگاه روان شناسی شناختی نیز والدین پایگاه شکل گیری و تحول فرایندهای روان شناختی کودک به شمار می ایند.
بل موفق شده بود تا پایداری شی و پایداری شخص را مورد ازمایش قرار دهد. نتایج پژوهش او نشان داد که ۷۰ درصد از ازمودنی ها در پایداری شخص نمره هایی, بهتر از پایداری شی بدست می اورد. بل معتقد است پایداری شخص از احساس امنیت و دلبستگی کودک به مادر ناشی می شود. در همین پژوهش او دریافت که بین امنیت و دلبستگی و پایداری شخص در کودک رابطه معنی دار وجود دارد . بل اظهار می کند که پایداری شخص بسیار تحت تاثیر رفتار مادری است در حالیکه پایداری شی چنین وضعیتی ندارد.
همچنان که کودکان بزرگ می شوند, تمایل پیدا می کنند که پیوند عاطفی را با والدی که به او دلبستگی دارند حفظ کنند, در نتیجه توانایی پذیرش رفتارهایی را که با ارزش های والد محبوبشان مطابقت دارد پیدا می کنند. از انجا که بیشتر موارد والدین رفتارهای انطباقی را تشویق می کنند یعنی رفتارهایی که به کودک کمک می کند تا با جامعه کنار بیاید- دلبستگی معمولا به نفع کودکان است ولی اگر رفتاری را تشویق کنند که ناسازگار است, در این صورت کودکی که به والدینش دلبستگی دارد و می خواهد مطابق میل انان رفتار کند, از این دلبستگی اش سودی نخواهد برد.
تحقیقی که توسط واترز وهمکاران انجام شده است, محققین موفق به یافتن ۵۰ جوان ( ۲۰ تا ۲۲ساله) شدند که در دوران کودکی در موقعیت ناآشنا مورد مطالعه قرار گرفته بودند . نتایج این تحقیق حاکی از این بود که :
ـ روابط کودک , نمونه اصلی برای روابط عشقی این آزمونی ها بود.
ـ کیفیت مراقبت مادرانه در این گروه گرایش داشت که نسبتا ثابت باقی بماند.
ـ وقتی الگوهای موثر ایجاد شدند. گرایش به حفظ خود دارند. به رغم بیست سال فاصله بین این دو ارزیابی ۳۱ , نفر از ۵۰ نفر سبک دلبستگی شان همان سبک دوران کودکی شان بود. تغییر سبک دلبستگی بسیاری از آزمودنی ها احتمالا ناشی از تجربیات آنان بود. مهمترین این تجربیات عبارت بودند از : از دست دادن یکی از والدین , ابتلای والدین یا خود آنها به بیماریهای دشوار , ابتلای والدین به بیماری های روان گسسته وار و مورد سو استفاده بدنی یا جنسی قرار گرفتن. آزمودنی هایی که هیچ یک از این موارد را تجربه نکرده بودند . با احتمال بیشتری الگوی دلبستگی کودکی و بزرگسالی شان همسان بود.
اگر چه ممکن است عدم همسانی به مسایل و محدودیت های اعتبار و رویی اندازه گیری نسبت داده شود ولی به نظر می رسد که تجارب دوران کودکی و پس از ان , نقش مهمی را در ایمنی یا ناایمنی دلبستگی در بزرگسالی ایفا می کنند.
کارن هورنای پس از سال ها مطالعه و بررسی به این نتیجه رسید که انگیزه اصلی رفتار انسان, احساس امنیت است. به باور او , اگر فرد در رابطه با اجتماع به خصوص کودک در رابطه با خانواده , احساس امنیت خود را از دست بدهد دچار اضطراب اساسی می شود.
از نظر هورنای , عواملی که از طرف جامعه و به خصوص خانواده, در کودک احساس ناامنی ایجاد کند عبارتند از : تسلط زیاد, بی تفاوتی , رفتار بی ثبات, عدم احترام برای احتیاجات کودک, توجه و محبت بیش از حد, عدم گرمی و صمیمیت کافی, تبعیض , محافظت شدید. واگذاری مسئولیت زیاد یا عدم ان , پرخاشگری و خشونت برای کسب احساس امنیت. کودک در مقابل این عوامل, روش های مختلفی از خود نشان می دهد و همآنها را فرا می گیرد . این رفتارها نوع شخصیت و منش او را تشکیل می دهند.
بنابراین به اعتقاد اینس ورث و همکارانش همه کودکان بهنجار احساس دلبستگی پیدا میکنند ودلبستگی شدید شالوده رشد عاطفی و اجتماعی سالم در دوران بزرگسالی را پی ریزی می کند. برای مثال , انتظار می رود که کودکانی که دلبستگی شدید به مادرانشان دارند, در آینده از لحاظ اجتماعی برون گرا باشند, به محیط اطرافشان توجه نشان داده و بخواهند که در اطراف خود کاوش کرده و بتوانند با ناراحتی مقابله کنند.
بنابر نظر محققان افراد دارای دلبستگی ایمن از ویژگیهایی برخوردارند: اعتماد به خود و اعتماد به دیگران دو ویژگی اصلی افراد ایمن محسوب می شود. اعتماد به خود به عنوان یکی از مبانی درون روانی فردی که دارای دلبستگی ایمن می باشد به فرد این توانایی را می دهد که در روابط بین شخصی با مهارت, اطمینان و ارامش بیشتر به تعامل بپردازد.
اعتماد فرد ایمن به دیگران, به عنوان جز» مکمل اعتماد به خود نیز وی را در جلب کمک دیگران یاری می رساند. به نظر این محقیین , برخورداری از توان اکتشاف گری و جوارجویی , دو ویژگی دیگر این افراد می باشد. به این معنی که توان اکتشاف گری , انعطاف پذیری و جسارت لازم را در روابط بین شخصی, ازمونگری و تجربه اموزشی در اختیار فرد ایمن قرار می دهد. مهارت های حل مساله در این افراد محصول کنش بهنجار اکتشاف گری است . جوراجویی نیز به منزله یکی از نیازهای فرد ایمن که پیوسته در جستجو ارضا» می باشد, به کمک بازخوردهای مثبت و دو سویه پس از روابط با دیگران و در کناراکتشاف گری به مهارت های فرد می افزاید . همچنین بنابر نتایج پژوهش ها, دلبستگی ایمن با ویژگی های ارتباطی مثبت صمیمیت و خرسندی , مرتبط است.
به عکس تاثیرات مثبت دلبستگی , بررسی ها عنوان می کنند که دو مشخصه اصلی افراد ناایمن اجتنابی و دو سوگرا است. فقدان اعتماد به خود با تحلیل بنیادهای درون روانی , توان رویارویی با موفقیت های استرس زا را کاهش داده و درماندگی روان شناختی را بر فرد ناایمن تحمیل می کند. این پریشانی و درماندگی که به نوبه خود برحسب تجربه های نامطلوب به احساسات حقارت و اضطراب شخص دامن می زند , ناتوانی وی را در ایجا روابط بین شخصی سالم توجیه میکند. فقدان اعتماد به دیگران نیز با تخریب زمینه های بین شخصی, فرصتهای یاری طلبی و جلب همدردی دیگران را از بین می برد. تاثیرات عمیق سبک دلبستگی در دو گستره درون شخصی وبین شخصی بار دیگر نقش بنیادین و پویای کیفیت پیوند های عاطفی نخستین بین کودک و مادررا در شکل گیری استقرار و تداوم اعتماد اساسی , جوراجویی , اکتشاف گری , تجربه آموزی و قدرت مواجهه و حل مساله برجسته می سازند.

