
در عکس آدمی را مشاهده میکنید که گویا به کامیون چسبیده است!
اما اینطور نیست. ایشان یک موتور سوار هست که پس از برخورد با کامیون حدود 4 مایل توسط کامیون با همان وضعیت بروی جاده کشیده شده است!

راننده کامیون با کمال تعجب به پلیس گفت: متوجه یک ضربه کوچک به کامیونم شدم اما پیش خود گفتم نباید مسئله مهمی باشد و به راه خود ادامه دادم.

سر موتور سوار به علت شدت برخورد پشت کامیون را سوراخ کرده و گیر کرده است.
شاهدانی که صحنه تصادف را دیدند گفته اند که موتور سوار هنگام برخورد با کامیون حدود 120 مایل سرعت داشته. (این موتور سوار زنده است)!

بعضیها معتقدند که کیفیت خوب کلاه کاسکت باعث زنده ماندنش است.
عجایب دنیای زمینی ما پایانی ندارد. آیا تا حالا این میوه های شگفت انگیز را دیدید؟
میوه هایی با شکل و شمایل عجیب، بوهای بد و تند، طعم های تلخ و گزنده و قیمت های بسیار بالا دارای فواید بسیار برای انسان و حیوانات هستند.
در اینجا به معرفی تعدادی از این میوه ها می پردازیم:
نونی میوه ای است که در مناطق معتدل استوایی مانند تاهیتی رشد می کند. پرندگان عاشق این میوه هستند. این میوه برای بیماری های پوستی، درد، سرماخوردگی، فشار خون بالا، افسردگی، ورم مفاصل، آسم، دیابت، سرطان و... مفید است.

جک فروت میوه بومی جنگل های پر باران جنوب و جنوب شرقی آسیاست. کاشت این میوه به دلیل خواص آن به بسیاری از نقاط مانند هند، جنوب شرق آسیا، مرکز و شرق آفریقا و فیلیپین گسترش یافته است.
این میوه، بزرگترین میوه درختی جهان شناخته شده است. پوستی بسیار ضخیم دارد و رسیده آن 36 کیلوگرم وزن و تا 90 سانتیمتر طول و 50 سانتیمتر قطر دارد. گوشت آن زرد یا نارنجی است. طعم شیرین و خوشمزه دارد.

دوریان میوه با بوی تند و قوی است! بعضی افراد بوی آن را زننده و بد می دانند. طعمی شبیه آواکادو دارد. با این وجود پر فایده، خوشمزه و گران است. عنوان پادشاه میوه ها را در جنوب و شرق آسیا به خود اختصاص داده است. این میوه از ارزش صادراتی بالایی برخوردار است. آبنبات های آن هم در سوپر مارکت ها موجود است.

منگوستین منشاء اولیه این میوه ناشناخته است. عده ای بر این باورند که این میوه متعلق به جزایر ساندا یا جنگل های مالایا است. این میوه به عنوان "ملکه میوه هایی استوایی" شناخته شده است. گوشت این میوه سفید رنگ با طعم شیرین و تند دارد.

پیتایا یا اژدها میوه از میوه های ویتنام و مناطق گرمسیری است. میوه ی از گونه های مختلف کاکتوس که تنها شب ها شکوفه به رنگ سفید می دهد. به همین دلیل به آن "ملکه شب" هم می گویند. اژدها میوه در دو رنگ رشد می کند. هر دو رنگ دارای دانه های خال دار کوچک سیاه و سفید هستند. رنگ سفید آن، کمی طعم ترش دارد و رنگ قرمز تیره کمی طعم شیرین دارد.

رمبوتان میوه شیرین با پوست مودار ضخیم قرمز رنگ که گوشت آن سفید با یک هسته بزرگ در وسط آن است. این میوه در کشورهای آسیای جنوب شرقی یافته می شود. این میوه دارای خواص دارویی است. بومیان برای آن دستورات خاصی دارند.

کارامبولا، ستاره میوه یا پنج انگشتی میوه ستاره ای شکل و بومی جنوب شرقی آسیا مالزی است. این میوه توسط پرتغالی ها به مناطق مختلف برده شده است. میوه های کوچک و شیرین مانند مرکبات هستند که طعم خوشمزه و تازه ای دارند این میوه خواص درمانی در افسردگی و شادابی و نشاط بدن دارد.

لیچی میوه ای گرمسیری است که در آفریقای جنوبی رشد می کند. این میوه طعم شیرینی دارد. شکل قلب و به رنگ قرمز یا صورتی است. بافت داخل پوست سفید و آبدار که دارای یک هسته سیاه است.
این میوه منبع غنی از ویتامین ث، کلسیم، پتاسیم و فسفر است. این میوه برای درمان سرفه، زخم های گوارشی و استحکام بدن پیشنهاد می شود.

کیوانو ملون یا خربزه شاخدار: این میوه جزو میوه های استوایی است. میوه ای با ظاهری خشن، طعمی بین لیمو و موز دارد. در واقع از خانواده خیار است. تازه آن سالاد یا دسر را بسیار خوش طعم می کند.

بودا هندز یا دست بودا میوه مرکباتی است. این میوه عجیب، غریب و غیر معمول ترین میوه کشت شده در جهان است. همچنین از قدیمی ترین دانه های مرکباتی در کشاورزی محسوب می شود. دست بودا، میوه ی بزرگ، سنگین با پوست ضخیم است که مانند دست بودا ظاهر می شود، جزو میوه های شیرین است.

نکته جالب این است که برای دریافت اطلاعات از گوشه کنار این جهان
ناشناخته، مانند این میوه های عجیب و غریب باید از رسانه های دیجیتال،
دنیای اینترنت تشکر کرد. شاید اگر رسانه های پیشرفته دیجیتال وجود
نداشتند، ما هرگز از وجود چنین میوه های عجیب و غریب در دنیا مطلع نمی
شدیم و حتی تصاویر آنها را هم نمی توانستیم ببینیم.
ما این امکانات را مدیون نخبگان دنیای اینترنت هستیم. شاید روزی فرا برسد که بتوان از طریق همین رسانه های دیجیتال طعم این میوه های عجیب را هم چشید.
هنگامی که رشد پیدا می کند، بخش های مربوط به خودسازی و اصلاح خویش را گسترش خواهد داد که طبیعتاً از طریق آموزش، تمرین، جهت دادن و از همه بیشتر با مشاهده رفتار شما تکامل می یابند.
هر رفتاری که دوست دارید دخترتان داشته باشد، ابتدا در خودتان ایجاد کنید. آنها را در افکار، جملات، رفتار و واکنشهای عاطفی خود بوجود آورید.
دختر شما یک مقلد است. اطمینان حاصل کنید که الگوی خوبی برای او هستید.
چه چیز در یک لبخند وجود دارد؟
یک لبخند ساده بسیار ارزشمندتر از گران قیمت ترین لباسهاست و در رابطه با خنده به یاد داشته باشید ما نمی خندیم به این دلیل که خوشحالیم بلکه ما خوشحال هستیم به خاطر اینکه می خندیم. آنهایی که از این گوش تا آن گوش می خندند کسانی هستند که عادت مثبت اندیشیدن را در خود گسترش می دهند و احساس ناامیدی و یا ناراحتی و مانند آن را از خود دور می کنند. یک خلق و خوی خوشایند که از دوران کودکی پایه ریزی شده باشد بهترین کمک به خوشبختی در آینده است.
عزت نفس و احترام به خویشتن
تصوری که شما از شخصیت خود دارید بسیار مهم تر از تصوری است که دیگران راجع به شما دارند. عزت نفس و احترام به خویشتن، شخصیت انسان را می سازد و با وجود تغییر شرایط و موقعیت ها هنوز درستی و صداقت بهترین سیاست و روش زندگی است.
یک کارگر عادی که کار خود را با خوشرویی انجام می دهد خیلی بهتر از مدیری است که نمی تواند به درستی تصمیم گیری کند و به این می گویند شادمانی و لذت حاصل از ایفای عالی نقش.
با مهربانی و ملایمت دختر خود را با این واقعیت رو به رو کنید که او می تواند از ایفای عالی نقش خود به عنوان یک همسر، یک مادر و یک عروس لذت ببرد.
صداقت و درستی، وفاداری، خلوص نیت، رفتار شایسته و عفت کلام چیزهایی هستند که از شما یاد می گیرد. به خاطر او زندگی نمونه و شایسته ای داشته باشید.
الگوهای خوبی ارائه دهید
خیلی از ما با فرهنگ شرم و حیا آشنایی نداریم. وقتی کار خطائی انجام می دهد با داد و فریاد مسئله را برایش توضیح ندهید. چون او نیز می آموزد از این راه وارد عمل شود. در عوض برای او مثال هایی از کارهای درست و صحیح بیاورید.
به او وقار در تمام شرایط را بیاموزید
دختر شما همیشه به کارهای شما نگاه می کند و با چشم و گوش، شما را زیر نظر دارد. فریب سن و سال کم او را نخورید. او بیش از آنچه شما فکر کنید تحت تأثیر رفتار شما قرار دارد.
عصبانیت
عصبانیت هزینه گزافی دارد. این علامت رشد و تربیت نادرست یک انسان است. از آن دوری کنید و در مورد آن برای دخترتان صحبت کنید و هر جا که می توانید نمونه هایی از آن را به او نشان دهید. آن قدر این کار را تکرار کنید تا این مسئله در ذهن او تثبیت شود. به او بیاموزید در هنگام عصبانیت با خود بگوید :آیا واقعاً ارزش عصبانی شدن دارد؟
وقتی دختری در کودکی مشاهده می کند که مادرش بر سر اطرافیان داد و بی داد می کند و یا هنگام عصبانیت اشیاء را پرتاب می کند او نیز در آینده همین رفتارها را خواهد داشت.
حسادت
حسادت نیز مانند عصبانیت و خشم در واقع بخشی از طبیعت و سرشت آدمی و در نظر برخی طبیعت و سرشت زنان می باشد. خوشبختانه این احساس را می توان به طور قابل ملاحظه ای از طریق تفکر و مطالعه و رفتار درست کاهش داد. برنامه های آموزنده تلویزیونی را با دقت و توجه تماشا کنید و از آنها درس بگیرید. داستان ها و وقایعی در مورد حسادت جمع آوری کنید و برای دخترتان مثال هایی از تجربیات خود و دوستان و آشنایانتان بزنید و به خاطر او تحقیق و بررسی نمایید.
همانطور که میزان روغن ماشین خود را مرتباً اندازه می گیرید و بررسی می نمایید، نشان های حسادت را نیز صادقانه در وجود خودتان بررسی کنید و از نتایج آن برای خود یک عادت روزانه بسازید.
اما چه چیزهایی را باید هنگام یافتن یک توده پستانی بدانید؟ در هفت نکته زیر سعی کرده ایم باورهای نادرست را از حقایق در این باره جدا کنیم:
1- توده پستانی تقریبا همیشه ناشی از سرطان است
این باوری نادرست است، اما بسیاری به آن معتقدند. اغلب زنانی که توده پستانی دارند فکر می کنند، سرطان دارند، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
هر چه سن زن بالاتر باشد و توده قوام سفت و سنگی داشته باشد، احتمال اینکه جزو یک زن از هفت یا هشت زنی باشد که به سرطان پستان مبتلا می شوند (خطر ابتلای یک زن در طول عمر به سرطان پستان)، بیشتر می شود.
در مقابل برخی از زنان راه انکار را پیش می گیرند. آنها فکر می کنند که سرطان ممکن است آنها را مبتلا کند یا عقیده دارند که سن شان خیلی کمتر از آن است که سرطان بگیرند.
توده در زنان سالمندتری که یائسگی را پشت سر گذاشته اند، با احتمال بیشتری ممکن است سرطان باشد.
اما اگر توده ناشی از سرطان نباشد، علت آن چیست؟
ممکن است توده پستانی یک کیست خوش خیم (یک کیسه پر از مایع که می توان آن را خالی کرد)، یک توده غیرسرطانی مانند فیبروآدنوم، و با شیوع کمتری، یک لخته خون باشد که باعث ایجاد توده شده است. همچنین ممکن است زن "توده کاذب" داشته باشد که ناشی از تغییرات هورمونی است و اصلا توده نیست. توده به هر علتی که به وجود آمده باشد، مهم است که مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار معاینه جسمی، انجام ماموگرافی و گاهی سونوگرافی لازم است. پس از انجام این بررسی ها معمولا پزشک می تواند ماهیت توده را تشخیص دهد. در برخی از زنان ممکن است نیاز به نمونه برداری بافتی هم باشد.
2- سرطان پستان همیشه با توده ای همراه است که می توانید آن را لمس کنید
لزوما این طور نیست. برخی از اوقات سرطان پیش از آنکه توده ای را لمس کنید، ممکن است در ماموگرافی کشف شود. در واقع اغلب سرطان های پستان در ماموگرافی هایی روتین که برای بیماریابی انجام می شوند، پیدا می شوند.
3- یک توده سرطانی در لمس با توده خوش خیم متفاوت است
همیشه اینطور نیست. علائم توده های سرطانی و توده های خوش خیم یا غیرسرطانی ممکن است شباهت داشته باشد.
اغلب زنان فکر می کنند اگر یک توده منفرد و با قوام سخت را لمس کنند که چسبیده است و به اطراف حرکت نمی کند، این توده سرطانی نیست. گرچه ممکن است اینگونه باشد، اما توده سرطانی در مواردی ممکن است در لمس نرم باشد و به بافت زیرین هم نچسبیده و قابل حرکت دادن باشد. از طرف دیگر همیشه نمی توان توده را به درستی لمس کرد. کیست های پستان اگر در عمق آن قرار داشته باشند، به ندرت لمس می شوند. اگر کیست ها در سطح پستان باشند، به صورت توده ای مدور و صاف حس می شوند. اما اگر درد عمق پستان قرار داشته باشند، بافت پستان را به جلو می رانند. توده ای که به علت نرم و متحرک بودن ممکن است نسبتا خوش خیم به نظر رسد، ممکن است سرطان باشد و در مقابل توده ای که سفت و چسبیده است ممکن است خوش خیم باشد.
بهترین توصیه در این موارد این است که برای بررسی هر توده ای که متفاوت با بافت پستان لمس می شود، به پزشک مراجعه کنید.
امروزه جراحان پستان و کلینیک های پستان رواج بیشتری پیدا کرده اند و اغلب در مطب دکتر سونوگرافی هم در دسترس است.
4- یک توده کوچک معمولا جای نگرانی ندارد
این باور قطعا نادرست است. سرطان ممکن است در ابتدای ظهورش خیلی کوچک باشد. اندازه توده اصلا شیوه خوبی برای تصمیم گرفتن درباره بررسی پزشکی آن نیست.
اندازه یک توده سرطانی ممکن است از اندازه یک نخود تا اندازه یک گریپ فروت متفاوت باشد. بسیاری از توده هایی که در ماموگرافی کشف می شوند، ممکن است بسیار کوچک باشند.
هنگامی یک زن توده ای را لمس می کند که اندازه آن معمولا به حدود 2.5 سانتی متر رسیده است، یعنی در حد یک گیلاس کوچک.
5- می شود توده را تحت نظر گرفت و رفتن نزد دکتر را به بعد واگذار کرد
این کار درست نیست و هر چه مسن تر باشید، این کار غلط تر است. شما همیشه
باید برای بررسی توده پستانی به پزشک مراجعه کنید. گاهی پزشکان به زنانی
که هنوز قاعده می شوند، توصیه می کنند برای یکی دو ماه توده شان را تحت
نظر داشته باشند. ممکن است کیست داشته باشید، و اندازه این کیست ها با
قاعدگی تغییر می کند.
زنان سالمند تر که قاعدگی شان قطع شده است، معمولا دچار تغییرات اندازه توده به علت تاثیر هورمونی نمی شوند، و انتظار همراه با مراقبت معمولا برای آنها توصیه نمی شود.
به هر حال چه برای زنان جوان و چه برای زنان مسن گام اول، ارزیابی بوسیله پزشک است.
توصیه کارشناسان این است که در عرض یک تا دو روز پس از یافتن توده به دکترتان مراجعه کنید، دکتر ممکن است انتظار همراه با مراقبت را توصیه کند، اما خود زن نباید در این مورد تصمیم بگیرد.
بدترین شیوه برخورد با توده، انکار کردن وجود آن و امید داشتن به برطرف شدن خود به خودی آن است. برخی از زنان چون از پزشکان شنیده اند توده ممکن است کیست هایی باشد که ظهور می کنند و خود به خود ناپدید می شوند، رفتن به نزد پزشک را دو سه ماه به تاخیر می اندازند. در صورتی که معلوم شود توده سرطانی است، به خصوص در زنان جوان، این تاخیر دو سه ماه در سرنوشت بیمار تاثیر خواهد گذاشت.
6- توده پستانی حتی اگر زن سابقه خانوادگی سرطان نداشته باشد، ممکن است سرطانی باشد
قطعا درست است. تنها 5 تا 10 درصد موارد سرطان پستان وراثتی است. در اکثریت زنانی که سرطان پستان می گیرند، هیچ عامل خطرسازی پیدا نمی شود.
اما بسیاری از زنان عقیده ای مخالف این حقیقت دارند. آنها فکر می کنند که اگر سابقه خانوادگی سرطان نداشته باشند، احتمال سرطانی بودن توده پستانی آنها وجود ندارد.
7- توده در زنی که سابقه کیست پستان دارد، نمی تواند سرطانی باشد
این باور درست نیست، اما برخی از زنان با این اعتقاد حس کاذبی از امنیت پیدا می کنند. زنانی که برای سال ها هنگام داشتن توده پستانی، نهایتا معلوم شده است کیست دارند، اغلب تصور می کنند یک توده جدید هم همان کیست های قبلی است و نیازی نیست درباره آن نگران بود.
هر توده جدیدی که ظاهر می شود، باید به
اطلاع پزشک برسد و نباید تنها به این خاطر که توده های قبلی شما کیست - یا
سایر موارد خوش خیم- بوده است، تصور کنید توده جدید همانند قبلی هاست.
اما دانشمندان بتازگی 4 گونه جدید از فونجی ها را کشف کرده اند که می توانند وارد بدن یک مورچه شده و ذهن و رفتار آن را در کنترل خود در بیاورند.

این فونجی ها ابتدا وارد بدن میزبان مورچه می شوند. سپس ذهن و رفتار آن را در کنترل خود در می آورند و در ادامه با ایجاد واکنش های شیمیایی خاصی سعی میکنند که مورچه های دیگر را جذب کرده (دعوت انگلی) و در انتها موجود میزبان خود را از پای در می آورند.
این فونجی ها از میان نمونه هایی که توسط دو مرکز تحقیقاتی در جنگل های حاره ای برزیل بدست آمده بودند، شناسایی گشتند و جالب اینکه هرکدام از آن ها توانایی کنترل ذهن گونه ای خاص از مورچه های چوب بر را دارند. گونه اصلی آن ها Ophiocordyceps unilateralis، برای اولین بار در سال 1865 کشف گردید. این طور به نظر می رسد که باید گونه های متنوعی از آنها در سراسر کره زمین وجود داشته باشد.

زمانی که فونجی به بدن مورچه ای وارد شد، شروع به استفاده از واکنش های شیمیایی ناشناخته ای می کند تا کنترل رفتار آن را در دست بگیرد. فونجی باعث میشود که مورچه از کلونی خارج شود (عملی بسیار غیر طبیعی از یک مورچه) و به بخش زیرین برگی بچسبد که محل زندگی جدیدش خواهد بود. حتی بعد از این که فونجی این حشره را از پای در آورد، بدن آن به همان شکل روی برگ باقی می ماند.

بعد از اینکه حشره از بین رفت، فونجی که همچنان کنترل بدن را بدست دارد شروع به تولید شاخکی می کند که از سر حشره به بیرون می زند. این شاخک مانند سوزن یک سرنگ عمل کرده و فونجی از طریق آن تخم های انگلی را برای آلوده کردن بقیه مورچه ها در محیط پراکنده می سازد. البته دو تا از مجموع چهار فونجی کشف شده، کمی پیشرفته تر عمل کرده و این شاخک را در قسمت های دیگر بدن قربانی نظیر پاها نیز فعال می کنند. تخم های انگلی فونجی ها نیز توانایی های مجزا و فرآیند جوانه زدن مشخصی را خواهند داشت.

البته محققان در مورد بقای یکی از این فونجی ها، O. camponoti-novogranadensis، شک دارند و احتمال می دهند که دیگر وجود خارجی نداشته باشد. دکتر دیوید هیوز و همکارانش که این مطالعه را به عهده داشتند در خلال سفرشان به برزیل در می یابند که مرکز تحقیقاتی که این نمونه ها از آن جا بدست آمده به طور قابل توجهی گرم و خشک تر شده است. ایشان این موضوع را به پدیده گرم شدن جهانی (Global Warming) مربوط می دانند و اضافه می کنند که مورچه ها در برابر این تغییرات آب و هوایی محلی جان سالم به در می برند اما فونجی ها این توانایی را ندارند.
“چیزی که ما فکر می کنیم خواهیم دید، انقراض این گونه از فونجی است، فونجی هایی که تازه موفق به توضیح و تشریح شان شده بودیم”
توضیحات :
فونجی: فونجی ها عضوی از خانواده بزرگ یوکاریوتیک ها هستند. فونجی خود مجموعه ای وسیع از میکرو ارگانیزم هایی نظیر کپک ها، انواعی از باکتری (Yeast) و قارچ ها را شامل می شوند. فونجی ها ارگانیزم هایی وابسته به آب هستند که روی محیط های خاکی زندگی می کنند. برای همین به تغییرات آب و هوایی و خشک شدن حساسیت شدیدی دارند.
مورچه های چوب بر: گونه ای از مورچه ها هستند که اندازه بزرگی داشته و در نقاط زیادی از دنیا زندگی می کنند. آنها چوب های مرده و نم دار را برای ساخت لانه هایشان انتخاب میکنند.

به گمانشان بر اسب سفیدی سوار شده ای که هیچ سپاهی یارای پیاده کردنت را ندارد، چرا که تو همسفری داری متناسب و عشقی که از شباهت ها سیراب می شود، اما وقتی ورق بر می گردد و زندگی مشترک شروع می شود می بینی که نه، موارد بیشتری هست که برای خوشبخت بودن باید وجود داشته باشد.
برای ازدواج کردن باید هنرمند بود، اینکه از میان جمعیت میلیونی شهر کسی را پیدا کنی که همفکر و هم عقیده ات باشد، چیزی جز هنر و مهارت نمی طلبد. این موجود ایده آل می تواند هر کسی باشد، شاید جوانی از دل فامیل یا شاید صد پشت غریبه. اما وقتی غریبه ها آشنا می شوند شباهت ها کار خودشان را کرده اند. بعضی ها می گویند اهل فامیل بهترین گزینه برای ازدواجند. ولی بعضی ها شعری می خوانند که «من از بیگانگان هرگز ننالم». اما آنها که اندیشه ای متفاوت دارند دنبال کسی می گردند که نه در فامیل و کوچه و خیابان که همنشینی روزانه در محیط کار است.
در محل کار همه جور آدمی پیدا می شود. از مبادی آداب ترین افراد تا انسان های حراف. بعضی هم صورتی اند یا نارنجی، بعضی هم قرمز دو آتشه یا آبی. بعضی ها اما اهل صلحند و سر در لاک خویش می برند و با آنانی که از قماش جنجالند کاری ندارند. ولی نمی شود کاری کرد. بعضی وقت ها صورتی ترین آدم ها مفتون قرمزترین ها می شوند و آبی ها خواهان نارنجی ها. آنها فکر می کنند همانی را که در آرزوهایشان می پرورانده اند پیدا کرده اند کسی که بهترین همسفر تا آخر عمر است.
علی اصغر احمدی روانشناس و صاحبنظر در امور خانواده در این باره آنقدر مستدل حرف زد که متقاعد شدیم آدم های محیط کار شباهت کمی به اصل وجودی شان دارند.
او می گوید: آدم ها در محیط کار تنها لایه های ظاهری شخصیتشان را نشان می دهند، نه تمام لایه ها را. ما همواره ماسک هایی همراه داریم که وقتی وارد محیط کار می شویم به چهره می زنیم تا ظاهری موجه داشته باشیم.
به همین جهت وقتی از او خواستیم تا محاسن و معایب ازدواج با همکار را برایمان فهرست کند، اینگونه سخن آغاز کرد:
«ازدواج با همکار تابع شرایط ازدواج مناسب است، یعنی باید معیارهای فرد مناسب در نظر گرفته شود و پس از آن بر اساس ملاک های مورد نظر انتخاب صورت بگیرد. برای همین قبل از ازدواج باید به شاخصه های مد نظرمان واقف باشیم و از تصمیم گیری صرف بر مبنای رفتار فرد در محیط کار پرهیز کنیم»
اما روی دیگر سکه ازدواج با همکار را احمدی در وابستگی هایی می داند که چشم و گوش ها را بر واقعیت می بندند:
«مراودات مستمر در یک محیط نوعی وابستگی را ایجاد می کند که وقتی پای ازدواج در میان باشد این وابستگی ها تشدید می شود. اینها موانعی بر سر راه انتخاب درست هستند».
احمدی البته این موارد را مربوط به قبل ازدواج می داند چرا که به باور او مشکلات، بعد از ازدواج تازه رخ نمایان می کنند:
«دو فرد همکار وقتی با هم ازدواج می کنند، یکسری ملاحظات نیز میانشان شکل می گیرد که تا پیش از این مورد توجهشان نبوده مثلاً وقتی خانمی ببیند شوهرش با یک زن گرم صحبت است از خود واکنش نشان می دهد حال آنکه قبل از ازدواج چنین حساسیتی نداشته است.»
بعضی وقت ها پول میان زن و شوهر فاصله می اندازد، این یک باور عمومی و البته واقعیتی است که احمدی هم آن را تایید می کند:
«مسایل مربوط به درآمدها برای خیلی از زوجین مشکل آفرین است، به خصوص زمانی که می خواهند در هزینه های زندگی مشارکت داشته باشند. گاهی اوقات زن و شوهرهایی که محل کارشان هم یکی نیست درآمد همسر را وارسی کرده و در مورد اینکه چرا پولش را خرج زندگی نمی کند، از او بازخواست می کنند. این مساله زمانی حادتر می شود که یکی از زوجین بخواهند بخشی از درآمدش را به پس انداز یا تملکی شخصی اختصاص دهد».
معایب ازدواج با همکار به اینجا ختم نمی شود، چرا که به گفته این روانشناس، دو همکار وقتی زن و شوهر می شوند، حتماً مشاجرات و قهر و دعواهای خود را به محل کار هم می آورند این یعنی با خبر شدن تمامی همکاران از مسایل درون زندگی اما با این همه هستند زن و شوهرهای همکاری که نه تنها این مشکلات را ندارند حتی این مسائل به مخلیه شان هم خطور نکرده این حادثه یک رویا نیست، بلکه همان چیزی است که احمدی به آن درک متقابل می گوید. به گفته او زن و مردی که در عین همکار بودن با تفاهم در کنار هم عمر می گذرانند، اگر همکار هم نبودند حتماً چنین وضعیتی را تجربه می کردند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از مجله پزشکی آکادمی “اوترخت”، ”اینه که فان سومرن”، متخصص بیماری های زنان در آدکامی پزشکی در شهر اوترخت (هلند) سازنده این دارو است.
او در گفتگو با مجله پزشکی آکادمی “اوترخت” می گوید :
“در سال حدود 20 نفر به من مراجعه می کنند که خواهان ترمیم پرده بکارت خود هستند. همکاران من در سایر شهرها نیز مراجعین زیادی دارند. متناسب با این که وضعیت مراجعین چه باشد، در مورد ترمیم پرده بکارت تصمیم می گیرم. برخی را ترمیم و حدود نیمی از موارد را نیز رد می کنم. مثلا اگر دختری مورد تجاوز واقع شده باشد و آینده اش به خاطر این مساله به خطر افتد، عمل ترمیم پرده بکارت را انجام می دهم. اما زمانی که زنی مراجعه می کند و می گوید که پس از طلاق و برای ازدواج دوم می خواهد پرده بکارت خود را ترمیم کند، با تقاضایش مخالفت می کنم.”
برای این دسته از زنان نیز راه حل دیگری در نظر گرفته شده است که همان استعمال داروی معجزه آفرین باکرگی است. از دیرباز و در سنین گوناگون، ظهور قطرات سرخ رنگ بر ملحفه ها در شب عروسی، شادی آفرین بوده است. نمایش پارچه ای با لکه های خون، با هلهله و “کل کشیدن” زنان خانواده همراه می شده است. این در حالی است که تنها در 60درصد موارد، در اولین رابطه جنسی، جداره واژن خراش بر می دارد و چند قطره ای خون می آید. با این وجود، در برخی موارد همان چند قطره، ناجی جان عروس است.
امروزه رد پای این گونه سنن به کشورهای اروپائی نیز کشیده شده است. حاملین این سنن نیز عمدتا مهاجرین اند. “اینه که فان سومرن” در این مورد می گوید:
”بیشتر مراجعه کنندگان من را دختران مراکشی و ترک تشکیل می دهند. با این حال گاهی اوقات زنان هلندی نیز به من مراجعه می کنند. اما این دسته، زنانی هستند که به اسلام گرویده اند و برای ازدواج و یا روابط جدیدشان، خواهان ترمیم بکارت اند.”
به گفته “اینه که فان سومرن”، جامعه علمی و پزشکی هلند، انجام این عمل را بیهوده می داند چرا که هیچ ضرورت پزشکی و علمی در آن نیست. این عمل جراحی در کلینیک های خصوصی صورت می گیرد. ممنوعیت ترمیم پرده بکارت تا کنون چندین بار در هلند مورد بحث واقع شده است. نخستین بار “آیان هیرسی علی” نماینده سومالیائی تبار حزب لیبرال هلند بود که خواستار ممنوعیت آن شد. چرا که این اقدام را گامی جهت تثبیت سنن و تداوم آنها در جامعه و علیه زنان می دانست. چندی پیش “خییرت ویلدرز” نماینده حزب دست راستی “برای آزادی” نیز خواهان ممنوعیت ترمیم پرده بکارت شده بود. گرچه هنوز در عرصه سیاسی راه حلی برای این معضل رو به رشد پیدا نشده، اما جامعه پزشکی آلترناتیوهای موقتی برای زنان جوانی که با آن دست و پنجه نرم می کنند، یافته است.
“اینه که فان سومرن” می گوید:
” قبل از این که سفارش ساخت این قرص را به داروخانه ها بدهم، تصمیم ام را با کمیسیون ویژه ای که مربوط به بررسی درجه اخلاقی و عرفی موضوع است، در میان گذاشتم. آنها ابتدا گفتند که ساخت و استفاده چنین قرصی از نظر اخلاقی به معنای مشارکت در فریب افرادی (مردانی) است که پس از دیدن مایع قرمز رنگ بر ملحفه های شب زفافشان، فکر می کنند زنشان باکره بوده است. اما من توانستم کمیسیون را قانع کنم که نجات زنی که ممکن است به خاطر باکره نبودن جانش را در قتل ناموسی از دست بدهد، مهم تر از این حرفهاست.”
علاوه بر این، “اینه که فامن سومرن” با نقد دیگری نیز مواجه است و آن این که این گونه اقدامات و ارائه این گونه خدمات موجب حفظ سنن ارتجاعی می شوند. پاسخ وی به این گونه انتقادات این است: “بله درست است، به این ترتیب ما این سنن را حفظ کرده ایم اما زمان حفظ این سنن، چشمکی هم چاشنی آن می کنیم.”
درست صد سال از زمانی که 149 زن کارگر در آتش سوزی "تریانکل" در شهر نیویورک به خاطر نبود دستگاههای امنیتی و بدی شرایط کار، جان باختند، می گذرد، اما هنوز تبعیض و ستم علیه زنان یک مشخصه و ویژگی کثیف دنیای امروز است.
هشتم ماه مارس به عنوان روز جهانی زن در سال 1975 توسط سازمان ملل بتصویب رسید و در بسیاری از کشور ها روزی ملی است که به گرامیداشت مقام زن اختصاص داده شده است. در این روز زنان در سراسر جهان گرد هم می آیند تا دستاوردهای زنان را گرامی بدارند و تجدید پیمان کنند که برای دستیابی به آزادی و برابری زنان کلیه نقاط جهان از پای ننشسته و به یاری یکدیگر بشتابند.

زنان در اکثر جوامع در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و خانواده تحت ستم قرار دارند، نابرابرند، زنان حتی از همان حقوق محقر و ناچیز مردان هم برخوردار نیستند. حتی در جوامع مدرن و پیشرفته تر، نابرابری زن و مرد یک رکن نظام سیاسی حاکم است.
بهره کشی و استثمار جنس ضعیف، محدود به سوءاستفاده های جنسی نمی شود، که دامنه این ظلم بزرگ تاریخ بشریت بسیار گسترده تر از این حرفهاست...
در تمام جوامع عقب مانده و پیشرفته، سخن از حقوق زنان به می آید:
- هنگامی که کاندیدای سمت فلان برای جلب آرای زنان شعار دفاع از حقوق زن سر می دهد...
- هنگامی که برای به کار گرفتن نیروی ارزان تر و البته سر به زیر تر، نگاههای دولتمردان و سرمایه گذاران و کارخانه داران بزرگ به سمت زنان می چرخد...
- هنگامی که محصولی آرایشی، بهداشی، زینتی و هرآنچه که می تواند با استقبال زنان یا تبلیغ توسط آنان، سود سرشاری را به جیب تولید کنندگان و دلالان سرازیر کند، وارد بازار می شود...
- هنگامی که ...
اما... هیچکس، نه کاندیدای محبوب به قدرت رسیده، نه دولتمردان و سرمایه داران حامی حقوق زن، نه تولید کنندگان و دلالان محصولات مختلف بازار عرضه، هیچیک صدای گوشخراش و آزار دهنده ی آرام آرام خرد شدن شخصیت و هویت زن را- حتی در همین مقاطعی که به نیات سودجویانه مطرح می شود- نمی شنوند!
شاید اعتقاد بسیاری بر این باشد که: زن خود باید جایگاهش را بشناسد و در حفظ آن بکوشد، خود باید ارزش خود را بداند و به آن احترام بگذارد و ... در صحت این موضوع شکی نیست. اما یک اصل طبیعی در جریان است که چه بسا از دید بسیار بسیاری از ما پنهان مانده است...
چند زن را در اطراف خود می شناسید که آگاهانه کاری که به نفعشان نیست، انجام می دهند؟ چند زن را می شناسید که در سخن، عالم به تمام حقوقشان بعنوان یک زن هستند، ولی در عمل از تمام یا قسمت عمده ای از این حق می گذرند؟
در کنار زنانی که به دلیل فقر مالی یا فرهنگی زیر بار ظلم خانواده خود- آنانی که طبیعتا باید تامین کننده امنیت همه جانبه او باشند!- تن به هر ذلتی می دهند، هستند بسیار زنانی که با آگاهی تمام از حقوق خود، کاری در جهت احقاق آن صورت نمی دهند. چرا؟؟؟!!!
احساس و عاطفه... آنچه در طول تاریخ هرگز و هرگز درک نشد، دیده نشد و یا نادیده گرفته شد...
احساس و عاطفه مادری، احساس و عاطفه همسری، احساس و عاطفه دختری، احساس و عاطفه خواهری، ... و این احساس و عاطفه ها آنچنان بر وجود او چیره میشوند که حس زن بودن به فراموشی سپرده می شود، اینکه تو پیش از آنکه یک دختر، خواهر، همسر، مادر یا هر عنوان دیگر، باشی یک "زن" هستی!
این است که شمار زیادی از زنان را با علم به حقانیتشان وادار به سکوت، تعامل و نوعی "از خودگذشتگی" به معنای واقعی کلمه، می نماید...

به امید روزی که تمام زنان دنیا، آزاده زندگی شان را بگذرانند...
زری راد

جان خودم نباشه جان شما یک نون بربری رو دو شبانه روز می جوید. خوب پیریه و هزار درد. بیچاره نا نداشت یه دندون که بیشتر نداشت اونم که من اشغال کرده بودم. یعنی راستش استعفا ندادم اخراجم کردند! پیرمرد رفت پیش دندون ساز آخرین دندون رو کشید یک دست دندون مصنوعی نو با ضمانت گذاشت توی دهن پیرمرد. منم که جونمو از سر راه نیاوردم اصلا تا حالا کسی شنیده دندون مصنوعی کرم داشته باشه. ولی به گمونم دندوناش ساخت چین بودن. بدجوری موقع جویدن صدا میداد. روم به دیوار بوی گندی هم میداد!
یکشنبه: پسر عموم سقراط زنگ زد. نمیدونم از کجا فهمیده بود بیکار شدم. کار بابامه. توی خبر پراکنی روی بی بی سی رو کم کرده. ولی بدم نشد گفت یه شغل نون و آبدار برام سراغ داره. هرچی گفتم کار چیه چیزی بروز نداد. میگفت میخوام مثل ایرانی ها سورپرایزت کنم. هر چی به این مخ کرم خورده فشار آوردم معنی سورپرازو نفهمیدم. فکر کنم معادل خارجیش غافلگیری میشه. ای بابا از دست این ایرانی ها با این فرهنگ غنی شون!
دوشنبه: اینم شد شغل؟! از دست این سقراط. اگه غرغر این ننم و منت های
بابام نبود اصلا قبول نمی کردم. من که یه عمر با عزت و آبرو توی دهن
پیرمرده زندگی کرده بودم. کار کرده بودم با عرق جبینم نون حلال درآورده
بودم حالا برم کرم اینترنتی بشم که چی؟! توی ایملیهای خصوصی و نیمه خصوصی
مردم فاتحه بخونم. اصلا آدم اسم اینترنتو میشنوه مور مورش میشه. تازه با
این آنتی ویروسهایی که دم به دقیقه بروز میشن چیکار کنم. آخر عمری جوان
مرگم میکنن اینا.
سه شنبه: بد جایی نیست. سقراط یه راههایی رو یادم داده که میتونی از
دست آنتی ویروسها و هرچی دشمن کرمه قایم بشی. آخ که وقتی میری توی اینترنت
انگار جوان چهارده ساله ای. بگو چرا بعضی از این آدمها صبح تا شب از پاش
جم نمی خورن.
چهارشنبه: امروز منو سقراط و جوان امروزی که یکی از همکاراس حمله کردیم
به یه ایمیل. مزه اش بد نبود . ولی نمیدونم چرا یه کمی- فقط یه کمی- بوی
عشق میداد. تازه وسطش عکس یه قلب بود که یه تیر خورده بود وسطش. ما که بی
سواد مادر زادیم ولی اینجور که فهمیدم متن ایمیله پیشنهاد ازدواج موقت
بود!
پنجشنبه: ای کاش این شغله رو قبول نمی کردم. بابا توی دهن پیرمرده فقط
من بودم و من. کسی کار به کارم نداشت. کسی قصد جونمو نمی کرد. همین امروز
صبح یه آنتی ویروس با مگس کش دنبالم افتاده بود صد بار مردم و زنده شدم تا
یه سوراخی پیدا کنم قایم بشم. سقراطم بجای دلداری، تا شب غر غر میکرد که
تو تازه کاری چرا تنهایی راه افتادی رفتی توی باند اطلاعاتی. باید سواد
یاد بگیری بدونی کجا بری. حالا سواد چه ربطی به اینا داره عقل من قد
نمیده. البته بیچاره حق داره بابام منو دست اون سپرده.
جمعه: امروز تا لنگ ظهر خوابیدم، چه حالی داد! ولی سر دلم سنگین بود
فکر کنم از اون ایمیله اس حتما حروفش جابجا شده رسیده دست طرف اونم فکر
کرده فرستنده نیت شومی در موردش داره کلا بیخیال شده و اون بنده خدام تا
شب نشسته ما رو نفرین کرده. خدا از گناهامون بگذره...
مواد لازم برای 8 نفر:
طرز تهیه:
قبل از آماده کردن مایه کیک، فر را روشن کنید تا همزمان با تهیه مایه، داغ شود.
نوشین محمدعلی
.:: This Template By : web93.ir ::.