موضوع: منوى اختصاصى براى سيگارى ها
موضوع: در شش هفته سیگار را ترک کنید
شش هفته تا موفقيت
سيگار كشيدن را ترك كنيد
اين برنامه براي ترك سيگار در طول سه هفته طراحي شده است. اگر زمان كوتاهتر
يا بلندتري را مد نظر داريد مي توانيد اين برنامه را متناسب با زمان بندي
خود تنظيم كنيد.
هفته اول
عادت هاي سيگار كشيدن خود را بررسي كنيد
از نحوه سيگار كشيدن خود يادداشت برداري كنيد، هر روز و هر زماني كه سيگار مي كشيد موارد زير را يادداشت كنيد.
* زمان
* نوع كاري كه در حال انجام آن هستيد
* دليل سيگار كشيدن در آن زمان
* احساسي كه بعد از سيگار كشيدن داريد
* در پايان هر روز الگوي سيگار كشيدن خود را مرور كنيد چه چيز شما را وادار
به استعمال سيگار مي كند؟ كسالت، خشم، كارسخت، عصبانيت يا موقعيت هاي خاص
اجتماعي؟ در جستجوي ساير روش ها براي روبرو شدن با اين احساسات و شرايط
باشيد.
هفته دوم
برخي عادت ها را تغيير دهيد
برنامه ترك سيگار خود را مرور كنيد. برنامه روزمره خود را به نحوي تغيير دهيد كه سيگار كشيدن سخت تر به نظر بيايد.
* سيگار را نخي و دانه اي بخريد نه بسته اي يا جعبه اي
* چاي يا قهوه را يك روز در ميان بنوشيد (زيرا كه نوشيدن چاي يا قهوه و
بخصوص قهوه معمولاً به استعمال سيگار مي انجامد) و به جاي آن پياده روي
كنيد يا يك ليوان آبميوه بنوشيد.
* اگر معمولاً هنگام معطل شدن در ترافيك سنگين سيگار مي كشيد، به جاي آن آدامس بدون قند يا آب نبات در ماشين و در دسترس داشته باشيد.
* از محيط هايي كه پردود هستند دوري كنيد.
* زمان كشيدن سيگار روزانه را به تأخير بياندازيد، سعي كنيد هر سه يا چهار روز يك بار، اولين سيگار را ديرتر بكشيد.
ممكن است پزشك براي كمك به شما داروي ضد افسردگي تجويز كند.
هفته سوم
شمارش معكوس را آغاز كنيد
به اطرافيانتان يادآوري كنيد كه زمان ترك كامل نزديك است. به تعويق انداختن سيگار روزانه را ادامه دهيد.
همچنين:
* سعي كنيد يك روز كامل سيگار نكشيد.
* در اتومبيل فندك نداشته باشيد.
* سيگار را با دست مخالف بگيريد.
شب قبل از ترك كامل، باقي مانده سيگارهايتان را در آب خيس كرده و در سطل
زباله بريزيد. تمام زيرسيگاري ها، فندك ها و كبريت ها را دور بريزيد. از
محصولات جايگزين نيكوتين يا كمك هاي ديگر استفاده كنيد. قبل از خواب، دليل
هاي ترك سيگار را مرور كنيد. خود را فاتح بر سيگار و در راه بازگشت به
سلامتي تجسم كنيد.
هفته چهارم
روز ترك نهايي
يك روز خاص اين هفته را انتخاب كنيد، وقتي كه از بستر بلند مي شويد علت هاي
ترك سيگار را با خود مرور كنيد با خودتان تكرار كنيد «به مدت يك روز قادر
به انجام هر كاري هستم» احساستان را در دفتر يادداشت خود بنويسيد و براي
جلوگيري از بازگشت هر كمك ديگري را كه در برنامه داريد مصرف كنيد. از
نوشيدني هاي حاوي كافئين اجتناب كنيد، چرا كه اين مواد تمايل به مصرف
نيكوتين را افزايش مي دهد. از مكان هايي كه شما را به ياد سيگار مي انداز
دوري كنيد به خاطر داشته باشيد، تمايل شديد به سيگار كشيدن در زمان ترك
اعتياد طبيعي است.
اين ميل معمولاً چند دقيقه اي بيشتر طول نمي كشد. زماني كه حس نياز شديد به
كشيدن سيگار مي كنيد، نفس عميقي بكشيد و سپس يك ليوان آب بنوشيد، يا اينكه
كمي ورزش كنيد، يك بسته آدامس، تكه هاي هويج، يا تكه هاي دارچين را براي
مكيدن در دست داشته باشيد. هدف امروز شما : سيگار نكشيدن.
ممكن است ناآرام، بي قرار و يا مشكل تمركز داشته باشيد و به همين خاطر
احساس تنفر خود را از سيگار كشيدن نشان دهيد. اگر مشكل بي خوابي داريد، قبل
از رفتن به رختخواب يك قاشق ماست يا يك ليوان شير گرم بنوشيد. شير و ماست
حاوي مواد شيمايي به نام تريتوفان است كه آرام بخش بوده و براي خوابيدن
بهتر به شما كمك مي كند. آيا اين كارها را انجام داديد؟ خيلي خوب! فردا
آسان تر خواهد بود. اگر اين كارها را انجام نداديد، احساس گناه نكنيد، اين
به معناي ناكامي و عدم موفقيت شما نيست، ترك كردن يك پروسه است نه يك
اتفاق.
هفته پنجم
استقامت نشان دهيد
از آنچه بدست آورده ايد شاد باشيد اگر هنوز هم ترك نيكوتين باعث بروز مشكلاتي در خواب شما مي شود، به تمرينات تنفس عميق ادامه دهيد.
زماني كه وسوسه مي شويد به مكان هايي برويد كه سيگار كشيدن در آنجا ممنوع
است. مثل سينماها خيلي تمرين كنيد. از داروهاي تجويز شده توسط پزشك متخصص
يا جايگزين هاي نيكوتين استفاده كنيد. يادداشت هاي خود را ادامه دهيد. هر
شب قبل از رفتن به رختخواب، از اينكه آن روز از شيطان نيكوتين دور بوده ايد
خوشحال باشيد، وقتي صبح ها از خواب برمي خيزيد، نفس عميق بكشيد و هوا را
استشمام كنيد. الان سرحال تر از هفته قبل هستيد.
هفته ششم
داريد به هدفتان مي رسيد!
برنامه خود را ادامه دهيد... داريد به نتيجه مي رسيد! در مورد پيوستن به يك
باشگاه سلامتي فكر كنيد (از پولي كه براي خريد سيگار صرف مي كرديد استفاده
كنيد) با دقت در آينه به خود نگاه كنيد، به دندان هاي تميزتر، پوست سالم
تر و موهاي شفاف تر خود توجه كنيد.
مواظب باشيد عواملي كه باعث پسرفت شما مي شوند فريبتان ندهد: جر و بحث معطل
شدن در ترافيك سنگين يا ملاقات دوستاني كه بعد از مدت ها براي نوشيدني
دعوتتان مي كنند. در پايان هفته، موفقيت خود را جشن بگيريد، اما باز هم
مواظب باشيد. براي برخي افراد ترك ميل و عطش شديد استعمال سيگار سال ها به
طول مي انجامد.
موضوع: نگاه مغز به سیگار و هرویین یکسان است
ایسکانیوز ـ طی تحقیقات پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا مشخص شد که واکنش مغز
انسان در برابر سیگار همانند واکنش آن در برابر هرویین است. به گزارش
سرویس علمی پژوهشی ایسکانیوز، این دانشمندان اعلام کردند که پس از مصرف
سیگار همان کانالهایی در مغز شروع به فعالیت میکنند که پس از مصرف مخدر
فعال میشوند. نتایج این پژوهش میتواند راههای جدید و موثرتری را جهت
ترک افراد سیگاری پیش پای دانشمندان قرار دهد
موضوع: هر چهرهاي با لبخند زيباترنيست
سلامت :سيگاريها دوبرابر زودتر از افراد ديگر دندانهاي سالم خود را به علت بيماريهاي لثه از دست ميدهند
دكتر فرين ميزانيان
از بديها و مضرات سيگار زياد شنيدهايم و خواندهايم، حتي كار به جايي
رسيده كه روي پاكتهاي سيگار هم درباره مضرات استفاده از آن مينويسند.
وقتي به مضرات سيگار فكر ميكنيد، چه چيزهايي به ذهنتان ميرسد؟ سرطان ريه،
تنگي نفس، آسم و... همه اينها درست است و اگر بيماريهاي قلبي را هم به
اين مجموعه اضافه كنيم تقريبا چيزي را از قلم نينداختهايم، جز اولين عضو
بدن كه سيگار مستقيما با آن تماس و ارتباط دارد، يعني دهان.
در ميان مشكلاتي كه سيگار براي ناحيه دهان و دندان به وجود ميآورد، لثهها
عضوي هستند كه بسيار تحت تا‡ثير تنباكو قرار ميگيرند و مصرف تنباكو سلامت
آن را به خطر مياندازد. هدف از اين مقاله تنها اين نيست كه خطرات سيگار
كشيدن و استعمال انواع مختلف تنباكو بيان شود، بلكه توصيهاي است براي
سيگاريهاي حرفهاي كه اگر تصميم ندارند سيگار كشيدن را كنار بگذارند،
دستكم با مراجعه مرتب به دندانپزشك، رعايت مسائل بهداشتي و مراقبت كامل از
لثهها سعي كنند خطرات تنباكو براي لثهها را به حداقل كاهش دهند.
لثه سالم، لثه بيمار
شناختن سلامت و بيماري لثهها مهم است. به عبارتي بايد بدانيم كدام
علامتها نشانگر يك لثه سالم هستند تا از بيمار شدن لثههايمان آگاه شويم و
به فكر چاره باشيم.
نشاني لثه سالم را اينطوري پيدا كنيد:
رنگ: صورتي، قوام: سفت، لبهها: چاقويي و تيز و چسبندگي به دندان: زياد.
بنابراين اگر در دهان خودتان يا ديگري لثههاي قرمز و خونريزيدهنده ديديد
كه به صورت نرم و شل روي دندانها قرار گرفتهاند، چسبندگي زيادي به دندان
ندارند و لبه آنها گرد و برجسته است، لطفا كمي درباره سلامت لثهها نگران
شده، به فكر چاره باشيد. لثههايي كه با مسواك زدن، نخ كشيدن و در موارد
حادتر به صورت خودبهخود خونريزي ميكنند، بيمار هستند.
اگر لثه به شدت بيمار شود و چسبندگي خود را از دندان و استخوان از دست
بدهد، بين دندان و لثه فاصلهاي ايجاد ميشود كه به <پاكت> لثهاي
موسوم است. اين پاكت محل تجمع خوبي براي ميكروب و فرآوردههاي آن و به
دنبال آن حادتر شدن بيماريهاي لثه است.
در مراحل بعدي و بسيار شديد بيماريهاي لثه، استخوانهاي حمايتكننده
دندانها در فك تحليل ميروند. دندانها كمكم لق مي شوند و خيلي از مواقع
دندان بدون آنكه كوچكترين مشكلي داشته باشد، ميافتد. چه پايان عمر
غمانگيزي براي يك دندان سالم!
تنباكو با لثه چه ميكند؟
سيگاريها، دوبرابر بيش از ديگران به بيماريهاي لثه دچار ميشوند. معني
ديگر اين جمله آن است كه سيگاريها دوبرابر زودتر از افراد ديگر دندانهاي
سالم خود را به علت بيماريهاي لثه از دست ميدهند. هرگونه مصرف تنباكو،
اعم از پيپ، قليان، تنباكوهاي جويدني يا سيگار، بيماريهاي لثه را در پي
دارند اما از آنجا كه بيشترين استفاده از تنباكو به صورت كشيدن سيگار است،
معمولا از مصرف تنباكو به عنوان سيگار ياد ميكنيم.
پژوهشگران دانشگاه كلمبيا به اين نتيجه رسيدهاند كه خطرسازترين عامل سلامت
لثهها سيگار است. مواد موجود در تنباكو، جريان خون را در لثهها كم
ميكنند و به عبارتي لثهها را در فقر غذايي و اكسيژن قرار ميدهند.
درمانهايي كه براي بيماريهاي لثه انجام ميشود نيز با مصرف سيگار دوباره
مختل ميشود، به عبارتي اگر كسي براي بهتر شدن وضع لثههايش، به دستور
دندانپزشك، مثلا اقدام به جراحي لثه كند و بعد از آنكه جراحي تمام شد،
مجددا و بلافاصله سيگار كشيدن خود را ادامه دهد، با اين كار جريان خون
موجود در بافتهاي لثهاي خود را كم ميكند و شرايط را براي بهبود مجدد لثه
و زخمهاي حاصل از جراحي، به بدترين حالت ميرساند.
سيگار، دشمن زيبايي
اگر سيگاري نيستيد، حتما سعي ميكنيد خيلي از نزديك با سيگاريها صحبت
نكنيد، زيرا مطمئنا بوي بد دهان آنها، شما را آزرده ميكند، اما واي به
روزي كه طرف سيگاري بخواهد خود را به معرض نمايش بگذارد. اين مرواريدهاي
سفيد در دهان سيگاريها، با جرمهاي سيگار، بدرنگ و نازيبا ميشود.
پژوهشها نشان داده است در دهان سيگاريها، بيشتر از سايرين جرم تشكيل
ميشود. شايد علت اين قضيه كم شدن بزاق باشد. سيگار باعث كم شدن و به دنبال
آن غليظ شدن بزاق ميشود و به دنبال آن كمكم جرم روي دندانها تشكيل
ميشود. از طرفي رنگدانههاي سياه حاصل از سيگار روي دندانها مينشينند و
دندانها را زرد يا سياه جلوه ميدهند. جرمهايي كه روي دندانها و در كنار
لثه تشكيل ميشوند، محل تجمعي براي باكتريها و آغاز بيماريهاي لثه است.
سيگاريها 2 تا 6 برابر غيرسيگاريها دچار تخريب لثه ميشوند و استخوانهاي
فك آنها 4/7 برابر بيشتر از ديگران تحليل ميرود.
جداي از رنگدانههايي كه سيگار از خود به جاي ميگذارد و دندانها را
نازيبا ميكند ساختنيهايي كه به جاي دندانهاي از دست رفته در دهان قرار
ميگيرند نيز توسط سيگار تهديد ميشوند. مثلا زيبايي روكشهاي دندانپزشكي
كه روي دندانها قرار ميگيرند، علاوه بر رنگ و فرم روكش، بستگي به سلامت و
فرم لثهاي دارد كه در مجاورت روكش قرار ميگيرد. از آنجا كه لثههاي
افراد سيگاري اغلب ملتهب و ناسالم است، روكشهاي قرار گرفته روي دندانهاي
آنها هم هيچگاه زيبايي واقعي خود را به دست نخواهد آورد.
دهان در چنگال سرطان
تنباكو مهمترين و خطرناكترين عامل ايجاد سرطان دهان است. بنا بر گزارش انجمن سرطان آمريكا:
* هرچقدر شخصي بيشتر و طولانيتر سيگار كشيده يا از تنباكوهاي جويدني
استفاده كرده باشد، خطر ابتلا به سرطان دهان را هم در خود بالاتر ميبرد.
* احتمال بروز سرطان دهان در سيگاريها شش برابر افرادي است كه سيگار نميكشند.
* در بين افرادي كه سرطان دهان آنها درمان شده و مجددا سيگار كشيدن را شروع
كردهاند، عود مجدد سرطان 37 درصد بود، حال آنكه در كساني كه سيگار را
براي هميشه ترك كردهاند تنها 6 درصد عود سرطان اتفاق افتاده است.
* دود ناشي از سيگار، پيپ و قليان منجر به سرطان ناحيه دهان و همچنين نواحي
پشتي آن مثل حلق، حنجره، ششها و حتي مري، كليه و كيسه صفرا خواهد شد.
كشيدن پيپ علاوه بر همه اينها عامل موثري براي ايجاد سرطان لب است.
*90 درصد كساني كه به گونهاي از سرطان دهان و حلق مبتلا شدهاند، در گذشته نوعي از تنباكو را استعمال ميكردهاند.
تنباكوي بدون دود
خوشبختانه مصرف تنباكوي جويدني در كشور ما شيوع زيادي ندارد اما بيان چند نكته كوتاه درباره استعمال آن حائز اهميت است.
* نيكوتين تنباكوي جويدني سريعتر از سيگار وارد خون ميشود، نگهداشتن 30 دقيقهاي مقداري تنباكو در دهان معادل مصرف 4 نخ سيگار است.
* تنباكوي جويدني، خطر ابتلاي به سرطان دهان را بسيار بالا ميبرد و زبان مهمترين محلي است كه دچار سرطان ميشود.
* تنباكوي جويدني كه در دهان قرار ميگيرد، محل تجمع خوبي براي باكتريها و
خردههاي غذا است. از آنجا كه اين تنباكو مدت طولاني در دهان باقي
ميماند، عامل مهمي براي پوسيدگي دندان خواهد بود.
* مصرف تنباكو منجر به كاهش حس چشايي و بوي بد دهان ميشود.
اگر سيگار كشيدن را قطع نميكنيد...
همه آنچه گفته شد درباره بديها و مضرات سيگار بود و هر عقل سليمي حكم
ميكند، انسان با دشمن سلامت خود، همزيستي نكند اما به هر حال، اگر قرار
نيست سيگار كشيدن را ترك كنيد، دست كم اين نكات را رعايت كنيد تا دهان و
دندان شما كمتر و ديرتر از خطرات سيگار آسيب ببينند:
* سيگار طوري روي لثه اثر ميكند كه عليرغم آنكه لثه بيمار است، خونريزي و
قرمزي كمي در لثه ديده ميشود. بنابراين شما در نگاه اول ممكن است لثهتان
را سالم تلقي كنيد؛ لطفا قضاوت را به دندانپزشكتان واگذاريد و هر از گاهي
دست كم هر 6 ماه يك بار، براي بررسي وضعيت لثههايتان به دندانپزشك مراجعه
كنيد.
* جرم حاصل از سيگار، سلامت لثهها و دندانهاي شما را به خطر مياندازد.
مرتب به دندانپزشك مراجعه كنيد تا با جرمگيري و تميز كردن دندانهايتان،
خطرات ناشي از جرم را كاهش دهد.
* اگر سالهاي طولاني است كه سيگار ميكشيد و به نظرتان كنار گذاشتن سيگار
به سلامت شما كمكي نخواهد كرد، سخت در اشتباهيد. در يك مقايسه بين افرادي
كه سيگار را 11 سال پيش كنار گذاشته بودند و افرادي كه اصلا سيگار نكشيده
بودند، مشاهده شد كه سلامت لثههاي آنها كاملا مشابه يكديگر است و هر دو
لثههاي تقريبا سالمي دارند.
* حتي كم كردن مقدار سيگار هم كمك كننده است. وضعيت لثه كساني كه روزي يك و
نيم پاكت سيگار ميكشند، 6 برابر بدتر از كساني است كه هرگز سيگار
نكشيدهاند، حال آنكه اگر كسي روزي نيم پاكت سيگار بكشد وضعيت لثههاي او 3
برابر بدتر از لثه غيرسيگاريهاست
موضوع: ارتباط ميان ژن و سيگاري شدن
تهران، ايرنا
نتيجه تحقيق جالبي كه در ژاپن صورت گرفته است نشان ميدهد ارتباط مستقيمي
بين تمايل به مصرف دخانيات بخصوص سيگار و حضور يك ژن مخصوص به نام6
CYP2Aوجود دارد.
به گزارش راديو آلمان ، از اينكه چند ميليون نفر روي كره زمين به سيگار
معتاد هستند، آماري دقيقي در دست نيست. شايد به اين دليل كه خيلي از
سيگاريها خود را معتاد به سيگار نميدانند!
بسياري از اين افراد ادعا ميكنند كه تفنني سيگار ميكشند و هر وقت كه
اراده كنند آنرا كنار خواهند گذاشت. اما تلاش براي ترك سيگار تلاشي است كه
به راحتي به موفقيت ختم نميشود.
زيرا برخلاف آنچه به نظر ميرسد ترك سيگار چندان هم ساده نيست. اعتياد به
دخانيات يا همان محصولات تنباكو كه اغلب با مصرف تفريحي اين مواد آغاز
ميشود رفته رفته حالت جديدتري پيدا ميكند و تبديل به نوعي نياز رواني و
جسمي ميشود. تمامي موادي كه مصرف آنها حالت اعتياد پيدا ميكند در دراز
مدت به سلامت بدن آسيب ميزنند. حتي اعتياد به چاي يا قهوه.
مدتهاست كه پژوهشگران عرصههاي مختلف مانند روانشناسي، پزشكي و بيوشيمي به
دنبال يافتن علل اعتياد هستند. نتيجه تحقيقات مختلفي كه در تمامي اين
زمينهها صورت گرفته است ثابت ميكند برخي افراد بصورت ژنتيكي، بيشتر از
سايرين مستعد معتاد شدن هستند.
نتيجه تحقيق جالبي كه در ژاپن صورت گرفته است نيز، اين مسئله را تاييد
ميكند.نتيجه اين تحقيق در چاپ بعدي ''مجله تنفس'' در اروپا به چاپ خواهد
رسيد. در اين تحقيق دويست داوطلب ژاپني سيگاري شركت كردند.
اين افراد با اينكه سيگاري بودند اما تعداد سيگاري كه هر كدام در طول روز
مصرف ميكرد با ديگري متفاوت بود، محدودهاي ميان چند نخ تا دو پاكت.
پيش از اين محققين ژنتيك اعلام كرده بودند كه تمايل به مصرف دخانيات بخصوص
سيگار با حضور يك ژن مخصوص ارتباط مستقيم دارد. اين ژن كه آنراcyp2
A6نامگذاري كردهاند حالتهاي مختلفي دارد، مانند ژن مخصوص رنگ مو. ژن
مخصوص رنگ مو نيز حالتهاي مختلفي دارد و در واقع رنگ موي يك فرد وابسته به
آن است كه فرد چه نسخهاي از ژن را به ارث برده باشد. از ژن CYP2A6نيز
نسخههاي متفاوتي وجود دارد. اين ژن مسئول تجزيه نيكوتين است.
نيكوتين از مواد اعتيادآوري است كه حضور آن تعادل دروني بدن را برهم
ميزند. نتيجه اين بررسي نشان ميدهد، ظرفيت هر فرد براي تحمل نيكوتين با
فرد ديگر متفاوت است و اين مسئله وابسته به آنست كه چه نسخهاي از ژن ياد
شده در مجموعه ژنوم يك فرد حضور داشته باشد.
در اين تحقيق تمامي افرادي كه روزانه نزديك به دو پاكت سيگار مصرف
ميكردند، نسخه خاصي از اين ژن را دارا بودهاند. اين نسخه نه تنها نيكوتين
را تجزيه ميكند بلكه يك پروسه معكوس را روشن ميسازد.
يعني فرد پس از كشيدن اولين سيگار تمايل شديدي به كشيدن سيگار بعد پيدا
ميكند. حضور اين ژن ظرفيت بدن براي تحمل نيكوتين بالا ميبرد. اما بالا
بودن ظرفيت تحمل نيكوتين به معناي بالا بودن توانايي جسمي اين افراد در
برابر مضرات سيگار نيست. اين افراد نيكوتين بيشتري مصرف ميكنند و در نتيجه
دچار آسيب بيشتري هم ميشوند.
نسخه ديگري از همين ژن، كاملا برعكس عمل ميكند و مقاومت افراد را در برابر
نيكوتين كاهش ميدهد. بدين ترتيب فرد تمايل كمتري به كشيدن سيگار بعدي
نشان ميدهد. اما اين نسخه كه معكوس عمل ميكند بسيار كمياب است.
نكته جالبتر اينكه افرادي كه دو كپي از اين نسخه كمياب را داشتند افرادي
بودند كه روزانه كمترين تعداد سيگار را در بين اين دويست نفر ميكشيدند.
اما تنها سه درصد اين جمعيت دويست نفري دوكپي از اين نسخه را داشتند.
ساير نسخههاي ژن CYP2A6سبب بروز حالتي بين دو گروه نامبرده ميشود.
متخصصان ژنتيك تاكيد ميكنند كه اين تحقيق ژنتيكي مربوط به نژاد ژاپني
ميشود. اما با توجه به بررسيهاي ژنتيكي مشابهي كه پيش از اين در سوئد و
تركيه صورت گرفته بود، نتيجه اين تحقيق ثابت ميكنند كه ارتباطي مستقيم
ميان نسخه موجود از ژن CYP2A6و ميزان اعتياد افراد به دخانيات وجود دارد.
با توجه به آنكه تمايل و ظرفيت افراد در مورد تحمل نيكوتين متفاوت است هر
فرد براي ترك سيگار نياز به زمان و روشي مخصوص به خود دارد. اما در نهايت
اين امر به اراده هر فرد بستگي دارد.
موضوع: تفاوت سرفه سيگاريها و افراد غيرسيگاري
جامجم آنلاين: اكثر افراد سرفه را به عنوان يك مساله آزاردهنده در نظر مي
گيرند. در حالي كه با پاك كردن ترشحات از ريهها و جلوگيري از ورود اشياي
خارجي به آنها نقش مثبتي را در سلامت ايفا ميكند.
به گزارش هلث اند ايج ، تحقيقات جديد نشان ميدهد حساسيت رفلكس سرفه در سيگاريها كمتر از افراد غيرسيگاري است.
شايد به عمين علت كساني كه سيگار ميكشند بيشتر دچار عفونتهاي ريوي
ميشوند چرا كه سرفه آنها به اندازه كافي در خروج ترشحات و باكتريها از
ريه موثر نيست.
محققان ميگويند فقط دو هفته پس از ترك سيگار ، رفلكس سرفه حتي در كساني كه سالها سيگار ميكشيدند بهبود مييابد.
به عبارت ديگر اين آسيب مربوط به كشيدن سيگار قابل برگشت است
موضوع: بردن امام زمان ع به آسمان توسط روح القدس
در روايت ديگري، حکيمه خاتون مي گويد: بعد از تولد حضرت صاحب الامر ع، امام
حسن عسکري ع فرمود: A«فرزندم را نزد من بياور.A»پس من آن حضرت را برداشتم و
نزد امام حسن عسکري ع بردم، چون در مقابل پدر بزرگوارش رسيد در حالي که در
دستان من قرار داشت بر پدر بزرگوارش سلام کرد. سپس امام حسن عسکري ع او را
از دست من گرفت و در آن حال، پرندگاني، (ملائکه اي) بالهاي خود را بر سر
آن حضرت گسترانيدند. امام حسن عسکري ع به يکي از آن پرندگان فرمود: او را
بردار و محافظت کن و در هر چهل روز او را بسوي ما بازگردان.
موضوع: ماجراي شگفت انگيز دختر قيصر روم (مادر امام زمان ع)
شخصي به نام بشر بن سليمان که از نسل ابي ايوب انصاري و از مواليان حضرت
امام علي النقي و امام حسن عسکري ع و همسايه ايشان در سامرا بود، مي گويد:
A«کافور خادم امام هادي ع به نزد من آمد و گفت: A«مولاي ما حضرت ابي الحسن
علي بن محمدع ترا به نزد خود مي خواند.A»پس نزد آن حضرت رفتم. چون نشستم آن
حضرت فرمود: A«اي بشر! تو از اولاد انصA»
آري و اين موالات و دوستي ما، مدام در ميان شما بوده و اين دوستي و محبت را از يکديگر به ميراث مي بريد.
شما
مورد اعتماد ما اهل بيت هستيد و من مي خواهم به تو فضيلتي ببخشم که بوسيله
آن پيشي بگيري بر شيعه در پيروي کردن آن فضيلت. ترا به رازي مطلع کرده و
براي خريدن کنيزي مي فرستم.A»
سپس آن حضرت نامه اي به خط و زبان رومي
نوشت و با انگشتر خود بر آن مهر زد و کيسه زردي بيرون آورد که آن 220 اشرفي
بود. سپس فرمود: A«اين 220 اشرفي را بگير و به بغداد برو و در صبحگاه در
معبر فرات حاضر بشو. در آنجا وکلاي عباسيان مشغول فروش بردگان هستند. تو
پيش شخصي به نام عمر و بن يزيد برده فروش برو. در آنجا باش تا او براي
مشتريان کنيزکي که صفتش چنين و چنان است و دو جامه حرير محکم بافته در تن
او مي باشد ظاهر سازد.
آن کنيز خودداري مي کند از آنکه او را بر
خريداران عرضه کنند و ابا مي کند از اينکه خواهنده اي بر او دست بگذارد و
صداي او را به زبان رومي مي شنوي که در پس پرده رقيقي چيزي مي گويد؛ پس
بدان که مي گويد: A«واي که پرده عفتم دريده شد!A»
پس يکي از خريداران
خواهد گفت: A«اين کنيز، به قيمت سيصد اشرفي مال من باشد چرا که عفت او باعث
شده که به خريد او ميل و رغبت پيدا کنم.A»
ولي او خودداري مي کند و از فروخته شدن به او سرباز مي زند. پس آن برده فروش مي گويد: A«چاره چيست؟A» من ناچارم که ترا بفروشم.A»
آن
کنيز مي گويد: A«چرا عجله مي کني؟ بدرستي که بايد يک مشتري بيايد که دل من
هم به او ميل پيدا کند و بتوانم بر وفا و ديانت او اعتماد کنم.A»
پس در
اين وقت تو نزد عمرو بن يزيد برده فروش برو و به او بگو که: A«با من نامه
اي است که يکي از اشراف از روي ملاطفت نوشته و به زبان و خط رومي است و در
اين نامه کرم و وفا و بزرگواري و سخاوت خود را وصف کرده است.A» پس اين نامه
را به آن کنيز بده که در اخلاق او و اوصاف نامه تامل نمايد. اگر ميلش
کشيده شد و به او راضي شد پس من وکيل او هستم در خريدن آن کنيز.A»
بشر بن سليمان گفت: A«پس من به تمام آن چيزهائي که امام هادي ع فرموده بود عمل کردم.
پس
چون آن کنيز به آن نامه نگاه کرد به شدت به گريه افتاد و به عمر و بن يزيد
گفت: A«مرا به صاحب اين نامه بفروش. به خدا قسم اگر مرا به صاحب اين نامه
نفروشي خود را مي کشم.A»
پس من شروع به چانه زدن بر سر قيمت خريد آن
کنيز نموده تا آنکه به همان قيمتي که امام هادي ع به من داده بودند راضي شد
و معامله صورت گرفت و زرها را دادم و کنيز را تحويل گرفتم.
آن کنيز
خندان و خوشحال بود و با من به حجره اي که در بغداد گرفته بودم آمد. تا به
حجره رسيد، نامه امام هادي ع را بيرون آورد و آن را مي بوسيد و بر ديده هاي
خود مي ماليد.
من از روي تعجب گفتم:
A«آيا نامه اي را مي بوسي که صاحبش را نمي شناسي؟A»
کنيز
گفت: A«اي عاجز کم معرفت به بزرگي فرزندان و اوصياي پيغمبران! خوب به
حرفهاي من گوش بده تا شرح حال خود را برايت بيان کنم. من ملکه، دختر
يشوعاي،فرزند قيصر پادشاه روم هستم و مادر من از فرزندان شمعون بي صفا، وصي
حضرت عيسي ع است.
در هنگامي که من سيزده ساله بودم جدم قيصر مي خواست
که مرا به عقد فرزند برادر خود درآورد. پس در قصر خود، تعدا سيصد نفر از
نسل حواريون حضرت عيسي ع و علماي نصارا و عباد ايشان و هفتصد نفر از صاحبان
قدر و منزلت، و چهار هزار نفر از امراي لشکر و سرداران سپاه و بزرگان و سر
کرده هاي قبايل را جمع کرد.
پس دستور داد تختي را حاضر ساختند که به
انواع جواهر، تزئين شده بود و آن تخت را بر روي چهل پايه تعبيه کردند، بتها
و صليبهاي خود را بر بلنديهاي قرار دادند و پسر برادر خود را بر بالاي تخت
فرستاد.
چون کشيشان، انجيلها بر دست گرفتند که بخوانند، صليبها سرنگون
شد و بيفتاد و پايه تخت شکست و تخت بر زمين افتاد و پسر برادر ملک، از تخت
افتاد و بيهوش شد.
در آن حال رنگهاي کشيشان متغير شد و اعضايشان شروع به
لرزيدن کرد. بزرگ ايشان به جدم گفت: A«اي پادشاه! ما را از چنين کاري معاف
دار که به سبب آن، نحوستهايي روي داد که دلالت مي کند بر اينکه دين مسيح
بزودي از بين مي رود.A»
جدم اين امر را به فال بد گرفت و به علما و
کشيشان گفت: A«اين تخت را بار ديگر برپا کنيد و صليبها را به جاي خود
بگذاريد و برادر اين بدبخت را حاضر کنيد تا اين دختر رابه ازدواج او در
آوريم تا سعادت آن برادر، دفع نحوست اين برادر را بنمايد.A»
چون چنين
کردند و آن برادر ديگر را بر بالاي تخت بردند، همين که شروع به خواندن
انجيل کردند، همان وقايع قبلي روي دادو نحوست اين برادر، مثل نحوست آن
برادر بود ولي سر اين کار را ندانستند که اين سعادت سروري است نه از نحوست
دو برادر.
پس مردم متفرق شدند و جدم به حرمسرا بازگشت و بسيار خجالت زده و شرمنده شده بود.
چون
شب شد و به خواب رفتم، در خواب ديدم که حضرت مسيح ع با حواريين، جمع شدند و
منبري از نور نصب کردند که از رفعت، بر آسمان بلندي مي نمود و آن را در
همان موضعي قرار دادند که جدم، تخت را گذاشته بود.
حضرت محمد ص، با وصي و
دامادش علي بن ابيطالب ع و جمعي از امامان و فرزندان بزرگوار ايشان، قصر
را به نور قدوم خويش، منور ساختند. حضرت مسيح ع از روي ادب و تعظيم و اجلال
به استقبال خاتم انبياء محمد مصطفي ع، دست در گردن آن حضرت انداخت.
سپس
پيامبر اسلام ص فرمود: A«اي روح الله! من آمده ام که ملکه فرزند وصي تو،
شمعون صفا را براي اين فرزند سعادتمند خود، خواستگاري نمايم.A» و اشاره
کردند به ماه برج امامت، امام حسن عسکري ع که فرزند آن کسي که تو نامه اش
را به من دادي.
حضرت عيسي ع بسوي حضرت شمعون نظري انداخت و گفت: A«شرف دو جهان به تو روي آورده است، رحم خود را به رحم آل محمد ص پيوند کن.A»
شمعون گفت: اين کار را انجام دادم.
پس
همگي بر آن منبر بر آمدند و حضرت رسول ص خطبه اي خواند و با حضرت مسيح ع،
مرا به عقد حضرت امام حسن عسکري ع در آوردند و فرزندان حضرت محمد ص با
حواريان گواه شدند.
چون از خواب بيدار شدم، از ترس کشته شدن، آن خواب را
براي پدر و جد خود نقل نکردم و اين راز را در سينه پنهان داشتم. آتش محبت
آن خورشيد فلک امامت، روز بروز در کانون سينه ام، مشتعل مي شد و سرمايه صبر
و قرارم را به باد فنا مي داد تا به حدي که خوردن و آشاميدن بر من حرام شد
و هر روز چهره ام افسرده تر مي شد و بدنم لاغر تر مي گرديد و آثار عشق
پنهان، در بيرون ظاهر مي شد.
در شهرهاي روم، طبيبي نماند که جدم براي
معالجه من حاضر نکرده باشد و از دواي درد من از او سوال ننموده باشد چون از
علاج درد من مايوس شد روزي به او گفتم اي نور چشم من! آيا در خاطرت آرزوي
هست تا آن را برآورده نمايم؟
گفتم: اي جد من! درهاي خوشحالي و شادماني
را به روي خود بسته مي بينم، حال اگر دستور بدهي تا از شکنجه و آزار اسيران
مسلمان در زندان دست بردارند و آنها را آزاد نمايند اميدوار هستم که
خداوند متعال حضرت مسيح و مادرش عافيتي به من ببخشند.
جدم قبول کرد و
چون چنين کردند، اندک سلامتي و صحت از خود ظاهر ساختم و مقداري هم غذا
خوردم پس جدم خوشحال و شاد شد و ديگر اسيران مسلمان را عزيز مي داشت.
بعد
از 4 شب در خواب ديدم که بهترين زنان عالميان، حضرت فاطمه زهرا و حضرت
مريم با هزار کنيز از حوريان بهشتي که در خدمت آن حضرت بودند پيش من آمدند.
حضرت مريم گفت اين خاتون و بهترين زنان، مادر شوهر توست. پس من به دامنش
افتادم و گريستم و شکايت کردم که حضرت امام حسن عسکري از ديدار با من
خودداري مي کند.
آن حضرت فرمود: A«فرزند من چگونه به ديدن تو بيايد در
حالي که تو به خدا شرک مي آوري و بر مذهب مسيحيان هستي؟! اينک خواهرم مريم
دختر عمران، از تو بسوي خدا بيزاري مي جويد، اگر ميل داري که حق تعالي و
حضرت مسيح و حضرت مريم ع از تو خشنود گردند و حضرت امام حسن عسکري ع به
ديدن تو بيايد، پس بگو: A«اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول
اللهA»
(يعني شهادت مي دهم که نيست معبودي جز خداوند و شهادت مي دهم که محمد فرستاده خداوند است.)
چون
اين دو کلمه طيبه را تلفظ نمودم، حضرت سيده النساء ع مرا به سينه خود
چسباند و دلداري داد و فرمود: A«اکنون، منتظر آمدن فرزندم باش که من، او را
بسوي تو مي فرستم.A»
چون بيدار شدم، آن دو کلمه طيبه را بر زبان مي راندم و انتظار ملاقات آن حضرت را مي بردم.
در
شب بعد در خواب، آفتاب جمال آن حضرت طالع گرديد. عرض کردم: A«اي دوست من!
بعد از آنکه دلم را اسير محبت خود کردي، چرا از مفارقت جمال خود، مرا چنين
زجر دادي؟A»
آن حضرت فرمود: A«دير آمدن من به نزد تو، نبود مگر براي آن
که تو مشرک بودي، اکنون که مسلمان شدي هر شب نزد تو خواهم آمد تا آن زمان
که خداي تعالي من و ترا در بعد ظاهري به يکديگر برساند و اين هجران را به
وصال مبدل گرداندA»
از ان شب تا حال، يک شب نگذشت مگر اينکه درد هجران مرا، به شربت وصال دوا فرمود.A»
من (بشر بن سليمان) گفتم: A«چگونه در ميان اسيران افتادي؟A»
حضرت
نرجس ع گفت: A«در شبي از شبها امام حسن عسکري ع به من خبر داد که در فلان
روز جدت، لشکري بر عليه مسلمانان خواهد فرستاد و خود، از عقب خواهد رفت؛ تو
خود را در ميان کنيزان و خدمتکاران او بينداز بصورتي که ترا نشناسند و به
دنبال جد خود روان بشو و از فلان راه برو.A»
پس من چنان کردم. طليعه
لشکر مسلمانان به ما برخوردند و ما را اسير کردند و آخر کار من اين بود که
ديدي و تا به حال، کسي به غير از تو ندانسته است که من دختر پادشاه روم
هستم.A»
گفتم: A«اين عجيب است که تو از اهل فرنگ هستي و زبان عربي را به خوبي مي داني.A»
او
گفت: A«بلي! بخاطر محبت زيادي که جدم به من داشت و مي خواست که به من آداب
حسنه را ياد بدهد، براي من زن مترجمي که هم زبان فرنگي و هم زبان عربي مي
دانست را قرار داده بود که او هر صبح و شام مي آمد و به من لغت عربي مي
آموخت تا آنکه توانستم اين زبان را ياد بگيرم.A»
بشر بن سليمان مي گويد:
A«چون او را به سامراء خدمت حضرت امام علي النقي ع رساندم، حضرت به ايشان
فرمود: A«چگونه حق سبحانه و تعالي، به تو نشان داد عزت دين اسلام و ذلت دين
نصاري را شرف و بزرگواري محمد ص و اهل بيت او را ؟A»
گفت: A«چگونه وصف کنم براي تو اي فرزند رسول خدا چيزي را که تو از من بهتر مي داني.A»
امام
هادي ع فرمود: A«مي خواهم ترا گرامي بدارم. کدام يک بهتر است نزد تو، اين
که ده هزار اشرفي به تو بدهم يا ترا به يک شرف ابدي بشارت بدهم؟A» حضرت
نرجس ع عرض کرد: A«بشارت شرف را مي خواهم و مال نمي خواهم.A»
حضرت امام
علي النقي ع فرمود: A«بشارت باد ترا به فرزندي که پادشاه مشرق و مغرب عالم
مي گردد و زمين را پر از عدل و داد مي کند، بعد از آن که پر از ظلم و جور
شده باشد.A»
حضرت نرجس ع عرض کرد: A«اين فرزند از چه کسي بوجود خواهد آمد؟A»
امام
هادي ع فرمود: A«کسي که حضرت محمد ص ترا براي او خواستگاري کرد.A» سپس از
او پرسيد: A«حضرت مسيح و وصي او، ترا به عقد چه کسي در آوردند؟A»
او گفت: A«به عقد فرزند تو، امام حسن عسکري ع.A»
حضرت
فرمود: A«او را مي شناسي؟A» او گفت: از شبي که به دست بهترين زنان، مسلمان
شدم، شبي نگذشته است که او به ديدن من نيامده باشد. پس امام هادي ع، خادم
را طلبيد و فرمود: A«برو به خواهرم حکيمه بگو که بيايد.A»
چون حکيمه ع
داخل شد حضرت فرمود: A«اين، آن کنيزي است که مي گفتم.A» حکيمه خاتون، حضرت
نرجس ع را در بر گرفته، بسيار نوازش کرد. سپس امام هادي ع به حکيمه خاتون
فرمود: A«اي دختر رسول خدا! او را به خانه خود ببر و واجبات و سنتها را به
او آموزش بده، زيرا او زن امام حسن عسکري و مادر صاحب الزمان ع است.A»
موضوع: تولد شگفت انگيز امام زمان (ع)
حکيمه خاتون، دختر امام جواد ع، بعد از وفات حضرت امام حسن عسکري ع مي
گويد: بعد از اينکه امام هادي ع به شهادت رسيد و امام حسن عسکري ع در جاي
پدر بزرگوار خود قرار گرفت، من به زيارت او مي رفتم، چنانچه به زيارت پدر
آن حضرت مي رفتم. روزي به نزد ايشان رفتم. پس نرجس خاتون به نزد من آمد که
چکمه ام را از پايم در بياورد.گفتم: A«اي خانم بزرگوارم! من بايد چکمه ترا
در بياورم.A»
گفت: A«تو خانم بزرگوار من هستي! و من بايد چکمه ترا در بياورم.A»
گفتم: A«خير! به خدا قسم که نمي گذارم چکمه مرا در بياوري، بلکه من ترا بر ديدگان خود مي گذارم و ترا خدمت مي کنم.A»
امام حسن عسکري ع سخنان ما را شنيد و فرمود: A«اي عمه! خداوند ترا جزاي خير بدهد.A»
من تا غروب آفتاب در نزد آن حضرت نشستم. سپس کنيزي را صدا کردم و گفت: A«لباس مرا بياور تا مراجعت بکنم.A»
امام
حسن عسکري ع فرمود: A«اي عمه! امشب را نزد ما بيتوته کن. زيرا اين شب، شب
نيمه شعبان است و بزودي در اين شب مولودي که کريم است و حجت خداوند متعال
بر خلق مي باشد متولد مي شود، او کسي است که خداوند بوسيله او زمين را بعد
از مردنش، زنده مي کند.
پس بدرستي که خداوند عزوجل زود است که ترا به ولي خود و حجت خود برخلق که جانشين من است مسرور نمايد.
گفتم: اي آقاي من! از چه کسي اين فرزند متولد مي شود؟
حضرت فرمود: از نرجس
پس
من بخاطر اين بشارت بسيار خوشحال شدم و نزد حضرت نرجس ع رفتم ولي در او
اثر حملي را نديدم، پس تعجب کردم و به امام حسن عسکري ع عرض کردم: من اثر
حملي را در نرجس نمي بينم.
حضرت تبسمي کرد و فرمود: A«ما اوصياء از
شکمها برداشته نمي شويم و مادرانمان، ما را در پهلوهاي خود حمل مي کنند، و
ما از ارحام بيرون نمي آييم بلکه از طرف راست مادران خود بيرون مي آييم
زيرا ما نورهاي خداوند هستيم که کثيفي به ما نمي رسد.A»
عرض کردم:...
A«اي سيد من! در چه وقتي از اين شب، آن مولود، متولد مي شود؟A»
حضرت فرمود: A«در وقت طلوع فجر.A»
چون
من از نماز عشاء فارغ شدم، افطار کردم و به رختخواب رفتم و پيوسته مراقب
نرجس بودم. چون نيمه شب شد، بر نماز خواندن برخاستم و چون نمازم تمام شد،
ديدم نرجس خاتون خوابيده و هيچ مورد خاصي وجود ندارد.
سپس بيرون رفتم تا
ببينم که فجر شده است يا نه، پس ديدم که فجر اولف طالع شده است و نرجس
خاتون همچنان در خواب بود، پس شکهايي به خاطرم راه يافت. در همين هنگام
امام حسن عسکري ع از آن جايي که نشسته بود، مرا صدا زد و فرمود: A«اي عمه!
عجله نکن که اينک امر ولادت نزديک شده است.A»
پس من نشستم و سوره هاي
A«الم سجدهA» و A«يسA» را خواندم و در خواندن بودم که نرجس خاتون، ترسان
بيدار شد. من سريع خود را به او رسانيدم و او را به سينه خود چسبانيدم و
گفتم: نام خداي بر تو باد! احساس چيزي مي نمايي؟A»
گفت: A«بلي اي عمه!A»
در
اين حال، ديدم نرجس خاتون، اضطراب دارد، پس او را در بغل گرفتم و نام الهي
را بر او خواندم. امام حسن عسکري ع صدا زد که: A«سوره قدر را بر او
بخوانA»
از او پرسيدم: A«چه حالي داري؟A»
نرجس خاتون گفت: ظاهر شد اثر آنچه مولايم فرمود.
پس
مشغول خواندن سوره قدر شدم چنانچه امام حسن عسکري ع امر فرموده بود. پس آن
طفل در شکم نرجس خاتون نيز با من همراهي مي کرد و آنچه که من مي خواندم را
مي خواند و بر من سلام کرد و من ترسيدم. امام حسن عسکري ع صدا زد و فرمود:
که: A«اي عمه! از قدرت الهي تعجب نکن که حق تعالي کوچکهاي ما را به حکمت،
گويا مي گرداند و در بزرگي، ما را در روي زمين، حجت خود مي گرداند.A»
سخن
حضرت تمام نشده بود که ناگهان حضرت نرجس ع از نظرم ناپديد شد و او را
نديدم. گويا پرده اي ميان من و او زده شده بود. پس فرياد کنان بسوي حضرت
امام حسن عسکري ع دويدم. آن حضرت فرمود: A«برگرد اي عمه! که او را در جاي
خود خواهي يافت.A»
پس من مراجعت نمودم و بعد از زمان کمي، پرده برداشته
شد و نرجس خاتون را ديدم که بر وي نوري است که چشمم را خيره نمود و حضرت
صاحب الامر ع را مشاهده کردم کهبه سجده افتاده و انگشتان سبابه خود را به
طرف آسمان بلند کرده بود و مي گفت: A«اشهد ان لا اله الا الله و ان جدي
محمد رسول الله و ان ابي اميرالمومنينA» (يعني: شهادت مي دهم که نيست
معبودي جز خداوند و بدرستي جد من محمد، فرستاده خداوند، و پدرم
اميرالمومنين است.)
آنگاه يک يک امامان را شمرد تا اينکه به خود رسيد،
پس فرمود: A« اللهم انجزلي ما وعدتني و اتمم لي امري و ثبت وطاتي و املاء
بي الارض قسطا وعدلا.A» (يعني: خدايا وفا کن به آنچه که به من وعده داده اي
و امرم را تمام کن و قدمهايم را محکم گردان و بوسيله من زمين را پر از عدل
و داد کن.)
در روايت ديگري آمده است که: چون حضرت مهدي ع، متولد شد به
زانو در آمده و دو سبابه خود را بلند نمود. آنگاه عطسه کرد و فرمود:
A«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله عبدا ذکر الله غير
مستنکف و لا مستکبرA» (يعني: سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است و درود خدا
بر محمد و آل او باد، بنده اي که بدون هيچ ننگ و استکباري خدا را ياد کرد.)
آنگاه فرمود: A«ظالمان گمان کردند که حجت خداوند باطل خواهد شد، اگر در سخن گفتن به من اجازه مي دادند هر آينه شک زايل مي شد.A»
موضوع: جواب دادن به سوالهاي پرسيده نشده و خبرهاي غيبي
حکيمه خاتون مي گويد: بعد از شهادت امام حسن عسکري ع، من در صبح و شام حضرت
صاحب الامر ع مي بينم و از هر چه که از من مي پرسند، آن حضرت، به من خبر
مي دهد و من نيز به ايشان خبر مي دهم. قسم به خداوند که گاه من اراده مي
کنم که چيزي از او بپرسم ولي بدون اينکه سوال خود را مطرح کنم آن حضرت جواب
مرا مي گويد و بسيار مي شود که امري براي من روي مي دهد، پس در همان ساعت
جواب مي رسد، بدون آنکه سوال کنم.
موضوع: خواندن قرآن و کتب پيامبران بزرگ الهي
حکيمه خاتون مي گويد: بعد از اينکه حضرت صاحب الامر ع متولد گرديد، امام
حسن عسکري ع صدا زد که: A«فرزندم را به نزد من بياور.A»پس او را برداشتم
وبه نزد آن حضرت بردم، چون صاحب الامر ع به حضور آن امام حسن عسکري ع رسيد،
در حالي که بر روي دست من بود بر پدر بزرگوارش سلام کرد.
سپس امام حسن
عسکري ع او را بر روي دو دست خود گرفت، بطوري پاي مبارک حضرت صاحب الامر ع
بر روي سينه شريف پدر بزرگوارش بود. امام حسن عسکري ع دست شريف خود را بر
روي انور او ماليد و فرمود: A«سخن بگو اي حجت خدا و بقيه انبياء و نور
اصفياء و پناهگاه فقرا و خاتم اوصياء و ...A»
حضرت صاحب الامر ع فرمود:...
A«اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له و ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان عليا ولي الله.A»
(يعني:
شهادت مي دهم که نيست معبودي جز خداوند که تنهاست و شريکي ندارد و بدرستي
که محمد، بنده و فرستاده خداوند است و بدرستي که علي، ولي خداوند است.
سپس اوصياء را تا آن جناب، يک به يک شمرد. سپس امام حسن ع فرمود: A«بخوانA»
پس
او قرائت کرد آنچه نازل شده بود بر پيغمبران و ابتدا نمود به صحف ابراهيم؛
پس آن را به زبان سرياني خواند. آنگاه خواند کتاب ادريس و نوح و کتاب صالح
و تورت موسي و انجيل عيسي و فرقان محمد ص و بعد مشغول نقل قصص انبياء شد.
همچنين او استعاذه نمود و بسم الله گفت و چنين خواند:
A«و
نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين
* و نمکن لهم في الارض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا
يحذرون.A» (يعني: ما مي خواستيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را
پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم، و حکومتشان را در زمين پابرجا
سازيم، و به فرعون هامان و لشگريانشان، آنچه را از آنها بيم داشتند نشان
دهيم.)
سپس بر رسول خدا ص و بر اميرالمومنين ع و بر هر يک از ائمه ع
صلوات فرستاد. سپس امام حسن عسکري ع، آن حضرت، را به من داد و فرمود: اي
عمه! او را به سوي مادرش برگردان تا چشمش روشن شود و اندوهگين نشود و بداند
که وعده خداوند جل جلاله، حق است و لکن بيشتر مردم نمي دانند.A»
پس من
آن حضرت رابسوي مادرش برگرداندم در وقتي که فجر دوم روشن شده بود. پس نماز
را بجاي آوردم و مشغول خواندن تعقيبات شدم تا آنکه آفتاب، طالع شد. آنگاه
از امام حسن عسکري ع خداحافظي کرده و به منزل خود بازگشتم.
روز ديگر صبح
هنگام رفتم که بر امام حسن عسکري ع سلام کنم، پرده را برداشتم که حضرت
صاحب الامر ع را ببينم ولي آن حضرت را مشاهده نکردم. به امام حسن عسکري ع
عرض کردم: A«فداي تو شوم! سيد من چه شد؟A» آن حضرت فرمود: اي عمه! او را
سپردم به آن کسي که مادر موسي ع، فرزندش را به او سپرد.
موضوع: ساطع شدن نور و آمدن ملائکه به زمين
مرويست: هنگامي که حضرت مهدي ع متولد گرديد نوري از ان حضرت ساطع گرديد و
در آفاق آسمان پهن شد، و ملائکه اي بصورت پرندگان سفيدي از آسمان به پايين
آمدند و بالهاي خود را بر سر و روي و بدن آن حضرت مي ماليدند و پرواز مي
کردند. آن گاه براي پروردگار خويش به سجده افتاد، سپس سرش را بلند نمود و
فرمود:A«شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولو العلم قائما بالقسط
لا اله الا هو العزيز الحکيم ان الدين عند الله الاسلام.A»
( يعني:
خداوند گواهي مي دهد که معبودي جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش، گواهي
مي دهند، در حالي که (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد، معبودي جز
او نيست، که هم توانا و هم حکيم است.)
از ابي علي حسن مرويست
که: من از کنيزکي شنيدم که او گفت: A«مرا به عنوان هديه به خدمت حضرت امام
حسن عسکري ع آورده بودند و ان زماني که حضرت صاحب الزمان ع به دنيا آمد من
حاضر بودم، ناگهان نوري ديدم را که از جمال او روشن شده و به افق آسمان
پيوست و پرندگان سفيدي را ديدم که از آسمان به زير مي آمدند و پرهاي خود را
سر و روي و تمام اعضاي مبارک او مي ماليدند و بعد از آن به آسمان عروج مي
کردند. اين احوال را به خدمت امام حسن عسکري ع عرض کردم، آن حضرت تبسمي کرد
و فرمود: آن پرندگان، فرشتگان بودند که براي تهنيت و مبارک باد فرزند
ارجمند من فرود آمده بودند و ايشان ياران او در آخر الزمان هستند.A»
موضوع: آيا هيپنوتيزم ميتواند نابغه بسازد ؟
موضوع: هيپنوتيزم و خود هيپنوتيزم درماني
هيپنوتيزم چيست؟
دكتر لوبا دانشمند آمريكايي در اين زمينه مي گويد:
چكيده
و اصل هيپنوتيزم در ايجاد و خلاقيت يك تمايل و توانايي خلاصه مي شود كه
بايد در فرد هيپنوتيزم شونده پديد آيد. او بايد بتواند از صحبتهاي
هيپنوتيزور و در ذهن روشن و فعال خود تصويري زنده و واضح بسازد و تمام
تخيلات و تمركز ذهني خود را تنها در اين راستا تجهيز و تمركز بخشد. مطالبي
كه هيپنوتيزور به او ارائه مي دهد ممكن است حقايقي قطعي يا سمبوليك باشند.
اين
تصويري كه از هيپنوتيزم ارائه گرديد، با پديده هايي كه به صورت خودجوش در
جريان زندگي روزمره ما به وجود مي آيند، مطابقت مي كنند. يعني مواقعي كه ما
شديداً توسط جرياناتي كه در اطراف ما مي گذرد ، جذب مي شويم . براي شرح
اين پديده بهتر است مطلبي از دكتر كلمن را عيناً نقل كنيم:
در زندگي
روزمره ، ما بارها حالت خلسه يا از خود بي خود شدن را تجربه مي كنيم. در
حالاتي كه وقايعي ، به اصطلاح ، ذهن ما را تسخير مي كنند. در اين لحظات ما
موقتاً آنچه را در اطرافمان مي گذرند، فراموش مي كنيم. براي مثال كساني كه
مرحله نهايي يك مسابقه فوتبال را در تلويزيون مشاهده مي كنند، تمام وجود
خود را بر روي بازي متمركز مي سازند و نسبت به همه چيز، از جمله اين كه به
چه صورتي روي مبل قرار گرفته اند يا اين كه همسرشان آنها را براي صرف غذا
صدا مي كند، بي توجه مي گردند.
دكتر لوبا در مورد ديگر فرآيندهايي كه
در زندگي ، ما را جذب مي كنند مي گويد : بسياري از ما در برخي از موقعيت
ها، حالت عدم احساس درد يا حالت بي حسي را تجربه كرده ايم. مثلاً موقعي كه
عميقاً مجذوب يك داستان پليسي مي شويم، برخي دردهاي سبك بدني را حس نمي
كنيم. در بعضي از موقعيت ها از جمله در لحظاتي كه عميقاً مجذوب صحبت هاي
دوستي مي شويم، ممكن است صداي زنگ يا صداي فردي كه مستقيماً ما را صدا مي
كند، نشنويم. عكس اين حالت هم وجود دارد. در لحظاتي از زندگي تمام توجه خود
را معطوف به احساس نامطبوعي كرده ايم. مثلا انتظار درد روي صندلي دندان
پزشك يا توجه براي احساس بو يا طعمي ناخوشايند و حصول اين احساس در پي آن.
در لحظاتي كه فردي قانع شده يا به او تلقين شده كه از عهده كار خاصي بر نمي
آيد، نمي تواند به خوبي آن كار را هر چند ساده و آسان هم باشد، انجام دهد.
ولي اگر ما اعتماد به نفس خودمان را به دست آوريم و مطمئن شويم كه قادر به
انجام اين كار هستيم، حتما در انجام آن توفيق پيدا مي كنيم.
باورهاي نادرست درباره هيپنوتيزم
هنوز
برخي تصور مي كنند به هنگام هيپنوتيزم ، يك فرد مقتدر و ماهر به طور فعال ،
فردي را كه حالت تسليم به خود گرفته ، كنترل مي كند. اين تصور از واقعيت
علمي به دور است. تصور وجود يك هيپنوتيزور با قدرت زياد و اسرار آميز در
مقابل فردي ضعيف و مقهور ، به قرن هجدهم باز مي گردد كه هيپنوتيزم با
استفاده از '' نيروهاي مرموز '' و مغناطيسي صورت مي گرفت. هيپنوتيزور در آن
عصر، انساني با قدرت جادويي و غول آسا بود كه با وسايل اهريمني، اراده و
روح انسان هاي ديگر را كنترل و اداره مي نمود.
نظريه جديد درباره
هيپنوتيزم وهيپنوتيزور با اين باورهاي قديمي فاصله بسيار زيادي دارد. هم
اكنون بسياري از روان پزشكان و روان شناسان از اين نظريه طرفداري مي كنند
كه : هيپنوتيزور تنها نقش راهنما و هدايت كننده را در برقراري حالت
هيپنوتيزم ايفا مي كند و '' كار اصلي'' را در اين جريان خود فرد تحت
هيپنوتيزم انجام مي دهد.
هيپنوتيزم شدن، نشانه ضعف روحي نيست!
همانطور كه دكتر اشپيگل اظهار مي دارد:
هيپنوتيزم شدن نشانه سطح بالايي از هوش و استعداد و نمايانگر قدرت و قابليت فرد در انجام تمركز است.
نحوه ايجاد هيپنوتيزم و امكانات درماني آن
بيمار
در صورت تشخيص پزشك معالجش و تمايل خودش مي تواند از هيپنوتيزم در برنامه
درمانش استفاده كند. براي انجام موفقيت آميز جريان درمان بيمار بايد:
- ذهن خود را از كليه افكار انحرافي خالي و پاك كند.
- به اصالت علمي هيپنوتيزم و قابليت عملي هيپنوتيزور اعتقاد و ايمان داشته باشد.
- به اندازه كافي قدرت تمركز و تصور داشته باشد.
- به برنامه اي كه هيپنوتيزور براي درمان بيماري و يا رفع مشكل او مطرح كرده، مطمئن باشد.
در مورد و شرايط زير هيپنوتيزم اثرات درمان كننده اثبات شده اي دارد:
- درمان پرخوري و چاقي
- ترك اعتياد به دخانيات ، الكل و بسياري از مواد مخدر
- درمان بي خوابي
- معالجه حالات اضطرابي
- درمان حالات هيجاني
- معالجه افسردگي
- درمان ضعف و فقدان اعتماد به نفس
- ايجاد انگيزه و اميد
- درمان وسواس و رفتارهايي كه فرد به صورت اجباري انجام مي دهد
- درمان عادت جويدن ناخنها
- معالجه عدم قدرت درتمركز فكري
- درمان لكنت زبان در مواردي كه نقص عضوي در كار نباشد
- درمان حالاتي كه فرد در شناخت هويت خود دچار مشكلاتي شده است
- درمان انواع ناتواني ها و مشكلات جنسي
موضوع: مغز و امواج مغزي در هينوتيزم
راستي در حالت هيپنوتيزم چه اتفاقي مي افتد؟ آيا اظهارات هيپنوتيزم شدگان درست است؟
براستي چه اتفاقي در درون بدن انسان مي افتد كه چنين اتفاقاتي رخ مي دهد؟
كدام قسمت از مغز يا ذهن مسئول اين تغييرات دروني است؟
آيا واقعا'' اين پديده قابل بررسي از ديدگاه هاي عميق باليني نيست؟
مطالعات
انجام شده در مورد مغز انسان، با جداسازي دو نيمكره مغزي در مورد برخي از
بيماران صرعي نشان دهنده اين واقعيت بوده است كه ما در واقع داراي دو مغز
هستيم كه بطور مستقل از يكديگر عمل مي نمايند. بدين ترتيب با مواجه با محرك
هاي محيطي آنها بطور يكسان عمل نمي نمايند و هركدام توانائي خاص خودشان را
دارا هستند. هر نيمكره مغزي داراي وظايف و توانائي هاي خاص خودش است
وصرفا'' به محرك هائي واكنش نشان مي دهد كه در سيطره توانائي خودش باشد
(Watzlawick,1978)
يك مجله مشهور آمريكائي تصوير خيلي ساده شده كاركرد نيمكره هاي مغز را نشان مي دهد (شكل روبرو) :
همانگونه
كه در تصوير نيز مشاهده مي شود مراكز ادراكات، احساسات و تخيلات و
اندريافت هنري، موسيقي، مجسمه سازي و رقص در نيمكره راست مغز و مراكز مرتبط
با منطق، رياضيات، توانشهاي كلامي و نگارشي و فهم علوم و فنون در نيمكره
چپ مغز قرار دارد. بارنت (Barent,1981) ، در مطالعه خود متوجه گرديد كه با
فعال شدن نيمكره راست مغز توانائي تصوراتي (Imaginative ablity) و
هيپنوتيزم (hypnotizability) افزايش مي يابد.
هيلگارد (Hilgard,1979)
در مطالعاتي كه روي افراد انجام داد به اين نتيجه رسيد كه بين قدرت تصورات و
قدرت خيال پردازي و هيپنوتيزم ارتباط نزديكي وجود دارد. اريكسون
(Erikson,1981) ، كشف نمود بيماراني كه با مشكلاتشان بطور منطقي و
تحليلگرانه (Analytical) برخورد مي كنند و آمادگي بيشتري از ديگران براي حل
مسائل منطقي دارند ديرتر و به سختي هيپنوتيزم مي شوند.
بارنت
(Barent,1981) ، اظهار نموده كه نيمكره راست هشياري (Consciousness) فرد را
تحت سلطه خود دارد و بطور غير مستقيم تأثير در آگاهي (Awarness) دارد. چن،
دوركين وبلوم كوئيست (Chen,Dworkin & Bloomquist,1981) عنوان نموده
اند كه نيمكره چپ در هشياري نرمال (Normal Consciousness) مسلط هستنند و
بيشتر فعاليت دارند حال آنكه نيمكره راست به نسبت فعاليت بيشتري را در حالت
تغيير يافته آگاهي دارد.
ميلر (Miller,1979): وقتي يك محرك قوي، جاذب و
ثابت بكار برده مي شود، براي مثال محركي مثل كريستال براي خيره كردن چشم،
اين باعث كاهش و ساكن شدن فرايند تداعيات وارتباطات در كورتكس حسي مي شود.
اين
حالت باعث و عامل تجزيه و انفكاك (Dissociation) و كاهش و نقصان در فعاليت
هاي جسماني مي شود. به عبارت ديگر ساكن شدن ارتباطات در مراكز حسي كورتكس
باعث كاهش در فعاليت هاي جسماني مي شود. تعداد قابل توجهي از محققين اظهار
داشته اند كه هيپنوتيزم يك حالت تغيير يافته از هوشياريست (An altered
state of Consciousness). هيلگارد (Hilgard, 1986) ، در زيربناي تئوريك
هيپنوتيزم به لحاظ ذهني اظهار مي كند كه هيپنوتيزم يك وضعيت تجزيه يا
انفكاك در هشياري ايجاد مي كند. اين انفكاك شامل يك شكاف در فرآيندهاي
رواني شده و آن را به دو شق يا قسمت از آگاهي در مي آورد. يكي از اين دو
بخش در ارتباط با هيپنوتيزم كننده و محيط و جهان بيرون است و بخش ديگر
مربوط به دنياي درون و ناظر دروني(Hidden Observer) است. هيلگارد اعتقاد
دارد كه اثرات هيپنوتيزم محصول اين هشياري تفكيك شده است. براي مثال زماني
كه سوزني به دست سوژه هيپنوتيزم شده فرو مي رود و به سوژه گفته مي شود كه
او كاملا'' نسبت به درد بدون واكنش باقي مي ماند يا اصلا'' دردي را احساس
نمي كند، واقعيت اينست كه آگاهي بيروني يا آگاهي مرتبط با هيپنوتيزم شونده
مي گويد كه دردي احساس نمي كند، و از آنجائيكه بين هشياري شكاف افتاده
احساس درد نمي تواند به آگاهي دروني به دليل انفكاك منتقل شود و در نتيجه
دردي احساس نمي شود. در واقع آگاهي بيروني تحت تأثير حرف هاي هيپنوتيزم
شونده است.
امواج مغز
تغييرات در هوشياري رابطه بسيار نزديكي با
تغييرات الكتريكي در مغز دارد. همانگونه كه مي دانيم فعاليت هاي الكتريكي
در مغز در چهار نوع يا شكل كلي نمايش داده مي شود:
1- داري و هوشياري كامل - امواج 13 تا 24 سيكل در ثانيه (بتا Beta)
2- حالت ريلكس جسماني - امواج 8 تا 12 سيكل د رثانيه (آلفا Alpha)
3- حالت خواب سبك - امواج 4 تا 7 سيكل د رثانيه (تتا Teta)
4- حالت خواب سنگين-امواج 4 سيكل در ثانيه (دلتا Delta)
- مطالعات نشان داده كه هنگام هشياري يا هنگام حل مسائل رياضي يا تفكرات، امواج (بتا) فعاليت مسلط دارند.
- هنگام استراحت و آرامش امواج (آلفا) فعاليت مسلط دارند.
-
در روياهاي روزانه و يا تخيلات، هشياري كاهش مي يابد. در واقع خيال بافي
شايد يكي از خواصش اين باشد، كه قدري انسان را از فشارهاي استرس زا ي زندگي
رهايي بخشد. در توهم آگاهي كاملا'' قطع مي شود. قطع كامل از واقعيات
زندگي. كيفيت توهم، در هيپنوتيزم و بيماران رواني فرق دارد در حالت
هيپنوتيزم حالتي شبيه به شبه توهم (Psudohallucination) دارد.
- بررسي هاي انجام شده نشان داده كه در عميق ترين درجات هيپنوتيزم درصدي آگاهي وجود دارد.
-
حتي در خواب عميق معمولي يا حتي بيهوشي به همين صورت درصدي آگاهي وجود
دارد(Rymer, 1987). براي مثال برخي از محرك هاي خاص ممكن است در حالت خواب
عميق يا حتي بيهوشي شنيده شوند. مادر، در خواب عميق متوجه كوچكترين سر و
صداي فرزند نوزاد خود مي شود، حال آنكه شايد هرگز متوجه رعد و برق شديد
نشود (Bernnet, 1982)
- بعضي ازافرادي كه در بيهوشي عميق قرار داشتند،
بعد از بيرون آمدن از بيهوشي برخي از حرفهاي پزشكان را عنوان مي نمودند و
اين نشاندهنده درصدي آگاهي بوده است (Rymer)
- هيپنوتيزم خواب نيست،
بيهوشي هم نيست، بلكه حالتي شبيه به خواب آلودگي است. در قويترين درجات
هيپنوتيزم درصدي آگاهي وجود دارد و فرد مي داند چه مي كند و چه اتفاقي مي
افتد.
- در هيپنوتيزم سبك امواج آلفا و در هيپنوتيزم عميق امواج بين تتا و دلتا گزارش شده است.
منبع :
تسواك اشتفان، مترجم منصوري ذبيح الله (1370)، كاشف هيپنوتيزم، دفتر نشر فرهنگي
موضوع: کاربرد هيپنوتيزم در درمان بيماريهاي روان تني
با پذيرش اين اصل كه انسان مجموعه اي از جسم و روح يا روان و تن است
به اين حقيقت مي رسيم كه با تقويت روان مي توان جسم بيمار را نيز نيرويي
تازه بخشد يا به اصطلاح در كالبد او روح تازه اي دميد. انسان در تمامي
لحظات، آگاهانه يا ناآگاهانه در كليه جنبه هاي زندگي در جستجو و تلاش براي
يافتن و حفظ تعادل و توازن است. هر گاه نيرويي اين توازن و تعادل را بر هم
زند، نيرويي متضاد در وجود شخص ايجاد مي شود كه تقابل آن با نيروي بيروني
موجب بروز بيماري هاي جسمي يا آشفتگي و اضطراب روحي خواهد شد. پريشاني هاي
روحي به خلاف ناراحتي هاي جسمي قابل رويت نيستند و حتي در برخي موارد يك
آشفتگي روحي خود را به صورت يك بيماري جسمي آشكار مي كند و تا زماني كه
عامل روحي اوليه از بين نرفته است، بيماري جسمي ناشي از آن نيز درمان نمي
پذيرد. بيشتر تجربه هاي زندگي در ضمير ناخودآگاه ذهن ما ثبت مي شود. بر
پايه نتايج پژوهش هاي روان شناسان، روان آگاه يك انسان سالم قادر است در هر
ثانيه 126 واحد اطلاعاتي را مرور و بررسي كند، در حالي كه اين رقم در روان
ناآگاه به بيش از يك ميليون واحد اطلاعاتي در هر ثانيه مي رسد. دستگاه
خون، تنفس، تنظيم حرارت بدن، تنظيم ضربان قلب تحت تاثير روان ناآگاه اداره و
تنظيم مي شوند. حتي فعاليت هاي بسيار معمولي مغز مانند بويايي، چشايي،
بينايي و شنوايي كه به نظر آگاهانه مي آيند نيز در ابتدا بايد به وسيله
روان ناآگاه شناسايي شوند و پس از آن در حيطه روان آگاه نفوذ كنند. با توجه
به اين نكات مي توان دريافت كه بيشتر تجربيات زندگي ما در روان ناآگاه
صورت مي گيرد. نابساماني هاي محيطي هميشه اتفاق مي افتند و اين درحالي است
كه روان انسان تلاش مي كند تا در هر لحظه با فشار هاي روحي و جسمي ناشي از
اين عوامل و نابساماني ها مبارزه كند و آنها را به يك تعادل نسبي برساند.
هر
گاه فشار اين نابساماني ها از حد قابل تحمل انسان فراتر رود امكان بروز
علايم و آثار بيماري هاي گوناگون وجود دارد. در اغلب موارد علايم اين
بيماري ها در نقاطي از بدن كه پيش از اين دچار آسيب ديدگي يا ضعف بوده اند
نمايان مي شود. براي مثال، علايم ناشي از يك فشار روحي شديد مي تواند در
محل يك شكستگي قديمي و بهبود يافته استخوان دوباره درد ايجاد كند. اغلب
مردم اين نوع دردها را به عنوان درد هاي عصبي مي شناسند.
در بيشتر
موارد در ناحيه اي كه دچار درد عصبي است هيچ گونه ناهنجاري جسمي يافت نمي
شود و هيچگونه ارتباط مشخصي بين جراحت قبلي و آثار بيماري جديد وجود نخواهد
داشت. مساله كليدي ديگري كه در مورد اينگونه بيماري ها مي بايستي به آن
توجه داشت، اين است كه مسايل و مشكلات مشابه مي توانند در افراد مختلف عكس_
العمل هاي متفاوتي را ايجاد كنند. براي مثال، مرگ مادر در خانواده اي مي
تواند فرزندي را اسير افسردگي كند، اضطراب را براي فرزند ديگر به همراه
داشته باشد و در فرزند سوم هيچ گونه تاثيري بر جاي نگذارد. اين در حالي است
كه هر سه فرزند به مادر خود علاقمند بوده اند و به او عشق مي ورزيدند. در
اين موارد بدون كمك هيپنوتيزم نمي توان به علت ايجاد تغييرات متفاوت به
وسيله يك محرك مشابه پي برد. اما با روشن شدن علت از طريق كاربرد روش
هيپنوتراپي مي توان امكانات گسترده اي را براي از ميان بردن آن و بهبود وضع
بيمار فراهم آورد.
كاربرد دو شيوه هيپنو آناليز و هيپنوتراپي در تشخيص
عامل اصلي بروز بيماري هايي كه از نظر جسمي هيچ گونه دليلي براي ايجاد
آنها وجود ندارد و يا نمي توان هيچ نشانه اي از علايم رنج آور را در بدن
بيمار يافت، بسيار موثر خواهد بود. براي مثال، اگر شخصي از تنگي نفس رنج مي
برد اما در بررسي هاي باليني هيچگونه نشانه اي از بيماري دستگاه تنفسي در
وي يافت نمي شود، مي توان علت بروز بيماري را در اضطراب ها و فشار هاي روحي
فرد جستجو كرد. در اين گونه موارد اضطراب و فشار هاي روحي در طي ساليان
متوالي روي هم انباشته شده اند و در نهايت آثار خود را به صورت يك بيماري
جسمي آشكار كرده اند. به جرات مي توان گفت كه اغلب بيماري هايي كه به اين
شكل بروز مي كنند و در اصطلاح پزشكي بيماري هاي روان - تني نام گرفته اند،
در خاطرات گذشته و احساسات نهفته در روان ناآگاه بيمار ريشه دارند. احساسات
و خاطراتي كه روان آگاه به علل و دلايل گوناگون از جمله احساس گناه آنها
را سركوب كرده و در ظاهر به باد فراموشي سپرده است.
اين گونه بيماري ها يا بيماري هايي كه بخشي از علل آنها روان تني است همه از يك معادله ساده پيروي مي كنند:
آمادگي قبلي + فشار روحي = بيماري هاي روان تني
آمادگي
قبلي مي تواند شامل وضع سلامت جسمي و روحي شخص در گذشته، قابليت و صلاحيت
كنوني روحي وي و همچنين تاثير عوامل محيطي باشد. فشار هاي روحي مي تواند به
مجموعه اي از ترس ها، اضطراب ها و نگراني هاي واقعي يا خيالي شخص مربوط
باشد. اين فشار ها ممكن است حقيقي باشند يا تنها در تخيل انسان رخ دهد.
فشار هاي محيطي شامل حوادث ناگواري است كه درست پيش از ظهور علايم بيماري
براي بيمار اتفاق افتاده باشد. شرايطي مانند مرگ افراد خانواده، وقوع جنگ ،
حوادث طبيعي، شرايط نابسامان مالي و اجتماعي، مشكلات خانوادگي و غيره مي
توانند دست به دست هم دهند و محيط مساعدي را براي ايجاد بيماري روان تني،
در شخص مساعد فراهم آورند. از شايعترين بيماري هاي روان تني مي توان به
انواع حمله هاي ترس1، نابساماني ها و اختلالات اضطرابي2، افسردگي، وسواس،
بيماري هاي محيطي و مانند آن اشاره كرد. در اغلب اين بيماري ها ريشه هاي
مشترك ''گناهان سركوب شده ''و ''خصومت '' به عنوان عامل اصلي بروز بيماري
حضوردارند. در اين گونه موارد مي توان از هيپنو تراپي براي ايجاد محيطي
متعادل و موزون در درون خسته بيمار استفاده كرد و بسياري از بيماران پس از
دست يابي به اين مرحله، بهبودي مي يابند. بسياري از موارد سردرد، دل درد،
صداي گوش، لكنت زبان، حساسيت، ترس، دلهره و اضطراب، افسردگي، بي حوصلگي و
بي خوابي به دليل اختلالات دروني ايجاد مي شوند. در يك طرف اين اختلالات
همان گونه كه اشاره شد، فشار نيروي متقابل روان ناآگاه قرار دارد كه با از
بين بردن آن مي توان تعادل دروني را دوباره برقرار كرد و در اين حالت يا
بيماري روان-تني از بين مي رود و يا شدت آن به ميزان بسيار زيادي كاهش مي
يابد. در مواردي كه هيچ يك از معاينات و آزمايش ها ي پزشكي در يافتن عامل
سبب شناختي بيماري به جايي نمي رسند، پذيرش ريشه هاي غير جسمي بيماري
بيماران با مقاومت كمتري رو به رو خواهد بود. هنگامي كه بيمار اين حقيقت را
مي پذيرد كه بيماري او جنبه روان-تني دارد در واقع نخستين گام را در جهت
بهبود و درمان خويش برداشته است. بدون پذيرش اين حقيقت از سوي بيمار
دستيابي به بهبودي به هيچ عنوان امكان پذير نخواهد بود. اعتماد به شخص
درمان گر (Therapist) نكته مهمي است كه در بهبودي بيماران اهميت بسزايي
دارد.
درمان گر شخصي است كه بيمار بتواند با اعتماد كامل مشكلات خود را
در مراحل اوليه درمان با وي درميان بگذارد. شمار اندكي از بيماران مي
توانند به تنهايي و بدون درمان گر به بهبودي دست يابند. استفاده از شيوه
خود هيپنوتيزم (self hypnosis) بدون نظارت كارشناس هيچگونه تاثيري در
بهبودي اين گونه بيماران نخواهد داشت زيرا در خود هيپنوتيزم دستيابي به دو
فرايند بازگشت (regression) و تخليه (abreaction) كه مهمترين بخش درمان به
شمار مي رود به سادگي امكان پذير نخواهد بود. از آنجا كه ريشه هاي بيماري
روان-تني در ضمير ناخود آگاه فرد قرار دارد، امكان اينكه شخص خود به آنها
دست بيابد وجود نخواهد داشت.
در خاتمه بايد به اين نكته اشاره كرد كه
قدرت هوش و اراده شخص در بهبود اين گونه بيماري ها بسيار ناچيز است و سهم
اساسي در درمان بر عهده دو عامل ميزان تمايل بيمار براي بهبودي و بينش سازي
صحيح براي وي است. به منظور بينش سازي صحيح براي بيمار حضور شخص درمان گر
الزامي خواهد بود.
موضوع: موسيقي درماني چيست؟
موضوع: موسيقي و تاثيرات متفاوت آن بر انسان ( نقش درمان کننده)
در مغز انسان مركزي براي دريافت موسيقي وجود دارد كه درست در پشت
پيشاني قرار دارد، و از قضا اين همان نقطه اي است كه وظيفه يادگيري و ابراز
احساسات انسان را نيز بر عهده دارد.
به همين دليل بين موسيقي، يادگيري، و كنترل و ابراز احساسات رابطه مستقيمي وجود دارد.
دانشمندان
آمريكايي ميگويند كه افراد در موارد مختلف واكنش هاي متفاوتي به يك موسيقي
مشابه نشان ميدهند كه احتمال داده مي شود كه يك دليل اين امر، شرايط
احساسي گوناگون انسان ها در زمان هاي متفاوت باشد. اما آيا تنها شرايط
احساسي ماست كه باعث شفابخشي يا بيماري زايي موسيقي در وجود ما مي شود؟ يا
اين مساله به ذات موسيقي و نوع آن نيز بر مي گردد؟
اولين مطلبي كه بايد بدانيم اين است كه اصلا چه اتفاقي مي افتد كه يك موسيقي در ذهن ما جاي مي گيرد؟
دانشمندان
دانشگاه دارتموث در نيوهمپشاير در اين باره مي گويند: علت تكرار شدن
ناخودآگاه برخي قطعات موسيقي در ذهن انسان به ناحيه اي در قشر جلويي مغز
باز مي گردد.
اين ناحيه از مغر مسوول يادآوري قطعات موسيقي است كه فرد در گذشته شنيده و با ناحيه گيجگاهي در ارتباط است.
ناحيه
گيجگاهي نيز خود وظيفه پردازش صداهاي اوليه و ساده، استدلال و همچنين
يادآوري خاطرات را بر عهده دارد و حالا بايد بدانيم كه چه موسيقي در مغز ما
ايجاد آرامش و در جسم ما نويد درمان مي دهد و چه نوع موسيقي منجر به استرس
و در نتيجه بيماري مي گردد.
* موسيقي و نقش درماني آن
رونالد
هاس استاد دانشگاه موتسارت شهر سالزبورگ اتريش مي گويد از طريق موسيقي مي
توان مصونيت انسان ها را در برابر بيماري ها تقويت كرد، دردها را كاهش داد و
از بروز حوادث جلوگيري به عمل آورد.
تحقيقاتي كه وي انجام داده است نشان مي دهد كه بايد به انواع موسيقي در درمان بيماري ها توجه شود.
* موسيقي شرق و درمان كوفتگي و سردرد
همين
آقاي هاس در تحقيقي كه انجام داده، به اين نتيجه رسيده كه براساس شواهد
تجربي برخي از ملودهاي قديمي مشرق زمين براي از بين بردن سردردها و كوفتگي
بدن موثر است.
وي مي گويد: حدود 800 سال پس از ميلاد مسيح، در برخي از مراكز درماني مشرق زمين، از موسيقي براي درمان دردها استفاده مي شده است.
* كمك موسيقي به كاستن از خطر آلزايمر
در
تحقيقي هم كه دانشمندان آمريكايي انجام دادند مشخص شده است كه مطالعه ،
نواختن موسيقي و انجام بازي هايي مثل شطرنج با كاهش خطر ابتلا به آلزايمر
در افراد مسن موثر است.
* به هنگام گرفتن رگ گيري كودك موسيقي فراموش نشود
نتايج
تحقيقي كه در خرم آباد انجام شده هم نشان ميدهد كه استفاده از موسيقي هاي
مخصوص كودكان باعث انحراف ذهن آنان نسبت به درد ناشي از اقدامات تهاجمي
كوتاه مدت مثل رگ گيري مي شود.
''رگ گيري'' يكي از شايعترين
اقدامات دردناك پزشكي است و به صورت مكرر بعنوان لازمه و مقدمه تشخيص يا
درمان بيماريها مورد استفاده قرار مي گيرد.
اين تحقيق كه بر روي 30
كودك شش تا 12 ساله مبتلا به تالاسمي در بيمارستان شهيد مدني خرم آباد
انجام شده، نشان مي دهد كه شدت درد رگ گيري در كودكاني كه فكرشان در زمان
رگ گيري به سمت موسيقي كودكان معطوف شده به طور معني داري كمتر از ساير
روشها بوده است.
* موسيقي و افزايش توان يادگيري
محققان هنگ
كنگي هم با مطالعه اي به مقايسه كودكاني كه تحت آموزش موسيقي قرار داشتند
با ديگر كودكان پرداختند و به اين نتيجه رسيدند كه كوكاني كه در گذشته تحت
آموزش موسيقي قرار گرفته بودند حافظه شفاهي بسيار قوي تري دارند و مي
توانند لغات بيشتري را از فهرست خوانده شده به ياد بياورند و در هر سنجش،
بهتر از سنجش قبل عمل مي كنند.
* تداوم آموزش موسيقي به افزايش حافظه مي انجامد
همين
محققان روانشناس هنگ كنگي عقيده دارند آموزش موسيقي نيم كره چپ مغز را
تحريك ميكند و يادگيري شفاهي نيز توسط همين قسمت از مغز انسان كنترل مي
شود.
مطالعات بعدي اين محققان نشان داد بهبود حافظه انسان با ادامه
يادگيري موسيقي، ادامه پيدا مي كند و با توقف آموزش موسيقي متوقف مي شود.
* شنيدن موسيقي هماهنگ با ضرباهنگ قلب آرام بخش است
يك
محقق ژاپني در دانشگاه ناگويا نيز به اين نكته پي برده كه شنيدن موسيقي
هايي كه برمبناي ضرباهنگ قلب تدوين شده اند، در آرامش اعصاب و كاستن تنش
افراد موثر است.
اين محقق از 22 داوطلب خواست كه در اتاقي به پاسخگويي يك سلسله پرسش كه مرتب سخت تر مي شد، بپردازند.
براي نيمي از داوطلبان، موسيقي متكي به ضرباهنگ قلب آنان پخش شد و ديگران در سكوت به حل مسائل ادامه دادند.
پرسشهاي تنظيم شده در پرسشنامه به منظور اندازه گيري ميزان استرس و اضطراب داوطلبان و احساس خستگي آنان تدوين شده بود.
نتايج
حاصله از پاسخ ها حكايت از آن داشت داوطلباني كه به موسيقي قلب خود گوش مي
داده اند به مراتب از آرامش بيشتري برخوردار بوده اند.
*موسيقي هوش و عواطف روحي افراد را تقويت مي كند
يك محقق دانشگاه علوم پزشكي تبريز هم مي گويد كه موسيقي، دقت، هوش، حس مشاهده، استنباط و عواطف روحي انسان را تقويت مي كند.
كبري
پرون مي گويد، تحقيقاتي كه در بخش مراقبت هاي ويژه انجام گرفته نشان مي
دهد كه موسيقي به ميزان قابل توجهي در تسكين وتقليل وضعيت بحراني بيماراني
كه در بخش آي سي يو بستري بوده اند، تاثير داشته است.
سامانه اعصاب انسان به محرك هاي موزيكال پاسخ مثبت مي دهد و عملا موسيقي در تغيير حالت بيماران موثر است.
وي
افزود، استفاده از موسيقي باعث آرامش روحي، بهبود وضعيت ذهني ، كاهش اثرات
استرس هاي وارده مي شود و به افراد در برقراري ارتباط، اتحاد و تطابق كمك
مي كند.
موضوع: موسيقي، سلاحي عليه چاقي
تحقيق نشان داد موسيقي نقش مهمي در كاهش وزن مي تواند داشته باشد.به نوشته
الحيات، جنگ جهاني عليه چاقي روز به روز گسترده تر مي شود و محققان هر روز
به فكر راه هاي مختلف براي مبارزه با اين آفت قرن بيست و يكم هستند. محققان
با بررسي بيش از 41 زن چاق دريافتند اگر آنها به همراه موسيقي و رژيم
غذايي بهداشتي، به طور مرتب ورزش كنند، طي مدت كوتاهي به نتايج خوبي دست
خواهند يافت. پزشكان گفتند: پياده روي نيم ساعته در روز و حداقل سه بار در
هفته و گوش دادن به موسيقي در هنگام ورزش بسيار به مبارزه با چاقي كمك مي
كنبيمارن قندي و ابتلا به التهاب ريويد.
موضوع: بادكش درمانى Cupping therapy
موضوع: فنون ريلكس تراپي بيوفيدبك آرامش bio-feedback
بيوفيدبك حالتي است كه شخص آگاهانه به حالت ها و احساسات قبلي خود برگشت
مي نمايد تا بتواند احساسات خود را عميقاً درك كند و آنها را تحت كنترل
ارادي خود بگيرد._ با گسترش آگاهي بر احساسات واقعي و حتي كاذب مي توان به كنترل شديدتري رسيد به طوري كه اعمال خارق العاده را با كنترل ذهني به انجام رساند و اين است اسرار كار يوگيها.
موضوع: فنون ريلکس تراپي آرامش مغز
1- کارهاي فکري به طور وقفه ناپذير و با هجوم افکار مزاحم، مغز را
دائم در حالت تحريک نگه مي دارد و اجازه استراحت به سلول هاي مغز نمي دهد.
بنابراين تحريکات مداوم، سلول هاي مغز را خسته مي کند و موجب تنش مغز مي
شود.
2- تحريکات مداوم مغز موجب افزايش ضربان هاي الکتريکي مغز مي شود .
افزايش تحريکات مغز موجب افزايش تحريکات عصبي مي شود و کل سيستم بدن را که
شامل دستگاه اعصاب و غدد مترشحه است مختل مي کند.
3- براي آرامش مغز
بايد تحريکات يا ضربان هاي الکتريکي را کاهش داد تا به حالت مهار يا آرامش
برسد؛ که به وسيله کاهش تحريکات، ارائه تحريکات يکنواخت، عمل شرطي کردن،
افزايش تمرکز فکر و شناخت ساعت بيولوژيک مي توان اين امر را انجام داد.
4-
اگر قسمتي از مغز را مهار کنيم فعاليت حرکتي عضلات مربوطه کاهش پيدا مي
کند و عضلات کرخت و شل مي شود و بالعکس، اگر مانع فعاليت حرکتي عضلات شويم و
انقباض آنها را کاهش دهيم، قسمت مربوطه مغز مهار مي شود.
5- روند مهار
تدريجي است که توسط سه مرکز در مغز و با توليد چهار هورمون انجام مي گيرد و
مهار هر قسمت مغز، ارتباط عصبي- عضلاني همان قسمت را به علت کاهش تحريکات
عصبي با مغز قطع مي کند. در نتيجه حرکات عضلات مربوطه کند و در نهايت کرخت و
بي حس و ريلکس مي شود.
6- قسمت مرکزي مغز آخرين محلي است که مهار مي
شود. اين قسمت معمولاً به عنوان يک بخش بيدار به صورت سلول هاي نگهبان عمل
مي کند و با کوچکترين تحريک به صورت شرطي، يا در مواقع خطر، قسمت هاي ديگر
مغز را نيز از حالت مهار خارج و شخص را بيدار مي کند.
7- خواب پنج مرحله
دارد که چهار مرحله مسئول ريلکس به نام خواب آرام يا کند ، و يک مرحله
مسئول رويا به نام خواب سريع است. در خواب آرام ، مرحله به مرحله ضربان هاي
الکتريکي کاهش پيدا مي کند به طوري که در مرحله چهارم به يک ضربه در ثانيه
مي رسد و حالت ريلکس عميق ايجاد مي شود.
8- خواب مرحله چهارم علاوه بر
اينکه يک ريلکس عميق ايجاد مي کند باعث ترميم ضايعات سلولي به صورت
اتوماتيک در کل بدن مي گردد و اثرات اعجاز آميز درماني دارد.
9- هر دوره
يا سيکل خواب حدوداً 90 الي 120 دقيقه است که ساعت بيولوژيک اين دوره ها
را تنظيم مي کند. بنابراين براي يک خواب خوب و رضايت بخش، همزمان با اعلام
زمان خواب از طرف ساعت بيولوژيک که با علائم کرختي و شل شدن و سنگيني و
کندي حرکات مشخص مي شود، بايد بخوابيم و با تنظيم ساعت بيولوژيک با چند
دوره خواب کامل بيدار شويم.
10- با شناخت مکانيسم خواب و توليد امواج
مغز مي توانيم به شکل مصنوعي با کرخت و بي حس کردن و سنگيني عضلات خود، تا
مرحله چهارم خواب پيش برويم و از يک خواب مصنوعي خوب براي کسب آرامش
استفاده کنيم.
کلينيک هاي خواب درماني با ارائه يک برنامه منظم، شخص را
با روش هاي متفاوت به مدت طولاني به خواب مي برند و در اثر مهار و ريلکس
عميق به مدت طولاني ، بيمار بهبودي و شفاي خود را به دست مي آورد.
11-
براي کسب آرامش بايد با مکانيسم خواب آشنا شويد و با رعايت روش هاي خوابيدن
و بيدار شدن ، خود را معالجه کنيد زيرا خواب خوب علاوه بر ايجاد آرامش، با
ترميم سلول هاي آسيب ديده در جريان بيماري ها، موجب درمان مي شود.
موضوع: فنون ريلكس تراپي- آرامش عضلاني
1- آرامش عضلاني
_ در اثر ترس و اضطراب و تنش حاصله تنس Tense)) يا
انقباض عضلاني ايجاد مي شود. بنابراين براي كاهش ترس و اضطراب مي توان تنش
زدايي كنيم يا عضلات را وانهاده كنيم. نهايتاً در قبال آرامش و يا ريلكس
تن، آرامش روان نيز ايجاد مي شود.
_ بي حركتي و رهايي عضلات به سرعت مي تواند تنش حاصله و تنس عضلاني را كم كند و اضطراب و تنش هاي فكري را كاهش دهد.
_
براي درك و آگاهي از ريلكس عضلات را در حالت تنس يا انقباض شديدتر قرار مي
دهيم تا بعد از رهايي ، هم تفاوت انقباض و ريلكس را درك كنيم و هم به
ريلكس عميق تري برسيم.
_ تنس يا انقباض عضلاني در قسمت هاي مختلف
ناراحتي هاي متفاوتي را ايجاد مي كند. تنس در گلو و تارهاي صوتي موجب لرزش
يا خشن شدن صدا، تنس در عضلات سر موجب سردرد، و تنس در روده ها موجب كوليت
يا دل دردهاي عصبي مي شود. بنابراين يك ريلكس عميق مي تواند همزمان تمام
تنس يا تنش هاي حاصله را برطرف كند.
_ براي ريلكس عضلاني در پنج مرحله
از پاها شروع مي كنيم و بعد دست ها و سر و صورت، عضلات شكم ، كمر و سينه ؛ و
در آخرين مرحله به تمرينات مركب به طوري كه چند عضله با هم ريلكس شوند
اقدام مي كنيم.
_ براي ريلكس مي توان از تمركز فكر بر روي عضلات استفاده
كرد و آنها را شل و كرخت و بي حس كرد و با كنترل ذهني تمام عضلات را از
حالت تنس خارج نمود ؛ و از ريلكس تمركزي مي توان در تمام حالات و شرايط
استفاده بهينه كرد.
_ وقتي عضلات با تمركز فكري ريلكس مي شوند بدين معنا
نيست كه واقعاً عضله شل شده باشد بلكه با تمركز فكر پيام هاي انتقال عصبي
را مجهز به كاهش تحريك عصب سمپاتيك مي كند و عضله از حالت تنس حاصله از تنش
خارج و به حالت وانهادگي يا ريلكس در مي آيد.
_ مرحله لتارژي يا
موت كاذب از عميق ترين مراحل ريلكس است به طوري كه فرد در اين مرحله كاملاً
بي حس مي شود و اگر تيغي به عضلات او بزنيد احساس درد نخواهد كرد. در اين
حالت آرامش به حد اعلاي خود مي رسد و شخص در حالت خلسه و از خود بي خود شدن
دور از هرگونه اضطراب و تشويش خاطر قرار مي گيرد.
_ بعد از رهايي و شل و
كرخت كردن عضلات ممكن است احساس سنگيني در عضلات حس شود و مي توان با
تمركز فكر احساس سنگيني را افزود تا حدي كه نتوانيم حركتي كنيم و به مرحله
آرامش عميق تر برسيم زيرا ايجاد سنگيني در اوج ريلكس است.
_ در هر
وضعيتي اگر خود را سنگين حس كنيد و اگر به طور كلي هميشه آرام و متين و
سنگين حركت نماييد از يك آرامش هميشگي برخوردار خواهيد شد.
_ در اثر
احساس سنگيني ريتم تنفسي و ضربان قلب نيز آهسته و آرام خواهد شد و اين
سنگيني موجب سنگيني و متانت در شخصيت شما نيز خواهد شد.
_ يوگا ورزش
روحي است كه مبادرت به تمرين آن موجب تقويت اعصاب و تنظيم و تقويت غدد
داخلي و مقاوم شدن روح و ريلكس عضلاني و در نهايت كسب آرامش خواهد شد.
_
براي كسب آرامش از طريق استحمام ابتدا بايد با استفاده از آب گرم تنس
عضلاني را كاهش داد و سپس با آب سرد شور و نشاط و تقويت اعصاب را ايجاد
نمود ؛ به طور كلي با استحمام روزانه مي توان به آرامش خوبي رسيد.
_
دستگاه ارتعاش دهنده موجب تحريك عضلات مي شود و احساس شادابي و ريلكس مي
كند. با تحريك مداوم عضلات چهره مي توان در حفظ جواني و جلوگيري از چين و
چروك صورت اقدام نمود.
_ حمام آفتاب موجب تحريك عضلاني مي شود و ايجاد
شور و نشاط مي نمايد و روي دم و بازدم منظم و تقويت اعصاب شديداً مؤثر است ؛
البته ولي آفتاب شديد با تحريكات شديد فرد را عصبي تر نيز مي كند ولي
استفاده بهينه از آفتاب شخص را خوش مشرب و اجتماعي مي كند.
موضوع: فنون ريلاكس تراپي آرامش كاربردي
_ هدف از آرامش كاربردي به كارگيري تمام فنون ريلاكس در هنگام روبرو
شدن با موقعيت هاي نابهنجار است. به طوري كه اكثر افراد بعد از بهبودي و با
قرار گرفتن در موقعيت هاي اضطراب زا مجدداً دچار تنش و بازگشت بيماري خود
مي شوند، بنابراين با به كارگيري آرامش كاربردي مي توان خود را با جامعه
هماهنگ كرد و به آرامش دائمي رسيد.
_ به كار گيري فنون آرامش كاربردي در
اشخاص متفاوت خواهد بود كه بستگي به حساسيت هاي فردي و تنش هاي حاصله
دارد. ولي به طور كلي فن به كارگيري مرحله به مرحله در شكل ساده شروع شده و
به مراحل پيچيده ختم مي شود.
_ براي درك چگونگي شروع و ادامه اين تمرين
بايد ارزيابي دقيقي از خود داشته باشيم و حالات روحي خود را نسبت به
موقعيت هاي متفاوت دسته بندي كرده و از شكل ساده تا پيچيده نمره گذاري كنيم
و بعد از راحت ترين موقعيت شروع به مشكل ترين موقعيت پر تنش براي رفع
حساسيت زدايي اقدام كنيم.
_ براي ارزشيابي بايد حالات روحي فعلي و گذشته
خود را با كمك گرفتن از دوستان مورد سنجش قرار داده و آنها را دقيق
يادداشت كرده و بعد با حدس و گمان علل حالات روحي خود را مشخص كنيم.
_
بعد از ارزيابي بايد سعي كنيم با ارائه منطق راه حل مناسبي براي معماي
دروني پيدا كنيم و با تجزيه و تحليل دقيق پنهان به علل بدست آمده پرداخته
و با راه حل مناسب نهايت كار را در نظر بگيرم. اين امر موجب آن مي شود كه
؟؟؟ پنهان از اعماق درون بيرون آمده و به خود آگاه برسد همين امر موجب
تخليه و آرامش روان مي شود.
_ بعد از مشخص شدن نكات ضعف آنها را به
راحتي پذيرفته و در جهت اصلاح آن اقدام كنيد تا هم مجبور به سركوب عواطف
نشويد و هم با عقل و منطق در راه اصلاح آن بر آيد.
_ براي كسب آرامش هم
به نقاط ضعف خود توجه كنيد و هم به نقاط ضعف ديگران با توجه به نقاط ضعف
ديگران نقاط ضعف خود را بهتر پذيرفته و در نهايت موجب افزايش اعتماد به نفس
خود خواهيد شد يعني مشاهده گر زواياي روحي خود و ديگران باشيد و سعي كنيد
هم به خود و هم به ديگران كمك كنيد.
_ قبل از اقدام به عمل و ارائه
رفتار و كنش راحت و ريلاكس در عالم تخيلات رفتار خود را با ديگران تنظيم
كنيد و بعد با آمادگي رواني كامل كم كم براي اقدام به عمل آماده شويد.
_
براي موفقيت بيشتر در عمل و رفتارتان مي توانيد صحنه هاي خيالي را ايجاد
كنيد و يا به تصوير كشيدن ديگران در صحنه تخيلي اقدام به عمل كنيد و با
بازسازي صحنه تخيلي حالات و رفتار خود را دقيق تر تنظيم نماييد يعني با
خودتان تئاتر بازي كنيد.
_ اگر در مرحله اقدام شكست خورديد و مجدداً
دچار تنش شديد به مقدار كم و اندك موفقيت خود فكر كنيد و از شكست به عنوان
كسب تجربه ياد كنيد و بعد از بازسازي صحنه مجدداً با آمادگي بيشتر اقدام
نماييد و به موفقيت كامل فكر كنيد.
_ هر عملي را كه مي خواهيد انجام
بدهيد و با شجاعت كامل اقدام كنيد و بگذاريد ديگران شاكي شوند و براي دفاع
از خود تلاش كنيد شما با راه حل منطقي و به شكل پسنديده اعمالتان را با
شوخي و مزاح هماهنگ كرده تا به شكل مردم پسندانه جلوه كند.
_ در نهايت
هر عملي را كه مي خواهيد انجام بدهيد و ظيفه خود را در عمل نيك و پسنديده
بدانيد و عاقبت و نتيجه كار را به خداوند رحمان واگذار كنيد، زيرا خداوند
مصلحت ما را بهتر از خودمان مي داند.
موضوع: قبل و بعد از حجامت چه نکاتي را بايد رعايت کرد؟
الف - خوراك قبل و بعد از حجامت:
ائمهى معصومين(ع) در احاديث خود به خوراك مناسب براى قبل و بعد از حجامت
اشاره فرمودهاند كه در اينجا برخى از آنها را بيان مىكنيم :
1- در روايتى از عبدالملك نوفلى آمده كه بر امام صادق(ع) وارد شدم. در دست ايشان انارى ديدم. فرمود:
« انارى بياور، چرا كه من از هيچ چيز به اندازهى شريك گرفتن در خوردن انار
ناراحت نمىشوم. سپس حجامت نمود و امر فرمود كه حجامت كنم و من نيز حجامت
كردم. سپس انار ديگرى خواست...»
2- در روايت ديگرى حميرى مىگويد: « به امام صادق(ع) نامه نوشتم و عرض
كردم كه من خون و صفرا دارم. زمانى كه حجامت مىكنم، صفرا بر من غلبه
مىكند و زمانى كه حجامت را به تأخير مىاندازم خون به من ضرر مىرساند.
نظر شما در اين مورد چيست؟
سپس حضرت به من نامه نوشت كه حجامت كن و براى تاثير حجامت ماهى تازه بخور.
دوباره مسئله را سئوال كردم. ايشان نوشت حجامت كن و ماهى تازه با آب و نمك
بخور. اين كار را انجام دادم و سلامت يافتم.»
البته از متن حديث چنين برمىآيد كه دستور مصرف ماهى تازه براى چنين شخصى با وضعيت خاص خود بوده است نه براى همهى مردم.
3- مرد ديگرى روايت مىكند كه خدمت امام صادقعليه السلام بودم. حضرت، حجّام خواست و فرمود :
ابزار حجامت را بشوى و انارى خواست و ميل فرمود و پس از اين كه از حجامت
فارغ شد، انار ديگرى خواست و ميل كرد و فرمود اين كار مُرار (صفرا) را فرو
مىنشاند.
1- مضاف و موصوف هميشه " ي " ميگردد . مثال : درِ باغ ---> دري باغ
گل قشنگ ---> گلي قشنگ
آدم خوب ---> آدمي خُب
2- " د " ما قبل ساکن تبديل به " ت " ميشود .مثال : پرايد ---> پرايت
آرد ---> آرت
3- " و " ساکن آخر کلمه به " ب " قلب مي شود .مثال :
گاو ---> گاب
4- اصولآ در هر کجا که کسره قشنگ باشد فتحه بکار مي رود و در هر کجا که فتحه کلمه را زيبا مي کند کسره بکار مي رود .مثال : مثال براي فتحه :
اَز ---> اِز
قفَس ---> قفِس
اَزَش ---> اِزِش
بِزَن ---> بِزِن
مثال براي کسره
اِمروز ---> اَمروز
حِيفِ ---> حَيفِس
5- صداء " ا " جايگاهي نداشته وبه " او " تبديل مي شود .مثال : شما ---> شوما
کجا ---> کوجا
خوبه ---> خوبِس
چادر ---> چادور ---> چادِر
6- حرف " و " در قالب حرف ربطي به " آ " تبديل مي شود .مثال : من و تو و حسن ---> منا تو آ حسن
اصولآ خود " آ " به عنوان يک حرف ربط به کار مي رود .مثال :
من هسَم , آ بابامم هسَن .
در ضمن حرف " آ " به معني " به علاوه ( + ) " هم به کار مي رود .مثال :
3+4+5 ---> 3+4 آ 5
7- حرف " ه " در لهجه اصفهاني به نوعي نابود شده است .مثال : بچه ها ---> بِچا
گربه ها ---> گُربا
مي جهد ---> مي جِد
" ه " در آخر کلمات فعل به " د " ساکن بدل ميشود .
بِره ---> بِردِ
بشه ---> بِشِد
" ه " به " ي " تبديل ميشود.مثال :
بهتر ---> بيتَرِس
گربه ---> گربيِه
" ه " به " و " بدل مي شود .مثال :
مي آئيم ---> ما وَم مي يَيم
" ه " به " ش " تبديل ميشود .مثال :
بهش مي گم ---> بِشِش مي گم
نکته : به غير از اول شخص مفرد ؛ حروف " خوا " به " خ " تبديل مي شود .مثال :
مي خواي ---> مي خَي
8- در برخي از افعال حرف " ي " به " اوي " تبديل مي شود .مثال :
مي گي ---> مي گوي
9- حرف اول کلمه " ب " يا " ن " باشد و حرف سوم " ي " باشد يک " ي " بعد از " ب " يا " ن " اضافه مي شود .مثال : بگير ---> بيگير
بشين ---> بيشين
بريز ---> بيريز
ببين ---> بيبين
10- حرف " س " در آخر لغات .مثال :
چه خبر ؟؟ ---> چه خبِرِس ؟
بسه ---> بسِس
11- نکته جالب ديگر در مورد کلمه " پس " است که اغلب " س " آن حذف مي شود .مثال :
کجايين پس ؟ ---> کو جاين پَ ؟
پس تو کجايي ؟ ---> پَ تو کوجاي ؟
" و " ما قبل " ي " به " ف " تبديل مي شود .مثال :
ديوار ---> ديفال
تبصره : در لهجه هاي Super Esf اصولآ " د " به " ز " تبديل مي شود .مثال :
گنبد ---> گنبِز
12- " ي " در آخر کلمات حذف مي شود .مثال :
چيز هاي زيادي هست ---> چيزا زيادي هست
بچه هاي اون محله ---> بِچا اون محله
آدماي اين دوره زمونه ---> آدِما اين دوره زِمونه
13- د+فعل+د .مثال :
دِ بيا دِ
دِ برو دِ
دِ جَل باش دِ
چند اصطلاح اصفهاني
1- آيا عالم به معناي معلوم نيست ---> آيا عالم بياد يعني معلوم نيست بياد
2- " آيدي داره " به معناي معناي جالب ---> آيدي دارده ايشون دارن به ما اينا را مي گن
3- جَخ به معناي " تازه " ---> من جَخ رسيدم (( که در بعضي موارد با هم بکار مي رود ---> من جَخ تازه رسيدم ))
4- کلمه سيزده که سينزَ تلفظ مي شود و نوزده که نونزَ و دوازده که دوازَ خوانده مي شود .
5- فعل زيباي اِسِدم که مي شود گفت کلمه " گرفتم " را داغون کرده و ضرف آن به شرح زير است :
اِسِدم - اِسِدي - اِسِد -اِسِديم - اِسِديد - اِسِدند
6- فعل بِگم از جمله فعلهايي است که کسره حرف اول آن به " و " بدل شده و از استثنائاست .مثال :
بِگو ---> بوگو
بِگم ---> بوگَم
7- " جل باش " به معناي " عجله کن " که (ع) و (ه) اول و آخر کلمه از بين رفته است .
8- در اکثر موارد " ژ " به " ج " تبديل مي شود .
مثال :
ماساژ ---> ماساج
پاساژ ---> پاساج
9- در بعضي مواقع صورت کلي کلمه و حروف دگرگون مي شود .مثال :
جوجه ---> چوري
کلاغ ---> غِلاغ
مغازه ---> دوکون
10- اصطلاح " در ار پيش کن " به جاي " در را ببند "
و در پايان از تمام اصفهاني هاي محترم عذر مي خواهيم .
ويندوز
در
صورتي که دوست داريد تا با سرعت بيشتري با کامپيوتر کار کنيد و خود را
حرفه اي تر نشان دهيد ترفندي فوق العاده را براي شما در نظر گرفته ايم. قصد
داريم تا بيش از 200 کليد ميان بر در محيط ويندوز را به شما معرفي کنيم که
با استفاده از آنها ميتوانيد به طور کامل کارهايي که ميتوانيد با موس
انجام دهيد را با کيبورد شبيه سازي کنيد.
Esc لغو عمليات در حال انجام
● F1 راهنما.
● F2 در حالت عادي تغيير نام آيتم (هاي) انتخاب شده . در برنامه هاي قديمي تر (معمولا تحت داس)ذخيره فايل جاري.
● F3 جستجو.
● F4 باز کردن ليست پايين رونده Address Bar
● F5 به روز آوري Refresh
● F6 مانند کليد Tab بين اجزاي مختلف پنجره جاري سوييچ مي کند.
● F10 پرش به منو هاي اصلي يک پنجره مثلFile,Edit,View,...
● F11 پنجره جاري را تمام صفحه مي کند.
●
PrintScreen در ويندوز از کل صفحه نمايش يک عکس مي گيرد و آن را در حافظه
کليپ بورد قرار مي دهد و ما مي توانيم در يک برنامه ويرايش عکس مثل
Ms-Paint آن را Paste کنيد .
● Tab بين اجزاي پنجره جاري سوييچ مي کند .
● Space در حالت مرورگر اينترنت اکسپلورر صفحه جاري را به پايين مي برد .مثل Page Down
● BackSpace در حالت عادي يعني در مرور ويندوز يک مرحله به بالاتر ميرود (معادل Up) و در مرورگر اينترنت اکسپلورر معادل Back است.
● Home رفتن به اول خط در حالت ويرايش متن و رفتن به اول صفحه در حالت مرور.
● End رفتن به آخر خط در حالت ويرايش متن و رفتن به آخر صفحه در حالت مرور.
● PageUp در حالت مرور چه در اينترنت و چه در ويندوز و معمولا همه جا صفحه به صفحه به بالا مي رود.
● PageDown در حالت مرور چه در اينترنت و چه در ويندوز و معمولا همه جا صفحه به صفحه به پايين مي رود.
ترکيبات کليد Ctrl
● Ctrl+q در بعضي از برنامه ها خروج است.
●
Ctrl+w در اکثر برنامه هايي که چند فايل را باهم باز مي کنند مثل Ms-Word,
کلا Ms-Office , Adobe Photoshop ,Ms-internet Explorer, ... فايل باز شده
جاري را مي بندد.
● Ctrl+e جستجو در مسير جاري.
● Ctrl+r تازه کردن صفحه معادل کليد F5 و Refresh
●
Ctrl+y وقتي که يک عمل به عقب باز ميگرديم (Undo) اين کليد ها يک عمل به
جلو مي روند (Redo) البته در بعضي برنامه ها معمولا محصولات آفيس
مايکروسافت اينگونه هستند .
● Ctrl+i باز کردن قسمت علاقه مندي هاFavorites
● Ctrl+o باز کردن فايل جديد در اکثر برنامه ها ، معادل File>Open
● Ctrl+p پرينت گرفتن در اکثر برنامه ها.
● Ctrl+a انتخاب همه آيتم ها.
● Ctrl+s در اکثر برنامه ها ذخيره فايل جاري .Save
●
Ctrl+d در اينترنت اکسپلورر صفحه باز شده جاري را به علاقه مندي ها اضافه
مي کند (معادل Favorites>Add to Favorites) و در ويندوز هم آيتم (آيتم
هاي) انتخاب شده را پاک مي کند. (ترفندستان.کام)
● Ctrl+f جستجو.
● Ctrl+h معادل History (ابته در ويرايشگر نوت پد معادل Find / Replace است)
● Ctrl+l در اينترنت اکسپلورر معادل File>Open است.
● Ctrl+z بازگشت به آخرين عمليات انجام شده .Undo
● Ctrl+x انتقال (برش) آيتم مورد نظر در حافظه کليپبوردCut.
● Ctrl+c کپي آيتم مورد نظر در حافظه کليپبورد.Copy
● Ctrl+v فراخواني آيتم مورد نظر از حافظه کليپبورد.Past
● Ctrl+b پنجره سازماندهي علاقه منديها (Organize Favorites) را باز مي کند.
● Ctrl+n در اينترنت اکسپلورر (تقريبا تمامي مرورگرها) يک پنجره جديد باز مي کند.
● Ctrl+F1 در اکثر برنامه ها ي مختلف راهنماي برنامه را باز مي کند .
● Ctrl+F4 باز کردن ليست پايين رونده Address Bar در مرورگر اينترنت اکسپلورر و مرورگر ويندوز.
● Ctrl+F10 باز کردن منو هاي بالاي پنجره برنامه ها مثل File,Edit,....
●
Ctrl+BackSpace موقع ويرايش متن همان کار BackSpace را انجام مي دهد با
اين تفاوت که به جاي پاک کردن کاراکتر به کاراکتر کلمه به کلمه پاک مي کند.
● Ctrl+5 معادل Select All در اکثر ويرايشگر هاي متني.
● Ctrl+Home درحالت ويرايش مکان نما را به اول صفحه انتقال مي دهد.
● Ctrl+End درحالت ويرايش مکان نما را به آخر صفحه انتقال مي دهد.
● Ctrl+Insert کپي آيتم(هاي) انتخاب شده در حافظه کليپ بورد(Copy).
ترکيبات کليد Alt
● Alt+A باز کردن منوي علاقه مندي ها و قرار گرفتن بر روي Add to Favorites
● Alt+D انتقال مکان نما به Address Bar
● Alt+F4 بستن پنجره جاري.
● Alt+Space Bar معادل راست کليک بر روي نوار عنوان پنجره جاري.
● Alt+Esc پيمايش بين پنجره هاي باز جاري.
● Alt+Tab سوييچ کردن بين پنجره هاي باز جاري.
Alt+BackSpace در بعضي از ويرايشگرها معادل Undo عمل مي کند (معمولا ويرايشگرهاي قديمي و تحت داس)
● Alt+Home در مرورگر اينترنت اکسپلورر به صفحه خانگي پرش مي کند.
● Alt+Right Arrow معادل Forward در مرورگر ويندوز.
● Alt+Left Arrow معادل Back در مرور گر ويندوز.
●
Alt+Number ترکيب کليد Alt به همراه زدن يک عدد از قسمت سمت راست صفحه
کليد در حالت ويرايش يک کاراکتر معادل کد اسکي عدد وارد شده نمايش مي دهد .
مثلا اگر Alt را نگه داشته و 789 را وارد کنيم پس از رها کردن کليد Alt
اين کاراکتر نمايش داده مي شود : آ§ .
● Alt+Enter متعلقات (Properties) آيتم(هاي) انتخاب شده را نمايش مي دهد.
● Alt+PrintScreen از پنجره جاري يک عکس تهيه مي کند و به حافظه کليپ بورد انتقال مي دهد.
ترکيبات کليد Shift
● Shift+F10 معادل راست کليک.
● Shift+Del پاک کردن کامل آيتم (هاي) انتخاب شده .يعني بدون اين که به سطل بازيافت انتقال يابد پاک مي شود.
● Shift+tab وارونه کاري که Tab انجام مي دهد.
Shift+Insert فراخواني اطلاعات از حافظه کليپبورد (Paste)
ترکيبات WinKey
● خود WinKey باز شدن منوي Start در ويندوز.
● WinKey+E باز کردن My Computer در حالت Folders.
● WinKey+R باز کردن پنجره Run.
● WinKey+U باز کردن پنجره Utility Manager.
● WinKey+D نمايش دسکتاپ معادل Show Desktop
● WinKey+F جستجو.
● WinKey+Ctrl+F جستجوي يک کامپيوتر در شبکه.
● WinKey+L قفل کردن کامپيوتر .يا رفتن به حالت Swich User
● WinKey+M تمامي پنجره هاي باز را Minimize مي کند.
● WinKey+Shift+M تمامي پنجره هاي Minimize شده را Restore مي کند.
عشق از ديدگاه متولدين 12 ماه سال !
متولدين فروردين ماه :
به سوي من بيا
تاتو را حس كنم
و دنيا خواهد ديد
داستان عشقي سوزان را
كه شعله اش در قلب من خواهى بود
به هنگام عاشقي گويي در دنياي شواليه ها و پرنسس ها سر ميكند.
قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.
متولدين ارديبهشت ماه :
عشق را در چشمان منبنگر
چهره ي بر افروخته ام را ببين و عشق را حس كن
به صداي نفس هاي من گوش كن
و بشنو ترانه ي عشق را
عاشقي بي قرار است و كمرو ولي پرشهامت.
موسيقي بر او تاثير فراوان دارد.
متولدين خرداد ماه :
با من به رويا بيا به روياي عشق
بيا تا بر فراز بلندترين كوه گام نهيم
بيا تا در ژرف ترين اقيانوس شنا كنيم
بيا تا به دورترين ستاره ها پر كشيم
بر عشق ما هيچ چيز ناممكن نيست
بهترين عاشق دنياست و گفتارها و دل او پر ز روياهاي عاشقانهاست.
متولدين تير ماه :
بهشت هيچ است
دربرابر گام برداشتن در كنار تو
در شبي زيبا
زير نور ماه
دلي نازك و پرز محبت دارد و از دل سوختن مي هراسد.
متولدين مرداد ماه :
گويي خورشيد گرماي خود را از دست داده است
و گل هاي سرخ عطري ندارند
و ستارگان ديگر نميخوانند
آن گاه كه چشم مي گشايم و مي بينم
با تو نيستم
عاشق پيشه است وبي عشق زندگي نمي كند.
متولدين شهريور ماه :
شايد به نظر برسد كه عاشق نيستم
شايد به نظر برسد كه نمي توانم عاشق باشم
شايد به نظر برسى كه حتي نمي خواهم عاشق باشم
ولي نه در برابر عشقي مانند عشق من به تو
كه تا آخرين لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت
عشق او شعله اي كوچك ولي جاودان است و در پي عشقي حقيقي است.
متولدين مهر ماه :
با پر شورترين گفتارهاي عاشقانه
با ماجراهاي عاشقانه اي كه خواهيم داشت
با فداكاري هايم درراه عشق به تو
خواهي ديد كه چگونه دوستت دارم
در امور عشقي ورزيده است وزندگي اش پر ز ماجراهاي عاشقانه است .. . .
زن متولد مهر عشق خود را در عمل نيزبه اثبات مي رساند.
متولدين آبان ماه :
در التهاب شنيدن ترانه ي گام هاي تو هستم
كه به سوي من مي آيي
و عاشقم بر انتظار آن لحظه كه تو رادر كنار خود حس كنم
دوستت دارم
هيجان عشق براي او زيبا و پر جاذبه است ودر عشق صادق است.
متولدين آذر ماه :
نجوايي از سوي تو
نگاهي كوتاه از تو
لبخندي شيرين بر لبان زيبايت
و من خود را غرق در عشق مي يافتم
خوش بين است و راستگو. شايد نگاهي شاعرانه به عشق داشته باشد.
متولدين دي ماه :
روزها ماه ها و سال هامي گذرند
و شايد هيچ چيز عوض نشود
جز من
كه بيش از پيش عاشق گشته ام
شايد در ظاهر بي احساس باشد ولي قلبي گرم و پر ز عشق دارد.
متولدين بهمن ماه :
مي خواهم آزاد زندگي كنم
بسان پرندگان مهاجر
ولي قفسي ساخته از عشق تو
جايي است كه همواره روبه آن خواهم داشت
عشق خود را دير ابراز مي كنى و عاشق آزادي است. اولين عشق او قلبش را به تپش در مي آورد و هرگز فراموش نخواهد شد.
متولدين اسفند ماه :
من آني نيستم
كه بي عشق زندگي را سر كنم
آن گاه كه در رويايي عاشقانه هستم
و چشمانم را ميگشايم
و عشق رويايي ام را در تو مي بينم
در عشق بي نظير است.جذاب و پرنشاط است.احساساتي و رويايي است.
براي اين كه عزيز همسرتان باشيد
هميشه صادق باشيد. صداقت شما هيچ وقت از ياد همسرتان نخواهد رفت و بي صداقتي نيز براحتي مي تواند اعتماد همسرتان را از شما سلب كند و او را به شما بدبين كند و همين باعث از بين رفتن عزت شما شود.
بر اعصاب خود مسلط باشيد. موقع عصبانيت ممكن است متوجه رفتار و گفتار خود نباشيد و حرفي بزنيد كه همسرتان را ناراحت كند و برنجد. شايد عصبانيتش بعد از مدتي فروكش كند و شما آن را فراموش كنيد، ولي همسرتان هيچ وقت حرف هايي را كه شما در عصبانيت به او گفته ايد از ياد نمي برد. زود از كوره در نرويد. افرادي كه زود عصباني مي شوند، براي اطرافيانشان خسته كننده اند چون در پي هر گفتار و رفتاري بايد منتظر عصبانيت شما باشند و اين واقعا زجر آور است كه كسي دائما از دست همه عصباني باشد و با هر چيز كوچكي از كوره در رود.
نقاط مثبت را هم ببينيد و بدبين نباشيد. وقتي هميشه به ايرادهايي كه همسرتان دارد فكر كنيد، روز به روز بيشتر از او دور مي شويد، اما اگر هميشه به نقاط مثبت او بينديشيد آن وقت هر روز بيشتر از ديروز برايتان عزيز مي شود.
در رفتارتان با ديگران دقت كنيد. به بزرگترها احترام بگذاريد و با دوستانتان زياده روي نكنيد و در روابطتان حساسيت هاي همسرتان را در نظر داشته باشيد و او را با يك رفتار نابه جا در جمع نرنجانيد.
نشاط خود را حفظ كنيد و هميشه خسته و افسرده نباشيد. بعضي افراد همين كه به همسر خود مي رسند فكر مي كنند بايد ناله كنند و خسته باشند. شور و نشاط باعث مي شود كه همسرتان در كنار شما احساس شادي كند، اگر روزي در كنارش نباشيد، جايتان خالي مي باشد. اما اگر دائم ابراز افسردگي كنيد، هر كسي در كنار شما احساس دلمردگي مي كند.
هيچ گاه براي كارها و گذشت هايي كه در زندگي كرده ايد، سر همديگر منت نگذاريد. هر كاري كرده ايد براي زندگي خودتان بوده و خودتان خواسته ايد، پس بامنت آن را بي ارزش نكنيد.
به همديگر احترام بگذاريد. خيلي اوقات از بين رفتن عزت همسران در ديد همديگر به خاطر از بين رفتن حريم ها بين آنهاست. سعي كنيد هميشه ادب و احترام را در قبال هم رعايت كنيد تا قبح توهين و بي احترامي بين شما از بين نرود و هميشه همديگر را محترم بشماريد. اين مورد شامل خانواده همسرتان هم مي شود.
با هم به سفر برويد . از هيجان زندگي غافل نشويد و روزهاي شادي را با هم بگذرانيد.
زن ها بخوانند
هر زني كه مي خواهد براي همسرش عزيز بماند، بايد به برخي نكات اهميت بدهد مثل اين كه، به ظاهر خود اهميت بدهد و هميشه لباس مناسب بپوشد. تشخيص ظاهر مناسب براي هر مكان كار سختي نيست و شما مي توانيد با توجه به حساسيت ها و نظرات همسرتان در اين مورد، آنها را پيدا كنيد.
خوب آشپزي كنيد. شايد بعضي از زن ها آشپزي را دوست نداشته باشند و آن را وظيفه خود ندانند، اما تقريبا بيشتر مردها از همسر خود انتظار دارند يك غذاي خوب براي آنها تهيه كند.
خانه را مرتب و آرام نگه داريد. اين به معني كار كردن هميشگي شما در خانه نيست، بلكه صحبت از جو خانه است كه ظاهر مرتب نيز به آرامش آن كمك مي كند. خانه مرتب و آرام خانه اي است كه يك مدير خوب آن را اداره مي كند. مثلا حواستان باشد كه مايحتاج خانه تكميل باشد، جو خانه را از تشنج به دور نگه داريد و فضاي خانه را آرامش بخش بچينيد.
به حرف همسر خود گوش دهيد. كمتر با او سرسختانه مخالفت كنيد. دقت كنيد كه منظور ما، فراموش كردن ديدگاه ها و نظرات خودتان نيست بلكه ابراز آنها به نحوي است كه همسر شما فكر نكند شما حرف او را زير پا گذاشته ايد، مخالفت هاي يكباره، اكثر مردها را عصباني مي كند، در حالي كه وقتي به حرف آنها گوش مي دهيد لذت مي برند. در اين مورد زياده روي هم نكنيد. منطقي و معقول مطيع همسر خود باشيد.
هميشه يك پله پايين تر از همسر خود قرار بگيريد. اين به معني احترام شما به اوست، نه حقير كردن خودتان. غرور خود را در برابر شوهرتان از بين نبريد و نشكنيد، بلكه آن را ناديده بگيريد. اگر مردي حس كند زنش تصميم گيرنده و گرداننده زندگي است، انگيزه خود را براي زندگي زناشويي از دست مي دهد. اين كار باعث مي شود كه مرد خانواده احساس مسووليت نكند، اما وقتي شما بعضي كارها و تصميمات را به عهده او بگذاريد، خود را مسوول درست انجام دادن آنها مي داند، اما اگر مدام توانايي هاي خود را بالاتر بدانيد و به او بگوييد كه تو نمي تواني، علاوه بر بيشتر كردن بار مسووليت هاي خود، انگيزه او را هم از زندگي گرفته ايد.
اگر در كارهاي خانه از شوهرتان كمك مي خواهيد، كارهايي را كه دوست دارد به او بدهيد و تقسيم كار كنيد. دستور ندهيد و ايراد نگيريد. او را به كمك كردن تشويق كنيد نه اين كه با رفتارتان او را از كمك كردن در خانه زده كنيد.
مردها بخوانند
اگر مي خواهيد هميشه براي همسر خود عزيز بمانيد اين نكات را فراموش نكنيد:
زن ها سرشار از احساساتند و اگر مردي بتواند قلب همسرش را هميشه راضي نگه دارد مي تواند هميشه براي او عزيز بماند و راضي شدن قلب با اهميت دادن به احساسات زن اتفاق مي افتد. استفاده از كلام محبت آميز و هر چيزي كه نشان دهد شما به او علاقه منديد، محبت واقعي و پرهيز از افراط و تفريط، مي تواند نتيجه خوبي به همراه داشته باشد.
از او به خاطر كارهايي كه مي كند قدرداني كنيد، چون حتي اگر همسرتان فقط خانه دار باشد، كار مهم و سختي انجام مي دهد آن هم بدون تعطيلي و وقفه. تنها با قدرداني شماست كه خستگي از تنش در مي آيد.از نظر مالي به او اهميت بدهيد و هميشه مبلغي را براي خود او در نظر بگيريد. حتي اگر خودش درآمد دارد، وظيفه شما حكم مي كند او را تامين كنيد. يادتان باشد كه خرج خانه براي خانه است نه همسرتان، پس او را هم مهم بدانيد و از نظر مالي به او اهميت بدهيد.
گاهي به او نيز مرخصي دهيد و كارهاي خانه را خودتان انجام دهيد. اين كار 2 حسن دارد؛ اول اين كه همسرتان استراحت مي كند و دوم اين كه شما مي فهميد همسرتان روزانه چه كارهايي در خانه انجام مي دهد و قدر يكديگر را بيشتر مي دانيد.
هرگز داد نكشيد و تحقير نكنيد. مهرباني و نرم سخن گفتن آنچنان در دل زنان نفوذ مي كند كه تاثيرش هزاران برابر فرياد كشيدن است و برعكس، داد و فرياد و تحقيركردن، آنچنان شما را از چشم همسرتان مي اندازد كه اگر بدانيد ديگر داد نمي كشيد.
اگر همسرتان همه اين نكات را رعايت كند، در چشم شما عزيزتر نخواهد شد؟ پس مطمئن باشيد او هم مثل شما فكر مي كند و دوست دارد شما نيز اين موارد را رعايت كنيد. زندگي باعزت و احترام هميشه پايدار و مقاوم خواهد ماند.
.:: This Template By : web93.ir ::.