دلبستگی در گستره تحقیقات
بالبی معتقد بود که نوزاد انسان با مجموعه ای از رفتارهای فطری به دنیا می آید که موجب می شود, اطرافیانش از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند, از نظر تکاملی این الگو ها ارزش انطباقی دارند زیرا موجب زنده ماندن کودک میشود. اگر چه فروید شدت وابستگی کودک به مادر را نتیجه میزان نیازهای وی توسط مادرمی دانستند اما بالبی به انگیزش های فطری باور داشت که دلبستگی برای نیاز از سایر سائق های اساسی می نمود, خاصه ان که سلسله ای از ازمایش های نظام دار نشان دادند دلبستگی در نتیجه همبستگی با منبع تغذیه ایجاد نمی شود و بسیاری اوقات کودک به کسان دیگری که آنها را تغذیه کرده اند هم دلبسته شده اند, همچنین مشاهده شده است که کودکان گاهی به مادران بدرفتار و حتی معنی آزار دهنده نیز دلبستگی پیدا می کنند, نتایج این تحقیقات منجر به ان شد که بالبی بیان نماید که این نظام رفتاری تنها بر اساس هم ایندی های ساده لذت بخش ایجاد نمی شود , بلکه از الگوی نظری نظام دلبستگی پیروی نماید.
پژوهشهای زیادی در این زمینه مشاهده می شود که می توان اشاره به پژوهشی کرد که به منظور مقایسه سبک های دلبستگی در زنان روسپی و زنان عادی شهر تهران است که نتایج بدست امده از این پژوهش بیانگر ان است که در مقایسه با زنان عادی, زنان روسپی همواره از رابطه والدین و مراقبت اولیه شان ناراضی تر بودند و الگوی دلبستگی نافذ در ایشان الگوی دلبستگی ناایمن بود . در پژوهش دیگر که رابطه میان الگوهای دلبستگی و سابقه رفتارهای خود اسیب رسانی ( بویژه خودکشی ) مورد ارزیابی قرار گرفت به این نتیجه رسیده اند که بین اندیشه پردازی خودکشی و توسل به رفتارهای خود اسیب رسانی با الگوی دلبستگی اشفته سردرگم به ترتیب در %۷۸ و %۸۶ از افراد گروههای دارای سابقه رفتار خودکشی و اندیشه پردازی درباره خودکشی, رابطه وجوددارد ولی تنها در % ۴۴ از افراد فاقد هرگونه اندیشه پردازی یارفتارهای خود اسیب رسان , اما داوطلب درمان روانپزشکی, رابطه وجود دارد.
در تحقیق دیگر به منظور بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و شیوه همسر گزینی ( تک همسری - چند همسری ) به این نتیجه رسیده اند که بین سطوح مختلف تنوع طلبی جنسی با سبک های دلبستگی رابطه معنی داری وجود ندارد , اما نشان می دهد که مردان تک همسر نسبت به مردان چند همسر از سطوح تنوع طلبی جنسی بالاتری برخوردارد هستند.
مظاهری در بررسی میان سبک های دلبستگی زوجین نشان داد که رابطه قوی و مهمی میان سبک دلبستگی با ساختار خانواده و سازگاری زناشویی وجود دارد , این ارتباط خاصه در زمانی که سبک های دلبستگی همسران با یکدیگر جفت می شد وسازگارانه ترین نوع ارتباط و بالاترین رضایت مندی زناشویی وزوج های ( ایمن - ایمن ) و پائین ترین میزان ان در زوجهای ( اجتناب گر - اجتناب گر ) و مشاهده شد. یکسری مطالعات تجربی دیگر درباره نقش شناخت درناکارامدی زناشویی توسط برنشتاین و همکاران انجام شد.
آنها دراین مطالعات از پرسشنامه نارضایتی زناشویی استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که اسنادهای زوجها درباره علت وقایع پیش آمده در روابط زناشویی و رفتارهای منفی مانند شکایت کردن, پرداختن به موضوعات فرعی و ذهن خوانی موجب نارضایتی های زناشویی می شود. کنیاتن وهمکاران در آموزش به ۱۵۷ زوج دانشجو میزان ارتباط کلامی و ابراز احساسات آنها را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق چنین بود زوجهایی که سازگاری بیشتری داشتند بیش از زوجهای ناسازگار , افکار , احساسات و انتظارات یکدیگر را می پذیرفتند, در این گروه حتی احساسات نامطلوب هم بیان می شد و به اندازه احساسات مطلوب مورد توجه قرار می گرفت زوجها برای احساسات یکدیگر اهمیت قائل می شوند و در مقایسه با این گروه زوجهای ناسازگار به طور معنی داری از برقراری ارتباط کلامی امتناع می کردند و حاضر نبودند هیچ نوع از احساسات خودرا ابراز کنند.
در تحقیق برنن و شیور که تحت عنوان ابعاد سبک های دلبستگی بزرگسالان و اثرات آن بر روی تفاهم زناشویی صورت گرفت, مشخص شد که سبک دلبستگی از عوامل تعیین کننده روابط بین فردی از جمله تفاهم زناشویی است . افرادی که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند, درک عمیق تری را از روابط به صورت بالاتر نشان می دهند و این افراد از اشتراک های بالاتری در روابط بین فردی برخوردارند, فرضیه های این تحقیق از طریق تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفته و عنوان می شود که می توان سبک های دلبستگی را بعنوان عاملی تعیین کننده در زمینه تفاهم زناشویی محسوب کرد.
در تحقیق سیمپسون که تحت عنوان اثرات سبک های دلبستگی برتفاهم زناشویی صورت گرفت, به اثرات سبک های دلبستگی ایمن , اضطراب و اجتنابی بر تفاهم زناشویی پرداخته شد. با استفاده از روش تحقیق طولی تعداد ۱۴۴ زن و شوهر مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت مشخص گردید که سبک دلبستگی ایمن با احترام, تاهل و تفاهم بیشتری در ارتباط است تا سبک دلبستگی اجتنابی یا اضطرابی . در پیگیری که به مدت شش ماه بعد صورت گرفت مشخص گردید که اشفتگی های هیجانی در افراد با سبک دلبستگی ایمن نسبت به آنهایی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی یا اضطرابی می باشند کمتر می باشد.
در تحقیق کرامر , که در کشور انگلستان صورت گرفت به ارتباط سبک های دلبستگی و تفاهم زناشویی در ۴۰ زن که در دامنه سنی ۴۴-۲۵ سال قرار داشتند , پرداخته شد. یافته های پژوهشی معرف این بود که سبک های دلبستگی با تفاهم زناشویی مرتبط بوده و همواره زنان با سبک دلبستگی ایمن , تفاهم زناشویی بالاتری را نشان می دهند و از مشکلات و مشاجرات زناشویی کمتری نسبت به افراد با سبک دلبستگی نا ایمن ( اجتنابی دوسوگرا) رنج می کشند.
مری مین , مطالعات خود درباره دلبستگی را به دلبستگی بزرگسالان اختصاص داد. تلاشهای او مورد توجه روانکاوان و روان درمانگران قرار گرفت.
مین و همکارانش روابط بین تجارب اولیه مادر با وضعیت دلبستگی کودک را به آزمون گذاشتند . به این صورت که :
چطور ممکن است الگوهای موجود در تجارب اولیه دلبستگی مادر به رفتار کودک ارتباط داشته باشد؟ مین با همکاری جورج و کاپلان , فرم مصاحبه نیمه ساخت یافته را ابداع کرد که به عنوان AAI مین قادر به کشف الگوهایی نه تنها در توصیف رویدادهای زندگی بزرگسالان قابل مشاهده بود بلکه به روشنی در شیوه یادآوری و سازماندهی خاطرات نیز دیده می شد. به علاوه مین دریافت بزرگسالانی که دوره کودکی سختی داشته اند الزاما ناایمن نخواهند بود. انچه این گروه را از ناایمن ها جدا می کند کیفیت بازنمائیهای دلبستگی در ذهن انان است. مین و همکاران او در اصل سه الگوی دلبستگی بزرگسالان را توصیف کردند: خودپیرو, دوری گزین , دل مشغول . بزرگسال خود پیرو مثل کودکان ایمن ( که ناراحتی و نیاز خود را با روشی واضح و ارتباطی نشان می دهند) به دامنه ای از احساسات مثبت و منفی خود درباره تجارب اولیه دلبستگی دسترسی آسان و مرتبطی داشتند, بازنمائیهای ذهنی انان درباره تجارت اولیه دلبستگی مرتبط و منعطف بود.
بزرگسالان ناایمن , برعکس , چنین تجربیاتی را به صورتی نامربوط و ناهمسو توصیف می کردند. بزرگسالان دوری گزین , تجارب اولیه خود را ایده ال سازی کرده و حوادثی درداور را بصورتی منفک شده و به روشنی ناموافق توصیف می کردند. در حالیکه بزرگسالان دل مشغول بنظر می رسید که غرق در عواطف تداعی شده با تجارب دلبستگی اولیه می شوند.
اخیرا گروه جدیدی تحت عنوان غیر قابل طبقه بندی توصیف شده است. این مقوله زمانی مطرح می شود که هیچ وضعیت روانی در زمینه دلبستگی تسلط نداشته باشد. نوعا چنین طبقه ای زمانی توصیف می شود که ازمودنی بین وضعیت روانی دوری گزین و دل مشغولی در نوسان باشد.
مین و همکارانش دریافتند, والدینی که خود پیرو بودند در موقعیت نا اشنا کودکان ایمن داشتند. آنهایی که دوری گزین بودند کودکانی اجتنابی داشتند والدین دل مشغول, کودکان مقاوم می پرورانند و نهایتا والدینی که دلبستگی سازمان نایافته در اثر فقدان یا ضربه داشتند والدین دل مشغول , کودکان مقاوم می پرورانند و نهایتا والدینی که دلبستگی سازمان نایافته در اثر فقدان یا ضربه داشتند کودکانی با دلبستگی سازمان نایافته پرورش داده بودند.

تفاوتهای فردی در دلبستگی بین اشخاص
تحقیقات اولیه , در بررسی دلبستگی زوجین , بیشتر بر جستجوی رابطه سبک دلبستگی و ارزیابی کیفیت روابط متمرکز بودند. این پژوهشها نشان دادند که سبک دلبستگی بر گستره ای از رفتارها که در شرایط گوناگون ظاهر می شوند . تاثیر دارد.
افراد با سبکهای دلبستگی متفاوت در موقعیتهای گوناگون و از جمله موقعیتهای تنیدگی زا, به شکلهای متفاوت رفتار می کند. به عبارت دیگر , سبک دلبستگی افراد , عاملی برای شناسایی و طبقه بندی تفاوتهای فردی است.
تحقیقات اخیر , تاثیر سبک دلبستگی را بر کیفیت روابط زوجین به خوبی نشان می دهند . ازمودنیهایی که هم خود و هم همسرشان, سبک دلبستگی ایمن داشتند, کیفیت روابطشان مطلوب تر بود . یافته هایی از این دست , این سوال را به ذهن متبادر می کند که ایا سبک دلبستگی زوجین, پیش بینی کننده کیفیت روابط بین آنهاست؟
در یک ازمایش روی یک برگه, خصوصیات شریک جنسی فرضی که براساس رفتارشان منعکس کننده ایمنی, رفتار اجتنابی و رفتار مجذوب کردن بودند, ارائه می گردید و ازماینده به ارزیابی پاسخ ارتباطی ازمودنیها در برابر شریک جنسی, می پرداخت.
یافته های مذکور نشان داده که بین سبک دلبستگی زوجین و نوع ارتباطی که با شریک جنسی فرضی برقرار می کردند, رابطه متقابل معنی دار ولی غیر خطی و جود داشت. بدین ترتیب که ازمودنیهای ایمن با وجود گرایش به سمت شریک جنسی ایمن , احساس مثبت کمی را در قبال شریکهای جنسی ناایمن گزارش می کردند. برعکس ازمودنیهای ناایمن و بالاخص ازمودنیهای اجتنابی , پاسخ مساعد کمتری , به یک شریک جنسی اجتنابگر ابراز می نمودند و بیشتر یک شریک جنسی مجذوب را ترجیج می دادند . این ازمایش بر روی زوجهای واقعی نیز اجرا شد و یافته های مشابهی به دست امد . ازمایشی توسط فینی , بر روی تعدادی زوجین صورت گرفت و در ان اثر متقابل سبک دلبستگی ازمودنیها و همسرانشان اندازه گیری شد. او در این ازمایش, میزان سبک دلبستگی زوجین ( براساس راحتی در صمیمیت و اضطراب در روابط ) و رضایت زناشویی را مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان دادند, هنگامی که زنان , در ایجاد رابطه مضطرب بودند و مردان در برقراری صمیمیت , احساس راحتی می کردند, میزان رضایتمندی زناشویی در طرفین , در بیشترین سطح قرار داشت. یافته قابل توجه دیگر این است که میزان رضایتمندی زنانی که شوهرانشان کمتر در روابط صمیمی راحت بودند کاهش چشمگیری داشت. بنظر می رسد , در زوجین که به تازگی ازدواج کرده اند. رفتار اجتنابی شوهران مضطرب بسیار مخرب است. در صورتیکه رفتار مضطرب زنانه در ارتباط با رفتار اجتنابی و غیر صمیمانه همسر قرار گیرد , سیکل معیوبی تشکیل می شود که در ان زن نیازمند است که بطور مکرر جلب حمایت و اطمینان افرینی کند.
در تحقیقی که کتلی , پترومنکووجاف رابطه سبک دلبستگی و مراقبت و تاثیر آنها را دررضایتمندی زناشویی براساس سودمندی مراقبت اندازه گیری کردند, دریافتند که ازمودنیهایی که خود و همسرانشان ایمن بودند و به یکدیگر مراقبت سودمندی ارائه می کردند, در مقابل ازمودنیهای ناایمن ( انکار کننده , غیر مصمم, و مجذوب ) رضایت بیشتری در روابطشان تجربه می کردند.
در مطالعه دیگری که از یافته های فوق حمایت می کند , کیفیت مراقبت براساس پاسخگوئی و حساسیت زوجین نسبت به یکدیگر و سبک دلبستگی بر اساس میزان راحتی در صمیمیت و اضطراب در روابط اندازه گیری شده بود. این یافته نشان داد که ازمودنیهایی که در سطح بالای راحتی در صمیمیت و سطح پائین در اضطراب را گزارش می کردند, نسبت به نیازهای همسران خود پاسخگو تر و حساستر بوده و از رضایت زناشویی بیشتری برخوردارند.
منبع: ماهنامه آفرینش


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
نويسنده: هاله گنجوی
کلید موفقیت در روابط زناشویی بیان احساسات واقعی و شفاف خود و گفتن حقایق عاطفی و احساسی به فرد مقابل می باشد. اما همه می دانیم که پیش از بیان این احساسات واقعی به دیگران باید خود از وجود آنها آگاه و مطلع باشیم و بتوانیم درباره آنها فکر کنیم و به اصطلاح با استفاده از فراشناخت به نحوه و علل وقوع آنها اشراف یابیم.

مقدمه
آیا تا به حال شده است وقتی واقعا ناراحت هستید بخندید ؟ آیا تا به حال اتفاق افتاده است که وقتی واقعا ترسیده اید عصبانی شده باشید و رفتار عصبی و آزارنده ای از خود نشان داده باشید ؟ یا وقتی خودتان احساس گناه کرده اید فرد دیگری را سرزنش کرده باشید ؟
همه ما کم و بیش تجربیات مشابهی در این زمینه داریم. اما چرا انسان گاهی اوقات در پاسخ به موقعیت های خاص عکس العمل مناسب و در خور موقعیت نشان نمی دهد و با نشان دادن عکس العمل های ناسازگار با موقعیت شرایط را از آنچه هست خرابتر می کند ؟
ما در این مجال سعی داریم نقش لایه های عمیق احساسات را در شکل گیری شخصیت ، روابط بین فردی و خصوصا روابط زناشویی بررسی کنیم.

حقیقت گویی به خود
درباره نقش مثبت حقیقت در سلامت روحی و روابط بین فردی مقالات بی شماری به چاپ رسیده است و ما در این بحث قصد تکرار این موارد را نداریم و تنها سعی داریم از زاویه ای اختصاصی تر نقش حقیقت گویی به خود را در روابط زناشویی بررسی کنیم. واقعیت این است که ما معمولا بزرگترین و مخرب ترین دروغ ها را به خود می گوییم و با توجه به نقش عظیم روابط عاطفی در پایداری و کیفیت روابط زناشویی ، دروغ های عاطفی و سرکوب احساسات خود ، بزرگ ترین تهدید ها برای زندگی زناشویی هستند.

رابطه سرکوب احساسات و مکانیزم های دفاعی
کلید موفقیت در روابط زناشویی بیان احساسات واقعی و شفاف خود و گفتن حقایق عاطفی و احساسی به فرد مقابل می باشد. اما همه می دانیم که پیش از بیان این احساسات واقعی به دیگران باید خود از وجود آنها آگاه و مطلع باشیم و بتوانیم درباره آنها فکر کنیم و به اصطلاح با استفاده از فراشناخت به نحوه و علل وقوع آنها اشراف یابیم.
اما سوال مهم این است : چرا احساسات واقعی ما از حیطه هوشیاری مان بیرون می مانند ؟
جواب ، ساده و در عین حال عمیق است ؛ انسان در سازمان روانی خود از فرایند هایی استفاده می کند که وی را از استرس ، اضطراب و ناراحتی دور نگه می دارد. این فرایندها که برای اولین بار توسط زیگموند فروید بصورت جداگانه و طبقه بندی شده مطرح شدند اصطلاحا مکانیزم های دفاعی گفته می شود که از معروف ترین و تاثیرگذارترین مفاهیم روانشناسی در قرن بیستم بوده است که تقریبا کم و بیش از طرف اکثر مکاتب روانشناسی مفاهیم پایه ای آن مورد قبول قرار گرفته است.
بر اساس این مکانیزم ها که معروف ترین و پایه ای ترین آنها مکانیزم سرکوب می باشد افکار و احساسات ناخوشایند آدمی به طور خودکار از حیطه هوشیاری وی به سرزمین ناهوشیار انتقال می یابد و ما در زندگی روزانه خود و در حیطه هوشیاری ، از وجود این احساسات آگاه نخواهیم بود. اما این موارد سرکوب شده به زندگی خود در مرزهای ناهوشیار ادامه می دهند و تأثیرات خود را در زندگی ما به جای می گذارند.
حال اگر این مکانیزم ها در سرکوب احساسات ناخوشایند و افکار تلخ به کار می افتند و آن احساساتی که ما را می آزارند در این فرایند به ظاهر فراموش می شوند . بدین صورت ما در بیان آگاهانه حقایق احساسی خود ناخواسته ناتوان می شویم و هم به خود و هم به شریک زندگی خود دروغ می گوییم و همین عدم بازگویی حقایق به تدریج روابط عاشقانه ما را از هم می پاشد.
حال باید ببینیم ما در این سرکوب احساسات چه لایه های را از حیطه هوشیاری خود می رانیم.

پنج لایه احساسات
فرض کنید در حال دعوا با همسر خود هستید و سخت به خشم آمده اید و او را به باد سرزنش گرفته اید و همه تقصیرات را متوجه او کرده اید . اما آیا تا به حال بی این موضوع فکر کرده اید که چرا شما خشمگین هستید ؟ جواب اکثر افراد این است که ایشان کار خطایی انجام داده است و مرا عصبانی کرده است. ولی جواب عمیق تری هم هست از زاویه ای دیگر :
ما در روابط میان فردی معمولا از کسانی خشمگین می شویم که به هر طریق برای ما مهم تر هستند. نکته جالبی است . لحظه ای تأمل کنید . اگر از همسر خود خشمگین هستید این خشم ، نشانه عشق و علاقه شماست به ایشان. شاید عجیب به نظر برسد ولی واقعیت دارد . در پس هر خشمی در زندگی زناشویی علاقه ای پنهان است.
احساسات ما نسبت به شریک عاطفی مان در پنج سطح طبقه بندی می شود :
1- خشم
2- آزردگی و غم
3- ترس و عدم امنیت
4- گناه و پشیمانی
5- عشق
شما می توانید این لایه ها به کوه یخی تشبیه کنید که قسمت اصلی آن در زیر آب قرار دارد و قسمت کمی از آن در معرض دید شما قرار دارد و این قسمت کوچک همان خشمی است که شما در حیطه آگاهی خود تجربه می کنید و چهار لایه بعدی در زیر آب و در خارج از حیطه هوشیاری قرار دارد.
ولی در واقع وقتی شما احساس خود را به صورت خشم ابراز می کنید چهار سطح دیگر احساسات نیز در سازمان روانی شما در حال فعالیتند ولی از حیطه هوشیاری و آگاهی شما خارجند و شما آنها را لمس نمی کنید. حال اگر همه این سطوح احساسات را لمس نکنید مسلما نمی توانید آنها را به طرف مقابلتان انتقال دهید و تبعات منفی این احساسات سرکوب شده در وجود شما باقی می ماند و در ابراز عشق و محبت شما به شریک زندگیتان خلل بزرگی ایجاد می شود.
فرض کنید همسر شما به نشانه قهر از منزل بیرون رفته است و شما بسیار خشمگین شده اید . اگر به دنبال راه حلی عملی و ماندگار برای حل مشکل و تحکیم روابط هستید باید هر پنج سطح احساسات خود را به همسرتان انتقال دهید :
« واقعا عصبانی شدم که رفتی ( خشم )
وقتی رفتی غمگین شدم ( آزردگی و غم )
می ترسیدم برنگردی ( ترس )
متأسفم که روز تولدت رو فراموش کردم ، عذر می خواهم ( گناه و پشیمانی )
من دوستت دارم ( عشق ) »
در این ابراز احساسات ، شما تمام پنج سطح احساسات خود را شناخته اید و آنرا تمام و کمال ابراز داشته اید . این گونه سخن گفتن ، همه مشکلات ، سوءتفاهم ها و درگیری ها را از بین می برد . زیرا شما عشق خود را ابراز کرده اید . جان گری نظریه پرداز معروف روابط زناشویی در این باره چنین می گوید :
« مشکل هنگامی پیش می آید که شما خشم و آزردگی خود را ابراز کرده و تمام حقیقت را نمی گویید و عشقی را که در زیر این احساسات نهفته است را نادیده گرفته و بیان نمی کنید.
درزیر تمام احساسات منفی ، عشق و میل به ارتباط نهفته است . تنها راه نشان دادن عشق و برملا ساختن آن این است که تمام احساسات دیگرمان که روی هم انباشته شده است را بیان داریم . »

در پایان کلام
اگر نتوانیم عواطف منفی خود را احساس کنیم ، کم کم قدرت درک و احساس عواطف مثبت را نیز از دست می دهیم . تغییر عادات در نحوه بیان خواسته ها و احساساتمان یکروزه میسر نمی شود و نیاز به انگیزه و ممارست دارد.
در اولین گام شناخت و پذیرش سایر ابعاد احساسات و تأثیر آنها بر روابط زناشویی بسیار مؤثر است.
در دومین گام، آگاهی و زیر نظر گرفتن نحوه بیان و محتوای گفتارمان در لحظات بحرانی و در زندگی روزانه در یک دوره زمانی مشخص بسیار ضروری است.
در سومین گام که همزمان با گام دوم باید اجرا شود ما می توانیم با اجرا و تمرین این نحوه بیان و گفتار در کنار تغییر نگرش هایمان به موفقیتی ماندگار در روابطمان دست پیدا کنیم.
در آخرین گام ، انتقال این اطلاعات به طرف مقابلمان و آشنا کردن وی با این نگرش ها و محتوای پنجگانه احساسات و نحوه بیان و تمرین عملی این روش ها با وی تکمیل کننده موفقیت ما خواهد بود
منبع: درمان احساسات ، دکتر جان گری


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

نویسنده: شهید مرتضى مطهرى

اینكه از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگارى نزد زن مى‏رفته‏اند و از آنها تقاضاى همسرى مى‏كرده‏اند،از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت،مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن.طبیعت،زن را گل و مرد را بلبل،زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است.این یكى از تدابیر حكیمانه و شاهكارهاى خلقت است كه در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است وضعف جسمانى زن را در مقابل نیرومندى جسمانى مرد،با این وسیله جبران كرده است.

خلاف حیثیت و احترام زن است كه به دنبال مرد بدود.براى مرد قابل تحمل است كه از زنى خواستگارى كند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگرى خواستگارى كند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنى رضایت‏خود را به همسرى با او اعلام كند،اما براى زن كه مى‏خواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر درآورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند،قابل تحمل و موافق غریزه نیست كه مردى را به همسرى خود دعوت كند و احیانا جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگرى برود.

به عقیده ویلیام جیمز فیلسوف معروف امریكایى،حیا و خوددارى ظریفانه زن غریزه نیست‏بلكه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند كه عزت و احترامشان به این است كه به دنبال مردان نروند،خود را مبتذل نكنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند;زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.

این حالت اختصاص به جنس بشر ندارد،حیوانات دیگر نیز همین طورند;همواره این ماموریت‏به جنس نر داده شده است كه خود را دلباخته و نیازمند به جنس ماده نشان بدهد.ماموریتى كه به جنس ماده داده شده این است كه با پرداختن به زیبایى و لطف و با خوددارى و استغناء ظریفانه،دل جنس خشن را هر چه بیشتر شكار كند و او را از مجراى حساس قلب خودش و به اراده و اختیار خودش در خدمت‏خود بگمارد.

مرد خریدار وصال زن است نه رقبه او

عجبا!مى‏گویند چرا قانون مدنى لحنى به خود گرفته است كه مرد را خریدار زن نشان مى‏دهد؟اولا این مربوط به قانون مدنى نیست،مربوط به قانون آفرینش است. ثانیا مگر هر خریدارى از نوع مالكیت و مملوكیت اشیاء است؟طلبه و دانشجو خریدار علم است،متعلم خریدار معلم است،هنرجو خریدار هنرمند است.آیا باید نام اینها را مالكیت‏بگذاریم و منافى حیثیت علم و عالم و هنر و هنرمند به شمار آوریم؟ مرد خریدار وصال زن است نه خریدار رقبه او.آیا واقعا شما از این شعر شاعر شیرین سخن ما حافظ،اهانت‏به جنس زن مى‏فهمید كه مى‏گوید:

شیراز معدن لب لعل است و كان حسن من جوهرى مفلس از آن رو مشوشم شهرى است پر كرشمه و خوبان ز شش جهت چیزیم نیست ورنه‏«خریدار»هر ششم

حافظ افسوس مى‏خورد كه چیزى ندارد نثار خوبان كند و التفات آنها را به خود جلب كند.آیا این اهانت‏به مقام زن است‏یا مظهر عالیترین احترام و مقام زن در دلهاى زنده و حساس است كه با همه مردى و مردانگى در پیشگاه زیبایى و جمال زن خضوع و خشوع مى‏كند و خود را نیازمند به عشق او و او را بى نیاز از خود معرفى مى‏كند؟

منتهاى هنر زن این بوده است كه توانسته مرد را در هر مقامى و هر وضعى كه  بوده است ‏به آستان خود بكشاند.

اكنون ببینید به نام دفاع از حقوق زن،چگونه بزرگترین امتیاز و شرف و حیثیت زن را لكه‏دار مى‏كنند؟!

این است كه گفتیم این آقایان به نام اینكه ابروى زن بیچاره را مى‏خواهند اصلاح كنند چشم وى را كور مى‏كنند.

رسم خواستگارى یك تدبیر ظریفانه و عاقلانه براى حفظ حیثیت و احترام زن است .

گفتیم اینكه در قانون خلقت،مرد مظهر نیاز و طلب و خواستارى و زن مظهر مطلوبیت و پاسخگویى آفریده شده است،بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و جبران كننده ضعف جسمانى او در مقابل نیرومندى جسمانى مرد است و هم بهترین عامل حفظ تعادل و توازن زندگى مشترك آنهاست.این نوعى امتیاز طبیعى است كه به زن داده شده و نوعى تكلیف طبیعى است كه به دوش مرد گذاشته شده است.

قوانینى كه بشر وضع مى‏كند و به عبارت دیگر تدابیر قانونى كه به كار مى‏برد،باید این امتیاز را براى زن و این تكلیف را براى مرد حفظ كند.قوانین مبنى بر یكسان بودن زن و مرد از لحاظ وظیفه و ادب خواستارى به زیان زن و منافع و حیثیت و احترام اوست و تعادل را به ظاهر به نفع مرد و در واقع به زیان هر دو بهم مى‏زند.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
پيشنهاد ازدواج دادن بي شك يكي از مهمترين و بزرگترين گامهايي ميباشد كه تا به حال برداشته ايد. شما خواهان آن هـستـيد كه در آن لحظه همه چيز عالي و بـه بـهتـريـن نحو پيش رود و از آن مهمتر كه ميخواهيد پاسخ وي مثبت بـاشـد! ايـن نكـات را هــنگام دادن پيشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهيد تا شانس موفقيت شما افزايش يابد:
1- مطمئن گرديد كه فرد مناسبي را برگزيده ايد: واضح است نه! امــا حـقـيقت امر آن است كه ازدواج چيزي نيست كه بخواهيد بـخاطـر انــگيــزه هــاي آنــي وارد آن گرديد. ممكن است شما ديوانه وار همديگر را دوست داشته باشيد اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زياد دوام نخواهد آورد و يا آنكه ارزشهاي شما با ارزشهاي همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردي كه ميخواهيد با وي ازدواج كنيد ترديد داريد، بهتر است بيشتر درباره آن بيانديشيد.

2- مطمئن شويد هر دوي شما آمادگي داريد: پيـش از آنـكه پيـشنهاد ازدواج دهيد درباره آن كه در زندگي بدنبال چه اهدافي ميباشيد، حتــي اهداف 50 سال آينده خود با يكديگر صحبت كنيد. هر چه بيشتر بــا يـكديگر در مــورد آن چـه بــراي شـما حائز اهميت ميباشد گفتگو كنيد بيشتر متوجه آن ميگرديد كه آيا با يكديگر تفاهم و سازگــاري داريـد يــا خير. همچنين بايد از لحاظ مالي آمادگي داشته باشيد. اگر شما قادر نيستــيـد كــه مخارج خود را تامين كنيد، بهتر است نامزدي خود را به تعويق بياندازيد.

3- از پدر و مادر وي اجازه بگيريـد: شـما ابـتـدا بايد بدانيد كه آيا اگر پـيش از ازدواج با پدر و مادر وي مشورت كرده و اجازه بخواهيد، آنها را خوشنود ميسازد يا خير. ايـن نـكته شـايـد عـجيـب بـــنظر آيد اما شما كه نمي خـواهيد پـدر زن و مادر همسر آيـنـده خود را برنجانيد؟ اين عمل براي آنكه دلشان را بدست بياوريد بسيار موثر خواهد بود.

4- بطريقي پيشنهاد بدهيد كه خوشايند وي باشد: به پيـشنهاد ازدواج هـمچون يك هديه به بانوي زندگي خود بنگريد. آن را بـطريقـي طـرح ريزي كنيد كه باب ميل و سليقه وي بوده و مطابق با شخصيتش باشد. آيا وي رومـانتـيـك اسـت و يـا اهـل تـفريح و شوخ طبعي؟ آيا ميل دارد بطور محرمانه از وي خواستـگـاري كنـيـد و يا روي ديــوار درخـواست خود را بنوسيد؟

5- در باره هديه دادن به وي تصميم بگيريد: بـراي دختـرهـا و زنـان هيچ چيز مبهوت كننده تر از يك هديه غير منتظره و غافلگير كننده حلقه برليان نمي بـاشد. امـا اگـر تـوان مالي شما اجازه اين كار را به شما نميدهد، براي يك حلقه مناسب بودجه شما كفايت ميكند. اما حتما پيش از آنكه حلقه را خريداري كنيد از نوع سليـقه وي اطلاع يابـيد. ايـن كار را ميتوانيد با سوال كردن از دوستان و يا خانواده وي و يـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتي كه وي استفاده مي كند انجام دهيد. اما بسياري از دختران تـمايـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال بايد به خواسته هاي وي احترام بگذاريد.

6- مطمئن گرديد پاسخ وي مثبت ميباشد: هنگاميكه پيشنهاد ازدواج ميدهيد، بـايد مطمئن باشيد كه پاسخ وي ''بله'' خواهد بود. شما ميباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه كافي صحبت كرده و كــامـــلا از آن چه طرف مقابل از يك شريك زندگي بلند مدت انتظار دارد، آگاهي يافته باشيد. درست است كه ميخواهيد پيشنهاد ازدواج شــما براي او سورپريز باشد اما نبايد بي مقدمه دست به اين كار بزنيد.

7- افراد زيادي را از قصد و تصميم خود آگاه نسازيد: شـما مـمكن اسـت وسوسه شويد كه قصد خود را با دوستان و خانواده خود در ميان بگذاريد. امـا عـاقلانه تر آن است كه اين خبر را تنها با يكي دو تا ازدوستان و يا نزديكان صميـمــي خود در ميان گذاشته و به آنها اطمينان داشته باشيد كه رازدار و محرم اسرار شما ميباشند.

8- پيشنهاد خود را از حفظ نكنيد: صرفنـظر از آنـكه كـجـا و چــگـونــه پــيشنهاد ازدواج مي دهــيد، بايد آن با نهايت صداقت و ابراز عشق حقيقي شما نسبـت بـه وي هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهايي كه ميخواهيد به او بـزنــيد يادداشت برداريد اما دقيقا آنها را از بر نكنيد. در آن لحظه به وي بگوييد كه چرا وي يـك فرد استـثـنايي بـوده و چـرا شما خواهان آن ميباشيد كه باقي عمر خود را با وي سپري كنيد. بـايـد جملات شما از دلتان برآيد او ميخواهد با يك مرد ازدواج كند و نه يك ربات!

9- مكان و زمان مناسب را بيابيد: مكاني كـه پيـشـنهاد ازدواج مـي دهـيد مي تواند: رسـتوران، پارك، سينما و يا لب دريا باشد.اما بهتر است مكاني انتخاب گردد كــه بــراي هر دوي شما خاطره انگيز بوده و شما را به ياد خاطرات گذشته بيندازد. فـاكتور زمان نيز بسيار مهم مي بـاشــد اگر وي شرايط سختي را سپري مي كند، اگر خسته و يا گرفتار دغدغه هاي شخصي و شغلي خود ميباشد و يا آنكه از دست كسي عصبـانـي اسـت، زمان مناسبي براي اين كار نميباشد.

10- او را دستپاچه نكنيد: شما ممكن است بخواهيـد پيـشنـهاد خود را براي جهانيان فرياد بزنيد و يا حداقل براي همسايگان مجاور خود! امـا مـراقب باشيـد اشـتـياق بـي حد شما كار دستتان ندهد. اگر وي شخص درونگرا بوده و از آن كه مـركز تـوجـه ديـگـران واقع گرديد بيزار ميباشد، بهتر است اين كار را بطور خصوصي با وي در ميان بگذاريد.

11- انتظار همه نوع پيشامدي را داشته باشيد: صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ريزي ها، امكان دارد امور دقيقا آن طوري كه شما و يا وي تصور ميكرديد پيـش نرود. خود را براي واكنشهاي احتمالي آماده كنيد.او مـمكن است دستپـاچـه شـده و يا هيجان زده گـردد و يـا آن كه كاملا آرام و بي تفاوت باقي بماند. وي ممكن است بگويد: ''بله-خيـر'' و يــا ''شايد''. شمـا مـمكن است تصور كنيد وي را كاملا مي شناسيد امـا از پـيـش داوري و آنكه پاسخ وي چگونه خواهد بود پرهيز كنيد چون ممكن است مايوس گرديد.

12- اگر پاسخ وي منفي بود مايوس نشويد: هـمـواره احـتـمال آن كـه وي ''نه''بگويد وجود دارد. اما دلسرد نشويد با او صحبت كنيد و علت عــدم آمـادگـي وي را جـويا گرديد. وي ممكن است تـنـها بـه زمـان بـيشتـري نـيـاز داشتـه بـاشـد و يا آن كـه اصلا وي دختر مناسبي براي شما نباشد. اگر اين طور باشد بهتر است همين حالا پي بـه آن بـبـريد تا آنكه پس از ازدواج.

13- خيلي زود و يا خيلي دير پيشنهاد ندهيد: زمـان معـيـنـي براي پيشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنايي خـود بـا وي پـيشـنــهاد ازدواج ندهيد! زمان پيشنـهاد ازدواج هنـگامي اسـت كـه شـمـا بـــراي مــدتــي كافي به يكديگر متعهد شده باشيد. همچنين زياد وقت را تلف نكنيد شجاع باشيد و حـرف دلتان را بزنيد. اگر هم خيلي هم كمرو مي باشيد، مي تـوانـيد پيــشنهاد خود را در قالب نامه براي دختر مورد علاقه خود ارسال كنيد.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
در ازدواج، پيدا كردن همسر مناسب يك مساله اي مهم است و آزمايش هاي قبل از ازدواج مساله اي ديگر. شما فكر مي كنيد نتايج آزمايش هاي قبل از ازدواج تا چه اندازه مهم است؟ آيا ممكن است نتايج اين آزمايش ها مانع ازدواج شما شوند؟ اصلا اين آزمايش ها براي چه هستند؟ اگر مي خواهيد جواب اين سوال ها را بدانيد و باورهاي نادرست خود را اصلاح كنيد بهتر است به خواندن اين مطلب ادامه دهيد.


چرا قبل از ازدواج خونمان را آزمايش مي كنند؟
بعضي از مردم بر اين باورند كه آزمايش خون قبل از ازدواج براي اين است كه ببينند گروه خوني شما و همسرتان سازگار است يا خير. با وجود اين كه سازگاري گروه خوني در صورت حاملگي به شما كمك مي كند، ولي جزو آزمايش هاي معمول قبل از ازدواج نيست زيرا در هر صورت هنگام وقوع حاملگي، گروه خوني كنترل مي شود. ازدواج فردي از يك گروه خوني با فرد ديگري با همان گروه خوني يا هر گروه خوني ديگر، كاملا بلامانع و قابل قبول است. بدفهمي ديگر اين است كه بعضي ها فكر مي كنند آزمايش خون براي اين است كه معلوم شود شما و نامزدتان با يكديگر وابسته نيستيد.

در بيشتر كشورهاي دنيا، آزمايش خون استاندارد قبل از ازدواج شامل بررسي از نظر بيماري هاي سيفليس و سرخجه است. در نقاط اندكي از جهان آزمايش ايدز نيز انجام مي شود. در ايران آزمايش خون قبل از ازدواج براي بررسي ابتلا به سيفليس و تالاسمي (كم خوني) است. چرا خون فقط براي بعضي بيماري ها آزمايش مي شود.

علت اين كه آزمايش سيفليس انجام مي شود اين است كه اگر اين بيماري قبل از ازدواج تشخيص داده شود، فرد مبتلا مي تواند خود را معالجه كند و از انتقال بيماري به همسر خود جلوگيري كند. به علاوه، تشخيص و درمان سيفليس در خانم ها مي تواند از انتقال اين بيماري به جنين و عوارض آن هنگام حاملگي جلوگيري كند. بدين ترتيب، انتقال اين بيماري كنترل مي شود. وقتي اين برنامه در سال هاي 1930 و 1940 در ايالات متحده آغاز شد، سيفليس و ساير بيماري هاي منتقل شونده از راه جنسي به خصوص در شهرهاي بزرگ بسيار شايع بودند. در آن زمان، نگراني بسياري در زمينه پيشرفت اين بيماري در بين مردم وجود داشت. كشف آزمايش خوني كه مي توانست مواجهه قديم يا جديد با اين بيماري را نشان دهد، منجر به برنامه هاي غربالگري گسترده اي شد و براي كساني كه قصد ازدواج داشتند نيز مورد استفاده قرار گرفت. در صورت وجود شواهدي از عفونت، قبل از ازدواج فرد مبتلا درمان مي شود.

با وجود اين كه سرخجه در بالغان يك وضعيت جدي محسوب نمي شود، اما براي جنين در حال رشد بسيار مهم است، به خصوص در 3 ماهه اول. اين بيماري با اختلالات شديد هنگام تولد همراه است. شناخت زناني كه نسبت به اين بيماري ايمني ندارند (يعني قبلا مبتلا نشده اند يا واكسن نزده اند) مي تواند نشان دهد كه به چه كساني بايد قبل از حاملگي واكسن تزريق كرد و از خطرات احتمالي به جنين جلوگيري كرد. اگر خانمي نسبت به اين بيماري ايمني نداشته باشد و قبل از حاملگي هم واكسن نزده باشد، بايد از او بخواهيم به افرادي كه احتمال مي رود اين بيماري را داشته باشند، نزديك نشود. به همين دليل، غربالگري خانم ها از نظر ايمن بودن در مقابل اين بيماري قبل از ازدواج مفيد به نظر مي رسد. البته با وجود واكسيناسيون نوزادان در كشور، امروز كمتر كسي يافت مي شود كه نسبت به اين بيماري مصون نباشد.

تالاسمي يك بيماري ارثي است كه در آن مغز استخوان قادر به ساختن هموگلوبين طبيعي به مقدار كافي نيست و خود انواع مختلفي دارد و در همه افراد به يك شكل بروز نمي كند. تالاسمي انواع مينور و ماژور دارد. نوع ماژور همان حالتي است كه ما آن را تالاسمي نيازمند درمان مي دانيم. فردي كه تالاسمي مينور دارد، به ظاهر سالم است. مشكلي ندارد و مي تواند با يك فرد سالم ازدواج كند. اما مبتلايان به تالاسمي مينور اگر با فردي ازدواج كنند كه او هم تالاسمي مينور دارد، 25 درصد احتمال دارد كه فرزند مبتلا به تالاسمي ماژور به دنيا بياورند. به همين علت است كه قبل از ازدواج آزمايش خون از نظر تالاسمي انجام مي شود.

وقتي آزمايش ها كنار گذاشته مي شوند
با وجود آن كه آزمايش خون قبل از ازدواج مي تواند ما را در تشخيص و درمان بيماري ها كمك كند، ولي انجام آن در بعضي از كشورها متوقف شده است. فكر مي كنيد چرا اين اتفاق افتاده است؟ جواب آن واضح است؛ زيرا اين آزمايش در آن كشورها اثر چنداني نداشته و ديده شده است كه علاوه بر صرف وقت و هزينه، همسران باز هم به ميل خود با يكديگر ازدواج مي كنند و به نتايج آزمايش توجهي نشان نمي دهند.

به نظر مي رسد هنگامي كه بيماري هاي منتقل شونده از راه جنسي شيوع بيشتري داشت، غربالگري معقول تر به نظر مي رسيد. با اين وجود، مشكل بيماري هاي منتقل شونده از راه جنسي هنوز كاملا حل نشده است و مطالعات صورت گرفته پس از سال 1970 نشان داده اند كه چند مورد جديد از سيفليس با آزمايش خون قبل از ازدواج تشخيص داده شده است.

طبق مطالعه اي در كاليفرنيا، فقط 35 مورد از 300 هزار نفر در سال 1979 آزمايش مثبت داشته اند. يعني در واقع با تقسيم هزينه ها به اين نتيجه مي رسيم كه به ازاي هر فردي كه بيماري او تشخيص داده شده، 240 هزار دلار هزينه شده است!

اين كه چرا بعضي نقاط اين آزمايش را حذف كرده اند؛ ولي در بعضي مناطق همچنان انجام مي شود، اين است كه شيوع بعضي از بيماري ها در بعضي نقاط بالاتر است؛ اما در ساير مناطق اين بيماري ها شيوع چنداني ندارند و انجام آزمايش ها مقرون به صرفه نيست.

معلوم نيست در آينده چه اتفاقي رخ خواهد داد. ممكن است كشورهايي كه اين بيماري ها شيوع كمتري در آنها دارند، كم كم به اين نتيجه برسند كه ديگر نيازي به انجام آزمايش خون قبل از ازدواج ندارند و مانند برخي نقاط اين كار را از حالت معمول خود دربياورند.

در كشور ما به علت شيوع نسبتا بيشتر تالاسمي به نظر مي آيد هنوز آزمايش خون قبل از ازدواج ضروري باشد و زماني طولاني لازم است تا اين آزمايش از گردونه آزمايش هاي قبل از ازدواج حذف شود. با اين وجود، هنوز برخي از زوجين به اين آزمايش ها توجه كافي ندارند و جواب آن را جدي نمي گيرند. آنها بايد بدانند كه تولد نوزاد مبتلا به تالاسمي علاوه بر آن كه زندگي خانواده را با اختلال مواجه مي كند، هزينه هاي سنگيني را به شبكه بهداشتي كشور تحميل مي كند؛ هزينه اي كه مي تواند براي بيماري هاي غيرقابل پيشگيري و بهبود سطح بهداشت جامعه صرف شود. در زمينه بيماري هايي چون سيفليس نيز وضعيت به همين صورت است! پس با رعايت توصيه هاي پس از آزمايش خون قبل از ازدواج، زندگي آينده خود را از بيماري هاي قابل پيشگيري ايمن كنيد.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
پژوهش ها نشان می دهد «پول» یکی از عوامل اصلی سوء تفاهم های زوج هاست. اگر با صداقت و صراحت قبل از ازدواج در مورد مسائل مالی صحبت كنید، ازدواج با دوامی خواهید داشت.
پول تعیین كننده ثروت است. اما در ایجاد مساوات، امنیت، عشق، قدرت و آزادی زوج ها نقش دارد. احساس شما نسبت به پول به مراتب مهمتر از میزان دارایی تان است.

سوزان بایردر نویسنده «پرسش های مشكل؛ 100 سؤال مهمی كه از نامزدتان می توانید بپرسید» می گوید: ازدواج امیدها، آرزوها و ترس های مالی خاص خود را به همراه دارد. بسیار مهم است كه تصویر روشنی از توقعات، انتظارات و خواسته های خود داشته باشید. با نامزدتان در مورد مسائل مالی صحبت كنید. نظر او را نسبت به نحوه اداره مسائل مالی بپرسید. هر چه اطلاعات كامل تری از او و انتظارات خود داشته باشید، بهتر می توانید تصمیم گیری كنید.

نظر او را نسبت به بیمه درمانی، بیمه عمر، صرفه جویی در محدودیت های مالی موجود، محل اقامت، هزینه رهن، اجاره و وام، و هزینه ادامه تحصیل بپرسید.

ادامه تحصیل مستلزم فداكاری همسران است. زیرا باید مخارج اضافی را برای تحصیل شما اختصاص داد. از طرفی در صورت ادامه تحصیل، شاید فرصت كافی برای كار كردن نداشته باشید.

طرح چنین مسائلی بسیار مشكل است. ولی باعث می شود حالا و پس از ازدواج خیالتان راحت باشد و تصمیم گیری تان بر اساس واقعیات موجود باشد نه رؤیاها و آرمان ها. اگر فرهنگ خانواده تان اجازه نمی دهد خودتان این مسائل را مطرح كنید، از والدین بخواهید آنها را بپرسند.

پرسش های زیر به شما كمك می كند تا تصویر روشن تری از وضعیت مالی آینده داشته باشید:

1 - درآمد ماهانه خواستگارتان چقدر است؟

2 - آیا كار كردن هر دوی شما لازم است؟

3 - اگر خانم كار نكند، آیا همسر، خانه داری را باارزش می داند؟

4 - برای گذران زندگی چقدر درآمد كافی است؟

5 - چگونه باید خرج كرد؟ چه هزینه هایی در اولویت است؟

6 - آیا با نحوه خرج كردن یكدیگر توافق دارید؟ با چه مواردی موافق و با چه مواردی مخالفید؟

7 - اگر هر دو كار می كنید، پولتان را با هم خرج می كنید یا جداگانه؟

8 - چه مبلغی (هر دو) در بانك دارید؟

9 - اگر خواستگارتان شغل آزاد دارد، چه مقدار از درآمدش را پس انداز یا سرمایه گذاری می كند و چه مقدار را خرج می كند؟

10 - چه كسی مسئولیت برنامه ریزی مالی را در درازمدت برعهده می گیرد؟

11 - برای داشتن احساس امنیت، چه مقدار پول كافی است؟

12 - چند درصد از درآمد را پس انداز می كنید؟ آیا نامزدتان با پس انداز در بانك موافق است؟

13 - چه كسی حساب دخل و خرج را دارد؟ چه كسی قبوض آب، برق، تلفن و گاز را می پردازد؟

14 - در صورت بیمه نبودن نامزدتان، آیا با بیمه اختیاری (خویش فرما) هر دو شما موافق است؟

15 - آیا نامزدتان باید خرج والدینش را بدهد؟ در صورت پاسخ مثبت ماهانه چقدر از درآمدش را به این کار اختصاص می دهد؟

16 - اگر خدای نخواسته ازدواج تان به طلاق منجر شود آیا می تواند مهریه را پرداخت كند؟

17 - آیا او با خرید وسایل اضافی برای منزل یا كادو برای دوست موافق است؟

18 - آیا نامزدتان می پذیرد كه دارایی قبل از ازدواج مثلاً زمین، خانه و ماشین به اسم خودتان باشد؟

19 - آیا خواستگارتان بدهی ندارد و ورشكست نشده است؟ در صورتی كه بدهی دارد تا چه مدت پس از ازدواج چه مبلغی باید پرداخت كند؟

20 - آیا می توانید حساب جداگانه ای برای هزینه های منزل داشته باشید؟ یا هر كسی بخشی از درآمد خود را برای آن اختصاص دهد؟

21 - آیا موافقید كه حساب پس انداز جداگانه ای داشته باشید؟

22 - اگر پس از ازدواج با پول كار هر دو شما خانه یا ماشین خریداری شود، آیا موافقید كه سند آن به نام هر دو باشد؟

23 - اگر پس از ازدواج با بحران مالی یا ورشكستگی روبه رو شوید چه می كنید؟

24- آیا موافقید مبلغی را برای موارد غیره منتظره نظیر هزینه عمل جراحی یا بیمارستان پس انداز كنید؟

روزنامه همشهری


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
کدام شخصیت‌ها به درد هم می‌خورند؟ 
ازدواج از مهم ترین انتخاب ها در زندگی هر فرد است . انتخابی که نیاز به شناخت و آشنایی طرفین در آن ضرورت دارد و هر یک از دختر و پسر باید در دامنه ای از زیر بناهای اعتقادی ، اخلاقی، خانوادگی ، فکری و شخصیتی دارای همسانی و هماهنگی با یکدیگر باشند . درست است که وجود برخی از تفاوت ها هم می تواند به رشد افراد و جذابیت ارتباطی بیافزاید اما روان شناسان امروزه معتقدند که شباهت ها خیلی بیش از تفاوت ها در موفقیت امیز بودن یک ازدواج موثر است . لذا لازم است تا وجوه مشترک خود را در حیطه های بالا بررسی نمایید. چه اینکه اگر افراد در بعد اعتقادی از فاصله و اختلاف زیادی برخوردار باشند می تواند این ازدواج را با خطر مواجه سازد . یکی از حیطه های مهم مورد بررسی در ازدواج پس از زیر بنای اعتقادی ، می تواند شخصیت افراد باشد . می‌گویند اگر دنبال همسر ایده‌آل‌تان می‌گردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد. اگر شما هم این تئوری را قبول دارید، با ما همراه شوید...

ماجراجویان با ماجراجویان ازدواج کنند

افراد ماجراجو عاشق ریسک کردن هستند. اگر چنین شخصیتی داشته باشید، احتمالا بسیار کنجکاو، خلاق و پرانرژی هستید و معمولا فرد خودانگیخته‌ای هستید. علایق فراوانی دارید؛ از کوهنوردی و ماهی‌گیری گرفته تا رفتن به سینما و تئاتر.

• گزینه ازدواج: شما با افراد ماجراجویی که درست مانند خودتان باشند، به خوبی رابطه برقرار می‌کنید. اگر دنبال همسر ایده‌آل خودتان هستید، عجله نکنید؛ چون ماجراجویی شما باعث می‌شود خیلی سریع در عشق گرفتار شوید و عاقلانه‌ عمل نکنید. اگر به کسی واقعا علاقه دارید، به خودتان فرصت دهید تا بهتر او را بشناسید. در عین حال گاهی ماجراجویی بیش از اندازه ممکن است شما را وسوسه‌ کند که به دنبال گزینه های بهتر بوده و در یک ایده آل گرایی و تنوع طلبی گرفتار شوید ولی باید با این خصوصیت نادرست مبارزه کنید.

• روان‌شناسی شخصیت: افراد ماجراجو شخصیت خود را بیش از همه مدیون میزان ترشح زیاد هورمون دوپامین در مغزشان هستند. این هورمون، همان هورمونی است که به شما احساس شادی و شادابی و سرزندگی می‌بخشد.
اگر دنبال همسر ایده‌آل‌تان می‌گردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد. 

خلاق‌ها با خلاق‌ها ازدواج کنند

اگر آدم خلاقی باشید، احتمالا خصلت باوفایی دارید و وظیفه‌شناسی و آبروداری از خصوصیات عالی شخصیت شماست. آرامش، اجتماعی بودن و مدیریت عالی منابع انسانی از خصوصیات عالی شخصیت شماست. شما دوست دارید از قوانین پیروی کنید و می‌توانید به راحتی برای زندگی خودتان برنامه‌ریزی داشته باشید و طبق آن برنامه قدم به قدم به هدف‌تان برسید. دیگران از شما بسیار راضی و خشنود هستند و شما را به عنوان آدمی قابل اعتماد می‌شناسند.

• گزینه ازدواج: افراد خلاق و سازنده درست مانند خودتان، زوج مناسبی برای شما هستند. طرف مقابل‌تان ممکن است قدرت حمایت‌گری شما را بپرستد ولی مواظب باشید این حمایت همه‌جانبه، این احساس را در همسرتان ایجاد نکند که دارید مرتب او را کنترل می‌کنید. شما و همسرتان احتمالا سال‌ها با هم زندگی خواهید کرد چون افرادی مثل شما برای حفظ و تداوم زندگی‌شان هر کاری می‌کنند و وفاداری به طرف مقابل رکن نخست زندگی‌شان است.

• روان‌شناسی شخصیت: شخصیت آرام و موقر خود را باید مدیون هورمون سروتونین باشید. این ماده شیمیایی می‌تواند اخلاق شما را تعدیل کرده و عصبانیت و حالت تهاجمی شما را کنترل کند. 
افرادی می‌توانند برای مدیران بهترین زوج باشند که خصوصیت اصلی شخصیت‌شان کنار آمدن و سازش با طرف مقابل باشد و طبیعت انعطاف‌پذیری داشته باشند 

مدیرها با سازگارها ازدواج کنند

اگر مدیریت بخش غالب از شخصیت‌ شما است، حتما می‌دانید که بسیار رک و راست هستید و بدون پرده نظرتان را می‌دهید. از سوی دیگر با مسایل بسیار منطقی و واقع‌بینانه برخورد می‌کنید. قاطعیت و استواری از شما جدانشدنی است. شما به آسانی می‌توانید در روابط و کار خودتان تمرکز کنید و در ریاضیات، مکانیک و موزیک می‌توانید زبردست باشید. رقابت‌جویی و جاه‌طلبی عشق همیشگی زندگی شماست.

• گزینه ازدواج: افرادی می‌توانند برای شما بهترین زوج باشند که خصوصیت اصلی شخصیت‌شان کنار آمدن و سازش با طرف مقابل باشد و طبیعت انعطاف‌پذیری داشته باشند و گرنه کار شما با یک مدیر به دعوا و جنگ قدرت می‌کشد. اگر شما در روابط خانوادگی و عاشقانه خود دست از کنترل و امر و نهی بردارید، عشق آرام آرام وارد زندگی شما خواهد شد و از درگیر شدن در رابطه عاشقانه که نمی‌توانید آن را کاملا کنترل کنید، نمی‌هراسید. شما شخصیت محکمی دارید که مشکلات خود را نشان نمی‌دهید ولی این خصوصیت شما ممکن است باعث شود همسرتان فکر کند شما پنهان‌کار، مرموز، سرد و بی‌روح هستید. اجازه دهید دست‌کم در روابط خانوادگی احساسات شما بر قدرت مدیریت مطلق و محکم و دست‌نیافتنی شما غلبه کند.

• روان‌شناسی شخصیت: هورمون مردانه تستوسترون که در بدن مردان بیشتر و در بدن بانوان کمتر ترشح می‌شود این خصوصیت شخصیتی شما را پررنگ تر می‌کند.

انعطاف‌پذیرها با مبادی آداب‌ها ازدواج کنند

اگر شما شخصیت انعطاف‌پذیری داشته باشید، دیگران از با شما بودن لذت خواهند برد چون شما توانایی زیادی در روابط اجتماعی دارید و در صحبت کردن عالی هستید. احساسات قوی و روشن و واضح از خصوصیات برجسته شماست.

• گزینه ازدواج: شما بیش از همه با افرادی که مبادی آداب و مؤدب هستند کنار خواهید آمد. این افرد که سیاست بالایی در روابط خود دارند، رفتار شما را می‌پذیرند. فقط مراقب باشید با زبان بازی و صحبت‌های بی‌توقف خودتان آنها را دل‌زده نکنید. در روابط با طرف مقابل‌تان رقابت نکنید. توصیه ما به همسر شما این است که در صحبت کردن کم نیاورید. گرچه طرف مقابل شما بسیار خوش‌صحبت است ولی شما هم با اعتماد به نفس از خصوصیات خودتان بگویید. افرادی مثل همسر شما دوست دارند که شما نظرتان را درباره شخصیت و رفتارشان بی‌پرده بگویید.

• روان‌شناسی شخصیت: استروژن که یک هورمون زنانه است و در بدن بانوان بیش از آقایان ترشح می‌شود نقش اصلی را در بروز این خصوصیات شخصیت شما ایفا می‌کند. شاید بتوان گفت که این نوع ازدواج می تواند موفق باشد اما ضرورتی ندارد که همیشه این دو نوع شخصیت با هم ازدواج کنند.
منبع:تبيان


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش