+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

 اطعام در هنگام ازدواج‏

1- حسن بن على وشاء از حضرت رضا عليه السلام روايت كرده كه فرمود:

نجاشى هنگامى كه آمنه دختر ابو سفيان را براى حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله خطبه كرد مردم را اطعام نمود، و گفت: از سنت‏هاى پيامبران اطعام مردم در وقت نكاح است. 

2- على بن شعبه از حضرت رضا عليه السلام روايت كرده كه فرمود: اطعام طعام در هنگام تزويج از سنت است.

منبع: اخبار و آثار حضرت امام رضا عليه السلام، ص: 693


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹

پاداش نماز كسى كه ازدواج كرده است‏  

 وليد بن صبيح از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: دو ركعت نمازى كه مرد متأهّل مى‏خواند، برتر است از هفتاد ركعت نمازى كه مرد مجرّد مى‏خواند.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
1- پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: هر گاه به مراسم عروسى دعوت شديد، در رفتن، كُندى كنيد؛ زيرا اين مراسم، انسان را به ياد دنيا مى‏اندازد؛ امّا هرگاه به مراسم تشييع جنازه فرا خوانده شديد، شتاب ورزيد؛ زيرا اين مراسم، يادآور آخرت است.

2-پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: هر گاه يكى از شما به وليمه عروسى دعوت شد، بپذيرد.

3- پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: چه بدْ وليمه‏اى است وليمه عروسى؛ در آن، ثروتمندان را اطعام مى‏كنند و مستمندان را باز مى‏دارند! 9741. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله: دعوت روز اوّل [عروسى‏]، حق (وظيفه) است و دعوت روز دوم، احسان؛ ولى دعوت روز سوم، خودنمايى و شهرت‏طلبى است.

منبع:حكمت نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم(فارسى) ،ج‏12،ص:371


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
البته پيغمبر (ص) تعداد دفعات را تعيين نفرموده است. از حفصه بنت شيرين روايت است كه‏ وقتى پدرم ازدواج كرد، هفت روز (و در روايتى هشت روز) اصحاب را دعوت كرد كه از آن جمله ابىّ بن كعب و زيد بن ثابت بودند و پدرم خود، روزه بود. پس وقتى غذا خوردند، پدرم دعا و نثار كرد. از اين حديث بر مى‏آيد كه بدون تقييد بايد دعوت را اجابت نمود. ابو داود و نسائى از پيغمبر (ص) روايت كرده‏اند كه وليمه روز اول حق است و روز دوم نيكو است و روز سوم ريا و سمعه است كه مردم بينند و تعريف كنند). بخارى، سند اين حديث را صحيح نمى‏داند.
از ابن عمر از پيغمبر (ص) روايت است كه وقتى يكى از شما به وليمه دعوت شد، اجابت نمايد و روزها را تعيين نفرموده، و اين صحيح‏تر است. پيغمبر (ص) وقتى خود با صفيه ازدواج كرد، مهريه‏اش را آزاد كردنش مقرر نمود و سه روز وليمه داد. عياض گويد: اصحاب ما (يعنى مالكيه) گويند مستحب است اشخاص توانگر يك هفته وليمه بدهند. ديگرى گفته است: به شرطى كه بيم ريا و سمعه نباشد و دعوت شدگان هر روز غير از قبليها باشند.
آرد سبوس گرفته و روغن و عسل از شام آوردند، پيغمبر (ص) تناول فرمود
آورده‏اند: اوّل كسى كه از آرد و عسل حلوا درست كرد، عثمان بود كه براى حضرت فرستاد و حضرت تناول فرمود و خوشش آمد. در روايت ديگرى آمده است كه حضرت به سوى جايگاه شتران رفت و عثمان را ديد كه ناقه‏اى را به دنبال مى‏كشد كه بار آرد و عسل و روغن دارد. فرمود كه شتر را بخواباند، خوابانيد. حضرت دعا كرد بركت يابد. آنگاه فرمود: ديگى بياورند و بر آتش نهند. پس آرد و عسل و روغن در آن ريخت و به هم زد تا پخت، يا نزديك به پختن، ديگ را فرود آورد و فرمود: بخوريد، ايرانيان اين را خبيص (حلوا) مى‏نامند.
به استناد اين حديث، اول كسى كه در اسلام خبيص ساخت، خود پيغمبر (ص) است و اينكه به عثمان نسبت داده‏اند، از اين جهت است كه اهدا كننده موادش او بوده است.
مى‏شود هر دو حديث را جمع كنيم به اين صورت كه مكرر واقع شده، يا اينكه عثمان نخست كاسه‏اى حلوا نزد پيغمبر (ص) آورده و حضرت ميل كرده، آنگاه فرموده از همان برايش تهيه كنند.
نيز اگر ايراد كنند كه طبق اين روايت، پيغمبر (ص) آرد سبوس گرفته مصرف كرده، حال آنكه طبق نقل ترمذى از سهل بن سعد، پيغمبر (ص) تا هنگام رحلت آرد سبوس گرفته نديد، در جواب گوييم: اين گوينده در حد اطلاع خود سخن گفته و هر كس مطلبى را اثبات مى‏كند،
بر آنكه نفى مى‏كند، حجت است؛ البته هيچ كس به تنهايى احاطه كامل بر همه احوال حضرت نداشته است. در طبقات ابن سعد آمده كه ابن عمر خوشش مى‏آمد خوراكهايش خوشبو باشد. از فرزند او نافع پرسيدند: آيا او چنين خوراكى را مى‏خورد؟ گفت: او مرغ و جوجه و حلواى داغ مى‏خورد.
در الاوائل سيوطى آمده است: اول كسى كه از آرد سبوس گرفته و عسل، حلوا ساخت، عثمان بود و آن را براى پيغمبر (ص) در منزل ام سلمه فرستاد. نيز اولين كسى كه پالوده را در سرزمين عرب آورد، امية بن ابى الصلت بود كه نخستين بار در شام از آن خورده بود. اين خبر به عبد اللّه بن جدعان رسيد، فرستاده‏اى به يمن گسيل داشت كسى را از آنجا بياورد كه برايش پالوده با عسل بسازد. نيز آورده‏اند: از جمله هدايايى كه ملك هند براى پيغمبر (ص) فرستاد، كوزه‏اى پر از زنجبيل بود. پس حضرت به هر كس يك قطعه خورانيد. ابو سعيد خدرى گويد: به من دو قطعه رسيد.
ابو الفرج بن الجوزى در صيد الخواطر آورده است كه براى يكى از زاهدان طعامى بردند، گفت: نمى‏خورم. گفتند: چرا؟ گفت: چون دلم مى‏خواهد! من سالهاست كه آرزوى نفس را بر نياورده‏ام. حال آنكه پيغمبر (ص) و اصحاب چنين نبودند. پيغمبر (ص) گوشت مرغ مى‏خورد، و حلوا و عسل دوست داشت. فرقد سبخى بر حسن بصرى وارد شد، ديد پالوده مى‏خورد. پس حسن از فرقد پرسيد: درباره پالوده چه مى‏گويى؟ گفت: نمى‏خورم و كسى را كه پالوده بخورد دوست ندارم. حسن گفت: اين عسل است و مغز گندم و روغن گاو. آيا مسلمان بر چنين خوراكى ايراد مى‏گيرد؟ نيز مردى نزد حسن آمد و گفت: همسايه‏اى دارم كه پالوده نمى‏خورد و مى‏گويد: من شكرش را نمى‏توانم به جا بياورم. حسن گفت: همسايه‏ات نادان است، آيا شكر آب خنك را مى‏تواند به جا بياورد؟
سفيان ثورى در مسافرت با خود پالوده و كباب مى‏برد و مى‏گفت مركوب (بدن) را وقتى خوب خوراك بدهى، كار مى‏كند. نزد على (ع) پالوده آوردند، ميل كرد و پرسيد: اين چه بود؟
گفتند: «نور نوروز». فرمود: هر روز ما را نوروز كنيد.

انسان بايد دنبال راهنما باشد، نه اينكه خود به راهى برود، آنگاه راهنما بجويد. رابعه گويد: اگر صلاح قلب تو در خوردن پالوده است، پالوده بخور و به ظواهر زهد نگاه مكن؛ چه بسا آدم سيرى كه مقصودش سيرى نبوده، بلكه مصلحت آن بوده است. هر بدنى توانايى زندگى زبر و خشن را ندارد، به ويژه بدنى كه فكر، آن را آزرده و رنجانيده است.

  منبع: نظام ادارى مسلمانان در صدر اسلام ،متن،ص:287


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
موسى بن بكر گويد: امام كاظم عليه السّلام روايت نمود كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: مهمانى دادن، فقط در پنج مورد شايسته است: در جشن عروسى، و در شادى تولّد نوزاد، و در ختنه سوران، و در خريد منزل، و در بازگشت از سفر حج.گرد آورنده اين كتاب- رضى اللَّه عنه- گويد: از يك لغت‏شناس شنيدم كه گفت: به وليمه‏اى كه در هنگام اتمام بناى ساختمان، يا پس از خريد آن، مردم را به صرف آن دعوت مى‏كنند «وكيره» گويند، و «و كار» كه در روايت گفته شده ريشه‏اش از همانست، به غذائى كه براى رسيدن مسافر بنام «نقيعه» تهيّه مى‏شود، نيز «و كار» گفته مى‏شود، و «ركاز» (مال پنهان كرده در زمين و آنچه از معدن‏ فراهم آيد) غنيمت است،
و اين كه در روايت بجاى «نقيعه» «ركاز» گفته شده، بدين مناسبت است كه گوئى تهيّه غذا براى شخصى كه از مكّه آمده غنيمتى است براى صاحب آن كه همان پاداش فراوان باشد، و فرمايش پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله نيز بهمين معنا است، آنجا كه مى‏فرمايد: (روزه گرفتن در زمستان غنيمت سرما است) و اهل عراق گويند: «ركاز» به همه معادن گفته مى‏شود، و اهل حجاز گفته‏اند: «ركاز» اختصاص دارد به مال پنهان شده در زمين كه انسانهاى پيش از اسلام دفن كرده‏اند، ابو عبيده هم چنين گفته است: «و لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه» (نيست هيچ تحول و قدرتى مگر به (اراده خدا).
آنچه را گفتيم ابو الحسين محمّد بن هارون زنجانى در نامه‏اى، از علىّ بن عبد العزيز از أبى عبيده قاسم بن سلام به من خبر داد.
منبع: معاني الأخبار-ترجمه محمدى، ج‏2، ص: 156


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
از حضرت صادق منقول است که زن بمنزله قلاده ایست که در گردن خود میافکنى پس ببین که چگونه قلاده براى خود میگیرى و فرمود که زن صالحه و غیر صالحه هیچ یک قیمت ندارند، زن صالحه طلا و نقره قیمت و قدر او نیست بلکه او بهتر است او بهتر است از طلا و نقره و زن غیر صالحه بخاک هم نمیارزد خاک بهتر از اوست و حضرت رسول فرمود که دختر بکفو و مثل خود بدهید و از کفو و مانند خود دختر بخواهید و از براى نطفه خود زنیرا پیدا کنید که شایسته آن باشد که فرزند از او بهمرسانید.

درحدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق منقول است که هر که زنى بخواهد براى حسن و جمال یا از براى مال از هر دو محروم ماند واگر ازبراى دین دارى وصلاح او بخواهد حق تعالى مال وجمال او را روزى کند.

حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که زن باکره بخواهید که فرزند بسیار آورد و زن مقبولى که فرزند نیاورد مخواهید که من مباهات میکنم بشما با امتهاى پیغمبران دیگر در روزقیامت مگر نمیدانى که فرزندان در زیر عرش الهى از براى پدران خود طلب آمرزش ‍ میکنند و حضرت ابراهیم ایشان را نگاهدارى میکند و حضرت ساره ایشان را تربیت مینماید در بالاى کوهى از مشک و عنبر و زعفران .

در حدیث دیگر فرمود که دختران باکره بخواهید که دهنهاى ایشان خوشبوتر و رحمهاى ایشان خشک تر و پستانهاى ایشان پرشیرتر است و فرزندان آورنده ترند مگر نمیدانید که مباهات میکنم ببسیارى شما در روز قیامت حتى بفرزندى که ناتمام از شکم افتاده باشد او میآید و خشمناک بر در بهشت مى ایستد پس حق تعالى میفرماید که داخل بهشت شو، مى گوید که نمیروم تا پدر و مادرم پیش از من نروند، پس حق تعالى بملکى امر میفرماید که پدر و مادرش را بیاور داخل بهشت کن پس بطفل خطاب میفرماید که ایشانرا داخل بهشت کردم براى زیادتى رحمت من نسبت بتو.

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که بخواه زن گندم گون فراخ چشم سیاه چشم بررگ سر میانه بالا پس اگر نخواهیش بیا مهر رااز من بگیر.

در حدیث دیگر منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه وآله وسلّم چو بخواستگارى زنى میفرستاد میفرمود که گردنش را بو کنند که خوشبو باشد و غوزک پایش پر گوشت باشد.

از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که از سعادت آدمى است که زن سفیدى داشته باشد وحضرت صادق فرمود که چون خواهید زنى را خواستگارى کنید از مویش بپرسید چنانچه از رویش میپرسید که نصف حسن مو است .

بسند معتبر ازحضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقولستکه بهتر بن زنان شما زنیست که فرزند بسیار آورد و دوست شوهر باشد وصاحب عفت باشد ودرمیان خویشان خود عزیز باشد و نزد شوهرش ذلیل باشد و از براى شوهر خود زینت و بشاشت کند و از دیگران شرم کند و عفت ورزد، هر چه شوهر گوید شنود و آنچه فرماید اطاعت کند و چون شوهر با او خلوت کند آنچه از او خواهد مضایقه نکند اما بشوهر در نیاویزد که او را به تکلف بر جماع بدارد بعد از آن فرمود که بدترین زنان شما زنیست که درمیان قوم خود خوار باشد وبرشوهر مسلط باشد و فرزند نیاورد و کینه ورز باشد و از اعمال قبیحه پروانکند و چون شوهر غایب شود زینت کند و خود را بدیگران نماید و چون شوهر آید مستورى اظهار کند وسخنش را نشنود و اطاعتش نکند و چون شوهر با او خلوت کند مانند شتر صعب مضایقه کند از آنچه شوهر باو اراده دارد قبول نکند و از تقصیرش در نگذرد.

در حدیث دیگر منقول است که شخصى بخدمت حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم آمد و گفت زنى دارم که هرگاه بخانه میروم مرا استقبال میکند و چون بیرون مى آیم مشایعت میکند و چون مرا غمگین میبیند مى گوید که چه غم دارى اگر از براى روزى غم میخورى خدا متکفل روزى تو و دیگران شده است و اگر براى آخرت غم میخورى خدا غم تو را زایل میکند. حضرت فرمود که خدا کارکنان دارداینزن از کارکنان خداست و نصف ثواب شهید دارد. در حدیث دیگر فرمود که بهترین زنان امت من آنستکه خوش روتر و مهرش کمتر باشد.

حضرت صادق علیه السلام فرمود که خوبى زن آن است که مهرش کم باشد و زائیدنش آسان باشد و شومى زن آنست که مهرش گران و زائیدنش دشوار باشد.

حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که بهترین زنان شما زنان قریشند و مهربانترین زنانند بشوهران و رحیم ترین ایشانند بفرزندان و امانند بشوهران و باعفتند از دیگران و مصداق قریش در اینزمان ساداتند.

در حدیث معتبر دیگر از آنحضرت منقول است که خداوند عالمیان میفرماید که چون خواهم جمع کنم براى مسلمانى نیکیهاى دنیا و آخر ترا باو میدهم دل شکسته خاشع و زبان ذکر کنند و بدنى صبر کننده بر بلا و زن مؤ منه که هر گاه باو نظر کند شاد شود و چون غایب شود شوهر خود را نگاهدارى کند ومال شوهر را ضایع نکند.

در حدیث صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که در بنى اسرائیل شخصى بود بسیار عاقل بیشمار داشت و یک فرزند داشت از زن عفیفه که در شکل و شمایل باو شبیه بود و دو فرزند داشت از زن دیگر که عفتى نداشت چون وقت فوت او شد گفت که همه مال من ازیکى ازشماها است ، چون مرد هر یک دعوى کردند که مال از من است بنزد قاضى رفتند قاضى گفت که بنزد آنسه برادر که بعقل مشهورند بروید پیش یکى از آنها رفتند مرد پیرى بود گفت که بروید به نزد فلان برادر من که از من بزرگتر است ، بنزد او که رفتند نه پیر بود و نه جوان او گفت که بنزد برادر بزرگتر از من بروید چون بنزد او رفتند او را جوان یافتند پس اول سئوال کردند بچه سبب برادر کوچکتر از همه پیرتر و تو از همه بزرگترى و از ایشان جوانترى گفت اما آن برادر کوچک زن بسیار بدى دارد و بربدیهاى او صبر مى کند که مباداببلاى دیگر مبتلا شود که صبر نتواند کرد باین سبب از همه پیرت مینماید و اما آنبرادر دیگر زنى دارد که گاه گاهى خوشحالش مى کند باین سبب میانه حال مانده است و من زنى دارم که همیشه مرا خوشحال دارد و هرگز آزرده ام نمى کند باین سبب جوان مانده ام پس برادران حال خود را نقل کردند گفت اول بروید و استخوان پدر خود را بدر آورید و بسوزانید و بعد از آن بیائید تا در میان شما حکم کنم چون رفتند پسر کوچک شمشیرى برداشت و برادرانش کلنگها برداشتند و چون بر سرقبر رسیدند آندو برادر کلنگ بر قبر زدند که قبررا بشکافند برادر کوچک شمشیر کشید که نمى گذارم قبر پدرم را بشکافید ومن از حصه خود گذشتم و مال را بشماها گذاشتم چون بنزد قاضى آمدند قاضى مالها را بپسر کوچک داد و بآنها گفت که اگر شماها هم فرزند او میبودید چنانچه برادر کوچک را شفقت فرزندى مانع شد از در آوردن و سوختن پدر، شما را هم مانع میشد.

منبع :حليه المتقين، علامه مجلسي











   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
بدانکه زفاف کردن در وقتى که ماه در برج عقرب باشد یا تحت الشعاع باشد مکروه است و جماع کردن در فرج زن در وقتى که حایض باشد یا با خون نفاس باشد حرام است و ازمابین ناف تا زانو از ایشان تمتع بردن مکروه است و بعد از پاک شدن و پیش از غسل کردن جماع را نیز بعضى حرام میدانند و احوط اجتنابست مگر آنکه ضرورتى باشد پس امر کند زن را که فرج را بشوید و با او مقاربت کند و زن مستحاضه اگر غسل وسایر اعمالیکه او را میباید کرد بجا آورد با او جماع میتوان کرد ودر وطى دبر زن خلافست بعضى حرام میدانند و اکثر علماء مکروه میدانند و احوط اجتناب است و بهتر آنست با زن خود که جماع کند وآزاد باشد منى خود را بیرون فرج نریزد و بعضى علماء حرام میدانند بیرخصت زن و در کنیز باکى نیست .

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که نباید مرد رادخول کردن بزن خود در شب چهارشنبه .

حضرت امام موسى علیه السلام فرمود که هر که جماع کند با زن خود در تحت الشعاع پى با خود قرار دهد افتادن فرزند را از شکم پیش از آنکه تمام شود.

حضرت صادق علیه السلام فرمود که جماع مکن در اول ماه و میان ماه و آخر ماه که باعث این میشود که فرزند سقط شود و نزدیکست که اگر فرزندى بهم رسد دیوانه باشد یا صرع داشته باشد نمى بینى کسى را که صرع مى گیرد اکثر آنست که یا در اول ماه یا در آخر ماه میباشد.

حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که هر که جماع کند با زن خود در حیض پس فرزندیکه بهم رسد مبتلا شود بخوره یا پیسى پس ملامت نکند مگر خود را.

حضرت صادق علیه السلام فرمود که دشمن ما اهلبیت نیست مگر کسیکه والدازنا یا مادرش در حیض باو حامله شده باشد.

در چندین معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که چون کسى خواهد بازن خود جماع کند بروش مرغان بنزد او نرود بلکه اول با او دست بازى و خوش طبعى بکند و بعد از آن جماع بکند.

در حدیث صحیح از حضرت صادق علیه السلام منقول است که در وقت جماع سخن مگوئید که بیم آنست فرزندى که بهم رسد لال باشد و در آن وقت نظر بفرج زن مکنید که بیم آنست فرزندى که بهم رسد کور باشد ودر روایات دیگر از آنحضرت منقول است که باکى نیست نگاه کرده بفرج در وقت جماع .

در چندین حدیث معتبر وارد شده است که مرد و زن در حالتى که خضاب بحنا و غیر آن بسته باشند جماع نکنند.

از حضرت امام موسى علیه السلام پرسیدند که اگر در حالت جماع جامه از روى مرد وزن دور شود چیست ؟ فرمود باکى نیست باز پرسیدند اگر کسى فرج زنرا ببوسد چون است ؟ فرمود باکى نیست .

از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند که اگر کسى زن خود را عریان کند و باو نظر کند چونست ؟ فرمود که مگر لذتى از این بهتر میباشد و پرسیدند که اگر بدست و انگشت با فرج زن و کنیز خود بازى کند چونست ؟ فرمود باکى نیست اما بغیر اجزاى بدن خود چیزى دیگر در آنجا نکند. و پرسیدند که آیا میتواند درمیان آب جماع بکند فرمود باکى نیست .

در حدیث صحیح از حضرت امام رضا علیه السلام پرسیدند ازجماع کردن در حمام فرمود باکى نیست .

حضرت صادق علیه السلام فرمود که مرد با زن و کنیز خود جماع نکند در خانه که طفل باشد که آن طفل زناکار میشود یا فرزندیکه از ایشان بهمرسد زناکار باشد.

از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که فرمود بحق آن خداوندى که جانم در فبضه قدرت اوست اگر شخصى با زن خود جماع کند ودر آن خانه شخصى بیدار باشد که ایشان را ببیند یا سخن و نفس ایشان را شنود فرزندى که از ایشان بهم رسد رستگار نباشد وزناکار باشد.

چون حضرت امام زین العابدین علیه السلام اراده مقاربت زنان مینمودند خدمتکاران را دور مى کردند و درها را میبستند و پرده ها را مى انداختند.

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که کسى با کنیزى جماع کند و خواهد که با کنیز دیگر پیش از غسل جماع کند، وضو بسازد.

در حدیث صحیح وارد شده است که باکى نیست باکنیز و طى کند و در خانه دیگرى باشد که بیند وشنود و مشهور میان علماء آنست که باکى نیست که مرد در میان دو کنیز خود بخوابد اما مکروهست که در میان دو زن آزاد بخوابد.

در حدیث موثق از حضرت صادق علیه السلام منقول است که باکى نیست مرد میان دو کنیز و دو آزاد بخوابد وفرمود کراهت دارد مرد روبقبله جماع کند و در حدیث دیگر از آنحضرت پرسید که آیا مرد عریان ، جماع میتواند کرد، فرمودند که نه ، و روبقبله و پشت بقبله جماع نکند و در کشتى جماع نکند.

حضرت امام موسى علیه السلام فرمود دوست نمیدارم کسیکه در سفر آب نیابد براى غسل کردن جماع کند مگر آنکه خوف ضررى داشته باشد بر خود و بعضى از علماء قایل بحرمت شده اند.

حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نهى فرمود از آنکه کسیکه محتلم شده باشد پیش از آنکه غسل کند جماع کند و فرمود اگر بکند و فرزندى بهم رسد دیوانه باشد ملامت نکند مگر خود را.

حضرت صادق علیه السلام فرمود مکروه است جنب شدن در وقتیکه آفتاب طلوع میکند و زرد میباشد و همچنین در زردى آفتاب وقت فرو رفتن .

حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود که مستحب است در شب اول ماه رمضان جماع کردن و از ابوسعید خدرى منقول است که حضرت رسالت پناه وصیت نمود بحضرت امیرالمؤ منین علیه السلام یا على چون عروسى داخل خانه تو شود کفشهایش را بکن تا بنشیند و پاهایش ‍ را بشو و آن آب را از درخانه تا منتهاى خانه بپاش چون چنین کنى خدا هفتاد هزار نوع رحمت بر تو بفرستد که بر سر عروس فرود آید تا آنکه آن برکت بهر گوشه آن خانه برسد و ایمن گردد عروس از دیوانگى و خوره و پیسى تا در آن خانه باشد. و منع کن عروس را تا هفت روز از خوردن شیر وسرکه و گشنیز و سیب ترش پس حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام گفت یا رسول اللّه بچه سبب منع کنم او را اینها؟ فرمود زیرا که رحم بسبب خوردن اینها سرد و عقیم میشود و فرزند نمى آورد و حصیریکه در ناحیه خانه افتاده باشد بهتر است از زنى که فرزند از او بوجود نمیآید، پس فرمود که : یا على جماع مکن با زن خود در اول ماه و میان ماه که دیوانگى و حوره و خبط دماغ راه مى یابد بآنزن و فرزندانش . یا على جماع مکن بعد از پیشین که اگر فرزندى بهم رسد احول خواهد بود. یا على در وقت جماع سخن مگو که اگر فرزندى حاصل شود ایمن نیستى که لال باشد و نگاه نکند احدى بفرج زن خود و چشم بپوشد در آنحالت که نظر کرده بفرج در آنحالت باعث کورى فرزند میشود. یا على بشهوت و خواهش زن دیگرى با زن خود جماع مکن که اگر فرزندى بهم رسد مخنث یا دیوانه باشد. یا على هر که جنب با زن خود در فراش خوابیده باشد قرآن نخواند که میترسم آتشى از آسمان بر هر دو نازل شود و بسوزاند ایشان را. یا على جماع مکن با زن خود مگر آنکه تو دستمالى از براى خود داشته باشى و او دستمالى از براى خود داشته باشد و هر دو خود را به یک دستمال پاک نکنید که دشمنى در میان شما پیدا میشود و آخر بجدائى میکشد. یا على ایستاده با زن خود جماع مکن آن فعل خران است و اگر فرزندى بهم رسد مانند خران بر رختخواب بول میکند.

یا على در شب عید فطر جماع مکن که اگر فرزندى بوجود آید شر بسیار از او بظهور آید. یا على در شب عید قربان جماع مکن که اگر فرزندى بهم رسد شش انگشت یا چهار انگشت در دست داشته باشد. یا على در زیر درخت میوه دار جماع مکن که اگر فرزندى بهم رسد جلاد و کشنده مردم باشد یا رئیس و سرکرده ظلم باشد.

یا على در برابر آفتاب جماع مکن مگر آنکه پرده بیاویزى که اگر فرزندى بوجود آید همیشه در بدحالى و پریشانى باشد تا بمیرد. یا على در میان اذان و اقامه جماع مکن که اگر فرزندى بوجود آید جرى باشد در خون ریختن . یا على چون زنت حامله شود با او جماع مکن بى وضو که اگر چنین کنى فرزندى که بهم رسد کوردل و بخیل باشد. یا على در شب نیمه شعبان جماع مکن که اگر فرزندى حاصل شود شوم باشد و در رویش نشان سیاهى باشد. یا على در روز آخر ماه شعبان جماع مکن که اگر فرزندى بهم رسد عشار و یاور ظالمان باشد و هلاک بسیارى از مردم بر دست او بود. یا على بر پشت بام جماع مکن که اگر فرزندى بهم رسد منافق و ریا کننده و صاحب بدعت باشد. یا على چون بسفرى بروى در آنشب که میروى جماع مکن که اگر فرزندى بوجود آید مالش را بنا حق صرف کند و اسراف کنندگان برادر شیاطین اند و اگر بسفرى روى که سه روزه راه باشد جماع مکن که اگر فرزندى بهم رسد یاور ظالمان باشد. یا على در شب دوشنبه جماع بکن که اگر فرزندى بهم رسد حافظ قرآن و راضى بقسمت خدا باشد.

یا على اگر جماع کنى در شب سه شنبه و فرزندى بهم رسد بعد از سعادت اسلام او را روزى شود و دهانش خوشبو ودلش رحیم و دستش ‍ جوانمرد و زبانش از غیبت و بهتان پاک باشد. یا على اگر جماع کنى در شب پنجشنبه و فرزندى بهم رسد حاکمى از حکام شریعت یا عالمى از علماء باشد و اگر در روز پنجشنبه وقتى که آفتاب در میان آسمان باشد نزدیکى کنى با زن خود و فرزندى بهم رسد شیطان نزدیک او نشود تا پیر شود و خدا او را روزى میکند سلامتى در نیا و دین . یا على اگر جماع کنى در شب جمعه و فرزندى بهم رسد خطیب و سخنگو باشد و اگر در روز جمعه بعد از عصر جماع کنى و فرزندى بهم رسد از دانایان مشهور باشد و اگر جماع کنى در شب جمعه بعداز نماز خفتن امید هست آن فرزند از ابدال باشد. یا على در ساعت اول شب جماع مکن که اگر فرزندى بهم رسد ایمن نیستى که ساحر باشد و دنیا را بر آخرت اختیار نماید. یا على این وصیت را از من بیاموز چنانچه از جبرئیل آموختم .

در حدیث معتبر منقول است که در روز عقد فاطمه صلوات اللّه علیها حقتعالى امر فرمود سدرة المنتهى را که آنچه دارى فرو ریز براى نثار حضرت فاطمه پس آنچه داشت از مروارید و مرجان و جواهر براهل بهشت نثار کرد پس حوران نثار را بردند و تا روز قیامت مفاخرت میکنند و بهدیه بیکدیگر میفرستند و میگویند که این نثار حضرت فاطمه است و در شب زفاف استر اشهب حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم را آوردند و قطیفه بر روى آن انداختند و حضرت فرمود که اى فاطمه سوار شو و سلمان لجام استر را میکشید وحضرت رسول از عقب روان شد ودر اثناى راه صداى ملائکه بگوش مبارک حضرت رسید جبرئیل با هزار ملک و میکائیل با هزار ملک فرود آمدند و گفتند که حقتعالى ما را بجهة زفاف حضرت فاطمه فرستاده است پس جبرئیل و میکائیل اللّه اکبر میگفتند و ملائکه با ایشان موافقت مى نمودند و باین سبب سنت شد که در شب زفاف اللّه اکبر بگویند.

در روایت دیگر منقول است که شخصى بحضرت صادق علیه السلام عرض کرد که ما طعامها بعمل مى آوریم و بسیار پاکیزه و خوشبو میکنیم وبوى طعام عروسى از هیچ طعامى نمیآید فرمود زیرا که برطعام عروسى نسیم بهشت میوزد چون طعامى است که براى حلال مهیا میشود.

در احادیث معتبره وارد شده است که سنتست عروسى در شب واقع شود و طعام در چاشت پخته شود و در بعضى از اخبار وارد شده است که نثار عروسى را میتوان برداشت اما چون غارت میکنند و ازیکدیگر مى ربایند کراهت دارد و علما گفته اند وقتى جایز است برداشتن که بقرائن معلوم باشد که صاحبانش راضى اند که مردم بردارند.

از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که هر گاه شما را بعروسى بطلبند دیر بروید زیرا که دنیا را بیاد شما میآورد وچون شما را بجنازه بخوانند زودتر بروید چون آخرت را بیاد شما مى آورد.

در حدیث دیگر منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نهى فرمود از جماع کردن در زیر آسمان و بر سر راه که مردم تردد کنند و فرمود که هر که در میان راه جماع کند خدا و ملائکه و مردم او را لعنت کنند.

حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که بیاموزید از کلاغ سه خصلت را:جماع کردن پنهان و بامداد بطلب روزى رفتن و بسیار حذر کردن .

حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود که هر گاه کسى خواهد با زن خود نزدیکى کند تعجیل نکند که زنان راکارها میباشد پیش از جماع و هر گاه کسى زنى ببیند و خوشش آید پس برود با اهل خود جماع کند که آنچه با این هست با آن هم هست و شیطان را بر دل خود راه ندهد و اگر زنى نداشته باشد دو رکعت نماز بکند و حمد خدا را بسیار بگوید وصلوات بر محمدوآل محمد بفرستد پس از فضل خدا زنى سئوال کند که البته باو عطا میفرماید آنچه او را حرام بى نیاز گرداند.

در حدیث معتبر از حضرت رسول منقول است که چون مرد وزن جماع کنند عریان نشوند مانند دو خر زیرا که اگر چنین کنند ملائکه از ایشان دور میشوند.

در حدیث معتبر دیگر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که جایز نیست جماع کردن با دختر پیش از آنکه نه سال تمام شود پس اگر بکند وعیبى رسد بآن زن ضامن است .

در حدیث معتبر دیگر منقول است که مکروه است جماع کردن میان طلوع صبح تا طلوع آفتاب و از وقت فرو رفتن آفتاب تا بر طرف شدن سرخى طرف مغرب و در آن روزى که در آن روز آفتاب بگیرد و در شبیکه در آنشب ماه بگیرد و در شب یا روزیکه درآن باد سیاه یا باد سرخ یا باد زرد حادث شود واللّه اگر جماع کند در این اوقات پس او را فرزندى بهم رسد نبیند در آن فرزند چیزى را که دوست دارد زیرا که آیات غضب الهى را سهل شمرده . در فقه الرضا مسطور است که چون بعد از غسل دادن میت پیش از آنکه غسل کنى خواهى که جماع کنى وضو بساز بعد از آن جماع بکن .

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که هرگاه کسى را دردى در بدن بهم رسد یا حرارت بر مزاجش غالب شود پس با زن خود جماع کند تا ساکن شود.

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که درحالت خضاب با زن خود جماع کند فرزندیکه بهم رسد مخنث باشد.

حضرت امام محمدباقر علیه السلام فرمود که زن آزاد را در برابر زن آزاد دیگر جماع مکن اما کنیز را در برابر کنیز دیگر جماع کردن باکى نیست .

در حدیث صحیح از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که حضرت صادق علیه السلام هرگاه بعد از جماع و پیش از غسل اراده جماع میکردند وضو مى ساختند.

در روایت دیگر منقول است که اگر کسى انگشترى با او باشد که برآن نام خدا نقش کرده باشند جماع نکند.


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
در حدیث صحیح از حضرت امام محمد باقر منقول است که چون عروس را بنزد تو بیاورند بگو که پیش از آن ، وضو بسازد و تو هم وضو بساز و دو رکعت نماز بکن و بگو که او را نیز امر کنند که دو رکعت نماز بگذارد پس حمد الهى بگو و صلوات بر محمد وآل محمد بفرست پس دعا کن و امرکن آن زنان را که با او آمده اند آمین بگویند و این دعا بخوان :اَللّهُمَّ ارْزُقْنى اءلْفَها وُ وُدَّها وَ رضاها وَ ارْضِنى بِها وَاجْمَعْ بَینَنا بِاَحْسَنِ اِجْتِماعٍ وَ اَنَسَ اِئْتِلاف فَاءَنَّک تُحِبُّ الْحَلالَ وَ تَکرَهُ الْحَرامَبعد از آن فرمود که بدان الفت از جانب خداست و دشمنى از جانب شیطان است و میخواهد که آنچه را که خدا حلال گردانیده مکروه طبع مردم گرداند.

در حدیث حسن از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که چون در شب زفاف بنزد عروس بروى موى پیشانیش را بگیر و روبقبله آور و بگو اَلّلهُمَّ بِاَمانَتِک اَخَذْتُها وَ بِکلِماتِک اِسْتَحْلَلْتُها فَاِنْ قَضَیتَ لى مِنْها وَلَدافَاجْعَلْهُ مُبارَکا تَقیا مِنْ شیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فیهِ شَرَکا وَلانَصیبا.

در حدیث معتبر دیگر از آنحضرت منقول است که دست بر بالاى پیشانیش بگذار و بگو:اَللّهُمَّ عَلى کتابِک تَزَوَّجْتُها وَ فى اَمانَتِک اَخَذْتُها وَ بِکلِماتِک اِسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها فَاِنْ قَضَیتَ لى فى رَحِمَها شَیئا فَجْعَلْهُ سَوّیا وَ لا تَجْعَلْهُ شرَک شَیطانٍ راوى پرسید فرزند چگونه شرک شیطان میشود فرمود که اگر در وقت جماع نام خدا ببرند شیطان دور میشود و اگر نبرند ذَکر خود را با ذَکر آنشخص داخل میکند پس جماع از هر دو میباشد و نطفه یکى است پرسید که بچه چیز میتوان دانست که شیطان در کسى شریک شده است ؟ فرمود که هر که ما را دوست میدار شیطان در او شریک نشده است و هر که دشمن ماست شیطان او را شریک شده است .

بر ابن مضمون احادیث از طرق عامه و خاصه بسیار وارد شده است .

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که در وقت زفاف این دعا را بخواند:اَلّلهُمَّ بِکلِماتِک اِسْتَحْلَلْتُها وَباَمانَتِک اَخَذْتُها اَلّلهُمَّ اجْعَلْها وَلُودا وَدُودا لاتَفْرَک تَاءکلُ مِمّاراحَ وَلاتَسْئَلُ عَما سَرَحَ.

در روایت معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که این دعا بخواند:بِکلِماتِ اللّهِ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها وَفى اَمانَةِ اللّهِ اَخَذْتُها اَلّلهُمَّ اِنْ قَضَیتَ لى فى رَحِمَها شَیئا فَاجْعَلْهُ بارّا تَقیا وَاجْعَلْهُ مُسْلِما سَوّیا وَلا تَجْعَلْ فیهِ شَرَکا لِلشَّیطانِ.

در حدیث دیگر از آنحضرت منقول است که حضرت شریک شدن شیطان را در نطفه آدمى بیان کردند و بسیار عظیم شمردند راوى گفت که چه باید کرد که این واقع نشود فرمود که هرگاه اراده جماع داشته باشى بگو بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمن الرَّحیمِ الَّذى لااِلهَ اِلاّ هُوَ بَدیعُ السَّمواتِ وَاْلاَرْضِ اَلّلهُمَّ اِنْ قَضَیتَ مِنّى فى هذه اللّیلَة خَلیفةً فَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فیهِشَرَکا وَلا نَصیبا وَلا حَظّا وَاجْعَلْهُ مُؤْمِنا مُخْلِصا مُصَفّى مِنَ الشَّیط انِ وَرِجْزِهِ جَلَّ ثَناؤُک.

در حدیث دیگر فرمود که چون خواهد که شیطان شریک نشود بگوید بِسْمِاللّه وپنان ببرد بخدا از شرشیطان .

از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که چون کسى اراده جماع داشته باشد بگوید بِسْمِ اللِ وَبِاللّهِ اَلّلهُمَّ جَنبَّنى الشَّیطانِ وَجَنِّبِ الشّیطانِ ما رَزَقْتَنى پس اگر فرزندى بوجود آید شیطان هرگز باو ضرر نرساند.

از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که چون اراده جماع کنى ایندعا بخوان : اَلّلهُمَّ ارْزُقْنى وَلَدا وَاجْعَلْهُ تَقّیا زَکیا لَیسَ فى خَلْقِهِ زیادَةٌ وَلانُقْصانٌ وَاجْعَلْ عاقِبَتَهُ اِلى خَیرٍ

منبع :حليه المتقين، علامه مجلسي


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است فرزند صالح گلیست از گلهاى بهشت و فرمود که از سعادت آدمى فرزند صالح است و فرمود که فرزند بسیار بهم رسانید که من ببسیارى شما در قیامت مباهات خواهم کرد.

حضرت امیرالمؤ منین فرمود بیمارى اى که بفرزند برسد کفاره پدر و مادر او است .

در حدیث صحیح منقول است که روزى جبرئیل نازل شد و حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود دو طفل ما آزار داشتند و بگریه ایشان متاءذى شدیم جبرئیل گفت که یا محمد حق تعالى براى فرزندان شما شیعه چند برانگیزد که چون اطفان ایشان گریه کنند تا هفت سال گریه ایشان لااِلهَ اِلاّ اللّهُ باشد و چون هفت سال بگذرد گریه ایشان طلب آمرزش باشد براى پدر و مادر پس چون بحد بلوغ برسند پدر و مادر در ثواب ایشان شریک باشند و در گناهشان شریک نباشند.

از حضرت رسول منقول است که زن از روزیکه حامله میشود تا وضع حملش میشود تا فرزند را از شیر باز میگیرد مثل ثواب کسى دارد که در سر حد کافران مرابطه نماید و دفع ایشان از مسلمانان کند و اگر در این مابین بمیرد ثواب شهیدان را دارد.

در حدیث صحیح از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که عیسى بقبرى گذشت که صاحبش را عذاب میکردند پس در سال دیگر بهمان قبر گذشت صاحبش را عذاب نمیکردند، از آنحال سئوال کرد از پروردگار خود وحى باو رسید که در این سال فرزند شایسته از او بحد بلوغ رسید و راهى را اصلاح کرد و یتمى را جا داد باین سبب او را بکرده فرزندش آمرزیدم پس حضرت فرمود میراثى که از براى خدا از بنده میماند فرزندیست که بعد از او عبادت خدا کند.

در روایت دیگر منقول است که کسیکه بى فرزند بمیرد گویا هرگز در میان مردم نبوده است و کسیکه بمیرد فرزندى از او بماند گویا نمرده است .

در حدیث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که حقتعالى بردختران مهربانتر است از پسران و هر مردیکه منادى برسناند بزنیکه با او خویشى داشته باشد و محرم او باشد خدااو را در قیامت شاد گرداند و حضرت صادق علیه السلام فرمود که دختران حسناتند و پسران نعمتند و خدا بر حسنه ثواب میدهد و از نعمت سؤ ال میکند.

آنحضرت یکى از اصحاب خود را فرمود که شنیده ام دخترى بهمرسانیده و نمیخواهى او را چه ضرر دارد بتو؟ گلى است بو میکنى او را روزیش برخداست و حضرت رسول پدر دختران بود.

در حدیث دیگر فرمود که حضرت ابراهیم از پروردگار خود که سئوال کرد دخترى او را روزى کند که بعد از مرگ بر او گریه کند فرمود که هر که آرزوى مرگ دختران کند و بمیرند ثواب نداشته باشد و در قیامت نزد خدا عاصى باشد.

در حدیث دیگر منقول است که شخصى نزد حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نشسته بود خبر باو رسید که دختر براى او متولد شده است رنگش متغبر شد حضرت فرمود که زمین او رابرمیدارد و آسمان براو سایه میافکند و خدا روزیش میدهد و گلیست او را مى بوئى پس ‍ روبه اصحاب خود کردند و فرمودند که هر که یک دختر دارد بارش گرانست و هر که دو دختر دارد بخدا سوگند که بفریاد او برسید وکسى که سه دختر داشته باشد جهاد و سایر آزارها را از او بردارید و کسیکه چهار دختر داشته باشد اى بندگان خدا او را یارى کنید اى بندگان خداباو قرض بدهید اى بندگان خدا باو رحم کنید.

در حدیث صحیح دیگر ازآنحضرت منقول است که هر که سه دختر یا سه خواهر را نفقه دهد او را بهشت واجب میشود بعد از آن فرمود که هر که دو تا یا یکى را هم نفقه دهد بهشت او را واجب شود.

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که هرگاه کسى را فرزند دیر بهمرسد این دعا را بخواند:اَلّلهُمَّ لا تَذْرْنى فَرِدا وَاَنْتَ خَیرُ الْوارِثینَ وَحیدا وَحْشا فَیقْصُرُ شکرى عَنْ تَفَکرُّى بَلْ هَبْ لى عاقِبَةَ صِدْقٍ ذُکورا وَ اَ نَاثا آنَسُ بِهِمْ مِنَ الْوَحْدَةٍ وَاَسْکنُ اِلَیهِمْ مِنَ الْوَحْدَةِ وَاَشْکرُک عِنْدَ تَمامِ النِّعْمَةِ یا وَهّابُ یا عَظیمُ یا مُعْظِمْ ثُمَّ اَعْطِنى فى کلِّ عافیةٍ شُکرا حَتّى تُبْلِغُنى مِنْها رِضْوانَک فى صِدْقِ الْحَدیثِ وَاَداءِ اْلاَ مانَةِ وَ وَفاءٍ بِالْعَهْدِ.

در حدیث حسن دیگر فرمود که براى طلب فرزند در سجده این دوآیه را بخواند رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْک ذُرّیةً طَیبَةً اِنَّک سَمیعُ الدُّعاءِ رَبِّ لاتَذَرْنى فَرْدا وَاَنْتَ خَیر الْواِرِثینَ.

و در روایت دیگر فرمود که هر که خواهد زنش حامله شود بعداز نماز جمعه دو رکعت نماز بکند و رکوع و سجود را طول بدهد پس بگوید:اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْاءَلُک بِماسَاءَلَک بِهِ زَکرِیا رَبِّ لا تَذَرْنى فَرْدا وَاَنْتَ خَیرُ الْوارِثینَ اَلّلهُمَّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْک ذُرّیةً طَیبَةً اِنَّک سَمیعُ الدُّعاءِ اَلّلهُمَّ بِاِسْمِک اِسْتَحْلَلْتُها وَفى اَمَانَتِک اَخَذْتُها فِاِنْ قَضَیتَ فى رَحِمَها وَلَدافَاجْعَلْهُ غُلاما مُبارَکا زَکیا وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فیهِ شَرَکا وَلانَصیبا.

در روایت دیگر منقول است که ابرش کلبى بحضرت امام محمد باقر علیه السلام عرض کرد که مرا فرزند نمیشود فرمود که در هر روز یا هر شب صد مرتبه استغفار کن و بهتر آنستکه اَسْتَغْفُرِاللّهَ رَبّى وَاَتُوبُ اِلَیهِ بگوید. در حدیث دیگر از آنحضرت منقول است که هر صبح و شام هفتاد نوبت سُبْحا نَ اللّه پس ده نوبت اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَاَتوُبُ اِلَیهِ پس نُه نوبت سُبْحانَ اللّهِ پس یک نوبت اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَاَتوُبُ اِلَیهِ بگوید راوى میگوید که جمع کثیر باین عمل مداومت کردند و فرزندان بسیار بهم رسانیدند و در هر یک از این ها بگفتن اَسْتَغْفِرُاللّهَ تنها اکتفا میتوان کرد. در روایت دیگر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که از براى فرزند در هر سحر صد مرتبه استغفار بکن و اگر شبى فراموش کنى در وقت دیگر قضا کن وشخص دیگر بآنحضرت شکایت کرد که مرا فرزند نمیشود فرمود که چون اراده جماع کنى بگو اَلّلهُمَّ اِنْ رَزَقْتَنى ذَکرا سَمَیتُهُ مُحَمّدا. در حدیث دیگر منقول است شخصى بخدمت امام رضا علیه السلام شکایت کرد که همیشه بیمارم و مرا فرزند نمیشود فرمود که در خانه خود صدا باذان گفتن بلند کن چنان کرد بدنش صحیح شد و فرزندان بسیار بهمرسانید. در حدیث دیگر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که شخصى شکایت کرد که مرا فرزند نمیشود حضرت فرمود که چون خواهیکه به نزد زن خود بروى این سه آیه را بخوان انشاءِ اللّه خدا ترا فرزندى روزى میکند:وَذَا النّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِبا فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادى فى الظلُّماتِ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمّ وَکذلِک نُنْجى الْمُؤْمنینَ وَزَکرِیا اِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنى فَرْدا وَاَنْتَ خَیرُ الْوارِثَینَ. در حدیث دیگر فرمود که هر که را فرزند نشود نیت کند که اگر مرا فرزند بشود على نام خواهم کرد و اگر چنین کند خدا او را پسرى روزى کند. از حضرت امام زین العابدین علیه السلام منقول است که هر که این دعا را بسیار بخواند هر چه خواهد از مال و فرزند و خیر دنیا و آخرت خدا باو عطا فرماید رَبِّ لا تَذَرْنى فَرْدا وَاَنْتَ خَیرُ الْوارِثینَ وَاجْعَلْ لى مِنْ لَدُنْک وَلّیا یرثُنى فى حَیوتى وَیسْتَغْفِرُلى بَعْدَ مَوْتى وَاجْعَلْهُ خَلْقا سَویا وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فیهِ نَصیبا اَلّلهُمَّ اِنّى اءَسْتَغْفِرُک وَ اَتوُبُ اِلَیک اِنَّک اَنْتَ الْغَفُوُر الْرَحیمُ و از براى فرزند هفتاد مرتبه این دعا بخواند. از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هرگاه زنى را حملى باشد وچهار ماه بر او بگذرد روى او را بقبله کن و آیة الکرسى بخوان و دست بر پهلوى او بزن و بگو اَلّلهُمَّ اِنّى قَدْسَمَیتُهُ مُحَمَّدا یعنى خدایا من او را محمد نام کردم چون چنین کند خدا آنفرزند را پسر گرداند پس اگر او را محمد نام کند مبارک باشد واگر نام نکند خدا اگر خواهد باو بخشد. در چند حدیث معتبر وارد شده است که هر که زن او حملى داشته باشد وعزم کند که او را محمد یا على نام کند او پسر شود. در حدیث دیگر آنستکه او را على نام کن که عمرش درازتر باشد. در کتاب طب الائمه روایتکرده است که شخصى بخدمت حضرت امام محمد باقر علیه السلام شکایت کرد کمى فرزند را آنحضرت فرمود سه روز بعد از نماز صبح و نماز خفتن هفتاد مرتبه سُبْحانَ اللّهِ و هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهِ بگو و بعد از آن این آیه را بخوان اِسْتَغْفِرُو اَربَّکمْ اِنَّهُ کانَ غَفّارا یرْسِلُ السّماءُ عَلْیکم مِدْرارا وَ یمِدُّکمْ بِاَمْوالٍ وَبَنینَ وَیجْعَلُ لَکمْ جَنّاتٍ وَیجْعَلُ لَکمْ اَنْهارا پس در شب سیم با زن خود جماع کن که خدا پسریکه خلقتش درست باشد بتو عطا میفرماید. در کتاب نوادر الحکمه روایت کرده است که شخصى بنزد حضرت امام جعفر صادق علیه السلام آمد و گفت یابن رسول اللّه هشت دختر بهم رسانیده ام و روى پسرى ندیده ام حضرت فرمود وقتیکه در میان پاى زن بنشینى دست راست خود را بر جانب راست ناف زن بگذار و سوره اناانزلناه را هفت نوبت بخوان و بعد از آن جماع کن و چون اثر حمل ظاهر شود پس در شبها دست بر جانب راست ناف زن بگذار و هفت مرتبه سوره اناانزلناه را بخوان آن مرد گفت که چنین کردم و هفت پسر پى هم خدا بمن روزى کرد. از حضرت امام حسن منقول است که هر که فرزند خواهد باید که استغفار بسیار گوید.

منبع :حليه المتقين، علامه مجلسي


   
+ مریم میرنژاد ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
شب عروسی (زفاف) اولین شب شروع زندگی مشترک و یکی از شب های بسیار مبارک است . مبارکی آن از این جهت است که در روایت آمده مؤمن با ازدواج و عروسی کردن نیمی از ایمانش تکمیل می شود. به همین جهت در منابع اسلامی آداب فراوانی برای آن ذکر شده است. در این شب دعا مستجاب است و فرشتگان رحمت خدا را برای عروس و داماد نازل می کنند.
از آموزه های دینی به دست می آید، همبستر شدن زن و شوهر و ارضای غریزه جنسی از این راه عبادت محسوب می شود و حتی در روایتی آمده است اگر کسی عمل نزدیکی با همسرش را همراه با آداب و رسوم آن زود به زود انجام دهد ، به یکی از سنت های پیامبران(ص) عمل کرده است.
نکاتی که در این جا باید بر آن تأکید کرد این است که :
1- در انسان برخلاف سایر جانداران، کیفیت همبستر شدن و انجام رفتار جنسی با همسر غریزی نیست ، بلکه آموختنی است و باید روش صحیح آن را یاد گرفت، گرچه اصل وجود غریزه جنسی غریزی و فطری است. به همین دلیل یکی از ضروریات برای هر پسر و دختر جوان که تصمیم بر ازدواج دارند، این است که دانستنی های لازم برای این کار را یاد بگیرند. این دانستنی ها شامل: مقدمات همبستر شدن، شناخت نیازهای عاطفی یکدیگر در هنگام آمیزش و رعایت آن، شناخت راه های مختلف همبستر شدن، آگاهی از راه های جلوگیری از بارداری، تنظیم خانواده، آگاهی از احکام شرعی آن اعم از زمان و مکان آمیزش و مسائل دیگر آن مثل غسل و امثال آن، رعایت بهداشت ظاهری مثل مسواک زدن، خوشبو بودن و امثال آن، آگاهی از نکات بهداشتی آمیزش و رعایت آن، آگاهی ضمنی از اختلال های جنسی که در صورت وقوع، سریعا برای معالجه اقدام کنند و صدها نکته ریز و درشت که بیان آنها در این جا مقدرو نیست و برای فراگیری آن لازم است به کتاب های مفیدی که در این زمینه تألیف شده مراجعه شود.

2- رسیدن زن و شوهر به اوج لذت جنسی (ارگاسم) ، یکی از علائم انجام شدن موفقیت آمیز آمیزش جنسی است. اما با تأسف باید بگوییم بسیاری از همسران به دلایل مختلف که مهمترین آن عدم آگاهی است، از انجام رضایت بخش این عمل ناتوانند و به همین جهت به مشکلات زیادی اعم از جسمی و روانی مبتلا می شوند. حتی طبق آماری که روان شناسان و کارشناسان امور خانواده ارائه کرده اند بیش از 75 درصد از عوامل اختلاف های خانوادگی ریشه در این موضوع دارد. حتی شیخ اجل سعدی در گلستان در ضمن داستانی می گوید:
زن کز بر مرد بی رضا برخیزد
زان خانه و زان سرا بلا برخیزد

3- در رسیدن به اوج لذت جنسی، که علامت آن انزال در زن و مرد است، بین زن و مرد تفاوت وجود دارد و معمولا مرد بسیار زودتر از زن به این مرحله می رسد. به همین خاطر بسیاری از مردان وقتی به ارگاسم می رسند ، دست از کار می کشند؛ در حالی که هنوز همسرشان به ارگاسم نرسیده است. رها کردن زن دراین حالت باعث می شود مشکلات جسمی زیادی از جمله ایجاد درد در ناحیه کمر و شکم برایش به وجود آید. پس لازم است مرد به این نکته توجه کند و قبل از آمیزش، همسرش را با تحریک نقاط حساس زن ، او را برای این کار آماده کند.
در روایات فراوانی این موضوع مهم بیان شده و تصریح می کند یکی از آداب همبستر شدن با همسر ، ملاعبه یعنی تحریک زن از طریق لمس و مالش بدن و در آغوش گرفتن و ... است . حتی در حدیثی آمده است مردی که قبل از نزدیکی با همسرش ملاعبه کند، مورد نظر و لطف و رحمت ویژه خدا قرار می گیرد.

آداب روابط زناشویی زن و مرد دو قسم است:

الف - آداب شب زفاف که عبارت است از :
1- ابتدا عروس و داماد وضو بگیرند.
2- تکبیر گفتن در این شب ؛
برخلاف مراسم جاهلیت - که متأسفانه عده‏ای در عصر ما به بعضی از آنها گرفتاراند و شب زفاف را به بی عفتی و بی غیرتی و گناه تبدیل میگذرانند - در اسلام ، نخستین حرکت سازنده زندگی مشترک ، با شعار «تکبیر» آغاز می گردد .
3- خواندن دو رکعت نماز ؛
خواندن این نماز با حال خضوع و خشوع و دعای ذیل در سرنوشت عروس و داماد بسیار مؤثر است: «اللهم ارزقنی الفتها و ودّها و رضاها بی و ارضنی بها و اجمع بیننا باحسن اجتماعٍ و انفس ائتلاف فانّک تحب الحلال و تکره الحرام؛ خدایا الفت و مودت و رضایت زن را نسبت به من و رضایت مرا نسبت به او، بر من ارزانی دار و میان ما را به بهترین وجه مجتمع نما و نیکوترین الفت را به ما عطا کن، همانا تو حلال را دوست می داری و حرام را زشت می شماری».
4- خواندن دعا و نیایش، که بعد از خواندن نماز زفاف صورت می گیرد.
5- دست گذاشتن داماد بر پیشانی عروس ؛
پس از ورود عروس به حجله ، داماد در حالی که رو به قبله می ایستد، دست خویش را بر پیشانی عروس بگذارد و برای خود و عروس و اولاد آینده‏شان ، چنین دعا کن: «اللهم بامانتک اخذتها و بکلماتک استحللت فرجها، فان قضیت لی منها ولدا فاجعله مسلما سویّا ولا تجعله شرک شیطان؛ خدایا این زن را به امانت از تو گرفتم و با کلمات تو او را حلال کردم، اگر از این زن فرزندی برای من مقرر فرمودی او را پربرکت و پارسا قرار ده و برای شیطان در او بهره‏ای قرار مده».

ب - آداب عمومی ( مستحبات) زناشویی:
1- گرفتن وضو
2- گفتن بسم اللّه‏
3- در هنگام جماع تعجیل نکند و زن را برای آن آماده کند تا او هم کاملاً لذت ببرد.
4- جماع در شب‏های دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه یا جمعه باشد.
5- هنگام جماع با زن ملاعبه و بازی کند تا او کاملاً آماده شود.
6- جماع را وقتی انجام دهد که زن میل دارد.
7- بهتر است نزدیکی در اول شب نباشد ، بلکه ساعاتی بعد از خوردن شام باشد ، زیرا معده پر است و نزدیکی موجب قولنج و فلج و چکیدن بول و فتق و ضعف بینایی و برخی بیماری های دیگر می شود.
امام رضا(ع) فرمود این عمل را در آخر شب انجام دهید. زیرا برای بدن صالح تر و مایه امید بیش تر و ذکاوت بیش تر برای فرزند کهبه دنیا می آید ، می باشد. (سفینه البحار ، ج 1، ص 181)

منبع:سایت پاسخگو


   

درباره وبلاگ

کافه فان / Cafefun.ir
سایت اطلاعات عمومی و دانستنی ها

موضوعات

تبليغات

.:: This Template By : web93.ir ::.

برچسب ها: اطلاعات عمومی ، آموزش ، موفقیت ، ازدواج ، دانستنی ، گیاهان دارویی ، تعبیر خواب ، خانه داری ، سخن بزرگان ، دانلود ، بازیگران ، روانشناسی ، فال ، اس ام اس جدید ، دکتر شریعتی ، شاعران ، آموزش یوگا ، کودکان ، تکنولوژی و فن آوری ، دانلود ، تحقیق ، مقاله ، پایان نامه ، احادیث ، شعر ، رمان ، عکس ، قرآن ، ادعیه ، دکوراسیون ، سرگرمی ، اعتیاد ، کامپیوتر ، ترفند ، ورزش ، کد آهنگ ، مقالات مهندسی ، طنز ، دانلود کتاب ، پزشکی ، سلامت ، برنامه اندروید ، زنان ، آشپزی ، تاریخ ، داستان کوتاه ، مدل لباس ، مدل مانتو ، مدل آرایش