البته اینو باید گذاشت روی حس انسان دوستی و دلسوزیه ایرانی

فیلم سنگسار ثریا.م فیلمی به شدت احساسیه و از نظر ساختار هم می شه گفت
فیلم قوی ای ساختن، هرچند بازیگرها در حد کارگردانی و ساختار فیلم ظاهر نمی
شن.
اما مسئله ای که در این فیلم مطرح میشه فراتر از ساختار و
بازیگرهای اونه، دروغ پردازی بزرگی در مورد قوانین عرفی و شرعی سنگسار که
متاسفانه به خاطر قدرت احساسی فیلم باعث اظهار نظرهای غیرمنطقی و به دور از
واقع در مورد حکم سنگسار در ایران شده .
سنگسار در فیلم امری عادی
قلمداد میشه ، اشتباه های فاحش و خنده دار در اجرای این حکم ساختار داستانی
فیلم رو شکل می ده: شهادت دو نفر برای زنای ثریا که یکی از شهادت دهندگان
همان کسی است که ثریا به زنا با او متهم شده!
تمام تلاش کارگردان این فیلم از شروع فیلم اینه که به مخاطب بقبولونه که داستان فیلم واقعیه. شاید برای کسانی که خارج از ایران زندگی میکنند این فیلم واقعی جلوه کنه. ولی برای کسانی که در ایران زندگی میکنند یک فیلم تخیلی و غیر واقعی هست.
اصلا زنا بدون ادله ای که در ادامه میگم حکمش سنگسار نیست حتی در قرآن سوره نور آیه ۲ آمده است : زن زناکار و مرد زناکار، هر یک از آن دو را صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارید مبادا در دین خدا نسبت به آن دو دستخوش ترحم گردید، و باید گروهی از مومنان در کیفر آن دو حضور یابند».
حالا داستان فیلم رو بخونید تا نقد فیلم رو براتون بگم
داستان فیلم سنگسار ثریا
" سنگسار ثریا" فیلمی است که توسط کمپانی ام پاور پیکچرز و با تهیه کنندگی استیو مک اویتی و جان شپرد تولید شده و متن آن را "سیروس نورسته" و همسرش براساس كتابی بههمین نام، اثر «فریدون صاحبجمع» نوشته اند. «شهره آغداشلو» بازیگر ایرانی و «جیم كویزل» بازیگر مصائب مسیح از هنرپیشگان این فیلم هستند. (البته اگه صمد رو جزو بازیگرها ندونیم)

داستان فیلم از اینجا شروع می شود که روزنامه نگاری فرانسوی در سفرش به روستایی می رسد و اتومبیلش را برای تعمیر به هاشم، مکانیک روستا می دهد. توقف روزنامه نگار فرانسوی در روستا فرصتی است تا او با یک ماجرای هولناک مواجه شود؛ زنی به نام زهرا به محض دیدن روزنامه نگار او را به خانه خود دعوت می کند و از او می خواهد پای حرف هایش بنشیند. از این نقطه فیلم وارد یک فلش بک می شود و داستان در گذشته روایت می شود و خواهر زاده زهرا "ثریا" در مرکز این ماجرا قرار دارد.
بازیگر نقش ثریا مژان مارنو
![]()
شوهر ثریا که یک زندان بان است قصد تجدید فراش دارد اما چون توانایی پرداخت هزینه هر دو زن را ندارد به ثریا پیشنهاد طلاق می دهد، ثریا وقتی حق و حقوقش را مطالبه می کند مرد نمی پذیرد و با کدخدا وروحانی ده تبانی می کند، نقشه از این قرار است که ثریا را به خانه هاشم برای کلفتی می فرستند، مردی که زنش را از دست داده و به همراه فرزند ناشنوایش زندگی می کند و این ویژگی ها موقعیت را برای متهم شدن ثریا به رابطه با هاشم فراهم می کند.

شوهر ثریا با همدستی کدخدا و ملای ده به زن بی گناه اتهاماتی را نسبت می دهند که در نهایت به سنگسار شدن ثریا منجر می شود ؛هرچند سیروس نورسته ادعا کرده که این فیلم براساس یک واقعیت ساخته شده اما مسائلی که در این فیلم وجود دارد این ادعا را رد می کند، هر چند در این مجال اندک فرصتی برای طرح همه این مسایل وجود ندارد، به هر حال قضاوت نهایی بر عهده خوانندگان است.
یادآور شوم که هزینه ساخت این فیلم ۵ میلیون دلار شده است.
ادعایی سرتا سر دروغ
من برای دست اندرکاران این فیلم صفت بی سواد به قانون و کم معلومات را به کار میبرم.!! کسی که میاد همچین فیلمی با هزینه نسبتا زیاد(۵میلیون دلار) میسازه باید بشینه ۲صفحه از کتاب قانون رو بخونه تا بتونه یک داستان تخیلی رو به واقعیت نزدیک کنه و انقدر گاف نده. همه میدونن تو ایران مردی که زن داره خیلی راحت میتونه بره زن دیگه هم بگیره و حق طلاق هم با مرده چه لزومی داره به زن اولش تهمت زنا بزنه؟؟!!! پس اصل فیلم بر مبنای دروغ بود.
قسمتی از گاف های بزرگ در فیلم سنگسار ثریا
۱-نبود ۴شاهد برای اثبات زنای محصنه- این هم کلی تبصره داره مثلا همگی در یک زمان و باهم باید شهادت بدهند تا بحث تبانی مطرح نشه، باید عاقل و عادل باشند و...
۲- مدعی باید ادعای خود را اثبات کند-(مدعی شوهر ثریا است) در این فیلم کاملا برعکسه و کدخدا به ثریا میگه که قانون اینه که تو باید ثابت کنی که بیگناهی؟؟!!!
۳- در موقع سنگسار زن باید تا سینه داخل گودال باشه نه تا کمر- البته اینو میزاریم به حساب بازی بازیگر چون میدونید که چرخش و حرکت بالا تنه از کمر میباشد حالا اگه تا سینه میزاشتن داخل گودال هیچ حرکتی نمیتونست بکنه. (نقش بازی کنه)
۴-در مواقعی که از گودال بیرون می آورند چنانچه فرد زنده باشه دوباره نباید سنگسار بشه- مگه برای یک جرم چندبار باید مجازات بشه
۵- حکم باید توسط قاضی در دادگاه صادر بشه- آخه تو پایین برره هم دادگاه وجود داشت ولی خوب یحتمل محل وقوع حادثه جایی پرت تر از برره میباشد![]()
بازیگران ایرانی(البته اگه بشه بهشون ایرانی گفت) این فیلم دروغین

من خودم طرفدار نقد از دولت هستم البته نقد اصولی و عادلانه. وگرنه نتیجه عکس میده
ودر آخر اگر هم همچین حادثه ای صحت داشته باشد(۱٪) یک بی قانونی بوده که نه ربطی به ایران داشته و نه اسلام مگه تجاوز و کشتار سربازهای آمریکایی در عراق و افغانستان قانونیه؟؟؟
این نکته رو اضافه کنم که نقدهایی که گفتم صرفا اطلاعاتی بود که من با توجه به معلوماتی که داشتم نوشتم (وحید) وگرنه از این فیلم کلی ایراد میشه گرفت که دوستان میتونن بگن.
فقط دوستانی که درباره این پست نظر بدن درج میشه(چه موافق و چه مخالف)
تحقیقی درباره علت خودکشی زنان

نتایج یک پایان نامه نشان می دهد زنانی که مورد خشونت قرار می گیرند
باوجود اینکه از حمایت های خانوادگی برخوردار بودند،اما تمایل به افکار
منتهی به خودکشی و آسیب رساندن به همسر داشتند.
براساس این تحقیق،تمایل
به افکار منتهی به خودکشی و آسیب رساندن به همسر در زنانی که دارای سطوح
تحصیلی دیپلم و لیسانس به بالا بودند کمتر از زنانی بوده است که دارای سطوح
تحصیلی زیر دیپلم می باشند.
این تحقیق نشان می دهد درآمد و عوامل اقتصادی رابطه ای با تمایل به افکار خودکشی و آسیب رساندن به همسر نداشته است.
دکتر"فاضلی" جامعه شناس معتقد است
ازدواج های نامناسب که تفاوت های سنی در آن فاحش است ، فرهنگ مردسالاری
حاکم ، نداشتن حق انتخاب همسر ، فقر و بیکاری مردان را از مقوله هایی می
داند که به پدیده خودکشی در میان زنان دامن زده است او می گوید:دراین شرایط
پدیده خودکشی به عنوان تنها راه آزادی و رهایی از رنج های انسانی بروز
کرده و ادامه می یابد.
وی می گوید:بسیاری از زنان حتی کمترین آگاهی از
حقوق خود ندارند و با مراجعه به مراجع قضایی شوراهای حل اختلاف پس از
راهنمایی و مشورت به وظایف خود آشنا می شوند.

وی چندهمسری را از دیگر عوامل خودکشی در میان زنان عنوان کرد و با اشاره
به یک طرح پژوهشی درسال 82 گفت:جامعه زنان به خصوص روستاییان به شدت در
معرض خودکشی هستند.
براساس یافته های آماری این طرح پژوهشی که توسط
سازمان بهزیستی انجام گرفته است این خودکشی ها به لحاظ سنی بالاترین میزان
در گروه سنی 20 تا 29 سال و سپس 10 تا 19 سال در میان زنان است.
برای خواندن نتایج کامل این تحقیق به ادامه مطلب بروید.
بهدنبال كشف حجاب معتمد آريا در جشنواره كن، شوراي نظارت بر صداوسيما در نامهاي به رئيس اين سازمان با استناد به بند 15-2 آييننامه سياستها و ضوابط ناظر بر توليد، تأمين و پخش برنامهها از ضرغامي خواست كه از ادامه فعاليت وي در برنامههاي سازمان جلوگيري شود.

در
واكنش به اين نامه، عزتالله ضرغامي رئيس سازمان صداوسيما به مرتضی
میرباقری معاون سیما دستور داده است كه عين نظر شوراي نظارت اعمال شود.
اين دستور قاعدتاً پس از پايان سريال آشپزباشي اعمال ميشود و از فعاليت وي در برنامههاي جديد جلوگيري ميشود.
علت واقعی ممنوع التصویر شدن فاطمه معتمد آریا
همه میدونید که فاطمه معتمد آریا طرفدار کاندیدای معترض به انتخابات "آقای موسوی" بود. او در مراسم فستیوال کن که در پاریس برگزار می شود با دستبند سبز حضور پیداکرد.
این کار او باعث جنجالهای زیادی در داخل کشور شد شاید علت اصلی این واکنشها پخش سریال پر مخاطب آشپز باشی از رسانه ملی بود ، با بازی زیبای معتمد آریا.

بیشترین اعتراض مربوط به رئیس روحانیون مجلس آقای رهبر بود که گفته بود: "کمترین خواسته ما ممنوع التصویر شدن او در سینما و تلویزیون است."
البته من نفهمیدم که اگه کمترین خواسته آقای رهبر این بوده بیشترین خواستش چی میتونست باشه؟؟
به هر حال کمترین خواسته ایشون انجام شد.

در هر صورت واقعیت اینه که کسی مثل ارغوان رضایی که بدون حجاب و با شورت تنیس بازی میکنه و عکس میگیره مورد اعتراض قرار نمی گیره ، چون حامی رئیس جمهوره.
البته من آدم سیاسی نیستم و خانم ارغوان رضایی را هم بعنوان یک ورزشکار موفق ایرانی دوست دارم ولی چرا ما دیگر نمیتوانیم بازیهای زیبای فاطمه معتمد آریا را ببینیم؟؟ چه کسی از این حکم خوشحال شده است؟؟ ودر انتها:
جمله معروف: ما با آزادی مطلق یه ذره فاصله داریم!!
فقط دوستانی که درباره این پست نظر بدهند درج می شود.
۱-هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت. (ضرب المثل آلماني)
۲- مردي كه به خاطر”پول” زن ميگيرد، به نوكري ميرود. (ضرب المثل فرانسوي)
۳- لياقت داماد، به قدرت بازوي اوست. (ضرب المثل چيني)
۴- زن عاقل با داماد ”بي پول” خوب ميسازد. (ضرب المثل انگليسي)
۵- زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند در كلبه ي خرابه هم زندگي ميكنند. (ضرب المثل آلماني)
۶- شوهر ”مغز” خانه است و زن ”قلب” آن. (سيريوس)
۷- دختر عاقل، جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح ميدهد. (ضرب المثل ايتاليايي)
۸- در موقع خريد پارچه حاشيه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق كن. (ضرب المثل آذربايجاني)
9- برا ي يافتن زن ميارزد كه يك كفش بيشتر پاره كني. (ضرب المثل چيني)
10- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب كن. (ضرب المثل چيني)
11- اگر خواستي اختيار شوهرت را در دست بگيري اختيار شكمش را در دست بگير. (ضرب المثل اسپانيايي)
12- اگر زني خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوي با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل تركي)

13- ازدواج مثل يك هندوانه است كه گاهي خوب ميشود و گاهي هم بسيار بد. (ضرب المثل اسپانيايي)
14- ازدواج، زودش اشتباهي بزرگ و ديرش اشتباه بزرگتري است. (ضرب المثل فرانسوي)
15- ازدواج كردن و ازدواج نكردن هر دو موجب پشيماني است. (سقراط)
16- ازدواج مثل اجراي يك نقشه جنگي است كه اگر در آن فقط يك اشتباه صورت بگيرد جبرانش غير ممكن خواهد بود. (بورنز)
17- ازدواجي كه به خاطر پول صورت گيرد، براي پول هم از بين ميرود. (رولاند)
18- ازدواج هميشه به عشق پايان داده است. (ناپلئون)
19- با زني ازدواج كنيد كه اگر ”مرد” بود، بهترين دوست شما ميشد. (بردون)

20- مرداني كه ميكوشند زن ها را درك كنند، فقط موفق ميشوند با آنها ازدواج كنند. (بن بيكر)
21- ازدواج بيشتر از رفتن به جنگ”شجاعت”ميخواهد. (كريستين)
22 – با قرض اگر داماد شدي با خنده خداحافظي كن. (ضرب المثل آلماني)
23 – هيچ زني در راه رضاي خدا با مرد ازدواج نميكند. (ضرب المثل اسكاتلندي)
24- من تنها با مردي ازدواج ميكنم كه عتيقه شناس باشد تا هر چه پيرتر شدم، براي او عزيزتر باشم. (آگاتا كريستي)
25- هر چه متأهلان بيشتر شوند، جنايت ها كمتر خواهد شد. (ولتر)
محمد علی بهمنی را بیشتر بشناسیم
محمد علی بهمنی متولد 1321 در شهر دزفول است. نخستین شعرش در سال 1330 یعنی زمانی که او تنها 9 سال داشت به چاپ رسید.

محمد علی بهمنی در سال 1378 موفق به دریافت " تندیس خورشید مهر" به عنوان برترین غزل سرای ایران گردید. و بعد از آن بارها در جشنواره های مختلف جوایز مختلفی دریافت کرد.
برای محمدعلی بهمنی شعر چون موجودی جاندار است که شکل و قالب، لباسهای آن را تشکيل و به آن شخصيت می دهند. او عاشق غزل است و در شعرهایش مشخص است :
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد زدنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه آباد
بهمنی غزل را هرگز قالب نمی بندد. او می گوید : " قالب يعنی محدوديت و هنر را نمی توان محدود کرد و به خاطر اين حرفم بارها زير تهمت ها رفته ام" در ديدگاه محمدعلی بهمنی، غزل يک شکل است که می تواند با روزگار خود و با شرايط جديد تغيير کند.

یک شعر زیبا از محمد علی بهمنی:
اين غزلها همه جانپاره ي دنياي منند
پيش از آني كه به يك شعله بسوزانمشان
باز هم گوش سپردم به صداي غمشان
هر غزل گر چه خود از دردي و داغي مي سوخت
ديدني داشت ولي سوختن با همشان
گفتي از خسته ترين حنجره ها مي آمد
بغضشان شيونشان ضجه ي زير و بمشان
نه شنيدي و مباد آنكه ببيني روزي
ماتمي را كه به جان داشتم از ماتمشان
زخم ها خيره تر از چشم تو را مي جستند
تو نبودي كه به حرفي بزني مرهمشان
اين غزلها همه جانپاره هاي دنياي منند
ليك با اين همه از بهر تو مي خواهمشان
گر ندارد زباني كه تو را شاد كنند
بي صدا با دگر زمزمه ي مبهمشان
فکر نفرين به تو در ذهن غزل هايم بود
كه دگر تاب نياوردم و سوزاندمشان
منبع: نشریه بریتانیایی (Biology Letters)
دانشمندان برای مطالعه ارزیابی زنان از رقص مردان، رقص گروهی از مردان را با کامپیوتر به صورت انیمیشن در آورده و به زنان نشان دادند.

به گفته دکتر نیک نیو، روانشناس تکاملی در دانشگاه نورتامبریا در بریتانیا و یکی از نویسندگان این مقاله "وقتی که مردم به کلوب رقص می روند بطور شهودی رقص خوب و بد را می توانند از هم تمیز دهند."
دکتر نیو از تعدادی مرد جوان که هیچیک رقصنده حرفه ای نبودند، دعوت کرد که در مقابل ۱۲ دوربین فیلمبرداری با ضرب ساده یک تبل برقصند.

حرکات فیلمبرداری شده هر مرد بعدا توسط کامپیوتر به صورت انیمیشن درآمده و زنان پس از تماشای این انیمیشن به رقص هر مرد نمره ای بین یک تا ۷ دادند. نتایج این آزمایش باعث شگفتی و تعجب محققان شد.

او افزود: " ما متوجه شدیم که زنان بیشتر به تنه فرد نگاه می کنند، یعنی
به بالا تنه، گردن و سر. نه فقط سرعت حرکات بلکه تنوع آنها هم اهمیت داشت.
یعنی پیچ و تاب، خم شدن و همینطور حرکت و جنبش سر."
بدترین نمره به حرکات تکراری و ناگهانی داده شد.
هدف دکتر نیو این بود که مشخص کند که آیا حرکات رقص مردان در کلوب های شبانه که توجه زنان را جلب می کند شباهتی به حرکات حیوانات نر در حیات وحش دارد یا نه. در مورد حیوانات، حرکات آنها بیانگر اطلاعاتی در مورد سلامتی، سن، قوه باروری و وضعیت هورمون آنهاست."

دکتر نیو از خون تمام داوطلبان مرد نمونه برداری کرد. نتایج اولیه بدست آمده از آزمایشهای بیوشیمی حاکی بود که رقصندگان بهتر، از سلامت بهتری هم برخوردار بودند.
حالا به نظز شما چه دختر و چه پسر نتایج این تحقیق چقدر میتونه درست باشه؟
دید مجنون دختری مست و ملنگ
در خیابان با جوانانی مشنگ
خوب دقت کرد در سیمای او
دید آن دختر بُود لیلای او

با دلی پردرد گفتا این چنین
حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)
من شنیدم تازگی چت می کنی
با جوانی اهل تربت می کنی
نامه های عاشقانه می دهی
با ایمیل از ( توی) خانه می دهی
عصرها اطراف میدان ونک
می پلاسی با جوانان ونک
خرمن مو را چرا آتش زدی؟
زیر ابرو را چرا آتش زدی؟
چشم قیس عامری روشن شده
دختری چون تو مثال زن شده
دامن چین چین گلدارت چه شد؟
صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟

ابروی همچون هلالت هم پرید؟
آن دل صاف و زلالت هم پرید؟
قلب تو چون آینه شفاف بود
کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود
دیگر آن لیلای سابق نیستی
مثل سابق صاف و عاشق نیستی
قبلنا عشق تو صاف و ساده بود
مهر مجنون در دلت افتاده بود
تو مرا بهر خودم می خواستی
طعنه ها کی می زدی از کاستی؟

زهرماری هم که گویا خورده ای
آبروی هرچه دختر برده ای
رو به مجنون کرد لیلا گفت : هان
سورۀ یاسین درِ ِگوشم نخوان
تو چه داری تا شوم من چاکرت؟
مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟
ریش و پشم تو رسیده روی ناف
هستی از عقل و درایت هم معاف

آن طرف اما جوان و خوشگل است
بچه پولدار است گرچه که ول است
او سمندی زیر پا دارد ولی
تو به زحمت صاحب اسب شـَلی
خانه ات دشت و بیابان خداست
خانۀ او لااقل آن بالاهاست
با چنین اوضاع و احوالت یقین
خوشه ات یک می شود ، حالا ببین
او ولی با این همه پول و پله
خوشۀ سه می شود سویش یله

گرچه راحت هست از درک و شعور
پول می ریزد به پای من چه جور
عشق بی مایه فطیر است ای بشر
گرچه باشی همچو یک قرص قمر
عاشق بی پول می خواهم چکار
هی نگو عشقم ، عزیزم ، زهر مار
راست می گویند، تو دیوانه ای
با اصول عاشقی بیگانه ای
این همه اشعار می گویی که چه؟
دربیابان راه می پویی که چه؟
بازگرد امروز سوی کوه و دشت
دورۀ عشاق تاریخی گذشت
تازه شیرین هم سر ِ عقل آمده
قید فرهاد جـُلمبر! را زده

ویس هم داده به رامین این پیام
بین ما هرچه که بوده شد تمام
پس ببین مجنون شده دنیا عوض
راه تهرن را نکن هرروزه گز
اکس پارتی کرده ما را هوشیار
گرچه بعدش می شود آدم خمار
بیخیال من برو کشکت بساب
چون مرا هرگز نمی بینی به خواب

گفت با «جاوید» مجنون این چنین:
حال و روز لیلی ما را ببین
بشکند این « دست شور بی نمک»
کرده ما را دختر قرتی اَنک
حال که قرتی شده لیلای من
نیست دیگر عاشق و شیدای من
می روم من هم پی ( کیسی ) دگر
تا رود از کله ام عشقش به در
فکر کرده تحفه اش آورده است
یا که قیس عامری یک برده است
آی آقای نظامی شد تمام
قصۀ لیلی و مجنون ، والسلام
خط بزن شعری که در کردی زما
چون شده لیلای شعرت بی وفا
پسرا و دخترا چه جوري از دستگاه عابر بانک پول ميگيرن ؟
اول پسرا
1.با ماشين ميرن سراغ بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک
2. کارت رو داخل دستگاه ميذارن
3.کد رمز رو ميزنن و مبلغ درخواستي رو وارد ميکنن
4. پول و کارت رو ميگيرن و ميرن
..........................................................

حالا دخترا
1. با ماشين ميرن دم بانک
2. توي آينه آرايششون رو چک ميکنن
3. به خودشون عطر ميزنن
4.احتمالا" موهاشون رو هم چک ميکنن
5. توي پارک کردن ماشين مشکل پيدا ميکنن
6. توي پارک کردن ماشين خيلي مشکل پيدا ميکنن
7.بلاخره ماشين رو پارک ميکنن و ميرن دم دستگاه عابر بانک
8.توي کيفشون دنبال کارتشون ميگردن
9. کارت رو داخل دستگاه ميذارن، کارت توسط ماشين پذيرفته نميشه
10. کارت تلفن رو ميندازن توي کيفشون
11. دنبال کارت عابر بانکشون ميگردن
12. کارت رو وارد دستگاه ميکنن
13. توي کيفشون دنبال تيکه کاغذي که کد رمز رو روش يادداشت کردن ميگردن
14.کد رمز رو وارد ميکنن
16. کنسل ميکنن
17. دوباره کد رمز رو ميزنن
18.کنسل ميکنن
19. به دوست پسرشون زنگ ميزنن که طريقهء وارد کردن کد صحيح رو براشون بگه
20. بيشترين مبلغ ممکن رو درخواست ميکنن
21.انگشتاشون رو براي شانس روي هم ميذارن
22.پول رو ميگيرن
23. برميگردن به ماشين
24. آرايششون رو توي آينه چک ميکنن
25.توي کيفشون دنبال سويچ ماشين ميگردن

26. استارت ميزنن
27.پنجاه متر ميرن جلو
28. ماشين رو نگه ميدارن
29. دوباره برميگردن جلوي بانک
30. از ماشين پياده ميشن
31. کارتشون رو از توي دستگاه عابر بانک برميدارن
32. سوار ماشين ميشن
33. کارت رو پرت ميکنن روي صندلي کنار راننده
34.آرايششون رو توي آينه چک ميکنن
35.احتمالا يه نگاهي هم به موهاشون ميندازن
36.راه ميفتن و ميندازن توي خيابون اشتباه
37.برميگردن
38. ميندازن توي خيابون درست
39. پنج کيلومتر ميرن جلو
40. ترمز دستي رو آزاد ميکنن ( ميگم چرا انقدر يواش ميره ها )
41.به حرکت ادامه ميدن
بعدشم ميرسن خونه ديگه بابا يه ماشالا بگين ديگه
آخش تموم شد ديگه حالا نظر بدين
البته خانومها موقع نظر دادن به اعصاب خودشون مسلط باشند![]()
خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود، ا و در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام ویکی زندگی میکند...!!!
کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود(ویکی) هم خیلی خوشگل بود ، او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد.
مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت:من میدانم که شما چه
فکری میکنید، اما من به شما اطمینان می دهم که من و ویکی فقط هم اتاقی
هستیم.
حدود یک هفته بعد
ویکی، به مسعود گفت: از وقتی که مادرت از اینجا رفته، ظرف نقره ای من گم شده، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد؟
مسعود جواب داد: خب، من به مادرم شک ندارم، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد.
او در ایمیل خود نوشت:
مادر
عزیزم ، من نمی گم که شما ظرف نقره را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی
گم که شما آن را برنداشتید، اما در هر صورت واقعیت این است که آن ظرف از
وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده...!
با عشق ، مسعود
روز بعد ، مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود:
پسر
عزیزم، من نمی گم تو با ویکی رابطه داری و در ضمن نمی گم که تو باهاش
رابطه نداری! اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می
خوابید، حتما تا الان ظرف را پیدا کرده بود.
با عشق ، مامانت
نحوه درست کردن نیمرو وقتی گشنه هستین وکسی خونه نیست
دخترها
۱. توي ماهيتابه روغن ميريزن
۲.اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميکنن
۳. تخم مرغها رو ميشکنن و همراه نمک توي ماهيتابه ميريزن
۴.چند دقيقه بعد نيمروي آماده رو نوش جان ميکنن
![]()
پسرها
۱. توي کابينتهاي بالايي آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن
2.توي کابينتهاي پاييني دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميکنن
3.ماهيتابه رو روي اجاق گاز ميذارن
4.توي ماهيتابه روغن ميريزن
5.توي يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن
6.يه دونه تخم مرغ پيدا ميکنن
7.چند تا فحش ميدن
8.دنبال کبريت ميگردن
9.با فندک اجاق گاز رو روشن ميکنن
10.دنبال تخم مرغي ميگردن كه رو كابينت گذاشتن
11.تخم مرغ را كف آشپزخونه پيدا ميكنن و کمی با بغض به آن نگاه میکنند
12.تخم مرغي کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک ميکنن
13.چند تا فحش ميدن و لباس ميپوشن
14.ميرن سراغ بقالي سر کوچه و 20 تا تخم مرغ ميخرن و برميگردن
15.تلويزيون رو روشن ميکنن و صداش رو بلند ميکنن
16.روغن سوخته رو ميريزن توي سطل و دوباره روغن توي ماهيتابه ميريزن
17.تخم مرغها رو ميشکنن و توي ماهيتابه ميريزن
18.دنبال نمکدون ميگردن
19.نمکدون خالي رو پيدا ميکنن و چند تا فحش ميدن
20.دنبال کيسهء نمک ميگردن و بلاخره پيداش ميکنن
21.نمکدون رو پر از نمک ميکنن
22.صداي گزارشگر فوتبال رو ميشنون و ميدون جلوي تلويزيون
23.نمکدون رو روي ميز ميذارن و محو تماشاي فوتبال ميشن
24.بوي سوختگي رو استشمام ميکنن و ميدون توي آشپزخونه
25.چند تا فحش ميدن و تخم مرغهاي سوخته رو توي سطل ميريزن
26.حوصله شستن ماهيتابه رو ندارن ميندازن تو ظرفشور
27.دنبال ظرفهاي مسي ميگردن
28.قابلمهء مسي رو روي اجاق گاز ميذارن و توش روغن و تخم مرغ ميريزن
29.چند دقيقه به تخم مرغها زل ميزنن
30.ياد نمک ميفتن و ميرن نمکدون رو از کنار تلويزيون برميدارن
31.چند ثانيه فوتبال تماشا ميکنن
32.ياد غذا ميفتن و ميدون توي آشپزخونه
33.روي باقيماندهء تخم مرغي که کف آشپزخونه پهن شده بود ليز ميخورن
34.چند تا فحش ميدن و بلند ميشن
35.نمکدون شکسته رو توي سطل ميندازن
36.قابلمه رو برميدارن و بلافاصله ولش ميکنن
37.چند تا فحش ميدن و انگشتهاشون که سوخته رو زير آب ميگيرن
38.با يه پارچهء تنظيف قابلمه رو برميدارن
39.پارچه رو که توسط شعله آتيش گرفته زير پاشون خاموش ميکنن
40.نيمروي آماده رو جلوي تلويزيون ميخورن و چند تا فحش ميدن
.:: This Template By : web93.ir ::.