+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
روزی جوانی از من پرسید که چرا دخترها این‌قدر ساده‌اند؟ گفتم چطور مگر؟ گفت آخر ما پول موادمان را هم از آنها می‌گیریم! 

حضور چندین ساله در میان جوانان، اداره جلسات پرسش و پاسخ و ارائه مشاوره به این قشر ارزشمند جامعه، خاطرات تلخ و شیرینی را برای من به همراه داشته است. از میان موضوعات بسیار گوناگونی که در این چند ساله با آن مواجه بودم بیشترین فراوانی مربوط به سوالاتی درباره ارتباط با جنس مخالف بوده است. اینک بنابر خواست دوستان، این تجربه‌ها و مشاهدات را بدون به کار بردن اصطلاحات پیچیده علمی به رشته تحریر در می‌آورم، باشد که مفید واقع شود.

دوستی‌ها اغلب با وعده ازدواج آغاز می‌شود

بیشتر دخترانی که ماجرای ارتباط خود با جنس مخالف را با من در میان گذاشته‌اند می‌گویند: «او به قول داد که ما با هم ازدواج می‌کنیم.» به اعتقاد برخی صاحب‌نظران، انسان قبل از ارتکاب هر گناه حتما آن را توجیه می‌کند و الا فشار وجدان مانع انجام آن کار خواهد شد. این توجیه می‌تواند به صورت‌های گوناگون و متنوعی پدید اید. بعضی از اساس منکر خداوند می‌شوند. برخی با گفتن «دنیا دو روزه» و جملات عوامانه‌ای از این دست، خود را به غفلت می‌زنند و برخی نیز به صورت موردی دست به توجیه مطالبات نفس خود می‌زنند. وعده ازدواج نیز نوعاً از این گونه توجیهات است.

تجربه نشان داده است که قریب به اتفاق این نوع دوستی‌ها به ازدواج ختم نمی‌شود چرا که همه مردم به صورت فطری ارزش پاک بودن را می‌دانند؛ بنابراین همان جوانی که قبل از ازدواج ممکن است با چندین دختر ارتباط داشته باشد در هنگام ازدواج، از مادرش می‌خواهد که برای او یک دختر پاک و مؤمن انتخاب کند. وقتی من از این پسران سوال می‌کردم چرا با همان دختری که با او دوست بودی ازدواج نمی‌کنی؟ می‌گفتند: «او به درد دوستی می‌خورد ولی به درد ازدواج نه! ازدواج شوخی‌بردار نیست، من به او اعتماد ندارم!» شاید شما هم این مثل را شنیده‌اید که دزدها هم برای تقسیم اموال دزدی دنبال آدم عادلی می‌گردند!
آنها که به وعده ازدواج خود عمل می‌کنند

البته من انکار نمی‌کنم که درصدی از این دوستی‌ها به ازدواج ختم می‌شود و حداقل دوره‌ای را در کنار هم احساس خوشبختی می‌کنند، ولی متأسفانه این خوشبختی‌ها چندان پایدار نمی‌ماند. و تردید و بدبینی به مرور زمان عرصه را بر این زندگی مشترک تنگ می‌کند. به عبارت دیگر بعد از این‌که یک سالی از زندگی مشترک گذشت و همه چیز به صورت عادی در آمد، این افکار به ذهن آن جوان یورش می‌برد که چرا همسرش زمانی که مجرد بود به‌راحتی با او ارتباط برقرار کرد؟ ایا او قبلاً با کسی ارتباط داشته است؟ یا وقتی که من در خانه نیستم، او به من وفادار می‌ماند؟

یادم می‌اید که در یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان، مادری به همراه دختر جوانش به من مراجعه کردند. مادر می‌گفت: «شوهر دخترم آدم بسیار بدبینی است. وقتی از خانه بیرون می‌رود، تلفن را قطع و در خانه را قفل می‌کند و ...» سؤال کردم ایا دختر شما قبل از ازدواج، با همسر کنونی‌اش دوست بوده است؟ گفت: بله. گفتم مشکل همین جاست که داماد شما اعتمادش را به همسرش از دست داده است. 

من شاهد برخی از این تنش‌ها که به خاطر بدبینی‌ها صورت گرفته است، بوده‌ام که متأسفانه سرانجام خوشی نداشته‌اند، البته این بدبینی مختص آقایان نیست بلکه برخی از خانم‌ها نیز چون سابقه شوهرشان را می‌دانند هر لحظه احساس می‌کنند که ممکن است شوهرشان با کس دیگری ارتباط داشته باشد؛ از این رو هم‌کلام شدن شوهرشان با هر زنی را به چشم شک و تردید می‌نگرند.

دوستی به خاطر شناخت جنس مخالف

برخی می‌گویند دوستی من با او به این خاطر بوده که می‌خواستم جنس مخالف را بشناسم و تجربه کسب کنم! تعداد این نوع دوستی‌ها که به خاطر ارضای حس کنجکاوی و لذت ناشی از هیجانات عاطفی صورت می‌گیرد، کم نیست. 

من همیشه از این خانم‌های جوان سوال می‌کنم که ایا می‌خواهی او را بشناسی یا این‌که جنس مذکر را؟ اگر می‌خواهی او را بشناسی، این شیوه ساده‌لوحانه است چون وقتی می‌توانی به شناخت درستی از او برسی که بابت این شناخت غرامت سنگینی پرداخته باشی؛ چرا که هرگز کسی که برای ایجاد چنین ارتباطی پیش‌قدم شده حاضر نمی‌شود فهرستی از معایب و نقایص خود را در اختیار شما قرار دهد بلکه او در اولین برخورد سعی می‌کند علایق و سلایق شما را بشناسد و آن چنان باشد که شما می‌خواهید نه آن چنان که در واقع هست؛ بنابراین، او خود را هم‌چون ویترینی مطابق سلیقه شما تزئین کرده و شاید حتی بکوشد اسم مستعاری هم‌وزن اسم شما انتخاب کند! 

اما اگر می‌خواهید با شناخت آن جوان، جنس مذکر را بشناسید، این کار خیلی منطقی به نظر نمی‌رسد؛ چراکه جنس مذکر یا مؤنث هم‌چون محصولات مشترک یک شرکت نیستند که با شناخت یکی از آن‌ها بتوانی بقیه را نیز شناسایی کنی، بلکه هر انسانی در عین داشتن سرشت مشترک دارای ویژگی‌های شخصی فراوانی است و این ویژگی‌ها است که انسان‌ها را از هم متمایز کرده است. نتیجه آن‌که این دلیل نیز دلیل قانع‌کننده‌ای برای موجه جلوه دادن دوستی باجنس مخالف نیست، افزون بر این‌که برای شناخت جنس مخالف می‌توان از دقت در رفتار محارم خود مثل خواهر و برادر و یا رفتار پدر و مادر استفاده کرد. مطالعه کتاب‌های عمومی در این‌باره نیز که جای خود را دارد. 

پیامدهای دوستی‌های خیابانی به ظاهر بی خطر

هر چند امروزه کمتر سریال یا فیلم ایرانی را می‌توان یافت که به نوعی به موضوع ازدواج اشاره نکند و یا روزی نیست که مطبوعات، مقاله یا اخباری پیرامون ازدواج منتشر نکنند، ولی متأسفانه هنوز در معرفی معیارهای واقعی ازدواج و شیوه‌های ارزش‌یابی این معیارها، فرهنگ‌سازی درستی صورت نگرفته است. از این‌رو یکی از آفاتی که دامن‌گیر افراد مرتبط با جنس مخالف می‌شود تصوری است که از همسر ایده‌آل اینده پیدا می‌کنند. مکرر دیده شده است که این افراد، به ویژه هنگامی که با چندین نفر ارتباط داشته‌اند، ویژگی‌های مثبت دوست پسرها یا دوست دخترهای خود را می‌گیرند و تصوری که از همسر اینده خود در ذهن می‌پرورانند، دارنده همه این ویژگی‌های مثبت است. مثلاً از یکی از دوستان خود زیبایی، از دیگری وضعیت اقتصادی و از سومی زبان نرم و لفاظی را در ذهن خود ترکیب می‌کند و شخصی خیالی در ذهن خود می‌سازد. و بعد از میان خواستگاران به دنبال کسی است که بتواند با آن تصویر ذهنی برابری کند. با این تصور کاذب، یا ازدواج خویش را دائماً به تأخیر می‌اندازد و یا به هر حال تحت فشار روانی و ترس از نیافتن همسر مناسب با یکی از خواستگاران ازدواج می‌کند، ولی چون برابر آن تصویر رؤیایی، انتظار بسیار بالایی از همسر خود دارد، معمولاً بعد از ازدواج با مشکل عدم تفاهم روبه‌رو می‌شوند؛ البته این تصویرسازی ذهنی غالباً به صورت ناخودآگاه انجام می‌شود و خود شخص نیز ممکن است نداند که دلیل تنش‌های مکرر با همسرش همین تصویرسازی و رؤیا و توقعات حاصل از آن است.

مشکل دیگر زمانی پیش می‌اید که یکی از همسایگان یا آشنایان دختر از ارتباط او با یک جوان غریبه خبردار می‌شوند. این خبر فوراً میان دیگران پخش می‌شود. در نتیجه، وقتی که خواستگاری برای تحقیق اقدام می‌کند، فرد آگاه از سر خیرخواهی یا حسادت، هر آنچه را دیده یا شنیده با اندکی شرح و بسط، تحویل خانواده خواستگار می‌دهد. حال اگر آن خواستگار انسان با غیرت و متعهدی باشد، ایا حاضر به ازدواج با چنین دختری می شود؟

خلاصه اگر قرار بود برای آن خانم مثلاً ده خواستگار بیاید، تعداد آنها به دو یا سه نفر کاهش می‌یابد که آنها نیز معلوم نیست همانی باشند که او می‌خواست، و متأسفانه کم نیستند دخترانی که فقط به خاطر یک بار اشتباه کردن برای همیشه از فهرست دختران انتخابی حذف می‌شوند.

پیامدهای وخیم‌تر دوستی‌های خیابانی

دسته دیگری از پیامدهای این نوع دوستی زمانی بروز می‌کند که دختری مورد سوء‌استفاده قرار می‌گیرد. در این صورت فشار وجدان، ترس از رسوایی، باج خواهی مکرر و تنفر همیشگی از جنس مخالف به خاطر خیانتی که مرتکب شده است، به مرور زمان هم‌چون کابوسی، نشاط و تحرک دختران را تهدید می‌کند. چه بسا این تهدیدها بعد از ازدواج آن خانم نیز دیده می‌شود. یکی از موارد تلخی که بنده از آن مطلع شدم درباره دختر نگون‌بختی بود که از روی سادگی نامه‌ها و عکس‌هایی را به دوست پسر خود داده بود. آن پسر حاضر به ازدواج با این دختر خانم نبود و اجازة ازدواج با کس دیگری را نیز به او نمی‌داد. در نهایت دختر به خواستگار دیگری جواب مثبت داد، ولی آن به ظاهر دوست خیانت‌پیشه، نامه‌ها و عکس‌های آن خانم را سر سفره عقد تحویل داماد داد و شد آن‌چه‌ باید می‌شد.

مورد دیگر ماجرایی بود که دبیر پرورشی یکی از دبیرستان‌های دخترانه به من گفت. او که با شاگردان خود ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشت، از من درباره یکی ازشاگردان قبلی‌اش مشورت خواست و گفت دوست پسر سابق آن خانم گفته است که هر وقت شوهرت در منزل نبود باید با من تماس بگیری که به خانه شما بیایم و الا همه چیز را تلفنی به شوهرت خواهم گفت! راستی اگر شما خواننده محترم به جای من بودید چه پاسخی می‌دادید؟

در هنگام نوشتن این سطرها تعداد زیادی از این نوع خاطرات به ذهنم هجوم آورده‌اند که اگر بخواهم همه آنها را به رشته تحریر درآورم بی شک کتاب مفصلی خواهد شد. فراموش نمی‌کنم که روزی تعدادی از این خاطرات را در یکی از دبیرستان‌های دخترانه بیان می‌کردم. بعد از سخنرانی، یکی از دختران با قاطعیت گفت: «ولی دوست پسر من این گونه که شما می‌گویید نیست.» گفتم: «این بار که او را دیدی با یک قیافه مصمم بگو که دیگر نمی‌خواهی به دوستی با او ادامه بدهی. البته او فکر خواهد کرد شوخی می‌کنی ولی چند روزی این رفتارت را ادامه بده. اگر بعد از چند روز او دست به تهدید و توهین به شما نزد و نگفت که همه چیز را به پدرت می‌گویم، آن وقت من حرف‌های خود را پس می‌گیرم» و متاسفانه ماجرا همان گونه شد که من پیش‌بینی کرده بودم.

هر چند موارد فوق بیشتر درباره خانم‌ها صادق بود ولی آقایان نیز از این نوع آسیب‌ها بی‌نصیب نمی‌مانند. افت‌های تحصیلی، بدبینی‌ها به جنس مخالف، انتقام‌های غیرانسانی، آلوده شدن به انحرافات جنسی، اعتیاد و لکه‌دار شدن کرامت انسانی از پیامدهای روانی و اجتماعی شکست در این نوع دوستی‌هاست، ولی از آن‌جا که بنای ما بر اختصار است از توضیح آنها صرف‌نظر می‌کنیم.

دوستی‌های درآمدزا

پیامد دیگر این دوستی‌ها که متأسفانه چند سالی است رو به افزایش است، اغفال و فروش دختران جوان است. امروز قاچاق دختران سومین قاچاق پردرآمد جهان محسوب می‌شود و در رتبه‌بندی، بعد از قاچاق مواد مخدر و اسلحه است. هرچند که قاچاق دختران عوامل فراوانی دارد، ولی یکی از عوامل این پدیده زشت، اغفال دختران با وعده‌های ازدواج و زندگی رؤیایی در خارج از کشور است. درکشور ما نیز گاهی با بروز یک حادثه تلخ، مدتی نشریات به آن می‌پردازند و مسئولان را به تکاپو وامی‌دارند ولی بعد از مدتی دوباره به دست فراموشی سپرده می‌شوند.

از سوی دیگر سوءاستفاده‌های مالی از دختران جوان هر روز ابعاد تازه‌تری می‌یابد. حال چه به بهانه استخدام منشی و حروف‌چین و چه به بهانه‌های دیگر. بد نیست در اینجا به موردی که به طور مستقیم از آن اطلاع پیدا کردم اشاره کنم.

روزی پسر جوانی از من پرسید که چرا این‌قدر دخترها ساده‌اند؟ گفتم چطور مگر؟ گفت: «باور کنید ما پول موادمان را هم از آنها می‌گیریم.» گفتم چطوری؟ گفت: «چند روزی که با هم دوست شدیم و حرف‌های عاشقانه زدیم روزی با او تماس می‌گیرم و برایش یک فیلم هندی بازی می‌کنم که دست مادرم شکسته و الآن در بیمارستان است و برای عمل باید تا یک ساعت دیگر مثلا صد هزار تومان پول به بیمارستان بدهم. آن دختر ساده دل هم هر چه از طلا و پس‌انداز دارد در اولین فرصت به دست من می‌رساند. آن شب با آن پول سور و ساتی برپا می‌کنیم و برای هم تعریف می‌کنیم که امروز چند تا دختر را سرکیسه کرده‌ایم.» شما تصور کنید حال آن دختر ایثارگری که شب هنگام در رختخواب خود دراز کشیده و فکر می‌کند که با این کار رمانتیکی که انجام داده حتماً آن پسر را برای همیشه اسیر عشق خود کرده است! 

دو نکته پایانی

1. ممکن است برخی از خوانندگان محترم این تصور را داشته باشند که با همه این توصیفات، از کجا معلوم که این آفات در دوستی ما نیز به وجود بیاید؟ به عبارت دیگر هر قاعده‌ای استثنایی دارد. از کجا معلوم که ما استثنای این قاعده نباشیم؟ جواب این است که اولاً یک انسان عاقل هیچ‌گاه احتمال قریب به یقین را به خاطر چند درصد امید به موفقیت نادیده نمی‌گیرد. از سوی دیگر در یک احتمال فقط میزان احتمال شرط نیست، بلکه ارزش محتمل نیز اهمیت دارد. اگر شخصی کاردان به شما بگوید به احتمال پنجاه درصد این خانه تا یک ساعت دیگر فرو می‌ریزد، اگرچه پنجاه درصد نیز احتمال دارد که سقف فرو نریزد، شما حاضر نمی‌شوید زیر آن سقف بخوابید؟ بلکه چه بسا به احتمالات کمتر از این نیز اهمیت دهیم. به‌راستی چگونه می‌توان به مردی که به راحتی ارزش‌های دینی را نادیده گرفته و به ناموس دیگران دست‌اندازی می‌کند اعتماد کرد؟ و چه تضمینی وجود دارد که بعد از ازدواج، به زندگی مشترک و تعهد خود پای‌بند باشد؟ از سوی دیگر چگونه می‌توان مطمئن شد خانمی که به‌راحتی از نجابت خود صرف نظر کرده، در اینده نیز مرتکب چنین خطایی نشود و بتواند فرزندانی پاک و مؤمن در دامان خویش بپروراند؟

2. مخاطب ما در این نوشته کسانی هستند که برای انسانیت و کرامت نفس خویش ارزش قائل هستند وگرنه دیگران مصداق این شعرند: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من 

آن‌چه البته به جایی نرسد فریاد است...



پدیدآورنده: علی ارجمند عین الدین


منبع:دیدار آشنا :: تیر 1386، شماره 82


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
بدانکه منتهاى شیردادن فرزند دو سال است و مشهور میان علما آنستکه بى عذرى زیاده از دو سال شیر دادن جایز نیست مگر آنکه آزارى داشته باشد مضطر باشند و ازبیست ویکماه کمتر ندهند مگر آنکه ضرورتى باشد که دایه بهم نرسد یاقادر بر اجرت اونباشد و مادر شیر نداشته باشد یا آزارى داشته باشد جمعى از علماءِ واجب میدانند که مادر بفرزند بخوراند از شیر اولى که به پستان میآید و گفته اند اگر آن شیر راندهند باقى نمى ماند یاقوّت نمى یابد.

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که نافع و مبارک ترین شیرها براى فرزند شیر مادر است .

در حدیث دیگر منقول است حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دیدند که مادر اسحق فرزند خود را شیر میدهد فرمود که اى مادر اسحق از یک پستان شیر مده از هر دو پستان شیر بده که یکى بعوض طعام است و دیگرى بعوض آب و فرمود که هر چه کمتر از بیست و یکماه شیر میدهند بفرزند ظلم است بر طفل .

در حدیث صحیح دیگر فرمود که دایه کبر شیر نده بفرزند شما و دایه یهودى و نصرانى میتوان گرفت اما فرزند را بایشان نباید داد که بخانه خود ببرند ومنع مى باید کرد ایشانرا از خوردن شراب و گوشت خوک وسایر چیزهائیکه حرام است در دین مسلمانان و ایشان حلال میدانند.

در احادیث معتبره نهى کرده اند از شیرى که از زنا بهم رسیده باشد.

در بعضى اخبار وارد شده است که اگر زنا کند و فرزندى بهم رساند گر صاحب کنیز حلال کند کنیز خود را وآن مردى را که زنا کرده است آن شیر را بفرزند میتوان داد و در اخبار نهى وارد شده است از شیر زنى که خودش از زنا بهم رسیده باشد.

حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نهى فرمود از شیر زن احمق یا زنى که چشمش معیوب باشد زیرا آه شیرتاءثیر میکند در فرزند.

حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود که دایه بگیرید که بصورت و سیرت نیکو باشد زیرا که در طفل سرایت مى کند وطفل شبیه میشود بدایه در صورت و سیرت .

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرزند خود را تا هفت سال بگذار که بازى کند و بعد از آن تا هفت سال دیگر سعى کن در تربیت او اگر نیک شد دیگر سعى کن و اگر نه امید خیرى از او نیست .

در حدیث دیگر فرمود که هفت سال او را بگذار که بازى کند وهفت سال دیگر خط وسواد او را بیاموز و هفت سال دیگر حلال و حرام خدا را باو بیاموز.

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که طفل را هفت سال نگاه دارى و تربیت بدنش باید کرد و هفت سال آداب باو مى باید آموخت و هفت سال دیگر خدمتش میباید فرمود و تا بیست وسه سال قدش بلند میشود و تا سى و پنج سال عقلش زیاد میشود و دیگر بعد از آن تجربه ها او را حاصل میشود.

در روایت دیگر وارد شده است که پسران که شش ساله شدند میباید که با یکدیگر در یک لحاف نخوابند.

در روایت دیگر وارد شده است که پسران و دختران که ده ساله شوند باید که رختخواب ایشانرا جدا کنند و حضرت صادق علیه السلام فرمود که فرزندان خود را زود احادیث بیاد ایشان بدهید که مخالفان ایشانرا گمراه نکنند.

در احادیث معتبره وارد شده است که تاءدیب کنید فرزندان خود را بر محبت على بن ابى طالب علیه السلام اگر قبول نکنند نظر کنید در امر مادرهایشان یعنى این علامت فرزند زنا است که قبول محبت امیرالمؤ منین علیه السلام نمیکند.

حضرت صادق فرمود که هر که محبت ما اهلبیت را در دال خود بیابد مادرش را بسیار دعا کند که با پدرش خیانت نکرده است و از حضرت رسول منقول است که حق فرزند بر پدر آنست که او را بنام نیکو بخواند و نیکو تاءدیب کند و بکسب نیکو او را بدارد.

در حدیث دیگر منقول است که سکونى بخدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام آمد و گفت من غمگینم فرمود که سبب غم تو چیست گفت خدا بمن دخترى داده است فرمود که اى سکونى زمین او را برمیدارد و روزیش برخداست و زندگانى میکند بغیر عمر تو و روزى تو را نمیخورد پس فرمود که او را چه نام کرده گفت فاطمه حضرت فرمودند که آه آه و دست بر پیشانى گذاشتند و فرمودند که رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمودند حق فرزند بر پدر اگر پسر باشد آنستکه مادر نیک براى او بگیرد و نامش را نیک تعیین کند و قرآن باو بیاموزاند واو را ختنه کند و شناگرى یاد دهد او را واگر دختر باشد مادر نیک براى او قرار دهد ونامش را نیک کند و سوره نور به یاد او دهد و سوره یوسف باو نیاموزاند و در بالا خانه ها جاندهد واو را زود بخانه شوهر فرستند پس فرمود که چون فرزند خود را فاطمه نام کرده او را دشنام مده و نفر ین مکن و مزن .

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که بفرزندان خود بیاموزانید شنا کردن و تیرانداختن را و حضرت امام موسى فرمود که شوخى و کج خلقى طفل در کودکى علامت آنست که در بزرگى دانا و بردبار خواهد بود.

از حضرت رسول مرویست که پدر و مادر را نیز گناه عقوق فرزند میباشد و عاق فرزندان میشوند چنانچه پدر ومادر میشوند وفرمود که خدا رحم کند پدر ومادرى را که یارى کنند فرزندان خود را در نیکى کردن بایشان .

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که خدا رحم کند کسى را که اعانت نماید فرزند خود را برنیکى او راوى عرض کرد که چگونه اعانت کند فرمود که کار آسانى که از او بعمل آید قبول کند و کارى که براو دشوار باشد و نکند از او در گذرد و تکلیفهاى دشوار باو نکند و سفاهت و تندى باو نکند.

در حدیث دیگر منقول است که شخصى بخدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که با که نیکى کنم فرمود که با پدر و مادرت گفت ایشان مرده اند فرمود که با فرزند خود نیکى بکن .

در حدیث دیگر فرمود که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که دوست دارید اطفال خود را و رحم کنید بایشان و اگر وعده کنید وفا کنید بآن زیرا که ایشان گمان میکنند که شما روزى میدهید ایشان را.

حضرت امام موسى علیه السلام فرمود که خدا غضب نمیکند براى چیزى مثل آنکه غضب براى ظلم برزنان و طفلان میکند.

در حدیث صحیح از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که هر که فرزند خود را ببوسد خدا حسنه براى او بنویسد وهر که فرزند خود را شاد کند خدا او را در قیامت شاد کند و هر که قرآن بیاموزاند بفرزند خود در قیامت پدر و مادر او را بطلبند و دو حله بایشان بپوشانند که از نور آن دو حله روى اهل بهشت روشن شود.

در حدیث دیگر فرمود که شخصى بخدمت حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم آمد و گفت هرگز اطفال خود را نبوسیده ام چون او رفت حضرت فرمود که این مرد در نزد من از اهل جهنم است .

در حدیث دیگر فرمود هر که طفلى داشته باشد باید که با او طفلانه بازى کند.

حضرت صادق علیه السلام فرمود که خدا رحم مى کند بنده خود را بسبب آنکه بسیار دوست دارد فرزند خود را.

در حدیث دیگر مرویست که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم دیدند شخصى را که دو پسر داشت و یک پسر را نبوسید و دیگرى را میبوسید حضرت فرمود که چرا هر دو را مثل هم مهربانى نکردى و بدانکه بهتر آنستکه در میان فرزندان زیادتى قرار ندهد مگر آنکه یکى عالم تر وصالح تر باشد و باین سبب او را زیادتى دهد.

در حدیث معتبر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که چون پسر سه ساله شود باومى گویند که هفت مرتبه بگو لااِلهَ اِلاّ اللّهُ و چون سه سال و هفت ماه وبیست روز از عمرش بگذرد باو مى گویند که هفت مرتبه بگوید مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ پس چهار سالش تمام شود باو مى گویند که هفت مرتبه بگوید صَلَى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ پس چون پنج سالش ‍ تمام شود او را وامیدارند که خدا را سجده کند پس چون شش سالش تمام شود نماز بیادش میدهند و بنمازش میدارند و چون هفت سالش ‍ تمام شود وضو را باو یاد میدهند و امر بنماز میکنند او را چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را خوب بیادش میدهند و بر ترک وضو و نماز میزنند پس چون وضو و نماز را یاد گرفت خدا پدر و مادرش را بیامرزد.

در روایت دیگر منقول است که حضرت امیرالمؤ منین نهى فرمود از آنکه حربه آهن باطفال بپوشانند یا بدست ایشان بدهند.

در حدیث معتبر دیگر فرمود آه چربى و کثافت دست و روى اطفال را در شب پیش از خواب بشوئید که شیطان میآید وایشانرا بو میکند و در خواب میترسند و ملائکه نویسندگان اعمال متاءذى میشوند.

از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است هر که ببازار رود و تحفه بخرد و بردارد و براى عیال خود بخانه آورد چنانستکه تصدقى براى جمعى از فقرا برداشته و بایشان رسانیده است و باید که اول بدختران بدهد پیش از پسران بدرستیکه هر که دخترى راخوشحال کند چنان است که بنده از فرزندان اسمعیل را آزاد کرده است و کسیکه دیده پسرى را روشن کند واو را شاد گرداند چنان است که از ترس ‍ خدا گریسته باشد وهر که از ترس خدا بگرید خدا او را داخل بهشت گرداند.

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که باطفال خود بخوارنید قاو وت که گوشت در بدن ایشان میرویاند و استخوان ایشان را محکم میکند.

در حدیث دیگر فرمود که انار بخوارنید بایشان که زودتر بحد جوانى و قوت میرساند.

در کتاب طب الائمه از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام روایت کرده است که اگر طفلى گریه بسیار کند یازنى در خواب ترسد یا کسى از دردى بیدارى بر او مستولى شود این آیه را بخواند فَضَرَ بْنا عَلى اَذنِهِمْ فى الْکهْفِ سِنینَ عَدَدا ثُمَّ بَعَثْناهُمْلِنَعْلَمَ اَىُّ الْحِزْبَینِ اَحْصى لِما لَبِثُوا اءَمَدا.

وارد شده است که دخترى که شش ساله شود مرد نامحرم او را نبوسد و بردامن ننشاند.

در حدیث دیگر منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام در مجلسى بودند دخترى را بمجلس آوردند مردم میبوسیدند و در دامن مینشانیدند و چون نوبت بحضرت رسید پرسید که چند سال دارد گفتند که پنجسال حضرت او را دور کرد و نبوسید و بدامت ننشانید.

در حدیث دیگر وارد شده است که دخترى که شش سالش تمام شود مادر او را برهنه در پهلوى خود نخواباند که بمنزله زناست .

در حدیث دیگر وارد شده است دختریکه شش ساله شد پسران او را نبوسند و پسر که از هفت سال بگذارد زنان را نبوسد.

در احادیث معتبره وارد شده است که معلونست کسیکه عیال خود را ضایع گذارد و خرج ایشان را ندهد یعنى با قدرت .

حضرت امام موسى علیه السلام فرمود که عیال آدمى اسیران او یند پس کسى را که خدا نعمتى باو کرامت کند بر اسیران خود توسعه کند اگر نکند بزودى آن نعمت از او زایل شود.

حضرت صادق علیه السلام فرمود هر که خرج دو دختر یا دو خواهر یا دو خاله یا دو عمه را بکشد حاجب او باشند از آتش جهنم .

حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که در بهشت درجه هست که بآن درحه نمى رسد مگر سه کس : امام عادل و کسى که احسان به خویشان کند وصاحب عیالى که برخرج عیال و آزار ایشان صبر کند.

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که پنج کسند که نفقه دادن ایشان واجبست فرزند و پدر و مادر و زن و بنده و فرزند شامل فرزند فرزندان هم هست هر چند پائین روند و پدر و مادر شامل جد و جده پدرى و مادرى هست هر چند بالا روند.

منبع :حليه المتقين علامه مجلسي


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
1. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: با دختران باكره و فرزندزا ازدواج كنيد؛ ولى با زنان نيكو و زيبا، امّا نازا، ازدواج نكنيد؛ چرا كه من روز قيامت، در برابر ديگر امّت‏ها، به شما افتخار مى‏كنم.
2. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: زن زيباى نازا را رها كنيد و با زن زشتِ فرزندزا، ازدواج كنيد؛ چراكه من در روز قيامت، به فراوانىِ شما، بر ديگر امّت‏ها افتخار مى‏كنم.
3. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: فرزندانتان را زياد كنيد، كه من فردا [ى قيامت‏] با فراوانىِ شما، بر ديگر امّت‏ها افتخار مى‏كنم.
4. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: با زنِ مهربانِ فرزندزا ازدواج كنيد؛ چرا كه من در روز قيامت، به فراوانىِ شما، بر ديگر امّت‏ها افتخار مى‏كنم.
  منبع:حكمت نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم(فارسى) ،ج‏7،ص:213


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
1. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به عبد اللّه بن مسعود: اى پسر مسعود! حرام نخور، حرام نپوش، از [راه‏] حرام [زن‏] مگير و نافرمانىِ خدا نكن؛ چرا كه خداوند متعال به ابليس مى‏فرمايد:" و با بانگ خود، هر كه را مى‏توانى، از جاى بركَن و با سوارگانت و پيادگانت، بر آنان بتاز و در اموال و فرزندان آنان شريك شو و به آنان وعده بده. و [البتّه‏] شيطان، جز فريب، وعده‏شان نمى‏دهد".
  منبع: حكمت نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم(فارسى) ،ج‏7،ص:219


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

1. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: به زنان باردار خود، كُندر بدهيد؛ چرا كه كودك، اگر در شكم مادر با كُندر تغذيه شود، دلش استوار و عقلش افزون مى‏شود. اگر پسر باشد، شجاع‏مى‏گردد و اگر دختر باشد، سُرين او درشت مى‏شود و مورد علاقه شوهرش قرار مى‏گيرد.
2. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: به زنان باردارتان كُندر بدهيد؛ چرا كه بر خِرَد كودك مى‏افزايد.
3. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: هيچ زن باردارى نيست كه خربزه با پنير بخورد، مگر اين كه نوزادش خوش‏چهره و خوش‏خو مى‏گردد.
4. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: به زنان باردارتان بِهْ بدهيد؛ چرا كه اخلاق فرزندانتان را نيكو مى‏گردانَد.
5. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: بوى پيامبران، بوى بِهْ است و بوى حورالعين، بوى [گياه خوش‏بوى‏] آس است و بوى فرشتگان، بوى گُل است و بوى دخترم فاطمه زهرا، بوى بِهْ و آس و گُل است. خداوند، هيچ پيامبر و هيچ وصى‏اى را برنينگيخت، مگر آن كه او بوى بِهْ مى‏داد. پس آن را بخوريد و به زنان باردارتان بدهيد، كه فرزندانتان زيبا مى‏شوند.
6. مكارم الأخلاق: پيامبر خدا فرمود:" بِهْ بخوريد و به يكديگر هديه دهيد؛ چرا كه چشم را جلا مى‏دهد و دوستى را در دل مى‏رويانَد. آن را به زنان باردارتان نيز بدهيد؛ چرا كه فرزندانتان را زيبا مى‏گردانَد".
و در روايتى ديگر آمده كه فرمود:" اخلاق فرزندانتان را نيكو مى‏سازد".
7. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: من براى درمان زائو، چيزى را مانند رطب (خرماى تازه) سراغ ندارم و براى درمان بيمار، چيزى مانند عسل سراغ ندارم.
8. امام على عليه السلام: پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:" رطب، بايد نخستين چيزى باشد كه زائو مى‏خورد؛ چرا كه خداوند متعال به مريم [پس از تولّد مسيح عليه السلام‏] فرمود:" و تنه درخت‏خرما را به سوى خود تكان ده تا بر تو، خرماى تازه فرو ريزد"".
گفته شد: اى پيامبر خدا! اگر وقتِ رطب نباشد؟
فرمود:" هفت خرما از خرماى مدينه. اگر نبود، هفت خرما از خرماى ديگر شهرهايتان؛ چرا كه خداوند عز و جل مى‏فرمايد:" به عزّت و جلال و عظمت و والايىِ جايگاهم سوگند، زائو، روز زايمان رطب نمى‏خورَد، مگر اين كه فرزند او پسر باشد يا دختر بردبار خواهد شد"".
9. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: به زن در ماهى كه زايمان مى‏كند، خرما بدهيد؛ چرا كه فرزند او بردبار و پاك مى‏شود.

  منبع:حكمت نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم(فارسى) ،ج‏7،ص:223


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
حرث بن مغيره مى‏گويد: به امام جعفر صادق عليه السّلام گفتم: من از خاندانى هستم كه منقرض شدند و فرزندى ندارم (چكنم كه داراى فرزند شوم؟) امام عليه السّلام فرمود: هنگامى كه در حال سجده باشى اين دعا را بخوان:
رب هب لى من لدنك ذرية طيبه انك سميع الدعاء رب لا تذرنى فردا و انت خير الوارثين.

راوى مى‏گويد: هنگامى كه من اين دعاء را خواندم خداى مهربان علي و حسين را به من عطا كرد

منبع:تفسير آسان، ج‏12، ص: 346


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
انتخاب همسر از چند جهت در رشد هوشی کودک مهم می باشد.

1- ژنتیک
هوش و توانایی ذهنی از مواردی است که هم به ژنتیک بستگی دارد و هم تحت تأثیر محیط قرار می گیرد.هنگام ازدواج باید توجه کرد که با کسی ازدواج صورت گیرد که از نظر هوش و فهم در سطح پایینی نباشد. به این نکته درروایات اسلامی اشاره شده است.
حضرت صادق (علیه السلام):( برحذر باشید از این که با زن احمق ازدواج کنید.همانا مصاحبت با او بلا و گرفتاری است و اولادی ضایع به وجود می آید.)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):( نگاه کنید و ببینید در چه چیزی فرزند خود را قرار می دهید،پس همان ریشه خانوادگی راه خود را باز می یابد.) به نقل از وراثت و تربیت نوشته ی احمد مطهری
البته این موضوع در مورد مرد احمق هم می باشد ولی از آنجایی که نقش مادر مهم تر است در این حدیث روی مادر تأکید شده است.مادر علاوه بر ژنتیک محیط رشد در دوران جنینی نوزاد را فراهم می کند و از نظر تربیت هم دارای نقشهایی است که از عهده یً پدر بر نمی آید.این موارد در قسمتهای بعدی توضیح داده می شود.

2-ازدواج فامیلی
ازدواج فامیلی از طریق ژنتیک در رشد کودک تأثیر دارد.هر فردی از جامعه چند ژن نامطلوب دارد که به صورت نهفته می باشد.
در صورتی که افرادی با هم ازدواج کنند که ژنهای نامطلوب مشابهی دارند،صفت نامطلوب در فرزند آنها بوجود می آید.افراد فامیل ژنهای مشابه بیشتری دارند و بنابریان احتمال پیدایش خصوصیات نامطلوب در کودکان حاصل از ازدواج فامیلی بیشتر است.این موضوع در مورد صفات خوب هم صحیح است،یعنی ممکن است ازدواج فامیلی باعث تولد کودک بسیار قوی و یا فوق العاده باهوش شود.به هر حال احتیاط بر این است که ازدواج فامیلی انجام نشود و یا پیش از این گونه ازدواجها مشاوره یً ژنتیک صورت گیرد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):(با بستگان نزدیک ازدواج نکنید که فرزند ضعیف بوجود می آید.)

3- سطح تحصیلات و معلومات
هریک از زن و مرد باید در حدی باشند که بتوانند معلوماتی در مرد تربیت فرزند کسب کنند.بسیاری از مواردی که باعث رشد هوشی کودک می شود نیاز به میزان مشخصی از سواد دارد.به طور مثال پدر و مادر باید بتوانند برای کودک خود کتاب بخوانند، شعر بگویند،جواب سؤالات او را بدهند و... بنابراین هنگام ازدواج به سطح تحصیلات و میزان معلومات همسر خود توجه کنید.

4- هماهنگی و توافق
وجود هماهنگی و توافق بین زن و مرد باعث می شود تا محیط خانه به مکانی امن و راحت تبدیل شود.چنین محیطی نقش بسیار مهمی در پرورش هوشی کودک داردخانه های پر از جنجال و جنگ و دعوا سلامتی روانی و احساسس امنیت کودک ر ابه خطر می اندازد،این موضوع سبب می شود که حتی اگر کودک تیزهوش هم باشد نتواند از توانایی خود استفاده نماید.
علاوه بر این موضوع در چنین خانواده هایی فرصت و حوصله ی کافی جهت تربیت فرزند به خصوص پرورش هوش او نمی باشد.بنابراین سعی کنید به گونه ای ازدواج کنید که توافق و تفاهم متقابل بین شما برقرار باشد.

5- انجام آزمایشات پیش از ازدواج
قبل از اقدام جهت ازدواج آزمایشات کامل را انجام دهید.اگر به دلیل انجام ندادن آزمایشات فرزند شما دچار مشکلاتی مانند تالاسمی، سل، پدر معتاد و... شود، پرورش هوشی او بسیار مشکل می شود و در بعضی موارد این کار غیر ممکن است.

6- سن ازدواج
سن ازدواج از این نظر مهم است که سن بچه دار شدن را تعیین می کند.کم بودنو یا بیش از حد زیاد بودن سن هنگام بچه دار شدن،احتمال مشکلات کودک را زیاد می کند.یکی از این مشکلات کم بودن میزان هوش می باشد.
بهترین سن برای بچه دار شدن در دختران 20 تا 25 سالگی و برای پسران 25 تا 30 سالگی می باشد.البته بعد از این سنین تا 15 الی 20 سال دیگر هم خطرات بچه دار شدن کمتر است و بعد از آن احتمال خطرات به شدت افزایش می یابد.
جهت ازدواج موفق به راهنمای دیگران گوش دهید و از آنها مشورت بخواهید.مخصوصا" با والدین خود مشورت کنید.کتابهایی که در مورد ازدواج،انتخاب همسر، ویژگی های همسر و... نوشته شده اند را به دقت بخوانید.
در امر ازدواج عجله نکنید و به دقت تحقیق و بررسی نمائید.برای ازدواج موفق خود دعا کنید و به یکی از ائمه اطهار متوسل شوید.

دعا
خداوند خالق انسان است.اوست که جنین را در رحم مادر به هر شکلی که می خواهد می سازد.بنابراین پیش از ازدواج و بعد از آن دعا کنید و از خداوند بخواهید که اولاد صالحی به مشا عطا کند و به شما کمک نماید تا در تربیت و پرورش او موفق شوید.
دعا را به هر زبان و به هر شکلی که دوست دارید انجام دهید.دعاهایی هم از امامان معصوم وارد شده است که می توانید در کتابهای دعا آنها را پیدا کرده و بخوانید. بعضی از این دعا در زیر آورده شده است.

دعا در شب عروسی
از امام باقر (ع) نقل شده است که در شب عروسی زن ومرد وضو بگیرند و دورکعت نماز بخوانند.بعد از ان مرد دعا کند و خواسته های خود را بگوید و زنانی که همراه همسر او هستید امین بگویند.سپس زن و مرد با هم این دعا را بخوانند.
(اللهُمّ ارزُقنی الفـَهَا وَوَدّها و رضاها و اَرضِنی بـِها و اَجمَع بـَیننا بـِاحسَن اجتِماع و انس ایتلاف فانک تحب الحلال و تکره الحرام)
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که در شب عروسی موی پیشانی زن را بگیرد و به سوی قبله برگرداند و مرد دعای زیر را بخواند.
(اللهم بامانتک اخذتهما و بکلماتک استحللتها فان قضیت لی منها ولدا" فاجعله مبارکا" نقیا" من شیعة ال محمد و لا تجعل للشیطان فیه شرکا" و لانصیبا")

دعا برای طلب فرزند
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرموده اند برای طلب فرزند به سجده رفته و این دعا را بخوانید.
((رب هب من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء رب لا تذرنی فردا" و انت خیر الوارثین))
از امام زین العابدین نقل شده است که برای طلب فرزند هفتاد مرتبه دعای زیر را بخوانید.
((رب لاتذرنی فردا" و انت خیر الوارثین و اجعل لی من لدنک ولیا" یرثنی فی حیاتی و یستغفرلی بعد موتی و اجعل له خلقا" سویا" و لاتجعل للشیطان فیه نصیبا" اللهم انی استغفرک و اتوب الیک انک انت الغفور الرحیم و صلی الله علی محمد و اله طاهرین))

حل اختلافات خانوادگی
اختلاف و دعوا در میان بیشتر خانواده ها وجود دارد.مهم این است که این اختلافات به خوبی حل شود و مشکلات برطرف گردند.وجود اختلافات و دعواهای دائمی تأثیر بدی روی رشد فکری نوزاد،کودک و نوجوان می گذارند.خانواده ای که همیشه میدان کشمکش می باشند،محیط مناسبی برای شکوفایی استعدادها نیست.در این خاونداده کسی فرصت رسیدگی به کودک و پرورش او را ندارد،از طرف دیگر دعوا و مشاجره به طور مستقیم روی هوش کودکان تأثیر گذاشته و ان را کم می کند.
وجود محبت و صمیمیت بین اعضای خانواده و حل اختلافات به شکل منطقی باعث شکوفایی فکر و اندیشۀ کودکان می گردد.بنابراین برای داشتن فرزندی باهوش سعی کنید اختلافات خود را به خوبی حل نمایند.
به نکات زیر توجه نمائید:
1- همه خانواده ها تا حدودی اختلاف،درگیری و مشاجره دارند.بنابراین مشکلات فقط مربوط به شما نیست و شما هم می توانید مانند سایر خانواده ها مشکل خود را حل کنید.
2- هیچ مشکلی نیست که قابل حل کردن نباشد.اگر زن و مرد هر دو قصد حل کردن مشکل خود را داشته باشند،مشکل حتما" برطرف شدنی است و چنانچه یکی از دو طرف نخواهد مشکل برطرف شود،کار برای طرف مقابل سختتر می شود.بنابرای بهترین راه این است که همدیگر را متقاعد کنید که می توانید و نیاز است که مشکل خود را بررسی کرده و به شکل منطقی آن را حل نمائید.
3- برای حل مشکلات خود مشورت کنید.البته با کسانی مشورت کنید که شما را کمک می کنند واز مشورت با کسانی که مشکل را بیشتر می کنند خودداری کنید.
4- کتابهایی در مورد زناشویی،راهنمای بهبود روابط زن و مرد،آئین همسرداری و... مطالعه کنید.سعی کنید این کتابها را همراه با همسر خود مطالعه نمائید.
5- به مراکز مشاوره و راهنمایی خانواده رجوع کنید و در مورد مسائل خود مشورت بخواهید.
6- صبر نکنید تا مشکلات و اختلافات بوجود آید و یا اختلافات کوچک شدت پیدا کنند، بلکه از همان ابتدا با مشورت و مطالعه به گونه ای زندگی کنید که هیچ مشکلی به وجود نیاید.
در پایان قسمتی از کتاب ((مردان مریخی و زنان ونوسی)) نوشته جان گری آورده می شود. (من شاهد تغییر و تحول زن و شوهر های بسیاری بودم که حتی بعضی از آنها یک شبه این تحول را در روابط خود بوجود آوردند.آنها با شرکت در نشستهای مشاوره ای من در آخرهفته، دوباره عاشق و شیفته همسر خود می شوند.شما نیز با به کار بردن اصول و نیز آگاهیهای که با مطالعۀ این کتاب از آن بهره مند شده اید و با یاد اوری این نکته که مردها از مریخ و زنان از ونوس آمده اند، می توانید به موفقیت مشابه ای در روابط زناشویی خویش نایل شوید.)


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
متخصصان‌ مي‌گويند:«...رشد دختران‌ سريعتر از پسران‌ است، به‌ اين‌ معنا كه‌ رشد استخوان‌ بندي، رويش‌ دندانها و رشد غدد تناسلي‌ در آنها سريعتر از پسرهاست. سبقت‌ متوسط‌ دخترها از پسرها كه‌ در حدود يك‌ يا دو سال‌ مي‌باشد، در تمام‌ مدت‌ كودكي‌ و بلوغ‌ پايدار است...»(5)


‌ ‌2- قدرت‌ بدني‌ و توان‌كاري‌
بيگمان‌ در موجودات‌ زندة، انساني‌ يا حيواني، قدرت‌ و توان‌ بدني‌ جنس‌ نرينه‌ بيشتر است‌ از اينرو براي‌ تلاشهاي‌ سخت‌ و توانفرسا بيشتر آمادگي‌ و كارآرايي‌ دارد و عرصه‌هاي‌ عملي، آنگاه‌ كه‌ دشوارتر و خطرآفرين‌تر باشد ميدان‌ جنس‌ مذكر است.
«...پسرها از لحاظ‌ ظرفيت‌ حياتي، و خصوصاً‌ از لحاظ‌ نيروي‌ عضلاني، در تمام‌ سنين‌ از دختران‌ بالاترند...(به‌ استثناي‌ بين‌ 11 تا 14 سالگي‌ كه‌ در اين‌ موقع‌ يك‌ برتري‌ خفيف‌ زنانه‌ در دختران‌ ديده‌ مي‌شود)، بالاخره‌ فعاليت‌ حركتي‌ پسران‌ از فعاليت‌ حركتي‌ دختران‌ در تمام‌ سنين‌ عمر بيشتر است.»
‌ ‌3-غدد جنسي‌ و توليد مثل‌
وضعيت‌ غدد تناسلي‌ در زن‌ و مرد، متفاوت‌ است‌ و هر يك‌ بگونه‌اي‌ متمايز از ديگري، ساز و كار بقاي‌ نسل‌ را بر عهده‌ دارند. از نظر زماني‌ نيز تمايز زيادي‌ ميان‌ راه‌كارهاي‌ مادينه‌ و نرينه‌ وجود دارد و مسائل‌ جانبي‌ ديگري‌ چون‌ تاثيرات‌ ژنتيكي‌ و خلق‌ و خويهاي‌ وراثتي‌ كه‌ بسيار پر ژرفا و رازوار و شگفت‌ انگيز است. مهمتر اينكه‌ اين‌ موضوع‌ بسيار مهم‌ كه‌ از پيچيده‌ترين‌ شاهكارهاي‌ آفرينش‌ است، در همين‌ جا پايان‌ نمي‌يابد؛ بلكه‌ تاثيرهاي‌ شگرفي‌ در مجموعة‌ سازمان‌ وجودي‌ زن‌ و مرد (تني‌ و رواني) بر جاي‌ مي‌گذارد و اين‌ تمايزها و تفاوتها از افراد نوع‌ انساني، دو موجود كاملاً‌ متمايز مي‌سازد. بر بعد عاطفي‌ دو جنس‌ تاثير مي‌گذارد بر بعد رواني‌ نيز موثر است. ذهن‌ و هوش‌ نيز از اين‌ تفاوتها اثرپذير است، حتي‌ در ذوق‌ و سليقه‌ و احساس‌ هنري‌ انسانها نيز تاثيرهايي‌ ژرف‌ دارد و سرانجام‌ در شخصيت‌ زن‌ و مرد موثر است‌ و از دو جنس، دو شخصيت‌ متمايز و دوگانه‌ مي‌سازد. قلم‌ را به‌ دست‌ متخصصان‌ مي‌سپاريم:
«... غدد تناسلي‌ نه‌ تنها وظيفة‌ حفظ‌ نسل‌ ونژاد را بر عهده‌ دارند، بلكه‌ در تشديد فعاليتهاي‌ فيزيولوژيكي‌ و رواني‌ و معنوي‌ ما نيز مؤ‌ثرند. ما بين‌ خواجه‌ها هيچگاه‌ فلاسفه‌ بزرگ‌ و دانشمندان‌ بزرگ‌ و حتي‌ جنايتكاران‌ بزرگي‌ پيدا نشده‌ است. بيضه‌ها و تخمدانها اعمال‌ پردامنه‌اي‌ دارند. نخست‌ اينكه‌ سلولهاي‌ نر يا ماده‌ مي‌سازند... در عين‌ حال‌ مواد‌ي‌ ترشح‌ مي‌كنند، و در خون‌ مي‌ريزند كه‌ در نسوج‌ و اندامها و شعور ما خصايص‌ جنس‌ مرد يا زن‌ را آشكار مي‌سازد. همچنين‌ به‌ تمام‌ اعمال‌ بدني‌ ما شدت‌ مي‌دهند. ترشح‌ بيضه‌ها موجِد تهور و جوش‌ و خروش‌ و خشونت‌ مي‌گردد. و اين‌ همان‌ خصايصي‌ است‌ كه‌ گاو نر جنگي‌ را از گاوي‌ كه‌ در مزارع‌ براي‌ شخم‌ بكار مي‌رود، متمايز مي‌سازد. تخمدان‌ نيز بهمين‌ طريق‌ بر روي‌ وجود زن‌ اثر مي‌كند. ولي‌ فقط‌ در يك‌ دوره‌ از زندگي‌ او فعاليت‌ دارد و در دوران‌ ياسس‌ كوچك‌ مي‌شوند و از كار باز مي‌ايستد. به‌ علت‌ كوتاهي‌ زمان‌ فعاليت‌ تخمدان، زن‌ در پيري‌ از مرد شكسته‌تر بنظر مي‌رسد، برعكس‌ بيضه‌ها تا پايان‌ عمر فعال‌ ميمانند. اختلافيكه‌ بين‌ زن‌ و مرد موجود است، تنها مربوط‌ به‌ شكل‌ اندامهاي‌ جنسي‌ آنها و وجود زهدان‌ و انجام‌ زايمان‌ نزد زن‌ و طرز تعليم‌ خاص‌ آنها نيست؛ بلكه‌ نتيجة‌ علتي‌ عميقتر است، كه‌ از تاثير مواد شيميايي‌ مترشحه‌ غدد تناسلي‌ در خون‌ ناشي‌ مي‌شود. به‌ علت‌ عدم‌ توجه‌ به‌ اين‌ نكته‌ اصلي‌ و مهم‌ است‌ كه‌ طرفداران‌ نهضت‌ زن‌ فكر مي‌كنند، كه‌ هر دو جنس‌ مي‌توانند يك‌ قسم‌ تعليم‌ و تربيت‌ يابند و مشاغل‌ و اختيارات‌ و مسئوليتهاي‌ يكساني‌ بعهده‌ بگيرند. زن‌ در حقيقت‌ از جهات‌ زيادي‌ با مرد متفاوت‌ است... سلولهاي‌ بيضه، در تمام‌ طول‌ عمر مرد دائماً‌ به‌ ساختن‌ هستة‌ اوليه‌ كه‌ تمام‌ سلولهاي‌ موجود تازه‌ از تقسيمات‌ بعدي‌ آن‌ پديدار مي‌شود، به‌ يك‌ اندازه‌ سهيمند، ولي‌ مادر علاوه‌ بر نيمه‌ مواد هستة‌ سلول، تمام‌ پروتوپلاسمايي‌ را كه‌ دورادور اين‌ هسته‌ را مي‌گيرد، نيز مي‌دهد، و به‌ اين‌ ترتيب‌ وظيفه‌ او در ايجاد جنين‌ از پدر مهمتر است... وظيفه‌ مرد در توليد مثل، كوتاه‌ است‌ ولي‌ از آنِ‌ زن‌ تقريباً‌ 9 ماه‌ بطول‌ مي‌انجامد. در اين‌ مدت‌ جنين‌ بوسيله‌ مواديكه‌ با خون‌ مادر پس‌ از تصفيه‌ در جفت‌ به‌ او مي‌رسد، تغذيه‌ و رشد مي‌كند. در حاليكه‌ كودك‌ مواد لازم‌ براي‌ رشد خود را از مادر مي‌گيرد، و با آن‌ بافتهاي‌ جديدي‌ مي‌سازد، بعضي‌ از ترشحات‌ بافتي‌ خود را نيز به‌ مادر مي‌دهد...در تمام‌ مدت‌ آبستني، مادر را تحت‌ تاثير خود قرار مي‌دهد و گاهي‌ او را مسموم‌ مي‌كند. خلاصه‌ وجود جنين‌ در زهدان‌ مادر، به‌ علت‌ آنكه‌ بافتهايشان‌ با يكديگر متفاوت‌ است‌ عميقا در وجود زن‌ موثر است، و در حين‌ آبستني، حالت‌ فيزيولوژيكي‌ و رواني‌ او را تغيير مي‌دهد...»(6)‌ ‌ «... سلولهاي‌ اعضاي‌ بدن، ار خود موادي‌ ترشح‌ و در خون‌ مي‌ريزند كه‌ محققاً‌ بر روي‌ فعاليت‌ رواني‌ و معنوي‌ آدمي‌ موثر است. بيضه‌ها از تمام‌ غدد مترشحة‌ داخلي، نفوذ بيشتري‌ بر روي‌ قدرت‌ و حالت‌ روحي‌ ما دارد. در هنرمندان‌ و شعراي‌ بزرگ‌ و قديسين‌ و فاتحين، عموماً‌ تمايل‌ جنسي‌ شديد بوده‌ است. برداشتن‌ غدد جنسي‌ حتي‌ پيش‌ افراد بالغ، تغييراتي‌ را در حالات‌ رواني‌ سبب‌ مي‌شود. بعد از بيرون‌ آوردن‌ تخمدانها، زنان‌ خموده‌ مي‌شوند و قسمتي‌ از فعاليتهاي‌ فكري‌ و يا حس‌ اخلاق‌ خود را از دست‌ مي‌دهند. و در كساني‌ كه‌ با عمل‌ جراحي، بيضه‌ها را برمي‌دارند، شخصيت‌ كم‌ و بيش‌ زائل‌ مي‌شود...هنرمندان‌ بزرگ‌ تقريباً‌ همه‌ عشاق‌ بوده‌اند. گويي‌ فعاليت‌ غدد جنسي‌ براي‌ برخورداري‌ از الهام‌ ضروري‌است. عشق‌ وقتي‌ به‌ مطلوب‌ خودنرسد، روح‌ را تحريك‌مي‌كند وبرمي‌انگيزد. اگر «بئاتريكس» زوجة‌ «دانته» شده‌بود، شايدديگراثربزرگ‌ شاعر «كمدي‌الاهي» به‌ وجودنمي‌آمد...»(7) ‌ ‌ «...اگر فرض‌ كنيم‌ كه‌ عوامل‌ غدد ترشحي‌ مي‌توانند در رفتار انسان‌ تاثيري‌ داشته‌ باشند. متعجب‌ نخواهيم‌ شد از اينكه‌ از لحاظ‌ رواني‌ نه‌ فقط‌ صفات‌ مذكر و مؤ‌نث‌ كاملا مشخص‌ و متفاوت‌ از يكديگر پيدا كنيم؛ بلكه‌ فقط‌ از «تمايلات‌ بارز» مخصوصي‌ هر جنس، كه‌ تحت‌ تاثير تغييرات‌ فردي‌ خيلي‌ مهمي‌ مي‌باشند، سخن‌ بگوييم...ولي‌ مسأله‌ در خارج‌ از تظاهرات‌ پسيكوفيزيولوژيك‌ (روان‌ زيستي) حاصله‌ از جنس، همراه‌ تجليات‌ ديگري‌ كه‌ وابسته‌ به‌ آن‌ مي‌باشند، تاثيري‌ خاص‌ در رشد شخصيت‌ دارد...»(8)
‌ ‌4- بعد عاطفي‌
اين‌ نيز روشن‌ است‌ كه‌ در بعد عاطفي، زن‌ و مرد، فرقهايي‌ بسيار دارند. زنان‌ از عواطف‌ بيشتري‌ برخور دارند، و زودتر از صحنه‌هاي‌ احساسي‌ و عاطفي‌ تأثير مي‌پذيرند و به‌ هيجان‌ مي‌آيند ارزشهاي‌ عاطفي‌ در اين‌ دو جنس‌ نيز با نوع‌ جنسيت‌ آنان‌ بستگي‌ دارد. زن‌ با ديد مادينه‌ به‌ موضوعات‌ و مسائل‌ و زندگي‌ و انسانهاي‌ ديگر را مي‌نگرد، و مرد با چشم‌ نرينه. اگر اين‌ سخن‌ به‌ طور نسبي‌ درست‌ باشدكه‌ انسان‌ در ديد و داوري‌ خويش، نسبت‌ به‌ هر چيز هم‌ تماشاگر است‌ و هم‌ بازيگر، و بهر حال‌ هر پديده‌ رنگ‌ و حالتي‌ از ويژگيهاي‌ شخصي‌ مي‌گيرد (گرچه‌ اصل‌ موضوع‌ ثابت‌ باشد)؛ ويژگيهاي‌ جنسي، نقش‌ بيشتري‌ در چگونگي‌ ديد و بينش‌ زن‌ و مرد دارد. اين‌ خود حكمتي‌ بزرگ‌ در نظام‌ آفرينش‌ است‌ كه‌ نوع‌ زن‌ از عواطف‌ بيشتري‌ برخوردار باشد، تا كار نسل‌سازي‌ و تشكيل‌ خانواده، سامان‌ افزونتري‌ يابد.
‌ ‌5 - بعد عقلي‌
نخستين‌ موضوع‌ تفاوت‌ وزن‌ مغز در مرد و زن‌ است. زن‌ در تمام‌ نژادها، ميزان‌ ظرفيت، جمجمه، و مقدار نخائي‌ او از مرد كمتر است، بهمان‌ نسبت‌ در همة‌ نژادها قدش‌ از مرد كوتاه‌تر است. مغز زن‌ در كلية‌ نژادها به‌ نسبت‌ 100 الي‌ 200 گرم‌ از مرد كمتر است. اين‌ واقعيتي‌ است‌ در زندگي‌ انساني‌ كه‌ دو جنس‌ در عين‌ يكساني، اين‌ تمايزها و تفاوتها را داشته‌ باشند، و عين‌ حكمت‌ و خردمندي‌ است، چون‌ اين‌ دو جنس، با اشتراكهاي‌ فراوان‌ در مسئوليتها و رسالتها، رسالت‌ و مسئوليت‌ ويژه‌ نيز دارند، كه‌ نظام‌ آفرينش‌ بر دوش‌ هر يك‌ نهاده‌ است‌ و لازمه‌ اين‌ مسئوليتهاي‌ ويژه، تفاوتها و تمايزهايي‌ در مجموعة‌ سازمان‌ بدني‌ و چگونگي‌ اندامها است، و اين‌ حقيقتي‌ انكار ناپذير است. ژرف‌انديشان‌ و متخصصان‌ گفته‌اند، كه‌ انسان‌ با همة‌ وجودش‌ فكر مي‌كند، در مي‌يابد و به‌ شناختوري‌ و خردمندي‌ مي‌رسد. و گرچه‌ ابزار مستقيم‌ و اصلي‌ انديشه‌ و درك، مغز است؛ ليكن‌ مغز هيچگاه‌ از تأثيرگذاريهاي‌ بيشمارِ‌ مجموعة‌ بدن‌ آزاد نيست. هورمونها، غدد تناسلي، بافتها، وضعيت‌ اندام، وزن‌ مغز، مقدار قد، دوران‌ بارداري‌ و هزاران‌ هزار فعاليتهاي‌ فيزيولوژي‌ و رواني‌ مرتبط‌ به‌ وضعيت‌ بدني، چه‌ آنهايي‌ كه‌ شناخته‌شده‌اند، يا بعدها شناخته‌ خواهند شد، همه‌ و همه‌ در بينش‌ و درك‌ آدمي‌ تاثير دارند.
«در يك‌ جمله‌ آدمي‌ در عين‌حال‌ با مغز و با تمام‌ اندامهايش‌ فكر مي‌كند، مهر مي‌ورزد، رنج‌ مي‌برد، ستايش‌ و نيايش‌ مي‌كند و...».(9)
بنابراين‌ بيگمان‌ وضعيت‌ عقلي‌ در زن‌ و مرد بايد تفاوتهايي‌ داشته‌ باشد؛ بويژه‌ با تاثير و ارتباطي‌ كه‌ غدد جنسي‌ با مغز دارد. از اينرو شايد بتوان‌ گفت‌ اگر حسابگريهاي‌ زاده‌ از برآوردهاي‌ عقلي‌ خشك‌ در انساني‌ به‌ نام‌ مادر باشد، فرزندان‌ دچار نابساماني‌ تربيتي‌ و كمبود عاطفي‌ مي‌گردند، و نسل‌ انساني‌ آسيب‌هاي‌ جدي‌ مي‌بيند و شايد اين‌ چگونگي‌ مغزي‌ - و تا حدودي‌ كه‌ در نوعيت‌ انساني‌ ايشان‌ هيچ‌ كاستي‌ پديد نمي‌آورد - براي‌ شكوفايي‌ بيشتر ابعاد احساسي‌ و عاطفي‌ است‌ و فراهم‌ سازي‌ زمينه‌هاي‌ انسان‌ سازي‌ يعني‌ نقش‌ مادري. از اينرو جاذبه‌ها و گرايشها نيز در دو جنس‌ تفاوتهاي‌ ظريفي‌ دارد.
«زنان‌ از مردان‌ به‌ موسيقي‌ بيشتر اشتغال‌ دارند ولي‌ كمتر از مردان، موسيقي‌ ماندني‌ ساخته‌اند.»(10)
و اينها همه‌ بر اساس‌ نوع‌ علاقه‌ و سليقه‌ است‌ كه‌ يكي‌ به‌ موسيقي‌ دل‌ مي‌بازد و ديگري‌ به‌ ساختن‌ سمفوني‌هاي‌ آن‌ مي‌پردازد. اين‌ موضوع‌ در ديگر مسائل‌ علمي‌ و فلسفي‌ و اختراعات‌ نيز ديده‌ شده‌ است‌ پايه‌گذاري‌ مكاتب‌ بزرگ‌ فلسفي‌ كار مردان‌ بوده‌ است، و اختراعات‌ بزرگ‌ بيشتر از آنِ‌ مردان‌ است. در اين‌ اصل، ترديدي‌ نيست‌ كه‌ رشد عقلاني‌ كه‌ براي‌ سعادت‌ و تكامل‌ انساني‌ در اين‌ زندگي‌ لازم‌ است، در زنان‌ وجود دارد، از اينرو در احكامي‌ كه‌ رشد عقلي‌ و درك‌ درست‌ شرط‌ آن‌ است، ميان‌ زن‌ و مرد تمايزي‌ نيست. همچنين‌ در عقل، به‌ عنوان‌ بهترين‌ ابزاري‌ كه‌ آدمي‌ را به‌ شناخت‌ مبدء و كشف‌ شگفتيهاي‌ آيات‌ الاهي‌ رهنمون‌ مي‌گردد و انسان‌ را به‌ جاودانگيها و ارزشهاي‌ والا و معنوي‌ مي‌رساند؛ ميان‌ زن‌ و مرد فرقي‌ نيست؛ زيرا كه‌ به‌ روشني‌ در قرآن‌ كريم‌ مي‌نگريم‌ كه‌ همواره‌ زن‌ دين‌ باور و مرد دين‌ باور، زن‌ عابد و قانت‌ و مرد عابد و قانت، زن‌ خاشع‌ و مرد خاشع‌ و... برابر با يكديگر و در كنار هم‌ قرار گرفتند و اين‌ روشنگر آن‌ حقيقت‌ است‌ كه‌ در خداباوري‌ و تكامل‌ ديني، زن‌ و مرد برابرند.
به‌ اين‌ تناسب‌ به‌ دو مورد گذرا اشاره‌ مي‌كنم:
الف. اسلام‌ در مسائل‌ مالي‌ و اقتصادي، رشد عقلي‌ را شرط‌ دانسته‌ است‌ و آن‌ را در احكامي‌ كه‌ مربوط‌ به‌ بلوغ‌ جنسي‌ و بلوغ‌ اجتماعي‌ مي‌باشد، مطرح‌ كرده‌ است. بلوغ‌ و رشد اجتماعي‌ و عقلاني، رشدي‌ برتر و تكامل‌ يافته‌تر از بلوغ‌ و رشد جنسي‌ است. قرآن‌ كريم‌ براي‌ اهميتي‌ كه‌ به‌ مسائل‌ اقتصادي‌ مي‌دهد، رشد و بلوغ‌ عقلي‌ را در آن‌ شرط‌ دانسته‌ است. در اين‌ رشد، ميان‌ دختر و پسر فرقي‌ نيست. هر دو جنس‌ آنگاه‌ كه‌ رشد عقلي‌ يافتند مي‌توانند سرمايه‌ خود را در اختيار بگيرند و در فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ شركت‌ كنند.
ب. در مورد دختران، پدر و جد‌ نوعي‌ ولايت‌ و سرپرستي‌ دارند و بايد در ازدواج‌ و انتخاب‌ همسر از نظر ولي‌ استفاده‌ كنند. اين‌ ولايت‌ در مورد دختراني‌ كه‌ به‌ رشد عقلاني‌ رسيده‌اند، لازم‌ نيست‌ و پدر و جد چنين‌ ولايتي‌ را ندارند. اين‌ نيز درخور دقت‌ است، كه‌ با اينكه‌ ولايت‌ و هدايت‌ پدران، براي‌ دختران‌ نورس‌ بي‌تجربه، ضرورتي‌ عقلي‌ و اجتماعي‌ در جهت‌ تأمين‌ مصالح‌ دختران‌ است؛ ليكن‌ دختراني‌ يافت‌ مي‌شوند كه‌ در رشد و مصلحت‌ شناسي‌ و بررسي‌ جوانب‌ موضوعي‌ بسيار مهم‌ و سرنوشت‌ ساز، چون‌ انتخاب‌ همسر، به‌ مرزي‌ مي‌رسندكه‌ خود مي‌توانند تشخيص‌ بدهند و تصميم‌ بگيرند و به‌ راهنمايي‌ و رايزني‌ افراد دلسوز و باتجربه‌ نيازي‌ ندارند. اينها مسائلي‌ست‌ كه‌ بايد گسترده‌تر ارزيابي‌ شود و اين‌گونه‌ معيارها روشنگر اين‌ حقيقت‌ است‌ كه‌ برخي‌ از اين‌ احكام‌ به‌ وضع‌ نوعي‌ آنان‌ نگريسته‌


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
1 - از سنتها وآداب اسلام پيرامون نوزاد، گفتن اذان واقامه در دوگوش اوست. پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: "كسى كه خداوند به او فرزندى‏داد، بايد در گوش راستش اذان ودر گوش چپش اقامه گويد،كه اين كار او را از شيطان رجيم محفوظ مى‏دارد."(393)
2 - پيش از اين مستحب است كام كودك را با خرما بگيرند، چنان‏كه پيامبرصلى الله عليه وآله با حسن وحسين چنين كرد.(394)
ودر روايت ديگرى، امام باقرعليه السلام مى‏فرمايد: "كام نوزاد با آب‏فرات گرفته مى‏شود، ودر گوش او اقامه مى‏گويند."(395)
3 - از سنتها وآداب ولادت، همان كارهايى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله به‏هنگام زاده شدن دو غنچه خود حسن وحسين انجام داد وتفصيل آن‏را امام رضاعليه السلام به نقل از اسماء دختر عميس روايت مى‏كند:
"هنگامى كه فاطمه، حسن را به دنيا آورد، پيامبر بيامد وفرمود:اى اسماء! پسرم را بياور. پس او را پيچيده در پارچه‏اى زرد نزد پيامبرآوردم. پيامبر پارچه را به گوشه‏اى پرت كرد وفرمود: آيا به شماسفارش نكردم نوزاد را در پارچه زرد نپيچيد؟ ودستور داد پارچه‏اى‏سفيد آوردند وكودك را در آن پيچيد، سپس در گوش راستش اذان‏ودر گوش چپش اقامه گفت".
اسماء همين سخن را درباره حسين‏عليه السلام نيز بيان داشت تا جايى كه‏گفت: چون روز هفتم رسيد پيامبر نزد من آمد وفرمود: پسرم را نزدمن بياور وبا او همان كرد كه با حسن كرده بود، وهمچون حسن براى‏او نيز قوچ سياه وسفيدى را عقيقه كرد، ويك پاى آن را به قابله داد،وسر حسين را تراشيد وبه وزن آن نقره داد و)خلوق( عطرى زعفران‏آلود به سر او ماليد وفرمود: "ماليدن خون به سر كودك از كارهاى‏جاهليت است."(396)
4 - روايات بر عقيقه تأكيد كرده‏اند تا جايى كه در حديثى از امام‏صادق‏عليه السلام رسيده است: "هر كس در روز رستاخيز در گرو عقيقه خوداست، عقيقه واجب‏تر از قربانى است."(397)
بلكه نصوص دلالت بر آن دارند كه اگر كسى نداند براى او عقيقه‏شده است يانه بايد براى خود عقيقه كند واين همان كارى است كه‏پيامبر پس از نبوت كرد.(398)
وبراى دختر وپسر، گوسفند يا گاو يا شتر عقيقه مى‏شود(399) وبراى‏دو قلو دو گوسفند عقيقه مى‏شود(400) واگر تهيدست باشد منتظر مى‏مانددر وضعش گشايشى پيش آيد تا عقيقه كند واگر نتوانست چيزى برعهده او نيست.(401)
از امام صادق‏عليه السلام درباره عقيقه پرسيدند كه آيا استخوان قربانى‏شكسته مى‏شود فرمود: "آرى، استخوان آن شكسته مى‏شودوگوشتش تكه تكه مى‏گردد وپس از ذبح آنچه خواستيد با آن انجام‏دهيد."(402)
رعايت شرايط قربانى در آن واجب نيست. امام صادق‏عليه السلام‏مى‏فرمايد: "عقيقه گوسفندى است براى گوشت، پس به منزله‏قربانى عيد قربان نيست، وهرچه باشد كفايت مى‏كند."(403)
هنگام ذبح عقيقه مستحب است دعايى را كه از امام صادق‏عليه السلام‏نقل شده بخوانند: "بسم اللَّه وباللَّه اللهم عقيقة عن فلان، لحمها بلحمه‏ودمها بدمه وعظمها بعظمه، اللهم اجعله وقاء لآل محمد."(404)
وبر اساس حديث رسيده از امام صادق‏عليه السلام مكروه است پدرومادر فرزند، از گوشت عقيقه بخورند.(405)
واسلام باز داشته از اين كه سر كودك را با خون عقيقه بيالايند،زيرا اين كار از شرك دوران جاهليت است.(406)
5 - اسلام دستور داده پسر را در روز هفتم ولادت ختنه كنند. درحديثى از پيامبر رسيده است كه فرمود: "روز هفتم، كودكتان را تطهير)يعنى ختنه( كنيد، كه اين كار پاكتر وپاكيزه‏تر وبراى روييدن گوشت‏سريعتر است، وزمين تا چهل روز از بول ختنه نكرده نجس‏مى‏شود."(407)
اما فرزندى كه ختنه شده به دنيا آمده، مستحب است - طبق آنچه‏در سنت اسلام آمده - تيغ از موضع ختنه بگذرانند. در حديثى منقول‏از امام كاظم به هنگام تولد امام رضاعليه السلام آمده است كه فرمود: "اين‏فرزند من ختنه شده وپاك ومطهر به دنيا آمد وامامان همه مختون‏وپاك ومطهر زاده شدند، ولى ما تيغ را بر آن مى‏گذرانيم تا به سنت‏عمل كرده باشيم واز دين حنيف پيروى كرده باشيم."(408)
ودر روايتى از امام صادق‏عليه السلام آمده است: "ختنه كردن پسر ازسنت است اما خفض دختر از سنت نيست."(409)
آرى در برخى‏احاديث آمده است كه خفض دختر، مكرمه است.(410)
وهنگام ختنه مستحب است اين دعاى مأثور را خواند: "اللّهمّ هذه‏سنّتك وسنّة نبيّك، واتّباع منّا لك ولدينك بمشيئتك وبإرادتك، لأمرأردته، وقضاء حتمته، وأمر أنفذته فأذقته حرّ الحديد في ختانه‏وحجامته لأمر أنت أعرف به منّي، اللّهمّ فطهّره من الذنوب، وزد في‏عمره، وادفع الآفات عن بدنه، والأوجاع عن جسمه، وزده من الغنى،وأدفع عنه الفقر فانّك تعلم ولا نعلم."(411)

منبع:الفقه الاسلامى‏ احكام خانواده و آداب ازدواج‏


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
1 - اسلام ،خير وخوبى نسبت به فرزندان را توصيه مى‏كندودستور مى‏دهد آنها را دوست بدارند وبه وعده‏هايى كه به آنهامى‏دهند وفا كنند. در حديثى از پيامبرصلى الله عليه وآله رسيده است: "كودكان رادوست بداريد وبر آنها رحم گيريد، وهرگاه چيزى به آنها وعده كرديدبه وعده خود وفا كنيد، كه آنها گمان مى‏كنند شما روزى آنها رامى‏دهيد."(424)
ودر حديثى از امام صادق‏عليه السلام پيرامون پاداش كسى كه فرزندان‏خود را دوست دارد آمده است: "خداوند بر بنده خود به سبب‏محبت فراوان او نسبت به فرزندش رحم مى‏گيرد."(425)
2 - از رحمت نسبت به كودكان است بوسيدن آنها كه پيامبر آن راتشويق كرده است واين هنگامى بود كه مردى نزد حضرت آمدوعرض كرد: من هرگز فرزندم را نبوسيده‏ام ،وچون رفت پيامبرصلى الله عليه وآله‏فرمود: "اين مرد نزد من از اهالى دوزخ است."(426) ودر حديث ديگرى‏از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل شده است: "هر كه فرزند خود را ببوسد خداوندحسنه‏اى براى او بنويسد."(427)
چنين است برابرى ميان كودكان وعدم تمايز ميان آنها، پيامبرصلى الله عليه وآله‏مردى را ديد كه يكى از دو پسرش را مى‏بوسد وديگرى را رهامى‏كند، پيامبرصلى الله عليه وآله به او فرمود: "آيا ميان آن دو برابرى بر قرارنمى‏كنى."(428)
3 - از دوستى به كودكان است اداى حقوق آنها كه شرع آنها را به‏تفصيل بيان كرده است. مردى خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله رسيد وعرض كرد:يا رسول اللَّه حق فرزند من بر من چيست؟ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: "نام‏نيك بر او نهى، وخوب تربيتش كنى، واو را در جايگاه )اجتماعى(پسنديده‏اى قرار دهى."(429)
پيامبر در اين باره الگوى مسلمانان است، در روايت آمده است كه‏حضرت‏صلى الله عليه وآله نماز ظهر را با مردم گزارد ودو ركعت پايانى را سبك‏برگزار كرد، چون پيامبر فارغ شد مردم گفتند: آيا در نماز چيزى پيش‏آمد؟ فرمود: )چه چيزى؟( گفتند دو ركعت پايانى نماز را سبك‏برگزار كردى، پيامبر فرمود: "آيا گريه كودك را نشنيديد؟"(430)
4 - نيكى پدر به پسر در آينده به صورت نيكى پسر به پدر بازتاب‏مى‏يابد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: "خداوند بر كسى رحم كند كه فرزندش رادر نيكى رساندن به او يارى رساند، گفتند: چگونه فرزند را در نيكى‏رساندن به خودش يارى رساند؟ فرمود: آنچه را براى او مقدور است‏از او مى‏پذيرد، واز آنچه براى او مقدور نيست در مى‏گذرد، واو راخسته نمى‏كند، واو را در شرمندگى نيافكند".(431)
5 - اسلام براى تربيت، سه مرحله مقرر كرده است وهر مرحله‏هفت سال است. امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: "بچه هفت سال بازى‏مى‏كند، وهفت سال سواد وقرآن مى‏آموزد، وهفت سال حلال‏وحرام را مى‏آموزد."(432)
ونيز مى‏فرمايد: "بگذار فرزندت به شش سالگى برسد وسپس‏هفت سال او را نزد خود نگهدار وچنان كه مى‏خواهى او را ادب كن،اگر پذيرفت وشايستگى يافت چه بهتر، والا او را رها كن."(433)
پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: "هر كه فرزندش را ببوسد خداوند براى اويك حسنه مى‏نويسد، وهر كه او را شاد كند خداوند در قيامت شادش‏كند، وهركه به فرزند خود قرآن آموزد پدر ومادرش فرا خوانده‏مى‏شوند ودو حلّه بر آن دو پوشانده مى‏شود كه نور آن دو، چهره‏بهشتيان را روشن مى‏گرداند."(434)
ونيز پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: "كودك، هفت سال ارباب است‏وهفت سال بنده وهفت سال وزير، اگر در بيست ويك سالگى دراخلاق و رفتار رضايت بخش بود چه بهتر، والاّ رها مى‏شود وتو نزدخداوند معذورى."(435)

6 - اسلام بر والدين ضرورى‏دانسته تا علم‏دين )فرهنگ وشريعت(را به كودكان خود بياموزند. امير المؤمنين در وصيتى براى امام حسن- كه بهترين الگوى تربيت شايسته است - مى‏فرمايد: "من به عللى دروصيت به تو پيشدستى كردم، اگر اجل به من مهلت نداد )تا اين كه‏مى‏گويد( و ترسم هوى وهوس وفتنه‏هاى دنيا پيش از من به تو رسد،و تو سخت و سركش شوى، قلب نوجوان همچون زمين خالى است،آنچه در آن افكنده شود مى‏پذيرد، ولذا پيش از آن كه قلبت سخت‏گردد وانديشه‏ات مشغول شود، به ادب كردن تو اقدام كردم."(436)

منبع:الفقه الاسلامى‏ احكام خانواده و آداب ازدواج‏


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش