+ ۱۳۹۱/۰۲/۱۷
ایرج قادری کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینمای ایران دقایقی پیش دار فانی را وداع گفت. این کارگردان مدتی بود به علت بیماری در بیمارستان مهراد بستری شده بود.

بعد از انتشار خبرهای ضد و نقیض درباره وضعیت جسمی ایرج قادری، مسئولان بیمارستان مهراد اعلام کردند این هنرمند صبح امروز دار فانی را وداع گفته است.

ایرج قادری که از چندی پیش در بیمارستان مهراد بستری شده بود ساعت چهار صبح امروز 17 اردیبهشت ماه دار فانی را وداع گفت.

خبر درگذشت این هنرمند پیشکسوت برای نخستین بار شب گذشته در رسانه ها منتشر شد که تا نیمه شب چندین بار از سوی مسئولان بیمارستان مهراد تکذیب شد اما سرانجام صبح امروز کادر پزشکی این بیمارستان خبر درگذشت وی را تأیید کردند.

ایرج قادری درگذشت

ایرج قادری متولد سال 1314 تهران و دارای تحصیلات ناتمام در رشته پزشکی و داروسازی است. وی فعالیت سینمایی را سال 1334 با بازی در فیلم "چهار راه حوادث" به کارگردانی ساموئل خاچیکیان آغاز کرد. او سال 1341 شرکت سینمایی "پانوراما" را به همراه موسی افشار تأسیس کرد.

او کارگردانی فیلم های "محاکمه"، "چشمان سیاه"، "سام و نرگس"، "می خواهم زنده بمانم"، "طوطیا"، "تاراج"، "آکواریوم" و... را در کارنامه دارد.


   برچسب‌ها: ایرج قادری, درگذشت, فوت کرد, کارگردان
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۲۰
فاطمه طاهري بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون درگذشت.
ايسنا: فاطمه طاهري بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون درگذشت.

اين بازيگر صبح امروز در منزل خود در شهرك بوعلي دچار عارضه سكته قلبي شد و درگذشت و به بيمارستان پارسيان منتقل شد.

اين بازيگر با نام كامل فاطمه صفرطاهري اصفهاني در سال 1318 در تهران متولد شد و پس از اخذ ديپلم از سال 1336 فعاليت هنري‌اش را با حضور در تئاتر آغاز كرد و از سال 1366 نيز با فيلم «تحفه‌ها» وارد سينما شد.


از فيلم‌ها و مجموعه‌هاي تلويزيوني اين بازيگر مي‌توان به گل پامچال، سايه همسايه، خاله سارا، طوبي، روز باشكوه، پهلوانان نمي‌ميرند، زير بام‌هاي شهر، دبيرستان خضرا، هامون، سفر جادويي، انفجار در اتاق عمل، شهر در دست بچه‌ها، نرگس، ديدار در استانبول، رابطه پنهاني، طعمه، مستاجر، آباداني‌ها، جاي امن، مهريه بي‌بي، راه افتخار، بي‌قرار، مرد آفتابي،‌ زن امروز، تارهاي نامرئي، طوطيا، شوخي، دختري به نام تندر، ميهمان مامان، پشت پرده مه و گرگ و ميش اشاره كرد.

حضور در سريال «دارا و ندار» از آخرين فعاليت‌هاي بازيگري طاهري بود و در حال حاضر نيز سريال تعطيلات نوروزي از اين بازيگر از شبكه آي‌فيلم پخش مي‌شود.

   برچسب‌ها: فاطمه, طاهری, بازیگر, پیشکسوت
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۲۰
چیزی که نوشته ام حقیقت محض است ولی شامل همه هنرمندان ما نمی شود. دقیقا ما درباره تعداد خاصی صحبت می کنیم که متاسفانه نمی توانیم نام آنها را ببرم.

فارس: بازیگر سینما و تلویزیون با بیان اینکه به خاطر حرف های امروزم خیلی ها با من مشکل پیدا خواهند کرد گفت: حق سینمای ما حضور یک عده افراد فرصت طلب، فاسد و مریض های روحی و روانی و جنسی نیست.

پس از انتشار اخباری مبنی بر گلایه پرستو صالحی از فساد موجود در سینمای ایران که از صفحه شخصی او در فیس بوک گرفته شده بود، این بازیگر در گفت و گو با خبرگزاری فارس ضمن تائید محتوای مطالب نوشته شده، در گفت و گوی تفصیلی شرایط موجود سینمای ایران را تشریح کرد که در ادامه می خوانید:

پرستو صالحی: سینمای ما جای مریض های جنسی نیست

*حق این سینمای پاک و دوست داشتنی حضور یک عده افراد فرصت طلب، فاسد و مریض های روحی و روانی و جنسی نیست

شما مطلبی را در صفحه مجازی فیس بوکتان گذاشته اید مبنی بر فساد اهالی سینما، می شود در این باره بیشتر توضیح بدهید؟

چیزی که نوشته ام حقیقت محض است ولی شامل همه هنرمندان ما نمی شود. دقیقا ما درباره تعداد خاصی صحبت می کنیم که متاسفانه نمی توانم نام آنها را ببرم. من همچنان سر حرف هایی که زده ام، هستم و اگر لازم باشد درباره آن بحث می کنم. حضور آدمهای فاسد در سینما متاسفانه مشکل بزرگی است. سینما فی النفسه فاسد نیست و باید مانع حضور افراد فاسد در سینما بشویم. برخی با مطلبی که منتشر شد گمان کردند که من همه افراد و صنوف سینمایی را مورد خطاب قرار داده ام در حالی که این طور نیست چون هستند افراد بسیاری که اصلا در جریان این کثافت کاری هایی که اتفاق می افتد، نیستند.

سینما فی النفسه و ذاتا پاک و نجیب است. خصوصا سینمای ایران و آدمهایی که در آن کار می کنند. حق این سینمای پاک و دوست داشتنی که خیلی ها برای به وجودنش زحمت کشیده اند، نیست که یک عده افراد فرصت طلب، فاسد و آدمهایی که به نظر من مریضی روحی و روانی و جنسی دارند، وارد این حیطه شوند.

*زمان پیش تولید یک کار، کارناوالی از دختران و پسران زیبا رو شروع می شود

جلوی ورود افراد معلوم الحال به این حرفه را باید گرفت. این موضوع نه به جنسیت ربط دارد و نه به هیچ صنف و قشر دیگری. چیزی که وجود دارد این است که همه همیشه فقط بازیگران را می بینند و آن کارناوالی که در یکسری از دفاتر سینمایی قبل از پیش تولید به راه می افتد را نمی بینند. ما راجع به کار استاد بیضایی یا استاد کیمیایی حرف نمی زنیم؛ راجع به افرادی سخن می گوییم که به اشتباه وارد این عرصه شده اند.

پرستو صالحی: سینمای ما جای مریض های جنسی نیست

آدمهایی که نه متخصص هستند و نه مشخص است که از کجا آمده اند. فقط زمان پیش تولید یک کار، کارناوالی از دختران و پسران زیبا رو شروع می شود و می آیند و می روند. یکی پول برای سرمایه گذاری می آورد، دیگری صورت زیبایی دارد و برخی هم مسائل دیگری را وارد کار می کنند. روابطی که هست و مسائلی که وجود دارد و البته این ماجرا زن و مرد هم ندارد.

* بخاطر این مسایل یکبار با حراست صدا و سیما صحبت کردم

هرزگی هم فقط هرزگی جسم نیست. خیلی ها روحشان را در قبال یک تصویر می فروشند. پا روی اعتقادات خود و خانواده هایشان می گذارند. نه فقط هنرپیشه ها که نگاهی هم به عوامل پشت دوربین بیاندازیم.

من یک بار هم در این باره با حراست صدا و سیما صحبت کردم. آنقدر زومی که روی بازیگران است، منتظریم یک عکس از آنها بیرون بیاید، یک مهمانی برود، یک جشن یا عروسی برود، عروسی اش در کدام تالار بوده یا در کدام بیمارستان زایمان کرده است. کمی هم به عوامل پشت دوربین نگاه کنیم. این اتفاقات در پشت دوربین هم هست. در همه اصناف وجود دارد ولی ما فقط بازیگران را می بینیم.

درد دلی که من نوشتم راجع به کسانی بود که معلوم نیست از کجا آمده اند و یک عده ای که اصلا شغلشان چیز دیگری بوده ولی به واسطه پول به این عرصه آمده اند و تهیه کننده شده اند. خود من شخصا سه تله فیلم کار کردم که متعلق به سه «بچه پولدار» بود که حتی نتوانستند کارشان را به اتمام برسانند برای اینکه فقط به واسطه پول مجوز ساخت گرفته اند. روی سخن من هم فقط با این طیف از افراد است وگرنه سینمای ما پاک و نجیب است و برای به دست آوردن این سینما خیلی ها خود را فدا کرده اند. این عده باعث می شوند که برخی دیگر از هنرمندان به خودشان اجازه بدهند که تمام بازیگران را زیر سوال ببرند.

شما اگر به زندگی خصوصی هنرمندان ماندگار ما بروید، می بینید که هیچکدام از این افراد دچار چنین معضلات اخلاقی نبوده اند و نیستند. ما زنان بزرگواری در سینما داریم که قدر و منزلت این هنر را می دانند و با پاکدامنی در این عرصه فعالیت می کنند. برخی آمده اند تا فقط ویترین باشند و از این عرصه بهره ببرند این افراد باعث شده اند تا ذهن مردم نسبت به این هنر مخدوش شود و نتیجه اش می شود این که مردم ما کمتر به سینما بروند، کم بشنوند و به دنبال فارسی وان و زمزمه بروند.

*به خاطر حرف های امروزم خیلی ها با من مشکل پیدا خواهند کرد

پرستو صالحی: سینمای ما جای مریض های جنسی نیست

با توجه به سخنان و این معضلی که زنان سینما بیشتر از آن لطمه می بینند؛ چرا خانم ها اعتراضی نمی کنند؟

من اصلا اهل تکذیب نیستم و صداقت چیزی از انسان کم نمی کند. حتی در طرفداری از تیم فوتبال هم من تنها بازیگر زنی بودم که حدود 15 سال پیش آمدم و گفتم من استقلالی هستم. آن موقع خیلی ها به خاطر این حرکت بر من خرده گرفتند و گفتند یکسری از طرفداران خود را از دست می دهی ولی اینطور نیست و مردم صداقت را دوست دارند و به دلشان می نشیند. ولی معمولا ما چیزی نمی گوییم برای اینکه چیزی از دست ندهیم. در این باره هم همینطور است، می ترسیم کارمان را از دست بدهیم. به خاطر حرف های امروز من هم مطمئن باشید که خیلی ها با من مشکل پیدا خواهند کرد.

فکر می کنم آقای بیضایی در فیلم وقتی همه خوابیم این معضل سینمای ایران را به بهترین شکل خود عنوان کرده است. در بخشی از فیلم که آقای مظفری آن را ایفا می کنند و خانم شقایق فراهانی که به بهترین شکل نشان دادند و ما آن را ندیدیم. در این بخش آقای مظفری خانم فراهانی را به عنوان بازیگر به دفتر تهیه کننده معرفی کرد ولی یک بار گفت دخترخاله ام است، یک بار گفت دختر دایی ام است و آقای بیضایی به بهترین شکل عنوان کرد که افراد بر حسب رابطه وارد این عرصه می شوند. آقای بیضایی در آخرین فیلم خود درد سینمای ایران را گفتند. زد و بندها را گفتند و اینکه بازیگر عوض می شود و تهیه کننده بنا به دلایل شخصی خود بازیگرها را انتخاب و یا عوض می کند.

حرف حق وقتی زده می شود از زبان هرکس بیرون می آید تلخ است. البته متاسفانه برخی نظیر آقای سلحشور هم به زنان سینمای ایران توهین کردند.

منظور آقای سلحشور هم مانند شما همه زنان بازیگر ایران نبوده و فقط قشر خاصی از آنها را مد نظر داشته است؟

آقای سلحشور در ابتدا سخنان خود را درباره آنجلینا جولی آغاز می کنند. ما نمی توانیم سینمای هالیوود را با سینمای خودمان مقایسه کنیم. در سینمای هالیوود برهنگی وجود دارد ولی ما هیچ ربطی به آنها نداریم. آنها دین و عرف خود را دارند و ما هم دین و عرف خود را داریم. وی درباره هنرپیشه های زن ایران هم می گوید که آنها عکس های نیمه برهنه خود را در اینترنت و فیس بوک قرار می دهند، چه کسی این کار را کرده است؟ اصلا کدام بازیگر جرات می کند که این کار را بکند؟ امثال ایشان هستند که ما به این مرحله برسیم.

حریم سینما پاک و مقدس است و ورود افراد بی ریشه که معلوم نیست از کجا آمده اند، کار را به جایی رسانده که امثال آقای سلحشور همه زنان سینمای ایران را مثل هم بدانند. حتی من از مردان سینمای ایران هم گله مند هستم که بعد از چنین اتفاقی یک بیانیه در حمایت از زنان پاک سینمای ایران ارائه نکردند. وقتی ما سکوت می کنیم انگار در حال تائید یک ماجرا هستیم.

اما متاسفانه این افراد ناسالم وجود دارند.

بله. دقیقا وجود دارد. وقتی به یک دفتر سینمایی می روید و دو ساعت از نقش برای تو صحبت می کنند و وسوسه ات می کنند که وای این نقش انگ توست، همه این حرفها زده می شود و بعد داستان آغاز می شود که حالا تلفنی صحبت کنیم و بیشتر با هم حرف بزنیم و ... البته این مربوط به همه آدمهای سینما نمی شود. این ماجرا درباره کسانی صدق می کند که به هدف دیگری به سینما آمده اند. مثلا هیچ وقت آقای کیومرث پوراحمد با آن پیشینه، دانش و معرفت و شخصیتی که دارد، این حریم را آلوده نمی کند. این فسادها متعلق به افراد نوپایی است که معلوم نیست از کجا وارد این حریم مقدس شده اند.

*عده ای با ضرب و زور پول وارد این عرصه شده اند

پرستو صالحی: سینمای ما جای مریض های جنسی نیست

با توجه به این تعریف، چرا سینماگران اصیل این قشر را در خود راه می دهند و آنها اجازه فعالیت می یابند؟

متاسفانه عده ای با ضرب و زور پول وارد این ماجرا می شوند و عده ای هم با رابطه به این عرصه می آیند. من می گویم کاش حراست تلویزیون یا وزارت ارشاد به جای اینکه آن قدر بازیگران را کنترل کند، ورود کسانی را که به این عرصه وارد می شوند هم کنترل کند. در تلویزیون فرم های 12 صفحه ای بود که از دوران کودکی تا بزرگسالی پر میکنند و بعد وارد می شوند که اتفاقا کار بسیار درستی است.

چون این آدم قرار است چهره شده و الگوی جامعه بشود و باید صلاحیتش تائید بشود که بعدا فرد مشکل دار یا سوء استفاده کننده ای نباشد. چرا این فرم ها فقط برای بازیگرهاست و برای سایر عوامل سینما نیست؟ یا اگر هم هست پس چرا اجرایی نمی شود؟ چرا من بازیگر نمی توانم جرات کنم و مثلا به عروسی دخترخاله ام بروم. آن هم از ترس عکس هایی که ممکن است در اینترنت منتشر شود. همه ما زندگی خصوصی داریم ولی این مشکلات فقط گریبان گیر بازیگران است و کسی با عوامل پشت دوربین کاری ندارد. این فرم باید برای همه عوامل سینما باشد.

البته در همه اقشار نباید فساد وجود داشته باشد...

وقتی پشت صحنه درست باشد، جلوی دوربین هم درست می شود. من با افراد بزرگواری نظیر حسن هدایت، احمد امینی، رضا جودی و یا مجید اوجی بازی کرده ام که در سلامت کامل روحی و روانی به سر می برند و وقتی سر کارشان حاضر میشوی میدانی که عوامل پشت دوربینشان هم افراد سالمی انتخاب شده اند و فقط به هنر فکر می کنند. اینجا مانند هالیوود نیست که ما بازیگران برویم سناریو به دست کارگردان بدهیم و بگوییم این را با حضور من بساز.

اینجا هنرمندان فقط انتخاب می شوند. وقتی راس مجموعه سلامت باشد، افراد سالم و بی حاشیه را هم انتخاب می کند. کسانی که در رأس کار قرار دارند، باید ابتدا کنترل شوند که مشخص بشود افراد را چگونه و با توجه به چه سابقه هنری انتخاب می کنند. مثلا کار هست که ما می رویم و می بینیم که طراح صحنه پسر خاله دوست کارگردان است و یا منشی صحنه دوست دختر پسر فلانی است، همه رابطه ها همین شکلی است.

*صدتا بازیگر حرف های مرا تایید می کنند ولی کسی جرات حرف زدن ندارد

آدم حرفه ای اصلا دوست و فامیل خود را در کار جمع نمی کند. نهایتا هم اگر این اتفاق بیافتد، آنها هم افراد حرفه ای هستند. مانند خانواده داوودنژاد که خانوادگی افراد حرفه ای هستند و ایشان اعتقاد دارند که من باید افراد را بشناسم که از آنها بازی بگیرم.

فقط زوم می کنیم آقای گلزار کجا رفت؟ مهمانی اش چه شد و با موبایل تعقیبش کنیم. اما این طرف دوربین هیچ کس به هیچ کس نیست. تو را دعوت می کنند و وقتی از سایر بازیگران می پرسی می گویند فلانی و فلانی هم هستند. خوشحال می شوی که خوب است این افراد هم حضور دارند اما وقتی سر پروژه می روی، میبینی که هیچ خبری نیست و این افراد حضور ندارند.

حق اعتراض هم ندارم. همه جوره دست آدم بسته است. مطلب من را صد بازیگر دیگر در همان فیس بوک تائید کرده اند و حرف من را قبول دارند اما هیچکدام جرات تکرار ندارند، برای اینکه عده ای جنبه شنیدن حقیقت را ندارند و آن عده دقیقا افرادی هستند که به این معضلات اخلاقی دچار هستند و بهشان برمی خورد.

همه در حال دیدن هستند و سکوت می کنند و نتیجه اش می شود این. ما باید سر چشمه را درست کنیم. در یک کار تهیه کننده، دیگری کارگردان، دیگری برنامه ریز، دیگری بازیگر مشکل دارد. ولی این همه نیست.

پرستو صالحی: سینمای ما جای مریض های جنسی نیست

* می توانم بگویم حدود 40 درصد از افراد سینمایی غیر بازیگر گرفتار فساد هستند

فکر می کنید چند درصد از افراد پشت دوربین را افراد فاسدی تشکیل می دهند؟

فکر می کنم 40 درصد را گرفته اند.

تاثیری که این افراد بر جریان سینمای ایران می گذارند، چیست؟

تاثیرش این است که آثار غیر حرفه ای ساخته می شوند. وقتی همه عوامل غیرحرفه ای هستند، آن وقت زمان کار انگار تازه کلاس آموزش است. ما باید سر کار انرژی مضاعفی بگذاریم و علاوه بر بازی حواسمان به جای دیگر هم باشد. باید هم دستیار برنامه ریزباشی و هم حواست به شماره سکانس و لباس و ... باشد و تمام وظایف سایر عوامل را انجام بدهی. وقتی هم کار پخش می شود، کار قابل قبول نیست. در این مقطع هم دوباره تمام ضعف ها به گردن بازیگران می افتد که خوب بازی نکرده اند. نگاه نمی کنند به تیتراژ که چه کسانی در این اثر وجود داشته اند. یعنی فقط بازیگر در ضعف اثر دخیل بوده است؟ شما سریال های تلویزیونی را ببینید، چرا سریال های ما علی رغم حضور این همه بازیگر خوب بیننده ندارد و مردم ما سریال های درجه سه آمریکای جنوبی را نگاه می کنند که حتی خودشان هم قبول ندارند؟ این ماجرا که دیگر ضعف بازیگر نیست. باز هم می گویم و می دانم که همه این حرف ها به ضررم تمام می شود، ولی آدم گاهی به سیم آخر می زند و این حرف ها هم سیم آخر من است.

با توجه به چنین فضایی شما چطور به کار و فعالیتتان ادامه می دهید؟

به امید کار کردن با آدم های خوب. یکی از افتخارات من کار کردن با افراد خوب است. ما افراد شریف و پاک در این عرصه کم نداریم، ولی مگر آنها در طول سال چند کار می سازند؟ مگر تهیه کنندگان و کارگردانان خوب ما که کار می کنند، چند کار می سازند؟ همه ما به امید حضور در آثار این افراد فعالیتمان را ادامه می دهیم. ما در کار افراد خوب دیده می شویم نه کار افرادی که سطح کارشان پایین است.

*حاضرم در کارهای ضعیف تر ولی سالم حضور پیدا کنیم

آن وقت مجبور هستید که خیلی کم و گزیده کار کنید.

بعضی وقتها هم مجبور می شویم در کارهای ضعیف حاضر بشویم که اصلا دوستشان نداریم فقط به صرف اینکه محو و تمام نشویم. مردم انگار انتظار دارند بازیگر را مدام و در سریال ها ببینند. همه ما منتظریم که یا کار خوب پیش بیاید و یا حتی در کارهای ضعیف تر ولی سالم حضور پیدا کنیم. ولی آن قدر ضعیف است که خود بازیگر حالش بد می شود. ما الان اگر دقت کنیم، افسردگی در میان بازیگران ایران می بینیم. افسردگی عجیبی بر فضای سینمای ایران حاکم است.

* دستیار کارگردانان زیادی را دیده ام که از نابازیگران برای نقش اول پول گرفته اند

آدم ها منتظر یک اتفاق نو و جرقه هستند که یک فیلمنامه خوب به دستشان برسد و یا حضور در کار فرد شاخصی به آنها پیشنهاد شود. من فکر می کنم که این انتظار خیلی ما را هم عصبی کرده و هم افسرده. این فضای افسرده برای این است که انتظار در حال طولانی شدن است و متاسفانه آدم های خوب چون به کارشان خیلی اهمیت می دهند کمتر کار می کنند.

بهبود این ماجرا نیز باید از طرف مدیران و مسئولان صورت بگیرد که بیشتر نظارت کنند. من آن قدر دستیار کارگردان دیده ام که از نابازیگران پول گرفته اند و نه تنها طرف را نقش اول نکرده اند، بلکه نقش هشتم شده و سر کار دعوا و کتک کاری شده است. این موارد باید جلویش گرفته شود و ربطی به ماهیت سینما ندارد.

 

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: تصویر, پرستو صالحی, سینما, فساد
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۲۰
* بد نیست از اتفاق مهم این روزهای سینمای ایران شروع کنیم؛ از موفقیت «جدایی نادر از سیمین» در اسکار. عده ای معتقدند این یک موفقیت فردی است و ربطی به کلیت سینمای ایران ندارد.

- ابتدا به ساکن موفقیت اصغر فرهادی حاصل تلاش و خلاقیت شخص او به عنوان یک هنرمند است ولی توفیق، برگرفته از روند رو به رشد و تعالی سینمای ایران است. نمی توان روندی که سینمای ایران در این سال ها طی کرده را نادیده گرفت؛ سینمایی که از بحران های بسیاری گذر کرده و خون دل ها برایش خورده شده تا به اینجا رسیده است.

نمی شود تاثیر اساتیدی که بر گردن سینما و کلا حوزه تفکر و اندیشه این سرزمین حق دارند را نادیده گرفت. به نظرم باید ماجرا را موازی هم دید. لذتش برای همه است. اصغر فرهادی فرزند همین سینماست و از دل جریان سینمای راستین و اصیل بیرون آمده. اساسا تفکیک قائل شدن در این زمینه کار اشتباه و غلطی است.

* امسال بازیگر فیلم فرانسوی «آرتیست» در حضور چهره هایی چون جرج کلونی و گری الودمن اسکار گرفت. فکر می کنید روزی برسد که یک بازیگر ایرانی سیمرغ بگیرد؟

- در آرزوی های کودکانه هر بازیگر این حس وجود دارد. این کودکانه را با کوته بینانه نباید اشتباه گرفت. این آرزوی خالص هر بازیگری می تواند باشد که در چنین فضایی دیده شود و بر تلاش اش ارج گذاشته شود. این ها جز با تلاش حاصل نمی شود. اسکار مفت به دست نمی آید. البته از دست ما کمی دور است، چون در شرایط محدودی فعالیت می کنیم و ارتباط زنده و پویایی با سینمای آمریکا و اروپا نداریم. البته همه چیز را هم به گردن شرایط نمی توان انداخت. تعارف که نداریم، کار مستقیم بازیگر با کلام و زبان است.

جهانی شدن بازیگر ایرانی هم به دلیل محدودیت زبان و لهجه امکان پذیر نمی شود مگر در نقش های خاص؛ بازی کردن در نقش یک پاکستانی که فرض بگیرید مو هایش را هم رنگ کرده است. این خیلی فرق دارد با نقش هایی که سوپراستار های سینمای آمریکا بازی می کنند. تو به عنوان یک بازیگر ایرانی هرگز در هالیوود جا نخواهی افتاد مگر اینکه نقش خاصی به پست ات بخورد. تازه اگر هم این اتفاق افتاد باید دید تداومی در کار هست یا نه.

* برای شما ظاهرا این امکان به وجود آمده بود که در فیلم یک کارگردان شاخص اروپایی بازی کنید.

- بله، شرایط برای بازی در فیلم آنجلو پولوس برایم فراهم شده بود ولی احتیاط کردم و نرفتم.

* چرا؟

- به هر حال چند سالی است که به این نتیجه رسیده ام که برای انجام هر کاری باید مشورت کنم.

* منظورتان از مشورت، کسب اجازه از اداره نظارت و ارزشیابی است؟

- بله و می دانستم اگر سوال کنم توصیه شان این است که نروم. شاید بهتر بود اصلا سوال هم نمی کردم.

حامد بهداد: بازی در

* در سال های اخیر، سینمای ایران یک لژیونر در سینمای جهان داشته و او هم همایون ارشادی است که در 2 فیلم بین المللی بازی کرده است؟

- مورد همایون ارشادی فرق می کند. همایون از یک نسل دیگر می آید، قبل از اینکه بازیگر شود آرشیتکت بوده، تحصیل کرده کشور دیگری بوده و با فرهنگ آن آشنا بوده. این مورد استثناست...

* حالا جدای از حضور در پروژه های بین المللی، موفقیت بازیگران سینمای ایران در عرصه های جهانی را چگونه می بینی.

- مثلا چه موفقیتی؟

* به عنوان مثال جایزه خرس نقره ای بهترین بازیگری برلین برای گروه بازیگران «جدایی نادر از سیمین»

- کلا جدایی نادر از سیمین پدیده است؛ پدیده ای که در همه جا و در همه ابعاد مورد توجه قرار می گیرد و صد در صد هم حقش هم هست چون فیلم درخشانی است ولی کلا جایزه بازیگری را باید مستقل از جایزه فیلم در نظر گرفت و تحلیلش کرد.

* برویم سراغ فعالیت های خودتان. در جشنواره امسال چند فیلم داشتید که مهم ترینش «نارنجی پوش» مهرجویی بود. نکته جالب در خصوص حضورتان در فیلم های کارگردان های نسل اول، انرژی و مایه ای است که برایشان می گذارید و اینکه کاملا مشخص است که درک درستی از دنیا آن ها دارید. در این زمینه شاید حتی تفاهمتان بهتر از همکاری هایی باشد که با فیلمسازان هم نسل خودتان داشته اید.

- این حتی می تواند ایراد من باشد. فکر می کنم که آن نسل، نسل جادویی تری بود. من قائل به هیچ موج نوینی پس از موج نوی سینمای ایران نیستم، اتفاقی که سال 48 با قیصر و گاو رخ داد و به شکوفایی نسل شگفت انگیزی از کارگردانان بزرگ منجر شد. هنوز هم فیلمسازانی مانند داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و زنده یاد علی حاتمی تکرار نشدنی باقی مانده اند. ما بعد از موج نو دیگر با جریان فیلمسازی مواجه نشده ایم. البته همیشه یکی دو فیلمساز خوب ظهور کرده اند ولی آن تداومی که در موج نو وجود داشته دیگر مشاهده نشد.

وقتی با مهرجویی کار می کردم با خودم کوله باری از گذشته را به دوش می کشیدم؛ چیزهایی که از مهرجویی در وجود من ثبت شد، از گاو و دایره مینا تا هامون. من همیشه با این کوله بار سر صحنه نارنجی پوش حاضر می شدم، درست مثل وقتی که با کیمیایی کار می کردم و همه آن نوستالژی سینمای ناب کیمیایی همراهم بود و کمکم می کرد که به دنیای او نزدیک شوم. وقتی با یک مولف بزرگ همکاری می کنم زبان او را به خوبی تشخیص می دهم و بر اساس همان زبان و روایت بازی می کنم.

شاخک های من خوب تشخیص می دهد. و فکر می کنم این حس و ویژگی ای خدادادی است. امیدوارم که در کار با فیلمسازان جدید هم بتوانم به این مسئله دست پیدا کنم. البته مسئله اینجاست که باید قالبی وجود داشته باشد تا من بتوانم بر اساسش بازی کنم. وقتی هیچ دنیایی وجود ندارد از خلا نمی توان به چنین چیزی دست پیدا کرد. آن وقت من هم سر صحنه سردر گم می شوم.

حامد بهداد: بازی در

* مهرجویی این سال ها قدری بی حوصله نشده؟ فاصله فیلم های اخیرش از «دایره مینا»، «اجاره نشین ها»، «هامون»، «لیلا» و... زیاد شده. به نظر می رسد مهرجویی خسته و کم حوصله شده

- اگر بخواهی طلوع خورشید را با غروبش مقایسه کنی، کار درستی نکرده ای. مهرجویی 74 سالش است. معجزه است که یک هنرمند در این سن و سال دارد فیلم می سازد. سال های آخر عمر خیلی از هنرمندان به خاموشی و بطالت و افسردگی می گذرد. او شاید خسته شده باشد ولی چشمه خلاقیتش همچنان جوشان است. مگر ما چند نفر مثل او داریم؟ حالا خسته شده درست، ولی تصور کن سوار ماشینی می شوی که کارخانه اش دیگر این مدل را تولید نمی کند.

منتقدان ممکن است به فیلم های مهرجویی یا کیمیایی نقد داشته باشند ولی کدام بازیگر است که دلش نخواهد با این ها کار کند؟ این بزرگواران فرق دارند برای من با بقیه کارگردان ها. قبلا هم گفته ام من جلوی دوربین مهرجویی و کیمیایی ادای دین می کنم به سینمایشان. چیزی که در آن ها هست و من را معتحب می کند انگیزه بالایشان است و اینکه در شرایط هم واقعا تلاش می کنند و از نفس نمی افتند. کیمیایی هر سال عمرش فیلم ساخته یا مهرجویی. این ها به صورت مادر زادی هنرمند به دنیا آمده اند. فیلم های بد این ها از فیلم های خوب خیلی از کارگردان ها بهتر است.

* با این تفاصیل طبیعی است که از تک سکانس «محاکمه در خیابان» اینقدر خوب استفاده می کنید و در واقع قدرش را می دانید و در «جرم» بازی را به نمایش می گذارید که حاصل انطباق و درک درست دنیای قهرمانان کیمیایی است...

- قهرمانان کیمیایی قهرمان هایی هستند که یا زیر بار زندگی نپوسیده اند یا پوسیده اند و قرار است منهدم شوند. این مسیر تسلسل قهرمان های کیمیایی است که هر کدام وجوه خاص خودشان را دارند، در عین حال همگی از یک دنیا آمده اند؛ از فرمان تا سید در «گوزن ها» یا تمام رضاهای فیلم های کیمیایی؛ از «رضا موتوری» تا رضای ردپای گرگ. در محاکمه، یک مکانیکی است که در گوشه ای خاموش است ولی له نشده، در جرم منهدم شده ولی یک انگیزه لازم دارد تا دوباره بایستد؛ مثل سید در «گوزن ها». وقتی جلوی دوربین کیمیایی بودم همه حسم به این قهرمان ها و کاراکتر ها بود. با همه وجودم بازی می کردم و حواسم بود که مقابل دوربین چه مردی ایستاده ام. قهرمان های کیمیایی هر چقدر هم از نفس بیفتند کاریزمایی دارند که برای تماشاگر جذابشان می کند.

حامد بهداد: بازی در

* فکر می کنید چرا آدم های کیمیایی با تمام فراز و نشیب هایشان دوست داشتنی و تماشایی از کار در می آیند؟

- ریشه اش را باید درعلاقه بی واسطه مسعود کیمیایی به سینما جست و جو کرد. او یک سینما چی و آرتیست است؛ یک عاشق سینما که سینمای قابل تماشا را می شناسد. در این سال ها خیلی چیز ها تغییر کرده ولی از عیار کیمیایی کم نشده و نمی شود. قهرمانش هم جذاب است چون او در سینمایی رشد کرده و یاد گرفته که همه اسطوره های فراموش نشدنی این هنر در آن جمع بوده اند. تصورش را بکن از دوره سینما صامت تا فرد زینه مان و جان فورد آن سینما را دنبال کرده و بعد به زبان خودش رسیده و با این سیاق است که آثارش را روایت می کند. حالا این زبان یا سبک، خوشایند بعضی ها نیست، خب نباشد!

* برگردیم به فیلم های شما. «انتهای خیابان هشتم» جز اکران نوروزی است که به نظر می رسد در آن فرصت خوبی برای ایفای نقش کاراکتری عصیانگر فراهم شده باشد. کلا اینجور نقش هایتان بیشتر دیده می شود.

- بله ولی متاسفم که اینجور نقش هایم زنده می شود ولی نقش دیگرم که کلی هم برایش زحمت کشیده ام مثل «سعادت آباد» دیده نمی شود. من حقم بود که در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر برای این فیلم کاندیدای دریافت جایزه می شدم.

* ولی شما در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر برای جرم سیمرغ نقش مکمل را گرفتید.

- چه خوب که برای کیمیایی سیمرغ گرفتم ولی برای نقشم در سعادت آباد هم باید نامزد جایزه نقش اول می شدم.

* آن سیمرغ هم به نظرم بیشتر با سلیقه و نگاه و مدیریت علی معلم به دست آمد. فکر می کنم معلم در تمام جوایز جشنواره بیست و نهم سهم داشت و به نظرم انتخاب های خوبی هم صورت گرفت. شاید اگر او در هیات داواران نبود نه جایزه ای به شما می رسید و نه اساسا این همه سیمرغ برای «جرم».

- به هر حال علی معلم سره را از ناسره تشخیص می دهد و این مهم است. هیات داوری باید نگاهش کارشناسانه باشد نه مصلحت اندیشانه. اگر می گویم حقم جایزه بوده از روی تعصب نیست. کلی نقش بازی کرده ام که برایشان تره هم خورد نمی کنم؛ نقش هایی که یک بازیگر حرفه ای برای امرار معاش بازی می کند ولی خودش هم می داند که این ها اتفاقی برایش محسوب نمی شود.

حامد بهداد: بازی در

* یکی از بازی های خوب کارنامه تان «نارنجی پوش» بود که داوران جشنواره امسال نادیده اش گرفتند.

- جایزه نگرفتن برایم مهم نیست اما اینکه من را می بینی و عمدا انکارم می کنی ناراحتم می کند. بعد آدمی مثل مهرجویی مرا صدا می کند و سیمرغش را به من می دهد؛ این مهم ترین اتفاق است. من تا حالا ندیده ام مهرجویی از بازیگری این میزان تعریف کند.

در نارنجی پوش سفری جالب داشتم در محضر او؛ سفری پر پیچ و خم که وقتی نگاه می کنم پر از زیبایی و حیرت است. مهرجویی و کیمیایی بزرگان این سینما هستند. اگر مرحوم حاتمی زنده بود صد در صد با او کار کرده بودم. در فیلم بیضایی هم دعوت شدم آن موقع ترسیدم در رفتم که آن البته حکایت دیگری دارد.

* یکی از نقش هایی هم که رد کردید «درباره الی» بود. قرار بود چه نقشی را بازی کنید؟

- نقشی که پیمان معادی بازی کرد.

* الان پشیمان نیستید که بازی نکردید؟ «درباره الی» می توانست مسیر تازه ای برایتان باز کند.

- به این مسئله فکر نمی کنم. اصغر فرهادی را دوست دارم و به توانایی هایش ایمان دارم. به هر حال نشد در فیلمش بازی کنم. حالا فکر کن می رفتم و اصلا اسکار هم می گرفتم، این جایزه نجاتم می داد؟ به امام رضا (ع) قسم به اسکار و به سالن های خارج از این مملکت فکر نمی کنم.

* کوتاهی و بلندی نقش هم انگار برایتان مسئله نیست. در «پله آخر» علی مصفا نیز نقش بسیار کوتاهی بازی کرده اید. چرا حامد بهداد این نقش تک سکانسی را بازی می کند؟

- این سوال را بار اولی که علی مصفا پیشنهاد داد از خودم پرسیدم و گفتم بازی نمی کنم ولی بار دومی که زنگ زد نتوانستم جواب رد بدهم. مصفا و لیلا حاتمی دوستان من هستند. گفتم دوستانم من را انتخاب کرده اند و تشخیص داده اند که برای این کار مناسب هستم. خب من این ها را دوست دارم. آن ها کاری از من خواسته اند پس کی به درد می خورم؟ مگر چیزی جز یک سینمای محلی داریم؟ گفتم بروم به دوستم کمک کنم. بروم ببینم به دردش می خورم؟ این همه رل های کوچک ناموفق بازی کردم می روم ان شاء الله این یکی موفق باشد.

حامد بهداد: بازی در

* سوال های زیادی مانده ولی فضای ما محدود است. نکته ای هست که دلتان بخواهید بگویید؟

- من هیچ یادداشتی برای اصغر فرهادی ننوشتم. فرصتش نشد و حتما این کار را می کنم. اینجا می خواهم از صمیم قلبم و از اعماق وجود روحم به گروه «جدایی نادر از سیمین» تبریک بگویم. اسکار جایزه مهمی است، چه خوب است که قدرش را بدانیم.

به فرهادی و گروه بازیگری اش، به شهاب حسینی، پیمان معادی، ساره بیات و لیلا حاتمی، به محمود کلاری و محمود سماک باشی تبریک می گویم. امیدوارم باز هم شاهد چنین موفقیت هایی باشیم، باز هم شادی این گروه را ببینیم و ما هم خوشحال شویم.

  منبع : برترین ها

   برچسب‌ها: حامد بهداد, بازیگر, سینما, درباره الی
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۱۶
اصغر فرهادی که به تازگی برنده جایزه اسکار شده است، برای ساخت فیلم آینده اش از علی کریمی دعوت کرد تا در دفتر کارش با هم مذاکراتی داشته باشند.

از قرار معلوم فرهادی تصمیم گرفته قسمتی از زندگینامه علی کریمی را به صورت فیلم روی پرده ببرد.

پیشنهاد اصغر فرهادی به علی کریمی

شنیده می شود نام فیلم «اسطوره های سرزمین من» است که به زندگی افراد مشهور تاریخ ایران اختصاص دارد.

ظاهرا در این فیلمنامه به زندگی مصدق، امیرکبیر، تختی و تعداد زیادی از مشاهیر ایرانی پرداخته شده است.


   برچسب‌ها: سینما, فیلم, علی کریمی, اصغر فرهادی
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۱۱
سال نود برای اهالی سینمای ایران سال خوبی بوده، علاوه بر کسب افتخاراتی مثل کسب جایزه گلدن گلوب و اسکار بعضی جوان های دوست داشتنی و محبوب سینما و تلویزیون مثل مهدی پاکدل و بهنوش بختیاری و ترانه علیدوستی هم به خانه بخت رفتند و ازدواج کردند. اما سیامک انصاری آخرین شاه داماد سال 90 است.

این آقای بازیگر ، آخرین شاه داماد سال 90 است + عکس


او هفته گذشته با زندگی مجردی خداحافظی کرد و با مجلس عروسی خانوادگی و خودمانی به جمع متاهل ها پیوست. به نظر می رسد ازدواج او در نقش مستشار در مجموعه «قهوه تلخ» خیلی به مذاق این کمدین شیرین سینما و تلویزیون و البته این روزهای تئاتر، خوش آمده و او را تشویق کرده تا بالاخره آستین ها را بالا بزند و از تنهایی درآید.

انصاری در نوروز 90 در گفت و گویی با مجله 360 اعلام کرده بود عشق زندگی اش بازی های کامپیوتری است و از زمان «آی وای اس» در دهه 60 این کاره بود و بعد با دیدن آتاری شیفته این دست بازی ها می شود اما ظاهرا بالاخره این عشق قدیمی او رقیبی جدی و سرسخت پیدا کرده. عروس خانم بخشی از این ازدواج را هم مدیون مهران مدیری است چرا که سیامک خان قصد داشته از ایران برود و مدیری مانع او می شود.

او در این باره گفته: «قبل از «پاورچین» کارهایم را کرده بودم که از ایران بروم. برادرم تازه فوت کرده بود و من اصلا شرایط روحی مناسبی نداشتم. شال و کلاه کرده بودم بروم، اما جواد رضویان با من تماس گرفت و گفت یک کاری دارد انجام می شود، پاشو بیا. باور نمی کنید؛ من همین پشت در خیابان بوسنی هرزگوین پشت لوکیشن دو ساعت تمام راه می رفتم تا خود را قانع کنم بیام داخل. آن قدر راه رفتم تا بالاخره گفتم بروم این کار را هم انجام بدهم و بعد بروم خارج. مهران مدیری گفت همین حالا پاشو برو جلوی دوربین. من گفتم می روم هفته دیگر می آیم. گفت همین حالا من 72 ساعت بعد، از لوکیشن بیرون آمدم. در حالی که از بازیگران «پاورچین» شده بود».

و این طور شد که سیامک انصاری در ایران ماند و به همکاری با مهران مدیری ادامه داد و هی کار کردند و کار کردند تا بالاخره وقفه ای که در پروژه «قهوه تلخ» افتاد به او فرصت داد تا به مسائل مهمی مثل آینده و ازدواج فکر کند. روزنامه تماشا این ازدواج فرخنده را به او و همسرش تبریک می گوید و آرزوی سعادت و خوشبختی برای آنها دارد. امیدواریم همان طور که آخرین خبرهای سالمان خبر خوش و عروسی بوده سال 91 را هم با اخبار شیرین آغاز کنیم.

گردآوری : پرتال ماگازین

www.Magazin.ir


   برچسب‌ها: سینما, ازدواج, سیامک, انصاری
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۰۸
سینمای شش بعدی قیطریه تهران

مدرنترین سینمای چندبعدی ایران که با حضور امیر خوراکیان رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و علی اکبر محمدی دارانی مدیرعامل موسسه هاتف شهر در پارک قیطریه تهران آغاز به کار کرد.

پوشش خبری افتتاح اولین سینمای شش بعدی در شبکه های سه ، تهران و شبکه خبر در روز 25 بهمن 1390 . این سینما مدرنترین سینمای چند بعدی حال حاضر ایران است که با حضور امیر خوراکیان، رئیس سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران، علیرضا جاوید، شهردار منطقه یک، علیرضا زند وکیلی، رئیس فرهنگسرای ملل و علی اکبر محمدی دارانی، مدیرعامل موسسه هاتف شهر در پارک قیطریه تهران افتتاح شد.


   برچسب‌ها: سینما, 6, شش بعدی, قیطریه
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۰۷
کارگردان و نویسنده سریال قصه های مجید در مورد فوت پروین دخت یزدانیان گفت: مادرم خانه را سوت و کور کرد و شاید با رفتنش دل عده زیادی را لرزاند، چرا که وی مادربزرگ همه بچه های ایران زمین بود.

کیومرث پور احمد دقایقی پیش در گفت وگو با خبرنگار فارس در اصفهان درباره ویژگی های شخصیتی و زندگی خصوصی پروین دخت یزدانیان معروف به بی بی قصه های مجید گفت: مادرم 65 سال در آشپزخانه بود و دوازده بچه را بزرگ کرد و سر و سامان داد و همانند زنان ایرانی که خانواده دوست بودند بیشتر وقت خود را به خانه داری و آشپزخانه مصروف کرده بود.

بی بی قصه های مجید درگذشت

وی افزود:

مادرم به کتاب کتاب خوانی و تماشای سریال های تلویزیون علاقه داشت و با تمام گرفتاری هایش بافندگی با ماشین را یاد گرفت و برای بچه هایش پلیور می بافت.

مادرم همیشه نمونه واقعی یک انسان فعال و سرزنده بود و حتی برای خود معلم نقاشی گرفته بود تا آلزایمرش که از 10 سال پیش به آن مبتلا بود را درمان کند.

پروین دخت یزدانیان زنی خیرخواه و مثبت اندیش بود و هر کمکی که از دستش بر می آمد برای دوستان و آشنایان و همسایه گان انجام می داد.

از زمانی که آلزایمر مادر آغاز شد تا زمان فوتش 10 سال طول کشید و در سه چهار سال آخر زندگی نباتی و سختی را می گذراند.

شاید مادرم به دلیل شرایط سخت بیماری راحت شد، اما خانه ما رو سوت و کور کرد و با رفتن ایشان همدلی که از وجود مادر در بین بچه ها بود کم رنگ می شود.

کارگردان سریال قصه های مجید در پاسخ به این سوال خبرنگار فارس که زنده یاد یزدانیان در جلوی دوربین و پشت صحنه ها چگونه بودند، اظهار کرد:

وی همانند دیگر کارها، مسئولانه در سر صحنه حاضر می شد و حتی در زمان تولید سریال قصه های مجید که پدرم هنوز زنده بود کارهایش را به گونه ای برنامه ریزی می کرد که پس از ضبط برنامه در خانه حاضر شود و برای پدرم غذا بپزد.

از ویژگی های بارز بی بی، بداهه گویی متناسب با سکانس ها در زمان ضبط بود و طوری بازی می کرد که تنها یک برداشت در بیشتر سکانس ها کافی بود.

مادرم در زمان پخش سریال قصه های مجید ستاره تلویزیون ایران شده بود و به نوعی مادربزرگ همه بچه های ایران زمین بود.

در پاسخ به این سوال که مادرتان کدامیک از کارهایشان را بیشتر دوست داشتند، تصریح کرد:

برای او فرقی نمی کرد، اما خاطره جالبی که از او دارم اینکه بعد از فوت پدرم ما سر کار خواب نما بودیم، من به مادر گفتم تا 40 روز کار را تعطیل می کنیم اما ایشان به من گفتند تو خیلی ضرر می کنی، و کار را پس از هفته پدرم آغاز کردیم.

به گزارش فارس، پروین دخت یزدانیان یا همان بی بی مشهور قصه های مجید که هنوز یاد و خاطره آن در ذهن های کودکان و نوجوانان دهه 70 ماندگار است ظهر امروز در سن 89 سالگی در نجف آباد اصفهان دار فانی را وداع گفت.

وی که چند سالی بود بر اثر بیماری و کهولت سن در بستر بیماری بود، توسط دخترش پرستاری می شد.

پروین دخت یزدانیان که در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد، دارای 12 فرزند، 25 نوه و پنج نتیجه است که از میان این تعداد فرزند کیومرث و منوچهر پور احمد کارگردان و نویسنده نام آشنای سینما و تلویزیون هستند.

حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال 1370 با مجموعه «قصه های مجید» آغاز شد و ایفای نقشش در سینما از سال 1371 با «صبح روز بعد» و «شرم» که هر سه به کارگردانی پسرش بود ادامه یافت.

وی در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما، حضور در فیلم های «نان و شعر» (1372)، «خواهران غریب»(1374) و «شب یلدا»(1379) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پور احمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بی بی(1373) ساخته اصغر هاشمی تجربه کرد.


   برچسب‌ها: سینما, کیومرث پوراحمد, بی بی, قصه های مجید
   
+ ۱۳۹۱/۰۱/۰۷
زوج هنری مهدی هاشمی و گلاب آدینه 31 سال پیش در مجموعه «سلطان و شبان» با هم هم بازی بودند.

«سلطان و شبان» یکی از مجموعه های تلویزیونی موفق دهه شصت است که تولید آن سال 1360 آغاز شد و سال 61 نیز به پایان رسید.

همکاری موفق داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی در این مجموعه توانست یکی از بهترین سریال های تلویزیون را در خاطر مردم ماندگار کند.

هاشمی و فرهنگ با همکاری یکدیگر فیلمنامه این افسانه تاریخی کمدی را نوشتند و داریوش فرهنگ نیز آن را کارگردانی کرد. این مجموعه بلافاصله بعد از اتمام تصویربرداری، سال 61 از شبکه اول سیما پخش شد.

سیاوش طهمورث در نقش مقام کشوری «سلطان و شبان» اولین و آخرین مجموعه ای بود که مهدی هاشمی و گلاب آدینه در آن رو به روی هم قرار گرفتند. این زوج هنری بعدها در هیچ مجموعه تلویزیونی کنار هم بازی نکردند.

مهدی هاشمی و گلاب آدینه در سریال سلطان و شبان علاوه بر مهدی هاشمی در نقش سلطان و شیرزاد شبان و گلاب آدینه در نقش سلطان بانو، محمد مطیع در نقش وزیر اعظم، محمدعلی کشاورز در نقش خوابگزار اعظم، حسین کسبیان در نقش تلخک، احمد آقالو در نقش کاتب و سیاوش طهمورث در نقش مقام کشوری در این مجموعه ایفای نقش کردند.

موسیقی خاطره انگیز «سلطان و شبان» را مرحوم بابک بیات ساخته است. این مجموعه روزهای نوروز از شبکه آی فیلم در حال پخش است.

  منبع : خبر آنلاین

   برچسب‌ها: سینما, زوج هنری, فیلم, سلطان و شبان
   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش