+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
بهتره بپرسیم " در خواستگاری چی و چگونه بپرسیم؟" چون نحوه پرسیدن سوال و تحلیل جواب هم مهمه.

مقدمه

به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند. 


در این مقاله میخواهیم به جای ماهی به شما ماهیگیری را یاد بدهیم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گوئیم، سئوال را خودتان طرح کنید .


نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا ....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:


۱) فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.


۲) سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:

نظر شما در مورد حجاب چیست؟ 
شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟ 
شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟ 
میعارهای شما برای ازدواج چیست؟ 
شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟


چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد


۳) به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.


شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟

آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟ 
آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟ 
آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟ 
آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟ 
آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟ 
آیا یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه ؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟ 
آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟

و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.

(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)



۴) حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.

بعضی از مهمترین محورها اینها هستند:


سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و .....

یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه ؟


مثلا:

شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟

آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟ رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ ( معمولا افرادی که با خانواده و همکار و ...، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)


سئوالتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد

مثلا:

با سئوالتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟ مثلا یک آقای ۲۷ ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و ....؟ چون این فرد حداقل ۷ سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ ( این سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد ۷ سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)


ـ کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.


ـ همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و....،


انعطاف پذیری

این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.


به این سئوال توجه کنید:

اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت ۱۸ برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟


نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.


اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.( این نشانه عدم انعطاف هست)

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید( این هم نشانه عدم انعطاف هست)

در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:

باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ....، یعنی بررسی همه جوانب و جوابی شبیه این:

به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت۱۸ که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.

( فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)


نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و ...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.


تقسیم وظایف و نقش زن و مرد

شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....


مسائل اقتصادی خانواده

این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست ؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن ؟

درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟


میزان استقلال یا وابستگی فرد

مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟

سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.


یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟


یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟


صفات شخصی و روانی

افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالا

ت را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.

همچنین صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن )، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ....، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.


مسائل اعتقادی و اخلاقی

این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم.

این سئوال را دقت کنید:

آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟

آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟

آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟

چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟


دوستان

اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.

سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)

با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالی داره؟( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)

با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)


خانواده فرد

سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و ...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.


بیماریهای جسمی، معلولیت ها و .... در فرد و خانواده اشان

این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.

( البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری اتان موثر هست)


برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده

شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا ....


سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.


و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح کرد. هماطور که قبلا گفته بودم، باید مفاهیم تئوری و زیر بنایی معیارهای ازدواج را خوب بشناسید تا خوب بتوانید بر اساس آن نسبت به فرد مقابل خود شناسایی حاصل کنید، باز توصیه می کنم که مقالات بخش ازدواج سایت همدردی را به دقت مطالعه فرمائید، مخصوصا مقاله « اگر چنین هستید، صبر کنید ازدواج نکنید» این بار این مقاله را از دیدگاه دیگری بخوانید.


از این دیدگاه بخوانید که بر اساس بندهای آن سئوالات عینی در بیاورید و متوجه شوید ، آیا همسر شما زمان ازدواجش فرا رسیده است، یا فردی هست از نظر احساس و فکری کودک و از نظر سنی بالغ)


در خاتمه توصیه دیگری هم دارم

از آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در تصمیم گیری به شما می شود.

منبع:كتاب كاربرد روانشناسي در زندگي


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

طرح سؤال ، دريچه اي است كه به سوي شناخت از يكديگر گشوده مي شود. البته مهم اين است كه به سؤال ها چگونه پاسخ داده شود. نحوه پاسخ دادن به سؤال ها، تصويري از طرف مقابل در ذهن ديگري مي سازد. هرچه پاسخ ها واقعي تر و صادقانه تر باشند تصويري هم كه ساخته مي شود صحيح تر خواهد بود. اين امر كمك مي كند تا زن و مرد راه بهتري را در زندگي پيدا كنند، اين راه مي تواند به ازدواج و يا قطع رابطه و عدم ازدواج ختم شود. رسيدن به هر يك از اين راه ها در صورتي كه عاقلانه و درست باشد به نفع زن و مرد است. البته بايد در نظر داشت كه هيچ پاسخي درست يا اشتباه نيست.هدف از طرح پرسش، اين است كه متوجه شويد در شرايط خاص مورد نظر، چه رفتاري داريد و درباره گذشته و آينده چگونه فكر مي كنيد. براي خشنود كردن نامزدتان پاسخ هايتان را تغيير ندهيد و از پاسخ هاي زيركانه اي كه بيانگر حقيقت نيستند خودداري كنيد. پاسخ هاي غيرواقعي به منظور پيشگيري از جر و بحث، به نفع هيچ كس نيست.بهتر است به جاي نامزدتان هم پاسخ ندهيد و عقيده خاص خود را بيان كنيد .مثلاً : اگر از شما مي پرسند آيا بچه مي خواهي يا نه؟ پاسخ ندهيد كه نامزدم بچه نمي خواهد. 


- سعي كنيد خصوصيات و خواسته هاي خود را كشف كنيد.
وقتي درباره خودتان به اين شناخت دست يافتيد، مي توانيد تصميم بگيريد كه آيا نامزدتان مي تواند در رسيدن به خواسته هايتان شريك زندگيتان باشد يا نه. 


- پاسخ هايتان بايد روشن كند كه شما در زندگي مشترك چه انتظاراتي از همديگر داريد،
در ضمن با اين پاسخ ها مي توانيد اولويت ها و رفتارهايي را كه حاضر به ترك آن نيستيد، نشان دهيد. اگر در خانه شلخته هستيد و نمي توانيد خود را تغيير دهيد، بهتر است تا نامزدتان از اين خصوصيت شما آگاهي داشته باشد. 


- به پاسخ هاي يكديگر گوش كنيد، اما دخالت نكنيد،
اين تمرين ها براي آن است كه درباره همديگر بيشتر بدانيد نه اين كه همديگر را تغيير دهيد. بهتر است فكر كنيد آيا مي توانيد با نامزدتان همين گونه كه هست و بي آن كه توقع داشته باشيد كه تغيير كند، زندگي مشترك تشكيل بدهيد؟ 

يكسان بودن پاسخ ها و پرسش هاي مطرح شده، كليد خوشبختي در زندگي زناشويي نيست، بلكه برخورد شما با تفاوت ها تعيين كننده است. وقتي شما و نامزدتان در پاسخ به يك پرسش اختلاف عقيده داريد، راهنمايي هاي پيشنهادي «در شيوه گفتگو درباره تفاوت ها» را به كار بگيريد، زيرا به شما كمك مي كند تا اختلاف هايتان را به تدريج حل كنيد، وقتي دستتان را براي نامزدتان رو مي كنيد، آسوده مي شود. به او مي گوييد: «ظاهر و باطن، من اين هستم.» خودتان را صادقانه آشكار مي كنيد، باري از روي دوش خود برمي داريد و به اصطلاح توپ را در زمين بازي نامزدتان مي اندازيد و به او اين امكان را مي دهيد كه بدون هيچ فرض نادرستي تصميم بگيرد و شما را بپذيرد. 

اما وقتي نظر او براي شما قابل قبول نيست چه بايد بكنيد؟ اگر با پاسخ هاي نامزدتان موافق نباشيد، چه خواهد شد؟ پي بردن به تفاوت ها به معناي اعلام ختم رابطه نيست، هرگز عدم اختلاف نظر، راز موفقيت زندگي مشترك به حساب نمي آيد، اختلاف نظر با نامزدتان، فرصتي است تا مهارت هاي «مديريت تفاوت ها» را بياموزيد. 


توجه داشته باشيد:
مديريت تفاوت ها و نه مديريت حل اختلاف . زيرا لزومي ندارد كه گفتگو درباره تفاوت ها به اختلاف منجر شود.طبيعي است كه از دست نامزدتان عصباني و دچار سردرگمي و سرخوردگي بشويد، احتمالاً از دست دوستتان، رئيس و حتي همسايه تان هم دچار همين حالات مي شويد. اما با كمي تلاش مي توان ديدگاه هاي متفاوت را بدون اين كه به مشاجره ختم شود به هم نزديك كرد، مگر آن كه به شدت ستيزه جو باشيد. 


گذشته شما

توجه به گذشته خود و تأثير آن بر شكل گيري شخصيت شما و خواسته هايتان در زندگي، نخستين گام هاي آمادگي براي ازدواج است. معمولاً زندگي پدر و مادرها سرمشق زندگي ما مي شود و اگر از اين سرمشق خوشمان بيايد، كم و بيش مي دانيم كه شريك زندگيمان بايد چه خصوصياتي داشته باشد، اما اگر همان طور كه بزرگتر مي شويم، از رابطه پدر و مادرمان خوشمان نيايد، مي توانيم آن را با الگوي مد نظرمان عوض كنيم.به دقت به روابط افرادي كه شما و نامزدتان در كنار آنها بزرگ شده ايد، توجه كنيد. ويژگي هايي را كه موجب ايجاد روابطي استوار و شاد شده و آنها كه سبب تلخي زندگي شده اند به ياد بياوريد، مشخص كنيد چه نگرش ها و رفتاري روابط اين افراد را تيره و تار مي كند. از اشتباهات و موفقيت هاي ديگران بياموزيد. اما توجه داشته باشيد كه خودتان را با آنها مقايسه و يا تشبيه نكنيد. تصميم بگيريد تجربيات مثبت را به كار ببنديد و از رفتارهاي منفي دوري كنيد. 

اگر از موهبت داشتن پدر و مادري خوشبخت برخوردار هستيد، اين شانس را داريد كه بفهميد ازدواج موفق به چه عواملي نياز دارد. تك تك پرسش ها را با صداي بلند براي نامزدتان بخوانيد و هريك جداگانه بي آنكه حرف يكديگر را قطع كنيد به آنها پاسخ دهيد، سپس در اين باره صحبت كنيد كه آيا پاسخ هايتان بر زندگي مشتركتان تأثير خواهند گذاشت يا نه و تأثيرش چگونه است. 

1 - به عقيده شما چه عاملي پدر و مادرتان را در كنار هم نگه داشته است؟ 

2 - دوست داريد چه ويژگي هايي از زندگي پدر و مادرتان در زندگي شما هم وجود داشته باشد؟ 

3 - از چه ويژگي هاي زندگي پدر و مادرتان خوشتان نمي آيد؟ 

4 - پدرتان چه رفتاري با مادرتان داشت؟ مادرتان چه رفتاري با پدرتان داشت؟ 

5 - آيا شما و نامزدتان مي خواهيد كه همان رفتار پدر و مادرهايتان را نسبت به همديگر داشته باشيد؟ 

و ... 


تأثير طلاق بر آينده فرزندان

پژوهش ها نشان داده است كودكاني كه پدر و مادرشان از هم جدا شده اند و بيشتر سال هاي رشد را فقط با پدر يا فقط با مادر گذرانده اند، به احتمال زياد در زندگي زناشويي خود نيز مشكل داشته باشند، اما اين به آن معني نيست كه نمي توان تغييري در اين تقدير ايجاد كرد. مي توانيد علل عدم موفقيت زندگي مشترك پدر و مادرتان را بررسي كنيد و با اجتناب از آن رفتارها، شانس موفقيت خود را در زندگي زناشويي افزايش دهيد. 



در جستجوي همسر

نه تنها به دنبال شخصي مي گرديم كه آينده مان را با او سهيم شويم، بلكه فردي را مي خواهيم كه بخشي از گذشته مان نيز با او مشترك باشد. اگر پدر و مادر يا قوم و خويشي را تحسين مي كرديم كه مرفه بود، به احتمال زياد در پي همسري هستيم كه از نظر مالي تأمين باشد و احياناً كمبودهايي را كه در دوران كودكي و نوجواني، احساس مي كرديم پر كند. اگر احساس مي كنيد كه دوران كودكي و نوجواني تان بيش از حد جدي بوده است و خواهان شوخي و خنده بوده ايد، احتمالاً خواهان همسري هستيد كه شما را سرگرم كند و بخنداند. 

پاسخ هاي شما به پرسش هاي مربوط به گذشته مهم هستند، زيرا موجب مي شوند تا بتوانيد وضعيت هاي نشاط آور و دردآور زندگي تان را تشخيص دهيد. با گفتگو درباره اين رويدادها مي توانيد تصميم بگيريد كه براي ايجاد يك زندگي خانوادگي شادمان، چه اقداماتي بايد انجام دهيد. 


به هنگام مرور پاسخ هايتان نكات زير را به ياد داشته باشيد:

اگر بيشتر پاسخ هايتان مثبت و شاد است، با گذشته تان در صلح هستيد و احتمالاً خواستار زندگي مشتركي هستيد شبيه به فضايي كه در آن بزرگ شديد، چنانچه كل پاسخ هايتان منفي باشد، احتمالاً ناراحتي يا خشمي را از گذشته با خود حمل مي كنيد. درباره شيوه هاي رفع اين خشم، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما اين آزردگي چه تأثيري بر انتظارات شما از زندگي زناشويي مي تواند داشته باشد.وقتي از شما پرسيده شد كه دوست داريد زندگيتان شبيه به زندگي چه افرادي باشد آيا شما و نامزدتان يك زوج واقعي را مثال زديد يا شخصيت هاي يك فيلم را؟ آيا مدت ها با اين زوج معاشرت كرده بوديد يا فقط داستان آنها را بر صفحه تلويزيون ديده بوديد؟ الزامي ندارد كه همه الگوهاي خوب روابط در يك زوج وجود داشته باشند. شما مي توانيد اميدوار باشيد كه ويژگي هاي گوناگون زوج هاي مختلف را سرمشق قرار دهيد. براي نمونه مي توانيد مهر و محبت يك زوج و صرفه جويي زوج ديگر را آرمان خود قرار دهيد. 


نقش پدر و مادر در ازدواج

تعداد كساني كه رها از پدر و مادر، زندگي زناشويي را آغاز مي كنند، اندك است. چه پدر و مادرتان را دوست داشته باشيد، چه از آنها دوري كنيد و حتي اگر هيچ گاه آنها را نشناخته باشيد، به هرحال بخشي از زندگي مشترك شما هستند و ميزان دخالت آنها در زندگي شما يكي از موضوع هاي معمول اختلاف و بگو مگوي شما و همسرتان خواهد بود. 

هر كدام جداگانه پاسخ هايتان را به پرسش هاي زير بنويسيد، پرسش ها در رابطه با پدر و مادر هر يك از شماست نه پدر و مادر همسرتان، سپس درباره پاسخ، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما چه تأثيري (مثبت يا منفي) بر زندگيتان خواهند داشت. 

1 - آيا والدينتان نامزدتان را مي پسندند؟ 

2 - آيا مهم است كه پدر و مادرتان، نامزدتان را دوست داشته باشند؟ 

3 - چنانچه نامزدتان مورد تأييد پدر و مادرتان نباشد، چه تأثيري بر زندگي مشتركتان خواهد داشت؟ 

4 - اگر پدر و مادر و نامزدتان با هم اختلاف داشته باشند، احتمالاً از كدام طرف جانبداري مي كنيد؟ 

و ... 

قابل درك است كه هر يك از شما با پدر و مادر خودتان راحت تر باشيد تا پدر و مادر آن يكي، هر چه باشد، شما به مدت يك عمر پدر و مادرتان را مي شناسيد. در حالي كه احتمالاً تازه با پدر و مادر نامزدتان آشنا شده ايد، اما هميشه به ياد داشته باشيد كه پدر و مادر همسرتان، پدر و مادر همسرتان هستند، تحقير يا بي احترامي به آنها هيچ تفاوتي با توهين به پدر و مادر خودتان ندارد. 



منبع: هزار و يك پرسش پيش از ازدواج؛ نوشته: مونيكا مندزليهي؛ ترجمه فرناز فرود


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
از بله گفتن خاله خانباجي تا ازدواج اينترنتي!

عمه‌جان با اين كه عاشق شوهرش بود، اما هميشه مي‌گفت كه «بله» سر عقد را نگفته است و هنوز هم نمي‌دانست كه كدام يك از خاله خانباجي‌ها از پشت سر او «بله» عروس خانم را با كلي آب و تاب به زبان آورده و قال قضيه را كنده است!

عمه‌جان هميشه عاشق شوهرش بود؛ گر چه بله را خودش نداده بود؛ اما انگار سال‌ها كنار هم زندگي كردن و همراهي و همدلي آنها در طول ساليان سال، كار خودش را كرده بود و آن عروس فراري از داماد، حالا ديگر با همسرش زندگي خوبي داشت! اين را نه در حرف، كه مي‌شد از مرام و رفتار هر دو فهميد! 

داستان زندگي عمه‌جان، قصه تكراري روزهاي دور است؛ قصه‌اي كه اين روزها به ندرت اتفاق مي‌افتد! آن وقت‌ها ديگران مي‌بريدند و مي‌دوختند و تن عروس و داماد، لباس عروسي و دامادي مي‌كردند؛ بدون آن كه از هيچ يكي از آن دو نظري خواسته شود. دختر و پسرهاي آن دوره هم اهل نظر دادن و سبك و سنگين كردن طرفين نبودند و اين بود كه زندگي‌ها زود سر و سامان مي‌گرفت و حتي كسي مثل عمه جان هم كه جرأت ابراز مخالفت داشت، مجبور بود با شخصي زير يك سقف برود كه نه او را مي‌شناخت و نه مي‌خواست!

بعدها كم كم كه نسل ديگري پا گرفت و خواستگاري با حضور داماد رسم شد اما دل لرزان و چشمان نگران و شرمگين داماد، مانع مي‌شد صورت عروس خانم را جز به يك نظر ببيند. گرچه باز هم انتخاب همان بود كه بزرگ‌ترها كرده بودند و تصميم هم همان!

نسل بعدي، اما چشم و گوش بازتر بود . او خودش انتخاب مي‌كرد يا بر سر انتخاب ديگران، اما و اگر مي‌آورد؛ سبك و سنگين مي‌كرد؛ در جلسه خواستگاري، با همسر آينده‌اش گفت و شنود مي‌كرد؛ چشم مي‌چرخاند و لفاظي مي‌كرد و از خواسته‌ها و توقعات كم و زيادش مي‌گفت و بعد از اين همه، بالاخره يا انتخاب مي‌كرد و عروسي سر مي‌گرفت يا نه! پدر و مادر هم انگار پذيرفته بودند كه نبايد زياد در تصميم‌گيري بچه‌ها دخالت كنند و همين كه بالاي سرشان بودند و ازشان كسب اجازه مي‌شد، راضي بودند.

همزمان با اين نسل، كم كم نسل بعدي كه اتفاقاً زودتر از قبلي‌ها به فكر انتخاب شريك زندگي افتاده بود، وارد گود شد و شكل آشنايي‌ها هم تغيير كرد.

قرارهاي سركوچه، گفت‌وگوهاي تلفني و ملاقات‌هاي طولاني در كافي‌شاپ‌ها و پارك‌ها، جاي خواستگاري‌هاي معمول را گرفت. گرچه اين روابط نيز «اگر» به ازدواج منجر مي‌شد، پله آخرش باز هم خواستگاري بود و به اصطلاح، احترام به حرف‌ها و سنت‌ها؛ اما گام جديدي در عرصه آشنايي و روابط دخترها و پسرها به شمار مي‌رفت كه ابتداي امر، حرف و حديث‌ها و جنجال‌هاي خانوادگي زيادي را هم - به ويژه در خانواده دختر - با خود به همراه داشت؛ حالا بماند كه آيا عشق اين زوج‌هاي خياباني، مثل عشق عمه‌جان و شوهرش تا لب گور هم مي‌ماند يا سر سال به جدايي و نفرت مي‌انجاميد! 

 

نسل امروز اما در يك گام به جلو - نه، ببخشيد! در چند گام به جلو و يا يك جهش بلند - نوع ديگري از ازدواج‌ها را اختراع كرده كه البته معتقد است محصول دنياي جديد و وسايل ارتباطي جديد است؛ «ازدواج اينترنتي»؛ يعني گونه‌اي از ازدواج كه در گفتمان اغلب كارشناسان امور اجتماعي، فرهنگي و روان‌شناسان به عنوان يك پديده از آن ياد مي‌شود.

در اين شيوه، دختر يا پسر الزاماً به قصد انتخاب همسر، پاي رايانه نمي‌نشينند! او الزاماً همان كسي نيست كه توصيف مي‌كند و الزاماً متعهد نيست كه صداقت داشته باشد و حقايق را بگويد! دنياي مجازي اينترنت، آدم‌هاي مجازي‌اي را مي‌سازد كه قادرند در آن واحد، چند نفر باشند؛ با ويژگي‌هاي آرماني، خاص و متمايز و کسي هم نيست كه تحقيق كند و پي به واقعيت گفتار آنها ببرد يا از كذب و صدق بودنش، اطمينان حاصل كند.در اين روش ازدواج، دكمه‌هاي مونيتور كامپيوتر قادر است كار چشم و گوش و زبان و فكر آدم و به عبارتي كار همه آدم‌هاي دخيل در ازدواج را بكند؛ كار سنت‌ها، عرف‌ها، تحقيق‌هاي خانواده‌ها قبل از ازدواج و... حتي كار شرم و حياي دختر و پسر را در روز خواستگاري!

 

سيروس محمدپور، جامعه‌شناس و پژوهش‌گر، مي گويد: «همين كه طرف مقابل را ببيني، همين كه سرخ و سفيد شدنش را بفهمي، همين كه فيزيك و ظاهر او را درك كني، خيلي از مسائل برايت روشن مي‌شود و مي‌فهمي كه از چه چيزهايي خوشش مي‌آيد و چشمانش برق مي‌زند يا از چه چيزهايي غمگين مي‌شود و دلش مي‌گيرد. همه اينها شناخت متفاوتي از فرد به تو مي‌دهد كه در ارتباط اينترنتي، دست يافتن به آنها، فقط با اعتماد به سخنان طرف مقابل ممكن است».

محمدپور اساساً ارتباط اينترنتي منتهي به ازدواج را صحيح نمي‌داند و معتقد است گردوي سربسته ازدواج، در اين شكل از آشنايي، يك در هزار، سالم و پر و در بقيه موارد، پوك و توخالي و شكننده است.

 

موضوع خانواده و پذيرش شرايط و ويژگي‌هاي اين نوع ازدواج از سوي آنها، مسئله بسياري از جواناني است كه از اين طريق همديگر را پيدا مي‌كنند. طيف گسترده‌اي از پدران و مادران ما، چه بسا اكثريت قريب به اتفاق آنان، محصول و پرورده افكار و انديشه‌هاي همان نسلي هستند كه عروس را در جلسه خواستگاري بيش از يك نظر نمي‌ديدند! چطور مي‌توان از آنها انتظار داشت كه به راحتي به اين تغيير بزرگ در سنت‌ها و عرف‌ها گردن نهند؟

 

دكتر مير حسيني، استاد دانشگاه و روان‌شناس نيز مي‌گويد: معمولاً شخصيت افرادي كه پشت كامپيوتر مي‌نشينند و پا به دنياي مجازي و گفت‌وگوي اينترنتي مي‌گذارند، شباهت زيادي با خود واقعي آنها ندارد. «تظاهر» در اين نوع ارتباط، جاي صداقت را مي‌گيرد و افراد، شخصيتي را از خود ارائه مي‌دهند كه طرف مقابل دوست دارد؛ نه آن چه واقعاً هستند و اين، سنگ بناي محكمي براي يك زندگي مشترك نسبت».

وي نمونه‌هاي متعددي از اين ازدواج‌هاي شكست خورده را برمي‌شمرد و مي‌گويد: «احتمال موفقيت در انتخاب‌هاي اينترنتي، چه بسا كمتر از يك درصد باشد. شما بياييد و افرادي را كه پس از شكست در رابطة اينترنتي‌شان كه منجر به رابطه عاطفي شده، ببينيد. اين افراد در ابتداي مراجعه به روان‌شناس، آدم‌هايي هستند كه از نظر روحي پژمرده و بسيار پريشانند و ديگر به هيچ چيز و هيچ كس، اعتماد ندارند؛ حتي به خودشان و اين، بدترين و البته ابتدايي‌ترين نتيجة انتخاب‌هاي غلط است».
اين كه در دنياي مجازي هر كسي مي‌تواند هر آن كسي باشد كه دلش مي‌خواهد، نه آن كسي كه واقعاً هست، موجب مي‌شود كه تميز و شناخت واقعيت از دروغ و انتخاب شريك هميشگي زندگي از ميان اين همه تنيدگي و پيچاپيچي دروغ و واقعيت، بسيار سخت باشد و درجه بالايي از ريسك‌پذيري را مي‌طلبد. 

ريسكي كه البته پذيرفتن آن، يعني پذيرفتن احتمال شكست‌هاي جدي عشقي، عاطفي و خانوادگي. شكي نيست كه اينترنت، ويترين زيبا و جذابي از آدم‌ها، انديشه‌ها، فرهنگ‌ها و بينش‌هاي متفاوتي است كه در اين ميانه خوش‌رنگ و لعاب‌تر هم به نظر مي‌رسند؛ اما بايد دانست كه كيفيت انتخاب ما مي‌تواند اين جذابيت را بيشتر يا كمتر كند.

در اين زمانه، گريزي از استفاده از اينترنت نيست؛ اما بايد دانست كه اينترنت فقط يك ابزار كمكي براي ارتباط است و نه همه آن و اگر مديريت استفاده از اين وسيله ارتباطي را نياموزيم، قطعاً در آن غرق خواهيم شد و دست و پا زدن غريق براي دست يافتن به ساحل نجات، او را بيشتر غرق خواهد كرد.

به هر حال، ازدواج اينترنتي هم گزينه‌اي از شيوه‌هاي انتخاب همسر است و اين ما هستيم كه براي رسيدن به اين هدف، بايد بهترين راه را انتخاب كنيم؛ تا ان‌شاء‌الله بهترين انتخاب را انجام دهيم!

امروزه ديگر نه دوره بله گفتن خاله خانباجي‌ها به جاي عروس خانم است و نه مي‌ارزد كه همه آينده و آرزوهاي‌ خود را فداي استفاده از تكنولوژ‌هاي روز كنيم. اعتدال، هميشه بهترين راه است!

 

منبع : پرسمان - با تلخيص


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
در روايات آمده است که رسول الله هر گاه به شخصي نگاه مي‏کرد و از او خوشش مي‏آمد ، مي‏فرمودند : «شغلي هم دارد؟». اگر مي‏گفتند نه ، مي‏فرموند : «از چشمم افتاد» . عرض مي‏شد : چرا اي رسول خدا؟ مي‏فرمود : «زيرا اگر مؤمن، شغل و حرفه‏اي نداشته باشد ، دين خود را وسيله امرار معاش مي‏کند .» 1 و در جاي ديگر فرموده‏اند : «هر گاه کسي ازدواج کند، نصف دين را کامل مي‏کند و براي حفظ نصف ديگر بايد تقواي خدا را پيشه کند و اهل و عيال اختيار کنيد؛ زيرا که اين کار، روزي شما را زياد مي‏کند ».2

 

اگر به اين احاديث دقت کرده باشيد ، متوجه اهميت و ارزش اين دو مقوله ( کار و ازدواج ) خواهيد شد ، و به جايگاه آنها پي خواهيد برد . آيا واقعا به اين موضوع فکر کرده‏ايد که اگر شغلي مناسب در اختيار نداشته باشيد ، از چشم بزرگ‏ترين شخصيت دنيا و اسلام افتاده‏ايد ، يا با نداشتن همسر، نصف دين خود را کامل نکرده‏ايد؟!

امروزه به دليل تراکم جمعيت و مسائل اقتصادي و فرهنگي ، با مشکل کار، مواجه هستيم و بي‏کاري ، سن ازدواج را در بين جوانان افزايش داده است .

شايد در دانشگاه با دروسي که نقش پيش واحد را براي واحدهاي ديگر بازي مي‏کنند ، برخورد کرده‏ايد. اگر اين پيش واحد، پاس نشود ، نمي‏توانيد درس مورد نياز ترم بعد را گرفته و پاس کنيد ، کار هم دقيقا نقش پيش واحد را براي ازدواج بازي مي‏کند . اگر شخص ، شغل مناسبي در اختيار نداشته باشد به ندرت مي‏تواند خانواده‏اي تشکيل دهد و از عهده مخارج آن برآيد . در اين جا به اهميت اين جمله گذشتگان مي‏رسيم که: «کار ، جوهره مردان را مي‏سازد. » اگر در بين جوانان، بخصوص جنس مذکر، دقت کرده باشيد ، مي‏بينيد که کار و يا شغل درآمدزا براي آنان از اهميت ويژه‏اي برخوردار است، و اگر به اين هدف عمده و مهم خود دست نيابند ، با مشکلات فراواني از جمله مشکلات اقتصادي و حتي مشکلات روحي ـ رواني نيز روبه رو مي‏شوند .

 

اما نمي‏توان صرفا به دليل نداشتن کار يا شغل مناسب ، امر مهم ازدواج را ناديده گرفت و معيارهاي مهم ديگر را فراموش کرد و نياز به داشتن زندگي مشترک را فقط به دليل نداشتن کار ، کنار گذاشت . همان طور که در احاديث ديگر ديده‏ايم ، به فرموده پيامبر(ص) : بي همسران را همسر دهيد ، زيرا با اين کار ، خداوند ، اخلاق آنان را نيکو و روزي‏شان را زياد مي‏کند و به جوان‏مردي شان مي‏افزايد. از اين نکته بر مي‏آيد که به واسطه امر مهم ازدواج ، خداوند ، شخص را در به دست آوردن شغل (که همان وسيله روزي است) ، ياري مي‏کند . 

پس در اين زمينه بدون ترديد ، کار ، مقدمه‏اي براي ازدواج است . اما شايد شما هم که به کرّات ديده‏ايد که در جامعه‏اي که در آن زندگي مي‏کنيد ، به ويژه شهرهاي صنعتي بزرگ، داراي چنين ويژگي هستند که خانواده‏هاي ساکن در اين شهرها ، زماني که مسئله ازدواج مطرح مي‏شود ، اکثريت آنها از پول زياد به عنوان ملاک اصلي براي ازدواج ياد مي‏کنند و همان طور که پول فراوان، منوط به داشتن شغل پول ساز است ، بنا بر اين ، سختگيري اين خانواده‏ها به شغل افراد مي‏رسد . يعني ديگر داشتن شغل مناسب، کافي نيست ، بلکه داشتن شغلي درآمدزا آن هم به مقدار فراوان، مورد تأييد اين خانواده است . در صورتي که من معتقدم و شايد شما هم موافق باشيد که به قول قديمي‏ها: « پول، خوش‏بختي نمي‏آورد». 


 

درست است که براي تأمين اکثر نيازهاي بشريت، پول مهم است، اما همه آن نيست . حتي اين که پول فراوان، ممکن است سودي نداشته باشد که هيچ ، بلکه درد سر آفرين نيز شود . پس توصيه ما اين است که در امر خطير ازدواج (که از جانب خداوند و پيامبرانش اين گونه بر آن سفارش شده است) ، کمي از سختگيري‏ها بکاهيم و با دقت و به آساني به آن بنگريم ، و فقط به داشتن شغل مناسب و درآمدزا و به اندازه کفاف نيازهاي يک خانواده ، خود را قانع کنيم ، تا بدين گونه، شرايط ازدواج را براي کساني که شغل مناسب دارند مهيا سازيم. فکر مي‏کنم اگر اين گونه بينديشيم ، ديگر خبري از افزايش سن ازدواج در ميان جوانان نباشد!

يادمان نرود ، محبوب‏ترين بنيان‏ها نزد خداوند ، بنيان خانواده است3 و ازدواج ، سنت پيامبر(ص) است و کسي که از آن روي گرداند ، از او نيست .4 هر که دوست دارد خدا را پاک و پاکيزه ديدار کند ، با داشتن همسر به ديدارش برود .5

 

پي نوشت ها:

1 . حکمت‏نامه جوان (با ترجمه فارسي) ، ص 205 ، ح 348 .

2 . ميزان الحکمه (با ترجمه فارسي) ، ج 5 ، ح 7813 .

3 . همان ، ح 7798 .

4 . همان ، ح 7802 .

5 . همان ، ح 7797 .

 

منبع : مجله ي حديث زندگي - باتغيير وتلخيص


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
همسر آینده من میدونی..... 


می تونی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.

اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر اینه که بتونی خیال کنی بیشتر از من می فهمی.

اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر اینه که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست بالاتر برود.

اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطره که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بیخود پول هتل ندهیم.

اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر اینه که خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوار آن، خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو باشد.
اگر بدون در نظر گرفتن ویژگی های باطنی همسر آینده اولویت رو در داشتن تسهیلات مالی و ظواهر بدونید آیا این مادیات شما رو در کنار همسری بدون محاسن اخلاقی و رفتاری می تونه سعادتمند کنه؟


اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای.


اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی.

و بالاخره...

اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر اینه که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است.



اما دختران پاک و با متانت ایرانی !
چقدر در مورد ملاک های انتخابتون فکر کردید و چقدر قصد دارید بدور از میزان توان همسر آینده تون سرمایه های درونی خودتون رو گسترش بدید؟ درسته که داشتن ماشین و پول و امکانات میتونه شادی آفرین باشه و تنوع بیشتری رو در زندگی مشترک ایجاد کنه اما اگر بدون در نظر گرفتن ویژگی های باطنی همسر آینده اولویت رو در داشتن تسهیلات مالی و ظواهر بدونید آیا این مادیات شما رو در کنار همسری بدون محاسن اخلاقی و رفتاری می تونه سعادتمند کنه؟

 بهتره یک کمی از ایده آل ها و تصورات و آرزوهامون رو در مورد تشریفات و تجملات و به فکر ظاهر سازی کردن ها تعدیل کنیم و به سمت اخلاق گرایی و پرورش روحیه گذشت، ایثار و سازگاری پیش بریم.

یاد بگیریم که اگر همسرمون زمانی بر طبق میل ما رفتار نکرد به فکر تلافی نباشیم ، بلکه با محبت مضاعف او رو بپذیریم و مجذوب خود کنیم.

یاد بگیریم که اگر با اختلاف سلایق و عقائد برخورد کردیم همیشه او نیست که باید همرنگ ما باشه بلکه در مورد چگونگی سازش با مسئله فکر کنیم.

و یاد بگیریم که در زندگی همواره دست دهنده ما بیش از دست گیرنده ما تلاش کند.

 

و... پسران با معرفت و فهیم ایرانی ! میزان خوشبختی با زیبایی همسر و پولدار بودن پدر او و... وابستگی نداره بلکه دختری می تونه شما رو خوشبخت کنه که مهارت های شوهرداری و درک متقابل و دانستن ارزش داشته های خود رو افزایش داده باشه.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
همیشه سؤال اساسی اینجانب در برابر کسانی که مشکلات مالی و اشتغال را مانع اصلی ازدواج می دانند این است که اگر این مشکلات رفع نشود ( که حداقل در چشم انداز کوتاه مدت رفع آنها متصور نیست. برای این خیل عظیم جمعیت جوان مجرد چه باید کرد و در برابر نیاز او چه پاسخی باید داد؟
به نظر می رسد موانع فرهنگی بخش اعظم و اصلی موانع ازدواج محسوب می شوند ولی وقتی به صورت ریشه ای به موانع مالی و اشتغال برای ازدواج نگاه می کنیم در می یابیم که این مسئله نیز نشأت گرفته از فرهنگ عموم جامعه می باشد. 

امروزه شعار زیبایی تحت عنوان ازدواج به هنگام، آگاهانه، آسان و پایدار مطرح شده است . اگر مسیر یک ازدواج در ذیل این عناوین طی شده و همه آنها با هم دیده شود ، انتظار بر این است که در آینده از نسبت میزان طلاق هم کاسته شود و گرنه اگر صرفاً از دریچه ورودی به ازدواج نگاه کرده و آن را وسعت دهیم به همان نسبت طلاق های کشور نیز افزایش یافته و شاید می توان گفت که اثرات مخرب طلاق به مراتب بیشتر از مجردی خواهد بود.

 

هم اکنون خانواده ها (به خصوص مادران) خوشبختی دختران خود را فقط قبولی در کنکور و کسب مدارک آموزش عالی می بینند و تمامی شرایط مالی و تسهیلات خانواده را در جهت تحقق این منظور قرار می دهند و به علت های مختلف ( بی انگیزه شدن پسران به علت بیکاری، پایین بودن سطح درآمد فارغ التحصیلان دانشگاهی، وجود سربازی و فاصله در توالی درسن خواندن پسران ، انجام امور خارج از منزل توسط پسران و ...) درصد های بالایی از سهم رشته های مختلف دانشگاهی مربوط به جمعیت زنان می باشد (که این آمار در بعضی از رشته ها تا بالای 90% می باشد) لذا از این به بعد شاهد افزایش نسبت فارغ التحصیلان زن به مرد خواهیم بود که این مطلب خود عوارض اجتماعی زیادی به همراه دارد که منظور این مقاله نمی باشد ولی دیده می شود که دختران از سن 18 سالگی به بعد به علت حضور در کلاس های متعدد و داشتن امتحانات مختلف برای طی این مسیر از انجام ازدواج شانه خالی می کنند و مادران برای اینکه مبادا حواس دخترانشان پرت شود ، دورادور درخواست خواستگاران را رد می کنند و حتی کارهای روزمره ای که به طور معمول در خانواده ها توسط ماردان به دختران خود آموزش می دادند تا آنان را برای همسر داری آماده نمایند نیز متوقف می شود و این دختر فقط باید هیچ فکر دیگری به غیر از درس خواندن نداشته باشد . 

حال سؤال مهم در اینجا این است که حاکمیت می خواهد مسیر تربیتی دختران، چگونه باشد ما در آینده دخترانمان یک همسر یا مادر خوب تربیت شوند و یا یک شاغل و مدیر موفق؟ کدام، اولویت استراتژیک می باشد؟ هم اکنون با این استراتژی چه فاصله ای داریم؟ نهادهای فرهنگی و آموزشی به خصوص آموزش و پرورش و صدا و سیما چقدر در این مسیر قدم بر می دارند؟ اینجانب هرگز با تحصیلات دختران مخالف نیستم ولی سؤال اصلی اولویت دادن به یکی از این دو مسیر می باشد که انتخاب یکی از این دو طی طریق خاص خود را می طلبد.

 

در یک دوره زمانی ازدواج دغدغه اصلی جوانان مجرد است ولی در مقابل والدین آنان نگران شغل و مسائل اقتصادی آنان بوده و این موضوع برای آنان مهم است . یعنی زمانی که ازدواج اولویت جوان است اولویت خانواده او نیست. باز مشاهده می شود که وقتی فرد جوان از سن ازدواج گذشت و نیاز های عاطفی و جنسی خود را به هر طریق یا جبران نموده و یا سرکوب کرد و به مسائل مالی و شغلی مناسب دست پیدا کرد ، دیگر ازدواج اولویت اول او نمی باشد ولی اینبار برای والدین اولویت اول محسوب می شود ولی هرچه اصرار به خرج می دهند دیگر جوان آنان تن به این خواسته نمی دهد! چرا هم اکنون خانواده ها به این نتیجه رسیده اند که باید در اولین قدم های ازدواج تمامی مسائل اصلی زندگی مانند مسکن، شغل ، تحصیلات و ... حل شده باشد تا زندگی با خوشبختی همراه گردد مگر واقعاً تا 2 دهه قبل روند به این گونه بوده است این اصلاح نگرش فرهنگی از کجا باید شروع شود.

آیا نمی شود به خانواده ها آموزش داد که در گفتمان خواستگاری علاوه بر مهریه ، شغل، مسکن، جهیزیه و ... از ارزیابی توانمندی عروس و داماد در خصوص میزان مسئولیت پذیری، توانایی حل اختلاف و مشکل در زندگی ، جنم کار کردن ، پایبندی به اخلاقیات و ... نیز سخن به میان آورند؟!

 

راستی چرا ریش سفیدان خانواده ها که قبلاً نقش بسزایی در ترغیب و مجاب کردن خانواده برای ازدواج جوان او داشتند پا پس گذاشته اند و واسطان این امر خیر دیگر جرأت این واسطه گری را ندارند؟!

چرا فرزندان ما و به خصوص دختران خانواده باید طوری تربیت شوند که تمامی آمال و آرزوهای خوشبختی خود را در شب عروسی جستجو نمایند به نحوی که تمام دار و ندار خود را تحت عنوان "یک شب هزار شب نمی شود" به پای مراسم عروسی خرج نمایند و بعد از آن دیگر چه اتفاقی می افتد را بررسی نمی کنند.

چرا خانواده ها حاضرند بر خلاف اعتقادات و فرهنگ خودشان به ارتباطات غیر شرعی فرزندان دختر و پسر خود رضایت دهند و اگر این مسئله سالیان سال هم طول بکشد با اصطلاح "زمانه عوضه شده و جوانان امروز مثل قدیم نیستند" با آن کنار می آیند ولی اگر این دو نفر به علت نداشتن شغل و مسکن بخواهند برای مدت طولانی شرعاً و قانوناً ازدواج نموده و دوران عقد طولانی داشته باشند تا به مرور زمان برای آینده زندگی خود شرایط مناسبی دست و پا کنند .از این دست مسائل فرهنگی بسیار زیاد است که نمونه های دیگر آن را در مقاله بعد ارائه خواهم نمود.  

 

تبیان

دکتر محمد مهدی قاسمی(متخصص اعصاب و روان


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

 

تا همین چند سال پیش، انتخاب همسر در خانواده‌های ایرانی غالباً به این صورت بود که پسر آماده ازدواج ، مشخصات و خصوصیاتی که برای همسر آینده‌اش در نظر داشت را با کلی خجالت و سرخ و سفید شدن به خانواده‌اش اعلام می‌کرد و بزرگ‌ترهای خانواده با توجه به آن مشخصات و خصوصیات، دختری را در نظر گرفته و خانم های خانواده به خواستگاری او می‌رفتند. اگر در این مراسم دو طرف همدیگر را می‌پسندیدند، خانواده پسر برای بار دوم و این بار به همراه داماد به خانه عروس می‌رفتند و معمولاً با پیشنهاد یکی از بزرگترها، دختر و پسر در اتاقی جدا از سایرین با هم حرف می‌زدند و نظرات و حساسیت‌ها و دیدگاه‌هایشان در مورد زندگی را بیان کرده و توقعاتی که از همسر آینده‌شان داشتند را مطرح می‌کردند. در این نوع انتخاب همسر که هنوز در بسیاری از خانواده‌ها مخصوصاً در روستا‌ها و شهرهای کوچک رواج دارد والدین نقش اساسی و مهمی در انتخاب همسر برای فرزندشان داشتند.

 

 

 

درباره شرایط امروزی جامعه نکته ای را باید مدنظر داشت. در روستاها و شهرستان‌ها از قدیم الایام مردم همدیگر را می‌شناختند و هنوز هم افراد بومی هر منطقه همدیگر را می‌شناسند و از خصوصیات خانوادگی، پایبندی به اصول مذهبی، تقیّد نسبت به حریم خانواده، خصلت‌های اخلاقی و تعصبات و حساسیت‌های همدیگر آگاهند. بنابراین هر کس می‌داند قرار است با چه خانواده‌ای وصلت کند. اما در کلان شهرها و شهرهای مهاجرپذیر، اقوام و گروه‌های مختلف با فرهنگ‌ها و اعتقادات و سلیقه‌ها و خلقیات گوناگون در همسایگی هم زندگی می‌کنند، از طرف دیگر ارتباط بین همسایه‌ها و هم‌محلی‌ها بسیار کاهش یافته. به همین دلیل آگاهی از پیشینه خانواده‌ای که قرار است با آنها وصلت صورت بگیرد و شناخت خصلت‌ها و خلقیات آن خانواده بسیار مشکل شده. بنابراین می‌توان گفت یکی از عوامل اصلی رشد آمار طلاق در شهرهای بزرگ نسبت به شهرستان‌ها و روستاها همین مسئله است.

 

 

 

شاید به همین دلیل است که امروزه، نحوه انتخاب همسر و ازدواج مثل بسیاری دیگر از فرایندهای اجتماعی در شهرها و کلان شهرها به تدریج در حال تغییر است. رواج شدید روحیه فردگرایی، افزایش دامنه آزادی‌های فردی بخصوص در مورد زنان و دختران، گسسته شدن و یا تزلزل روابط و پیوندهای خانوادگی و توسعه منفعت طلبی و خودمحوری، از دیگر مواردی است که در جوامع شهری رو به افزایش است. برخی معتقدند این تغییر و تحولات از پیامدهای محتوم دوران گذر از سنّت به مدرنتیه است. عده‌ای دیگر تأثیرات فرهنگ غرب در جامعه را عامل بروز این وضع می‌دانند. علت این تغییرات هر چه می‌خواهد باشد، آنچه مهم به نظر می‌رسد این است که جامعه به تدریج از باورها و سنت‌ها و فرهنگ اصیلش فاصله می‌گیرد.

 

 

 

یکی از تغییراتی که از لحاظ فرهنگی به خصوص در شهرها به وجود آمده، حضور پررنگ زنان و دختران در جامعه است. امروزه کمتر اداره و کارخانه و سازمان و شرکت و فروشگاهی پیدا می‌شود که بخشی از کارمندان آن را زنان و دختران جوان تشکیل ندهند. همچنین تعداد زیادی از دانشجویان و هنرجویان دانشگاه‌ها و سایر مراکز آموزش عالی را دختران تشکیل می‌دهند. چنانکه گاهی اوقات تعداد آنان بیشتر از تعداد پسران پذیرفته شده در این مراکز و موسسات است.

 

کاملاً طبیعی است نتیجه این حضور، برخورد و تعامل بیشتر بین دخترها و پسرهاست و در این برخورد‌ها و مواجهه‌ها، عوارض و پیامدهای خاص خودش را دارد. یکی از این پیامدها شکل‌گیری و دوستی‌هایی بین جنس‌های مخالف است، دوستی‌هایی که اصطلاً به آنها «دوستی‌های خیابانی» گفته می‌شود.

 

در سری مقالاتی که در مورد حجاب، تقدیم کاربران عزیز شد ، گفتیم زن و مرد بصورت غریزی نسبت به هم کشش و تمایل دارند. این کشش و تمایل، زمانی نمود و تظاهر خارجی و عملی پیدا می‌کند که دختران با سر و وضع و لباس و آرایشی در جامعه حاضر شوند که باعث تحریک و واکنش مردها و پسرها شوند. به همین دلیل است که اسلام برای پیش‌گیری از شکل‌گیری این ارتباطات و عوارض منفی و ناخوشایند آن، رعایت حجاب از سوی بانوان و نگاه‌های معنی‌دار از سوی هر دو طرف را الزامی کرده است.

 

 

 

اما سوالی که پیش می‌آید اینست که چرا چنین دوستی‌هایی قبیح و زشت دانسته می‌شود؟ آیا وقت آن نرسیده که در مورد حُسن و قبح این دوستی‌ها با توجه به شرایط جامعه و رشد فکر و تکنولوژی، بازنگری صورت گیرد؟ آیا حقیقتاً این دوستی‌ها و رابطه‌ها عوارض منفی دارند یا مخالفت با این رفاقت‌ها یک سنت اشتباه است که از قدیم برجای مانده؟ اگر هدف از برقراری این ارتباط‌ها و مراوده‌ها، صرفاً شناخت همدیگر برای ازدواج باشد چطور؟ اگر دختر و پسری که با هم دوست می‌شوند متعهد شوند که ارتباط جنسی برقرار نکنند و به تعهدشان پایبند باشند، آیا بازهم باید با چنین رفاقتی مقابله کرد؟


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
به هنگام انتخاب همسر رعایت تناسبات فرهنگی، شخصیتی، اجتماعی و اقتصادی، لازم و ضروری است. تا زمانی که این عوامل و تناسبات رعایت نشوند، بی‌شک نمی‌توان ازدواج موفقی را انتظار داشت. عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق به هنگام انتخاب همسر که عدم رعایت آن‌ها منجر به ازدواجی ناموفق می‌شود به شرح زیر می باشد.


عوامل شخصیتی: بهترین و شایسته‌ترین روابط زناشویی حتی اگر توأم با عشق و علاقه نیز باشد، بدون توجه به تفاوت‌های فردی، محکوم به شکست است. شاید نتوان در جهان دو فرد را پیدا کرد که دارای تشابهات کامل باشند. لذا توجه به تفاوت‌های فردی امری است ضروری که متضمن زندگی هر خانواد‌ه‌ای می‌تواند باشد. اگر هر فردی خصوصیات طرف مقابل را با احترام قبول نماید و در هر شرایطی تفاوت‌های فردی را دور از ذهن قرار ندهد و طرف مقابل را آن‌طور که هست، نه آن‌طور که می‌خواهد باشد، درک نماید بی‌شک زندگی خوب و خوشبختی در انتظارشان هست. از طبقه‌بندی‌‌هایی که می‌توان افراد را از لحاظ شخصیتی از هم تفکیک نمود، میزان درون‌گرایی و برون‌گرایی افراد می‌باشد. افراد برون‌گرا به بیرون از خود نظر دارند و افراد درون‌گرا سر در درون خویش فرو می‌برند. افراد درون‌گرا غالباً خجالتی، گوشه‌گیر و کم ‌حرف هستند و اغلب بی‌احساس به نظر می‌رسند. مهارت در آداب معاشرت، مختصِ افراد برون‌گرا است که همواره همه احساسات و اندیشه‌‌هایشان را برای دیگران تعریف می‌کنند. افراد درون‌گرا اغلب خود را ناخوشایند می‌پندارند و گمان می‌کنند که دیگران همه کار‌های آن‌ها را تحت نظر دارند.


برون‌گراها صاف و پوست‌کنده از همه چیز برایتان صحبت می‌کنند. برون‌گراها خواهان جمعیت و شلوغی و درون‌گراها خواهان تنهایی‌‌اند. در هر شرایطی تفاوت‌های فردی را دور از ذهن قرار ندهید و طرف مقابل را آن‌طور که هست، نه آن‌طور که می‌خواهید باشد، درک نمایید . اختلاف سن: به دلیل این‌که خانم‌ها چهار، پنج سال زودتر از آقایان به بلوغ جنسی دست می‌یابند لذا رعایت این میزان فاصله سنی به هنگام ازدواج نیز ضروری می‌نماید چرا که ممکن است به همین نسبت بلوغ فکری و اجتماعی آن‌ها نیز از هم فاصله داشته باشد. لذا به این دلیل فاصله سنی کم یا بیشتر از این میزان ممکن است مشکلاتی به بار بیاورد. برآورده‌نشدن نیاز‌های عاطفی و روانی: یکی از ملزومات تشکیل خانواده، ارضاء نمودنِ نیاز‌هایِ عاطفی و روانی است. در این میان آشنایی زوجین از روحیات یکدیگر به عنوان تفاوت های جنسیتی می‌تواند کارساز باشد. عوامل تربیتی و آموزشی دوران کودکی روی عامل تسلط‌ طلبی و اقتدارطلبی زوجین خیلی تأثیرگذار هستند. کودکی که در خانواد‌ه ایِ زن‌سالار یا مردسالار بزرگ می‌شود، در آینده وقتی وارد نقش پدر یا مادری می‌شود، دچار همانندسازی خواهد شد. خانواده محیطی است که اگر حتی یکی از زوجین از لحاظ شأن و مقام اجتماعی در بالاترین سطوح و دارای قدرت و اقتدار بسیار بالایی باشد، وقتی وارد کانون خانواده می‌شود، باید با چنان ملایمت و نیک‌خویی رفتار نماید که اعضای خانواده، خود را در کنار او خوشبخت‌ترین فرد احساس نمایند. اعتیاد : شاید مخرب‌ترین عامل از عوامل موثر بر ازدواج‌های ناموفق، اعتیاد باشد. تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که تعداد قابل توجهی از افراد بزهکار به خانواده‌‌‌های دارای والدین معتاد تعلق دارند. لذا اعتیاد حتی یکی از والدین، علاوه بر این‌که خانواده را متلاشی می‌‌كند، کودکانی را تحویل جامعه می‌دهد که مشکلات زیادی می‌تواند سر راهشان قرار گیرد. مطلق‌اندیشی یکی از زوجین : در محیط خانواده اگر یکی از زوجین نسبت به مسائل خانواده و احیاناً اشتباهات طرف مقابل به صورت مطلق بنگرد، نتیجتاً کار به اختلاف خواهد کشید. در کانون خانواده باید سعی شود اشتباهات طرف مقابل با بزرگ‌نمایی مشاهده نشود، بلکه گذشت از اشتباهات منجر به گرمی و صمیمت بیشتر می‌شود.


از دیگر عوامل که در هنگام انتخاب همسر باید مد نظر قرار گیرد: عوامل فرهنگی، تفاوت در نگرشِ طرفین، سبک زندگی خانواده‌ی طرفین، تشریفات و انتظارات بیش از حد، تفاوت در باور‌هایِ ارزشی و مذهبی، تفاوت در آداب و رسوم خانواده‌ها عوامل اقتصادی، اجتماعی، شغل و میزان درآمد، اشتغال زنان، کیفیت روابط اجتماعی، تناسبات تحصیلی. خانواده محیطی است که اگر حتی یکی از زوجین از لحاظ شأن و مقام اجتماعی در بالاترین سطوح و دارای قدرت و اقتدار بسیار بالایی باشد، وقتی وارد کانون خانواده می‌شود، باید با چنان ملایمت و نیک‌خویی رفتار نماید که اعضای خانواده، خود را در کنار او خوشبخت‌ترین فرد احساس نمایند. اشتغال زنان» جزء عواملی است که در افزایش آمار طلاق موثر واقع شده است.


چراکه در جامعه ما زنانی وجود دارند که چون درآمد مستقلی ندارند، به خاطر از دست‌دادن سَرپناه و مخارجِ روزانه و دوری از آوارگی در جامعه، حاضر می‌‌شوند که حتی در شرایط سخت به زندگی طاقت‌فرسا تن‌ دردهند و شرایط موجود را تحمل کنند. ولی با رواج ِاشتغال زنان و به دنبال آن استقلالِ مادی ِآن‌ها، باعث شده است که زنان به راحتی با طلاق کنار آمده و خود را از آن شرایط سخت رها سازند. نا گفته نماند که بسیارند زنانی که با پستی و بلندی زندگی با بردباری مقابله می کنند و دارایی خود را در جهت ارتقاء شرایط مصرف می نمایند. 


منبع: خانواده مطهر


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
سلام با آرزوی سلامت. اینجانب میخواستم بدانم آیا دیدن موی خانمی که قصد ازدواج با او را دارم و با این ازدواج موا فقت کرده است حرام میباشد؟
 این کار قبل از عقد جایز نیست مگر این که واقعاً بخواهد آشنایی بیشتری به صفات و خصوصیات همسر آینده داشته باشد آن هم فقط به مقدار ضرورت جایز است.


آیة الله ناصر مکارم شیرازی

به نقل از : http://www.makaremshirazi.org/persian/esteftafi


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
دختری 23 ساله هستم که قرار بود با آقایی ازدواج کنم، اما به دلایلی این قرار به هم خورد، در این مدت ما با هم دارای رابطه بودیم _همدیگر را نوازش می کردیم _ الان هم دوباره خواستگاری ادامه دارد، اما پدرم راضی نیست، در عین حال ما نمی توانیم با هم نباشیم، خیلی به هم نیاز داریم به خصوص آن آقا. با علم به این که ارتباط ما گناه است، اما ترک روابط سخت است. حال تکلیف ما چیست؟
جواب: خداوند حکیم مرد و زن را برای یکدیگر آفریده و از نظر اسلام این دو مکمل یکدیگر هستند؛ زیرا مایه ی آرامش همدیگرند و نیازهای عاطفی و روحی و جنسی یکدیگر را برآورده می کنند.

اسلام برای بر آورده شدن نیازهای طرفین چهار چوب ازدواج را تعیین کرده و هر گونه ارتباط بین زن و مرد باید در این محدوده باشد.  طبق نظر بسیاری از فقهای عظام رضایت پدر دختر یکی از شرایط صحت عقد ازدواج است. مگر در مواردی که پدر بر خلاف مصلحت دختر به ازدواج او با پسری، رضایت ندهد.

بهر حال از آن جا که پدر و مادر همواره خیرخواه فرزندان خود هستند، سعی کنید با کمک افراد مصحلت اندیش و روحانی محل این مشکل را حل کنید.

از نظر اسلام زن و مرد دو موجودی هستند که مکمل یکدیگرند و برای همدیگر آفریده شده اند، قرآن کریم می فرماید: از نشانه های (قدرت) اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید، تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد، .....»


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش