+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
محققان معتقدند انسان به حکم غریزه و نیازهای عاطفی و روانی و جنسی خود در شرایط پس از بلوغ و بروز هیجانات، خواه‌ناخواه تمایل به هم‌صحبتی و ارتباط با جنس مخالف را دارد. در این میان، تمایلات جنسی و ارضای آنها نقش پررنگ‌تری ایفا می‌کند . 


هویت جنسی انسان بخشی از شخصیت و هویت طبیعی اوست که باید به گونه‌ای سالم و مناسب تحقق یابد و به کمال و پختگی لازم برسد. دختر و پسر باید در رابطه‌ای تعریف شده و در فضای عاطفی و روانی سالم به رفع نیازهای اساسی خویش بپردازند و این جز با ازدواج و پیمان‌ زناشویی و روابط مشروع قانون‌مند ممکن نیست. 

جوامع غربی که روابط بی‌قید و بند دختر و پسر را ترویج کرده‌اند، درتحقیقات خود دیده‌اند که روابط دختر و پسر پیش از ازدواج اساسا تاثیری در ثبات و تداوم روابط زناشویی و تضمین خوشبختی آنان ندارد.

تاثیرپذیری منفی جامعه و خانواده‌ها از سایر فرهنگ‌ها و ارزش‌ها (مثلا فرهنگ غرب)، گرفتاری‌های خود را به همراه دارد که مهم‌ترین آنها تضاد با فرهنگ دینی و ملی در بسیاری از موارد است.



نمونه‌های عینی در کشور ما نیز چنین نتایجی را نشان می‌دهد و درصد بالایی از طلاق‌ها میان همسرانی اتفاق می‌افتد که این قبیل روابط را داشته‌اند. والدینی که فرزند نوجوان یا جوان دارند باید از خود بپرسد که چرا فرزند جوان آنها باید سرگشته و سرگردان بماند؟ آیا رفت و آمد او با غیر هم‌جنس، او را از سرگردانی نجات می‌دهد یا به مراتب بر مشکلات خواسته یا ناخواسته‌اش می‌افزاید؟ انجام فعالیت‌های درسی، هنری، ورزشی، مسافرت، گردش و رفتار صمیمانه‌‌تر با والدین و خواهران و برادران، ارتباط نظارت‌شده با هم‌کلاسی‌ها و بسیاری از فعالیت‌های سالم دیگر، او را از سرگردانی‌های مختص سن و سال او نجات می‌دهد.

جهان نیوز


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
كلمه (محارم )، جمع (مَحْرَم )، به معناى كسانى است كه به دليل خويشاوندى ، هرگز نمى توانند با يكديگر ازدواج كنند.

محارم بر سه گونه اند: نسبى ، رضاعى و سببى .

الف نسبي

 هفت دسته از مردان و زنان خويشاوند به شرح زير با يكديگر محرمند:

محارم مرد

مادر، مادر بزرگ پدرى و مادرى به بالا دختر و نوه هاى دخترى تا آخر خواهر دختر خواهر و نوادگان او تا آخر دختر برادر و نوادگان او تا آخر عمّه و عمّه هاى پدران و مادران به بالا خاله و خاله هاى پدران و مادران به بالا

محارم زن

پدر، پدر بزرگ پدرى و مادرى به بالا پسر و نوادگان پسرى تا آخر برادر پسر برادر و نوادگان او تا آخر پسر خواهر و نوادگان او تا آخر عمو و عموهاى پدران و مادران به بالا و دايى هاى پدران و مادران به بالا.

ب رضاعى اگر كودكى ، شير زنى جز مادر خود را با شرايطى خاص بنوشد، به آن زن (دايه ) و بستگان او محرم مى شود كه اين گونه محرم را (محرم رضاعى ) يا (شيرى ) مى گويند. هرگاه شيرخوارگى با همه شرايط تحقق يابد( دايه و شوهرش ، پدر و مادر رضاعى كودك شيرخوار مى شوند و پدران و مادران آنان ، اجداد كودك محسوب مى گردند و فرزندانشان ، برادران و خواهران رضاعى كودك شمرده مى شود چه آنان كه پيشتر به دنيا آمده اند و چه آنان كه از اين پس به دنيا مى آيند و در واقع ، كودك شيرخوار يكى از فرزندان اين خانواده به حساب مى آيد و همه كسانى كه در نمودار گذشته برشمرديم ، از راه شيرخوارگى بر اين كودك محرم مى شوند

 ج سببى پيمان زناشويى نيز موجب محرميت برخى از افراد دو طرف (زن و شوهر) مى شود كه در نمودار زير آمده است : كسانى كه به شوهر محرم مى شوند مادر و مادر بزرگ هاى عروس به بالا دختر زن (نادخترى ) و نوه هاى او تا آخر زن پدر (نامادرى ) زن پسر (عروس ) نواده هاى پسرى زن تا آخر كسانى كه به زن محرم مى شوند پدر و پدر بزرگ هاى داماد به بالا پسر شوهر (ناپسرى ) و نوه هاى او تا آخر شوهر مادر (ناپدرى ) شوهر دختر (داماد) نواده هاى دخترى شوهر تا آخر  

منبع:كليات فقه اسلامي 


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
آيا فكر كرده‏ايد، زماني كه با همسرتان هستيد، چه احساسي داريد؟ احساس تنهايي و ملال داريد يا حس مي‏كنيد در كنار همسري هستيد كه با شما همدل و صميمي هستيد؟ به هر ميزان كه در چنين مواقعي احساس «جدايي»، «تنهايي» و «سردي عاطفي» داشته باشيد، رابطه شما و همسرتان دچار تزلزل و سستي شده است. آيا مي‏دانيد دليل آن چيست و چگونه يك زن و شوهر مي‏توانند با يكديگر احساس صميميت، نزديكي و دوستي داشته باشند؟ يكي از هدفهاي اصلي ازدواج و تشكيل خانواده، داشتن همسري است كه انسان بتواند با او صميمي باشد و در فراز و نشيبهاي زندگي با او دردودل، صحبت و به طور خلاصه «تبادل عاطفي» كند. تبادل عاطفي شامل مواردي مثل صحبت كردن، مشورت، غمخواري، حمايت و نشان دادن محبت با عمل مي‏شود، در حالتهاي طبيعي و سالم، تبادل عاطفي به صورت دوطرفه است و اگر يكي از دو طرف، به طرز راحتي صحبت نكرده، واكنشهاي منفي و حالت سرد و تدافعي داشته باشد، رابطه مخدوش و غيرصميمي مي‏شود. ابراز محبت به همسر به طور زباني و عملي، از مواردي است كه رابطه زوجها را گرم و صميمي مي‏كند، از سوءتفاهمها و سوءظنها مي‏كاهد و بر محبت آنان نسبت به هم مي‏افزايد. متأسفانه برخي افراد اين كار را انجام نمي‏دهند و باوجود محبتي كه در دل نسبت به همسر خود دارند، توانايي ابراز آن را ندارند، در نتيجه، حمايت عاطفي لازم را از همسر خود دريافت نمي‏كنند. مثلاً اكرم مدتهاست متوجه كاهش توجه شوهر و كم حرفي او شده است، ولي قادر نيست اين امر رابه نحو مناسبي با شوهرش درميان گذارد و علت آن را جويا شود. موانع ابراز محبت موانعي كه در مسير ابراز محبت به همسر (و ساير اطرافيان) وجود دارد، عبارت است از: عدم دانش و مهارت كافي، غرور بي‏جا و حجب و حياي افراطي. بسياري از افراد از دوران كودكي به «درون گرايي» و بازگو نكردن احساسات مثبت ومنفي عادت دارند و مهارت ابراز احساسات به نحو مناسب در آنان ايجاد نشده است. اگر افراد از اهميّت ابراز محبت واحساسات با همسر آگاه باشند، مسلماً آن را به كار مي‏برند. آموزش مسائل همسرداري به دختران و پسراني كه در آستانه ازدواج قرار دارند، آنها را باوظايف و مسؤوليتهايشان، از جمله شيوه‏هاي ابراز محبت آشنا مي‏كند. «غرور» مشكل ديگري است كه راه تبادل عاطفي را مي‏بندد. برخي از همسران، بويژه مردان، در ابراز محبت به همسرشان نوعي خسّت دارند و لازمه مردانگي را پرهيز از هرگونه مشورت، درددل و ابرازمحبت به زنان مي‏دانند. اين افراد معتقدند، اگر باهمسرشان صميمي بوده و بااو مشورت كنند «پررو» مي‏شوند. اين در حالي است كه مردان بزرگ، در بذل عواطف صميمانه به همسرانشان، ترديدي نداشتند. نمونه‏هاي مناسب چنين مناسبات را در سيره نبي‏اكرم(ص) و زندگي خانوادگي ايشان مي‏توان مشاهده كرد. اصولاً مشورت كردن وطلب راهنمايي از ديگران، نشانه اين است كه ما به طرف مقابلمان اعتماد داريم، او را فردي داراي اطلاعات مناسب مي‏دانيم و براي او اهميّت قائل هستيم. مانع سوم، حجب وحياي افراطي است. اين موضوع ناشي از تربيت سختگيرانه والدين، فقدان الگوي مناسب در اين زمينه، خجالت و گوشه‏گيري افراد مي‏باشد. به حرف همسرتان گوش داده و او رادرك كنيد! زيربناي يك مكالمه مناسب، خوب گوش دادن است. به دنبال مطالبي كه فرد با تفكر به‏آنها رسيده است و مي‏خواهد بگويد، بايد با كلمه‏هاي واضح، لحن مناسب و ابراز احساسات به طور كلامي و غيركلامي مثل حالتهاي چهره (لبخند و تعجب) باشد. سعي كنيد كلام همسرتان را بدون ابراز واكنشهاي انتقادآميز، سرزنش و... بشنويد. او فردي است كه مي‏تواند در زمينه‏هاي اجتماعي، سياسي، مذهبي و پيرامون افراد مختلف، نظرهاي متفاوتي از نظرهاي شما داشته باشد. اگر اين موضوع در نظر شما باشد، مي‏توانيد همسرتان را درك كنيد. در غير اين صورت، مكالمه بين شما و همسرتان، همراه با رنجش، ترس و بحثهاي بي‏پايان شده ومشكلاتي بروز مي‏كنند. اين حالت، «درك نكردن يكديگر» است و براي جلوگيري از آن، زوجها بايد دليل سوءتفاهمها و ارتباط نامناسب را شناسايي و رفع كنند. گاهي زن و شوهر از يك مسأله دو برداشت متفاوت دارند و نمي‏خواهند روي نظر ديگري فكر كنند و آن را نمي‏پذيرند. دوصد گفته، چو نيم كردار نيست! براي ايجاد صميّميت بين شما و همسرتان، تنها گوش دادن به صحبتهاي همسر و ابراز محبت به او كافي نيست. طرق عملي ابراز محبت را فراموش نكنيد، زيرا در آن صورت، ممكن است همسرتان به شما بگويد «زبان چربي‏داري، ولي در عمل از انجام كوچكترين كاري براي من دريغ مي‏كني» اين جمله‏اي بود كه آقاي احمدي، مدتي از زبان همسرش مي‏شنيد. مشكل آن جا بود كه او كارمندي چندشغله بود و در عمل، واقعاً فرصتي براي كمك به همسرش نداشت. وقتي آقاي احمدي متوجه خستگي و ناراحتي همسرش شد، سعي بيشتري كرد تا خواستهاي همسرش را درك كند و آنها را به طرقي برآورده كند. شما نيز اگر سخنان شيرين و گرمي به همسرتان مي‏گوييد، در عمل نيز بايد محبت خود را نشان دهيد. آيا حاضريد صبح پيش از بيرون رفتن از منزل، ظرفهاي كثيف شب قبل را براي زن كارمندتان بشوييد؟ شما خانم خانه‏دار، وقتي شوهرتان ديروقت از سركار مي‏آيد، حاضر هستيد كاري برايتان انجام ندهد و استراحت كند. در يك زندگي زناشويي موفّق، زوجها علاوه بر اين كه بايد نسبت به حالتهاي يكديگر توجه داشته باشند و به صورت كلامي از يكديگر تعريف و قدرداني كنند، به صورت عملي نيز نشان دهند همسرشان براي آنان اهميّت دارد، مراقب او هستند و براي آسايش او تلاش مي‏كنند. از نشانه‏هاي مهم علاقه و توجه به همسر كه در عمل مشخص مي‏شود، تلاش براي رفاه، آسايش و آمادگي براي كمك وحمايت از همسر است. بر خلاف يك خدمتكار كه در ازاي دريافت پول كار مي‏كند، شما به خاطر احساس تعهد، صميّميت، به همسرتان كمك كنيد. سال به سال دريغ از پارسال مصاحبت و تبادل عاطفي در اوايل ازدواج، بسيار زياد است، ولي به نظر مي‏رسد بتدريج و هرچه از زمان ازدواج مي‏گذرد، اين عامل مهم، در بسياري از ازدواجها نقصان مي‏يابد. زماني كه زوجها در درياي گرفتاريي مثل كسب معاش، مراقبت از بچه‏ها وانجام كارهاي منزل غرق مي‏شوند، وقت كمتري را با هم هستند و كميّت و چگونگي صرف وقت و مصاحبت آنان باهم كاهش پيدا مي‏كند. در يك بررسي، از پانصد زوج آلماني سؤال شد كه چند وقت يكبار با هم صحبت مي‏كنند. پس از دو سال زندگي زناشويي، اغلب آنها حدود دو تاسه دقيقه هنگام صرف صبحانه، بيش از بيست دقيقه بر سر ميز شام و چند دقيقه در رختخواب، با هم حرف مي‏زنند، در سال ششم ازدواج، مجموع صحبتهاي زوجها در طي شبانه‏روز، به ده‏دقيقه مي‏رسيد و در سال هشتم، ازدواج، صحبت ميان زوجها تقريباً قطع شده بود. اين در حالي است كه در تحقيق ديگري مشخص شد زن و شوهرهايي كه زندگي زناشويي آنها 24سال و بيشتر دوام آورده بود، راز موفقيت خود را در شناخت دقيق از يكديگر خلاصه كردند. آنها بيان داشتند زمان زيادي را با هم مي‏گذرانند و بيش از آن كه گوينده باشند، سعي بر اين دارند كه به حرفهاي يكديگر گوش دهند. مشغله‏هاي ذهني در زمينه شغل، مشكلات مالي و بچه‏ها مي‏تواند بين زن و شوهر فاصله انداخته و از تبادل عاطفي آنها بكاهد. بسياري از زوجها شكايت دارند يكديگر را به قدر كافي نمي‏بينند، ولي با يك برنامه‏ريزي صحيح و با بالابردن كيفيت زماني كه زن و شوهر در كنار يكديگرند، مي‏توانند مصاحبت و تبادل عاطفي مناسبي بايكديگر داشته باشند. اميدواريم شما نيز در اين راه، موفّق باشيد. زيربناي يك مكالمه مناسب، خوب گوش دادن است. براي ايجاد صميّميت بين شما و همسرتان، تنها گوش دادن به صحبتهاي همسر و ابراز محبت به او كافي نيست. طرق عملي ابراز محبت را فراموش نكنيد. زماني كه زوجها در درياي گرفتاريي مثل كسب معاش، مراقبت از بچه‏ها وانجام كارهاي منزل غرق مي‏شوند، وقت كمتري را با هم هستند و كميّت و چگونگي صرف وقت و مصاحبت آنان باهم كاهش پيدا مي‏كند.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

چنانكه پیشتر اشاره شد ،ازدواج  یك امر طبیعی و فطری و یكی از نیازهای ناگزیر بشر است. كسی كه به این نیاز طبیعی پشت كند بدون تردید، احساس كمبود خواهد كرد وچون برخلاف فطرت حركت می كند، به دشواری ها و مشكلات جسمی وروانی برخورد می نماید. بی شك ، یكی از مهمترین عوامل فشارهای روانی و استرس های رو به افزایش در دنیای امروز كه گریبانگیر بسیاری از جوانان است، عدم ازدواج به موقع آنان است. دختران و پسران جوان ، درفراز و نشیب زندگی ،به محیطی امن و پایگاهی عاطفی نیازمندند و بهترین فردی را كه می توانند برای تأمین این نیاز، برگزینند، همسراست. دختر و پسر جوان به وسیله ی ازدواج ، دركنار یكدیگر از آرامش، امنیت و سلامت روان برخوردارمی گردند.
خداوند متعال در این باره می فرماید
:
" و از نشانه های او این كه ، همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا دركنارآنان آرامش یابید، در میانتان موّدت و رحمت قرار داد . در این نشانه هایی است برای گروهی كه تفكر می كنند".
رسول گرامی اسلام – صلی الله علیه وآله – نیز ، ازدواج را عامل ایجاد اخلا ق نیكو د رفرد می داند و می فرماید
:" مردان وزنان بی همسر خود را به ازدواج یكدیگر درآورید ، چرا كه خداوند اخلاق آنان را نیكو می سازد.

امروزه ، پژوهش های جامعه شناسان و روان شناسان نیز، حاكی از ارتباط مثبت سلامت روان و ازدواج است. درهمین زمینه ، مطالعات اداره بهداشت عمومی امریكا درسال 1980 نشان می دهد كه بین سلامت روانی  و ازدواج ، ارتباط معنی داری وجود دارد. افراد متأهل درمقایسه با افراد مجرد در وضعیت بهتری از سلامت روانی قرار دارند. نشانه های نوروتیكی درمقایسه ، كمتر در آنها دیده می شود و درصد كمتری از آنها دربیمارستان های روانی بستری اند. همین فواید ازدواج و تشكیل خانواده ، یعنی ایجاد اخلاق نیكو در افراد ،  سلامت  و بهداشت روانی ، انس ، آرامش ، مودت ورحمت است كه خانواده را بین دیگر نهادها ی اجتماعی ، ناهمانند و منحصر به فرد ساخته است به طوری كه  از آن به عنوان ریشه ای ترین نهاد اجتماعی یاد می شود.

نقش ازدواج و تشكیل خانواده درسلامت جامعه

ازدواج و تشكیل خانواده ، نقش مهمی در تزكیه و بقای  جامعه دارد و تلاش در جهت استحكام آن ، زمینه را برای سلامت اخلاقی  و سعادت عمومی جامعه فراهم می سازد . چرا كه ازدواج مشروع جلوی بی بند و باری ، هرج و مرج و آشفتگی های جنسی را می گیرد و پسران و دختران جوان را وا می دارد كه در چارچوب قواعد و اصول مشخصی ، به زندگی اجتماعی تن دردهند.
ازدواج و تشكیل خانواده برای انسان ها یك نیاز طبیعی است كه از فطرت و آفرینش ویژه ی آنان سرچشمه می گیرد و نباید آن را یك قرار داد متعارف اجتماعی تلقی نمود كه درصورت عدم تحقق آن ، آسیبی به نظام اجتماعی وارد نمی شود؛ بلكه برعكس، هرگونه آسیب به این بنیان مقدس ، پیامدهایی را در تحول ساختار كلی جامعه و نظام ارزشی و فرهنگی آن به دنبال دارد

خانواده از آن رو كه زیربنا و ریشه ی همه ی نهاد های اجتماعی است ، قدرت مندترین كانون اثر گذاری و مؤثرترین مركز برای سامان دهی یا نابسامانی اجتماع وعامل تشكل و سیستم دهی به جامعه است. هر گونه تغییر مثبت یا منفی در خانواده ، در جامعه ی بزرگ انسان ها تأثیر مستقیم و مؤثر دارد. ثبات یا بی ثباتی خانواده ، مستقیماً برثبات یا بی ثباتی جامعه تأثیر گذار است. جوامعی كه در آن ارزش ها در خانواده متزلزل گردد، بی شك ارزش های اخلاقی درجامعه ی كلان سقوط خواهد كرد. خانواده و جامعه آنچنان به هم وابسته اند كه فرآیندهای اساسی اجتماعی بدون حضور خانواده، شكل واقعی خود را پیدا نخواهد كرد. فرایندهایی چون همكاری، سبقت جویی ، ستیزه جویی، همانند سازی ، سازش ، فرمانروایی ، سلطه پذیری و ... همه وهمه ریشه در خانواده دارند؛ و این مورد تأیید جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی است. پایه و مبنای شرافت انسانی ، خود خواهی و خود مداری ، پذیرش انحراف ، سرقت ، تقلب و... همگی نشأت گرفته از خانواده است و این ، مورد تأیید جرم شناسان و آسیب شناسان اجتماعی است.  و بالاخره ریشه های اساسی رشد یا پس افتادگی اجتماعی ، صعودها و سقوط ها، سامان داری یا نابسامانی های اجتماعی و ... را باید در خانواده جست وجو كرد.بیشتر حركت های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی از خانواده آغاز شده و درجامعه موج آفرینی می كنند . برهمین اساس، همه ی ادیان الهی به ویژه اسلام ، خانواده را مؤثرترین راه برای هر گونه تغییر و تحول در بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه می دانند. زیرا از یك سو خانواده ، خود مركز تعامل و تأثیر متقابل افراد بر روی هم است و تجربیات و آگاهی های فرد در خانواده ، در شكل دهی نقش اجتماعی او بیشترین تأثیر را دارد. و از سوی دیگر، هركدام از افراد خانواده ، پس از ورود به جامعه، درهم فرو می روند و بر یكدیگر تأثیر متقابل گذارده ، آرمان ها و عقایدشان درهم می آمیزد و حاصل این فعل و انفعالات به صورت یك طرز فكر، یك  اندیشه ی اجتماعی و در نها یت به شكل یك سیستم فرهنگی درمی آید

واضح است اگر خانواده از سلامت كافی برخوردار نباشد ، افراد بیمارگونه ی خانواده نیز پس از ورود به جامعه و كنش متقابل اجتماعی  با سایرین ، بیماری خویش را به دیگران سرایت داده، ساختار جامعه را از هم فرو می پاشند؛ و گاهی ممكن است یك رفتار نامعقول و غیرمعقول اجتماعی ، در اثرهمین تعاملات به صورت یك رفتار پسندیده ، در جامعه ظهور كند.همین طور اگر خانواده های یك جامعه ، بهنجار و متعادل باشند، جامعه نیز از سلامت واقعی بر خوردار خواهد بود.
اسلام نیز كارخود را از خانواده شروع كرده است. چنانكه پیامبر اسلام – صلی الله علیه وآله – تبلیغ علنی خود را در آغاز رسالت ، از خانواده و عشیره اش آغاز كرد و درتداوم آن ، كار تبلیغ  و توسعه ی جامعه ی اسلامی را از درون خانواده ی خویش و با تربیت انسان هایی وارسته چون فاطمه ی زهرا، امام حسن و امام حسین – علیهم السلام – ادامه داد. و به این ترتیب هر كدام از ائمه اطهار
–  علیهم السلام – نیز، قبل از هراقدام ، ا ز خانواده ی خود شروع كردند.
با اندك تأملی درسیره ی آن بزرگواران د ر نحوه ی ازدواج ، تربیت فرزند، نوع ارتباط با همسر و فرزندان و همچنین وصایا و سفارشات آنها به اهل بیت خود، به خوبی درمی یابیم كه این بزرگ مردان تا چه اندازه به اهمیت خانواده  و تأثیر غیرقابل تردید آن برجامعه عنایت داشته اند
.
البته ناگفته نماند، در سلامت یا فساد جامعه ، نقش دیگر كارگزاران اجتماعی مانند نهادهای مذهبی و وسایل ارتباط جمعی را نمی توان نادیده گرفت . اما بنابر پژوهش های جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی ، در این تأثیر گذاری ، نهاد خانواده  درصد قابل توجهی را به خود اختصاص داده است كه آن را از میان دیگر كارگزاران اجتماعی متمایز می سازد
.
بنابراین " برای تشكیل یك جامعه ی آرمانی ، تأسیس خانواده های آرمانی ضرورت دارد و خواستاران جامعه ی ایده آل ، باید به تشكیل خانواده های ایده آل بپردازند


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
از نظر شرع مقدس اسلام هر گونه ارتباط بین زن و مرد نا محرم ، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم، اگر با قصد لذت (جنسی) باشد و یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد.

با نگاهی به پاسخ مراجع عظام تقلید به برخی از استفتاءات، این مطلب روشن می شود:

سؤال1: آیا در گفتگوی زن و مرد نامحرم، فرقی بین گفت و گوی مستقیم و از راه دور هست؟

همه مراجع: خیر، هیچ تفاوتی در حکم نمی کند و در هر دو مورد، اگر با قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال دارد.[1]

سؤال2: چت کردن با جنس مخالف و رد و بدل کردن صحبت های معمولی، چه حکمی دارد؟

همه مراجع: در صورتی که خوف فتنه و کشیده شدن به گناه وجود داشته باشد. جایز نیست.[2]

سؤال3: آیا سلام کردن مرد به زن نامحرم و زن به مرد نامحرم، جایز است؟

همه ی مراجع: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال ندارد.[3]

سؤال4: شوخی کردن با نامحرم چه حکمی دارد؟

همه ی مراجع: اگر با قصد لذت (جنسی) باشد و یا بترسد به گناه بیفتد، جایز نیست.[4]


سؤال5: آیا ارتباط صمیمی بین دختر و پسر در هنگام همکاری یا مهمانی اشکال دارد؟

همه ی مراجع: دوستی بین دختر و پسر جایز نیست؛ چون ترس افتادن به گناه در میان است. اما ارتباط شغلی، اگر باعث مفسده نشود و موازین شرع در آن رعایت شود، اشکال ندارد.[5]

سؤال6: نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل شهوانی از طریق ایمیل، چه حکمی دارد؟

همه ی مراجع: طرح مسائلی که باعث ایجاد فتنه و فراهم آوردن زمینه فساد است، اشکال دارد.[6]

نکته ی مهم این که؛ گناهان مراتب و درجات مختلفی دارند و در این بین ارتباط با زن شوهر دار از گناهانی است که عقوبت سنگینی را در پی دارد اما باید خدا را شاکر باشید که در مراحل ابتدایی (ارتباط در حد چت و تلفن) این گناه، توفیق توبه پیدا کرده اید.

گناه و معصیت مانند باتلاق و لجن زار متعفنی است که اگر انسان مدتی در آن بماند، حس بویایی انسان از کار افتاده و انسان دیگر بوی تعفن را احساس نمی کند و هرچه بیشتر در آن فرو می رود، بیشتر دچار عفونت ها و بیماری های آن می شود. تا جایی که دیگر قدرت و اراده ی خود را برای نجات از دست می دهد و اگر هم خواهان نجات خود باشد، دیگر نمی تواند.

از طرف دیگر، انسان از هر جای این باتلاق عمیق گمراهی، تصمیم به بازگشت و جبران بگیرد و در راه نجات خود قدم بردارد، جلوی ضرر را گرفته است و این خود پیروزی بزرگی است که پایه و مبنای پیروزی های بعدی است.

توجه شما به  زشتی و گناه آلود بودن این گونه کارها، در این مرحله که ابتدای فرو رفتن در گناه است، نشانه ی وجدان بیدار شما و لطف خداوند به شما است. و تصمیم شما به توبه و بازگشت و پیدا کردن راه حل در این مرحله، یک پیروزی بزرگ بر نفس است و خود یکی از مراحل توبه است که بسیار با ارزش است.

اما باید دانست  که توبه دارای مراتبی است:

1. عزم بر ترک گناه، 2. ترک گناه، 3. جبران گناه (کسب فضائل اخلاقی و انجام اعمال نیک).

ما این عزم و اراده ی استوار شما را برای ترک گناه که در حقیقت ورود به اولین مرحله ی توبه است، به شما تبریک می گوییم. اما شما باید به زودی وارد مرحله ی بعدی شوید. برای این کار، باید بدانید که چرا می خواهید عمل گناهی را که انجام داده اید ترک کنید و کنار بگذارید، زیرا تا انگیزه ی قوی برای این کار نداشته باشید، نمی توانید موفق شوید و این به خاطر جذاب بودن گناه است. چنانکه حضرت صادق (ع) می فرمایند: «بهشت (اعمالی که موجب رفتن به بهشت است) آمیخته با سختی ها و رنج هاست و آتش جهنم (اعمالی که موجب رفتن به جهنم است) آمیخته با میل و علاقه ی نفسانی انسان است.[8]»

پس، باید برای ترک گناه، انگیزه ای قوی تر از جذاب بودن گناه داشته باشید. اگر این انگیزه را ندارید، باید آن را در خود ایجاد کنید و سپس هر چه بیشتر آن را تقویت نمایید.

در اینجا، به بعضی از راه های ایجاد و تقویت انگیزه ی مبارزه با گناه اشاره می نماییم:

1. مطالعه برای کسب آگاهی و اطلاعات بیشتر از مضرات گناه و عواقب آن؛ مسلم است اگر انسان به ضررهای بی شمار کوتاه مدت و دراز مدت عملی آشنا بوده و به آنها توجه داشته باشد، هرگز مرتکب آن نخواهد.

2. توجه پیدا کردن به مقام و شخصیت خود به عنوان یک انسان (خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین)؛ و اینکه با انجام گناه، انسان از این مقام سقوط خواهد کرد.

3. توجه به مقام عظیم خداوند و رعایت کردن دستورهای او، و اینکه او حاضر و ناظر بر اعمال ماست و محضر خدا جای گناه نیست.


4. توجه به این نکته که یک جوان مسلمان، یک فرد مؤثر در اجتماع است و می تواند در اثر تربیت نفس خود و مبارزه با گناه، منشأ اثرات مثبتی در جامعه باشد؛ و نه تنها می تواند خود را از دام گناه برهاند بلکه می تواند اسباب آزادی و نجات دیگران را هم فراهم کند.

5. توجه داشتن به این مساله که اگر خداوند مهربان، بندگانش را از کاری نهی کرده و بر حذر داشته است، حتماً برای ضررها و زیان هایی است که آن عمل به دنبال داشته است و گرنه خداوند مهربان هیچ گاه ما را از اعمالی که سودمند باشند، باز نمی دارد. پس اگر خداوند از ارضای غریزه جنسی از غیر راه ازدواج شرعی منع کرده[9] و برای کسانی که از این دستور سرپیچی کنند مجازات هایی در این جهان و در آن جهان تعیین کرده است، برای ضرر و زیان های فراوان آن است. اگر کسی خدا را دوست دارد باید با دستور او مخالفت نکند و اگر (نعوذ بالله) خدا را دوست ندارد، حداقل باید برای ضررهایی که متوجه او است از این عمل دوری کند.

6. توجه به اینکه لذت گناه برای چند لحظه و بسیار زودگذر است ولی آثار سوء و عواقب مضر آن ماندگار است و هیچ انسان عاقلی برای لذت زودگذر، خود را گرفتار ضررهای طولانی مدت نمی کند.

7. توجه به اینکه در وادی گناه غلطیدن، هیچ هنری نیست؛ این کاری است که از هر انسان بی اراده ای ساخته است. ارزش و هنر انسان این است که در مقابل هواهای نفسانی و شیطانی بایستد و با آنها مقابله کند. وارد شدن در این مقابله و مبارزه، خود یک پیروزی بزرگ است.

با توجه به موارد یاد شده ی در بالا  سعی کنید تا حد امکان از محیط گناه و از محیط های خلوت که در آن ابزار گناه مهیاست، دوری نمایید. اوقات فراغت خود را با برنامه هایی هم چون ورزش، مطالعه ی کتاب های سودمند، قرائت و حفظ قرآن، ارتباط و رفت و آمد با افراد خودساخته و متدین، روزهگرفتن و ...، و تلقین به خود که شما می توانید با این عمل مبارزه کرده و آن را کنار بگذارید، پرکنید.

در صورتی که ازدواج نکرده اید، سریعا به این کار اقدام کنید که ارضای غریزه ی جنسی از راه حلال،  می تواند شما را در دستیابی به اهداف تان کمک فراوانی نماید[10].

دوست عزیز! مبارزه با گناه و وسوسه های نفس و شیطان، خیلی سخت، اما بسیار با ارزش و لذت بخش است و لذت پیروزی، در هر مرحله ی این مبارزه را با هیچ لذت دیگری نمی توان مقایسه کرد. و به قول شاعر :        تو گر لذت ترک لذت بدانی                  دگر لذت نفس، لذت نخوانی

پس، سعی کنید انگیزه ی خود را برای ترک این عمل بسیار مضر، هر چه بیشتر قوی کنید و در همه حالات بدانید که یک پشتیبان بسیار قوی و مهربان دارید و آن خدای متعال است که در صورت توبه ی واقعی، از گناهان ما می گذرد و ما را در مسیر مبارزه ی با گناه، یاری می دهد؛ آن هم از راه هایی که حتی به فکر ما نمی رسد.

در این راه، از رحمت الهی مأیوس نشوید و از خدا استعانت جسته و به او توکل کنید و از اینکه به طور مکرر توبه نموده و آن را می شکنید، دلسرد نشوید و دوباره عزم خود را جزم کرده و با راهکارهایی که در بالا بدان اشاره شد، به مبارزه با این پدیده برخیزید. ما بر این باوریم که با استعانت از لطف پروردگار مهربان، در این مبارزه موفق می شوید.

در هر صورت از رحمت خداوند مأیوس نشوید و بدانید که چون این گناه و معصیت، فقط حق الله است، حق الناسی را بر عهده نمی آورد و با توبه ی حقیقی به درگاه خداوند و عدم بازگشت به آن گناه، ان شاءالله بخشیده می شوید.


[1] امام، استفتاءات، ج 3، (نظر) س 52؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1936؛ مکارم، استفتاءات، ج 1، س 819؛ تبریزی، استفتاءات، 1622؛ صافی، جامع الاحکام، ج 2، ص 1673، نوری، استفتاءات، ج 2، س 656؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، 1718؛ خامنه ای، اجوبة الاستفتاءات، س 1145؛ العروة الوثقی، ج 2، النکاح م 3؛ سیستانی، sistani.org  (اینترنت)، س 20 و 19؛ دفتر: وحید.

[2] سیستانی، sistani.org، اینترنت؛ تبریزی، tabrizi.org، اینترنت؛ دفتر: همه.

[3] العروة الوثقی، ج 2، النکاح، م 39 و 41.

[4] همان، م31 و 39؛ فاضل جامع المسائل، ج 1، س 1720 و خامنه ای، استفتاء، س 782.

[5] خامنه ای، استفتاء، س 779 و 651 و دفتر: همه.

[6] امام، استفتاءات، ج 3، سوالات متفرقه، س 127؛ دفتر: همه.

[8]الجنة محفوفة بالمکاره و جهنم محفوفة باللذات والشهوات؛ وسائل الشیعة، ج 15، ص 309، باب 42 (باب وجوب اجتناب الشهوات و اللذات المحرمه).

[9] «فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون»، مؤمنون، 7.

[10] برای آگاهی بیشتر، می توانید به نمایه ی "استمناء و راه نجات از آن" مراجعه کنید.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند.درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند...

مردها چطور انتخاب می کنند؟
آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم—مثل کشش و جذب به زیبایی—هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند.
و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است — یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.
مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، ۹۴ درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ۹۲ درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند. این آمار از سال ۱۹۷۷ حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم الا زده است (درواقع ۶۹ درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ۸ درصد از آنها طلاق گرفته اند). اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند.
امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جومع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند. دکتر پوپنو توضیح می دهد، "خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود."
فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است. وقتی در سال ۱۹۳۹ از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ۵۰ دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ۶۳ درصد از آنها منفی بود.
حتی در سال ۱۹۷۷ هم تقریباً %۷۰ از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند.
اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ۲۰۰۱ تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %۴۲ از مردان مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است. و در سال ۲۰۰۲، ۵۵ درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.
این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین میکنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ۱۶ درصد در سال ۱۹۸۱ به ۲۳ درصد در سال ۱۹۹۶ افزایش داشته است. سامان می گوید، "این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند." (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ۸۰ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).
در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند. طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ۱۹۹۷ در نیویورک، ۷۰ درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار میگذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می کنند، در کشمکش هستند.
پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ۹۳ درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ۹۰ درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می شوند، نسبت به سال ۱۹۶۵ که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است.
سامان می گوید، "چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی "من نان آور خانه هستم" استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ۵۰-۵۰ تقسیم کنیم. خانمم آشپزی میکند و من ظرفها را می شویم و از این قبیل..."

یافتن همسر و همدم واقعی
بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.
در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ انجام گرفت، مشخص شد که ۹۴ درصد از مردان بین ۲۰ تا ۲۹ سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، "مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند—کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می خواهند."
در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، "فکر نمی کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند."
دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند.
در تحقیقی که سال گذشته بر روی ۶۰ مرد مجرد در ۲۰ تا ۴۰ سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد—ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی—اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

زیبایی در مقابل هوش
هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ۱۹۹۹ انجام گرفت مشخص شد که ۴۳ درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می شوند، و ۳۵ درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ۲۴ درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ۶۰ درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)
زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ۵۵ درصد از آنها مورد اول و فقط ۲۳ درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ۲۸ درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ۳۷ درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).
محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می گوید، "می دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد—حتی مردهای تک همسری—وقتی یک زن زیبا و جذاب را می بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر میکند!"
در واقع، طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱ در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ۹۸ درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می کنند (درمقابل ۷۸ درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند).
مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ۵ درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، سکس خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ۲ درصد است) و نزدیک به ۸۰ درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ۹۰ درصد خانم ها).
اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ۲/۲۱ مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، "اما آنچه مردها واقعاً می خواهند، بودن با زنی است که او را از نظر جنسی بخواهد. اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست."
مردها همچنین به زنانی که از سکس لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ انجامگرفت، اینطور استنباط شد که ۸۰ درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در رابطه جنسی داشته باشد (۷۳ درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه از نظر جنسی فعال باشند، محتاط عمل میکنند.
در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از تجربه ی جنسی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند—که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

بیولوژی در مقابل واقعیت
مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند. بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند.
وارِن می گوید، "ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ۳۵ باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند."
و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، "مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند."
مورگان کِنِی ۵۸ ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد.
او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ۴۴ ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.
خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.


منبع:آفتاب


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
نویسنده : علی اقلیدی‏نژاد

در میان دورانهای مختلف حیات انسان، دوره بلوغ و آغاز حیات جنسی از مهم‏ترین و بحرانی‏ترین ایام زندگانی به شمار می‏رود . در همین دوران است که دگرگونیهای بسیاری در تواناییهای جسمی به وقوع می‏پیوندد و به همراه خویش بینشها و گرایشهای نوجوان را متحول می‏سازد . مولوی در ضمن بیانی گیرا این دوره را این گونه به شعر در می‏آورد:
و آن جوانی همچو باغ سبز و تر
می‏رساند بی دریغی بار و بر
چشمه‏های قوت و شهوت روان
سبز می‏گردد زمین تن بدان
خانه معمور و سقفش بس بلند
معتدل ارکان و بی تخلیط و بند (1)
با نظر به اهمیت این دوران، روان شناسان در یکصد ساله اخیر به تحقیقات دامنه داری دست زده‏اند و هر کدام از زاویه‏ای خاص به بازگشایی و تشریح این دوره پرداخته‏اند .
جالب است‏بدانیم قرن بیستم در کنار تمامی القاب و اسامی خویش، مانند: عصر فضا، اتم و عصر ارتباطات به «عصر شناسایی علمی نوجوانان‏» نیز ملقب شده است . (2) و این مطلب نشانگر پیچیدگی این دوران خاص می‏باشد . از این رو، برخورد سطحی با این مقوله جز باز خوردها و واکنشهای منفی به بار نخواهد آورد . از همین جا می‏توان سنگینی رسالت مبلغان و مربیان را درک نمود; چرا که آنان می‏توانند با شناسایی این مرحله حیاتی و ظریف، نقشهای مثبت‏تری در پرورش مخاطبان جوان و نوجوان خویش ایفا نمایند .
در این راستا، نوشتار حاضر سعی خواهد نمود، ضمن رعایت چکیده گویی و با تاکید بر حیات جنسی در دوران بلوغ، نکاتی را یادآوری نماید . بدیهی است کاوش بیشتر در این عرصه و شناخت همه جانبه دوران نوجوانی، نیازمند تلاش خوانندگان محترم و پیگیری مباحث ارائه شده در منابع اصلی می‏باشد .

آستانه حیات جنسی
آستانه زمانی حیات جنسی در کشورها و مناطق مختلف جهان متفاوت است و به عوامل اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی قومی و توارث بستگی دارد . (3) البته، باید توجه داشت که در مورد سن بلوغ بین کارشناسان اختلاف نظر است، اما بیشتر آنان بر این عقیده‏اند که شروع بلوغ در دختران 9 - 16 سال و در پسرها 10 - 17 سالگی است . اما آنچه مورد توافق همگی است، بلوغ زودرس دختران نسبت‏به پسران است . (4)
در هر حال، بلوغ در پسرها با ترشح هورمونهای جنسی آغاز می‏شود و مهم‏ترین آنها تستوسترون است که موجب تغییرات بسیاری می‏گردد که در پایین به آنها اشاره می‏شود:
1.این هورمون بر توزیع موی بدن تاثیر گذاشته، رشد مو در ناحیه زهار، صورت، زیر بغل، قفسه سینه و پشت را موجب می‏شود .
2.در ابتدا صدای نوجوان را دورگه ساخته، سپس موجب بم شدن صدا می‏گردد .
3.ضخامت پوست را افزایش داده، با فعال ساختن غدد چربی موجب پدیدآوردن جوش غرور می‏شود .
4.به خاطر ترشح تستوسترون ضخامت و استقامت استخوانها افزایش می‏یابد و بدن عضلانی می‏گردد .
5.با شروع بلوغ و ترشح هورمون یاد شده، اندازه قسمتهای مختلف بدن، افزایش می‏یابد .
6.نیاز بدن به انرژی را تا 15% افزایش داده، رژیم غذایی را تغییر می‏دهد . (5)
امام صادق علیه السلام نیز در همین رابطه با گفتاری گویا به ارائه نشانه‏های بلوغ می‏پردازند و خطاب به مفضل می‏فرمایند: «فاذا ادرک و کان ذکرا طلع الشعر فی وجهه فکان ذلک علامة الذکر ... و عز الرجل التی یخرج به من حد الصبی و شبه النساء; (6) و آنگاه که طفل به مرز بلوغ می‏رسد، چنانچه پسر باشد، در صورتش مو می‏روید و این نشانه جنس مرد و خروج از دوران کودکی و شباهت‏به زنان است .»
در دنباله این دوران در حدود 14 سالگی احتلام و انزالهای شبانه رخ می‏دهد و به مرور سرعت رشد کاهش یافته و در حدود 18 یا 19 سالگی متوقف می‏شود . در برخی روایات اسلامی نیز با اشاره به همین دوران، پایان رشد، 18 سالگی قرار داده شده است:
«عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله - عزوجل - «فلما بلغ اشده واستوی‏» (7) قال: اشده ثمانی عشرة سنة واستوی التحی; (8) امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «فلما بلغ اشده واستوی‏» فرمودند: مراد از نیرومندی، رسیدن به هجده سالگی است و مقصود از «استوی‏» رویش مو بر صورت است .»

هویت‏یابی
نقش بلوغ تنها به جنبه‏های جنسی ختم نمی‏شود، بلکه از آنجا که دوران نوجوانی، زمان ساخت هویت و شخصیت‏یک فرد نیز محسوب می‏شود، بر آن نیز تاثیر می‏گذارد . این تاثیرها می‏تواند به صورت اختلالات شخصیتی ذیل جلوه‏گر شود:
الف) بدبینی: نوجوانان به هیچ کس اعتماد نداشته، دائما نگران آسیب دیدن و فریب خوردن از دیگران می‏باشند . در ذهن خود تهدیدهایی از طرف دیگران ترسیم می‏کنند و به دنبال آن موضع دفاعی می‏گیرند . زود عصبانی می‏شوند و به انتقاد یا پیشنهاد دیگران اهمیتی نمی‏دهند . مسائل کوچک را بزرگ می‏بینند و زندگی را بر خود و دیگران دشوار می‏سازند .
ب) شخصیت منزوی: کناره گیر، مردم گریز و اجتماع‏ناپذیر می‏باشند، دوستان کمی دارند، بی‏تفاوت بوده، به ندرت به دنبال تفریح و حضور در فضاهای باز می‏روند .
ج) شخصیت‏بی ثبات: این گونه افراد قدرت مواجهه با مشکلات را ندارند . روابط ایشان سطحی و فاقد صمیمیت است و برای آینده خویش هدف مشخصی ندارند . این گونه اشخاص برای رسیدن به اهداف خویش از خشونت روی گردان نیستند و ممکن است‏به انواع انحرافات اخلاقی و بزهکاری مبتلا شوند . (9) در بخشهای آینده به خوبی در خواهیم یافت که بین بافت‏شخصیتی و حیات جنسی رابطه‏ای محکم وجود دارد . به عنوان مثال، برخی از انواع انحرافات جنسی سبب جامعه گریزی، انزوا یا شونت‏خواهد شد که در بحثهای آتی به آن خواهیم پرداخت .

رویش خرد و بلوغ جنسی
بلوغ جنسی و علائم آن نه تنها نشانگر رشد جسمی و جنسی نوجوان است، بلکه نشانی از تحول و تکامل در جنبه‏های روانی نیز هست . به همین دلیل، اغلب نوجوانان در سنین بین 12 تا 15 سالگی به نوعی بلوغ عقلی می‏رسند و مفاهیم مجرد و انتزاعی را درک می‏کنند و بسیاری از ارزشها و اصول اخلاقی را درمی‏یابند . در ادامه این رشد، آنان در 15 تا 18 سالگی وارد مرحله‏ای جدیدتر می‏شوند و به فلسفه زندگی، بایدها و نبایدهای زندگی توجه می‏نمایند و به پرسشگری در این موارد می‏پردازند .
در همین دوران است که ضمن درک واقعیتها، بر آزادی خویش تاکید می‏کنند و خواستار آزادی در بسیاری از زمینه‏ها می‏شوند . این مسئله از آنجا اهمیت می‏یابد که اگر نتوان در این دوران بین بلوغ عقلی و جنسی نوجوان رابطه‏ای منطقی و درست پدید آورد، انحرافات، بزهکاری و اختلالات رفتاری و شخصیتی را در پی خواهد آورد . (10)
امیرمؤمنان نیز باتاکید بر همین هویت متضاد نوجوانان، دوره نوجوانی را عرصه پیکار خرد و حماقت می‏داند و می‏فرماید: «لا یزال العقل والحمق یتغالبان علی الرجل الی ثمانی عشر سنة فاذا بلغها غلب علیه اکثرهما فیه; (11) خرد و حماقت همواره و پیوسته تا 18 سالگی در جنگ و ستیز برای غلبه بر انسان‏اند و آن گاه که به هجده سالگی برسد، از میان خرد و حماقت هرکدام که در جان نوجوان عمق بیشتری داشته باشد، پیروز این میدان خواهد بود .»
در همین رابطه روایات دیگری نیز وجود دارد که ضمن تاکید بر تفکیک بلوغ عقلانی و جنسی، بلوغ عقلی را تنها ملاک مهم در ارزشیابی از شخصیت نوجوان به حساب می‏آورند . از این میان، می‏توان به روایتی از امام صادق علیه السلام اشاره نمود که می‏فرماید: «انقطاع یتم الیتیم بالاحتلام وهو اشده وان احتلم ولم یؤنس منه رشد وکان سفیها او ضعیفا فلیمسک عنه ولیه ماله; (12) یتیمی [کودکان بی‏سرپرست] با احتلام که همان نیرومندی بدن اوست [و نشانه بلوغ جنسی است] پایان می‏پذیرد . اما چنانچه با وجود احتلام، او به رشد [عقلی] نرسیده باشد و سفیه یا ضعیف باشد، سرپرست وی باید اموال او را [بازستانده،] نزد خویش نگه دارد .»

مراحل تمایلات جنسی
نوجوانی، دوره‏ای انتقالی و نوعی برزخ میان کودکی و جوانی به شمار می‏رود . در این سن مسئله آفرین، نوجوان وارد حیات عاطفی خویش می‏شود و با رشد جنسی، احساس بی‏ثباتی و عدم امنیت در وی تشدید می‏شود . زنگهای خطر آنگاه به صدا درمی‏آیند که والدین و مربیان به جای راهنماییهای مؤثر و کارگشا، تدابیری مبهم و گیج کننده را اتخاذ نمایند و به این وسیله نوجوان را در سرگردانی رها سازند . از این رو، مناسب است‏با توجه به اهمیت مطلب، گذری هرچند کوتاه بر مراحل تمایلات عاطفی - جنسی در نوجوان داشته باشیم .
پیش از بررسی این مراحل، لازم است‏بدانیم نوجوان در آغاز این دوران احساس ناشناخته و مرموزی را در وجود خویش می‏یابد که با نوعی محبت و علاقه به دیگران آمیخته است . این احساس به پنج مرحله تقسیم می‏شود:
مرحله اول: توجه نوجوان به وضع بدن به ویژه دستگاه تناسلی‏اش معطوف می‏شود و این سرآغاز تمایلات جنسی او است .
مرحله دوم: در این مرحله توجه به امور جنسی با عاطفه و محبت همراه می‏شود و ماهیتی عاطفی به خود می‏گیرد .
مرحله سوم: علاقه به جنس مخالف در وی بیدار می‏شود . این علاقه ممکن است‏یک یا چند نفر را هدف قرار دهد .
مرحله چهارم: علاقه از چند نفر به یک نفر معطوف می‏گردد . این فرد ممکن است از لحاظ سنی مسن‏تر از نوجوان باشد .
مرحله پنجم: نوجوان تغییر عقیده داده، به فردی از جنس مخالف که همسن او باشد متوجه می‏شود . (13)
در واقع، نوجوان طی حیات جنسی خود دو نوع عشق را تجربه می‏کند: عشق عاطفی و عشق شهوانی . عشق عاطفی محبتی پاک می‏باشد و به دور از جنبه‏های جنسی با تمجید و تحسین توام است و نوجوان از اینکه این احساس را با مسائل جنسی لکه‏دار کند به شدت پرهیز دارد . به دنبال عشق عاطفی، عشق شهوانی سر می‏رسد که همراه با لذتهای جنسی می‏باشد . در این مرحله، نوجوان چنانچه ویژگیهای مطلوب خویش را در شخص مقابل ببیند، به ازدواج می‏اندیشد .
«موریس دبس‏» در تشریح این دوران می‏گوید: «دیر یا زود غریزه جنسی، به ویژه در پسران، تا سرحد وجدان نفوذ کرده، تحریکات شهوانی، همچون تصادم امواج با ساحل، شروع به مبارزه می‏نمایند . این غریزه آن گونه قدرتمند است که مرکز تاثیرگذاری برای تمام آرزوهای اعضای دیگر بدن می‏گردد . اما تاثیرات غیرمستقیم آن بسیار بیشتر است . وجود آن به کلی زندگانی عاطفی و تظاهرات محبت‏آمیز انسان را تحت تاثیر قرار می‏دهد . تا جایی که اگر در 13 یا 14 سالگی مکان محدودی را در عاطفه اشغال کرده باشد، سه یا چهار سال بعد، مالک اصلی آن می‏شود و آن گاه است که تمام تظاهرات محبت‏آمیز انسان از غریزه جنسی سرچشمه می‏گیرد .» (14)
با این وجود، باید توجه داشت که در این مرحله، چنانچه این علاقه‏مندیها در چارچوب شرع و قانون مهار نشوند، ممکن است‏به مسئله‏ای پرمخاطره تبدیل شوند . به همین خاطر، مناسب است در سنین حساس بلوغ با تقویت اراده نوجوانان و ارائه آگاهیهای لازم آنان را به خویشتن داری و پی‏گیری فعالیتهای سالم تشویق نمود تا در این دوران پر اضطراب و خطرآفرین، در مسیری سالم و خداپسندانه گام بگذارند و به سلامت از طوفانهای جنسی بگذرند .

کجرویهای جنسی
وجود نیازهای جنسی در انسان، مانند نیازهای ابتدایی نظیر گرسنگی یا تشنگی مسئله‏ای طبیعی به شمار می‏رود . اما این نیاز در دوران بلوغ از قدرتمندترین جنبه‏های حیاتی محسوب می‏گردد که دیگر جنبه‏های عاطفی، عقلانی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده، در پاره‏ای از موارد برای ارضاء خویش قوانین را زیر پا می‏گذارد . از همین جا است که مفهوم «انحرافات جنسی‏» پدید می‏آید و بر همه روشهای کسب لذت جنسی که مورد قبول قوانین دینی و اجتماعی نباشد، اطلاق می‏گردد . (15)
در واقع، با کاهش قدرت مقاومت اراده و ایمان شخص در برابر جاذبه‏ها و کششهای جنسی، زمینه بروز کجرویهای جنسی مهیا می‏شود و نوجوان به یک یا چند بزه جنسی روی می‏آورد . کامجویی از خود یا کشش به سوی جنس موافق یا گرایشهای غیرقانونمند به سوی جنس مخالف از جمله گرایشهای انحرافی به حساب می‏آید .
همچنین این گونه انحرافات موجب رشد احساس ناتوانی و عجز در برابر کششهای نامطلوب جنسی گردیده، نوجوان را به موجودی بی‏اراده و ناتوان تبدیل می‏کند . این حس ذلت‏زا را امیرمؤمنان علیه السلام در گفتار خویش این چنین بیان می‏کنند: «عبد الشهوة اذل من عبد الرق; (16) آن کس که بنده [و برده] شهوت خویش است، ذلیل‏تر از بنده برده می‏باشد .»
و در جایی دیگر در تشبیهی زیبا به واقعیتی سهمناک اشاره کرده، می‏فرمایند: «عبد الشهوة اسیر لا ینفک اسره; (17) بنده شهوت همانند اسیری است که اسارتش همیشگی و بی‏پایان است .»

انواع انحرافات جنسی
انحرافهای جنسی را می‏توان به سه دسته کلی تقسیم نمود:
الف . انحرافهای هدفی: در این نوع انحرافها، هدف جنسی نادرست انتخاب می‏شود، مانند: همجنس‏گرایی و خودارضائی که در اولی شریک جنسی از جنس موافق است و در دومی، شخص، خود شریک جنسی خویش است .
ب . انحرافات روشی: در این دسته، هدف جنسی درست گزینش می‏شود، ولی در شیوه برآوردن ارضاء نیاز جنسی روش نامناسبی برگزیده می‏شود، مانند: جنون دیگرآزاری یا خودآزاری که در حین آمیزش جنسی از فرد سرمی‏زند .
ج . انحرافهای شدتی: این دسته که بیشتر ضعف یا شدت در فعالیتهای جنسی را دربر می‏گیرد به خودی خود انحراف جنسی - شرعی محسوب نمی‏شود، اما به عنوان بیماری مورد بررسی قرار می‏گیرد . (18)
در اینجا مناسب است‏یادآور شویم که متاسفانه نوع شایع انحراف جنسی در میان نوجوانان، استمناء یا خود ارضائی است که نظر به اهمیت این موضوع مباحث آتی را با تاکید بر این انحراف پی خواهیم گرفت .

کجرویهای جنسی و علتها
در زمینه بررسی علتهای انحرافات جنسی باید اعتراف نمود که این گونه علتها دامنه‏ای بسیار گسترده دارند که توجه به همه آنها از حوصله این نوشتار خارج است . از این رو، به مهم‏ترین علل اشاره کوتاهی خواهیم داشت:
الف . کنجکاویها: کودک در سنین پایین با کنجکاوی در مورد اندام خویش با دستگاه تناسلی نیز آشنا می‏شود و از آنجا که تماس با آن موجب نوعی لذت می‏شود به ادامه کار تشویق می‏شود . مناسب است در این موارد والدین او را متوجه کارهای دستی - هنری و بازیهای پرنشاط نمایند .
ب . ناآگاهی: نوجوان ممکن است‏به صورت اتفاقی دچار خودارضائی شود و به خاطر لذت حاصل از آن و بدون توجه به خطرهایی که او را تهدید می‏کند به این کارها ادامه دهد . در اینجا است که وظیفه والدین بیش از هر زمان دیگر سنگین‏تر است و باید سبت‏به علائمی همچون بی‏حسی، کسالت، افسردگی، انزوا و ... عکس‏العمل لازم را نشان دهند و موضوع را بدون برچسبهای ناروا و با مشورت با افراد آگاه، مورد بررسی قرار دهند .
ج . خانواده‏های آسیب‏زا: رعایت مسائل جنسی بین والدین و رعایت‏حریمها در این مورد می‏تواند در تربیت جنسی نوجوان نقش چشم‏گیری داشته باشد . همچنین نوع برخورد والدین با فرزندان دختر و پسر و جداسازی آنها از یکدیگر، از اهمیت‏به‏سزایی برخوردار است .
د . حقارت و تحقیر: از جمله عوامل مخرب شخصیت نوجوان که می‏تواند در ابتلای وی به انحرافهای جنسی نقش مهمی ایفا کند، سرزنشها و ایجاد عقده حقارت در نوجوان است . بی‏تردید کسی که از خودباوری بیشتری برخوردار است، کمتر به دام این گونه کجرویها می‏افتد و برعکس، شخصیتهای خودکم‏بین و تحقیر شده، دفاع روانی مناسبی در برابر طوفان شهوات نداشته، در پنجه این انحرافات گرفتار می‏شوند .
ه . تقلید و بدآموزی: دوران نوجوانی، دورانی آمیخته با تقلید است . تقلیداز گروه همسالان و بزرگسالان محبوب، از همین ویژگی نشات می‏گیرد . تقلید، گاه جنبه بدآموزی به خود می‏گیرد و به تقلید رفتارهای ناهنجار جنسی می‏انجامد . شاید به همین دلیل است که امام باقر علیه السلام در مورد تاثیر دوستان ناباب از زبان لقمان می‏فرماید: «ومن یقارن قرین السوء لا یسلم; (19) آن کس که با دوست ناباب همنشین شود، سالم نمی‏ماند .»
و . عوامل فرهنگی: وجود مجلات، عکسها و فیلمهای مبتذل، همچنین فضاهای مختلط و بی‏بندوبار و کتابهای نامناسب می‏تواند عاملی مهم در انحرافهای جنسی باشد . این گونه عوامل به ویژه رسانه‏های تصویری، از آنجا که با حافظه ماندگار دیداری سر و کار دارند، از آسیب‏زایی بیشتری برخوردارند .
ز . لباسهای نامناسب: پوشیدن لباسهای تنگ یا لباسهای جنس مخالف، موجب تشدید هیجان جنسی شده، در نتیجه باعث فروافتادن به کام مشکلات می‏گردد .
ح . محبت‏جویی: خلا عاطفی و روانی راه را برای سوء استفاده دیگران و پناه بردن نوجوان به دیگران هموار می‏سازد و او را به سوی کام‏یابیهای مجازی می‏کشاند . (20)

راههای پیش‏گیری
از جمله پرسشهای مهم در زمینه انحرافهای جنسی، چگونگی برخورد و پیش‏گیری از این نوع انحرافات می‏باشد . در این قسمت‏به صورت فهرست‏به برخی از مهم‏ترین راهها اشاره خواهیم نمود:
1.آموزش خانواده‏ها: خانواده‏ها در صورت آمادگی می‏توانند نقشی چشم‏گیر در پیش‏گیری و درمان داشته باشند; چرا که خانواده‏ها در ارتباط مستقیم و واقعی با نوجوان قرار دارند و اهرمهای بسیاری برای تربیت در اختیار دارند .
2.آموزش به نوجوانان: این آموزشها از طریق سخنرانی، گفتگو و دیگر روشها می‏تواند ارائه شود و در این میان، همدلی و همزبانی وارتباطهای بی‏واسطه بسیار مؤثر خواهند بود .
3.احترام به شخصیت‏حقیقی و حقوقی نوجوان: در این حالت، وی با خودباوری بیشتری در برابر مشکلات خواهد ایستاد .
4.کارو فعالیتهای سالم: شاید یکی از علل مهم بروز ناهنجاریهای جنسی، بی‏کاری است . کار و فعالیتهای ذهنی و جسمی درمانگر بسیاری از مشکلات خواهد بود .
5.تنظیم خواب و تغذیه مناسب: به عنوان مثال، نوجوان باید از غذاهای ادویه‏دار، فلفل، پیاز و ... کمتر استفاده کند .
6.دوری از محیطهای تحریک‏زا: مانند: برخی اماکن عمومی و میهمانیها .
7.گسترش دایره ارتباطات و شرکت در فعالیتهای اجتماعی .
8.تقویت روحیه مذهبی: بی‏گمان فطرت خداجو، حقیقت‏خواه و عدالت دوست نوجوان بیش از هرجای دیگر، می‏تواند از سرچشمه دین و مذهب سیراب شود . این مسئله با توجه به خصوصیات اسلام و مذهب جعفری صورتی واقعی‏تر به خود می‏گیرد . البته، توجه و توصیه به مذهب در دوران حیرت نوجوانی تنها مورد توجه مبلغان یا فعالان مسلمان نیست، بلکه کسی همچون «ویلیام جیمز» بنیانگذار فلسفه پراگماتیسم و یکی از روان شناسان مشهور در همین رابطه می‏گوید: «ایمان از جمله قوایی است که بشر به مدد آن زندگی می‏کند و فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است . (21)
9. نگاه مثبت‏به خود و دیگران و دوری از منفی گرایی .
10.ایجاد روحیه امید و دوری از ناامیدی و یاس .
11.ورزش و استفاده از دوش آب سرد .

توصیه‏های مهم
از مسائل مهمی که باید مورد توجه والدین، مربیان و به طور کلی فعالان در عرصه نوجوانی قرار گیرد، چگونگی برخورد با مسائل جنسی نوجوانان و ظرائف رفتارهای تربیتی در این وادی می‏باشد . رازداری، همدلی، عدم اقرارگیری، پرهیز از برچسب زدن، حمل بر صحت و تعمیم ندادن یک جنبه منفی به دیگر جنبه‏های شخصیت نوجوان یا جوان، از راهکارهای تربیتی است که می‏تواند در به سامان کردن رفتارهای نابهنجار در نوجوانان مؤثر باشد و موجب افزایش اعتماد آنها گردد .
از این رو، باید از هرگونه پیش داوریهای غیر منصفانه در برابر رفتارهای نوجوانان خودداری نمود و با مدارا و نرم خویی آنان را در خروج از بحران طبیعی پیش آمده یاری رساند .
باید اعتراف نمود که نوجوان از تجربه لازم برخوردار نیست و به فرموده امیرمؤمنان، علی علیه السلام: «جهل الشباب معذور و علمه محقور; (22) بی اطلاعی جوان عذری پذیرفتنی است، و دائره دانش [و آگاهیهای] او گسترده نیست .»
همچنین نوجوان هرگز تصورنمی‏کند برخی اعمال او چه ضربات سهمگینی بر آینده‏اش وارد خواهد ساخت و او را دچار چه مشکلاتی خواهد نمود .
از سوی دیگر، در دنیای امروز که وسائل ارتباط جمعی، زندگیهای هسته‏ای و بسته، نظامهای تربیتی رسمی، رهاوردهای فرهنگی بیگانه و شبه بیگانه، ریسمان ارتباط بین انسانها به ویژه نوجوانان، والدین و ارزشهای دینی - اجتماعی را روز به روز سست‏تر می‏نماید، رسالت والدین بیش از هر زمان دیگر پررنگ‏تر می‏شود . روایت گرانقدر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حکایتی از همین دوران را مطرح می‏فرماید: «انه نظر الی بعض الاطفال فقال: ویل لاولاد آخر الزمان من آبائهم . فقیل یا رسول الله من آبائهم المشرکین؟ فقال: لا، من آبائهم المؤمنین لایعلمونهم شیئا من الفرائض واذ تعلموا اولادهم منعوهم ورضوا عنهم بعرض یسیر من الدنیا فانا منهم بری‏ء وهم منی براء; (23)
رسول اکرم برخی از کودکان را دیدند و فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان از پدرانشان! گفته شد: ای رسول خدا، از پدران مشرکشان؟ فرمودند: خیر، بلکه از پدران مسلمانشان که واجبات دین را به آنها نمی‏آموزند و هر گاه کودکانشان، خود به تحصیل دین بپردازند، آنها را باز داشته، به اندکی از دنیا که فرزندانشان به دست آورند، راضی می‏گردند . پس من از این گونه پدران دورم و آنان نیز از من .»
در پایان نیز، تذکر این نکته لازم است که حل موارد حاد انحرافات جنسی، تنها به مدد اشخاص آگاه و کارشناسان ممکن است . و باید از برخوردها و درمانهای خود ساخته و سلیقگی خودداری کرد .

پي نوشت :

1.مولوی، مثنوی معنوی .
2.دنیای نوجوان، دکتر محمدرضا شرفی، ص‏26 .
3.دوران شکوفایی، دکتر محمدرضا سهرابی، ص‏11 .
4.بلوغ تولدی دیگر، محمود محمدیان، ص‏24 . جهت اطلاع از تفاوت سن بلوغ در قاره‏ها و کشورهای مختلف به همین منبع مراجعه شود .
5.نک: دوران شکوفایی، فصل سوم . جهت اطلاع از چگونگی بلوغ جنسی در دختران نک: دوران شکفتگی، محمدرضا و ثریا سهرابی .
6.بحارالانوار، ج‏3، ص‏62 و ج‏57، ص‏377 .
7.قصص/14 .
8.تفسیر برهان، سید هاشم بحرانی، ج‏4، ص‏224; همچنین تفسیر ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج‏16، ص‏19 .
9. دوران شکوفایی، ص 107 و 108 .
.10جهت اطلاع بیشتر نک: روان‏شناسی تربیتی، دکتر محمد پارسا، ص‏83 و 84 .
11.بحارالانوار، ج‏1، ص‏96 .
12.کافی، ج‏7، ص‏68; وسائل الشیعه، ج‏17، ص‏360 .
13.جهت اطلاع بنگرید: دنیای نوجوان، ص‏178 به بعد .
14.بلوغ، موریس دبس، ص‏46، به نقل از جوان، فلسفی، ج‏1، ص‏300 .
15.نک: روان‏شناسی مرضی، دکتر پروین بیرجندی، ص‏357 .
16.غررالحکم و درر الکلم، ص‏304 و 305 .
17.همان .
18.برداشتی آزاد از «دنیای نوجوان‏» ، ص‏184 .
19.بحارالانوار، ج‏13، ص‏417; اصول کافی، ج‏2، ص‏642 .
20. برداشتی آزاد از «دنیای نوجوان‏» ، ص‏187 به بعد .
21.جوان، فلسفی، ج‏1، ص‏346 .
22.غررالحکم، ص‏76 .
23.جامع الاخبار، تاج الدین، الشعیری، ص‏106; مستدرک الوسائل، ج‏15، ص‏164، به جای اولاد، اطفال دارد .
منبع: پایگاه حوزه


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

سيد محمّدرضا حسينى

زمان و با رشد فيزيكى جسم, نيرومندتر مى شود و سرانجام به صورت ميل و غريزه جنسى, ظهور و بروز پيدا مى كند. به همراه بلوغ جنسى, ساير غرايز خفته نيز در وجود جوان بيدار مى شود. بلوغ, عواطف و احساسات جوان را شكوفا مى كند, او را با دنياى جديدى آشنا مى سازد و جوان در خود احساس تازه اى را مى بيند.

غريزه جنسى, يك خواسته طبيعى است كه بايد به درستى و به طور صحيح به آن پاسخ داده شود, زيرا در غير اين صورت, اثرات نامطلوبى را در پى خواهد داشت. همان طور كه نمى توان اين خواسته طبيعى و خدادادى را ناديده انگاشت و يا آن را سركوب كرد, چرا كه باعث بروز بحران هاى روحى و اخلاقى در فرد مى شود, همان گونه نيز نمى توان آن را بى قيد و شرط و آزاد گذاشت, زيرا آدمى را به منجلاب فساد اخلاقى مى كشاند و از راه صحيح زندگى خارج مى كند.

منطقى نيست كه بگوييم اين ميل, تنها براى لذت جويى و هوس رانى است, چرا كه غرض خداوند از ايجاد اين كشش و جاذبه جنسى, علاوه بر لذت جويى زن و مرد از يك ديگر, توليد و بقاى نسل, ايجاد مهر و محبت و آرامش و سكون روح و روان هريك از آنان است كه با ازدواج ميسر است.

ازدواج در اسلام

اسلام با در نظر گرفتن نيازهاى واقعى و طبيعى انسان از يك سو و با عنايت به مصالح فرد و اجتماع از ديگرسو, ازدواج را به عنوان بهترين راه و مناسب ترين شيوه برگزيد. اسلام, آدمى را از تنهايى و تجرد نهى مى كند و براى تأمين و ارضاى غريزه جنسى او, ازدواج را راه كار عملى مى داند و حتى در مواردى كه خطر انحراف و فساد وجود دارد, ازدواج را بر او واجب و ضرورى مى داند.

در اهميت ازدواج كه پيامبر اسلام(ص) فرمود: (من تزوّج احرز نصف دينه; كسى كه ازدواج كند نيمى از دين خود را حفظ كرده است).1 و نيز فرمود: (النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى;2 ازدواج سنت من است, پس هركس از سنت من روى گردان شود از من نيست.)

وقتى كه غريزه جنسى از راه صحيح و شرعى ارضا شود و روح پر اضطراب انسان اعتدال و آرامش يابد, حقايق زندگى را بهتر درك مى كند و به سوى دين و سعادت خود, گام هاى بزرگ ترى برمى دارد.

فلسفه ازدواج

شايد بعضى افراد هنگام ازدواج اين سؤال در ذهنشان نقش ببندد كه چرا انسان ازدواج مى كند و به عبارت ديگر, فلسفه ازدواج چيست؟

خداوند سبحان در قرآن مجيد فلسفه ازدواج را آرامش روح و روان و ايجاد پيوند دوستى و محبت بيان مى كند و اين را از نشانه هاى خود مى خواند: (ومن آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها وجعل بينكم مودة ورحمة;3 از نشانه هاى او اين است كه براى شما همسر آفريد تا با او آرام بگيريد و ميان شما مهر و محبت قرار داد.)

انتخاب همسر

اسلام انتخاب همسر را به عهده هريك از پسر و دختر گذاشته تا با واقع بينى, مآل انديشى,تفكر و مشورت با والدين و افراد مطمئن, همسر خود را انتخاب كنند. جوانى كه هنوز فراز و نشيب هاى زندگى و سختى ها و مشكلات فرا روى آن را به طور كامل تجربه نكرده, نبايد خود را بى نياز از مشورت با خانواده و بزرگ ترها بداند. ضمن اين كه بزرگان خانواده نيز نبايد به حقوق فرزندان خود بى اعتنا و بى تفاوت باشند. البته پدر و مادر و بزرگان بايد راهنماى آنان باشند, اما تصميم گيرى نهايى را بايد خود پسر و يا دختر بگيرند.

عن ابن ابى يعفور عن ابى عبدالله(ع) قال: (قلت له: انى اريد ان اتزوج امراةً و اِنّ ابويّ ارادا غيرها قال تزوّج التى هويت ودع التى يهوي ابواك;4 ابن ابى يعفور مى گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: من مى خواهم با زنى ازدواج كنم, ولى پدرم و مادرم زن ديگرى را مى خواهند به همسرى من درآورند. امام(ع) فرمود: زن دل خواه خود را بگير و آن زنى را كه پدر و مادرت مى خواهند, ترك كن.)

آثار ازدواج

ازدواج آثار فردى, اجتماعى و اقتصادى فراوانى دارد. از نظر فردى, انسان متأهل, احساس مسئوليت مى كند و چشمش از نگاه به نامحرم پاك مى شود و قلب سليم پيدا مى كند. پيامبر(ص) فرمود: (هركدام از شما توانايى داريد همسر اختيار كنيد, زيرا ازدواج, چشم را از نامحرم بهتر مى پوشاند و پاك دامنى نيكوترى مى بخشد.)5

از نظر اجتماعى نيز ازدواج پيامدهاى مثبتى دارد. كاهش فسادهاى اخلاقى و جنسى, تضمين سلامت روانى افراد, ايجاد محيطى امن و آرام براى يكايك اشخاص و… از جمله آثار و فوايد مثبت ازدواج است.

معيارهاى گزينش همسر

ييكى از معيارهاى مهم در گزينش همسر, مسئله هم شأن بودن دختر و پسر است. اسلام به هم شأن بودن دختر و پسر در امر ازدواج تأكيد كرده و با واژه (هم كفو) از آن ياد كرده است; يعنى دختر و پسر بايد از نظر دين, اخلاق, فرهنگ و اصالت خانوادگى هم سنگ و همانند هم باشند. متأسفانه بعضى خانواده ها به معيارهاى غير صحيح و ساختگى از جمله: ثروت, مقام و شغل, ماشين, خانه و غيره اهميت بيشترى مى دهند و معيارهاى صحيح و اصولى را فرع بر آن ها مى دانند. طبيعى است كه با چنين نگرشى, زندگى استحكام و دوام طولانى نخواهد داشت. دين, اصول زندگى و اخلاق, ركن بهزيستى است. دختر و پسر دين دار و با اخلاق, شايسته يك ديگرند و در صورت ازدواج, سعادت مند خواهند شد. ازدواج خوب و شايسته هماره مايه آرامش روح و روان و آسايش جسم و جان است و اساس خوش بختى و سعادت دختران و پسران را بنيان مى نهد و زندگى آنان را پايدار مى سازد. اگر دختر و پسر هم شأن نباشند و تن به ازدواج دهند, نگرانى ها و ناراحتى هاى فراوانى را به وجود مى آورند. مگر اين كه يكى هم رنگ ديگرى شود و با بى اعتنايى به معيارهاى اصولى, بنيان خانواده را بنا كنند, كه البته چنين زندگى اى همانند ساختمانى است كه پايه آن را كج بنا نهاده اند و هر لحظه احتمال ريزش دارد.

به دليل اهميت فوق العاده مسئله ازدواج در زندگى هريك از جوانان, موضوع پژوهش اين شماره از مجله را جوان و ازدواج قرار داديم تا مشتاقان به مقاله نويسى با گزينش يكى از موضوع هاى پيش نهادى, به تحقيق و پژوهش پرداخته و با بهره جستن از متون و منابع معرفى شده, حاصل زحمات خود را به دفتر نشريه ارسال دارند.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

برای ایجاد ویژگی های مثبت در خود و حفظ آن ها سعی کنید به اصلی به نام اصل نگهداری پایبند باشید .،این اصل یعنی اجتناب از اندیشه منفی، بیان منفی و توجه نکردن به انتقادهای نابجای دیگران.

یا تمرینات اعتماد به نفس را اصلا انجام ندهید ، یا اصل اولیه نگهداری را رعایت کنید! مراقب باشید در طول روز صحبت هایی مثل: به من نیامده. ما خیلی ساده ایم! بعضی مردم گرگند و بعضی دیگر بره!! هیچ کاری از دست من ساخته نیست و ... نکنید.

اگر اطرافیان مدام به شما بگویند تو نمی توانی، تو لیاقت نداری، سرت کلاه می گذارند و... از آنها دوری کنید و یا اینکه دستکم روی این حرف ها تمرکز نداشته باشید.

با تمرینات زیر به توانایی های خود توجه بیشتری کنید:

تا جایی که می توانید حرف منفی نزنید و تا حد ممکن به صحبت منفی دیگران توجه نکنید. شاید مفهوم مثبتی در ذهن خود دارید اما به شکلی منفی آن را بیان می کنید.

بیان و ذهنیت مثبت داشته باشید. وقتی قرار است هر روز رشد کنید و شخصیتی کامل تر و بهتر داشته باشید ، نسبت به تصمیم خود با شکل مثبت حرف بزنید. برای اینکه بخواهید تغییر مثبتی در خود ایجاد کنید ، به یک احساس مثبت نیاز دارید و این احساس مثبت یعنی همان احساس توانایی و شایستگی بهتر از این بودن. بیان گذشته منفی، احساس منفی را به دنبال دارد که این احساس منفی مانع از عمل شدن تصمیم شما می شود. اگر واقعا میل دارید تغییر کنید و دگرگون شوید ، از همین الان تصمیم بگیرید که در مورد اینکه چگونه بوده اید، صحبت نکنید.از گناهتان توبه کنید و در صدد جبران برآئید.

فراموش نکنید که جهان، بازتابی از خود ماست و احساس ناکامی و احساس های منفی دیگر، بزرگ ترین مانع است. لحظه ای را که در احساس گناه به سر می برید ، مشغول ریشه کن کردن اعتماد به نفس خود هستید. این دو نمی توانند با هم جمع شوند. شما می توانید با اعتماد به نفس داشته باشید و یا احساس گناه. محال است که هر دو را با هم داشته باشید. دقت کنید چه رفتارهایی منجر به این می شود که شما احساس گناه کنید، از این رفتارها به شدت اجتناب کنید.

یکی دیگر از موارد شایع احساس گناه، نبخشیدن است. نبخشیدن یعنی این که شما از رفتار گذشته خود با یک فرد دیگر، کینه به دل داشته باشید. شاید این جمله را خیلی شنیده باشید که من هرگز او را به خاطر آن کارش، نمی بخشم. 

نبخشیدن نه تنها برای بهبود اوضاع نیست، بلکه قدمی در جهت تخریب روحیه و اعتماد به نفس شماست که مسلماً شرایط را دشوارتر می کند.

از مواهب الهی لذت ببرید و خود را از این موهبت ها محروم نکنید. هر محرومیتی که به درازا بکشد، عدم شایستگی را به ذهن القا می کند. در قرآن بارها به استفاده کردن از مواهب و نعمت های الهی تاکید شده است. اگر در اسلام، روزه گرفتن عبادتی واجب است، مفهوم آن به هیچ وجه محروم سازی نیست. روزه گرفتن، از جهتی همان گسترش سلامتی و توجه به جسم است و از طرفی توجه ما را به نعمت های فراوانی که در اطرافمان وجود دارد، جلب می کند. اکنون شما با چشم بازتری به جهان اطراف خود نگاه کنید. چه امکانات بی شماری دارید که از آنها استفاده نکرده اید؟

آیا شما از کل امکانات و مواهب الهی محیط خود استفاده می کنید؟ بدون اینکه احساس گناه کنید از مواهب الهی لذت ببرید. و البته به حدودی که شرع برایتان مشخص کرده پایبند باشید.

احساس شایستگی کنید. به تعبیری، اعتماد به نفس، فقط احساس شایستگی کردن نیست.این احساس، ممکن نیست در ما به وجود بیاید مگر اینکه به موجودیت خود پی ببریم و توانایی های خود را بشناسیم. خداوند فرموده: ما انسان را شبیه خود آفریدیم، بنابراین تمامی صفت های خداوند هر چند نه به طور مطلق، در ما به ودیعه نهاده شده است. همان روزی که به سیمای انسان آفریده شدیم، در حقیقت، درجه شایستگی و لیاقت خود را دریافت کرده ایم. حتی تصور اینکه ما لیاقت موهبت های بزرگ را نداریم. عملاً به معنی نفی ارزش های الهی و ناسپاسی است. هر نعمتی که در این دنیاست و هر موهبتی که می بینید ، برای شما آفریده شده است. خداوند در قرآن می فرماید: از نعمت ها استفاده کنید، نعمتی که حلال و طیب (پاکیزه و آراسته) باشد.

خودپرستان به دیگران عشق نمی ورزند. به اینکه آفریده خدا هستند توجهی ندارند. اما صاحبان اعتماد به نفس، سرشار از احترام و عشق و حمایت دیگران هستند.

اعتماد به نفس، خودپرستی نیست. شاید گمان کنید که اعتماد به نفس نوعی خودپرستی است. اما باید توجه داشته باشید که  با خودپرستی خیلی متفاوت است. گرایش خودپرستی این است، که خدایا، نه به اراده تو که به اراده خودم بشود! می خواهم عمرم را چنان که دلم می خواهد، به انجام رسانم، بیگانه از تو و دیگران! از همین روست که گفته می شود خودپرستی از بت پرستی بدتر است. اما گرایش اعتماد به نفس، این است:خدایا با فروتنی و تواضع به قدرت و توانایی تو یقین دارم و باور دارم تا تو یاورم هستی، همواره پیروز و موفقم. شخصی که اعتماد به نفس دارد به خود و دیگران عشق می ورزد چون خود و دیگران را نشانه هایی از آفریدگار می داند.

خودپرستان به دیگران عشق نمی ورزند. به اینکه آفریده خدا هستند توجهی ندارند. اما صاحبان اعتماد به نفس، سرشار از احترام و عشق و حمایت دیگران هستند.

برای خود و دیگران، ارزش قایل شوید. هم زمانی را برای رسیدن به خود و نیازهای خود در نظر بگیرید و هم زمانی را به دیگران اختصاص دهید.

 ما زمانی می توانیم انسان فداکار و مفیدی برای دیگران باشیم، که خودمان، باشیم!!اگر می خواهید به دیگران روحیه بدهید و یا اعتماد به نفس آنها را افزایش دهید ، باید خودتان روحیه عالی داشته باشید و داشتن روحیه عالی به توجه کردن به خود نیاز دارد.

فداکاری برای دوستان، خدمت به دیگران و رفع نیازهای دیگران، امری پسندیده است به شرط آنکه به خود لطمه نزنید. تا پاسی از شب، در محیط کار بودن، بیش از حد توان کار کردن، عدم توجه به وضعیت غذایی و استراحت و علایق خود، همه و همه رفتارهای خودشکنانه است که به زودی شما را خسته می کند و از بین می برد.بیش از اندازه، از دیگران حمایت نکنید. فداکاری را در حد اعتدال و به مفهوم درست آن، انجام دهید.

منبع :مجله موفقیت - با تغییر

تنظیم برای تبیان :داوودی


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
نياز به ازدواج در روان انسان ها وجود دارد؛ ما نيازمند به زندگي با جنس مخالف هستيم؛ نيازمند آنيم كه تا زماني كه زنده ايم از تنهايي نجات پيدا كنيم. اما ازدواج اگر در چهارچوب منطقي و درستي نباشد، به جاي اينكه آرامش دهنده باشد آرامش را بر هم مي زند و يا به جاي اينكه با كسي رابطه عميق و صميمانه اي پيدا كنيم، ممكن است حتي هميشه هم با او زندگي كنيم، اما كاملا تنها باشيم. بنابراين، بايد چهارچوب هاي اساسي انتخاب همسر را به خوبي بدانيم تا با انتخاب درست به نيازهاي بيولوژيك و رواني خود، پاسخ صحيح دهيم.

:: تناسب خانوادگي

به طور كلي، انسان ها در بستر خانوادگي شكل مي گيرند. چهارچوب خانواده و آنچه كه به عنوان شكل گيري شخصيت در خانواده وجود دارد، از خانواده اي به خانواده ديگر فرق مي كند؛ يعني هر خانواده بسته به زمينه فرهنگي و تربيتي اي كه دارد در فرد تأثير متفاوتي مي گذارد؛ چرا كه نقش تربيت در شكل گيري شخصيت مهم است. جان واتسون (پدر علم روان شناسي) مي گويد: 50 نوزاد به من بدهيد و بگوييد چه شخصيت هايي لازم داريد؛ دانشمند، پليس، قاضي، دزد و... چه مي خواهيد؟! من مطابق سفارش شما 20 سال بعد اين افراد را تحويل مي دهم. در واقع او مي خواهد بگويد كه تربيت، نقش بسيار پررنگ تري از زمينه هاي ديگر مثل ژنتيك يا زمينه هاي خاص ديگر دارد.

خانواده نقش مهمي در شكل گيري شخصيت دارد، بنابراين افراد در انتخاب همسر، زماني در كنار كسب نيازهاي رواني (كه به مراتب مهم تر از نيازهاي بيولوژيك هستند)، درست پاسخ مي گيرند و از اضطراب جدايي يا ترس از تنهايي نجات مي يابند كه دو نفر براي انتخاب يک زندگي مشترک بعنوان همسر، از نظر خانوادگي متناسب با هم باشند. چنان كه اشاره كرديم خانواده (بنا به تربيتي كه روي فرزندش دارد) نقش مهمي در شكل گيري شخصيت او ايفا مي كند و اين مسئله اين روزها بسيار ناديده گرفته مي شود، چرا كه دختر و پسر، همديگر را خارج از بسته خانوادگي مي بينند؛ ساده ترين شكل آن اين است كه در دانشگاه با هم آشنا مي شوند، در حالي كه نمي دانند طرف مقابلشان محصول چه خانواده اي است! در شكل ديگر در يك برخورد همديگر را مي بينند در حالي كه هر دو، دوست دوستان شان هستند و شناخت ديگري از يكديگر ندارند يا به صورت تصادفي، با هم آشنا مي شوند.

انسان ها، محصول خانواده شان هستند؛ پس بهتر است در زمان گزينش همسر، او را از داخل بستر خانواده ديده و انتخاب كنند و دقت كنند كه آيا فرد مورد نظر، از نظر خانوادگي با آنها تناسب دارد يا خير؟ در اينجا، مفهوم خانواده زمينه هاي تربيتي را باز مي كند. مثلا فردي مي گويد كه ما از نظر خانوادگي به هم مي خوريم. آيا به طور خاص، بستر فرهنگي و شيوه هاي تربيتي رايج در خانواده را بررسي كرده اند و به اين نتيجه رسيده اند؟ گاهي 2 نفر با هم ازدواج مي كنند و از نظر فرهنگي و خانوادگي به هم شبيه هستند، اما شيوه هاي تربيتي آنها متفاوت است! مثلا در خانواده پسر، زن جايگاه و ارزشي ندارد.

فرض كنيم مادر پسر 30 سال است كه زندگي كرده ولي هيچ چيز متعلق به او نيست و فقط وظيفه اش اين بوده كه بشويد، بپزد، بزرگ كند. پسري كه نگاهش به زن اين گونه شكل گرفته است با دختري ازدواج مي كند كه در ساختار خانواده اش مادر، همه كاره بوده و تعيين تكليف مي كرده است؛ در نتيجه در زندگي اين دو نفر، پسر آن نگاه را نسبت به همسرش دارد و دختر آن انتظار را. پس اين دو، تناسب خانوادگي ندارند هرچند از نظر سطح تحصيلات و وضعيت مالي شبيه و در يك طبقه باشند. اين زوج پس از مدتي در بهترين حالت پايشان به جلسات مشاوره كشيده مي شود و در بدترين حالت به علت اختلافات شديد از دادگاه ها سردر مي آورند.

:: تناسب فرهنگي


ما تناسب فرهنگي داريم، آنها از نظر فرهنگ با ما متفاوت اند؛ راستي فرهنگ يعني چه؟ فرهنگ يعني بايدها و نبايدهايي كه تعيين تكليف مي كند. آن، به ما مي گويد چه چيزي درست است و چه چيزي غلط؟ چه كاري بايد انجام شود و چه كاري نبايد صورت گيرد؟ از آنجا كه فرهنگ ها با هم متفاوت هستند، بايدها و نبايدهاي آنها نيز فرق مي كند. به عنوان مثال، بايدها و نبايدها در فرهنگ آذري ها بسيار متفاوت تر از بايدها و نبايدهاي فرهنگ شمالي هاست؛ حتي گاهي نبايد يكي، بايد ديگري است.

انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح كه بيدار مي شويم اين فرهنگ ماست كه مي گويد چطور بيدار شويم و با خانواده چگونه رفتار كنيم، چطور حرف بزنيم و چگونه غذا بخوريم و... هيچ كاري نيست كه به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراين، لازم است كه دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعي به يكديگر نزديك باشند. فاصله هاي فرهنگي زياد، زندگي اين دو را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
حال اگر 2 نفر همه خصوصيات شان (كه ذكر شده و خواهد شد) با هم همخواني داشته باشد ولي تناسب فرهنگي نداشته باشند چگونه برخورد كنند؟ اينجاست كه بايد از فرهنگ يكديگر آگاه شوند و آن را بپذيرند؛ اين مهم است؛ نه اينكه آن را مسخره كرده و بگويند چه بيخود است! اگر اين آگاهي و پذيرش باشد، به گونه اي هم فرهنگ مي شوند.

:: تناسب شخصيتي


هر انساني شخصيت ويژه خود را دارد. اگر 2 نفر كه ازدواج مي كنند، تفاوت هاي شخصيتي زيادي داشته باشند در رابطه خود دچار مشكلات زيادي مي شوند. فرض كنيد فردي از نظر شخصيتي برون گراست و راحت ابراز احساسات و عواطف مي كند و بيشتر دوست دارد در جمع باشد؛ اين فرد با كسي ازدواج مي كند كه انساني درون گراست و ابراز احساسات برايش سخت است، حضور در جمع برايش خوشايند نيست و ارتباط برقرار كردن با افراد برايش دشوار است. اين دو در طولاني مدت دچار مشكل مي شوند؛ با هم هستند ولي احساس تنهايي مي كنند. جالب اينجاست كه در ابتدا به خاطر خصوصيات متضادي كه دارند، خيلي جذب همديگر مي شوند ولي به تدريج از هم فاصله مي گيرند چون با هم تناسب ندارند و نمي توانند نيازهاي همديگر را برآورده كنند.

:: تناسب اعتقادي


اعتقادات و باورها، جنس محكمي دارند و بخاطر هيچکس نمي آيند و بروند. اگر 2 نفر كه با هم ازدواج مي كنند، اين تناسب را ندارند، بدانند كه اعتقادات تغييري نمي كند مگر بر اساس شناخت. به عنوان مثال، دختري به حجاب اعتقاد ندارد. پسري با او ازدواج مي كند و مي گويد به خاطر من حجاب بگذار. ممكن است دختر بپذيرد ولي اعتقادي به آن ندارد. حجابي كه به خاطر پسر مي آيد، روزي كه دختر خاطر پسر را نخواهد و كوچك ترين اختلافي پيش آيد، برداشته مي شود. وقتي انسان محجبه و نمازخوان مي ماند كه اعتقاداتش را پيدا كند، نه اينكه صرفا به خاطر نگاه داشتن حرمت شخص ديگري آنهم بصورت مقطعي باشد. اگر فردي بي اعتقاد است، بايد در ابتدا حوزه آشنايي او را پيدا كرد تا او با مطالعه و تحقيق به اعتقاد محكمي برسد، نه اينكه به خاطر ديگري اعتقاد ظاهري پيدا كند.

:: تناسب تحصيلي


اين تناسب هم نقش مؤثري دارد. اما چون تحصيلات اكتسابي است (يعني اگر امروز نيست فردا مي تواند باشد)، جزء مسائلي است كه مي گوييم اگر همه شرايط را دارند و بالقوه مي توانند ادامه تحصيل دهند، در اين ازدواج مشكلي پيش نمي آيد. اگر دختر فوق ليسانس و پسر ليسانس است، اشكالي ندارد (در حالي كه به غلط جا افتاده كه شوهر بايد بالاتر باشد) ولي اصولا بهتر است كه هر دو هم سطح باشند. گاهي2 نفر از مقطع ليسانس با هم آشنا مي شوند و ازدواج مي كنند. پسر دكترا مي گيرد ولي دختر در همان مقطع مانده است. كم كم از هم فاصله مي گيرند و فضاي فكري آنها بسيار متفاوت مي شود.

:: تناسب اقتصادي، اجتماعي


طبقه اقتصادي، اجتماعي يك نوع نگرش به زندگي ايجاد مي كند. وقتي 2 نفر از لحاظ طبقه اقتصادي، اجتماعي با هم فاصله زيادي دارند، نگرش به زندگي و رفتارشان با هم متفاوت است. گاهي آدم هايي متعلق به طبقه اقتصادي، اجتماعي بالا نيستند ولي با فعاليت هاي اقتصادي، اجتماعي به اين طبقه مي رسند و صاحب خانه، ماشين، ويلا و... مي شوند. اما مردم در يك برخورد يا يك نگاه به آنها مي گويند تازه به دوران رسيده! و اين، نوع رفتار و نگرش آنهاست كه مردم را متوجه اين موضوع مي كند. طبقه اقتصادي، اجتماعي به انسان ها يك نگرش، رفتار و بينش به زندگي مي دهد. بنابراين وقتي 2 نفر از 2 طبقه اقتصادي، اجتماعي متفاوت ازدواج كنند، از نظر نوع نگاه به زندگي خيلي با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگي خيلي متفاوت است؛ به همين دليل بتدريج دچار مشكلات بسيار مي شوند.

:: نقش رضايت والدين


از آنجا كه عدم رضايت والدين تا سال هاي بسيار طولاني و حتي تا آخر زندگي تأثير خود را دارد، خوب است كه دو نفري كه مي خواهند ازدواج كنند، حتما خانواده هايشان راضي باشند و اگر نيستند بايد آنها را متقاعد كرد. بايد دلايل مخالفت را دانست چرا كه اغلب تجربه آنها باعث مي شود كه دلايل درستي را مطرح كنند و نبايد عدم رضايت را سرسري گرفت و باز هم اگر برخلاف همه تلاش ها راضي نشدند، شايسته است تا گرفتن رضايت صبر كنند يا به ازدواج ديگري فكر كنند. چرا كه حقيقت امر اين است كه رضايت والدين تا زماني كه زندگي مي كنند تأثير خودش را دارد. بنابراين ازدواج مهم ترين تصميم زندگي انسان است. بديهي است جدي گرفتن اين مسئله و دقت در تمام جوانب مي تواند زندگي موفقي را رقم بزند. در غير اينصورت، پشيماني و پريشاني نتيجه ازدواج عجولانه خواهد بود.


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش